شنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۴

زال‌ممد مرداک!




در واکنش به توافق 14 ژوئیه،  ‌ و جهت گرامیداشت  90 امین سالگرد انتشار توضیح‌المسائل هیتلر،  که امسال با «عید شکم‌چرانی» جمکرانیان تقارن زمانی یافته،   محفل مرداک سنگ تمام گذاشت!   به همین دلیل تهاجم به حریم خصوصی خانوادة ویندسور در روزنامة «سان»، با تهاجم حکومت ملایان به «حریم خصوصی» کشورهای منطقه همزمان شده.   بله،   محفل مرداک که نان «جنگ‌افروزی» و «اسلام خوب» سق می‌زند،   ضمن «افشاگری کشکی» در مورد خانوادة ویندسور،‌   قلادة‌ خامنه‌ای را رها کرده تا این جانور وحشی از تروریسم  ـ یکجانبه‌گرائی ـ  و دخالت در امور داخلی دیگر کشورها طرفداری کند.    نیازی نیست که بگوئیم خامنه‌ای هم حسابی برای ارباب معلق زده،‌    ضمن «بی‌اهمیت» شمردن توافق 14 ژوئیه‌،   به تفنگ‌فروش‌ها قول داده که در راه گسترش بحران و «بی‌ثباتی» در منطقه از هیچ کوششی فروگزار نخواهد کرد:      

«[...] خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود با نام بردن از سوریه،  یمن،  بحرین،  فلسطین،  لبنان و عراق گفت،  چه این متن تصویب بشود و چه نشود،   ما از حمایت دوستان‌مان در منطقه دست نخواهیم کشید[...]»
منبع:  صدای آمریکا،  مورخ 18 ژوئیه سالجاری

گویا زال‌ممد هنوز متوجه نشده که توافق 14 ژوئیه،   توافق با حکومت مفلوک جمکران نیست؛   توافق مسکو با اعضای پیمان آتلانتیک شمالی است جهت پایان دادن به تحرکات محافل برتری‌طلب و «یکجانبه‌گرا!»   به همین دلیل همزمان با انتشار خبر این توافق که با میعاد  انقلاب کبیر فرانسه تقارن یافت،‌  رئیس‌جمهور فرانسه هم دکان  اسرائیل هسته‌ای را برچید!

فرانسوا اولاند طی مصاحبة مطبوعاتی‌ 14 ژوئیه اعلام داشت،   «این توافق امکان دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای را سد می‌کند،   در نتیجه اسرائیل و عربستان و دیگر کشورها نیز دلیلی  برای تجهیز به سلاح هسته‌ای نخواهند داشت.»   با توجه به اینکه،  ‌ کشور اسرائیل با چراغ سبز آمریکا،   در سال 1956 به بمب اتمی مجهز شده،   در واقع رئیس‌جمهور فرانسه،   با این اظهارات به اسرائیل کمک کرد تا از رسوائی «خلع سلاح» در امان بماند.   چرا که پس از تصویب توافق هسته‌ای در شورای امنیت،   با اجرای طرح «خاورمیانه عاری از سلاح‌های کشتارجمعی» و خلع سلاح اسرائیل فاصله‌ای نخواهیم داشت.   این است دلیل تهاجم همزمان حسن روحانی و بنیامین نتانیاهو به شورای امنیت ـ  وبلاگ تروریسم ابراهیمی ـ  و همین است دلیل عربده‌جوئی علی خامنه‌ای بر علیه ارباب:    

«[...] مذاکرات و در پی آن توافق جامع اتمی سیاست ایران در مقابل آمریکا را در هر صورت،  هیچ تغییری نخواهد داد [...]»
همان منبع

به عبارت دیگر،  ‌توافق مسکو با اعضای پیمان‌آتلانتیک شمالی فاقد اهمیت است!  و‌ زال ممد همچنان به پاسداری از مرده‌ریگ نازیسم ادامه خواهد داد!   بله،‌   لازم بود در میعاد 18 ژوئیه،  که محافل ضدلائیسیته برای تبدیل اروپا به صحنة‌ جنگ با مسکو خیز برداشته بودند، خامنه‌ای برای محفل مرداک چند معلق بزند،   تا اینان چند لحظه‌ای تلخکامی ناشی از توافق‌ 14 ژوئیه و شکست کودتای ارتش ناتو در یونان را فراموش کنند!   ارتش ناتو می‌خواست در یونان کودتا کند،   تا بعد به سراغ دولت مستأصل داوات‌اوغلو در ترکیه برود!

با توجه به اهمیت استراتژیک یونان در سازمان ناتو،  ‌ پیش از ادامة ‌مطلب یک مینی‌پرانتز در رابطه با اینکشور باز می‌کنیم.   در آستانة توافق 14 ژوئیه،   پارلمان یونان برای تصویب طرح اقتصادی اروپا تشکیل جلسه داده بود،    و شبکة یورونیوز و شرکاء از «تجمع مردم» در برابر پارلمان یونان در اعتراض به طرح مذکور گزارش‌های «مفصلی» می‌دادند.    سپس شاهد بودیم که «مردم» کذا با سنگ و کوکتل مولوتف به نیروهای انتظامی مامور حفاظت از پارلمان  حمله کردند!   همزمان با عملیات «مردم همیشه در صحنه»،  بوق‌های بروکسل‌ستان ادعا کردند،  تسیپراس به دلیل مخالفت با طرح مذکور از حضور در مجلس خودداری کرده است!   با این وجود،   خبر رسید که مجلس یونان طرح اقتصادی را در حضور تسیپراس به تصویب رسانده!‌  و بعد طبل زدن رسانه‌‌های وابسته به سازمان ناتو در مورد مخالفت مجلس آلمان با طرح مذکور آغاز شد.   ولی مجلس آلمان هم با اکثریت آراء طرح اقتصادی بروکسل را مورد تصویب قرار داد!   و همین امر جیغ و فریاد نئونازی‌های بریتانیا را به آسمان برد!  اینان به آمریکا هشدار دادند که «اگر بریتانیا در اتحادیه اروپا باقی بماند،   آمریکا یک متحد را از دست خواهد داد!»  همزمان چپ‌نمایان بریتانیا در کنار فاشیست‌ها قرارگرفته،  از فروپاشی اتحادیة اروپا حمایت به عمل آوردند:

«[...] ئوئن جونز،   وقایع‌نگار روزنامة گاردین،  ‌ برای خروج از اروپا،  خواهان اتحاد چپ‌گرایان شد[...]»
منبع:  فیگارو،  مورخ 17 ژوئیه سالجاری
 
اینجا بودکه معلوم شد،  در تجمع اعتراضی «مردم همیشه در صحنه» در برابر پارلمان یونان،  افرادی بازداشت شده‌اند که هیچیک یونانی نیستند:

«[...] 4 آلمانی،  2 فرانسوی،  یک استرالیائی،  یک اوکراینی،   و یک لهستانی از جمله بازداشت شدگان‌اند [...]»  
منبع:  فیگارو،  ‌مورخ 17 ژوئیه سالجاری

و امروز نیز خبر رسید که یک تبعة‌ بلغارستان در رابطه با آتش‌سوزی جنگل‌های آتن دستگیر شده  ـ  فیگارو،  مورخ 18 ژوئیه سالجاری.   یادآور شویم این آتش‌سوزی ترمیم کابینة تسیپراس را به تعویق انداخت!   ولی مسئله به این مختصر محدود نمی‌شود.   در آستانة توافق هسته‌ای،   2 بمب متعلق به یک هواپیمای نظامی بریتانیا گم شد،    و فرودگاه قبرس را تعطیل کردند!   سپس خبر ردگیری هواپیماهای ترکیه توسط نیروی هوائی یونان انتشار یافت.   به گزارش سپوتنیک،  ‌مورخ  16 ژوئیه سالجاری،   هواپیماهای ترکیه 20 بار حریم هوائی یونان را مورد تجاوز قرار دادند!   

خلاصه لندن برای سرنگونی دولت قانونی یونان؛   فروپاشاندن اتحادیه اروپا؛   و به ویژه کودتا در ترکیه ـ  جهت نشاندن اسلامگرایان اینکشور در سنگر حق ـ  ‌تمام تلاش خود را طی چند روز گذشته به کار گرفت،  هر چند ناکام ماند!   انفجار بمب در عراق،   جیغ و فریاد دیوید کامرون در مورد حکومت جمکران،   و هیاهوی بوق‌های محفل مرداک برای پوشش دادن به این شکست استراتژیک است!    برتری‌طلبان آنگلوساکسون‌ در چند جبهه شکست خورده‌اند.   در اوکراین،  یونان،  و به ویژه در ایران و ترکیه،   دو اهرم یکصدسالة‌ روس‌ستیزی از دست اینان خارج شده!   

در ایران،  توافق 14 ژوئیه خامنه‌ای را به افلاس افکند،‌   و وضعیت ترکیه هم که از تفسیر بی‌نیاز است؛‌   هیچ حزبی حاضر به ائتلاف با دارودسته اردوغان نشده،   و داوات‌اوغلو هنوز نتوانسته دولت تشکیل دهد!   افشاگری مضحک «سان» پیرامون «تعلقات» قوم و قبیلة ویندسور به نازیسم،   در واقع یک روضة‌ «حسین درکربلا» است،   جهت صیقل زدن ماتحت بانکداران و صاحبان صنایع ینگه دنیا که برای تبدیل اروپا به میدان جنگ با مسکو،   از دستگاه هیتلر حمایت مالی و نظامی به عمل آورده‌ بودند!   در افشاگری «سان»،   هیچ اشاره‌ای به اینان نشده.   ‌همچنین  بوق محفل مرداک که پیرامون سلام نازی یک دختربچه 6 ساله هیاهو به راه انداخته،   در مورد ابراز ارادات ملکه الیزابت به تروریسم ـ اسلام سیاسی  ـ  دولت رجب اردوغان خفقان گرفته!   ملکة انگلستان که در سال 2008 با روسری در مسجد ترکیه حضور یافته بود ـ  وبلاگ کنفرانس خرکی،   مورخ 28 اردیبهشت‌ماه  1387 ـ  دیگر یک دختر بچه 6 ساله نبود!                   


جمعه، تیر ۲۶، ۱۳۹۴

ایران، اوکراین، یونان!




«توافق تاریخی» 14 ژوئیه که در رسانه‌ها به «توافق هسته‌ای» شهرت یافته،   در واقع فروپاشی  محفل تروریسم بین‌المللی است.  فروپاشی محفلی که هر گونه نظم حقوقی  ـ  روابط دوسویه و انسان‌محور ـ  را نفی می‌کند،  چرا که خود را «برتر» می‌انگارد و در راستای نگرش ماکیاولیک  ـ هدف وسیله را توجیه می‌کند ـ  جنایت و خشونت را «حق طبیعی و مسلم» می‌داند.   با توجه به شبه‌قانون اساسی حکومت ملایان،‌   نیازی نیست بگوئیم،   این حکومت در واقع شاخک شیعی‌مسلک تروریسم بین‌الملل است که به دلیل تضعیف اربابان آتلانتیست‌اش ناچار شده دکان عربده‌جوئی و یکجانبه‌گرائی «فدائیان اسلام» را رها کرده،   «مسئولیت‌پذیر» شود.   بله،   محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» که طی سدة اخیر، ‌ و به ویژه از دوران ریاست جمهوری «ترومن»،   تحت قیمومت آتلانتیست‌ها به تروریسم‌نوازی و  بحران‌سازی در کل منطقه مشغول بود و ادعای «استقلال» هم داشت،‌   دیگر نمی‌تواند به خوش‌رقصی‌های سنتی‌اش ادامه دهد!   جالب اینکه،  همین شرایط «ناگوار» به صورت دیگری شامل حال ژاپن هم شده.

ارتش ژاپن که فقط در رسانه‌ها از حضور در خارج مرزها محروم بود،   و در واقع به صورت زیرجلکی در خدمت یانکی‌ها روزگار می‌گذراند نیز، ‌ پس از توافق 14 ژوئیه،   با رأی نمایندگان مجلس،  «سنگر امن» بی‌مسئولیتی را از دست داد!   از این پس دولت ژاپن می‌باید با دوران نورانی پساجنگ دوم وداع کرده،  به نوبة خود «مسئولیت» حضور نظامی در عرصة بین‌المللی را بپذیرد.   ولی همین شرایط بر «کدخدا» هم تحمیل شده!   ایالات‌متحد که تاکنون از شورای امنیت فاکتور گرفته بود،   و با تکیه بر رعایا‌ و پادوهای‌اش در بروکسل‌ستان و طویلة اسلام سیاسی به جنگ‌افروزی و بحران‌سازی در سطح جهان مشغول بود،‌   در میعاد 14 ژوئیه،   سنگر «یکجانبه‌گرائی» خود را از دست داد و دریافت که کنگرة آمریکا نمی‌تواند برای شورای امنیت سازمان ملل «تعیین تکلیف» کند:

«[وندی شرمن] به فرصت درخواستی کنگره برای بررسی 60 روزه توافق با ایران اشاره کرد [...] و گفت: خیلی سخت بود وقتی همه اعضای 1+5 می‌خواستند از توافق ایران در شورای امنیت دفاع کنند، به آن‌ها بگوئیم ببخشید باید منتظر کنگره ایالات‌متحده باشید[...]»
منبع:  فارس‌نیوز،   مورخ 17 ژوئیه سالجاری

اظهارات معاون جان کری،   در واقع به ملایان جمکران و داداش بزرگه‌شان،   بنیامین نتانیاهو تفهیم کردکه روی کنگرة آمریکا نمی‌توانند بیش از این‌ها حساب باز کنند!   به عبارت دیگر، کنگرة‌ آمریکا در جایگاهی نیست که بتواند در برابر شورای امنیت سازمان ملل بایستد و برای جهانیان تعیین تکلیف کند.   وندی شرمن در ادامه،  ‌ به جمکرانیان نیز تفهیم کردکه شورای امنیت با تحریم‌های کنگرة آمریکا کاری ندارد:

«[...] تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل برای سازمان ملل است،  و تحریم‌های آمریکا برای آمریکا»
همان منبع

جالب اینکه،   تاکنون «در» بر این پاشنه نمی‌چرخید!   تاکنون تحریم‌های کنگره و دولت آمریکا نه تنها بر هر کشوری به صورت سلیقه‌ای ـ  غیرحقوقی  ـ تحمیل می‌شد،‌  که از طریق تهدید و فشار،  جهانیان را نیز به رعایت این تحریم‌ها وادار می‌کردند.    نمونة کوبا در برابر ما قرار گرفته.   دولت کوبا،   برخلاف حکومت زال‌ممد،   نه بمب اتمی می‌ساخت،   نه شعار ابلهانة‌ «مرگ بر آمریکا» و مرگ بر «این و آن» سر می‌داد.   ولی ایندولت دهه‌ها مورد تحریم‌های وحشیانة آمریکا و متحدان‌اش قرار گرفت‌،   فقط به این دلیل که برخلاف حکومت‌ اسلامی،  با تروریسم و یکجانبه‌گرائی هیچ ارتباطی نداشت،  و ندارد!    اگر کاخ‌سفید و وزارت امورخارجة آمریکا این روزها به اصطلاح «موضع» حقوقی گرفته و خوش‌حساب شده‌اند،   و حتی به کوبا هم روی خوش نشان می‌دهند،   فقط به این دلیل است که مواضع سنتی‌ یانکی‌ها در سطح بین‌المللی از دست رفته؛  اینان بی‌پناه شده‌اند،  و سعی دارند با نشان دادن روی خوش به کوبا در روابط اینکشور با اعضای بریکس موش‌دوانی کنند!   در هر حال کوبا موضوع وبلاگ ما  نیست،   پس بهتر است بازگردیم به اصل مطلب،‌   یعنی فروپاشی سنگرهای «یکجانبه‌گرائی.»
              
یک‌سال پس از سقوط هواپیمای «مالزیاایرلاینز» در شرق اوکراین  ـ 17 ژوئیه  2014 ـ آتلانتیست‌ها که برای بحران‌سازی در اروپا خیز برداشته بودند،  ‌ در محور «یونان ـ اوکراین» نیز خلع سلاح شدند.   با تصویب طرح اقتصادی «کمک به یونان» در مجالس آلمان و فرانسه، سیاست بریتانیائی «اخراج یونان از منطقة یورو» ابتر شد؛   و تصویب طرح اعطاء خودمختاری بیشتر به مناطق شرق اوکراین در مجلس این‌کشور ـ  سپوتنیک،  مورخ 15 ژوئیه سالجاری ـ ناکامی «تجزیه‌‌طلبان» تندرو که مسلماً از کانال‌های غرب تغذیه می‌شوند را در پی آورد و ... و اینچنین بود که شاهد «نرمش قهرمانانه» ملاعمر نیز بودیم!  

 سردستة طالبان که در سوراخی پنهان شده بود و با «مذاکرات صلح» مخالفت می‌کرد،   ناگهان سر از سوراخ درآورده،   تغییر سنگر داد و کشف کرد که این مذاکرات اصلاً از منظر دینی «مشروع» هم هست:

«[...] اگر ما به قوانين دين خود مراجعه کنيم می‌بينيم که ملاقات و حتی ارتباط صلح‌آميز با دشمن خلاف نيست.   در کنار جهاد،   اقدامات سياسی و حتی راه‌های صلح‌آميز برای رسيدن به اهداف مقدس‌مان جزو اصول مشروع اسلامی هستند[...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 15 ژوئیه سالجاری ‌

به عبارت دیگر،   یانکی‌ها در افغانستان هم مجبور شدند قلادة‌ ملاعمر را بکشند تا به صدر اسلام بازگردد و سفرة «توجیه»،  یا به قول مقام معظم «نرمش قهرمانانه» را پهن کند!   چرا که تروریست‌جماعت هرگز با شرایط واقعی در زمان حال و مکان مشخص کاری ندارد؛  همواره به گذشتة‌ موهومی ارجاع می‌دهد تا بتواند خود را «موجه و برحق» بنمایاند.  به این ترتیب،   تروریست هیچگاه «مسئولیت» تصمیمات‌اش را بر عهده نخواهد گرفت!   به همین دلیل است که آتلانتیست‌ها به «اسلام‌گرایان» نیاز دارند!   

اسلامگرایان خود را «تحت قیمومت» یک گذشتة موهوم قرار داده،  مسئولیت اعمال‌شان را نمی‌پذیرند،  ‌ از اینرو در پیشبرد سیاست‌های استعماری نقش سرنوشت‌سازی ایفا کرده‌اند،   و هنوز هم به این نقش‌آفرینی ادامه می‌دهند.    دقیقاً به همین دلیل است که بوق‌های جمکران در کمال بیشرمی، «محمدجواد ظریف» را به پرسوناژهای اسطوره‌ای و تاریخی،‌   به ویژه به محمد مصدق پیوند ‌زده‌اند.   اینان «ظریف» را از جایگاه واقعی‌ اجتماعی‌اش ـ  وزیر امورخارجه دولت روحانی ـ  خارج می‌کنند؛   ‌مذاکرات «حقوقی»  با گروه 5+1 را با «روابط یک‌سویه» و غیرحقوقی گذشته‌ها در ترادف قرار می‌دهند؛  و ... و از همه مهم‌تر،   یکجانبه‌گرائی و عربده‌جوئی‌ و لات‌بازی‌های محمد مصدق در داخل و خارج مرزها را به حرکت حقوقی و قانون‌مدار «توافق‌هسته‌ای» پیوند می‌زنند،  تا بتوانند وحشیگری امثال مصدق را با  برخورد حقوقی در ترادف قرار دهند.   

حال آنکه در عرصة واقعیت نقش «محمد جواد ظریف» در تضاد آشکار با نقش محمد مصدق قرار گرفته!   ظریف،‌   به عنوان وزیر امورخارجه دولت حسن روحانی،   برای پایان دادن به ارعاب و تحریم اقتصادی با اعضای شورای امنیت وارد مذاکره شده،   و اگر از تأثیر فشار مسکو بر آمریکا و اروپا در این تحلیل «فاکتور» بگیریم،‌   «ظریف» این مذاکرات را با موفقیت به پایان رسانده!   طی سدة‌ اخیر،  این نخستین بار است که دولت ایران علیرغم تمایل خود و اربابان‌ فرامرزی‌اش از یکجانبه‌گرائی دست کشیده و به یک روند حقوقی پای گذاشته و ناچار است مسئولیت اعما‌ل‌اش را بپذیرد.   این شرایط هیچ ارتباطی با گذشته تاریخی و اسطوره‌ای ندارد؛‌    به همچنین است،  در مورد عملکرد شخص محمدجواد ظریف که هیچگونه ارتباطی با آشوب‌سازی و پوپولیسم محمد مصدق و اعضای جبهة‌ملی نمی‌تواند داشته باشد!





سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۹۴

تروریسم ابراهیمی!




سرانجام خبر «توافق هسته‌ای» در تاریخ 14 ژوئیه سالجاری ـ  چند ساعت پس از توافق کشورهای حوزة یورو با یونان ـ  انتشار یافت و همانطور که انتظار می‌رفت،  واکنش مرداب احترام به ادیان به ایندو خبر «جانگداز» منطق‌ستیز بود!   طبق معمول،   «همه» صاحب‌نظر و کارشناس امور یونان و ایران و ... و جهان از آب در آمدند؛  و بساط «نشخوار گذشته» و تحمیل دوقطبی‌های کاذب بر فضای رسانه‌ای رونق گرفت.   اینچنین بود که حسن روحانی و بنیامین نتانیاهو در جایگاه الهی نشستند و «شورای امنیت»،  ‌ تنها نهاد حقوقی بین‌المللی را به زیر سئوال بردند.  یورونیوز،   برای «تثبیت و توجیه» خشونت به «صادق زیباکلام» تریبون داد و ... و موش‌های مرداب سکون نیز،   برای پیوند گوز به شقیقه و نشخوار گذشته،  ‌ قلم‌ها را به دم بسته،  به میانة میدان دویدند.   و اینچنین بود که ارتباط توافق هسته‌ای با واقعیت در زمان و مکان مشخص گسسته شد.   

این گسست با واقعیت،‌  ‌مم‌جواد ظریف را از جایگاه واقعی اجتماعی‌اش ـ ‌  وزیرامور خارجه حکومت ملایان ـ  بیرون انداخت و او را با «امیرکبیر» و سپس با «آرش کمانگیر»،  پرسوناژ ‌ اسطوره‌ای ایران به قیاس کشید!    نیازی نیست که بگوئیم در عرصة سیاست،   «پیوند گوز به شقیقه» با هدف صیقل زدن ماتحت آخوند و تخریب پرسوناژ‌های اسطوره‌ای ایران صورت می‌گیرد.   در واقع مقایسة جواد ظریف با قهرمان اسطوره‌ای ایران،   نسخه برداری از سناریوهای بهرام بیضائی و همپالکی‌های‌اش در محفل «احترام به چادر و روسری مادر» است. خلاصه در طویلة اسلام سیاسی،   «اطلاع رسانی» با روایت و قصه و بی‌بی‌گوزک‌های حسین درکربلا ترادف یافته و دلیل هم روشن است.

بدون این چرندبافی‌ها امکان روضه‌خوانی و «ذکر مصیبت» جهت «بازنویسی تاریخ» و ارائه تصویر دلپذیر از تروریست‌های فدائی اسلام وجود ندارد.   به همین دلیل روزنامه‌ای که به مصداق «به عکس،‌   نهند نام زنگی کافور»،   نام «‌قانون» را یدک می‌کشد،   توافق هسته‌ای را به ابزار پیوند زدن اسطوره به تاریخ تبدیل کرده؛   از آرش کمانگیر به سرداران مشروطه،  و سپس به محمد مصدق و پاسداران «شهید» جمکران رسیده،   تا ضمن توجیه بیشرمانة‌ «ملی کردن نفت» و جنگ استعماری با عراق،   از مصدق و صالحی و ظریف و همراهان «قهرمان» بسازد:

«[...] از امامقلی و ستارخان و باقرخان و صوراسرافیل‌ها [...] از مصدق و فاطمی که در مقابل زیاده‌خواهی‌های بیگانگان ایستادند[...] تا هشت سال دفاع جانانه فرزندان این سرزمین[...] و هزاران ایرانبان جاویدنام وطن[...] و اکنون که نوبت به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران رسیده، همگی آرش‌هائی برای این سرزمین بودند[...]»
منبع: رادیوفردا،  ‌مورخ 14 ژوئیه سالجاری،  ‌ به نقل از روزنامة قانون

 «پیام» سطور فوق این است که سرداران مشروطه که برای جدائی دین از سیاست جنگیدند،  با تروریست‌های فدائی اسلام که سیاست‌شان عین دیانت‌شان است،  ‌هیچ تفاوتی ندارند،  و ... و از همه جالب‌تر اینکه فدائیان اسلام نیز با آرش کمانگیر ترادف پیدا کرده‌اند!   بله،‌  روزنامه «قانون» را از دست ندهید که از پیروان «مکتب گوبلز» است و در زمینة ترادف کلی،‌   تکرار دروغ،  مرزشکنی و به ویژه تهاجم به ایرانیان مهارت فراوان دارد.   همین ورق‌پاره چندی پیش،   به هتاکی و فحاشی به «ملتی که برای 60 لیتر بنزین صف می‌کشد» پرداخته بود،  البته در قالب طنز!  بعد هم خودش این «شبه‌طنز» متعفن را حذف کرد.   زبان لات و آخوند،   چه در قالب جدی و چه در قالب طنز همواره زبان نفی مادیات و مادی‌ات انسان است.   طنزپرداز «قانون» هم از اینکه «ملت» به 60 لیتر بنزین نیاز دارد،   خشمگین شده بود! در نتیجه،   هرچه لیچار و فحش چارواداری از طویلة‌ اسلام سیاسی به چنته‌اش ریخته بودند،  ‌ نثار «ملت» کرد.   امروز هم فحاشی و هتاکی به «ملت» را به صورت دیگری پیگیری می‌کند.  و ساواک جمکران و وزارت ارشاد زال‌ممد هیچ مانعی در برابر آزادی بیان این «روزی‌نامه» ایجاد نمی‌کند.   البته دیگر بوق‌های جمکران هم در همین مسیر «توجیه خشونت»، ‌ تکرار دروغ،  ایجاد ترادف کلی،   و خلاصه در راه دفاع از «روابط یک‌سویه و غیرحقوقی» گام برمی‌دارند.   بالاخره رسانة حکومت تروریست،   می‌باید حامی تروریسم و یکجانبه‌گرائی باشد!   و جالب اینجاست که یورونیوز،  ‌بوق اروپائی بریتانیای «کبیر» هم از همین خشونت و یکجانبه‌گرائی پشتیبانی می‌کند.

به این منظور بوق کذا،   به صادق زیباکلام تریبون داد تا چند دروغ شاخدار به مخاطب حقنه کند.   نخست اینکه،  ‌حکومت پوشالی ملایان طی 36 سال،   با غرب سرستیز داشته و اینک پس از توافق هسته‌ای می‌خواهد دشمنی را کنار بگذارد و با غرب آشتی کند!   بله،‌  اینهم تداوم نبرد علی خامنه‌ای با «استکبار» باید باشد!   یعنی عربدة مرگ بر آمریکای حکومتی که سیل سرمایه و دانشجوی بورسیه را به حوزة نفوذ آمریکا سرازیر می‌کند!   در واقع «یورونیوز» با تریبون دادن به زیباکلام از جفنگیات علی خامنه‌ای استقبال می‌کرد،   جای تعجب هم نیست.   سفله‌پروری و تشویق حماقت و توحش،   به ویژه در مرزهای روسیه،   محور سیاست برتری‌طلبان غرب بوده و هست.    و جهت بررسی این سیاست نیازی نداریم به کودتای آیرون‌ساید در ایران بازگردیم؛‌   ‌آشوب‌سازی و سپس کودتای سوم اسفند اوکراین در برابر ماست.   کودتائی که زمینه‌اش،   از قضای روزگار با توافق ژنو ـ  24 نوامبر2013  ـ تقارن یافت و جنگ داخلی را بر مردم  اوکراین تحمیل کرد.   هر چند شرایط اوکراین موضوع این وبلاگ نیست،   ولی امیدواریم توافق هسته‌ای به پایان جنگ در اینکشور نیز کمک کند.   حال بازگردیم به عادی‌سازی هول‌هولکی و ناشیانة خشونت در یورونیوز.

بوق حماقت‌گستری بریتانیا از زبان صادق زیباکلام به همگان تفهیم کرد که در پی توافق هسته‌ای،   انتظار بهبود شرایط اجتماعی را نداشته باشند،   چرا که حاکمیت در دست نهادهای انتخابی نیست و دولت حسن روحانی اختیارات چندانی ندارد!   به عبارت دیگر،   «پیام» ابله‌نواز یورونیوز این بودکه قدرت در دست تندروها است و حسن روحانی که مقام انتخابی است،‌   با تندروها هم‌خور و دم‌خور نیست و خارج از دایرة قدرت قرار گرفته!   بله،‌  یورونیوز همچنان پشت دخل همان دکانی ایستاده که 36 سال پیش برای شیخ مهدی بازرگان افتتاح کرده بودند تا این جانور وحشی را در جایگاه «مخالف خمینی» قرار دهند.   و اینک حسن «فوتبال» می‌باید این نقش استعماری را ایفا کند تا مطالبات دمکراتیک ایرانیان در حاشیه قرار گیرد.   و با توجه به عربده‌جوئی و پریشان‌گوئی‌های حسن فوتبال،   به ویژه طی روزهای اخیر،  می‌باید اذعان کنیم که رئیس دولت تف و تکفیر،   در زمینة خوش‌رقصی و دمجنبانی و جفنگ‌بافی،  گوی سبقت از شیخ مهدی ربوده!

رئیس دولت «تف و تکفیر» پس از گلایة تلویحی از عدم‌ کارآئی زور برای تحمیل حجاب ـ بی بی سی،  مورخ 13 ژوئیه 2015 ـ   به محض انتشار خبر توافق هسته‌ای،  صلاحیت  شورای امنیت را رسماً به زیر سئوال برده.   البته از آنجا که آخوند و اوباش بنابرتعریف،‌  مسئولیت‌گریزند،  ‌ حسن روحانی جفنگیات‌اش را به حساب پرسوناژ غیرحقوقی «ایران» گذاشته و می‌گوید،   از «دید ایران»،  قطعنامه‌های شورای امنیت غیرقانونی است:

«[...]ایران [...] در 23 ماه گذشته [...] مذاکرات هسته‌ای با شش قدرت جهانی را دنبال کرده و در این مذاکرات به دنبال آن بوده که [...] تحریم‌های «غلط، ظالمانه،  و غیرانسانی» علیه ایران لغو شود،   قطعنامه‌های شورای امنیت که از دید ایران «غیرقانونی است» برچیده شود و پرونده هسته‌ای ایران از شمول فصل هفتم منشور ملل متحد و شورای امنیت خارج شود[...]»
منبع:  ‌رادیوفردا،  ‌مورخ 14 ژوئیه 2015  

 بله حکومت زال‌ممد،‌   شورای امنیت سازمان ملل را به رسمیت نمی‌شناسد،   چرا که،  این شورا یک نهاد حقوقی است،  ‌ و حکومت جمکران نیز یک تشکل تروریستی و غیرمسئول!   به همین دلیل رئیس دولت تف و تکفیر شهامت ندارد در جایگاه واقعی اجتماعی‌اش قرار گیرد و به عنوان رئیس قوة مجریه ایران،  ‌ اظهار نظر کند!  شیخ حسن در برابر نام «ایران»،  ‌جاخالی داده تا مسئولیت شکرخوری‌های‌اش را به گردن نگیرد.  همین فرد،  پیش از اینهم مسئولیت را به لاشة پرسوناژ موهوم حسن سپرده بود.   ولی جالب اینکه،   شبکة یورونیوز هم حاضر نیست «مسئولیت» تبلیغات‌اش را بر عهده گیرد و مطالبات‌اش را از زبان صادق زیباکلام مطرح می‌کند!   خلاصه وجه مشترک شبکة‌ یورونیوز و تروریست‌های جمکران «مسئولیت‌گریزی» است.   البته یورونیوز،  مسئولیت‌گریزی‌اش  از نوع انگلیسی و «شسته ـ رفته» و به قول معروف اطو کشیده و عوام فریب و خر رنگ کن است،‌   حال آنکه بساط اوباش جمکران،   نوع  مسخره و مندرس شدة «یورونیوز» را به نمایش می‌گذارد.   

نیازی نیست چرندیات و هیبت تمامی مقامات جمکران را مورد بررسی قرار دهیم؛‌   همین حسن روحانی کفایت خواهد کرد.   موجود مبهمی که با یک خروار ریش و پشم،   لباس زنانه برتن دارد،  و موهای‌اش را با دستار پوشانده!   چنین موجودی که گویا با «آراء مردم» به ریاست قوة مجریه برگزیده شده،   شهامت ندارد به عنوان رئیس قوة مجریه موضع گیری کند!  از اینرو یا از طرف تل موهوم مردم امرونهی می‌کند؛‌‌ یا به تکرار ترهات «پدر» و پیامبر می‌نشیند،   و یا همچون امروز،   سخنگوی مکان جغرافیائی ـ  ایران ـ می‌شود،   و قطعنامه‌های شورای امنیت را «غیرقانونی» می‌خواند!   خلاصه حسن فوتبال،  همان «کُنچیتا وورست»  از نوع جمکرانی است،  که بدون ریمل و روژ لب،   به صحنة سیاست ایران پای گذاشته و در زمینة گزافه‌گوئی و چرندبافی و نفی روند حقوقی،   از بنیامین نتانیاهو عقب افتاده!

بله،    امروز نتانیاهو موفق شد،‌   در جایگاه برتر لنگر اندازد و توافق هسته‌ای را «اشتباه تاریخی» بخواند ـ   فیگارو،   مورخ 14 ژوئیه سالجاری!   به عبارت دیگر،   اعضای دائم شورای امنیت ـ آمریکا،  بریتانیا،  چین، ‌ روسیه و فرانسه ـ  که نهایت امر می‌باید این توافق را به تصویب برسانند و تحریم‌های ایران را لغو کنند،‌  مرتکب «اشتباه» شده‌اند!  ولی در واقع،   اظهارات نتانیاهو،  شکرخوری‌های حسن فوتبال را تکمیل می‌کند.  اولی اعضای شورای امنیت را «خطاکار» می‌شمارد،   دومی قطعنامة این شورای «خطاکار» را «غیرقانونی» می‌خواند!   به عبارت دیگر نتانیاهو و حسن روحانی اعضا و احکام «شورای امنیت» را هدف تهاجم قرار داده‌اند.  چه بگوئیم که تخم و ترکة قواد خلیل‌الله،  اصولاً ضداجتماعی است،‌   از تخریب و تجاوز و مرگ تغذیه می‌کند،   و دقیقاً به همین دلیل روابط حقوقی معاصر را نیز به هیچ روی برنمی‌تابد.

دوشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۴

نشست ئوفا!




پس از فروپاشی پیمان استعماری سنتو،  طی نشست «ئوفا» که در آن با پیوستن پاکستان،  یکی از مهم‌ترین مهره‌های سیاست آمریکا در جنوب آسیا به پیمان شانگهای موافقت شد،   نهایت امر شاهد تزلزل سنگر روس‌ستیزی در اتحادیة اروپا نیز هستیم.   در پاسخ به مخالفت دولت یونان با طرح پیشنهادی کشورهای عضو منطقة‌ یورو ـ  12 ژوئیه سالجاری ـ  موافقت همین کشورها با آنچه «طرح کمک به یونان» خوانده می‌شود،  در اتحادیة اروپا شکاف انداخت و فرانسوا اولاند،   رئیس‌جمهور فرانسه را در این میانه در جایگاه «ناجی اروپا» نشاند.   هر چند وقوق‌ساهاب‌های ناتو،  ‌ این پیروزی را به حساب دارودستة‌ سرکوزی و اتحاد «آلمان ـ  فرانسه» نوشتند،   ولی واقعیت جز این است!  

دولت آلمان و به ویژه وزرای دارائی ‌و اقتصاد اینکشور،   هم‌صدا با «مالت و قبرس و دانمارک و سلواکی و فنلاند»،  و در هم‌سوئی با ویشی‌ست‌ها و احزاب راستگرای فرانسه خواهان خروج یونان از منطقة یورو بودند!   بنابراین،   برخلاف ادعای فیگارو،   تصویب «طرح کمک به یونان» منطقاً نمی‌تواند نشان پیروزی دارودستة راست‌گرایان‌ سرکوزی و «اتحاد آلمان و فرانسه» باشد!   ولی خوب پروپاگاند بر حماقت و بلاهت استوار است،   و با منطق و استدلال کاری ندارد،   از اینرو مخاطب را نیز ابله و احمق می‌خواهد.  چرا که،   این قماش مخاطب،   هیچ پرسشی مطرح نخواهد کرد!   

به عنوان مثال،   نمی‌پرسد،‌  چرا مخالفت آشکار و مکرر آنجلا مرکل با فرانسوا اولاند را می‌باید نشان «اتحاد زوج آلمان ـ فرانسه» بدانیم؟!   یا اینکه پافشاری فنلاند و دانمارک،  دولت‌های خرده‌پا و بی‌اهمیت،  هر چند نزدیک به محور روس‌ستیز «آنگلو ـ ژرمن» بر خروج یونان از منطقة‌ یورو،   چه معنا و مفهومی می‌تواند داشته باشد؟!  البته در این رابطه می‌توان ده‌ها پرسش‌ دیگر نیز مطرح کرد،   ولی ما به همین دو نمونه برای نشان دادن تناقض‌گوئی و پوچ‌بافی و حماقت گستری رسانه‌های غرب اکتفا می‌کنیم و می‌پردازیم به حماقت گستری از طریق «سکوت!»

در این گیرودار شاهد «سکوت» شیپورهای غرب در مورد «اهمیت استراتژیک» یونان برای ارتش ناتو،   و در نتیجه برای امنیت نظامی آمریکا و انگلستان بودیم!   جالب اینجاست که نه از آمریکا،   فرماندة‌ ارتش ناتو صدای اعتراضی برمی‌خاست و نه از چوبدار اروپائی‌اش،  بریتانیا!   البته «سکوت» کاربردهای دیگری هم دارد.   به عنوان نمونه «سکوت» شیپورهای غرب در مورد نشست سران بریکس و شانگهای و اوراسیا در «ئوفا»،   به دلیل ناخوشنودی عمیق «کدخدا» از شکل گرفتن یک منطقة اقتصادی،   خارج از حیطة نفوذ آتلانتیسم ـ  دهکدة جهانی ـ است.   

همانطورکه در وبلاگ «حق موشک» هم گفتیم،   طی نشست «ئوفا» پیمان استعماری «سنتو» فروپاشید و گذشته از بساط «بمب اتمی و اسلامی پاکستان»،   رویاهای یوتوپیافروشان در مورد استقلال کشمیر،  جنگ «هند ـ پاکستان»،   ایجاد یوتوپیای بلوچستان از طریق تجزیة ایران و پاکستان،   و نهایت امر تجزیة چین و هند و روسیه برباد رفت.   هدف آتلانتیسم تبدیل این کشورها به صدها مرداب سکون «یک کشور،  یک مذهب،  یک قوم» بوده و هست،   ولی خوشبختانه،‌   در راه تحقق این هدف انسان‌ستیز با ناکامی روبرو شد.  و در واکنش به این ناکامی بود که قلادة شهین مولاوردی،  علی خامنه‌ای و محسن رضائی را گشودند تا با کوفتن بر طبل توخالی «حجاب» و «نبرد با آمریکا و اسرائیل»،   در واقع برای ارباب میدانداری کنند و باید اذعان کنیم که معلق زدن اینان بس مفرح بود!   

کنیزالاسلام مولاوردی از عدم اجرای شبه‌قانون عصرحجر ـ  حجاب و عفاف ـ  گلایه‌ها داشت؛  ‌ ‌ ژنرال دکتر محسن رضائی نیز اربابان آمریکائی‌اش را به جنگ تهدید می‌کرد،   و ... و از همه مهم‌تر رهبر طویلة اسلام سیاسی پاشنة نعلین را ورکشیده،  خواهان «جنگ پایان ناپذیر» با ارباب بود:

«[...] مبارزه با استکبار از مبانی انقلاب است.   اگر مبارزه با استکبار نباشد ما تابع قرآن نيستيم[...] خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنيد[...]»
منبع:  رادیوفردا،‌  مورخ 11 ژوئیه 2015

برای فروپاشاندن هذیانات خامنه‌ای طرح چند پرسش کفایت می‌کند.   نخست اینکه حکومتی که به قول آخوند جماعت،‌   ادعای مبارزه با «استکبار» دارد،  ‌ چرا صدها دانشجوی بورسیه به آمریکا و استرالیا و کانادا و اروپای غربی اعزام می‌کند؟!   دیگر آنکه،   به چه دلیل این حکومت «مبارز»،   از طریق چین،  ترکیه،  امارات و ...  با مراکز اقتصادی همین «استکبار» سالانه ده‌ها میلیارد دلار مبادلات تجاری‌ به راه انداخته؟!   شاید خامنه‌ای پس از عمری مبارزه با «استکبار» هنوز نمی‌داند که سرمایه‌های آمریکائی و اروپائی پشت این صادرات ایستاده!   دلیل هم روشن است؛   در قرآن به این موضوع اشاره نشده!   

و از آنجا که «علم و دانش و آگاهی» جماعت اسطوره‌پرست از حدیث و روایت و بادشکم «پدر» فراتر نمی‌رود،  حکومت زال‌ممد هم پرکردن جیب بانکداران غرب از طریق سرکوب ایرانیان،   تاراج ثروت‌های ملی و گسترش واردات را به حساب مبارزات‌اش با «استکبار» نوشته.   می‌بینیم که برای «فدائیان اسلام»،   ملت ایران همان «استکبار» باید باشد!   تعجبی هم ندارد؛   خامنه‌ای برای توجیه مبارزات شکمی‌اش به «قرآن» متوسل شده،   و درکمال بلاهت بازنشخوار نصفه و نیمة‌ شعار تولید سفارت انگلستان ـ  ما پیرو قرانیم،  مشروطه نمی‌خواهیم ـ  را از سر گرفته.

 بله،  در ایران هر کس با آمریکا  مبارزه کند،   ‌«تابع قرآن» است،   ‌در غیراینصورت «کافر» شمرده می‌شود و «اعدام باید گردد!»   البته مبارزه با آمریکا هم فقط به شیوة علی خامنه‌ای،  رهبر حکومت زال‌ممد می‌باید صورت گیرد؛  از طریق بوسیدن چکمة نظامیان آمریکا!  ولی اینک که به دلیل فروپاشی اتحاد شوروی،‌  دیگر از طریق الصاق برچسب «کمونیست»،   امکان کشتار و سرکوب وجود ندارد،‌   سازمان سیا برای تغذیة علی خامنه‌ای تکه استخوان جدیدی پرتاب کرده:   تابعیت قرآن‌!  این تابعیت،   ‌یعنی مبارزه با استکبار،  و استکبار هم که یعنی آمریکا!   همان آمریکائی که برای اعمال فشار بر مسکو،  بیش از سه دهه است حکومت آخوند و اوباش را بر ملت ایران تحمیل کرده.   و خامنه‌ای پس از توافق هسته‌ای می‌خواهد با همین آمریکای آخوندنواز و اوباش‌پرور که حق پدری بر گردن‌اش دارد «مبارزه» هم بکند!   چگونه؟  همانطور که مصدق،   و سپس ساواک آریامهر با کمونیست‌ها مبارزه می‌کردند:  تبدیل دانشگاه به طویلة «زنانه ـ مردانه:»

«[...]‌ نگذاريد[...] به تشکل‌های انقلابی دانشجوئی فشار وارد کنند[...] اينکه برای ايجاد نشاط در دانشگاه کنسرت و اردوی مختلط برگزار شود کار غلطی است[...]»
همان منبع

بله دانشجویان نمی‌باید در اردوی مختلط شرکت کنند،  ‌چرا؟  چون به این ترتیب زمینة مناسب همجنس‌دوستی و همجنس‌نوازی و تعلقات و تبلیغات حوزوی سست شده و از دست می‌رود.   خلاصه بگوئیم،  «زوج متعارف» تهدیدی است برای جامعة تک‌جنسیتی و واتیکانی حکومت زال‌ممدکه شعار حمایت از خانواده هم سر می‌دهد!  و اما تناقض‌گوئی زال‌ممد یکی دوتا نیست!   نبرد با آمریکا و افزایش واردات از آمریکا؛   نبرد با اسرائیل و زمینه‌سازی برای تاخت و تاز نتانیاهو؛   دفاع از جامعة «زنانه ـ  مردانه»،   نفی‌جنسی‌ات و همزمان دفاع از بنیاد خانواده،   و ... و از همه مهم‌تر، ‌ سنگ اندازی در برابر مسکو با شعار «نه شرقی نه غربی!»   شعاری که پس از جنگ اول جهانی جهت نشخوار و بازنشخوار هیتلر و مصدق و ... و رهبر کبیر انقلاب جمکران در طویلة آتلانتیسم تولید شده و هنوز برای بعضی‌ها تاریخ مصرف‌اش گویا نگذشته!

و اما گذشته از بازنشخوار پروپاگاند روس‌ستیز در ورق پارة «شرق»،   بهترین نمونة‌ خوش‌رقصی فدائیان اسلام برای یانکی‌ها،   نادیده گرفتن اهمیت استراتژیک نشست ئوفا،   از جمله فروپاشی محور سنتو،   و به ویژه حضور کوتاه مدت و پیش از موعد حسن روحانی در این نشست بود!   چرا که،   حسن روحانی نه به عنوان رئیس یک دولت که در مقام عامل سیاست غرب در این نشست شرکت کرد؛  و در «حاشیه» حضور به هم رساند.  از قضای روزگار این حضور رنگ باخته،  در عمل پیش درآمدی شد بر معلق زدن  اکبر رفسنجانی و مولاوردی و پاسدار رضائی و ... و خصوصاً علی خامنه‌ای برای ارباب و باد انداختن در بادبان پارة اسلام سیاسی.   خلاصه،   مقامات حکومت زال‌ممد هنوز در این توهم دست‌وپا می‌زنند  که می‌توان همچون نخستین سال‌های پس از کودتای 22 بهمن 57،   با تکرار مطالبات غرب و بهره‌گیری از الهامات «اسلام سیاسی» محبوب لندن و واشنگتن،   از طریق چپ‌نمائی و زدن نعل‌وارونه در صورتبندهای نوین منطقه‌ای دست به نقش‌آفرینی زد!  در صورتیکه این نوع نقش‌آفرینی‌ها در استراتژی‌های نوین آسیای مرکزی و خاورمیانه دیگر محلی از اعراب نمی‌تواند داشته باشد.