آتشفشان پروپاگاند!
...
جنجال رسانهای پیرامون فعالیتهای آن آتشفشان پلید در ایسلند با عقبنشینی آنگلوساکسونها در پاکستان، ترکیه، عراق و افغانستان، و کوتاه شدن دست واتیکان از کشور لهستان و ... و بازارگرمی کیهان برای تحفة محفل نوبل تقارن زمانی یافت! بله، از قضای روزگار و به ارادة الهی، پاسدار شریعتمداری و قوة قضائیة جمکران سخت به تکاپو افتادهاند تا برای «تخریب» مخالفان کودتای ژنرال هویزر، شیرین عبادی را در جایگاه رهبری مخالفان «انقلاب» یا همان کودتای 22 بهمن 1357 قرار دهند. به این ترتیب، در صورت تحقق «تغییر» و اجرای طرح معروف رابرت مکفال برای تکرار دور باطل شیخ و شاه، جایگاه حاجیه عبادی در «سنگر پیروزی» محفوظ خواهد ماند. البته این توهم کارفرمایان کوتهبین کیهان در ینگه دنیاست.
اینان میپندارند کارآئی مهرههایشان در ایران میتواند پاینده و جاودان باقی بماند. حال آنکه سخت کور خواندهاند، مخالفان دمکراسی نظیر شیرین عبادی و دیگر طرفداران حقوقبشر نسبی را نمیتوان به عنوان مدافع دمکراسی به ملت ایران حقنه کرد. موافقت یا مخالفت امثال شیرین عبادی با کودتای 22 بهمن هیچ اهمیتی ندارد. کردار اینان به همان شبهروشنفکر مدافع حقوق زنان میماند که همسر خود را کتک میزد! به عبارت دیگر چنین افرادی با ارزشهای اخلاقی انسانمحور بیگانهاند. بهتر است پاسدار شریعتمداری و شیخ صادق لاریجانی بجای بازارگرمی برای خالهزنکهای مدافع «اسلام مترقی»، نگاهی به اطراف، به ویژه در عراق و پاکستان بیاندازند و از ماجرای آن آتشفشان در ایسلند عبرت بگیرند و چارهای بر افلاس خود بیاندیشند!
یکی از مواد پیمان «ستارت ـ 2» که در پراگ به امضا رسید، «امنیت غیرقابل تفکیک» خوانده میشود. تحمیل «شرایط ویژه» بر آسمان، یعنی ممنوعیت پرواز هواپیماها در همین چارچوب صورت پذیرفت، هر چند هیاهوی رسانهای بر فعال شدن یک آتشفشان در ایسلند متمرکز شده بود. در وبلاگ «کفر و کتاب» گفتیم، به دلیل فرضی فعال شدن آتشفشان کذا، مقامات بلندپایة کشورهای حاضر در توطئة گوادالوپ و شرکایشان از حضور در «ورشو»، محروم شدند. قرار بود باراک اوباما، پرنس چارلز، آنجلامرکل و نیکولا سرکوزی در پایتخت لهستان حضور به هم رسانند، و از آنجا که لهستان کشوری «کاتولیک نشین» است، حضور پاپ نیز در مراسم خاکسپاری رئیس جمهور لهستان «ثواب» داشت؛ که ناگهان طبل زدن برای «فعالیت» آتشفشان کذا آغاز شد و... و حضرت پاپ هم ناچار شدند به «مالت» بروند، و حتی نماینده ایشان هم از ترس آتشفشان کذا به لهستان نرفت.
پنجسال پیش در چنین روزی ـ 19 آوریل 2005 ـ کاردینال راتزینگر بجای آن پاپ لهستانی نشست. راتزینگر به محض جلوس بر «تخت پاپی» یک دکان نوین گفتگوی توحشها افتتاح نموده، جهت فراهم آوردن تسهیلات لازم برای تداوم لشکرکشیهای خیابانی در کشورهای مسلماننشین و رستاخیز «الاغمردههای» لازار، اسلام را «دین خشونت» نامید. برنامة انتشار کاریکاتورهای محمد نیز در همسوئی کامل با همین «سیاست مهوع» و جنجال آفرین به اجرا درآمد. باری در گیرودار مذاکرات «ستارت ـ 2» بود که افشاگری پیرامون کودکبارگی کشیشهای واتیکان آغاز شد و مدارک پنهانکاری و لاپوشانی عالیجناب «جرمن شپرد» در اختیار رسانهها قرارگرفت و دامنة رسوائی به آن پاپ لهستانی هم کشیده شد و دریافتیم که «اخلاق» در قاموس واتیکان و روضه خوانهای جمکران مفهوم یکسانی دارد: جنایت و تزویر در پس پردة تقدسفروشی. حال به ابعاد «تخریب» و انسانستیزی حکومت اسلامی بهتر پی میبریم. این حکومت انسان را از جایگاه انسانیات به بیرون میراند و او را در جایگاه روحانی مزور و جنایتکار قرار میدهد. کسی که در برابر جمع از خدا و حق و عدالت سخن میگوید، و در نهان دست به هر جنایتی میآلاید. لئون تروتسکی میگوید:
«معیار اخلاق واقعی، کردار ما است.»
پس به عنوان نمونه نگاهی داشته باشیم به «کردار» خداپسندانة پدر مقدس «مارسیال ماسییل»، بنیانگذار «لژیونهای مسیح» در مکزیک. این بنیاد در دوران پاپ قبلی از نفوذ بسیار در واتیکان برخوردار بود. باری، پدر «ماسییل» نه تنها به مرفین اعتیاد داشتند و «تجرد» خود را نقض کرده بودند که به فرزندانشان نیز تجاوز میفرمودند. علامت تعجب هم نمیگذاریم چرا که به گواهی تاریخ، «قابلیت» آخوند جماعت در انجام هرگونه جنایت و پستی در عمل به اثبات رسیده. همکاری واتیکان با هیتلر و موسولینی و تزویر و توحش حکومت اسلامی شاهدی است بر این مدعا.
به گزارش لوموند، مورخ 10 مارس 2010، روز سوم مارس یک زن مکزیکی که طی سی سال با پدر «ماسییل» زندگی پنهان داشته به اتفاق سه پسرش در یک برنامة رادیوئی به زندگی دوگانة کشیش مذکور شهادت دادند. در سال 2008، یعنی دو سال پس از مرگ «ماسییل»، که به حکم واتیکان گوشة عزلت گزیده بود، دو تن از پسراناش ادعا کردند بارها و بارها از سوی پدر مورد تجاوز و سوءاستفادة جنسی قرار گرفتهاند. همچنین مادرشان، «بلانکا استلا لارا» اظهار داشت، در سال 1976 در سن 19 سالگی با ماسییل 56 ساله آشنا شده. به گفتة بلانکا، «ماسییل» با ارائة مدارک شناسائی جعلی کشیش بودناش را پنهان داشته، خود را کارمند شرکت نفتی «شل»، کارآگاه خصوصی و مأمور «سیا» معرفی کرده بود! در سال 1997، پس از گذشت حدود 20 سال، «بلانکا» ضمن مشاهدة گزارشی با عکس و تفصیلات در یکی از رسانههای مکزیک از هویت واقعی پدر دو فرزندش آگاه میشود و در سال 1999 کشیش را ترک میکند، چرا که پسرش او را در جریان تجاوزهای پدر قرار میدهد! این زن دلسوخته و فریبخورده و فریبکار به شبکة تلویزیونی «ام. وی. اس» میگوید: «هرگز به او سوءظن نداشتم، من او را میپرستیدم. حتی یکروز به او گفتم که برایم همچون خدا بوده!»
اتفاقاً کشیش «ماسییل» یک خدای تمام عیار هم بود، چرا که دلار فراوان در اختیار داشت. به همین دلیل وقتی «بلانکا» پس از 20 سال متوجه میشود با یک دروغگو و متقلب و متجاوز زندگی کرده، دو سال دیگر هم در کنار خداوند میماند و معلوم نیست چه اتفاقی میافتد که پسرش در سال 1999 سکوت خود را میشکند و بلانکا هم بالاجبار خداوند را تنها میگذارد.
به گزارش لوموند، «ماسییل» از «جذابیت» فراوان برخوردار بوده و به همین دلیل ثروت عظیمی گردآورده! متأسفانه لوموند توضیح نداده، ولی کشیش یا هر فردی که به دلیل برخورداری از جذابیات، ثروتمند میشود برای انباشت ثروت یک راه بیشتر نخواهد داشت: خودفروشی، ارتباط با شبکة قاچاق انسان، موادمخدر و پولشوئی یا همان مافیا. باری حدس ما باید درست باشد چرا که «لوموند» در گزارش خود میافزاید، ماسییل و همدستاناش یک شبکة وسیع تحت عنوان «لژیونهای مسیح» ایجاد میکنند که در 22 کشور شعبه داشته و با تاسیس دهها موسسة آموزشی ویژة کودکان طبقات مرفه تعلیم و تربیت فرزندان «بزرگان» را عهدهدار میشود. میلیاردر معروف مکزیکی «کارلوس سلیم»، سومین ثروت جهان و همچنین بسیاری از «شرکتمداران» درجه یک، از جمله رئیس گروه «تله ویزا» آموزش فرزندانشان را مدیون خدمات و زحمات پدر روحانی ماسییلاند! لوموند مینویسد، به دلیل روابط نزدیک «ماسییل» با واتیکان صدای همة اعتراضات خاموش میشد، و اعمال فشار بر رسانههای مکزیک که برای شکستن سکوت تلاش میکردند بسیار شدید بوده. تا اینکه در سال 1997، در گرماگرم انتشار گزارشی در ایالات متحد، هشت لژیونر «سابق» پس از دههها سکوت خواهان رفع مصونیت از پدر «ماسییل» و محاکمة او در دادگاه ویژة روحانیت میشوند.
در ماه فوریه 2009، معلوم میشود بنیانگزار «لژیونهای مسیح» فرزندان دیگری نیز در مکزیک، اسپانیا و دیگر کشورهای اروپائی دارد و در واکنش به عذرخواهی مسئولان لژیون از این جنایات، گفته میشود که این عمل مزورانه فقط جهت پنهان داشتن مسئولیت سلسله مراتب در واتیکان صورت پذیرفته. البته لژیون کذا هم دست به افشاگری زد و اعلام داشت پسر «بلانکا» تقاضای 26 میلیون دلار حقالسکوت کرده که از این مبلغ 6 میلیون دلار سهم ارث او بوده. حال به دلائل موجه «بلانکا استلا» برای پرستش «ماسییل» و دلیل سکوت پسرش پی میبریم؛ پای چند میلیون دلار ناقابل در میان بوده. در هر حال، از ماه مه سال 2009 واتیکان تحقیقات خود را آغاز میکند، و خانوادة «ماسییل» هم یک «نامة سرگشاده» برای پاپ ارسال میکنند و لوموند گزارش خود را اینگونه به پایان میبرد که، هنوز نتیجة این تحقیقات منتشر نشده. یادآور شویم پاپ فعلی، حضرت کاردینال راتزینگر که 24 سال در کنار پاپ گذشته، ژان پل دوم شاهد جذابیات فراوان «مارسیال ماسییل» بودهاند، مسلماً پس از انتشار نامة کذا دریافتهاند که امکاناتشان برای توسل به مانورهای کسب پرستیژ بسیار محدود شده! حال آنکه دست مسکو برای همه نوع مانور «نظامی ـ سیاسی» باز است.
به گزارش نووستی، مورخ 25 فروردینماه 1389، به نقل از پایگاه اینترنتی «سلون. رو» دیمیتری مدودف در «انستیتو بروکینگز» آمریکا ضمن اشاره به تغییر جو روابط «روسیه ـ آمریکا»، از آمادگی روسیه برای حمایت از سیاستهای کاخ سفید سخن به میان آورده. در برابر این حمایت، دیمیتری مدودف خواهان مبارزه با مواد مخدر در افغانستان و رفع موانع از سر راه سرمایهگزاریهای روسیه شده و تلویحاً از برچیده شدن پایگاه نظامی آمریکا در قرقیزستان سخن به میان آورده. رئیس جمهور روسیه همچنین صریحاً با اعمال تحریم به ملت ایران و تهاجم نظامی به ایران مخالفت کرده. یادآور شویم رئیس جمهور روسیه برای شرکت در نشست خلع سلاح هستهای در ایالات متحد حضور یافته و پس از این نشست به برزیل رفت.
در نشست کذا از حکومت اسلامی و کرة شمالی دعوت به عمل نیامده بود، در عوض اوباما و هیلاری کلینتون برای تشویق انزوای سیاسی حکومت اسلامی یک تکه استخوان دندانگیر برای مقام معظم پرتاب کردند و رهبر فرزانه عصا زنان و هنهنکنان نبرد بی امان با آمریکا را دوباره از سر گرفتند، و نمایش مهوع تهدید ملت ایران به تهاجم نظامی برای چندمین بار به صحنه آمد. البته با ضمیمة ارعاب ساکنان تهران به زلزلة شدید آنهم به دلیل «گناه» زنان بدحجاب!
اینجا بود که دفیلة میرحسین موسوی، محمد خاتمی و آخوند کروبی در «بیبیسی»، رادیوفردا و دیگر شاخکهای استعمار از سر گرفته شد و انجمن اسلامی دانشگاه «هنر» آن بیانیة بیشرمانه و سرشار از بلاهت را صدورید. پیشتر در وبلاگ «هنر در کربلا» در مورد این بیانیه توضیح دادهایم. خلاصه همه برای یک جنگ خوب در ایران شکمشان را صابون زده بودند که کاسه و کوزة «گلدمن ساکس» درهم ریخت، و مانور نظامی روسیه در منطقة «سمولنسک» آغاز شد و آتشفشان ایسلند هم به ناچار پای به میدان جنگ گذاشت.
در نتیجة فعال شدن این آتشفشان بود که پرواز هواپیماها در بسیاری از کشورها خطرناک تشخیص داده شد. در این میان اعلام آماده باش نظامی نیروی هوائی بعضی کشورها عجیب مینمود! اگر هواپیماهای مسافربری به دلیل فعال شدن آن آتشفشان در ایسلند پروازشان خطرناک بود، پرواز جنگندهها گویا خطر نداشت! باری، چند ساعت پس از انتشار خبر آماده باش فرودگاههای نظامی اعلام شد باند فرودگاههای نظامی از جمله در کشور فرانسه تا اطلاع ثانوی بسته خواهد ماند!
به گزارش فرانس پرس، در فیگارو، مورخ 17 آوریل 2010، تعداد 12 فروند میراژ «اف ـ 1» و میراژ ـ 2000 و رافال، پنج هلیکوپتر، یک «ای واکس» و یک هواپیمای باربری شبانه روز در جنوب فرانسه به حال آماده باش خواهند بود! سخنگوی نیروی هوائی فرانسه اظهار داشت طبق مقررات پس از 11 سپتامبر این تصمیمات برای متوقف کردن هواپیما، هلیکوپتر و هر جسم پرندة دیگری اتخاذ شده! یکروز پس از این اظهارات عجیب، یعنی در تاریخ 18آوریل سالجاری، فیگارو از قول «فرانس پرس»، به نقل از نیویورک تایمز اعلام داشت، رابرت گیتس در مورد ایران هشدار میدهد!
طبق معمول و بنا بر سنت مقدس ابراهیمی، صرافی نیویورک تایمز «اخبار موثق» را به نقل از مقامات رسمی که «نخواستند نامشان فاش شود» انتشار داده و در واقع تمایلات کارفرمایان را به عنوان «خبر» به مخاطب حقنه کرده بود. در توهمات مککارتیستها لازم بود «ایران از همة امکانات و قطعات لازم جهت ساختن بمب اتمی برخوردار باشد، ولی قطعات کذا را سرهم نکند تا بتواند عضو ان. پی. تی باقی بماند!» خلاصه بگوئیم، خبر فعال شدن آتشفشان ایسلند بیشتر قصة خاله سوسکه بود و دعوا بر سر تجهیز اجباری حکومت اسلامی به سلاح اتمی! اینهمه جهت «حفظ وضع موجود» به نفع اسرائیل و ممانعت از مذاکرات صلح!
ولی ناگهان به ارادة الهی فعالیت آتشفشان کاهش یافت! پادشاه عربستان راهی بحرین شد، یک فروند هلیکوپتر در عراق سقوط کرد، و کمیسیون انتخاباتی با تقاضای نوری المالکی برای بازشماری آراء موافقت فرمود، و دو تن از سران القاعده نیز در عراق کشته شدند! رابرت گیتس نیز اعلام داشت، سخنان اینجانب بد تعبیر شده! و اما فوگ راسموسن، دبیر کل سازمان ناتو با پرروئی فراوان ادعا کرد: فعالیت آتشفشان کذا هیچ خدشهای به عملیات ما وارد نیاورده! لاف و گزاف راسموسن در فیگارو مورخ 19آوریل 2010 انعکاس یافت. باری در این گیرودار نتیجة انتخابات بخش ترک نشین قبرس هم اعلام شد. پیامد منطقی انتخابات کذا منتفی شدن الحاق ترکیه به اتحادیة اروپا است. خلاصه پس از کاهش فعالیت آن آتشفشان، اهود باراک بنیامین نتانیاهو را نصیحت کرد که به تنش با کاخ سفید پایان دهد! به عبارت دیگر برنامة جنگ شکست خورد!
ولی آنچه برای ایرانیان اهمیت دارد تغییرات عمده در پاکستان است. به گزارش فرانس پرس، در فیگارو، مورخ 19 آوریل سالجاری رئیس جمهور پاکستان با اصلاح قانون اساسی برای انتقال اختیاراتاش به نخست وزیر موافقت کرد و شرایط ویژه در پاکستان عملاً به پایان رسید. این شرایط با کودتای ژنرال ضیاءالحق در سال 1977 بر پاکستان حاکم شده بود. به یاد داریم که به فاصلة کمتر از یکسال با استقرار توحش مردمسالاری، یا حکومت خیابانی شیخ مهدی بازرگان همین کودتا در ایران نیز «بازتولید» شد. همانطور که پیشتر هم گفتیم پاکستان آینة ایران است. پس بهوش باشیم!
هدف ما استقرار دمکراسی پارلمانی در ایران است. برای استقرار دمکراسی نیز جدائی دین از سیاست الزامی است. تنها در اینصورت است که میتوانیم قوانین انسانمحور را بجای احکام توحش شریعت در جامعه حاکم کنیم. مطالبات سرداران مشروطه را فراموش نکنیم: جدائی دین از سیاست، قانون بجای شریعت.
نسخة پیدیاف ـ گوگل
نسخة پیدیاف ـ گوگل(بارگیری)
نسخة پیدیاف ـ اسکریبد
نسخة پیدیاف ـ آدردرایو
نسخة پیدیاف ـ داکستاک
نسخة پیدیاف ـ ایشیو
نسخة پیدیاف ـ باکسنت
نسخة پیدیاف ـ کلمهئو
نسخة پیدیاف ـ زیدو
نسخة پیدیاف ـ مدیافایر
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت