سه‌شنبه، دی ۱۲، ۱۴۰۲

بین‌الملل پس‌روی!

 

 

گذشته از به قدرت رسیدن فاشیست‌ها در ایتالیا و آرژانتین،   مسلماً عملیات «خودزنی» ارتش آمریکائی اسرائیل،   و بمباران بدون وقفة غیرنظامیان فلسطینی ساکن نوار غزه می‌تواند از مهم‌ترین رخدادهای سال گذشته تلقی شود.   طی این مدت شاهد بودیم که دستگاه بایدن به عنوان «مدافع خودخواندة حقوق بشر» با تمام قطعنامه‌های آتش‌بس در شورای امنیت مخالفت کرده و البته جای تعجب هم نیست؛   «انتخابات ریاست جمهوری» آمریکا در راه است و پاشنه‌آهنی‌ها می‌باید با پرتاب یک صورتک مناسب به کاخ سفید،   «پس‌رو‌یسم» را تداوم بخشند.

 

«پس‌رویسم» که در انگلستان با اعلامیۀ استعماری «بالفور ـ روتچیلد» مبنی بر «اخراج یهودیان» از اروپا و در «واکنش غریزی» به نگرش انسان ‌محور مدرنیته رسمیت یافت،   مجموعه‌ای بود شامل چندین و چند «پس‌روی» اعلام نشده که وجه مشترک همگی‌شان ‌نابودی ریشه‌های تاریخی و فرهنگی ساکنان منطقه و جایگزین کردن‌‌شان ‌با افراد «غیربومی» بود.   افرادی که هیچ پیوندی با تاریخ و فرهنگ ملت‌ها نداشته باشند.  کوچاندن یهودیان منطقه به سوی «سرزمین موعود»،   همزمان با کوچاندن‌ مسیحیان منطقه به اروپا یکی از همین پس‌روی‌های اعلام نشده بود که با توسل به ارعاب مسیحیان و تحمیل «منهیات آخوند» بر آنان محقق شده! کافی است نیم نگاهی به کاهش تعداد یهودیان و مسیحیان در ایران و مصر بیاندازیم.   دو کشوری که از منظر تاریخی و فرهنگی موجودیت‌شان بر غرب تقدم دارد؛‌   فرهنگ و تاریخ پیش‌اسلامی داشته‌اند و اینک طبق احکام توحش اسلام و فرامین استعمار اداره می‌شوند.   باری پس از عملیات «خودزنی» ارتش اسرائیل ـ  تهاجم به کنسرت و غیرنظامیان اینکشور ـ  به گزارش رسانه‌ها تاکنون،   21 هزار فلسطینی از جمله 5 هزار کودک و 104 خبرنگار در بمباران‌های نوار غزه به قتل رسیده‌اند.   و شاهدیم که دولت قدرقدرت اخوان‌المسلمین مصر مانند دیگر 57 کشور مسلمان‌نشین،   در این میانه نقش «تماشاچی» ایفا می‌کند!  با اینهمه نئاندرتال‌های مصری‌ از فرود هواپیمای غیردولتی،   حامل کمک‌های بشردوستانه برای ساکنان غزه ممانعت کرده‌اند؛‌   تصویر مهسا امینی روی هواپیمای مذکور نقش بسته بود:

 

«[...] مقامات مصری اجازه نداده‌اند این هواپیما با تصویر مهسا امینی در فرودگاه العریش این کشور بر زمین بنشیند [...]»

منبع:  یورنیوز،  مورخ 27 دسامبر 2023   

 

بله فقط مأبون‌سالاری شیعی نیست که مانند صاحبان آنگلوساکسون‌اش از جنبش «زن،  زندگی، آزادی» به هراس افتاده،   اخوان‌المسلمین مصر‌ هم از مهسا امینی،   به عنوان نماد این جنبش وحشت دارد.   دلیل هم روشن است؛   آنگلوساکسون‌ها یکصدسال است نان نفرت‌فروشی و مرگ‌پرستی و آخوندنوازی و زن‌ستیزی سق می‌زنند،  و از این جنبش احساس خطر ‌کرده‌اند.   چرا که سرکوب زن،   پایه و اساس سیاست استعمار جهت ایجاد خفقان در کل جامعه است.          

 

اگر بجای تصویر مهسا امینی،  روی هواپیمای مذکور عکس‌ کنیزالاسلام‌های آخوندپرست از قماش کشتزار رضا خندان یا نرگس محمدی  نقش بسته بود،  مسلم بدانیم هیچ مشکلی پیش نمی‌آمد.  چرا که برخلاف مهسا امینی،  که به دلیل «بی‌احترامی» به محفل «رضا ثقتی» ـ  زیرمجموعة محفل سناتور لیدی گراهام ـ  بازداشت شد و به قتل رسید،  کشتزار تقی رحمانی «عزیزچُسانۀ» حکومت آخوند و اربابانش است.  اینان هزار سال است می‌کوشند خواهرزاده شیخ مهدی بازرگان را به عنوان مدافع حقوق بشر و زندانی سیاسی و ... به عوام‌الناس حقنه کنند.   حال آنکه تنها فعالیت کشتزار تقی رحمانی در زمینة دفاع از حقوق انسانی،   اهداء جایزة حقوق بشر به حیوانی به نام آخوند منتظری بوده!

 

آخوندی که توسط دستگاه اوباش‌پرور پهلوی تبدیل شد به «مخالف شاه» و «زندانی سیاسی!» آخوندی که پس از کودتای 22 بهمن 1357،   نه تنها از کشتار جمعی مخالفان استبداد، ‌ که از تحمیل نماد بردگی به زن ایرانی، ‌ سانسور و سرکوب نویسنده و هنرمند و ورزشکار نیز حمایت به عمل آورد،    و فقط به اعدام تروریست‌های اسلام‌گرا ـ مجاهدین خلق ـ  اعتراض کرد!   از اینرو کشتزار تقی محمدی در جبین این جانور وحشی و دو کشتزاره «مدافع حقوق بشر» رویت کرده است!   البته هواداران منتظری جنایت‌کار در خارج مرزها نیز فراوان‌اند،   در رأس‌شان می‌توان به «الف مصداقی» اشاره کرد که با همکاری حکومت مأبون‌سالاری «بادگاه کورنبرگ» را در سوئد به راه انداخته،   به این امید واهی که جنایات حکومت آخوند را به  کشتار تابستان 1367 تقلیل دهد!   یادآور شویم همین مصداقی که بیرق عدالت و دادخواهی به آسمان برده،   حدود دو هفته پس از قتل مهسا امینی،   با الهام از چاهک فاضلاب آنگلو‌ساکسون‌ها،  در مدح و ستایش آخوند منتظری به عنوان «مدافع حقوق بشر» یک مطلب سرشار از نبوغ سر هم کرده بود که در بوق جرمانی منعکس شد ـ  ‌ وبلاگ ناهید رکسان،  «زن، زندگی، آزادی!»  ‌مورخ 3 مهرماه 1401.   

 

همانطورکه پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،  شیعی‌جماعت،   مانند همة پیروان ادیان ابراهیمی انسان‌ستیز است و از «زن» نفرت دارد! ‌ به همین دلیل پس از قتل مهسا امینی،  غربی‌ها و‌ محفل «شیخ‌وشاه» در داخل و خارج مرزها تمام تلاش‌‌شان را به خرج داده‌اند تا جنبش غیرایدئولوژیک «زن،  زندگی،‌ آزادی» را به پهلویسم و صهیونیسم و نوشیعی‌گری و پدیدة مضحک «فمینیسم اسلامی» ـ  مأبونه‌هائی که از مرد نفرت دارند ـ  وصله کنند!  ممانعت از خروج خانوادة مهسا امینی برای دریافت جایزة ساخاروف و ضبط این جایزه در فرودگاه،   آنهم همزمان با سفر برادر نرگس محمدی به اسلو،  و همچنین سفر رضاپهلوی به اسرائیل و ظهور «بابا» پرویز ثابتی پس از 45 سال «غیبت» شاهدی است بر این مدعا!

 

 رضا پهلوی، همانطور که شاهد بودیم،   پس از شرکت در شو «جرج تاون»،  روانة اسرائیل شد و پس از ابراز ارادت به «دیوار ندبه» و دکان نوشیعی‌ها، ‌ سری هم به واتیکان زد و اخیراً طی مصاحبه با «فاکس‌نیوز» ضمن شیون‌وزاری برای «نوکیشان مسیحی»،  به تطهیر پهلوی نشسته:

 

«[...] به وضعیت مسیحیان ایرانی فکر می‌کنم،   احتمالاً مجبورند کریسمس را در کلیساهای غیرقانونی زیرزمینی جشن بگیرند زیرا نوکیشان و رهبران آن‌ها توسط این رژیم که خروج از دین اسلام را غیرقانونی می‌دانند اعدام می‌شوند [...]»

منبع: کیهان لندن،   مورخ 25 دسامبر 2023

 

ایشان چنین القاء می‌فرمایند که گویا در دوران پهلوی «خروج از توحش اسلام» امکانپذیر بوده،  و دین والدین نیز در شناسنامة نوزاد بالاجبار‌ «ثبت» نمی‌شده است!   باورتان نمی‌شود، از بابا پرویز ثابتی بپرسید.  حتماً پرروئی را بجائی رسانده که به شما بگوید «زن،  زندگی، آزادی» ریشه در دوران پهلوی دارد!  و اینکه،  این جنبش هیچ ارتباطی با تغییرات ژئوستراتژیک آسیای جنوبی ـ  عضویت ایران در «پیمان شانگهای» و فلوت‌های شامپاینی که در سمرقند بر فرق داماد علم الهدی فرود آمد ـ  ندارد!  در هر حال،  «بابا» پرویز هر چه بگوید اهمیتی نخواهد داشت،   مهم این است که ببینیم مطالبات استعماری کارفرمایان فاکس‌نیوز چگونه بر زبان رضاپهلوی جاری می‌شود.   

 

در نخستین گام،  اعلیحضرت رضاپهلوی تلاش می‌کنند با ارائۀ تصویر مستقل از حکومت پوشالی ملایان،  در ارتباط اندام‌وار این حکومت با صاحبان اصلی‌اش ـ  سازمان‌های اطلاعاتی غرب ـ گسُست ایجاد کرده،   به آنان در مورد «مماشات» با سگ دست‌آموزشان «هشدار» بدهند:

 

«[...] این رژیم تقریباً متخصص جنگ‌های نیابتی است.   به ویژه وقتی که مماشات [...] ‌به رژیم در جنگ‌های نیابتی کمک می‌کند [...]‌»

همان منبع

 

عبارت «تقریباً متخصص» حتماً از فرهنگستان شیعی‌ها استخراج شده؛   شاید هم محصول نبوغ حداد عادل،   نوچة پروفسور نصردر دفتر فرهنگی شهبانو باشد!   در هر حال بر اساس فرمایشات رضا پهلوی،   همه باید بپذیرند که وظیفة حکومت ملایان‌ اجرای سیاست‌های غیررسمی و زیرزمینی آمریکا نیست!   ‌وقتی این دروغ شاخدار به مخاطب حقنه شد،   چند لقمۀ «دمکراتیک» هم به خوردش داده می‌شود تا برسیم به اصل مطلب!   به عبارت دیگر،  به ابراز آمادگی تلویحی رضاپهلوی برای ادامة راه نورانی آریامهر و تبدیل ملت ایران به ارتش نیابتی غرب:           

 

«[...] تغییر دمکراتیک در ایران؛   حمایت مردم ایران از ارزش‌های جهان آزاد و دموکراتیک؛ و ... و ملت ایران بهترین ارتش در جهان برای ایجاد تغییر است [...]»

همان منبع

 

بله،  بر اساس حساب‌وکتاب‌های ملوکانه قرار شده ملت ایران،   همچون دوران نورانی آریامهر نقش ژاندارم غرب را این‌بار تحت عنوان «تغییر دمکراتیک در ایران» بر عهده گیرد.  ولی اینهمه معنائی نخواهد داشت جز «بازگشت به گذشته» و گسترش دامنة خدمت به منافع غرب.  و این هم بخشی است از تلاش غربی‌ها و رضاپهلوی در راه به حاشیه راندن جنبش «زن،  زندگی، آزادی!»  اینان در واقع می‌گویند،   ملت ایران برای «آزادی» بجنگد تا غربی‌ها به اهداف ژئوستراتژیک‌شان در خاورمیانه دست یابند!   البته این روند استعماری در چند لایة رسمی و غیررسمی در داخل و خارج مرزها به جریان اوفتاده است.   برای روشن شدن مطلب لازم است یک مینی‌پرانتز جهت یادآوری ماجرای قتل مهسا امینی و رخدادهای پس از آن باز ‌کنیم.  

 

مهسا امینی نه فعال سیاسی بود،   نه معترض،  ولی در قاموس حکومت ملایان چندین و چند جنایت مرتکب شده بود!  این زن جوان،   نه عزادار عرب سوسمارخور بود،   ‌نه سیاهپوش والدۀ چارلز سوم!   در گیرودار روضه و زوزۀ شیعی‌ها برای پرسوناژ موهوم حسین یا همان «عرب سوسمارخوری که به طمع خلافت ترکید» مهسا امینی جسارت کرده بود،  بجای دریافت یک مشت دلار از کارچاق‌کن‌های حزب‌اللهی و پیوستن به کاروان گوسفندان اربعین،   به تهران بیاید و با خویشاوندانش دیدار کند!   از اینرو توسط گشتاپوی ارشاد بازداشت شد؛   در بازداشتگاه به کُما رفت و پس 3 روز پیکر بی‌جانش را به خانواده تحویل دادند.   همانطورکه شاهد بودیم،  در پی انتشار خبر قتل مهسا بودکه شعارهای «زن،  زندگی، آزادی» و «آخوند باید گم بشه» در تظاهرات مسالمت‌آمیز ایرانیان داخل کشور طنین‌افکن شد.   شعارهائی که ملایان و زن‌ستیزی را به عنوان پایه و اساس استعمار غرب هدف قرار داده بود.

 

و همانطور که شاهد بودیم اوباش شیعی در داخل و خارج مرزها،  ‌ در کمال وقاحت قربانی جنایت را به ابزار بهره‌برداری سیاسی و تطهیر خود و به ویژه تبلیغ اسلام تبدیل کردند!   و در این عرصة وقاحت و دریدگی ملاممد خاتمی و کشتزار میرحسین موسوی پیشگام بودند!

 

ملاممد خاتمی،   بدون آن که موجودیت «گشت ارشاد» و احکام توحش اسلام را به زیر سئوال برد،  ‌ بلافاصله پای «خدا و آبروی اسلام و انتظارات به حق مردم» را به میان آورد،  و به شیوة‌ سنتی پروپاگاند آنگلوساکسون‌ها «منطق و قانون» را با احکام توحش شرع در ترادف قرار ‌داد و نهایت امر با توسل به یک «آیا»،   از اظهار نظر شخصی و محکوم کردن «سرکوب سازمان یافته ایرانیان» نیز شانه‌خالی ‌کرد:

 

«آیا این فاجعه و رویدادهای پرتکرار مشابه آن کافی نیست که برای خدا،  برای آبروی اسلام و رعایت انتظارات به‌حق مردم [] از این شیوه و رفتارهای خلاف قانون،  منطق و شرع دست برداشته شود؟»

منبع: ‌ سایت پیک ایران،  ‌مورخ 25 شهریورماه 1401، ‌کد مطلب: 253214

 

حال نگاهی بیاندازیم به تیز و آروغ کشتزار میرحسین موسوی.   یادآور شویم که زهرا خانوم کذا طی 44 سال اخیر چندین بار دگردیسی یافته‌اند؛   از مینی‌ژوپ دوران آریامهر به حکمت «چادر سیا + لچک» پی ‌برده‌اند،   و پس از شکست کودتای «سر» سایمون گس،  و به فاضلاب اوفتادن جنبش انگلیسی «سبز»،  داوطلبانه در حصر «رسانه‌ای» نشسته‌اند!   اینهمه به این امید که در ذهنیت عوام‌الناس تبدیل شوند به «قربانی ظلم و ستم!»   باری کشتزار میرحسین که همچون گوبلز شیعی،   فاقد انسانی‌ات است؛   نه از قتل مهسا امینی ابراز تأسف کرد،   نه با خانوادۀ مقتول ابراز همدردی.   ایشان فقط جهت خودنمائی و تکرار زرزرهای پیامبرگونه و علی‌وار به پیکر بی‌جان مهسا آویزان شد،   «وعده» ‌داد که در آینده، روزی از روزها،   «زنان» پیشوای مبارزه با سرکوب خواهند بود!   در نتیجه،   عوام می‌بایست بداند که کشتزار میرحسین که خود از حامیان و آغازگران سرکوب زن ایرانی و حجاب اجباری بوده،  امروز برای نشستن در جایگاه «فرماندۀ» مبارزه با سرکوب «خیز» برداشته!

باری زهرا خانوم هم مانند گوبلز شیعی‌ها برای رها کردن تیز و آروغ‌اش به «آیا» متوسل شد، و از اینکه «مصلحان ذی نفوذ» برای پایان دادن به «ظلم و ستم»،   بر سر «حاکمان» فریاد نمی‌زنند ابراز تأسف فرمودند:

 

«آیا حاکمان نمی‌دانند که فردا روزی پیشوای مبارزه با سرکوب‌ها زنان خواهند بود؟  و جای هزار افسوس است که مصلحان ذی‌نفوذ،   بر سر حاکمان فریاد نمی‌زنند بس کنید این ستم را.»

همان منبع، کد مطلب: 253213

 

در هر حال خانوادۀ مهسا امینی،   بدون فراخوان به تجمع و تظاهرات،  و بدون مصاحبه با امثال معصومه قمی،  اعلام داشت که به دادگستری حکومت ملایان جهت پیگیری این پرونده «اعتماد» می‌کند.  و جالب اینکه،   پاسخ به این اعتماد از سوی حکومت،  ممانعت از برگزاری سالگرد مهسا امینی،   و جلوگیری از سفر اعضای این خانواده به اروپا شد!  حال مینی پرانتز را می بیندیم!

 

در همین گیرودار،  سازمان سیا هول‌هولکی یک نوبل صلح برای خواهرزادة‌ مهدی بازرگان دست‌وپا کرد،  باشد تا جنایت بر علیه زن را که با قتل مهسا امینی گسترۀ بین‌المللی یافته بود از اذهان عمومی بشوید و بار دیگر اسلامگرایان را به ارزش بگذارد!   اتحادیة اروپا هم «اناشریک» گویان،  یک جایزۀ ساخاروف به مهسا امینی ‌داد.   ولی در شرایطی که برادر نرگس محمدی از ایران راهی نروژ می‌شود،  حکومت ملایان بدون دلیل از خروج خانوادة مهسا امینی ممانعت به عمل می‌آورد؛‌   جایزة ساخاروف را هم در فرودگاه ضبط و توقیف می‌کند و صالح نیکبخت،‌   وکیل خانوادة مهسا نیز تحت تعقیب قرار می‌گیرد:

 

«[...] نیروهای امنیتی [حکومت اسلامی] ایران جایزۀ ساخاروف مهسا امینی را در فرودگاه توقیف کردند [...] صالح نیکبخت،   وکیل خانوادۀ مهسا امینی،   ‌بعد از بازگشت به ایران در فرودگاه توسط نیروهای امنیتی بازجوئی شده و این افراد لوح جایزأ ساخاروف را نیز از او گرفته و ضبط کرده‌اند.»

منبع:  ‌رادیوفردا،‌   مورخ دوم دیماه سالجاری

 

حکومت ملایان می‌پندارد با این لات‌بازی‌ها خواهد توانست جنبش غیرایدئولوژیک و آزادیبخش «زن،  زندگی، آزادی» را به نفع اصلاح‌طلبان،  سلطنت‌طلبان و دیگر همکاران ملایان مصادره نماید.   از اینرو چماقدارانش را درگویا نیوز و شبکة‌ توئیتر جهت «تقدیس» و ستایش نرگس محمدی و فرزندانش بسیج کرده و همزمان یک حکم جهت جمع‌آوری زباله‌های شهری برای برندۀ جایزه نوبل،  نرگس محمدی صادر کرده است.  باشد تا کشتزار کذا،   مسلماً با کت‌ودامن در خیابان‌ها به حرکت درآید و اسلام رحمانی و مامانی و مأبونی را به ارزش بگذارد!   قرن هفتمی‌ها می‌پندارند کت‌ودامن می‌تواند کنیزالاسلام محمدی را به «زن» تبدیل کند،  ‌ و تعلقات محفلی‌اش را به حاشیه براند؛ ‌ حال آنکه به هیچ عنوان چنین نیست!‌   کسی که  در جبین آخوند پدوفیل و برده‌فروشی همچون حسینعلی منتظری ‌مدافع حقوق بشر رویت می‌کند زن نیست،   زن‌ستیز و کنیز استعمار است.