دوشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۹۷

بولتون و بیسکویت!




آنجا، عُمَر بر یزدگرد واژگون‌بخت،
پیوسته پیروز است، پیروز 
آنجا سحرگاهان فردا،‌
تاریک و غمناک است،
چون پایان امروز  

همزمان با آغاز کار جان بولتون ‌در مقام «مشاور امنیت ملی»، ‌  گروه‌های «چپ» جمکران ـ همان‌ها که در پشم و نعلین روح‌الله خمینی «ضد امپریالیسم» رویت کرده بودند ـ  با نفی واقعیت جغرافیائی،  از همسایگی ایران با فدراسیون روسیه فاکتور گرفته،  به این نتیجه رسیدند که می‌باید بین ولادیمیر پوتین و ناتو یکی را «انتخاب» کرد!  به عبارت دیگر،‌  داس‌‌الله همچون شیخ پشم‌الدین و مک‌کارتیست‌ها به این توهم دچار شده که «جغرافیا» و مرز جغرافیائی را می‌توان به‌ دلخواه تعیین نمود!   روشن‌تر بگوئیم،  اینان به نسخه‌برداری از سیاست‌هائی نشسته‌اند که دهه‌هاست توسط قدرت‌های استعماری در کشورمان اعمال می‌شود.   هدف از این «سیاست‌گزاری»،  تحمیل مرزهای مالی و اقتصادی و فرهنگی بر ایرانیان است.   و نیازی نیست که بگوئیم طی چند دهة گذشته،  بریتانیا و ایالات متحد این مرزبندی‌های استعماری را در کشورمان به اجرا درآورده‌اند.   به عنوان نمونه کافی است به پیامد انتصاب معاون وزارت بازرگانی ایالات متحد و سفیر جدید بریتانیا در ایران نیم نگاهی بیاندازیم.

یک کارمند بریتیش پترولیوم به سفارت بریتانیا در ایران منصوب ‌شد و حکومت طویلة مشروعه،   از طریق برنامه‌های تلویزیونی، نوروز را با بحران‌سازی در خوزستان و کوفتن بر طبل تجزیه‌طلبی «جشن» گرفت.  بر اساس گزارش‌رسانه‌ها در این «جشن» ده‌ها تن بازداشت شده‌اند و از سرنوشت‌شان اطلاعی در دست نیست. یک وقت فکر نکنید که تجزیة خوزستان بخشی از سیاست «مرزسازی» انگلستان است!   همچنین در پی انتصاب یک زن ایرانی،‌  از وابستگان محفل «شیخ‌وشاه» به معاونت وزارت بازرگانی ایالات متحد، ‌یک‌باره دلار در ایران نایاب می‌شود و حساب‌های پس‌انداز میلیون‌ها ایرانی ارزش خود را از دست می‌دهد!   در راستای همین مرزسازی‌هاست که کازینونژاد رسماً در جایگاه فرماندة تروریست‌های خاورمیانه نشسته،  به روسیه دستور می‌دهد بشار اسد (حیوان) ـ  رئیس جمهور قانونی سوریه ـ  را برکنار کند.  و جالب‌ اینکه‌ پاسخ مساعد و مطلوب به این مرزسازی را بلافاصله از گروه‌های به اصطلاح «چپ» ‌دریافت می‌کند،  و حضرات خود را بر سر دو راهی «پوتین ـ ناتو» می‌بینند!  

در میانة این محشرخر جای تعجب نیست که واتیکان هم با صدور یک بیانیة 120 صفحه‌ای،  کاتولیک‌های جهان را به «جنگ پیوسته با شیطان» فرا ‌خواند!  بله محافل روس‌ستیز از چپ جمکرانی و بومی گرفته تا کازینودار یانکی،  و کشیش همدست جنایتکاران آرژانتین با سرعت نور به یکدیگر نزدیک می‌شوند،  به این امید که دست در دست هیتلرک‌های هزاره سوم،  «همه با هم» یکبار دیگر با «شیطان» بجنگند و عظمت گذشته را بازیابند.      

«جنگ» با پرسوناژ موهوم شیطان که ریشه در بی‌بی‌گوزک‌ ادیان ابراهیمی دارد،  در واقع جنگ آتلانتیسم با «انسان‌محوری»،  و مخالفت سازمان یافته با پایه و اساس مدرنیته و روابط حقوقی است.   نیازی نیست بگوئیم این «جنگ» که طی سدة اخیر نان محفل آخوندنواز روتچیلد را در روغن فراوان شناور کرده،  صرفاً از «توهم و ادعا» تغذیه می‌کند.   ادعای اینکه «خداوند ادیان ابراهیمی» جهان و آدم و حوا را آفریده و اینکه جامعة بشری فرزند این زوج بی‌بی‌گوزکی‌ است! و این دروغ‌پردازی سازمان‌یافته تاکنون  نتایج درخشانی به بار آورده؛ «جنایت» و مرزشکنی و جهانی‌سازی را عادی کرده!

زمانیکه با توسل به توهم و دروغ،   «اعتقاد» می‌سازند و انسان‌ها را به «گلة گمراه» تشبیه می‌کنند،‌   در واقع به «شبانان» این گلة ره‌گم کرده امکان می‌دهند تا به نام خداوند «یکتا و برحق‌شان» دروغ بگویند،  تجاوز کنند،  و دست به جنایت و چپاول بزنند.  بوق اسلامی سازمان سیا نیز به پیروی از احکام توحش همین «خداوند یکتا»،  در روز جهانی وقوقیه سردار سیاری را بالای منبر فرستاده بود:

«[...]‌ نیروهای انسانی مد نظر ما دارای ویژگی‌هائی هستند که آن‌ها را شایسته حضور در نظام جمهوری اسلامی ایران می‌کنند.  ویژگی‌هائی شامل مؤمن بودن،  متخصص بودن،  با بصیرت بودن،  ایثارگر و شهادت‌طلب بودن و ولایتمداری [...]»
منبع: مهرنیوز،  مورخ 6 آوریل 2018،  کدخبر: 4264021

همانطور که می‌بینیم در وعظ و خطابة‌ رئیس ستاد ارتش حکومت جمکران،  برای «میهن‌دوستی و دفاع از خاک میهن و جان و مال هم‌میهن» هیچ جایگاهی پیش‌بینی نشده.   وعظ و خطابة دریادار سیاری ارزش بررسی ندارد،  چرا که،  رئیس ستاد ارتش جمکران علیرغم عروتیزهای ضدآمریکائی‌اش،  در واقع همان مزخرفاتی را بلغور می‌کند که تروریست‌های دست‌پروردة آمریکا در لیبی،  سوریه،  عراق و کردستان نشخوار می‌کنند.  همانطور که می‌دانیم این حضرات نیز «میهن» ندارند؛   مرز نمی‌شناسند،  و برای «اسلام» می‌جنگند؛   نوعی «ولایت‌مداری» که از انواع پیشرفتة ولایت‌فقیهی است که با کودتای آمریکائی‌ها روز 22 بهمن 57 در ایران به قدرت رسیده.  محور اصلی پروپاگاند آتلانتیسم که در قفای این نوع «ایدئولوژی‌سازی» پنهان شده،   چیزی نیست جز ارائة تصویر دلپذیر از تحجر و توحش قبائل صحرانشین سامی در قرن هفتم میلادی.   و همچنانکه طی روزهای اخیر شاهد بودیم،   ولیعهد عربستان نیز به صراحت گفت که،   «غربی‌ها برای مقابله با اتحاد شوروی از وهابیت حمایت می‌کرده‌اند!»   و جالب اینکه،   نفی موجودیت کشور اسرائیل،   و بحران‌سازی در منطقه و فراهم آوردن زمینة فروش تسلیحات نیز بخشی است از همین سیاست نفرت‌فروشی.  سیاستی که در پی تغییر موضع اسرائیل ـ  وبلاگ هایلی لایکلی ـ  در سیر قهقرائی اوفتاده،  و عربستان نیز بالاجبار از آن فاصله گرفته.   فقط حکومت فدائیان اسلام را می‌بینیم که در مقام میخ طویلة‌ استعمار بریتانیا،  هنوز که‌ هنوز است به این سیاست استعماری وفادار مانده.   پیش از ادامة مطلب در مورد تشکیل کشور اسرائیل،  یک مینی‌پرانتز باز می‌کنیم.     

در سال 1921 میلادی،  بریتانیا به عنوان فاتح اصلی جنگ اول جهانی،  مأمور تقسیم سرزمین فلسطین شد.   در سال 1947 میلادی،  «سازمان ملل» ‌موافقت کرد که 56 درصد سرزمین فلسطین به کشور نوپای اسرائیل،  و 44 درصد آن به فلسطین اختصاص یابد و «بیت‌المقدس» نیز تحت نظارت بین‌المللی اداره شود.  در سال 1948،  سازمان ملل موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت ولی سیاست‌های استعماری جهت پاسداری از بحران  منطقه‌ای، اعراب را در سنگر «مبارزه با اسرائیل» نشاندند.  همین موضع استعماری است که از آنهنگام زمینة جنگ‌افروزی در منطقه را فراهم ‌آورده،   و به دلیل تبلیغات رسانه‌ای موفق شده برای اسرائیل به عنوان «قربانی» جایگاه «برتر» منطقه‌ای تضمین کند.   اگر کودتای 22 بهمن 1357 و استقرار کنیزمطبخی آمریکا در ایران این سیاست استعماری را به اوج رساند،  پس از جنگ 33 روزه «موضع برتر» اسرائیل در مسیر قهقرائی افتاد،   و نهایت امر،  پس از دخالت روسیه در سوریه،   شرایطی به وجود آمد که ایالات متحد برای حفظ منافعش ناچار شد یک «پایگاه نظامی دائم» در اسرائیل به راه اندازد.   اینچنین بود که با فشار روسیه سیاست جهانی در منطقه تغییر کرد،  و اسرائیل پس از دهه‌ها پیروی کورکورانه از واشنگتن توانست خود را از ردة رعیت ایالات متحد خارج کند.  این تغییر موضع را هنگامی که تل‌آویو از اخراج دیپلمات‌های روسیه ـ  بر مبنای ادعاهای پوچ دولت بریتانیا ـ  خودداری کرد شاهد بودیم.  حال پرانتز را می‌بندیم و بازمی‌گردیم به انزوای حکومت ملایان.

پس از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری سالجاری،  نخستین سفر ولادیمیر پوتین به مقصد ترکیه بود.  این سفر که با برگزاری هفتمین کنفرانس امنیت بین‌المللی مسکو و فروپاشی دکان «هایلی لایکلی» مادر ترزا تقارن زمانی یافت،‌  در جنجال رسانه‌ای پیرامون «تیراندازی یک زن ایرانی‌تبار در مقر یوتیوب» به سکوت برگزار شد!   بله،‌  بوق‌های روتچیلد بجای «اطلاع‌رسانی و تحلیل و تفسیر» کارشان جنجال و هیاهو پیرامون حوادث متفرقه ـ واقعی یا ساختگی ـ  است.   و دلیل هم اینکه با توسل به مسائل متفرقه،   می‌توان افکار عمومی را به بیراهه کشاند و پروپاگاند حماقت‌گستر محفل احترام به ادیان را به مخاطب حقنه کرد.

به عنوان مثال،  دقیقاً زمانی که «یورونیوز» با تیراندازی در مقر یوتیوب برای جهانیان معرکه گرفته بود،  اظهارات رئیس آزمایشگاه «پورت داون» در تقابل با ادعاهای مادر ترزا و نخست وزیر آمریکائی‌اش،  ‌بوریس جانسون به پشت صحنه پرتاب شد!  این اظهارات که در «دیلی میل» انتشار یافت،‌  در عمل سناریوئی را که مادر ترزا، با  هیاهو پیرامون ماجرای «سکریپال» از یک ماه پیش به صحنه آورده بود فروپاشاند!  و مسلم است که مصلحت چنین ایجاب می‌کرد که بوق اروپائی بریتانیا با جنجال پیرامون «تیراندازی در مقر یوتیوب»،  این «مصیبت» را تا حد امکان به حاشیه براند.  و دروغ چرا؟ هیاهوی یورونیوز برای جمکرانی‌ها هم بسیار مفید بود. این بساط علاوه بر التیام دردهای لندن،   مرهمی شد بر دردهای جانگداز طویلة مشروعه!   از آنجمله است «غلط کردم گفتن» وزیردفاع جمکران در کنفرانس امنیتی مسکو؛   افشای خبر اعزام وابستة نظامی هلند به جمکران؛   تحریم «صدر هاشمی»،   لایة دوم شبکة بابک زنجانی که در کشور مالت و تحت نظارت بریتانیا به پول‌شوئی اشتغال داشت؛   هشدار نخست وزیر اسرائیل در مورد افشای تحرکات تروریستی سپاه قدس در سوریه،   و از همه دردناک‌تر،  به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ولیعهد عربستان که به انزوای جمکران در کشورهای مسلمان‌نشین انجامید.  این مصائب باعث شد زال‌ممد با سوریه قهر کند،  و از ترس حضور گستردة زنان سوری بی‌حجاب در استادیوم،  مسابقة دوستانه «ایران ـ سوریه» را لغو نماید.

و در این مقطع بود که خبر واردات «بیسکویت ایتالیائی با گندم خراسان» هم منتشر شد. «مجلة‌ هفته» می‌نویسد،  «گندم خراسان مدت ها در ایران قابل کشت نبوده و جدیداً به همت محققان ایرانی دوباره به صورت محدود کشت می‌شود و بسیاری از برندهای بین‌المللی از این گندم به علت کیفیت بسیار بالای آن در محصولات خود استفاده می‌کنند.  اندازه این گندم دو برابر گندم های معمولی است و در عین حال کالری آن بسیار پائین است.»   بله حکومت ملایان بجای تبدیل گندم مرغوب داخلی به نان برای مصرف ایرانی،  دسترنج گندمکاران را به رایگان در اختیار کارخانة بیسکویت‌سازی ایتالیائی می‌گذارد،  تا از بلاد موسولینی «بیسکویت با گندم خراسان» به بهای نجومی وارد کند و چند برابر قیمت به خلق‌الله بفروشد: 

«[...] گندم خراسان [ که کیفیت بسیار بالائی دارد ]‌ به ایتالیا صادر می شود و در [قالب بیسکویت] از ایتالیا به ایران صادر می‌شود [...]‌»
منبع: سایت مجلة‌ هفته،  مورخ 8 آوریل 2018

دیدم كه خاك ایزدی زادگاه من
قربانی تهاجم اعراب خانگی ست