جمعه، بهمن ۲۷، ۱۳۹۶

تمام رفراندوم‌های روتچیلد!




«[...] تمام فلسفه اسلام روی نجاست بنا شده،  اگر پائین تنه را از آن بگیرند،  اسلام رویهم می‌غلتد و دیگر مفهومی ندارد [...] سرتاسر ممالکی را که فتح کردند مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دوروئی و تقیه و دزدی و چاپلوسی و کون آخوندلیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت در آوردند [...] همه‌اش زیر سلطه اموات زندگی می‌کنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت می‌نمایند. کاری که پست‌ترین جانور نمی‌کند[...]»
منبع: صادق هدایت،‌  «توپ مرواری.» 

دو روز پس از آغاز سفر رکس تیلرسون به کشورهای منطقة خاورمیانه،  تیراندازی در یکی از دبیرستان‌های فلوریدا 17 کشته و ده‌ها زخمی برجای گذاشت.   البته این نخستین بار نیست که شاهد چنین فاجعه‌ای هستیم،   ولی نخستین بار است که دکان شیادان «اصلاح‌طلب ـ اصولگرا» در ایران بسته می‌شود و ارتش سوریه یک فروند «اف ـ 16» اسرائیل را سرنگون می‌کند.  و این نخستین بار است که در میعاد 4 نوامبر،  خوش‌رقصی عربستان و عجم‌ستان نتیجة معکوس به بار می‌آورد و حکومت زال‌ممد را به چنان افلاسی می‌اندازد که سالگرد پیروزی انقلاب‌اش را با انتشار شایعة مرگ علی خامنه‌ای جشن می‌گیرد و رئیس دولت تف و تکفیر هم در وعظ و خطابة ویژة میعاد شوم 11 فوریه ـ   90 سالگی واتیکان،   و 40 سالگی حکومت فدائیان اسلام ـ   بر طبل «رفراندوم» می‌کوبد:

«[...] قانون اساسی بن‌بست ها را برداشته است اگر جائی با هم بحث داریم به اصل 59 قانون اساسی مراجعه کنیم که می‌گوید در اختلاف‌نظرها باید به آرا مردم مراجعه کنیم.  اگر اختلافی هست صندوق آرا را بیاوریم هر چه مردم گفتند به آن عمل کنیم [...]»     
منبع: مهرنیوز،   مورخ 11 فوریه 2018 ، کدخبر:4225059

بله اربابان آتلانتیست حکومت ملایان به بن‌بست رسیده‌اند،  و رئیس دولت تف و تکفیر می‌خواهد برای نجات آتلانتیسم «موحد و حسینی» و آدمخوار به «آراء مردم» مراجعه کند و هر آنچه «مردم» گفتند همان را انجام دهد!  خلاصه کنیزمطبخی لندن و واشنگتن می‌پندارد با کمک بوق‌های آتلانتیسم می‌تواند همان بساط خررنگ‌کن دولت خیابانی شیخ مهدی بازرگان را به عنوان «رفراندوم» بازتولید کند!   ولی برخلاف توهم عوام و نخبگان جمکرانی،   «رفراندوم» سفرة نذری نیست که هر کس بخواهد،  آن را پهن کند!   رفراندوم منحصر به یک «دمکراسی تثبیت» شده است!   برگزاری «رفراندوم» توسط حکومتی که شهروندی را به رسمیت نمی‌شناسد،  آزادی بیان را مضر تشخیص می‌دهد،  و بساط پدوفیلی و برده فروشی و تعدد زوجات و سنگسار و قصاص و ... و دیگر احکام توحش صدر اسلام در کشورمان به راه انداخته،   تحریف و پوچ‌سازی «رفراندوم» خوانده می‌شود؛   فقط درد اراذلی را درمان می‌کند که مانند شیخ مهدی بازرگان،   عشق آتلانتیسم به دل‌شان اوفتاده بود.  

البته روند پوچ‌سازی رفراندوم از «ابتکارات» محمد مصدق ـ  عضو فکل‌کراواتی فدائیان اسلام ـ  بود،  و به مصداق  «ارث خرس به کفتار می‌رسد»،  پس از پیروزی آخوند و آتلانتیسم بر ملت ایران به شیخ مهدی بازرگان رسید؛  اینک همین «رفراندوم» را می‌بینیم که از زیر عبای حسن روحانی و 15 عدد عمله‌اکرة حکومتی،  از جمله شیرین عبادی و نوری‌زاد و ... بیرون زده.  خلاصه این 15 عملة محفل «شیخ‌وشاه» نیز خواهان بازتولید گربه‌رقصانی پیشوای‌ خودفروخته‌شان،  محمد مصدق شده‌اند،  ‌چرا؟ چون گاری شکستة  لندن و واشنگتن حسابی در گل گیر کرده و لوتی و عنترهای آتلانتیسم سعی دارند با هیاهو و شعار پوچ،  همه را در داخل و خارج کشور پیرامون واژة «رفراندوم» در نوعی اجماع فاشیستی «ذوب» کنند!   اینهمه بدون آنکه در نظر آورند،  نه در طویلة مشروعه می‌توان «رفراندوم» برگزار کرد و نه در هیاهوی کودتای نمایشی و آریامهری!   ولی برای پیشخدمت‌های استعمار مسائل حقوقی اهمیتی ندارد،  ‌ مهم این است که «نمایش رفراندوم» در ایران برگزار شود!  اصولاً حکومت ایران،   حداقل طی سدة اخیر،   یک حکومت دست‌نشانده و نمایشی بوده!  طی اینمدت مدید هیچ مقامی در حکومت‌های پیاپی کشورمان در جایگاه واقعی اجتماعی خود قرار نگرفت،   و هر کس نیز تلاش کرد تا جایگاه واقعی اجتماعی‌اش را به ارزش بگذارد و مسئولیت بپذیرد،  به سرنوشت رزم‌آرا‌ء‌ها دچار شد.

همانطور که می‌دانیم،   رزم‌آرا می‌خواست ملی کردن نفت را از طریق «مذاکره» ـ روند حقوقی ـ حل کند و این روند به زیان انگلستان بود،   چرا که لندن را از تحمیل تحریم‌های اقتصادی به ملت ایران،  و وارد کردن کنسرسیوم و سازمان سیا به عرصة «اقتصادی ـ  سیاسی» کشورمان محروم می‌کرد!  در مورد یکجانبه‌گرائی و نقض مقررات بین‌المللی توسط حکومت «شیخ‌وشاه» برای گسترش منافع اربابان غربی‌اش پیشتر به تفصیل نوشته‌ایم و اگر بخواهیم توضیح بیشتری بدهیم از اصل مطلب دور می‌شویم.  چرا که اصل مطلب «شبیه‌سازی و نمایش» در کشورمان است؛   شبیه‌سازی رفراندوم،   انتخابات و ... و اینک شبیه‌سازی «شورش!»   

این سناریو که از 28 دسامبر 2017 در شهر مشهد،  یا بریتانیای صغیر‌ با راهپیمائی حدود 200 چادرسیای «معترض به گرانی» به صحنه آمد،  همچون طاعون به ده‌ها شهر کوچک سرایت کرده،   رنگ سیاسی به خود گرفت!   همانطور که در وبلاگ «دیگ و دیکتاتور» هم گفتیم،   در شعارهای این تظاهرات ظاهراً «فراگیر»،   چیزی جز «نفی و خشونت و حماقت» نمی‌یافتیم!   به همین دلیل همزمان با حضور فراگیر «مردم» در سالگرد پیروزی «انقلاب اسلامی»،   گروهی را به خیابان آوردند تا همین شعارها را بازنشخوار کنند:

«مرگ بر دیکتاتور؛  ‌استقلال،  آزادی،  جمهوری ایرانی!»  

بله همانطورکه در دورة‌ پهلوی دوم با حسینیه‌سازی و آخوندنوازی و سانسور و ... و خصوصاً پروپاگاند برای تقدس آخوند و توله ‌آخوند،  و حقنه کردن «مستندهای» روضه و زوزه و ضجه در حرم این امام و آن امام‌شان،   زمینه را برای تثبیت استبداد نوین ـ  استقرار جمهوری اسلامی ـ  فراهم آوردند،  اینک می‌خواهند زمینه را برای استقرار «جمهوری ایرانی» فراهم کنند.  ولی «جمهوری ایرانی» جز دیکتاتوری و «ضدجمهور» نیست!  بهتر بگوئیم،  این «جمهور» من‌درآوردی و نیست درجهان روی دیگر همان ابهامی است که 40 سال پیش نام «جمهوری اسلامی» بر خود نهاد.  کافی است به مقالة شادروان مصطفی رحیمی که در اوج خوشرقصی بادمجان‌ دورقاب‌چینان برای استقرار حکومت آخوند نگاشته شد،   نیم نگاهی بیاندازیم،  هم آنجا که می‌گوید:

«[...] عبارت جمهوری اسلامی [...] بسیار مبهم است و هر کس از آن برداشتی منطبق با افکار خود دارد.  به طوری که کمتر دو نفری می‌توان یافت که از آن استنباط واحدی داشته باشند[...]»
منبع: آیندگان،   مورخ 16 ژانویه 1979    

مصطفی رحیمی تنها روشنفکری بود که 39 سال پیش مخالفت خود را به صورتی مستدل و  منطقی با «جمهوری اسلامی» اعلام داشت و از پیوستن به سیاهی لشکر آتلانتیسم خودداری کرد!  یادآور شویم مصطفی رحیمی در دوران پهلوی دوم هم از سوی حکومت «مدرن و امروزی» آریامهر ممنوع‌القلم شده بود!   و به ویژه این روزها،  که بادمجان دور قاب‌چینان رضاشاه دوم،   برای قلع و قمع «اشرار» چماق تکفیر به دست گرفته‌اند،  و گلة وحش دست‌اندرکار زمینه‌سازی برای «جمهوری ایرانی» شده‌،  هیچکس مصلحت نمی‌بیند تا «مصطفی رحیمی» را به یاد آورد!   دلیل هم روشن است؛   مصطفی رحیمی از همان روزها در تقابل با گلة وحش قرار گرفت،   نه به چپ‌نمایان ملازده و خلق‌پرست ارادتی داشت،  نه به چماق‌کشان مجذوب سلطنت و امامت و ولایت!   و مسلماً اگر امروز هم در میان ما می‌بود همانطور که با «جمهوری اسلامی» مخالفت‌اش را ابراز کرد،  «جمهوری  ایرانی» را به شیوة منطقی خود به زیر سئوال ‌برده بود.   چرا که از قضای روزگار بر عبارت «جمهوری ایرانی» همان ابهامی حاکم است که بر ملغمه‌ای به نام «جمهوری اسلامی.»   و نیازی نیست بگوئیم،   «ابهام» پرده‌ای است بر چهرة پلید استعمار و فاشیسم دست‌نشانده‌اش.  همین ابهامات به کنیزمطبخی‌های آمریکا امکان می‌دهد تا از خود تصویر «مخالف آمریکا» ارائه دهند.                      
                             
شاهد بودیم که در آستانة چهلمین سالگرد کودتای محفل «کارتر ـ  برژینسکی»،  حسن روحانی بالای منبر رفت؛   از پیروزی کودتای ارباب در ایران ابراز خرسندی نموده؛   به شکست آمریکا در ایران اشاره کرد،  و در جایگاه وکیل مدافع مردگان در برابر خداوند لنگر انداخت:‌

«[...] خرسندم در سی‌ونهمین سالگرد انقلاب اسلامی [...] از خدا  برای روح امام و ارواح شهدا که انقلاب این سرزمین را به پیروزی رساندند طلب آمرزش کنم [...] شاهد شکست آمریکا در یک سال گذشته بودیم،   زیرا می‌خواستند در امور داخلی ما مداخله کنند اما مردم ما [...] توطئة آن‌ها را خنثی کردند[...]»
منبع: مهرنیوز،  مورخ 11 فوریه 2018
همانطور که می‌بینیم حسن روحانی،‌  شخصاً در «شکست» فرضی آمریکا هیچ دخالتی نداشته،‌   تل موهومی به نام «مردم» از دخالت آمریکا در امور داخلی کنیزمطبخی‌اش جلوگیری کرده‌اند!  دلیل هم اینکه در چاهک اسلامی روتچیلد،  رئیس قوة‌ مجریه،   مانند دیگر مقامات‌ هرگز در زمان حال و در جایگاه واقعی اجتماعی‌اش قرار نمی‌گیرد؛   از طرف خودش سخن نمی‌گوید،  همواره در جایگاه برتر لنگر انداخته و «مبهمات» می‌بافد.  ایشان از هرگونه مسئولیتی مبری هستند،  حتی از مسئولیت «پیروزی» بر ارباب!  

به عنوان نمونه،   رئیس دولت تف‌وتکفیر در آنچه آشوب‌های دی‌ماه خوانده شد،   و از قضای روزگار «10 روز» به طول انجامید،  تا نوعی «دهة فجر» برای مقامات «جمهوری ایرانی» دست‌وپا کرده باشد،   هیچ مسئولیتی نپذیرفت و حاضر نشد «وزیرکشور» را توبیخ یا برکنار کند!   ورای این حرف‌ها،   سیاهی لشکری که به عنوان نمایندگان منتخب مردم در مجلس «طویلة مشروعه» لنگر انداخته و به امور داخلی همة کشورهای جهان دخالت می‌کند،  زحمت استیضاح وزیر کشور را نیز بر خود هموار نکرد!  یعنی دیگر حال و روزی برای‌شان نمانده تا نقش «نمایندة مردم» ایفا کنند!   دلیل هم اینکه این روزها چندین و چند تل موهوم «مردم» ایجاد شده،   و درکنار هر تل «مردم» هم یک مدعی قد علم کرده!

یک «مردم» داریم که دونالد ترامپ در کنارشان نشسته؛   «مردم» دیگری هم دیده می‌شود که  حکومت زال‌ممد ـ از اصولگرا و اصلاح‌طلب و غیره ـ  در کنارش ایستاده؛   یک «مردم» ویژه هم داریم که 15 نخبة جمکرانی وکیل مدافع‌اش شده‌،   می‌خواهد برایش «رفراندوم» برگزار کند!   و این‌ «مردم‌ها»،  سوای «مردم» گروه‌های چپ‌نما و مجاهد و غیره است.  ولی احدی را در کنار «ملت ایران» نمی‌یابیم که به مشکلات مادی و واقعی‌شان رسیدگی کند!   به عنوان نمونه زمانیکه استاندار بلوچستان برای رفع مشکلات مردم این منطقه به علی خامنه‌ای مراجعه می‌کند،  «مقام موقت» جمکران که در عرصة رسانه‌ای مثل شخص آریامهر قدرقدرت شده و «همة امور» را تحت نظارت دارد‌ و مانع «خدمت دولت» به مردم می‌شود،  پاسخ می‌دهد «از دست ‌ما کاری بر نمی‌آید:»

«دانیال محبی استاندار سیستان و بلوچستان امروز در جریان دیدار [...] با آیت‌الله خامنه‌ای [...] سه مشکل اصلی این استان را کم‌آبی، احداث راه‌آهن چابهار ـ مشهد و اماکن آموزش و پرورش عنوان کرده بود [...] رهبر جمهوری اسلامی ایران در پاسخ [...]گفته این موضوع به او ارتباطی ندارد و باید آن را با مقام‌های دولتی در میان بگذارد [...]»
منبع: بی‌بی‌‌سی،  مورخ 13 فوریه 2018

البته علی خامنه‌‌ای دروغ نگفته!   دیکتاتور،   آنهم از نوع دست نشاند‌ه،  صورتکی بیش نیست!  صورتکی است بر تاراج و سرکوب سازمان‌یافتة استعمار!   و همانطور که شاهدیم،  جابجائی افراد ـ  نشستن شیخ بجای شاه ـ   نه تنها در این روند وقفه‌ای ایجاد نکرد که شتاب بیشتری هم به آن ‌داد!  و از قضای روزگار این است دلیل کوفتن حضرات بر طبل «رفراندوم!» 

شرایط کشور به «دیوانه‌خانة لاهیجان» در رمان «آقای سخاوتمند»‌ می‌ماند!  حسن روحانی رفراندوم می‌خواهد؛   پیشخدمت محفل نوبل رفراندوم می‌خواهد؛   لاتی که از دیوار سفارت آمریکا بالارفته،  رفراندوم می‌خواهد؛  رضاپهلوی هم،  البته «پس از سقوط حکومت» رفراندوم می‌خواهد!   شاید به همین دلیل بود که حسن روحانی یک ارتشی را به عنوان وزیر دفاع معرفی کرد،  باشد تا یک‌بار دیگر «ارتش در کنار مردم قرارگیرد!»   ولی خوب،   از آنجا که تاریخ همیشه به صورت کمدی «تکرار» ‌شده،  سناریوی 28 دی‌ماه نتیجة واژگون به بار آورد!

از اینرو در سالگرد اعلام همبستگی «رسانه‌ای» همافران با رهبر تشکل تروریست فدائیان اسلام،   رهبر «موقت» طویلة مشروعه،  در پرت‌وپلاهائی که به خورد «تماشاچیان» می‌دهد،   بی‌بی‌گوزک‌های مقدس اقوام سامی و پرسوناژهای موهوم صحرای کربلا را رها کرده،   به افسانه‌های کودکان روی آورده بود.   علی خامنه‌ای بالای منبر رفت و ضمن تشبیه دو واژة مبهم «ظلم و فساد» به پرسوناژ افسانه‌ای «اژدهای هفت سر»،   بر مبارزه با این مبهمات تأکید فراوان نمود:

«[...] مبارزه با ظلم و فساد بسیار سخت است و همانگونه که چند سال قبل گفتم،  فساد همچون اژدهای هفت‌سر افسانه‌ها است که از بین بردن آن به راحتی امکان‌پذیر نیست ولی حتماً باید انجام شود [...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 8 فوریه 2018 

همچنانکه می‌بینیم بیانات خامنه‌ای بر دو محور «مبهم » تنظیم شده.  اولی به عرصة منفور عوام ـ  ظلم و فساد ـ ارجاع می‌دهد،  و دومی به پرسوناژ پلید عرصة افسانه‌ها  ـ اژدهای هفت‌سر!  به عبارت دیگر،  علی خامنه‌ای با یک چرخش زبان فساد سیاسی و اقتصادی سه قوة حکومت را از جایگاه واقعی‌اش خارج کرده،   آن را به عرصة افسانة کودکان پیوند ‌داده،  تا به این ترتیب با یک تیر چندین و چند نشان بزند.  هم از خود و اطرافیان‌اش سلب مسئولیت کند،  ‌هم از دولت و مجلس و قوة قضائیه، و از همه مهم‌تر از اربابان‌اش در غرب!   بله،  اگر به بیانات این نابغة جهان اسلام  دقت کنیم،  به صراحت می‌بینیم  زمانیکه «ظلم و فساد» به اژدها تشبیه می‌شود،  دیگر نیازی به استیضاح دولت،  و حساب پس دادن قوای ‌قضائیه و مجریه نیست.   «اژدها» پاسدار «ظلم و فساد» است و احدی هم حریف این اژدها نمی‌شود!  توگوئی اژدها را خداوند خونخوار ابراهیم فرستاده و می‌دانیم که فرستادة او احترامش «واجب» است!   چرا که این اژدها ارتباط مستقیم اربابان غربی‌ مقام موقت جمکران با شرایط کشور را از میان برداشته و از اینان که طی سدة اخیر برای «فدائیان اسلام» دایه‌های دل‌سوز‌تر از مادر بوده و هستند،  سلب مسئولیت می‌کند!   و از قضای روزگار شاید به دلیل مهرومحبت مادرانة «مقام موقت» به آتلانتیسم و تروریسم باشد که هفته نامة «نیوزویک» در جبین کنیزمطبخی آمریکا  جاه‌طلبی‌های امپریالیستی رویت فرموده بود!

این مشاهدات «اسیدی» را «الیوت آبرامز»،  کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه در شورای روابط خارجی و معاون مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید در هفته نامة نیوزویک قلمی کرده!  از قدیم گفته‌اند،  «نوکر ما چاکری داشت،   چاکر ما مخلصی داشت!»  نوکران آمریکا هم هریک به نوبة خود چاکری دارند،   و به نظر می‌آید که «الیوت آبرامز» از چاکران حکومت زال‌ممد باشد.  مأموریت ایشان ارائة تصویر قدرقدرت از نوکران آمریکاست.  و مطلب «علمی» ایشان،  همچون دیگر مطالب نیوزویک فقط بر «ادعا و تیز و آروغ» استوار شده.   آبرامز ادعا می‌کند،  آخوند رئیسی و پاسدار سلیمانی در ماه‌های اخیر از مرز سوریه،  لبنان و اسرائیل بازدید کرده‌اند!   سپس با تکیه بر ادعای سخنگوی نیروهای حشدالشعبی،  از سفرهای فرضی رئیسی و سلیمانی چند پیام نهفته هم استخراج می‌نماید.   نخست اینکه، حکومت ملایان مرز نمی‌شناسد و می‌خواهد بر عراق و سوریه و لبنان مسلط شود.  دیگر آنکه تصمیم برای جنگ لبنان با اسرائیل در تهران گرفته ‌می‌شود: 

«[...] مرزها برای ایران معنائی ندارد؛   جمهوری اسلامی مصمم است بر عراق،  سوریه و لبنان مسلط شود [...] تصمیم درباره ورود لبنان به مناقشه با اسرائیل در تهران گرفته خواهد شد، نه در بیروت [...]»
منبع:  صدای آمریکا،‌  مورخ 8 فوریه 2018

بله، حکومت ملایان که اقتصادش تحت نظارت لندن و واشنگتن است و اگر حمایت ارتش ناتو از او دریغ شود قاچاقی‌های تریاک شهرهای مشهد و سبزوار را اشغال نظامی خواهند کرد،   در توهمات «الیوت آبرامز» برای کل منطقه تصمیم هم می‌گیرد!   از همه مهم‌تر اینکه،  همین حکومت دست‌نشانده و مفلوک «مرز نمی‌شناسد!»   اتفاقاً آلمان نازی هم تا قبل از دریافت لگد ارتش سرخ «مرز» نمی‌شناخت!  در هر حال،   مطلب «الیوت آبرامز»  بی‌بی‌گوزک‌های ادیان ابراهیمی را تداعی می‌کند.   در این بی‌بی‌گوزک‌ها هم «مرز» وجود ندارد؛   نه مرز جغرافیائی،  نه مرز پیکر انسانی!   

فرستادگان خداوند خونخوار ابراهیم همه در جایگاه الهی نشسته،   خود را «مالک» جان و مال انسان‌ها می‌انگارند.   و همین نگرش است که در هزارة سوم بر ملت ایران تحمیل شده؛  ‌ آخوند،  به عنوان نمایندة خداوند ابراهیم،   خود را مالک ایران و جان و مال و پیکر ایرانی می‌شمارد.  آخوند که در عمق منجلاب فساد مالی،  اداری،  سیاسی و وابستگی به غرب دست‌وپا می‌زند،   دست دزد را می‌برد؛   نماد بردگی بر زن تحمیل می‌کند؛ ‌ ارتباط آزاد افراد بالغ را «جرم» به شمار می‌آورد؛  برای خوراک و پوشاک و گفتار و نوشتار و افکار و حتی نفس کشیدن انسان‌‌ها «فتوی» می‌صدورد؛  و تعدد زوجات و خرید و فروش برده و پدوفیلی را تحت عنوان «قوانین شرع» تشویق می‌کند.   کافی است،  ‌ به یاد آوریم که روح‌الله خمینی خود با یک دختر بچة 12 ساله ازدواج کرده بود و آخوند منتظری و آخوند طالقانی،  دو «کشتزاره» بودند!   بگذریم و بازگردیم به مطلب الیوت آبرامز.

هنوز این شمارة «نیوزویک» روی دکه‌ها خاک می‌خورد که خبر سرنگون شدن یک «پهپاد ایران» و سپس هدف قرارگرفتن یک فروند «اف ـ 16» ارتش اسرائیل توسط پدافند سوریه منتشر شد،   و حکومت ملایان سخت به «تته‌ پته» افتاد.  درکمال تعجب،   ارتش اسرائیل هم بجای خط‌ونشان کشیدن برای سوریه و جمکران،  قضیه را آناً فیصله داد!   به استنباط ما،   در تاریخ 10 فوریه سال‌جاری،  جمکرانی‌ها به فرمان آمریکا به حریم هوائی اسرائیل تجاوز کردند،  باشد تا ارتش اسرائیل هم تحت فرمان آمریکا به این عمل واکنش نظامی نشان دهد و یک جنگ نیابتی به راه افتد و به لبنان صادر شود.   منتهی حضرات انتظار نداشتند که سوریه و دیگر متحدان دمشق برای نخستین بار در برابر تجاوز اسرائیل از خود عکس‌العمل نظامی نشان دهند!  دولت اسرائیل از بیم گسترش بحران نظامی ژست مخالف بحران گرفت و همزمان دونالد ترامپ از گسترش شهرک‌سازی نتانیاهو انتقاد کرد!    چند روز بعد هم تیلرسون،  وزیر امور خارجة آمریکا را می‌بینیم که با لب‌ولوچة آویزان از حزب‌الله به عنوان بخشی از فرایند سیاسی لبنان یاد می‌کند!   

بله،   توازن قوا در منطقه بر هم خورده،  آنهم نه در جهت مطلوب لندن و واشنگتن!  و برخلاف توهم «فدائیان اسلام» در داخل و خارج کشور،   با برگزاری «رفراندوم» و کوفتن بر طبل حماقت و ابهام «جمهوری ایرانی» نمی‌توان «آب رفته را به جوی آتلانتیسم بازگرداند!»   

به مناسبت میعاد 17 فوریه،  115مین‌سالگرد تولد صادق هدایت.