عهد و آلمان!
...
برای حفظ «تعادل» عموسام، یعنی گسترش سرکوب ملتها، لازم است هر جا کمبودی پیش میآید در ایران جبران شود! به عنوان نمونه، وقتی حاکمیت آلمان ناچار میشود امامزادة نئونازیهای «نازنازی» را تخریب کند، و زدوبند دولت «سوسیالیست» نروژ با فاشیستها مورد تهدید قرار میگیرد، آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک دوباره طرح پوسیدة «صدور انقلاب اسلامی» به عراق را در بوق میگذارند. باشد که از این مفر همچنانکه در ایران نیز شاهد بودیم، در عراق نیز بتوانند تحت عنوان «خواست امت مسلمان» از خود سلب مسئولیت کنند.
از معجزات بیشمار برچیده شدن دکان مقدس «رودلف هس» در آلمان، یکی ارسال کارت دعوت ژنرال «دمپسی» برای سپاه پاسداران، و دیگر سینهزدن چپنمایان فرانسه برای «دشک»، یا همان «دومینیک شتروس کان» خودمان است. به زبان روشنتر، محفل برژینسکی بار دیگر قصد بازگشت به دوران نورانی امام روشنضمیر میرحسین کرده و میخواهد پس از یک جنگ زرگری، عراق را به جیرهخواراناش در جمکران سپرده از خود سلب مسئولیت کند. این است پیام اصلی سخنان به اصطلاح «تهدیدآمیز» ژنرال دمپسی! ایشان تلویحاً به سپاه پاسداران میگویند، «اگه منو گرفتی؟!»
حضرت ژنرال چنین پنداشتهاند که با اجرای سناریوی ناکام «فرار»، که در افغانستان پس از فروپاشی اتحادشوروی به مورد اجرا گذاشتند، اینبار نیز در کشور عراق خواهند توانست همان لاتبازی اشغال سفارت آمریکا در تهران را به راه انداخته، و ضمن ارائة تصویر «ضدامپریالیست» از نوکرانشان در جمکران، برای سیاستهای منطقهای ایالات متحد حاشیة امن ایجاد نموده و به حساب خودشان با یک تیر چندین و چند نشان بزنند! البته اگر این طرح با موفقیت توأم شود، آمریکا هم توحش شیعیمسلکان جمکران را به عراق صادر کرده، هم دامنة چپاول نفت را گسترش میبخشد، و از همه مهمتر مزدوراناش را در جایگاه ژاندارم «مستقل» منطقه مینشاند تا بحران و تنش همچنان افزایش یابد. این است دلیل انتشار «ترجمة» سخنان نغز و پرمغز ژنرال «مارتین دمپسی» در سایت «رادیوفردا!»
رادیوفردا، مورخ 5 مردادماه 1390 در مطلبی تحت عنوان «هشدار ژنرال آمریکائی در مورد تجهیز شبهنظامیان شیعه عراق از سوی ایران» مینویسد، ژنرال دمپسی حکومت اسلامی را مسئول تجهیز شبهنظامیان شیعه در جنوب عراق معرفی کرده و میگوید، ایران میخواهد شرایط لبنان در سال 1983 را بر کشور عراق نیز حاکم کند! بله، حضرت مارتین دمپسی تلویحاً میفرمایند که در سال 1983، این حکومت اسلامی بود که یانکیها را از لبنان اخراج کرد و اینک میخواهد همین برنامه را در عراق به مورد اجرا در آورد. عجیب است که حکومت مردهشویان که مثل خر در گل مانده، و رهبر مفلوکاش برای حل مشکلات «سه قوه» به «مجمعسازی» روی آورده، در سنای آمریکا اینچنین «قدرقدرت» از آب درمیآید. البته ما ایرانیان به این صحنهسازیها در سیاست خارجی یانکیها عادت داریم و قضیه به هیچ عنوان «عجیب» نیست!
پنتاگون و نوکراناش دهههاست که به این بازی روی آوردهاند. روند «بازی» این است که آمریکا ضمن ارائة تصویر قدرقدرت از مزدوراناش، اینان را «دشمن» خود معرفی میکند! و همزمان با این «معرفی» ملوکانه، نوکران واشنگتن نیز ضمن معرفی ارباب به عنوان «دشمن» او را حقیر و ناتوان جلوه داده و میگویند، «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، آمریکا ببر کاغذی است و ...» و مزخرفاتی از این قماش که در چنتة امام روشنضمیر میرحسین فراوان یافت میشد و امروز هم در آستین علیخامنهای فراوان است. خلاصه بگوئیم، نمایش مهوع «دشمنی» آمریکا با حکومت نوکراناش در جمکران، و ارائة تصویر نیرومند از آنان 33 سال است که برای ملت ایران به روی صحنه برده میشود و تیمسار «مارتین دمپسی» هم یکی از بازیگران همین سناریوی استعماری است. ایشان در سنای آمریکا میفرمایند:
«[...]بر اساس منابع من در عراق، ايران [در پی آن است] که موقعيتی مانند بيروت در عراق به وجود بياورد و [چنین وانمود کند] که باعث اخراج نيروهای آمريکائی از عراق شده [...] ژنرال دمپسی به منابع خود [...] اشارهای نکرد اما گفت [...] اطلاعات [...] آژانسهای اطلاعاتی آمريکا، اين احتمال را تأئيد میکند[...]»
اگر به فرمایشات «سرکار استوار» دقیق شویم به تناقض عجیبی پی میبریم؛ و آن اینکه از یکسو در کشوری که تحت اشغال ارتش آمریکاست، حکومت اسلامی با هدف اخراج آمریکا، به تجهیز مخالفان اشغالگران پرداخته! و از سوی دیگر، میباید این واقعیت را نیز به صراحت ببینیم که «مخالفان مسلح» مذکور هرگز نظامیان آمریکا را هدف قرار نمیدهند! مبارزات این «مخالفان آمریکا» به ترور و خرابکاری در میعاد مقدس 4 نوامبر، برابر با 13 آبانماه محدود میشود:
«[...] در روز ۱۳ آبان [...] زيار رزيج، مدير ناحيه کُبيسه [...] بر اثر انفجار دو بمب [...] به همراه راننده خود [...] کشته شد. [همان روز] دو مأمور پليس اين وزارتخانه [...] بر اثر انفجار [بمب] زخمی شدند [...] همچنين [...] در اثر تيراندازی [...] نزديک [...] فلوجه [...] سه پليس مجروح شدند [...]»
بله، سرکار استوار «دمپسی» نمیگویند چرا این «مبارزان» به مردم عراق حمله میکنند؟ ولی این است فعالیت واقعی شبهنظامیان عراق که به نام ایران و به کام ارتش آمریکا صورت میپذیرد. جالب این است که عملیات مذکور، همچون دیگر عملیات قهرمانانة شبهنظامیان کذا هیچ زیانی به اشغالگران نمیرساند؛ کاملاً بر عکس، منافع آنان را هر چه بیشتر گسترش میدهد. خلاصه برخلاف ادعای ژنرال دمپسی آنچه امروز در عراق میگذرد هیچ ارتباطی با عملیات سال 1983 در بیروت ندارد.
انفجارهای بیروت ابتدا به اخراج یانکیها، و سپس به اخراج فرانسه و اسرائیل از لبنان انجامید. چند سال پس از اخراج اینان، جنگ 33 روزه و پیامدهای آن نشان داد که این حرکت روی به آینده دارد! یادآور شویم در سال 1983 پس از انفجار بمب در پایگاه آمریکا، نظامیان این کشور از لبنان خارج شدند و به مصداق «کله پز برخاست، سگ جایش نشست»، ارتش اسرائیل وظیفة ارباب را بر عهده گرفت. آمریکا همین برنامه را برای عراق تدارک دیده: نشاندن سپاه پاسداران بجای ارتش اشغالگر. اینبار سگ دستاربند جای ارتش اشغالگر خواهد نشست. شاید به همین دلیل یانکیها به قول معروف دستاندرکار «شیر کردن» سپاه پاسداران شدهاند.
دمپسی را پرسیدند، آیا «ایران» و نه حکومت ملایان، از عواقب ضربه زدن به آمریکا آگاه است؟ فرمود: لا! بعد هم اضافه فرمودند، فکر نکنند ما به این سادگی از میدان به در میرویم و هیچ واکنشی نشان نمیدهیم. ما برای شنا در دریای خزر تا به اقلیم عراق اینهمه راه آمدهایم. به زبان روشنتر، لازم است «برادران» سپاه تمام تلاش خود را برای رساندن ما به سرمنزل مقصود انجام دهند. یعنی در محاسباتشان «اشتباه» کنند و امور ما را رو به راه نمایند که عیالواریم و خرج و مخارج فراوان داریم:
«[...] سئوال شد [...] آيا ايران از عواقب ضربه [...] زدن به آمريکا با خبر است؟ [...] گفت: [اينکه ما هيچ واکنشی نشان نمیدهيم [سادهاندیشی است.] این اشتباه سنگين و فاحشی است که آنها (ايران) ممکن است مرتکب شوند[...]»
شعار اوباما «یس، وی کن» بود، و دیدیم که ایشان خیلی اشتباه کرده بودند! مسلماً پاسداران جمکران با شنیدن درافشانیهای «دمپسی» با خود خواهند گفت، مگر ما از اوباما کمتریم که اشتباه محاسباتی نکنیم؛ ما هم «وی کن!» و به این ترتیب ملت ایران یکبار دیگر میباید تاوان مزدوری حکومت اسلامی برای یانکیها را بپردازد. اما تفسیرهای دیگری نیز میتواند وجود داشت باشد. به عنوان نمونه، شاید یانکیها با این اظهارات فقط قصد دارند مسکو را تهدید کنند و تهاجمهای برنامهریزی شده به نظامیان آمریکا را به حساب نوکرانشان در جمکران بنویسند و خاک ایران را هدف قرار دهند! باری، تفسیر فراوان میتوان کرد ولی اصل و اساس همة تفسیرها، تقابل منافع مسکو با محافلی است که در لندن و واشنگتن در آرزوی بازگشت به دوران شیرین جنگسرد آه حسرت میکشند. محافلی که با توسل به آراء گروههای راستافراطی، همچنانکه شاهد بودیم در دمکراسیهای اروپای غربی دولتهای به اصطلاح «سوسیالیست» سرکار میآوردند! دستگیری «دشک»، تخریب مرقد مطهر «رودلف هس»، و سرانجام، عملیات تروریستی نروژ برنامة این محافل را بکلی در هم ریخت.
نتیجه این شد که سوسیالیستهای فرانسه پنچر شدند؛ خامنهای با اختراع یک مجمع جدید به مجموعة بینظم حکومت اسلامی سه قوة به اصطلاح «مستقل» حکومت را رسماً تحت نظارت قرار داد؛ و «بیبیسی» هم به هنر روی آورده! به مناسبت مرگ لوسین فروید سایت بیبیسی یک «نقد» خیلی خیلی «هنری» طبخ کرده، به همراه کشک فراوان و پیاز داغ در اختیار مخاطبان فارسی زبان گذاشته؛ که از قدیم گفتهاند، «هنر نزد بیبیسیان است و بس، نگیرند لوسین فروید را به کس!»
در تاریخ 23 ژوئیه 2011، سایت بیبیسی در مطلبی تحت عنوان «آخوندی ـ بازاری»، «پیکرهای زشت و گران لوسین فروید»، هزار نکتة باریکتر از مو در باب «هنر» به ما میآموزد. مستر «نجفی» در این مطلب هنرمندانه به ما میگویند که آثار لوسین فروید «پست و پلید و بیقواره و پورنوگرافیک» است، چرا که «زیبائی و هارمونی کلاسیک» در آنها به چشم نمیخورد! گویا بر اساس تفحصات فوقفنی و هنرمندانة ایشان قرار بوده «لوسین فروید» در هزارة سوم دست به خلق آثار «کلاسیک» زده و چشم بیننده را به نور معنویت آشنا کند! افسوس که آثار نوة زیگموند فروید «مدرن» از کار درآمده، و صد افسوس که به قول جناب نجفی:
«فروید همه چیز را در پیکر، جسمانیات، گوشت و بدن ظاهر میجست [...] کسانیکه از هنر زیبائی و هارمونی کلاسیک میطلبند، کارهای او را زشت و بیقواره میبینند [...]»
البته مسلماً آثار نوة فروید مورد پسند ملایان قرار نخواهد گرفت، به ویژه رهبر حکومت جمکران که به قول لوتی و عنترهایاش اهل «هنر» هم هست، لوسین فروید را «مفسد» و «گناهکار» و بیهنر خواهد خواند. ولی همانطور که میدانیم، ایشان فعلاً مشغول سر هم کردن «شورای مندرآوردی» جدیدشان هستند و فرصت نیافتهاند نظرات «فاخرشان» را در مورد آثار فروید اعلام دارند. ولی مسلماً پاسدار شریعتمداری و دیگر هنرشناسان جمکران با ابراز نظراتشان روح آن مرحوم «بیهنر» را خواهند نواخت. اینهمه اگر بحث شیرین «انتخابات آزاد» در جمکران روز و روزگاری پایان گیرد.
بله تا موضوع «انتخابات» مطرح است، وراجی در مورد «شبه انتخابات» بر همة مومنین و مومنات، به ویژه بر آنها که با ارز حاصل از چپاول نفت در یونجه زارهای سرسبز ینگهدنیا آواز «خردرچمن» میخوانند، «واجب شرعی» است. لازم است همة یونجهپرستان «متدین» همصدا با تاجزاده فریاد برآورند: اهالی متدین مرزپرگهر اسلامی! با شرکت در «انتخابات آزاد» به همة آرزوهایمان خواهیم رسید. زنده باد استقلال، آزادی و خصوصاً حکومت آخوندی! یعنی همان توحشی که 33 سال است از نعمت آن برخورداریم. البته چندین هزار بار گفتهایم و باز هم میگوئیم، برگزاری انتخابات در حکومت «خدامحور»، فقط نشان حماقت است، و به طریق اولی شرکت در چنین نمایشهائی بلاهت «رأیدهندگان» را به اثبات میرساند. دلیل هم اینکه، حکومت دینی موجودیات «انسان آزاد» را به رسمیت نمیشناسد، در نتیجه «حق انتخاب آزاد» برای انسان قائل نیست. جاروجنجال پیرامون «انتخابات» جمکران همواره یک هدف داشته و دارد: کسب مشروعیت مردمی برای حکومت دستنشاندة استعمار در افکار عمومی غرب. همة کسانی که نظیر آیات عظام «مترقی» بحث ابلهپسند «شرکت در انتخابات آزاد» را مطرح میکنند، برای استعمار بالای منبر رفتهاند. پس جیرهخواران لندن و واشنگتن را رها کنیم و بازگردیم به «هنر» بیبیسیان تا با عبارت «واقعیت حقیقی»، و به ویژه با زیگموند فروید بهتر آشنا شویم!
«مستر» نجفی مینویسند، لوسین فروید سعی کرد «واقعیت حقیقی» را روی تابلو بیاورد، از اینرو «کاملترین» کارهای او حقیقیترینشان است! دروغ چرا؟ راستش ما به غلط میپنداشتیم «کمال» و «حقیقت» و ... و «هارمونی» نزد کلاسیکها از اهمیت برخوردار است؛ نگو مدرنها هم کلاسیک شدهاند و به همین دلیل است که «بیبیسیان» ادعا میکنند، زیگموند فروید، در ضمیر انسان به دنبال «روح» او بوده:
«گفته شده که فروید بزرگ روح را در اعماق پنهان ضمیر آدمی دنبال میکرد [...] در حالیکه [لوسین فروید] همه چیز را در پیکر، جسمانیت، گوشت و بدن ظاهر میجست [...] او روح و روان را از کار خود حذف کرده بود [...]»
جناب نجفی! این لوسین فروید روح و روان را حذف کرد، به غضب خدا گرفتار شد، و روز 20 ژوئیه 2011 مرد! اینگونه استکه حدیث و روایت میبافند: با عبارت جادوئی «گفته شده که...»، «شاهدان عینی میگویند که...»، «به گفتة منابع آگاه...»، و ... و اما برخلاف ادعای سرکار، به گفتة منابع ناآگاه، زیگموند فروید در «ضمیر ناخودآگاه» در پی آشنائی با «زبان پیکر» انسان بوده! پیشتر در مورد «ضمیرناخودآگاه» به تفصیل توضیح دادهایم و تکرار مکررات نمیکنیم، چون میباید به مسایل مهمتر از جمله «وظایف دولت» و «دعای عهد» بپردازیم.
کیهان جمکران، در همان بخش «معارف»، در مطلبی تحت عنوان «وظايف دولت در تحليل عهدنامه وليعصر» نوشته بود:
«يكي از راههاي شناخت اهداف و وظايف دولت در نظام سياسي اسلام بهرهگيري از منابع دعائي است [...] يكي از اين دعاها كه مستحب است و چهل بامداد دست كم در عمر شخص خوانده شود دعاي عهد است [...]در بخشي از عهدنامه آمده است: خدايا! ظهورش را آسان و روشش را وسيع گردان [...] ما را در مسير او بميران و فرمانش را نافذ فرما و پشتش را استوار و محكم گردان. خدايا [...] بر بيچارگي و خواري ما كه پس از او حاصل شده رحم آور[...]»
جونم براتون بگه «دعای عهد» در انتشارات پنتاگون به چاپ رسیده. سرکار استوار «دمپسی» برای استواری حکومت توحش جمکران و گسترش همین توحش به عراق است که از سپاه پاسداران دعوت به عمل آوردهاند. اما حضورشان بگوئیم این مسجد جای گ...دن نیست! اوضاع آنقدر قمر در عقرب شده که حتی در ایران هم نمیتوانید پاسدار جماعت را حفظ کنید، عراق پیشکشتان!
خنده هم ندارد! فرانسویها نیز از اوائل قرن نوزدهم به خواندن «دعای عهد» مشغول شدند! هر وقت حاکمیت، طبقة کارگر را تهدیدی برای خود میدید، یا کودتا میکرد یا به ارتش آلمان بفرما میزد که لطف فرموده «کشور فرانسه» را اشغال کند. جالبترین نمونة این روش مقدس کودتای ناپلئون سوم بر علیه ریاست جمهوری خودش است! لوئی ناپلئون که با آراء عمومی به ریاست جمهوری فرانسه برگزیده شده بود، در سال 1852 بر علیه جمهوری دوم کودتا کرده و پایهگذار امپراطوری دوم میشود!
ایشان آنقدر امپراطور میمانند تا «بیسمارک» قدم رنجه فرموده و در سال 1870 امپراتوری کذا را ساقط کند. سپس «کمون پاریس» در حمام خون پایان میگیرد و میرسیم به جنگهای جهانی که نان محافل سرمایهداری را در روغن شناور میکند. حال که با روابط ویژة آلمان و فرانسه کمی آشنا شدیم، میتوانیم دلائل شیفتگی بعضیها را به «دشک» دریابیم؛ میگویند، «دومینیک شتروسکان» به زبان آلمانی تسلط دارد! «در بهار عاظادی، جای بیسمارک و هیتلر خالی!»
...
<< بازگشت