پنجشنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۹۳

حاشیه و هیروشیما!




امسال تابستان مراکز تولید خنزرپنزر و بنجل و اسطوره،   در بروکسل‌ستان و طویلة اسلامی رایش فعال‌تر از گذشته شده‌اند به عبارت دیگر در عرصة توحش و خشونت به پیشرفت‌های چشمگیری نائل آمده‌اند! 

همزمان با 69‌ امین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما،  معلوم شد آمریکا،  نه برای ممانعت از پیشروی ارتش سرخ،  که فقط برای «تسلیم ژاپن» به سلاح کشتارجمعی متوسل شده بود!  بله،   به مرور زمان می‌توان با اسطوره‌سازی تاریخ را تحریف کرد،   تا جنایات یانکی‌ها «تلطیف» شود و موجه جلوه کند.   وظیفة «تلطیف» جنایات گاوچران‌ها را «بی‌بی‌سی» به بهترین وجه انجام داده و می‌دهد؛   دیگر بوق‌ها هم به بوق پاترنوس «اقتداء» می‌کنند.   باری سایت بی‌بی‌سی که از توسل امپراتوری آلمان به «گاز خردل» فاکتور گرفته،   استفاده از سلاح کشتار جمعی را به دوران قبل از میلاد مسیح برده ـ  بی‌بی‌سی،‌  مورخ 21 سپتامبر 2013 ـ  و پس از 68 سال اسطوره‌سازی موفق شده،   بمباران هیروشیما را به حساب «نیت‌ پاک» گاوچران‌ها بنویسد:

«[...] آمریکا در پایان جنگ جهانی دوم برای واداشتن ژاپن به تسلیم،   بمب اتمی روی شهر هیروشیما انداخت[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 6 اوت 2014   

بله منظور بدی نداشتند می‌خواستند ژاپن تسلیم بشه تا جنگ و خونریزی به پایان برسه!   اگر انگیزة مادی یانکی‌ها ـ‌  قرار دادن مسکو در ‌بن‌بست ـ  را از بمباران هیروشیما «حذف» کنیم، از این بمباران «خیرخواهانه» می‌توان اسطوره و بی‌بی‌گوزک ساخت و از رخدادها ویراست ایدئولوژیک ـ  جانبدار ـ ارائه کرد،   و خلاصه مخاطب را هر چه بیشتر در «ابهام» و تزلزل فروبرد.   تمام بوق‌های پاترنوس بدون استثناء برای «خبررسانی»،‌  و به ویژه برای تفسیر تاریخ به همین شیوة ابله‌پسند و انسان‌ستیز متوسل می‌شوند.   به عنوان نمونه،   شیپورهای غرب،   از یک‌سو کشتار غیرنظامیان فلسطین را به عنوان  «مبارزه با تروریسم» توجیه می‌کنند؛   از سوی دیگر، برای غیرنظامیان فلسطین اشک تمساح می‌ریزند،  ‌ و نهایت‌امر پس از توافق آتش‌بس ـ 5 اوت 2014  در مصر ـ  بر طبل «پیروزی حماس» می‌کوبند!   به این ترتیب واقعیات‌ مادی این درگیری،   یعنی انگیزة واقعی حماس از موشک‌پرانی،  ‌ حمایت لندن و واشنگتن از کشتار غیرنظامیان فلسطین،  و ... و به ویژه دلیل واقعی استعفای خنده‌دار معاون وزیر امورخارجه بریتانیا ـ  سعیده وارثی ـ  به حاشیه رانده می‌شود!

سعیده وارثی،  پس از انتشار خبر توافق آتش‌بس 72 ساعته در مصر،   ناگهان از خواب غفلت بیدار شد و دریافت که با کشتار غیرنظامیان فلسطین خیلی مخالف است،  و حتماً می‌باید استعفا دهد!  ‌ این «عضو مسلمان دولت بریتانیا» که طی چند هفته اخیر خفقان گرفته بود، ناگهان با جنجال و هیاهو «تغییر سنگر» داد و تبدیل شد به مخالف خشونت!   سایت بی‌بی‌سی هم یک گزارش مفصل و ابله‌پسند از این «تغییر سنگر»‌ به خورد مخاطبان داد،   بدون اینکه به اصل مطلب اشاره کند!   اصل‌مطلب این است که حکومت زال‌ممد،  ‌ بروکسل‌ستان و سازمان ملل را به سرزمین فراعنه راه ندادند،   و آتش‌بس اخیر با حضور محمود عباس ـ  ‌و نه  خالد مشعل ـ   و تحت نظارت دولت مصر به دست آمده!   در نتیجه،   واشنگتن ناچار شد با یک «تلفن جادوئی» قلادة نتانیاهو را به دست گیرد!   بله،   ماه اوت همانطور که در وبلاگ «بروکسل‌ستان» گفتیم،  یک «تلفن جادوئی» به برنامة لندن برای تجزیة عراق پایان داد،  و دومین تلفن جادوئی ماه اوت،   به سناریوی آتلانتیسم ـ  ایجاد جهان اسلام یکدست از طریق گسترش دامنة جنگ به کرانه باختری رود اردن نقطة پایان گذارد!   و اینچنین بود که تمام امید حکومت زال‌ممد و آرزوهای قبیلة لاریجانی و پاسدار محسن رضائی نقش بر آب شد. 

محسن رضائی که می‌پنداشت به دلیل عدم حضور اسرائیل در نشست قاهره،   موشک‌پرانی‌های حماس ادامه خواهد یافت،   یک‌روز پیش از انتشار خبر توافق آتش‌بس، رسماً اعلام داشت که حماس از حکومت اسلامی کمک‌های نظامی و فناوری موشکی  دریافت کرده:

«[...] محسن رضايی دوشنبه 13  مرداد 1393 [...] تاکيد کرد[...] ‌مهم اکنون اين است که موشک‌های مقاومت [...] بعضی از مناطقی را که در دسترس نيستند بتوانند بزنند[...] و افزود: موشک‌های مقاومت فلسطين از برکت انتقال فناوری از ايران است[...] علی لاريجانی[...] نيز 2 مرداد 1393  گفته بود که [حکومت اسلامی ايران] به گروه‌های مسلح فلسطينی فناوری توليد سلاح داده [...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 14 مردادماه سالجاری

به عبارت دیگر،   رهبر،  رئیس مجلس،  دبیر‌کل مجمع تشخیص مصلحت نظام و ... و خلاصه تمام سگ‌های هار پاترنوس در کشور ایران،   شکم‌شان را برای یک «دفاع مقدس» دیگر در ابعاد منطقه‌ای صابون زده بودند،   که ناگهان،   جان کری به نخست‌وزیر اسرائیل «تلفن» زد!   و اینچنین بود که نخست‌وزیر اسرائیل ‌توافق قاهره را به صورت تلفنی «پذیرفت!»   پس آنگاه از بروکسل‌ستان تا جمکران،   آب در لانة مورچگان افتاد؛   سگ‌های هار پاترنوس قلاده‌ گسستند و لوتی و عنترهای سازمان سیا دیوانه‌وار به معلق زدن برای ارباب پرداختند.   و اینجا بود که «شهین مولاوردی»،   مشاور حسن فوتبال در امور حرمسراداری را برای ارائة تصویر دلپذیر از «دولت» به میدان آوردند ـ رادیوفردا،  مورخ 6 اوت 2104 ـ  و ایشان پس از یک‌ماه آلو از دهان برداشته و به همه گفتند که «دولت با تفکیک جنسیتی مخالف است!»  پیش از پرداختن به جمکران،   ابتدا نگاهی داشته باشیم به بروکسل‌ستان!

بروکسل‌ستان که از آغاز بحران اوکراین با شعارهای جادوئی «دمکراسی و حقوق بشر» گوش دنیا را کر کرده بود،   و از اعمال تحریم‌های غیرقانونی یانکی‌ها بر مسکو حمایت می‌کرد،  به محض تحریم واردات سیب لهستان توسط مسکو،  گوش‌های‌اش عین سگ شکاری آویزان شد.   با این وجود،   همچنان به پروپاگاند ضدروس و حمایت از گسترش تحریم‌ها ادامه داد و با شوق و رضایت تعلیق فعالیت شرکت هواپیمائی «دوبرولیوت» و سرگردانی توریست‌های روس در اروپا را در بوق ‌گذاشت.   تا اینکه روسیه واردات کشاورزی اتحادیه اروپا را به مدت یک‌سال ممنوع اعلام کرد!   اینجا بود که اشک بروکسل‌ستان درآمد و مسکو را به انتقامجوئی و «جنگ تجاری» متهم کرد!

بله،   اتحادیه اروپا «حق» دارد با نقض آشکار قوانین و مقررات بین‌المللی،  روسیه را تحریم کند،   ولی روسیه حق ندارد در برابر این تجاوز آشکار واکنشی نشان دهد!   همانطور که ایرانیان هم «حق» ندارند در برابر تجاوز «آخوند» مقاومت کنند؛  ‌ آخوند هم مانند  بروکسل‌ستان «برحق» است!   یادآور شویم،   با تحریم واردات محصولات کشاورزی اتحادیه اروپا،  کشاورزان زیان می‌بینند و این اتحادیه «برحق» ناچار خواهد شد خسارت‌شان را   بپردازد!   این است دلیل شکوة‌آخوندهای بروکسل‌ستان از «ظلم و ستم» مسکو و همین است دلیل «کشف» یک شبکة هکر روس در سیبری!   بوق‌های آتلانتیسم،   پس از تبدیل ولادیمیر پوتین،  رئیس فدراسیون روسیه به لولو،   اینک برای لولوسازی از ساکنان روسیه خیز برداشته و این روند را از سیبری آغاز کرده‌اند.

آختونگ! ‌آختونگ!   «یک شبکة خیلی خطرناک از هکرهای جوان ساکن سیبری،  ‌کاربران اینترنت را در سراسر جهان تهدید می‌کند!»   البته تمرکز بر «سیبری» از ماه ژوئیه و با فراخوان غیرمستقیم  بی‌بی‌سی به «شورش» در این منطقه از طریق مصاحبه با «آرتم لوسکوتوو» آغاز شده بود ـ  صدای روسیه،  مورخ 5 اوت 2014 ـ   و اینک ادامة همین پروپاگاند وحشیانه کار را به هکرهای «سیبری» کشانده!   ولی خارج از عرصة اسطوره‌سازی ـ  پروپاگاند ـ  بروکسل‌ستان «چون کشتی بی‌لنگر کژ و مژ» می‌شود و همزمان در مسیر «بازگشت به گذشته» و «دشمن‌یابی» شتاب می‌گیرد.  برای پرهیز از اطالة کلام،  به صورت خلاصه بگوئیم،   در کشور فرانسه که ادعا و لاف حقوق بشر و افتخار به ارزش‌های «انقلاب کبیر» ـ  آزادی،  برابری،  برادری ـ  به آسمان رسیده،  پروپاگاند نفرت‌پراکنی از بیگانه  ـ  یهودی،  مسلمان،  عرب،  آفریقائی،  چینی و ...  و مهاجران ـ  بیداد می‌کند.   خلاصه،   این روزها در راستای باورهای مردم و شعار فاشیست‌ها ـ  فرانسه برای فرانسوی‌ها ـ  همة بیگانگان در رسانه‌های فرانسه،  بدون استثناء «برابر» و «منفور» شناخته می‌شوند.   ‌چرا که عبارات «یهودی کثیف،  سیاه کثیف،  و خارجی کثیف» در «زبان جمع» رواج دارد،   و رسانه‌های بروکسل‌ستان بجای «اطلاع رسانی و گزارش و تحلیل»،   وظیفه دارند در کنار باورهای جمع نشسته به «اسطوره‌سازی» مشغول شوند.  دلیل هم روشن است؛   بدون اسطوره،   امکان «ارزشی» کردن جامعه،  از طریق تحمیل دوقطبی‌های کاذب بر فضای جمعی وجود ندارد.   و اشتباه نکنیم این دوقطبی‌ها فقط به حق و باطل و کفر و دین و خلاصه به ارزش‌های تحجر پدرسالار محدود نمی‌شود.   با مفاهیم اقتصادی و اجتماعی معاصر هم می‌توان «برچسب» درست کرد،   و یک گروه از انسان‌ها را در برابر گروه دیگر قرار داد.  به عنوان نمونه برچسب «لیبرال» که در آغاز دوران نکبت‌بار «انقلاب اسلامی» ناپسند و «ضدانقلاب» شناخته می‌شد،   اینک محبوبیت یافته.  در نتیجه این روزها برای لات و اوباش «سبز» در حکومت زال‌ممد،   هرکس لیبرال نیست،  بد است و «دشمن» شناخته می‌شود!   

ولی بهتر از برچسب  «لیبرال»،   برچسب‌هائی است که مستقیماً در سازمان سیا، ‌ ویژة حکومت زال‌ممد تولید می‌شود،   و کاربرد درونمرزی دارد.   از اینرو وزیر کشور حکومت جمکران به عنوان نخستین مشتری کالای تولیدی ارباب،   وظیفه دارد برای آن به بازاریابی بنشیند‌.  حتی اگر کالای کذا با عربده‌جوئی‌های روح‌الله خمینی در تضاد آشکار قرار گیرد!   بله،   وزیر کشور هم مانند دیگر مقامات حکومت زال‌ممد،   «وظیفة الهی» دارد از منافع طویلة مک‌کارتی در کشور ایران پاسداری کند.   از اینرو انگشت اتهام را به سوی «حاشیه‌نشینان» گرفته و ایرانیان فرودستی را که فقر و فرودستی‌شان ریشه در فساد حاکمیت دارد،  تبدیل به دشمن و «مشکل» جامعه کرده:

«[...] رحمانی فضلی،  وزير کشور [حکومت اسلامی ایران]  حاشيه‌نشينی و سکونت‌گاه‌های غيررسمی شهرهای بزرگ را از معضلات مهم [...] توصيف کرد و گفت:  اين آسيب،  برآيند ما را دچار چالش خواهد کرد زيرا ما همچنان شاهد مهاجرت شهرهای کم توسعه يافته به شهرهای بزرگ هستيم[...]»
منبع: رادیوفردا،  مورخ 14 مردادماه سالجاری

به یاد داریم که 35 سال پیش تروریست‌های اسلام‌گرا با شعار برقراری «حکومت مستضعفین» و با حمایت ارتش آدمخوار ناتو به سلطنت رسیدند،   و اینک همین تروریست‌ها انگشت اتهام را به سوی همان «مستضعفین» گرفته،  از آنان تصویر «منفور» و مطرود و فاسد ارائه می‌دهند!  کسی هم نمی‌گوید این شرایط ریشه در آشفتگی دستگاه دولت،  خاصه‌خرجی،  دزدی و فساد حاکمیت و بی‌توجهی به مسائل ایرانیان دارد.  در نتیجه همه باید بپذیرند که 35 سال تاراج و فسادمالی،   8 میلیون ایرانی را به «حاشیه نشین» تبدیل نکرده!   حاشیه‌نشینی هم مانند تجاوز ناظم کذا به کودکان دبستانی «یک پدیدة جهانی است!»   مظفر الوندی ادعا کرده هر کجا کودکان متمرکز شوند،   این مسائل ـ  تجاوز جنسی ـ  پیش می‌آید،   و «این یک مسلة جهانی است» ـ   رادیوفردا،  ‌مورخ 14 مردادماه 1393!    رحمانی فضلی هم می‌تواند بگوید «هر کجا بندگان خدا متمرکز شوند،  حاشیه‌نشینی پیش می‌آید،   و این یکی هم مسئلة‌ جهانی است»:

«[...] جمعيت حاشيه‌نشينان در سال ۱۳۸۸ حدود هشت ميليون تن [برآورد شده] وزير کشور ایران گفت که مناطق حاشيه نشين از لحاظ مسائل اقتصادی،  خدماتی،  فرهنگی و ناهنجاری های اجتماعی دچار مشکل هستند و محلی امن برای بزهکاری و ناهنجاری‌های اجتماعی به شمار می‌روند[...]»
همان منبع

می‌بینیم که رحمانی فضلی «پنجه را گز نمود و گفت وجب!»   خیلی کشف بزرگی کرده این گوسالة ننه‌حسن!   برای مقامات حکومت زال‌ممد بازنشخوار تبلیغات سازمان سیا فی‌نفسه افتخار بزرگی است؛   چرا که،  فقط سازمان کذا و لوتی و عنترهای‌اش دریدگی و وقاحت کافی دارند که قربانیان جنایات‌شان را «متهم» نیز بکنند!   دولت نئونازی‌های کی‌یف،   5 ماه است که مناطق جنوب و شرق اوکراین را به بمب و موشک بسته و همزمان ساکنان این مناطق را «تروریست» می‌خواند؛  ملایان جمکران هم 35 سال است به کشتار و غارت ملت ایران مشغول‌اند و بجای بررسی جنایات خود،‌  به آسیب‌شناسی اجتماعی روی آورده‌اند!   توگوئی این «اجتماع» از آسمان آمده و آسیب‌های‌اش هم هیچ ارتباطی با سیاست‌ دولت‌های خودفروختة حکومت اسلامی نداشته و ندارد،  ‌چرا؟  چون در طویلة اسلامی رایش،  علوم اجتماعی بر «باور و اعتقاد» تکیه کرده؛   شکمی است:

«[...] در اين ارتباط،  خبرگزاری دولتی ايرنا نوشته [...] به باور آسيب‌شناسان اجتماعی،  انواع ناهنجاری‌های اجتماعی همچون دزدی،  قتل،  قاچاق،  خودکشی،  اعتياد و الکليسم در مناطق حاشيه‌نشين نمود بيشتری دارد [...] وضعيت زندگی حاشيه نشينان اطراف تهران و ديگر کلان شهرها به گونه‌ای است که در بيشتر اوقات از کمترين امکانات زندگی مانند آب سالم برای آشاميدن و امکانات بهداشتی محروم هستند[...]»
همان منبع

چه تحقیقاتی رو کرده،  این خبرسازی دولتی ایرنا!   تحقیقاتی که از «تحقیق علمی» بی‌نیاز است،   چرا که «باور آسیب شناسان اجتماعی» را در بوق گذاشته!‌   یکی از فواید «باور» آسیب شناسان این است که از انسان‌های فرودستی که قربانیان نظام توحش آخوند شده‌اند، یک تل موهوم و «یکدست» می‌سازد!   همان کاری که جامعه‌شناس یانکی انجام می‌دهد تا با ایجاد گسست در ارتباط مادی و منطقی «فقر» با سیاست‌های وحشیانة‌ اولیگارشی «سرمایه سالار»،   انگشت اتهام را به سوی فرودستان ـ  قربانیان همین اولیگارشی ـ  بگیرد و اصل «برابری» انسان‌ها را لگدمال کند.   و این دقیقاً همان کاری است که حکومت زال‌ممد به بهترین وجه  انجام می‌دهد.   همان تبلیغاتی که بی‌بی‌سی و دویچه‌وله در قالب «سینه‌زنی» برای میکائیل کودورکووسکی و شرکاء به راه می‌اندازند،   چرا؟   چون میکائیل کودورکووسکی هم مانند دیگر پیروان «مکتب» قواد خلیل‌الله،   «اعتقاد» دارد که «اولیگارشی از استبداد بهتر است!»  

ولی اشتباه نکنیم،   استبداد در قاموس هواداران قواد سلام‌الله معنای ویژه‌ای دارد.   هر سیاستی که به نحوی از انحاء در خدمت اقلیت متجاوز ـ  برتری‌طلبان بیلدربرگ ـ  قرار نگیرد و خلاصه منافع تروریسم بین‌الملل را تهدید کند،  «استبداد» است.  به عنوان نمونه،  می‌توان به تأسیس «بانک بریکس» اشاره کرد که موش‌های فاضلاب مطلق‌گرائی را به ویژه در حکومت زال‌ممد چنان در ماتم فرو برده که در سالگرد صدور فرمان مشروطیت،  از تحولات جهان،    گسترش آگاهی ایرانیان و ارتباطات در اوایل قرن بیستم فاکتور گرفتند و تعریف نوینی از جنبش مشروطه ارائه داده‌اند!   به ادعای «ایرنا»،   بوق رسمی طویلة اسلامی رایش،   «توهین به روحانیت،  ولخرجی‌های شاهان قاجار و بی‌اعتنائی به احکام اسلام» زمینة جنبش مشروطه را فراهم آورده و این زمینه پس از «توهین به لباس روحانیت» تقویت شده:

«[...] زمینة‌ شکل‌گیری نهضت مشروطیت را می‌توان هرج و مرج و فساد در دستگاه اداری، تهی شدن خزانة‌ مملکت به دلیل اسراف و ولخرجی‌های شاهان [...] قاجار،  نفوذ [...] بیگانگان بر کشور،  بی‌حرمتی به علما و زیر پا نهادن احکام اسلامی [...] دانست[...]»
منبع:  ایرنا،  مورخ 14 مردادماه سالجاری، کدخبر: 81260211  

همه بدانند که در سال 1906 میلادی،   به دلیل «اسراف شاهان و بی‌احترامی به آخوند»، جنبش مشروطه شکل گرفت!   بوق زال‌ممد در ادامة این ترهات،  مجازات  دو تاجر محتکر بازار و همچنین انتشار عکس مسیو «نوز» بلژیکی در لباس روحانیت را از دلایل مهم شتاب گرفتن مشروطه عنوان می‌کند:                        

«[...[نخستین جرقه‌های جنبش مشروطیت سال‌ها پیش از بر تخت نشستن مظفرالدین شاه قاجار [...]‌ زده شد.   اما انتشار عکسی از مسیونوز بلژیکی [...] در لباس روحانیت و به چوب بستن 2 تن از تاجران بنام شهر به اتهام گران فروشی [...] اعتراض‌ها به نظام سیاسی قاجار شدت بخشید و با تعطیلی بازار و تجمع مردم و روحانیون در مسجدها و حرم عبدالعظیم [...] در ری مهاجرت صغرا آغاز شد[...]»
همان منبع

از سطور فوق می‌باید نتیجه بگیریم که سرداران مشروطه برای پاسداری از نعلین و لباده و ریش و پشم آخوند و احترام به «محتکران و گرانفروشان» سرشناس بازار جنگیده‌اند!   جالب اینجاست که در ادامة این بی‌بی‌گوزک مفرح،   بوق جمکران که در گیرودار لات‌بازی‌های میرحسین موسوی و شیخ کروبی،   مشروطه را به سخره گرفته بود،   و از «دیگ پلوی سفارت» یاد می‌کرد،   ناگهان زیگ‌زاگ می‌زند و «پناهندگان سفارت» را به ارزش می‌گذارد:       

«[...]مشروطه خواهان [...] به همراه تعداد زیادی از علما و روحانیون [...] به قم مهاجرت و در کنار آن بسیاری از بازرگانان در سفارت انگلیس تحصن کردند[...]خواستار برکناری عین‌الدوله،  بازگشت علما به تهران و تشکیل عدالتخانه شدند[...] شاه که جایگاه خود را در خطر می دید عین‌الدوله را برکنار و فرمان تأسیس عدالتخانه را صادر و چندی بعد دستور شکل‌گیری مجلس شورای ملی را امضا کرد[...]»
همان منبع

بله در اینروزهای افلاس که پورمحمدی،   وزیر دادگستری دولت حسن فوتبال و پای ثابت تاراج و جنایت در دولت‌های قبلی زال‌ممد،   به صراحت از «تفکیک جنسیتی» دفاع می‌کند و‌ الوندی،  ‌ مشاورش هم کودکان قربانی تجاوز جنسی را «مقصر» تجاوز می‌شمارد،  و قوة قضائیه  زندانیان را در آتش می‌سوزاند،   دیگر به «دیگ پلوی مشروطه» اشاره نمی‌شود! اینروزها  باید «همه با هم باشند» تا یکبار دیگر ملت ایران را به سپر بلای استعمار و آخوند تبدیل کنند.

ولی خوشبختانه با توجه به قایم شدن رهبر واتیکان طی بحران غزه،  و اخراج اتحادیه اروپا از روند صلح خاورمیانه،   شرایط زال‌ممد برای خدمت به منافع بروکسل‌ستان چندان مساعد نیست!   به همین دلیل از شدت خوشحالی،  با پوزش از خوانندگان گرامی در وبلاگ «بروکسل‌ستان» وقتی به جنبش مشروطه و سال 1906 میلادی رسیدیم،  برای یک لحظه  سری به سدة آینده زدیم و به جای 2014،  در سال 2104  قرار گرفتیم!   این اشتباه از شادی ریشه گرفته بود.   شادی از تولد «بانک بریکس»،  فروپاشی جهان تک قطبی تحت نظارت یانکی‌ها،   و به ویژه  فروپاشی سنگر 108 سالة‌ استعمار بریتانیاکه با همدستی دربار قاجار، مطالبات ایرانیان را به نفع توحش آخوند مصادره کرد؛  و این نماد تحجر را در «جایگاه برتر» و ناظر بر تدوین و اجرای قوانین نشاند.

                        

دوشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۹۳

بروکسل‌ستان!




جنجال رسانه‌ای پیرامون «سرباز گمشدة‌ اسرائیلی»،   که با هدف «توجیه» نقض آتش‌بس توسط ارتش اسرائیل به راه افتاد،   زمینة مساعد را برای تحقق سناریوی آتلانتیسم ـ  ایجاد جهان اسلام ـ  فراهم ‌آورد.

یکی از فواید «جهان اسلام» این است که همچون طویلة رایش بر محور تروریسم ـ  نفی و ارعاب ـ  استوار شده و مانند سگ‌ هار برای «وحدت کلمه» له‌له می‌زند.   خلاصه اگر اینروزها شعارهای ابله‌پسند «نه به این،   نه به آن» رایج شده،   و گروهی فتوی «نبرد با اسلام» می‌صدورند،   یا اینکه «فرانکفورتر آلگماینه» از دیوان حافظ برای ایرانیان «اسلام خوب» استخراج می‌کند،  حکمتی دارد!    در واقع اسلام‌پرستی و اسلام‌ستیزی همچون غرب‌پرستی و غرب‌ستیزی،   دو روی سکة «انسان‌ستیزی» است.   و طی سدة اخیر اردوگاه غرب از برکت «انسان‌ستیزی» دو جنگ جهانی،  و یک جنگ سرد و چندین «انقلاب اسلامی» به راه انداخته و هنوز هم دست‌بردار نیست.

همزمان با یکصدمین سالگرد جنگ جهانی اول،   نخست‌وزیر بریتانیا با ارسال یک نامة «سرگشاده» به دبیرکل سازمان ناتو ـ  لوموند،   مورخ اول اوت 2014  ـ  بر تقویت نیروی «دفاعی» در اروپای شرقی برای مقابله با «خطر روسیه» تأکید کرد!   به عبارت دیگر،   دولت بریتانیا،   همچون حکومت زال‌ممد برای «دشمن» به له‌له افتاده،   و این است دلیل همزمانی نامة دیوید کامرون با وقوقیة جمکرانیان!

وقوقیة اینهفته را آخوند موحدی کرمانی «روخوانی» می‌کرد.   در این وقوقیه که طبق معمول در چارچوب مطالبات تفنگ‌فروش‌های سازمان ناتو یعنی «انتقام‌جوئی،  نابودی اسرائیل و ایجاد جهان اسلام» تنظیم شده بود،   ‌آخوند موحدی از اینکه «مردم دنیا» در جریان جنایات ارتش اسرائیل قرار می‌گیرند،   ابراز خوشوقتی کرده و می‌گوید،   به این ترتیب «همه» از اسرائیل متنفر می‌شوند:    

«[...] پایه و اساس رژیم صهیونیستی بر آدمکشی بنا شده [...] خوشبختانه کم‌کم این خبرها به گوش مردم دنیا می‌رسد و بیدار می‌شوند [...] و از آن ابراز تنفر می‌کنند[...]»
منبع:   فارس‌نیوز،  مورخ اول اوت 2014،‌ کدخبر: 13930510000275   

بله،   آخوند شیعی‌مسلک،   همچون اربابان‌اش در لندن و واشنگتن «نفرت و جمع » را به «ارزش» تبدیل کرده،  و دلیل هم روشن است.   با توسل به پروپاگاند به سادگی می‌توان «مردم» را بر محور «نفرت» متمرکز کرد،   و به این ترتیب از انتقام‌جوئی،  سرکوب و کشتار تصویر دلپذیر ارائه داد.   دیدیم که طی سال‌های 1360،  میرحسین موسوی دست در دست وزیر «پروپاگاند» وقت،   محمد خاتمی با استفاده از همین شیوه‌ها از قتل‌عام مخالفین ولایت‌فقیه تصویر «رویائی» در مطبوعات زال‌ممد ارائه می‌داد.   پیشتر نیز جامعة بشری شاهد رقص و پایکوبی «مردم» برای جنگ جهانی اول،  و عربدة «مردم» آلمان برای هیتلر و ... و استقبال «مردم» از حماقت و توحش روح‌الله خمینی بود.   حداقل در ایران،  نتیجة این «تصویر رویائی» در تقابل قرار گرفتن جامعه با پیشنهادات منطقی شاپور بختیار بود.   و این «نتیجه» بخوبی نشان ‌داد که شیفتگی استعمار غرب به «باورهای مردم» دلائل موجه مالی و اقتصادی دارد!

باری پس از انتشار نامة مسخره و سرگشادة‌ دیوید کامرون به دبیرکل ناتو در باب «خطر» تهاجم روسیه به اروپای شرقی،   و لزوم استقرار ارتش ناتو در این منطقه،   رئیس‌جمهور فرانسه هم به مناسبت یکصدمین سالگرد جنگ جهانی اول،  یک سخنرانی آتشین در ستایش «جانبداری»،   به ویژه در محور «اوکراین ـ‌  غزه ـ  لبنان» ایراد فرمود و تأکید کرد،   «ما نمی‌توانیم فقط پاسدار صلح باشیم؛  اروپا و جامعة جهانی باید دست به عمل بزنند و جلوی کشتار مردم را بگیرند!»

بله،   همچنانکه می‌بینیم دولت سوسیالیست فرانسه با حکومت زال‌ممد هم‌صدائی می‌کند،  و جای تعجب هم نیست.   با نیم نگاهی به عناوین روزنامه‌های فرانسه در تاریخ 3 اوت 1914 و موضع‌گیری‌های مقامات حکومت زال‌ممد در بحران «اسرائیل ـ  غزه» خواهیم دید که اتحاد محافل ضدلائیسیته،   به قول حافظ «از عهد قدیم افتاده است!»   و شاید به همین دلیل هفتة گذشته «فرانکفورتر آلگماینه»،   با توسل به تفسیر «گوته» از دیوان حافظ،   این مجموعه را به جای توضیح‌المسائل آیات عظام و دین اسلام نشانده بود و به شوت و پرت‌ها «اسلام خوب» می‌فروخت!   خلاصه،   هم‌میهنان گرامی،   بدانید و آگاه باشید که «حافظ»،  مانند آخوند طالقانی و شیخ مهدی بازرگان طرفدار «اسلام سیاسی» بوده!   شاید با سیاسی کردن حافظ شیرازی،   پاترنوس بتواند در همان جایگاه پربرکتی که از قِبَل جنگ جهانی اول به دست آورده بود،   لنگر اندازد،   و همچنان برای جهانیان «تعیین تکلیف» کند!

امسال در میعاد صدور فرمان مشروطه،   حکومت زال‌ممد یک نشست «کمیتة فلسطین جنبش عدم تعهد» به راه انداخته،   و در این نشست،   رئیس دولت «تف و تکفیر» کشتار غیرنظامیان غزه را به ابزار تهاجم به شورای امنیت تبدیل کرده:

«[حسن روحانی گفت:]  بی‌اعتنائی شورای امنیت که یکی از دلایل اصلی آن همدستی و همراهی برخی از اعضای دائم این شورا با رژیم صهیونیستی است [...] ‌این رژیم را در تداوم جنایت‌های‌شان گستاخ‌تر کرده [...]»
منبع:  ایسنا،  مورخ 4 اوت 2014 ،  کدخبر: 93051305524

همچنانکه می‌بینیم حسن فوتبال ضمن گرفتن انگشت اتهام به سوی شورای امنیت،  از اشاره به نام همراهان اسرائیل در این شورا نیز خودداری می‌کند!   دلیل هم روشن است؛   به این ترتیب می‌توان نام «حامیان رژیم صهیونیستی» در شورای امنیت را در پردة ابهام قرار داد.   تعجب نکنیم؛   حامیان صهیونیسم،   در واقع همان پشتیبانان حکومت زال‌ممد هستند.  همان‌ها که در گیرودار تحولات مشروطه در ایران درهای سفارت‌خانه‌شان را به روی «لوتی و عنترهای مشروعه‌‌طلب» باز کردند،   تا با حذف «مجلس شورای ملی و عدالت» از فرمان مشروطه،   «لات» را در جایگاه ملت ایران بنشانند،   و احکام توحش شرع را با «عدالت» جایگزین کنند.   چرا که خواست «پناهندگان سفارت»،   یا بهتر بگوئیم مرکز تروریسم‌نوازی و سفله‌پروری چنین بوده:

«[...] چون در این فرمان [...] با ذکر شاهزادگان قاجاریه و علماء و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف ذکری از دیگر طبقات مردم نشده بود،   به در خواست نمایندگان پناهندگان سفارت،   فرمان دیگری صادر شد [...] جناب اشرف صدراعظم [...] در تکمیل دستخط سابق خودمان [...] مقرر می‌داریم که [...] بعد از انتخابات [...] مجلس شورای اسلامی را مطابق تصویب و امضای منتخبین [...] و قوانین شرع مقدس [...] مرتب بنمائید[...]»
منبع:  «صدور فرمان مشروطیت»،  ویکی پدیا  
         
حال متوجه می‌شویم که پالان آخوند و روضه‌خوان را چه کسانی به میدان مشروطه انداخته‌اند!    بله،   اگر به «قطعنامة راهپیمایان روز قدس» ـ  25 ژوئیه 2104 ـ   و مطالبات «پناهندگان سفارت» در سال 1906 میلادی نیم نگاهی بیاندازیم،   خواهیم دید که پس از گذشت 98 سال،  مطالبات استعماری بریتانیا به همان شیوة دوران مظفرالدین‌شاه بر ملت ایران تحمیل می‌شود.   به این ترتیب که گلة سگ‌های هار لندن به دو شاخه تقسیم می‌شوند؛  ‌ جنگ زرگری به راه می‌اندازند و کنیزالاسلام‌ها را نیز به جانبداری از یک طرف،  به میدان «مبارزه» می‌آورند!  در کشور استعمارزدة ایران،  زن‌نمایان مدعی «آزادیخواهی» همواره در مسیر تخریب،   پشت سر لات و آخوند ایستاده‌اند!   زنانی که سنگ مشروطه به سینه می‌زدند،‌  همچون کنیزالاسلام‌هائی که به طرفداری از «جمهوری اسلامی» در برابر دولت شاپور بختیار موضع‌گیری کردند،‌   در نظر نمی‌گرفتند که در آن «مشروطه» و در این «حکومت اسلامی»،  هیچ حقوقی برای زن در نظر گرفته نشده!   ولی اگر نگرش متحجر و واپس‌ماندة زنان ایران در دورة‌ قاجار با در نظر گرفتن شرایط جامعة ایران،   بتواند تا حدودی توجیه شود،   صف کشیدن امروز کنیزالاسلام‌های فرنگی‌مآب پشت سر لات‌ و آخوند،   به ویژه پس از تجربة هولناک حکومت اسلامی با هیچ ترفندی نمی‌تواند «موجه» باشد!    برخورد غیرحقوقی ـ  جانبدار و احساسی ـ  با مسائل جامعه،   در بهترین حالت ممکن فقط می‌تواند حماقت و بی‌شعوری را به نمایش بگذارد!

به همین دلیل شیپورهای لجنزار مطلق‌گرائی تمامی تلاش خود را برای تحریک احساسات جمع به کار می‌گیرد تا مردم را در جایگاه «قضاوت» بنشاند،  ‌چرا؟  چون به این ترتیب دو جبهة «حق و باطل» ایجاد می‌شود،   فضای جمعی در «ابهام» قرار می‌گیرد،    و فقط در این عرصة ابهام است که می‌توان روابط حقوقی را به حاشیه رانده،  تروریسم و خشونت و یکجانبه‌گرائی را به ارزش گذارد.   یکصدسال پیش با همین ترفند،   «مردم» را به خیابان‌ها هی کردند،   تا اینان با رقص و پایکوبی آغاز جنگی را «جشن» بگیرند که ده‌ها میلیون انسان را به قتلگاه فرستاد و برندة نهائی آن لندن و متحدان‌اش شدند که نام خود را «جهان متمدن» گذاشته بودند!  

پیام پایانی جنگ اول جهانی از خود این جنگ نیز وحشیانه‌تر است.  در این پیام به بشریت یک دروغ بیشرمانه را تحمیل می‌کنند: «گلة وحش» که پس از ترور «ژان ژورس»،  روزنامه‌نگار صلح‌طلب فرانسه ـ 31 ژوئیه 1914 ـ  با رقص و پایکوبی در خیابان به استقبال جنگ و تخریب آمده بود تا در واقع جیب تفنگ‌فروش‌ها را پرکند،   از«تمدن» طرفداری می‌کرد!   اشتباه نکنیم،  از دوران تاریخ‌ستیز قواد خلیل‌الله تا هم ‌اکنون،  این قماش «تمدن»،  بر مرگ و تخریب پای فشرده.  حال اگر گذشته از زوزه‌های مقامات حکومت زال‌ممد،   به وقوقیه‌ها و پیش‌وقوقیه‌های اخیر جمکران بنگریم خواهیم دید که،   حکومت اوباش در همان جهان توحشی سیر می‌کند که یکصد سال پیش در روزنامه‌های فرانسه «جهان متمدن» خوانده می‌شد!   خلاصه بگوئیم،   این «جهان متمدن»،   در تقابل با انسان‌محوری و ارزش‌های دمکراتیک قرار گرفته؛   با منطق و استدلال و روابط دوسویه بیگانه است.   نهایت امر جهانی است «مرزشکن و جانبدار»،   یا بهتر بگوئیم،   جهانی است «تروریست.»   

جهانی که با بهره‌برداری لندن و واشنگتن از دستاوردهای جنگ اول جهانی ـ  مرگ و ویرانی و آوارگی و فقر ـ   ساخته و پرداخته شد تا از تروریسم در قالب فاشیسم و نازیسم و فرانکیسم و اسلام سیاسی «تصویر دلپذیر» ارائه دهد،  و درهای قفقاز را به روی «پاترنوس» بگشاید.   ولی این آرزو به دلیل فروپاشی دستگاه هیتلر تحقق نیافت و آنگلوساکسون‌ها ناچار شدند برای ممانعت از پیشروی ارتش سرخ،   با صورتک «مخالف فاشیسم» به میدان بیایند و با ایجاد ارتش ناتو و ارتش‌های مخفی از قماش «گلادیو» به سرکوب چپ و اقلیت‌زدائی در اروپا و خاورمیانه ادامه دهند.   کودتای اوکراین ـ  سوم اسفندماه 1392 ـ  و آدم‌سوزی در اودسا ـ  اول مه 2014  ـ  در تداوم همین روند سازمان یافته.   

با این وجود،  گویا نتایج این جنایات،   با در نظر گرفتن ایجاد «بانک بریکس» چندان مطلوب نبوده.   از اینرو،   در گیرودار «کش» دادن مذاکرات هسته‌ای،   همزمان در اوکراین و غزه نیز دو کانون بحران فعال شد تا بوق‌های لجنزار مطلق‌گرائی بتواند به پیروی از احکام گوبلز،  به نفرت‌پراکنی همزمان از مسکو و «یهودی» مشغول شود.   بلبل‌زبانی‌های باراک اوباما و بیانات پرمغز و پوچ حسن فوتبال را که فراموش نکرده‌ایم.   اولی بلافاصله کشف کرد که سقوط هواپیما کار مسکو و طرفداران‌اش بوده،   و دومی هم تأکید کرد که «به خاطر چند یهودی یک ملت را نابود می‌کنند!»   هر چند حسن فوتبال و باراک اوباما چند روز بعد هر دو ناچار شدند دنده عقب بگیرند،   ولی اصل مطلب،   یعنی تداوم روس‌ستیزی و ارائة «تصویر دلپذیر» از یهودستیزی و تروریسم همان است که بود!                                          
    
شاهد بودیم که درگیری نظامی «اسرائیل ـ  حماس» که از قضای روزگار با سقوط هواپیمای مالزیاایرلاینز در اوکراین تقارن یافت ـ  ‌17 ژوئیه 2014 ـ  فرصتی طلائی برای حکومت زال‌ممد و اربابان‌اش فراهم آورد تا از تروریسم «تصویر دلپذیر» ارائه دهند.   برای ارائة تصویر دلپذیر از تروریسم کافی است «لات» را در جایگاه «قضاوت ارزشی» بنشانند‌ تا او «جهان نسبی» تعیین کند.  جهان حق ‌و باطل،  جهان دوست و دشمن،  جهان غرب و شرق،  جهان ظالم و مظلوم،  یا جهان مسلمان و یهود و مومن و کافر،  هیچ تفاوتی نمی‌کند.   در هر حال،  «نسبی‌ات» بر انسان‌های ساکن این جهان نسبی و موهوم نیز تحمیل خواهد شد.   بی‌دلیل نبود که در نشست «دوحه»،   خالد مشعل،   رهبر شاخة سیاسی حماس با پیشنهاد آتش بس مصر مخالفت کرد،   به این امید که کشتار غیرنظامیان غزه ادامه یابد.   ولی الاغ‌های طویلة مک‌کارتی که فلسطینیان ساکن غزه را با  «مردم مظلوم و بیگناه» غزه جایگزین کرده‌اند،   در همان جایگاه رفیع «قضاوت الهی» چشم‌های‌شان مخالفت آشکار حماس با آتش‌بس را ندید!

دلیل هم روشن است؛   لات و اوباش با روابط حقوقی سرستیز دارد،‌   یا اینکه در بهترین حالت این روابط را اصولاً نمی‌شناسد.  از اینرو در جایگاه «قضاوت ارزشی» می‌نشیند و حق و باطل و ظالم و مظلوم تعیین می‌کند،   بدون اینکه در نظر آورد،  حقوق معاصر «غیرجانبدار» و انسان‌محور است و هیچ ارتباطی با «حق» در معنای اسطوره‌ای و الهی آن ندارد!   و در چارچوب این نگرش حقوقی،   اگر یک طرف دعوا ترک مخاصمه را به «پیش‌شرطی» وابسته کند که می‌داند برای طرف مقابل قابل پذیرش نیست،  عمل او معنائی جز مخالفت با آتش‌بس نخواهد داشت.   این نکتة پیش‌پاافتاده را لوتی و عنترهای سازمان سیا نادیده گرفته‌اند!   

زمانیکه خالد مشعل در دوحه «بلبل‌زبانی» می‌کرد و پایتخت کشور فلسطین را شهر بیت‌المقدس می‌خواند،  ‌به صراحت می‌گفت،  «تا زمانی که اسرائیل به تحریم سواحل غزه پایان ندهد،   ما آتش بس را نمی‌پذیریم،   و مردم غزه می‌باید به مقاومت ادامه دهند.»  همانطور که خمینی دجال «صلح» با عراق را به «رفتن صدام حسین» منوط می‌کرد،   خالد مشعل،  نیز در اظهارات‌اش پای در یک دور باطل سیاسی گذاشت.  رهبر حماس این واقعیت را عنوان نمی‌کرد که حماس یک سازمان غیررسمی است و به همین دلیل نیز حق ندارد وزیر امور خارجه و وزیر اطلاعات داشته باشد.   خالد مشعل نمی‌گفت که دولت موازی حماس نه رسمیت دارد و نه قانونی‌ات!   او نمی‌گفت که،‌   بهانة اسرائیل برای محاصرة غزه را حماس در اختیار تل‌آویو قرار داده؛   نمی‌گفت که با تشکیل گروه‌های مسلح غیرقانونی و ایجاد درگیری‌های پراکنده چه در داخل خاک غزه و چه در کشور اسرائیل بهانة کافی برای تندروهای «لیکودز»  خلق کرده تا آن‌ها غزه را در «محاصره» قرار دهند.   بله،  این‌هاست آنچه بر زبان این جانوران وحشی هرگز جاری نخواهد شد؛  چرا که موجودیت‌شان در گرو همین ابهامات است.   نیازی نیست که بگوئیم «خشونت» کارساز تروریسم است،   و حماس هم جز یک تشکل تروریست نبوده و نیست.   در نتیجه به گسترش خشونت نیاز دارد.

اگر تساهال با حمایت آتلانتیست‌ها ‌ـ  اینان از سال 1975 در برابر کشتار فلسطینیان و ساکنان جنوب لبنان خفقان گرفته بودند  ـ  تمام ساکنان غزه را هم قتل‌عام کند،  باز هم نمی‌توان چهرة کریه حماس را با تکیه بر این جنایات بزک کرد!   حماس در هر حال یک سازمان تروریست است،   نوع اسلامی دستگاه هیتلر.  بوق‌های لجنزار مطلق‌گرائی علیرغم مهارت در عادی‌سازی فاشیسم،   ‌نمی‌تواند این واقعیت را با خون ساکنان غزه بشوید! 

دوران حکومت جهانی قوادخلیل‌الله و یوتوپیاسازی و بهارعرب بازی به سر رسیده!   تشکیل بانک بریکس،   فروپاشی تروریسم بهارعرب در سوریه و سپس در مصر و لیبی و ... و از همه مهم‌تر «تماس تلفنی» پوتین و اوباما شاهدی است بر این مدعا!   بله،  این تماس خیلی «مهم» است.   این تماس جادوئی که در تاریخ اول اوت 2014  یعنی همزمان با مراسم یادبود قربانیان جنگ جهانی اول در روسیه برقرار شد،   هم آخوند سیستانی را از لقب پرطمطراق‌شان محروم کرد،   هم آرزوهای کاخ باکینگهام ـ   ایجاد کشور مستقل کردستان ـ   را بر باد داد، و ...  و هم به حکومت زال‌ممد تفهیم کرد که بساط برتری شیعه بر دیگر مذاهب اسلام باید برچیده شود.   اینچنین بود که آیت‌الله سیستانی ناگهان «فروتنی» پیشه فرمودند،  و کاردار بریتانیا در عراق هم تبریکات صمیمانة الیزابت دوم را به «فواد معصوم»،   رئیس‌جمهور جدید اینکشور تقدیم کرد،   و در ایران دولت حسن فوتبال شیعة غیرقانونی کشف نمود:

«روز دوشنبه خبرگزاری "فارس" به نقل از وزارت کشور گزارش داد که چند شهروند ایرانی در چهار استان ایران به اتهام کار برای کانال‌های ماهواره‌ای شیعة غیرقانونی افراطی بازداشت شدند.»
منبع: صدای روسیه،  مورخ 4 اوت 2014

اگر به این واقعیت‌های تلخ،  کنترل داعش بر خط لولة نفت «عراق ـ ترکیه»،  و ملاقات روسای جمهور آذربایجان و ارمنستان در سوچی ـ  صدای روسیه مورخ 4 اوت سالجاری ـ هم افزوده شود،   ممکن است یک‌بار دیگر «بریتانیا» و نوچه‌های‌ اروپائی‌اش در «بروکسل‌ستان» به جهان «غیرمتمدن» اعلان جنگ دهند!