یکشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۹


اینجا و ابراهیم!
...
«حاجی‌آقا لخت‌مادرزاد [...] پاهای خود را توی دلش جمع کرده بود و پیشانی را روی دو دست خود گذاشته، دمرو روی تخت عمل خوابیده بود [...]‌ سایة دست دکتر [...] به سوی او آمد و حس کرد مایع گرمی از موضع ناخوش بدنش سرازیر شد [...]‌ و چشم‌های‌اش از شدت کیف و لذت بهم رفت[...]»

در این لحظه و در چنین شرایطی است که حاجی ابوتراب به صورت نمادین به «معراج» می‌رود. گویا سارا بوث، خواهر عیال تونی بلر نیز در حالت نشئه و خلسه و لذت مسلمان شده و خلاصه بازار آخوند و اسلام‌ در رسانه‌های غرب رونق فراوان یافته. هر چه سرمایه سالاری غرب حریص‌تر می‌شود، اهمیت آخوند در ایران نیز افزایش می‌یابد. چرا که آخوند جماعت بهترین ابزار انسان‌ستیزی و مرزشکنی است. این است دلیل برخاستن واتیکان و انگلستان از خواب 60 ساله!

چه نشسته‌اید که انگلستان و واتیکان به اشغال سرزمین‌های فلسطین توسط اسرائیل اعتراض کردند. اولی شهرک‌سازی را ناقض حقوق فلسطینیان شمرده و دومی، یعنی واتیکان،‌ خواهان اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل علیه اسرائیل شده! این مختصر را گفتیم تا همه بدانند و آگاه باشند که افشاگری‌های «ویکی‌لیکس» هیچ ارتباطی با سیاست‌های دیویدکامرون و نفت‌وگاز و دلار و به ویژه هیچ ارتباطی با جایزة «ساکاروف» و آخوندپروری ندارد! ‌

امروز یکی از الاغ‌های چالاک و چموش و تند و تیز طویلة ‌مقدس مک‌کارتی را کشف کردم. ایشان با چند جفتک معنوی خود را از اتحاد شوروی به کارخانة مرسدس بنز در آلمان رسانده و پس از حوالة لگدی به کلیسای ارتدوکس‌ پرشی به صحرای کربلا نموده و ضمن تأکید بر ممنوعیت نوشیدن مشروب در روزهای تاسوعا و عاشورا، زبان و فرهنگ ایران را به زیر ضربات سم خود گرفته به این نتیجة «علمی» می‌رسند که، ایرانیان از دوران هخامنشی به همین «زبان» سخن گفته‌اند و خلاصه این است دلیل حاکمیت استبداد در کشور! مسلماً چنین تاخت و تازی در عرصة‌ «معانی» بدون «نوشادر» امکان‌پذیر نیست، ‌ آنهم نوشادر «مید. این. یو. اس» که جان می‌دهد برای گرد‌وخاک کردن و به ویژه برای در ترادف قراردادن «لنین» با آخوند!

به این ترتیب مرده‌شویان مخالف‌خوان می‌پندارند که می‌توان مارکسیسم را در ترادف با اسلام قرار داد. می‌بینیم که همزمان با نشاندن «ابراهیم» بجای افلاطون، «لنین» هم در ترادف با آخوند قرار گرفته. برای پنهان داشتن دست استعمار در سرکوب ملت ایران، «میم. مشهدی» در سایت «گویا» چنان گردوخاکی به راه انداخته که بیا و ببین! البته این «مشدی» برای لجن پراکنی دست تنها نیست. تمام رسانه‌های حکومت مرده شویان به همراه رادیوفردا و بی‌بی‌سی و شرکاء در همین مسیر «مقدس» فعالیت دارند. به عنوان نمونه نگاهی داشته باشیم به چند بوق سرشناس سازمان سیا در داخل و خارج مرزهای ایران.

حنازرچوبه، مورخ اول آبانماه سال‌جاری در مطلبی با کد: 30033930، به نقل از «فوگ راسموسن»، دبیرکل ناتو می‌نویسد، «روسیه هرگز خواستار عضویت در ناتو نبوده و امیدواریم همکاری خود را با ناتو افزایش داده و از مخالفت با نصب سپر دفاعی در اروپای شرقی دست بردارد.» بهانة اصلی ارتش ناتو برای نصب سپردفاعی در اروپای شرقی چیست؟ بحران هسته‌ای حکومت اسلامی؛ بحرانی که ساخته و پرداختة‌ همین سازمان است. به عبارت دیگر طی سه ‌دهة اخیر گاوچران‌ها با توسل به خوش‌خدمتی‌های نوکران‌شان در جمکران ابتدا برای مبارزه با کمونیسم و اکنون به بهانة واهی «مبارزه با تروریسم»، ملت ایران را به سپر بلای منافع خود تبدیل کرده‌ و حاضر نیستند به هیچ قیمتی از این سپر پربرکت دست بشویند. در هر حال، مسلم است که روسیه عضویت در ناتو را نمی‌پذیرد، چرا که عضویت در این سازمان مستلزم آن است که ارتش روسیه همچون ارتش‌ دیگر اعضای ناتو تحت فرماندهی واحد پنتاگون قرار گیرد. این نکتة پیش‌پاافتاده همچون انفجارهای خرم‌آباد از چشمان تیز بین حنازرچوبه پنهان مانده!

از اینرو رسانة رسمی حکومت اسلامی یک عنوان مبهم و غلط‌انداز برای مطلب مذکور برگزیده تا چنین القاء کند که پیوستن روسیه به ناتو مورد تأئید سازمان کذا نیست: «دبيركل ناتو احتمال عضويت روسيه در اين سازمان را رد كرد». حال آنکه اگر «متن» خبر را بنگریم، می‌بینیم که مطلب فوق از خبرگزاری ریانووستی نقل شده و ارتباطی هم با «عنوان خبر» در سایت رسمی حکومت جمکران ندارد. از قضای روزگار همین شیوة مزورانه در «رادیوفردا» نیز اعمال می‌شود. شاخک سازمان سیا در ارتباط با تظاهرات اخیر فرانسه یک رشته گزارشات با عناوین غلط‌انداز منتشر کرده و حاکمیت فرانسه را با حکومت اسلامی به قیاس کشیده! خارج از اینکه جامعة فرانسه از نظر سیر تحول تاریخی و فرهنگی هیچ ارتباطی با جامعة ایران ندارد، قانون اساسی فرانسه نیز در تضاد کامل با قانون بی‌پایه و اساس حکومت اسلامی قرار گرفته؛ شاید مسئولان رادیوفردا این مهم را فراموش کرده‌ باشند!

سایت رادیوفردا، مورخ اول آبانماه 1389، مطلبی از یک «جامعه شناس» به نام «سعید پیوندی» انتشار داده تحت عنوان «در فرانسه کسی را برای اعتراف به تلويزيون نمی‌آورند.» در بخش نخست این مطلب، به سوءاستفادة‌ رسانه‌ها و مقامات حکومت اسلامی از مسائل فرانسه اشاره شده. کیهان، رسالت، فارس، ايرنا، رجانيوز و حتی «تلويزيون»‌ حکومت اسلامی مدافع تظاهرکنندگان از آب در آمده، به نقض حقوق بشر، «خشونت پلیس» و «امنیتی شدن» فضای جامعه در فرانسه شدیداً اعتراض کرده‌اند:

«در رسانه‌های رسمی و يا نزديک به محافل قدرت مانند رسالت، کيهان، ايران، فارس، ايرنا و يا رجانيوز و تلويزيون [...] اينجا و آنجا به خشونت پليس، نقض حقوق بشر و سرکوب تظاهرکنندگان در فرانسه اعتراض هم می‌شود[...]»


اتفاقاً مواضع رسانه‌های حکومت جمکران دقیقاً همان است که باید باشد! اینان در هم‌سوئی کامل با جنگ‌طلبان محفل «برژینسکی ـ کارتر» در واقع به «نشست دوویل» و بازتاب‌های استراتژیک آن اعتراض می‌کنند، مخالفت با نقض حقوق تظاهرکنندگان «ظاهر» قضیه است. نشست سه جانبة «روسیه، آلمان، فرانسه» منافع این محفل را تهدید می‌کند؛ در وبلاگ‌های «داس و نرگس»‌ و «توران و چلیپا» به تحرکات چپ‌نمایان و شرکت توتال اشاره کرده‌ایم. امروز سعی می‌کنیم در مورد ترفند کشاندن دانش‌آموزان و دانشجویان به خیابان بیشتر توضیح دهیم. از یک‌سو بدون حضور اینان در تظاهرات، نمی‌توانستند «کاسورها» را به خیابان بیاورند و خرابکاری‌های‌شان را به «جوانان»‌ نسبت دهند، و از سوی دیگر، امکان دستگیری دانش‌آموزان به جرم واهی خرابکاری برای عمال دولت وجود نداشت، و نهایت امر زمینة مناسب برای راهپیمائی فاشیست‌ها آنهم در مخالفت با کاسورها نمی‌توانست فراهم آید. به همین سادگی که ملاحظه می‌فرمائید!

به گزارش فرانس‌پرس، در تاریخ 22 اکتبر سالجاری گروهی از جوانان راست افراطی تحت مراقبت پلیس در شهر «لیون» تظاهرات کرده و اقدامات کاسورها را محکوم نموده‌اند! از این بهتر چه می‌خواستید؟ سندیکاها با تکیه بر حقوق قانونی خود در اعتراض به «طرح بازنشستگی» تظاهرات می‌کنند، «بعضی‌ها» به بهانة حمایت از اینان، مدارس را به تعطیل می‌کشانند و پالایشگاه‌ها را فلج می‌کنند تا رسانه‌ها بتوانند «کاسورها» را به عنوان «جوانان» معرفی کرده و فاشیست‌ها را برای ابراز مخالفت با این «کاسورها» به تظاهرات خیابانی بفرستند؛ اما علیرغم تمامی این صحنه‌سازی‌ها فرانسوی ابله نیست و از تضاد «انسان‌محوری» با «خدامحوری» و خطرات دخالت دین در سیاست به صراحت آگاه است.

31 سال است که تفنگ‌فروش‌های غرب با جنگ‌افروزی و براندازی در منطقه نفت و مواد خام را به تاراج می‌برند و بر اهمیت آخوند هر روز بیش از پیش تأکید می‌کنند. تأسیس سازمان «حماس» توسط اسرائیل و استقرار حکومت‌های اسلامی در عراق و افغانستان شاهدی است بر این مدعا و می‌بینیم که لائیسیتة فرضی ترکیه نیز به تدریج جای خود را به حکومت اسلامی سپرده و اینگونه است که ارسطو، شاگرد افلاطون در جمکران به افتخار شاگردی «حضرت ابراهیم» نائل می‌آید و «فلسفه» هم تبدیل می‌شود به «تریبون دین!» این اختراعات و اکتشافات و معجزات حدود دو هفته پیش توسط حضرت آیت‌الله جوادی آملی صورت پذیرفت تا یونسکو بتواند در شعبة‌ طویلة مک‌کارتی یک «همایش فلسفه» نیز برگذار کند.

آخوند جوادی آملی که از نزدیکان قبیلة لاریجانی‌ها است پس از هزاران سال «تحقیق» در محضر «ام. آی. 6» و سازمان سیا چنین فرمودند که بر اساس «تاریخ مدرن» خاورمیانه، «وجود» حضرت ابراهیم «برهان» را «اقامه» کرد و تفکر ایشان خاورمیانه و یونان را فرا گرفت و فلاسفة یونان تربیت شدند! مسلماً جوادی آملی هم یکی از همین فلاسفة عرصه فریب و توهم باید باشد که اظهارات ابلهانه‌اش در تاریخ 16 مهرماه 1389، در سایت پیک‌ایران منتشر شده:

«[...] تاریخ مدرن خاورمیانه نشان می‌دهد که سقراط و ارسطو شاگردان حضرت ابراهیم بودند [...] تا آن زمان خاورمیانه یا ملحد بود و یا مشرك [...] وجود آن حضرت برهان را اقامه كرد و دنیا فهمید چه خبر است [...] فكر ابراهیمی تمام خاورمیانه و یونان را فرا گرفت و ارسطو و سقراط‌ها تربیت شدند [...]‌»


بله «وجود» آنحضرت «برهان» را «اقامه» کرد و دنیا فهمید چه خبر است. «برهان» پرسوناژ موهوم ابراهیم چه بود؟ همان مزخرفاتی که در تورات و انجیل و قرآن آمده، و پارلمان اروپا با کوبیدن بر طبل توخالی «آزادی اندیشه» و اهدای جایزة‌ «ساکاروف» به کلیساپرستانی نظیر «فارینیاس» می‌کوشد آنرا بجای «آزادی بیان» بنشاند. دلیل هم اینکه بیان «انسانی» است. حال اگر به «سه حکیم مسلمان»، یعنی «تحقیقات» فکاهی سیدحسین نصر نیم نگاهی بیفکنیم، خواهیم دید که مزخرفات جوادی آملی از فعالیت‌های فرهنگ‌ستیز هاروارد تغذیه می‌کند. بله، در صفحة 28 کتاب مذکور، «پروفسور» نصر «تصور» را در ترادف با «تفکر فلسفی» قرار داده و «تصور ابراهیم» را وجه مشترک فلاسفة ‌یهودی، مسیحی و مسلمان برمی‌شمارند:

«[...] خدا بر عالم مقدم است [...] این همان تصوری است که در ادیان وارث دین ابراهیم دیده می‌شود [...] فیلسوفان یهودی و مسیحی نیز در تصور خدای متعالی با مسلمانان شرکت دارند[...]»


«جونم براتون بگه»، حدود 50 سال پیش دانشگاه هاروارد ترادف فلسفه را با پوچیات مبتنی بر «تصور ابراهیمی» از زبان «پروفسور» نصر انتشار داد تا امروز آخوند جوادی آملی به بازنشخوار ترهات همین «استاد» بپردازند و چندین گام از استاد ‌اعظم‌شان فراتر رفته، پرسوناژ بی‌بی‌گوزک‌های ادیان ابراهیمی را بجای موجودیت تاریخی افلاطون، ‌ فیلسوف یونان باستان بنشانند. اشتباه نکنیم! گزافه‌گوئی و مزخرف‌بافی مرده‌شویان حکومت اسلامی وارداتی است. این کالای بنجل از هاروارد و آکسفورد و آکادمی‌های غرب به حوزه‌های به اصطلاح «علمیه» صادر می‌شود تا امثال جوادی آملی جهت تغذیه و نشخوار علوفة کافی در اختیار داشته باشند.

آملی می‌گوید، «ابراهیم» بین حکمت نظری و علمی پیوند برقرار کرده، و هر وقت فلسفه کمرنگ می‌شد فقهای شیعه و سنی قیام می‌کردند! جوادی همچنین ادعا کرده غرب با فلسفة صدرالمتالهین بیگانه است و حوزه علمیه می‌باید غرب را با این فلسفه آشنا کند! گویا استاد با آثار «هانری کربن» آشنائی نداشته باشند! تمامی فلسفة به اصطلاح «اسلامی» در غرب تفسیر و تحلیل شده، حال آخوند جوادی در شرایطی که تولیدات غرب را نشخوار می‌کند، قصد بازتولیدشان را هم دارد: ‌

«حضرت ابراهیم‌ بین حكمت علمی و نظری را پیوند داد [...] هر وقت فلسفه كم‌رنگ می‌شد [...] فقیهانی از شیعه و سنی قیام می‌كردند و این فاصله را كم می‌كردند [...] غرب با فلسفه صدرالمتالهین آشنا نیست [...] خیلی طول می‌کشد که این فلسفه را بشناسد [...] مجمع حكمت‌ عالی باید آن را گسترش [...] دهد، چون غرب این فلسفه را از ره‌آورد حوزه‌علمیه می‌پذیرد [...]»

تردیدی نیست که ختنه سوران حضرت ابراهیم در سن 90 سالگی چنین پیوند فرخنده‌ای را برقرار کرده. چه خوب شد که استاد جوادی آملی ما را در جریان گذاشتند! نمی‌دانستیم حضرت ابراهیم در کار «حکمت» و «برهان» بوده‌اند و فقها برای فلسفه قیام می‌کردند! البته آملی برای «مسلمان شدن» جامعه نیز رهنمودهائی ارائه داده و بر اسلامی کردن «علم» تأکید کرده:

«[...] اگر علم را اسلامی کنیم [...] دانشمندان و جامعه مسلمان خواهند شد[...]»

اسلامی کردن علم یعنی زدودن علمی‌ات و تفکر انسانی از آن! همچنانکه آلودن جمهور به دین نیز با هدف تخریب «جمهور» و انسان‌محوری آن صورت پذیرفت. نمی‌دانستیم «علم مقدس» به بازار آمده! همچنین نمی‌دانستیم جامعه پیرو علم و دانشمندان است! بین خودمان بماند، جهت پرکردن جیب عموسام لازم آمده ایرانیان برای چندمین بار طی سدة‌ اخیر «مسلمان» شوند. خلاصه قرار است در هر مدرسه یک آخوند بگذارند تا ایشان دم در ایستاده و از ورود «فرهنگ غرب» جلوگیری به عمل آورند. ولی از نظر ما یک آخوند اصلاً کافی نیست. در برابر ورودی هر مبال هم باید یک حوزة علمیه بر پا کنید تا اساتید حوزه شبانه‌روز از «ارزش‌ها» پاسداری کرده و مراقب باشند کسی با پای راست سر قدم نرود، و خصوصاً با پای چپ از مبال خارج نشود. اگر هم آخوند کم آوردید، لات‌ولوت‌ و چاقوکش و موادفروش از لندن و واشنگتن «وارد» کنید که «جامعه» را اسلامی کنند. خلاصه به این ترتیب که محافل سرمایه‌سالاری در انگلستان و فرانسه حرص می‌زنند؛ بزودی می‌باید برای هر ایرانی یک آخوند در خانه و چند آخوند در خیابان به کشیک بگذارند و حکومت اسلامی «چارچشمی» مراقب باشد که «حقوق‌بشر» در غرب پایمال نشود.

حمایت «فاشیست ـ مسلمان‌ها» از «حقوق بشر» در فرانسه به راستی خنده‌آور است، ‌ به ویژه که بوق‌های مرده‌شویان می‌کوشد تظاهرات فرانسه را با قانون‌شکنی در ترادف قرار دهد، حال آنکه این تظاهرات کاملاً «قانونی» است و با کسب مجوز از وزارت کشور فرانسه صورت می‌پذیرد! از سوی دیگر صدور فرمان ریاست جمهوری مبنی بر گشایش مخازن سوخت نیز «قانونی» است. به عبارت دیگر جز «کاسورها» هیچ گروهی خارج از چارچوب «قانون» عمل نکرده و نمی‌کند! و اگر کیهان و دیگر بوق‌های جمکران تظاهرات فرانسه را با آشوب‌های میرحسین موسوی و کروبی منفور در ترادف قرار می‌دهند، دلیل روشن‌ دارد. اینان به زبان بی‌زبانی به آشوب‌طلبان «فراخوان» می‌دهند. و رادیوفردا نیز در هم‌سوئی کامل با اینان قرار گرفته، چرا که جامعة ایران را با جامعة فرانسه به قیاس می‌کشد و قانون‌شکنی «معترضین» به نتایج شبه‌انتخابات جمکران را با اعتراض قانونی مردم فرانسه در ترادف قرار می‌دهد:

«کسی در اينجا جنبش اعتراضی گسترده را فتنه نمی‌خواند و مردم معترض [...] به همدستی با دشمن و دريافت کمک مالی از خارجی متهم نمی‌شوند[...]»


گویا جامعه شناس رادیوفردا چند اصل اساسی را فراموش کرده! نخست‌ اینکه قوانین و مقررات کشور فرانسه از قانون اساسی «انسان‌محور» سرچشمه می‌گیرد، نه از احکام مبهم «الهی»! دیگر آنکه در فرانسه تل‌موهوم «مردم» را با شایعه‌پراکنی پیرامون «تقلب» به خیابان نیاورده‌اند! سندیکاهای کارگران و کارمندان و ... برای اعتراض به طرح مشخص بازنشستگی در چارچوب قوانین حاکم بر فرانسه تظاهرات می‌کنند. قوانینی که به دلیل «انسان‌محوری» هر گونه تهاجم به حریم خصوصی، «توهین» به افراد و به طور کلی «تخریب انسان» را جرم می‌شمارد، چرا که بر اخلاق انسانی تکیه دارد نه بر مقدسات انسان‌ستیز. مسلم است که در فرانسه مسئولان کشور حق ندارند به مخالفان خود «توهین» کنند،‌ چون در یک دمکراسی مسئولان و شهروندان می‌باید پاسخگوی گفتار و رفتار خود باشند، پس دلیلی برای «مقایسه» حکومت اسلامی با جمهوری پنجم فرانسه وجود ندارد:

«اينجا [در فرانسه] مسئولان کشور حق ندارند مخالفان خود را خش و خاشاک و ميکروب نام دهند و کسی هم نمی‌تواند مانع از آمدن رهبران مخالفان به ميان مردم و فراخواندن آن‌ها به ادامة‌ جنبش اعتراضی شود [...]مسئولان بايد [...] پاسخگوی رفتار خود باشند [...]‌»

بله در «اینجا» نه تنها مسئولان که همة افراد بالغ و رشید می‌باید پاسخگوی رفتار خود باشند! در اینجا هیچ رهبر سیاسی نمی‌تواند مزخرفات زهراخانوم از قماش «می‌خواهیم حکومت را به امام زمان تحویل دهیم» ردیف کند. اما در حکومت اسلامی این لات‌بازی‌ها «مقبول» و «الزامی» است! از آنجا که دین و ارزش‌های ‌الهی و مبهمات در ایران حاکم شده، موجودیت «انسان» نفی می‌شود، در نتیجه همه خود را در دنیای «نیست‌درجهان» و در برابر دادگاه خداوندی «مسئول» می‌دانند، یعنی کشک! یعنی ما در راه رضای خدا گام برمی‌داریم، نتیجه نیز همانطور که رسماً روح‌الله خمینی اعلام کرده بود، «هیچ اهمیتی ندارد»! مهم ادای «تکلیف» و جلب رضایت پروردگار است. و همین است کشک کذا! حال این پرسش مطرح می‌شود که برای جلب رضایت خداوند، دیگر چه احتیاجی به معرکه‌گیری و برگزاری شبه‌انتخابات دارید؟ و چه دلیلی دارد که طرفداران حکومت «الله» خود را با دمکراسی‌های غرب مقایسه کنند:‌ ‌

«[...] آنچه که می‌تواند برای افکار عمومی ما پرسش برانگيز شود، شرايط واقعی ايران در مقايسه با کشورهای اروپائی و يا ديگر کشورهای دمکراتيک در زمينة آزادی‌های عمومی [...] رابطه مردم با دولت و يا نقش نيروی‌های مخالف و جايگاه آن‌هاست[...]»


اتفاقاً طرح این پرسش‌ها به بیراهه کشاندن مخاطب است! شرایط واقعی ایران این است که احکام توحش الهی بر جامعه حاکم شده و مقامات رسمی همه بر طبل توخالی «معنویت» می‌کوبند، اینان دم از مبهمات قرآن در باب «عدالت» و مبارزه با «ظالم» و نابودی «دشمن» می‌زنند! حال آنکه اهداف سیاسی در دمکراسی‌های غرب «مادی»‌، ملموس و قابل بررسی است، نه دینی و پوچ. به همین دلیل است که در «اینجا»، یعنی در فرانسه هیچ حزب و گروهی نمی‌تواند با توسل به مقدسات تظاهرات و یا «حکومت» به راه بیاندازد! «اینجا» دین از سیاست جداست، و مقدسات و باورها «حریم خصوصی» افراد شمرده می‌شود. اما در «آنجا»، یعنی در حکومت جمکران، برای تأمین منافع غرب همین «مقدسات» را بر جامعه حاکم کرده‌اند. پس بهتر است «اینجا» را با «آنجا» مقایسه نفرمائید، و خدا‌محوری را با انسان‌محوری به قیاس نکشید که «شرط ‌عقل» نباشد:

«چگونه است که در ايران معلمان و کارگران [...] حق اعتراض و تظاهرات ندارند [...] ولی مردم فرانسه و ساير کشورها می‌توانند هر اندازه که لازم بود به خيابان بيايند و نارضايتی خود را ابراز کنند [...]»

ما هم باید بپرسیم، چگونه است که مسئولان رادیوفردا علیرغم شناخت کامل از ماهیت حکومت مقدسات دین، چنین پرسش‌های غلط‌اندازی را مطرح می‌کنند؟ نکند این «عزیزان» نیز همچون «ویکی‌لیکس» مخاطب را ابله پنداشته‌اند؟ «ژولین اسانژ» یکبار دیگر دست به افشاگری زد و از جنایات ارتش آمریکا در عراق پرده برداشت! «ویکی‌لیکس» چنان می‌نمایاند که فقط آمریکا به عراق لشکرکشی کرده بود، و ارتش انگلستان هیچ دخالتی در جنایات پنتاگون ندارد. اولاً طبق مقررات ناتو، کلیه اشغالگران عراق تحت فرماندهی پنتاگون قرار دارند، ثانیاً گاوچران‌ها در جنایات خود تنها نیستند. پس بهتر است سایت عدالت‌پرست «ویکی‌لیکس» ضمن افشای «اسناد» جنایات ارتش بریتانیا در عراق به ما اطمینان بدهد که افشاگری‌های اخیر در مورد ارتش آمریکا با مزایدة سه میدان گازی در عراق هیچ ارتباطی ندارد!

«[...] از اول دنیا اینطور بوده که یکی از گشنگی بمیره، یکی از سیری بترکه. اینهمه پیغمبر و حکیم آمدند همه همین را تصدیق کردند [...] آلمان برای یک منظور و حقیقت عالی می‌جنگه [...]»
منبع: حاجی‌آقا


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت