عردشیرالله!
75 سال پیش در چنین روزی، پرچم
ارتش سرخ بر فراز «رایشستاگ» به اهتزاز درآمد؛ آدولف هیتلر را «خودکشی» کردند، تا
روابط نزدیک لندن و واشنگتن با دستگاه آلمان نازی مسکوت بماند!
و این روزها، چینیها به ادعای خودشان بر اپیدمی کروناویروس
پیروز شدهاند و انتظار دارند مورد تشویق جهانیان قرار گیرند. از
اینرو، زمانیکه سخنگوی وزارت بهداشت شیعیها
آمارشان را به زیر سئوال برد، زوزة سفیرشان در تهران به آسمان برخاست. وزارت
امورخارجة شیعیها هم نه تنها به لاتبازی این جانور وحشی اعتراض نکرد که جفتکپرانی
سفیر چین را مورد تأئید قرار داد. جالب اینجاست که پس از گفتگوی تلفنی آنجلامرکل
با رهبر ابدمدت، یا بهتر بگوئیم خاقان چین
در هزارة سوم، آمار مائوئیستها هم تغییر
کرد و معلوم شد ناپلئون چینی هزار نفر را از قلم انداخته بوده! اینچنین بودکه مائوئیستها با انتشار یک آمار
جدید از قربانیان کروناویروس، دروغ جدید
را به عنوان «واقعیت نوین» به مخاطب حقنه کردند،
و با فروش موشکهای جدید به
پاسداران دلار ـ منبع، سپوتنیک، مورخ 20 آوریل
2020، میلاد با سعادت آدولف هیتلر
را جشن گرفتند!
ولی توافق فرانسه و آمریکا برای برگزاری
نشست اعضای شورای امنیت سازمان ملل پیرامون «مقابله باکروناویروس»، چنان لگدی بر پوزة بینالملل گورستانپرستان
فرود آورد که فاشیستهای جرمانی ناچار شدند «کریستیان لوت»، سخنگوی فراکسیون پارلمانی Afd را اخراج کنند! ظاهراً افتخار «رسمی» به فاشیست بودن و تعلق
به «نژاد آریائی»، دلیل اخراج وی بوده:
«[...] حزب Afd اعلام داشت، عضویت کریستیان لوت، یکی از سخنگویاناش را به دلیل افتخار به فاشیسم
و نژادآریائیاش، به تعلیق
درآورده[...]»
منبع: فرانسپرس،
مورخ 26 آوریل 2020
بله، گویا بحران جهانی کروناویروس نوعی فاشیسم نوین
به بازار آورده که با پایه و اساس فاشیسم،
یعنی با عرصة افتخار به تعلقات و
تعصبات و باورها مخالفت دارد! دلیل هم روشن است؛ در پی گفتگوی تلفنی «ماکرون ـ ترامپ»، مائوئیستها
و نوچة بحرانسازشان، کرة شمالی میباید کنوانسیون
سلاحهای بیولوژیک را امضاء کنند و در مورد آزمایشگاههای بیولوژیکشان که تحت
نظارت لندن و واشنگتن ایجاد شده نیز پاسخگو باشند.
جای تعجب نیست که به فاصلة 24 ساعت پس
از مخالفت رسمی فاشیستهای جرمانی با فاشیسم، و در پی گفتگوی تلفنی «مکرون ـ ترامپ»، تخلیة چاه فاضلاب روتچیلدها با تمام قوا آغاز
شد. بیبیسی، بوق نژادپرستان بریتانیا با قاشق سوپخوری نقره، و پسر فضلالله زاهدی با دلو مُقنیها این عملیات
را آغاز کردند. مجری برنامه یک قاشق سئوال میکرد، اردشیر خان
هم یک سطل افتخار، هتاکی، جمعپرستی و لاپوشانی و آخوندپرستی و مرثیه «جواب»
تخلیه میکرد! خلاصه هر دو، یکی با قاشق و دیگری با دلو، موفق
شدند هم از طرفداران دمکراسی و اقلیتهای قومی و مذهبی ایران فاکتور بگیرند؛ هم محفل ایرانستیز «شیخ وشاه»، تروریسم ـ اسلام سیاسی ـ را به ارزش بگذارند؛ هم نقش آنگلوساکسونها و سران خودفروختة
نیروهای «نظامی ـ امنیتی» دستگاه پهلوی را در استقرار حکومت اسلامی ماستمالی کنند
و ... و از همه مهمتر، مخالفان حکومت استبدادی و قرونوسطائی آخوند را
به طرفداران تهاجم نظامی به ایران تقلیل دهند. پیش از ادامة مطلب بد نیست ببینیم اردشیر «خان»
زاهدی کیست؟!
ایشان که گویا خیلی هم دلسوز مردم
ایراناند، و طی مصاحبة کذا مرتب سنگ
ایران و قرآن را محکم بر سینه میکوبیدند، همچون ابوی محترمشان، از اعضای فعال محفل ضدایرانی، زنستیز و سفلهپرور «شیخوشاه» به شمار میروند!
و در راستای همین سیاست سفلهپروری بود
که حسین پیرنیا دخترش را به عقد فضلالله زاهدی
در میآورد! کسی که نام خانوادگیاش هم عاریتی است! در دوران قدیم، نام خانوادگی ویژة نجیبزادگان بود، بعدها
رعایا توانستند با اجازة ارباب از نام خانوادگی وی استفاده کنند و زاهدی هم یکی از
همین نمونهها به شمار میرود. باری در چارچوب ازدواجهای محفلی و غلامپروری، شاهد ازدواج دختر پیرنیا با فضل الله زاهدی بودیم؛ ازدواجی
که دوام نیاورد، دقیقاً به همان دلائلی
که ازدواج شهناز پهلوی و اردشیر زاهدی نیز دوام نیاورد؛ ما هم وارد جزئیات نمیشویم! فقط بگوئیم اردشیر، همچون پدرش، پس از طلاق مجرد باقی ماند. حال نگاهی بیاندازیم به زندگی هما زاهدی، خواهر
اردشیر.
باز هم در چارچوب همان روابط سفله پرور
و محفلی، هما زاهدی با دو فرزند از
اتحادیه جدا میشود و با یکی از چماقداران «انقلابی» که نام مستعار «داریوش
همایون» را یدک میکشد ازدواج میکند! فضلالله زاهدی و دختر و دامادش هر سه در کشور به
اصطلاح «بیطرف» سوئیس دفن شدهاند. ما هم
پیش از ادامة مطلب یک مینیپرانتز در مورد سوئیس باز میکنیم. چرا که اینکشور حافظ منافع آمریکا در تهران و از
تاریخ 13 ژوئن 2019، حافظ منافع حکومت ملایان در پادشاهی کانادا است. به
عبارت دیگر، سوئیس حلقة رابط تروریسم
شیعی با آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک به شمار میرود. به
همین دلیل قبیلة زاهدی از دورة پهلوی دوم اینکشور را برای سکونت امن و مناسب تشخیص
داده بود! و به همین دلیل بیبیسی برای تخلیة چاه فاضلاب
آتلانتیستها و مائوئیستها به کمک اردشیر زاهدی نیازمند شده و به او تریبون داده، تا ضمن
حمایت از حکومت آخوند پدوفیل و بردهفروش،
به پادوهای ارتش آمریکا در ایران و عراق و افغانستان و سوریه افتخار کند، و
سوگند نظامیان شیعی به مجموعه ترهات ضدونقیض عرب قرن هفتم میلادی را نشان «شرافت»
بداند؛ سرکوب ملت ایران را به حساب «مبارزه با اسرائیل» بگذارد؛ و از
«لشکر اسلام و جهان اسلام» دفاع کند:
«[...] این سربازان و
افسران به قرآن [...] قسم خوردند [...] مقابل
اسرائیل جنگیدند و از مملکتشان دفاع کردند. من به او [قاسم سلیمانی] افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد، کسی که جان
خودش را در راه مملکتاش فدا کرد [...]»
منبع: مصاحبة بیبیسی با اردشیر زاهدی، مورخ 26 آوریل 2020
بله،
این سربازان و افسران که به قرآن
قسم خوردهاند و از مملکتشان دفاع کردهاند؛ از شما چه پنهان، دقیقاً
رونوشتی هستند از سپهبد فضلالله زاهدی! چرا که ایشان نیز در راستای تأمین منافع
استعماری بریتانیا، هم مخالفان استبداد را
در جنوب و شمال و غرب و شرق ایران سرکوب کرد، هم با نظامیان آلمان نازی در ایران همکاری نمود، و هم زمانیکه فروپاشی ارتش «شکستناپذیر»
آلمان نازی مسلم شد، سر بر آستان آنگلوساکسونها
گذارد تا لندن بتواند با دستگیری وی به جرم همکاری با نازیها از خود تصویر دلپذیر
«مخالف فاشیسم» ارائه دهد! جالب
اینکه، جناب سرتیپ زاهدی پس از آزادی، حتماً به دلیل مبارزات گستردة نظامی در سلولهای
زندان، درجة سرلشکری میگیرند و در مخالفت با رزمآرا،
دست به حمایت از فدائیان اسلام ـ محمد مصدق و جبهة ملی ـ برمیدارند! پس از
ترور رزمآرا، فضلالله زاهدی سروکلهاش در جایگاه امنیتی
وزارت کشور در دولت محمد مصدق پیدا میشود!
و پس از آغاز جنگ زرگری «مصدق ـ دربار»، زاهدی
در برابر مصدق میایستد، و پس از نشاندن وی
در جایگاه «قهرمان ملی»، با تأئید ملایان
قم در جایگاه نخست وزیر کودتا لنگر میاندازد و از قرارداد استعماری کنسرسیوم به
عنوان پیروزی بر لندن و واشنگتن یاد میکند!
ولی زاهدی از آن نخالهها بود که دربار
پهلوی هم نتوانست او را تحمل کند، پس آنحضرت
را به عنوان نماینده ایران در دفتر
اروپائی سازمان ملل به ژنو فرستاد!
با این مقدمة نه چندان مختصر میتوان دریافت
که زاهدیها و محمد مصدق در واقع پروردة یک اصطبل واحداند؛ محفل ایرانستیز و ضدحقوقی «شیخوشاه» که از
اواسط دورة ناصرالدین شاه قاجار تا به امروز، تنها وظیفهاش سرکوب و تاراج ایرانیان، و تقلیل ملت ایران به مشتی شیعی «هتاک و مفتخر» بوده. مصاحبة
بیبیسی با اردشیر زاهدی دقیقاً در چارچوب همین سیاست انسانستیز تنظیم شده:
«[...] من به قدرت ارتش ایران که برای مملکت خودش قسم
خورده افتخار میکنم [...] من به او [قاسم سلیمانی] افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد [...] من به
منابع انسانی ایران افتخار میکنم [...]»
همان منبع
«منابع انسانی ایران» که به کنار؛ هیچ ارتباطی
با اردشیر زاهدی ندارد. ولی حضور امثال قاسم
سلیمانی در دستگاههای نظامی کشور مسلماً دستاورد خدمات همان محافلی است که پسر
فضل الله زاهدی در آن افتخار حضور دارد. این «ارتش» که پسر فضل الله زاهدی آن را «ارتش
ایران» میخواند تا حال به فرمان ولینعمتهای انگلیسی و آمریکائیاش چندین
کودتا در ایران سازماندهی کرده و هزاران
ایرانی را به قتل رسانده. این ارتش، ارتش ایران و ایرانی نیست، ساختاری است استعماری که جز کودتا و همراهی با
گلة وحش در کارنامهاش هیچ ندارد! این ارتش آنزمان که منافع لندن ایجاب میکرد در
کنار ارتش آلمان نازی نشست، و زمانیکه شکست آلمان نازی مسلم شد، پهلوی اول را با تیپا از کشور بیرون راند. این ارتش آنهنگام که منافع لندن و واشنگتن ایجاب
میکرد، بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار
کودتا کرد تا آنگلوساکسونها کشور ایران به پشت جبهة تروریسم اسلامی تبدیل کنند. و آنزمان که مائوئیستها و پاسدارها در ایران
سلاح بیولوژیک تولید میکردند، ارتش خوب و مامانی اردشیر زاهدی در خواب بود! مسلم است که اردشیر زاهدی میباید به چنین ارتشی
افتخار کند، البته به نیابت از سوی ارباباناش، جنگفروشان
اسلامنواز آنگلوساکسون! اینها همان جانوران وحشیای هستند که در میعاد
نسلکشی ارامنه ـ 24 آوریل 2020 ـ ماه «مبارک» رمضان را به «مسلمانان جهان» تبریک
میگویند! بله، دربار
انگلستان هم مانند آدولف هیتلر و شرکاء، شیفتة «جهان اسلام» است و دقیقاً به همین دلیل مانند
پیشخدمتهای شیعیاش با نوروز و سیزده به در و جشنهای ایرانیان سر ستیز دارد و
اخیراً هم مراتب ناخشنودیاش از زبان فارسی،
به عنوان «زبان اقلیت»، در صدا و سیمای نئاندرتالها منعکس شده:
«[...] مجری مسابقه تلویزیونی سبقت [طی گفتگو با شرکتکننده
آذری زبان] از او میخواهد به ترکی صحبت کند و زبان فارسی را زبان اقلیت ایران
عنوان میکند [...]»
منبع: سپوتنیک، مورخ 4
2 آوریل 2020
گویا برای موفقیت «مأموریت» مگان مارکل و شاهزاده هری، زوج «نازی ـ جهادی» در هولیوود، لازم آمده تا «کفار ایرانی» هر چه زودتر جایشان
را به اخوانالمسلمین ترک و عرب و اویغورهای چین واگزار کنند! به این
ترتیب راه برای ایجاد اتحاد جماهیر نوکری ـ طویلة یکدست اسلامی ـ هموار میشود و نان آنگلوساکسونها و مستعمراتسابقشان
در روغن میافتد و میتوانند در پناه جنجال رسانهای پیرامون «کروناویروس»، در آزمایشگاههای قم، ووهان و ... و خصوصاً اوکراین، انواع خطرناکتر
کروناویروس را بدون مزاحمت «کفار روس» تولید کنند!
بله تمرکز رسانههای غرب بر
کروناویروس؛ شایعهپراکنیهای سازمان بهداشت جهانی؛ جنگ زرگری آمریکا و چین ـ تولیدکنندگان سلاح
بیولوژیک در ووهان ـ درکنار بحرانسازیهای
کرة شمالی و حکومت ملایان، دو موضوع
اساسی را تحتالشعاع قرار داده! نخست امتناع چین و کرة شمالی از پیوستن به کنوانسیون
ممنوعیت تولید سلاحهای بیولوژیک، و افشاگری
فاکسنیوز در مورد سرمایهگزاری کانادا و فرانسه ... و به احتمال زیاد آلمان در آزمایشگاههای بیولوژیک
ووهان!
در واقع بر خلاف ادعای چینیها و
کارفرمایان یانکیشان، کروناویروس «طبیعی» که از سالها پیش شناخته شده بوده، با آنچه اخیراً کروناویروس خوانده میشود، هیچ ارتباطی ندارد! این
کروناویروس همانطورکه در وبلاگ «کروناپلئونها» هم گفتیم، در خاک
آمریکا و با همکاری چینیها در آزمایشگاه ساخته شد و در دورة جهادی اوباما سر از
آزمایشگاههای ووهان در آورد! و از آنجا که آمریکا مسئولیت تولید سلاح
بیولوژیک را نمیپذیرد، قصد دارد فرانسه
و کانادا را به دلیل سرمایهگزاری و شرکت در فعالیتهای آزمایشگاه ووهان تحت تعقیب
قرار دهد ـ منبع:bfm.tv، مورخ 17 آوریل 2020. البته دولت کانادا در واقع دولت بریتانیاست و ...
و به گواهی تاریخ، طی سدة اخیر، هر کجا
بریتانیا فعالیت میکند، جرمانی هم
التزام رکاب داشته و دارد. و باز هم به
گواهی تاریخ معاصر، هدف این جانوران وحشی «مهار روسیه» است و در
این چارچوب است که در مرز روسیه ـ ایران و
اوکراین ـ آزمایشگاههای بیولوژیک تأسیس
کردهاند. ولی دوران نکبتبار قبیلة بوش و کلینتون و جهادی
اوباما و «انقلاب میدان» دیگر به سر آمده؛
اوپوزیسیون اوکراین در مورد ایجاد آزمایشگاههای
تولید سلاح بیولوژیک در اینکشور خواهان پاسخگوئی ایالات متحد شده، و
سخنگوی وزارت امور خارجة روسیه نیز بر کنترل فعالیت این آزمایشگاهها تأکید کرده:
«[...] در زمینه وضعیت اپیدمی
کنونی، باید به مسئله آزمایشگاههای بیولوژیکی که در
نزدیکی روسیه قرار دارند، برگردیم [...] اگر همه ناگهان به این نتیجه رسیدند
که یکی از گزینهها یعنی کروناویروس ساخته دست بشر است، آنوقت این مسئله یعنی قرارگرفتن آزمایشگاههای بیولوژیکی
یک کشور در کشور دیگر و در فاصله نزدیک از کشور ثالث توجه بیشتری را میطلبد [...]
باید فعالیت این آزمایشگاهها کنترل شود[...]»
منبع: سپوتنیک، مورخ 23 آوریل 2020
سطور فوق نشان میدهد که، برخلاف
ادعای چینیها، کروناویروس چندان هم
«طبیعی» نیست! از سوی دیگر، تأکید وزارت امور خارجه روسیه بر کنترل فعالیت
آزمایشگاههای بیولوژیک، آنهم پس از تهدید
نظامی تایوان؛ شلیک موشک از خاک کرة شمالی، و به ویژه پرتاب ماهوارة نظامی از خاک ایران، نشان میدهد
که مسکو، همانطور که در برابر اتحاد شوم
آتلانتیستها با آلمان نازی عقب ننشست، در برابر اتحاد شوم آتلانتیستها با مائوئیستها
و شیعیها هم عقب نخواهد نشست.
به مناسبت میعاد 30 آوریل!