شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۹۲

چرخش عاجزانه!

 
شکست مفتضحانة‌ آمریکا و متحدان‌اش در سوریه،  فاشیست‌ها را چنان به تزلزل انداخت که با توسل به «شبیه سازی»،‌   محور «نیجریه ـ اندونزی ـ سوریه»‌ را به خشتک «عایشه» پیوند زدند تا با «عادی‌سازی» ارزش‌های والای «دین‌مبین» از قماش کنیزداری،  تعدد زوجات و به ویژه «حجاب»،   توحش «روابط یک‌سویه» ‌را به ارزش بگذارند.   به همین دلیل «واشنگتن پست» به حسن فوتبال تریبون داد،   تا این جانور وحشی،  ملت ایران را «مردم من» بخواند،   و ضمن کوفتن بر طبل «هویت»،  ‌ انرژی هسته‌ای را به هویت موهومی که مدعی‌اش شده پیوند بزند:
 
«[...] از همتایانم می‌خواهم [...]‌ از بیشترین اختیارات خود برای تعاملی با احتیاط که مردمم به من داده‌اند،  استفاده کرده و پاسخی در خور به تلاش‌های دولتم برای داخل شدن در گفت‌وگویی سازنده بدهند [...] برای ما رسیدن به دانش چرخه سوخت هسته‌ای [...] معرف ایرانیان به عنوان یک ملت است [...] بدون در نظر گرفتن موضوع هویت بسیاری از مشکلات حل نشده باقی می‌مانند[...]»
منبع:  رادیو‌فردا،‌  مورخ 20 سپتامبر 2013
 
بله در شرایطی که به ادعای رسانه‌های غرب،  حکومت جمکران گویا از دولت لائیک سوریه در برابر تروریست‌های اسلامگرا پشتیبانی می‌کند،   «واشنگتن‌پست» نیز به حسن فوتبال ـ  ثمرة نورانی تف سربالای مردمی ـ  تریبون می‌دهد تا جهانیان دو نکته اساسی را «بدانند!»  نخست اینکه هویت ملت ایران در گرو غنی‌سازی وارداتی و خوش‌رقصی آخوند برای لندن و واشنگتن است،  و دیگر آنکه،   رئیس دولت حکومت پوشالی جمکران از «ولادیمیر پوتین» هیچ کم ندارد!   چرا که،  پوتین هم در «نیویورک‌تایمز» و در چارچوب «مقررات حقوقی معاصر» مقاله نوشته بود،  و لازم بود حسن فوتبال به «تقلید» از او در واشنگتن‌پست با گستردن‌ بساط «بده بستان»‌ آخوند ابراز وجود کند.   رئیس دولتی که 34 سال است کشتار،  سرکوب و سانسور مطبوعات ایران را تحت عنوان «اسلامگرائی انقلابی» مورد تأئید قرار می‌دهد،  برای اربابان‌اش مقاله‌نویس و تحلیل‌گر شده و دست به قلم می‌برد!   ما هم از رادیوفردا سپاسگزاریم که ترجمة مقالة «وزین» حسن فوتبال را در دسترس‌مان گذاشته،   شوخی هم در کار نیست؛   ‌اینهم یکی از شگفتی‌های سپتامبر 2013 باید باشد! 
 
در هر حال،‌  همزمان با انتشار این به ‌اصطلاح «مقاله»،   مراسم وقوقیة «دشمن‌شکن» با شرکت  سردار «رحیم صفوی» و آخوند «جکی» به اجرا در آمد.   در این مراسم سردار صفوی که در پی «نرمش قهرمانانه» مقام معظم‌شان تکه استخوان «نبرد با آمریکا» را از دست‌ داده‌اند،   ضمن تأکید بر قدرت و محبوبی‌ات «نظام» و همچنین «تخرخر»‌ به «دفاع مقدس»،  انصراف‌شان را  از جنگ اعلام داشته و خواهان «صلح جهانی» شدند!   و اینچنین بود که «آمریکای جهانخوار»  نفسی به راحت کشید!  چرا که،‌  پیش از فرمایشات ژنرال «صفوی»،   آمریکا از شدت ترس خواب و خوراک نداشت!  دروغ ‌چرا؟  حکایت ترس آمریکا از نوکران‌اش در جمکران را ما در کشور فرانسه هم ‌شنیدیم و خیلی خندیدیم:‌
 
«[...] جمهوري اسلامي [...]  با داشتن يك نظام قدرتمند و يك دولت برخاسته از اراده ملت هم اكنون به دنبال صلح و امنيت مبتني بر عدالت در مقياس منطقه‌ای و جهاني است[...]»
منبع:  ایرنا،  ‌مورخ 20 سپتامبر 2013 
  
وقتی اوباش جمکران به «صلح و امنیت مبتنی بر عدالت آنهم در مقیاس منطقه‌ای و جهانی»  اشاره می‌کنند،  باید بدانیم که همچون هیتلر،  پیشوای‌ شهیدشان «قفقاز» و مسکو را هدف گرفته‌اند!   باری،   در نماز علفزار،   پس از بازتولید سخنرانی «فوهرر» توسط رحیم‌صفوی،   نوبت به «جکی» رسید تا ضمن توضیح در مورد «علوم آل‌محمد»‌ و طرز رفتار «عین هشتم» با کنیز و غلام،  تلویحاً بگوید،  شریک سفرة‌ همه هستیم:
 
«[...] امام رضا‌علوم آل‌محمد را نشر دادند[...]‌ آن حضرت هيچ‌گاه با غلامان و كنيزان خود تندی نمي‌‌کردند[...]‌ آن حضرت [...]‌ دوست داشت سفره‌ای كه پهن می‌شود غلامان،  فقرا، كنيزان و همگان دور آن بنشينند و از نعمات خداوندی بهره‌مند شوند[...]»
همان منبع
 
نمی‌دانم این اطلاعات دقیق در مورد سفرة غذای عین هشتم را «جکی» از کجا کسب کرده؟   در هر حال،‌  گویا آنحضرت زمانیکه «دوست داشت»،   «حق» هم داشت!   چرا که،‌ به ادعای  جکی،‌   غذائی که بر سفره آمده،  هيچ ربطی به انسان‌ و تلاش انسانی ندارد؛‌   از «نعمات خداوند» است!   پس همچون دیگر «نعمات خداوندی به «همگان»،   یعنی به آخوند تعلق دارد!  و این است پایه و اساس «علوم آل‌محمد!»
 
 باری «جکی» پس از اشاره به چپاول ـ‌  علوم آل‌محمد ـ  می‌گوید،‌  راه صحیح مبارزه با بی‌حجابی،  سرکوب زنان در ادارات و مراکز دولتی است:
 
«[...] قانون حجاب و عفاف [...] بهتر است [...] ابتدا در ادارات و يا مراكزي همچون بيمارستان‌ها و دانشگاه‌ها اجرا شود[...] البته رعايت آن در كوچه و يا خيابان نيز محال نيست[...]»
همان منبع
 
اگر چه نمی‌دانیم عین هشتم سر سفره با بدحجابان چه می‌کردند،‌  ولی می‌دانیم که در دوران صدارت شیخ مهدی بازرگان برنامة سرکوب زنان از ادارات دولتی آغاز شد،   سپس دولت میرحسین موسوی این سرکوب را به «قانون» تبدیل کرد.   و همچنانکه شاهد بودیم در تهران و ‌مریوان،  و سپس در  برلن و سوئد،‌  برای «عادی‌سازی»‌ این نماد بردگی برنامة مهوع «همدردی» هم به اجرا در آمد.   و فراموش نکرده‌ایم که مصاحبة «ابراهیم گلستان»‌ و جنگ زرگری «بهرام بیضائی ـ  پروانه معصومی» نیز در همین راستا تنظیم شده بود.   به طور کلی «جنگ‌های زرگری» و همچنین «نشخوار گذشته» که توسط فدائیان اسلام به راه می‌افتد،  بر محور «زن ستیزی،  برتری نژاد ژرمن و‌ تخریب شخصیت‌های لائیک» متمرکز شده،‌   و به همین دلیل است که از قضای روزگار،  این پروپاگاند مهوع شامل افرادی نظیر داریوش همایون و ابراهیم گلستان نمی‌شود!   
 
به عنوان نمونه،   در جنگ زرگری «میرفطروس ـ  امیرشاهی»،‌   داریوش همایون هدف هتاکی طرفین قرار نگرفته.   همچنین در آخرین نشخوار گذشته‌ ـ  خاطرات منتشر نشدة درویش‌پور در گویانیوز ـ  که به تخریب یکی از شعرای ایران اختصاص یافته،  پرسوناژ ابراهیم گلستان در جایگاه «برتر» نشسته!  خلاصه،   در جنگ‌های زرگری و نشخوارهای گذشته،  به ویژه در گویانیوز،   پیرامون پرسوناژهای وابسته به «انجمن» حاجی ابوتراب یا بهتر بگوئیم،   وابستگان  به دکان نظم نوین هیتلری،‌  ‌ یک اجماع نانوشته و فراگیر وجود دارد!  و همین اجماع در سایت‌های «داس‌ا‌لله» نیز به صور متفاوت و متنوع بروز می‌کند.   
 
به طور مثال،   «پیک‌نت»،   به «برادران» توصیه می‌کند که علاوه بر مبارزه با «بدحجابی»،   از فعالیت زنانی که به دلیل فقر به شستن شیشة‌ اتومیبل‌ها روی آورده و حجاب‌شان ایرادی ندارد،  ممانعت کنند!   البته وحشی‌گری ساواکی‌های «مردمی» تازگی ندارد،   و به همین دلیل است که اینان شیخ نسرین ستوده را روی سرشان گذاشته و حلواحلوا می‌کنند؛  داس‌الله شکم‌اش را برای بحران سازی‌های دوران ملاممدخاتمی صابون زده.   اینان درکمال حماقت می‌پندارند،  در شرایطی که شاهد رژة ناوهای جنگی چین و روسیه در دریای مدیترانه ـ  استخر ناتوـ  هستیم؛   در شرایطی که اتحادیه اروپا و دولت ترکیه و ارتش ناتو پس پس می‌روند و روسیه باید زیر بغل کاخ سفید را بگیرد تا تتمه اقتدار رئیس جمهور ایالات متحد محفوظ بماند،  جمکرانیان مفلس خواهند توانست به دوران ریاست جمهوری بیل کلینتن بازگردند و لات بازی در آورند!    
 
بله «لات» هرگز در جایگاه واقعی اجتماعی‌اش قرار نمی‌گیرد،‌   و هرگز در  مسیر منطقی گام بر نخواهد داشت،  ‌ مگر اینکه به سرنوشت «ارتش شکست‌ناپذیر» هیتلر دچار شود و پوزة محترم‌اش ‌خونین شود،  تا همچون مقام معظم،‌   خود را پشت شعار پوچ پنهان دارد و «چرخش عاجزانه» را به «نرمش قهرمانانه» تشبیه کند!
 
جریان «نرمش قهرمانانه» این است که پس از ملاقات اخیر باراک اوباما و پوتین در «سن‌پترزبورگ»،   شاهد توافق‌های جان‌کری و سرگئی لاوروف در ژنو نیز بودیم.   سپس جان‌کری به دیدار ویلیام هیگ در  لندن رفت.   آنگاه هر دو راهی کاخ الیزه شدند و سر بریدة‌ حاکم امارات و لوران فابیوس،  وزیر امور خارجة جنگ‌طلب فرانسه را به روسیه تقدیم کردند!  و اینچنین بود که در نشست «والدای»،   فرانسوا فیون،  ‌ نخست وزیر دوران سرکوزی،  سیاست فرانسه در سوریه را به شدت مورد انتقاد قرار داد و مقام «معذب رهبری» عقب‌نشینی لندن و پاریس را به حساب «نرمش قهرمانانه» خودشان گذاشتند،   و برای «تفسیر» این عبارت پوچ،   تمامی لوطی و عنترهای جمکران در داخل و خارج بسیج شدند!   
 
البته بهترین «تفسیر» از کیهان جمکران است که هنوز تفاوت «واژه» و «عبارت»‌ را هم نمی‌شناسد و با رمزگشائی از ترهات «رهبر معذب»،   ابعاد ابهام و پوچ بافی حکومت اسلامی را حسابی گسترش داده.  پس کیهان را رها می‌کنیم،‌  و سری به «مادران صلح»،  یا پامنبری‌های محفل شیرین عبادی و شیخ نسرین ستوده می‌زنیم که «خاورمیانه لعنتی» کشف کرده،   و صلح را «حق همگان» می‌دانند!   
 
بله،   همانطور که آخوند جنتی غذا را با «نعمت الهی» مترادف یافته،  کنیزالاسلام‌های جمکران هم در تاریخ 20 سپتامبر 2013 ،   به پیروی از واتیکان «صلح» را با «حق مسلم»‌ و «خواست مردم» در ترادف قرار داده،   «دوسویگی»‌ را از صلح می‌زدایند تا بر صلح واتیکان منطبق شود.   اینان ضمن پارس کردن به دولت سوریه،  ‌ برگزاری انتخابات جمکران را با دمکراسی در ترادف قرار داده،   و با سلب مسئولیت از دولت جنایتکار جمکران در سانسور و سرکوب،   مشکلات نشر و فرهنگ را هم به حساب تحریم‌ها و فقر مردم می‌گذارند و خلاصه چندین و چند «ویراست رسمی» به عرصة توحش آخوندسالاری می‌‌افزایند:
 
«[...] سراسر تاریخ بشر حکایت از دفاع مردمان از صلح و همزیستی و عدالت و مساوات برای حصول یک زندگی بی‌دغدغه و بدون جنگ،  پیشرفته و سرشار از نیک بختی بوده است[...] همواره اکثریت مردمان این کره خاکی حامی صلح و مخالف جنگ بوده‌اند[...] کار کودک بازی کردن است [...] خوشبختانه مردم ایران فهیم‌تر از آن هستند که تن به پرداخت هزینه‌های ویران کننده دهند.  بلکه با حفظ باور خویش [...] به موقع دست به عمل دموکراتیک همچون استفاده از انتخابات [...] می‌زنند،  مدنی‌ترین و عاقلانه‌ترین راه را در پیش می‌گیرند[...] به سبب سختی معیشت مردم و فقر اقتصادی کالای فرهنگی در اولویت آخر قرار می‌گیرد[...] ماندلا و لوترکینگ در آسمان پرآشوب خونین ما تنها ستارگانی هستند که می‌درخشند[...] کاش در این خاورمیانه لعنتی وقتی باد می‌وزد بوی خون و باروت نداشته باشد[...]»
منبع:  اخبارروز،  مورخ 20 سپتامبر سالجاری  
 
بله،  عبارت «خاورمیانه لعنتی» را از دست ندهید! خدمت علیامخدره‌ها بگوئیم،‌  این باد که می‌وزد پیش از آنکه به بوی خون و باروت آغشته شود،  رایحة‌ نفت می‌پراکند!   همان نفتی که مخارج لات‌بازی شما را تأمین می‌کند؛‌  به همین دلیل است که شامة شما بوی نفت را از خاورمیانه حذف کرده،  خواستیم یادآوری کرده باشیم!   باری،   عبارت جادوئی «خاورمیانة لعنتی» فواید بسیار دارد،   مسئولیت مستقیم ارتش آدمخوار ناتو در جنگ افروزی و خشونت‌های منطقه را می‌پوشاند،   و به کنیزالاسلام‌ها امکان خواهد داد،  پرستیژ «پدر» مفلس را دست‌نخورده نگاه‌ دارند.   دلیل هیاهوی کنیزکان واتیکان در تهران این است که «لندن»،  ‌دژ مستحکم ریش و چادر و روسری به دلیل شکست در سوریه،  در حال عقب‌نشینی از برنامة چادرنوازی است،‌  و همین امر منافع کنیزالاسلام‌ها را تهدید می‌کند.   کنیزالاسلام‌هائی که از دو یا سه ‌سال پیش با حمایت مالی جرج سوروس،   ملکه زیبائی هم انتخاب می‌کنند،   و همچون «فمن‌ها» می‌خواهند الگوی توحش خود را بر کل زنان تحمیل نمایند.  
 
 مراسم انتخاب ملکه زیبائی «جهان اسلام» را «انجمن زنان مسلمان» به راه انداخته،  و هدف‌اش ایجاد  «آلترناتیو اسلامی» برای رقابت‌های دختر شایسته جهان است.   به عبارت دیگر خواست اینان جایگزین کردن،  یا بهتر بگوئیم «حذف»‌ مسابقات دختر شایسته است،  چرا؟  چون کنیزالاسلام‌ها همچون دیگر انواع لات همواره در جایگاه قضاوت ارزشی می‌نشینند:
 
«[‌عایشه عجیب‌الله] نماینده نیجریه در [این] مسابقه می‌گوید:  در آن رقابت‌ها همه چیز حول زیبائی ظاهری می‌گردد،   اما اینجا زیبایی درون مهم است[...]»
منبع:  دویچه وله،  ‌مورخ  17 سپتامبر 2013
 
به عبارت دیگر در این مسابقات هیئت داوران سرشان را به «درون» شرکت‌کنندگان فرو می‌برند و آن را معاینه و بررسی می‌کنند!  جالب اینجاست که همین «عایشه عجیب‌الله» ـ برندة‌ این مضحکه ـ مطمئن شده که درون‌اش از دیگران زیباتر بوده!   معیارهای «زیبائی درون» چیست؟   اطاعت از فرامین آخوند،  و گوش سپردن به ترهات نعلین یا بهتر بگوئیم درونی کردن ارزش‌های بیضة اسلام:
 
«[...]‌ در دور نهایی [...] دختران بایستی [...] با صدای مؤذن از خواب بلند شوند و بعد از عبادت صبحگاهی گوش به سخنرانی‌هائی در مورد سیستم مالی اسلامی،  تربیت اسلامی و تفسیر قرآن بدهند[...] آن‌ها [...] ‌که روی زمین نشسته‌اند و کتاب‌هائی قطور را روی پایشان گذاشته‌اند،   با دقت به این سخنرانی‌ها گوش می‌دهند[...]»
همان منبع
  
البته قصد مسخرگی  و لودگی در کار نیست ،  ولی تاج افتخاری که به سر «عایشه عجیب‌الله» گذاشته‌اند،  شباهت عجیبی به «بیضه بند»‌ دارد،  و باید بگوئیم تاج «بامسمائی» است و جا دارد که عایشه به آن مفتخر باشد!   در هر حال،    «تقلید» و دنباله‌روی کنیزالاسلام‌ها از مسابقات دختر شایسته اهمیتی ندارد؛   اشکال اینجاست که اینان «حق انتخاب آزاد» زنان دیگر را نفی می‌کنند:
 
«[...]‌این رقابت‌ها نگاهی ابزاری به زن دارد و جایگاه او را تا حد یک شیئی‌ زیبا پایین می‌آورد[...]»
همان منبع
 
بله،   ‌کنیزالاسلام‌ها که حقوق‌شان به «تمکین از مرد» محدود می‌شود،   و جایگاه‌ والای‌‌شان از حد «کشتزار مردان»‌ ـ  مکان بذرافشانی ـ  فراتر نمی‌رود،  حال می‌خواهند همة زنان را در جایگاه ذلت و حقارت خود فرواندازند،  و اینعمل وحشیانه و قرون‌وسطائی را هم زیبائی درونی زن می‌خوانند.   ولی این نمایشات مضحک بی‌دلیل به راه نیافتاده،   زن و زنانگی در هر حال تهدیدی است جدی برای منافع زن‌نماها. ‌ چرا که «مرد» ـ  پدر،  برادر و به ویژه همسر ـ   با تکیه بر فضای زنانه از سلطة جفنگیات آخوند و زن‌نما خارج می‌شود!   به صراحت بگوئیم،  در یک جامعة مردسالار اینگونه تخرخرها به «درون زنان» نشان می‌دهد که اربابان آخوند جماعت که در لندن  و واشنگتن نشسته‌اند، ‌ با حذف زنانگی از سطح جوامع،   و جایگزینی آن با طاعون «زن‌نمائی» ابزاری برای سرکوب اجتماعی،   مالی و اقتصادی ساخته  و پرداخته‌اند.  
 
به یاد داشته باشیم که زن‌نما،  همچون دیگر انواع لات «روابط دوسویه» را نفی می‌کند. خواست زن‌نما در این خلاصه می‌شود که با نفی زنانگی خود در پوشش «فرمایشی»،   این پوشش کنیزی را‌ بر تمامی زنان جامعه تحمیل نماید،‌  تا نهایت امر نوعی نابینائی را بر مردها تحمیل کرده باشد!   به این ترتیب،   کنیزالاسلام خواهد توانست در «صلح» و آرامش زندگی ‌کند،   چرا که «رقیبی» برای خود نمی‌بیند!   وارد بحث روانکاوی نمی‌شویم،   ولی کنیزالاسلام‌ها،‌   هم از مرد می‌هراسند،  و هم از «رقابت»‌ با زن!   و به همین دلیل به دامان «پدر» پناه برده‌اند؛  پدر هم کسی نیست جز آخوند که ارباب‌اش در انگلستان نشسته.  
 
اینجاست که به دلایل ابراز لطف اتحادیة اروپا به امثال نسرین ستوده و دیگر کنیزالاسلام‌های جمکران بهتر پی می‌بریم.   هدف غرب از باد انداختن در بادبان زن‌نمایان جمکران،  سرکوب زن  ایرانی،  چپاول کشور ایران،  در قدرت نگاه‌داشتن آخوند و نهایت امر سرکوب مردان است.
 
 
 
اینان ابتدا با شعار حقوق بشر،   آخوند را بر ملت ایران حاکم کردند،‌   و به سرعت با استفاده از کوته‌بینی،  ‌ خود فروختگی و فقر فرهنگی سیاست‌پیشگان داخلی ـ  مراجعه شود به سخنرانی‌های احمقانة سنجابی،  بنی‌صدر،  بازرگان و شرکاء ـ  کنیزالاسلام‌ها را نیز به عنوان کمکی آخوند وارد صحنه‌کردند.   در نتیجه،‌  امروز رادیوفردا و شرکاء شیخ نسرین ستوده را به سنت دیرینه «مدافع حقوق بشر» می‌خوانند،   و حکومت ملایان هم برای گرم کردن بازار «ستوده» او را به صورت رسانه‌ای به زندان می‌فرستد.   سپس لندن و واشنگتن مدتی با شیخ نسرین و مسائل خانوادگی‌اش برای ملت ایران معرکه می‌گیرند،   و همزمان با «چرخش عاجزانه» رهبر قلعة حیوانات،   و جنجال رسانه‌ای پیرامون حجاب ناگهان زینب زمان از بند «آزاد» می‌شود تا حکومت ملایان بتواند معرکه‌گیری را به سطح جامعه گسترش دهد.  
 
خلاصه شکست مفتضحانة‌ آمریکا و متحدان‌اش در سوریه،   فاشیست‌ها را آنچنان به تزلزل انداخته که برای «حفظ وضع موجود» به هر تخته پاره‌ای متوسل خواهند شد.   و نماد تخته پاره در حکومت جمکران همین «عایشه» است.  عایشه در جاکارتا،‌  و عایشه در سوریه!   در جاکارتا،  عایشه با تاجی از بیضه‌بند به جنگ «دختر شایسته» آمده،  ‌ و در سوریه هم با روبنده و مقنعه و سلاح و تجهیزات «میداین یو. اس»‌ به نبرد با ارتش لائیک بعث مشغول شده!   جالب اینکه،  تصاویر عایشه‌های مبارز را رویترز هول‌هولکی سر هم کرد و در «ایران دیپلماسی» هم منتشر شد.   ولی کافی است به ناخن‌های مانیکور شدة عایشه بنگریم تا افلاس رویترز را دریابیم!   به استنباط ما انتشار این عکس‌ها،   واکنشی است مزبوحانه به انتشار خبر «پیدا شدن نخستین فیلم پروپاگاند ضدفاشیسم آمریکا» در بروکسل!   به این شرایط وانفسا، اگر کشف 1300 کیلو کوکائین در هواپیمای ارفرانس،  ‌پرواز «کاراکاس ـ پاریس» را بیافزائیم ابعاد افلاس روشن‌تر می‌شود!        
 
 
 

چهارشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۹۲

خرچنگ اکبر!


 
«[...] انجمن از شما قدردانی خواهد کرد [...] سعی بکنید که در مجامع عمومی [...] رسوخ بکنید و به خصوص فراموش نکنید که شهرت‌هائی بر ضد روس‌ها بدهید [...] سربسته به شما میگم که ما تنها نیستیم و دستگاه بزرگی از ما حمایت می‌کنه [...] دستگاه حاکمه [...] هم از خودمانه[...]»

منبع:  صادق هدایت،‌  «حاجی آقا».

 


حکومت جمکران که رهبران‌ خودفروخته‌اش 34 سال است،   ضمن خوش‌رقصی برای آنگلوساکسون‌ها،   زوزة «نبرد با آمریکا» هم سر می‌دهند،   اینک ضمن بازنشخوار شعار «نه شرقی، نه غربی» هیتلر،   بحران رسانه‌ای روابط‌ با ارباب را به حساب روسیه نوشته‌:

 

«[...] سیاست نه شرقی نه غربی به  مفهوم عدم اتکا به قدرت‌هائی است که  در شرق یا غرب سیاسی جهان قرار گرفته‌اند [...] در سال‌های گذشته [...] نبود اعتدال در سیاست خارجی ایران موجب شد که روسیه [...] در جهت تامین منافع خود روابط خود را با ایران تنظیم کند[...]تداوم تنش‌ها و ناآرامی‌ها[...] در روابط با غرب [برای روسیه] پر منفعت و سودآور به حساب می‌آید[...]»

منبع: فرارو،‌  مورخ 26 شهریورماه سالجاری  

 

 بله همه بدانند این خمینی دجال نبود که می‌گفت،  «ما رابطه با آمریکا را می‌خواهیم چه کنیم»؛   این خامنه‌ای مفلوک  نبودکه «غربی‌ها» را «دشمن» معرفی می‌کرد؛  این اوباش ساواک نبودند که روز 4 نوامبر 1979 از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند و ... و این سگ‌های هار سازمان تبلیغات اسلامی نبودند که هر هفته در دانشگاه سابق تهران زوزة مرگ بر آمریکا و اسرائیل سر می‌دادند و هنوز هم دست بردار نیستند؛  این روسیه است که نمی‌خواهد قلعة‌حیوانات با اربابان‌اش رابطه داشته باشد!  حال این پرسش منطقی مطرح می‌شود که به چه دلیل حکومت قدرقدرت جمکران،   و به ویژه رهبر فرزانه‌اش دست از بحران سازی برنمی‌دارند؟!   پاسخ روشن است؛  بدون این بحران‌ها،   تداوم حکومت پوشالی جمکران و در نتیجه تأمین منافع آمریکا و اسرائیل امکانپذیر نمی‌شد!  و اینک که سیاست  بحران‌سازی در منطقه به آخر خط رسیده،‌   به کولائی،  ‌کنیزالاسلام سرشناس جمکران تریبون داده‌اند تا ضمن «سلب مسئولیت» از فدائیان اسلام،  ‌خوش‌رقصی‌ اینان را «خواست روسیه» وانمود کند!   خلاصه بگوئیم محفل «حاجی‌آقا» از ترس واقعیت ـ  تضعیف پاترنوس ـ به گذشته بازگشته و ضمن پارس کردن به «کفار» روس،‌   تهاجم به روشنفکر را از سرگرفته و «علی عین» را «روشنفکر» می‌خواند:

 

«[...] روشنفکران عاملی شدند برای كمك به انحطاط اخلاقي و ترويج بي‌حجابي [...] در دورة‌ رضاخان [...]‌ روشنفكران [...] ‌در خدمت رضاخانى قرار گرفتند كه از فرهنگ و معرفت بويى نبرده بود[...] بعد از رفتن رضاخان [...] روشنفکران مثل ستون پنجم شوروي‌ها در ايران عمل مى‏كردند[...] مبنای بیماری روشنفکری در ایران،  آن است که جریان مذکور[...] با نوکری و سرسپردگی فکری و عملی در خدمت منافع کشورهای استعمارگر و استبداد داخلی بوده است[...]»

 

 سطور فوق بخشی از اظهارات علی خامنه‌ای است که در سایت رجانیوز،  ‌مورخ 16 سپتامبر 2013 انتشار یافته.  خامنه‌ای مفلوک می‌پندارد با این ترهات می‌تواند پشتیبانی «ملی ـ  مذهبی‌ها» و آخوندکاشانی ـ  سرکردة باند فدائیان اسلام ـ  از کودتای 28 مرداد 1332 را به حساب «روشنفکران» بنویسد.   بی‌دلیل نیست که انتشار یاوه‌گوئی‌های مقام معظم با 72 امین سالگرد استعفای پهلوی اول تقارن یافته!   بله،   استعفای پهلوی اول همچنانکه می‌دانیم به تشدید فعالیت‌های فدائیان اسلام منجر شد.  و از آنجمله است مبارزات «شرافتمندانة»‌ محمد مصدق در دوگام.  گام نخست،   تضمین انحصار آنگلوساکسون‌ها بر منابع نفتی کشور و گام بعدی،‌   یکجانبه‌گرائی، جهت زمینه‌سازی برای محاصرة‌ اقتصادی ملت ایران و پرداخت خسارت به بریتیش پترولیوم.   شیفتگی فدائیان اسلام به محمد مصدق حکمتی دارد!

 

همین شیفتگی است که با نفی مادیات و روابط دوسویه،   توحش آخوند را بر عرصة علمی حاکم کرده و درگویانیوز به ما «نژاد ژرمن» و هابیل و قابیل «درس» می‌دهد!   اظهارات ابلهانة خامنه‌ای در باب «نرمش قهرمانانه» تداوم همین پروپاگاند نصیحت فروشی و ارشاد «گویانیوز» است.   علی خامنه‌ای دیپلماسی را به رقابت ورزشی ـ کشتی ـ  تشبیه کرده و می‌گوید،  «با خودم موافقم که چند سال پیش نرمش قهرمانانه را» مطرح کردم:

 

«[...] دیپلماسی،  عرصه لبخند و درخواست مذاکره و مذاکره است [...] با مسئله‌ای که سال‌های پیش نرمش قهرمانانه خواندم موافقم [...]یک کشتی‌گیر [...] نیز برخی مواقع به دلیل فنی نرمش نشان می‌دهد اما فراموش نمی‌کند که حریفش کیست و هدف اصلی او چیست[...]»

    

اظهارات رهبر «حکومت شاخ و سم» در سایت ایسنا،  مورخ 17 سپتامبر 2013 انتشار یافته و  حماقت مقام معظم را در این سطور به صراحت می‌بینیم.   چرا که،‌  در عرصة ورزش افراد با یکدیگر رقابت می‌کنند،  حال آنکه مذاکرات دیپلماتیک در چارچوب امکانات واقعی دولت‌ها ـ  امکانات نظامی و اقتصادی ـ  صورت می‌گیرد!  و آنهنگام که ساختارهائی به دلائل اقتصادی و استراتژیک به دیگر ساختارها مرتبط می‌شود،   مشکل می‌توان مذاکرات سیاسی را برخورد دو مجموعة متجانس تعریف کرد.   به عبارت دیگر،  در این عرصه «برابری» معنا و مفهوم ندارد!   این ادعای «برابری» پوچ و بی‌معناست،   حتی اگر علی خامنه‌ای حکومت مفلوک اسلامی را برتر از شرق و غرب بداند.   فراموش نکنیم که در پروپاگاند رسانه‌های «پاترنوس» چنین رایج شده که پادوهای لندن و واشنگتن «قدرقدرت» باشند،   تا بتوانند همچون هیتلر و واتیکان در مسیر تقابل با نگرش «انسان محور» متفکران مدرنیته به ویژه زیگموند فروید گام بردارند.

 

در آستانة یکصدمین سالگرد آغاز جنگ جهانی اول،   بوق محفل احترام به ادیان تهاجم گسترده به «روشنفکر» ‌و «مدرنیته» را آغاز کرده و جای تعجب نیست که از فروید تصویر «رمال» و از هیتلر تصویر دلپذیر ارائه ‌دهد.  سایت بی‌بی‌سی،  ‌مورخ 12 سپتامبر 2013، ‌ در مطلبی تحت عنوان وقتی «هیتلر،  تروتسکی،  فروید و استالین همه یکجا بودند»،  ‌می‌نویسد:

 

«[...] زیگموند فروید در این شهر [وین] موقعیت مناسب و تثبیت ‌شده‌ای داشت[...] ‌این روانکاو معروف [...]‌طبابت می‌کرد،  و پیروانش معتقد بودند او رازهای ذهن انسان را آشکار کرده است [...]»

 

به عبارت دیگر،  می‌باید بپذیریم که «روانکاو» کسی است که «راز اذهان» را آشکار می‌کند! حال آنکه بر خلاف طبابت،   روانکاوی یک رابطة «دوسویه» بین روانکاو و بیمار است!  و برخلاف آخوند،  روانکاو هرگز به بیمار نصیحت و توصیه نمی‌کند! ‌ به طور خلاصه،  یک روانکاوی موفق به فرد امکان می‌دهد با شناسائی واکنش‌های غیرمنطقی ضمیر ناخودآگاهش،  از زنجیر اسارت دور باطل ـ  لذت‌طلبی و مرگ‌پرستی ـ  رها شود و در مسیر منطقی گام بردارد.   در مورد مدرنیته و به ویژه نظریة فروید و روانکاوی پیشتر توضیح داده‌ایم و نیازی نیست که بگوئیم نظریة فروید،‌   سنگر تحجر «پدرسالاری» را در هم شکسته و به همین دلیل در فیلم‌های هولیوود از «روانکاو» و «روانکاوی» تصویر خشن،‌   مبتذل و یا مضحک ارائه می‌شود.   جای تعجب نیست؛   لات یا همان «بشر طبیعی» همواره در مسیر تعلقات وتوهمات ـ سنت پدرـ  گام برمی‌دارد و نظریه فروید در تقابل با این توهمات شکل گرفته واین است دلیل شیفتگی بی‌بی‌سی به هیتلر.

 

آدولف هیتلر،   مانند محمدمصدق و روح‌الله خمینی،   هم پوپولیست بود،  هم ضدکمونیست،  و هم ادعای «استقلال» داشت.   و همین ویژگی‌ها تاکنون برای تأمین منافع آنگلوساکسون‌ها و آنگلوژرمن‌ها در تقابل با مسکو کفایت کرده.   بی‌دلیل نیست که فعلة فاشیسم برای سرکوب آزادی بیان و نفی مادیات،  به پیروی از بی‌بی‌سی بر اقوام ایرانی،‌   و مصدق و کودتای 28 مرداد متمرکز شده‌اند.   اینان در گویانیوز آزادی بیان «حق و باطل»،   و «جایگاه برتر» تعیین می‌فرمایند؛  «بیماری خارج نشینی» کشف می‌کنند و جنایات حکومت اسلامی را به ممنوعیت «حق عزاداری» محدود می‌نمایند!

 

 بله  «نشخوار گذشته» و «گلایه» از این و آن به محفل فدائیان اسلام امکان می‌دهد، ‌ از «جزء به کل» برسند و به حساب خودشان با تشخیص «عارضة‌» ایرانیان ساکن خارج‌ و مطالبات  خانواده‌های قربانیان حکومت اسلامی،   همچون رهبر دجال‌شان برای «جمع» تعیین تکلیف کنند و «احقاق حق» انسانی را به «حق عزاداری» تقلیل دهند.   مشتاقان می‌توانند به گویانیوز  مراجعه کنند،   تا ما هم  بازگردیم به ارائة‌ تصویر دلپذیر از هیتلر در سایت بی‌بی‌سی.  البته شیپور محفل احترام به ادیان این تصویر را به صورت غیرمستقیم و از زبان «فردریک مورتون»  ارائه می دهد:‌ 

 

«[...] هیتلر [...] آب و تاب فراوان درباره اخلاقیات،  خلوص نژادی،  رسالت آلمانی‌ها و خیانت اسلاوها،   و همچنین در مورد یهودیان،  یسوعی‌ها و فراماسون‌ها سخنرانی می‌کند [مورتون می‌نویسد او  موقع سخنرانی] فکل موهایش تکان می‌خورد،  دست‌های آلوده به رنگش هوا را می‌شکافت [...] صدایش به اندازه خوانندگان اپرا بالا می‌رفت.  و بعد [...]‌ بدون مقدمه می‌ایستاد.  با سروصدای زیادی و سایلش را جمع می‌کرد،  و به اتاق کوچکش برمی‌گشت[...]»

 

چه پرسوناژ «دوست‌داشتنی» و همه فن‌حریفی!   افسوس که  ارتش سرخ نگذاشت به تکلیف «الهی‌اش» ادامه دهد.   در نتیجه،   محفل فدائیان اسلام از طریق «نشخوار گذشته»، ‌ پرسوناژ  «ابلیس» را به تاریخ تزریق کرد و در گیرودار این تزریقات جادوئی بود که هم نامه‌های «امام دوازدهم» به شیخ مفید به دست آمد،‌  و هم معلوم شد،  ‌ علی امینی، ‌ به ملایان جمکران نظر لطف داشته!   

 

به گزارش مهرنیوز،  ‌ مورخ 26 شهریورماه سالجاری،  آخوند دعائی برای «نخستین بار» از هدیة‌ علی امینی به کتابخانة مجلس ملایان پرده برداشت!   گویا ایرج امینی، پسر علی امینی یک نسخة «نفیس و گرانبها» از مناجات‌‌ «علی عین» را به جمکرانیان اهدا کرده:

 

«[...] محمود دعایی برای نخستین بار [...] ‌ماجرای اهدای نسخه‌ای نفیس و گرانبها از مناجات حضرت علی توسط فرزند علی امینی نخست وزیر شاه به وی و ثبت آن در کتابخانه مجلس را بازگو کرد[...]»

 

مناجات «حضرت علی» توسط پسر «علی» امینی به حکومت «عدل علی» تقدیم شده و آخوند دعائی،  ‌پادوی مسعودی‌ها هم تاکنون در مورد این هدیة نفیس که «چند علی» را شامل می‌شود خفقان اختیار کرده بود ،  ولی دیگر سکوت جایز نیست!  می‌باید به دوران نورانی علی امینی بازگشت چرا که نخست‌وزیری امینی با ریاست جمهوری کندی و اوج جنگ سرد تقارن داشته!  و این مجموعه فقط «مرضیه» را کم دارد تا برای‌مان «خداوندا چه می‌شد،  کندی زنده می‌شد ...و اشک من هویدا شد» بخواند.  باشد که تهاجم سگ‌های هار پاترنوس به «روشنفکر» تداوم یابد:

  

«[...] اين‌ها از متن مردم دور بودند [...] وقتى‏كه دستگاه يك تشر مى‏زد،  برمى‏گشتند مى‏رفتند[...] نتيجه هم معلوم شد: مردم مطلقاً از آن‌ها بريدند[...] بيشترين تعداد زندانيان را، زندانيان مربوط به نهضت امام تشكيل مى‏دادند؛  چون تلاش‌شان[...] دستگاه را به ستوه مى‏آورد[...] همه [...] زندان رفتند [...] زير شكنجه فرياد كشيدند؛  اما آن آقايان نه! [...] همين چهره‏هاى معروفى كه مى‏خواهند عامل ارتجاع روشنفکری در زمان ما شوند[...]»

منبع:  فرارو،   مورخ 25 شهریورماه 

 

به ادعای رهبر قلعة‌حیوانات، ‌ روشنفکران ایران،  چون از «مردم» دور بودند،  ابتدا در خدمت رضاخان قرارگرفتند،  ‌سپس در خدمت شوروی و برخلاف روحانی‌ات که در زندان شکنجه می‌شد، اینان به زندان نیافتادند،  در نتیجه «مردم» از آن‌ها رویگردان شدند!   می‌بینیم که به ارزش گذاشتن «زندان»‌ و تهاجم به روشنفکر ـ  علوفه‌ای که سازمان سیا تهیه کرده ـ  نه تنها به دهان داس‌الله که به مذاق مقام معظم نیز شیرین آمده،   چرا که «روشنفکر» همزمان با «سنت» و «ایدئولوژی» و روابط یک‌سویه در تضاد  قرار می‌گیرد و نمی‌تواند «نفرت‌فروشی» و «لجن‌پراکنی» پیشه کند!   حال آنکه «بازگشت به گذشته»‌ ـ   لجن‌پراکنی،  نفس‌‌کش‌طلبی و لات‌بازی و افشاگری ـ  سنت فدائیان اسلام است.   و این بیماری همچون هاری سگ‌ها در تابستان بروز می‌کند:

 

«هاری در سگ‌ها خصوصاً در تابستان پدید می‌آید[...] هر تحریکی [سگ هار] را خشمگین می‌کند[...] محلی را که گاز گرفته شده [...]‌می‌خاراند،  می‌لیسد و گاز می‌گیرد [...] در نتیجه زخم‌های کهن را تازه می‌کند [...] حیوان و انسان را گاز می‌گیرد،  ابتدا صاحبش را ملاحظه می‌کند،  ولی سرانجام حتی او را هم گاز می‌گیرد[...] »

منبع:  دهخدا

 

تفاوت سگ هار با فدائیان اسلام این است که هاری سریعاً  به مرگ منجر می‌شود حال آنکه  فدائیان اسلام و اربابان‌شان در آستانة صد سالگی هنوز «جوان» مانده‌اند و به نشخوار علوفة‌ گذشته ادامه می‌دهند:

 

«بت‌واره صادق هدایت،  پارس‌های دوگانه‌پرست،‌  ستم فارس،  کرد تجزیه‌طلب،    ترک خر،  اعراب ایران،  ‌بلوچستان آزاد، ‌ روشنفکر دینی،  آیت‌الله مترقی،‌  شرافت و شهامت و...و  اندازة بیضه ...» کلیدواژه‌های تبلیغات لجنزار «احترام به ادیان» است.   محفلی که بی‌بی‌سی «افتخار» سخنگوئی‌‌‌اش را دارد،   و دیگران به بازنشخوار تبلیغات‌اش «مفتخر» شده‌اند،   تا ‌ «برتری» نژاد سفید و ادیان ابراهیمی را از طریق برتری بیضة مرد سنتی به اثبات برسانند،  و راه هیتلر را ادامه دهند.   این است دلیل نشستن خرچنگ بجای آرم «شیر و خورشید.»   این خرچنگ همچون آرم صلیب شکسته نشان برتری تاج سلطنتی بریتانیاست.       

 

همچنانکه در وبلاگ «تاج و تستیکول» با تکیه بر گزارش «علمی» بی‌بی‌سی گفتیم، ‌‌ «پدر سنتی» تستیکول‌اش بزرگ‌تر و «اکبر» است!   درست مثل «الله» که هم «اکبر» است،  و هم یگانه و هم جاودان!   خلاصه آنچه روی پرچم جمکرانیان می‌بینید،  ‌ همان تستیکول بخشنده و مهربان است که جهت رعایت «اخلاق اسلامی» آن را به شکل خرچنگ نشان داده‌اند!  

 

هزاران‌ هزار سال پیش پدران نوع بشر چاردست‌وپا راه می‌رفتند،  روی درخت زندگی می‌کردند و اگر گهگاه نارگیلی به دست‌شان می‌آمد برای خوردن آن با دیگر بوزینه‌ها نبرد می‌کردند و خلاصه چند تن از پدران آیندة بشریت به این ترتیب لت‌وپار می‌شدند،  ولی همین میمون‌ها برای قاپ زدن غذای دیگران دروغ نمی‌گفتند،  در جایگاه معلم اخلاق نمی‌نشستند،   و ادعای برتری نژادی نداشتند!