یکشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۹۵

سگ‌سالاری!




وگرنه،  بوی بهار ای دوست!
ز شوره‌زار نمی‌آید

یکهفته پس از پیروزی دونالد ترامپ،  ‌ خبرنگار بی‌بی‌سی با اعلیحضرت مصاحبة «اختصاصی»  کرده و از ایشان می‌پرسد،‌  «برای خروج از شرایط کنونی ایران،  چه راهکاری پیشنهاد می‌دهید؟»  اعلیحضرت همان اظهارات روح‌الله خمینی را بازتولید می‌فرمایند! خمینی می‌گفت،  «مردم در رفراندوم بگویند رژیم شاه را می‌خواهند یا نه؟» اعلیحضرت هم می‌گویند،  «رفراندوم کنند،  از مردم بپرسند، پس از 36 سال آیا این رژیم را می‌خواهند یا نه؟!»  بله،‌  ایشان از «تکرارستان» جدا نمی‌شوند!  در کنار گسترش «سگ‌سالاری» از شیراز به گنبدکاووس،   تکرار سناریوی سازمان سیا از طریق «توکل به احساسات جمع»،   مهم‌ترین پیامد پیروزی دونالد ترامپ برای ملت ایران است!        

پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحد که از قضای روزگار با میعاد تاریخی 9 نوامبر نیز تقارن زمانی یافت، ‌ سیل خروشانی از تحلیل‌های عالمانه و شکمی پیرامون دلائل پیروزی ترامپ و شکست هیلاری کلینتون در اردوگاه غرب به راه افتاد!   مسلم است که محافل طویلة مشروعه نیز فعالانه در این بساط سرگرم‌کننده شرکت کردند،   بدون آنکه یک نکتة ‌پیش‌پاافتاده را در نظر گیرند.   و آن اینکه،‌  حاکمیت آمریکا یک مجموعة جنایتکار و «برتری‌طلب» است و سرنوشت خود را به «رأی مردم» نمی‌سپارد.  در نتیجه، پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری،  بازتاب «اجماع محافل حاکم» باید تلقی شود.   و از آنجا که طی سدة اخیر محافل کذا از انواع تروریسم در قالب فاشیسم،  نازیسم و اسلام‌سیاسی حمایت کرده،   برای آشنائی با محورهائی که محافل مذکور پیرامون آن به اجماع رسیده‌اند،  از اسناد و مدارک بی‌نیازیم.  کافی است نیم‌نگاهی به گسترش پروپاگاند «آخوندنوازی و مردم‌پرستی»،  یعنی پیامدهای قابل پیش‌بینی دیدار غیرمنتظرة  «ترامپ ـ اوباما» در فردای پیروزی دونالد ترامپ بیاندازیم.

پس از این دیدار،   باراک اوباما برای تشویق اتحادیة اروپا به تحریم روسیه راهی یونان و آلمان شد،   و پس از گفتگوی تلفنی «ترامپ ـ ستولنبرگ»،   شاهد مانور نظامی ارتش ناتو در لیتوانی و لتونی،   و به راه افتادن کاروان خردجال فاشیست‌ها در داخل خاک اینکشورها بودیم.   به عبارت دیگر،‌  سیاست خارجی دولت ترامپ «تداوم» راه پوپولیسم دستگاه اوباما است!   و وعظ و خطابة‌ باراک اوباما و تناقض‌گوئی وی شاهدی است بر این مدعا.  باراک اوباما ابتدا در یونان پیرامون مبارزه با «ناسیونالیسم نارس» فتوی صدورید،  سپس تعریف نوینی از  دمکراسی ارائه داد که با نظم حقوقی ارتباطی ندارد!

بله،  باراک اوباما در یونان بالای منبر رفت و پس از  انتقاد از «ناسیونالیسم نارس» ـ رادیوفردا، مورخ 15 نوامبر سالجاری ـ  با ارائه تعریف خیابانی و داش‌مشتی‌پسند از دمکراسی،   «نظم حقوقی و انسان‌محوری» را در پرانتز گذاشت:‌

«[...] رئیس جمهوری آمریکا گفت: لازمه دموکراسی مصالحه است[...]»
منبع: صدای آمریکا،مورخ 16 نوامبر 2016

خلاصه «ای کسانی که ایمان آورده‌اید،   بدانید و آگاه باشید» که ناسیونالیسم خوب و نازنازی،   یعنی ناسیونالیسم «رسیده»،   و دمکراسی هم یعنی «مصالحه!»  حال این پرسش مطرح می‌شود که مصالحه با که و برای چه؟!  برای درک ابعاد این «مصالحه» باید نیم نگاهی به افغانستان بیاندازیم ـ  در اینکشور دولت‌ دست‌نشانده با حمایت آمریکا مشغول مذاکره با طالبان است ـ  تا دریابیم که در قاموس آتلانتیست‌ها،  مصالحه از «بده ـ بستان با تروریست‌ها» فراتر نخواهد رفت!   البته این بساط جدید نیست و به افغانستان هم محدود نمی‌شود؛   عادی‌سازی خشونت،   از طریق حمایت از توحش و تعصب جمع ـ  دین‌پرستی،   قوم‌پرستی،  نژادپرستی و... ـ   ویژگی سیاست‌های آتلانتیست است و این سیاست انسان‌ستیز را به صراحت در «برکسیت»،  و سپس در مبارزات انتخاباتی ایالات‌متحد شاهد بوده‌ایم.

دولت بریتانیا در راه گسترش پوپولیسم،   تصمیم‌گیری در مورد «خروج از اتحادیة اروپا» را به «رأی مردم» گذارد!   ‌حال آنکه همین حاکمیت،   برای پیوستن به اتحادیة ‌مذکور،  به هیچ عنوان «نظر مردم» را نپرسیده بود!   خلاصه،   «محافل آتلانتیست» هرگاه برای تاراج و تخریب با مشکلی مواجه می‌شوند،   می‌کوشند با تکیه بر «حماقت و توحش جمع» آن را حل‌وفصل کنند.  و یادآور شویم که این «شیوة قدسی»،   طی سدة اخیر به دو جنگ جهانی منجر شده،  و اینبار هم راه دور نمی‌باید رفت؛   «جنگ سوم» ناگفته به راه افتاده!   جنگی که  روسیه را در برابر مزدوران ارتش ناتو در سوریه قرار داده و ... و نه تنها حمایت لندن و واشنگتن از تروریسم را بر ملا کرده که به ویژه پس از ناکامی کودتای 15 ژوئیه،  ‌ پادوهای ترک و پاک و عرب و جمکرانی غرب را نیز در بن‌بست انداخته.   از قضای روزگار پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات‌متحد نیز «مزید برعلت» شده؛‌   این پیروزی «تلخ»،‌ فدریکا موگرینی را نیز مانند حسن روحانی به هذیان‌گوئی انداخت.

موگرینی،  وزیر امور خارجة اتحادیة اروپا پس از نشست اضطراری این اتحادیه دقیقاً همان جفنگیات حسن روحانی را تکرار کرد،   و گفت «تقابل ما با مسکو ادامه خواهد داشت و سیاست ما تغییر نمی‌کند!»  به عبارت دیگر،   موگرینی چنین می‌پندارد که با شعار و لاف و گزاف می‌توان راه بر تحولات اجتناب‌ناپذیر بست و «ایستائی و سکون» را تداوم بخشید.   البته موگرینی و روحانی در این عرصه حماقت تنها نیستند،  ‌ اربابان «جان بولتون» نیز در همین بحر توهم شناورند!   از اینرو قلادة «جان بولتون» را گشودند تا آمریکا را دشمن سرسخت حکومت ولایت فقیه معرفی کند،‌   و از این مفر علوفة کافی برای تغذیة‌ تبلیغات‌چی‌های طویلة مشروعه فراهم آورد و طبق معمول،   با توسل به واژگون‌نمائی،  ماتحت آخوند را صیقل بزند.

[...] 
وز انتهای افق، بانگی
به غیر همهمۀ گرگان
به این دیار نمی‌آید
[...]
همزمان با وقوقیة‌ جان بولتون،  و وعظ و خطابة جهادی اوباما در مورد دمکراسی،  بی‌بی‌سی هم با اعلیحضرت مصاحبه‌ای ترتیب داد و از ایشان درخواست کرد تا در مورد نامه‌ای که برای دونالد ترامپ نگاشته‌اند،   توضیحاتی ارائه دهند.   ایشان کار را با دروغ آغاز کردند و فرمودند:

«[...] دمکراسی‌های غرب در مورد ماهیت حکومت اسلامی دچار اشتباه شده‌اند[...]»
منبع:‌  بی‌بی‌سی،  مورخ 16 نوامبر سالجاری 

بله،   طفلک‌ها «اشتباه» کردند؛  بچه بودند؛  نمی‌دانستند!  و جالب اینجاست که این «اشتباه» آنقدر به مذاق‌شان شیرین آمده که آن را در افغانستان و عراق و تونس و لیبی و مصر و سوریه هم «تکرار» نمودند!   البته اعلیحضرت به این مسائل پیش‌پاافتاده کاری ندارند،   ایشان نگران پرستیژ «دمکراسی‌های غرب» هستند!   همان دمکراسی‌هائی را می‌گوئیم که برای پرکردن جیب بانکداران آنگلوساکسون،  از تاراج اتباع خود نیز دریغ ندارند!   کافی است نیم نگاهی به برنامه‌های «ریاضت اقتصادی»،   یا همان سیاست گسترش فقر در اتحادیة اروپا بیاندازیم.   این سیاست که بر کاهش بودجة آموزش و بهداشت و خدمات رفاهی و امنیت شهروندان استوار شده،   دقیقاً همان سیاستی است که حسن روحانی،  ‌ به فرمان ولی‌فقیه در ایران اجرائی کرده و نه تنها تولید را به تعطیل کشانده که لات‌سالاری را نیز به زیور سگ‌سالاری آراسته!

بله دست حسن فوتبال برای تاراج و سرکوب به مراتب بازتر است؛   می‌تواند کارخانه‌ها را تعطیل کند،  آتش‌سوزی‌های سازمان یافته در صنایع و جنگل‌ها به راه اندازد،   و برای «مدیریت شهرها»،   سگ‌های ولگرد را به کمک شهربانی آیرون‌ساید بیاورد.  و باید اذعان داشت که در این زمینة خاص مهارت فراوان دارد.   دولت حسن فوتبال،   طی چند هفته موفق شده الگوی «حکومت نظامی» سگ‌سالار شیراز را در گنبدکاووس هم به مورد اجراء بگذارد.   

جریان از اینقرار است که شهرداری برای کمک به شهربانی آیرون‌ساید از انجام وظیفة قانونی‌اش خودداری می‌کند تا زمینة گسترش ارعاب مردم فراهم آید:

«[...] وجود بی‌شمار سگ‌های ولگرد و بعضاً حرکت گله‌ای آنان در معابر شهری [...] سبب شده تا اعضای خانواده به ویژه فرزندان برای انجام امور خارج از منزل به ویژه هنگام رفتن به مدرسه، ترس و استرس داشته باشند[...] به گفتة سرپرست مرکز بهداشت گنبدکاووس،  از ابتدای سال جاری تاکنون درمجموع 1250 گزش انسان توسط سگ گزارش شده[...]» ‌
منبع: ایرنا،  12 نوامبر 2016، کدخبر:‌ 82304662

 بله،   این است مهم‌ترین «دستاورد» دولت تدبیر و تف سربالای جمعی،  پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات کودتائی آمریکا!   وقتی مردم می‌پرسند،   چرا شهرداری سگ‌های ولگرد را جمع‌آوری نمی‌کند،‌   شهرداری می‌گوید امکانات و زیرساخت نداریم!   در عوض نشست برگزار می‌کنند تا در مورد خطر سگ‌های ولگرد «هشدار» بدهند:‌

«[...] ‌چند هفته پیش معاون سیاسی اجتماعی فرماندار گنبدکاووس در نشست هماهنگی پیشگیری از بروز بیماری هاری،   نسبت به افزایش سگ های ولگرد و اینکه وجود این سگ‌ها تهدیدی بر سلامت عمومی شهروندان است،   هشدار داده بود[...]»
همان منبع

باری در طویلة مطلق‌گرایان،‌   «دولت» وظیفه دارد در فضای عمومی ـ  شهری و روستائی ـ نابسامانی ایجاد کند،  بعد هم در مورد آن «هشدار» بدهد!  دقیقاً همین کار را آتلانتیست‌ها با تروریست‌ها می‌کنند؛  آن‌ها را پرورش می‌دهند،  و بعد بوق‌های‌شان در مورد «وجود تروریست‌ در اروپا» هشدار می‌دهد!   گویا تروریست‌ها عین جبرئیل از آسمان به زمین آمده‌اند،   از اینرو هیچیک از دمکراسی‌های غرب «مسئولیت» حضور اینان را در خاک اروپا نخواهد پذیرفت!  همانطور که حکومت زال‌ممد هم تاکنون،  چه در مورد گلة سگ‌های مهاجم و چه در دیگر موارد هیچ «مسئولیتی» نپذیرفته.   دلیل هم روشن است؛  در تمام طویله‌های اسلامی که آمریکا به راه انداخته،   «وظیفة قوة مجریه» به تاراج و تخریب،   و «هشدار» در مورد تاراج و تخریب محدود می‌شود.   وظیفة رسانه‌ها نیز از «شایعه‌پراکنی و دادن آدرس عوضی»،   جهت گسترش دامنة ابهام و خشونت فراتر نمی‌رود.   قوای قضائیه و مقننه نیز در همین مسیر فاقد چارچوب حقوقی،  به سرکوب و تاراج ملت‌ها بسنده می‌کنند.  کافی است سری به ترکیه بزنیم.

در اینکشور برای عادی‌سازی «تجاوز» و مجازات قربانی تجاوز لایحه‌ تقدیم مجلس شده!   به موجب این لایحة خرکی،   اگر «متجاوز با قربانی تجاوز ازدواج کند،  ‌ مجازات نخواهد شد!» به عبارت دیگر،‌   قربانی تجاوز «محکوم» می‌شود که با فرد متجاوز ازدواج هم بکند!   پس از تقدیم این لایحه به مجلس،  رجب اردوغان بالای منبر دوید و در مورد جایگزین کردن اتحادیة اروپا با «پیمان شانگهای» و ورود ترکیه به منطقة تجاری اوراسیا فتوی صدورید!    خلاصه بگوئیم،   دولت ترکیه که هنوز عضو ارتش ناتوست،   در داخل به عادی‌سازی خشونت و تجاوز مشغول شده،  و می‌خواهد یک پا هم در پیمان شانگهای و منطقة‌ اوراسیا  بگذارد،   و از این طریق برای سازمان ناتو دلالی کند!  به همین دلیل نیز ژنرال فلین،  مشاور دونالد ترامپ که از کودتای 15 ژوئیه حمایت کرده بود،  ‌ با انتقاد از فتح‌الله گولن،  در واقع گوشه چشمی به سلطان رجب نشان داد.   و همین گوشه چشم ژنرال طرفدار کودتا،  کافی بود تا «ناسیونالیسم نارس» که اخیراً در یونان مورد انتقاد شدید باراک اوباما قرار گرفته بود،   تبدیل شود به «ناسیونالیسم رسیده» و مورد تأئید سازمان ناتو!

ویژگی این «ناسیونالیسم رسیده» زن‌ستیزی و «ابراز نفرت ترک از کرد» در داخل و خارج ترکیه است،‌  و زمینة تجزیة ترکیه و ایجاد کردستان بزرگ را فراهم می‌آورد.   از اینرو در پی بلبل‌زبانی ژنرال فلین،‌   بمبی هم در دیاربکر،   بزرگ‌ترین شهر کردنشین ترکیه منفجر کردند،   و منابع امنیتی ترکیه آن را به حساب «کودکان» گذاشتند:‌

«[...]‌به گزارش خبرگزاری آناتولی ترکیه [...] ‌منابع امنیتی [...] گفتند که دو کودک 12 و 13 ساله بامداد یکشنبه ایندو بمب دست‌ساز را در مراسم موسیقی کار گذاشته‌اند [...]»
منبع: ایرنا،  ‌مورخ 20 نوامبر 2016 کدخبر: 82315179

بله از قضای روزگار،   همزمان با مراسم روضه‌و‌زوزة‌ شیعی‌مسلکان در عراق و ایران،  «دوکودک» هم در «مراسم موسیقی» بمب گذاشته‌اند!   یکوقت فکر نکنید که این «دوکودک» با بساط طویلة شیعی و تجزیة‌ بی‌سروصدای ایران ارتباطی دارند،   ‌به هیچ عنوان! تقارن زمانی انفجار بمب با دکان کربلا کاملاً اتفاقی است،   همانطور که ممنوعیت «زندگی انسانی» در ایران هم اتفاقی است!   هیچکس نمی‌خواهد ایران را به آشوب بکشاند و پای ارتش ناتو را به سواحل خزر باز کند!   اصولاً حکومت زال‌ممد با مسائل «مادی» هیچکاری ندارد؛‌  و به ویژه پس از رأی مجلس نمایندگان آمریکا به ادامة تحریم اقتصادی ایران،   زال‌ممد «دپرسیون کرده» و نسبت به همة مسائل «بی‌تفاوت» شده. 

به یاد داریم که در تاریخ 12 آبانماه سالجاری،  ‌ مقام معظم جمکران عشوه شتری برای دونالد ترامپ آمدند و فرمودند:   «ترامپ حق دارد؛ حرف مردم را می‌زند  و ...» و از این جفنگیات آخوندی.  ولی پس از پیروزی ترامپ  مقام معظم یک هفته زبان‌شان بند آمده بود!  گویا ایشان در انتظار ناز و نوازش ارباب و لغو فوری همة تحریم‌ها نشسته بودند که ناگهان چماق مجلس نمایندگان بر فرق مبارک‌شان فرود آمد و بلافاصله «شفا» یافته،  ابراز بی‌تفاوتی فرمودند!   سپس نوبت به شاخک اسلامی سازمان سیا رسید تا در وقوقیة جمعه «بی‌تفاوتی» را با ایستادگی و مقاومت در ترادف قرار دهد:‌       

«[...] همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند ما در این موضوع [پیروزی دونالد ترامپ] وارد نمی‌شویم [...] همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند [...]‌ و امام خمینی  نیز آن را پایه‌ریزی کردند باید در برابر دشمنان محکم ایستاد [...] شرایط دنیای امروز وضع نامناسبی است [...] ‌و ما با این شرایط مواجه هستیم [...]‌ باید ببینیم در این شرایط چه اقدامی می‌توانیم انجام دهیم، در روایات انتظار فرج توصیه شده[...]‌»
منبع:  فارس‌نیوز،   مورخ 28 آبان‌ماه سالجاری

و به محض قرائت وقوقیة مذکور،   سازمان سیا به شیخ صادق مأموریت داد تا «فرج» را برای حکومت زال‌ممد بفرستد!   و اینچنین بود که «فرج سرکوهی» در سفرة پنج تن «ظهور» کرد و ضمن معرفی «شازده احتجاب» به عنوان بهترین «داستان ادبیات فارسی»،  پولدارها و طبقة‌ متوسط و به ویژه شخص احمد شاملو را زیر لگد انداخت و از ابتذال حاکم بر عرصة فرهنگ و سیاست ایران شدیداً انتقاد کرد!

از مجموعه بیانات گرانسنگ پروفسور فرج‌ سرکوهی بهتر است به تصویری اکتفا کنیم که ایشان از «احمد شاملو» ارائه داده‌اند.   احمد شاملو همانطور که می‌دانیم به دلیل ابراز نفرت از شاهنامه و فردوسی و نمادهای غیرآخوندی ایران،‌  قبلة آمال حزب توده و دیگر چپ‌نمایان جمکران شده،   و استاد سرکوهی هم در باشگاه مک‌کارتیست‌های «جهان‌وطن» عضویت فعال دارند.   در نتیجه مزد می‌گیرند تا «غیرخود» را به صور متفاوت مورد تهاجم قرار دهند.  و چون احمد شاملو،  علیرغم تعلقات‌اش به آستان مقدس پوپولیسم،  هم‌آخوری سرکوهی نبوده و به ویژه دیگر نمی‌تواند واکنشی به اظهارات وی نشان  دهد،  کیسه بوکس مناسبی به شمار می‌رود:

«[...] نمی‌‌خواهم وارد مسائل شخصی شوم! آقای شاملو[...] بعضی موقع‌ها می‌نشست [...] دو تا دیس چلوکباب می‌خورد یا دو تا دیزی پر چرب سنتی.   نباید می‌خورد چون بیماری قند داشت[...]‌»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 18 نوامبر2016 

بله فرج سرکوهی نمی‌خواهد وارد «مسائل شخصی» شود،   ولی از احمد شاملو تصویر «ابله و شکمباره» ارائه می‌دهد،‌  و در ادامه از ابتذال حاکم بر عرصة فرهنگ و سیاست ایران هم انتقاد به عمل می‌آورد!   دقیقاً همان کاری را می‌کند که قریب 4 دهه است مقامات حکومت پوشالی زال‌ممد انجام می‌دهند:   جیب ملت ایران را می‌زنند و همزمان از فساد مالی و امپریالیسم گلایه‌ها دارند!    به این خیال خام که با وراجی و شعار می‌توانند واقعیت راپنهان دارند و حساب خود را از اربابان تاراجگرشان جدا کنند!   استاد سرکوهی هم به همین توهم «مردمی» دچار شده‌اند،   می‌پندارند با شعار «ابتذال خیلی بد است»،‌  می‌توانند ابتذال‌شان را پنهان دارند،‌  و از خود تصویر « متمدن و بافرهنگ» ارائه دهند.