یکشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۵

از اورلاندو تا استانبول!





پس از «کودتای» ناکام ترکیه،   شیپورهای آتلانتیسم و در رأس‌شان بوق‌های آنگلوساکسون   بساط «کی‌بود، کی بود» مفصلی به راه انداخته‌اند،   تا افکار عمومی را از اصل مطلب منحرف کنند.   و اصل مطلب اینکه،   معلوم نیست هدف واقعی سازمان دادن به «کودتا» بوده،  یا به راه انداختن جنگ داخلی در ترکیه،  و تبدیل اینکشور به اوکراین ثانی!   از سوی دیگر،   این اصل اساسی را می‌باید در نظر گرفت که ترکیه عضو رسمی سازمان ناتو است و مانند دیگر اعضای این سازمان آدمخوار،   روس‌ستیز و پیرو «پوپولیسم» ـ  روابط ضدحقوقی.   همچنین در این میانه،  رخدادهای ترکیه را می‌باید در رابطه با تحولات اخیر عراق و سوریه،  و سفر وزیر امورخارجه آمریکا به فرانسه و‌ روسیه،  مد نظر قرار داد.

یادآور شویم دولت سوسیالیست فرانسه تاکنون،  هم‌صدا با ترکیه از براندازی دولت لائیک در سوریه حمایت به عمل آورده،  و در هم‌سوئی با لندن و واشنگتن،  کودتای سوم اسفند  اوکراین را نیز تحت عنوان «خواست مردم» به رسمیت شناخته.  و منطقاً اگر در این سرفصل‌ها چرخشی اساسی در سیاست آمریکا پیش آید،   خسارت آن را آنکارا، ‌ پاریس و لندن متحمل خواهند شد.   و به استنباط ما برای به حداقل رساندن این خسارت،  اینان ترکیه را به صحنة آشوب تبدیل کرده‌اند،   باشد تا نانی برای محفل نفرت‌فروش «کارتر ـ برژینسکی» به تنور بچسبانند و مسکو را تحت فشار قرار دهند.  آنچه شیپورهای حوزة ناتو،  طی آشوب‌های «کودتا» پخش کردند،  آنچه در فردای شکست کودتا می‌بینیم،   به صراحت نشان می‌دهد که «هدف» اصلی به مراتب فراتر از کودتا و انقلاب «مردمی» بوده.  

شامگاه جمعه،  یک‌روز پس از فاجعة قتل عام در «نیس»،   یورونیوز از بستن پل «بسفر» و پرواز هواپیما بر فراز آنکارا خبر داد؛   ‌سپس اظهارات «تلفنی» نخست‌وزیر ترکیه را پخش کرد که می‌گفت،   «یک گروه» در ارتش می‌خواهد کودتا کند!   در ادامه کاشف به عمل آمد که ارتش طی بیانیه‌ای خود را مدافع دمکراسی و حقوق‌بشر معرفی کرده و از مردم خواسته در خانه‌ها بمانند!   طی این مدت هیچ خبری از رجب اردوغان نبود،   و هیچیک از رهبران غرب هم کودتا را محکوم نکرده بود.  رسانه‌ها هووچو انداخته بودند که،   «مردم» با شنیدن خبر کودتا به خیابان آمده و شادمانی می‌کنند!   ناگفته نماند که مساجد نیز با پخش «زوزة ابهام» همزمان در کنار کودتاچیان و مخالفان کودتا قرار گرفتند،  ‌حال آنکه رهبران احزاب مخالف اردوغان بدون استثناء کودتا را محکوم کردند!

معلوم نیست چه پیش آمد که ناگهان رجب اردوغان هم از طریق «فیس‌تایم» از مردم خواست به خیابان‌ها بیایند و اینجا بود که یک‌باره «مردم» به خیابان ریختند!   بعد خبر گلوله‌باران جمعیت توسط هلی‌کوپتر ارتش انتشار یافت و زمانی که هلیکوپتر مذکور هدف یک جنگندة ارتش قرار گرفت و سقوط کرد،  ‌ خبر محکومیت کودتا توسط باراک اوباما پخش شد!   بعد هم بساط به راه انداختند که «یک‌نفر» جلوی تانک دراز کشید؛  «مردم» جلوی تانک‌های ارتش را گرفتند؛  و کودتا شکست خورد و «مردم» پیروز شدند!   ولی در گیرودار این مسائل رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر غایب اصلی بودند و خبر تقاضای پناهندگی اردوغان از آلمان هم پخش شده بود.   البته پس از اعلام «ناکامی» کودتا،   این مسائل تحت‌الشعاع تعداد کثیر قربانیان قرار گرفت و رجب اردوغان برای تطهیر خود،  ‌ بلافاصله عامل کودتا را شناسائی کرد و «هافینگتون‌پست» هم برای مبری کردن سازمان سیا،   مدعی شد «مأموران سابق» این سازمان به کودتاچیان مشاوره داده‌اند!  ولی واقعیت این است که کل حاکمیت ترکیه در توطئة 15 ژوئیه دست داشته،‌  و از آنجا که ترکیه عضو سازمان ناتوست،  بدون چراغ سبز ارتش ناتو نمی‌توانست چنین کشتاری به راه اندازد.  در هر حال آنچه اهمیت دارد،‌  پیامدهای شگفت ناکامی این توطئه است.         

در پی این ناکامی،   سفر کلود بارتولون،  رئیس مجلس فرانسه به جمکران به تعویق افتاد و برنامة سفر فرانسوا اولاند،  رئیس‌جمهور فرانسه به اطریش،   سلواکی و جمهوری چک نیز منتفی شد.   از اینرو «بی‌بی‌سی» هم دکان کنیزالاسلام نرگس محمدی،  آخوندپرست «مظلوم» را برچید چرا که دریافت ظهور امام زمان به تعویق افتاده!   بله،  همین جمعه قرار بود «امام زمان» ظهور کند که نکرد!

دقیقاً پس از نشست ‌سران ناتو در ورشو ـ 8 و 9 ژوئیه سالجاری ـ قرار شد «امام زمان» ظهور فرماید و «کفار» را از دم تیغ بگذارند،   و سیلاب خون به راه اندازد تا «عدل و داد» بر سراسر جهان حاکم شود!  و اینچنین بود که در ایتالیا،   دو قطار به یکدیگر برخورد کردند؛   یک‌روز پس از انتشار خبر اعزام ناو هواپیمابر شارل دوگل به منطقه،   محفل جنایتکار  «احترام به ادیان» هم برای «بازتولید» سناریوی 7 ژانویه 2015،‌  آماده شد و اینبار نماد ملی و تاریخی لائیسیته ـ  جشن‌های انقلاب 14 ژوئیه ـ  را هدف قرار داد.   در نتیجه،‌  پس از اتحاد چماقداران و چپ‌نمایان جمکران بر محور تابوت آخوند منتظری و خشتک نرگس محمدی،   اهالی «هنر سیاسی» و فعالان حقوق بشر مردمی ـ  در واقع ضدانسانی ـ  اطمینان یافتند که ظهور امام زمان‌شان نزدیک است.   از اینرو برای مبارزه با «کفر» و لائیسیته و آزادی‌های فردی و حقوق انسانی زن ایرانی، و جان‌فشانی در رکاب آنحضرت،   به صف‌ ایران‌ستیزان پیوستند و با صدور یک «بیانیة‌ مشعشع»،   از جفنگیات و کتاب دعای آخوند ـ   درجمکران این مجموعه ترهات را قانون اساسی نام نهاده‌اند ـ  به عنوان «مدافع آزادی بیان» یاد فرمودند:

«[...] نویسندگان این بیانیه [ضمن اشاره به وضعیت نرگس محمدی]  تأکید کردند: ما اینگونه مجازات‌ها را [...] مغایر با نص صریح قانون اساسی می‌دانیم که آزادی قلم،  اندیشه و بیان و نیز آزادی تظاهرات و اعتراضات بدون حمل اسلحه را مجاز دانسته[...]»
منبع:  رادیوفردا،‌  مورخ 15 ژوئیه سالجاری 

بدانید و آگاه باشید که مجموعه ترهاتی که بر اساس حدیث و روایت و پوچیات آخوند سر هم شده ـ  مقصود همان قانون اساسی جمکرانی‌هاست ـ   به ادعای حضرات «مدافع آزادی بیان» نیز هست!   بد نیست بدانیم بسیاری از افرادی که این بیانیة مضحک را امضاء کرده‌اند،  به نحوی از انحاء البته در رسانه‌ها خود قربانی توحش و تحجر حکومت آخوند هم شده‌اند! یکی ممنوع‌الخروج است؛   دیگری به زندان افتاده؛  و ... و خلاصه بگوئیم،   قربانیان توحش آخوند را می‌بینیم که،   زبان به ستایش احکام توحش و خشونت آخوند گشوده‌اند،  و تلویحاً و به صورت زیرجلکی مخالفت‌شان را با لائیسیته و دمکراسی ابراز می‌کنند.   تعجبی هم ندارد؛‌  در وبلاگ‌های پیشین به کرات گفته‌ایم؛  محفل «شیخ‌وشاه» بر پایة حمایت از خشونت و توحش و باورهای جمعی،   خصوصاً مخالفت با لائیسیته و آزادی‌ بیان شکل گرفته!

و «آزادی بیان»،  برخلاف تصور نخبگان خیابانی،  به هیچ عنوان به «آزادی قلم و اندیشه»،   آنهم در چارچوب تعلقات و تعصبات آخوند و «عوام‌الناس» محدود نمی‌شود!   آزادی بیان، تمام ابعاد زندگی انسان را در بر می‌گیرد؛   چرا که انسان‌ها خود را به صور مختلف «بیان» می‌کنند،   «بیان» انسان،  برخلاف بیان گوسفندان دوپا،   فردی است!   در نتیجه،  آزادی بیان با جمع‌گرائی،  ایدئولوژی‌پرستی ـ  خواه چپ و خواه راست ـ   و با احکام تحجر دین یعنی جامعة «زنانه ـ  مردانه»،   برده‌فروشی و پدوفیلی و تقدس‌های جمع هیچ ارتباطی ندارد.   از اینرو کسی که شبه قانون اساسی حکومت ملایان را «مدافع آزادی بیان» می‌داند،  در واقع انسان و انسانی‌ات را نیز همزمان مورد تهاجم قرار می‌دهد و انسان‌ستیزی خود را به معرض نمایش می‌گذارد.

ولی خوب،   همانطور که در وبلاگ «جام و برجام» هم گفتیم،  تنها هدف از صدور بیانیه و نامه‌نگاری و «قلم‌فرسائی» در منطقة‌ نفوذ آتلانتیسم،   ارائه تصویر دلپذیر از توحش دین و تطهیر آخوند،   یعنی نماد خشونت و تجاوز است.   و قریب یکصدسال است که مرده‌ریگ محفل هیتلر ـ  سازمان تبلیغات اسلامی ـ  این وظیفه را در ایران عهده‌دار شده،   و پس از کودتای 22 بهمن 1357 نیز،   برای گسترش این روند توحش،  بساط وقوقیه‌های جماعت را پهن کرده.  به این ترتیب،   تبلیغات و مطالبات استعماری لندن و واشنگتن به عنوان خطبه‌های‌ نماز جمعه به عوام حقنه می‌شود.

محور تمام وقوقیه‌ها،‌   ستایش رسم و رسوم صحرانشینان قرن هفتم میلادی؛  هارت‌وپورت تقلبی برای اربابان یانکی حکومت جمکران؛   جنگ زرگری با شیخک‌های عرب،   و ... و به ویژه تهاجم به ملت ایران است.   بیانیة «اهل هنر و فعالان حقوق بشر» جمکران هم در راستای همین تبلیغات ایرانی‌ستیز تنظیم شده و خود تداومی است بر وقوقیه‌های جمعه.          

 ‌در آخرین جمعة تیرماه،   و در آستانة کودتای نمایشی ارتش ناتو در ترکیه،‌ ‌ سازمان تبلیغات اسلامی آخوند کاشانی را به میدان آورده بود تا ضمن تأکید بر نماد بردگی زن و اشاره به «ظلم زن به فرزندان»گوشه چشمی هم به کنیزالاسلام نرگس محمدی و هواداران هنرمند و «نخبة» ایشان نشان دهد:   

«[وی]  با اشاره به موضوع عفاف و حجاب در جامعه اسلامی و تأکید بر حرکت زنان و دختران به سمت عفاف و حجاب گفت:   عفاف و تقوی به نفع تمام زنان است [...] و خانمی که مراعات این موضوع را نمی‌کند در واقع به فرزندان خود ظلم می‌کند[...]»

منبع:  فارس‌نیوز،  مورخ 15 ژوئیه 2016

بله،  کاشانی درست می‌گوید؛   به عنوان نمونه اگر مادربزرگ من حجاب‌اش را رعایت کرده بود،   و اصول گوسفندی را به مادرم آموخته بود،   من نیز گوسفند خوشبختی می‌شدم و گوسفندهای خوشبخت دیگری به جامعة ضدبشری جمکرانی‌ها تقدیم می‌کردم و کاری هم به ارتباط محفل جنایتکار احترام به ادیان با کشتار 14 ژوئیه در شهر نیس فرانسه نداشتم!  ولی خوب،  چنین نشد!  

شیپورهای شبکة «احترام به ادیان»،  ترور 14 ژوئیه را نیز مانند ترور «شارلی» به حساب «اسلام رادیکال» گذاشتند تا اسلام راستین و «ضداستبداد» ساخته وپرداختة سازمان سیا را خدشه‌دار نکنند!   ‌و به قول مشق‌قاسم،   «دروغ چرا»،  تا این اسلام  آ.آ.آ.آ!   بله،  لوتی و عنترهای آتلانتیسم که پیشتر جنگ تمدن‌ها و پایان تاریخ و گفتگوی تمدن‌ها و مزخرفات مشابه را به شوت‌وپرت‌ها فروخته بودند،  حال با چماق «اسلام رادیکال» به میدان آمده‌اند.   فواید اسلام کذا این است که از یک‌سو حکومت جنایتکار و متجاوز جمکران را «رو سپید» می‌کند،   و از سوی دیگر با حریم خصوصی و آزادی بیان،  در مفهوم حقوقی معاصر،   به عنوان پایه و اساس دمکراسی در تضاد قرار می‌گیرد!   به همین دلیل است که گذشته از واتیکان،  محافل اروپائی خصوصاً در آلمان و فرانسه ـ  اینکشورها از منظر تاریخی منبع الهام فاشیسم به شمار می‌روند ـ  به اسلام راستین و حکومت جمکران اینچنین نیازمند شده‌اند.  فراموش نکنیم که،‌  ستایش «دین نخبگان» از سوی حکومت جمکرانی‌ها در واقع تکیه بر تحجر کلیسای کاتولیک در قرون وسطی دارد.  و این تبلیغات از نظر تاریخی در دورانی سیر می‌کند که به دلیل فعالیت دادگاه‌های تفتیش عقاید،  از آن تحت عنوان «عصر طلائی تحجر و توحش» یاد می‌کنند.   و برای حفظ جایگاه ویراست اسلامی کلیسای قرون وسطی است که عبارت پوچ «اسلام رادیکال» ساخته شده.    

باری،   «اسلام رادیکال» که در میعاد 7 ژانویه2015،  کاریکاتوریست‌ها‌ و هیئت تحریریه «شارلی» را هدف تهاجم قرار داد،  در تاریخ 13 نوامبر همان سال نیز به رستوران‌ها و تالار  «باتاکلان» حمله ور شد و ده‌ها تن را به قتل رساند؛   سپس،  همزمان با امضاء توافق تاریخی وین ـ   14 ژوئیه 2015 ـ  رهبر بزرگ‌ترین مافیای مواد مخدر،  «ال‌چاپو» را نیز از زندان مکزیک فرار داد!  جالب اینکه،‌  همین «اسلام رادیکال» به «پالس کلاب» اورلاندو حمله کرد ... و سرانجام در میعاد انقلاب کبیر فرانسه،   دهها تن از افرادی که به تماشای آتش‌بازی‌های 14 ژوئیه در شهر نیس گرد آمده بودند،  هدف تهاجم «آنحضرت» قرار گرفتند!  در نتیجه رئیس‌جمهور فرانسه ناچارشد به «شرایط اضطراری» که قرار بود در  26 ژوئیه پایان یابد،  تداوم بخشد!     

پیام ترورهای 18 ماه‌ اخیر فرانسه که اولین‌شان با میعاد «اتحاد فرانسه و ایتالیای موسولینی»،  و آخرین‌شان از قضای روزگار با جشن‌های انقلاب لائیک همزمان شد،  این است که،  «در فرانسه،  هیچکس در امان نخواهد بود؛  هر کس یک هدف به شمار می‌رود؛   از خانه‌ خارج نشوید!»   ولی با در نظر گرفتن چرخش قریب‌الوقوع آمریکا در مورد اوکراین و سوریه ـ  سپوتنیک،   مورخ 17 ژوئیه 2016 ـ  و به ویژه هشدار وزیر امورخارجه فرانسه به رجب اردوغان در مورد رعایت قانون اساسی و پرهیز از تصفیة ‌خونین در دوران پساکودتا ـ  رادیوفردا،  ‌مورخ 17 ژوئیه سالجاری ـ   باید ببینیم محافل ضدلائیسیته خواهند توانست در کشور فرانسه همچنان به سیاست «ارعاب» ادامه دهند یا نه؟!