شنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۹۵

فلین و فلنتاین!




برخلاف ادعاهای مضحک رسانه‌های غرب و شاخک‌های جمکرانی‌شان،  استعفای ژنرال مایکل فلین،‌  پیامد شکست سناریوئی است که دستگاه ترامپ برای کشاندن جنگ افغانستان و  عراق به ایران ـ   تداوم سیاست جرج والکر بوش در سال 2001  ـ  تنظیم کرده بود.  به همین دلیل نیز پس از استعفای مشاور امنیتی دونالد ترامپ،‌  «ولنتاین» برای علی خامنه‌ای تبدیل شد به «فلنتاین!»   

البته کنیزمطبخی آمریکا در این عرصة فلاکت تنها نیست؛   حاکمیت آمریکا و رعایای اروپائی‌اش،  و به ویژه نخست‌وزیر اسرائیل که به امید آغاز جنگ،  یک نامة فدایت شوم برای هواداران کودتای جنبش سبز قلمی کرده بود،  همگی‌ در کنار رهبر حکومت زال‌ممد،  «فلنتاین» را برگزار کردند.   یکی از ویژگی‌های مهم «فلنتاین»، در پرانتز افتادن برلین،  پایتخت آلمان فدرال برای سران گروه 20 است! 

بله، شهر «بن»،  پایتخت آلمان غربی میزبان نشست وزرای امورخارجة گروه 20،  و مکان نخستین دیدار وزرای امور خارجة «روسیه ـ آمریکا» بود!   شهر «هامبورگ» نیز برای نشست سران گروه 20  ـ ژوئیه سالجاری ـ در نظر گرفته شده!  و همین نکتة پیش‌پاافتاده،  پس از سفر نتانیاهو به ینگه دنیا، ‌ یک‌بار دیگر رعایای ایالات‌متحد را،  البته به صورت رسانه‌ای،   در برابر ارباب قرار داد!         
   
در پی دیدار بنیامین نتانیاهو با دونالد ترامپ،  رسانه‌های غرب چند موضع متخالف را به رئیس جمهور آمریکا نسبت دادند.   رادیوفردا،  به «موافقت ترامپ با توافق اسرائیل و فلسطین» اشاره کرد؛  «یورونیوز» از «موافقت ترامپ با ایجاد دو کشور اسرائیل و فلسطین» گزارش داد و فیگارو بر مخالفت ترامپ با ایجاد دو کشور تأکید کرد!   در گام بعد،  شاهد هم‌سوئی «نیکی هیل»،  نمایندة آمریکا در سازمان ملل با یورونیوز و شرکاء بودیم و خلاصه بگوئیم، ‌ در اینمورد نیز،  بجای یک موضع مشخص و صریح،   چند موضع متکثر و متضاد به افکار عمومی ارائه شد،   برای آنکه تا حد امکان دامنة ابهام گسترش یابد.

به عبارت دیگر حاکمیت ایالات‌متحد،   سیاست‌های‌ خود را در پردة ابهام قرار داده،  چرا که به این ترتیب می‌خواهد اهداف واقعی‌اش ـ  جنگ‌افروزی، ‌ یوتوپیاسازی و به ویژه تهدید مسکو ـ  را نه در قالب یک دکترین مشخص و مسئولانه، که از طریق تروریسم و جنگ زرگری با رعایای اروپائی‌اش،  تحت عنوان «رخدادهای پراکنده» و اتفاقی به جهانیان حقنه کند.  در همین راستا،   گذشته از مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا که با همراهی ویکی‌لیکس بر محور «روسیه و شخص ولادیمیر پوتین» متمرکز شده بود،  سیاست ابهام و مسئولیت‌گریزی با صراحت بیشتری در عراق اشغال شده،   وکشورهای عضو پیمان استعماری سنتو  ـ  پاکستان،  ایران و ترکیه ـ  به منصة ظهور رسیده.

حکومت دست‌نشاندة «پاک‌ها» با جدیت تمام به سیاست نفی روابط حقوقی و حذف اقلیت‌ها ادامه می‌دهد.  در پاکستان،   ترور خبرنگاران به کنار،  دست‌های مرموز در تجمعات وکلای دادگستری و مراسم مذهبی مسیحیان،  صوفیان و شیعیان بمب منفجر می‌کند.   این جنایات حکومتی را نیز شبکة خررنگ‌کن تبلیغاتی به حساب تروریست‌ها می‌نویسد،  سپس عده‌ای را تحت عنوان تروریست دستگیر می‌کنند!  این وحشی‌گری‌ها در ترکیه به مراتب از پاکستان گسترده‌تر شده،   ‌چرا که ترکیه علاوه بر پیمان استعماری سنتو،  به افتخار عضویت در پیمان استعماری آتلانتیک شمالی نیز نائل آمده،   و به قول معروف «نشان از دو سو دارد!»  از اینرو رگه‌های سیاست مبهم حاکمیت آمریکا برای تحکیم پایه‌های آخوندپرستی از طریق زن‌ستیزی،‌  حذف اقلیت‌ها و مبارزه با «کفار روس» در اینکشور از صراحت بیشتری برخوردار شده.   

به عنوان نمونه،   تقارن زمانی انفجار در مجتمع مسکونی وکلا و قضات دادگستری در منطقة کردنشین ترکیه با نشست امنیتی مونیخ،   «پیام» همان محفل جنایتکار «احترام به ادیان» است که برای ایجاد یک یوتوپیا به نام «کردستان بزرگ» به تجزیة کشورهای ایران،‌ عراق و ترکیه نیاز دارد.   و تردیدی نیست که حکومت‌های پوشالی این سه کشور با سیاست‌های تجزیه‌طلبانة غرب ـ  تقابل با مسکو ـ  هم‌سوئی نشان خواهند داد.    

در ترکیه،  پس از پیروزی دونالد ترامپ،   شاهد ترور سفیر روسیه حین سخنرانی در نمایشگاه عکس بودیم.   از صحنة قتل فیلم تهیه کردند،‌  و اگر با دقت به آن بنگریم،  دو نکتة پیش‌پا‌افتاده را خواهیم دید.   نخست،   فردی که در حال فیلمبرداری از سخنرانی سفیر روسیه بود،  پس از تیراندازی به وی،‌   نه از جای‌اش تکان خورده،  نه دستش لرزیده؛  خلاصه همچنان به کارش ادامه داده و از سخنرانی قاتل نیز یک فیلم «سینماسکوپ» تمام رنگی تهیه کرده!   دیگر آنکه،  قاتل حین بازنشخوار تبلیغات سازمان سیا،   لحظه‌ای از میدان دید دوربین خارج می‌شود،  ولی گویا به اشارة‌ «همکاران» دوباره به میدان دید بازمی‌گردد و به اجرای وقوقیه در برابر دوربین ادامه می‌دهد!   اینهمه،   در شرایطی که افراد حاضر در نمایشگاه عکس،  از ترس پنهان شده بودند!   

باری پس از پایان قرائت وقوقیه سازمان سیا،   قاتل سفیر را در محل به قتل رساندند تا محاکمه نشود؛   دادستان ترکیه هم انتشار گزارش و خبر و تحقیقات در مورد این جنایت را ممنوع کرد،   چرا که کار به جاهای باریک می‌کشید و معلوم می‌شد نیروی انتظامی ترکیه،   همچون نیروی انتظامی طویلة مشروعة جمکرانی‌ها جز سرکوب مطالبات دمکراتیک مردم،   و به ویژه مبارزه با «کفار روس» هیچ وظیفة دیگری ندارد!   بی‌دلیل نبود که رئیس جمهور سلوونی،   پس از پیروزی دونالد ترامپ،  به دیدار علی خامنه‌ای رفت ـ  22 نوامبر 2016  ـ  و در مچلیس طویلة مشروعه نیز سخنرانی کرد و... و در نیمة ماه دسامبر سال گذشته نیز عازم ترکیه شد!  

4 روز پس از دیدار ایشان با رجب اردوغان،   ابتدا شاهد ترور سفیر روسیه بودیم،   و به فاصله 6 روز،   هواپیمای روسیه که برای رساندن کمک‌های انسانی و برگزاری جشن‌های پایان سال به سوریه می‌رفت سقوط کرد و همه سرنشینان‌اش کشته شدند!   هر چند دلیل سقوط این هواپیما هنوز روشن نشده،   با در نظر گرفتن واکنش یانکی‌ها و به ویژه رعایای اروپائی‌شان به آزادی حلب ـ  اعلام عزای عمومی ـ  به استنباط ما،   هواپیمای روسیه «هدف» قرار گرفته؛   یا از خارج و یا از داخل!   چرا که،   محافل طرفدار فاشیسم ـ  محافلی که برای بازگشت به دوران جنگ سرد‌ له‌له می‌زنند ـ  در داخل روسیه نیز بسیار فعال‌اند و از حمایت  «اوفسکی‌ها»،  فدائیان آنگلوساکسون‌ها،‌  و مدافعان سرسخت ایجاد «امارات اسلامی قفقاز» اطمینان دارند!   و از قضای روزگار بازداشت دو تن از اینان به جرم «خیانت»،  با تحولات کابینة آنجلا مرکل؛‌   دیدار وزیرامور خارجة فرانسه با شمخانی،‌   مشاور امنیتی خامنه‌ای و موشک بازی پاسداران حکومت زال‌ممد تقارن یافت.   پیش از ادامة مطلب یک مینی پرانتز
در اینمورد باز می‌کنیم.

کمتر از یک هفته پس از دستگیری «روسلان استویانوف»،  از مدیران «کسپرسکی لاب»،‌ سرگئی میکائلوف،  و دیمیتری دوکوچایووف،  ‌به ترتیب مدیر و معاون بخش امنیت اطلاعات FSB  ـ  سازمان امنیت فدراسیون روسیه ـ  به جرم انتقال اطلاعات محرمانه به سازمان سیا دستگیر شدند.  و تقارن این دستگیری‌ها با سفرهای دوستانة مقامات اروپائی به ترکیه و جمکران،   همچون سفر رئیس‌جمهور سلوونی به مسکو به سکوت برگزار شد.

بله،  رئیس‌جمهور سلوونی،  پس از ارسال پیام یانکی‌ها به حکومت‌های اسلامی ایران و ترکیه،   در تاریخ 10 فوریه سالجاری ـ  همزمان با به راه افتادن کاروان خردجال پیروزی «انقلاب اسلامی» در تهران ـ‌  راهی مسکو شد و طی دیدار با ولادیمیر پوتین،  برای  فراهم آوردن زمینة ملاقات وی با دونالد ترامپ در پایتخت سلوونی اعلام آمادگی کرد.  یادآور شویم کشور سلوونی،‌  که موجودیت‌اش را به تجزیة یوگسلاوی توسط ارتش ناتو مدیون است،‌   در سال 2001 پیش از تهاجم وحشیانة‌ انگلستان و آمریکا به عراق،‌  افتخار میزبانی نخستین ملاقات جرج‌والکر بوش با ولادیمیر پوتین را از آن خود کرده بود،   و گویا بعضی‌ها به این توهم دچار شده بودند که شرایط روسیه،  با سال 2001 هیچ تفاوتی نکرده و می‌توان همچنان به باج‌گیری از مسکو ادامه داد و سیاست دوران جرج والکر بوش ـ کشاندن دامنة جنگ افغانستان و عراق به ایران ـ‌  را تداوم بخشید.

ولی پاسخ کرملین به پیام دستگاه ترامپ این بود که «در حاشیة نشست سران گروه 20  در هامبورگ  ـ  ماه ژوئیه آینده ـ  ولادیمیر پوتین با رئیس‌جمهور ایالات متحد ملاقات خواهد کرد.»  و این پاسخ هیچ به مذاق حضرات خوش نیامد!  در نتیجه،   علاوه بر جنازة رهبر کوکلوکس‌کلان‌ها در ینگه دنیا،   جنازة برادر ناتنی رهبر کرة شمالی ـ  ملاممد خاتمی چشم بادامی ـ  نیز در فرودگاه مالزیا پیدا شد و حضرت ژنرال مایکل فلین استعفا دادند!   در پی استعفای مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ،  مقام معظم رهبری را برای یک کرنش قهرمانانة دیگر فرستادند بالای منبر. 

این کرنش تماشائی،  مجموعه‌ای است از چند نرمش قهرمانانه:‌ عقب‌نشینی از مواضع انقلابی ارباب،  و به ویژه قطع بندناف حکومت جمکران از مادر معنوی‌اش،  ملاممد خاتمی،  پیشخدمت محافل «برتری‌طلب» غرب.  البته همانطور که انتظار می‌رفت،   بوق‌های لندن و واشنگتن نخواستند به این «واقعیت تلخ» اشاره کنند.   و بیانیه‌نویس ساواک نیز برای پنهان داشتن دومین کرنش قهرمانانة مقام معظم رهبری،  آن را در چند لایة عربده‌جوئی و جفنگ‌بافی و هذیانات و «ادبیات خیابانی» بسته‌بندی کرد.  ولی دم خروس،   یعنی عقب‌نشینی آشکار علی خامنه‌ای از مواضع جنگ‌طلبانة اربابان لندن و واشنگتن‌نشین‌اش در منطقه،  و محکوم کردن مواضع ملا ممد خاتمی،  پیشخدمت محفل جرج سوروس از زیر عبای ملایان بیرون اوفتاده! 

باری،   علی خامنه‌ای که 38 سال است زوزة «جنگ در راه خدا» سر می‌دهد،  و بارها و بارها از «تحریم اقتصادی» ابراز رضایت کرده،   اینک پس از استعفای ژنرال فلین،‌  و برباد رفتن استراتژی جنگ واشنگتن،   ناگهان به یاد آورده که «جنگ،  خواست دشمن است!»  بله،  فراموش کنید آن وحشی بیابانی را که زوزه می‌کشید،  «اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد،  ما ایستاده‌ایم!»  و همچنین فراموش کنید،  که در این دوران،   ملاممد خاتمی‌ مسئول تبلیغات جنگ بود، و همین علی خامنه‌ای را در سازمان ملل بالای منبر فرستادند تا از «جنگ به نام خدا» و تخریب ایران دفاع کند!   این روزها استعفای ژنرال فلین،  کاسه کوزة‌ سگ‌های وفادار محفل «کارتر ـ برژینسکی» را در هم ریخته،   و علی خامنه‌ای را به مخالف جنگ و مخالف خاتمی جنگ‌طلب تبدیل کرده:        

«[...]‌ مسئله‌ گرانی و بیکاری و رکود مهم است [...] ‌دشمن سعی دارد به اقتصاد کشور فشار بیاورد [...]‌ ما را به جنگ نظامی متوجه می‌کنند تا از این غفلت کنیم [...]‌»
منبع:  ‌رادیوفردا،  ‌مورخ 15 فوریه 2017

گویا مقام معظم طویلة مشروعه فراموش کرده که رهبرش روح‌الله می‌گفت، ‌ «اقتصاد مال خر است!»  یادش رفته که زوزة «جهاد» سر می‌داد و با تحریم‌های اقتصادی «در همة زمینه‌ها پیشرفت می‌کرد!» و از همه مهم‌تر فراموش کرده که وقوقیه‌های جنگ‌طلبانة دوران نورانی خمینی را همین ملاممد خاتمی تنظیم می‌کرد!   چه می‌توان گفت،  ارباب در بن‌بست افتاده؛ استعفای مشاور امنیتی دونالد ترامپ،   علی خامنه‌ای را مجبور کرده به مرگ سیاسی تن در دهد؛   با برادر جنایتکارش،  ملاممد خاتمی قطع رابطه کند،  و در واقع سر بریدة خودش را در سینی تقدیم ارباب نماید!   و از قضای روزگار،  این روزها بازار «سر بریده» و قربانی بسیار پر رونق است!  اکبر رفسنجانی،  تارا پاملا تامکینسون،  دخترخواندة ولیعهد انگلستان،  و ... و خصوصاً برادر ناتنی رهبر کرة شمالی!

محافل جنگ سرد،  و در رأس‌شان محور انسان‌ستیز «واشنگتن ـ پکن» این برادر «ناتنی» را از سال 2001 به عنوان عنصر نامطلوب در آب‌نمک خوابانده بودند،   تا در موقع مناسب، ‌ یک «انقلاب» درکرة شمالی به راه بیاندازند.   شایعه و بی‌بی‌گوزک هم پیرامون وی فراوان ساخته و پرداخته بودند.   این برادر «ناتنی» خواهان «اصلاحات» و افزایش نقش «مردم» در حاکمیت بود،   و از مخالفان جمهوری موروثی به شمار می‌رفت و ... و همچنانکه شاهد بودیم،   همزمان با سفر نخست‌وزیر ژاپن به ایالات‌متحد،  دیگر برادر ناتنی در کرة شمالی بساط آزمایش «موشک بالیستیک» پهن کرد؛   چین و پنتاگون هم هیچ اعتراضی به این مسائل پیش‌پاافتاده نداشتند!   تا اینکه در آستانة «ولنتاین»،  پکن از خواب پرید و آزمایش موشکی کرة شمالی را شدیداً محکوم نمود و اینچنین بود که جنازة‌ رهبر اصلاحات کرة شمالی،  به عنوان هدیة ولنتاین تقدیم «انقلاب‌فروشان» لندن و واشنگتن شد،  و استعفای ژنرال «مایکل فلین» را در پی آورد و پای به دوران «فلنتاین»گذاشتیم!
    
در پی استعفای ژنرال مایکل فلین، ‌ مشاور امنیتی رئیس‌جمهور ایالات متحد،  بوق‌های آتلانتیست ادعا کردند،   «دوست روسیه و دشمن ایران استعفا داد!»   بوق‌های جمکران نیز بلافاصله به بازنشخوار فضولات تولیدی ارباب‌شان مشغول شدند و بوق‌ نژادپرستان آنگلوساکسون انعکاس مناسبی به این «عملیات قهرمانانه» داد:   

«رسانه‌های ایران:   استعفای دوست روسیه و دشمن ایران»  
منبع:   بی‌بی‌سی،   مورخ 15 فوریه 2017   

به عبارت دیگر،   ورق‌پاره‌های جمکران،  هم‌صدا با بوق‌های روتچیلد و راکفلر چنین القاء می‌کردند که ژنرال فلین گویا دوست روسیه و دشمن ایران بوده!   حال آنکه،  سخنرانی وی در حمایت از کودتای ترکیه،  حتی پیش از انتصاب به سمت مشاور امنیتی دونالد ترامپ، ‌ هنوز روی خطوط اینترنت در دسترس عموم قرار دارد!   از سوی دیگر، ‌ هیچ اسناد و شواهدی مبنی بر ارتباط دستگاه ترامپ و شخص فلین با روسیه در دست نیست.   ولی بوق‌های طویلة مک‌کارتی به اسناد و شواهد نیاز ندارند،‌   تمایلات کارفرمایان‌شان را به عنوان «خبر موثق» منتشر می‌کنند:       

«[به گزارش ‌نیویورک تایمز] شنود تماس‌های تلفنی اعضای کارزار انتخاباتی [...]  ترامپ [...] ‌گویای تماس‌های مستمر آن‌ها با مقامات سرویس اطلاعات روسیه یک سال پیش از انتخابات است [...] ‌این تماس‌ها همزمان با کشف تلاش روسیه برای اخلال در کارزار انتخاباتی دموکرات‌ها صورت گرفته [...] تا به امروز هیچ شواهدی در اینباره که تیم مبارزات انتخاباتی دونالد ترامپ با روس‌ها برای هک کردن کمیته ملی حزب دموکرات تبانی کرده باشند به دست نیامده[...]‌»
منبع: یورونیوز،  ‌مورخ 15 فوریه سالجاری

بله،   هیچ شواهدی در دست نیست،  ولی «یورونیوز»،  ادعاهای پوچ نیویورک‌تایمز را «تکرار» می‌کند و بوق‌های رسمی جمکران از جمله ایرنا،  به بازاریابی برای همین فضولات مشغول‌اند.  و این روند،   به ویژه پس از استعفای مایکل فلین،  شتاب بیشتری هم گرفته!  چرا که،   این استعفا با شکست پروژة «انقلاب» در کرة‌ شمالی از یک‌سو،   و فروپاشی سیاست جنگ‌افروزی در ایران از سوی دیگر،  پیوند مستقیم دارد!

ولی این سناریو از چند لایه «مقدماتی» برخوردار بود.   شاهد بودیم که،‌  پس از دیدار غیرمترقبة وزیر امور خارجه فرانسه با شمخانی  ـ 30 ژانویه 2017 ـ  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز 13 بهمن ماه سالجاری دست به موشک‌بازی زد،  و زمینة مناسب را جهت تهدید ایران توسط «ژنرال فلین» فراهم آورد.   سپس مانوور دریائی آمریکا،  انگلستان،  فرانسه،  استرالیا به راه افتاد ـ  رادیو فردا، ‌ مورخ 14 بهمن‌ماه سالجاری ـ  و از قضای روزگار،   این «رخداد» با گلوله‌باران مناطق مسکونی شرق اوکراین و مانور دریائی ناتو و اوکراین در دریای سیاه تقارن زمانی یافت! 

در این مرحله است که کرة شمالی نیز دست به موشک‌پرانی می‌زند و همچنانکه گفتیم، تحرکات پیونگ‌یانگ با سکوت چین و بی‌تفاوتی پنتاگون روبرو می‌شود.  ولی به دلایلی، پکن آلو را از دهان در آورد و آزمایش موشکی کرة شمالی را محکوم کرد و جنازة برادر ناتنی رهبر کره شمالی هم در فرودگاه کوالالامپور پیدا شد و برنامة اصلاح‌طلبی و براندازی درکره شمالی و ایران شکست خورد.   ژنرال فلین استعفا داد،  و ... و مقام معظم جمکران،  و هم‌پالکی‌های‌شان در شبکه‌های فارسی زبان استعمار، خصوصاً در گویانیوز دریافتند که امیدی به جنگ‌افروزی آمریکا و احیاء «جنبش‌سبز» در میان نیست،  و می‌باید دکان اصلاح‌طلبی را برچیده،   رویای تداوم سیاست‌های دوران  نورانی 2001  را با خود به گور ببرند!         



دوشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۹۵

ولنتاین و دیگر هیچ!




سرانجام دولت چین ناچار شد در میعاد «ولنتاین»آزمایش موشکی کرة شمالی را محکوم کند! این آزمایش که از قضای روزگار با سفر نخست‌وزیر ژاپن به ایالات متحد،   و پایان مانوور 10 روزة ناتو و اوکراین در دریای سیاه تقارن زمانی یافت،‌   با بی‌تفاوتی پنتاگون و اعتراض مسکو روبرو شد؛‌ چینی‌ها هم در مورد آن سکوت کردند.   منتهی به دلایلی که ریشه در «افلاسکو» دارد،  ‌ نتوانستند به سکوت‌شان ادامه دهند و به قول معروف بادشان در رفت! خوشبختانه دولت مائوئیست چین،   در این عرصة افلاس تنها نیست؛   آنگلوساکسون‌ها و شرکاء و پادوهای‌شان،   در این وادی «پنچری»،‌   چین را که همزمان «کمونیست و سرمایه‌سالار» شده همراهی می‌کنند!   به عنوان نمونه،   نگاهی بیاندازیم به «پنچری» دولت سوئد!

اوائل ماه جاری ـ  3  فوریه 2017  ـ  زنان عضو دولت فخیمة سوئد،   در اعتراض به دونالد ترامپ،   یک عکس دست‌جمعی از خود منتشر کرده و فرمودند،  «ما فمینیست هستیم!»   ولی علیرغم این هارت‌وپورت‌ها،   در تاریخ 11 فوریه،  نخست وزیر سوئد چند تن از همین «فمینیست‌های» مبارز را به نماد بردگی زن در اسلام ـ  روسری ـ  مجهز فرموده و جهت امضاء توافق‌نامه به جمکران می‌برد!   بسیاری از سایت‌ها،  از جمله سایت فیگارو هم فرصت را غنیمت شمرده،  مبارزان «فمینیست سوئدی» را به باد سخره می‌گیرند.   ولی پنچری «دولت‌زنان» سوئد به کنار،  نگاهی بیاندازیم به پنچری ایالات‌متحد در شورای امنیت سازمان ملل.

این پنچری که در تاریخ 23 دسامبر 2016،  با تصویب قطعنامة شورای امنیت بر علیه شهرک‌سازی‌های اسرائیل آغاز شد،  پس از کشف 360 کیلوگرم کوکائین خالص،   به ارزش حدود 60 میلیون یورو در سواحل بریتانیا ـ   فیگارو،  مورخ 10 فوریه 2017  ـ  شدت یافت.  در نتیجة این ضایعة اسف‌بار،   نمایندة فرانسه در سازمان ملل،  همچون دوران تهاجم وحشیانة جرج والکر بوش به ملت عراق،  در سنگر مخالف ایالات‌متحد قرار گرفت:

«[اولین سندی که هیأت تحت مدیریت نیکی هیل به شورای امنیت سازمان ملل ارائه کرد] با مخالفت برخی هیات‌ها،  از جمله هیأت فرانسه [روبرو شد]»
منبع:  سپوتنیک فارسی،  مورخ 12 فوریه 2017
 
بله،  نمایندة آمریکا در سازمان ملل،  برای محکومیت رسانه‌هائی که آزمایش موشکی اسرائیل را نکوهش کرده بودند،   قصد صدور یک قطعنامه در شورای امنیت داشت!   به عبارت دیگر،  نمایندة‌ هندی‌تبار یانکی‌ها جهت کنترل رسانه‌ها پای شورای امنیت سازمان ملل را به میان آورده،  و می‌خواست از این ساختار حقوقی بین‌المللی همان استفاده‌ای را ببرد که حکومت جمکران از چماقداران‌اش برده و می‌برد!  خوشبختانه،  هنوز اوضاع جهان تا این حد آشفته و خرتوخر نشده،  در نتیجه هندی‌تبار «متمدن» یانکی ناچار شد بساط‌اش را برچیند.  

ولی از آنجا که در میعاد «ولنتاین» هستیم،  ابراز عشق رعایا به ارباب مدروز است.  از اینرو حکومت «پاک‌ها» با یک حرکت «قهرمانانه»،  به صورت «عملی» به ارباب و ولی‌نعمت یانکی‌اش ابراز عشق نمود و با ترور یک خبرنگار در کراچی،‌  تا حدودی ناکامی یانکی‌ها در شورای امنیت را «جبران» کرد.  پلیس ترکیه هم به عنوان ستون اصلی سرکوب در حکومت  دست نشانده آتلانتیسم،   در ابراز عشق به ارباب از پاک‌هاعقب نماند و با هجوم به دانشگاه و دستگیری و ضرب و شتم دانشگاهیان،  ارادت و وفاداری‌اش را به رئیس جدید سازمان سیا،  «مایکل پمپئو» به اثبات رساند.   حضرت پمپئو هم سرمست از بادة خشونت پلیس ترکیه، که  مانند نیروی انتظامی ایران،   وظیفه‌اش به سرکوب انسان و مبارزه با «کفار» روس محدود می‌شود،   یک جایزة مبارزه با تروریسم  به شیخک  عربستان اهداء کرد!     

یادآور شویم رئیس جدید سازمان سیا،  در پی دیدار مادر ترزا و خواهر آنجلا با رجب اردوغان وارد ترکیه شده بود.   «مِی» و «مِرکل» جهت آموزش شیوه‌های دمکراسی به سلطان رجب رنج سفر برخود هموار کرده بودند،   «مایک پمپئو» این آموزش را تکمیل کرد و چنان نتایج درخشانی به دست آوردکه نیروگاه هسته‌ای «فلامانویل» در شمال فرانسه از شادی منفجر شد!  شاید هم چندان مرتبط نباشد،  ولی این انفجار به مرکز تحقیقاتی «جهاد کشاورزی» در هرمزگان سرایت کرد،   سپس 11 شهر و روستای خوزستان را در تاریکی فرو برد!   خلاصه،  این حوادث پیاپی یک نتیجة ملموس داشت؛  حسابی حواس «تحلیل‌گران و متفکران» برجستة چاهک آتلانتیسم را پرت کرد.   طفلک‌ها آنقدر شوکه شده بودند که مراسم رسمی «غلط کردم» حکومت جمکران را نه دیدند،  نه شنیدند،  و نه از آن حرفی به میان آوردند! 

روشن است اگر «بوق‌ها» سکوت کنند،  و «جهانیان» از تحلیل‌های نغز و پرمغز بی‌بی‌سی و شاخک‌های‌اش محروم بمانند،  «مردم» نمی‌توانند «حقیقت» را به صراحت ببینند!  ولی آن‌ها که نیازمند «بوق» نیستند، می‌بینند و به ابعاد افلاس حکومت آخوند آنطور که باید و شاید پی می‌برند،  و همچون نویسندة این وبلاگ شاهانه قهقهه می‌زنند!  بله،  جریان از اینقرار است که حسن فوتبال،   رئیس دولت «تف‌وتکفیر» ناچار شده در برابر دیپلمات‌های خارجی،  ‌ شعارهای ابلهانة روح‌‌الله خمینی را،   که تحت عنوان شعارهای انقلاب و اسلام و شیعة اثنی‌عشری و این قماش «چرندیات» به «مردم» حقنه می‌شد،   و در واقع مطالبات ارتش آدمخوار ناتو بود،  «رسماً» نفی کند:

«[...] ‌جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که قصد مداخله در امور داخلی سایر کشورها را نداشته،  ندارد و نخواهد داشت[...]»
منبع: فارس،  مورخ 9 فوریه سالجاری

حسن‌ فوتبال می‌گوید،  حکومت جمکران،   هرگز در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت نکرده،  و هرگز نخواسته « انقلاب اسلامی» را به جهان صادر کند!  و این دروغ‌های شاخدار را در برابر هیئت‌های نمایندگی خارجی در ایران بر زبان آورده!  خلاصه،   به صورت تلویحی،‌   به نیابت از سوی خمینی و خامنه‌ای و دیگر اوباش بلند‌پایة جمکران گفته:  «غلط کردند،‌   غلط کردیم،   و ... و غلط هم خواهند کرد!»

البته در لابلای این «غلط کرد‌ن‌‌ها»،   حسن فوتبال دروغ‌های شاخدار فراوان دیگری نیز بر زبان آورده؛   به زبان بی‌زبانی اقلیت‌های قومی و مذهبی را «دشمن انقلاب اسلامی»  معرفی کرده،   باشد تا کشتار و سرکوب‌شان را توجیه کند.   استفادة منظم ارتش آمریکا از فرودگاه طبس جهت حمایت لوژیستیک از جهادی‌های افغانستان را وارونه جلوه داده،   و ... و از همه مهم‌تر،   چراغ سبز بلشویسم محتضر به کودتای سازمان سیا برای سرنگونی دولت قانونی شاپور بختیار و حمایت آشکار آتلانتیست‌ها از استقرار دیکتاتوری آخوند در کشور ایران را نیز زیرسبیلی درکرده:

«[...]‌ سی و هشت سال پیش [...] بزرگ‌ترین انقلاب در این منطقه و در سطح جهان [...] به پیروزی رسید[...] در آن شرایط جنگ سرد و نظام دو قطبی حاکم بود و جمهوری اسلامی ایران بدون تکیه به هیچ یک از این دو بلوک و تنها با استقامت و مقاومت ملت خود،  نظام جدیدی را در تاریخ اینکشور رقم زد[...]»
 همان منبع
                       
یادآور شویم،   دروغ‌های شاخداری که پیرامون «انقلاب شکوهمند» 22 بهمن 57  سر هم شده،  توسط قلم‌زنان و بلندگوهای آشکار و نهان آتلانتیست مرتباً و به صور مختلف،  حتی در قالب چپ‌نمائی و ملی‌گرائی و ...  پی‌درپی تکرار می‌شود.  هیچکس هم نمی‌پرسد که یک «شورای انقلاب» زپرتی که با باد هوا و اظهارات رجاله‌هائی از قماش بنی‌صدر و بازرگان و شرکاء پایه‌ریزی شده بود،  و بازوی اجرائی، نظامی و انتظامی نداشت،   چگونه توانست بدون صلاحدید اربابان آتلانتیست‌اش،  و بدون برخورداری از حمایت ساواک و شهربانی آیرون‌ساید و ارتش شاهنشاهی،   در طرفه‌العینی کنترل تمامی مناطق کشور را به دست گیرد؟! اگر هم چنین پرسشی مطرح شود،   قلم‌زنان کدخدا بلافاصله پاسخ می‌دهند:  «با پشتیبانی مردم!»     بله،  این است معجزة واژة پوچ و ابله‌فریب «مردم!»‌   چاهک‌های سازمان سیا جفنگ سر هم می‌کنند،   و 38 سال است که تولیدات این چاهک‌ها توسط مقامات جمکران و مخالف‌نمایان خارج‌نشین‌اش نشخوار و بازنشخوار می‌شود.   به این امید که از طریق «تکرار»، این دروغ‌ شاخدار را به افکار عمومی بباورانند و دخالت استعمار را در این معرکة ایران‌ستیز انکار کنند.   البته در دوران جنگ سرد چنین امکانی وجود داشت،‌   ولی این روز و روزگار که «امپراتوری کارگری» در مسکو فروریخته و شبکة اینترنت در دسترس گروه گسترده‌ای از مردم جهان قرار گرفته،   بازارچه‌ای که برای حقنه کردن «شایعه» بجای «واقعیت» به راه انداخته بودند،‌  سخت کساد است.  خلاصه بگوئیم،  باد سازمان سیا در رفته!   

همین کسادی است که «عرصة‌ رسانه‌ای» جمکران را به مهم‌ترین بازار فروش شایعات تولیدی کدخدا تبدیل کرده!  حکومت ملایان 38 سال است ادعا می‌کند،  «آمریکا دشمن انقلاب اسلامی است»،   ولی واقعیت با ادعا ارتباطی ندارد.  حکومت اسلامی مانند دیگر حکومت‌های دینی،   دست‌نشاندة غرب است و جز خشونت‌طلبی و ادعای پوچ هیچ در چنته ندارد.   و اگر این روزها ناچار شده از شعارهای ضداجتماعی‌اش مبنی بر «صدور انقلاب» عقب‌‌نشینی کند،‌  فقط یک دلیل مشخص دارد؛   ارباب‌آمریکائی‌اش به دلیل شکست در سوریه،  ‌سخت تضعیف شده و دیگر نمی‌تواند از مرزشکنی و عربده‌جوئی و لات‌بازی و شعار ابلهانة ‌«نظم نوین جهانی» حمایت به عمل آورد.   و اینجاست که دکان «شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد» می‌تواند برای رفع پنچری کدخدا کارساز شود؛   ‌کافی است به پوستر شورای کذا نیم‌نگاهی بیاندازیم.       

در این پوستر رضاپهلوی را می‌بینیم که مثل موسی و محمد انگشت‌ سبابه‌‌اش را به سوی آسمان گرفته.   و باید اذعان کنیم که انگشت اعلیحضرت به مراتب از انگشت روح‌الله خمینی و دیگر مقامات حکومت اوباش درازتر است!   در نتیجه،   ایشان از طریق همین انگشت چند سانتی‌متر بیشتر به خدا نزدیک هستند و می‌توانند بجای عبارت آخوندی و فرسودة «مردم مسلمان»،   از عبارت تازه و شاهانة «ایرانیان آزاداندیش» استفاده کنند،   و شعارهای خداپسندانه‌تری به عوام ارائه دهند:

«اتحاد،  صلح جهانی،  رفراندوم‌،  آگاهی»     
منبع:  پوستر شورای ملی ایران برای انتخابات آزاد

به عبارت دیگر قرار است «ایرانیان آزاداندیش» را پیرامون واژگان پوچ و فریبندة فوق بسیج فرمایند تا «انتخابات آزاد» برگزار شود!   اینهمه بدون مشخص کردن مواضع «شورای کذا» پیرامون تعدد زوجات،  پدوفیلی حاکم بر روابط اجتماعی،  تفکیک جنسیتی،  و دیگر احکام توحش اسلامی.  از سوی دیگر،  گویا شورای کذا خیال ندارد با مزخرفات و جفنگیاتی که طی سدة پیش سفارت انگلستان،  تحت عنوان قانون اساسی مشروطه بر ملت ایران تحمیل کرده و آخوند شیعی را در جایگاه ناظر بر تدوین و اجرای قوانین نشانده،   مخالفت کند.  خلاصة کلام،  این است شیوة تحکیم «صلح جهانی»،   ویراست «شورای ملی ایران» و نمی‌باید فراموش کنیم که‌ محافل نژادپرست غرب،‌  از طریق شبکة تبلیغاتی‌شان توحش اسلام را در هر میعاد بر حسب مصلحت کدخدا تفسیر می‌کنند.  اگر کدخدا در موضع قدرت باشد،  مانند دوران نکبت‌بار ریاست‌جمهوری جیمی کارتر،  اسلام می‌شود دین جهاد با کفار!   و اگر کدخدا در افلاس بیفتد و چرخ گاری‌اش پنچرشود،  اسلام تبدیل خواهد شد به «دین صلح» و عشق و ... و حتی دین «ولنتاین»:

«[...] سخنگوی ناجا در خصوص روز ولنتاین گفت:  اسلام دین محبت است[...]»
منبع:  مهرنیوز،  ‌مورخ 13 فوریه 2017، کدخبر: 3905231 

می‌بینیم که دیروز هر روزشان عاشورا بود،  و امروز هر روزشان ولنتاین شده؛   «پیچ اسلام» دست خودشان است!   در دوران شکست کدخدا در سوریه،  می‌باید «اسلام»،  یعنی مجموعه احکام «توحش و جنایت به نام خدا» را به عنوان «دین محبت» بپذیریم!   خصوصاً که این «دین محبت» با جامعة مختلط مخالف است ـ  به صورت زیرجلکی همجنس‌نوازی را تشویق می‌کند ـ   حریم خصوصی و آزادی بیان و فردی‌ات را به رسمی‌ات نمی‌شناسد،   و همه کس و همه چیز را در «خدمت سیاست» می‌خواهد.   به استنباط ما تحولات آتی سوریه،  به این پروپاگاند مضحک در جمکران دامن خواهد‌ زد،  و با توجه به عقب‌نشینی لندن در برابر مسکو ـ   موافقت با بررسی قانون اساسی پیشنهادی روسیه برای سوریة دمکراتیک در مذاکرات ژنو ـ   در ترکیه نیز سلطان رجب اردوغان ناچار خواهد شد،   یک «غلط‌کردم» جانانه به بشار اسد تحویل دهد!  خلاصه برای نوکران آتلانتیسم،  همه چیز فعلاً ولنتاین است!