«سر» ممد و سایبرالاغ!
...
طرح سازمان سیا در باب «گذار به دمکراسی در ایران» در واقع «گذار خیابانی» به یک «فاشیسم» تازه نفس را مد نظر دارد. برای تحقق چنین امر مقدسی لازم است «قانون شکنی»، یعنی لاتبازی و «خروج از جایگاه واقعی اجتماعی» به عنوان یک شیوة پسندیده رایج شود. همچنانکه سه روز پس از خروج شاه از ایران شاهد تظاهرات جماعتی شدیم که تحت عنوان «مردم» خواهان استعفای شاپور بختیار، و انحلال شورای سلطنت بودند. بارها گفتهایم، باز هم میگوئیم این تظاهرات در شرایطی سازماندهی شد که شاپور بختیار رسماً برای تشکیل مجلس مؤسسان و برگزاری رفراندوم جهت تغییر نوع حاکمیت از سلطنت به جمهوری اعلام آمادگی کرده بود. ولی منافع استعمار چنین ایجاب نمیکرد. به همین دلیل بود که خمینی را برای گسترش لاتبازی و قانونشکنی در ایران تخلیه کردند، تا در خیابان دولت تشکیل دهد.
به زبان سادهتر، حاکمیت «نظم قانونی» در ایران هرگز به «مصلحت» تاراجگران غرب نبوده، امروز نیز در بر همین پاشنه میچرخد. در نتیجه همة بوقهای استعمار برای تشویق قانونشکنی و طرح مسائل انحرافی به صدا در آمده. از آنجمله است سخنان محمد خاتمی و اکبر بهرمانی در باب «اعتدال» و تشبیه «گنده لات محل» به مدافع نظم و قانون توسط شیخ مسعود بهنود در حکایت «امامزادة بیچلچراغ». شیخ مسعود پرتاب سنگ از سوی بچههای بازیگوش را در ترادف با عملیات خیلی، خیلی «مسالمتآمیز» کودتاچیان طاعونسبز قرار داده و چنین القاء میکند که حضرات «خارج از حاکمیت» قرار گرفتهاند!
یادآور شویم آنچه در باب چلچراغ کذا نقل شده، بازتاب یک تقاضای صریح و ملموس انسانی است. «معینالمله» چلچراغی وقف «امامزاده یحیی» کرده، و پس از مرگ او خانوادهاش برای انتقال چلچراغ کذا به آن امامزاده از «سدصغر»، رهبر لاتهای محل میخواهند که وصیت آن مرحوم را برآورده کند. به زبان سادهتر، انسانی در چارچوب باورهای مذهبی خود خواهان انتقال یک شیئی مشخص، و در این مورد، «چلچراغ» به یک مکان مشخص، یعنی «امامزاده یحیی» شده، و خانوادة وی برای تحقق همین خواستة مذهبی به «سدصغر» متوسل میشود. هر چند که باورهای معینالمله همچون دیگر باورها «مبهم» باشد، فینفسه کوچکترین ابهامی در خواستة او وجود ندارد. در مقابل، «ابزار» تحقق آرزوی آن مرحوم، یعنی «سدصغر»، سردستة لاتهای محل که «همهکاره» و فاقد جایگاه مشخص اجتماعی است با عملکرد خود همه چیز را در هالهای از ابهام فرو میبرد.
و ما هم از «نفی» و «ابهام» حمایت نمیکنیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، ملت ایران امروز در 31 سال پیش نایستاده! به عبارت دیگر 4 روز پیش شاه از کشور خارج نشده، شاپور بختیار هم نخست وزیر نیست. ولی بعضیها هنوز در همان «دوران طلائی» منجمد شده، شکمشان را برای استقرار یک «حکومت خیابانی» دیگر صابون مفصلی زدهاند. به همین دلیل است که همچنان میکوشند پیرامون «نفی» ایجاد «اجماع» کنند. مسلم است که در چنین مواقع سرنوشتسازی «بیبیسی»، انواع «سدصغر» یا بهتر بگوئیم «سر» صغرها را به صحنه میآورد تا با انعکاس سخنان بلاهتگسترشان به ما بگوید، «جنبش سبز» با خمینی و خامنهای در تقابل قرار میگیرد!
بله این قماش مزخرفات را «بیبیسی» همواره از زبان «سر» صغرها نقل میکند تا در مورد عوامفریبی و دروغ و تقلب و شیادی و حماقتشان پاسخگو نباشد. گیریم که جنبش کذا با خمینی و خامنهای در تقابل قرار گیرد، با آخوند منتظری و دیگر آیات عظام هیچ تضادی نخواهد داشت و از چارچوب تحجر و توحش و عوامفریبی فراتر نمیرود. به همین دلیل است که این به اصطلاح جنبش، ضمن گریز از ابراز صریح خواستههای خود همچنان مزورانه بر «نقطة نفرت عموم»، یعنی «مخالفت با خامنهای» متمرکز شده. امروز، پاسدار اکبر در «بیبیسی»، سرقدم رفته و از «تقابل» فرضی «جنبش سبز» با خمینی و خامنهای داد سخن داده میگوید، ایندو نفر «اسلام» را خدشهدار کردهاند! این تنها مطلبی است که از زبان «سر» صغر در «بیبیسی» میشنویم. اما رسانههای حکومت جمکران نیز به عرصة نفسکشطلبی لاتواوباش حکومتی تبدیل شده.
همزمان با انتشار سخنان خامنهای پیرامون «صراحت» در مواضع «خواص»، اکبر بهرمانی و محمد خاتمی ضمن نکوهش مخالفان حکومت اسلامی خواهان «اعتدال» و «عقلانیت» شدهاند. بله دو جنایتکار سابقهدار که سه دهه است به افراط در سرکوب و چپاول و تفریط در ادارة امور کشور اشتغال دارند، اکنون معتدل و میانهرو از آب درآمدهاند، البته باز هم در چارچوب همان قصص و روایاتشان. به گزارش سایت «اخبار روز»، به نقل از «ایلنا»، اکبر بهرمانی در دیدار با جمعی از «اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها» خواهان رعایت اعتدال در عرصة سیاست، اقتصاد و فرهنگ شده. و مسلم است که برای مشخص کردن چارچوب «اعتدال» کذا حتماً باید به صدر اسلام در صحرای عربستان باز گردیم. همچنانکه گفتیم گورکنها برای حل مسائل واقعی ملت ایران یک راه بیشتر نمیشناسند، «بازگشت به گذشته!» اینان در گذشتة اسطورهای و روایات بیسروته مقدسشان لنگر انداخته برای همة مشکلات ملت ایران پاسخی شایسته و بایسته میجویند، چرا که هدفشان در واقع گسترش سرکوب و تاراج است. و برای تحقق چنین شرایط مطلوبی به دو «ابهام مقدس» نیاز دارند؛ «خدا» و «مردم»!
به گزارش اخبارروز، مورخ 29 دیماه 1388، اکبربهرمانی میگوید، خواست اسلام این است که ما از «اندیشههای اسلامی» و قرآن پیروی کنیم، و مناظرههای رسانهای میتواند از درگیریهای خیابانی جلوگیری کند! بله، همچنانکه میبینیم گورکنها میپندارند با بحثهای صدمنیکقاز بین عمله و اکرة حکومت میتوانند خواست اکثریت ملت ایران را نادیده گرفته، با استقرار «طاعون سبز» در جایگاه اوپوزیسیون، 4 سال بعد پیروزی نامزد انتخاباتی فاشیسم سبز را با 98 درصد آراء «جشن» بگیرند و خلاصه الاغ مردة لازار، یا همان خط امام راحل را از نو زنده کنند. البته کور خواندهاند؛ هم گورکنها، هم اربابانشان در لندن و واشنگتن که عشق اسلام به دلشان افتاده. باری اکبر بهرمانی راهکارهای خود را به شرح زیر ارائه داده:
«رجوع به اندیشههای اسلامی و سخن قرآن و همچنین سیرة پیامبر[...] میتواند اهمیت اندیشه و عمل اعتدالی را مشخص کند [...] برای ادارة امور نیاز به رضایت و اعتماد مردم داریم و این خواست اسلام است و همه باید در این مسیر حرکت کنیم [...] مناظرات مستدل و اظهارات رسانهای به جای برخوردهای خیابانی میتواند این مسیر را هموار کند.»
حضور حاج اکبر بگوئیم گذشت آنروز که برای دیگران تعیین تکلیف میکردید! امروز سرکار و دیگر جنایتکاران طویلة ناتو «باید» در مسیر مزدوری و اسلام ارباب حرکت کنید، ولی ملت ایران در مسیر مزدوران بیگانه گام برنمیدارد. در تداوم مزخرفات اکبرسازندگی، ملاممد خاتمی هم از «افراطگرائی» انتقاد فرمودهاند. خاتمی در ملاقات با 50 تن از دستگیرشدگان پس از انتخابات، ضمن تأکید بر آگاهی «مردم» و «متدینین»، از خدشهدار شدن وجهة حکومت اسلامی در داخل و خارج ابراز تأسف میکند. ولی همین سیدشیاد آشوبهای خیابانی را تأئید کرده میگوید، «مردم» میبینند دولت برایشان کاری نکرده، در نتیجه عمل «معترضان» را تأئید میکنند!
بدانیم و آگاه باشیم! «دولت» از دوران بازرگان تا پایان دورة ملاممد خاتمی برای «مردم» خیلی کارها کرده، و امروز به دلیل «کم کاری» دولت است که «مردم» به گروه میرحسینموسوی «حق» میدهند تا ابتدا با شایعهپراکنی کشور را به صحنة آشوب تبدیل کند و بعد هم با صدور اعلامیههای ابلهانه خواهان بازگشت به دوران امام روشنضمیر شود. ولی اینکه در این گیرودار عدهای از ایرانیان به قتل رسیده، یا دستگیر و زندانی شدهاند، هیچ اهمیتی ندارد. به استثنای یکی دو مورد، خودیها هیچ آسیبی ندیدهاند و همین برای «سر» شیاد کفایت میکند. خاتمی قانونشکن، «اکثریت» را پیرو قانون اساسی و در سنگر حکومت میداند، «اقلیت» هم که از نظر فاشیستها فاقد اهمیت است، حتی اگر این اقلیت در واقع «اکثریت» باشد. در نتیجه، سیدشیاد فقط خواهان رعایت قانون در مورد اکثریت فرضی یا بهتر بگوئیم همان اقلیت قانونشکن میشود. خاتمی همچنین مبنای حاکمیت را «رضایت» دانسته ولی توضیح نداده چه کسی باید از حاکمیت رضایت داشته باشد، ملت ایران یا محافل وابسته به استعمار غرب:
«وعدههای بسیاری داده شده [...] اما مردم میبینند که [دولت] کار چندانی انجام نداده [...] در نتیجه مردم متوجه میشوند که اعتراض آنان [معترضین] به جا است[...] بدنة اصلی معترضان به چارچوب قانون اساسی [...] و روشهای مسالمتآمیز [...] پایبندند [...] رضایت مبنای حکومت است[...]»
خاتمی در ادامه، به تکرار همان چرندیات همیشگی یعنی جمعگرائی و «مردمسالاری دینی» برای دفاع از «ارزشهای انقلاب» پرداخته ضمن نشخوار سخنان اوباما و فوکویاما، «فرهنگ ما» را با «سکولاریسم» ناسازگار دانسته طرفداران سکولاریسم را عامل بیگانه میخواند! «سر» ممد خاتمی میافزاید هدف «اصلاحات» مهار اذهان مردم، و ممانعت از حرکت جامعه به سوی سکولاریسم است! بله ایشان هم قصد کنترل ذهن مردم را دارند و صریحاً اعلام میکنند که «اصلاحات» ابلهانه و مهوعشان برای نگاهداشتن ملت ایران در اسارت توحش باورهای مقدس شیعیمسلکان مطرح شده. جالب است که شیپورهای استعمار همصدا با کیهان جمکران میکوشند این فاشیست جنایتکار و مرزشکن را به عنوان مدافع دمکراسی به ما ملت بفروشند:
«[...] سکولاریسم با موازین دینی و فرهنگی ما سازگار نیست [...] عامل بیگانه [...] میکوشد تا سکولاریسم را در جامعه [...] رواج دهد [...] و جامعه به سوئی رود که از حکومت دینی [...] دوری کند. [...] اصلاحاتی که ما میگوئیم از رواج سکولاریسم و افول دین در جامعه و اذهان و رفتار ایرانیان جلوگیری میکند[...]»
در ادامة این سخنان بیشرمانه و انسانستیز، «سر» ممد، ضمن زوزه و شیون و روضه، همصدا با ابوالفضل فاتح، از بیانیة بیسروته میرحسین موسوی دفاع به عمل میآورد. البته دچار توهم نشویم، اینکه گورکنها صفوفشان را در برابر مطالبات ملت ایران فشردهتر کردهاند دلیل دارد!
دلیل این است که اربابانشان در سازمان سیا در موضع تدافعی قرارگرفته و ناچار شدهاند جگرگوشة خود در عربستان، یعنی همان سازمان القاعده را به عنوان یک تشکل تروریست شناسائی کنند. به گزارش نووستی، مورخ 30 دیماه 1388، آمریکا سازمان القاعده در عربستان را در فهرست سازمانهای خرابکار قرار داده! خلاصه بگوئیم ایالات متحد راه را برای اعمال تحریمهای حقوقی و ملی بر دستپروردگان خود گشوده. سایت نووستی در خبری تحت عنوان «گروه القاعده در شبه جزیره عربستان سازمان تروریستی اعلام شد» مینویسد:
«سخنگوی وزارت امورخارجة آمریکا [اظهار داشت] این تصمیم زمینة ممنوعیت حمایت از نظر تجهیزات یا منابع به ویژه سلاح را فراهم میکند[...] هدف از این تصمیم [...] مسدود کردن دارائیها و منافع این سازمانها توسط آمریکاست[...]»
نووستی به نقل از فرانسپرس میافزاید، تدابیر مذکور شامل گروه القاعده در شبهجزیرة عربستان خواهد شد. بله بالاخره حاکمیت ایالات متحد به یاد آورد که مرکز سازمان القاعده در عربستان است! و میدانیم که سازمان کذا با حکومت روضهخوانها ارتباط دوستانه دارد و از اینروست که گورکنها هم در بنبست افتادهاند. به همین دلیل بود که اعضای خانوادة بن لادن را از جمکران بجای امن منتقل کردند! ولی خوب آمریکا به این سادگی دست از نوکران در جمکران برنمیدارد! از اینرو با هدف فوت کردن در آستین مزدوراناش یک «ارتش سایبری» به راه انداخته تا با یک تیر دو نشان بزند. هم برای روضهخوانها کسب وجهه کند، هم اینان را به عنوان ابزار اعمال فشار و تحمیل سانسور بر کاربران اینترنت مورد استفاده قرار دهد.
در واقع «ارتش سایبری» جهان تشیع همان نقشی را ایفا میکند که اهرمهای «نظامی ـ امنیتی» حکومتاسلامی نظیر سپاه و گشت ارشاد، یا تروریستهای القاعده برای حفظ منافع غرب انجام میدهند: سرکوب، سانسور، لاتبازی و قانونشکنی! و اینهمه بدون آنکه مسئولیتی متوجه واشنگتن شود. میدانیم که حکومت اسلامی جمکران «مستقل» است و به هیچ قانون و مقرراتی هم مقید نیست. فواید ارتش سایبری جمکران این است که همچون حکومت اسلامی در برابر سرکوب، نقض مقررات و یکجانبهگرائی و قانونشکنی و تهاجم به دیگران پاسخگو نخواهد بود. این ارتش نیز همچون حکومت اسلامی یا حکومت ملاعمر صورتکی است بر چهرة ارتش جنایتکار ناتو.
پس جای تعجب نیست که چند روز پس از برخورد چین با گوگل، ارتش سایبری جهان تشیع نیز به موتور جستجوی اینترنتی چین حمله کند، کشوری که همچون روسیه در تبلیغات غرب، به دروغ مدافع حکومت اسلامی معرفی میشود! به گزارش «بیبیسی»، مورخ 20 ژانویه 2010، ارتش سایبری جمکران روز 12 ژانویه سایت «بایدو» را به مدت 4 ساعت «هک» کرد! البته این اتفاق ظاهراً به دلیل قصور شرکت آمریکائی «رجیستر داتکام» پیشآمده! باری در پاسخ به این اقدام مزورانه، هکرهای چینی به یک سایت مستقر در ایران حمله کردند! به این ترتیب هر گاه سازمان سیا بخواهد اینترنت را در ایران متوقف کند، کافی است با صورتک «ارتش سایبری» به یک کشور ثالث حمله کند، تا پنتاگون هم بتواند به بهانة تلافی به نام کشور کذا به سایتهای مستقر در ایران حملهور شود! بله این راه حل جادوئی برای ممانعت از ارتباطات در واقع نوع «مجازی» همان «سیاست انسداد» است که از سال 1977 توسط گروه «برژینسکی ـ کارتر» در سراسر جهان به مورد اجرا گذاشته شد. به گزارش «بیبیسی»، اوایل سال گذشته خبرگزاری فارس به نقل از یک موسسة تحقیقاتی در ایالات متحد مینویسد:
«ایران یکی از پنج کشور دارای ارتش سایبری است و این تیم زیر نظر مجموعة سپاه پاسداران فعالیت میکند[...]»
چه خوب! اتفاقاً در دوران شاه سابق هم رسانههای غرب ارتش ایران را «پنجمین ارتش جهان» معرفی میکردند! پس برای آشنائی با موسسة «تحقیقاتی» منبع خبر «مؤثق» فارسنیوز راه دور نمیباید رفت. منبع انتشار شایعات «فارسنیوز» همان شبکة مهوع «فاکسنیوز» است که سال گذشته مسئولیناش برای همکاری صمیمانهتر با این رسانه به تهران آمده بودند. در هر حال، سازمان سیا بیجهت زرنگی میکند، چرا که ارتشهای سایبری ضدآمریکائی میتوانند این لاتبازیها را با شدت بیشتری «پاسخ» دهند. نگاهی به افغانستان و پاکستان بیاندازید خواهید دید که روابط «یکسویه» به چه فاجعهای میانجامد.
بله آنروزها که برای اعتراض به آمریکا پرچم این کشور را روی الاغ انداخته دور شهر میگرداندند، گورکنها نمیدانستند که سازمان سیا برای «الاغگردانی» روی شبکة مجازی از پرچم حکومت اسلامی استفاده خواهد کرد! و این توهین آشکار نه تنها اعتراض حکومت اسلامی را به همراه نمیآورد که «فارسنیوز» بینوا و مفلوک از اینکه دستگاه حکومت اسلامی رسماً و در سطح جهانی به آلتفعل عموسام تبدیل شده افتخار هم خواهد کرد!
به زبان سادهتر، حاکمیت «نظم قانونی» در ایران هرگز به «مصلحت» تاراجگران غرب نبوده، امروز نیز در بر همین پاشنه میچرخد. در نتیجه همة بوقهای استعمار برای تشویق قانونشکنی و طرح مسائل انحرافی به صدا در آمده. از آنجمله است سخنان محمد خاتمی و اکبر بهرمانی در باب «اعتدال» و تشبیه «گنده لات محل» به مدافع نظم و قانون توسط شیخ مسعود بهنود در حکایت «امامزادة بیچلچراغ». شیخ مسعود پرتاب سنگ از سوی بچههای بازیگوش را در ترادف با عملیات خیلی، خیلی «مسالمتآمیز» کودتاچیان طاعونسبز قرار داده و چنین القاء میکند که حضرات «خارج از حاکمیت» قرار گرفتهاند!
یادآور شویم آنچه در باب چلچراغ کذا نقل شده، بازتاب یک تقاضای صریح و ملموس انسانی است. «معینالمله» چلچراغی وقف «امامزاده یحیی» کرده، و پس از مرگ او خانوادهاش برای انتقال چلچراغ کذا به آن امامزاده از «سدصغر»، رهبر لاتهای محل میخواهند که وصیت آن مرحوم را برآورده کند. به زبان سادهتر، انسانی در چارچوب باورهای مذهبی خود خواهان انتقال یک شیئی مشخص، و در این مورد، «چلچراغ» به یک مکان مشخص، یعنی «امامزاده یحیی» شده، و خانوادة وی برای تحقق همین خواستة مذهبی به «سدصغر» متوسل میشود. هر چند که باورهای معینالمله همچون دیگر باورها «مبهم» باشد، فینفسه کوچکترین ابهامی در خواستة او وجود ندارد. در مقابل، «ابزار» تحقق آرزوی آن مرحوم، یعنی «سدصغر»، سردستة لاتهای محل که «همهکاره» و فاقد جایگاه مشخص اجتماعی است با عملکرد خود همه چیز را در هالهای از ابهام فرو میبرد.
و ما هم از «نفی» و «ابهام» حمایت نمیکنیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، ملت ایران امروز در 31 سال پیش نایستاده! به عبارت دیگر 4 روز پیش شاه از کشور خارج نشده، شاپور بختیار هم نخست وزیر نیست. ولی بعضیها هنوز در همان «دوران طلائی» منجمد شده، شکمشان را برای استقرار یک «حکومت خیابانی» دیگر صابون مفصلی زدهاند. به همین دلیل است که همچنان میکوشند پیرامون «نفی» ایجاد «اجماع» کنند. مسلم است که در چنین مواقع سرنوشتسازی «بیبیسی»، انواع «سدصغر» یا بهتر بگوئیم «سر» صغرها را به صحنه میآورد تا با انعکاس سخنان بلاهتگسترشان به ما بگوید، «جنبش سبز» با خمینی و خامنهای در تقابل قرار میگیرد!
بله این قماش مزخرفات را «بیبیسی» همواره از زبان «سر» صغرها نقل میکند تا در مورد عوامفریبی و دروغ و تقلب و شیادی و حماقتشان پاسخگو نباشد. گیریم که جنبش کذا با خمینی و خامنهای در تقابل قرار گیرد، با آخوند منتظری و دیگر آیات عظام هیچ تضادی نخواهد داشت و از چارچوب تحجر و توحش و عوامفریبی فراتر نمیرود. به همین دلیل است که این به اصطلاح جنبش، ضمن گریز از ابراز صریح خواستههای خود همچنان مزورانه بر «نقطة نفرت عموم»، یعنی «مخالفت با خامنهای» متمرکز شده. امروز، پاسدار اکبر در «بیبیسی»، سرقدم رفته و از «تقابل» فرضی «جنبش سبز» با خمینی و خامنهای داد سخن داده میگوید، ایندو نفر «اسلام» را خدشهدار کردهاند! این تنها مطلبی است که از زبان «سر» صغر در «بیبیسی» میشنویم. اما رسانههای حکومت جمکران نیز به عرصة نفسکشطلبی لاتواوباش حکومتی تبدیل شده.
همزمان با انتشار سخنان خامنهای پیرامون «صراحت» در مواضع «خواص»، اکبر بهرمانی و محمد خاتمی ضمن نکوهش مخالفان حکومت اسلامی خواهان «اعتدال» و «عقلانیت» شدهاند. بله دو جنایتکار سابقهدار که سه دهه است به افراط در سرکوب و چپاول و تفریط در ادارة امور کشور اشتغال دارند، اکنون معتدل و میانهرو از آب درآمدهاند، البته باز هم در چارچوب همان قصص و روایاتشان. به گزارش سایت «اخبار روز»، به نقل از «ایلنا»، اکبر بهرمانی در دیدار با جمعی از «اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها» خواهان رعایت اعتدال در عرصة سیاست، اقتصاد و فرهنگ شده. و مسلم است که برای مشخص کردن چارچوب «اعتدال» کذا حتماً باید به صدر اسلام در صحرای عربستان باز گردیم. همچنانکه گفتیم گورکنها برای حل مسائل واقعی ملت ایران یک راه بیشتر نمیشناسند، «بازگشت به گذشته!» اینان در گذشتة اسطورهای و روایات بیسروته مقدسشان لنگر انداخته برای همة مشکلات ملت ایران پاسخی شایسته و بایسته میجویند، چرا که هدفشان در واقع گسترش سرکوب و تاراج است. و برای تحقق چنین شرایط مطلوبی به دو «ابهام مقدس» نیاز دارند؛ «خدا» و «مردم»!
به گزارش اخبارروز، مورخ 29 دیماه 1388، اکبربهرمانی میگوید، خواست اسلام این است که ما از «اندیشههای اسلامی» و قرآن پیروی کنیم، و مناظرههای رسانهای میتواند از درگیریهای خیابانی جلوگیری کند! بله، همچنانکه میبینیم گورکنها میپندارند با بحثهای صدمنیکقاز بین عمله و اکرة حکومت میتوانند خواست اکثریت ملت ایران را نادیده گرفته، با استقرار «طاعون سبز» در جایگاه اوپوزیسیون، 4 سال بعد پیروزی نامزد انتخاباتی فاشیسم سبز را با 98 درصد آراء «جشن» بگیرند و خلاصه الاغ مردة لازار، یا همان خط امام راحل را از نو زنده کنند. البته کور خواندهاند؛ هم گورکنها، هم اربابانشان در لندن و واشنگتن که عشق اسلام به دلشان افتاده. باری اکبر بهرمانی راهکارهای خود را به شرح زیر ارائه داده:
«رجوع به اندیشههای اسلامی و سخن قرآن و همچنین سیرة پیامبر[...] میتواند اهمیت اندیشه و عمل اعتدالی را مشخص کند [...] برای ادارة امور نیاز به رضایت و اعتماد مردم داریم و این خواست اسلام است و همه باید در این مسیر حرکت کنیم [...] مناظرات مستدل و اظهارات رسانهای به جای برخوردهای خیابانی میتواند این مسیر را هموار کند.»
حضور حاج اکبر بگوئیم گذشت آنروز که برای دیگران تعیین تکلیف میکردید! امروز سرکار و دیگر جنایتکاران طویلة ناتو «باید» در مسیر مزدوری و اسلام ارباب حرکت کنید، ولی ملت ایران در مسیر مزدوران بیگانه گام برنمیدارد. در تداوم مزخرفات اکبرسازندگی، ملاممد خاتمی هم از «افراطگرائی» انتقاد فرمودهاند. خاتمی در ملاقات با 50 تن از دستگیرشدگان پس از انتخابات، ضمن تأکید بر آگاهی «مردم» و «متدینین»، از خدشهدار شدن وجهة حکومت اسلامی در داخل و خارج ابراز تأسف میکند. ولی همین سیدشیاد آشوبهای خیابانی را تأئید کرده میگوید، «مردم» میبینند دولت برایشان کاری نکرده، در نتیجه عمل «معترضان» را تأئید میکنند!
بدانیم و آگاه باشیم! «دولت» از دوران بازرگان تا پایان دورة ملاممد خاتمی برای «مردم» خیلی کارها کرده، و امروز به دلیل «کم کاری» دولت است که «مردم» به گروه میرحسینموسوی «حق» میدهند تا ابتدا با شایعهپراکنی کشور را به صحنة آشوب تبدیل کند و بعد هم با صدور اعلامیههای ابلهانه خواهان بازگشت به دوران امام روشنضمیر شود. ولی اینکه در این گیرودار عدهای از ایرانیان به قتل رسیده، یا دستگیر و زندانی شدهاند، هیچ اهمیتی ندارد. به استثنای یکی دو مورد، خودیها هیچ آسیبی ندیدهاند و همین برای «سر» شیاد کفایت میکند. خاتمی قانونشکن، «اکثریت» را پیرو قانون اساسی و در سنگر حکومت میداند، «اقلیت» هم که از نظر فاشیستها فاقد اهمیت است، حتی اگر این اقلیت در واقع «اکثریت» باشد. در نتیجه، سیدشیاد فقط خواهان رعایت قانون در مورد اکثریت فرضی یا بهتر بگوئیم همان اقلیت قانونشکن میشود. خاتمی همچنین مبنای حاکمیت را «رضایت» دانسته ولی توضیح نداده چه کسی باید از حاکمیت رضایت داشته باشد، ملت ایران یا محافل وابسته به استعمار غرب:
«وعدههای بسیاری داده شده [...] اما مردم میبینند که [دولت] کار چندانی انجام نداده [...] در نتیجه مردم متوجه میشوند که اعتراض آنان [معترضین] به جا است[...] بدنة اصلی معترضان به چارچوب قانون اساسی [...] و روشهای مسالمتآمیز [...] پایبندند [...] رضایت مبنای حکومت است[...]»
خاتمی در ادامه، به تکرار همان چرندیات همیشگی یعنی جمعگرائی و «مردمسالاری دینی» برای دفاع از «ارزشهای انقلاب» پرداخته ضمن نشخوار سخنان اوباما و فوکویاما، «فرهنگ ما» را با «سکولاریسم» ناسازگار دانسته طرفداران سکولاریسم را عامل بیگانه میخواند! «سر» ممد خاتمی میافزاید هدف «اصلاحات» مهار اذهان مردم، و ممانعت از حرکت جامعه به سوی سکولاریسم است! بله ایشان هم قصد کنترل ذهن مردم را دارند و صریحاً اعلام میکنند که «اصلاحات» ابلهانه و مهوعشان برای نگاهداشتن ملت ایران در اسارت توحش باورهای مقدس شیعیمسلکان مطرح شده. جالب است که شیپورهای استعمار همصدا با کیهان جمکران میکوشند این فاشیست جنایتکار و مرزشکن را به عنوان مدافع دمکراسی به ما ملت بفروشند:
«[...] سکولاریسم با موازین دینی و فرهنگی ما سازگار نیست [...] عامل بیگانه [...] میکوشد تا سکولاریسم را در جامعه [...] رواج دهد [...] و جامعه به سوئی رود که از حکومت دینی [...] دوری کند. [...] اصلاحاتی که ما میگوئیم از رواج سکولاریسم و افول دین در جامعه و اذهان و رفتار ایرانیان جلوگیری میکند[...]»
در ادامة این سخنان بیشرمانه و انسانستیز، «سر» ممد، ضمن زوزه و شیون و روضه، همصدا با ابوالفضل فاتح، از بیانیة بیسروته میرحسین موسوی دفاع به عمل میآورد. البته دچار توهم نشویم، اینکه گورکنها صفوفشان را در برابر مطالبات ملت ایران فشردهتر کردهاند دلیل دارد!
دلیل این است که اربابانشان در سازمان سیا در موضع تدافعی قرارگرفته و ناچار شدهاند جگرگوشة خود در عربستان، یعنی همان سازمان القاعده را به عنوان یک تشکل تروریست شناسائی کنند. به گزارش نووستی، مورخ 30 دیماه 1388، آمریکا سازمان القاعده در عربستان را در فهرست سازمانهای خرابکار قرار داده! خلاصه بگوئیم ایالات متحد راه را برای اعمال تحریمهای حقوقی و ملی بر دستپروردگان خود گشوده. سایت نووستی در خبری تحت عنوان «گروه القاعده در شبه جزیره عربستان سازمان تروریستی اعلام شد» مینویسد:
«سخنگوی وزارت امورخارجة آمریکا [اظهار داشت] این تصمیم زمینة ممنوعیت حمایت از نظر تجهیزات یا منابع به ویژه سلاح را فراهم میکند[...] هدف از این تصمیم [...] مسدود کردن دارائیها و منافع این سازمانها توسط آمریکاست[...]»
نووستی به نقل از فرانسپرس میافزاید، تدابیر مذکور شامل گروه القاعده در شبهجزیرة عربستان خواهد شد. بله بالاخره حاکمیت ایالات متحد به یاد آورد که مرکز سازمان القاعده در عربستان است! و میدانیم که سازمان کذا با حکومت روضهخوانها ارتباط دوستانه دارد و از اینروست که گورکنها هم در بنبست افتادهاند. به همین دلیل بود که اعضای خانوادة بن لادن را از جمکران بجای امن منتقل کردند! ولی خوب آمریکا به این سادگی دست از نوکران در جمکران برنمیدارد! از اینرو با هدف فوت کردن در آستین مزدوراناش یک «ارتش سایبری» به راه انداخته تا با یک تیر دو نشان بزند. هم برای روضهخوانها کسب وجهه کند، هم اینان را به عنوان ابزار اعمال فشار و تحمیل سانسور بر کاربران اینترنت مورد استفاده قرار دهد.
در واقع «ارتش سایبری» جهان تشیع همان نقشی را ایفا میکند که اهرمهای «نظامی ـ امنیتی» حکومتاسلامی نظیر سپاه و گشت ارشاد، یا تروریستهای القاعده برای حفظ منافع غرب انجام میدهند: سرکوب، سانسور، لاتبازی و قانونشکنی! و اینهمه بدون آنکه مسئولیتی متوجه واشنگتن شود. میدانیم که حکومت اسلامی جمکران «مستقل» است و به هیچ قانون و مقرراتی هم مقید نیست. فواید ارتش سایبری جمکران این است که همچون حکومت اسلامی در برابر سرکوب، نقض مقررات و یکجانبهگرائی و قانونشکنی و تهاجم به دیگران پاسخگو نخواهد بود. این ارتش نیز همچون حکومت اسلامی یا حکومت ملاعمر صورتکی است بر چهرة ارتش جنایتکار ناتو.
پس جای تعجب نیست که چند روز پس از برخورد چین با گوگل، ارتش سایبری جهان تشیع نیز به موتور جستجوی اینترنتی چین حمله کند، کشوری که همچون روسیه در تبلیغات غرب، به دروغ مدافع حکومت اسلامی معرفی میشود! به گزارش «بیبیسی»، مورخ 20 ژانویه 2010، ارتش سایبری جمکران روز 12 ژانویه سایت «بایدو» را به مدت 4 ساعت «هک» کرد! البته این اتفاق ظاهراً به دلیل قصور شرکت آمریکائی «رجیستر داتکام» پیشآمده! باری در پاسخ به این اقدام مزورانه، هکرهای چینی به یک سایت مستقر در ایران حمله کردند! به این ترتیب هر گاه سازمان سیا بخواهد اینترنت را در ایران متوقف کند، کافی است با صورتک «ارتش سایبری» به یک کشور ثالث حمله کند، تا پنتاگون هم بتواند به بهانة تلافی به نام کشور کذا به سایتهای مستقر در ایران حملهور شود! بله این راه حل جادوئی برای ممانعت از ارتباطات در واقع نوع «مجازی» همان «سیاست انسداد» است که از سال 1977 توسط گروه «برژینسکی ـ کارتر» در سراسر جهان به مورد اجرا گذاشته شد. به گزارش «بیبیسی»، اوایل سال گذشته خبرگزاری فارس به نقل از یک موسسة تحقیقاتی در ایالات متحد مینویسد:
«ایران یکی از پنج کشور دارای ارتش سایبری است و این تیم زیر نظر مجموعة سپاه پاسداران فعالیت میکند[...]»
چه خوب! اتفاقاً در دوران شاه سابق هم رسانههای غرب ارتش ایران را «پنجمین ارتش جهان» معرفی میکردند! پس برای آشنائی با موسسة «تحقیقاتی» منبع خبر «مؤثق» فارسنیوز راه دور نمیباید رفت. منبع انتشار شایعات «فارسنیوز» همان شبکة مهوع «فاکسنیوز» است که سال گذشته مسئولیناش برای همکاری صمیمانهتر با این رسانه به تهران آمده بودند. در هر حال، سازمان سیا بیجهت زرنگی میکند، چرا که ارتشهای سایبری ضدآمریکائی میتوانند این لاتبازیها را با شدت بیشتری «پاسخ» دهند. نگاهی به افغانستان و پاکستان بیاندازید خواهید دید که روابط «یکسویه» به چه فاجعهای میانجامد.
بله آنروزها که برای اعتراض به آمریکا پرچم این کشور را روی الاغ انداخته دور شهر میگرداندند، گورکنها نمیدانستند که سازمان سیا برای «الاغگردانی» روی شبکة مجازی از پرچم حکومت اسلامی استفاده خواهد کرد! و این توهین آشکار نه تنها اعتراض حکومت اسلامی را به همراه نمیآورد که «فارسنیوز» بینوا و مفلوک از اینکه دستگاه حکومت اسلامی رسماً و در سطح جهانی به آلتفعل عموسام تبدیل شده افتخار هم خواهد کرد!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت