شنبه، تیر ۰۱، ۱۳۹۲

حسن فوتبال!




 
 
هفتاد و دومین سالگرد تهاجم ارتش «شکست‌ناپذیر» آلمان نازی به خاک شوروی ـ  22 ژوئن 1941 ـ  از قضای روزگار با تجمع «دوستان سوریه» در  دوحه همزمان شده!   این همزمانی نشان می‌دهد که محفل «احترام به ادیان» شرایط منطقه را برای گسترش روند «بی‌مسئولیتی» و «روابط یک‌سویه» بسیار مناسب ارزیابی کرده!
 
خلاصه اگر اعضای ناتو با پیام‌های «بلاهت‌پرور» و بیشرمانه‌شان در واقع ملت ایران را به سخره گرفته‌اند،‌  بی‌دلیل نیست.   شرکت در مراسم «تف سربالای جمعی»،   یعنی پذیرفتن «برتری» آخوند و تحکیم حکومت بی‌مسئولیت!   به عبارت دیگر،   همان مراسمی که حکومت مرده‌شویان از 12 فروردین‌ماه 1358 تاکنون،  در هر میعاد به راه انداخته و در واقع هیچ ارتباطی با «انتخاب آزاد» نداشته و ندارد.   دلیل هم اینکه برگزاری «انتخابات»،  یعنی «مسئولیت‌پذیری» حاکمیت و به رسمیت شناختن «حق انتخاب» شهروندان،  آنهم در مقام انسان‌های «مسئول»؛   افراد تحت قیمومت ـ صغیر و مهجور ـ  نمی‌توانند در انتخابات شرکت کنند!  
 
ولی در حکومت مرده‌شویان روند دیگری حاکم است؛   زنان تحت قیمومت مردان هستند،‌ مردان هم تحت قیمومت آخوند،   و آخوند هم تحت قیمومت پدیده‌ای گنگ و مبهم به نام «دین اسلام»‌ که در هر موقعیتی بر حسب منافع استعمار از تحلیل متفاوتی برخوردار می‌شود!   این مجموعة تحت قیمومت در مراسم «تف سربالای جمعی» شرکت می‌کند تا یک رئیس قوه مجریه انتخاب کند که به نوبة خود،‌  مطیع ارادة یک آخوند بی‌مسئولیت دیگر باشد!   باید گفت شرکت در چنین مسابقات «خودتخریبی» به راستی شهامت‌ و جسارت و شجاعت هم می‌طلبد!  و خوشبختانه طی سدة‌ اخیر،   اهالی مرز پرگهر در عرصة بی‌مسئولیتی بارها و بارها خوش درخشیده‌اند،  به ویژه در گیرودار نشست «دوستان ایران» در گوادالوپ!
 
نشستی که محفل برژینسکی برای استقرار حکومت توحش طالبان در کشور ایران بر پا کرد تا بعداً همین توحش را به افغانستان و عراق هم صادر کند.  و به همین دلیل در پائیز سال 2011 میلادی،‌  جایزة «آلکسیس دو توکویل» به برژینسکی اهداء شد!   به گفتة‌ والری ژیسکار،  یکی از شیفتگان «اصلاحات‌چی‌های جمکران»،‌  جایزة «دو توکویل» به دلیل «اومانیسم» و «تعهد» برژینسکی به دفاع از آزادی‌ها‌ به او اهداء شده!   در نتیجه،  باید بپذیریم که «اومانیسم» و «دفاع از آزادی» ‌یعنی حمایت از تروریسم!  چرا که همین برژینسکی، ‌ طی مصاحبه با «نوول اوبسرواتور»،  به صراحت اعزام ماموران مخفی برای کمک به مجاهدین افغان را مورد تأئید قرار داده و می‌گوید،   6 ماه پیش از ورود ارتش سرخ به افغانستان،  مأموران آمریکا در این کشور حضور فعال داشته‌اند!   یادآور شویم مشروح دو مطلب فوق در سایت «ولترنت»،  ‌مورخ 17 اکتبر 2011،  و 15 ژانویه 1998 در دسترس است.
 
در واقع سازمان سیا با تکیه بر حکومت‌های توحش ایران و پاکستان به موش‌دوانی در افغانستان پرداخت تا ارتش شوروی را به تله اندازد که انداخت.  و اینک محفل برژینسکی می‌کوشد سوریه را هم به افغانستان دیگری،  ‌ یعنی به کشوری بدون مرز تبدیل کند که توسط یک «دولت غایب» و فاقد مسئولیت «اداره» می‌شود.   این است هدف محفل «دوستان سوریه» که امروز در قطر لنگر انداخته‌اند و حتی شهامت ندارند فهرست واقعی همدستان‌شان را آشکارا اعلام کنند.
 
به عنوان نمونه باید بپذیریم که در نشست کذا،  پاکستان،‌  عراق،  بحرین،  عمان،  کویت و به ویژه جمکران حضور ندارند!   بله،  خصوصاً اگر علنی شود که حکومت جمکران در نشست قطر حضور دارد،   پرستیژ «تف سربالای حماسی» بر باد خواهد رفت؛   کمک‌های «فیفا» و همیاری‌های پیاپی دولت «اسرائیل» جهت تولید علوفة تبلیغاتی برای حکومت ملایان نیز نقش بر آب خواهد شد،   و فروپاشی سنگر «هولوگانیسم»‌ در جمکران را شاهد خواهیم بود! سنگری که برای حفظ آن،   بی‌بی‌سی،‌  رادیوفردا و بوق‌های هم‌سو از دروغ‌پردازی و لجن‌پراکنی کوتاهی نکرده‌اند.   از آن‌جمله است،  ادعای شرکت بیش از 72درصد ایرانیان در انتخابات «سالم» حکومت اسلامی که به پیروزی حسن روحانی، ‌ «نامزد مردمی و محبوب» منجر شد،  ‌چرا؟  چون «مردم» خواهان «تغییر» بودند!   راه دور نرویم،  این دروغ‌های شاخدار با هدف حقنه کردن حکومت جمکران به ملت ایران و افکار عمومی غرب سر هم شده.   اگر تحریم‌کنندگان این مراسم ابله‌پسند، ‌ شناسنامه‌شان را روی خطوط اینترنت بگذارند،  خواهیم دید چند درصد از ایرانیان قیمومت آخوند را پذیرفته‌اند!   این مختصر را نوشتیم تا به پامنبری‌های محفل «احترام به ادیان» که به بهانة «بررسی و تحلیل» مراسم «تف سربالای جمعی»،  در واقع به نشخوار و بازنشخوار «آمار موثق» و دیگر ویراست‌های رسمی سایت بی‌بی‌سی نشسته‌اند،  یک‌بار دیگر بگوئیم،  واقعیت نفرت ایرانیان از حکومت اسلامی را با تکرار و بازتکرار «دروغ» نمی‌توان «تغییر»‌ داد!
 
قلم‌زن‌هائی که با نقاب مخالف و معترض و سکولار و غیره،   با تکیه بر شایعات حکومت در مورد «استقبال» مردم از انتخابات برای ما تفسیر و تحلیل سر هم می‌کنند،  پامنبری‌های همین حکومت‌اند که برای «تغییر» می‌توانند در کیهان جمکران هم  قلم بزنند.  کسانی که آمار این حکومت را مورد تأئید قرار می دهند، ‌ نمی‌توانند مخالف این حکومت باشند.          
 
از این گذشته اگر بیش از 72 درصد «مردم» در مراسم جمکرانیان شرکت کرده بودند،  هیچ دلیلی نداشت که ‌چند روز پیش از تأئید شورای نگهبان،  بلندگوی وزارت امورخارجة بریتانیا،   «سلامت انتخابات» را در بوق بگذارد!   همچنین هیچ دلیلی نداشت که آتلانتیست‌ها و نوکران‌شان زبان به تحسین و تمجید «شهامت» مردم ایران بگشایند،  و یا شیمون پرز بر «حضور گستردة‌ مردم» در مراسم تف سر بالا تأکید داشته باشد و ... و پس از پادرمیانی «فیفا» ـ با الطاف فیفا،   حسن هولو «فوتبال» را اسلامی کرد ـ  سناریوی دیوار ندبه هم برای تغذیة حکومت ملایان به صحنه آورده شود!  بله،   در آخرین روز فصل بهار،  بوق‌های سازمان سیا اهمیت «یکتاپرستی» و «الله اکبر» را به اثبات رساندند!
 
رادیوفردا،  ‌مورخ 21 ژوئن 2013،  حکایت می‌کند که «یک محافظ یهودی دیوار ندبه» با شلیک 10 گلوله یکی از هم‌کیشان خود را که در «توالت» الله‌اکبر می‌گفت و دستش را به طرف جیب‌اش برده بود به قتل رسانده:
 
«[...] اين قتل در ساعت هفت و چهل دقيقه بامداد[...] در دستشويی مردانه نزديک به محل نمازگزاران مرد [...] اتفاق افتاد [...] قاتل [...]گفته که او فرياد الله و اکبر بر زبان آورد و سپس دست خود را به سوی جيبش برد[...]»
 
همین چند سطر برای تغذیة ملایان کفایت می‌کند!   همین روزهاست که موش‌های فاضلاب سازمان سیا از وحشتی که ندای «الله‌اکبر» در دل «صهیونیست‌ها» می‌اندازد برای ملت ایران وقوقیه بسازند تا داس‌الله،  به ویژه چماقداران «پیک‌نت» بتوانند یک‌بار دیگر سردادن زوزة الله‌اکبر را نشان مبارزه و «اعتراض» ‌به استبداد‌ بخوانند.   بخصوص که در پی اظهارات ابلهانة «حسن هولو»،   «جواد نکونام»،  ‌مربی تیم فوتبال هم دچار خود روح‌الله بینی شد و از «بالکن» استادیوم فتوی صدورید که «هرکس از پیروزی تیم فوتبال شاد نشود،  ایرانی نیست!»   بله موهبتی است زیستن در «هولوگان‌آباد!»   در این عرصة توحش،  به ویژه پس از حماسة ‌حسن هولو،   یک دور باطل «نوین» آغاز شده که جنگ زرگری میان طرفداران و مخالفان کشکیات «علی شریعتی» چارچوب بی‌در و پیکر شبه‌فلسفی‌اش را تشکیل می دهد.
 
در این ناکجاآباد،‌  حسن روحانی،‌   رئیس قوه مجریه «صغیر» شناخته می‌شود!  در نتیجه،   همه از هنرپیشه گرفته تا آخوند موحدی او را «نصیحت» می‌کنند!   کافی است نیم نگاهی به متن وقوقیة 31 خرداد سالجاری و سخنرانی «پگاه آهنگرانی» در سایت ایسنا،   مورخ 21 ژوئن 2013  بیاندازیم!  باری،   «حسن‌هولو» پس از حماسه‌سازی با «تف سربالای جمعی» به ولایت رفت و پس از دیدار با پدر  ـ  در گورستان ‌ـ  مادرش هم او را دعا کرد.   درنتیجه،  حسن هولو فرمان داد تا نگاه‌ها در کشور معطوف به آینده باشد؛   زیبائی در  نفی و مرگ است؛ مردم باید حضور داشته باشند و دولت را هدایت کنند:  
 
«[...]  رئیس جمهور منتخب مردم [...]‌ گفت زیبایی‌ها در آن نبود که پایان تلاش‌ها به نام حسن روحانی بماند،  آنچه زیبا بود ‌و همگی آن را لمس کردند،  این بود که خیلی‌ها از خیلی چیزها گذشتند [...] و این گذشت خیلی مهم بود[...] مطمئنم که حضور مردم تنها در روزهای انتخابات نیست بلکه حمایت و هدایت و ارشاد مردم برای این دولت خواهد ماند [...] از برادر عزیزم عارف که اخلاقی عمل کرد هم تشکر می‌کنم [...]»
منبع مهرنیوز،  ‌مورخ 20 ژوئن سالجاری
 
به موازات این پوچ‌پردازی‌ها،  قلم‌زن‌های سایت رسمی حکومت نیز هم‌صنفی‌های‌شان را به کنار گذاشتن قلم دعوت کردند و ... و یکروز پس از ترهات پراکنی‌های حسن هولو،  معلوم شد آرمان جوانان ایران «شهادت» است:     
 
«[...] مسئول نمایندگی ولی فقیه [...] استان سمنان گفت:  شهادت‏ طلبی آرمان و هدف جوانان این مرزو و بوم است و باید گفت زندگی در سرزمینی که شهادت‏ طلبی با گوشت و پوستشان عجین شده است،  مانع از فرو رفتن در دنیای مادی می‌‏شود[...]»
منبع: مهرنیوز،‌  مورخ 21 ژوئن 2013
 
بله «دنیای مادی» خیلی بد است؛  به همین دلیل آخوند هم مانند تروریست‌ برای تخریب انسان و دستاوردهای انسان از سازمان سیا «مزد» می‌گیرد.   این است «آرمان‌های انقلاب!»  همان آرمان‌هائی که برای تحقق‌شان از سال‌ها پیش فدائیان اسلام را پروار کرده‌اند تا با کوفتن بر طبل «حق مسلم»،   احساسات «طبیعی ـ  جنگلی» را بجای «حق حقوقی انسان‌ها» بنشانند.   دلیل هم اینکه «مسئولیت» و «پاسخگوئی» با «حق مسلم»‌ در تضاد قرار می‌گیرد؛   «حق مسلم» در واقع همان «تکلیف‌الهی» آخوند جماعت است.   «مسلم» شدن حق،  «حق انتخاب»‌ را از انسان سلب خواهد کرد،   و زمانیکه «انتخاب»‌ درکار  نباشد،   انسان «مسئولیت» ندارد و تبدیل می‌شود به «معذور!»   روشن‌تر بگوئیم،  «حق مسلم»‌ در واقع حق شوریدن بر  «پدر» است.  و شورش با مبارزة سیاسی و منطقی تضاد بنیادین دارد،   چرا که،   شورش «طبیعی» است.  این است فایدة اصلی تأکید بر «حق مسلم!»   در واقع این تأکیدات در راستای همان ترهات ملایان جمکران،  فرخوانی است به سوی مرگ!   ملایان مادیات را نفی می‌کنند و شهادت را به ارزش می‌گذارند،   غیرملایان هم شورش و قیام را به عنوان «حق مسلم» به فروش گذاشته‌اند!   خلاصه بگوئیم،   همه در دایرة «تعلقات» دور می‌زنند و حق انتخاب آزاد و مسئولیت انسان را نفی می‌کنند،‌  تا مسئولیت همراه شدن با آخوند را از خود سلب نمایند.
 
نمونة این سلب مسئولیت نامة «روشنفکران» آخوندپرستی است که در سال 1357،‌  با چادرسیا در تظاهرات «ضد شاه»‌ شرکت کردند و در سال 1359  از ظلم و استبداد آخوند به درگاه «نیویورک تایمز» شکایت بردند،   و همین حضرات بی‌مسئولیت،   اینک به عنوان «روشنفکر» در گویانیوز برای فروش گذاشته شده‌اند!  
 
در قاموس حضرات شور و احساس است که انسان را به «حرکت»‌ در می‌آورد،  حال آنکه صرف «حرکت» اهمیتی ندارد،‌  بمب‌گزاری هم نوعی حرکت است!   در جامعة متمدن حرکت می‌باید به دور از «تعلقات» باشد،‌   یعنی حرکت «منطقی» و «منظم!»   ولی آخوند جماعت،  بادستار و بی‌دستار ـ  قادر به چنین حرکتی نیست،  ‌چرا؟ چون این جانوران وحشی  از دریچة توهمات و باورها به زندگی می‌نگرند؛  با واقعیت زمان حال  بیگانه‌اند؛  درگذشته یا در آیندة‌ موهوم زندگی می‌کنند و حتی وقتی جشن می‌گیرند،  «به کوری چشم دشمن» است،‌  نه برای شادی‌کردن:
 
«[...] امام جمعه همدان [گفت]  برگزاری با شکوه جشن میلاد حضرت صاحب الزمان تیری بر چشم دشمنان حق و حقیقت است [...]».
منبع:‌ مهرنیوز،  ‌مورخ 21 ژوئن سالجاری 
 
برزیلی‌ها برای افزایش بودجة آموزش و بهداشت و بهبود خدمات شهری،  بر ضد استادیوم‌سازی و فوتبال‌نوازی دولت سوسیالیست‌نمای «دیلما روسف» تظاهرات می‌کنند،  حال آنکه مطالبات جمکرانیان مفلوک از «حق ورود خواهران و مادران به استادیوم ورزشی» و برپائی جشن برای کورکردن چشم دشمن فراتر نمی‌رود!   همچنانکه می‌بینیم،  فرهنگ اجتماعی برزیل در تضاد آشکار با توحش جمکرانیان قرار گرفته و تعجبی هم ندارد!
 
تظاهرکنندگان برزیلی با مطالبات‌ منطقی‌شان ـ  بهبود خدمات شهری،  افزایش بودجة آموزش و بهداشت  و...  ـ  در واقع دولت را به «مسئولیت‌پذیری» دعوت می‌کنند،   حال آنکه مطالبات  جمکرانیان از روابط سنتی خانواده ـ  عجز و التماس به درگاه پدر تام‌الاختیار ـ  فراتر نمی‌رود.
 
 



پنجشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۹۲

هولوگانیسم!


 

فسيل‌ها،   فسيل‌ها، ‌ فسيل‌ها،

لال شوید

[...]

تاریخ به عقب برنمی‌گردد

[...]

 

فکر کردن به پول «فساد» می‌آورد،  ‌به چند دلیل!   نخست اینکه کوروش،   بنیانگزار امپراطوری هخامنشی «نخستین صهیونیست جهان» بوده و دولت آمریکا خواهان کاهش سلاح‌های هسته‌ای است!   دیگر آنکه،   پیروزی رسانه‌ای «حسن هولو»،   به این معناست که «مردم» جهت تحقق اهداف ملی،   راه عدل و اخلاق را برگزیده‌اند و ... و از همه مهم‌تر اینکه،  انتخابات جمکران «دمکرات‌ترین» انتخابات جهان بوده!   این مطالب به هم ربطی ندارد؟   چرا؛  محفل احترام به ادیان مشوق انواع توحش و سنگر حق سازی برای تعصبات و تعلقات بوده و هست،   و بر مسابقات فوتبال نیز مانند وقوقیه‌های جمعه روابط غیررسمی ویژة «سنگرحق»،‌  یعنی روابط سلیقه‌ای،   جانبدارانه و غیرمنطقی حاکم است:

 

«[...] شکر خدا فوتبال در ایران جایگاه خوبی پیدا کرده و با فرهنگ و مذهب ما گره خورده [...] چه کسی باور می‌کرد که روزی فوتبال بخشی از مسائل دینی ما باشد؟  وقتی بازیکنان در میدان نبرد می‌کردند،  مردم ایران دعا می‌خواندند و پیرمردان و پیرزنانی هم بودند که برای پیروزی شان نذر می‌کردند و صلوات می‌فرستادند.  فوتبال در جامعه وحدت درست کرده است [...] ‌سه‌شنبه شب همه مردم ایران شاد بودند.  با چه وسیله‌ای می‌شود افراد مختلف از قومیت‌ها و تفکرات متنوع را در یک شب گرد هم جمع کرد؟  ورزش و به خصوص فوتبال این کار را خیلی خوب انجام می‌دهد.  پس فوتبال،  سیاسی هم هست[...]»

 

این اظهارات ابلهانة شیخ حسن روحانی،  رئیس جمهور «تازه تأسیس» حکومت اسلامی است که در سایت ایسنا،   مورخ 20 ژوئن 2013 انتشار یافته.   همانطور که می‌بینیم،   مهم‌ترین دستاورد نشست محفل بیلدربرگ در ایران،   رواج «هولوگانیسم» است!  و «هولوگانیسم» مجموعه‌ای است از «هولیگانیسم» و «اسلام انسان‌ساز»،  یا بهتر بگوئیم آمیزه‌ای است از «افتخارات فوتبال» و «حماسة» حسن هولو!   همچنانکه شاهدیم،   در پی انتشار خبر این «پیروزی» بازار  لشکرکشی خیابانی و عربده جوئی و لات‌بازی ‌ـ‌  به بهانة شادی ـ  رونق فراوان گرفت و علامت تعجب هم نمی‌گذاریم.   آنچه برای حکومت اسلامی اهمیت دارد این است که «تعصبات» بر فضای اجتماعی کشور حاکم شود.   تاکنون این تعصبات «دینی» بوده،  اینک به دلیل کسادی دکان دین در کشور،   «پاترنوس» برای گسترش توحش به «فیفا» مأموریت داده تا «ایشان» نظم‌شکنی ـ ‌ به بهانة شادی ـ  را به یک «هنجار اجتماعی» تبدیل کنند.    خلاصه،   اگر حسن هولو اینچنین شیفته و فریفتة‌ فوتبال شده‌ دلیل موجه دارد.

 

حسن هولو،  ‌در جمع بازیکنان و کادر فنی و مسئولان فوتبال ایران سخنرانی شیوائی کرده و ضمن کوفتن بر طبل غرور و افتخار و مزخرفات مشابه فرموده،  «صعود تیم فوتبال ایران به جام جهانی آرزوی همة مردم ایران بوده!»   به عبارت دیگر،  ‌پس از گذشت 34 سال از استقرار حکومت توحش،  تحکیم پایه‌های فوتبال هم مانند «اسلام عزیز» تبدیل شده به «خواست همة مردم»‌،  ‌چرا؟  چون پاترنوس آنقدر به افلاس افتاده که ناچار شده مارین لوپن،  رهبر ویشی‌ست‌ها را به روسیه بفرستد تا ایشان رسماً خواهان خروج فرانسه از سازمان ناتو شوند!  

 

اظهارات مارین لوپن در سایت فرانسه زبان نووستی،  ‌مورخ 18 ژوئن 2013 در دسترس است.   یادآور شویم،  مارین لوپن،  به دلیل تغییرات سیاست جهانی مجبور شده رسماً  از پدرش فاصله گرفته،   و بساط نفرت‌فروشی علنی «جبهة ملی» را برچیند.   به همین دلیل نیز «پارلمان اروپا» خواهان سلب مصونیت قضائی از اوست!   دلیل پارلمان کذا نیز جالب است:  مارلین لوپن با اجرای مراسم مذهبی مسلمانان در اماکن عمومی مخالفت کرده!

 

بله،  اگر «امت مسلمان» با نماز و روضه و زوزه و ضجه و عربدة الله‌اکبر خیابان‌های فرانسه را اشغال نکند؛   نان خیلی‌ها،  به ویژه  نان «سبزها» آجر خواهد شد.  و این است دلیل جنجال پارلمان اروپا بر علیه مارین لوپن!   زمانیکه پاپاجان ایشان در پارلمان مذکور به بسیج «سکین‌هد» مشغول بودند،  فعالیت «جبهة ملی» با آن تاریخچة هولناک سیاسی و اجتماعی از نظر پارلمان اروپا ‌هیچ اشکالی به وجود نمی‌آورد‌!  امروز که این به اصطلاح «جبهه»،   ناچار شده از دمیدن در تنور «باورهای مردم» و ایجاد نفرت در سطح جامعه عقب بنشیند،   و به ویژه از شرکت در تظاهرات مخالفان ازدواج  همجنسگرایان نیز خودداری کند،  دیگر وجودش به درد نمی‌خورد،  و برای پارلمان «اسلام‌نواز» اروپا دردسرساز شده.   

 

در هر حال،  از آنجا که مواضع «جبهة ملی فرانسه» و دیگر فاشیست‌های اروپائی به حکومت جمکران بسیار نزدیک است،  ملایان نیز در تهران بالاجبار از مواضع خود عقب‌نشینی خواهند کرد.   ولی برخلاف تأکیدات «پروفسور» ایجادی،  ‌ هرگز نمی‌توان حاکمیت فرانسه را با حکومت دست‌نشاندة جمکران به  قیاس کشید،   و نیکولاسرکوزی را با احمدی نژاد در «ترادف» قرار داد.  دلیل هم اینکه گذشته از شرایط،  تاریخ و جغرافیای متفاوت،   برخورد جامعة فرانسه با «دولت» برخورد «آرمانی» نیست!  یک برخورد سیاسی،  مقطعی و حسابگرانه است.  به عبارت دیگر،  مردم فرانسه بر اساس باورهای‌شان «رأی» نمی‌دهند.  

 

بله،   پس از برگزاری مراسم «تف سربالای جمعی»،‌  بازار ترادف کلی رونق بیشتری گرفته و کار بجائی رسیده که ساواکی‌های «داس‌الله» رعایت حقوق قانونی را با «احترام به حقوق» هم‌سنگ دیده‌اند و در سایت «گویانیوز» هم پدیده‌ای به نام «شهروند جهانی» اختراع شده و «دمکراسی» با تفاوت و اختلاف ترادف یافته!   دلیل هم اینکه بعضی‌ها به شیوة ‌امام دجال‌شان برای «وحدت کلمه» له‌له می‌زنند و برطبل «شور ملی» می‌کوبند:

 

«تکوين دو گروه [...] طرفداران تحريم انتخابات و طرفداران شرکت در انتخابات،  آغاز شکل‌گيری ستيز اجتماعی جديدی را [...] نشان می‌دهد.  ايرانيان می‌توانند به اين ستيز اجتماعی پايان دهند اگر بپذيرند که اختلاف نظر،  نهاد بنيادين دموکراسی است[...] تحليل‌های سياسی مخالف،  ما را به شهروندانی گرفتار صغر به تقصير تبديل می‌کند[...] شور ملی [...] به دنبال عنصری مشترک برای همزيستی است [...] طرفدار همزيستی در واحد ملی و جهانی ـ‌ شهروند ملی و جهانی ـ از نظر حقوقی و ارزشی هيچ تفاوتی ميان طرفداران تحريم انتخابات و طرفداران شرکت در انتخابات نمی‌بيند[...]»

 گویانیوز،  ‌مورخ 20 ژوئن سالجاری

 

بر اساس تاکیدات فوق حتماً باید به این نتیجه برسیم که «حقوقی»‌ با «ارزشی» ترادف دارد و از سوی دیگر،   پایه و اساس دمکراسی،   نه قوانین انسان‌محور و آزادی بیان و رعایت حقوق مخالفان و مسئولیت‌پذیری دولت و نهادها و ... که فقط «اختلاف نظر» است!   حتماً  «اختلاف نظر» گله‌های متفاوت آخوند که در «انسان‌ستیزی» و ارزش‌مداری با یکدیگر مسابقه گذاشته‌اند!   خلاصه،   اگر می‌خواهید «شهروند جهانی» باشید لازم است حقوق انسانی را با تعصبات،  تعلقات و توهمات در ترادف قرار دهید و همچون تروریست‌ها در زمرة «مطلق‌گرایان» ‌قرار گیرید!   وقتی چند بمب در اماکن عمومی و مدارس و دیسکوتک‌ها و رستوران‌ها منفجر کردید،   طویلة احترام به ادیان یک عدد پاسپورت شهروند جهانی به شما اعطاء می‌کند،  و «می‌توانید» از طریق بازنشخوار شعارهای پوسیدة حزب دمکرات آمریکا از قماش «تغییر و ما می‌توانیم» توحش هولوگانیسم را بیشتر به ارزش بگذارید.  حتی می‌توانید پس از عضویت در «حزب فراگیر» اکبر هاشمی در «تظاهرات» شادی پیروزی تیم فوتبال جمکران هم حضور یافته و از طریق تکرار شعارهای ابلهانة ساواک جمکران،   به ویژه در ستایش روحانی و بر علیه جلیلی،  کمبود ماشالله قصاب را به نحوی از انحاء در جامعه جبران کنید.  اگر هم نیروی انتظامی دستگیرتان کرد، ‌ تبدیل خواهید شد به  زندانی سیاسی و سگ‌های سیرک عموسام در سایت‌های‌شان برایتان «سنگر حق» می‌سازند،   و بساط روضه و زوزه به پا خواهند کرد:

 

«بدون هیچ دلیلی،  خاک بر سر جلیلی ـ  با قدم روحانی،  رفتیم جام جهانی ـ  موسوی،  روحانی،  حالا حالا قهرمانید [...]»

 

می‌بینیم که «شادی» اوباش هم در راستای باورهای‌ شان قرار گرفته:  قدم روحانی خوب بود،   تیم فوتبال برنده شد!   و به گفتة حسن هولو «خواست» همة مردم همین بوده و «همه» برای این پیروزی  دست به دعا برداشته بودند!   وقتی هم «مردم» پیروز شدند،  افتخار کردند و به این ترتیب از «دروغ و دزدی» فاصله گرفتند:

 

«پژوهش‌های جدید نشان می‌دهد که صرف فکر کردن به پول می‌تواند موجب شود که افراد شروع کنند به دروغ گفتن،   دزدی و تصمیم‌ها و اقدامات نادرست دیگری از همین قبیل[...]»  

منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 19 ژوئن 2013

 

 بشتابید برای «افتخار» به فوتبال و احترام به ادیان در اماکن عمومی،   تا رستگار شوید!  به این ترتیب سلایق، ‌ باورها،  غرائز و احساسات که در هر حال فاقد «تداوم زمانی» است بر  چارچوب رسمی حاکم ‌می‌شود‌ و متانت آن را نیز مخدوش خواهد کرد.  همچنانکه پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،   «فضای غیررسمی» همان فضای اسطوره‌ای ادیان ابراهیمی است که با نظم اجتماعی،  آزادی بیان،  ‌مسولیت و پاسخگوئی و خلاصه با تمامی آنچه تمدن انسانی است و پویائی انسان در زمان و مکان مشخص در تضاد قرار می‌گیرد.   در این عرصة توحش،   نوعی «آزادی طبیعی» حاکم است که همان آزادی بی‌قید و شرط و بی‌حد و مرز «برگزیدگان فرضی» خداوند است در مرزشکنی‌های‌شان!   

 

در عرصة‌ توحش اسطوره‌های ابراهیمی،   هیچ اثری از روابط اجتماعی «منظم» و قانونمند به چشم نمی‌خورد؛‌   ارتباط افراد و گروه‌ها بر پایة متزلزل و مبهم «سلایق» و «باورها»‌ تنظیم شده.  درست مانند روابطی که در مسابقات فوتبال مشاهده می‌کنیم؛   روابط مبتنی بر احساسات و غرائز.   به همین دلیل است که بعضی‌ها می‌خواهند این فضای معنوی را بر جامعة‌ ایران حاکم کنند. ‌‌ مهم‌ترین ویژگی «فضای» مذکور تحمیل روابط «یک‌سویه» و‌ «سلیقه‌ای» است.   به عبارت دیگر،  خارج از این روند،‌   امکان تحمیل الگوی توحش،  یعنی جامعة ‌«یک‌دست»،  «قالبی» و «گله‌ای» فراهم نمی‌شود.   به همین دلیل است که کارفرمایان «دیلی تلگراف»‌ از یک‌سو باد در بادبان «حسن روحانی» می‌اندازند و از سوی دیگر به شیمون پرز تریبون می‌دهند تا در کمال حماقت بنیانگزار امپراطوری هخامنشی را با برتری‌طلبان یهودی در اروپای قرن بیستم میلادی در ترادف قرار دهد:‌

 

«[...] کورش کبیر[...] اولین پادشاهی بود که یهودیان را از بردگی در بابل رها کرد و آن‌ها را بار دیگر به سرزمین شان باز گرداند و از یهودیان ایران نیز خواست که به ارض اسرائیل مهاجرت کنند،  پس وی اولین صهیونیست جهان بود[...]»

منبع:  اطلاعات نت،‌  مورخ 19 ژوئن سالجاری ‌

 

می‌بینیم که استخراج دمکراسی،‌  حقوق بشر و انتخابات از « قرآن» و بیابان‌های حجاز از کدام فاضلاب سرچشمه می‌گیرد!  ارباب حکومت اسلامی در تل‌آویو نشسته.   شاید دیلی تلگراف می‌پندارد با انتشار این ترهات می‌تواند شیفتگان دولت متجاوز اسرائیل را بجای طرفداران دمکراسی در جایگاه مخالفان توحش ملایان جمکران بنشاند،  ولی کور خوانده!

 

[...]

وقتی که

 تاج خورشید را جغدان

 [...] ربودند

 شب سنگ شده ماند

( لیلا صراحت روشنی)

 

 

سه‌شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۲

سایبر کربلا!


73 سال پیش در چنین روزی  ـ 18 ژوئن 1940 ـ   ژنرال دوگل پس از ملاقات با وینستون چرچیل در لندن،‌  ملت فرانسه را به مقاومت در برابر نازی‌ها فراخواند؛‌  حدود یکسال بعد ـ  در تاریخ 25 اوت 1941 ـ  پهلوی اول از ایران گریخت و نتایج جنگ جهانی دوم،  کشور فرانسه را در جایگاه والای «ضدفاشیسم»،  و ایران را در جایگاه «پل پیروزی» قرار داد.  اینبار حزب سوسیالیست فرانسه،‌  با توسل به «رولان دوما» برای حفظ این جایگاه تلاش دارد تا حساب حاکمیت فرانسه را از لندن جدا کرده،    سناریوی براندازی «بهارعرب» را به حساب نیکولا سرکوزی و دولت بریتانیا بنویسد!   در حالیکه حکومت اسلامی جمکران،  از زبان رئیس انتصابی قوة مجریه‌اش،  زبان به تهدید گشوده و به «ایران» هشدار می‌دهد که در صورت مخالفت با حکومت اسلامی متضرر خواهد شد!   به موازات نفس‌کش‌طلبی‌های حسن روحانی،   داس‌الله نیز به نوبة خود جهت «ابتر کردن مخالفان»‌ و «اصلاح قلم‌ها» راه حل ارائه می‌دهد،  و برای تحریم‌کنندگان مراسم «تف سربالای جمعی» خط و نشان می‌کشد.  

 

حال باید پرسید اگر بر اساس آمار «موثق» شیپورهای استعمار،   بیش از 72 درصد از «مردم» در مراسم «تف سربالای جمعی»  شرکت کرده و با ایجاد یک استخر «اخ‌وتف»،  به حکومت «قواد ـ مسلمانان»‌ مشروعیت بخشیده‌اند،  چه دلیلی دارد که لندن و واشنگتن ‌در این «استخر تف» ورجه،  ورجه کنند و در ستایش از حماقت و توحش با امثال رفسنجانی و سردار نقدی و پاسدار اکبر هم‌صدا شوند؟!

 

بر اساس اظهارات رولان دوما،   وزیر امورخارجة‌ پیشین فرانسه در شبکة «ال. سی. پی»،  از سال 2010،   برنامة‌ یکدست کردن کشورهای ساحل مدیترانه در دستور کار دولت بریتانیا بوده و نیکولا سرکوزی،  رئیس جمهور سابق با امضاء عهدنامة «لانکاستر هاوس» از‌ این روند حمایت کرده بود.   همچنانکه پیشتر هم گفتیم روند استعماری «بهار عرب»‌ محکوم به شکست است و آلمان نخستین دولتی بود که در اروپا از این روند خارج شد،   اینک نوبت به فرانسه رسیده.  و با توجه به تضعیف «حمایت رسمی» آمریکا از بریتانیا،  در واقع  لندن در برابر روسیه تنها مانده و برای نجات خود،‌  می‌کوشد با تشویق اتحاد اخوان‌المسلمین در تونس،‌ ‌ مصر،  نوارغزه،  و خصوصاً ترکیه پشت جبهة انگلیس در آشوب‌های سوریه را تقویت کند.  

 

البته آمریکا هم در این میان بیکار ننشسته و به گزارش «ولتر.نت»،   ‌مورخ 18 ژوئن 2013 ، واشنگتن دفتر طالبان را در دوحه افتتاح کرده.  رسمیت بخشیدن به این جانوران وحشی،‌  در واقع برای تثبیت حکومت‌های پوشالی و متزلزل پاکستان،  جمکران و افغانستان صورت می‌گیرد.   و با توجه به ملاقات خالد مشعل و اسمعیل هنیه با رجب اردوغان،  و همچنین ابراز «دوستی و برادری» شیخ حسن روحانی با کشورهای حاشیة خلیج فارس،‌  آتلانتیست‌ها سه محور متحد توحش سرهم کرده‌اند:   محور اخوان المسلمین،   ‌محور مشترک «طالبان ـ اخوان‌المسلمین ـ فدائیان اسلام»،  ‌ و محور مشترک «القاعده ـ  فدائیان اسلام.»  

 

کشورهای تونس،  مصر، ‌‌ترکیه،  قطر،  و نوار غزه در محور اول؛   کشورهای قطر،  پاکستان،  افغانستان و‌ ایران در محور دوم،  ‌ و عربستان و ایران در محور سوم قرار گرفته‌اند.   وجه مشترک این سه محور توحش این است که بجای منافع ملی،  «دوست و دشمن و برادر» دارند؛‌   نگران‌اند که منافع غرب قربانی اسرائیل نشود؛  منافع ملی را با منافع جهانی در ترادف می‌بینند و از همه مهم‌تر اینکه،   حکومت دین را به نفع کشور می‌شمارند.   اظهارات حسن روحانی در نخستین نشست مطبوعاتی‌اش شاهدی است بر این مدعا:‌

 

«[...] غربی‌ها می‌دانند که این تحریم به ضرر غرب است و اگر سودی داشته باشد تنها برای اسرائیل است [...] با کشورهای جنوب خلیج فارس،  نه تنها همسایه که برادریم و با کشور عربستان سعودی نه تنها همسایه و برادریم،  بلکه قبله گاه مسلمانان جهان در آنجاست [...] اولویت دولت [...] ‌روابط دوستانه [...] با تمام کشورهای همسایه است[...]‌ قطعا تعامل با جمهوری اسلامی ایران و دولت آینده نه تنها به نفع ایران است،  بلکه به نفع منطقه و جهان نیز خواهد بود[...]»

منبع:  رادیوفردا، ‌مورخ 17 ژوئن 2013  

 

همچنانکه می‌بینیم حسن روحانی که با اصرار «سایمون گاس»  ـ‌  ایشان اینک مدیر سیاسی وزارت امور خارجة بریتانیا هستند ـ  18 میلیون رأی به حساب‌اش نوشته شده،  با وقاحت به «ایران» هشدار می‌دهد و برای ملت ایران خط‌ونشان می‌کشد؛  گویا ملت ایران از عدم تعامل با «جمهوری اسلامی» زیان خواهد دید!   این است دلیل پافشاری اوباش برای «حضور مردم» در مراسم تف سربالای جمعی!   حضور رسانه‌ای «مردم» در این صحنة استعماری،  برای  مشروعیت بخشیدن به حکومت آخوند بود و از آنجا که سنگر توحش اسلام در حال فروپاشی است،   رئیس جمهور اسرائیل هم برای آب تنی در «استخر اخ‌وتف» قدم رنجه فرموده‌اند‌! 

 

شیمون پرز،   ضمن تأکید بر «مشارکت گستردة»‌ ایرانیان در مراسم «تف سر بالای جمعی»،   «حسن هولو» را برگزیدة‌ «ملت ایران» معرفی کرده و می‌گوید،  ملت ایران همه را مبهوت کردند:‌

 

«[به گفتة‌]‌ آقای پرز [...] درصد بالای مشارکت مردم ايران [...] در اين انتخابات و [...] رای آن‌ها به روحانی [...] اراده مردم برای بيان مخالفت با کادر رهبری افراطی کنونی را نشان می‌دهد[...] مردم ايران رهبر اين کشور هستند [...] ملت ايران همه را حيرت زده کرد [...] و روحانی را برگزيد[...]»

منبع:  رادیوفردا،  مورخ 17 ژوئن 2013

 

جالب است،   ولی با تأکید بر استقبال فرضی «مردم ایران» از مراسم «تف سربالای جمعی»،‌   شیمون پرز نیز در کنار «پیک‌نت» قرار گرفت.   به عبارت دیگر،  اسحاق و اسمعیل ـ‌  فرزندان قواد خلیل‌الله ـ  ناچار شدند اتحاد‌شان را آشکار کرده و نهایت امر در یک سنگر لنگر اندازند.   البته «پیک نت» از جایگاه قربانی «ظلم و ستم»،  و شیمون پرز نیز از جایگاه برتر،  «وکیل مدافع» ملت ایران،  و سخنگوی «تاریخ!»   برتری شیمون پرز بر دکانداران «پیک‌نت» قابل قبول است،   چرا که حداقل رئیس جمهور اسرائیل، ‌ آنقدر ادب و نزاکت و شعور دارد که از یک‌سو،  شرکت مردم در انتخابات ـ  حتی در این شبه‌انتخابات ـ‌  را با «دهن کجی» مترادف نشمارد؛  آمار رسمی وزارت کشور را به زیر سئوال نبرد،   و نهایت امر مخالفان حکومت اسلامی را به شیوة حاج روح‌الله مورد «تهاجم» قرار ندهد!  سجایائی که «پیک‌نت»،  دکان توده‌ای‌های اسلامی با آن بیگانه است. 

 

سایت «پیک‌نت» ‌مورخ 17 ژوئن سالجاری در «آسمان ـ ریسمانی» تحت عنوان «پایان انتخابات 92 و آغاز فصل تازه» می‌نویسد،  وزارت کشور رقم‌سازی کرد؛  آراء حسن روحانی بیش از 57 درصد است؛‌  مردم ‌عمق آگاهی‌شان را نشان دادند و با دهن‌کجی به قبیلة تحریم‌کنندگان،  روحانی را برگزیدند:

 

«[...] اعلام رسمی پیروزی حسن روحانی در انتخابات،  تبدیل به یک انفجار شادی ملی در سراسر ایران شد [...] میزان آراء ریخته شده به صندوق‌ها برای حسن روحانی [...] بالای 57 درصد است [...] بدین ترتیب،  مردم انتخاب خود را کردند و با دهن‌کجی به قبیله تحریم‌کنندگان انتخابات  [...] حسن روحانی را [...]‌ انتخاب کردند [...]»

 

 همچنانکه می‌بینیم «انتخابات» در قاموس قلم‌زن «مردمی» ساواک جمکران «طبیعی» است و   از محدودة‌ فاضلاب «نفرت و نفرین و انتقام» فراتر نخواهد رفت.   دلیل هم اینکه طویلة احترام به ادیان با «مسئولیت،  پاسخگوئی، حق انتخاب آزاد» و خلاصه با «روابط دوسویه» و منطقی بیگانه است.   در این عرصة توحش،  همچون جوامع اسطوره‌ای،   روابط بر محور «حذف» تنظیم شده.   و اوباش ساواک از هم اکنون برای حذف مخالفان دولت خیز برداشته و برای سانسور و سرکوب آزادی بیان «راه حل» ارائه می‌دهند:‌

 

«[...]‌ دوران بسیار دشواری در ایران آغاز شده [...] باید کوشید نیروئی را که قوه مجریه را از دست داده [...] به نیروی خنثی و حتی همراه این دولت [...]‌ تبدیل کرد و [...] ‌در این کارزار دست جنجال‌سازها و تحریک‌کنندگان را از رسانه‌های داخلی باید کوتاه ساخت[...]»

 

می‌بینیم که «قواد ـ ‌مسلمانان» به اصطلاح «دمکرات»،  هنوز نیامده،  چماق به دست،   کمر به «اصلاح قلم‌ها» بسته‌اند!  فراموش نکنیم که این شکرخوری‌ها در واقع بازتولید‌ یاوه‌گوئی‌های حاج روح‌الله در فروردین‌ماه 1358 است.   ساواک مفلوک جمکران می‌پندارد هنوز هم می‌توان با «ایجاد اجماع» به «عمل دلخواه» مشغول شد و به شیوة سنتی،   باز هم در این مملکت از«کشته پُشته» ساخت!   دلیل هم روشن است؛   در فاضلاب سازمان سیا، ‌ بر اساس سنت خانوادة اسطوره‌ای،   یعنی به شیوة طبیعی «عقیده سازی» می‌کنند.   این شیوة «اسطوره‌ای» پوششی است مناسب برای تمایلات پنهان که «قبول عام»‌ را نیز به همراه می‌‌آورد.  

 

روند چنین است که با ساختن یک «گوسالة زرین»،   ابتدا در میان عوام‌‌الناس «اجماع» ایجاد می‌کنند تا از میان «جمع» گروهی را در «انزوا» قرار داده،  به «مجازات» برسانند.  و سیاست استعمار در ایران برای ایجاد «اجماع» دقیقاً از همین الگو پیروی می‌کند.   در این «نمایش»،   یک گروه برای «مردم» گوسالة زرین می‌سازند؛   گروهی دیگر برای ستایش گوسالة کذا تجمع می‌کنند!    سپس «موسی» از کوه کذا بازمی‌گردد و مجازات الهی را بر گوساله‌پرستان اعمال می‌نماید.   این است نمایش مهوعی که با کودتای کلنل آیرون ساید در جامعة ایران به صحنه آمده،   و به صور مختلف هنوز هم «تکرار» می‌شود.

 

موسوی،‌  آخرین گوسالة ساخته و پرداختة هارون بود که «موسی» برای مجازات پرستندگان‌اش «راه‌حل» مناسب را ارائه کرد!  و همچنانکه شاهدیم برنامة «تف سربالای جمعی»‌  ـ  مانند دفعة‌ قبل ـ  مورد استقبال گرم گاوچران‌ها قرار گرفت،   و زمینه‌سازی برای سرکوب مخالفان فرضی دولت «محبوب،  مردمی و منتخب» حسن روحانی از هم اکنون،   از طریق تهدید مستقیم حسن هولو،  و با روضه و زوزة داس‌الله در مقام «قربانی این انتخابات» آغاز شده.    

 

بله،   داس‌الله ادعا می‌کند «به جرم» طرفداری از حسن روحانی،  سایت‌اش مورد تهاجم قرار گرفته!   پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، ‌ هیاهو پیرامون قدرت فرضی «ارتش سایبری» جمکران ریشه در مصوبة نوین اعضای ناتو دارد!  به گزارش‌ «راشاتودی»،   مورخ 31 مه 2013،   اعضای ناتو توافق کرده‌اند که «تهاجم سایبری» را از این پس با سلاح‌های متعارف پاسخ دهند!   به عبارت دیگر،   ارتش آدمخوار ناتو بهانة جدیدی برای جنگ‌افروزی به دست آورده و لازم است همة موش‌های فاضلاب سازمان سیا در مسیر اهداف کفتاران اخلاق‌محور حرکت کنند و شاهدیم که «پیک‌نت»،   علیرغم چپ‌زنی‌ها‌ در اطاعت از امر الهی بر همة «موش‌ها» سبقت گرفته:

 

«[...] ارتش باصطلاح سایبری جمهوری اسلامی، توانست دو روز کامل و یک نیمه روز سایت پیک نت را از دسترس دور کند [...] پنج "I.P" مجهز به یک برنامه سرعت مراجعه روی سایت پیک نت انداخته بودند که قادر بود در هر دقیقه بیش از 500 سئوال (مراجعه) را روی پیک نت بیآورد و این تعداد همچنان افزایش می‌یافت[...] این احتمال همچنان وجود دارد که [...] بتوانند باز هم سایت پیک نت را از  دسترس دور کنند،  اما این اقدام [...]به دست و پا زدن‌های آخر مرغ سر بریده‌ای می‌ماند که در عروسی و شادی پیروزی انتخاباتی سرش را از تن جدا کرده باشند[...]»

همان منبع

 

همچنانکه می‌بینیم «ارتش سایبری»‌ با‌ حسن روحانی «دشمن» است و همچون لشکر معاویه،‌  به طرفداران «مومن‌» و «متدین» او «ظلم» می‌کند.   دلیل هم اینکه حسن روحانی،‌  همچون حسین مظلوم به عدد 72مرتبط شده!   بله،   ایشان در مراسم «تف سربالای جمعی» که در آن بیش از 72 درصد «مردم» شرکت داشتند،  بر رقبا پیروز شدند‌ و «حماسه» آفریده‌اند!   و خلاصه وزارت کشور از طریق مراسم تف‌سربالای جمعی، ‌ حسن هولو را به بی‌بی‌گوزک‌های صحرای کربلا چسبانده،   و روشن است که طرفداران ایشان نیز همان «یاران حسین»‌ باشند،   و ... و با توجه به شیون و زاری پیک‌نت،  نتیجه می‌گیریم که ارتش سایبری «یزیدی» است!

 

ولی واقعیت این است که داس‌الله به دلیل غافلگیری بلاتکلیف مانده بود!  ساواکی‌ها شکم‌شان را صابون زده بودند تا مراسم «تف سربالای جمعی» را به دور دوم بکشانند و همانطور که آخوند مصلحی وعده داده بود،  یک رئیس قوه مجریه «70 درصدی» به دست آورند.   ولی اینبار حضرت «سایمون گس» ـ  مدیر سیاسی وزارت امور خارجه بریتانیا ـ  نتوانست از غار حری و فاضلاب «ام.آی.6 » معجزه بیاورد!   و افلاس رئیس‌جمهور منتخب و محبوب «ملت ایران» از همین ناتوانی ارباب سرچشمه می‌گیرد.  از شما چه پنهان،   شیمون پرز را هم برای جبران همین کمبودها به میدان آورده‌اند:‌               

 

«[...] تاريخ هرگز احمدی نژاد را بخاطر فجايعی که متوجه ايران کرد، نخواهد بخشيد [...] احمدی نژاد [...] ‌ملت ايران را مستاصل کرد [...]‌ اقتصاد ايران را با فروپاشی روبرو کرد[...] اينها کارهايی است که بخاطر آن نبايد وی را بخشيد[...]»

رادیوفردا

 

از بررسی اظهارنظر پامنبری‌های «شرکت در انتخابات» که به ویژه در «گویا نیوز» منعکس شده خودداری می‌کنیم،   فقط می‌گوئیم حضرات با پرش در «استخر ‌اخ‌وتف» به خواسته‌های‌شان رسیدند.  فقط باید بدانیم خواسته‌های واقعی‌شان که از آن سخن به میان نمی‌آورند چیست؟!  به عنوان نمونه، ‌ پاسدار اکبر پس از آب تنی در این چشمة الهی موفق‌ شد دیوان شمس و شاهنامة فردوسی را در فاضلاب ارباب فرو برده و میرحسین موسوی را به «رستم»،‌  و شیخ کروبی مافنگی را به «شیرژیان» تشبیه‌کند!   می‌بینیم که فاضلاب سازمان سیا چه معجزاتی دارد! 

 

حال اگر به نتایج انتخابات شوراها بنگریم خواهیم دید که دو «ملت متفاوت» در مراسم «تف سربالای جمعی» شرکت کرده‌ بودند!   یک «ملت» از لج علی خامنه‌ای به «حسن هولو» رأی داده، ‌ و «ملت دیگر» هم از لج «حسن هولو» به نامزدهای اصولگرا!   شاید هم طرفداران «حسن هولو»،   هنگام رأی‌گیری تغییر عقیده داده باشند،  و در انتخابات شوراها «اصولگرایان» را مورد عنایت «ملی» قرار داده‌اند!   در هر حال،  از  این «انتخابات ـ بازی » نیز مانند دیگر خوش‌رقصی‌های حکومت اسلامی رایحة‌ تعفن به مشام می‌رسد. 

 

به عبارت ‌دیگر،   نخستین گروهی که «تف سربالای جمعی» را دریافت کرد،  «اصلاح طلبان» بودند!   نخستین قربانی کربلای تف سربالای جمعی نیز «پیک‌نت» بود!   بله،‌  یکوقت فکر نکنید که حماسة ‌حسن هولو همان «هولو برو توگلو» است؛  ‌به هیچ عنوان!   این بساط،  حماسة خون و زفاف است!   

 

نخستین عروس این حماسه «الغنوشی» بود که حدود دو هفته پیش در «مرکز سابان» ـ  موسسه بروکنینگر ـ  به پابوس «مارتین ایندیک» رفت و مورد پسند ایشان قرار گرفت.  در نتیجه یورونیوز، ‌ یک «گفتگو» به راه انداخت تا چند دروغ شاخدار را به مخاطب حقنه کند.  نخست اینکه اسلام «خوب» است.  ‌ دیگر آنکه گروه «فمن» از حقوق زنان دفاع می‌کند!   و از اینجا نتیجه می‌گیریم که در کشور تونس نمی‌توان از حقوق زنان دفاع کرد،  چرا؟  چون  اعضای گروه فمن با سینه‌های برهنه در جامعه ظاهر می‌شوند و آنچه را اسلامگرایان فرهنگ «اسلامی ـ عربی» می‌خوانند در تونس خدشه دار می‌کنند!   در نتیجه،   لازم است تونس حقوق‌بشری داشته باشد که با فرهنگ «اسلامی ـ عربی» در تضاد قرار نگیرد!   تو گوئی در کشورهای اروپائی زنان با سینه‌های برهنه،  اینور و آنور می‌روند!  

 

ولی این تبلیغات «خررنگ‌کن» اهداف مشخصی دنبال می‌کند که درک‌شان آنقدرها هم مشکل نیست.    آتلانتیست‌ها،‌  از یک‌سو با ایجاد ترادف میان «فرهنگ» و «تعلقات» ـ  قومی،  بومی و دینی ـ اعلامیة جهانی حقوق‌بشر را نفی می‌کنند،   و از سوی دیگر،  کنیزکان هوچی جرج سوروس را در جایگاه مدافعان حقوق زن می‌نشانند!   این است پیامد پیوند «الغنوشی ـ ایندیک!»   خبر دلبری‌های «الغنوشی» در مرکز «سابان» را سایت «ولترنت»،  ‌مورخ 31 مه 2013‌ منتشر کرده.              

 

همزمان با اظهارات رولان دوما پیرامون طرح بریتانیا برای ایجاد بهارعرب،‌  معلوم شد تغییر و تحولات 20 آوریل و 10 مه سالجاری در وزارت دفاع عربستان واکنشی بوده به تلاش پرنس «خالد بن‌سلطان» برای کودتا!   «ولترنت»،   مورخ 17 ژوئن 2013 می‌نویسد،  روز گذشته،  پادشاه عربستان سراسیمه از مراکش بازگشت و حکم  بازداشت شاهزاده خالد را امضاء کرد!   بله،   آتلانتیست‌ها چنان به افلاس افتاده‌اند که حتی در عربستان هم نمی‌توانند کودتا کنند!  در نتیجه،  مطمئن باشیم پتة‌ هارت‌وپورت‌های توخالی شیخ حسن روحانی و ساواکی‌های داس‌الله،  خیلی زودتر از آنچه بعضی‌ها می‌پندارند به آب خواهد افتاد.   مخالفت با حکومت توحش «بومی ـ دینی» و پشتیبانی از دمکراسی در ایران تنها راهی است که می‌تواند به حاکمیت انسان‌محور در کشور منتهی شود؛   دیگر مسیرها بی‌راهه‌هائی است که فقط برای سرکوب ملت ایران ساخته و پرداخته شده.        

 

 ...