پنجشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۹۳

فوتبال هسته‌ای!




در شرایطی که کاخ سفید هم ژست «مردم پسند»گرفته و برای حفظ ظاهر طرفین درگیری در اسرائیل و فلسطین را به آرامش فرامی‌خواند،   و در خاک اسرائیل شاهد تظاهرات مخالفان قتل‌عام غیرنظامیان فلسطین هستیم،‌  آنجلا مرکل،  صدراعظم دولت «آزاد و مستقل» آلمان که حامی فاشیست‌ها در اوکراین است،  با محکوم کردن «حماس» در بحران اخیر منطقه،  توحش و حماقت خود را به اثبات رساند.  ‌ به این ترتیب معلوم شد که دولت آلمان همچنان در مرداب روابط جنگ سرد ـ  ‌مهار روسیه ـ  شناور مانده و حاضر نیست از این چاهک مأنوس یک‌جانبه‌گرائی خارج شود.   نامه‌نگاری نمایندگان مجلس جمکران برای ممنوعیت خروج،  تصویر و بیان آخوند محمد خاتمی،  و انتصاب «علی ماجدی»،‌   به عنوان سفیر جدید جمکران در آلمان،   آنهم در گیرودار مذاکرات هسته‌ای حکمتی دارد!

علی ماجدی که اکنون معاون بازرگانی و امور بین‌الملل وزارت نفت حکومت ملایان است،‌
طی دوران نکبت‌بار صدارت میرحسین موسوی،‌   مشاور اقتصادی وی بوده!  مقصود همان اقتصاد کوپنی و تاراج نفت ایران است.   پس از پایان جنگ استعماری با عراق،‌   ماجدی را به  سیاست خارجی پرتاب می‌کنند و نخستین مأموریت وی در سال 1368 به عنوان کاردار در کشور مستقل و آباد و آزاد «امارات» آغاز می‌‌شود.   و سرانجام در سال 1378،  در جایگاه سفیر جمکران در کشور ژاپن می‌نشیند.   در دورة احمدی‌نژاد،  همین فرد مشاور عالی  شرکت‌های اقتصادی بوده:

«[...] سفیر آینده ایران در آلمان از اصلاح‌طلبان عمل‌گرا و معتمدان روحانی به شمار می‌رود [...] او در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی [...] معاون اقتصادی وزیر امور خارجه [...] بود[...] ماجدی در آن دوره همچنین عضو هیئت ایرانی مذاکره‌کننده در گفت‌وگوهای هسته‌ای بود.   ریاست آن هیئت را حسن روحانی بر عهده داشت[...]»
منبع:  دویچه وله،  مورخ 8 ژوئیة 2014،

بله،  پس از انتصاب سفیر جدید مرده‌شویان در اوکراین ـ 23 ژوئن 2014 ـ که از قضای  روزگار به لغو آتش‌بس در این کشور منجر شد،   قرار است طویلة اسلامی رایش در برلن فعال شود.  چرا که،   سوابق ماجدی،  همچون کارنامة «جان تفت»،  سفیر جدید آمریکا در روسیه «درخشان» است و این انتصابات به صراحت نشان می‌دهد که علیرغم فروپاشی حاکمیت ایدئولوژیک اتحاد شوروی،  آتلانتیسم همچنان بر تداوم ایدئولوژی «مهار روسیه» پای می‌فشارد.   در این راستا،   مسابقات جام جهانی فوتبال هم فرصتی مناسب فراهم آورد تا بعضی‌ها ضمن بازنشخوار «برتری آلمان»،   دکان اسطوره‌فروشی «لوی ستراوس» را پهن کنند و شکست تیم فوتبال برزیل را به حساب دورشدن از «سنت‌ها» بنویسند!   بله،   فواید «مردمی» بودن فوتبال همین «چیزها» است!  

در این چارچوب است که کاربرد «مردمی» پیروزی تیم برزیل در مسابقات نیمه نهائی جام جهانی فوتبال برای حاکمیت برزیل همانقدر ارزشمند می‌شود که یک شکست سهمگین!   و برای دستیابی به چنین شکست مطلوبی بودکه تیم فوتبال برزیل در برابر آلمان «جاخالی» داد تا ‌دولت ظاهراً سوسیالیست «دیلما روسف» که به بهانة «تأمین امنیت» مسابقات جام جهانی،  حکومت نظامی اعلام کرده،   ‌ بتواند پس از دستیابی به شکست جادوئی،‌  اوباش و «کاسورها» را نیز به میدان بیاورد!

جالب اینجاست که رسانه‌ها از جمله فرانس‌پرس،  ‌مورخ 9 ژوئیه 2014 ادعا کردند،  «مردم» از شکست تیم ملی فوتبال «خشمگین» شده و به تخریب اموال عمومی پرداختند.   البته موضوع وبلاگ ما فوتبال نیست،   ولی تحولات سیاسی چند روز اخیر را می‌توان با استفاده از قوانین و مقررات و اصطلاحات بازی فوتبال نیز بررسی کرد.  به عنوان نمونه،  آخوند گیلانی «اوت» شد؛‌   چندین گل در عراق و ترکیه و جمکران و اتحادیه اروپا به دروازة «ناتو» اصابت کرد؛  و ... و از همه جالب‌تر نتیجة مسابقة فوتبال هسته‌ای بین فرانسه و حکومت جمکران است.  در این مسابقه که روز دوشنبه 16 تیرماه سالجاری آغاز شد،  هر دو تیم بازنده شدند!

بله فوتبال هسته‌ای با فوتبال عادی تفاوت دارد.   در فوتبال هسته‌ای،   فرانسه به نیابت از سوی لندن «شوت» می‌کند،   ولی بجای هدف گرفتن دروازه،   توپ را به حکومت زال‌ممد رایش «پاس» می‌دهد،   تا مقام معظم به مذاکرات پنالتی زده،   «گل» فرمایند!   و اینچنین بود که در تاریخ 7 ژوئیه سالجاری،   قلادة مقام معظم را گشودند تا ورق‌پاره‌های جمکران و به ویژه «فرانس‌پرس» بتوانند ضمن نشاندن علی خامنه‌ای در جایگاه «رهبر ایران و تصمیم گیرندة نهائی مذاکرات هسته‌ای»،   پیرامون 190 هزار سانتریفوژز جنجال به راه اندازند:   

«[...] رهبر  ایران،‌   تصمیم گیرنده‌ نهائی در پرونده مذاکرات هسته‌ای،  تأکید کردکه کشورش به 190000 ‌ سانتریفوژز نیاز دارد[...]»
منبع:  فرانس‌پرس،  مورخ 8 ژوئیه 2014

یادآور شویم،  فرانس‌پرس که خیلی برای بازتاب اظهارات بی‌پایه و اساس مقامات جمکران و مخالف‌نمایان‌شان اشتیاق نشان می‌دهد،  ‌ تمایلی به انتشار خبر تظاهرات مخالفان جنگ اوکراین در شهر پاریس ندارد!   بگذریم و بازگردیم به 190 هزار سانتریفوژز مورد نیاز علی خامنه‌ای!    باری پس از انتشار مطالبات مقام معظم معلوم نیست چه پیش آمد که علی‌اکبر صالحی،   ناچار شد اظهارات علی خامنه‌ای را «تصحیح» کند:

«صالحی [...] ایران برای تکمیل سوخت نیروگاه بوشهر به ۱۹۰هزار سو غنی‌سازی نیاز دارد/ مطالب رسانه‌های غربی بحثی انحرافی است[...]»
 منبع:  فارس‌نیوز، مورخ 8 ژوئیه 2014 

ولی فابیوس،  ‌وزیرامورخارجة فرانسه دست بردار نبود،   و همچنان بر طبل 190 هزار سانتریفوژز می‌کوبید و ادعا می‌کرد،   «روسیه» در مذاکرات وین تغییر موضع داده!  خلاصه بگوئیم،‌   محافل بحران‌ساز از مذاکرات هسته‌ای هیچ راضی نیستند و می‌کوشند به هر ترتیب ممکن این مذاکرات را به شکست بکشانند.   این است دلیل تحرکات لوران فابیوس و علی خامنه‌ای،   فعال شدن حماس و کره‌شمالی در عرصة پرتاب موشک،‌   و از همه مهم‌تر مانور نظامی ارتش ناتو در غرب دریای سیاه.

به گزارش سایت نووستی،  مورخ 7 ژوئیه 2014،  در  این مانور دریائی کشورهای بلغارستان،  ترکیه،  یونان،  ایتالیا، بریتانیا و آمریکا شرکت دارند.   خلاصه اگر به شیوة معمول رادیوفردا،   قانون اساسی «ضدحقوقی» جمکران را با اعلامیه جهانی حقوق‌بشر در «ترادف» قرار داده،   و نمایندگان مجلس جمکران هم برای نشاندن محمد خاتمی در ویترین، ‌ خواهان اجرای حکم مجازات وی شده‌اند جای تعجب نیست!

این موضع‌گیری‌ها حکمتی دارد که همان حکمت کودتای میرپنج،  ظهور محمد مصدق،   ایجاد دو یوتوپیای پاکستان و اسرائیل و ... و خلاصه بگوئیم احیای نازیسم،  یعنی سیاسی کردن عرصة‌ علم و هنر و ورزش،  و به ویژه سیاسی کردن «پوشش زن» است.   همچنانکه پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،   نازیسم از طریق شبیه‌سازی «بلشویسم» نوعی «دیانت» بر کل جامعه تحمیل کرد تا سرمایه‌ها را تحت نظارت بانک‌های‌آنگلوساکسون قرار دهد.   از اینرو اعضای محفل «شیخ‌وشاه» ـ  از چپ‌نما و لیبرال‌نما گرفته تا اصلاح‌طلب و سبز و غیره ـ  به نازیسم علاقه و ارادت فراوان دارند!   این فاشیست‌ها که در هیبت انسان ظاهر می‌شوند،   در لجنزار اسطوره‌های مقدس شناوراند،   به همین دلیل جز نشستن در جایگاه قضاوت ارزشی،‌   الصاق برچسب «نیک» و «بد» به افراد،‌  یعنی تقدیس و تکفیر انسان‌ها و فعالیت‌های انسانی هیچ وظیفة دیگری برای خود نمی‌شناسند.   در قاموس اینان «بررسی» و تحلیل محلی از اعراب ندارد،   در «مذهب» اینان فضای جامعه الزاماً باید «سیاسی» باشد،  و با تکیه بر همین پیش‌فرض،  در ادبیات‌شان نوعی «دیانت» بر کل جامعه تحمیل می‌کنند.   از اسلام و زرتشتیگری و بهائیت و غیره گرفته تا استالینیسم،  و یا پرستش فلان و بهمان «متفکر» و نظریه، و قشر هیچ تفاوتی ندارد.  اصل اساسی این است که «پرستش» صورت گیرد،‌  چه گاو و خر باشد،  چه فیلسوف و نظریه‌پرداز و قشر دانشجو، و چه شیخ و چه شاه‌.  خلاصه بگوئیم در جامعة مطلوب اینان جائی برای «انسان» به عنوان موجود مستقل،  آزاد و صاحب‌نظر که هیچ الزامی برای «طرفداری» از این و آن ندارد،  پیش‌بینی نشده.   به زعم اینان انسان «موظف»‌ است در یک «سنگر» سیاسی لنگر اندازد و در یک جبهه «مبارزه» کند!  و نتیجة این برخورد ابلهانه نیز در برابرمان قرار گرفته.

شیپورهای آتلانتیسم بی‌جهت طی سالیان دراز به این پیام‌آوران توحش و خشونت تریبون نداده‌اند!  به زبان ساده‌تر،  در «شبه‌نظریه‌ای» که اینان سر هم کرده‌اند،  آخوند و دانشجوجماعت و زنان «انقلابی» می‌باید مسائل جامعة ایران را هم حل کنند!   ولی در واقع تلاش اینان در مسیر حل مشکلات آتلانتیسم در منطقه‌ است!   در همین میسر چنین وانمود می‌کنند که حل این مشکلات مستلزم عجین شدن «سیاست» با ابهام «دیانت» است!   به همین دلیل بود که روح‌الله خمینی،  به فرموده «درد اسلام» گرفته بود.  و اینجاست ریشة تحریف «ماتریالیسم» توسط عوام‌گرایان شیادی که ادعای چپ‌گرائی دارند.   اینان بر طبل توخالی «حقیقت» و «قهرمان» و «رهائی» و غیره می‌‌کوبند،   چرا؟   چون حقیقت همواره «مبهم» باقی خواهد ماند و در واقع ماشینی است جهت تولید مبهمات بیشتر!   حال آنکه آنچه در ایران و عراق و افغانستان و اسرائیل گذشته و می‌گذرد،   رخداد و «واقعیت» است،   نه «حقیقت!»   برای توضیح تفاوت میان حقیقت و واقعیت یک پرانتز باز می‌کنیم.

در وبلاگ‌های پیشین پیرامون «مدرنیته» به کرات گفته‌ایم،   «حقیقت»،  در چارچوب تعاریف فلسفی همواره فراتر از «انسان» قرار می‌گیرد.   در فلسفة کلاسیک،   «حقیقت» یگانه و جاودان است و به «خداوند» مرتبط می‌شود، ‌  و در مغلطة اعضای محفل فرانکفورت این واژه جز سراب فریب و ابهام هیچ نیست.   بنابراین اشاره به «حقیقت» توسط شیپورهای آتلانتیسم نشان شیادی و عوامفریبی اینان است.   جنایات غرب در عراق و افغانستان هیچ ارتباطی با «حقیقت» ندارد.   در مورد مسائل کشور عراق نه «حقیقت»،   که می‌باید این «واقعیت» را در نظر گرفت که آمریکا و بریتانیا با توسل به «دروغ» بر علیه صدام حسین جنجال رسانه‌ای به راه انداختند تا بتوانند عراق و ایران را در راستای سیاست استعماری «یک کشور،  یک مذهب» تجزیه کرده و این عملیات قهرمانانه را به فدراسیون روسیه نیز تعمیم دهند.   این است واقعیت!  برای دریافت چند و چون جنایات آنگلوساکسون‌ها و پادوهای‌شان،   به ویژه در عراق نیازی به بوق‌های ناتو نداریم.

سال‌ها پیش از تهاجم وحشیانة آنگلوساکسون‌ها به عراق ـ 20 مارس 2003 ـ  تجزیة این کشور به سه منطقة شیعه،   سنی و کرد در رسانه‌های جمعی فرانسه مطرح می‌شد،  و ما هم شاهد بودیم!   به عبارت ‌دیگر،   ادعای اینکه لندن و واشنگتن از ماه ژوئن گذشته،  و پس از بساط داعش،   برای تجزیة عراق خیز برداشته‌اند،  یک دروغ شاخدار بیش نیست.

هدف نهائی آنگلوساکسون‌ها،   جهانی کردن لجنزار «یک کشور،  یک مذهب» ـ  یا همان یوتوپیاست.   این هدف «الهی» که پس از جنگ اول جهانی با کودتای میرپنج در ایران به اجرا در آمد،   علاوه بر سازمان تبلیغات اسلامی،  یک حزب «زنانه ـ مردانه» هم به نام «حزب توده» پایه‌گزاری کرد.   و پس از جنگ دوم جهانی،  دو شرکت سهامی تحت عنوان «کشور» پاکستان یا «سرزمین پاک‌ها»،   و «کشور» اسرائیل یا همان «سرزمین موعود قوم یهود» را تأسیس نمود.   همچنانکه پیشتر هم گفتیم،  ملت ایران ظهور پدیدة استعماری مصدق و حزب زنانه مردانة «جبهة ملی» را به همین سیاست استعماری مدیون است.   پس از کودتای 28 مرداد 1332،‌   تشکل نهضت آزادی،  با تمایلات علنی اسلامگرائی به این مجموعة خشونت‌گستر افزوده شد،  و ... و 35 سال پس از کودتای 22 بهمن 1357،  حزب توده که ادعای چپ‌گرائی دارد،   به بهانة حمایت از محمد خاتمی،  در واقع به دفاع از مجموعة انسان‌ستیز و متناقضی مشغول شده که حکومت ملایان به عنوان  «قانون اساسی» معرفی می‌کند.

ویژگی قانون کذا همچنانکه به دفعات گفته‌ایم در این خلاصه می‌شود که فاقد چارچوب «حقوقی» است.   چرا که،  بر ابهام  ـ   اسطوره، حدیث و روایت ـ  تکیه دارد و «آخوند» را در جایگاه برتر و داور نهائی و ناظر بر تدوین و اجرای قوانین نشانده.   تمام هم و غم محفل «شیخ‌وشاه»،   به ویژه چپ‌نمایان جمکران این است که این جایگاه  انسان‌ستیز دست‌نخورده باقی بماند:   

«[...] منتشرکنندگان این نامه می‌خواهند [...] وزنه موسوی و کروبی هم به خاتمی افزوده نشود.   روحانی بودن خاتمی هم مزید بر علت دشمنی است [...] بخشی از فرماندهان سپاه که برای قبضه قدرت در آینده نقشه ریخته‌اند[...] منتظرند تا [...] از شر روحانیونی مانند خاتمی که در میان مردم نفوذ کلام دارند خلاص شوند [...] وجود و حضور و عکس تصویر و نقش روحانیانی مانند محمد خاتمی مانع این هدف است[...] در هیچ کجای قانون اساسی به شورای امنیت ملی اختیار قانونگذاری و نشستن بجای قوه مقننه یا صدور حکم قضائی و تعیین تکلیف برای حبس و حصر و سلب حقوق و آزادی‌های مردم و نشستن آن بجای قوه قضائیه داده نشده[...] اینکه می‌گفتند موسوی فتنه کرده است همین است که می‌گفت اجرای کامل و بدون تنازل قانون اساسی[...]»
منبع:‌  راه توده،  مورخ 19 تیرماه سالجاری   
 
بله،   همه بدانند که محمد خاتمی در میان مردم «نفوذ کلام» دارد،   و به همین دلیل «دشمنان»  می‌خواهند او را مانند موسوی و کروبی در حصر قرار دهند!   بالاخره وقتی «ولایت فقیه» و برتری آخوند و ملا و قاری و رمال شیعه «قانون اساسی» به حساب آید،   توده‌ای‌ها هم باید چپ‌گرا به شمار آیند،  و حامیان همین «قانون طبیعی» فرهنگ‌ستیز شوند!   در این راستا و برای همراهی با رادیوفردا ـ   این رادیوی نازنازی مدت‌هاست ذکر«مصدق» گرفته و دلش برای دانشگاه سیاسی لک زده ـ  آخوندکدیور و پسر شیخ مهدی بازرگان و شرکاء هم این مجموعة انسان‌ستیز،  استعماری و ضدایرانی را با اعلامیة جهانی حقوق‌بشر در ترادف قرار داده‌اند:‌

«[...]‌ راه دوم تجدیدنظر در خطاهای گذشته و بازگشت به اجرای قانون اساسی و احقاق حقوق ملت است[...]»
منبع:‌  اطلاعات نت،‌  مورخ 16 تیرماه سالجاری  

هر چند در طبیعت،  هیچ الاغی طوطی‌وار عرعر نکرده و نخواهد کرد،  در یوتوپیای شیعی‌مسلکان،  اصل بر تکرار طوطی‌وار است!   تکرار اینکه،   حکومت اسلامی جمکران، «قانون اساسی» دارد و این قانون به ادعای فرزند خلف شیخ مهدی بازرگان و شرکاء پاسدار حقوق ملت ایران است!   خلاصة کلام،  در قاموس الاغ‌های طویلة‌ مک‌کارتی،  حقوق ملت ایران می‌باید با تکیه بر یک مجموعه‌ قصص انسان‌ستیز،  و احادیث و اسطوره و روایات شیعی‌مسلکی تأمین شود.   زمانیکه اصل را بر این جفنگیات بگذاریم،  بدون تردید با حقوق انسان‌ها هم «وداع» کرده‌ایم. 

این «‌مجموعه» چرندیات که با تکیه بر تعصبات و تعلقات اوباش «تنظیم» شد،  و در سایة‌ هیاهوی اشغال سفارت آمریکا،‌ به ادعای ورق پاره‌های جمکران،   به تصویب «همه» رسید،  بار دیگر مورد توجه حزب توده و اعضای شناخته شدة کانون تبلیغات اسلامی قرار گرفته و ... و خلاصه اوباش «خیرخواه و حق‌طلب» خواهان برقراری این قانون «اساسی» شده‌اند،   چرا؟ چون این مجموعة بی‌اساس جز تأئید محرومیت انسان‌ها و محکومیت انسانیت و برابری حقوق معنا و مفهومی نداشته و ندارد.

برای دریافت ابعاد توحش «آرمان‌گرایان» بد نیست نیم نگاهی هم به سنگر مشترک ویلیام هیگ،   وزیر امورخارجه بریتانیا و آنجلا مرکل در مسائل اسرائیل بیاندازیم.   ویلیام هیگ در توئیتر خود «ماه رمضان» را به مسلمانان بریتانیا و جهان تبریک گفته!  تبریک برای روزه گرفتن مشتی آخوند و بچه‌آخوند در سراسر جهان «دلیل موجه» دارد:

«[...] ملاها و عمامه به سرها [در ماه رمضان] هار می‌شوند[...]»   
منبع:  سرگذشت حاجی بابای اصفهانی،  ص.  73

باری «مستر» هیگ پس از تبریک «ماه مبارک هاری»،  بربریت و توحش قتل سه نوجوان اسرائیلی را محکوم کرده‌اند،   ولی ‌در مورد قتل نوجوان فلسطینی خفقان می‌گیرند.   آنهم در شرایطی که بنیامین نتانیاهو،   نخست وزیر اسرائیل نه تنها از این قتل ابراز تأسف کرده که با پدر نوجوان مقتول فلسطینی هم تماس گرفته!   از این گذشته،   روزنامة هارتص در مطلبی به زبان انگلیسی و عربی،  نظریة «سرزمین موعود یهودیان» را محکوم کرده،   و به صراحت می‌گوید که تکیه بر مفاهیمی نظیر «قوم برگزیده» و سرزمین متعلق به «یک قوم» با صلح عادلانه در تضاد قرار می‌گیرد:    

«[...]  امتناع اسرائيل [ از صلح] در بدوی‌ترين اعتقاداتش جای دارد[در عمق‌ این اعتقادات] اين مفهوم نهفته است که اين سرزمين تنها برای يهوديان در نظر گرفته شده[...]در عمل، اين پيام به اين صورت معنی شده که،  در اين سرزمين يهوديان مجازند به انجام هر کاری که برای ديگران ممنوع است، دست بزنند. نقطۀ عزيمت اين است و از اين نقطه راهی به سوی صلح عادلانه نيست[...]»
منبع:‌  گویانیوز،  ‌مورخ 17 تیرماه سالجاری                 

می‌بینیم که برخلاف محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» که دو دستی به نعلین متعفن آخوند چسبیده،  در کشور اسرائیل پایه و اساس ادعای موهوم «قوم برگزیده» به چالش کشیده می‌شود،  و به این ترتیب محور سنتی آنگلوژرمن به زیر سوال می‌رود.   محوری که در کنار حکومت زال‌ممد در سنگر قوم برگزیده لنگر انداخته.   جای تعجب نیست که در آستانة تشکیل بانک مستقل کشورهای بریکس ـ  سایت نووستی،  مورخ 10 ژوئیه 2014 ـ   دولت آلمان بر ژست‌های ضدامپریالیستی‌اش می‌افزاید،  و همزمان ویلیام هیگ،   برای حمایت از مواضع لوران فابیوس،  و در واقع با هدف ایجاد انسداد در مذاکرات هسته‌ای به میدان می‌آید  و رسماً اظهارات مایکل‌ مان،‌  سخنگوی کاترین اشتون را «نفی» می‌کند:

«[...] ويليام هيگ،   وزير امورخارجه بريتانيا،  در مصاحبه‌ای با روزنامه اتريشی وينر زايتونگ که روز پنجشنبه منتشر شد،  گفت:  دسترسی به توافق در مذاکرات با ايران به هيچ وجه قطعی نيست و هنوز اختلافات مهمی باقی است که بايد رفع شود[...]»
 منبع:‌  رادیوفردا،  مورخ 10 ژوئیه 2014 

هر چند مشخص نیست این «اختلافات» چیست،   ولی روشن است که لندن با نوکران‌ جمکرانی‌اش نمی‌تواند «اختلاف» داشته باشد!   این «اختلافات» همانقدر موهوم است که اختلافات «نوین» دولت آلمان با آمریکا!   از سال گذشته که ادوارد سنودن از روسیه درخواست پناهندگی کرد،‌   جاسوسی آمریکا در میان دولتمداران آلمان و دیگر دولت‌های اتحادیة اروپا در رسانه‌های گاردین و واشنگتن‌پست فاش شده و بجز ویلیام هیگ که به همکاری با واشنگتن «افتخار» می‌کرد ـ   وبلاگ «روزنه و رمدان»،  مورخ 18 تیرماه 1392ـ      هیچ «صدای» دیگری از اتحادیه اروپا نشنیدیم.   حال باید پرسید،   چه پیش آمده که آنجلا مرکل،‌  رئیس سازمان اطلاعات آمریکا در آلمان را به دلیل جاسوسی از این‌کشور اخراج می‌کند؟   شاید پاسخ را از نتیجة مسابقة‌ فوتبال «آلمان ـ‌آرژانتین» به دست آوریم!                   



یکشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۳

نماز و نازیسم!





پنجمین روز ماه ژوئیه با «یوتوپیا» پیوندی ناگسستنی برقرار کرده!   در تاریخ 5 ژوئیه 1940 دولت بریتانیا که در ایران حکومت طرفدار هیتلر را به قدرت رسانده بود،   روابط دیپلماتیک‌اش را با دولت ویشی‌ست‌ فرانسه قطع کرد!   10 سال بعد،  ‌در تاریخ 5 ژوئیه 1950،  حدود یک‌سال پس از خیمه شب بازی انتخابات مجلس شورای ملی و زمینه‌سازی آتلانتیسم برای ایجاد تشکل جبهة ملی،   طرح بازگشت یهودیان به سرزمین موعود در «کنست» به تصویب رسید و ... و بازار صدور فاشیست‌های یهودی به اسرائیل رونق گرفت.   و از قضای روزگار در سال 1977 میلادی  ـ  آغاز ریاست جمهوری جیمی کارتر ـ  کودتای اسلام‌گرایان  پاکستان هم در میعاد 5 ژوئیه سازمان یافت،   و اینک شاهین بخت میعاد 5 ژوئیه بر شانة دولت آلمان نشسته!         

احضار سفیر آمریکا به وزارت امورخارجه آلمان برای توضیح در مورد جاسوسی،   از آندسته اخبار «مفرحی» است که از قضای روزگار در میعاد 5 ژوئیه 2014 منتشر شده،   و برای تقویت «توهم» قدرت و استقلال سیاسی اهالی ژرمانی مفید است.  قدرتی که اخیراً در زمینة فوتبال هم با پیروزی تیم آلمان بر فرانسه به «اثبات» رسید!   خلاصه دولت آلمان که از هر نظر «مردم‌پسند» شده،   اینک وظیفه دارد در سنگر مردم‌پسند «ضدامپریالیست» هم لنگر اندازد تا غیرخودی‌ها این سنگر «مردمی» را اشغال نکنند و نان آتلانتیسم آجر نشود!   به عبارت دیگر،   دولت آلمان که در اوکراین از فاشیست‌های مورد حمایت یانکی‌ها پشتیبانی می‌کند،   همزمان می‌باید نقش ضدامپریالیست هم ایفا نماید!   و همین سیاست متناقض و فاقد انسجام است که هم‌سوئی دولت آلمان را با حکومت ملایان جمکران نشان می‌دهد.

در واقع تحرکات اخیر وزارت امورخارجه آلمان برمحور تلاش جهت بازسازی محور ضددمکراتیک  «تهران ـ  برلن» صورت می‌گیرد.  محوری که در فردای جنگ جهانی اول،  با کودتای سوم اسفند محفل «شیخ‌وشاه»،  و «کانون تبلیغات اسلامی» در ایران فعال شد و در سال 1978 میلادی،  پس از کودتای اسلامگرایان پاکستان،  همچنانکه شاهد بودیم، زمینة کودتا بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار را هم فراهم آورد.   در تاریخ 3 ژوئیه 1979، یعنی حدود 18 ماه پس ازکودتای آتلانتیسم در ایران،  جیمی کارتر فرمان صدور «کمک‌های ویژه» به افغانستان را صادر کرد و همزمان با آغاز «جهاد» تروریست‌های عرب و افغان با «کمونیست‌ها»،   شاهد جنگ ملایان جمکران بر علیه «کفار» بعث،  و همچنین تجاوز وحشیانة دولت اسرائیل به لبنان بودیم.  پس از گذشت 35 سال،  در میعاد سوم ژوئیه،  سناتور مک‌کین راهی افغانستان شدند،   ولی در فردای ورود ایشان،   تانکرهای حامل سوخت ارتش ناتو مورد تهاجم قرار گرفت و در واقع سر دوستان تروریست‌شان بی‌کلاه ماند!   اصلاً ماه ژوئیة امسال برای محفل مک‌کین با ناکامی و مصیبت و رسوائی آغاز شد!

به عنوان نمونه در تاریخ اول ژوئیه 2014،‌   همزمان با تغییر سنگر ناگهانی یورونیوز ـ پخش مستقیم سخنرانی ولادیمیر پوتین در جمع سفرای روسیه ـ   نیکولاسرکوزی،  رئیس جمهور سابق فرانسه را بازداشت کردند و فیگارو که دو دستی به سرکوزی چسبیده بود و با تکیه بر آمار کشکی ادعا می‌کرد اکثریت مردم فرانسه طرفدار سرکوزی هستند،   ناگهان دریافت که اکثریت مردم فرانسه هیچ علاقه‌ای به سرکوزی ندارند!    البته به دلایل بازداشت سرکوزی دسترسی نداریم،   ولی به استنباط ما این بازداشت جنجالی پیامد مستقیم تحولات لیبی است!

این تحولات که با دستگیری پرسروصدای متهم به قتل سفیر آمریکا در لیبی آغاز شد،   در واقع به سناریوی «بهارعرب» در اینکشور پایان داد.   و روشن است که مبتکران این سناریوی استعماری در اروپا ـ   نیکولا سرکوزی و دیوید کامرون ـ  نیز نمی‌توانند از پیامدهای چنین پایان تلخی در امان بمانند.   در بریتانیا حکم زندان برای «اندی کولسون»،  مشاور دیویدکامرون صادر شد،  و در فرانسه هم یقة نیکولاسرکوزی را گرفتند که در شرایط فعلی هیچ مسئولیت سیاسی ندارد!   

در آمریکا نیز حامیان رسمی بهارعرب بی‌نصیب نمانده‌اند!  پس از دیدار معاون بارزانی با جوبایدن ـ  فرانس پرس،  مورخ 3 ژوئیه 2014  ـ کاخ سفید رسماً با استقلال کردستان عراق مخالفت کرد و این مخالفت در سایت رادیوفردا‌ انتشار یافت.  هر چند بی‌بی‌سی آن را تا به حال نادیده گرفته؛  و دلیل هم روشن است.   ایجاد لجنزار یوتوپیا ـ کشورسازی بر اساس اسطوره و تعلقات قومی و نژادی ـ  استراتژی امپراتوری بریتانیا بوده،  هست و خواهد بود.  «استقلال» کردستان عراق هم بخشی است از همین استراتژی گسترش حماقت و توحش.  در هر حال برای «جبران» مخالفت کاخ سفید با استقلال کردستان عراق بود که گاردین، ‌ تونی بلر را به عنوان مشاور ژنرال ال‌سیسی معرفی کرد!  و به این ترتیب پس از استعفای پادشاه اسپانیا ـ  خبر این استعفا در تاریخ 2 ژوئن انتشار یافت ـ   تکلیف جبل‌الطارق و کانال سوئز روشن شد.  و با توجه به تمرکز مقامات حکومت زال‌ممد بر دانشگاه،  مدارس،  و به ویژه بر «فساد»،  باید اذعان داشت که با تعیین تکلیف «تنگة هرمز» نیز چندان فاصله نداریم!

اگر نیم نگاهی به تاریخ شروع سلطنت خوان کارلوس بیاندازیم ـ  2 2 نوامبر 1975 ـ  خواهیم دید که با آغاز آشوب‌ها در ایران ـ  مارس 1977 ـ  کمتر از دو سال فاصله دارد!  به عبارت دیگر آتلانتیسم پس از بزک فرانکیسم در اسپانیا،   دستی هم به سروگوش محفل هفتاد سالة «مرگ‌الله» در ایران کشید!   ابراز علاقة علی‌خامنه‌ای به غیرسیاسی شدن «دانشگاه» حکمتی دارد!   کافی است سایت بی‌بی‌سی موضع ظاهراً «منطقی» به خامنه‌ای نسبت دهد،  تا همه با آن مخالفت کنند!   بله نفرت،   همچون عشق با نگرش منطقی بیگانه است،  در نتیجه برای چپاول و سرکوب ملت‌ها،   آنهم از طریق ایجاد «اجماع خیابانی» کارآئی دارد.  طی سدة اخیر،  کارآئی «نفرت‌فروشی» جهت ایجاد «اجماع خیابانی» بر علیه نگرش «انسان‌محور» در کشور ایران به اثبات رسیده،   و هیچ دلیلی ندارد که آتلانتیسم این ابزار جادوئی را رها کند.   خلاصه جای تعجب نیست که ابراز مخالفت ظاهری با سیاسی شدن دانشگاه بر عهدة‌ علی خامنه‌ای گذاشته شود.  آنهم در شرایطی که حکومت زال‌ممد به پیروی از دارودستة رجوی  روند توحش «دشمن‌شناسی» را به مدارس ایران آورده و می‌خواهد «دانش‌آموزان» را نیز در برابر یکدیگر قرار دهد:

«[...] زنگ نماز در تمام مدارس کشور الزامی است،  اما حضور دانش‌آموز اختیاری خواهد بود و هیچ نمره‌ای از آن‌ها بابت عدم حضور در نماز کسر نخواهد شد[...]»
منبع: ایسنا، مورخ 14 تیرماه 139سالجاری،‌ کدخبر:  93041407637

بله نمرة هیچکس کم نمی‌شود،   ولی فضای دوقطبی و ایدئولوژیک بر مدارس‌کشور حاکم خواهد شد و حکومت ملایان پای هیتلر را به مدارس ایران هم باز می‌‌کند!  ولی جالب‌تر از سربازگیری در مدارس و اظهارات ابله‌پسند علی خامنه‌ای،‌  پاسخ وزارت علوم ملایان به تأکیدات رهبر،‌   و ارسال نامة سرگشادة‌ استادان دانشگاه در حمایت از وزیر علوم است!

وزارت علوم ملایان به رهبر اطمینان داده که ضمن ممانعت از سیاسی شدن دانشگاه، دانشجویان را با مناظره و عقلانیت و نقد و انتقاد و غیره آشنا می‌کند:

«[...]این وزارت خانه[...]‌ با اعتقاد به لزوم تامین فضای فرهنگی و علمی مناسب در دانشگاه‌ها [...] ‌در عین باور به ضرورت رشد فهم و مشارکت سیاسی دانشجویان،  گفتمان اعتدال و عقلانیت را سرلوحه کار خود قرار داده [...] نباید از آزادی ترسید و از مناظره گریخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق یا امری تشریفاتی تبدیل کرد [...]‌ نباید بجای آزادی به دام جدال و هتاکی و مسئولیت گریزی افتاد[...]»
منبع: رادیوفردا،‌  مورخ 13 تیرماه سالجاری

در واقع وزارت علوم جمکران برای گسترش لجنزار «اسلام سیاسی» خیز برداشته و می‌خواهد دانشگاه را به میدان آزادی و مناظره و نقد و انتقاد تبدیل کند،   حال آنکه دانشگاه در جوامع بهنجار کاربرد دیگری دارد!  جالب‌تر از ترهات وزارت علوم ملایان،  متن نامة سرگشادة استادان دانشگاه «امام زمان» است که به توهم خودبزرگ‌بینی هم دچار شده‌اند:

«[...]دانشگاه تهران به عنوان نماد جامعه علمی و دانشگاهی کشور همواره در طول تاریخ معاصر در همه عرصه‌های علمی،  اجتماعی،  اقتصادی و سیاسی کشور تأثیر بسزایی داشته و طلایه‌دار دانش و دانشمندان این مرز و بوم بوده [...] مدیریت و رهبری چنین نهاد مهم و نافذی باید از مقبولیت،   وجاهت و توانمندی علمی و عقلانی بالا [...] در بین همه دانشگاهیان کشور برخوردار باشد[...]»
منبع:  ‌ایسنا،  مورخ 5 ژوئیه 2014  

یادآور شویم هیئت «علمی» همین دانشگاه «تحصن» فرموده بود تا «شاه برود و خمینی بیاید!» با توجه به نشستن جامعة «علمی» دانشگاه کذا در سنگر استعمار،   می‌باید اذعان کنیم که این دانشگاه در همة عرصه‌های علمی و اجتماعی و فرهنگی و غیره «تأثیر بسزائی» داشته،  چرا که کارساز سرکوب استعماری بوده.   در واقع،   باید به تأثیر منفی دانشگاه کذا اشاره کنیم.   ولی خوب از آنجا که جماعت مرگ‌الله در لجنزار تعصبات و تعلقات دست و پا می‌زند،  مسئولیت  توحش خود را نخواهد پذیرفت،   و به مصداق ارث خرس به کفتار می‌رسد،  لات هم مسئولیت‌گریزی قوادخلیل‌الله را به ارث برده!   به همین دلیل است که وزیر ارشاد حکومت جمکران،   در جایگاه الهی نشسته و فساد حاکمیت را به حساب «جامعه» گذاشته!   بله،   تولة آخوند جنتی کشف کرده که دروغ بر جامعه حاکم شده:

«[...]علی جنتی،   وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی [...] خطاب به منتقدان [...] دولت حسن روحانی گفت[...] نگرانی شما این است که چرا یک خانم جوراب ساپورت پوشیده [...] اما دولت نگرانی‌های عمیق‌تری دارد و آن سقوط اخلاقی جامعه است [...] جامعه ما دچار دروغ و جوسازی‌های بی‌جهت شده [...] این‌ها مایه نگرانی است.  هرکسی می‌تواند از ما سئوال کند که پس از ۳۵ سال چه کار کرده‌ایم [...]»
منبع:  ‌رادیوفردا،  مورخ 4 ژوئیه 2014  

به عبارت دیگر،   همه باید بپذیرندکه حکومت ملایان و به ویژه شخص علی جنتی از «دروغ»  مبری است!   و از آنجا که توله آخوند جنتی از دروغ مبری تشریف دارند،  بجای اینکه به حیطة شغلی خود ـ   وزارت ارشاد ـ  بپردازد،   به ابراز نگرانی برای اقتصاد نشسته:

«[...] ما نگرانی‌های عمیق‌تری داریم.  نگران آینده کشور، ‌ وضع اقتصاد،  و نگران میلیون‌ها جوان بی‌کار هستیم که نمی‌توانند ازدواج کنند و مسکن بخرند[...]»
همان منبع

مسلم بدانیم که در حکومت زال‌ممد،   وزیر اقتصاد هم برای مسائل فرهنگی به سوگ نشسته و «نگران» شده!  لات‌ هرگز در جایگاه واقعی اجتماعی‌اش قرار نمی‌گیرد،  چرا که برخلاف گله‌سازی و کوفتن بر طبل توحش حق‌وباطل،‌  قرار گرفتن در جایگاه واقعی اجتماعی «مسئولیت» دارد!   جالب اینجاست که ترهات علی جنتی در واکنش به نقد سیاست‌های هسته‌ای دولت «تف و تکفیر» ردیف شده:

«[...] سخنان آقای جنتی [...] در همایشی با عنوان دل‌آرامیم بیان شده [...] همایشی که [...] در واکنش به نشست اردیبهشت‌ماه گروهی از محافظه‌کاران در نقد سیاست‌های هسته‌ای دولت روحانی با عنوان «دل‌واپسیم» برگزار شده[...]»
همان منبع

همچنانکه می‌بینیم بر اساس گزارش رادیوفردا،‌   پوشش زنان ایران در حکومت جمکران به مسائل هسته‌ای مرتبط می‌شود!   در هر حال،   نخستین روزهای ماه ژوئیه نه تنها در جمکران و آلمان که در دیگر نقاط جهان هم شگفتی‌های فراوان داشت!   از آنجمله است رفع تحریم‌های یکجانبة ژاپن بر علیه کره شمالی،   همزمان با سفر رئیس‌جمهور چین به کرة جنوبی ـ  3 ژوئیه 2014 ـ   و اهداء آب زرشک به سناتور مک‌کین در هند!

سناتور مک‌کین پس از حمایت ویدئوئی از عیال مسعود رجوی،   دوان دوان راهی هند شد تا چند فروند هواپیما و دیگر اسقاطی‌های ارتش آمریکا را به هندی‌ها قالب کند.   قرار بود سناتور مک‌کین یک نشست خبری هم داشته باشند که وزارت امورخارجه هند با احضار سفیر آمریکا در ارتباط با جاسوسی،  بساط ایشان را بر هم ریخت و این سناتور دل‌سوخته گریان و نالان راهی افغانستان شد تا در امور «انتخابات» وساطت فرماید:

«یک هیات آمریکایی به ریاست سناتور جان مک‌کین وارد کابل شده و با اشرف غنی احمدزی و عبدالله عبدالله،   نامزدان ریاست جمهوری افغانستان،  دیدار کردند.  در این دیدارها دو طرف بر تامین شفافیت در انتخابات و حل بحران از مجاری قانونی تاکید کردند[...]»
منبع: بی‌بی‌سی،  مورخ 3 ژوئیه 2014  
              
بدنیست بدانیم که همزمان با ماجراهای مک‌کین،  جوزف بایدن هم با رجب اردوغان تماس گرفت ـ   فرانس پرس،  ‌مورخ 3 ژوییه سالجاری ـ   و اینچنین بود که نخست وزیر ترکیه برای رفع تحریم‌ گمرکی ارمنستان ابراز آمادگی کرد!   و همزمان با جشن‌های استقلال آمریکا،   سایت ایریب هم این خبر خوش را به اطلاع همگان رساند:

«[...] گمرک مرزی علیجان که از سال 1993 میلادی در پی اختلافات میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قره باغ [...] تعطیل شده از ماه ستپامبر بازگشایی می‌شود[...]»‌
 منبع:  ایریب،  مورخ 4  ژوئیه سالجاری         

بله،  در واقع ارتش ناتو پس از دریافت توسری «کلان ستراتژیک» ناچار شده تحریم غیرقانونی ارمنستان را که از دوران یلتسین و درگیرودار بحران‌سازی آمریکا و نوکران‌اش در عراق  آغاز کرده بود،   به تعلیق در آورد.   حال که به عراق رسیدیم بد نیست به مواضع نظامیان جمکران نیم نگاهی بیاندازیم تا ابعاد افلاس حکومت ملایان را بهتر ببینیم.  حکومت جمکران که قادر نیست امنیت مرزهای‌اش را با کشورهای همسایه تأمین کند،   قصد دخالت نظامی در عراق دارد:

«[...] روز دوشنبه حسین دهقان وزیر دفاع دولت روحانی[اعلام داشت] ایران اسلامی خواهان عراق یکپارچه،‌  متحد،  امن و پیشرفته می‌باشد و از هر گونه اقدامی در این راستا حمایت می‌کند[...] همزمان سردار جزایری،‌  معاون ستاد کل نیروهای مسلح نیز به طور تلویحی از احتمال ورود نظامی جمهوری اسلامی به عراق سخن گفته[...]‌»
منبع: نووستی، مورخ 12 تیرماه سالجاری

خنده دار اینجاست که همزمان با این اظهارات،   امیر عبداللهیان،   معاون وزارت امور خارجه هم در مورد «عدم اعزام نیرو» به عراق تأکید کرده!  با این وجود،   بی‌بی‌سی و رادیوفردا، ‌مورخ 5 ژوئیه 2014  ـ  با توسل به انتشار خبر مرگ یک خلبان ایرانی در عراق تلاش می‌کنند به مخاطب بباورانند که جمکرانیان در عملیات نیروی هوائی عراق شرکت دارند!   به عبارت دیگر،  لندن و واشنگتن باج مذاکرات هسته‌ای می‌طلبند و با پرتاب جسد خلبان کذا در دیگ پلو در واقع «اناشریک» می‌گویند!   روشن‌تر بگوئیم آتلانتیسم می‌خواهد با نشاندن  حکومت ملایان شیعی مسلک در جایگاه «داور منطقه‌ای» به منافع استعماری خود تداوم بخشد.  ولی زمینة این سیاست در عراق از دست رفته و بی‌اعتنائی نوری المالکی به جیغ و فریاد آخوند سیستانی شاهدی است براین مدعا.   در نتیجه،  حکومت بی‌اعتبار و منفور ملایان ایران هم نمی‌تواند با تکیه بر نفوذ فرضی امثال آخوند سیستانی یا قدرت موهوم مقتدی صدر وارد عراق شود.

در پایان یادآور شویم طی دوران جنگ سرد،  بساط جاسوس‌گیری در آلمان کاربرد سرکوب چپ داشت.  به عنوان نمونه جهت کشیدن زیرپای «ویلی برانت»،  نخستین ‌صدراعظم سوسیال‌ ـ  دمکرات آلمان پس از سالهای 1930، رسانه‌ها جاسوسی معاون وی برای آلمان شرقی را به اثبات رساندند، درنتیجه ویلی برانت استعفا داد.  اگر ویلی برانت در قید حیات می‌بود،   شاید تأئید می‌کرد که اینک نیز بساط جاسوس‌گیری دولت آلمان و قدرت‌نمائی برای یانکی‌ها به تحکیم جایگاه راست‌گرایان منجر می‌شود و بزودی بازمی‌گردیم به دوران «نه شرقی، نه غربی» دستگاه هیتلر و محور نازنازی «آلمان ـ ایران!»  کافی است جام جهانی فوتبال را به آلمان اهداء کنند!