یکشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۹

وال‌ستریت تومان!



از آنجا که راب مک‌ایر، ‌ سفیر انگلستان طی روضه و زوزة توئیتری‌اش،  وعدة «سال سخت» به ملت ایران داده بود، ‌ حکومت شیعی‌ها جهت تحقق وعدة ارباب تمام نبوغ خود را برای سرکوب اجتماعی ـ  اقتصادی و نظامی و فرهنگی ملت ایران به کار بست.  در این چارچوب به مناسبت ماه مبارک «رمدان»،  آرامگاه «استرو مردخای» و معبد هندوها در بندرعباس دچار آتش‌سوزی شد!  و به این ترتیب اشغالگران شیعی یک‌بار دیگر انتقام «قتل» آن پدوفیل سوسمارخور را از «کفار ایرانی» گرفتند،  و با حذف آرامگاه استرومردخای از فهرست آثار باستانی ایران آن را تبدیل کردند به ارث پدر ارباب یانکی‌شان.  اینچنین بود که این آرامگاه سگ‌خور شد:   

  «[...]جاناتان گرینبلات در توییتر خود نوشته است [...] در خصوص به آتش کشیدن [...] مقبره استر و مردخای، مکان مقدس یهودیان [...] ما امیدواریم مقامهای مسئول عاملان این اقدام یهودستیزانه را به دست عدالت بسپارند و تعهد بدهند که از مکان‌های مقدس اقلیت‌های مذهبی در ایران محافظت می ‌کنند [...]‌»
منبع: رادیوفردا،‌ مورخ  27 اردیبهشت‌ماه سالجاری

عجیب است که مستر گرینبلات با آمران این جنایت کاری ندارد!  در ضمن همه بدانند و آگاه باشند که آرامگاه استر و مردخای  در زمرة‌ آثار باستانی کشور ایران نیست!   هیچ ارتباطی هم با ایرانیان و تاریخ ملت ایران و امپراتوری‌ هخامنشی ندارد؛   ارث پدر «یهودیان جهان» است!   مسلماً بزودی چند رأس یانکی نیز به عنوان «مدافعان حرم» برای پاسداری از این «زیارتگاه»، خاک همدان را به قدوم خود مزین خواهند نمود!   حال آنکه از منظر تاریخی،   این آرامگاه نماد تضاد امپراتوری هخامنشی است با امپراتوری‌های قبیله‌ای و مذهبی!   صدور فرمان مجازات پارس‌هائی که بر اساس روایات یهودیان بر علیه ملکه استر توطئه کرده بودند،  به صراحت نشان می‌دهد که برخلاف امپراتوری‌های قرون وسطائی، امپراتوری هخامنشی یک نظام لائیک و فاقد «دین رسمی« بوده که خود را عامل به ارزش گذاردن پیش‌داوری‌های دینی،  قومی،  زبانی و نژادی نمی‌دیده است.   

البته مسلم بدانیم که آمران و عاملان آتش‌سوزی در آرامگاه استرومردخای هرگز شناسائی نخواهند شد؛   تهاجم به این بنای تاریخی،  در واقع تداوم شبیخون اخیر حکومت ملایان است به اموال عمومی،   که طی آن «صندوق بازنشستگی و سازمان تأمین اجتماعی» کشور به سهامداران وال‌ستریت واگزار شد!   جای تعجب نیست؛‌  حکومت شیعی‌ها خود نیز در بازار سهام نیویورک خرید و فروش می‌شود.  و همین به اصطلاح حکومت در سایة جنجال رسانه‌ای پیرامون کروناویروس،  علاوه بر تحمیل «تومان»،   واحد پول متجاوزان مغول بر ایرانیان، ‌ سازمان تأمین اجتماعی و صندوق بازنشستگی ملت را نیز به بازار بورس ارباب یانکی‌اش تقدیم کرد.  

پیش از پرداختن به دلائل تاراج سازمان تامین اجتماعی،  بد نیست از زبان رئیس قوه مجریه شیعی‌ها با علت تغییر واحد پول آشنا شویم.   حسن نابغه در اینمورد «توضیح» داد که هیچکس از واژة ریال استفاده نمی‌کند،  همه از تومان استفاده می‌کنند:

«علت اعلام تومان به عنوان واحد پول رسمی به جای ریال اینست که هیچکس واژه "ریال" استفاده نمی کند و ایرانیان در همه محاسبات خود از تومان استفاده می‌کنند.»
منبع:  سپوتنیک،  مورخ 6 مه 2020 

بله در مسائل اقتصادی،  دولت شیعی‌ها از «همه» تابعیت می‌کند؛   چرا که واژة مبهم «همه»، مانند تل موهوم «مردم»،   فاقد جایگاه واقعی اجتماعی و مسئولیت حقوقی است و از منظر حقوقی،  «همه» هرگز پاسخگوی هیچ جنایتی نخواهد بود!   در نتیجه،   همة روسپی‌های سیاسی که در لجنزار ابهام شناورند،   به واژه‌هائی از قماش «همه»،   تل موهوم «مردم»،   و «آن‌ها» ارادت خاصی نشان می‌دهند؛   حسن روحانی هم مانند دیگر اعضای محفل «شیخ‌وشاه» از این قاعده مستثنی نیست.   مسلماً وارد کردن سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی به بازار بورس ارباب نیز خواست «همه» بوده.    ولی بین خودمان بماند،   این «همه» کجا،  و آن «همه» که از تومان استفاده می‌کند،  کجا!

این «همه» در نیویورک لنگر انداخته،   و از مرگ و نیستی ملت‌ها پروار می‌شود.   عرضة سهام دولتی به بازار بورس در راستای مطالبات همین «همه» صورت پذیرفته.   پیامد‌هایش هم از روز روشن‌تر است؛  همه سهامداران خُرد زیر سم ستوران کلان سرمایه‌داری‌های دولتی و شبه دولتی خواهند افتاد.  

در ایران،  به دلیل افزایش سرسام آور نرخ تورم و کودتاهای پیاپی که بازتابی است از وابستگی فرامرزی حکومت ملایان،   خلق‌الله به خرید سهام روی آورده‌اند.  اینهمه به این امید که  بتوانند تا حدودی قدرت خریدشان را حفظ کنند.   بوق‌های جمکران نیز پیوسته از رونق بازار بورس تهران دم می‌زنند.   ولی در هیچ کشوری،  رونق بازار بورس به معنای رونق اقتصادی نیست.  از سوی دیگر،  بورس تهران برای ملت ایران سودی نخواهد داشت؛  این سازمان یک نهاد وابسته به وزارت اقتصاد است.  وزارتخانه‌ای که طی چهار دهة گذشته به صراحت نشان داده،  تنها  وظیفه‌اش زدن چوب حراج به دارائی‌های ملی است!   و مسلم بدانیم که سازمان بورس نیز در همین مسیر گام بر خواهد داشت.  مردمی که با اعتماد به روسپی‌های سیاسی،  جهت حفظ  قدرت خریدشان وارد بازار بورس شده‌اند،   نمی‌دانند که در این عرصه هیچ جائی برای رقابت سالم و احقاق حق ـ اجتماعی و انسانی پیش‌بینی نشده؛  ‌کنترل  بازار بورس به دست حکومتی است قانون‌‌گریز و فاقد مسئولیت که فقط از «قانون» اربابانش ـ  تاراج و سرکوب ملت ایران  ـ پیروی می‌کند.  این حکومت فقط در برابر همان‌ها پاسخگو خواهد بود.  شاهدیم که طی چهار دهه،  این حکومت خارج از حیطة منافع اربابانش،   برای هر موضوعی بساط «کی بود، کی بود» پهن کرده،  و هزاران دروغ شاخدار را به عنوان «پاسخ» از آستین بیرون کشیده،   تا دامنة ابهام را گسترش دهد.   کی بود که مهاجران غیرقانونی افغان را پس از آزار و شکنجه به رودخانه انداخت و به قتل رساند؟  آمریکا:

«غرق شدن مهاجران افغان در مرز ایران،  توطئة آمریکاست.»
منبع:  ایرنا،  ‌مورخ 27 اردیبهشت‌ماه 1399،‌کدخبر: 83788765

بله،‌ از ترهات بوق رسمی شیعی‌ها می‌باید نتیجه بگیریم که در مرز ایران با افغانستان،  آمریکائی‌ها مستقر هستند و ادارة امور مرزبانی کشور به دست یانکی‌هاست!  در نتیجه باید بپذیریم که شلیک به شناور «کنارک» که منجر به کشتار پرسنل نیروی دریائی ارتش شد نیز، به دلیل «اشتباه خودی» پیش آمده!

از شما چه پنهان،  همزمان با برگزاری مراسم روز پیروزی در روسیه و کشورهای سابقاً شورائی،  ارتش شیعی‌ها نیز با ناو جماران و شناور کنارک و چند پیت حلبی دیگر راهی «تمرینات نظامی» در خلیج همیشه فارس شد.  و همانطورکه در بیانیة ارتش ملایان آمده،  «در آب‌های جاسک،   شناور کنارک دچار حادثه شده و تعدادی از دريادلان نيروی دريائی به فيض شهادت نائل آمده‌اند!»

از آنجا که به قول «عردشیر» زاهدی نظامیان شیعی «برای دفاع از مملکت به قرآن قسم می‌خورند»،  طبیعی است که فاجعه را نیز «فیض» بدانند،   و فراموش کنند که ظرفیت ناو کنارک حداکثر 20 نفر است.   حال آنکه تعداد «دریادلان نیروی دریائی» که در این فاجعه کشته و مجروح شده‌اند،  از ظرفیت حداکثری کنارک به مراتب فراتر می‌رود:‌

«[...] ظرفیت ناوچه کنارک20 نفر است و روشن نیست که چگونه 34 نفر در آن کشته و زخمی شده‌اند [...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 14 مه 2020
   
بله،  اینهم از معجزات صدراسلام باید باشد که در یک شناور 20 نفره،  34 نفر کشته و مجروح می‌شوند.  خلاصه،  ارتش شیعی‌ها با تکیه بر ارادة الله و آیات قرآن و کتاب دعا و... موفق شده ظرفیت ناوچه را هم افزایش دهد!  این اگر نشان معجزه ارتش شیعی‌ها نیست،  چیست؟!   ولی با توجه به همزمانی این فاجعه با مانور دریائی آمریکا و انگلستان،  و تسلیت گرم و صمیمانة ارتش آمریکا به مردم ایران،  ضمن انتقاد از مانور دریائی ـ  رادیوفردا، ‌ مورخ 14 مه سالجاری ـ  به استنباط ما،  این به اصطلاح «تمرین»، تداوم سناریوی سرشار از نبوغ اعزام مزدور مسلح به ونزوئلا بوده که مخالفت نیروی دریائی آمریکا را در پی آورد!

«جونم براتون بگه!»   در گیرودار جنگ نفتی میان عربستان و روسیه،  و در سایة جنجال مدفوعاتی پیرامون کروناویروس،‌   یانکی‌ها برای ربودن نیکولاس مادورو،  چند میلیون دلار جایزه تعیین کردند!   چند روز بعد،   وزارت امورخارجه‌شان خواهان کناره‌گیری نیکولاس مادورو و خوان گوایدو،  رئیس‌جمهور خودخوانده ونزوئلا شد.   به گزارش ولترنت،   مورخ 28 آوریل سالجاری،  یک کشتی پرتقالی نیز در آغاز ماه آوریل،  یکی از کشتی‌های مراقبت ساحلی ونزوئلا را غرق کرد،  و با پرچم هلند در «کورآچاوو» پهلو ‌گرفت.   فرانسه و انگستان نیز تحت پوشش ارسال کمک های بهداشتی،   دو کشتی جنگی و ناو حامل بالگرد را برای انتقال اسلحه و مهمات به منطقه فرستادند.   ولی ظاهراً به دلیل شیوع کرونا در ناو تئودور روزولت،‌   فرماندة ناو، کاپیتان کروزیه برای حفظ جان افرادش از ادامة عملیات خودداری می‌کند و به دلیل نافرمانی برکنار می‌شود،  و...  و این بساط چنان جنجالی به راه می‌اندازد که دونالد ترامپ به ناچار سرپرست نیروی دریائی را برکنار کرده، رسماً از کاپیتن نافرمان تقدیر  می‌فرماید!

بله،  اعزام مزدور مسلح به ونزوئلا تداوم همین سناریوی نیمه تمام بود که به دلیل مخالفت نیروی دریائی ارتش آمریکا ناکام ماند،  در نتیجه دستگاه ترامپ از خود سلب مسئولیت کرد و سر بریدة خوان گوایدو را در سینی گذاشت!   واشنگتن پست هم با انتشار یک سند 42 صفحه‌ای حسابی در این مورد افشاگری کرد و فریاد زد،  «کی بود؟ کی بود؟ ما نبودیم!»:

«واشنگتن‌پست روز پنجشنبه [...] اعلام کرد رهبران اپوزیسیون ونزوئلا [برای سرنگونی دولت نیکلاس مادورو]‌ با شرکت امنیتی سیلورکورپ [...] قرارداد امضاء کرده بودند[...] امضای خوان گوآیدو،  رهبر اپوزیسیون ونزوئلا که از سوی بیش از50 کشور جهان به‌عنوان رئیس جمهوری موقت و مشروع اینکشور به رسمیت شناخته شده،  پای این قرارداد به چشم می‌خورد [...]»
منبع:   یورونیوز،  مورخ 8 مه 2020

حال بهتر می‌توان دریافت به چه دلیل،   ‌در 75مین میعاد روز پیروزی،  کاخ سفید با یک توئیت،  اتحادجماهیر شوروی را از جبهة متفقین حذف کرد،   و پیروزی بر ارتش آلمان نازی را به حساب حامیان فاشیسم ـ  لندن و واشنگتن ـ گذاشت.   همانطورکه در وبلاگ «کرونازیسم وکودتا» هم گفتیم،   شکست در ونزوئلا برای آنگلوساکسون‌ها خیلی دردناک بود.   از اینرو شیعی‌ها به این امید که سرانجام یانکی‌ها و رعایای اروپائی‌شان موفق خواهند شد در ونزوئلا کودتا کنند،   در راه اجرای فاز دوم سناریو ـ  بحران‌سازی و جنگ‌افروزی در منطقة خلیج فارس ـ  وارد میدان شدند!   پس چه بهتر که پیش از ادامة مطلب نیم‌نگاهی بیاندازیم به سناریوی یانکی‌ها.

این سناریوی سرشار از نبوغ دو هدف مشخص و مرتبط با یکدیگر دارد.   جایگزین کردن نفت عربستان با نفت ونزوئلا و تحمیل بی‌ثباتی بر کشورهای حاشیه خلیج فارس،  از طریق ایجاد درگیری میان شیعی‌ و سنی!   پاشنه‌آهنی‌ها مدت‌هاست برای سگ‌خور کردن نفت ونزوئلا و به توبره کشیدن خاک عربستان و چپاول ثروت‌های اینکشور،  به دنبال بهانه می‌گردند.  فراموش نکرده‌ایم که در دوران جهادی اوباما،  بهانة اینان حمایت عربستان از القاعده، محصول جفتگیری آنگلوساکسون‌ها با مائوئیست‌ها بود.  ولی در میانة این جنگ «برادرانه» نقش محفل «شیخ‌وشاه» نیز تماشائی است.  این محفل از دیرباز از جمله خدمتگزاران وفادار ‌پاشنه‌آهنی‌ها بوده،  هست و خواهد بود.  از اینرو در میعاد 9 مه سالجاری،   نیروی دریائی ارتش شیعی‌ برای «تمرین» در خلیج فارس سروکله‌اش پیدا می‌شود!  

از قضای روزگار، همزمان با شلیک «اشتباهی» به کنارک،  ناوگان پنجم نیروی دریائی آمریکا و نیروی دریائی انگلستان هم در «خلیج همیشه فارس»،  و بدون حضور نیروی دریائی فرانسه،  رزمایش مشترک مین‌روبی برگزار می‌کرده‌اند:

«[...] به گزارش اسپوتنیک به نقل از ناوی ریکاگنیشن،  منابع رسمی نیروی دریایی آمریکا از برگزاری رزمایش مشترک مین روبی در خلیج فارس با مشارکت ناوگان پنجم دریایی آمریکا و نیروی دریایی انگلیس خبر دادند [...] هدف از این تمرین نظامی، هماهنگی نیروهای ضدمین انگلیس با نیروی دریایی آمریکا بوده [...] به ادعای سرهنگ مورگان،  سخنگوی نیروی دریایی آمریکا در بحرین،  رزمایشهای اخیر مشترک صرفاً «دفاعی» است[...]»
منبع:  سپوتنیک،  مورخ 11 مه 2020

 فراموش نکنیم که این رزمایش‌ها «دفاعی» است،  و صرفاً برای حمایت از تردد آزاد کشتی‌های تجاری در خلیج‌فارس برگزار می‌شود!  حال باید ببینیم به چه دلیل مانور مشترک نفتخواران با فاجعة کنارک تقارن زمانی داشته؛   چرا بجای ماهیگیران،  هلیکوپترهای نیروی دریائی شیعی‌ها به کمک قربانیان و مصدومین «شلیک اشتباهی» نیامده‌اند ـ  منبع، رادیوفردا، مورخ 17 مه 2020 ـ ،  و از همه مهم‌تر با در نظر گرفتن ظرفیت 20 نفرة‌ کنارک،   34  کشته و زخمی در این گیرودار از کجا پیدا شده‌اند؟ 

این‌ها پرسش‌هائی است که بدون پاسخ مانده.   ولی به استنباط ما،   با در نظر گرفتن سوابق درخشان نظامیان شیعی طی سدة اخیر،  و به ویژه با توجه به هیاهوی مدفوعاتی پیرامون  «خروج سامانه‌های پاتریوت از عربستان» در آستانة سفر مایکل پمپئو به اسرائیل،  شیعی‌ها به این توهم دچار ‌شده بودند که راه بحران‌سازی هموار شده و همانطور که با انفجار مین در فجیره،  برنامة سفر پمپئو به روسیه را مختل کردند ـ  «از گوادر تا فجیره» ـ ،  و با اعمال فشار اقتصادی برکشورهای تولیدکنندة نفت،  نان شرکت‌های بیمه را در روغن انداختند،   اینبار نیز می‌توانند به ارباب خدمات «جنسی ـ ایدئولوژیک» ارائه دهند.  ولی به دلائلی ناکام ماندند و   ده‌ها ملوان قربانی خوش‌خدمتی این جانوران وحشی شدند.   در پی این ناکامی بود که سر بریدة سفیر جدید چین در اسرائیل در سینی موساد اوفتاد!  جناب سفیر پیشتر در اوکراین به واحدهای کودتا خدمات ارائه می‌دادند،  و ظاهراً در اسرائیل نیز قرار بوده عملیاتی پرشکوه در مسیر تشویق «اسلام‌نوازی و روس‌ستیزی» صورت دهند که به دلائلی ناکام ماندند!