شنبه، آذر ۱۲، ۱۴۰۱

ایران و کفتارکلاب!

 

 

همانطور که انتظار می‌رفت،   پیروزی تیم فوتبال ایران بر تیم ولز ـ  نخستین پیروزی تیم فوتبال ایران بر یک تیم اروپائی در جام جهانی ـ  حکومت «مسجد ـ‌ روسپی‌خانة» شیعی را چنان به وحشت انداخت که با هدف انحراف افکار عمومی،‌   برای تیم فوتبال تقدس قائل شد و «وریا غفوری» را به یک جرم من درآوردی و مسخره؛   «تخریب تیم فوتبال» دستگیر کرد!   به این ترتیب «همه» می‌باید بدانند که تیم فوتبال «مقدس» است و هیچکس حق ندارد از آن انتقاد کند!  ولی اصل مطلب این بودکه پیروزی تیم ایران بر تیم ولز،  هم حکومت ملایان را تلخکام کرد و هم گوسفندالله را،   و هم تیم «مقدس» فوتبال را.

 

گوسفندالله  که شکست سنگین تیم ایران از انگلستان را جشن گرفته بود،   اینبار به بهانة «مخالفت با حکومت»،   این پیروزی را نکوهش کرد و فوتبالیست‌ها را مورد هتاکی قرار داد!  رضا پهلوی هم به بهانة ابراز نگرانی از دستگیری «وریا غفوری» این پیروزی را نادیده گرفت؛   سپس نوبت رسید به مقام معظم جمکرانی‌ها!

 

ایشان که به مناسبت هفتة بسیج بالای منبر پریده بودند،  طبق معمول،  و در پی یک وعظ و خطابۀ روده سگی،  ضمن قرقره کردن اوراد عربی،   ناکامی‌شان در سرکوب اعتراضات ملت ایران را با یکی از بی‌بی‌گوزک‌های بادیه‌نشینان عرب قرن هفتم میلادی به قیاس کشیدند و تلویحاً به بسیجی‌ها پیام دادند که «جای نگرانی نیست؛   هم آمریکا هوای‌مان را در قطر و نیویورک دارد،   و هم رعایا!   اینان همچنان به صدور تجهیزات لازم برای تفنگ‌های ساچمه زن ادامه خواهند داد و شما می‌توانید برای حفظ کیان اسلام،   همچنان هموطنان‌تان را لت‌وپار کنید!»  مقام معظم در لابلای بیانات گهربارشان،   بدون ابراز خرسندی شخصی از پیروزی تیم فوتبال ایران،  مالکیت‌شان را ‌نیز بر «تیم فوتبال و ملت ایران» اعلام داشته،   با یک چرخش زبان،  هر دو را به قول معروف ملاخور فرمودند:

 

«[...] دیروز بچه های ما،  چشم ملت ما را روشن کردند،‌ چشم‌شان روشن باشد.»

منبع: ایسنا،  مورخ 5 آذرماه سالجاری، کد خبر : 1401090502582

 

شاید هم اگر «بچه‌های علی روضه‌خوان»،  مسابقه بعدی را اینچنین سهل‌وآسان به تیم ارباب واگزار کردند به این امید بوده که هم «چشم ملت» را کور کنند،   هم چشم خودشان را!  باری،‌  با توجه به اخباری که در مورد نابینائی بسیاری معترضان بر اثر اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای منتشر شده،  استفاده از عبارت «چشم‌‌شان روشن» فقط وقاحت و دریدگی «بدون مرز» علی روضه‌خوان را می‌تواند نشان ‌دهد.    البته شخصاً از دریدگی مقام معظم جمکران متعجب نشدم؛   آخوند جماعت موجودی است «بی‌وطن و بدون مرز!»  موجودی است با یک من ریش و پشم که لباس زنانه بر تن می‌کند؛   از انسان ـ  چه زن و چه مرد ـ  نفرت دارد!‌  خودش نه زن است،  و نه مرد و به مصلحت وقت،   هم این است و هم آن!   به همین دلیل مورد احترام عمیق آنگلوساکسون‌هاست،   به ویژه در مسابقات جام جهانی امسال که در شیخ نشین قطر برگزار می‌شود!

 

آنگلوساکسون‌ها دست در دست فیفا حداقل روزی پنج نوبت به توحش اسلام و حماقت جمع و ماتحت آخوند ادای احترام می‌کنند،  و به همین دلیل بودکه پرچم شیروخورشید و شعار «زن، زندگی، آزادی» در ردة منهیات فیفا قرار گرفت!   البته فیفا مسئولیت این بساط را نپذیرفت و آن را به حساب چماقدار‌های دولت قطر نوشت!   ولی کیست که نداند دولت قطر چنین اختیاراتی ندارد؛  ‌ صورتک لندن و واشنگتن است!   صورتک حامیان تاریخی سرکوب زن در کشورهای منطقه،  به ویژه در ایران!

 

در کشوری که برای آناهیتا،   الهة آب‌ها معبدها ساخته شده؛  در کشوری که حماسه‌هایش به زنانی اشاره دارد که همانند مردان به فنون رزمی تسلط دارند و برای دفاع از میهن به جنگ می‌روند،   در کشوری که تهمینه،  به بستر رستم می‌رود تا از او باردار شود،  و در کشوری که در تاریخ پیش از اسلام‌اش،   زن به مقام امپراتوری رسیده؛  در سرزمینی که علیرغم یورش تازی‌های مسلمان و ترک و مغول،   زبان‌اش را حفظ کرده،  «آزادی زن»‌ از قید و بند استعمار و کارگزاران محلی‌اش ـ  حکومت مفلوک شیعی ـ می‌تواند تمام دولت‌های دست‌نشاندۀ منطقه را متزلزل کند.   این خیزش تمدن‌ساز کلیشه‌های «شبه‌فرهنگی» استعماری را که در آن زن ضعیفه و برده و کنیز و «چادری» معرفی ‌شده،‌   به زیر گام‌های زن آزاد ایرانی خرد خواهد کرد،  و دریچۀ جدیدی بر فرهنگ و روابط اجتماعی مردمان در این منطقه می‌گشاید.   مشخص است که استعمار از چنین رخدادی استقبال نکند؛  تبلیغات رسانه‌‌ای پیرامون «حمایت غرب از تحرکات و خیزش ملی ایرانیان» را باور نکنیم؛  ‌ اینان هراس دارند که از تحولات جامعۀ ایران عقب بمانند،‌   به همین دلیل خود را «حامی» این خیزش جا زده‌اند.  وانمود کردن اینکه خیزش فراگیر ایرانیان جنبشی است «جهانی»،‌  هدفی استعماری دنبال می‌کند.   هدف اینان حذف ویژگی‌های ایرانی از‌ این جنبش است.   لندن و واشنگتن با این ترفند می‌خواهند از تزلزل جایگاه آخوند پدوفیل و برده فروش،  از فروپاشی محافل استعماری زن‌ستیز،  و کسادی دکان‌های سیاسی و شبه‌فرهنگی خردوکلانی که برای سرکوب زن در منطقه ساخته‌اند،  ممانعت به عمل آورند.                     

 

می‌دانیم که حضرات به بهانة «پاسخگو کردن» سگ‌های هار و وفادار‌شان در ایران،   بساط «کمیتة‌ حقیقت یاب» در سازمان ملل به راه انداخته بودند.   باشد تا با یک تیر چندین و چند نشان بزنند.  هم از خود تصویر ابله فریب «مخالف سرکوب ملت ایران» ارائه دهند، ‌ هم سگ‌های هار و وفادار شیعی‌شان را در سازمان کذا بالای منبر بفرستند تا در جایگاه «مدافع حقوق بومیان کانادا،  سیاهان آمریکا و مهاجران اروپا» لنگر اندازند!   ترفندی که هم جانفشانی ملت ایران در راه تغییر سرنوشت استعماری منطقه را به سخره می‌گیرد،  و هم سیاهان آمریکا و بومیان کانادا و مهاجران اروپا را مضحکه می‌کند!  از همه مهم‌تر برای به ارزش گذاشتن اسلام،  حضرات چنین القاء می‌کنند که «احکام توحش اسلام که از باورها و رسم و رسوم بادیه‌نشینان قرن هفتم میلادی نشأت گرفته هیچ تناقضی با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر ندارد؛   حکومت آخوند است که این حقوق را در ایران نقض کرده!»  و جای تعجب نیست که این نمایش مهوع و استعماری مورد استقبال شاهزاده رضا پهلوی هم قرارگیرد!

 

جالب اینجاست که کشورهای غربی و کشورهائی که به این قطعنامه رأی منفی دادند،  به احترام استعمار و دین مبین اسلام،  حتی حاضر نشدند به تضاد آشکار توحش و تحجر ادیان و سنت‌های ضداجتماعی ابراهیمی با مقولة معاصر حقوق بشر اشاره کنند!   به عبارت دیگر،   موافق و مخالف «همه با هم» ملت ایران را محاصره کرده‌اند؛ ‌ درست مثل یک گله کفتار که به دور طعمه حلقه می‌زند!   برای تکمیل این نمایش مهوع شایسته بود که هیلاری کلینتون،  که با چشم بستن بر افتضاح «مونیکا لوینسکی»،  بی‌توجهی به دروغگوئی همسرش در مقام ریاست‌جمهوری آمریکا،  و ...  صرفاً جهت باقی ماندن در جایگاه «فرست لیدی» به هر پستی و رذالتی تن داده،   اینک برای سگ‌خور کردن مبارزات ایرانیان اعلام آمادگی نماید:

 

«مبارزه زنان ایرانی مبارزه ما است.»

منبع:  گویانیوز،‌  مورخ 29 نوامبر 2022  

 

حضور کشتزار بیل کلینتون بگوئیم که مبارزه زنان در ایران به هیچ عنوان ارتباطی با «مبارزات» محفلی،‌  سیاسی و لات‌بازی‌های سرکار ندارد!‌  زن ایرانی نیازمند حمایت افرادی از قبیل شما نیست؛  برای خودتان طعمۀ دیگری بیابید.  بله،  دست سرنوشت چنان کرد که فقط چند روز پس از تلاش هیلاری کلینتون برای سگ‌خور کردن مبارزه ایرانیان،‌  کاشف به عمل آید که سرکار خانم «دوروتی شیا»،  سفیر آمریکا در لبنان،   در دیدار با هیئتی از مجلس اعلای شیعیان اینکشور نماد بردگی آخوند بر سر انداخته‌اند!  آنهم در شرایطی که حزب‌الله لبنان نماد بردگی را اجباری نمی‌داند!   

 

خوش‌رقصی سفیر یانکی‌ها در لبنان به صراحت نشان داد که عرعر آخوند زیردم‌دریده در حمایت از حجاب از کدام «سوراخ‌ها» مورد حمایت قرار می‌گیرد.  خانم سفیر از یکسو نشان دادند که دشمنان آزادی زن در منطقه،   به ویژه در ایران از کدام پایتخت‌ها دستور می‌گیرند. و از سوی دیگر عمل ایشان نشان داد که حمایت رسانه‌ای واشنگتن از اعتراضات در ایران،  فقط نشاندهندۀ وحشت واشنگتن از عقب افتادن از تحولات اجتماعی کشورمان است.  البته کار به سفیر یانکی‌ها محدود نماند،   سفیر انگلستان در ایران نیز،   به مناسبت روز مبارزه با خشونت،   سفرای دیگر کشورها را جمع کرده،‌   و به آنان فرمود،  «زنان در همه جا قربانی خشونت‌اند»:

 

«خشونت مبتنی بر جنسیت در همه جا وجود دارد.   دیروز،   دیپلمات‌ها در تهران گرد هم آمدند تا درباره چگونگی پایان دادن به خشونت مبتنی بر جنسیت تبادل نظر کنند.  مسئله، نابرابری جنسیتی و حقوق بشر است.   همه اشکال خشونت نقض حقوق‌بشر و همچنین تهدیدی جدی برای سلامت و زندگی زنان است.»       

منبع: توئیتر هیزاکسلنسی سایمون شرکلیف  

     

حال آنکه بر خلاف فرمایشات «غلام سفارت»،  شرایط زن در کشور ایران،  هیچ ارتباطی با «همة کشورها» ندارد.   زن‌ستیزی در کشور اسلام‌زدة‌ ایران اگر دیروز «رسم و رسوم و عرف» نامیده می‌شد،  امروز تحت حکومت ملایان و با حمایت تام و تمام غرب تبدیل به «قانون» شده!   امروز این توحش قرون‌وسطائی همراه با دیگر احکام توحش اسلام ـ   سنگسار،  قصاص،‌  تعددزوجات،  برده فروشی، کودک‌همسری،  قطع عضو و ... کشور ایران را به باغ‌وحش آنگلوساکسون‌ها تبدیل کرده!  مسلماً هیزاکسلنسی شرکلیف از این موضوع آگاهند،   هر چند وظیفة الهی‌ ایشان ایجاب می‌کند تا به ویژه در این روزهای سخت حکومت آخوند را تنها نگذارند!  

 

حکومتی که،   هم از سرکوب ایرانیان عاجز مانده،  هم دست‌اش از جنگ افروزی در آذربایجان و کردستان عراق کوتاه شده،   و از همه مهم‌تر به ناچار دکان «حجاب‌بازی» را نیز  برچیده!  در نتیجه هیزاکسلنسی می‌خواهند به سگ‌های هار و وفادار کاخ باکینگهام دلداری دهند؛  هر چند ما و نیاکان والاتبارمان،   با مشاهدۀ دستپاچگی و بدبختی ایشان بسیار خشنود شده‌ایم!   چرا که اینجاست که بر همگان آشکار می‌شود کنیزالاسلام‌های صادراتی حکومت به فرانسه و آمریکا از قماش زهرا امیرابراهیمی و فاطمه شمس،  و ... که به احترام ماتحت آخوند،   اعمال خشونت به زن ایرانی را به «همة کشورهای جهان» تعمیم می‌دهند،   سر در آخور کدام محفل «آنگلوساکسون‌» دارند.  و ما هم از اصل مطلب دور افتادیم.

 

اصل مطلب ما پیرامون مجموعه تحولاتی است که باعث شد آخوند رئیسی از افتخار تشرف به آستان مقدس کاخ الیزه محروم شود!   به یاد داریم که پس از دست دادن امانوئل مکرون با ‌آخوند رئیسی در حاشیۀ نشست عمومی سازمان ملل در نیویورک،  قرار بر این شده بود که روز اول ماه دسامبر،   رئیس‌ دولت نئاندرتال‌ها به پیروی از حسن فوتبال و ملاممد خاتمی جهت پابوس اربابان راهی پاریس شود!   ولی در این تاریخ امانوئل مکرون در رأس یک هیات پرشمار به ایالات متحد رفت و پس از دیدار با پرزیدنت زین‌العابدین فایزر،   در کاخ‌سفید،   به نیواورلئان  ـ  پایتخت مستعمرۀ‌ سابق فرانسه در لوئیزیان ـ  شتافت،  تا با اینکار «گذشتۀ پرافتخار» فرانسه در قارۀ آمریکا را به «مستر» پرزیدنت ایالات متحد یادآوری ‌‌کند.   

 

همزمان،  روز اول دسامبر ولیعهد بریتانیا و همسرش را هم می‌بینیم که راهی مستعمرۀ سابق‌ امپراتوری ـ ایالات متحد آمریکا ـ‌  می‌شوند.  و در فردای همان روز پرزیدنت بایدن کاتولیک را در سرمای کشندۀ شهر «بوستون»،  در «هوای آزاد» و به صورت ایستاده به حضور می‌پذیرند!   بله، ‌ در برابر در ورودی کتابخانه و موزۀ «جان. اف. کندی»،   پرزیدنت بایدن که همچون بید در سرما می‌لرزید،  به ولیعهد بریتانیا «خوشامد» می‌گویند!  این شکنجه به صورت ایستاده و در هوای آزاد اعمال شد و حدود یک ساعت هم به طول ‌انجامید،   باشد تا بعضی‌ها یادشان نرود که «ارباب» کیست!   

 

حال بشنویم از اوضاع آخوند رئیسی!   همانطور که می‌دانیم آخوند رئیسی که قرار بود اول دسامبر درکاخ الیزه در پاریس لنگر بیاندازد و برای ارباب دمی بجنباند،  به یک‌باره سر از شهر سنندج در ‌آورد و...و یک مغازه دار هم که به ایشان شکلات تعارف کرده بود  بلافاصله در «دادگاه علوی» گلۀ وحش مجرم شناخته شد،  و در رادیوفردا تواب‌سازی‌اش را به نمایش گذاشتند.  باری رسانه‌های جمکرانی دلیل این سفر غیرمترقبه را «عدم رضایت» مقام معظم از رئیسی عنوان کردند!  می‌دانیم که طبق معمول،  زمانیکه گند کار در می‌آید،  مقام معظم برای سلب مسئولیت از خود می‌باید نقش «ناراضی» ایفا کنند.  خلاصه همه چیز تقصیر دیگران است،   هر چند دستورات‌اش را ایشان صادر کرده‌ باشند!‌   در هر حال کسی نگفت مقام معظم از چه چیز «ناراضی‌» شده‌اند؛   اهمیتی هم ندارد.   ولی از آنجا که اول دسامبر روز وقوقیه جماعت بود،   رئیسی را می‌بینیم که در سنندج پشت سر یک امام جماعت سنی ‌ایستاده و هنگام رکوع و سجود مرتب با عمامه‌اش ماتحت امام جماعت را  نوازش می‌دهد و دردل از جور مقام معظم  نالیده،  تکرار می‌کند،  «چه خوش بی‌مهربونی،   هر دو سر بی!»