پنجشنبه، تیر ۰۸، ۱۴۰۲

شورش واگنر و کدوی مثنوی!


 

 

اوستا ناگشته بگشادی دکان

یا چو مستغرق شدی در عشق خر

آن کدو پنهان بماندت از نظر

 

 جنجال و هیاهو پیرامون «شورش گروه واگنر»،   همانطور که در وبلاگ «ژئوپولیتیک و آشپز پوتین» هم گفتیم،   روحیة  شیعی‌ها و اربابان شکست‌خورده‌‌شان را حسابی تقویت کرد؛‌  همچنین میزان خودفروختگی و حماقت‌شان نیز آشکارتر شد.  «همه‌باهم» چپ‌نما و چماقدار یعنی دشمنان لائیسیته و دمکراسی را به عنوان «روشنفکر ایرانی و  طرفدار دمکراسی» به فروش گذاردند.

 

از یک‌سو،  بلاد موسولینی با اهداء جایزة ارنست همینگوی به شیرین عبادی ـ  کنیز محفل نوبل و طرفدار فاشیسم اسلامی ـ‌  مبارزات تاریخی همینگوی با فاشیسم را به سخره گرفت.   و از سوی دیگر،  پارلمان اروپا به خشتک کشتزار تقی رحمانی،  کنیزالاسلام نرگس محمدی و نوچۀ شیرین عبادی دخیل بست.  یاد‌آور شویم،   کشتزار کذا که در ندامتگاه زنان به مقام دلال ساواک ملایان دست یافته، ‌  از هزاران سال پیش در تبلیغات رسانه‌ای تبدیل به «زندانی سیاسی» شده،  و سخت مورد شکنجه و آزار قرار می‌گیرد.  ایشان در مورد تجاوز به زنان زندانی کتاب می‌نویسند، ‌ هر چند گویا خودشان مورد تجاوز قرار نگرفته‌اند!    این رأس جانور وحشی پیشتر جایزۀ حقوق بشر را نیز به آخوند پدوفیل و حرمسرادار،  ‌منتظری اهداء کرده بود،   و اینک در جایگاه سخنگوی خودخواندۀ «مردم ایران» لنگر انداخته و یاوه‌نامه‌‌اش را در پارلمان اروپا قرائت می‌کنند!   خلاصه نژادپرستان غرب به هیچ قیمتی حاضر نیستند عرصۀ سیاست ایران را خالی از فاشیسم ببینند.   در داخل نیز در بر همین پاشنۀ ایران‌ستیزی و آخوندپرستی می‌چرخد.

 

باقر پرهام، ‌ استاد جامعه شناسی که ابتدا فدائی روح‌الله خمینی بود، ‌ سپس راهی آمریکا شده،  طرفدار پهلوی‌ها از آب درآمد،  و خلاصه ثابت کرد که «محفلی و ایران‌ستیز» است،‌  در خارج از مرزها تبدیل شده به «نمونۀ‌ روشنفکر ایرانی!»   بالاخره اگر ماچه‌نئاندرتال‌های شیعی برای خوشامد غربی‌ها با بوسیدن نعلین‌آخوند تبدیل به «مدافع حقوق بشر» می‌شوند،  جای تعجب ندارد که انواع نرینه‌شان را به عنوان «نمونۀ روشنفکر ایرانی» به گوسفندالله حقنه کنند!   بالاخره هر چه باشد شاه‌الله کشور ایران را با «معبد» در ترادف یافته؛ ‌ شیخ‌الله هم که «مسجد ـ روسپی‌خانه» را با کشور اشتباه گرفته؛ ‌ هر دو با هم برای «لائیسیته، انسان،‌ تفکر، ‌ استدلال و متفکران مدرنیته» چماق تکفیر بلند کرده‌اند.   حال نگاهی بیاندازیم به واکنش «انقلابیون داخلی» به شورش واگنر.             

 

عباس عبدی،   توله ساواکی «انقلابی» که پیشتر از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته بود،  از ذوق «سرنگونی دولت روسیه» در پوست نمی‌گنجید.   جالب اینکه،   زبان مقام معظم رهبری هم از شدت خوشحالی بند آمده بود!  از شوق و ذوق کنیزالاسلام‌ها فاکتور می‌گیریم،  چرا که با حجاب و بی‌حجاب‌شان،  جملگی صغیر و تحت قیمومت‌اند.  از سوی دیگر،   بوزنامه‌های حکومت جمکران و رسانه‌های صوتی و تصویری‌اش بی‌نیاز از معرفی‌اند.   اینان در داخل و خارج جز بازنشخوار فضولات آتلانتیست‌ها وظیفه‌ای نداشته و ندارند.   و طی «شورش واگنر»،   دم خروس‌شان آنچنان بیرون زد که حتی «پیک نت»،  سایت فدائی میرحسین موسوی جنایت‌کار  نیز آنان را مورد انتقاد قرار داد!   خلاصه «هوای پوپولیسم» خیلی ناجوانمردانه «پس» است چرا که وایکینگ‌ها از نو بساط آتش زدن قرآن پهن کرده‌اند؛  جایزه ارنست همینگوی به کنیز محفل نوبل تعلق گرفته،    و نوچه‌اش نیز تبدیل شده به «مدافع دمکراسی!»   از همه مهم‌تر اینکه چماقداران شیعی از سوی برادران چپ نمای‌شان مورد انتقاد قرار می‌گیرند! 

 

دلیل هم اینکه برخلاف انتظار فاشیست‌های غرب و نوچه‌های شیعی‌شان،  «شورش گروه واگنر» به هیچ عنوان مورد استقبال مردم روسیه و نهاد‌های قانونی قرار نگرفت؛   کلیسای ارتدوکس،   نوادگان تزار،  ارتش روسیه و ارتش قدیروف،   قوای سه‌گانه،  شخصیت‌های سیاسی،  اوپوزیسیون رسمی ـ  لیبرال‌ها و حزب کمونیست ـ   همگی رسماً در کنار حاکمیت قانونی ایستادند و ثابت کردند که متمدن‌اند؛   خروج از جایگاه واقعی اجتماعی را تأئید نمی‌کنند!   فقط دو کلاهبردار و تاراج‌گر و نژادپرست ـ میکائیل کودورکووسکی و الکسی ناوالنی ـ  با حمایت از این شورش،  در واقع دست صاحبان‌ آشوب طلب‌شان را رو کرده،   حماقت‌شان را به اثبات رساندند!  

 

شورش مذکور پس از ارسال پیام تهدیدآمیز مسکو به طرف‌های غربی،   مبنی بر «امکان قرار گرفتن نیروهای هسته‌ای تحت فرماندهی گروه واگنر»،  به سرعت مهار شد!  و به پیشنهاد ولادیمیر پوتین،   گروهی از نظامیان واگنر،   پریگوژین را رها کرده،  به نیروهای منظم ارتش روسیه پیوستند.   و پس از وساطت لوکاشنکو،  رهبر گروه واگنر توانست به همراه سربازان وفادارش،   روسیه را به مقصد بلاروس ترک کند.   اینجا بود که رویای طلائی سرنگونی و حتی تضعیف پوتین توسط گروه واگنر برای بعضی‌ها تبدیل شد به کابوس!

 

این رخداد به ویژه برای محفل لیندسی گراهام که طی هفته‌های اخیر برای استفاده از سلاح هسته‌ای در اوکراین و البته انتساب آن به مسکو،  مثل سگ نازی‌آباد پارس می‌کرد کابوس هولناکی شد.   چرا که آشوب در روسیه زمینه مناسب جهت توسل به سلاح‌هسته‌ای در اوکراین را فراهم می‌آورد و در اینصورت اوکراین به زمین سوخته تبدیل می‌شد،  و  ارتش آدمخوار ناتو هم می‌توانست به مسکو اعلان جنگ دهد.  خلاصه نان کفتارها در روغن فراوان شناور می‌شد!  در این راستا قرار بود «مواد لازم» در اختیار اوکراین قرارگیرد،‌  ولی معلوم نیست چه پیش آمد که این مواد به مقصد نرسید؛   نتیجۀ‌ مطلوب به دست نیامد!     

 

برخلاف پیشداوری‌ها،  شورش واگنر که قرار بود ضمن تضعیف ولادیمیر پوتین،  در حاکمیت روسیه هزاران شکاف ایجاد کند،   از یک‌سو به تقویت جایگاه ولادیمیر پوتین منجر شده،   همبستگی روس‌ها را به همراه آورد!  و از سوی دیگر،   اعزام گروه واگنر به بلاروس،  کی‌یف و لهستان و کشورهای بالت را در تیررس عملیات ویژه روسیه قرار داد!   با این تفاوت که روسیه دیگر در قبال گروه واگنر هیچ مسئولیتی نخواهد داشت،  و پریگوژین که چندی پیش «باخموت» را هم آزاد کرد،  و اینک شامل عفو کرملین شده،   یک اتم آزاد است در رأس یک لشکر خصوصی،  جنگ آزموده و سازمان‌یافته که پایگاهش را به بلاروس منتقل کرده‌!  نیازی نیست که بگوئیم دولت بلاروس هم به عنوان متحد مسکو،   در قبال عملیات آیندة‌ «واگنر» هیچ مسئولیتی نخواهد داشت!   در هر حال،  به استنباط ما،  پس از استقرار سامانه‌های ضدهوائی و سپس موشک‌های تاکتیکی اتمی در بلاروس،   واگنر می‌تواند به عنوان بازوی ارتش روسیه،   از این مراکز نظامی دست به فعالیت در پهنۀ وسیعی از اروپای شرقی بزند.

 

با توجه به ابراز تمایل مکرر «آشپز پوتین» به استفاده از سلاح هسته‌ای در اوکراین ـ  علیرغم مخالفت کرملین ـ  حضور واگنر در بلاروس منطقاً می‌تواند برای لهستان و فنلاند و کشورهای بالت تهدیدی مستقیم به شمار آید!   خلاصه بگوئیم حکایت آن‌ها که به دلیل رخدادهای اخیر برای تضعیف روسیه جشن گرفته بودند،  یا مانند علی روضه خوان از شدت خوشحالی زبان‌شان بند آمده بود،  حکایت پرسوناژ خاتون در مثنوی را تداعی می‌کند که از شدت شوق،  کدو را ندید و شهید شد!   با این تفاوت که در عرصۀ آفرینش ادبی،  مرگ خاتون به سخره گرفته شده:

 

تو شهیدی دیده‌ای از ک...خر؟

 

حال آنکه در عرصۀ واقعیت،  چندین و چند «خاتون شهید» می‌بینیم که از روی ناچاری هنوز زنده‌اند:  دستگاه جوزف بایدن،‌   اتحادیۀ اروپا،   ارتش اسرائیل و حکومت شیعی‌ها!  اولین خاتون شهید، پس از ناکامی شورش  واگنر،  شرکت‌های‌ واگنر را تحریم کرده و خواهان استرداد پریگوژین شد!  دومی برای دلجوئی از دستگاه بایدن،   با یک‌دست قرآن آتش می‌زند و با دست دیگر به خشتک اسلام‌گرایان شیعی دخیل ‌بسته.   و اما خاتون سوم،  ارتش اسرائیل با امتناع از تحویل سلاح به اوکراین در واقع ناچار شده از دستگاه بایدن فاصله بگیرد! چهارمین خاتون،‌   یعنی علی روضه خوان هم برای  جاانداختن پیزی ارباب شکست خورده،   بالای منبر رفته و خواهان گسترش  سانسور و سرکوب شده:  

 

«این‌که یک عده‌ای [...] با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی روی اعصاب مردم راه بروند و امنیت ذهنی مردم را به‌ هم بزنند و مردم را بترسانند [...] خلاف احقاق حقوق عامه است [...]»

منبع:‌ رادیوفردا،  ‌مورخ 27 ژوئن 2023

  

 

 

یکشنبه، تیر ۰۴، ۱۴۰۲

ژئوپولیتیک و آشپز پوتین!

 

 

پس از شکست مفتضحانة «ضدحملة‌» ارتش اوکراین ـ   همان ارتش 50 کشور ـ که به تحقیر  حکومت ملایان توسط عربستان نیز انجامید،   ایالات‌متحد و فرانسه دل‌شان به رحم آمد و برای ارائۀ تصویر رستم صولت از حکومت پیزی افندی‌ ملایان به گلة رجوی متوسل شدند! روسیه هم برای روحیه دادن به شکست خوردگان،  به ویژه به شیعی‌ها،  سناریوی کودتای «آشپز پوتین» را به صحنه آورد.             

 

در تاریخ 20 ژوئن سالجاری،   فرمانداری پاریس نشست سالیانة «سازمان مجاهدین خلق» را به دلائل امنیتی ممنوع اعلام کرد و همزمان خبر رسید که پلیس آلبانی نیز با حکم ویژة دادگاه و با اطلاع قبلی ـ  یعنی به صورت قانونی ـ  به مقر این سازمان در تیرانا وارد شده و مورد تهاجم قرار گرفته تا ‌گله رجوی بتواند یک «شهید» دشت کند!   آنطور که رسانه‌ها می‌گویند، این شهید حاصل درگیری ساکنان کمپ اشرف با پلیس است !  به عبارت دیگر،  گروه رجوی،  قوانین و مقررات کشور میزبان ـ آلبانی ـ ‌ را به رسمیت نمی‌شناسد.   

 

البته جای تعجب نیست؛‌   نئاندرتال شیعی ـ مجاهد و غیرمجاهد تفاوتی ندارد ـ  در هر حال «ضداجتماعی» و بیابانی و ابراهیمی است.  با رعایت «نظم قانونی» و هنجارهای جوامع معاصر بیگانه است و به همین دلیل نیز شدیداً مورد الطاف و عنایات ویژة آمریکا و رعایا قرار گرفته. هر چند سفارت ایالات متحد در آلبانی با صدور یک بیانیة گوساله فریب ادعا کرده «گروه رجوی نمایندة‌ مردم ایران نیست»،   ولی از آنجا که ایالات متحد طی سدة‌ اخیر،   به ویژه در ایران،  از فاشیسم حمایت کرده،   بعید به نظر می‌رسد که از گلة رجوی دست شسته باشد.   این گله که به مراتب وحشی‌تر و درنده‌تر از ملایان حکومت اسلامی است،  هم به اشغالگر تازی و دکان کربلا ارادت دارد،  ‌ هم به مصدق و کودتای 22 بهمن 1357!   خلاصه مانند جبهة ملی و نهضت آزادی،   محصول ازدواج «سیاسی ـ  عبادی» ژنرال شوارتسکف است با مصدق،   و مانند همة شیعی‌ها برای لنگر انداختن در سنگر توحش «حق» به جسد نیاز دارد!  جسد کذا نیز در آلبانی نصیب‌اش شده!    

 

به استنباط ما ممنوعیت برگزاری نشست سالیانة مجاهدین در پاریس و بیانیه‌ای که سفارت آمریکا در آلبانی در مورد این سازمان صدوریده،   چندین و چند هدف مشخص را دنبال می‌کند.   ایندو رخداد،   هم برای حکومت ملایان و هم برای زائده‌ مجاهدش «موهبتی است الهی!»‌

 

 به اولی روحیه می‌دهد،  و دومی را در جایگاه عوام‌پسند «مظلوم و قربانی» می‌نشاند تا بتواند   از یک‌سو،   ضمن ارائۀ تصویرکاذب «مخالف» از آمریکا،  حکومت ملایان را در برابر فرانسه قدرقدرت نشان دهد.   و از سوی دیگر،  با انکار فاشیسم مستتر در «اسلام سیاسی» به آن نسبیت بخشیده،   و فقط به حکومت ملایان منسوبش کند،   و رخدادهای اخیر را به حساب هراس از محبوبیت گروه رجوی در ایران بگذارد:

 

«[گروه رجوی] با انتشار بیانیه‌ای مخالفت فرمانداری پاریس را با برگزاری تظاهرات این سازمان [...] مصداق تسلیم شدن در مقابل فشارها و باج‌گیری‌های فاشیسم مذهبی در قدرت در ایران دانست.»

منبع:  رادیوفرانس انترناسیونال،   مورخ 20 ژوئن 2023

 

بله گلة رجوی در دمکراسی فرانسه سکونت دارد،  ‌ ولی حاضر نیست قوانین و مقررات این کشور ـ حکم فرماندار ـ  را بپذیرد!   یادآور شویم در کشور فرانسه،  فرماندار به عنوان نمایندة حاکمیت از اختیارات ویژه‌ای برخوردار است؛  حتی می‌تواند شهردار را که مقام انتخابی است برکنار کند!   ولی سازمان رجوی در اعتراض به تصمیم قانونی فرماندار پاریس بیانیه صدوریده و آن را «غیرقانونی» و به زیان دمکراسی و آزادی بیان ارزیابی کرده!   خلاصه،  یک گروه سرکوبگر مذهبی که ذهنیت‌اش در صحرای کربلا و احکام توحش اسلام یخ زده،  به قوانین دمکراسی فرانسه اعتراض دارد؛  به فرماندار پاریس هم درس دمکراسی و آزادی بیان می‌دهد:

 

«[گروه رجوی] ممنوعیت تظاهرات در پاریس را [...] به زیان دموکراسی و آزادی بیان توصیف کرد.»

همان منبع

 

به عبارت دیگر،   پس از 40 سال اقامت در فرانسه،  گلۀ رجوی در بحر چنان حماقت و توحشی دست‌وپا می‌زند که هنوز درک نکرده «موظف است به قوانین و مقررات کشور میزبان احترام بگذارد!»   به ویژه که در اینمورد خاص،  کشور میزبان دمکراسی فرانسه است. البته بی‌شعوری و حماقت گروه رجوی به این مختصر محدود نمانده؛   حکم قانونی فرماندار پاریس را نیز «غیرقانونی» شمرده،   و به هراس «دیکتاتوری مذهبی» از محبوبیت گروه رجوی و نقش کلیدی‌ آن در «قیام مردم»  اشاره کرده:

 

«[سازمان] با استفاده از همۀ امکانات قانونی و سیاسی علیه این ممنوعیت غیرقانونی شکایت خواهد کرد [...]‌ دیکتاتوری‌ مذهبی ایران از استقبال مردمی دهها هزار نفر از سازمان مجاهدین خلق ایران و نقش کلیدی آن در قیام مردم ایران نگران است.»

 همان منبع

 

همانطور که می‌بینیم،   زمانیکه قوانین و مقررات دمکراسی فرانسه مطابق میل گلة رجوی نباشد،  «غیرقانونی» است و به زیان دمکراسی و آزادی بیان،  و نشان تسلیم فرانسه!   آن‌هم تسلیم در برابر آنچه «دیکتاتوری مذهبی ایران» می‌خواند،‌   نه در برابر یک مترسک مفلوک سازمان سیا،   و ویراست شیعی‌مسلک طالبان!   حال نگاهی بیاندازیم به بیانیة خررنگ‌کن سفارت آمریکا در آلبانی که از تغییر موضع رسانه‌ای وزارت امورخارجه ایالات‌متحد حکایت دارد!   

 

پیش از ادامة مطلب یادآور شویم علاوه بر جان بولتون و جولیانی و شرکاء که پای ثابت نشست‌های سالیانة فرقۀ رجوی ‌در پاریس بوده‌اند،  اخیراً مایک پمپئو و مایک پنس نیز ـ  اولی رئیس سابق سازمان سیا و وزیر امورخارجه دستگاه ترامپ،  و دومی معاون ترامپ بوده ـ  در اردوگاه مجاهدین خلق در تیرانا به زیارت مریم رجوی شتافته بودند.  کار بجائی رسیده بود که مایک پنس موفق شد «نور انقلاب» را در جبین کشتزار «حاج مسعود کربلائی»،   دون ژوان صدر اسلام رویت کند!

 

حال این پرسش مطرح می‌شود که اگر ایالات‌متحد گروه رجوی را نمایندۀ‌ ملت ایران نمی‌شمارد،   به چه دلیل بلندپایه‌ترین مقامات سیاسی و امنیتی اینکشور با رهبر مجاهدین در تیرانا دیدار می‌کنند؟!   ازاین گذشته،   با توجه به اینکه  اتحادیة اروپا استقلال سیاسی ندارد و  نمی‌تواند برخلاف سیاست آمریکا موضع‌گیری‌کند،  ‌ اگر آمریکا از گروه رجوی حمایت نمی‌کند،   دلیل صف کشیدن نمایندگان پارلمان اروپا برای ملاقات با مریم رجوی چیست؟!  

 

البته پاسخ به این پرسش‌ها روشن است؛ ‌ آمریکا و رعایای اروپائی‌اش همیشه از تحجر و توحش و اسلام‌گرایان حمایت کرده‌اند،   هر چند دست از شعار دفاع از حقوق بشر برنمی‌دارند.   این سیاست مزورانه به ایران محدود نمی‌شود؛  نمونة ‌افغانستان در برابر ما قرار دارد.   پیش از ادامۀ مطلب،  برای روشن شدن این سیاست مزورانه لازم است یک مینی‌پرانتز باز ‌کنیم.

 

آمریکا،   دارائی‌‌های افغانستان را برخلاف تمامی قوانین بین‌المللی مسدود کرده،  هر چند  هفته‌ای 40 میلیون دلار به طالبان پول توجیبی پرداخت می‌کند.   طالبان نیز با استفاده از پول توجیبی‌اش،   ضمن ایجاد درگیری و بی‌ثباتی در مرزها،  بساط سرکوب فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی را در داخل کشور گسترش می‌دهد.   همین آمریکا،   روزی پنج نوبت به صورت رسانه‌ای جیره‌خواران وحشی‌اش را به نقض حقوق بشر نیز متهم می‌کند،   باشد تا با یک تیر دو نشان زده باشد.   هم از دولت آمریکا تصویر غلط‌انداز مدافع حقوق بشر ارائه دهد،  و هم به بهانة نقض حقوق بشر توسط مزودورانش،  تحریم‌های افغانستان را توجیه کند.   نیازی نیست که بگوئیم این تحریم‌ها شامل جیره‌خواران واشنگتن یعنی طالبان نمی‌شود،  ‌ فقط فقر و محرومیت افغان‌ها را افزایش می‌دهد.   و از قضای روزگار،   همین روند مزورانه 44 سال است در ایران جریان دارد.   حال مینی‌پرانتز را می‌بندیم و باز می‌گردیم به تغییر موضع رسانه‌ای سفارت یانکی‌ها در تیرانا و اعمال محدودیت‌های جدید برای مجاهدین خلق در فرانسه و آلبانی که تنها هدفش باد انداختن در بادبان هزارپارة ‌حکومت ملایان،  یا بهتر بگوئیم ارائة تصویر قدرقدرت و رستم صولت از این حکومت مفلوک و پیزی‌افندی است.  حکومتی که در وزارت امور خارجه‌اش و در برابر چشم جهانیان توسط عربستان تحقیر شد،   و قضیه را به سکوت برگزار کرد! 

 

«جونم براتون بگه»،  امتناع هیئت دیپلماتیک عربستان از برگزاری نشست خبری در تالاری که بر دیوارهایش تصاویر خمینی و خامنه‌ای و قاسم سلیمانی نصب شده بود،   نه تنها پوزة حکومت ملایان را بر خاک مالید که اربابانش را در لندن و واشنگتن به مضحکه تبدیل کرد.  رادیوفردا و بی‌بی‌سی از یک‌سو،  با حذف تصاویر خمینی و علی روضه‌خوان و انتشار تصویر قاسم سلیمانی،   تلاش کردند تصویر «حاج‌قاسم» را دلیل واقعی امتناع هیئت دیپلماتیک عربستان جلوه دهند!   از سوی دیگر،   با مثله‌کردن تابلوهای نقاشی مکان برگزاری نشست خبری،   به حساب خودشان خواستند به مخاطب چنین القا کنند که هیئت دیپلماتیک عربستان زیر تصاویر ملایان ایستاده!   حال آنکه حاکمیت عربستان با نفی موجودیت پرسوناژ فاطمه،  بساط شیعۀ7 امامی و 12 امامی و غیره را از پایه و اساس مهمل می‌شمارد!   از این گذشته،   خمینی به محض اینکه در ایران تخلیه شد،   حاکمیت عربستان را «نامسلمان» ارزیابی کرد؛   زیارت حج را به آشوب کشاند و...  و خلاصه عین سگ صحرای کربلا برای تبدیل عربستان به «جمهوری اسلامی» له‌له ‌زد.

 

خوشبختانه طرح دستگاه کارتر برای سرنگونی پادشاهی عربستان با شکست روبرو شد و خمینی این آرزو را با خود به گور برد.   بعد نوبت رسید به علی روضه‌خوان که مطالبات ارباب آمریکائی را بازنشخوار کند و سفارت عربستان را آتش بزند و ...  ولی علیرغم خدمات «جنسی ـ ایدئولوژیک» شیعی‌ها به ارباب یانکی،   اینبار هم طرح کودتا لو رفت و علاوه بر حکومت ملایان و خدیجه چنگیز و رجب اردوغان و جف بزوس،  کهنه فروشان نیویورک را نیز در ماتم فرو برد.   باری یک‌سال پس از آغاز عملیات ویژة روسیه در اوکراین،  با فشار روسیه و چین بساط لات‌بازی شیعی‌ها بر علیه عربستان برچیده شد و در پی ناکامی عملیات ارتش اوکراین ـ  ارتش 50 کشور ـ  بر علیه روسیه،   امانوئل مکرون،  رئیس‌جمهور فرانسه برای دلجوئی از حکومت پیزی افندی،   90 دقیقه با داماد علم‌الهدی،  رئیس‌جمهور اسلامی گفتگو داشت!

 

البته این گفتگوی 90 دقیقه‌ای رسانه‌ای است؛  در عرصة واقعیت گفتگوئی در کار نبوده. ‌ خبر گفتگوی مکرون با رئیسی منتشر ‌شد تا حکومت ملایان بتواند با تغذیه از آن،  دو تصویر کاذب از خود ارائه دهد:  «شریک نظامی روسیه»،  و تولیدکنندة پهپادهای نظامی!  حال آنکه از یک‌سو این بریتانیا است که پهپادهای کذا را همچون سیستم‌های پیچیدة کنترل موتورهای جت در اختیار حکومت ملایان قرار می‌دهد ـ   منبع رادیو فردا،  مورخ 18 خردادماه سالجاری.   و از سوی دیگر حکومتی که در بوق‌های آتلانتیسم متحد روسیه معرفی می‌شود،‌ نه تنها از افتتاح مرکز فرهنگی روسیه در ایران ممانعت می‌کند،   که 20 سال است مانع تکمیل کریدور «شمال ـ جنوب» شده.    

 

جالب‌تر اینکه،  همکاری نظامی بریتانیا با حکومت ملایان حتی پیش از گفتگوی 90 دقیقه‌ای نیز افشا شده بود!   یعنی همان موقع که تهاجم ارتش «50 کشور» به دیوار پولادین دفاع ارتش روسیه برخورد کرد،  و بوق‌چی‌های 50 کشور را در ماتم فرو برد!   طفلک‌ها دیگر نمی‌دانستند در مورد جبهة اوکراین چه‌ها بگویند.  آنقدر شرایط‌شان رقت‌انگیز شده بودکه ارتش آمریکا هم دلش سوخت و با اینکه از انفجار «تایتان» خبر داشت،  سکوت کرد تا اینان بتوانند برای« 5 تن» گمشدگان اقیانوس آتلانتیک طبل‌ودهل بزنند.   ولی خوب با پیدا شدن سر بریدة «شهید تایتان» این بساط هم به پایان رسید و وق‌وق‌صاحاب‌های آتلانتیسم  دوباره به یاد دیوار پولادین دفاع روسیه و لاشة لئوپاردها و... و پوزة خونین ارتش ناتو افتادند.   اینجا بودکه روسیه هم برای ارتش «شکست‌ناپذیر» و لت‌وپار شده دلش سوخت و تصمیم گرفت با سناریوی «شورش آشپز پوتین» به اینان کمی روحیه بدهد؛  شیعی‌ها را حسابی ذوق‌زده کند، و از همه مهم‌تر،   باعث انبساط خاطر ملوکانۀ ما هم بشود!