جامکش!
...
در فرهنگ دهخدا، واژههای قواد، قلتبان، قرطبان، قرنان، کشخان، دیوث، قرمساق و...همه به معنای «جاکش» آمده. و از آنجا که اینروزها تب مسابقات جام جهانی فوتبال همه را فرا گرفته، ما فرصت را غنیمت شمرده، برای رعایت نزاکت و احترام به فیفا، از واژة «جامکش» استفاده میکنیم که همزمان به «جاکش» و دکان «جام جهانی» ارجاع میدهد. اگر به «جامکش» پسوند «ایسیمو» را اضافه کنیم خواهیم داشت «جامکشایسیمو»، به معنای جاکشترین. یادآور شویم در دستورزبان ایتالیائی برای ساختن «صفتعالی» از این پسوند استفاده میشود. دلیل توسل ما به دستورزبان ایتالیائی ادای احترام همزمان به کلیسای کاتولیک و مافیاست که از مقرشان در ایتالیا توانستهاند با پشتیبانی آنگلوساکسونها، شبکة جهانی برده فروشی و قاچاق اسلحه و مواد مخدر و باجگیری را به این خوبی سازمان دهند.
به گزارش فیگارو، مورخ 17 ژوئن 2010، دادگاه «نانسی» در فرانسه یک روحانی کلیسای کاتولیک را به جرم «دلالی محبت» به زندان محکوم کرد. و علامت تعجب هم نمیگذاریم، چرا که در این دنیا، جامکشتر از کشیش کاتولیک فراوان است. از آن جملهاند اوباشی که امروز همچون 31 سال پیش زیر عبای آخوند پرچم لنینیسم برافراشتهاند. «داسالله» که اینروزها ارواح شکماش دمکرات هم شده، هر چند ادبیات سیاسیاش هنوز از لجنزار آخوندیسم تغذیه میکند، چند واژه هم از لنینیسم به عاریت گرفته و یک «تزویرنامه» سر هم کرده که، در پاسخ به مطلب فرهنگ قاسمی در سایت اخبار روز، مورخ 27 خردادماه 1389 انتشار یافته.
فردی به نام «عیسی صفا» که تصویرش با ریش و پشم و کلاه کپی زینتبخش سایت اخبار روز شده چنین میگوید:
«هیچ دموکرات واقعی نمیتواند پردة ساطر [ساتر] بر دیکتاتوری پهلویها بیفکند[...]»
از نظر ما عبارت آخوندی «پردة ساتر» نمیتواند در «زبان» یک دمکرات جائی داشته باشد! عجیب است که «برادر» عیسی، همچون دیگر پیروان خط امام میپندارند با گرفتن انگشت اتهام به سوی «دیکتاتوری پهلویها» میتوانند پوششی مناسب برای جنایات یک دیکتاتوری به مراتب خونخوارتر فراهم آورند. سینه زدن زیر علم میرحسین موسوی و شیخ کروبی جلاد را حتماً میباید نشان لنینیسم سرکار بدانیم، شاید هم گرایشی است دمکراتیک! یادآور شویم، «برادر» عیسی مقالة نجویدة خود را با نقل قولی از «لنین» در باب سوءاستفاده از «کلام» آغاز کرده، تا بتواند به نوبة خود به بهترین نحو ممکن از واژگان سوءاستفاده به عمل آورد. عیسی صفا با توسل به نام لنین و چند واژة «اوپورتونیست، موژیک و...» خود را پیرو سوسیالیسم علمی جا میزند و همزمان به شیوة اماماش درسهائی نیز از دمکراسی و برخورد دمکراتیک به مخاطب حقنه میکند. باید به این دانشمند فرهیخته که عضو «کمیتة مستقل ضد سرکوب شهروندان ایران» تشریف دارند بگوئیم، برخلاف ادعای مضحک سرکار و همپالکیهایتان، در حکومت اسلامی «شهروند» وجود خارجی ندارد، چرا که «شهروند»، بنابرتعریف میباید «لائیک» باشد!
شما که در فرانسه زندگی میکنید، ابتدا در باب معنای «شهروند» مطالعه فرمائید تا هم بر دانش بیکرانتان افزوده شود، و هم زبان الکن و عوامفریبتان از اسارت کلیشههای رایج زبان «فاشیست ـ مسلمانها» آزاد شود. آنگاه قلم به دست مقدستان بگیرید و ملت را بنوازید. و اگر از حداقل درک و فهم برخوردارید، سعی کنید «پردة ساطر» را نخست از ذهن خود بزدائید، که «ساتر» باشد، و این نکتة مهم را به خاطر بسپارید که ایران متعلق به همة ایرانیان است و سلطنتطلبان هم از قضای روزگار ایرانیاند. در ضمن اگر فرصتی دست داد نظر «شفاف» آن «کمیتة مستقل» و محترم «ضدسرکوب» را در مورد تحمیل پوشش اجباری به «شهروندان» مؤنث و مذکر ایران ابراز فرمائید تا سرافراز شویم.
وقت این وبلاگ را بیش از این تلف نمیکنیم، و میپردازیم به معرکة مهوع پنتاگون، اتحادیة اروپا، کاخ سفید و مواضع «نوین» روسیه پیرامون تحریمهای اقتصادی علیه ملت ایران. اما پیش از ادامة مطلب نگاهی داشته باشیم به خطبة اول تاچریة امروز تهران که تمرکز بر حجاب داشت و توسط آخوند جنتی ایراد شد. در این خطبه، «زن» در ترادف با قاچاقچی، تروریست و دزد قرار گرفت.
شرمی بدار از ریش خود، از ریش پرتشویش خود،
بسته دو چشم از عاقبت، در هرزه لب بگشادهای
آخوند جنتی که از تصویب تحریمها بر علیه ملت ایران شیر شده، مطالبات ارباباناش در لندن و واشنگتن را «حکم الهی» خوانده و میگوید، امنیت اخلاقی جامعه در گرو حجاب است و مظاهر اسلامي باید در همه جاي کشور به چشم بخورد.
باری، جنتی امروز همزمان در جایگاه وزیر کشور و فرماندة نیروی انتظامی نشسته بود و فتوی میصدورید و نیروی انتظامی را مکلف میدید که «فتوی» کذا را به مورد اجرا بگذارد، باشد که زنان نتوانند جوانان را از «راه راست» به در کنند! به ادعای جنتی وظیفة جوانان شهادت و جهاد است و اگر در خیابان زن بدحجاب ببینند کارشان به «شهوترانی» میکشد. مزخرفات جنتی با کد: 1184098 و تحت عنوان «کسی نباید مانع نیروی انتظامی در مبارزه با بدحجابی شود» در سایت حنازرچوبه، مورخ 28 خردادماه 1389 انتشار یافته.
آخوند جماعت همچون دیگر شارلاتانها در دریای حماقت شناور است. اگر اظهارات جنتی را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم خواهیم داشت، «تمایلات جنسی» ریشة برونی دارد نه درونی! به عبارت دیگر، اگر مردی هرگز چشمش به زن نیفتد تمایل جنسی را از دست خواهد داد. البته همة شارلاتانها در این حد ابله و بیشعور نیستند، چرا که هیچکس نمیتواند تا این حد شارلاتان و عوامفریب باشد:
«مملکتي که مدعي اسلام ناب محمدي است و جوانان آن با اين تفکرات وارد ميدان شهادت ميشوند نبايد اجازه دهد هر زني با هر قيافهاي که دوست دارد در جامعه ظاهر شود[...] چرا قاچاقچيان مواد مخدر، تروريستها و دزدان بازداشت و مجازات ميشوند، اگر برخورد فرهنگي کارساز است پس چرا با اين اشخاص برخورد فرهنگي نميشود.»
خطبة دوم تاچریه یک «تاجریه» است که تحریمهای اقتصادی را نشان عظمت و شوکت حکومت اسلامی میشمارد. همچنانکه گفتیم صدور قطعنامة 1929 و اعمال تحریمهای «یکجانبة» اقتصادی آمریکا و اتحادیة اروپا علیه ملت ایران فعلة فاشیسم را به این توهم دچار کرده که باز هم میتوانند با تکیه بر تحریمها در همة زمینهها «پیشرفت» کنند. به همین دلیل است که در چارچوب مواضع مزورانة غرب همة جیرهخواران حکومت در داخل و خارج مرزها به جنب و جوش افتاده، و همچون موسوی جلاد جهت گسترش بازار فریب و شیادی بیانیه میصدورند. از آنجمله است بیانیة 600 تن از آخوندهای مؤنث و مذکر مدافع سنگسار و قصاص و حجاب که خواهان برابری در «خانه»، یعنی برابری تحت نظارت «آقا» هستند. در بیانیة آخوندهای «لچک به سر» که در سایت اخبار روز، مورخ 16 ژوئن 2010 انتشار یافته، نام نیره توحیدی در کنار نازی عظیما، ویکتوریا آزاد، مهشید راستی، همایون مهمنش و نام چند توله آخوند مؤنث سرشناس به چشم میخورد. مطالبات اینان چیست؟ «برابری» در چارچوب احکام توحش:
«حقتصمیم گیری برای ازدواج، برابری در ارث، دیه و شهادت [...] ما هم در این خانه حقی داریم [...] ما [...] میخواهیم خواست حداقلی تساوی جنسیتی در کلیة قوانین ایران تحقق یابد و امید داریم که روزی به رویایمان [...] دستیابی به جامعهای برابر، عادلانه و بدون تبعیض دست یابیم.»
رویای خواهران و برادران همچنانکه میبینیم با اجرای احکام توحش، سنگسار و قصاص و به ویژه تحمیل پوشش اجباری هیچگونه تضادی نشان نمیدهد! جامعة رویائی اینان باغ وحشی است «زنانه ـ مردانه» که جانوراناش در توحشی «عادلانه» دستوپا میزنند. حال بپردازیم به چارچوب استعماری این مطالبات که همچون تاچریة امروز بر همان تحریمهای اقتصادی پای میفشارد. صادرکنندگان بیانیة مذکور که همچون «داسالله» خود را مدافع دمکراسی جا زدهاند، مخاطب را ابله پنداشتهاند. چرا که در دمکراسی نه «دیه» وجود دارد، نه سنگسار، نه قصاص و از همه مهمتر در دمکراسی «حریم خصوصی» به رسمیت شناخته شده و زنومرد به عنوان «انسان» از حقوق و آزادیهای اجتماعی یکسان برخوردارند.
به زبان سادهتر، دمکراسی دینی وجود خارجی ندارد، شترسواری هم دولا دولا نمیشود! یا طرفدار حکومت اسلامی هستید یا طرفدار دمکراسی! اصلاً بیجهت به این بیانیه پرداختیم. مگر در اسلام ناب محمدی، زن یا حتی مرد میتواند مطالباتی داشته باشد؟ همه باید از احکام الهی اطاعت کنند. و در این احکام تنها حقوقی که برای زن به رسمیت شناخته شده حق کتک خوردن از آقاست، «اضربوهن» را به خاطر بسپار! «پرنده مردنی است!» و همانطور که فروغ فرخزاد میگوید، «تنها صداست که میماند»، درست مثل صدای هیئت حاکمة روسیه پیرامون اعمال تحریمهای یکجانبه بر ملت ایران.
پس از صدور قطعنامة 1929، ناگهان حاکمیت روسیه متوجه شد که ای دل غافل از آمریکا و اروپا فریب خورده! گویا پس از ظهور دولت قدرقدرت دیوید کامرون که قصد بازگشت به دوران مارگارت تاچر روشنضمیر را کرده، هیئت حاکمة روسیه هم خود را در عصر تزار نیکولا قرار داده و میپندارد ایرانیان هم در دورة خفتبار قاجار یخ زدهاند. به محض ورود پرزیدنت مدودف به کاخ کرملین، بعضیها در آسمان تاجیکستان آیات قرآن رویت کردند و خلاصه کار بجائی رسید که آیات کذا روی پوست دست نوزادان هم ظاهر شد و... و کوتاه سخن، پرزیدنت مدودف ویروس «اسلام» و توهمات مقدس را با خود به کاخ کرملین آورده بودند. نتیجه هم در برابرمان قرار گرفته! در تاریخ نهم ژوئن 2010 روسیه به همراه چین، فرانسه، انگلستان و آمریکا پس از تصویب یک قطعنامة تحریم بر علیه ملت ایران اعلام میدارد که با اعمال تحریمهای یکجانبه مخالف است!
امروز هم وزارت امورخارجة روسیه یک بیانیه در باب مخالفت کذا صادر کرده! متن این بیانیه را بررسی نخواهیم کرد، فقط به سرگئی لاوروف و دیگر مدعیان مخالفت با تحریمهای یکجانبه در مسکو میگوئیم، شما احمق نیستید، پس لطف کرده ما را هم احمق نیانگارید! هنگام تنظیم پیشنویس قطعنامه میتوانستید یک تبصرة «کوچک» در آن منظور فرمائید که رعایت قطعنامه را به عدم اعمال تحریمهای یکجانبه توسط اعضای شورای امنیت منوط کند. اینکار از نظر حقوقی امکانپذیر بود، و اگر چنین تبصرهای منظور نشده فقط یک دلیل داشت: موافقت ضمنی روسیه با اعمال تحریمهای یکجانبه از سوی غرب. چرا که حکومت اسلامی بدون این تحریمها نمیتواند برای خود کسب «مشروعیت» کند.
30 سال است که آنگلوساکسونها با اعمال تحریم اقتصادی بر ملت ایران، ضمن فراهم آوردن زمینة سرکوب ما، خود را دشمن حکومت دستنشاندهشان وانمود میکنند، و 30 سال است که این حکومت دست نشانده با تکیه بر انزوای سیاسی و اقتصادی اهدائی اربابان غربیاش اینان را در جایگاه «دشمن» خود قرار داده. همچنانکه در وبلاگ «قتلنامه» گفتیم، تصویب قطعنامة 1929 یکبار دیگر برای حکومت اسلامی فرصتی طلائی فراهم آورد تا در جایگاه قدرقدرت منزوی بنشیند. و نیازی به توضیح نیست که صدور این قطعنامه و اعمال تحریمهای یکجانبة آمریکا و اتحادیة اروپا پیامدی جز گسترش بازارسیاه و رونق دلالی و قاچاق نخواهد داشت. به زبان سادهتر دولت قدرقدرت اسلامی کالاهای مورد نیاز خود را به بهای بیشتری خریداری میکند و بازار جیببری و باجگیری از ملت ایران رونق دوچندان خواهد یافت. مسکو نمیتواند با ابراز مخالفت و صدور بیانیه نقش خود را در فراهم آوردن زمینة باجگیری غرب از ملت ایران پنهان دارد. سخنان مضحک رابرت گیتس هم نمیتواند جایگاه واقعی مسکو را تغییر دهد.
به گزارش «فرانسپرس» و دیگر بوقهای ارتش ناتو، از جمله «بیبیسی»، وزیر دفاع ایالات متحد، شدیداً از مواضع «سکیزوفرنیک» مسکو در برابر ایران انتقاد کرده! و خلاصه یک جنگ زرگری تمام عیار به راه افتاده تا همه باور کنند، روسیه با تحریمهای یکجانبه مخالف است! و ما هم باور کردیم! به ویژه که در گیرودار جنجال اعمال تحریمهای یکجانبه، رابرت گیتس اعلام داشت، اروپا میتواند هدف حملات صدها موشک حکومت اسلامی قرار گیرد و آمریکا باید سپردفاعی نوینی برای متحداناش در اروپا نصب کند! اگر نظر ما را بخواهید دادگاه «نانسی» واقعاً آن کشیش جاکش را «به ناحق» محکوم کرده.
به گزارش فیگارو، مورخ 17 ژوئن 2010، دادگاه «نانسی» در فرانسه یک روحانی کلیسای کاتولیک را به جرم «دلالی محبت» به زندان محکوم کرد. و علامت تعجب هم نمیگذاریم، چرا که در این دنیا، جامکشتر از کشیش کاتولیک فراوان است. از آن جملهاند اوباشی که امروز همچون 31 سال پیش زیر عبای آخوند پرچم لنینیسم برافراشتهاند. «داسالله» که اینروزها ارواح شکماش دمکرات هم شده، هر چند ادبیات سیاسیاش هنوز از لجنزار آخوندیسم تغذیه میکند، چند واژه هم از لنینیسم به عاریت گرفته و یک «تزویرنامه» سر هم کرده که، در پاسخ به مطلب فرهنگ قاسمی در سایت اخبار روز، مورخ 27 خردادماه 1389 انتشار یافته.
فردی به نام «عیسی صفا» که تصویرش با ریش و پشم و کلاه کپی زینتبخش سایت اخبار روز شده چنین میگوید:
«هیچ دموکرات واقعی نمیتواند پردة ساطر [ساتر] بر دیکتاتوری پهلویها بیفکند[...]»
از نظر ما عبارت آخوندی «پردة ساتر» نمیتواند در «زبان» یک دمکرات جائی داشته باشد! عجیب است که «برادر» عیسی، همچون دیگر پیروان خط امام میپندارند با گرفتن انگشت اتهام به سوی «دیکتاتوری پهلویها» میتوانند پوششی مناسب برای جنایات یک دیکتاتوری به مراتب خونخوارتر فراهم آورند. سینه زدن زیر علم میرحسین موسوی و شیخ کروبی جلاد را حتماً میباید نشان لنینیسم سرکار بدانیم، شاید هم گرایشی است دمکراتیک! یادآور شویم، «برادر» عیسی مقالة نجویدة خود را با نقل قولی از «لنین» در باب سوءاستفاده از «کلام» آغاز کرده، تا بتواند به نوبة خود به بهترین نحو ممکن از واژگان سوءاستفاده به عمل آورد. عیسی صفا با توسل به نام لنین و چند واژة «اوپورتونیست، موژیک و...» خود را پیرو سوسیالیسم علمی جا میزند و همزمان به شیوة اماماش درسهائی نیز از دمکراسی و برخورد دمکراتیک به مخاطب حقنه میکند. باید به این دانشمند فرهیخته که عضو «کمیتة مستقل ضد سرکوب شهروندان ایران» تشریف دارند بگوئیم، برخلاف ادعای مضحک سرکار و همپالکیهایتان، در حکومت اسلامی «شهروند» وجود خارجی ندارد، چرا که «شهروند»، بنابرتعریف میباید «لائیک» باشد!
شما که در فرانسه زندگی میکنید، ابتدا در باب معنای «شهروند» مطالعه فرمائید تا هم بر دانش بیکرانتان افزوده شود، و هم زبان الکن و عوامفریبتان از اسارت کلیشههای رایج زبان «فاشیست ـ مسلمانها» آزاد شود. آنگاه قلم به دست مقدستان بگیرید و ملت را بنوازید. و اگر از حداقل درک و فهم برخوردارید، سعی کنید «پردة ساطر» را نخست از ذهن خود بزدائید، که «ساتر» باشد، و این نکتة مهم را به خاطر بسپارید که ایران متعلق به همة ایرانیان است و سلطنتطلبان هم از قضای روزگار ایرانیاند. در ضمن اگر فرصتی دست داد نظر «شفاف» آن «کمیتة مستقل» و محترم «ضدسرکوب» را در مورد تحمیل پوشش اجباری به «شهروندان» مؤنث و مذکر ایران ابراز فرمائید تا سرافراز شویم.
وقت این وبلاگ را بیش از این تلف نمیکنیم، و میپردازیم به معرکة مهوع پنتاگون، اتحادیة اروپا، کاخ سفید و مواضع «نوین» روسیه پیرامون تحریمهای اقتصادی علیه ملت ایران. اما پیش از ادامة مطلب نگاهی داشته باشیم به خطبة اول تاچریة امروز تهران که تمرکز بر حجاب داشت و توسط آخوند جنتی ایراد شد. در این خطبه، «زن» در ترادف با قاچاقچی، تروریست و دزد قرار گرفت.
شرمی بدار از ریش خود، از ریش پرتشویش خود،
بسته دو چشم از عاقبت، در هرزه لب بگشادهای
آخوند جنتی که از تصویب تحریمها بر علیه ملت ایران شیر شده، مطالبات ارباباناش در لندن و واشنگتن را «حکم الهی» خوانده و میگوید، امنیت اخلاقی جامعه در گرو حجاب است و مظاهر اسلامي باید در همه جاي کشور به چشم بخورد.
باری، جنتی امروز همزمان در جایگاه وزیر کشور و فرماندة نیروی انتظامی نشسته بود و فتوی میصدورید و نیروی انتظامی را مکلف میدید که «فتوی» کذا را به مورد اجرا بگذارد، باشد که زنان نتوانند جوانان را از «راه راست» به در کنند! به ادعای جنتی وظیفة جوانان شهادت و جهاد است و اگر در خیابان زن بدحجاب ببینند کارشان به «شهوترانی» میکشد. مزخرفات جنتی با کد: 1184098 و تحت عنوان «کسی نباید مانع نیروی انتظامی در مبارزه با بدحجابی شود» در سایت حنازرچوبه، مورخ 28 خردادماه 1389 انتشار یافته.
آخوند جماعت همچون دیگر شارلاتانها در دریای حماقت شناور است. اگر اظهارات جنتی را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم خواهیم داشت، «تمایلات جنسی» ریشة برونی دارد نه درونی! به عبارت دیگر، اگر مردی هرگز چشمش به زن نیفتد تمایل جنسی را از دست خواهد داد. البته همة شارلاتانها در این حد ابله و بیشعور نیستند، چرا که هیچکس نمیتواند تا این حد شارلاتان و عوامفریب باشد:
«مملکتي که مدعي اسلام ناب محمدي است و جوانان آن با اين تفکرات وارد ميدان شهادت ميشوند نبايد اجازه دهد هر زني با هر قيافهاي که دوست دارد در جامعه ظاهر شود[...] چرا قاچاقچيان مواد مخدر، تروريستها و دزدان بازداشت و مجازات ميشوند، اگر برخورد فرهنگي کارساز است پس چرا با اين اشخاص برخورد فرهنگي نميشود.»
خطبة دوم تاچریه یک «تاجریه» است که تحریمهای اقتصادی را نشان عظمت و شوکت حکومت اسلامی میشمارد. همچنانکه گفتیم صدور قطعنامة 1929 و اعمال تحریمهای «یکجانبة» اقتصادی آمریکا و اتحادیة اروپا علیه ملت ایران فعلة فاشیسم را به این توهم دچار کرده که باز هم میتوانند با تکیه بر تحریمها در همة زمینهها «پیشرفت» کنند. به همین دلیل است که در چارچوب مواضع مزورانة غرب همة جیرهخواران حکومت در داخل و خارج مرزها به جنب و جوش افتاده، و همچون موسوی جلاد جهت گسترش بازار فریب و شیادی بیانیه میصدورند. از آنجمله است بیانیة 600 تن از آخوندهای مؤنث و مذکر مدافع سنگسار و قصاص و حجاب که خواهان برابری در «خانه»، یعنی برابری تحت نظارت «آقا» هستند. در بیانیة آخوندهای «لچک به سر» که در سایت اخبار روز، مورخ 16 ژوئن 2010 انتشار یافته، نام نیره توحیدی در کنار نازی عظیما، ویکتوریا آزاد، مهشید راستی، همایون مهمنش و نام چند توله آخوند مؤنث سرشناس به چشم میخورد. مطالبات اینان چیست؟ «برابری» در چارچوب احکام توحش:
«حقتصمیم گیری برای ازدواج، برابری در ارث، دیه و شهادت [...] ما هم در این خانه حقی داریم [...] ما [...] میخواهیم خواست حداقلی تساوی جنسیتی در کلیة قوانین ایران تحقق یابد و امید داریم که روزی به رویایمان [...] دستیابی به جامعهای برابر، عادلانه و بدون تبعیض دست یابیم.»
رویای خواهران و برادران همچنانکه میبینیم با اجرای احکام توحش، سنگسار و قصاص و به ویژه تحمیل پوشش اجباری هیچگونه تضادی نشان نمیدهد! جامعة رویائی اینان باغ وحشی است «زنانه ـ مردانه» که جانوراناش در توحشی «عادلانه» دستوپا میزنند. حال بپردازیم به چارچوب استعماری این مطالبات که همچون تاچریة امروز بر همان تحریمهای اقتصادی پای میفشارد. صادرکنندگان بیانیة مذکور که همچون «داسالله» خود را مدافع دمکراسی جا زدهاند، مخاطب را ابله پنداشتهاند. چرا که در دمکراسی نه «دیه» وجود دارد، نه سنگسار، نه قصاص و از همه مهمتر در دمکراسی «حریم خصوصی» به رسمیت شناخته شده و زنومرد به عنوان «انسان» از حقوق و آزادیهای اجتماعی یکسان برخوردارند.
به زبان سادهتر، دمکراسی دینی وجود خارجی ندارد، شترسواری هم دولا دولا نمیشود! یا طرفدار حکومت اسلامی هستید یا طرفدار دمکراسی! اصلاً بیجهت به این بیانیه پرداختیم. مگر در اسلام ناب محمدی، زن یا حتی مرد میتواند مطالباتی داشته باشد؟ همه باید از احکام الهی اطاعت کنند. و در این احکام تنها حقوقی که برای زن به رسمیت شناخته شده حق کتک خوردن از آقاست، «اضربوهن» را به خاطر بسپار! «پرنده مردنی است!» و همانطور که فروغ فرخزاد میگوید، «تنها صداست که میماند»، درست مثل صدای هیئت حاکمة روسیه پیرامون اعمال تحریمهای یکجانبه بر ملت ایران.
پس از صدور قطعنامة 1929، ناگهان حاکمیت روسیه متوجه شد که ای دل غافل از آمریکا و اروپا فریب خورده! گویا پس از ظهور دولت قدرقدرت دیوید کامرون که قصد بازگشت به دوران مارگارت تاچر روشنضمیر را کرده، هیئت حاکمة روسیه هم خود را در عصر تزار نیکولا قرار داده و میپندارد ایرانیان هم در دورة خفتبار قاجار یخ زدهاند. به محض ورود پرزیدنت مدودف به کاخ کرملین، بعضیها در آسمان تاجیکستان آیات قرآن رویت کردند و خلاصه کار بجائی رسید که آیات کذا روی پوست دست نوزادان هم ظاهر شد و... و کوتاه سخن، پرزیدنت مدودف ویروس «اسلام» و توهمات مقدس را با خود به کاخ کرملین آورده بودند. نتیجه هم در برابرمان قرار گرفته! در تاریخ نهم ژوئن 2010 روسیه به همراه چین، فرانسه، انگلستان و آمریکا پس از تصویب یک قطعنامة تحریم بر علیه ملت ایران اعلام میدارد که با اعمال تحریمهای یکجانبه مخالف است!
امروز هم وزارت امورخارجة روسیه یک بیانیه در باب مخالفت کذا صادر کرده! متن این بیانیه را بررسی نخواهیم کرد، فقط به سرگئی لاوروف و دیگر مدعیان مخالفت با تحریمهای یکجانبه در مسکو میگوئیم، شما احمق نیستید، پس لطف کرده ما را هم احمق نیانگارید! هنگام تنظیم پیشنویس قطعنامه میتوانستید یک تبصرة «کوچک» در آن منظور فرمائید که رعایت قطعنامه را به عدم اعمال تحریمهای یکجانبه توسط اعضای شورای امنیت منوط کند. اینکار از نظر حقوقی امکانپذیر بود، و اگر چنین تبصرهای منظور نشده فقط یک دلیل داشت: موافقت ضمنی روسیه با اعمال تحریمهای یکجانبه از سوی غرب. چرا که حکومت اسلامی بدون این تحریمها نمیتواند برای خود کسب «مشروعیت» کند.
30 سال است که آنگلوساکسونها با اعمال تحریم اقتصادی بر ملت ایران، ضمن فراهم آوردن زمینة سرکوب ما، خود را دشمن حکومت دستنشاندهشان وانمود میکنند، و 30 سال است که این حکومت دست نشانده با تکیه بر انزوای سیاسی و اقتصادی اهدائی اربابان غربیاش اینان را در جایگاه «دشمن» خود قرار داده. همچنانکه در وبلاگ «قتلنامه» گفتیم، تصویب قطعنامة 1929 یکبار دیگر برای حکومت اسلامی فرصتی طلائی فراهم آورد تا در جایگاه قدرقدرت منزوی بنشیند. و نیازی به توضیح نیست که صدور این قطعنامه و اعمال تحریمهای یکجانبة آمریکا و اتحادیة اروپا پیامدی جز گسترش بازارسیاه و رونق دلالی و قاچاق نخواهد داشت. به زبان سادهتر دولت قدرقدرت اسلامی کالاهای مورد نیاز خود را به بهای بیشتری خریداری میکند و بازار جیببری و باجگیری از ملت ایران رونق دوچندان خواهد یافت. مسکو نمیتواند با ابراز مخالفت و صدور بیانیه نقش خود را در فراهم آوردن زمینة باجگیری غرب از ملت ایران پنهان دارد. سخنان مضحک رابرت گیتس هم نمیتواند جایگاه واقعی مسکو را تغییر دهد.
به گزارش «فرانسپرس» و دیگر بوقهای ارتش ناتو، از جمله «بیبیسی»، وزیر دفاع ایالات متحد، شدیداً از مواضع «سکیزوفرنیک» مسکو در برابر ایران انتقاد کرده! و خلاصه یک جنگ زرگری تمام عیار به راه افتاده تا همه باور کنند، روسیه با تحریمهای یکجانبه مخالف است! و ما هم باور کردیم! به ویژه که در گیرودار جنجال اعمال تحریمهای یکجانبه، رابرت گیتس اعلام داشت، اروپا میتواند هدف حملات صدها موشک حکومت اسلامی قرار گیرد و آمریکا باید سپردفاعی نوینی برای متحداناش در اروپا نصب کند! اگر نظر ما را بخواهید دادگاه «نانسی» واقعاً آن کشیش جاکش را «به ناحق» محکوم کرده.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت