چهارشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۳

بمباران مردمی!



همزمان با انتشار خبر جانگداز توقف فعالیت شرکت‌های نفتی آمریکا،  کانادا،  آلمان،  ترکیه و ابوظبی در اقلیم کردستان عراق ـ  ایریب،  مورخ 13 اوت 2014 ـ   یورنیوز،  بوق لندن‌ هم از خواب غفلت بیدار شد و به یاد آورد که «دمکراسی» اهدائی لندن،  واشنگتن و برلن به اوکراین،   چندصد هزار نفر از ساکنان جنوب و شرق اینکشور را به روسیه پناهنده کرده!  بله،   گویا هوا خیلی‌خیلی باید پس باشه،   که «جانبداری» بوق لندن از فاشیست‌های اوکراین چند میلیمتر کاهش یافته!   ولی خوب این کاهش جانگداز را سگ‌های هار «رایش‌ستان» از طریق معلق زدن دست‌جمعی در مسیر سیاست سنتی «نفی» جبران می‌کنند!   نفی ایرانی،  نفی عراقی،‌ نفی یهودی،  ‌نفی موجودیت اسرائیل،  و از همه مهم‌تر،  نفی اعضای بریکس و پیمان شانگهای!

وظیفة‌ نفی اعضای بریکس و شانگهای را چماقداران طرفدار محمد‌خاتمی برعهده دارند.   اینان که ظاهراً،   یعنی در رسانه‌ها «زندانی» به شمار می‌آیند،  ‌ هر آنچه بگویند،  تحت تعقیب قانونی قرار نخواهند گرفت.   به ویژه برای پارس کردن به روسیه و چین از «آزادی و استقلال» کامل برخوردارند.   در واقع آنچه حکومت زال‌ممد نمی‌تواند بر زبان آورد،  یعنی ستایش کانون تروریسم به عنوان حامی دمکراسی و نفی چین،‌ هند و‌ روسیه  را از زبان الکن هم اینان بیرون می‌کشد.   به عنوان نمونه،   نگاهی داشته باشیم به بخشی از نامة «تاج‌زاده!» سال‌های سال پس از اینکه بسیاری مورخین و محققین عملکرد دولت آمریکا را به عنوان یک ساختار تروریست محکوم کرده‌اند،   این جانور وحشی که به اصطلاح انقلاب ضدامپریالیستی هم کرده،‌   «حقوق بشر و دمکراسی» را در «غرب» کشف می‌کند:

«[...] اصول‌گراها [...] در سال84 نگاه به شرق را راه نجات کشور خواندند.  منظور ظاهرا قطع مذاکرات هسته‌ای با غرب و حل مسئله از طریق گفتگو با روسیه و چین بود.  اما راهبرد مزبور دست کم نزد گروهی از آنان معنای دیگری داشت و آن نفی دموکراسی و حقوق بشر به زعم آنان غربی و الگو گرفتن از رژیم های شرقی بود[...]»
منبع:  اطلاعات‌نت،  مورخ 13 اوت 2014      

اشتباه نکنیم عنتر محفل گوبلز طرفدار «دمکراسی و حقوق بشر» نیست؛   از سیاست لندن و واشنگتن در تقابل با چین و روسیه طرفداری می‌کند.   همانطور که آخوند مطهری ـ  این فرد  به دخترش، همسر علی لاریجانی،  اجازة تحصیل در دانشگاه را نداد ـ ‌ در «آثارش» لیبرالیسم را به ابزار توجیه لیسیدن ماتحت پاشنه آهنی‌های غرب تبدیل کرده بود.   در واقع،   اگر تاجزاده طرفدار دمکراسی و حقوق بشر می‌بود،   خواست خود را به صراحت مطرح می‌کرد.  به عبارت دیگر،‌   برای حمایت از دمکراسی نیازی به پارس کردن به چین و روسیه نیست!   ولی خوب «زبان» لات و اوباش هرگز زبان صراحت دمکراتیک نبوده،   و نخواهد بود.   زال‌ممدها در اسطوره‌های ادیان ابراهیمی دست‌وپا می‌زنند و زبان‌شان نیز با زبان معاصر بیگانه است.  ادبیات اینان،‌  ادبیات دوران تحجر بشر است و خیلی که پیشرفت کنند،  سر از طویلة مک‌کارتیسم در می‌آورند و به نفرت‌فروشی و الصاق برچسب می‌نشینند.   و همچنانکه می‌بینیم تاج‌زاده نیز سر در همان آخور گذاشته و به بازنشخوار پروپاگاند سازمان سیا ادامه می‌دهد.  سطور فوق نمونه‌ای است بارز از ادبیات سیاسی تروریسم. 

ادبیاتی که بر «نفی» متمرکز شده،‌   نفی «چین و روسیه.»   به ادعای تاج‌زاده حکومت ملایان جمکران از سال 1384،‌   با هدف قطع مذاکرات هسته‌ای،  و همچنین «نفی دمکراسی و حقوق بشر» به چین و روسیه نزدیک شده بود!    به عبارت دیگر،   می‌باید این اسطوره را بپذیریم که در دوران نکبت‌بار محمد خاتمی،   دمکراسی و حقوق بشر بر ایران حاکم بوده و با آمدن احمدی‌نژاد این دمکراسی و حقوق بشر را «لولو» خورده‌!   چرا که،‌  دولت احمدی نژاد به ادعای تاج‌زاده به چین و روسیه نزدیک شده!   ادعاهای خنده‌دار تاجزاده هم مانند شایعات کودکانة کاخ سفید در مورد سقوط هواپیمای مالزیا ایرلاینز ـ 17 ژوئیه 2014  ـ‌  از اسناد و شواهد بی‌نیاز است!   جهان حقیر لات،   همچون جهان موهوم قواد خلیل‌الله جهان دوقطبی‌های کاذب است که بر «ادعای پوچ» استوار شده.   در این جهان موهوم جز «ظالم و مظلوم و حق و باطل» هیچ نخواهیم یافت.   به عبارت دیگر،‌  در این عرصة توحش،  برخورد منطقی و غیرجانبدار و حقوقی وجود ندارد.   و این نگرش انسان‌ستیز را در نظام رسانه‌ای «رایش‌ستان» به صراحت می‌توان مشاهده کرد.   

پیش از ادامة مطلب یادآور شویم برخلاف ادعای مارک لانگفان،  «رایش‌ستان»،  به عنوان مجموعة‌ ضدیهود هیچ تقابلی با اردوگاه غرب ندارد!   چرا که هدف این رایش‌ستان،‌  همچون هدف بروکسل‌ستان هدایت سرمایه به سوی مراکز تصمیم‌گیری آنگلوساکسون است.   در هر حال،   آنچه ما به عنوان رایش‌ستان مطرح کردیم،‌  بروکسل‌ستان و حکومت‌های اسلامی،‌   به ویژه حکومت جمکران را شامل می‌شود.  ویژگی این مجموعه همچنانکه بالاتر گفتیم،   نظام رسانه‌ای «جانبدار» است که اطلاع رسانی را با توحش تعلقات و تعصبات در هم می‌آمیزد.   به عنوان نمونه نگاهی داشته باشیم به تیتر سایت فیگارو،   در مورد برندگان جایزه فیلدز:

«یک زن و یک تبعة‌ فرانسه برندة‌ جایزة فیلدز شدند.»
منبع:‌ فیگارو،  مورخ 12 اوت 2014

پایه و اساس پروپاگاند آتلانتیست ـ برتری‌طلبی و تخریب و نفی دیگری ‌ـ  در همین یک جمله قابل رویت است.   یک مرد فرانسوی جایزة فیلدز را به دست آورده،  حال آنکه موجودیت برندة دیگر این جایزه،  به جنسیت‌اش ـ  زن بدون نام و نشان و تابعیت ـ  تقلیل یافته!   برای خنده بگوئیم که آن تبعة فرانسه،  در واقع تبعة کشور برزیل است که در مرکز تحقیقات علمی دولت فرانسه کار می‌کند،  ‌ ولی از آنجا که برندة‌ جایزة «فیلدز» شده،  مهر وی گویا به دل فیگارو افتاده باشد!    البته هدف تبلیغاتی فیگارو،  بخش خاصی از ملت فرانسه است که خود را کاتولیک «متعهد» می‌داند،   و می‌باید به «تعصبات» و تعلقات «ملی‌گرایانه‌‌اش» هم میدان داده شود تا روند گسترش فاشیسم در قالب نفی اقلیت‌های قومی و بومی و دینی تداوم یابد.   همان شیوة «غیرحقوقی» که طی سدة اخیر در سراسر بروکسل‌ستان جاری و ساری  بوده،  و هنوز هم هست.   این شیوه را «غیر‌حقوقی» می‌خوانیم،   چرا که جانبدار است و «برابری» را نفی می‌کند.  اگر نگرش جانبدار بر فیگارو حاکم نمی‌بود،  به شیوه‌ای در مورد برندگان جایزة فیلدز «خبررسانی» می‌کرد که هیچیک در «جایگاه برتر» قرار نگیرند.   در اینصورت سازمان سیا مسلماً به مسئولان فیگارو «تذکر» می‌داد که از «راه راست» منحرف نشوند و «اصول» را رعایت کنند.   اصولی که تمام رسانه‌های رسمی «رایش‌ستان» وظیفه دارند از آن پیروی کنند.  پایه و اساس اصول مذکور،  حمایت بی‌قید و شرط و همه جانبه از «روابط یکسویه» است.  حمایت از کودتا در اوکراین،  ‌ حمایت از موشک‌پرانی‌های حماس و همچنین حمایت از تهاجم نظامی اسرائیل به غزه،  و ... و اخیراً هم حمایت بی‌قید و شرط از تهاجم هوائی یانکی‌ها به کشور عراق. 

همینجا بگوئیم،   این تهاجم که تحت پوشش «حمایت» از حقوق‌انسان‌ها و ‌بدون مجوز شورای امنیت صورت می‌گیرد،   فاقد مشروعیت قانونی است.   ولی شاهد بودیم که لوتی و عنترهای سازمان سیا در سراسر جهان از این عملیات حمایت به عمل آوردند،   و نهایت امر فواد معصوم،   رئیس‌جمهور عراق نیز با تکیه بر بمب‌های ارباب موفق شد بر علیه نوری المالکی کودتا کند!   و جالب اینجاست که روز گذشته،   تمام مقامات حکومت‌ زال‌ممد ـ  این حکومت ظاهراً مدعی نبرد با آمریکاست ـ   هم‌صدا با اتحادیه اروپا از کودتای رئیس جمهور عراق حمایت کردند،   البته به استثناء حسن روحانی!

بله،   حسن فوتبال موضع متفاوتی گرفت و حساب‌اش را از رهبر قلعة حیوانات جدا کرد و ... و اینچنین بود که امروز قلادة مقام معظم را گشودند تا ضمن حمایت از کودتای عراق،  به صورت غیرمستقیم زبان به تهدید روحانی بگشاید و دولت را از نزدیک شدن به آمریکا برحذر دارد.  ولی از قضای روزگار،   این علی خامنه‌ای است که آرزوی پریدن به آغوش آمریکا را دارد،  نه روحانی!  در واقع خامنه‌ای به روحانی حسادت می‌کند،  از اینرو در جمع سفیران حکومت اسلامی تأکید کرد،   مذاکره با آمریکا،   فقط در مورد مسائل هسته‌ای مجاز است و این مذاکرات هم «بی‌فایده» بوده:  

«[...] آمریکایی‌ها نه تنها دشمنی‌ها را کم نکردند بلکه تحریم‌ها را هم افزایش دادند!  البته می‌گویند این تحریم‌ها جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینة تحریم هم فایده‌ای نداشته [...]»
منبع: ایسنا،  مورخ 13 اوت 2014،  کدخبر: 93052211408      

بله این مذاکرات «فایده» نداشته،   ولی جالب اینجاست که خامنه‌ای می‌خواهد مذاکره کنندگان «مهارت دیپلماتیک» داشته باشند و پشت دشمن را به خاک برسانند:

«[...] مهارت دیپلماتیک [...] استفاده به موقع و بجا از انعطاف و اقتدار [است] و معنای دیگر این ویژگی نرمش قهرمانانه است که صلح امام حسن [...] پرشکوه‌ترین نمونه تاریخی آن به شمار می رود [...] نرمش قهرمانانه [...] معنای واضحی دارد که نمونه آن در مسابقه کشتی نمایان است [...] در این [...] اگر کسی قدرت داشته باشد اما انعطاف لازم را در جای خود بکار نگیرد قطعاً شکست می‌خورد اما اگر انعطاف و قدرت را به موقع مورد استفاده قرار دهد پشت حریف را بخاک می‌نشاند[...]»
همان منبع

در وراجی‌های علی خامنه‌ای از «حقوق قانونی» هیچ خبری نیست!   رهبر قلعة‌ حیوانات به این توهم دچار شده که مذاکرات هسته‌ای،   همان مسابقات کشتی است،‌  در نتیجه یک برنده دارد،   و یک بازنده!   هر چند،   تساوی هم می‌تواند نتیجة مسابقه باشد،   حماقت علی خامنه‌ای در حدی است که از در نظر گرفتن این امکان عاجز مانده.   در هر حال،   مذاکرات حقوقی هیچ ارتباطی با مسابقات ورزشی ندارد،   این ترادف کلی و ابلهانه را طویلة اسلامی رایش ایجاد کرده تا صراحت حقوقی را از مذاکرات هسته‌ای بزداید و آن را در ابهام قرار دهد.   و جالب اینجاست که در ادامة چرندبافی رهبر،‌  مم‌جواد ظریف نیز یک لایة نوین بر ابهام افزوده و تأکید می‌کند که،   «ما به قدرت خود باور داریم و هیچ ابرقدرتی را به رسمیت نمی‌شناسیم»:
  
«[...] ما مصمم هستیم سیاست خارجی طراحی شده از سوی رهبر معظم انقلاب را به بهترین وجه اجرا کنیم و در اجرای آن،   به قدرت لایزال و برتر الهی اعتماد داریم،  و هیچ قدرتی را ابرقدرت نمی‌دانیم[...] به قدرت ملی و توان کارشناسی خود باور داریم و بر اساس این باور در مقابل قدرت‌های ظاهری مغلوب نخواهیم شد[...]»
همان منبع

همچنانکه می‌بینیم در بیانات پیامبرگونة مم جواد ظریف هم هیچ اثری از صراحت حقوقی به چشم نمی‌خورد.   در واقع،   وزیر امور خارجه زال‌ممد به بازنشخوار «بیانات» محمد صاد در حدیث و روایات مشغول شده و همان چرندیات تاج‌زاده را بازتولید می‌کند.   منتهی مم‌جواد نمی‌تواند مستقیماً چین و روسیه را مورد تهاجم قرار دهد،   این وظیفه را به زندانیان تزئینی  واگزار کرده‌اند تا در مسیر الزامات آتلانتیسم به چین و روسیه،   اعضای بریکس و شانگهای پارس کنند.   چرا که چین و روسیه انحصار مالی و اقتصادی بروکسل‌ستان را از میان برده‌اند و از همه مهم‌تر پیش‌خدمتی زال‌ممد برای اردوگاه غرب را علنی کرده‌اند.   گلایة امیرعبداللهیان از کمبود بمباران یانکی‌ها شاهدی است بر این مدعا!

امیرعبداللهیان،   معاون وزارت امور خارجه در امور آفریقا و کشورهای عرب،   ضمن حمایت از کودتای رئیس‌جمهور عراق،‌   مبارزه با تروریسم را وظیفة مردم عراق دانسته و از اینکه آمریکا به اندازة کافی داعش را بمباران نمی‌کند،   انتقاد به عمل آورده:  

«[...] امیرعبداللهیان [...] تعیین نخست‌وزیر جدید عراق از سوی رئیس‌جمهور اینکشور را گامی اساسی در تکمیل روند سیاسی عراق دانست [...] و افزود: [...] مردم عراق [...] در تامین امنیت [...] اینکشور و مبارزه با تروریسم نقش اصلی را برعهده دارند [...] حملات بسیار محدود آمریکا به مواضع داعش در شمال عراق نشان می‌دهدکه کاخ سفید در مبارزه با تروریسم، گزینشی و تبلیغاتی عمل می‌کند».
 منبع: ‌ایریب،‌  مورخ 13 اوت 2104  
                                         
 بله،   مبارزه با تروریسم «وظیفة مردم عراق» است!   در نتیجه،‌  آمریکا هم بخشی است از همین «مردم عراق» که به وظیفة خود عمل نمی‌کند!   اینهم یک نمونة دیگر از ترهات بافی اسطوره‌ای است که در وزارت امور خارجة زال‌ممد رواج فراوان دارد.   یادآور شویم امیرعبداللهیان همان کسی است که اخیراً برای حل بحران غزه،  «آلمان واقع‌بین» رویت کرده بود!  بد نیست بدانیم که این آلمان به اصطلاح «واقع‌بین» و مسلماً «مستقل»،   نه تنها اجازه نیافت ذخائر طلای خود را از آمریکا خارج کند،‌  که حتی به هیئت آلمانی اجازه ندادند از این ذخائر در صندوق بانک مرکزی آمریکا صورت‌برداری نماید!   به گزارش «تله‌سور»،   مورخ 2 2 اوت 2013،‌  آلمان دارای بزرگ‌ترین ذخیرة طلا  ـ 3396 تن ـ  در جهان است و بخش اعظم این ذخائر در آمریکا «گیر» کرده!    خلاصه،   این آلمان خیلی «مستقل» است هر چند در استقلال به پای حکومت زال‌ممد نمی‌رسد.   چرا که حکومت جمکران اختیار تمام ذخائر ارزی‌اش به دست ارباب است،   و به همین دلیل 35 سال است که شعار «نبرد با آمریکا» سر می‌دهد.   همانطور که محمد مصدق هم شعار نبرد با انگلستان می‌داد تا بانک‌های لندن را فربه‌تر کند.  از اینرو در آستانة میعاد 28 مرداد،   سگ‌های‌هار محفل «شیخ و شاه» برای بازتولید سناریوی «ایران،  پل پیروزی آتلانتیسم» بسیج شده‌اند و برای ارباب دم می‌جنبانند.   حزب توده بر طبل «انقلاب در انقلاب» می‌کوبد،  ‌ علی خامنه‌ای می‌خواهد با مهارت دیپلماتیک پشت حریف را به خاک بمالد،  ‌ممد جواد ظریف به صدر اسلام بازگشته و خود را در جایگاه محمد صاد رویت کرده و ... و حسن روحانی که پیشتر گروهی را به جهنم فرستاده بود،   ضمن «توجیه» جفنگیات‌اش،‌   اینک زبان به تهدید «خرابکاران» گشوده!

بله به ادعای حسن فوتبال،‌   عده‌ای خرابکار از اتاق فکر پای به عرصة عملیات گذاشته‌اند و رئیس دولت تف و تکفیر می‌خواهد حساب‌شان را برسد:       

«[...] امروز به جائی رسیده‌ایم که برای حفظ منافع ملی و رفع معضلات و توسعه کشور اگر ببینیم، گروه و اقلیتی در گوشه و کنار از اتاق فکر خارج شده و وارد اتاق عملیاتی شده‌اند، باید بدانند که دولت هم از اقدامات آن‌ها آگاه است و هم در این زمینه جملات متناسب با تخریب آن‌ها را به کار خواهد برد[...]»
منبع: ایسنا،  مورخ 13 اوت 2104،  کدخبر 93052211324 

بیانات حسن روحانی همچون اظهارات خامنه‌ای و مم‌جواد ظریف،   دقیقاً در چارچوب همان تیتر فیگارو تنظیم شده؛   ابهام‌پرور،‌  برتری طلبانه،  و خلاصه بگوئیم «غیرحقوقی» و یک‌سویه است.   در واقع ادبیات حسن روحانی،  ‌ همچون ادبیات گاوچران‌ها و متحدان اروپائی‌شان «جانبدار» و غیرحقوقی  است.   اینان بدون استثناء به «ادبیات فاشیسم» متوسل می‌شوند،   از اینرو زبان‌شان در هرحال فاقد نزاکت دیپلماتیک است.   به عبارت دیگر،   وقتی حسن روحانی «مذاکره‌هراسان را به جهنم» و بهشت حواله می‌دهد،  یا زمانیکه خامنه‌ای و دیگر مقامات حکومت زال‌ممد به هتاکی می‌نشینند،   «ادبیات سیاسی فاشیسم» را به کار گرفته‌اند.  به همچنین زمانی که این اوباش زبان به تملق و ستایش و تمجید می‌گشایند،  باز هم از چارچوب «نزاکت و صراحت» زبان دمکراتیک خارج شده‌اند.   روشن تر بگوئیم،   هتاکی و مداحی به یکسان «موهن» است،‌  چرا که انسان را از جایگاه واقعی‌اش خارج کرده،   او  را در «ابهام» یک جایگاه مجازی  ـ  پست یا برتر ـ  قرار می‌دهد.


یکشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۳

رایش‌ستان!




«اسرائیل در خواست صلح صادق نیست؛  اگر چه اگر صادق هم بود،  غلط می‌کرد[...]»
منبع:  دفترحفظ و نشر آثار علی خامنه‌ای،  مورخ 8 اوت 2014 

به نظر می‌رسد رهبر قلعة‌حیوانات از اعلام مواضع یک‌جانبة‌ ارباب‌شان دلگرم شده و ادب و فرهنگ اسلامی‌‌شان شکوفائی یافته!

سرانجام باراک اوباما در تاریخ 7 اوت سالجاری،   «مخالف تروریسم» از آب درآمد!  و جالب اینجاست که مخالفت اوباما با تروریسم خود بر شیوة‌ تروریسم ـ  یکجانبه‌گرائی ـ  منطبق شده!   شاید به همین دلیل کاخ سفید مواضع «بشردوستانه» و خررنگ‌کن‌ و ابله‌پسنداش را شب پیش از «وقوقیه» ـ  8 اوت سالجاری ـ  اعلام داشت تا هم پادوهای جمکرانی‌اش را برای جفتک‌پرانی به شورای امنیت سازمان ملل تشویق کند،  و هم غبار غم از دل پاشنه آهنی‌های بروکسل‌ستان بزداید که خاطرة تلخ 8 اوت 2008 را از یاد نبرده‌اند!   چرا که،  میعاد 8 اوت به جنگ سه روزة گرجستان ارجاع می‌دهد،  و به توسری محکمی که ارتش آدمخوار ناتو و نوچه‌اش ساکاشویلی دریافت کردند،  و ... و یاد این توسری آنچنان تلخ و جانگداز است که «ویکی‌پدیا» در کمال «نزاکت و ادب اسلامی» آن را از بخش میعادهای تاریخی 8 اوت «پاک» کرده!

بله،  پیروان قواد خلیل‌الله بدون استثناء‌ در سنگر تروریسم ـ  روابط یک‌سویه ـ  لنگر انداخته‌اند و چرا راه دور برویم،   همین سایت بی‌بی‌سی که بمباران هیروشیما را به حساب صلح‌دوستی یانکی‌ها نوشته بود،   در 69 امین سالگرد بمباران اتمی ناکازاکی ـ  9 اوت 1945 ـ  ادعا می‌کند،   «مردم با شنیدن خبر بمباران داعش به رقص و پایکوبی پرداختند»:

«[...] به گفته ژیار گل،   خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی در اربیل پس از حملات آمریکا علیه دولت اسلامی روحیه نیروهای پیشمرگ‌ کرد تقویت شده و خیابان های اربیل و کرکوک شاهد جشن و پایکوبی مردم بوده است[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ‌9 اوت 2014

خلاصه جنگ‌زرگری سگ زرد و شغال ـ  حماس و بنیامین نتانیاهوـ  که به کشتار غیرنظامیان فلسطین منجر شد،‌  فرصتی طلائی به سردمداران بین‌المللی تروریسم جهت بازسازی محور فاشیسم اهداء کرده.  و اینچنین بود که باراک اوباما،  رهبر تروریسم بهارعرب با صورتک «مبارزه با تروریسم» به میدان آمد تا ویراست نوینی از تروریسم ـ  استقلال از مقررات بین‌المللی ‌ـ  را به ارزش بگذارد.

کشتار غیرنظامیان غزه،  نه تنها برای حکومت زال‌ممد رایش،  که برای تفنگ‌فروش‌های غرب،   به ویژه برای دولت دست نشاندة‌آلمان «فواید» بسیار دارد!   این دولت که علاوه بر حمایت بی‌قید و شرط از تروریسم بهارعرب،‌ ‌  تحت نظارت سازمان سیا،  سلاح‌های پیشرفته و زیردریائی‌های اتمی «دلفین» در اختیار اسرائیل قرار می‌دهد،   و چپ‌گرائی را در گرو اسرائیل‌پرستی گذاشته،   قرار شده بر حل بحران فلسطین و مبارزه با تروریسم هم نظارت داشته باشد.  چرا که وزارت امور خارجه حکومت زال‌ممد رایش «کشف» کرده مواضع ‌مقامات آلمان «واقع بینانه» است!   این «کشف» شکمی را به امیرعبداللهیان،  معاون وزارت امور خارجه جمکران مدیون‌ایم که اخیراً برای یافتن «راهکار سیاسی» حل بحران فلسطین،   و همچنین «مبارزه با تروریسم» به آلمان تشریف‌فرما شده بودند:

«[...] امیرعبداللهیان در بازگشت از آلمان [اظهار داشت] بررسی راهکار سیاسی کمک به مردم فلسطین [...] مورد توجه دو طرف بود[...] ضرورت مبارزه با افراط‌گرائی و تروریسم و مهار پیامدهای اجتناب‌ناپذیر منفی آن بر منطقه و جهان مورد توجه درست مقامات آلمان است[...]»
منبع:  ایریب،‌  مورخ 8 اوت 2014

بله،   این دروغ شاخدار را فعلاً دو دستی تحویل بگیرید که دولت آلمان،  با تروریسم مخالف است،  حال آنکه گذشته از حمایت بی‌قید و شرط از جنایات موساد و ارتش اسرائیل،  دولت آلمان از کودتای نئونازی‌ها نیز در اوکراین پشتیبانی می‌کند!   به عبارت دیگر،  دولت آلمان،‌  همچون اربابان آمریکائی‌اش حامی تروریسم بین‌المللی است.   ولی خوب از آنجا که کاخ‌سفید هم در کمال وقاحت به دروغ متوسل شده و ادعای مخالفت با «تروریسم» دارد،  پادوهای‌اش نیز این ادعای پوچ را در بوق گذاشته و در جایگاه مخالف تروریسم نشسته‌اند!   بله،   «تروریست» نیز همچون قواد خلیل‌الله به اسطوره و ادعا و ارزش تکیه دارد،   نه بر شواهد،  و استدلال و علم و منطق و ... و خلاصه بگوئیم،  تروریست «یکجانبه‌گرا» است و با قوانین حقوقی انسان‌محور ـ  روابط دو سویه ـ بیگانه است.  البته «تروریسم» ایالات متحد را سال‌ها پیش از رواج اینترنت،   مورخان و صاحب‌نظران غرب مطرح کرده‌اند و ما هم علاوه بر تحقیقات اینان،   یکجانبه‌گرائی‌های اخیر کاخ سفید را در دو کشور اوکراین و عراق در نظر می‌گیریم.

در اوکراین،   ایالات‌متحد،‌ بریتانیا و آلمان تروریست‌ها را با هدف سرکوب چپ و اخراج اقلیت‌های قومی از مناطق جنوب و شرق اینکشور به قدرت رساندند،  و ... و این سیاست جنایتکارانه ‌علاوه بر کشتار غیرنظامیان و تخریب شهرها و روستاهای مناطق مذکور، ‌ حدود یک‌میلیون آواره برجای گذاشته ـ   ولترنت،  مورخ 8 اوت 2014.   از لات‌بازی کاخ‌سفید و لوتی و عنترهای‌ اروپائی‌اش در فاجعة‌ 17 ژوئیه ـ   سقوط هواپیمای مالزیاایرلاینز ـ  هم فاکتور می‌گیریم و می‌پردازیم،   به سیاست مزورانة اینان در مورد فلسطین و عراق!         

کشتار غیرنظامیان غزه،  که به عنوان راهکاری جهت حمایت از حماس به راه افتاده بود،   برای هواداران تروریسم اسلامی ـ  حکومت جمکران و سازمان حماس ـ  فرصتی طلائی فراهم آورد!   اولی از این «فرصت» برای «تطهیر» خود و تهاجم به شورای امنیت استفاده کرد،  و سازمان تروریستی حماس نیز «وقت» را برای پاک‌سازی و تصفیة مخالفان غنیمت شمرد.

به محض انتشار خبر توافق آتش‌بس ـ 5 اوت 2014  ـ  بوق‌های سازمان ناتو از خواب بیدار شدند و به یاد آوردند که طی اینمدت ـ 17 ژوئیه تا 5 اوت ـ‌  سازمان حماس هم به پاکسازی مخالفان مشغول بوده!   وارد جزئیات نمی‌شویم،   چرا که «حماس» همچون حکومت ملایان، و دیگر تشکل‌های تروریست در مسیر «نفی و حذف» گام برمی‌دارد.   از اینرو حماس را در آغوش جیمی‌کارتر و دیگر حامیان غربی‌اش رها می‌کنیم و می‌رویم به سراغ بهره‌برداری ناشیانة طویلة اسلامی رایش ـ حکومت زال‌ممد و مخالف‌نمایان‌اش ـ  از کشتار غیرنظامیان فلسطینی ساکن غزه.

طویلة اسلامی رایش در کمال حماقت می‌پندارد که با «سرازیر کردن اشک تمساح برای قربانیان»،  خواهد توانست حکومت جنایت‌کار اسلامی را به عنوان «مخالف خشونت» جا بزند! حال آنکه «ابراز انزجار از کشتار غیرنظامیان» برای نشستن در جایگاه «مخالف خشونت» به هیچ عنوان کفایت نمی‌کند!   حتی نخست‌وزیر اسرائیل،   بنیامین نتانیاهو هم از کشتار غیرنظامیان غزه ابراز تأسف کرده.   دلیل هم روشن است، ‌  جز مادلن البرایت که کشتار غیرنظامیان عراق را «لازم و مفید» ارزیابی کرده بود،   در چارچوب حقوقی،  کشتار غیرنظامیان به هیچ عنوان نمی‌تواند «موجه» شمرده ‌شود!

خلاصه فقط بی‌بی‌سی و شرکاء می‌توانند «کاربرد بمب اتمی در هیروشیما» را «نیت پاک» و «صلح دوستی» تعبیر کرده،  چهرة کریه دولت تروریست آمریکا را بیارایند!   و جالب اینجاست که بوق وزارت امور خارجة بریتانیا همین شیوه را جهت «تلطیف» تهاجم ارتش اسرائیل به مناطق مسکونی غزه نیز به کار گرفته:

«[...] اسرائیل بامداد امروز (شنبه ۹ اوت) چندین بار به غزه حمله کرد [...] بخش عمده این حملات به مناطقی بود که غیرنظامیان از آن‌ها گریخته‌اند[...] ‌در حملات امروز اسرائیل چهار نفر کشته شده‌اند[...]»
منبع:  ‌بی‌بی‌سی،  مورخ 9 اوت 2014  

بله،   اسرائیل به مناطق خالی از سکنه حمله کرده و در این حمله بیش از 4 نفر هم به قتل نرسیده‌اند!  چه اهمیتی داره؟!   باید صدها نفر کشته می‌شدند تا هم تروریست‌های حماس بجای «سازمان آزادیبخش فلسطین» بنشینند؛   هم حکومت جنایتکار زال‌ممد صورتک «انساندوستی» بر چهرة‌کریه‌اش بزند و طبق معمول به «شورای امنیت و اعلامیة جهانی حقوق بشر» پارس کند،   و باراک اوباما هم بتواند علاوه بر تأمین مشروعیت 99 درصدی برای دولت ائتلافی و پادرهوای بنیامین نتانیاهو،   از خود تصویر «مخالف تروریسم» ارائه دهد!   بله،   وقاحت و دریدگی حکومت زال‌ممد ریشه در وقاحت ارباب‌اش دارد.

یادآور شویم باراک اوباما که اینک مدعی مبارزه با تروریسم شده،  روز 28 ماه مه 2014، در آکادمی «وست‌پوینت» رسماً در جایگاه الهی ـ  رهبری جهان ـ نشسته بود و تروریسم ـ برتری‌طلبی و یکجانبه‌گرائی ـ  را توجیه می‌کرد،   و در هم‌سوئی با نوکران جمکرانی‌اش،  به لگدپرانی به شورای امنیت مشغول شده بود:   

«[...] آمریکا همچنان رهبر جهان بوده و شیوه نظامی را کنار نخواهد گذاشت [...]  اگر لازم باشد[...] آمریکا به طور یک جانبه به زور متوسل خواهد شد و از منافع محوری خود دفاع می‌کند [...] برای پاسداری از مردم و کشور،  آمریکا به اجازة هیچ کسی نیاز ندارد[...]»
منبع:  خبرگزاری رسمی چین،  مورخ 29 مه 2014  

همچنانکه می‌بینیم «پینوکیو» برای پاسداری از «مردم و کشور» به اجازة کسی نیاز ندارد،‌  همانطور که حکومت زال‌ممد هم برای پاسداری از «مردم و کشور اسلامی» از کسی اجازه نمی‌گیرد!   اتفاقاً داعش،‌  القاعده،‌  طالبان،  فدائیان اسلام،  اخوان‌المسلمین و مافیا و دزدان دریائی و ارتش ناتو هم از «شورای امنیت سازمان ملل» اجازه نمی‌گیرند،  و از این نظر هیچ تفاوتی با ایالات‌متحد و سگ‌های هارش در ناکجاآباد «جهان اسلام» ندارند!   به همین دلیل است که پس از انتصاب ژان کلود یونکر ـ  پادوی شبکة تروریست گلادیو ـ  به ریاست کمیسیون اروپا،   نخستین گام جهت ایجاد «ارتش مستقل» اروپا به رهبری برلن و با همکاری ارتش هلند برداشته شد ـ  صدای روسیه،  مورخ 8 اوت 2014.   این تحرکات مسلماً با کشفیات امیرعبداللهیان در باب «واقع‌بینی» آلمان و زمزمة تشکیل «ناتوی اسلامی» ارتباطی تنگاتنگ دارد!

پاشنه آهنی‌های ینگه‌دنیا برای بازسازی ارتش «شکست‌ناپذیر» رایش خیز برداشته‌اند و سگ‌های‌ هار اسلام‌زده‌شان هم به دم‌جنبانی برای ارباب و به ارزش گذاشتن «غیرت» دینی و بومی و غیره مشغول شده‌اند.   یک گروه کشف کرده که «اسلام» خیلی خوب است،   و اشکال از علی خامنه‌ای است.   گروه دیگر،  که ادعای ملی‌گرائی هم دارد، ‌ برای بازپس گرفتن چچنی راهکار ارائه می‌دهد!   و از همه مهم‌تر،   نوچة محمدخاتمی است که به بهانة «دفاع از مردم مظلوم غزه»،   رسماً برای پیوستن به «ناتو» سینه می‌زند!   صادق خرازی یک «دنیای اسلام» خلق کرده که «اقتصاد مستقل» دارد،  و می‌تواند با بستن «شیر نفت به روی دنیا» به اهداف‌اش برسد!  بله،  نوچة ممدگوبلز هم مانند باراک اوباما به این توهم دچار شده که برای جفتک‌پرانی و یکجانبه‌گرائی به «اجازة کسی»نیاز ندارد؛  ایشان هم همچون هیتلر «مستقل» تشریف دارند:

«[...]صادق خرازی،  معاون اسبق وزارت خارجه در همایش حمایت از مردم مظلوم غزه [...] گفت: در دنیای اسلام باید اختلافات‌مان را کنار بگذاریم [...] کنفرانس اسلامی باید با چیدمان جدید یک ناتوی اسلامی را سازماندهی کند تا در هر مقطعی که دنیای اسلام مورد تجاوز یک عنصر قرار گرفت یک نیروی واکنش سریع با آن مقابله کند [...] می‌توانیم به لحاظ اقتصادی در کل دنیای اسلام،   اسرائیل را وارد محاصره اقتصادی کنیم [...] اگر شیر نفت را به سوی دنیا ببندیم می‌توانیم به اهداف‌مان دست پیدا کنیم[...]»
منبع:  مهرنیوز،  ‌مورخ پنجشنبه،  7 اوت 2014

در شرایطی که به گزارش ایلنا،   مورخ 8 اوت سالجاری،  بیش از 90 درصد کارگران ایران زیرخط فقر زندگی می‌کنند و 10 درصد باقیمانده هم در مرز فقر قرار دارند،   سگ‌های‌هار و زاهد و متعهد و مومن عموسام بجای رسیدگی به امور مملکت با جنجال پیرامون «دفاع از مردم مظلوم غزه» و «تفکیک جنسیتی»،   در واقع به معلق زدن برای ارباب مشغول شده،   ‌و «تروریسم» را در ابعاد مختلف به ارزش می‌گذارند.

صادق خرازی «شیر نفت را به روی دنیا» می‌بندد،  و در توهمات‌اش اسرائیل را در محاصره قرار می‌دهد؛    ناوگان جنگی آمریکا هم که در خلیج «همیشه فارس» کنگر خورده و لنگر انداخته،   تماشا می‌کند،   و روسیه و چین هم که وجود خارجی ندارند،   و از هم مهم‌تر،   صادرکنندگان نفت دنیای کذا هم بدون استثناء از نوچة شیاد اردکان «اطاعت» خواهند کرد!  بله،  جهان حقیر زال‌ممدهاست و همین حرف‌ها!  جهان زال‌ممد همچون جهان کودکان شیرخواره به «مادر» محدود ‌شده!    مادر «حکومت اسلامی» که‌ پس از جنگ اول جهانی «ایران نوین» و «کانون تبلیغات اسلامی» را به دنیا آورده بود،   پس از جنگ جهانی دوم «پاکستان و اسرائیل» برای‌مان زائید،   تا فدائیان اسلام فکل‌کراواتی به رهبری محمد مصدق «جبهة‌ملی» هم تشکیل دهند و «تفکیک جنسیتی» را از مدارس ابتدائی آغاز کنند و ... و برسیم به کودتای 22 بهمن 57 بر علیه دولت شاپور بختیار!   کودتائی که به گفتة شخص شیخ مهدی بازرگان،   از حمایت مستقیم سفارت آلمان برخوردار بود.

می‌بینیم که آلمان از دوران قدیم «واقع‌بین» بوده و همواره از محافل «نه شرقی،  نه غربی» پشتیبانی کرده؛   به ویژه در ایران.    و اینک همین آلمان «واقع‌بین» در یونان و اسرائیل و اوکراین از فاشیست‌ها هم حمایت می‌کند!   به همین دلیل در گیرودار جنگ زرگری سگ زرد و شغال ـ  دولت اسرائیل و حماس ـ   یانکی‌ها برای بازسازی محور سنتی «برلن ـ تهران» به دست و پا افتاده‌اند.   ابتدا اندیشکدة «گیت‌ستون» ـ   فارس‌نیوز،  مورخ 12 مردادماه سالجاری ـ  ادعا کرد،   «در مذاکرات هسته‌ای،   آلمان به روسیه نزدیک است و مایل به ایستادگی ایران در برابر آمریکاست!»   ‌سپس نوبت به کارفرمایان وال‌ستریت جورنال رسید تا محور اقتصادی «تهران ـ برلن» را بازسازی کنند:

«[به گزارش وال‌استریت ژورنال] شرکت‌های آلمانی به توسعة همکاری با ایران با توجه به وخامت روابط با روسیه به دلیل درگیری در اوکراین تمایل دارند [...] ایالات متحده‌ آمریکا دومین شریک تجاری آلمان [در سال 2013 ] بوده[...]»
منبع:  صدای روسیه، مورخ 5 اوت 2014 

از گزارش وال‌ستریت جورنال در مورد ‌ارتباط گستردة تجاری آلمان با آمریکا،  به سادگی می‌توان دریافت که جنگ زرگری سگ‌زرد و شغال پیرامون «تفکیک جنسیتی» و صدور فتواهای «ایجاد ناتوی اسلامی و بستن شیرهای نفت به روی دنیا» دستپخت طویلة‌ رایش است که برای ایجاد «رایش‌ستان» ـ   مجموعة‌ جهان اسلام و بروکسل‌ستان ـ  به جنب وجوش افتاده.  این طویله با ایجاد جنگ زرگری پیرامون «تفکیک جنسیتی» موفق شد،  حمایت از تروریسم را «عادی»،  ‌موجه و دلپذیر جلوه دهد.   جنگ زرگری اوباش محفل «شیخ‌وشاه» پیرامون بحران غزه،   در عمل تداوم همان جنگ زرگری سگ زرد و شغال در مورد «تفکیک جنسیتی» است!   چرا که،  هر دو بر محور «غیرت» و تعصب متمرکز شده،  «حق و باطل» تعیین می‌کند!   

«قضاوت» در مورد بحران غزه را به حاج سیدجوادی و همپالکی‌های‌اش واگزار می‌کنیم که هم نان کودتای 28 مرداد را سق زدند،   و هم به جمهوری اسلامی محفل «کارترـ برژینسکی» آری گفتند!   امروز هم از نابودی اسرائیل دفاع می‌کنند،   و جالب اینکه،  ادعای «مخالفت با تروریسم» دارند!   بدون اینکه در نظر بگیرند،   «تهدید یک عضو رسمی سازمان ملل به نابودی» نقض آشکار مقررات بین‌المللی است و همین عمل از منظر حقوقی «تروریسم» ارزیابی می‌شود!

حضور همة سگ‌های هار پاترنوس که در راه خوشخدمتی به ارباب از زیر دم تا ذیل حنجره‌شان دریده شده بگوئیم،   تهاجم نظامی به کشور عراق هم که با خفقان شما وکیل مدافعان «مظلومین جهان» روبرو شد،   ‌از منظر حقوقی «تروریسم» به شمار می‌رود!   تروریسمی که بر دروغ و تعصبات و تعلقات «جمع» تکیه کرده بود.  این تهاجم وحشیانه هیچ  تفاوتی با عملکرد اوباش جمکران و مواضع مشاور حسن فوتبال در امور حرمسرا ندارد.  ایشان نیز بر طبل همان «غیرت دینی» می‌کوبند!   بله،   نتیجة جنگ زرگری سگ زرد و شغال،   ‌جز گسترش توحش و سرکوب انسان نبوده و نخواهد بود:

«[...] شهین مولاورری،  معاون روحانی در امور زنان و خانواده [گفت] تا به حال غیرت دینی کجا رفته بود؟  چرا در سه سال اخیر این طرح به اجرا در نیامده [وی افزود] تفکیک جنسیتی ابلاغیه کمیته صیانت از حقوق شهروندی و عفاف و حجاب مستقر در شورای اجتماعی کشور است و این موضوع سه سال پیش ابلاغ شده بود [...] شورای انقلاب فرهنگی نیز در سال 84 مصوبه‌ای در این زمینه داشته [...] و بخشنامه تفکیک جنسیتی نوشته شده [...]»
منبع: ایسنا،  مورخ 10 اوت 2014،  کدخبر: 93051909220‌

می‌بینیم جنجال پیرامون «تفکیک جنسیتی»،   و شیوه‌های توحش‌گستر آن که در واقع مرده‌ریگ دوران صدارت نکبت‌بار محمد مصدق است،   از سال‌ها پیش در جمکران به مقررات و مصوبات تبدیل شده بود.   به عبارت دیگر،   چنین برخورد موهنی از سال‌ها پیش  «رسمیت» و به اصطلاح وجاهت «قانونی» داشته!  در نتیجه،   دولت «تف و تکبیر» هم به صورت اصولی نمی‌توانسته از وجود چنین مقررات قرون‌وسطائی و غیرحقوقی در کشور بی‌خبر باشد،  و امروز هم نمی‌تواند با تبدیل کشور به «زندان» مخالفتی داشته باشد.   روشن‌تر بگوئیم،   حکومت تروریست زال‌ممد آشکارا جهت سرکوب ایرانیان از طریق ابتر کردن کنوانسیون‌های بین‌المللی در کشور توطئه می‌کند،‌  و اگر هم با اعتراضی روبرو شود،  به بازنشخوار شعارهای ابلهانه و استقلال‌طلبانة ارباب‌اش در ینگه‌دنیا مشغول شده،   هم‌صدا با باراک اوباما می‌گوید که،  «برای پاسداری از مردم و کشور به اجازه هیچ کسی نیاز ندارد!»