سه‌شنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۰


وی آی پی!
...

بیچاره زنده‌ای بود ای خواجه
آنکو ز مردگان طلبد یاری
ناصرخسرو

با فروکش کردن هارت‌وپورت رجب اردوغان پیرامون سوریه،   شکیرالله،   یکی از فرماندهان طالبان پاکستان نیز در وزیرستان پس از نوشیدن شربت مشکوک به «افتخار» شهادت نائل آمد و همزمان رزمایش موشکی پاسداران خودفروختة جمکران آغاز شد.  ولی نه با  شعار «یس، ‌ وی کن»،  که با اشک و آه و نالة «نو،   وی‌آر گان»،  یعنی «نه،  ما رفتیم که رفتیم!»  یادش به خیر هایده!   پیش از کودتای 22 بهمن 1357،‌  یک ترانه می‌خواند که نام‌اش را به یاد ندارم ولی امروز وصف‌الحال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است:

با غرور بی‌دلیل‌ات منو آزار مده،
به من خسته و کم حوصله هشدار مده
[...]
به خدا،  به خدا،  من خودم رفتنی‌ام،  من خودم رفتنی‌ام          

و اما پس از رزمایش رسانه‌ای سپاه پاسداران،  ‌ بلافاصله «جامعة جهانی»،  ‌ یعنی همان خرده‌ریز‌های «سازمان ناتو» مراتب «نگرانی» خود را اعلام داشتند،  چرا؟  چون به ادعای «بوق» اینان موشک‌های جمکران بیش از 2000 کیلومتر برد دارد و می‌تواند اسرائیل را هدف قرار دهد!   بله،  گویا حضرات فراموش کرده‌اند که در خاورمیانه هنوز رایحة تعفن بده‌بستان‌های قبیلة «ئوفر» با حکومت اسلامی فضا را آکنده و همه می‌دانند که حکومت جمکران نه تنها با آمریکا که با اسرائیل نیز همواره «روابط زیرزمینی» عالی برقرار کرده و هنوز هم این روابط پابرجاست!   اما فرض محال که محال نیست؛   فرض کنیم حکومت مرده‌شویان همانطور که ادعا می‌کند،   «دشمن» آمریکا و اسرائیل باشد،   بسیار خوب!   

اینکه اسرائیل در تیررس موشک‌های فرضی حکومت اسلامی قرار گیرد،   دلیل بر این نمی‌شود که هدف این موشک‌ها اسرائیل باشد!   با توجه به سوابق درخشان حکومت ملایان،  کشورهای دیگر از جمله روسیه نیز در تیررس پاسداران اسلام قرار می‌گیرند.   در واقع این رزمایش موشکی،  طبق معمول،  خودشیرینی سپاه پاسداران برای اربابان‌اش در لندن و واشنگتن بود.  هر گاه مذاکرات صلح مطرح می‌شود،   سپاه اسلام را برای تداوم بحران فلسطین و فوت کردن در آستین پارة دولت اسرائیل به صحنه می‌آورند و به نام‌ اینان موشک هوا می‌کنند.   اما با توجه به پایان «گلیسم» در فرانسه،   معلق‌زدن حکومت اسلامی برای آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک عمل بیهوده‌ای است،   به ویژه که دکان حکومت مستقل «مید.  این.  یو.  اس» در ونزوئلا رو به کسادی گذارده؛   از اینرو حال و احوال هوگو چاوز «مبارز» در هاله‌ای از ابهام «رسانه‌ای» قرار گرفته!    

هوگو چاوز را در کوبا توی آب‌نمک خوابانده‌اند،  تا ببینند سرانجام صحنه‌گردانی‌های باراک اوباما چه خواهد شد!   روز گذشته جسد «کریستوفر شیل»،   یکی از نزدیکان دیوید کامرون را در یک توالت عمومی پیدا کردند،   و همزمان با رونق دکان بی‌بی‌گوزک‌بافی، سانسور پیام کاربران نیز در دستورکار بعضی رسانه‌های غرب قرار گرفت!   به گزارش فیگارو،‌   مورخ 26 ژوئن 2011،   طی فستیوال معروف موزیک راک در «گلاستون بری» در محدودة «وی. آی.  پی»،  یعنی محدودة  ویژة شخصیت‌های بسیار مهم،  توالت‌های سیار نصب کرده بودند و حدود ساعت 9 صبح،   پیکر بی‌جان آقای «شیل» در یکی از توالت‌های این محدودة فرهیخته پیدا ‌شده.   می‌گویند آن «مرحوم» رهبر منطقه‌ای حزب محافظه‌کار و از نزدیکان نخست وزیر بریتانیا بوده‌اند.   در ادامة گزارش فیگارو چنین آمده که پلیس هنوز به علت مرگ پی نبرده ولی بعضی‌ها از سکتة قلبی سخن می‌گویند و «مایکل ئی‌ویس»،   برگزار کنندة‌ فستیوال مذکور هم می‌گوید،   صحبت از «خودکشی» در میان است!  

بله خودکشی آنهم در توالت سیار،   «شهادت» پاسداران اسلام را در «بوسنی» تداعی می‌کند! حضرات که عربدة  «نبرد با آمریکای‌شان» گوش فلک را کر کرده و می‌کند،‌   پا به پای ارتش ناتو در یوگسلاوی سابق می‌جنگیدند و خلاصه معلوم شد اینان به عنوان ارتش اسلام در واقع «برای آمریکا» می‌جنگند و می‌میرند؛   و برای آمریکاست‌ که «سازش» نمی‌پذیرند. چرا که منافع عموسام چنین ایجاب می‌کند که جیره‌خواران‌اش را به ویژه در جمکران،  همچون القاعده و طالبان «دشمن» خود بنمایاند تا ضمن برقراری ارتباط پنهان با اینان مسیر جنگ افروزی را باز نگاه دارد.

سایت «تابناک»،   مورخ 5 تیرماه سالجاری در مطلبی با کد: 173157 و تحت عنوان، «بزرگداشت تنها شهید ایرانی بوسنی» پتة مزدوری حکومت اسلامی برای ارتش ناتو را «ناخواسته» بر آب انداخته و می‌نویسد:  

«[...] شهید رسول حیدری و همرزم بوسنیائیش [...] در هنگام دفاع از مسلمانان مظلوم بوسنی، توسط دشمنان بوسنی [...] به درجة رفیع شهادت نائل آمدند [...]»

تابناک نمی‌گوید «رسول حیدری»،   در واقع توسط ارتش ناتو به عنوان «روزمزد» اجیر شده بود و جیره و مواجب‌اش را هم به دلار دریافت می‌کرد.   برای آن‌ها که در جریان نیستند بگوئیم،    این مزدوران مسلح،  روزانه 200 دلار آمریکا به عنوان پول توجیبی دریافت می‌کردند.   باری تابناک در ادامة روایت «شهادت» رسول حیدری می‌نویسد،  او تنها ایرانی است که در جنایت علیه مسلمانان بوسنی «به درجة رفیع شهادت» نائل آمده!   به عبارت دیگر ایشان دست در دست تجزیه‌طلبان و بر علیه صرب‌ها می‌جنگیدند،   همانطور که جدائی‌طلبان چچن نیز بر علیه دولت مرکزی سلاح به دست گرفته ‌بودند و آورام یزدی،   دبیرکل نهضت «عاظادی» از آنان دفاع می‌کرد.   حال آنکه از آغاز صدارت نکبت‌بار شیخ مهدی بازرگان،  سرکوب نظامی اقوام ایرانی،  به ویژه کشتار کردها از اولویت‌های دولت خیابانی جمکران بوده.  پس این پرسش مطرح می‌شود که رسول حیدری‌ها به چه دلیل به بوسنی اعزام شده بودند؟

اگر حکومت اسلامی با آمریکا در نبرد است،   چگونه با اعزام مزدور به یوگسلاوی سابق از عملیات نظامی ایالات متحد در این کشور حمایت به عمل می‌آورد؟   به عبارت دیگر، هم‌سوئی پاسدار جماعت با ارتش ناتو را چگونه می‌توان توجیه کرد که برچسب فریبندة‌ «ضدامپریالیست» که حکومت مرده‌شویان برای خودش دست‌وپا کرده خدشه‌دار نشود؟!   بله مشکل همینجاست!   حکومت جمکران که ادعای ضدیت با امپریالیسم داشته و دارد،  منطقاً  نمی‌باید در خدمت ارتش ناتو باشد،   ولی می‌بینیم که هست!   گزارش سایت تابناک از «شهادت» رسول حیدری شاهدی است بر این مدعا:   

«[...] هجدهمین سالگرد تنها شهید ایرانی [...] که در مقابل صرب‌ها ایستادگی کرد [...] در تهران برگزار شد [...] در این مراسم سردار فضلی با [...] قرائت بیانات [رهبر] ارزش [...] فردی را که [...] برای نجات مسلمانان یک کشور دیگر وارد میدان می‌شود تشریح کرد[...]»

ردپای موشدوانی‌های محفل آمریکائی و حمایت ابراهیم یزدی از تروریست‌های چچن را در بیانات ابلهانة سردار فضلی بخوبی می‌توان مشاهده کرد.    زمانیکه سردار چنین شکرهائی می‌خوردند نمی‌دانستند،   رشتة حیات‌بخشی که تاکنون ترکیه و حکومت اسلامی پاکستان را به حاکمیت بریتانیا وصل کرده در حال گسستن است!   از یک‌سو،‌   شاهد تحریم مجلس ترکیه از سوی نمایندگان کرد این کشور هستیم،  و از سوی دیگر،  اخراج مستشاران نظامی بریتانیا از پاکستان در دستورکار دولت «پاک‌ها» قرار گرفته و از همه مهم‌تر،   برخی رسانه‌های غرب سرانجام حاضر شده‌اند به عملیات تروریستی «انقلابیون» اسلام‌گرا در سوریه اشاراتی داشته باشند!   

به گزارش رسانه‌های مذکور،   شیخک عربستان به سوریه خرابکار اعزام کرده!   ولی شیخک‌ها مجری فرامین اربابان‌شان هستند و خلاصه باید ببینیم کدام دولت‌ها تاکنون از استقرار آشوب و سرکوب،  یعنی حکومت اسلامی در منطقه بهرهمند شده‌اند؟   پاسخ به این پرسش شرایط زندگی مردم در عراق و افغانستان می‌باید تلقی شود.   ارتش ناتو به ایندو کشور  لشکرکشی کرد تا از هذیانات قرآن برای‌شان «قانون اساسی» تدوین کند،  چرا؟   چون «حکومت اسلامی» نه نیازمند «برنامه» ‌خواهد بود،   نه سازماندهی زندگی اجتماعی؛   این قماش حکومت اصولاً انسان را به رسمیت نمی‌شناسد.

بلبلان خاموش و خر در عرعر است

حکومت اسلامی عبارت است از،   عربده‌جوئی برای «جهاد با کفار»،   و زوزه و روضه برای «شهدای» جهاد!   روشن است که بهترین نوع حکومت برای تاراج ملت‌ها،   همین حکومت اسلامی است.   تنها وظیفة‌ این حکومت سرکوب ملت،  جهت پرکردن جیب تفنگ‌فروش‌های غرب بوده و هست.   نمونة حکومت جمکران شاهدی است بر این مدعا.   اما برخلاف توهمات ملایان تغییرات وسیع در راه است.   دلیل هم اینکه سیاست سنتی در کشورهای پاکستان و ترکیه متزلزل شده و این تزلزل پشت مرزهای ایران متوقف نخواهد ماند. به همین دلیل،   به موازات تاریخ‌نویسی «بی‌بی‌سی» از زبان امثال سلامتیان و بنی‌صدر و شرکاء،   فرصت‌طلبان حرفه‌ای،  جهت به بیراهه کشاندن مطالبات دمکراتیک ملت ایران معرکه گرفته‌اند:   بیائید با هم گفتگو کنیم؛   بیائید آشتی کنیم،  بیائید ...  ولی در این صحنه‌گردانی‌ بیشرمانه کمتر کسی به پای «شادی صدر» می‌رسد.   

این فرد ضمن استقرار شرکای حکومت اسلامی،   یعنی «مجاهدین خلق» در جایگاه اوپوزیسیون،   سرکوب ملت ایران را نیز به حساب خشونت همین «اوپوزیسیون» می‌نویسد.    به این ترتیب است که از یکسو جنایات حکومت اسلامی توجیه می‌شود،   و از سوی دیگر مسعود رجوی همزمان در جایگاه «رهبر اوپوزیسیون» حکومت اسلامی،   و مسئول بن‌بست سیاسی و اجتماعی کنونی کشور قرار می‌گیرد.  حال آنکه پیش از بروز هرگونه خشونت، وحشیگری حکومت اسلامی را در سرکوب زنان،  ‌ تهاجم به دفاتر روزنامه‌ها و سرکوب اهل قلم شاهد بودیم.   در هرحال دکان اسلام‌گرائی دیگر کساد شده و خواهر شادی صدر که خود را به خری‌ات زده‌اند،‌   اگر «کر» نیستند،   بهتر است عینک‌شان را حداقل عوض کنند!   وقتی حکومت «پاک‌ها» ناچار به اخراج مستشاران نظامی بریتانیا می‌شود،   معلق‌زدن ایشان برای «مریم و مسعود» و توجیه کشتار و وحشیگری حکومت اسلامی چه نتیجه‌ای می‌تواند داشته باشد؟   از این گذشته،  گروه رجوی هرگز با حکومت اسلامی مخالفتی نداشته و ندارد؛   دعوای مجاهدین خلق با حکومت جمکران بر سر «نوع اسلام» بود!   و اسلام از هر «نوع» و قماش که باشد،   «انسان» را به رسمیت نخواهد شناخت.   پس با مجاهدین نیز برمی‌گردیم همینجا که امروز ایستاده‌ایم؛   وقت‌تان را تلف نکنید!    با اسلامگرا هیچ گفتگوئی نمی‌تواند در کار آید.    گفتگو،  یعنی تبادل دوسویة انسانی،   نه وراجی پیرامون مقدسات و پوچیاتی از قماش اسلام خوب،‌  اطاعت از اوامر الهی و توجیه خشونت حکومت مفتضح جمکران. حکومتی که بدیل‌اش، ‌ یعنی پاکستان به دلیل جدائی از مادر در بستر مرگ افتاده.  

«جونم براتون بگه»،   دست‌هائی نامرئی «بند ناف» حکومت اسلامی پاکستان را آرام آرام می‌برد!   فرزند خلف استعمار بریتانیا در حال جدا شدن از پیکر مادر مهربان است.  خبرگزاری‌ها می‌گویند،   دولت پاکستان خواهان خروج مستشاران نظامی بریتانیا از این کشور شده.   دروغ چرا؟   ما که نمی‌توانیم باور کنیم نوزادی با دست خود بند نافش را قطع کند؛   مسلماً دست دیگری این رشتة‌ حیاتی را قیچی کرده!   همان دستی که امروز به شکیرالله شکیر،   سخنگوی «فدائیان اسلام» پاکستان یک لیوان شربت «سرکنگبین» و خیار تعارف کرد؛   از آن شربت‌های خنک و جانبخش که در این گرمای تابستان سخت می‌چسبد.   افسوس که «خیار» این شربت از همان خیارهای جنایتکار بود که در «خیارگیت» گفتیم،   و خلاصه شکیرالله شکیر را به شهادت رساند!  به گزارش فیگارو،   مورخ 27 ژوئن 2011 ،   شکیرالله در شهر «میران‌شاه» واقع در منطقة قبایلی شمال وزیرستان موتورسواری می‌فرمودند که از درون یک خودرو به سوی‌شان شلیک می‌شود و همچون رسول حیدری به «درجة رفیع شهادت» نائل می‌آیند.

شکیرالله،   سخنگوی فدائیان اسلام در پاکستان بود و در سازمان دادن به عملیات خرابکارانة طالبان پاکستان تخصص داشته.   به عبارت دیگر،   ایشان را برای انفجار بمب در میان غیرنظامیان آموزش داده بودند و با توجه به ابعاد کشتار غیرنظامیان در پاکستان و افغانستان، می‌توان گفت که آن شهید وظیفة خود را به نحو احسن به انجام می‌رساند.   ولی خوب از آنجا که ارتش ناتو جیره خواران‌اش را در جریان تحولات قرار نمی‌دهد،   شکیرالله،  بی‌خبر از همه جا در وزیرستان شمالی به موتورسواری مشغول بود که ناگهان شربت «سرکنگبین خیار» به او تعارف می‌کنند!   و از آنجا که هوا خیلی پس بود،  پس از «شربت‌خوری» ایشان،   طالبان پاکستان نیز چندین موشک مناسب در وزیرستان جنوبی دریافت کردند و همان دست‌های نامرئی،  سه هواپیمای بدون سرنشین آمریکا را در افغانستان ساقط کرد.   و خلاصه بگوئیم با حضور تانک‌های سوریه در مرز ترکیه خواب‌ رجب اردوغان سخت آشفته شده!

ایشان که چند روز پیش با وقاحت خاص جیره‌خواران مسلمان ارتش ناتو در امور داخلی سوریه دخالت می‌کردند،  و در بارة تغییر فرماندهان نظامی دستورات صادر می‌فرمودند،   پس از ورود تانک‌های ارتش سوریه به مناطق مرزی دست و پای‌شان را حسابی جمع کرده و خفقان گرفتند.   دلیل هم اینکه تانک‌های کذا ارسال پیام روشن برای ارتش ناتوست.  ارتشی که نه تنها در لیبی گیر افتاده،   که حمایت پنتاگون را نیز از دست داده.    خلاصه بگوئیم سخت به افلاس افتاده و اگر حمایت روسیه را به دست نیاورد،   فروپاشی‌اش دور نیست.   ولی روسیه زرنگ‌تر از آن است که به مغز این سازمان رو به احتضار تیر خلاص شلیک کند!

اسب تازی اگر ضعیف بود
همچنان از طویله‌ای خر به

به گزارش سایت رسمی ناتو،   ‌مورخ 28 ژوئن 2011،   روز چهارم ژوئیه سالجاری،‌  نشست مشترک روسیه ـ ناتو در «سوچی» و با حضور دیمیتری مدودف برگزار خواهد شد!  بله،  دولت روسیه بدون جنجال و هیاهو این سازمان نیمه‌جان را تحت نظارت خود قرار خواهد داد تا تفنگ‌فروش‌های اروپای غربی بتوانند همچنان به حیات خود ادامه دهند.  حال که دکان نبرد با ایدئولوژی تعطیل شده و پتة مزدوری اسلام‌گرایان نیز بر آب افتاده،   برای صاحبان صنایع نظامی آنچه اهمیت دارد،  رشد و تداوم‌شان است.

 











...











Share



یکشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۹۰



آدم‌صورتان!
...

 
گرچه آدم‌صورتان سگ‌صفت مستولی‌اند
هم کنون بینند کز میدان دل عیاروار
جوهر آدم برون تازد [...]
(سنائی)
     
حزب دمکرات ایالات متحد به این توهم دچار شده که از طریق تکرار لات‌بازی پیرامون «حقوق‌بشر»،  و بازتولید وحشیگری‌های دوران ریاست جمهوری جیمی‌کارتر می‌تواند در ایران به همان نتایج شیرین سال 1979 دست یابد.   و از قضای روزگار در ذهن علیل رهبر حکومت‌ اسلامی جمکران نیز چنین توهمی ایجاد شده.   از قدیم گفته‌اند:  «دل به دل راه داره!»   این است دلیل انفجار بمب در بیمارستان «لوگر»،   پس از سخنرانی خررنگ‌کن باراک اوباما و معلق زدن علی‌‌خامنه‌ای برای حاکمیت ایالات متحد،   آنهم در پوشش انتقاد از حضور نظامی آمریکا در افغانستان!

بله،   «حاخ‌علی» که شعار گوساله‌فریب «ما می‌توانیم» را از دهان اوباما گرفت و در کفن خمینی جاسازی کرد،   به محض اینکه باراک اوباما دهان باز کند،  ‌ توانائی‌های ارباب را با انفجار بمب و کشتار غیرنظامیان به اثبات خواهد رساند.  آتش‌سوزی سینما رکس آبادان نیز ریشه در همین قماش توانائی‌ها داشت.   باری،   دردسرتان ندهم،   دو سه روزی است که باراک اوباما به احساس توانائی دچار شده.   پس از یک سلسله عملیات خرابکارانه در عراق،  بهای نفت را در بازارجهانی کاهش داده و جیره‌خواران‌اش به عنوان دست‌گرمی بمبی هم در افغانستان منفجر کردند.   این عملیات قهرمانانه توسط مزدبگیران یانکی‌ها صورت می‌‌گیرد تا دست‌های ارباب کثیف نشود.   به ویژه که اخیراً اجداد ارباب ایرلندی هم از آب درآمده‌اند! پیشتر به ما می‌گفتند،  اوباما «بچة بوشهر» بوده.   در هر حال،   تفاوتی نمی‌کند،   انگلستان هم در بوشهر و هم در ایرلند حضور داشته و امکان دارد اجداد اوباما را جهت گشت و گذار از بوشهر به ایرلند برده باشد و ... و خلاصه از این نظر باراک حسین اوباما نیز مانند حسین و میرحسین و یاحسین و غیره خیلی چیزها را مدیون بریتانیاست.                      

باری،  اوباما از تاریخ 24  ژوئن 2011،  مبارزات انتخاباتی خود را در چند جبهة متفاوت آغاز کرد.   در خارج مرزها این مبارزات شامل کشتار غیرنظامیان در عراق،  افغانستان و اعمال تحریم بر علیه ایران و همچنین تزریق نفت به بازار جهانی شد.  در داخل مرزها،  همین مبارزات شرافتمندانه از طریق نمایش «نبرد» با مافیا،   حمایت از همجنس‌گرایان،  و به ویژه افتتاح سیرک مفرح «امیرارجمند» صورت پذیرفت.   

دارودستة اوباما در دانشگاه به «امیرارجمند» تریبون داده‌اند تا ایشان،  ضمن تأکید بر اجرای قانون اساسی انسان‌ستیز جمکران،   خواهان احترام به مفاد «اعلامیة» جهانی حقوق بشر شده و نه تنها خری‌ات خویش که بی‌شعوری اربابان‌شان را نیز به اثبات برساند که بخوبی رسانده.   و همه دریافتند که اوباش محفل سبز هنوز که هنوز است از «انسان‌محوری» در اعلامیة‌ جهانی حقوق‌بشر آگاه نشده‌اند.                    

داستان ما به اینجا رسید که اوباما،  غلام حلقه به گوش «قبیلة‌ طلائی»،   طی یک سخنرانی گوساله‌فریب خواهان خروج نظامیان آمریکا از افغانستان شد.   سپس 28 کشور عضو «سازمان جهانی انرژی» با سرازیر کردن ذخائر استراتژیک نفت‌،  به میزان دو ماه مصرف جهانی،  بهای نفت را کاهش دادند.   آنگاه وزیر امورخارجة بریتانیا با همتای اماراتی‌اش یواشکی وارد افغانستان شد و ... و این تحرکات از قضای روزگار با «نشست امنیتی» در جمکران و انفجار بمب در یک بیمارستان افغانستان تقارن زمانی یافت.  پس از این انفجار،   علی خامنه‌ای طی دیدار با حمید کرزای در کمال وقاحت اعلام داشت،   تا وقتی نظامیان آمریکا در افغانستان حضور دارند،   عملیات تروریستی ادامه خواهد یافت.   به مصداق مثل،  «سگ در سایة دیوار راه می‌رود،  گمان می‌کند سایة‌ خود اوست»،   علی خامنه‌ای نیز ضمن بازنشخوار پیام اوباما آن را به حساب خودش نوشته.

حنازرچوبه،  مورخ 25‌ ژوئن 2011‌،  در گزارشی با کد:  30447276 می‌نویسد،   خامنه‌ای به کرزای گفت،   تا نظامیان آمریکا از افغانستان خارج نشوند «امنیت واقعی» برقرار نخواهد شد:

«[...] رهبر معظم [...] امروز در ديدار [با] رئيس جمهور افغانستان [...] تأكيد كردند:  تا زمانيكه نظاميان آمريكائي در افغانستان حضور داشته باشند،  امنيت واقعي برقرار نخواهد شد [...]»

کرزای نیز در پاسخ حاخ‌علی می‌گوید،   امیدواریم هر چه زودتر کشور توسط «مردم» و «جوانان» اداره شود!   بله،   بی‌جهت نیست که خامنه‌ای را رهبر «انقلاب» می‌خوانند؛  انقلاب کذا همان کودتائی است که حتی سلطنت‌طلبان نیز در انقلابی‌ات آن تردیدی به خود راه نداده و نخواهند داد،  چرا؟  چون اگر حضرات «جاوید شاه»،   این کودتای ننگین را به نام واقعی‌اش بخوانند،  برای‌شان دردسرساز خواهد بود.   در چنین شرایطی اینان نیز می‌باید بر «خیانت» ارتش،   ساواک و شهربانی به دلیل همکاری‌شان با ژنرال هویزر مهر تأئید بگذارند.  و می‌دانیم که «خیانت ارتش» به «شاهنشاه» از جمله مسائل بعید است!   حضرات حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند چنین مسائلی را مطرح کنند.   

کودتای 22 بهمن،   یعنی حکومت شیخ،   در واقع «تداوم منطقی» کودتای کلنل آیرون‌ساید بود که کودتای 28 مرداد و دیگر کودتاهای پس از 22 بهمن 1357 تا امروز را نیز شامل ‌شده.   و اگر قرار باشد دور باطل سیاست استعماری تکرار شود،   پس از «شیخ» نوبت به «شاه» خواهد رسید و شاه نیز نه تنها به ارتش و ساواک و شهربانی که به تمام گروه‌های مزدور استعمار که طی سه دهة اخیر مسلح شده‌اند نیازمند خواهد بود.   

اما در این میان اشکالاتی پیش آمده؛    لندن و واشنگتن دیگر نمی‌توانند این دور باطل را «تکمیل»  کنند.  به همین دلیل است که با امثال امیر ارجمند،  عرب‌سرخی و ... و سکینه و ملاممد خاتمی معرکه می‌گیرند و از زبان ایرانی‌نمایانی همچون «مازیار بهاری»،   خامنه‌ای مفلوک را شخص اول مملکت،  و ملی ـ مذهبی‌ها را «نخبه» می‌خوانند.   هدف استعمار نشاندن ایران‌ستیزان  «ملی ـ مذهبی» در جایگاه اوپوزیسیون حکومت اسلامی است.   شاید به همین دلیل ذوق و قریحة «سیمین دو بهبهان»،   مادر معنوی آش‌فروش‌ها نیز گل کرده و ایشان  «گردآفرید» شاهنامه را نکوهش فرموده‌اند!

خانم سیمین بهبهانی،  که فرضاً شاعر هستند،   بجای سرودن شعر،   در واقع «شعار» می‌سرایند.  ایشان پس از آنکه چند سال پیش برای پاسدار اکبر «شال و قبا» فرستادند،   به رجزخوانی «زورخانه‌ای» پرداخته و برای ورود به «گود» ابراز آمادگی کرده‌اند.   بهتر است بگوئیم «نفس‌کش» می‌طلب‌اند.   سیمین جان در شاهکار اخیرشان ضمن ستایش از شخص شخیص خودشان و تأکید بر ماندن در «دیار»،   فرموده‌اند که،  «واه، واه!»   هیچ دلم نمی‌خواد  مثل گردآفرید فریبکار باشم،   من خیلی خیلی درخشانم،   یک دشت سخن دارم،   به این راحتی شکار نخواهم شد و... و خلاصه تا میدان هست،  «ما» هم  هستیم و هنوز دل‌مان می‌خواهد سواری بگیریم:

«[...] تا گود هست [...] اهل کنار نخواهم شد [...] چابک غزال غزل هستم [...] مهار نخواهم شد[...] گيسو به حيله چرا پوشم گردآفريد چرا باشم [...]»

بله از سیمین بهبهانی یاد بگیریم؛   گردآفرید که برای حضور در صحنة نبرد،  کلاه خود بر سر گذاشته «حیله‌گر» بوده.  گویا برای تأمین رضایت سیمین‌جان،   «گردآفرید» می‌بایست با گیسوی افشان یا با روسری بر اسب سوار می‌شده.  حضورشان بگوئیم،‌  حتی اسب سواری تفریحی نیز در چنین شرایطی ممکن نیست؛  شما که اهل سواری هستید!  «جونم براتون بگه»،   گردآفرید که برای نبرد لباس رزم برتن کرده،‌   فریبکار بوده  اما خانم سیمین بهبهانی که به مداحی فعلة فاشیسم اشتغال دارند «شرافتمند» هستند.   

سرکار خانم بهبهانی!   شما که «شعار» می‌سرائید،  چرا به گردآفرید چسبیده‌اید؟!   الگوهای سرکار تا آنجا که ما می‌دانیم «مردمی ـ  مذهبی» هستند،   چرا به سراغ فاطمه و زینب و زهرا و ... و همپالکی‌های‌تا‌ن نمی‌روید؟   چرا به سراغ آن‌هائی نمی‌روید که «بدون حیله»،   از سر ذلت و حقارت،   نماد بردگی بر سر دارند و با لات بازی و شعار و مغلطه،  «حضور زن» را در جامعه بجای «حقوق انسانی زن» نشانده‌اند؟   چه شده که چشم چپ‌تان به گردآفرید افتاده؟   با الگوهای مقدس‌ و مذهبی‌تان در تضاد قرار می‌گیرد؟

سرکار خانم!   «به حیله» گیسو مپوشانید!    به اطاعت از رهبر کبیر انقلاب‌تان لچک سر کنید و از تکذیب دروغ‌هائی که در مورد حضور فعال‌ شما در تظاهرات 8 مارس 1979 توسط ریزه‌خواران سفرة «ولایت» ردیف می‌شود،  همچنان خودداری فرمائید.   ولی ما همینجا می‌گوئیم که در تظاهرات زنان ایران بر علیه حجاب،   سیمین بهبهانی،  مدعی پرمدعای «شاعری» شرکت نداشت.   نه سیمین بهبهانی حضور داشت،   و نه آن خاله شلخته‌هائی که ضمن نشخوار دروغ‌های کیهان ادعا می‌کنند،   روز 8 مارس 1979 در تهران برف می‌بارید!  هیچکدام‌تان نبودید؛   به فرمان امام‌تان در این تظاهرات شرکت نکردید.   با توجه به اینکه سرکار خانم بهبهانی،   همچون دیگر آش‌فروش‌ها،   پیرو امام روشن‌ضمیر میرحسین هستند، هیچ دلیلی ندارد خود را به فروغ فرخزاد بچسبانند:‌    

«گيسو به حيله چرا پوشم گردآفريد چرا باشم [...]تنها صداست که می‌ماند،  من ماندگار نخواهم شد [...]در عين پيری و بيماری دستی به يال سمندم هست،   مشتاق تاختنم [...]»

چه باید گفت؟  همچنان که می‌بینیم به مصداق سرپیری و معرکه‌گیری،   خانم بهبهانی مشتاق تاختن‌ شده‌اند!   گویا طی این سه دهه در شاهراه استحماری کوفتن پتک ولایت و جفنگیات شیعی‌مسلکی بر سر زن ایرانی کم تاخت‌وتاز کرده‌اند!   اصولاً «مردمی ـ مذهبی»،   یا «ملی ـ  مذهبی» اهل سواری است،   از اینرو مثل «سگ حسن دله» به همه ‌جا سر می‌کشد!
      
شیفتگی لندن و واشنگتن به این جماعت دلیل موجه دارد.   اگر فراموش نکرده باشیم،   نهضت «عاظادی»،   از زبان «آورام» یزدی خواهان «استقلال چچنی» شده بود،   و هنوز هم هیچیک از اعضای این نهضت منفور اظهارات مداخله جویانة رهبر نهضت‌ کذا را در امور همسایة ایران،   فدراسیون روسیه تکذیب نکرده‌اند.   روشن‌تر بگوئیم،   محفل شیخ مهدی بازرگان برای حفظ منافع اربابان‌اش،   از قرار دادن ملت ایران در برابر لولة توپ استراتژی مسکو حمایت می‌کند،  و از رویاروئی با روسیه استقبال به عمل می‌آورد!   حکومت اسلامی نیز دقیقاً در همین مسیر قرار گرفته،   منتهی سیاست اربابان‌اش در غرب چنین ایجاب می‌کند که این حکومت پوشالی را «ضدآمریکائی» بنمایاند.   جای تعجب نیست که «بی‌بی‌سی» و رادیوفردا نیز بکوشند تا جیره‌خواران آنگلوساکسون‌ها را محبوب «روسیه» معرفی کنند!

حقنه کردن چنین دروغ شاخداری از لات‌بازی آمریکا و متحدان‌اش در شورای امنیت آغاز می‌شود.   به این ترتیب که لندن و واشنگتن با ارائة یک متن کشکی و فاقد مشروعیت حقوقی می‌کوشند از آن «قطعنامه» بسازند،   همچنانکه در مورد عراق نیز چنین کردند.   یانکی‌ها با تکیه بر «نگرانی جامعة جهانی»،  کشور عراق را مورد تهاجم قرار دادند و سال‌هاست که  دکان‌های حقوق‌بشرشان در مورد اوضاع اسف‌بار ملت عراق خفقان اختیار کرده‌اند؛   این خفقان همچنان ادامه دارد.

در مورد لیبی نیز شاهدیم که حقوق‌بشر فروشان در سکوت فرو رفته‌اند؛  دلیل هم اینکه،  ارتش آدمخوار ناتو،  ارتشی است «الهی» که در راه «حق» با «دشمن» می‌جنگد،  در نتیجه تمام جنایات‌اش نادیده گرفته می‌شود.   این ارتش هم «مشروعیت الهی» دارد،   هم خیلی «مؤدب» است!  وقتی «اشتباه» می‌کند و انسان‌ها را به بمب و موشک می‌بندد،   پوزش می‌طلبد!   ولی رفتار همین «ارتش مؤدب» زمانیکه خبر «شاهکارهای‌اش» منتشر نمی‌شود،   با ادب و نزاکت بیگانه است.   به عنوان نمونه،   درگیری بین مسلمانان و مسیحیان در مصر هیچ ارتباطی با این سازمان جهنمی نداشته و ندارد!   دلیل کشتن و به گروگان گرفتن خبرنگاران و فیلم‌برداران غیرآمریکائی در عراق و افغانستان به این ترتیب «روشن‌تر» می‌شود.   از مطلب دور افتادیم،  بازگردیم به روند قطعنامه‌سازی یانکی‌ها.

اینان که از طریق پادوهای‌شان در بازارسیاه به ملایان سلاح و تجهیزات نظامی می‌فروشند، اخیرًا هواپیمائی ملی ایران را به اتهام دست داشتن در «حمل تجهیزات کشتار جمعی» تحریم کرده‌اند!   بوق‌های‌شان هم فرصت را غنیمت شمرده،   مخالفت وزارت امور خارجة روسیه با این تحریم‌ها را به حساب طرفداری روسیه از حکومت جمکران گذارده‌اند!   حال آنکه ایالات متحد از یک‌سو به اوباش جمکران نظیر کدیور و امیر ارجمند در دانشگاه‌های‌اش تریبون می‌دهد،   و از سوی دیگر،  از طریق شرکت‌های ثالث به ملایان  تسلیحات نظامی می‌فروشد.   دلیل واقعی تحریم هواپیمائی ملی ایران را می‌باید از زبان خامنه‌ای بشنویم.   رهبر جمکران در ملاقات با کرزای می‌گوید:

«[...] امريكائي‌ها نسبت به قبل،   در منطقه و حتي در جهان بسيار ضعيف شده‌اند و [...] تلاش دارند [...] ضعف خود را در منطقه جبران كنند [...]»

اتفاقاً خامنه‌ای بخشی از واقعیت را می‌گوید.   اما حاخ‌علی‌ فراموش کرده که تضعیف آمریکا،   به معنای تضعیف نوکران‌اش یعنی حکومت‌های اسلامی از جمله حکومت جمکران خواهد بود!    با در نظر گرفتن این مهم،   به استنباط ما هدف اصلی گاوچران‌ها از اعمال تحریم کذا بر هواپیمائی ملی این است که از یک‌سو در ارتباط روسیه با ایران مانع ایجاد کنند،   و از سوی دیگر،   سلاح‌های کشتار جمعی را مستقیماً و یا از طریق شرکای اروپائی‌شان به دست ملایان برسانند.   به این ترتیب یانکی‌ها به بهانة تشدید تحریم‌ها و سخت‌گیری،   در عمل تحریم‌های شورای امنیت را به دست خود نقض خواهند نمود!   هم‌اینان جهت جایگزین کردن رهبر مافیای شهر «بوستون» چنان جنجالی به راه انداخته‌اند که بیا و ببین! 

 رسانه‌ها عربده می‌کشند که،  این تبهکار پس از 20 سال دستگیر شده!   این روندی است که از الگوی دستگیری نازی‌های از کار افتاده الهام گرفته.   آمریکا پس از اینکه حضرات «نازی‌های» فراری فرسوده می‌شدند،   و یا به قولی «می‌سوختند» آنان را به دست سازمان‌های به اصطلاح مدافع یهودیان می‌داد تا میدان مناسب جهت لاف و گزاف در باب پیگیری حقوق یهودیان برای نوکران‌شان فراهم آید.   در مورد دستگیری رهبر مافیای «بوستون» نیز واقعیت این است که تبه‌کار مذکور 80 ساله شده؛    زمان بازنشستگی‌شان فرا رسیده،  و حاکمیت آمریکا در این توهم دست‌وپا می‌زند که ضمن بازتولید صحنه‌سازی «نازی‌گیری» برای رهبران از کار افتادة مافیا،  می‌تواند افکار عمومی را همچنان بفریبد.  اصولاً این حاکمیت غرق توهم است؛  از اینرو در ایران نیز دست‌اندرکار همین صحنه‌سازی‌ها شده.

گر چه آدم‌صورتان سگ‌صفت مستولی‌اند ...
  













...












Share