یکشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۹


سیب و سرکوزی!
...
نه آخر كه ما زاده كورش‌ایم
که بانگ رهائی به دنیا زنیم
[...]
چه هستند این‌ها كه خواهند ما
دم از قصة عبد و مولا زنیم

خارج از چارچوب دمکراسی، واژة جادوئی آزادی جز سرکوب مفهومی نداشته، ندارد و نخواهد داشت. این مختصر را گفتیم تا مسئولین بسیار شرافتمند سایت «بی‌بی‌سی» که بیانیة ابله‌پسند زهرا رهنورد را انتشار داده‌اند، بدانند «فاشیست ـ مسلمان‌ها» را نمی‌توانند به عنوان مدافعان دمکراسی به ملت ایران حقنه کنند.

معجزات قطعنامة 1929 یکی پس از دیگری به وقوع می‌پیوندد! این قطعنامة شگفت‌انگیز به روسیه و فرانسه امکان داد پس از تصویب تحریم‌ها مواضعی دوستانه نسبت ایران اتخاذ کنند! قطعنامة‌ کذا همچنین برای آمریکا موقعیتی فراهم آورد تا با تأئید مواضع پیشین حاکمیت انگلستان در مخالفت با احداث خط لولة صلح، هم‌سوئی خود را با محفل پاسدار لاریجانی و میرحسین موسوی آشکار کند! پیش از ادامة‌ مطلب از ابراز لطف خوانندگان گرامی به نویسندة این وبلاگ سپاسگزاری کرده و پاسخ به پیام‌ها را به وبلاگ بعدی موکول می‌کنیم.

مبادا كه در قرن آزادگی
به پیشانی این داغ رسوا زنیم
مبادا که با دیدن آفتاب
چو خفاش خود را به رویا زنیم

این سئوال مطرح می‌شود که اگر دولت احمدی‌نژاد آنطور که رسانه‌ها ادعا دارند، یک تنه در برابر ملت ایران و شورای امنیت سازمان ملل ایستاده و آنچنان قدرقدرت است که همة‌ ‌رسانه‌ها و سایت‌های مخالفین را سانسور می‌کند، چرا از فعالیت سایت‌های سمپاشی و شایعه‌پراکنی موسوی و کروبی و شیاد اردکان ممانعت به عمل نمی‌آورد؟ پاسخ به این پرسش روشن است. هدف از باز گذاشتن دست «فاشیست ـ مسلمان‌ها» در امر مقدس شایعه‌پراکنی، ‌ لات‌بازی و مزخرف‌بافی فقط «رهبرسازی» است. کافی است نگاهی به سایت‌های «رادیوفردا» و «بی‌بی‌سی» بیاندازیم تا دریابیم در راستای سیاست تبدیل مزدور به «رهبر»، آنگلوساکسون‌ها می‌کوشند آلترناتیو حکومت اسلامی را در چارچوب توحش و تحجر دین نگاه ‌دارند و برای دستیابی به این هدف خداپسندانه لازم است جیره‌خواران دین‌فروش خود را در جایگاه «اوپوزیسیون» بنشانند. این است دلیل یاوه‌سرائی‌های موسوی، حاج فرج‌دباغ، کروبی، و... آیات عظام به اصطلاح آزادیخواه جمکران.

کار با شيخ، حريفان به مدارا نشود
نشود یکسره تا یکسره رسوا نشود

باید به آنگلوساکسون‌های کودن بگوئیم ما هیچ نگرانی برای آخوندهای جنایتکار «اصلاح‌طلب» و اعضای دفترودستک حقوق‌بشر فروشی شیرین ‌عبادی نداریم. این جانوران وحشی و بی‌وطن را به عنوان کادوی ازدواج وارث تاج‌وتخت وایکینگ‌ها با مربی ژیمناسیتک‌اش به دربار کپک زدة سوئد تقدیم می‌کنیم، و امیدواریم این «تحفة ناقابل» را از ما بپذیرند. در ضمن «ام. آی. 6 » و سازمان «سیا» اگر مهر آخوند و مدافع حقوق‌بشر دینی به دل‌شان افتاده می‌توانند دست همة آخوندهای سیاست‌پیشه مذکر و مؤنث جمکران را گرفته و با خود از ایران ببرند. شاید با اینکار کمی از میزان نفرت ما ملت نسبت به خود بکاهند که اگرچه از قدیم نگفته‌اند، ولی ما امروز می‌گوئیم:

ما ملت ایران‌ایم، آخوند نمی‌خواهیم!

مطالبات مبارزان صدر مشروطه، «جدائی دین از سیاست» و «قانون بجای شریعت» بود. جدائی دین از سیاست،‌ یعنی روحانی حق دخالت در امور جامعه را ندارد. جدائی دین از سیاست یعنی اعتقادات قلبی افراد «حریم خصوصی» است، و خلاصه، جدائی دین از سیاست، یعنی روحانی می‌باید به امور دینی مشغول باشد و بداند که در هر حال خدا نمی‌تواند «محور» باشد،‌ چرا که در جهان هستی محور جز «انسان» نبوده،‌ نیست و نخواهد بود. برای اثبات این ادعا به طرح یک پرسش منطقی نیاز داریم. فرض محال که محال نیست! پس فرض می‌کنیم که جز محمد هیچ انسانی وجود نداشت. زمانی که جبرئیل فرضی در غار حری به محمد می‌فرمود، «اقراء باسم ربک الذی...» چه پیش می‌آمد؟ نخستین پاسخی که به این پرسش می‌توان داد این است که محمد نمی‌توانست مفهوم پیام خداوند را درک کند، چرا که «زبان»، یک بنیاد اجتماعی است! خارج از جامعة‌ انسانی، هیچ فردی قادر به سخن گفتن و درک سخن دیگران نخواهد بود. اگر کودکی خارج از جامعة انسانی رشد کند، از قدرت تکلم محروم می‌ماند. حال فرض کنیم که معجزة الهی به آنحضرت زبان عربی را آموخته بود و هر آنچه جبرئیل می‌گفت ایشان درک می‌کردند، در اینصورت، یک اصل مسلم است، اگر جز محمد هیچ انسانی وجود نمی‌داشت در هر حال پدیده‌ای به نام دین اسلام نیز نمی‌توانست ظهور کند.

به عبارت دیگر حضرت خاتم الانبیاء می‌توانستند آیات الهی را با خود زمزمه کنند، اما در هر حال نمی‌توانستند شتران و سوسمارهای صحرای عربستان را به «دین اسلام» دعوت کنند! این مختصر را گفتیم تا روشن شود «مکان» را نمی‌توان «دینی» کرد. بنابراین به کار بردن عبارت مبتذل و بی‌معنائی همچون «ایران اسلامی» فقط نشان حماقت و بیشعوری گوینده است. هر چند صاحب‌نظران ایران‌شناس رسانه‌های اسرائیل همچون فرهیختگان جهان غرب اصرار داشته باشند، کشور ایران را «اسلامی» معرفی کرده، و ملت ایران را شیفته و فریفتة اسلام بنمایانند. چند روز پیش یکی از ایران‌شناسان که نام‌خانوادگی‌شان «گال» بود ـ با بیماری جلدی گال اشتباه نشود ـ در تلویزیون اسرائیل تأکید داشتند که علیرغم اشکالات حکومت اسلامی، ایرانی‌ها در هر حال خیلی مذهبی‌اند!

سر دیو و جادوگران پلید
‌بکوبیم و بر سنگ خارا زنیم

البته ما هر چه فکر کردیم نتوانستیم بفهمیم حضرت «گال»‌ از کجا به عقاید و باورهای مذهبی ما ملت پی برده‌اند، آیا ایشان از دستگاه دین‌سنج استفاده کرده‌اند یا منافع محفلی‌شان بر این اکشتافات‌ و اختراعات‌ منطبق شده؟! در هر حال تلویزیون اسرائیل در دروغ پردازی و چرندبافی از رسانه‌های غرب هیچ کم نمی‌آورد. چندی پیش همین رسانه از سوریه گزارشی پخش می‌کرد و برای محرومیت این کشور اشک تمساح فراوان می‌ریخت و می‌گفت، وضع آموزش در سوریه به ویژه در روستاها خیلی خراب است! جالب اینکه برای ارائة شواهد محرومیت کودکان روستائی بخشی از فیلم «خانة دوست کجاست» ساختة کیارستمی را برگزیده بود؛ ‌ همانجا که بچه‌ها سر کلاس نشسته‌اند! می‌بینیم که روستاهای سوریه در همان روستاهای گیلان و در کشور ایران واقع ‌شده‌!

بله در راستای چنین پروپاگاند مهوع و مقدسی است که فردی به نام «یوهان گالتونگ» از پروفسورهای همه فن‌حریف و همه‌کارة‌ نروژ در سایت زمانه، یکی از شاخک‌های «بی‌بی‌سی» ادعا می‌کند که در دوران پهلوی حاکمیت دینی نبوده و امروز هم ایرانیان خواهان «مردم‌سالاری‌» بر محور اسلام سیاسی هستند! این جناب پرفسور گویا «تحقیقات» عمیق خود را در اعماق غارهای یخ‌زدة نروژ صورت می‌دهند، و می‌باید ایشان را نوعی از انواع «اصحاب کهف» نروژی به شمار آوریم، هر چند ادعا می‌کنند که از غار کذا خارج شده، به ایران هم سفر فرموده و کشف کرده‌اند که برای تأمین منافع اربابان‌شان می‌باید ضمن چسبیدن به «اسلام سیاسی»، آزادی اندیشه را بجای «آزادی بیان» قرار دهند:

«من بارها به ایران سفر کرده‌ام، مشکل حکومت دینی تنها به محدودیت آزادی اندیشه باز نمی‌گردد؛ حکومت دینی یعنی حاکمیت حقیقت [...] این حقیقت توسط ایمان‌داران وضع می‌شود [...] وضعیت کاملا با دوران محمد‌رضا شاه متفاوت است [آن‌زمان] حکومت دینی نبود[...]آنچه ایرانیان می‌خواهند [...] یک نظام مردم‌سالار است. حتی در آن سیستم هم اسلام سیاسی ممکن است، نقش کلیدی داشته باشد».


سایت زمانه در تاریخ 14 بهمن‌ماه 1388، اظهارات گوساله‌پسند «یوهان گالتونگ» را تحت عنوان «مخالفت با رژیم حاکم به خودی خود کافی نیست» منتشر کرده. یادآور شویم سایت کذا، یوهان گالتونگ را ریاضیدان، جامعه ‌شناس، صلح‌طلب و روشن‌فکر معترض و «پدر مطالعات صلح جدید» معرفی می‌کند. و این «دانشمند بزرگ» هم‌صدا با شیرین عبادی از تحمیل «تحریم هوشمند» بر ایران حمایت به عمل آورده‌اند! حاجیه عبادی، برندة نوبل صلح می‌گوید، اگر آمریکا ضمن اعمال تحریم‌ها، مردم ایران را «متقاعد» کند که این تحریم‌ها بر علیه حاکمیت است به استقرار دمکراسی کمک کرده. شاهدیم که در دکان حقوق ‌بشر آمریکا چه زباله‌هائی به کار گمارده شده‌اند، جانوران وحشی همچون شیرین عبادی که در کمال وقاحت ادعا می‌کنند «تحریم» زمینة استقرار دمکراسی را فراهم می‌آورد:‌

«شیرین عبادی در مصاحبة اخیر خود می‌گوید اگر آمریکا از یک‌سو تحریم‌ها را اعمال کند، و از یک‌سو مردم را متقاعد کند که این تحریم‌ها حاکمیت را نشان گرفته [...] چنین تحریم‌هائی به استقرار دمکراسی در ایران کمک خواهد نمود.»

همان منبع!

حال کسانی که برای نرگس‌ محمدی،‌ از پامنبری‌های سرشناس عبادی برنامة عربده و زوزه به راه انداخته‌اند، لازم است نظر خود را در مورد تحریم‌ها نیز مشخص کنند. همچنین بهتر است شیرین عبادی به خفقان 31 ساله پیرامون تحمیل حجاب به زن ایرانی پایان داده و آخور خود را بیش از این‌ها از چشم ملت ایران پنهان ندارد. هر چند که چارپایان طویلة مک‌کارتی از صراحت و شهامت بی‌بهره‌اند و مطالبات‌شان در واقع مطالبات حاکمیت انسان‌ستیز آنگلوساکسون‌هاست. چارچوب این مطالبات همچنانکه گفتیم «اقتصادی» است. با انتشار اظهارات وقیحانة ریچارد هولبروک در پاکستان، امروز بخش دیگری از اهداف استعماری آنگلوساکسون‌ها در اعمال تحریم‌های یکجانبه بر ایران آشکار شد.

مبادا دگر باره از یک فریب
ندای دریغا دریغا زنیم

حضرات احداث خط لولة صلح را در تضاد با منافع خود می‌بینند، چرا که تحقق این پروژه کسب‌وکار خداپسندانة برده فروشان و قاچاقچی‌های دیندار، شریف و متعهد سلاح و مواد مخدر را در مرزهای شرقی ایران کساد خواهد کرد، و جنتلمن‌های نزولخور لندن همچون گاوچران‌ها متضرر می‌شوند. یادآور شویم قاچاق مواد مخدر از مرزهای شرقی ایران تجارتی است «قدیم» که تحت نظارت انگلستان قرار داشته و پس از کودتای 28 مرداد یانکی‌ها هم در این تجارت پرسود با بریتانیا شریک شدند.

به گزارش فاینانشال تایمز، ریچارد هولبروک، فرستادة ویژه ایالات متحد در پاکستان اعلام داشت، «ممکن است پروژة‌ خط لولة صلح مشمول تحریم‌های یکجانبة کنگرة آمریکا شود!» بخش مطلوب سخنان هولبروک در سایت رادیوفردا، مورخ 30 خردادماه 1389 انتشار یافته. خلاصه مخالفت نژاد حسینیان، ‌ میرحسین موسوی و دیگر سگ‌های‌هار «ام. آی. 6» که چند سال پیش در «بی‌بی‌سی» و «روزآن‌لاین» انتشار یافت، امروز از زبان ریچارد هولبروک شنیده می‌شود. می‌بینیم که دلسوزی میرحسین جلاد برای کودکان بیخانمان تهران و دفاع نژاد‌حسینیان از «منافع ملی» در هم‌سوئی کامل با مطالبات امروز یانکی‌ها قرار گرفته و تداوم فعالیت‌های شبکة پنهان را مد نظر دارد. و کوتاه سخن، اظهارات هولبروک دست میرحسین شیاد را رو کرد و از هم‌سوئی شبکة پاسدار علی لاریجانی با این جنایتکار پرده برداشت. حال بپردازیم به بیانیة رهنورد در «بی‌بی‌سی» مورخ 30 خردادماه 1389.

ايران به روزگار تجدد چه داشت گر
مفتی و شیخ مفتخور و روضه خوان نبود

زهره کاظمی در این بیانة گوساله‌پسند، جهت حقنه کردن جنبش‌سبز و آش‌پرستان جمکران به ملت ایران، به تغذیه از جسد ندا آقاسلطان پرداخته و ضمن زوزه و روضه و سوگواری برای ندا و ترانه و ... تحقق مطالبات مضحک آش‌پرست‌ها را شرط رسیدن به آزادی و دمکراسی می‌شمارد:‌

«رسیدن به آزادی و دمکراسی تنها در صورتی ممکن است که زنان به مطالبات‌شان برای رفع تبعیض و خشونت برسند[...]»

حال می‌باید پرسید مطالبات «زنان» کذا چیست؟ پر واضح است که از نظر ایشان، دستیابی به برابری و رفع تبعیض می‌باید در چارچوب حکومتی صورت پذیرد که قانون اساسی‌اش فی‌نفسه در تضاد کامل با اعلامیة جهانی حقوق‌بشر قرار می‌گیرد و موجودیت انسان در مفهوم معاصر را بکلی نفی می‌کند. دمکراسی مطلوب زهرا رهنورد، همچون جمهوری روح الله خمینی در چارچوب توحش و تقدس دین قرار گرفته. و به همین دلیل است که بیانیة بیشرمانه رهنورد «آزادی» را خارج از «دمکراسی» منظور کرده و چنین القاء می‌کند که مقولة آزادی از دمکراسی جداست! حال آنکه هر گونه آزادی خارج از دمکراسی، انسان‌ستیز و سرکوبگر خواهد بود، چرا که نظام دمکراتیک «انسان‌محور» است، و خروج از چارچوب انسان‌محوری جز انسان‌ستیزی نیست. پیشتر در این‌مورد توضیح مفصل داده‌ایم پس تکرار مکررات نخواهیم کرد. چه خوب بود اگر، زهرا رهنورد،‌ روشنفکر برگزیدة «فارین‌پالیسی» بجای توسل به جسد ندا برای تحریف دمکراسی، خفقان خود را در مورد تحمیل حجاب به زن ایرانی می‌شکست تا همگان بدانند خاستگاه واقعی رهبران اصلاح‌طلبی و جنبش‌سبز در واقع طویلة مک‌کارتی است که در دو سوی آتلانتیک شعبه باز کرده. حال بپردازیم به آخرین معجزة قطعنامة 1929 که طی دیدار نیکولا سرکوزی با دیمیتری مدودف در سنت‌پترزبورگ به وقوع پیوست.

به گزارش لوموند، مورخ 19 ژوئن 2010، نیکولا سرکوزی به همتای خود دیمیتری مدودف اعلام داشت، فرانسه برای گفتگو پیرامون برنامة‌ هسته‌ای ایران در آژانس بین‌المللی انرژی آمادة مذاکره با این کشور است! سرکوزی می‌گوید، ما تحریم‌ها را نه برای تنبیه ایران که برای متقاعد کردن رهبران این کشور به مذاکره تصویب کردیم! ایشان در ادامه می‌فرمایند، فرانسه آماده است در وین، بر پایة بیانیة «بات» و پاسخ آمریکا، روسیه و فرانسه به ایران در تاریخ 9 ژوئن 2010 مذاکره را آغاز کند. سرکوزی ادامه داد، ما خواهان از سرگیری مذاکرات ایران با گروه 1 + 5 هستیم. بله، این همان مذاکراتی است که سال گذشته آغاز شد و به دلیل مخالفت محفل لاریجانی، کیهان و علی‌ خامنه‌ای و در واقع به دلیل مخالفت آنگلوساکسون‌ها معلق ماند، و کار را به تحریم‌های نوین و مخالفت آمریکا با احداث خط لولة‌ صلح کشاند.

به یاد داریم که به دنبال این مذاکرات بود که پاسدار علی لاریجانی و نژاد حسینیان سراسیمه از ژنو به تهران آمدند و علی‌کوچیکه اعلام داشت این توافق‌ها «فریب» است! سپس پاسدار شریعتمداری هم با توافق‌های رسمی دولت ایران مخالفت کرد، و سرانجام‌ ‌آخوند جنتی مذاکرة سعید جلیلی با آمریکا را منکر شد! کدامیک از این سگ‌های هار امروز در برابر ملت ایران پاسخگو هستند؟ هیچکدام! علی لاریجانی همچون آندو جانور وحشی به «تکلیف الهی» ‌خود عمل کرده بود، تا منافع ارباب را حفظ کند، و امروز این ملت ایران است که متحمل تحریم‌ها می‌شود. بجای روضه و زوزه برای آخوندهای جنایتکاری که 31 سال است کشور ایران را به پشت جبهة طالبان تبدیل کرده‌اند، بجای سینه زدن برای دو جنایتکار مزدور بیگانه و بجای جنجال و هیاهو برای امثال نرگس محمدی که آخوند منتظری را مدافع حقوق بشر می‌داند، به شرایط اسف‌بار ملتی بنگرید که نه تنها ثروت‌های‌اش به تاراج می‌رود که هر روز می‌باید مورد بازجوئی قرار گیرد و توسط گشت‌های رنگارنگ «الله» سرکوب شود تا حاکمیت بریتانیا و برادران دینی‌اش در آنسوی آتلانتیک بتوانند چپاول خود را گسترش دهند.

بله، اگر روند مسائل به همین منوال ادامه یابد، شورای امنیت یک قطعنامة دیگر بر علیه ملت ایران می‌صدورد، و اینبار وزارت امور خارجه روسیه ادعا می‌کند، سوزان رایس با یک سیب سرخ «ویتالی چورکین» را فریفت! و مسلماً نیکولا سرکوزی خواهد گفت، ما این قطعنامه را نه برای تنبیه ایران، که برای عشق‌ورزی با رهبران این کشور تصویب کرده‌ایم و ...

از آن پیش كز جان دریغا زنیم
بیا هموطن دل به دریا زنیم
[...]
بیا تا بجنگیم با اهرمن
به پرچم نشان اهورا زنیم




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت