
رنگ غروب!
...
تیرگی میآید
[...]
قصة رنگی روز
میرود رو به تمام
شاخهها پژمرده است
سنگها افسردهست
«مخالفت با اعدام» هیچ ارتباطی با «آزادیخواهی» ندارد! انسانستیزان و شیادان حرفهای جمکران به ویژه میرحسین موسوی و شیخ کروبی که اینروزها «مخالف اعدام» از آب درآمده، و همصدا با اربابانشان در غرب از مردم میخواهند برای «مخالفت با اعدامها» در راهپیمائی 22 بهمن شرکت کنند، کور خواندهاند! 22 بهمن سالروز کودتای ننگینی است که هدفی جز اعدام جوانان و سرکوب ملت ایران نداشته و ندارد. مسلماً هیچ ایرانی با وجدانی برای اعتراض به اعدام جوانان این سرزمین در کنار جلادان و جنایتکارانی که دستشان به خون هزاران جوان ایرانی آغشته است نخواهد ایستاد.
غم بیامیخته با رنگ غروب
میتراود زلبم قصة سرد
دلم افسرده در این تنگ غروب
کوه خاموش است
آرش رحمانیفر و محمدرضا علیزمانی از مخالفان حکومت اسلامی بودند و هیچ ارتباطی با جنبش منفور سبز نداشتند. رحمانیفر و علیزمانی را در زندان به قتل رساندند تا شاید حکومت اسلامی بتواند با استفاده از نفرت عمومی31 امین سالروز کودتای 22 بهمن را با همکاری رهبران خودفروختة جنبش سبز به صورتی آبرومندانه برگزار کرده، چند صباحی به زندگی ننگین خود بیفزاید. به همین دلیل است که مخالفنمایان جیرهخوار استعمار، از دارودستة داریوش همایون تا فدائیان اکثریت همصدا با اکبر رفسنجانی، کروبی و موسوی برای شرکت در مراسم 22 بهمن به التماس افتادهاند، و سرداران مفلوک جمکران نیز برای تشویق شوتوپرتها به شرکت در این مراسم، زبان به تهدید و در واقع تشویق گشودهاند. جالب اینجاست که تداوم حکومت طالبان جمکران برای حفظ منافع آنگلوساکسونها از چنان اهمیتی برخوردار شده که نانخورهای اینان آشکارا «توقف اعدامها» را به «شرکت مردم» در تظاهرات 22 بهمن منوط کردهاند!
جغد برکنگرهها میخواند
لاشخورها سنگین
از هوا تک تک آیند فرود
رادیوفردا، مورخ 10 بهمنماه 1388، مطالبات حاکمیت ایالات متحد را از زبان «فرخ نگهدار»، پادوی حکومت اسلامی در لندن چنین بیان میکند که اگر مردم برای اعتراض به اعدامها به صورت گسترده در تظاهرات 22 بهمن شرکت کنند، نشان میدهد که «آزادیخواه» و از پیروان موسوی و کروبیاند، در نتیجه امکان دارد که اعدامها متوقف شود:
«اگر 22 بهمن مردم پاسخ محکمی به حاکميت بدهند، اين پاسخ انعکاس سخنان آقايان موسوی و کروبی است و میتوانيم آن را به حساب اعتراض همگانی آزادیخواهان ايران عليه اين اعدامها بنويسيم. اگر 22 بهمن تظاهرات بسيار وسيعی داشته باشيم ممکن است احکام اعدام قطع شود [...]»
بله، هممیهنان گرامی! اگر در اعتراض به اعدامها در تظاهرات 22 بهمن شرکت کنید، گاوچرانها متوجه خواهند شد که شما از طرفداران پروپا قرص میرحسین موسوی و خط توحش امام روشنضمیرش هستید، در نتیجه «زندانیان تزئینی» را اعدام نخواهند کرد، چرا که «خودیها» در هر حال اعدام نمیشوند. در عوض شرکت شما در تظاهرات 22 بهمن، راه ورود فرزندانتان را به مسلخ حکومت تازهنفس جنبش سبز هموار خواهد کرد. و اما حضور اهالی رادیوفردا بگوئیم، فرخ نگهدار، به عنوان رهبر فدائیان اکثریت و طرفدار «فاشیست ـ مسلمانها» اصولاً در جایگاهی قرار ندارد تا بتواند از آزادی و آزادیخواهی کلامی بر زبان راند. امثال «نگهدار» با مفهوم «آزادی» بکلی بیگانهاند، همچنانکه رهبرشان، روحالله خمینی نیز خواهان «آزادی» سرکوب و کشتار ملت ایران بود. انسانستیزان مخالف دمکراسی، آنهنگام که از «آزادی» سخن به میان میآورند در واقع گسترش دامنة توحش و انسانستیزی مد نظرشان است.
اگر آنگلوساکسونها دیگر نمیتوانند برای طالبانپروری و وحشیگری در منطقه از کمکهای بیدریغ دولت چین بهرهمند شوند، به طریق اولی سیاست طالباننوازیشان در جمکران نیز به اشکال برخورد خواهد کرد، و این اشکالات را نمیتوانند با توسل به جیرهخواران شناخته شدهشان همچون میرحسین موسوی و شیخ کروبی رفع و رجوع کنند. پس بهتر است «رادیوفردا» هم بیجهت «برادر» فرخ نگهدار را به صحنه نیاورد. سابقة این فرد درخشانتر از آن است که بیان مطالباتتان از زبان او برای شما کارساز شود!
رادیوفردا، مورخ 10 بهمنماه، در پروپاگاند استحماری خود تحت عنوان ابله فریب، «فرخ نگهدار: با تظاهراتی وسیع در 22 بهمن، ممکن است اعدامها قطع شود»، دقیقاً همان میگوید که دیگر رسانههای طالبانپرور غرب. شاخک سازمان سیا، در تبلیغات مزورانة خود قصد دارد همزمان چند دروغ بزرگ را به مخاطب بباوراند. نخست اینکه، میرحسین موسوی و کروبی که سوابق جنایاتشان شناخته شده است، با اعدام زمانی و رحمانیپور مخالفاند! دیگر اینکه به زعم همة مخالفان این جنایات وحشیانه، حکومت اسلامی با چنین جنایتی میخواهد مردم را از شرکت در تظاهرات 22 بهمن بترساند! حال آنکه هدف از قتل دو جوان ایرانی همچنانکه در وبلاگ «سلاخ و خلخال» هم گفتیم «پولاریزاسیون» یا دوقطبی کردن فضای سیاسی برای هی کردن همة مخالفان حکومت اسلامی به سوی جنبشسبز است.
سازمان سیا در سال 1357 موفق شد با تحمیل هرجومرج، ترور و ارعاب، پیرامون شعار مبهم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به نفع خمینی ایجاد «اجماع» کرده، «سربازگیری» کند. امروز نیز این سازمان جنایتکار همان شیوة «تمرکز بر یک نقطه» را اعمال میکند تا با ایجاد اجماع پیرامون «نفی» و «ابهام» یک بار دیگر همچون سال 1357، کودتاچیان «پیرو خطامام» را در جایگاه رهبر مخالفان قرار دهد.
لاشهای مانده به دشت
کنده منقار ز جا چشمانش
زیر پیشانی او
مانده دو گود کبود
تیرگی میآید
پیشتر برادران دینی گاوچرانها همین سیاست را با توسل به «محمد مصدق» اعمال کرده بودند، و پس از کودتا، خادم وفادار خود را به عنوان «قهرمان ملی» به ملت ایران فروختند. سپس نوبت به «خمینی» رسید تا ضمن جیرهخواری از دستهای دربار به جایگاه «مخالف شاه» اسبابکشی کرده، سرانجام بتواند نقش رهبرکبیر «انقلاب» را ایفا کند! رهبری که ضمن مبارزه با امپریالیسم شرق و غرب، با کمال افتخار قرارداد خفتبار کنسرسیوم را نیز تمدید کرد. جالب اینجاست که اکنون مجلس چاه جمکران خواهان قطع رابطه با انگلستان، سهامدار عمدة کنسرسیوم کذا شده، بدون اینکه «روابط اقتصادی» با انگلستان را مد نظر قرار دهد! میدانیم که گورکنها اهل معنویت و اینجور چیزها هستند و مادیات برایشان هیچ اهمیتی ندارد، به همین دلیل ارز حاصل از چپاول نفت را در همان بانکهای غرب «رها» کردهاند!
به گزارش حنازرچوبه، مورخ 10 بهمن ماه سالجاری، «نقوی»، نمایندة ورامین امروز به خبرنگار رسانة حکومت میگوید، «قطع رابطه با انگلیس خواست اغلب نمایندگان است!» بهتر است بدانیم نقوی همان جانور وحشی است که در مسجد خاوه «از طرف مردم» به صورت بختیاری، بخشدار جوادآباد ورامین سیلی زد و مهرنیوز، مورخ 26 دیماه 1388، خبر وحشیگری او را منتشر کرد. خلاصه حکومتی که خمینی بنیانگزار آن باشد، نمایندهاش هم نقویها خواهند بود. بگذریم، این جانور وحشی، یعنی همین «نقوی» که عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس چاه جمکران نیز هست، به حنازرچوبه تاکید کرده، «خواست همة مردم» قطع رابطه با انگلیس است. میبینیم که نقوی همچون دیگر گورکنها خواست اربابان حکومت و لاتبازیهای خود را «خواست مردم» معرفی میکند. باری نقوی اظهار داشته به دلیل دخالتهای انگلیس در امور داخلی کشور، نمایندگان «برای احقاق حق مردم» برای قطع روابط با انگلستان یک طرح یک فوریتی به مجلس تقدیم کردند که مورد استقبال رئیس مجلس، علی لاریجانی نیز قرار گرفت!
مسلم است که غلامبچة سفارت از قطع رابطة سیاسی ایران با ارباباناش در لندن استقبال خواهد کرد. با این نوع «قطع روابط»، جایگاه انگلستان در کنسرسیوم هیچ تغییری نخواهد کرد، در عوض لندن میتواند روابط خود را با گورکنها در همان چارچوب «ارتباط پنهان» قرار داده در برابر لاتبازی حکومت اسلامی در منطقه از خود سلب مسئولیت کند، دقیقاً همان شرایطی که گاوچرانها از صدقة سر عملیات «قهرمانانة» دانشجویان پیروخط امام ایجاد کردند. اینگونه است که آنگلوساکسونها به زعم خود خواهند توانست شرایط رویائی افغانستان در دوران حکومت ملاعمر را در ایران «باز تولید» کنند. البته در همینجا بگوئیم اینان سخت اشتباه میکنند! کافی است نگاهی به دعوای چین با یانکیها بیاندازیم! دعوائی که نشان میدهد پشت جبهة طالبان در منطقه فرو ریخته!
نخستین نشانههای رسمی افول جبهة طالبان در سرمقالة روزنامة «خلق» چاپ پکن آشکار شد. این روزنامه در تاریخ 24 ژانویه 2010، در سرمقالة خود رسماً آمریکا را مسبب آشوبهای پساانتخاباتی در ایران معرفی کرد. البته در اینکه آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک ایران را به صحنة آشوب تبدیل کردهاند تردیدی نداریم، حکومت اسلامی نوکر خودشان است، آشوبها را نیز به فرمان ارباب «مدیریت» میکند. ولی اینکه روزنامه نگاران فرهیختة چین تاکنون چشم بر این واقعیت بسته بودند، مسلماً دلیل داشته! گویا هنوز درگیریهای یمن برای سازمان القاعده دردسرساز نشده بود! و همه با خاطر آسوده به زندگی «شیرین» خود در دامان دیپلماسی یانکیها ادامه میدادند. به ویژه چینیها که حدود 1500 میلیارد دلار اوراق قرضة ایالات متحد را به دست گرفتهاند، حتماً میپنداشتند، «در» همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید!
ولی شاهدیم که «در» کذا از چارچوب کنده شد، و دیگر بر هیچ پاشنهای نخواهد چرخید. از اینرو دومینیک دوویلپن، نخست وزیر سابق فرانسه، پس از شهادت جانگداز «المبحوح»، 4 روز در امارات متحد حمام آفتاب گرفت. و نتیجه این شد که رئیس مجلس کشور امارات ـ کشوری که سه جزیرة کذا را میخواست پس بگیرد ـ در اوگاندا به پاسدار علیکوچیکه گفت، «ایران همسایة بزرگ ماست!» همچنین منوچهر متکی، جاروکش سازمان ناتو، در نشست داووس گزافهگوئیهای «هستهای» را پس گرفت. خلاصه بگوئیم به نظر میرسد «در» کذا دیگر بر هیچ پاشنهای نخواهد چرخید. به همین دلیل است که روضهخوانها برای گرم کردن بازار میرحسین در جمکران زوزة «قتلو تقتیلا» سر داده، رادیوفردا نیز از زبان موسوی جلاد و کروبی شیاد به ما «اسلام خوب» معرفی میکند!
البته فرخ نگهدار نیز در همین رادیوفردا برایمان یک «فالقهوه» گرفته و به زبان تزویر، خطبههای دیروز آخوندجنتی را «بازتولید» کرده! جنتی گفته بود بکشید، نگهدار هم میگوید، اعدام مقاومت را نیرومندتر میکند. جنتی گفته بود، «مردم» به صحنه بیایند، نگهدار هم همین را میگوید. سخنان خشونتگستر جنتی و نگهدار در همسوئی کامل قرار گرفته، هر دو در کمال حماقت راه آینده را در «بازگشت به گذشته» میجویند با این تفاوت، که جنتی به فضای کودتای سال 1360، و نگهدار به دوران 1357 بازگشته.
باری، به گفتة رادیوفردا، کروبی و موسوی گفتهاند، ترویج خشونت از تریبون نماز جمعه خیلی کار بدی است؛ از این تریبون «مردم» را به «تقوی» دعوت میکنند! خلاصه برنامه این است که جناح به اصطلاح طرفدار مهرورزی «اسلام خشن» ارائه کند، تا گورکنهای جنبش سبز بتوانند ضمن انتقاد از اینان، به تمجید و ستایش از «اسلام خوب» بنشینند. و این است الگوی سیاست گورکنها که از سناریوی فیلمهای صدمن یک قاز پلیسی هولیوود اقتباس شده. در این فیلمها همکاری «پلیس بد» و «پلیس خوب» سرانجام «مجرم» را به چنگ قانون گرفتار خواهد کرد. با این تفاوت که در جمکران، ملت ایران در جایگاه «مجرم» نشسته، جنایتکار و تاراجگر و مزدور نیز در جایگاه پلیس و قانون و «مفسر سیاسی» قرار گرفتهاند و در رادیوفردا با توسل به جنایات حکومت، برایمان از فواید «اسلام سبز» و شرکت در تظاهرات 22 بهمن افسانهسرائی میکنند:
«میرحسین موسوی و مهدی کروبی [...] به [دو اعدام اخیر] اعتراض کردند [...] و اجرای این احکام را [جهت] ایجاد ترس برای شرکت نکردن مردم در راهپیمائی روز 22 بهمن ارزیابی کردند [...]»
ما هم میگوئیم «ارزیابی» میرحسین موسوی و کروبی واژگوننمائی و عوامفریبی است. هدف از اعدام مخالفین حکومت ـ اینان صرفاً مخالفین فرضی خامنهای و احمدینژاد نبودند ـ تشویق مردم به شرکت در راهپیمائی دولتی 22 بهمن است، جهت کسب مشروعیت برای طاعون سبز. باری در ادامة گزارش «رادیوفردا»، تعریف نوینی از نمایش مهوع نماز سیاسی نیز ارائه شده. «رادیو» میگوید، خطیب جمعه باید مهربان باشد و مردم و مسئولان را به مهرورزی دعوت کند:
«آنها [موسوی و کروبی] با اشاره به خطبههای احمد جنتی [...] میگویند، بجای آنکه از تریبون نماز جمعه برای دعوت مردم به تقوا استفاده شود، خطیب نماز جمعه [...]مسئولان را به [...] کشتار مردم ترغیب میکند [...]»
اگر اشتباه نکنیم این میرحسین موسوی و این شیخ کروبی همین امروز وارد جمکران شدهاند، و از وقوقیههای دوران امام روشنضمیر هیچ اطلاعی ندارند! گویا این دو پرسوناژ همان شنگول و منگول «ترانس ژنیک» جمکران باشند که هم امروز متولد شدهاند. به گزارش مهرنیوز، مورخ 10 بهمنماه سالجاری، نخستین حیوانات «تراریخته» خاورمیانه در پژوهشکدة «رویان» متولد شدند:
«این بزغالهها بر اساس قصههای ایرانی شنگول و منگول نامگذاری شدهاند.»
البته برخلاف شنگول و منگول مهرنیوز، شنگول و منگول جمکران در پژوهشکدة سازمان سیا «چشم به جهان» گشودهاند، و به همین دلیل است که شیفته و فریفتة اسلاماند و هر لحظه به رنگی در میآیند، و خلاصه «همه چیز» را در ابهام اسلام میجویند و مسلم است که به مصداق «عاقبت جوینده یابنده بود» همه چیز را در همین ابهام اسلام و هر ابهام دیگر، نظیر ابهام جنبش سبز خواهند یافت! همه چیز، جز دمکراسی که «انسانمحور» است و فاقد ابهام. پس یک بار دیگر حضور هوچیهای سبز میگوئیم، دمکراسی، نمیتواند پیرو خط امام و «عدالت علوی» و حدیث و روایت باشد. جنبش سبز، هر چه هست، به دلیل ابهام در تضاد کامل با دمکراسی قرار گرفته و انسانستیز به شمار میرود. بهترین نمونة ابهام در این جنبش موذی و انسان ستیز، اظهارات ناشیانة برادر فرخ نگهدار در رادیوفردا است.
فرخ نگهدار همانطور که فالگیر با نگریستن به ورقها یا ته فنجان قهوه به کنایه و رمز و ابهام سخن میگوید تا مخاطب نتواند برداشت صریحی از سخناناش داشته باشد، از موسوی و کروبی و جنبش کذا سخن میگوید، تا برای شیخ مهدی بازرگان و آخوند منتظری هم بازار گرمی کرده باشد:
«این مسئله نشاندهندة قدرت و استقامت جنبش سبز است، يعنی يک صدائی در جنبش سبز در حال قوام يافتن است [...] کسانی در ايران به جرمهای ساختگی اعدام شدند [...] حال آقايان کروبی و موسوی همصدا با آقای منتظری [...] و يا آقای بازرگان [...] به اعدامهای اخير اعتراض میکنند [...] اولين بار است که میبينيم جنبش سبز [...] اعدام مخالفين حکومت را محکوم کرده [...] اين مسئله موضعگیری بسيار مهم و اميدوار کننده است.»
بله این قماش «موضعگیری» یعنی انتخاب «سنگر حق» خیلی خیلی خوب است، چرا که خلقالله را به همان مسیری میکشاند که اربابان حکومت میخواهند؛ استقرار در سنگر سبز سیا. نگهدار در ادامة فال، همصدا با بوقهای استعمار «پیشبینی» کرده که «تندروها» برای ممانعت از شرکت مردم در راهپیمائی 22 بهمن دست به چنین جنایتی زدهاند و اگر مردم از لج تندروها در این مراسم شرکت کنند، بر اثر فشار رهبران جنبش سبز یعنی همان «شنگول و منگول» تولیدی سازمان سیا، ممکن است اعدامها متوقف شود! در ادامة این مصاحبه رادیوفردا، شنگول و منگول را مدافع «آزادی بیان، آزادی احزاب، آزادی زندانیان سیاسی و به ویژه مدافع «برگزاری انتخابات آزاد» معرفی کرده، و نظر حبة انگور، یعنی همان فرخ نگهدار را نیز در این مورد جویا میشود.
آنها غریق وحشت خود بودند
و حس ترسناک گنهکاری
ارواح کور و کودنشان را
مفلوج کرده بود
حاج فرخ نگهدار هم هر چه رادیوفردا میطلبد، طوطیوار تکرار میکند. از آنجمله است، مزخرفاتی در باب اینکه جناح تندرو، میخواهد مطالبات مردم را از ذهن آنان بیرون کرده خانهنشینشان کند. حبة انگور با تکیه بر این ادعای فریبکارانه و بیاساس، خواهان آن میشود که «مردم» همانطور که شنگول و منگول میگویند در صحنه بمانند. نگهدار در ادامة چنین مهملاتی، مهمترین راه برای خروج از بحران را نیز برگزاری «انتخابات آزاد» معرفی میکند و ... و مزخرفاتی از این دست. گویا در چارچوب قانون اساسی توحش خدامحور نه تنها میتوان انتخابات برگزار کرد که این انتخابات «آزاد» هم خواهد بود. خلاصه به زعم کارفرمایان رادیوفردا، ملت ایران نه کمبود مسکن دارد، نه مطالبات مادی و صنفی. ملت ایران فقط میخواهد در چارچوب قانون الکن مبتنی بر نهجالبلاغه و حدیث و روایت معصوم و ... «انتخابات آزاد» برگزار شود، تا سازمان سیا یکبار دیگر در افکار عمومی غرب برای حکومت توحش «مشروعیت» مطلوب و عمومی ایجاد کرده، جیره و مواجب برادر فرخ نگهدار، یا همان حبة انگور را در لندن افزایش دهد:
«جناح تندرو تصميم گرفته [مطالبات جامعه] را از ذهن مردم بيرون کرده و آنها را خانهنشين کند. در پاسخ به فشار حاکميت [...] موسوی و کروبی [میگویند] اگر در صحنه باشيم پيروز میشويم [...] مهمترين مسئله [...] تأکيد بر انتخابات آزاد به عنوان راه برون رفت از بحران است [...]»
البته حبةانگور تا حدودی درست میگوید، برگزاری انتخابات در جمکران در واقع ایالات متحد را از بحران مذاکره با دولت احمدینژاد بیرون خواهد برد، ولی برای ملت ایران جایگزینی «افراد» و «اسلامها» با یکدیگر دردی را درمان نمیکند. به عبارت دیگر میرحسین موسوی و احمدینژاد هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، جز اینکه سابقة موسوی در جنایت و چپاول و آدمکشی از مهرورزی به مراتب هولناکتر است. باری در پایان این مصاحبه فرخ نگهدار، پیام ارباب را جهت گسترش خشونت و تقویت طاعون سبز به حکومت اسلامی ابلاغ میکند و تلویحاً میگوید، «بکشید ما را اسلام زنده میشود!»
پیشتر در همین وبلاگ گفتیم که جنبش سبز از مرگ و خشونت تغذیه میکند، پس بهترین راه تقویت این جنبش استعماری بفزونی خشونت و جنایت است، چرا که گسترش خشونت پولاریزاسیون را شدت خواهد بخشید. دلیل حمایت سازمان سیا از جنبش سبز این است که سازمان مقدس میپندارد مردم ایران همان مردم خام و از همه جا بیخبر سی سال پیشاند، که سادهلوحانه غرب را مدافع دمکراسی و حقوق بشر میپنداشتند، پس میتوان یکبار دیگر توحش مردمسالاری و پوپولیسم را بجای دمکراسی به اینان فروخت:
«آنها تأکيد میکنند [...] اعدام [...] بر عزم ملت بر ايستادگی [...]میافزايد [...] بايد صدای مردم را بشنويد [...] انعکاس اين سخن در جامعه اين است که ما اکنون در همان شرايطی قرار داريم که در سالهای قبل از انقلاب قرار داشتيم و با فشار بيشتر میتوانيم به خواستههای خود دست يابيم. اين سخنان پيوند بسيار خوبی با روانشناسی مردم و شرايط خاص کشور ما برقرار میکند[...]»
بله حبة انگور، شکمش را برای یک کودتای «مردمی» دیگر صابون زده. میبینیم که مزدوران استعمار چقدر با «روانشناسی مردم» آشنائی دارند، تا حدی که میپندارند ملت ایران در سال 1357 یخ زده! در واقع آنکه در دوران جیمیکارتر رذل و دادوستدهای جنگسرد منجمد شده، آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیکاند، نه جامعة ایران.
آبادیام ملول شد از صحبت زوال
بانگ سرور در دلم افسرد کز نخست
تصویر جغد زیب تن این خراب بود
(سهراب سپهری و فروغ فرخزاد)
[...]
قصة رنگی روز
میرود رو به تمام
شاخهها پژمرده است
سنگها افسردهست
«مخالفت با اعدام» هیچ ارتباطی با «آزادیخواهی» ندارد! انسانستیزان و شیادان حرفهای جمکران به ویژه میرحسین موسوی و شیخ کروبی که اینروزها «مخالف اعدام» از آب درآمده، و همصدا با اربابانشان در غرب از مردم میخواهند برای «مخالفت با اعدامها» در راهپیمائی 22 بهمن شرکت کنند، کور خواندهاند! 22 بهمن سالروز کودتای ننگینی است که هدفی جز اعدام جوانان و سرکوب ملت ایران نداشته و ندارد. مسلماً هیچ ایرانی با وجدانی برای اعتراض به اعدام جوانان این سرزمین در کنار جلادان و جنایتکارانی که دستشان به خون هزاران جوان ایرانی آغشته است نخواهد ایستاد.
غم بیامیخته با رنگ غروب
میتراود زلبم قصة سرد
دلم افسرده در این تنگ غروب
کوه خاموش است
آرش رحمانیفر و محمدرضا علیزمانی از مخالفان حکومت اسلامی بودند و هیچ ارتباطی با جنبش منفور سبز نداشتند. رحمانیفر و علیزمانی را در زندان به قتل رساندند تا شاید حکومت اسلامی بتواند با استفاده از نفرت عمومی31 امین سالروز کودتای 22 بهمن را با همکاری رهبران خودفروختة جنبش سبز به صورتی آبرومندانه برگزار کرده، چند صباحی به زندگی ننگین خود بیفزاید. به همین دلیل است که مخالفنمایان جیرهخوار استعمار، از دارودستة داریوش همایون تا فدائیان اکثریت همصدا با اکبر رفسنجانی، کروبی و موسوی برای شرکت در مراسم 22 بهمن به التماس افتادهاند، و سرداران مفلوک جمکران نیز برای تشویق شوتوپرتها به شرکت در این مراسم، زبان به تهدید و در واقع تشویق گشودهاند. جالب اینجاست که تداوم حکومت طالبان جمکران برای حفظ منافع آنگلوساکسونها از چنان اهمیتی برخوردار شده که نانخورهای اینان آشکارا «توقف اعدامها» را به «شرکت مردم» در تظاهرات 22 بهمن منوط کردهاند!
جغد برکنگرهها میخواند
لاشخورها سنگین
از هوا تک تک آیند فرود
رادیوفردا، مورخ 10 بهمنماه 1388، مطالبات حاکمیت ایالات متحد را از زبان «فرخ نگهدار»، پادوی حکومت اسلامی در لندن چنین بیان میکند که اگر مردم برای اعتراض به اعدامها به صورت گسترده در تظاهرات 22 بهمن شرکت کنند، نشان میدهد که «آزادیخواه» و از پیروان موسوی و کروبیاند، در نتیجه امکان دارد که اعدامها متوقف شود:
«اگر 22 بهمن مردم پاسخ محکمی به حاکميت بدهند، اين پاسخ انعکاس سخنان آقايان موسوی و کروبی است و میتوانيم آن را به حساب اعتراض همگانی آزادیخواهان ايران عليه اين اعدامها بنويسيم. اگر 22 بهمن تظاهرات بسيار وسيعی داشته باشيم ممکن است احکام اعدام قطع شود [...]»
بله، هممیهنان گرامی! اگر در اعتراض به اعدامها در تظاهرات 22 بهمن شرکت کنید، گاوچرانها متوجه خواهند شد که شما از طرفداران پروپا قرص میرحسین موسوی و خط توحش امام روشنضمیرش هستید، در نتیجه «زندانیان تزئینی» را اعدام نخواهند کرد، چرا که «خودیها» در هر حال اعدام نمیشوند. در عوض شرکت شما در تظاهرات 22 بهمن، راه ورود فرزندانتان را به مسلخ حکومت تازهنفس جنبش سبز هموار خواهد کرد. و اما حضور اهالی رادیوفردا بگوئیم، فرخ نگهدار، به عنوان رهبر فدائیان اکثریت و طرفدار «فاشیست ـ مسلمانها» اصولاً در جایگاهی قرار ندارد تا بتواند از آزادی و آزادیخواهی کلامی بر زبان راند. امثال «نگهدار» با مفهوم «آزادی» بکلی بیگانهاند، همچنانکه رهبرشان، روحالله خمینی نیز خواهان «آزادی» سرکوب و کشتار ملت ایران بود. انسانستیزان مخالف دمکراسی، آنهنگام که از «آزادی» سخن به میان میآورند در واقع گسترش دامنة توحش و انسانستیزی مد نظرشان است.
اگر آنگلوساکسونها دیگر نمیتوانند برای طالبانپروری و وحشیگری در منطقه از کمکهای بیدریغ دولت چین بهرهمند شوند، به طریق اولی سیاست طالباننوازیشان در جمکران نیز به اشکال برخورد خواهد کرد، و این اشکالات را نمیتوانند با توسل به جیرهخواران شناخته شدهشان همچون میرحسین موسوی و شیخ کروبی رفع و رجوع کنند. پس بهتر است «رادیوفردا» هم بیجهت «برادر» فرخ نگهدار را به صحنه نیاورد. سابقة این فرد درخشانتر از آن است که بیان مطالباتتان از زبان او برای شما کارساز شود!
رادیوفردا، مورخ 10 بهمنماه، در پروپاگاند استحماری خود تحت عنوان ابله فریب، «فرخ نگهدار: با تظاهراتی وسیع در 22 بهمن، ممکن است اعدامها قطع شود»، دقیقاً همان میگوید که دیگر رسانههای طالبانپرور غرب. شاخک سازمان سیا، در تبلیغات مزورانة خود قصد دارد همزمان چند دروغ بزرگ را به مخاطب بباوراند. نخست اینکه، میرحسین موسوی و کروبی که سوابق جنایاتشان شناخته شده است، با اعدام زمانی و رحمانیپور مخالفاند! دیگر اینکه به زعم همة مخالفان این جنایات وحشیانه، حکومت اسلامی با چنین جنایتی میخواهد مردم را از شرکت در تظاهرات 22 بهمن بترساند! حال آنکه هدف از قتل دو جوان ایرانی همچنانکه در وبلاگ «سلاخ و خلخال» هم گفتیم «پولاریزاسیون» یا دوقطبی کردن فضای سیاسی برای هی کردن همة مخالفان حکومت اسلامی به سوی جنبشسبز است.
سازمان سیا در سال 1357 موفق شد با تحمیل هرجومرج، ترور و ارعاب، پیرامون شعار مبهم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» به نفع خمینی ایجاد «اجماع» کرده، «سربازگیری» کند. امروز نیز این سازمان جنایتکار همان شیوة «تمرکز بر یک نقطه» را اعمال میکند تا با ایجاد اجماع پیرامون «نفی» و «ابهام» یک بار دیگر همچون سال 1357، کودتاچیان «پیرو خطامام» را در جایگاه رهبر مخالفان قرار دهد.
لاشهای مانده به دشت
کنده منقار ز جا چشمانش
زیر پیشانی او
مانده دو گود کبود
تیرگی میآید
پیشتر برادران دینی گاوچرانها همین سیاست را با توسل به «محمد مصدق» اعمال کرده بودند، و پس از کودتا، خادم وفادار خود را به عنوان «قهرمان ملی» به ملت ایران فروختند. سپس نوبت به «خمینی» رسید تا ضمن جیرهخواری از دستهای دربار به جایگاه «مخالف شاه» اسبابکشی کرده، سرانجام بتواند نقش رهبرکبیر «انقلاب» را ایفا کند! رهبری که ضمن مبارزه با امپریالیسم شرق و غرب، با کمال افتخار قرارداد خفتبار کنسرسیوم را نیز تمدید کرد. جالب اینجاست که اکنون مجلس چاه جمکران خواهان قطع رابطه با انگلستان، سهامدار عمدة کنسرسیوم کذا شده، بدون اینکه «روابط اقتصادی» با انگلستان را مد نظر قرار دهد! میدانیم که گورکنها اهل معنویت و اینجور چیزها هستند و مادیات برایشان هیچ اهمیتی ندارد، به همین دلیل ارز حاصل از چپاول نفت را در همان بانکهای غرب «رها» کردهاند!
به گزارش حنازرچوبه، مورخ 10 بهمن ماه سالجاری، «نقوی»، نمایندة ورامین امروز به خبرنگار رسانة حکومت میگوید، «قطع رابطه با انگلیس خواست اغلب نمایندگان است!» بهتر است بدانیم نقوی همان جانور وحشی است که در مسجد خاوه «از طرف مردم» به صورت بختیاری، بخشدار جوادآباد ورامین سیلی زد و مهرنیوز، مورخ 26 دیماه 1388، خبر وحشیگری او را منتشر کرد. خلاصه حکومتی که خمینی بنیانگزار آن باشد، نمایندهاش هم نقویها خواهند بود. بگذریم، این جانور وحشی، یعنی همین «نقوی» که عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس چاه جمکران نیز هست، به حنازرچوبه تاکید کرده، «خواست همة مردم» قطع رابطه با انگلیس است. میبینیم که نقوی همچون دیگر گورکنها خواست اربابان حکومت و لاتبازیهای خود را «خواست مردم» معرفی میکند. باری نقوی اظهار داشته به دلیل دخالتهای انگلیس در امور داخلی کشور، نمایندگان «برای احقاق حق مردم» برای قطع روابط با انگلستان یک طرح یک فوریتی به مجلس تقدیم کردند که مورد استقبال رئیس مجلس، علی لاریجانی نیز قرار گرفت!
مسلم است که غلامبچة سفارت از قطع رابطة سیاسی ایران با ارباباناش در لندن استقبال خواهد کرد. با این نوع «قطع روابط»، جایگاه انگلستان در کنسرسیوم هیچ تغییری نخواهد کرد، در عوض لندن میتواند روابط خود را با گورکنها در همان چارچوب «ارتباط پنهان» قرار داده در برابر لاتبازی حکومت اسلامی در منطقه از خود سلب مسئولیت کند، دقیقاً همان شرایطی که گاوچرانها از صدقة سر عملیات «قهرمانانة» دانشجویان پیروخط امام ایجاد کردند. اینگونه است که آنگلوساکسونها به زعم خود خواهند توانست شرایط رویائی افغانستان در دوران حکومت ملاعمر را در ایران «باز تولید» کنند. البته در همینجا بگوئیم اینان سخت اشتباه میکنند! کافی است نگاهی به دعوای چین با یانکیها بیاندازیم! دعوائی که نشان میدهد پشت جبهة طالبان در منطقه فرو ریخته!
نخستین نشانههای رسمی افول جبهة طالبان در سرمقالة روزنامة «خلق» چاپ پکن آشکار شد. این روزنامه در تاریخ 24 ژانویه 2010، در سرمقالة خود رسماً آمریکا را مسبب آشوبهای پساانتخاباتی در ایران معرفی کرد. البته در اینکه آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک ایران را به صحنة آشوب تبدیل کردهاند تردیدی نداریم، حکومت اسلامی نوکر خودشان است، آشوبها را نیز به فرمان ارباب «مدیریت» میکند. ولی اینکه روزنامه نگاران فرهیختة چین تاکنون چشم بر این واقعیت بسته بودند، مسلماً دلیل داشته! گویا هنوز درگیریهای یمن برای سازمان القاعده دردسرساز نشده بود! و همه با خاطر آسوده به زندگی «شیرین» خود در دامان دیپلماسی یانکیها ادامه میدادند. به ویژه چینیها که حدود 1500 میلیارد دلار اوراق قرضة ایالات متحد را به دست گرفتهاند، حتماً میپنداشتند، «در» همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید!
ولی شاهدیم که «در» کذا از چارچوب کنده شد، و دیگر بر هیچ پاشنهای نخواهد چرخید. از اینرو دومینیک دوویلپن، نخست وزیر سابق فرانسه، پس از شهادت جانگداز «المبحوح»، 4 روز در امارات متحد حمام آفتاب گرفت. و نتیجه این شد که رئیس مجلس کشور امارات ـ کشوری که سه جزیرة کذا را میخواست پس بگیرد ـ در اوگاندا به پاسدار علیکوچیکه گفت، «ایران همسایة بزرگ ماست!» همچنین منوچهر متکی، جاروکش سازمان ناتو، در نشست داووس گزافهگوئیهای «هستهای» را پس گرفت. خلاصه بگوئیم به نظر میرسد «در» کذا دیگر بر هیچ پاشنهای نخواهد چرخید. به همین دلیل است که روضهخوانها برای گرم کردن بازار میرحسین در جمکران زوزة «قتلو تقتیلا» سر داده، رادیوفردا نیز از زبان موسوی جلاد و کروبی شیاد به ما «اسلام خوب» معرفی میکند!
البته فرخ نگهدار نیز در همین رادیوفردا برایمان یک «فالقهوه» گرفته و به زبان تزویر، خطبههای دیروز آخوندجنتی را «بازتولید» کرده! جنتی گفته بود بکشید، نگهدار هم میگوید، اعدام مقاومت را نیرومندتر میکند. جنتی گفته بود، «مردم» به صحنه بیایند، نگهدار هم همین را میگوید. سخنان خشونتگستر جنتی و نگهدار در همسوئی کامل قرار گرفته، هر دو در کمال حماقت راه آینده را در «بازگشت به گذشته» میجویند با این تفاوت، که جنتی به فضای کودتای سال 1360، و نگهدار به دوران 1357 بازگشته.
باری، به گفتة رادیوفردا، کروبی و موسوی گفتهاند، ترویج خشونت از تریبون نماز جمعه خیلی کار بدی است؛ از این تریبون «مردم» را به «تقوی» دعوت میکنند! خلاصه برنامه این است که جناح به اصطلاح طرفدار مهرورزی «اسلام خشن» ارائه کند، تا گورکنهای جنبش سبز بتوانند ضمن انتقاد از اینان، به تمجید و ستایش از «اسلام خوب» بنشینند. و این است الگوی سیاست گورکنها که از سناریوی فیلمهای صدمن یک قاز پلیسی هولیوود اقتباس شده. در این فیلمها همکاری «پلیس بد» و «پلیس خوب» سرانجام «مجرم» را به چنگ قانون گرفتار خواهد کرد. با این تفاوت که در جمکران، ملت ایران در جایگاه «مجرم» نشسته، جنایتکار و تاراجگر و مزدور نیز در جایگاه پلیس و قانون و «مفسر سیاسی» قرار گرفتهاند و در رادیوفردا با توسل به جنایات حکومت، برایمان از فواید «اسلام سبز» و شرکت در تظاهرات 22 بهمن افسانهسرائی میکنند:
«میرحسین موسوی و مهدی کروبی [...] به [دو اعدام اخیر] اعتراض کردند [...] و اجرای این احکام را [جهت] ایجاد ترس برای شرکت نکردن مردم در راهپیمائی روز 22 بهمن ارزیابی کردند [...]»
ما هم میگوئیم «ارزیابی» میرحسین موسوی و کروبی واژگوننمائی و عوامفریبی است. هدف از اعدام مخالفین حکومت ـ اینان صرفاً مخالفین فرضی خامنهای و احمدینژاد نبودند ـ تشویق مردم به شرکت در راهپیمائی دولتی 22 بهمن است، جهت کسب مشروعیت برای طاعون سبز. باری در ادامة گزارش «رادیوفردا»، تعریف نوینی از نمایش مهوع نماز سیاسی نیز ارائه شده. «رادیو» میگوید، خطیب جمعه باید مهربان باشد و مردم و مسئولان را به مهرورزی دعوت کند:
«آنها [موسوی و کروبی] با اشاره به خطبههای احمد جنتی [...] میگویند، بجای آنکه از تریبون نماز جمعه برای دعوت مردم به تقوا استفاده شود، خطیب نماز جمعه [...]مسئولان را به [...] کشتار مردم ترغیب میکند [...]»
اگر اشتباه نکنیم این میرحسین موسوی و این شیخ کروبی همین امروز وارد جمکران شدهاند، و از وقوقیههای دوران امام روشنضمیر هیچ اطلاعی ندارند! گویا این دو پرسوناژ همان شنگول و منگول «ترانس ژنیک» جمکران باشند که هم امروز متولد شدهاند. به گزارش مهرنیوز، مورخ 10 بهمنماه سالجاری، نخستین حیوانات «تراریخته» خاورمیانه در پژوهشکدة «رویان» متولد شدند:
«این بزغالهها بر اساس قصههای ایرانی شنگول و منگول نامگذاری شدهاند.»
البته برخلاف شنگول و منگول مهرنیوز، شنگول و منگول جمکران در پژوهشکدة سازمان سیا «چشم به جهان» گشودهاند، و به همین دلیل است که شیفته و فریفتة اسلاماند و هر لحظه به رنگی در میآیند، و خلاصه «همه چیز» را در ابهام اسلام میجویند و مسلم است که به مصداق «عاقبت جوینده یابنده بود» همه چیز را در همین ابهام اسلام و هر ابهام دیگر، نظیر ابهام جنبش سبز خواهند یافت! همه چیز، جز دمکراسی که «انسانمحور» است و فاقد ابهام. پس یک بار دیگر حضور هوچیهای سبز میگوئیم، دمکراسی، نمیتواند پیرو خط امام و «عدالت علوی» و حدیث و روایت باشد. جنبش سبز، هر چه هست، به دلیل ابهام در تضاد کامل با دمکراسی قرار گرفته و انسانستیز به شمار میرود. بهترین نمونة ابهام در این جنبش موذی و انسان ستیز، اظهارات ناشیانة برادر فرخ نگهدار در رادیوفردا است.
فرخ نگهدار همانطور که فالگیر با نگریستن به ورقها یا ته فنجان قهوه به کنایه و رمز و ابهام سخن میگوید تا مخاطب نتواند برداشت صریحی از سخناناش داشته باشد، از موسوی و کروبی و جنبش کذا سخن میگوید، تا برای شیخ مهدی بازرگان و آخوند منتظری هم بازار گرمی کرده باشد:
«این مسئله نشاندهندة قدرت و استقامت جنبش سبز است، يعنی يک صدائی در جنبش سبز در حال قوام يافتن است [...] کسانی در ايران به جرمهای ساختگی اعدام شدند [...] حال آقايان کروبی و موسوی همصدا با آقای منتظری [...] و يا آقای بازرگان [...] به اعدامهای اخير اعتراض میکنند [...] اولين بار است که میبينيم جنبش سبز [...] اعدام مخالفين حکومت را محکوم کرده [...] اين مسئله موضعگیری بسيار مهم و اميدوار کننده است.»
بله این قماش «موضعگیری» یعنی انتخاب «سنگر حق» خیلی خیلی خوب است، چرا که خلقالله را به همان مسیری میکشاند که اربابان حکومت میخواهند؛ استقرار در سنگر سبز سیا. نگهدار در ادامة فال، همصدا با بوقهای استعمار «پیشبینی» کرده که «تندروها» برای ممانعت از شرکت مردم در راهپیمائی 22 بهمن دست به چنین جنایتی زدهاند و اگر مردم از لج تندروها در این مراسم شرکت کنند، بر اثر فشار رهبران جنبش سبز یعنی همان «شنگول و منگول» تولیدی سازمان سیا، ممکن است اعدامها متوقف شود! در ادامة این مصاحبه رادیوفردا، شنگول و منگول را مدافع «آزادی بیان، آزادی احزاب، آزادی زندانیان سیاسی و به ویژه مدافع «برگزاری انتخابات آزاد» معرفی کرده، و نظر حبة انگور، یعنی همان فرخ نگهدار را نیز در این مورد جویا میشود.
آنها غریق وحشت خود بودند
و حس ترسناک گنهکاری
ارواح کور و کودنشان را
مفلوج کرده بود
حاج فرخ نگهدار هم هر چه رادیوفردا میطلبد، طوطیوار تکرار میکند. از آنجمله است، مزخرفاتی در باب اینکه جناح تندرو، میخواهد مطالبات مردم را از ذهن آنان بیرون کرده خانهنشینشان کند. حبة انگور با تکیه بر این ادعای فریبکارانه و بیاساس، خواهان آن میشود که «مردم» همانطور که شنگول و منگول میگویند در صحنه بمانند. نگهدار در ادامة چنین مهملاتی، مهمترین راه برای خروج از بحران را نیز برگزاری «انتخابات آزاد» معرفی میکند و ... و مزخرفاتی از این دست. گویا در چارچوب قانون اساسی توحش خدامحور نه تنها میتوان انتخابات برگزار کرد که این انتخابات «آزاد» هم خواهد بود. خلاصه به زعم کارفرمایان رادیوفردا، ملت ایران نه کمبود مسکن دارد، نه مطالبات مادی و صنفی. ملت ایران فقط میخواهد در چارچوب قانون الکن مبتنی بر نهجالبلاغه و حدیث و روایت معصوم و ... «انتخابات آزاد» برگزار شود، تا سازمان سیا یکبار دیگر در افکار عمومی غرب برای حکومت توحش «مشروعیت» مطلوب و عمومی ایجاد کرده، جیره و مواجب برادر فرخ نگهدار، یا همان حبة انگور را در لندن افزایش دهد:
«جناح تندرو تصميم گرفته [مطالبات جامعه] را از ذهن مردم بيرون کرده و آنها را خانهنشين کند. در پاسخ به فشار حاکميت [...] موسوی و کروبی [میگویند] اگر در صحنه باشيم پيروز میشويم [...] مهمترين مسئله [...] تأکيد بر انتخابات آزاد به عنوان راه برون رفت از بحران است [...]»
البته حبةانگور تا حدودی درست میگوید، برگزاری انتخابات در جمکران در واقع ایالات متحد را از بحران مذاکره با دولت احمدینژاد بیرون خواهد برد، ولی برای ملت ایران جایگزینی «افراد» و «اسلامها» با یکدیگر دردی را درمان نمیکند. به عبارت دیگر میرحسین موسوی و احمدینژاد هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، جز اینکه سابقة موسوی در جنایت و چپاول و آدمکشی از مهرورزی به مراتب هولناکتر است. باری در پایان این مصاحبه فرخ نگهدار، پیام ارباب را جهت گسترش خشونت و تقویت طاعون سبز به حکومت اسلامی ابلاغ میکند و تلویحاً میگوید، «بکشید ما را اسلام زنده میشود!»
پیشتر در همین وبلاگ گفتیم که جنبش سبز از مرگ و خشونت تغذیه میکند، پس بهترین راه تقویت این جنبش استعماری بفزونی خشونت و جنایت است، چرا که گسترش خشونت پولاریزاسیون را شدت خواهد بخشید. دلیل حمایت سازمان سیا از جنبش سبز این است که سازمان مقدس میپندارد مردم ایران همان مردم خام و از همه جا بیخبر سی سال پیشاند، که سادهلوحانه غرب را مدافع دمکراسی و حقوق بشر میپنداشتند، پس میتوان یکبار دیگر توحش مردمسالاری و پوپولیسم را بجای دمکراسی به اینان فروخت:
«آنها تأکيد میکنند [...] اعدام [...] بر عزم ملت بر ايستادگی [...]میافزايد [...] بايد صدای مردم را بشنويد [...] انعکاس اين سخن در جامعه اين است که ما اکنون در همان شرايطی قرار داريم که در سالهای قبل از انقلاب قرار داشتيم و با فشار بيشتر میتوانيم به خواستههای خود دست يابيم. اين سخنان پيوند بسيار خوبی با روانشناسی مردم و شرايط خاص کشور ما برقرار میکند[...]»
بله حبة انگور، شکمش را برای یک کودتای «مردمی» دیگر صابون زده. میبینیم که مزدوران استعمار چقدر با «روانشناسی مردم» آشنائی دارند، تا حدی که میپندارند ملت ایران در سال 1357 یخ زده! در واقع آنکه در دوران جیمیکارتر رذل و دادوستدهای جنگسرد منجمد شده، آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیکاند، نه جامعة ایران.
آبادیام ملول شد از صحبت زوال
بانگ سرور در دلم افسرد کز نخست
تصویر جغد زیب تن این خراب بود
(سهراب سپهری و فروغ فرخزاد)
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت