نوروز و ناجنسان!
بوی می نوروزی،
در بزم شه شروان ...
نوروز امسال، به دلیل ابعاد گستردۀ جنایت و سرکوب حکومت
اسلامی پس از قتل مهسا امینی، در شرایط ویژهای برگزار میشود. بسیاری
از خانوادههای سوگوار، نوروز را برگزار خواهند کرد؛ جشن اقوام ایرانی خاری است در چشم این حکومت
جنایتکار و اربابانش! هر چند
بیبیسی و دیگر بوقهای استعمار به سنت رایج،
و البته به بهانة «همدردی با خانوادههای
سوگوار» قصد دارند جشنهای نوروز را به
مراسم روضه و زوزه و ماتم تبدیل نمایند. میدانیم که سوگواری برای رفتگان، رسم و
رسوم ایرانیان نبوده، ریشه در سنت قبائل
سامی و پیروان ادیان ابراهیمی دارد، و امسال گویا آنگلوساکسونها و ملایان و مخالفنمایانشان
قصد دارند مراسم روضه و زوزه ویژهای برپا کنند. به این منظور برنارهانری لوی به نمایندگی از
محفل «کارتر ـ برژینسکی»، با آغوش باز از اینان
استقبال خواهد کرد، آنهم به چند دلیل روشن
و واضح و مبرهن!
نخست اینکه سیاست تبدیل اسرائیل به طویلة پوپولیسم با مشکل
روبرو شده است؛ دیگر آنکه به دلیل تحولات اوکراین، آمریکا شهرکسازی در سرزمینهای فلسطینی را در
شورای امنیت سازمان ملل محکوم کرده، و ... و از همه مهمتر، توافق 11 مارس در پکن
است که محفل «کارترـ برژینسکی»، پدر تروریسم جهانی و بنیانگزار حکومت اسلامی در
ایران را در ماتم فرو برده!
بله توافق 11 مارس،
که از آن به عنوان «عادیسازی
روابط حکومت ملایان با پادشاهی عربستان» یاد میشود در واقع بر سیاست 44 سالۀ
آمریکا در منطقه نقطه پایان گذاشت و پایههای ژئواستراتژیک حکومت تروریست ملایان
را به لرزه درآورد! اگر فراموش نکرده باشیم، حدود
دو هفته پس از اشغال به فرمودة سفارت آمریکا در تهران ـ که همزمان مورد استقبال چماقدار و چپنما قرار گرفت
ـ اوباش مسلح با اشغال مسجدالحرام ـ 20 نوامبر 1979 ـ خواهان سرنگونی پادشاهی در عربستان شده بودند! به عبارت دیگر محفل «کارتر ـ برژینسکی»، پس از کودتا بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار،
شکماش را سخت برای تبدیل عربستان به
طویله اسلامگرائی صابون زده بود! و از آنجا که هنوز اتحاد شوروی پا برجا بود، فرانسه
به صورت بیقید و شرط از آمریکا دنباله روی نکرد؛ نیروهای
فرانسه با توسل به تانک، لات و اوباش را
از مسجدالحرام بیرون انداختند. ولی محفل برژینسکی پس از حمایت از جنگ استعماری
ملایان با عراق، به سناریوی تبدیل
عربستان به جمهوری اسلامی، یک لایة جدید نیز افزود: به توبره کشیدن خاک اینکشور به بهانة شرکت سعودیها
در ماجرای 11 سپتامبر!
نیازی نیست که بگوئیم،
حکومت ملایان به عنوان غلام حلقه به گوش محفل برژینسکی، برای اجرای طرحهای ارباب چون همیشه اعلام آمادگی
کرد، و جهت خوشرقصی برای یانکیجماعت به
خرج ملت ایران کاملاً آماده بود! باری، در پی کودتای سوم اسفند نئونازیها در اوکراین ـ در پی این کودتا موج ترور بر علیه نمادهای
لائیسیته، فرانسه و دیگر کشورهای اروپائی را
فرا گرفت ـ حکومت ملایان بر شدت خوشخدمتیهایاش
افزوده، کنسولگری عربستان را نیز در مشهد
به آتش کشید و ... و بقیۀ قضایا!
سپس رسیدیم به دوران ریاست جمهوری ترامپ و لو رفتن کودتای
اخوانالمسلمین در عربستان که باعث شد جمال خاشقچی، تبعۀ
عربستان و هوادار سرشناس تروریسم سر به نیست شود! در پی «غیب» شدن ایشان، سلطان
رجب اردوغان که در دوران جهادی اوباما از کودتای سازمان آتلانتیک شمالی جان سالم
به در برده بود، با عربستان قهرکرد! و بار
دیگر زوزة سی.ان.ان و شرکاء در مورد «نقش پادشاهی عربستان در تخریب برجهای دو
قلو» به آسمان برخاست، هر چند شرایط تهاجم به عربستان دیگر مهیا نبود!
در نتیجه پرزیدنت زینالعابدین بایدن که در دوران ریاست
جمهوری جرج بوش هم از تجاوز نظامی به عراق حمایت کرده بود، و پیوسته برای شاهزاده بنسلمان شاخ و شانه میکشید، به ناچار راهی عربستان شده، به صورت تلویحی گفت: «غلط کردم!» ولی همزمان
با این عقبنشینی، کدخدا برای تهدید
عربستان، قلادۀ سگهای هار و وفادارش در ایران را گشود و دیدیم
که حکومت ملایان، رسماً عربستان را به
نابودی تهدید مینمود!
خوشبختانه رسمیت یافتن عضویت «اجباری» ایران در پیمان
شانگهای، این سیاست استعماری را تضعیف کرد. از اینرو،
نئاندرتالهای شیعی با دستپاچگی جهت
آشوبسازی و «خودبراندازی» بسیج شدند. اینان با دستگیری و قتل مهسا امینی، و سپس
با مسمومیتهای زنجیرهای و ارعاب دانشآموزان،
راه را جهت خودبراندازی هموار مینمودند!
ولی هر دو سناریوی خودبراندازی، همانطور که شاهد بودیم شکست خورد و حکومت ملایان
ناچار شد با وساطت چین، نه یکبار که چندین
و چند بار بگوید «غلط کردم!» نخست به عربستان، سپس به
بحرین و امارات و نهایتاً به دیگر شیخنشینهای خلیج فارس!
بیدلیل نبودکه انتشار «منشور» ملوکانه، با این «غلطکردمهای
زنجیرهای» تقارن زمانی یافت! اعلیحضرت «الکترون آزاد» و زنگولهها و منگولههایشان
تلاش کردند افکار عمومی را از سرافکندگی حکومت آخوند منحرف کنند! به همین
منظور مطالبات گروه رجوی را با الزامات تجزیهطلبان و دیگر عقب افتادههای ذهنی درهمآمیخته، ضمن شلیک تیر خلاص به پرچم شیروخورشید، «ملت
ایران، تمامیت ارضی، اقوام ایرانی و حکومت مرکزی» را با عبارات پوچ «مردم
ایران، یکپارچگی ارضی، اتنیک و تمرکززدائی» جایگزین کردند، و ... و خلاصه حذف تاریخ و فرهنگ ملت ایران و
تجزیۀ کشور را «عادیسازی» فرمودند!
بله، شیخ الله در لگدپرانی به فرهنگ و تاریخ و ملت
ایران تنها نیست؛ شاهالله هم هوایاش را
دارد! اولی با تکفیر جهانیبنی اقوام
ایرانی و تحقیر فرهنگ و تاریخ ایران، آداب و رسوم اشغالگران قرن هفتم میلادی را به
ارزش میگذارد، و دومی با تبدیل جشنها و
میعادهای فرهنگی ایران پیش از اسلام به
ابزار سیاسی، آنها را به ابتذال میکشاند! باری، در
پی انتشار منشورکذا، چنان توفان سهمگینی
در لیوان آب به راه انداختند که یک فروند پهپاد آمریکائی در دریای سیاه اوفتاد و آنگلوساکسونها
و محفل نفرتفروش «شیخوشاه» ماتم گرفتند.
در همین راستا بود که بوق یانکیها لگدی نثار واژة
«نوروز» کرده، آن را «نوعید» خواند ـ صدای
آمریکا، مورخ 18 مارس سالجاری ـ و بیبیسی،
بوق نژادپرستان لندن، به صورت غیرمستقیم گوسفندالله را به برگزاری
«نوروز در گورستان» فراخواند، و علیاحضرت فرح پهلوی هم بر علیه برگزاری مراسم
نوروز فتوی صدوریدند!
جنسی به ستم برساز از صورت ناجنسان
کاین نقش به صد دوران یکبار پدید آید
حضور استعمارگران آنگلوساکسون و دست پروردگان شیعیشان
بگوئیم، در نوروز جمشیدی هیچ جائی برای
آخوند و بچهآخوند و کنیزالاسلام ـ با حجاب،
بیحجاب و یا سراپا برهنه ـ و خصوصاً برای «ارزشهای انقلاب اسلامی» پیشبینی
نشده است. جشن نوروز همچون دیگر آئینهای اقوام ایرانی بر عرصۀ
ابتذال ادیان ابراهیمی، و به ویژه بر تحجر
و توحش اسلام و تشیع، تقدم تاریخی و
اسطورهای دارد؛ نوروز جمشیدی است!
جمشید ملک هیئت، خورشید ملک هیبت
یک هندسة رایاش معمار همه عالم
[...]
(خاقانی )