سایمون گس در اورلاندو!
تأکید «جان برنان»، رئیس سازمان سیا بر عدم دخالت عربستان در
رخدادهای11 سپتامبر ـ رادیوفردا، مورخ 12
ژوئن 2016 ـ به صراحت نشان داد که طرح
سرشار از نبوغ جمهوریخواهان و دمکراتهای آمریکا برای جنگافروزی در عربستان، و کودتا در افغانستان و ایران و پاکستان با شکست
روبرو شده.
به گزارش رسانهها، تهاجم
«عمر صدیق متین» به باشگاه ویژه همجنسگرایان در شهر «اورلاندو»، 50 کشته و 53 مجروح بر جای گذاشت. بلافاصله
پس از انتشار این خبر، شیپورهای آتلانتیسم با تریبون دادن به پدر فرد مذکور، که از
مدعیان ریاستجمهوری افغانستان است و در آمریکا دفترودستک و «رادیو جنبش» به راه
انداخته، بساط فروش «اسلام خوب» را پهن کردند. باباجان «عمر» چنین فرمودند:
«قضاوت در مورد همجنسگرایان با خداوند
است.»
منبع:
فیگارو، مورخ 13 ژوئن 2016
به عبارت دیگر، دکان
«جنبش» با همجنسگرایان کاری ندارد، و اگر
افغانها برای ریاست جمهوری به بابای عمر رأی دهند، هم به
تعدد زوجات و پدوفیلی و تفکیک جنسیتی احترام خواهد گذارد، هم به
همجنسگرائی! به این ترتیب، محفل
تروریست «کارتر ـ برژینسکی» میتواند از ایشان به عنوان رئیسجمهور «مترقی» افغانستان
حمایت نیز به عمل آورد! این پیامِ
پروپاگاندی است که «فیگارو» به مخاطباناش در کشور فرانسه میفرستد، تا از
تبلیغاتی که سازمان سیا در رادیو «جنبش» برای افغانهای ساکن آمریکا به راه انداخته
«تصویر دلپذیر» ارائه دهد. بله، آتلانتیستها دست از «اسلام سیاسی» نمیشویند و
دلیل هم اینکه «اسلام سیاسی»، تداوم دستگاه جنایتکار و متجاوز آلمان نازی است. ویژگی
این دستگاه همانطورکه پیشتر هم گفتهایم، توجیه خشونت و مرزشکنی است.
خشونت را به دو طریق «ستایش و ستیز» میتوان
توجیه کرد. ستایش تعلقات و تعصبات اکثریت، جهت
سرکوب اقلیت، و ستایش تعلقات اقلیت، جهت
سرکوب اکثریت! طی دوران «نورانی» هیتلر سلامالله، سرکوب
اقلیت یهودی، معلولین، همجنسگرایان، کولیان و به ویژه کمونیستها در دستور کار حزب
«ناسیونال سوسیالیست» قرار داشت، و پس از
شکست آلمان نازی، این محفل «کارتر ـ
برژینسکی» است که برای تداوم راه «پدرمعنوی» خود،
در «سنگر حق» نشسته و بساط احترام به «تعلقات اقلیت» پهن کرده تا مسکو را
تحت فشار قرار دهد. این سیاست «شیطانسازی» آنقدر «عادی» شده که
ویکتوریا نولاند، در کنگرة آمریکا هم آن را به صراحت و رسماً «اعلام»
میکند:
«[...] آمریکا برای ایجاد بیثباتی در
روسیه، سالانه 100 میلیون دلار خرج میکند[...]»
منبع: سایت انگلیسی زبان «گاردینآف»، مورخ 7
ژوئن 2016 .
مسلماً روسیه برای آشنائی با تحرکات
آمریکا به اظهارات سرکار علیه ویکتوریا نولاند نیاز ندارد. انقلابهای
«رنگی» در کشورهای سابقاً شورائی و به ویژه کودتای سوم اسفند اوکراین که با حمایت
مستقیم بروکسلستان، و پشتیبانی آشکار، و سپس زیرجلکی جمکران همراه شد، نشان داد که تقابل محافل «ضدمدرنیته» با مسکو همچنان
ادامه دارد، و مسلماً ادامه هم خواهد یافت. و
نیازی نیست بگوئیم که، این سیاست «سنتی» و شیطانساز به دوقطبی کردن
فضای جامعه نیاز دارد و در آستانة برگزاری رفراندوم بریتانیا، و
انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحد، این
نیاز بیش از پیش شدت یافته!
البته در مورد ایالاتمتحد دچار توهم
نشویم؛ در اینکشور رئیس جمهور صورتکی است برای پوشاندن
چهرة سیاستگزاران اصلی، یعنی بحرانسازان، صاحبان صنایع نظامی، بانکداران و جنگفروشها! و این
بحرانسازی هم اکنون در قالب بزرگترین مانور نظامی ارتش ناتو در لهستان در جریان است. به
عبارت دیگر، نتیجة انتخابات آمریکا هر چه
باشد، سیاست تنشآفرینی در کشورهای اروپای
شرقی و لاتبازی در اتحادیة اروپا همچنان ادامه خواهد یافت. ولی
آنچه میباید مشخص شود، گسترة این سیاست است! یعنی باید ببینیم آمریکا تا چه حد میتواند با
آشوبسازی در داخل و خارج مرزها، باد در بادبان محافل «ضدلائیسیته» بیاندازد. و
اینجاست که به حکمت عملیات تروریستی در بلاد غرب پی میبریم!
این عملیات که با «ترور شارلی» در
پاریس آغاز شد، قرار بود شرایط ویژه را
بر فرانسه حاکم کند. ولی خوشبختانه موفق نشد. با این
وجود، سیاست ترور همچنان ادامه یافت، و رسیدیم به ماجرای اعتراض سندیکاها! در گیرودار همین اعتراضات بود که ناگهان بنزین
نایاب شد، و خبر قطع قریبالوقوع برق
ـ به دلیل اعتصاب کارگران نیروگاههای
هستهای ـ نیز انتشار یافت. جالب
اینکه در چنین شرایط فوقالعادهای، رئیسجمهور نیز «ساکت و غایب» بود، و نخستوزیر فرانسه راهی تلآویو شد تا بگوید
«فرانسه دوست اسرائیل است!» بله، درست
حدس زدید؛ وزیر دفاع اسرائیل، موشه
یعلون میبایست جایش را به آویگدور لیبرمن میسپرد! و
ترمیم کابینة نتانیاهو، گویا اهمیتاش برای فرانسه و اتحادیة اروپا از
قطع برق، کمبود بنزین و بحرانهای فزایندة
امنیتی و اجتماعی به مراتب بیشتر بود! البته میزان این «اهمیت» دور از دسترس
ماست، ولی پیامدهای استقرار لیبرمن در جایگاه وزیر دفاع
اسرائیل را حداقل در آلمان به صراحت شاهد بودیم.
یکروز پس از آغاز دورة رسمی وزارت
لیبرمن، پارلمان آلمان نسلکشی ارامنه را
به رسمیت شناخت، و ضمن پایان دادن به دلبریهای مداوم آنجلا مرکل
از رجب اردوغان، خود را نیز به مضحکه
تبدیل کرد! چرا که،
طی جنگ جهانی اول، آلمان
به عنوان متحد نظامی عثمانی منطقاً در جریان کشتار «غیرمسلمانان» اینکشور شریک
سیاسی به شمار میآید! یادآور شویم نسلکشی ارامنه، بخشی است از جنایات عثمانی؛ همة
اقلیتهای غیرمسلمان طعم این خشونت را چشیدند،
و پس از ارامنه و دیگر غیرمسلمانان،
نوبت رسید به مسلمانان علوی و کرد! در هر حال،
رهبر حزب سبز آلمان که نسلکشی
ارامنه را به رسمیت شناخته، به همسوئی
آلمان و عثمانی نیز اشاراتی دارد:
«[جم اوزدمیر، نماینده
ترکتبار پارلمان آلمان و رهبر حزب سبز میگوید ترکیه در کشتارارامنه] نقش داشت. مشاوران نظامی امپراطوری آلمان از عثمانیها پشتیبانی
کردند و حتی در کنار آنها جنگیدند. ما
[آلمانها] متهم به همدستی هستیم و باید این را قبول کنیم [...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 17 خردادماه سالجاری
حال بهتر میتوان به دلایل تهدیدهای
اردوغان و هشدار وزارت امورخارجة آلمان به نمایندگان ترک تبار اینکشور پی برد! همسوئی حاکمیت آلمان با ترکیه همچنان ادامه
دارد، به همچنین است در عرصة روسستیزی! البته
هواپیمای جنگندة روسیه را آلمان ساقط نکرده،
ولی مانور نظامی ناتو در لهستان را
آلمان رهبری میکند! و همزمان نیروهای
ویژة آلمان و فرانسه نیز با ارتش سوریه میجنگند! هر چند «جرمانی» که دلش برای یک رئیسجمهور
«مسلمان» لک زده، به شیوة جمکران به حاشا روی آورده، ولی
رسانههای فرانسه حضور نیروهای ویژة اینکشور را در سوریه انکار نمیکنند:
«وزیر دفاع فرانسه به حضور نیروهای ویژه این کشور در
سوریه اذعان کرد»
منبع: سایت فیگارو، مورخ 9 ژوئن 2016
خلاصه «وحدتکلمة» بروکسلستان شکاف
برداشته، چرا که آمریکا زمینة جنگافروزی
و کودتا را از دست داده! تأکید «جان برنان»، رئیس سازمان سیا بر عدم دخالت عربستان در
رخدادهای 11 سپتامبر 2001 ، جشن تولد «رسمی» الیزابت دوم را حسابی خراب کرد! و اینچنین بود که «اورلاندو» تبدیل شد به «صحرای
کربلا!»
در این شهر، ابتدا کنسرت «کریستینا گریمی» به ترور وی
انجامید؛ و پس از اینکه مسابقة فوتبال «بریتانیا ـ روسیه»
در مارسی با نتیجة «ناخوشایند» مساوی به پایان رسید، و یک سرلشکر ارتش پاکستان در منطقة مرزی با
افغانستان کشته شد، پتة وزارت امور خارجه آمریکا نیز بر آب افتاد و
معلوم شد پدر «عمر متین»، از طالبان فکلکراواتی
ساکن ینگهدنیاست و با وزارتخانة کذا در ارتباط بوده! در
نتیجه، یوفا، فدراسیون اروپائی
فوتبال، همصدا با بوقهای ارتش ناتو، رسماً درکنار هولیگانهای بریتانیا قرار گرفت؛ رنگ از
رخسار دونالد ترامپ پرید؛ «کیلاری هلینگتن» بر علیه عربستان و قطر و کویت
ـ اینکشورها فقط برای انتخابات اخیر ریاست جمهوری
میلیونها دلار به کیسة کلینتنها سرازیر کردهاند ـ قیام فرمود؛
و نهایت امر رنگ رخسار باراک اوباما هم به خاکستری گرائید!
از اینرو لازم آمد تا باز هم قلادة
مقام معظم جمکران را باز کنند و ایشان «یکجانبهگرائی» ـ نفی روند حقوقی ـ را با
جفنگ و چسناله و هارت و پورت و دعا و ثنا به ارزش بگذارند. مقام
معظم در این امر کوتاهی نکردند و دم مفصلی برای ارباب جنبانده، تلویحاً
فرمودند، «ما نوکر شمائیم؛ برجام را پاره کنید، تا ما هم آن را آتش بزنیم؛ بیخیال
روسیه و چین؛ در جهان فقط ما و شما تصمیم
میگیریم.» بوق وزارت امورخارجة بریتانیا
نیز بلافاصله بادشکم زالممد معظم را منتشر کرد:
«[...] وفای به عهد، دستور
قرآنی است اما اگر تهدید نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا مبنی بر پاره کردن برجام
عملی شود، جمهوری اسلامی برجام را آتش
خواهد زد[...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ 14 ژوئن 2016
به این ترتیب بود که، بلبلزبانیهای مقام معظم، نطق
جان کری را هم بازکرد و ایشان زمزمة ترجیع بند «اسد باید برود» را از سر گرفتند و
باعث شدند یک کودک 2 ساله در «اورلاندو» طعمة تمساح شود! بله، این روزها در «اورلاندو» بساطی به راه افتاده! این
بساط همچنانکه گفتیم با جشنهای رسمی تولد الیزابت دوم تقارن یافت. و به
استنباط ما، بعضیها این فرصت مبارک را
برای «خانه تکانی» از طریق سازمان دادن به چند کودتا مغتنم شمرده بودند! کودتاهائی که میبایست در سایة تهاجم نظامی به
عربستان ـ به بهانة دخالت اینکشور در رخدادهای 11 سپتامبر
ـ صورت میگرفت تا زمینه برای تبدیل حکومت ملایان
به یک حکومت «قابل معاشرت» برای آمریکا فراهم آید. در اینصورت رئیسجمهور آیندة آمریکا میتوانست
با تکیه بر این حکومت قابل معاشرت، بیش از پیش در روسیه موشدوانی کند! ولی از
آنجا که حضرات پیرامون جنگ و کودتا به اجماع نرسیدند، یک درگیری پیشپا افتاده در باشگاه همجنسگرایان
را برای «پوشش ناکامی» برگزیدند و با یک تیر چندین و چند نشان زدند! از
آنجمله است؛ کشتار و ارعاب همجنسگرایان و
ارعاب اقلیت مسلمان و از همه مهمتر فراهم آوردن زمینة مناسب برای گسترش نفرت و
زبان تهاجمی آخوند در جمکران و ترکیه و ... و دیگر مناطق نفوذ ناتو.
کافی است نگاهی به فرانسه بیاندازیم تا
عمق فاجعه را دریابیم! تظاهرات صنفی برای بعضیها فرصتی فراهم آورده جهت
تهاجم به بیمارستانها و تخریب اموال عمومی!
اگر این بساط ادامه یابد، محافل
راستافراطی و فاشیستها خواهند توانست مخالفت با «حق قانونی» اعتصاب و تظاهرات را
به قانون تبدیل کنند! ولی از آنجا که
موضوع این وبلاگ شرایط فرانسه نیست، برویم به سراغ قتلعام همجنسگرایان.
رسانهها ادعا میکنند، عمر متین که خود نیز همجنسگرا و مشتری این
باشگاه بوده، به این محل رفته، 50 نفر را به قتل رسانده، و بیش از 50 نفر دیگر را هم زخمی کرده! اگر این «خبر» صحت داشته باشد، ایشان باید یکی از انواع رامبوهای جدید باشند، چرا که چنین عملیات گسترده و هولناکی را یک فرد
با یک اسلحه نمیتواند انجام دهد، حتی
اگر یک صندوق مهمات به گردنش آویزان کند! از این گذشته،
معلوم نیست این فرد که مشتری شناخته شدة باشگاه هم بوده، به چه دلیل دست به چنین عملی زده؛ معمولاً همجنسگرایان از سوی مخالفانشان مورد
تهاجم قرار میگیرند. البته این امکان
وجود دارد که عمر در باشگاه با چندنفر درگیریهائی پیدا کرده باشد، و در
این گیرودار «بعضیها» فرصت را مغتنم شمرده،
و پس از حمله به باشگاه و قتلعام همجنسگرایان، کشتار
را به حساب «عمر متین» نوشته باشند. در
هر حال چنین جنایتی «سیاسی» باید باشد؛
چرا که پدر متین گردانندة «رادیوجنبش» و مدعی ریاستجمهوری افغانستان است، و با
وزارت امور خارجه آمریکا هم ارتباط دارد! به عبارت دیگر، کشتار «پالسکلاب»، پیامی
بود به محافلی که شکمشان را برای کودتا در افغانستان و جنگ در عربستان صابون زده
بودند!
اگر این سناریو محتمل باشد، میتوان
به علت لغو نشست «اوباما ـ کلینتون» پس از این قتلعام، و جیغوفریاد
«کیلاری» بر علیه قطر و عربستان و کویت، و
همچنین تشدید عربدهجوئیهای دونالد ترامپ پی برد. همچنین میتوان به دلیل افشاگریهای دیرهنگام
حکومت زالممد در مورد نازنین زاغری هم پی برد.
اطلاعات سپاه پاسداران در تاریخ 15
فروردینماه سالجاری، نازنین زاغری را در
فرودگاه تهران دستگیر میکند و به شهر کرمان میفرستد! اینک بر
اساس اظهارات همین نهاد امنیتی، معلوم شده «نازنین» رهبر یک شبکة براندازی است و
در کرمان مورد پذیرائی گرم حکومت اوباش قرار گرفته:
«[...] خانم زاغری [در پروژههای
براندازی مشارکت داشته] و در طول مدت بازداشت، در یک سوئیت در زندان کرمان نگهداری شده و مرتباً
با خانواده خود تماس تلفنی و ملاقات حضوری داشته است[...]»
منبع: فارسنیوز، 26 خردادماه 1395
حال باید ببینیم چرا یک «جاسوس» را در
تهران بازداشت میکنند و او را به کرمان میبرند و در «سوئیت» اسکان میدهند تا با
خانوادهاش تماس بگیرد و ملاقات حضوری داشته باشد؟ ایشان از «سوئیت» مبارکشان با چه کسان دیگری «ارتباط»
تلفنی و حضوری برقرار کرده بودند؟ البته سپاه پاسداران چون خیلی کمرو و محجوب است، نمیخواهد بگوید که در این «سوئیت»، نازنین
زاغری تحت حمایت پاسدارها مشغول سازماندهی
به براندازی مورد نظر «شیخوشاه» بوده، و
از آنجا که در خجسته روز 23 خردادماه 1395
ـ هفتمین سالگرد شکست کودتای سایمون گس
ـ پتة سناریوی کذا بر آب افتاده، قرار شد «افتخارات» مبارزه با این جاسوس خطرناک را
بین پاسدارها و ملاها تسهیم به نسبت کنند. از
اینرو برای محاکمة این جاسوس ناکام هیاهو به راه افتاده. مطمئن
باشیم نازنینخانم را پاسدارها با اهنوتلپ از همان «سوئیت» به فرودگاه میبرند تا
به حضور اربابان علی خامنهای در لندن مشرف شوند! باری طی 7 سال اخیر، این
دومین بار است که در میعاد 23 خرداد، شاهد
افلاس آتلانتیستها هستیم. منتهی در سال 1388 این افلاس شامل حال سایمون گس
و پیشخدمتهایش شد، اینبار،
همزمان با کشتار «پالس کلاب»، سناریوی مشترک جمهوریخواهان و دمکراتهای آمریکا،
نه در یک کشور و یک منطقه، که در سطح جهانی نقش بر آب شده!