یکشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۹

انتخابات، ابراهیم، استالین!

 

 

در جنجال رسانه‌ای که پیرامون شکست و پیروزی ترامپ و بایدن به راه انداخته‌اند،  در کمال  تأسف بازندة نهائی،   آزادی بیان در مقام ستون اصلی قانون اساسی ایالات متحد است.  

 

پس از پایان جنگ دوم جهانی،  انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحد معمولاً منجر به بحران در فضای اجتماعی نمی‌شد.   آمریکائی‌ها هنوز به این توهم دچار نشده بودند که رهبر جهان سرمایه‌داری نیازمند «رأی مردم» است!  در نتیجه،  هر یک از احزاب نامزدی جهت ریاست جمهوری معرفی می‌کرد،   گروهی رأی می‌دادند، گروه کثیرتری‌ نیز اصولاً در رأی‌گیری شرکت نمی‌‌کردند؛   شمارش آراء هم معمولاً همچون دوران رقابت «نیکسون ـ کندی» به صورت «سفارشی» انجام می‌شد.   و زمانیکه نتیجة‌ رأی‌گیری مورد تأئید رسمی ـ نه تائید رسانه‌ای و مردمی ـ قرار می‌گرفت، ‌ یک عدد رئیس جمهور را به کاخ سفید پرتاب می‌کردند،  رقیب هم به قول معروف لُنگ می‌انداخت!

 

ولی اینبار انتخابات ریاست جمهوری به شیوة دیگری مطرح شده،  و هر چند جوزف بایدن همچون جان کندی،  کاتولیک و دلبستة واتیکان است،  رقیب حاضر نیست لُنگ بیاندازد!  خلاصه علاوه بر نقض آشکار هنجارهای دمکراتیک رایج در ایالات‌متحد،  روند حقوقی «انتخابات» در اینکشور،  به ویژه توسط رعایای اروپائی آمریکا به زیر سئوال رفته.  

 

می‌دانیم که در هر حال پیروز انتخابات هرکه باشد،  پیش از 20 ژانویة آینده پای به کاخ سفید نخواهد گذاشت.   با اینهمه به محض انتشار نتایج اولیة انتخابات،  و در شرایطی که این نتایج رسمیت قانونی نیافته و مورد اعتراض هم بود،   شیپورهای محافل گله‌پرور و سفله‌نواز که به حماقت و توحش احترام فراوان می‌گذارند،  ‌به این نتیجه شکمی رسیدند که «بایدن پیروز شده، پس دونالد ترامپ را باید از کاخ سفید اخراج کرد!»   اوباش هم به این فرمان لبیک گفته،  جهت اخراج رئیس‌جمهور قانونی در برابر کاخ سفید تجمع کردند.  و اینچنین بودکه وزیرامور خارجه جرمانی نیز از جایگاه واقعی اجتماعی‌اش بیرون پریده،  به رئیس جمهور ایالات‌ متحد توصیه کرد شکست را بپذیرد!

 

بله،  اوباش‌جماعت در هر مقامی که باشند با «جایگاه واقعی اجتماعی» سر ستیز دارند؛  «ضداجتماعی» و انسان ستیز و مرزشکن‌‌اند!   باری در پی افاضات هایکوماس،  کارتر و کلینتون و جهادی اوباما هم پیروزی بایدن را در انتخابات تبریک گفتند!   یادآور شویم،  از آنجا که جوزف بایدن کاتولیک است و خانوادة همسرش نیز از مهاجران «مستضعف» دهات سیسیل بوده‌اند،  نخست‌وزیر بلاد موسولینی در تبریک‌گوئی پیشقدم شد!  بعد نوبت رسید به دیگر رعایای ایالات متحد در اروپا که به احترام «رأی مردم»،   روند حقوقی انتخابات را لگدمال کنند؛   یکی تلفنی،‌  دیگری تلگرافی و آن یکی درگوشی،  همه با هم تبریکات‌شان را روانة دکان جو بایدن کردند.  ولی مضحک‌تر واکنش دولتک‌های تحت‌الحمایة آمریکا درکشورهای اسلام‌زده است که در هر حال با هنجارهای دمکراتیک و روابط حقوقی معاصر سر ستیز دارند.   اینان نیز به استثناء کنیز مطبخی انقلابی آمریکا،   فرصت را مغتنم شمرده،  با حمایت از «آراء مردم» لگدی نثار روابط حقوقی در ایالات‌متحد کردند.  حال نگاهی بیاندازیم به واکنش جمکرانی‌ها.  

 

حکومت ملایان که 42 سال است در شعار به نبرد جانفرسا با آمریکا مشغول شده،  مم‌جواد ظریف را به پابوس الیوت آبرامز اعزام نمود.   مم‌جواد نیز پس از شرفیابی،  به فرمودة آبرامز برای یک مأموریت 2 روزه روانة «فاکستان» شد تا سنگر تروریسم را هر چه بیشتر تقویت کند.   پس از تهاجم اخیر ارتش فاکستان به غیرنظامیان هند،  الیوت آبرامز به حکومت ملایان اطمینان داد که دستگاه جوزف بایدن هم برای تقویت پایه‌های حکومت آخوند پدوفیل و برده فروش،  راه ترامپ و بوش و کلینتون و ریگان و خصوصاً راه کارتر را همچنان ادامه خواهد داد،  چرا که،  ارواح‌شکم‌اش خیلی نگران نقض حقوق بشر در ایران و نفوذ منطقه‌ای حکومت ملایان است:

 

«[...] تحریم‌ها علیه ایران به خاطر مسائلی از قبیل نقض حقوق بشر،  برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران ادامه خواهد یافت [...]»

منبع: رادیوفردا،  ‌مورخ 12 نوامبر 2020 

 

یادآور شویم پس از کودتای 11 فوریه 1979،‌‌  نخستین تحریم ملت ایران در تاریخ 14 نوامبر 1979 به دلیل تهاجم اوباش ساواک به سفارت آمریکا صورت گرفت.  این عملیات به آمریکا امکان داد تا ضمن لنگر انداختن در جایگاه قربانی،  با مزدوران‌اش روابط زیرزمینی برقرار کند و از آنان تصویر «دشمن آمریکا» ارائه دهد،  باشد تا سرکوب سازمان یافتة‌ ایرانیان مخالف استبداد توسط ملایان به حساب واشنگتن نوشته نشود!   و این روابط مافیائی را «دفاع آمریکا از حقوق بشر» خواندند!   باری بر اساس سخن‌پراکنی‌های رادیوی کذا پیرامون تداوم تحریم‌ها،  همه می‌باید چند دروغ شاخدار را باور کنند.  

 

نخست اینکه ایالات متحد هیچ نقشی در آخوندنوازی و استقرار حکومت ملایان در ایران نداشته.   دیگر آنکه،  در کشوری که تفکیک جنسیتی،  پدوفیلی،  برده فروشی و سنگسار و قصاص و دیگر احکام توحش دین اسلام جایگزین قوانین حقوقی و انسان‌محور شده،  «حقوق بشر» هم می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد!  و نهایت امر اینکه،   همه می‌باید بپذیرند،  حکومت ملایان مجری سیاست دوم آمریکا در منطقه نیست؛ ‌ حکومتی است مستقل و صاحب اختیار؛  راساً تصمیم می‌گیرد،  و در کشورهای منطقه «نفوذ» کرده،  دست به بحران‌سازی و ترور می‌زند!   جالب اینجاست که اقتصاد اینکشور «مستقل» صددرصد وابسته به اقتصاد آمریکا است،  و این وابستگی در دوران ترامپ،  علیرغم تمامی هارت‌وپورت‌های کاخ‌سفید به مراتب بیشتر هم شده!  پیش از ادامة‌ مطلب یک مینی‌پرانتز برای مقایسة تاراج حکومت ملایان به نفع اربابان‌اش در دوران اوباما و ترامپ باز می‌کنیم.              

 

در دوران اوباما، پس از توافق وین ـ  14 ژوئیه 2015 ـ  همین دولت به خودی‌ها امکان داد به نام کارتن‌خواب‌ها ارز صادراتی دریافت کنند و در بلاد ارباب لنگر اندازند،   بعد هم کارتن خواب‌ها را مسئول تاراج معرفی کرد.  پس از خروج ترامپ از توافق وین،  همین دولت خودفروخته با سازمان دادن به کودتاهای دلار و بنزین،   دامنة فقر و سرکوب اجتماعی را در ایران گسترش داد.   ولی اشتباه نکنیم،  «خدمات» دولت تف و تکفیر به این مختصر محدود نمانده!  حکومت شیعی با شعار ارسال نفت برای ونزوئلا،  درواقع نفت رایگان به ارباب‌اش اهداء می‌کند؛  ‌ارباب هم جهت حفظ ظاهر مدعی می‌شود،  «کشتی نفت ایران را مصادره کرده!»  از سوی دیگر،  حکومت ملایان داروهائی را که از طریق کانال «بشردوستانه» برای مصرف ایرانیان به کشور وارد شده،  به عراق قاچاق می‌کند،   بعد هم کمبود دارو را به حساب تحریم‌های آمریکا می‌گذارد!   جالب اینکه،   قاچاق داروهای وارداتی نیز از طریق «اجارة دفترچة بیمه» توسط «قاچاقچیان» صورت می‌گیرد!  ولی کیست که نداند این «قاچاقچیان» صورتک حکومت‌اند،   که به صورت سازمان یافته شبکة قاچاق دارو به راه انداخته‌اند:      

 

«[به گفتة‌] بهروز بنیادی،  نماینده مجلس [...] قاچاق دارو [...] کاملاً سازماندهی‌شده است و قاچاقچیان با اجاره کردن دفترچه بیمه شهروندان [ایرانیان]،  اقدام به خرید دارو[های مور نیاز مردم] و قاچاق [شان] به عراق می‌کنند.»

منبع:‌ رادیوفردا،  ‌مورخ 16 اکتبر 2020  

 

بله همانطورکه سرازیر کردن سیل دلار به بانک‌های غرب از طریق شناسنامة کارتن خواب‌ها صورت می‌گرفت،  قاچاق دارو به عراق نیز از طریق اجارة دفتر بیمه «مردم» انجام می‌شود.  خلاصه حکومتی «مردمی» با کمک بانکداران غرب یک شبکة «مسجد ـ روسپی‌خانه» را بر سر ملت آوار کرده‌:

 

«[در اردیبهشت‌ماه سالجاری نیز‌]  محمدرضا شانه‌ساز،  رئیس سازمان غذا و داروی ایران [در مورد] قاچاق گسترده دارو به خارج از کشور [...] گفت [...] نحوه بازگشت و واریز ارز ناشی از صادرات قانونی دارو،  بستر لازم برای قاچاق دارو را فراهم کرده است.»

همان منبع 

 

جالب‌تر اینکه دارو و بنزین به کشورهائی قاچاق می‌شود که تحت اشغال یا نظارت آمریکاست!  و می‌بینیم که هدف از نبرد عنتر شیعی با لوتی یانکی،  در واقع تاراج و سرکوب ملت ایران است.  متأسفانه از این صحنه‌سازی‌های استعماری در تاریخ ایران کم نیست، «فتوی» میرزای شیرازی بر علیه قرارداد تنباکو؛  پاره کردن قرارداد دارسی توسط رضامیرپنج؛  زوزة‌ محمد مصدق بر علیه انگلستان و ...  اهداف مشابهی دنبال ‌کرده‌اند.   ولی دامنة این روند استعماری،  که در پی صیغه شدن روح‌الله خمینی توسط دستگاه جان. اف کندی گسترش یافت،   در دوران نیکسون،  زمینة مناسب را برای اجاره دادن صیغة‌ دستگاه کندی‌ به مائوئیست‌ها فراهم آورد.  خلاصه،  در کوتاه مدت رسیدیم به استقرار حکومت آخوند در ایران!  اینک حکومت آخوند به مستعمرة سابق بریتانیا ـ  چین مائوئیست ـ  نفت رایگان می‌دهد تا خاقان چین بتواند بهتر از این‌ها برای شرکت‌های غربی کارگری کرده،  در عرصه وحشیگری و درنده خوئی پیشرفت کند.  از اینرو در شرایطی که نمایندة‌ مجلس و مسئول سازمان غذا و دارو،  رسماً دلیل کمبود انسولین و دیگر داروهای اساسی را قاچاق سازمان یافتة دارو عنوان می‌کنند،  خبرگزاری مائوتسه‌تونگ،‌  این کمبود‌ها را به حساب تحریم‌های آمریکا می‌نویسد:

 

«[...] ‌بدون شک تحریم یک جانبه آمریکا مخصوصا تحریم‌های مالی عامل اصلی کمبودهای دارویی ایران است [...]»

منبع:  خبرگزاری رسمی چین،‌  مورخ 13 نوامبر 2020

 

همانطور که می‌بینیم،  در عرصة ایران‌ستیزی و درندگی و آخوندپرستی،  مائوئیست‌ها گوی سبقت از «کارفرمای» چشم‌آبی‌شان هم ربوده‌اند!  این است نتیجة درخشان «استقلال چین» از استعمار بریتانیا!  نتیجة «استقلال آمریکا» از استعمار بریتانیا هم که در برابر ماست!  دستگاه  ترامپ که برای تحریم‌های‌اش اینهمه سروصدا به راه انداخته،  فراموش کرده که از قضای روزگار تاراج نفت وگاز ایران توسط چین و انگلستان شامل تحریم‌ها نمی‌شود!   روشن‌تر بگوئیم انگلستان می‌تواند با سرمایة ایران،  در ایران و دریای شمال نفت و گاز استخراج کند؛  مائوئیست‌ها هم می‌توانند در قبال خنزرپنزرهائی که به ایرانیان حقنه می‌کنند،  نفت رایگان دریافت دارند.  نفتی که به مصرف تولید برای شرکت‌های آمریکائی مستقر در چین می‌رسد،  منفعت مالی آن نیز نصیب بانک‌های نیویورک می‌شود!   

 

اینچنین است که طی یکصدسال گذشته،  چرخة اقتصاد استعماری به زیان ملت ایران و به نفع بانک‌های آنگلوساکسون در چرخش اوفتاده.   و در هزاره‌ سوم،  هنوز عده‌ای خوش‌خیال و هالو می‌پندارند با تعویض صورتک پاشنه‌آهنی‌ها ـ  پیروزی جوزف بایدن بر دونالد ترامپ ـ  وضعیت ملت ایران بهتر خواهد شد!  خوش‌خیال‌ترها هم می‌پندارند که اگر ترامپ پیروز ‌شود،  در دور دوم ریاست جمهوری‌اش حکومت آخوند را سرنگون خواهد کرد! حال آنکه آخوندپرستی،‌  تروریست‌نوازی و نفی روند حقوقی،  سیاست سازمان یافتة‌ استعمار در ایران است و پیروزی و یا شکست جوزف بایدن در این میانه هیچ نقشی نخواهد داشت.     

  

و در این دوران وانفسا ظاهراً منافع پاشنه‌آهنی‌ها چنین ایجاب می‌کند که قانون اساسی ایالات متحد و روند حقوقی در اینکشور با «تقدیس جنایت‌کار سیاهپوست» و احترام به ابتذال و خشونت و دنباله‌روی از گلة وحش جایگزین شود!  به این ترتیب،  حکومت یانکی‌ها به حکومت کنیزمطبخی‌‌اش بیش از پیش شباهت خواهد یافت!  این روند که با «سلطنت» کازینونژاد و یکجانبه‌گرائی‌های او در داخل و خارج مرزهای ایالات متحدآغاز شده،  در 5 مرحله عمو سام را به حکومت عنترهای شیعی‌اش نزدیک و نزدیک‌تر کرده.   مرحله نخست،  تحریف تاریخ از طریق تخریب مجسمه پرسوناژهای تاریخی ایالات متحد «به احترام سیاهپوستان» بود؛  مرحله دوم،  تحمیل سیاست بر عرصة آموزش و ورزش؛  مرحله سوم، هنجارشکنی و ابتذال‌گستری در مجلس نمایندگان آمریکا،  با شرکت فعال دونالد ترامپ و نانسی پلوسی ـ  وبلاگ پیرانه‌سر در هولیوود ـ ؛ ‌ مرحله چهارم،  نقض کنوانسیون وین از طریق تهاجم به اماکن دیپلماتیک چین،  و مرحلة پنجم نیز،  تخریب جایگاه رئیس جمهور و مخدوش جلوه دادن انتخابات ریاست جمهوری است!

 

در این راستا، حزب دمکرات به بهانة‌ دخالت «روس‌ها» در رأی گیری الکترونیک،‌  دکان آراء پستی را افتتاح کرد،  ‌ترامپ هم پیش از برگزاری انتخابات اعلام داشت،  «اگر من پیروز نشوم،  درانتخابات تقلب شده!»  خلاصه حزب دمکرات و کازینونژاد دست در دست یکدیگر رسماً روند انتخابات را به زیر سئوال برده‌اند.   اینچنین بود که علی روضه خوان هم لات بازی را با لیبرال دمکراسی در ترادف یافت و حسن فوتبال دونالد ترامپ را از کاخ سفید اخراج کرد.   ولی  از همه جالب‌تر واکنش دکتر علی ترکه،   به این انتخابات بود.   یادآور شویم علی ترکه،  پرسوناژ توده‌ای رمان «آقای سخاوتمند» است که پزشکی را در خدمت ایدئولوژی گذاشته و رفتار بیمارگونه و ضداجتماعی‌اش به حزب توده و سایت پیک نت،   ‌دکة مردمی ساواک ارجاع می‌دهد!

 

حزب انگلیسی توده که ادعای مبارزه با امپریالیسم غرب دارد،‌  ضمن انتقاد شدید از دونالد ترامپ،  ابراز امیدواری کرده که فعالیت شرکت‌های آمریکائی در ایران وضعیت مردم را بهبود بخشد:

 

«[...] ‌ضرورت و امکان ادامه مذاکره با آمریکا و کاهش فشار به مردم در حال حاضر دیده می‌شود و نشانه‌هائی به چشم می خورد که برخی شرکت‌های آمریکائی خود را برای حضور مجدد در بازار ایران آماده می‌کنند [...] با پایان ترامپ زمینه برای [...] در پیش گرفتن یک سیاست مستقل و ملی [...] آماده است.  این فرصتی است که می توان از آن [...] به سود مردم بهره گرفت.»

منبع: سرمقاله حزب توده شماره 762

 

بله پیش از کودتای ارتش ناتو بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار،  از آنجا که سنت‌های مقدس روسپی‌خانه شیعی بر زنان و کودکان ایرانی تحمیل نشده بود،  همین حزب توده فعالیت شرکت آمریکائی در ایران را به حساب «مزدوری شاه» می‌گذاشت.  ولی با پیروزی زوج جوزف بایدن و کامالا هریس،  و به ویژه پس از انتخاب «عاسیا برنچ»،  نخستین میس یونیورس سیاهپوست،  فعالیت شرکت‌های آمریکائی در ایران «به سود مردم» تحلیل شده!  حال نگاهی داشته باشیم به بهره‌برداری سیاسی سایت پیک نت از انتخابات ایالات متحد.              

 

داس‌الله ضمن ستایش کودتای محفل سایمون‌گس،  انتخابات آمریکا را با «انتصابات» بادیه‌نشینان عرب قرن هفتم میلادی در ترادف قرار داده و احمدی‌نژاد را با کازینونژاد به قیاس کشیده:

 

«[...] چه شباهت‌های عبرت‌آموزی دارد انتخابات اخیر امریکا با انتخابات 88  در جمهوری اسلامی و چه شباهت‌های حیرت‌انگیزی دارد مانورهای ترامپ با احمدی نژاد [...]»

منبع:  ‌پیک نت،  مورخ 13 نوامبر سالجاری

 

بله،  همه بدانند،  در حکومت نئاندرتال‌‌های شیعی هم «انتخابات ریاست جمهوری» وجود دارد!  خلاصه اگر به داس‌الله رو بدهیم دنبال قضیه را هم خواهد گرفت.   مثلاً می‌گوید:  

 

چه شباهت «عبرت آموزی» دارد انتخابات آمریکا با بساط خلافت ابوبکر و عمر و ...  و این جوزف بایدن چقدر ما ـ  داس‌اللهی‌ها ـ  را به یاد مظلومیت امام علی و میرحسین موسوی [جنایت‌کار] می‌اندازد؛  از کامالا هریس،  بوی بلال حبشی به مشام می‌رسد،‌  عاسیا برنچ، زینب زمان است؛   قربون سر بریده تون برم یا امام زمان!  و در پایان می‌افزاید: «سکوت علی‌وار جوزف بایدن در برابر ظلم و ستم کازینونژاد،  نیست جز همان کربلای استالینیسم!»