جمعه، مهر ۰۹، ۱۳۸۹


هشت‌تن!
...
«[حاجی‌آقا گفت] من توی فیلم دیدم، قشون آلمان مثل آهن و فولاد روئین تنه. مگر کسی می‌توانه جلوش را بگیره [...] آلمان‌ها آنقدر از روس‌ها کشتند که خودشان رحم‌شان گرفته [...] خوب آلمان‌ها مسلمان‌اند، دل رحیم‌اند، [...] غصه نخورید [...] همین روزها آلمان‌های خودمان وارد تهران می‌شند. من یک گاو دادم پروار بکنند که جلوی پای هیتلر قربانی بکنم [...]»
منبع: «حاجی‌آقا»

دولت آلمان به مناسبت فرخنده سالروز تولد ‌جیمی‌کارتر، تنور «سبزها» را روشن کرد. سبزها از اسلام‌نوازان اسرائیل‌پرست و از طرفداران تجهیز ملایان به سلاح هسته‌ای به شمار می‌روند. و با توجه به عقب‌نشینی محفل کاتولیک‌ها در برابر یهودیان اروپای شرقی در حزب کارگر انگلستان و انتقاد «اد میلیبند»، از تهاجم نظامی به عراق، محور آنگلوساکسون‌ها می‌باید کمبود جنگ‌طلبی را با محور آنگلوژرمن‌ها جبران نماید. و این امر مستلزم دمیدن در تنور سبزها خواهد شد. این است دلیل قطع درختان صد سالة پارک اشتوتگارت توسط شهرداری و خشونت بی‌سابقة پلیس با مردمی که در اعتراض به قطع درخت‌ها می‌گریستند!

این وحشیگری در کشور اشغال‌شدة آلمان «سیاست» نام دارد و اجرای چنین سیاستی بر عهدة شهرداری و پلیس محول شده. همانطور که برای تحمیل باورهای مقدس به مردم ترکیه تهاجم به گالری‌های هنر معاصر در دستورکار شهرداری و پلیس استانبول قرار گرفته و خلاصه شهرداری از اهمیت کلیدی برخوردار است! به همین دلیل است که باراک اوباما نیز از طریق «امانوئل راخم»، برای تسخیر شهرداری شیکاگو خیز برداشته.

نور به قبر پدر اوباما ببارد که «هشت تن» را تحریم کرد تا با یک تیر چند نشان زده باشد. هم آمریکا را مدافع حقوق‌بشر جلوه دهد و هم تنور مخروبة حکومت اسلامی را تا حد امکان گرم کند! البته این عملیات سوغات بده‌بستان‌های احمدی‌نژاد با گاوچران‌هاست. تفاهم یانکی‌ها با نوکران در جمکران همزمان دو الاغ مردة لازار را زنده کرد، سناتور جوزف لیبرمن و اوساما بن‌لادن. اولی سخن از به رسمیت شناختن «ایران هسته‌ای» به میان آورده، و دومی خواهان همکاری نظامی کشورهای «اسلامی» شده. به عبارت دیگر گاوچران‌ها رویای تشکیل سازمانی مشابه ناتو در سر می‌پرورانند. سازمانی که همچون حکومت‌های اسلامی در واقع نوکر ناتوست ولی در رسانه‌های غرب «مستقل» و به ویژه «ضداسرائیل» معرفی خواهد شد. و اگر خداوند بخواهد و «ناتوالله» تشکیل شود،‌ «صلح» در ترادف با خیانت قرار گرفته و راسموسن و نوادگان‌اش نفسی به راحت می‌کشند. حضور رومانو پرودی در تهران دلیل موجه داشت. ایشان که خود را «سوسیالیست» جا زده‌اند، دست‌دردست فاشیست‌های مخالف صلح می‌کوشند ایران را در سنگر مخالفت با مذاکرات صلح بنشانند و این مخالفت را به کشورهای همسایه نیز «صادر» کنند. ‌

شاهد بودیم که پس از امضاء قرارداد صلح میان مصر و اسرائیل، کل منطقه در بحران «اسلام‌گرائی» و نبرد فرضی با اسرائیل و آمریکا فروافتاد تا دست اسرائیل برای سرکوب فلسطینیان و تهاجم به لبنان، سوریه و بمباران نیروگاه اتمی عراق باز باشد. در واقع «صلح» میان مصر و اسرائیل، فرصتی فراهم آورد تا پروپاگاند غرب افکار عمومی در کشورهای مسلمان‌نشین را بر علیه صلح با اسرائیل تحریک کند، و شاهدیم که در این مسیر توحش موفق شده. همة‌ الاغ‌های طویلة مک‌کارتی به «وحدت کلمه» رسیده و «موجودیت» کشور اسرائیل را به زیر سئوال می‌برند. حال آنکه اسرائیل به عنوان عضو سازمان ملل متحد در عرصة بین‌المللی از حقوق قانونی برخوردار است و حکومت اسلامی و دیگر لوطی و عنترهای پنتاگون حق ندارند به بهانة دفاع از حقوق ساکنان فلسطین موجودیت یک کشور به نام اسرائیل را نفی کنند! تاکنون این طرفداری مزورانه از فلسطین در واقع کارساز سیاست‌های جنگ‌طلبانة دولت‌های پیاپی اسرائیل بوده! دولت‌های وابسته به پنتاگون در اسرائیل می‌باید توسط اسلام‌گرایان در انزوا قرار گیرند، چرا که بدون «دشمن» کارشان لنگ می‌ماند و به همچنین است در مورد حکومت جمکران که دوام و بقای خود را مدیون «تحریم» است، به ویژه تحریم اقتصادی که همزمان کارساز اربابان‌اش در آمریکا بوده، هست و خواهد بود.

«جونم براتون بگه»، دستگاه اوباما برای هموار کردن مسیر ترک‌تازی احمدی‌نژاد و فراهم آوردن زمینة شورش در ایران از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند. این است دلیل تحریم «هشت تن!» عجیب است که دولت آمریکا احمدی‌نژاد، صادق لاریجانی و علی‌خامنه‌ای را ناقض حقوق‌بشر نمی‌شناسد! هر چند اگر نیک بنگریم جای تعجب نیست! با تحریم 8 مقام حکومت جمکران به عنوان ناقض حقوق بشر، یک‌بار دیگر دست فریبکار آمریکا رو شد. این تحریم در واقع پیامد زدوبندهای احمدی‌نژاد با یانکی‌ها در نیویورک است و همزمان دو هدف مشخص را دنبال می‌کند، ارائة‌ «تصویر دلپذیر» از ایالات متحد، به عنوان حامی حقوق‌بشر، و حمایت از حکومت اسلامی جهت باز گذاشتن دست فعلة جنبش‌سبز برای سرکوب ملت ایران و تشدید بحران در کشورهای مسلمان‌نشین. در واقع آمریکا هوس بازگشت به دوران کارتر «روشن‌ضمیر» را در سر می‌پروراند. به همین دلیل است که پس از ملاقات وزیر دفاع روسیه با رابرت‌گیتس، همزمان شاهد تشدید عملیات تروریستی در قفقاز و کاهش همکاری‌های روسیه با ایران هستیم.

ابتدا اعلام کردند، روسیه هیچ نیروگاه دیگری در ایران نخواهد ساخت. سپس برنامة صدور فرمان آغاز شد. دیمیتری مدودف، هر هفته یک فرمان تحریم بر علیه ایران صادر می‌کند و سخنگوی وزارت امورخارجة مرده‌شویان نیز هفته‌ای یکبار به قول خودش روسیه را «از بازی در زمین آمریکا» منع می‌نماید! اما در ترکیه و پاکستان،‌ دیگر اعضای پیمان استعماری سنتو اوضاع به صورت دیگری متحول می‌شود.

در پی انعقاد قرارداد نفتی روسیه با چین، این کشور پاکستان را تحت فشار قرار داد تا مسیر ارسال تدارکات ناتو به افغانستان را مسدود کند. دولت پاکستان هم برای حفظ ظاهر «تهدید ناتو» را در بوق گذاشت، اما در واقع تردد کامیون‌ها همچنان ادامه دارد. امروز، اول اکتبر 2010، تعداد 27 کامیون حامل سوخت و مهمات که از پاکستان راهی افغانستان بودند به آتش کشیده شدند! می‌بینیم که اسلام‌نوازی یانکی‌ها پایان نمی‌پذیرد. اما در کنار این برنامة انسان‌ستیز، برنامة دیگری نیز در منطقة «خیبر» پاکستان در دست اجراست که هفتة گذشته به قتل «شیخ‌الفتاح»، رهبر مصری القاعده انجامید و دولت پاکستان را خشمگین کرد و حمید کرزای را نیز به گریه انداخت.

دولت پاکستان که نمی‌تواند صریحاً از نابودی تروریست‌ها ابراز تأسف کند، ضمن سرازیر کردن اشک تمساح برای «مردم» زبان به تهدید ناتو گشوده! حمید کرزای نیز در سوگ آن «شهید» اشک می‌ریخت اما اشک‌های خود را به حساب فرزندان این آب‌وخاک، یعنی افغانستان می‌نوشت! و اما پس از ملاقات جادوئی رابرت‌گیتس و آناتولی سردیوکوو، «گرگ‌های خاکستری» در ترکیه تهاجم به تجمعات «غیرمذهبی» را شدت بخشیده‌اند. اینبار جریان دیگر سیاسی نیست و هیچ ارتباطی هم به چپ‌گرایان و علویان و کردها ندارد. «گرگ‌های خاکستری» در پی تحمیل باورهای مقدس دین اسلام به جامعة ترکیه هستند. در تاریخ 21 سپتامبر 2010، آدمکش‌های ارتش ناتو مجهز به چاقو، باتوم و گاز اشک‌آور به گالری‌های «هنر معاصر» در قلب استانبول حمله بردند. نام این وحشیگری «واکنش مردم» به نوشیدن مشروب عنوان شده! حداقل گزارشگر لوموند چنین می‌گوید!

گویا «خارجی‌هائی که مشروب می‌نوشند» خشم «جوانان محله» را برانگیخته بودند! به عبارت دیگر، «ترک‌ها مشروب نمی‌نوشند، چرا که مسلمان‌اند و در اسلام نیز نوشیدن مشروب حرام است.» خلاصه تمامی سروده‌های شعرای کلاسیک ایران از جمله سروده‌های خیام و حافظ و غیره را یا فراموش باید کرد، یا باید پذیرفت که اینان نیز خارجی‌هائی بودند که «مشروب می‌نوشیدند» و شانس آوردند که خشم جوانان محله شامل حال‌شان نشد. بله، این است «هدف» پنهان کودتای کمالیست‌ها از زمان ژنرال کنعان اورن تا به امروز: انطباق ترکیه بر الگوی توحش حکومت اسلامی!

به گزارش لوموند، مورخ 29 سپتامبر 2010، تهاجم به مراسم «‌آرت واک» جامعة هنرمندان را شوکه کرد. البته لوموند این تهاجم را به «جوانان محله» نسبت داده، مبادا که پای ارتش ناتو و «حاکمیت ژرف» کمالیست‌ها به میان کشیده شود. بله، در مرکز شهر استانبول،‌ «جوانان محله» با چوب و چماق و چاقو و گاز اشک‌آور به افراد حاضر در سه گالری حمله می‌کنند و پلیس هم یک ساعت وقت می‌گذارد تا خود را به محل برساند! البته از مهاجمان کسی دستگیر نمی‌شود. لوموند در ادامه می‌افزاید، این برخورد «فرهنگ‌ها» در مرکز شهر است:

«برخورد ساکنان محل [ترک، عرب، کولی] تحت تأثیر سردستة باندهای تبه‌کار و امام افراط‌گرا با شیوة زندگی [...] لیبرال و اروپائی!»

نمی‌دانستیم چاقوکشی و نفس‌کش‌طلبی و حمله به مراکز هنر را «فرهنگ» می‌خوانند! اگر لوموند نبود چه کسی می‌توانست به این خوبی «فرهنگ» را برای ما «تعریف» کند؟ تا بدانیم که تبهکاران و افراط‌گرایان مجرم نیستند، و پلیس نیز نمی‌باید اینان را به زندان بیاندازد؛ این «برادران» متعلق به یک «فرهنگ» دیگر می‌باید به شمار آیند! باری یکی از همین فرهیختگان به گزارشگر لوموند می‌گوید، «این‌ها در ملاء‌عام آبجو می‌نوشند، و بچه‌های ما را گمراه می‌کنند!» خوشبختانه موادفروشی و چاقوکشی و آدمکشی توله‌های افراط‌گرایان را به هیچ عنوان گمراه نمی‌کند؛ «راه درست» دقیقاً همین است! به گزارش لوموند «اهالی محل» در وب‌سایت‌شان تهاجم به گالری‌های هنر را در راستای باورهای مقدس‌شان «توجیه» کرده‌اند. علامت تعجب هم نمی‌گذاریم! فکر نکنید لوموند در انتشار این پروپاگاند انسان‌ستیز تنهاست، به هیچ عنوان! تبلیغات پیرامون «انسان‌نسبی» در تمام کشورهای غرب به جریان افتاده و فعلة ایرانی‌نمای عموسام نیز از همین پروپاگاند تغذیه می‌کنند. عبارت متناقض «انسان مذهبی» در طویلة مک‌کارتی جهت تغذیة «فاشیست ـ ‌‌مسلمان‌ها» اختراع شده.

به عنوان نمونه، فردی به نام «دلخواسته»، از مداحان بنی‌صدر به بهانة «پاسخ» به ترهات پاسدار اکبر می‌نویسد، بنی‌صدر از روشنفکران استثنائی است،‌ اندیشه‌های او لنگه ندارد، به همین دلیل هم «ماسیمو کاچاری»، از فلاسفة‌ معتبر ایتالیا از او خیلی تعریف کرده! البته فیلسوف معتبر در واقع «ماسیمو کاسیاری» نام دارد و از شارلاتان‌های معتبری است که همچون دیگر فرهیختگان سازمان سیا «انسان اسلامی» رویت کرده و در ستایش بنی‌صدر مهملاتی نیز به هم بافته تا امثال «دلخواسته» بتوانند از آن برای بافتن «آسمان به ریسمان» استفاده کنند، و با این ترفند بنی‌صدر مفلوک را به عنوان «نظریه‌پرداز» به شوت‌وپرت‌ها بفروشند. «دلخواسته» می‌نویسد:

«بنی‌صدر[...] از جمله استثناء روشنفکران و انديشه‌ورزانی است که واجد يک دستگاه فکری جامع و فراگير است که تمام عناصر فلسفی، دينی، حقوقی و سياسی آن فرآورده خلاقيت‌های ذهن پويا و فردی خود اوست[...]»

ایشان در ادامة این ادعای مضحک و بی‌اساس می‌افزایند، برای آشنائی با «دستگاه فکری» بنی‌صدر بهتر است به اظهارات شهردار ونیز، ماسیمو کاسیاری بنگریم! بله، اگر کاسیاری نمی‌بود، جهت «درک» بنی‌صدر چه باید می‌کردیم؟ سازمان سیا می‌بایست برای اثبات نبوغ بنی‌صدر در جستجوی یک شارلاتان دیگر برمی‌‌آمد، و مگر به این سادگی می‌توان «فیلسوف معتبر» پیدا کرد که شهردار ونیز هم باشد! فیلسوفی که بتواند «توهم» و ابهام را با «اندیشه» در ترادف قرار دهد؟ به هیچ عنوان! اینکارها، به قول معروف «کار یک نفر و یک شب نیست.» طویلة ‌مک‌کارتی برای پروار کردن این قماش فیلسوف سال‌ها وقت گذاشته. جناب کاسیاری فرموده‌اند،‌ انديشة بنی‌صدر بر اصل خداشناسی بنا شده و فرهنگ، خداشناسی، سياست، آنتروپولوژی را به طور کامل در نظام توحيد بيان می‏کند و ترجمان «اومانيسم» اسلامی است!

بله این «شهردار» فیلسوف، اومانیسم را که اصل و اساس‌اش بر «انسان» قرار گرفته، با دست‌های الهی خویش «اسلامی» کرده‌اند. ولی اگر فیلسوفکی به نام کاسیاری چنین مزخرفاتی سر هم ‌کرده مسئله آنقدرها اهمیت ندارد؛ «اومانیسم» در هر حال نمی‌تواند «دینی» باشد، چرا که دین بخشی از «باورهای» انسان است و انسان را نمی‌توان به توهمات و باورهای‌اش تقلیل داد. خلاصه فروکاستن «انسان» به دین و بوم و نژاد، «نفی انسان» است. عبارت ابلهانة «انسان اسلامی»، انسان را با زمان و مکان در گسست قرار می‌دهد و از قضای روزگار امثال کاسیاری نان‌شان در گرو همین گسست جادوئی است. از اینرو برای کوفتن بر طبل «انسان اسلامی» هیچ فرصتی را از دست نمی‌دهند:

«ماسيمو کاچاری، يکی از فيلسوفان معتبر ايتاليائی [می‌گوید] سخنان پرزيدنت بنی‏صدر بيانگر اصالت انسان اسلامی است. اسلامی که معلم بردباری، گفتگو و تفاهم است. اين اسلام اسلامی نيست که در حال حاضر، در ايران، حکومت می‏کند. اسلامی نيست که در کشورهای اسلامی معمول است. تقصير کيست که آن اسلام اين اسلام گشته [...] تمام اين کشورها در اسلامی زندگی می‏کنند که با سخن بنی‏صدر فاصله بسيار دارد[...]»

در ابتدا حضور «دلخواسته»‌ و آن ایتالیائی شارلاتان بگوئیم،‌ «گفتگو» در مفهوم «دیالوگ» در اسلام اصولاً وجود ندارد؛ «گفتگو» دوسویه و انسانی است و نمی‌تواند عامل تعبد را توجیه کند. ولی از هر چه بگذریم سخن اسلام بنی‌صدر «خوش‌تر» است! هم‌میهنان گرامی! اسلام بنی‌صدر را از دست ندهید که بی‌اسلام می‌مانید و نان کاسیاری آجر می‌شود! باید بکوشیم که زندگی ما از «سخنان» بنی‌صدر «فاصله» نگیرد. کاسیاری هم در شهرداری ونیز فاصلة زندگی ما را با چرندیات بنی‌صدر محاسبه خواهد کرد. بله قرار است بجای «این اسلام»، اربابان کاسیاری «آن اسلام» را برای‌مان مستقر کنند؛ همان اسلام بنی‌صدر را! آنهم نه تنها در ایران، که در تمام کشورهای مسلمان‌نشین! اینگونه است که می‌توان دریافت پیام اوسامه بن‌لادن مبنی بر همکاری ارتش کشورهای اسلامی ریشه در لجن‌زارهای متعفن حوالی اتاق کار کاسیاری در شهرداری ونیز دارد! خلاصه ماسیمو کاسیاری و اربابان اشتهای‌شان خیلی صاف است که «آن» توهم را بجای «این» توهم می‌طلب‌اند و در کمال حماقت و وقاحت، برای تفکر انسان مرز تاریخی و جغرافیائی تعیین کرده‌ و بنی‌صدر را هم در این معرکه به «متفکر» تبدیل نموده‌اند. کاسیاری تلویحاً چنین می‌گوید که، «متفکران» مناطق مسلمان‌نشین می‌باید چرندیات بنی‌صدر را به عنوان نگرش فلسفی بپذیرند در غیراینصورت غرب‌زده و گمراه خواهند شد:

«تمام اين کشورها در اسلامی زندگی می‏کنند که با سخن بنی‏صدر فاصله بسيار دارد [...]در ديد مدرن غربی معاصر [...] سعی بر اينست که همه آنچه را بنی‏صدر سعی در توحيدشان می‏کند، از يکديگر جدا کنيم. سعی بنی‏صدر بر اينست که اينها به توحيد برسند در صورتی که ما غربي‌ها، بر عکس، همه را از يکديگر جدا می‏کنيم[...]»

جیب‌بر وکلاه‌بردار و زبان‌باز در ایتالیا فراوان دیده بودم، ولی باید بگویم «کاسیاری» از هر نظر یک استثناء است؛ درست مانند بنی‌صدر و پامنبری‌های‌اش! البته هیچیک از اینان به پای استاد ‌مزورشان یعنی عموسام نمی‌رسند! پس بازگردیم به حکایت «شیرین» تحریم هشت‌تن! در پی دیدارهای پنهانی گاوچران‌ها با هیئت نمایندگی حکومت مرده‌شویان، ‌ چندتن از مقامات حکومت اسلامی به دليل نقض حقوق بشر، آنهم «پس از انتخابات» تحریم شدند و معلوم شد که احمدی‌نژاد و خامنه‌ای جنایتکار و ریاست قوة قضائیه جمکران، پس از «انتخابات» حقوق بشر را در ایران نقض نکرده‌اند! بی‌جهت نبود که «بریتیش میویزیوم» برای‌شان «استوانة کوروش» فرستاد! این انگلیسی‌ها نیک می‌دانند که حکومت جمکران مدافع حقوق‌بشر است، کوروش پیامبر بوده و ... و خلاصه بقیة قضایا! قرار بود برای نگهبانی از مقدسات و ارزش‌های بومی، سپاه پاسداران کوروش، کمیته‌ها و انواع گشت‌های کوروش نیز بزودی تشکیل شود ولی دکان‌شان نگرفت و ناچار شدند بساط کوروش‌پرستی و کوروش‌ستیزی را برچینند و برای «دفاع از حقوق بشر» پیرامون «تحریم» جنجال به راه اندازند.

به گزارش رادیوفردا، مورخ 7 مهرماه 1389،‌ ایالات متحد چند مقام دولتی ایران از جمله فرماندة سپاه پاسداران و چند وزیر را در فهرست تحریم‌ها قرار داده، آنهم به دلیل نقض حقوق‌ دارودستة موسوی، یعنی «قانون‌شکنان» خودی! بله، وقتی «انسان اسلامی» باشد الزاماً قانون‌شکن هم خواهد بود، چرا که نظم قانونی با «حق‌طلبی» و این قماش مزخرفات در تضاد قرار می‌گیرد و هر چه دامنة‌ قانون‌شکنی وسعت یابد، منافع آمریکا بهتر تأمین خواهد شد. دوران جیمی‌کارتر را که فراموش نکرده‌ایم، اوباش ساواک با آتش زدن سینما و انفجار بمب در رستوران «اعتراض» می‌فرمودند، آمریکا هم مدافع حقوق «معترضین» شده بود، امروز هم همین حاکمیت در کنار «معترضین» قانون‌شکن قرار گرفته:‌

«ايالات متحده آمريکا [...] هشت مقام دولتی ايران [...] را به دليل نقض حقوق بشر در جريان اعتراض‌ها به نتايج انتخابات رياست جمهوری در ايران در فهرست تحريم‌ها قرار داد[...]»

اگر پوچ‌پردازی باعث مرگ می‌شد، بافندة چنین مهملاتی امروز در کنار خمینی دجال نشسته بود! در حکومت اسلامی «انتخابات» وجود ندارد، در نتیجه به نتایج آن نیز «اعتراضی» وارد نیست. قرار بوده نتایج این به اصطلاح انتخابات چگونه باشد؟ میرحسین با اکثریت آراء به ‌جای احمدی نژاد بنشیند و دولت مردمی تشکیل دهد تا از اینراه حضرت باراک اوباما بتوانند با همتای محبوب جمکرانی‌شان مذاکره فرمایند؟ چند در صد از ایرانیان در این معرکة ابله فریب شرکت کرده‌اند، و از همه مهم‌تر کدام انسان با وجدانی می‌تواند طرفدار جنایتکاری به نام میرحسین موسوی باشد؟ آمریکا مدافع حقوق چه کسانی شده؟ همان 85 درصدی که حضرت رابرت گیتس از لیفة تنبان‌شان بیرون کشیدند و به عنوان درصد شرکت‌کنندگان در این «رأی‌گیری» به تمامی جهانیان ابلاغ فرمودند؟ همان‌ها که شیفتة میرحسین موسوی و بازگشت به خط امام دجال هستند و می‌خواهند با خلخال آن زن یهودی و نهج‌البلاغه دمکراسی «کشک و عدالت» و 72 تن مستقر کنند؟ همان‌ها که ارواح شکم‌شان برای اعتراض و در واقع برای سرکوب مخالفان حکومت شب‌ها عربدة‌ الله اکبر سر می‌دادند؟ همان‌ها که سی‌سال عربدة استقلال و نبرد با آمریکا سر دادند و اینک همچون آخوند کدیور و حاج فرج دباغ سر از طویلة عموسام در آورده‌اند؟ آمریکا مدافع همین روسپی‌های تقدس فروش شده؟ بله! «بشر» در قاموس حاکمیت ‌آمریکا یعنی همین روسپی‌های تقدس‌فروش که مطالبات ارباب را در پس پردة‌ مقدسات‌شان پنهان می‌دارند.

حال این پرسش مطرح می‌شود که دولت آمریکا به چه دلیل از قانون‌شکنی و گسترش مقدسات در ایران حمایت می‌کند؟ پاسخ به این پرسش نیز روشن است؛ استقرار نظم قانونی در ایران منافع استعمار را تهدید می‌کند. بدون لشکرکشی خیابانی کارها پیش نخواهد رفت! زمانیکه دکان «قرآن‌سوزان» تخته شد، اوباما بلافاصله مدافع حقوق‌بشر از آب درآمد! همان اوباما که هم‌صدا با مرده‌شویان در مصاحبه‌اش با «بی‌بی‌سی» از بی‌اثر بودن تحریم‌ها بر ملت ایران داد سخن داده! ‌حتماً حمایت از برنامة هسته‌ای جمکران و تحمیل تحریم اقتصادی بر ملت ایران نیز «تلاشی» جهت رعایت حقوق‌بشر می‌باید به شمار آید، که با چنین دقتی از طرف عموسام به مورد اجرا گذارده شده:

«کاخ سفيد [...] اعلام کرد: حقوق بشر از مسائل اساسی و عملی و اخلاقی ايالات متحده است و آمريکا با آن دسته از مردم ايران که صدای آن‌ها سرکوب می‌شود، خواهد ايستاد [...]»

اولاً خدمت «کاخ سفید» بگوئیم، دفاع از حقوق‌بشر به هیچ عنوان دفاع از «صدای» سرکوب شده نیست. حقوق بشر چارچوب حقوقی دارد که ارتباطی با سرکوب و غیرسرکوب نخواهد داشت. در ضمن دفاع از قانون‌شکن با دفاع از حقوق انسانی در تضاد قرار می‌گیرد؛ خصوصاً که این «قانون‌شکنان» خود از اوباش سرکوبگر سازمان سیا باشند؛ پس بهتر است کاخ سفید دست از عوامفریبی بردارد. می‌گویند، مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید! آمریکا هرگز مدافع حقوق‌بشر نبوده و نیست، و با این لات‌بازی‌ها هم نمی‌تواند برای خود کسب وجهه کند. کارنامة «درخشان» دفاع آمریکا از حقوق‌بشر در سراسر جهان، به ویژه در ایران، عراق و دیگر مناطق خاورمیانه در برابر ما قرار گرفته.

به عنوان ایرانی، دفاع محفل ‌«کارترـ برژینسکی» را از خمینی مزدور و آدمکشان‌اش که با شعار دفاع از حقوق‌بشر یک حکومت قرون وسطائی بر ایرانیان حاکم کردند، هنوز فراموش نکرده‌ایم! شرایط اسف‌بار فعلی در کشورهای ایران، ترکیه، پاکستان، افغانستان و عراق نتیجة دفاع آمریکا و متحدان‌اش از ملغمه‌ای ضدبشری به نام «حقوق‌بشر اسلامی» است. ما هیچ نیازی نداریم که آمریکا در کنارمان بایستد. کاملاً بر عکس! برای تأمین حقوق انسانی در ایران لازم است حاکمیت آمریکا به اتفاق پادوهای جنایتکارش هر چه بیشتر از ما ملت فاصله بگیرد.

دست از سر ملت ایران بردارید! ما نمی‌خواهیم آمریکا در کنارمان بایستد. گورتان را گم کنید! ما تاوان تضعیف مافیای کاتولیک را نمی‌پردازیم. مافیای یهودی جایگزین مافیای کاتولیک شده؟ به ملت ایران هیچ ارتباطی ندارد. بروید به سراغ کارفرمایان «شپیگل»، در کنار حزب آیندة شهردار سابق مسکو بایستید که دست‌تان از دکان حزب‌کارگر بریتانیا کوتاه نشود. البته جناب تونی بلر سعی داشتند با ارسال «سارا بوث» به غزه دیگ پلوی واتیکان را در ایران سربار بگذارند ولی نشد! از اینرو «اد میلیبند»، ناچار شد مادرش را به مأموریت صلح بفرستد. نمی‌دانم چه پیش آمد که مادر میلیبندها ناگهان صلح‌طلب از آب درآمد؟ در هر حال، «اد میلیبند»، رهبر جدید حزب کارگر ضمن انتقاد از مواضع تونی بلر پیرامون لشکرکشی به عراق، خواستار کناره‌گیری برادرش از سیاست شده، چرا که دیوید میلیبند از تهاجم نظامی به عراق حمایت کرده بود!

بله این نخستین بار است که یک یهودی مهاجر اروپای شرقی در رأس حزب کارگر بریتانیا قرار می‌گیرد تا جنایات محفل کاتولیک این حزب را رفع و رجوع کند! به همین دلیل آمریکا هم برای «نخستین بار» به دلیل نقض حقوق‌بشر «تحریم» اعمال کرده. بین خودمان بماند، اصولاً گاوچران‌ها کاری ندارند در ایران چه می‌گذرد، اینان فقط «تحریم» می‌کنند. خمینی دجال هم فقط می‌گفت «اسلام!» رجائی، نوچة مهدوی کنی را پرسیدند، برنامة دولت شما چیست؟ پاسخ داد، فقط اسلام! کاسیاری شهردار ونیز را گفتند شما چه برنامه‌ای دارید؟ گفت برنامة ما در گرو اسلام بنی‌صدر است. پایه و اساس سیاست خارجی یانکی‌ها هم «تحریم» است، اینبار به بهانة «نقض حقوق‌بشر»:

«هيلاری کلينتون [...] نيز در يک کنفرانس خبری [...] گفت: اين نخستين باری است که ايالات متحده به دلیل نقض حقوق بشر، عليه ايران تحريم‌هائی را اعمال می‌کند[...]»


و این هم نخستین بار است که ایالات متحد علی‌خامنه‌ای، احمدی‌نژاد و علی لاریجانی را به عنوان مدافعان حقوق بشر شناسائی کرده، و اینگونه است که نقاب فریب از چهره‌اش می‌افتد. بیانیة وزارت امورخارجة آمریکا می‌گوید شهروندان ایرانی تحت نظارت این 8 تن «خودسرانه» بازداشت و شکنجه شدند یا به قتل رسیدند:

«[...] زير نظر يا فرماندهی اين مقامات، شهروندان ايرانی به طور خودسرانه بازداشت شدند [...] و به قتل رسيدند[...]»


می‌بینیم که این ‌آمریکائی‌ها خیلی زرنگ و بلا شده‌اند، و بیش از حد نیز خود را به خریت زده‌اند! در حکومت جمکران، بازداشت و شکنجه و قتل خودسرانه نداریم! نظامیان و لباس‌شخصی‌ها تصمیم گیرنده نیستند، مجریان فرامین‌اند. «رهبر مقدس» هم فرماندة کل قوا به شمار می‌آید و همه موظف‌اند از دستورات ایشان اطاعت کنند، حال این پرسش مطرح می‌شود که چگونه رهبر حکومت اسلامی و روسای قوای مجریه و قضائیه و شورای نگهبان و خبرگان رهبری مشمول تحریم‌های بشردوستانة آمریکا نمی‌شوند؟

من توی فیلم دیدم، ارتش آمریکا مدافع حقوق بشره مگر کسی می‌توانه جلوش را بگیره [...] [...] خوب آمریکائی‌ها مسلمان‌اند، دل رحیم‌اند، [...] غصه نخورید [...] همین روزها آمریکائی‌های خودمان وارد تهران می‌شن. من یک گاو دادم پروار بکنند که جلوی پای هیتلر قربانی بکنم [...]


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت