دوشنبه، تیر ۲۰، ۱۴۰۱

آبراهام در ژاپن!

 

 

گاردین،  بوق محفل «کارتر ـ برژینسکی»،   در مورد رئیس‌جمهور فرانسه دست به افشاگری زده!   افشاگری بلندگوی تروریسم به دورانی مربوط می‌شود که مکرون،   به عنوان وزیر اقتصاد،  برای فعالیت شرکت آمریکائی«اوبر» در کشور فرانسه تسهیلاتی فراهم آورده است.  اینکه وزیر اقتصاد یک کشور متحد آمریکا،  به گسترش اقتصاد آمریکا در کشورش یاری برساند،  از بدیهیات است؛  به افشاگری هم نیازی ندارد.  ولی در آستانة انتخابات پاشنه‌آهنی‌های آمریکا و اسرائیل،  این افشاگری‌ها «پیام» ویژه‌ای برای حاکمیت فرانسه و شخص امانوئل مکرون می‌فرستد!   دقیقاً همانطورکه شلیک دوگلوله،   آنهم از پشت سر به شینزو آبه،  نخست وزیر مستعفی،  دو پیام‌ «گرم و داغ» پاشنه‌آهنی‌هاست برای حزب شینزو آبه و حاکمیت ژاپن!

 

پیام گلوله اول:   نزدیک شدن ژاپن به روسیه،   تهدید مستقیم منافع «ما» و مستعمرات‌ سابق‌مان،  آمریکا و چین است.

پیام گلوله دوم:  سرپیچی از تعویض پوشک «بچه»،  یعنی اتخاذ مواضع منطقی در مورد اوکراین،  به مرگ منجر می‌شود!

 

‌نیازی نیست که بگوئیم پاشنه‌آهنی‌ها،   به ترور شینزو آبه اکتفا نکردند.   هنوز پیکر نخست وزیر ژاپن بر زمین افتاده بودکه اینان با توسل به دروغ،   به بمباران جهانیان مشغول شدند.  و در این مورد به نقل یک نمونه اکتفا می‌کنیم:

 

«پلیس ژاپن انگیزۀ قاتل شینزو آبه را شخصی و غیرسیاسی عنوان کرد.»        

منبع: رادیوفردا،   مورخ 8 ژوئیه 2022 

        

یادآور شویم،  پس از جنگ جهانی دوم،  این نخستین بار است که یک شخصیت سیاسی در ژاپن ترور می‌‌‌شود!   و اگر به ادعای بوق‌های تبلیغاتی غرب و پامنبری‌های شیعی و سنی‌شان،‌  «عامل قتل» انگیزة سیاسی نداشته،‌  به استنباط ما،  با در نظر گرفتن مواضع شینزو آبه ـ تنش‌زدائی ـ ،  و همچنین برگزیدن میتینگ انتخاباتی به عنوان محل مناسب برای ترور، همچنین شلیک دوگلوله از پشت به شینزو آبه،  تردیدی نیست که «آمر قتل»،  انگیزه‌های سیاسی داشته،‌   آنهم در ابعاد بین‌المللی!   کافی است به تقارن این ترور با نشست گروه 20،  و در فردای استعفای بوریس جانسون،  نخست‌وزیر انگلستان نیم‌نگاهی بیاندازیم!

   

شینزو آبه از ژوئیه 2019،  ‌ یعنی در آستانة طلوع آفتاب بخت بوریس جانسون به عنوان نخست‌وزیر بریتانیا،   و انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحد،  از مقام خود استعفا داد و در شهر نارا ساکن شد.   به گزارش فرانس‌پرس،‌   مورخ 8 ژوئیه سالجاری،   وی همیشه بدون محافظ در انظار عمومی ظاهر می‌شد و به قول معروف «در دسترس همگان» بوده.   مسلماً اگر قاتل وی که گویا «فاقد انگیزه سیاسی» بوده،   3 سال صبر کرده تا در فردای استعفای بوریس جانسون،   در یک میتینگ انتخاباتی،  و در حضور نیروهای حافظ نظم،  دست به جنایت بزند حتماً دلیل «قابل قبولی» داشته!   به استنباط ما،  «آمر قتل» برای بازتولید صورت‌بندی جنگ دوم جهانی صابون مفصلی به شکمش زده!   برای یادآوری این صورت بندی «الهی» یک مینی‌پرانتز باز می‌کنیم.

 

اگر فراموش نکرده باشیم،  ‌ جنگ دوم جهانی به یک لنگرگاه ـ کشور ایران ـ‌،  و دو جبهه نیاز داشت.  ابتدا ارتش آلمان نازی با چراغ سبز بریتانیا،   مسکو را در شرق اروپا به جنگ کشاند،  و زمانی که لندن از پیروزی نازی‌ها بر مسکو ناامید شد،  دست نیاز به سوی دستگاه روزولت دراز کرد.   پرزیدنت روزولت هم برای کسب مجوز جنگ از سنا،   یک جبهه در شرق آسیا ـ  امپراتوری ژاپن ـ  گشود تا صدای مخالفان شرکت آمریکا در جنگ را خاموش کند!  اینچنین بودکه ایران تبدیل شد به پل پیروزی!   اینک نیز پاشنه‌آهنی‌ها به خیال خودشان لنگرگاه و جبهة اروپای شرقی را دارند.   در نتیجه،‌  برای بازکردن یک جبهه در آسیای شرقی،   مثل سگ صحرای کربلا له له می‌زنند و می‌پندارند با فروانداختن ژاپن در بی‌ثباتی و بحران، و همزمان تهدید چین،  می‌توانند به اهداف‌شان دست یابند.   سفر لیتل جو به منطقه نیز در همین راستا برنامه‌ریزی شده.

 

شاهدیم که پرزیدنت زین العابدین فایزر چند ماهی است در داخل مرزها به «رحم زنان»،  به عنوان چراغ جادو دخیل بسته،   به این امید که در خارج مرزها،  ‌ با استفاده از چهار اهرم اسرائیل‌ و ایران و افغانستان و اوکراین‌ستان،  در انتخابات نوامبر اکثریت مطلق را در مجلس به دست آورد و نان پاشنه‌آهنی‌ها را در روغن فراوان شناور کند.    برای تحقق این هدف الهی است که «معجزه» شده و لیتل جو که به دلیل ابتلا به آلزایمر،  قادر نیست چند جملۀ صحیح بر زبان راند،‌   توانائی نگارش یافته و یادداشتی هم برای واشنگتن پست قلمی فرموده!   

 

بله،   وقتی «هدف ابراهیمی» ـ تخریب، ترور و تاراج ـ  باشد،   خداوند ابراهیم برای‌تان معجزه می‌کند و از آنجا که خودش سواد خواندن و نوشتن ندارد،  ‌‌به جبرئیل می‌گوید تا برای‌تان یک «مشق سیا» بنویسد.   در مورد بابا بایدن ـ   بابای زلنسکی را می‌گویم ـ  دقیقاً همین روند به مورد اجرا درآمده.   جبرئیل یک «مشق سیا» برای واشنگتن پست ارسال کرده،   تا به نام بابا بایدن انتشار یابد!   رادیو فردا هم ترجمۀ یادداشت مذکور را در کمال سخاوت در اختیار همگان قرار داده:

 

«[...] جو بایدن [...] قول ادامه افزایش فشار دیپلماتیک و اقتصادی بر ایران را داد [...] آقای بایدن [...] ‌در واشینگتن‌پست نوشته است:  «وظیفه من به عنوان رئیس‌جمهور این است که قدرت و امنیت کشورمان را حفظ کنم [...] ما مجبوریم که با تجاوز روسیه مقابله کنیم،  برای برتر شدن از چین خود را در بهترین موقعیت ممکن قرار دهیم،   و برای ثبات بیشتر در یک منطقه بسیار مهم جهان [خاورمیانه] تلاش کنیم.»

منبع:‌  رادیو فردا،  ‌مورخ 9 ژوئیه سالجاری 

 

به عبارت دیگر،  حکومت اوباش «ضدامپریالیست» در تهران خیالش آسوده باشد؛ ‌ سنت مقدس دوران کارتر،  یعنی حمایت زیرمیزی از تروریسم شیعی،  و همزمان هارت‌وپورت در عرصۀ رسانه‌ای بر علیه ملایان،  همچنان ادامه خواهد یافت!  در ضمن،  لیتل جو‌ می‌خواهد در اوکراین با «تجاوز روسیه» هم مقابله کند؛  نسبت به سرکارگر چینی‌اش «برتری» داشته باشد، و از همه مهم‌تر ثبات خاورمیانه را تأمین نماید!   به این ترتیب همگان باید چندین دروغ شاخدار را بپذیرند.  نخست اینکه شرایط کنونی اوکراین پیامد منطقی حمایت بی‌قید و شرط پاشنه‌آهنی‌ها از گروه‌های  نئونازی و پاک‌سازی‌های قومی و مذهبی نیست!  دیگر آنکه  حضرات قصد دارند مترسک‌ شیعی‌شان را در ایران «تحت فشار» بگذارند ـ  در واقع قلاده‌اش را برای سرکوب ملت ایران رها کنند ـ‌ ،  و از همه مهم‌تر اینکه پاشنه‌آهنی‌ها به شدت با جنگ و تخریب و تاراج و بی‌ثباتی مخالف‌اند!  

 

حال آنکه به گواهی تاریخ،  دیپلماسی آمریکا بر محور «بحران‌سازی،  جنگ و تجاوز» استوار شده و ملایان در ایران هم به عنوان عوامل بحران‌سازی و جنگ افروزی بخشی از همین دیپلماسی به شمار می‌روند!  و باز هم به گواهی تاریخ،   از دوران سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار تاکنون،  شیعی‌ها همواره در راه تأمین منافع استعمار دست به بحران‌سازی زده‌اند!   نیازی نداریم به گذشتة دور بنگریم،  ‌کافی است عملیات خرابکارانة حکومت «انقلابی» ملایان در کشور عراق را به یاد آوریم. 

 

به صراحت دیدیم،  به محض آنکه دولت عراق به تحرکات تروریستی شیعی‌های اینکشور واکنش نشان داد،  شیعی‌های «مرزپرگهر» با آگاهی از حملة قریب‌الوقوع عراق،   ارتش را از مناطق مرزی فراخواندند و غیرنظامیان را در برابر ارتش عراق قرار دادند.   بعد هم که ارباب‌شان به اهداف مطلوب دست‌ یافت و ناچار شدند بساط‌شان را برچینند،  در سنگر قربانی تجاوز «ارتش بعث» نشستند.   البته اینهمه از برکت اهداء نفت رایگان به ارباب و کسب مجوز کشتار و سرکوب مخالفان دیکتاتوری در ایران تحقق یافت.   جنگ استعماری‌ای که به این ترتیب به راه افتاده بود، ‌  8 سال به طول انجامید و بیش از 4 دهه‌ است که حکومت شیعی عرعر «ما آغازگر هیچ  جنگی نبوده‌ایم» سر می‌دهد.  در اوکراین‌ستان نیز دقیقاً همین روند را شاهدیم.

 

در این «کشور» ـ  اگر منطقۀ اوکراین را بخواهیم کشور به شمار آوریم ـ ‌ 8 سال است نئونازی‌ها تحت حمایت لندن و واشنگتن به «پاک‌سازی» قومی،   زبانی و نژادی مشغول‌اند و برای کشاندن مسکو به یک جنگ فرسایشی،  شبانه‌روز عرق می‌ریزند.   شاهد بودیم که به محض واکنش نظامی روسیه به تحرکات اینان،  حکومت دست‌نشاندة ‌اوکراین در سنگر «قربانی تجاوز نظامی» لنگر انداخت،   و این مظلوم‌نمائی مهوع،  همچون مظلوم‌نمائی نئادرتال‌های شیعی‌،   همچنان ادامه دارد.  با این وجود،  استعفای بوریس جانسون،  پایه‌های‌ سنگر استعماری فاشیسم در اوکراین را متزلزل کرده!   

 

به عبارت دیگر،  با بحرانی شدن فضای سیاست انگلستان،   اینک حمایت بی‌قید و شرط لندن از نئونازی‌های اوکراین تا حدودی در ابهام است.   به همین دلیل بود که ترور شینزو آبه،  آن ‌هم در جریان یک میتنیگ انتخاباتی مجلس سنا،   در «دستور کار» پاشنه‌آهنی‌ها قرار گرفت،  هر چند رسانه‌های «دوست»،  همه با هم فریاد می‌زنند: ‌ عامل قتل انگیزۀ‌ سیاسی نداشته!