جمعه، تیر ۲۵، ۱۳۸۹


دامن آفتاب!
...
تا دامن آفتاب در چنگ من است
با هر چه شب است و تیره‌گی جنگ من است
(قهار عاصی)

اگر شهرام امیری تصادف کرد،‌ یا خانه‌اش آتش گرفت، یا از پله افتاد و گردن‌اش شکست، و ... و خلاصه اگر به طور اتفاقی کشته شد، مسلم بدانیم که سازمان سیا به نوکران در جمکران مأموریت داده برای رفع این «مشکل» چاره‌ای بیاندیشند. در قاموس سازمان سیا و پیشخدمت‌های‌اش بهترین حلال مشکلات بمب و کشتار است. پس فکر بد نکنیم! سفر غیرمنتظرة هیلاری کلینتن به پاکستان هیچ ارتباطی با انفجارهای روز گذشته در زاهدان ندارد و بازتاب مخالفت چارپایان طویلة مک کارتی با احداث خط لولة صلح هم نیست!

انفجارهای زاهدان با هدف به حاشیه راندن ماجرای شهرام امیری و پنهان داشتن همکاری مسلم حکومت اسلامی با سازمان سیا در جنجال پیرامون به اصطلاح «دانشمند هسته‌ای»‌ جمکران صورت گرفت. از سوی دیگر، چنین جنایاتی بهانة‌ مناسبی است جهت گسترش سرکوب در منطقه، و از همه مهمتر، در راستای سیاست «یک کشور، یک مذهب»، تداوم عملیات خرابکارانه می‌تواند زمینة‌ جدا کردن بلوچستان و تجزیة ایران را نیز فراهم آورد. در واقع ابتر شدن طرح سازمان سیا و نوکران‌اش در جمکران که به بازگشت مفتضحانة شهرام امیری انجامید، از یکسو همکاری‌ آنگلوساکسون‌ها با ساواک جمکران را در منطقة‌ سیستان و بلوچستان افزایش داد و از سوی دیگر صفوف سگ‌های‌هار آنگلوساکسون‌ها در داخل و خارج کشور را فشرده‌ترکرد. در این راستا پاسدار شریعتمداری و شیخ صادق لاریجانی به صورت غیرمستقیم و واژگونه باب گفتگو را به ترتیب با آخوند کدیور و حاج فرج دباغ گشودند!

«بمب دروغ»، سوقات بنیامین نتانیاهو برای علی‌خامنه‌ای از راه رسید! بهتر است بگوئیم طرح سرشار از نبوغ یانکی‌ها «به آب گ..زید»، و بمب مستخدمان‌اش در جمکران تقلبی از آب درآمد! بله برنامه‌ای که براساس آن قرار بود شهرام امیری ضمن ایفای نقش «دانشمند هسته‌ای» جمکران در ینگه دنیا، اسرار پیشرفت‌های عظیم حکومت مرده‌شویان را برای جهانیان فاش کند برهم خورد و رسوائی و افتضاح به بار آورد. ولی خوب علی خامنه‌ای،‌ رهبر حکومت مرده‌شویان که خبر نداشت چه آش تاپاله‌ای برای‌اش پخته‌اند؛ رهبر فرزانه ‌شکم‌اش را برای یک جنگ خوب صابون زده بود!

«جونم براتون بگه»، حدود یکسال سگ‌های سیرک عموسام همگی به معلق زدن مشغول بودند؛ رسانه‌های داخلی و خارجی بر طبل «ربوده شدن دانشمند هسته‌ای ایران» می‌کوبیدند، و نوکران عموسام، با موکول کردن مذاکرات هسته‌ای به «پایان ماه مبارک رمضان»، برای «ایستادن» در برابر دشمن اعلام آمادگی می‌فرمودند.

اینگونه بود که روز 14 ژوئیه2010، علی خامنه‌ای طی سخنرانی برای سپاه پاسداران اعلام داشت، «ما» برای رویاروئی با هر شرایطی باید آماده‌ باشیم. همزمان، پاسدار رحیم‌صفوی، مشاور خامنه‌ای طی مصاحبه با«مهرنیوز»، مورخ 23 تیرماه سالجاری ضمن یادآوری دوران شیرین جنگ، اظهار داشت، «ما در منطقه هیچ متحد استراتژیکی نداریم.» می‌دانیم که طبق معمول در اینگونه اظهارات نوکرمآبانه، ضمیر اول شخص جمع به ملت ایران ارجاع نخواهد داد. در چنین مواقعی مقامات جمکران در واقع آمادگی خود را برای انجام هرگونه وظائف نوکری به اطلاع ارباب می‌رسانند. به همین دلیل مذاکرات هسته‌ای را به پایان «ماه رمضان‌شان» ‌موکول کرده بودند و اتحادیة اروپا هم از زبان «کاترین اشتون» تشویق‌شان می‌کرد که جمکرانی‌ها «الویت» را به «امور دینی» بدهند!

از اینرو منوچهر متکی در مادرید به خبرنگاران گفت، «تا ماه رمضان به پایان نرسد مذاکره نمی‌کنیم»! و فرانس‌پرس، مورخ 14 ژوئیه2010 نیز بلافاصله اظهارات نوکرمآبانة متکی را منعکس کرد، که ناگهان صحنة تئاتر روحوضی جمکران در هم ریخت. شهرام امیری به تهران بازگشت و اینگونه بود که پتة هیلاری کلینتن و حکومت جمکران همزمان بر آب افتاد، و دست «پیک نت»، شریک «امام زمان» هم رو شد.

از حدود 14ماه پیش که داستان شهرام امیری آغاز شد و شایع کردند که وی «دانشمند هسته‌ای» جمکران است، این موضوع هرگز تکذیب نشد. به عبارت دیگر، حکومت روضه‌خوان‌ها نیز هم‌صدا با اربابان‌اش در آمریکا و اسرائیل بر دانشمند بودن امیری در زمینة هسته‌ای مهر تأئید ‌گذارد. حکومت اسلامی هرگز نگفت امیری یک پادوی ساواک در دانشگاه ‌است، با یک مدرک الکی در رشتة «کشک و پشم» و نمی‌تواند در ینگه دنیا ضمن ایفای نقش دانشمند هسته‌ای، با افشاگری‌های فرضی‌‌ تهاجم نظامی به ایران را در افکار عمومی جهان توجیه کند. به زبان ساده‌تر، امیری در ینگه دنیا می‌بایست همان نمایش مهوعی را بازتولید نماید، که پیشتر کالین پاول، با گرفتن شیشة‌ محتوی پودرسفید رنگ در برابر دوربین‌ها آن را در شورای امنیت سازمان ملل به صحنه آورده بود. ولی تاریخ فقط به صورت مضحکه تکرار می‌شود! وقتی اعلام کردند دانشمند هسته‌ای جمکران آزاد است که به ایران بازگردد، سایت «پیک نت»، پایگاه «مردمی» ساواک جمکران آناً نوشت «لیموئی که آبش را گرفتند»، و به این ترتیب «توده‌ای ـ ساواکی‌ها» هم دروغ‌های شاخدار طویلة مک‌کارتی در باب دانشمند بودن شهرام امیری را تأئید کردند.

کوتاه سخن، روز گذشته لیموی «پیک نت» به جمکران بازگشت و آنقدر مزخرف و دروغ تحویل خبرنگاران داد که گوی سبقت از مستر عبدالله شهبازی ربود. به گزارش فیگارو، مورخ 15 ژوئیه سالجاری، امیری به محض ورود به ایران اعلام داشت که هرگز در زمینة‌ هسته‌ای فعالیت نکرده:

«من هیچ ارتباطی با نطنز و فردو ندارم [...] این بازی را دولت آمریکا برای اعمال فشار به ایران به راه انداخته بود!»

بله! و جالب است که گورکن‌ها هم با تردستی در همین میدان با یار آمریکائی بر علیه ملت ایران «بازی» می‌کردند! ولی هیچ عجیب نیست. حکومت جمکران سگ وفادار آمریکاست و بدون اجازة‌ ارباب حتی پارس هم نمی‌کند. در واقع این حکومت از سگ یانکی‌ها هم کمتر است، چرا که سگ هرگز ماهیت خود را پنهان نخواهد کرد. تاکنون دیده‌اید سگی خود را به نفهمی بزند؟ مسلماً خیر! سگ با تقیه و ظاهرسازی شیعی‌مسلکان بیگانه است، در حالیکه حکومت اسلامی همزمان با ایفای نقش واقعی خود، یعنی سگ وفادار یانکی‌ها، مدعی حفظ منافع ملی ایرانیان و دفاع از حقوق فلسطینیان نیز می‌شود. بی‌دلیل نیست که رسانة رسمی این حکومت رسوا به تریبون «ژان ماری لوپن»، رهبر فاشیست‌های فرانسه تبدیل شده.

هر چه «لوپن» بگوید، به عنوان سخنان «رهبر یکی از احزاب مخالف دولت فرانسه» در سایت حنازرچوبه منعکس می‌شود. دلیل هم اینکه رهبر فاشیست‌های فرانسه در راستای سیاست طویلة‌ مک‌کارتی «برچسب زدن» به احزاب چپ و راست را در دستورکار دارد و بس. اینروزها که چپ‌نمایان فرانسه با توسل به بی‌بی‌گوزک «لیلیان بتانکور»، سهامدار عمدة «کلان ـ شرکت» اورآل به شایعه‌پراکنی در مورد «اریک ورت»، وزیر کار دولت فرانسه پرداخته‌اند، نان شارلاتان‌ها در روغن افتاده و می‌توانند به پیشانی همه یک برچسب الصاق کنند تا گذشتة پرافتخار خودشان را پنهان دارند. هیچکس نمی‌داند صاحب کارخانة سیمان «لامبر»، ‌ که به مرگ مشکوکی درگذشت، دارائی خود را به همین رهبر جبهة‌ «ملی» بخشیده بود!

البته مسئولین رسانة رسمی جمکران نه تنها سوابق «لوپن» را از مخاطب پنهان می‌دارند که شهامت ندارند حتی گرایش او را به فاشیسم علنی کنند، در نتیجه از حزب لوپن به عنوان «جبهة ملی» فرانسه یاد می‌کنند. اصولاً فعلة‌ فاشیسم همواره با «شهامت» بیگانه خواهد بود، چرا که زورپرستی و زورگوئی نیازی به شهامت ندارد؛ محتاج «پفیوزی» و فرصت‌طلبی است‌ که خوشبختانه نزد مقامات جمکران و به اصطلاح اوپوزیسیون‌ این حکومت مهوع به وفور یافت می‌شود. اگر نیم نگاهی به سخنان خمینی، خامنه‌ای، خاتمی، رفسنجانی، منتظری، زهراخانوم، کدیور، موسوی،‌ کروبی و ... و دیگر همپالکی‌های‌شان بیاندازیم خواهیم دید همچون بوقلمون هر روز به رنگی در آمده‌اند.

به عنوان نمونه موسوی از بازگشت به دوران امام روشن‌ضمیرش آغاز کرد، تا رسید به «ایران برای همة ایرانیان!» ولی اینجا هم باز مرتکب اشتباه شد، چرا؟ چون وقتی ما می‌گوئیم کشور ایران به همة ایرانیان تعلق دارد، ایرانی را به عنوان «انسان» و در چارچوب اعلامیة جهانی حقوق‌بشر، خارج از باورهای‌اش در نظر گرفته‌ایم. ‌ در صورتیکه میرحسین موسوی اصلاً چنین نگرشی ندارد! سخنان و مطالبات موسوی همواره خارج از چارچوب «انسان‌محوری» قرار گرفته، در نتیجه وقتی می‌گوید، «دمکراسی» یا «ایران برای همة ایرانیان» در واقع به عوامفریبی مشغول شده. همچنانکه حنازرچوبه وقتی سخنان رهبر فاشیست‌های فرانسه را منعکس می‌کند در همین سنگر حق نشسته! به همین دلیل نمی‌گوید که این «مسیو لوپن» دشمن مسلمانان است و یکی از مخالفان «استقلال» الجزایر بوده! لوپن به هنگ‌های ویژه‌ای تعلق داشت که قتل‌عام و شکنجه و سرکوب «مسلمانان» در دورة انقلاب الجزایر فعالیت اصلی‌شان به شمار می‌رفت! ولی ما که دم از اسلام و مسلمین و جهان اسلام نمی‌زنیم، پس از مطلب دور نیافتیم، و بازگردیم به گزارش فیگارو و شهرام امیری که قرار بوده «دانشمند» هسته‌ای باشد و نشد!

امیری به خبرنگاران گفته، من در یک دانشگاه کار می‌کنم و هرگز در زمینة هسته‌ای تحقیق نکرده‌ام و همه از این واقعیت آگاه‌اند. امیری در ادامه، اظهارات هیلاری کلینتن را تکذیب کرده می‌گوید:

«من آزاد نبودم، طی دو ماه اول متحمل بدترین شکنجه‌ها شدم و پیوسته تحت نظارت مردان مسلح سرویس‌های اطلاعاتی بودم.»


یادآورشویم، درتاریخ 13 ژوئیه سالجاری، هیلاری کلینتن تأکید کرده بود،‌ «شهرام امیری آزاد است که به ایالات متحد رفت و آمد کند.» ‌ به گزارش فیگارو، یکروز پس از اظهارات کلینتن، سخنگوی وزارت امورخارجة یانکی‌ها، فیلیپ کراولی اظهار داشت:‌

«هیچکس [شهرام امیری] را به زور به ایالات متحد نیاورده و هیچکس او را به بازگشت وادار نکرده[...]»

البته فیلیپ کراولی تا حدی راست می‌گوید. امیری با توافق جمکران به آمریکا ارسال شد تا نانی برای پنتاگون به تنور بچسباند باشد که از این مفر مستشاران نظامی آمریکا و انگلستان آزادانه در سواحل خزر خیمه و خرگاه خود را برپا دارند و جهان بازگردد به دوران شیرین جنگ سرد. اما اشکالاتی پیش آمد که ماجرای شهرام امیری را از چارچوب داستان‌سرائی‌های ابلهانة‌ یانکی‌ها و نوکران‌شان در جمکران خارج کرد. ارسال فیلم نخستین «فرار» شهرام امیری برای صداوسیمای جذام زدة‌ جمکران، و قرار گرفتن آن روی شبکة «یوتوب» نشان می‌دهد که در داخل خاک آمریکا یک شبکة ضدجاسوسی هر آنچه سازمان سیا رشته بود، پنبه کرد. و این شبکة‌ ضد جاسوسی منطقاً هیچ ارتباطی با حکومت اسلامی نمی‌تواند داشته باشد، چرا که طی یکسال اخیر رسانه‌های این حکومت مزدور استعمار بدون استثناء‌ شهرام امیری را همواره «دانشمند هسته‌ای» جمکران معرفی می‌کردند، تا اعترافات فرضی‌اش بتواند کارساز حملة نظامی گاوچرا‌ن‌ها به کشورمان شود.

امیری در واقع رابط گورکن‌ها با یانکی‌ها در عربستان بوده. و اواخر ماه مارس شبکة «ای. بی. ‌سی» از همکاری او با سازمان سیا سخن به میان آورد. در هر حال این مسائل امروز اهمیتی ندارد، چرا که حکومت جمکران موجودیت خود را به سازمان کذا مدیون است. پس بپردازیم به ماجرای امیری از زبان خود وی، ابتدا در فیگارو و سپس در «پرس تی‌وی»:

«وقتی برای زیارت به مکه رفته بودم، یک اتومبیل پیشنهاد کرد مرا برساند[...] به محض اینکه سوار شدم، هفت‌تیری به سویم نشانه رفته بود. موادمخدر به من دادند و با هواپیمای نظامی مرا به آمریکا بردند. دو ماه اول مرا تحت شکنجه روحی و جسمی قراردادند، خانواده‌ام را تهدید کردند، گفتند اگر در مورد برنامة هسته‌ای ایران دروغ بگویم 50 میلیون دلار به من می‌دهند. آمریکائی‌ها می‌خواستند که من بگویم به میل خود از ایران گریخته‌ام، تا بتوانند از من برای دروغ‌پراکنی در مورد برنامة هسته‌ای استفاده کنند. در بعضی جلسات بازجوئی اسرائیلی‌ها هم حضور داشتند و معلوم بود که می‌خواهند مرا به اسرائیل ببرند.»

البته این حکایت می‌بایست با «یکی بود، یکی نبود» آغاز می‌شد، چرا که بیشتر به قصة کودکان شباهت دارد. از ابتدای داستان امیری شروع کنیم که در مکه بوده. عجیب است که در یک کشور خارجی کسی به این سادگی دعوت بیگانه‌ای را بپذیرد و سوار اتومبیل او شود؟! شاید هم امیری مخاطب‌اش را می‌شناخته، و به همین دلیل سوار خودرو شده. آنچه عجیب‌تر است اینکه اسرائیلی‌ها هم قصد داشتند شهرام امیری را به اسرائیل ببرند، و معلوم نیست به چه دلیل از این عمل خیر منصرف شده‌اند؟ خلاصه گویا بر سر «تصاحب» امیری رقابت شدیدی بین طرفین جریان داشته و شاید بعضی‌ها ایشان را با جام جهانی فوتبال اشتباه گرفته بودند! اگر مسابقات جام جهانی به پایان نرسیده بود و حضرات در جریان پیروزی اسپانیا قرار نگرفته بودند، امکان داشت کار به «ضربات پنالتی» بکشد! یعنی جنگ بین اسرائیل و اربابان‌اش! چه شانسی آوردیم که شهرام امیری پس از تحمل شکنجه‌های جسمی و روحی از چنگ «دشمن» گریخت و توانست به عنوان حاج شهرام امیری آمریکائی به میهن اسلامی بازگردد و برای‌مان داستانسرائی کند. ولی در مورد شکنجه‌های جسمی و روحی داستانی در کار نیست!

یکی از کاربران فیگارو هم با ما در این امر هم عقیده‌ است و می‌گوید، حتماً منظورش از شکنجه‌ها، بلعیدن «بیگ‌مک، سیب زمینی سرخ ‌کرده و کوکاکولا» است. یکنفر دیگر می‌نویسد: «عجیب است که حزب سوسیالیست اریک ورت را متهم نمی‌کند! شاید منتظراند کانارآنشنه در مطلبی تأکید کند که، آمر این آدم‌ربائی هم اریک ورت بوده.» و ... و اما از نظر ما یانکی‌ها و نوکران‌شان این لات‌بازی را به راه انداخته‌اند تا همزمان چندین دروغ شاخدار به خورد افکار عمومی در جهان بدهند.

نخست‌ اینکه به ما بگویند آمریکا و اسرائیل که ما می‌دانیم مستقیماً بر فعالیت‌های نظامی گورکن‌ها نظارت عالیه اعمال می‌کنند، از این فعالیت‌ها بی‌اطلاع‌اند و برای آگاهی از عملکرد نوکران‌شان در جمکران دست به آدم ربائی می‌زنند. از سوی دیگر،‌ رسانه‌های جمکران چنین القاء می‌کنند که یانکی‌ها علاوه بر عدم آگاهی از برنامة هسته‌ای جمکرانی‌ها بسیار هم سخاوتمنداند و برای آشنائی با برنامة کذا و یا دروغ‌پراکنی در مورد آن آمادة پرداخت مبلغ 50 میلیون دلار بوده‌اند! مبلغی که شهرام امیری نپذیرفته! بهتر است به گورکن‌ها یک نکتة‌ پیش‌پاافتاده را یادآور شویم و آن اینکه گاوچران‌ها برای به دست آوردن یک دلار ناقابل از کشتار 50 میلیون نفر ابائی ندارند!

حال این پرسش مطرح می‌شود که یانکی‌ها امیری را ربوده و شکنجه داده‌اند، تا بعداً او را رها کرده‌، و این افتضاح را جهانگیر کنند؟ درست است که گاوچران‌ها وحشی و درنده‌اند ولی می‌خواهید بگوئید تا این حد احمق و بیشعور‌اند؟ نه! شما قیاس به نفس کرده و مخاطب را ابله می‌انگارید! به عنوان نمونه سایت «پیک نت»، در مورد امیری تأکید می‌کند که او رئیس سایت «فردو» بوده که در جریان سفر به عربستان با لب تاپ «اتمی‌اش» ناپدید شده! و حالا هم قرار است سه امریکائی را بدهند و شهرام امیری را پس بگیرند. بله به ادعای «پیک نت» رئیس مرکز فعالیت‌های هسته‌ای با تمام اطلاعات محرمانه به راحتی از کشور خارج می‌شود، تک و تنها در عربستان می‌چرخد و از بیگانگان هم هیچ هراسی ندارد! در نتیجه، سوار اولین اتومبیلی می‌شود که به او بفرما می‌زند! گویا «پیک‌نتی‌ها» از شرایط ویژة زندگی دانشمندان هسته‌ای کمترین اطلاعی ندارند که چنین مزخرفاتی سر هم می‌کنند:‌

«شهرام امیری، لیموئی است که آبش گرفته شده و از تفاله‌اش تنها می‌توان چند روزی تبلیغات امنیتی کرد. همة اطلاعات‌اش را در اختیار امریکائی‌ها گذاشته و بعد از مدتی رهایش کرده‌اند. ابتدا یک نوار تصویری در امریکا ضبط کرده و برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی فرستاد و...»

منبع: پیک‌نت

و جالب اینجاست که مشکل اصلی یانکی‌ها و نوکران‌شان در جمکران با ارسال همین نوار آغاز شد! در واقع یک شبکة «غیرخودی» با ارسال فیلم کذا برای صدا و سیمای گورکن‌ها همزمان به حکومت اسلامی و اربابان‌اش در واشنگتن هشدار داده. و به همین دلیل سیمای مرده‌شویان ناچار می‌شود فیلم مذکور را پخش کند و یانکی‌ها، چه برای ادامة نمایش مهوع، و چه برای سر به نیست کردن امیری و حل و فصل «آبرومندانة» این افتضاح همچون خر در گل گیر می‌افتند. اظهارات مضحک هیلاری کلینتن و فیلیپ کراولی در مورد «ورود آزادانة امیری به آمریکا» بدون ارائة شواهد و مدارک معتبر نشان می‌دهد که اینان دروغ می‌گویند. اگر امیری از طریق قانونی وارد خاک آمریکا شده، یا ویزای ورود دارد، یا کارت اقامت یا تابعیت. از این گذشته دوربین‌های فرودگاه چه در عربستان و چه در ایالات متحد می‌باید فیلم خروج امیری از عربستان، و ورود وی را به آمریکا ضبط کرده باشند!

جالب اینجاست که هیچ سند و مدرکی در دست نیست تا اظهارات مقامات آمریکائی و یا ادعای شهرام امیری را تأئید کند. در این میان ارسال فیلم نخستین «فرار» امیری فقط ثابت می‌کند که طرف سوم یک «پیام» برای طرفین جنگ زرگری در جمکران و ینگه دنیا ارسال داشته! و شاید «جاسوس‌گیری» اخیر در ینگه‌دنیا با ارسال همین «پیام» بی‌ارتباط نباشد! بگذریم و بازگردیم به مطلب مستدل «پیک نت» که هم‌صدا با رسانه‌های غرب امیری را همچنان دانشمند هسته‌ای به شمار آورده و تلویحاً مرگ او را الزامی می‌داند:‌

«نه می‌توانند از او در تأسیسات اتمی استفاده کنند و نه اعتمادی برای آزاد نفس کشیدن به او وجود دارد. مهره‌ای‌ست سوخته و اطلاعاتش به موقع تبدیل به بزرگترین جنجال اتمی علیه ایران شد.»

بله امیری «اطلاعاتی» داشت که در واقع نمی‌توانست داشته باشد! و یانکی‌ها می‌خواستند اطلاعاتی که خود در دست دارند، از امیری کسب کنند! روشن‌تر بگوئیم قرار بود شهرام امیری متنی را که یانکی‌ها تهیه کرده‌ بودند روخوانی کند تا گاوچران‌ها به جهانیان ثابت کنند ایران نیز همچون عراق به سلاح کشتار جمعی دست یافته. به این ترتیب شیشة عمر مسکو از طریق حکومت مرده‌شویان در دست یانکی‌ها قرار می‌گرفت و بساط تهدید و باجگیری رونق می‌یافت. خلاصه برخلاف ادعای ابلهانة غربی‌ها و سکوت مزورانة گورکن‌ها، «امیری» هیچ ارتباطی با مسائل هسته‌ای ندارد. پس بپردازیم به مصاحبة‌ شهرام امیری با «پرس تی‌وی.»

در تاریخ 12 ژوئیه سالجاری، شهرام اميري طی مصاحبه با شبكة‌ خبري «پرس تي. وي» به انتشار ويديوئي كه از صدا و سيماي جمکران پخش شده اشاره کرده می‌گوید، «در آن فیلم نكات اصلي را تشريح كردم، و در فيلمي كه پس از فرار از دست مأموران اطلاعاتي آمريكا توسط دوستانم منتشر شد بر صحت فیلم صدا و سيما تأکید کردم»!

باری، اميري در ادامه به «پرس تی. ‌وی» می‌گوید، «پس از اینکه دوباره در ايالت ويرجينيا دستگير شدم، مأموران آمريكائي با توجه به تهيه اين فيلم و احتمال نمايش آن از طريق ايران يا شبکه‌های اينترنت به اين فكر افتادند كه با تهیة فيلم ديگري از من اعلام كنند كه در حال بازگشت به ايران هستم.» یادآور شویم فیلمی که از فرار امیری تهیه شده بود، پس از فيلم ساختة دولت آمريكا مبنی بر بازگشت امیری منتشر شده! به این ترتیب این حدس تقویت می‌شود که دولت آمریکا برای تأئید رسمی حضور امیری در ایالات متحد و اعلام «بازگشت» او به تهران تحت فشار قرار گرفته و به همین دلیل نوکران آنگلوساکسون‌ها از منوچهر متکی تا علاءالدین بروجردی در مورد اظهارات امیری ابراز تردید کرده‌اند! متکی خواهان اثبات ربوده شدن امیری است در حالیکه، بروجردی آزادی او را نیز «مبهم» دانسته!

بروجردی، رئیس عراقی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس جمکران که افتخار جیره‌خواری استعمار و دفاع ابلهانه از اشغال سفارت آمریکا را نیز یدک می‌کشد، در تاریخ 14 ژوئیه به خبرنگاران می‌گوید، ربودن امیری و حضور وی در دفتر حافظ منافع ایران مبهم است! اظهارات بروجردی در کیهان، مورخ 15 ژوئیه سالجاری منتشر شده. و اما پس از بازگشت امیری به جمکران، ورق‌پارة‌ «نیویورک تایمز»، بوق محفل جنگ‌فروشان اسلام‌نواز و اسرائیل‌پرست برای انحراف افکار عمومی از رسوائی سازمان سیا مسائل نوینی مطرح کرده که دست گورکن‌ها برای قتل شهرام امیری بازتر باشد.

شیپور صرافی‌های نیویورک ادعا می‌کند، شهرام امیری جاسوس سازمان سیا در ایران بوده و در بارة فعالیت‌های هسته‌ای ایران اسرار مهمی را فاش فرموده! به گزارش نیویورک تایمز،‌ امیری دانشگاه «مالک اشتر» را مرکز فرماندهی سری فعالیت‌های هسته‌ای حکومت اسلامی معرفی کرده! یادآور شویم این خبر موثق پس از انتشار اظهارات امیری در مورد اشتغال در دانشگاه مالک اشتر پخش می‌شود. تا دیروز یعنی تا 15 ژوئیه 2010، امیری ریاست سایت «فردو» را برعهده داشت، ولی وقتی او خود را کارمند دانشگاه مالک اشتر معرفی کرد، کهنه‌فروش‌های نیویورک بلافاصله این دانشگاه را به مرکز فرماندهی سری فعالیت‌های هسته‌ای تبدیل می‌کنند. این روند «تبدیل» بسیار ساده‌ است؛ درست مثل فشردن یک لیمو! با یک حرکت دست. چه با یک چرخش قلم، ‌چه با فشار دادن یک دکمه... می‌توان انسان‌ها را به خاکستر تبدیل کرد.

آری! آن‌ها که برای خاتمه دادن به بحران هسته‌ای در انتظار پایان «ماه مبارک» رمضان نشسته‌اند دلیل موجه دارند. در این ماه بسیار مبارک است که سازمان امنیت حکومت مستقل اسلامی، دست در دست آدمکش‌های سازمان سیا و «ام. آی. 6» در راه پیشرفت سیاست «یک کشور، یک مذهب» تلاش می‌کند. برای تحقق چنین امور خداپسندانه‌ای نمی‌توان تا پایان ماه مبارک کذا دست روی دست گذاشت!

به گزارش فیگارو، مورخ 16 ژوئیه 2010،‌ به نقل از رویترز، صرافی نیویورک‌تایمز در یک «جملة شرطی» از قول «مسئولان» آمریکا می‌نویسد:

«ظاهراً شهرام امیری به مأموران اطلاعاتی گفته، دانشگاه مالک اشتر به مرکز سری فرماندهی فعالیت‌های هسته‌ای حکومت اسلامی تبدیل شده!»


بوق کهنه فروش‌های نیویورک همچنین تأکید کرده که، امیری مدت‌هاست برای سازمان سیا خبرچینی می‌کند و یکی از منابع خبری «ان. آی. ئی» برای تهیة گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا پیرامون فعالیت‌های هسته‌ای حکومت اسلامی در سال 2007 بوده! در این گیرودار «رادیوفردا»، مورخ 24 تیرماه 1389، از زبان صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیة حکومت سنگسار و قصاص به ترویج علوم انسانی و به ویژه تئوری‌های روانشناسی و جامعه شناسی در ایران اعتراض می‌کند. توله‌سگ هیز‌اکسلنسی، سایمون‌گاس ادعا کرده «بنای کشور ایران بر اساس قرآن شکل گرفته» و به همین دلیل مستدل و مبرهن، تدریس علوم انسانی با پیش‌فرض‌های دین سگ‌های هار استعمار در تضاد قرار می‌گیرد، چون در ذهن انسان ایجاد «تردید» می‌کند:

«[صادق لاریجانی گفت] در کشوری که بنای آن توحید و ایمان به حق تعالی بوده و براساس قرآن شکل گرفته، آیا درست است بر علوم انسانی اتکا کند که پیش‌فرض‌های آن به هیچ وجه الهی نیست؟»

باید بگوئیم در عرصة وقاحت و بیشرمی و حماقت «حق» کاملاً با شیخ صادق است که به بازنشخوار سخنان خامنه‌ای ملهم از «اعترافات» زندانیان تزئینی کودتای سبز پرداخته:

«چه معنی دارد در کشور خود تئوری‌هایی در باب روانشناسی و جامعه‌شناسی ترویج کنیم که بر پیش فرض‌هایی استوار است که به هیچ ‌وجه با پیش فرض‌های دینی ما هماهنگی و همخوانی ندارد؟»

اولاً! کشور شما و دیگر مقامات جمکران همان طویلة‌ عموسام است. پس دلیلی ندارد سگ‌های‌هار استعمار برای کشور ایران تعیین تکلیف کنند. ثانیاً تمام علوم و فنون با پیش‌فرض‌های دینی شما و یهودیان و مسیحیان در تضاد قرار خواهد گرفت و به دلیل کوری ناشی از خودفروشی و حماقت است که این «تضاد» را نمی‌بینید. و بالاخره «دین شما» جز مزدوری بیگانه نیست، پس ایرانیان را به کیش خود نپندارید! در حکومتی که بنای آن خودفروختگی و نوکری در بارگاه عموسام بوده و بر اساس منافع سازمان سیا شکل گرفته، آیا درست است بر علوم انسانی اتکا کند که پیش‌فرض‌های‌اش به هیچ وجه با جنگ افروزی و کشتار همخوانی ندارد؟ مسلم است که خیر! صادق لاریجانی درست می‌گوید!

با توجه به ابراز رضایت اخیر خامنه‌ای از دانشگاه‌ها، سخنان شیخ صادق نشان حرکت سینه خیز ایشان به سوی مصباح یزدی و دور شدن از مقام رهبری است. به گزارش رادیوفردا، در تیرماه امسال مصباح یزدی، عضو مجلس خبرگان گفته بود، «بسیاری از کسانی که در فتنه‌ها نقش کلیدی داشتند، از تربیت‌شدگان همین اساتید فاسد دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی بودند.» از آنجا که واشنگتن و لندن در ایران فقط به سگ‌هار نیاز دارند، به احداث حوزه علمیه و حسینیه اکتفا خواهند کرد. پس حجاب‌ و عفاف‌تان را رعایت کنید.


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت