شنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۸


طویله‌سالاری!
...


به نظر می‌رسد دست سازمان ناتو بزودی از دو اهرم ایجاد جنگ و بحران در منطقه که توسط حکومت‌ جمکران و حاکمیت اسرائیل تأمین می‌شد، کوتاه خواهد شد.

پیش از پرداختن به وبلاگ امروز، ‌ در تأئید مطالب «خرخریه» تکرار می‌کنیم، مراسم روز قدس برای حکومت جمکران و اربابان‌اش مراسم تکمیلی 22 خردادماه است. هدف از تبلیغات و آشوب‌های پس از 22 خردادماه در واقع به تعویق افکندن مذاکرات هسته‌ای با گروه 1 + 5 بود، حال آنکه دعوت غیرمستقیم خامنه‌ای از دارودستة موسوی برای شرکت در راه‌پیمائی روزقدس، در عمل برای حفظ منافع اسرائیل از طریق ایجاد تجمع و آشوب جهت تهدید روند مذاکرات صلح خاورنزدیک است. همچنانکه پیشتر نیز گفتیم هر دو مذاکره به دلیل اهداف صلح‌آمیزشان منافع سازمان ناتو را مستقیماً تهدید می‌کنند. این است دلیل واقعی «قیام» میرحسین موسوی و کروبی بر ضد «تقلب»‌ در ‌شبه‌انتخابات تئوکراسی جمکران. حکومتی که موجودیت سی‌سالة خود را مرهون تقلب، ‌ تجاوز و جنایت است.

در افغانستان هم انتخابات برگزار شد، نامزدها نیز به تخلفات انتخاباتی اعتراض کردند. اما در افغانستان هیچیک از نامزدها لات‌بازی و اوباش‌گری میرحسین موسوی، احمدی‌نژاد و آخوند کروبی را به راه نیانداخت. دلیل روشن است، نه شخص حمیدکرزای و نه رقبای‌اش هیچیک جزو اوباش شهری افغانستان نیستند. فقط در ایران است که اوباش در جایگاه نخبگان قرار می‌گیرند. در خارج از ایران نیز شاهدیم که روند چاقوکش‌نوازی و اوباش‌پروری رونق فراوان دارد. پیش از ادامة مطلب به دست‌اندرکاران جشنوارة ونیز بگوئیم که با اهدای تندیس کذا به نوة آخوند مشکینی در واقع تندیس وقاحت و حماقت را نیز به خود تقدیم کرده‌اند. با توزیع جوایز به اوباش‌الله هیچ نتیجه‌ای نخواهید گرفت، فقط به خودتان توهین می‌کنید. همچنانکه محفل نوبل با اهدای جایزة‌ کذا به شیرین عبادی نقش واقعی خود را در سرکوب ملت‌ها آشکار کرد.

برنامة ماست‌مالی مذاکرات هسته‌ای علیرغم پیشگوئی‌‌های مضحک «نیکلاس برنز» و شرکاء شکست خورد. نه تنها گورکن‌ها ناچار شدند «بستة» پیشنهادی را تحویل اربابان دهند که نازوکرشمة اربابان‌شان هم به جائی نرسید، و سخنگوی خاویر سولانا امروز اظهار داشت مذاکرات کذا هر چه سریع‌تر باید آغاز شود! در حالیکه روز گذشته سولانا ادعا کرده بود بستة‌ گورکن‌ها اصلاً به درد نمی‌خورد. البته در واقع هیچ بسته‌ای درکار نیست و تغییر و تحول در اظهارنظرها تابع تهدیدهای موشکی است. با توجه به شکست طرح آمریکا برای شانه خالی کردن از زیر بار مذاکرات مستقیم با نوکران در جمکران، به طریق اولی طرح دوم، یعنی ممانعت از مذاکرات صلح با اسرائیل هم محکوم به شکست خواهد بود. و به این ترتیب برنامة دوم حکومت مستقل جمکران جهت لات‌بازی‌های «روز قدس» ابتر می‌شود.

هدف از برپائی این مراسم همچنانکه گفتیم حفظ منافع حاکمیت اسرائیل و تهدید مذاکرات صلح در منطقه بود. به همین دلیل علی خامنه‌ای به زبان بی‌زبانی دارودستة‌ موسوی را به شرکت در این مراسم فرامی‌خواند. و به همین دلیل است که مخالف‌نمایان حکومت اسلامی در داخل و خارج از مرزها، در این مورد خاص خفقان کامل اختیار کرده‌اند و گروهی دیگر برای دستگیری موسوی و کروبی به التماس افتاده‌اند شاید «خدا» صدای‌شان را بشنود و «مردم» کذا باز هم در صحنه حاضر شده، نانی برای ارباب به تنور بچسبانند. البته «مردم»‌ مذکور همان اوباش شهری‌اند که به خدمت ساواک و شهربانی درآمده و برای همة امور کشور در خیابان تصمیم می‌گیرند.

اوباش‌پروری در کشورهای جهان سوم پایه و اساس سیاست سازمان ناتو است، ولی شاهدیم که این روند نان و آبدار در ایران بیشتر به اهداف خود می‌رسد. به عنوان نمونه «انتخابات» ریاست «جمهوری»‌ در حکومت جمکران را با انتخابات در کشور افغانستان مقایسه کنیم. کشوری که از سال 1919 جز جنگ، کودتا و اشغال نظامی هیچ نشناخته. به گذشته‌های دور نمی‌رویم. به تاریخ افغانستان طی نیم قرن اخیر نگاهی بیندازیم. در سال 1973 سازمان سیا از طریق کودتا با سرنگونی سلطنت داوودخان را به قدرت رساند تا روند اصلاحات را متوقف کند. سازمان خداجو و دین‌پرور سیا این اصلاحات را «سوسیالیستی» و کفرآمیز تلقی می‌کرد.

همین سازمان منفور در سال 1979 کودتای 22 بهمن را در ایران به راه انداخت و یک جانور وحشی به نام روح‌الله خمینی را به عنوان «رهبر کبیر انقلاب» تعیین فرمود. «رهبرکبیر» از اوباش‌الله کارخانة‌ رجاله‌پروری بودند که سال‌ها در نجف به مبارزه با «امپریاس» اشتغال داشتند. ایشان به محض سروسامان یافتن کودتا، یک نخست وزیر خیابانی هم منصوب کردند که حدود 8 ماه با تکیه بر ماشاالله قصاب‌ و زهرا خانوم حکومت کرد و زمینة اشغال سفارت آمریکا را فراهم آورد، سپس استعفا داد و تبدیل شد به اوپوزیسیون! البته شیخ مهدی همچنان عضو شورای انقلاب باقی ماند ولی افکار عمومی از این موضوع خبر نداشت. در نتیجه شوت و پرت‌ها «باور» داشتند که مهدی بازرگان و نهضت عاظادی از لات‌بازی‌های پیروان خط امام و وحشی‌گری حضرت امام ناراضی است. این است یکی از فواید مهم «باورها». البته در ایران همه «باورپرست» نیستند، برخورد منطقی با مسائل به صورت جسته و گریخته مشاهده می‌شود.

به عنوان نمونه اخیراً عده‌ای از «هنرمندان» جمکران به طرفداری از میرحسین موسوی یک بیانیه صدوریده‌اند تحت عنوان «عده‌ای از هنرمندان با دولت کار نمی‌کنند». حضرات در بیانیة‌ کذا تأکید فرموده‌اند که در اعتراض به رخدادهای پس از انتخابات از همکاری با نهادهای دولتی خودداری خواهند کرد. البته اعتراض به خشونت بسیار پسندیده است به شرطی که معترضین محترم سوراخ دعا را گم نکرده باشند، و بدانند تجمع غیرمجاز آنهم جهت اعتراض به نتایج غیرقطعی «انتخابات»‌ نه تنها مضحک و ابلهانه است که قانون‌شکنی نیز به شمار می‌رود. صرفنظر از اینکه میرحسین موسوی و شیخ کروبی جایگاه خود را طی سه دهة اخیر مدیون تقلب‌اند. باری، گروه دیگری از هنرمندان که الزاماً طرفدار مهرورزی هم نیستند به این جمع نپیوسته‌اند. اینان چنین استدلال می‌کنند که شخص میرحسین موسوی، به عنوان معترض اصلی به نتایج انتخابات، با حکم احمدی‌نژاد در فرهنگستان هنر، که از نهادهای تحت نظارت مستقیم ریاست جمهوری است، همچنان به همکاری خود با دولت ادامه می‌دهد. وقتی می‌گوئیم هنرمند، یا کسی که چنین ادعائی دارد نباید در خدمت سیاست قرار گیرد دلیل دارد!

هنر را اگر به خدمت ایدئولوژی درآوریم به ابتذال کشانده می‌شود، چرا که یک اثر هنری محصول الهامات، تخیلات و شناخت انسان است در زمان و مکان مشخص. آنچه در زمان و مکان مشخص می‌گذرد، ‌ «بخش موجود» اثر هنری است که هنرمند در ایجاد آن هیچ نقشی ندارد. حال آنکه الهامات و تخیلات در یک اثر هنری «بخش آزاد» آن به شمار می‌رود. به عبارت دیگر روند تأثیر «تخیل» هنرمند بر «واقعیت» هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. منظور از آزادی «بیان هنری» در واقع آزادی تخیل هنرمند است. هنرمندی که خود را در خدمت سیاست قرار می‌دهد در عمل این آزادی را نفی می‌کند و در مسیر مطلوب فاشیسم گام برمی‌دارد.

فاشیسم برای سرکوب انسان، از یکسو «آزادی توهم» یا «آزادی باورها» را بجای «آزادی تفکر» می‌نشاند، و از سوی دیگر، نوعی «توهم رسمی» را به عنوان «تفکر مجاز» بر جامعه حاکم می‌کند. تفکری که در نمونة حکومت اسلامی، در خارج از مرزها «تولید» شده و برای مصرف به جمکران صادر می‌شود. به عنوان نمونه، می‌توان به اختراع هابرماس، یعنی در ترادف قراردادن «دین» با «تفکر» اشاره کرد که در سخنرانی علی خامنه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد، ‌حال آنکه در نمایش اعترافات شدیداً از نقش مخرب «هابرماس» انتقاد شده بود! البته ما هم معتقدیم مزخرفات هابرماس که به عنوان «فلسفه» به خورد خلق‌الله داده می‌شود هیچ ارتباطی با فلسفه، به عنوان تفکر منسجم و منطقی ندارد و در واقع «شبه‌فلسفه» است.

هابرماس ادعا می‌کند دین «عقلانی» است و به این ترتیب «عقل» را در تقابل با «منطق» قرار می‌دهد. پیشتر به تفصیل در مورد شارلاتانیسم حلقة فرانکفورت توضیح داده‌ایم و تکرار مکررات نمی‌کنیم. فقط تأکید ‌کنیم که مأموریت اعضای حلقة فرانکفورت اختراع یک چارچوب «‌فلسفی» برای توجیه فاشیسم و مقابله با نظریات انسان‌محور مارکس و فروید بوده. باری روز گذشته علی خامنه‌ای در وقوقیة جمعه فرمودند که در حکومت اسلامی «دگراندیشان» از آزادی برخوردارند به شرط‌ اینکه عقایدشان در چارچوب توهمات اسلام، حدیث و روایت و رهنمودهای خمینی باشد! روشن‌تر بگوئیم کسی حق ندارد خارج از چرندیات قانون اساسی که بر اساس حدیث و روایت سرهم شده، یا در تقابل با مهملات خمینی اصولاً «عقیده‌ای» داشته باشد:

«برخلاف برخی تبلیغات، اگر کسی یا جریانی، عقیده‌ای مخالف داشته باشد [...] نظام با او کاری نخواهد داشت [...] وجود افراد و جريان‌هاي منتقد و صاحب ديدگاه‌هاي متفاوت به نفع کشور است به شرطی که این اختلاف سلایق در چارچوب اصول یعنی اسلام، قانون اساسی و رهنمودها و وصیتنامة امام باشد [...]»


این سخنان منطق‌ستیز در حنازرچوبه، مورخ 20 شهریورماه 1388 با کدخبر: 676093 انتشار یافته. اما نه اسلام عقیده است، نه قانون اساسی جمکران، نه مزخرفات خمینی در قالب وصیت‌نامه و رهنمود. اسلام یک مجموعه از خرافه و توهمات است، اصول قانون اساسی همه در چارچوب نوعی تفسیر از همین توهم قرار گرفته‌، و چرندیات خمینی هم بخشی است از همین خرافات. خرافات هرگز دیدگاه سیاسی نبوده و هیچ عقل سلیمی سیاست را در چارچوب خرافه و توهم قرار نمی‌دهد. ولی در حکومت جمکران مسائل بر منطق تکیه ندارد، همه در چارچوب ابهام «دین» ابراز «عقیده» می‌کنند. همچنانکه حاج‌فرج‌دباغ نیز در ابتذال‌نامة اخیر خود خطاب به خامنه‌ای «دین» را در تخالف با «خرافه» رویت کرده بود. فقط در چارچوب سیاست اوباش‌پروری حاکم بر جامعة ایران است که چنین موجودی را در غرب به عنوان «فیلسوف» به ما ملت معرفی می‌کنند، کسی که حتی از سواد متعارف فارسی نیز بی‌بهره است و عبارت معروف «اقوام اشغال شده» از ابداعات نوین اوست.

همین اوباش‌پروری در عرصة «هنر» و «روشنفکری» و «سیاسی» اعمال می‌شود. ملت ایران باید مشتی لوطی و عنتر و لمپن و فرصت‌طلب و تیغ‌کش و پاسدار و توله آخوند را به عنوان روشنفکر، فیلم‌ساز، هنرمند، صاحب‌نظر و ... بپذیرد در نتیجه امثال حجاریان، تبدیل می‌شوند به «نظریه‌پرداز»، بهزاد نبوی در جایگاه اوپوزیسیون قرار می‌گیرد، موسوی وکروبی هم تبدیل می‌شوند به «رهبران» همین اوپوزیسیون! نتیجة این نمایشات مهوع به اینجا رسید که نه تنها ما باید تقلب را به عنوان یک روش پسندیدة سیاسی بپذیریم، که می‌باید فراموش کنیم شکنجه و تجاوز در حکومت اسلامی یک روش رایج است. چرا؟ چون کسی که متهم به تقلب است،‌ در رأس قوة مجریه قرار گرفته، و کسی که به او اتهام تقلب زده و همکار اوست، با انتشار فهرست دروغین 72 تن جان‌باختگان آشوب‌ها، در مورد تعداد قربانیان وقایع اخیر ایجاد شبهه کرده و خود به صدور زیارت‌نامه در رسانه‌ها مشغول است. و از همه مهم‌تر جنجال شیخ کروبی پلید پیرامون شکنجه شد‌گان فرضی و تجاوز به آنان، واقعیت شکنجه و تجاوز در زندان‌های حکومت اسلامی را در عمل لوث کرده.

حنازرچوبه، مورخ 21 شهریورماه 1388 اعلام کرد، هیئت سه نفرة قوه قضائیه اعلام داشت، ادعاهای کروبی کاملاً ساختگی و برای انحراف افکار عمومی‌است. این خبر که با کد: 6779134 منتشر شده تلویحاً به ما می‌گوید، ادعای تجاوز و شکنجه در زندان‌های حکومت اسلامی یک ادعای واهی است. بی‌دلیل نیست که ساتاس از زبان علی خامنه‌ای در مورد خطرات جدائی دین از سیاست هشدار می‌دهد:

«در نظام‌هاي سکولار و نگرش‌هاي مبتني بر جدائي دين از سياست، استفاده از هر روشي از جمله مکر و حيله اشکالي ندارد [...]»


ایجاد آشوب به بهانة تقلب در انتخابات، انتشار فهرست دروغین از قربانیان آشوب، جنجال پیرامون تجاوز، و بالاخره نمایش اعترافات برای تنظیم سخنرانی‌های رهبر مفلوک این حکومت مکر و حیله نیست، پیروی از سیاست استعمار است برای سرکوب ملت ایران! و اینهمه برای ابتر کردن مذاکرات هسته‌ای و مذاکرات صلح. جدائی دین از سیاست تهدید مستقیم همین روش استعماری به شمار می‌رود.

به گزارش فارس‌نیوز، مورخ 21 شهریورماه 1388، سفیرانگلستان، عالیجناب «سایمون گاس» پس از 5 ماه حضور «فعال» در ایران استوارنامة خود را فردا به محمود احمدی نژاد تقدیم خواهند کرد! طی این مدت گویا جایگاه حضرت مهرورزی به عنوان رئیس قوة مجریه برای حاکمیت انگلستان مشخص نشده بود که خوشبختانه این ابهام رفع شد! و به همین دلیل «رضا کرمی» که هم سید است هم حجت‌الاسلام و هم عضو شورای مرکزی جامعة روحانیت مبارز،‌ پیشنهاد کرده یک هیئت سه نفره متشکل از علی‌لاریجانی، ناطق نوری و مهدوی کنی تشکیل شود تا با «بزرگان» هر دو طیف صحبت کند. هدف آخوند کرمی از این پیشنهاد ابلهانه این است‌که سه نفر کذا به «بزرگان» اوباش‌الله نصیحت کنند که احترام یکدیگر را محفوظ نگاه دارند. خلاصه بگوئیم آنگلوساکسون‌ها چنین طویله‌سالاری‌ای را در هیچ نقطه از جهان برپا نکرده‌اند. اینان در کمال وقاحت ادعا می‌کنند دوام و بقای این نظام منفور به دلیل حمایت چین و روسیه است نه پشتیبانی‌های سازمان ناتو. بازگردیم به سیدرضای خودمان که پیشنهاد کرده هیئت سه نفره «بزرگان» را امر به معروف کند:

«به آنان بقبولاند که همدیگر را به عنوان شخصیتی قابل احترام و جایگاه در نظام بپذیرند»


پیشنهاد کذا در مهرنیوز مورخ 21 شهریورماه سالجاری انتشار یافته. البته حاج رضا گویا اصلاً فراموش کرده‌اند که ملت ایران برای نوکران رسوای آنگلوساکسون‌ها و مخالف‌نمایان‌شان هیچ ارزش و اعتباری قائل نیست. شاید هم می‌دانند، ولی برای ایشان همان احترام «بین‌النوکرین» کفایت خواهد کرد. امیدواریم سردار احمدی مقدم مراقب باشند، در راهپیمائی «روزقدس»، سفیر علیاحضرت ملکه، «هیز اکسلنسی سایمون‌گاس» را بازداشت نکنند که نوامیس اسلام خدشه‌دار می‌شود و «دست خدا» از سر نظام برداشته خواهد شد.

در نظام‌هاي دینی و نگرش‌هاي مبتني بر سیاست ما عین دیانت ماست، استفاده از هر روشي از جمله مکر و حيله و تقلب و تجاوز و قتل هیچ اشکالي ندارد، به شرط اینکه در چارچوب مبانی اسلام و رهنمودهای امام، احترام سفیر انگلستان رعایت شود.


...

جمعه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۸


خرخریه!
...
«از خطرات جدائي دين از سياست اين است که وقتي سياست از دين جدا شد از اخلاق جدا مي‌شود.»
منبع: کلمات قصار علی خامنه‌ای در وقوقیة امروز

همة گروه‌های مخالف‌نما در مورد «راهپیمائی روز قدس» خفقان اختیار کرده‌اند، چرا؟ چون برپائی این مراسم به نوعی «بازتولید» شرایط 22 خردادماه خواهد بود. به همین دلیل محافل نزدیک به سفارت می‌گویند، شرکت در این راهپیمائی با نماد سبز و شعارهای متفاوت به طرفداران حکومت نشان می‌دهد که اکثریت با مخالفان رژیم است و خلاصه نه شما که «ما یه روز پیروز می‌شیم». به موازات همین تبلیغات مزورانه، ساتاس از زبان رهبرمفلوک حکومت، مخالفان را از چنین کاری منع می‌کند، چون واکنش شوت‌پرت‌ها به سخنان خامنه‌ای مشخص است. همه از لج خامنه‌ای «روز قدس» تجمع کرده و ایجاد «تفرقه» خواهند کرد. اگر درگیری پیش آید، روند شهیدسازی و روضه و زوزه و سوگواری شتاب می‌گیرد؛ اگر هم کار به درگیری نکشد، رسانه‌های غرب ادعا می‌کنند میلیون‌ها ایرانی برای حمایت از حکومت اسلامی و مخالفت با اسرائیل تظاهرات کردند. خلاصة مطلب اربابان این حکومت بازهم نیازمند «حضور مردم» در صحنه شده‌اند:‌

«مردم مراقب باشند که برخی از اجتماعات روز قدس برای ایجاد تفرقه استفاده نکنند»

این دعوت غیرمستقیم خامنه‌ای است از «طرفداران طاعون سبز» برای شرکت در راهپیمائی کذا. مهملات رهبر در حنازرچوبه، مورخ 20 شهریورماه 1388 با کد خبر: 676093 انتشار یافته. حکومت توحش جمکران بر دو پدیدة موهوم و انسان‌ستیز «خدا» و «مردم» تکیه دارد. مخالف‌نمایان این حکومت در داخل و خارج از مرزها برای بخش «خدائی»‌ آن تبلیغات می‌کنند، و همچون حاج فرج دباغ می‌کوشند برای رونق بازار توهمی به نام «دین»،‌ آنرا بجای «تفکر» و «اندیشه» نشانده در کمال بیشرمی ادعا کنند که «خدا» خوب است، و «دین» هم با خرافه تفاوت دارد. جناح حکومتی هم جهت بازارگرمی برای حکومت دینی به «مردم» متوسل شده. دلیل روشن است، «خدا» آفریدة ذهنیت و توهم انسان بوده، فاقد عینی‌ات است،‌ «تل فاقد هویت» مردم نیز اگر چه زمینی است، به دلیل ابهامی که بر موجودیت‌اش سایه افکنده از همان ابهام الهی برخوردار خواهد شد. در شرایط فعلی سیاست استعمار با تکیه بر این دو ابهام آسمانی و زمینی بر ملت ایران اعمال می‌شود. و به همین دلیل علی خامنه‌ای، هم‌صدا با «بی‌بی‌سی» و رادیوفردا با زدن نعل‌وارونه و در چارچوب شایعه‌پراکنی‌های محافل سفارت‌پناه شما را به شرکت در مراسم روز قدس دعوت می‌کند.

البته سفارت‌پناهان به شما می‌گویند با نماد و شعارهای طاعون سبز در این مراسم شرکت کنید تا جمعیت انبوه شما طرفداران دولت را به هراس افکند! اما خامنه‌ای شما را از ایجاد تفرقه منع می‌کند، چرا که اربابان‌اش می‌دانند هر چه رهبر بگوید شما از لج او عکس آنرا انجام خواهید داد. نتیجه همان است که اربابان این حکومت می‌طلبند: ازدحام مردم در خیابان، و ایجاد درگیری و شهید سازی. اگر درگیری نشود، «حضور میلیونی مردم» به حساب تأئید همان «مردم» از حکومت توحش و طرفداری‌شان از رهبر مفلوک و فرزانه گذاشته خواهد شد. از اینروست که وقوقیة این هفته بر محور «مردم» متمرکز شده. البته همین «مردم» به گفتة خامنه‌ای در «انتخابات‌»‌ نیز شرکت خواهند کرد، و خلاصه تا این «مردم» هستند، حکومت توحش پابرجا خواهد ماند:‌

«مردم باید بیدار باشند و بدانند اگر مسیر حرکت جامعه و نظام غیر از این باشد و مسائلی نظیر شکاف عظیم طبقاتی، استفاده از آزادی در جهت فساد و فحشاء و احساس ضعف و عقب نشینی در مقابل زورگویان جهانی به وجود آید این‌ها نشانة بیماری نظام اسلامی است[...]»


خوشبختانه هیچیک از این نشانه‌ها را در نظام اسلامی نمی‌بینیم!‌ بله هم‌میهنان مراقب باشید از «آزادی‌های» موجود در حکومت مترقی «غارحری» سوءاستفاده نکنید که «مردم» با چوب و چماق به حساب‌تان رسیدگی خواهند کرد. باید از اینکه اربابان علی‌خامنه‌ای هنوز نگفته‌اند، نفس‌کشیدن، زنده ماندن و راه رفتن روی دوپا غربی است از آستان مقدس سازمان سیا سپاسگزار باشید و مزاحم پیشرفت‌های «نظام» و ترقی «مردم» و مخالف‌نمایان ‌نشوید. چرا که اینان وظیفه دارند برای تأمین منافع آمریکا و اسرائیل شبانه روز «کار» کنند و «پوچیات» ببافند. ابتذال‌نامة حاج فرج را که دیدیم، ‌ کافی است نگاهی به مزخرفات عبدالعلی بازرگان بیاندازیم که از «انتخابات» در دوران «علی» داد سخن می‌دهد!

عبدالعلی بازرگان، فرزند خلف شیخ مهدی است که پس از لفت‌ولیس کافی در میهن اسلامی اینک در بارگاه ارباب لنگر انداخته و به تبلیغ برای اسلام اشتغال دارد. سایت «اطلاعات نت» یک مقالة شیوا تحت عنوان «علی و انتخابات» از این متفکر عرصة شارلاتانیسم و گوساله‌فریبی منتشر کرده که در آن نکات مهمی به چشم می‌خورد. از جمله اینکه در آن زمان،‌ علی با «پوپولیسم» مخالف بوده. اگر چه این پدیده پس از انقلاب صنعتی اروپا بروز کرده ولی به زعم پسر شیخ مهدی، آنحضرت با پدیده‌های ناشناخته نیز آشنائی داشته‌اند چرا که عبدالعلی بازرگان همچون پدرش از ریزه‌خواران گروه برژینسکی است. از اینرو همچون دیگر گورکن‌ها وظیفه دارد پدیده‌های معاصر را در صدر اسلام دفن کرده و تحجر صدراسلام را به زمان‌ حال منتقل کند. وی هم «عبد» علی است، هم سوداگر و «بازرگان»:

«مسلماً در نظامات قبیله‌ای چهارده قرن قبل در میان مردم بی‌سواد عربستان صندوق و برگه رای یا کارت الکترال[...] وجود نداشته است، اما تحقق بخشیدن به مردم‌سالاری در هر زمان و مکانی شیوة خاص خود را طلب می‌کند. مهم روح این رفتار است که باید رعایت شود وگرنه وجود صندوق رأی [...] مردم‌سالاری را تضمین نمی‌کند.»


آری! همچنانکه شاهدیم بر اساس مزخرفات ایشان در صدر اسلام «روح» مردم‌سالاری رعایت می‌شد! چون عبدالعلی بازرگان ساکن ینگه دنیاست و مسلماً باید حافظ منافع اربابان باشد، که هست. همین موجود منفور بود که چندی پیش در کانادا تبلیغ «عرفان» به راه انداخته بود و امروز هم در باب مخالفت یک شخصیت افسانه‌ای با پوپولیسم قلم را به دست‌های جنایتکارش آلوده کرده:

«[علی] از بیعت با توده‌های انقلاب کردة مردم که سیل‌وار به سوی او آمده بودند امتناع کرد تا [...] از شیوه‌های پوپولیستی و سوار شدن بر موج احساسات تحریک شده حذر کرده باشد [...] صحنه‌هائی که از روز انتخابات (بیعت عمومی) در نهج‌البلاغه گزارش شده [...] نمایشی است از حضور باشکوه تمامی ملت[...]»

نمی‌دانستیم نهج‌البلاغه کتاب تاریخ است، تاریخی‌ات دارد، و از حضور «ملت» صحرای عربستان «گزارش» دقیق به دست داده! ولی به صراحت می‌توانیم بگوئیم کسی که پدرش نخست وزیر خیابانی بوده و نان پوپولیسم و «حضور ماشاالله قصاب» زهرمار کرده از این گنده‌گوئی‌ها نمی‌کند. اگر عبدالعلی بازرگان فراموش کرده پدرش کیست، یا خودش را به خریت زده ما به او می‌گوئیم! مهدی بازرگان سر در همان آخوری داشته که امروز سرکار از آن تغذیه می‌کنید و با زبان الکن خود همچون حاج فرج دباغ برای‌اش تبلیغات به راه انداخته‌اید. کسی که ادعا می‌کند در صحرای عربستان مردم‌سالاری رعایت می‌شد، نه تنها اسلام را نمی‌شناسد که انتخابات در ساختار دمکراتیک را هم با «بیعت» قبایل نیمه‌وحشی و چادرنشین اشتباه گرفته. چنین اشتباهاتی اگر نشان از نادانی نباشد، مسلماً اثبات شیادی و مزدوری خواهد بود. البته قوم و قبیلة بازرگان دهه‌هاست که مزدوری را موروثی کرده بنابراین ردیف کردن چنین ترهاتی توسط امثال عبدالعلی بازرگان برای هیچکس تعجب‌آور نخواهد بود. همچنانکه تبلیغات ساتاس و وقوقیه‌های جمعه ما را متعجب نمی‌کند. پس عبد علی را رها می‌کنیم و می‌رویم به سراغ خود علی، یا همان رهبر فرزانه. ایشان فرموده‌اند، اگر سیاست از دین جدا شود، سیاست‌مداران به دروغ و فریب متوسل می‌شوند! می‌دانیم که در حکومت اسلامی کسی دروغ نمی‌گوید! اما همین خامنه‌ای که به خواست اربابان بر «سیاست دینی» پای می‌فشارد ذکر «مردم» گرفته و نظارت بر همة‌ امور را بر عهدة آنان گذارده.

این «مردم» همه فن حریف‌اند؛ کار و زندگی هم ندارند. از صبح تا شب به «جامعه» زل زده‌اند که از «راه راست» منحرف نشود. لازم است هر گاه انحرافی مشاهده کردند بلافاصله چاقو و چماق را برداشته «تجمع خود جوش» در خیابان به راه ‌اندازند تا ملت ایران بداند «مردم» از این شرایط خشمگین شده‌اند و هیچکس حتی سردار احمدی مقدم هم جلودارشان نیست. از این گذشته «مردم» باید چارچشمی مراقب مسئولان باشند و به آن‌ها نصیحت کنند، که دچار لغزش نشوند! «مردم» باید مراقب مسیر حرکت جامعه باشند، «مردم» باید بدانند که «شکاف عظیم طبقاتی» بازتاب اشکالات «نظام» است، «مردم» باید بدانند که احساس ضعف نظام و استفاده از آزادی در راه فساد نیز حاکی از بیماری نظام است! و خلاصه بگوئیم «مردم» کذا باید همة وظایف نهادهای قانونی و به اصطلاح «انتخابی» را بر اساس درک و برداشت خود رأساً بر عهده گیرند. معلوم نیست وظیفة سه قوه در این حکومت عصرحجر چیست؟ اگر همة امور به دست «مردم» یا همان چماقداران حکومتی در سطح کوچه و خیابان اجرا می‌شود؛ «انتخابات» برپا کردن‌تان دیگر چیست؟ البته مشخص است که چنین مردمی همان ارکان نظام یا چاقوکش‌ها و چماقداران حکومت‌اند که سی سال است برای تأمین منافع غرب، در مورد همة امور کشور مستقیماً «تصمیم» می‌گیرند:‌

«مردم به وسائل و روش‌های گوناگون مسئولان را نصیحت کنند تا مبادا آن‌ها دچار لغزش و انحراف شوند چرا که انحراف و لغزش مسئولان برای نظام، کشور و مردم خطرناک است[...]»


«وسائل» باید همان چماق و چوب و نیش‌چاقو تحلیل شود که در حکومت اسلامی برای «نصیحت» مورد استفاده قرار می‌گیرد!‌ خامنه‌ای همچنین از «مردم» خواسته با جمهوری اسلامی «تقلبی» مبارزه کنند. جمهوری اسلامی «تقلبی» همان است که شعارهای روح‌الله خمینی را تضعیف کند. به عنوان نمونه اگر کسی گفت، اقتصاد مال خر نیست، «مردم» باید با او برخورد کرده «سیلی» و «تودهنی» به او بزنند. چون امام راحل متخصص زدن «سیلی» و «تودهنی» بودند و خیلی اینکار را با «ظرافت» انجام می‌دادند. به این ترتیب که ساواک «مردم» را به خیابان می‌آورد تا به مردم واقعی و رهگذران حمله کنند و نشاط انقلابی «پایدار» بماند:

«
مردم مراقب باشند که برخی، با تحرکاتی که در 10 سال گذشته هم گاهی انجام داده‌اند اما با هوشیاری مردم مهار شده است برای ملت یک جمهوری اسلامی تقلبی درست نکنند و شعارهای همیشه جذاب و پر طراوت و پر ثمر امام و انقلاب را تضعیف نسازند.»

پس از برشمردن وظایف «مردم» خامنه‌ای به سراغ «جوانان»‌ می‌رود که باید برای تداوم نظام توحش کوشش کنند. «جوانان» همان عملة ساواک در دانشگاه‌های حکومت‌اند که با ایجاد بحران در دانشگاه و کشاندن آن به خیابان نقش کمکی برای «مردم» کذا ایفا می‌کنند. به این عمل در حکومت جمکران می‌گویند،‌ اقتدار علمی، اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی:

«جوانان عزیز باید با هوشیاری و احساس مسئولیت برای استمرار این نظام تلاش کنند چرا که اقتدار علمی، اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی نظام اسلامی مایه عزت و افتخار همه ملت به ویژه جوانان پرنشاط کشور بوده و خواهد بود»


این بود محوراصلی مطالبات استعمار غرب از ملت ایران که ساتاس آنرا در قالب وقوقیه ویژة رهبر فرزانه تنظیم کرده بود. البته گویا سیدمهدی خاموشی و شرکاء در ساتاس فراموش کرده‌اند که با تکیه بر عرعریة «شهیدزنده»، حجاریان چند روز پیش برای همین جانور وحشی در مورد علوم انسانی چه‌ مهملاتی به هم بافته بودند! که از قدیم گفته‌اند «دروغگو، کم حافظه است.» باری، امروز شرایط تغییر کرده و رهبر فرزانه اقتدار سیاسی و اقتصادی می‌طلبند. شاید اقتصاد در نظام چاه ‌جمکران هیچ ارتباطی با علوم «انسانی» نداشته باشد! می‌دانیم که روح‌الله بی‌دلیل نگفته بود «اقتصاد مال خر است»؛ در حکومت اسلامی، اقتصاد از جمله «علوم خریه» است، و خلاصة مطلب چون گورکن‌ها از دیرباز سیاست‌شان عین دیانت‌شان بوده، بنابراین تردید نداشته باشیم که اقتصادشان هم عین سیاست‌شان معنوی خواهد شد. فقط می‌ماند دو گوش دراز که تا چند صباح دیگر بر معنویات‌شان خواهد روئید!



...

پنجشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۸


خر و خرافه!
...
چارچوب تحرکات و تحولات سیاسی همچنانکه گفتیم همواره اقتصادی است. و در همین راستا است که می‌توان دلیل تغییر مسیر ناگهانی قوة‌ قضائیة حکومت اسلامی را جستجو کرد. در واقع جناح نفتخواران آمریکا که به حزب جمهوریخواه وابسته است در سیاست خود تجدید نظر کرده و به نفع روسیه، عربستان را از جایگاه نخستین صادر کنندة نفت جهان کنار گذاشته. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این نخستین بار است که چنین تحولی در بازار انرژی رخ می‌دهد. و به همین دلیل نمایندة جناح طالبان‌پرور حزب دمکرات، هیلاری کلینتون بزودی راهی مسکو خواهد شد. خبر مربوط به کاهش صدور نفت عربستان و سفر هیلاری کلینتون همزمان در سایت نووستی انتشار یافت. به گزارش نووستی، مورخ 9 سپتامبر 2009، برای تحقق چنین امری عربستان صادرات نفت خود را به میزان 2 میلیون و 750 هزار بشکه در روز کاهش خواهد داد. یادآور شویم نشست اعضای اوپک روز گذشته در وین، پایتخت اطریش برگزار شد. پیش از ادامة مطلب بهتر است در پاسخ به یکی از خوانندگان گرامی «مدافع اجماع مخالفان حکومت» چند نکته را توضیح دهیم.

هدف ما جایگزین کردن حکومت اسلامی با حکومت «اسلام خوب» نیست. به همین دلیل ما با شعار مرگ بر دیکتاتور و سر دادن الله‌اکبر مخالف‌ایم. این شعارها فقط با هدف انحراف جنبش‌مدنی از مسیر واقعیت ساخته و پرداخته شده. «مرگ بر دیکتاتور» همانقدر موذیانه است که شعار «الله‌اکبر». اولی را به قصد ایجاد «اجماع پیرامون مرگ» سر می‌دهند، دومی را جهت ایجاد «اجماع پیرامون توهم» یا بهتر بگوئیم برای اجماع پیرامون «باورها.» همانطورکه در وبلاگ «کباب و سیاست» اشاره شد، باورها از «ذهنیت» انسان سرچشمه ‌می‌گیرد، مبهم‌ است و هیچ ارتباطی با منطق ندارد، در نتیجه بهترین ابزار برای سرکوب مطالبات انسانی و نفی دمکراسی خواهد بود. از اینرو پروپاگاند استعمار به بهانة مخالفت با استبداد بر محور «مرگ» و «توهم» متمرکز شده.

چه کسانی خواهان دوام و بقای دیکتاتور‌اند؟ هیچکس. همه با دیکتاتور مخالف‌اند. اما دیکتاتور در چارچوب تبلیغات آنگلوساکسون‌ها کیست؟ کسی که «خدا»‌را باور ندارد و اسلامی‌ات حکومت جمکران را تهدید می‌کند. چه کسانی اسلامی‌ات نظام را تهدید می‌کنند؟ همان‌ها که جمهوری‌ات نظام را پایمال کرده‌اند: خامنه‌ای، احمدی نژاد و... پس برای ابراز مخالفت با اینان باید شعار «الله اکبر» سر داد! این است دور باطل پروپاگاند سازمان سیا و «ام. آی. 6» که با دستگیری مشاوران کروبی و موسوی شدت یافته و ممکن است نهایت امر به اعدام و یا ترور این مهره‌های ‌سوختة استعمار هم منجر شود.

پس حضور «مدافعان اجماع» بگوئیم تا زمانیکه گروه‌های مدعی مخالفت با نظام توحش «پیشنهادات دمکراتیک» نداشته باشند، هیچ اجماعی در کار نخواهد بود. همچنانکه بارها در این وبلاگ گفته‌ایم ما خواهان استقرار یک حاکمیت دمکراتیک و انسان‌محور در ایران هستیم. هدف ما به هیچ‌ عنوان جایگزین کردن استبداد موجود با یک استبداد دیگر نیست. به همین دلیل تا به حال با هیچیک از گروه‌های مخالف احمدی نژاد و حتی مخالفان حکومت اسلامی هم‌صدا نشده‌ایم، و اگر مطالبات اینان همچنان ضدمکراتیک و انسان‌ستیز باقی بماند، هیچگاه هم‌صدا‌ نخواهیم شد؛ این «کناره‌گیری» ادامه خواهد یافت حتی اگر کار به دستگیری رهبران طاعون سبز و حذف فیزیکی‌شان بیانجامد. در این راستا شرکت در مراسم حماقت پرور «روزقدس» از نظر ما پای گذاشتن در بیراهة دین‌پروری و حمایت از استبداد سیاسی است.

در مسیر همین تحلیل است که اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن برای دوام و بقای نظام توحش دینی تلاش دارند مهرورزی را در ترادف با «پهلوی اول» قرار دهند تا به خیال خود یک آخوند «مدرس» را هم در جایگاه رهبری مخالفان‌اش بگذارند. و دقیقاً به همین دلیل است که باز هم دکان نامه‌نگاری فعلة فاشیسم رونق یافته. سازمان مجاهدین انقلاب برای آخوند صادق لاریجانی نامه می‌نویسد تا شیخ صادق، بر «ادامة وضع موجود» تأکید کند. همکاران جنایتکار موسوی و کروبی را دستگیر می‌کنند تا میرحسین به عنوان بیانیه، زیارت‌نامه صادر کرده در رسانه‌ها به مناجات مشغول شود! نهایتاً، قلادة حاج فرج دباغ را باز می‌کنند تا به بهانة «انتقاد از استبداد دینی»، با درهم آمیختن ناله و نفرین به همة زبان‌های ابتذال به مداحی و ستایش «خدا» مشغول شود و شکر نعمت بجای آورد که پفیوزی و نوکری را به حداعلی رسانده. خلاصه بگوئیم، سازمان دین پرور سیا و دکان «ام. آی. 6» آرزوی رونق دکان روسپی‌های «خدا فروش» را در سر می‌پرورانند و دولت مائوئیست چین هم در این امر خیر شریک شده. البته این روزها ستارة بخت و اقبال دولت کذا رو به افول گذارده. چرا که هم دکان صادرات اسلحه به جمکران را می‌باید تعطیل کند، و هم دکة بمب‌سازی در نطنز را!

دلیل هم اینکه برای دولت جدید ژاپن اولویت همکاری با چین جای خود را به همکاری با آمریکا و روسیه و کرة جنوبی سپرده. افشای صدور اسلحه از خاک چین به جمکران و توقیف کشتی استرالیائی توسط امارات پیامد همین تغییرات کلان استراتژیک در اقیانوس آرام است. به گزارش نووستی، مورخ 19 شهریورماه 1388، روزنامة ژاپنی «سانکی» خبر صادرات اسلحه و تجهیزات موشکی به جمکران را به نقل از رسانه‌های کرة جنوبی منتشر کرده.

ماجرا از اینقرار است که در تاریخ 30 ماه مه 2009 یک کشتی بندر کرة شمالی را ترک می‌کند، دو ماه بعد، در تاریخ اول ژوئیه در بندر شانگهای پهلو می‌گیرد. سپس یک کشتی استرالیائی از شانگهای راهی ایران می‌شود. پس از توقیف کشتی کذا توسط امارات، پلیس محلی در آن 10 کانتینر حاوی موشک‌هائی که نوع آن‌ها مشخص نشده می‌یابد! می‌دانیم که حکومت اسلامی به ادعای سرداران سپاه مزدوری خودکفاست! در هر حال چین با توسل به کرة شمالی و با همکاری استرالیا تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل را نقض ‌کرده و همة کاسه کوزه‌ها بر سر کرة شمالی ‌شکسته خواهد شد. البته پس از توقیف کشتی کذا مقامات استرالیا اظهار داشتند «روح‌شان» از این تجارت پرسود خبر نداشته. ولی ما اطمینان داریم که جسم‌شان، خصوصاً جیب‌شان مسلماً در جریان بوده. در هر حال چینی‌ها همچنان خفقان گرفته‌اند ولی از تجلیل و ستایش «حجاب بانوان ورزشکار» حکومت جمکران لحظه‌ای غافل نمی‌شوند و حنازرچوبه هم در انتشار مزخرفات‌شان کوتاهی نمی‌کند. اما مقارن ارسال موشک‌های چینی برای گورکن‌ها کشتی «آرکتیک سی» هم ناپدید شد.

به گزارش رسانه‌های غرب، کشتی مذکور بار چوب از فنلاند به مقصد الجزایر می‌برد، ملوانان آن اکثراً روس بودند و دو هفته‌ای می‌شد که هیچکس خبری از آن نداشت! زمانی که خبر ناپدید شدن کشتی کذا انتشار یافت، ‌ هیلاری کلینتون هم به سیر و سفر مشغول بود و آخرین مرحله از مسافرت‌اش «دماغة سبز» بود! کشتی کذا هم در همان حوالی ناگهان «پیدا» شد!

شایع کرده‌اند که روسیه می‌خواست از طریق این کشتی برای گورکن‌ها موشک «اس ـ. 300» بفرستد. کار به مصاحبة «روگزین»، نمایندة دائم روسیه در ناتو کشید. روگزین اعلام کرد اگر بخواهیم برای ایران سلاح ارسال کنیم راه دریای خزر و کشورهای حاشیة خزر کوتاه‌تر است. البته یک نکتة مهم را همواره می‌باید مد نظر داشته باشیم و آن اینکه رسانه‌های غرب برای پنهان داشتن روابط کارفرمایان خود با حکومت جمکران می‌کوشند به هر ترتیب ممکن و حتی غیرممکن و مضحک روسیه را مدافع گورکن‌ها جلوه دهند. حال آنکه دولت روسیه نمی‌تواند در مرزهای خود از طالبان دست‌نشاندة آنگلوساکسون‌ها حمایت کند. و فروش سلاح روسی به حکومت اسلامی فقط در چارچوب توافق با فرماندهی ناتو در پنتاگون صورت می‌گیرد. همچنین حکومت اسلامی اجازه‌اش مانند ذخائر ارزی‌اش به دست اربابان غربی است و نمی‌تواند هر چه می‌خواهد، از هر کجا که دوست دارد ابتیاع کند. فروش سلاح و تجهیزات نظامی چین به گورکن‌ها با توافق ضمنی پنتاگون امکان‌پذیر شده بود. توقیف کشتی استرالیائی در واقع پایان این «توافق»‌ بود. البته ایالات متحد از زبان این کارشناس و آن کارشناس در بنیاد «کارنگی» و غیره همچنان از زبان گورکن‌ها اعلام می‌کرد که مذاکره‌ای با گروه «1 + 5» در کار نخواهد بود!

باری پس از اینکه داستان فروش موشک روسی خریداری نیافت، گفتند مافیای روس قصد فروش موشک به گورکن‌ها را داشته ولی اسرائیل مانع شده! و خلاصه داستان موشک‌های فرضی تبدیل شد به یک ماجرای پلیسی و مهیج که در آن اسرائیل نقش پلیس ماهر و کارکشته و زرنگ و روسیه، نقش دزد ناشی را ایفا می‌کرد. روز گذشته هم شایع شد که پلیس کارکشته و زرنگ دزدکی به دیدار دزد ناشی رفته! خلاصه در همین گیرودار بود که هارت وپورت‌های مهرورزی هم تو زرد از آب درآمد! جناب مهرورزی که خیلی یابو برشان داشته بود، ابتدا فرمودند، «مذاکره بی‌مذاکره!» بعد گفتند یک بسته آماده کرده‌ایم بیایند بگیرند. تا اینکه روز گذشته منوچهر متکی شخصاً بستة‌کذا را زیر بغل زده راهی سفارتخانه‌های اربابان شدند و تصاویری که سایت پیک‌ایران از شرفیابی متکی به بارگاه ارباب منتشر کرده نشان می‌دهد که وزیر امورخارجة گورکن‌ها از اینکه به آستان مقدس ارباب راه یافته سخت مشعوف بوده.

اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد چینی‌ها باید کارمندان خود را از نطنز خارج کنند و به این ترتیب جهش و پرش هسته‌ای احمدی نژاد هم به پایان خواهد رسید.

باری، دولت چین به این سادگی‌ها حاضر نیست لقمة چرب نطنز را رها کند. به گزارش حنازرچوبه، مورخ 19 شهریورماه 1388، سخنگوی وزارت امورخارجة چین، «جیانگ‌یو» در جمع خبرنگاران در پکن گفته، کشورش برای حل «جامع» و «بلند مدت» مسئله هسته‌ای بستة پیشنهادی ایران را بررسی خواهد کرد! به هر حال مشروح سخنان خوش‌خیالانة‌ جیانگ‌یو با کد: 675500 در سایت حنازرچوبه موجود است. واژه‌های «جامع» و «بلندمدت» تلویحاً به معنای تداوم کشاکش و بحرانی است که طی آن دولت چین بتواند گورکن‌ها را همچون کرة شمالی و پاکستان به سلاح هسته‌ای مجهز کند، البته اینبار چینی‌ها سخت کور خوانده‌اند. در سیاست آمریکا یک چرخش ناگهانی پیش آمده که نه تنها برای چین که برای انگلستان نیز پیامدهای منفی خواهد داشت. جنتلمن‌های نزولخور «سیتی» هم برای جبران مافات لات‌بازی را در ایران شدت بخشیده‌اند.

از یکسو قلادة منوچهر متکی را بازکرده‌اند تا به روسیه پارس کند،‌ و از سوی دیگر افسار قوة قضائیه جمکران را رها کرده‌اند تا با دستگیری طرفداران و نزدیکان موسوی و کروبی بحران و تنش را در جامعه افزایش دهد، شاید روز قدس تکه نانی به کف آرند و به خفت سق بزنند. چندی پیش سران چهار کشور حاشیة خزر در قزاقستان با یکدیگر ملاقات کردند، برای این دیدار از گورکن‌ها دعوت به عمل نیامده بود. البته دلیلی هم وجود نداشت که نوکران آمریکا در قزاقستان حضور یابند، چرا که مسائل دریای خزر در این ملاقات مطرح نمی‌شد. باری، چندین روز گذشت و گورکن‌ها اصلاً در جریان نبودند تا اینکه مصاحبة‌ رابرت گیتس در تاریخ 16 شهریورماه از شبکة الجزیره پخش شد و مشخص شد آب‌منگل‌ها فعلاً نمی‌توانند بمب داشته باشند و امید جنتلمن‌های نزولخور نقش بر آب شده. فردای همانروز بود که متکی، پس از مراجعه به سایت «بی‌بی‌سی»، ضمن دریافت استوارنامة «نورباخ رستموف» سفیر جدید قزاقستان اعلام داشت:‌

«اجلاس چهار کشور حاشیه خزر طی روزهای اخیر را علیه منافع خود می‌دانیم.»

به عبارت دیگر، متکی نه تنها نمی‌دانست اجلاس کذا پیرامون خزر نبوده که از تاریخ دقیق آنهم بی‌خبر بود! البته ما تعجب نمی‌کنیم، وزارت امور خارجة گورکن‌ها یک طویلة تمام عیار است. چندی پیش هم سخنگوی سفارت جمکران در مسکو دسته گل مشابهی آب داده بود که حکایت از حماقت دیپلمات‌های حکومت امام سیزدهم داشت. سخنان متکی با کد: 672908 در حنازرچوبه، مورخ 17 شهریورماه تحت عنوان مضحک «هشدار ایران به قزاقستان» انتشار یافت! سخنگوی وزارت امورخارجة روسیه در پاسخ به وزیر از همه‌جا بی‌خبر امورخارجة‌ جمکران اظهار داشت، 4 کشور حاشیه خزر نشست‌های بسیاری برگزار می‌کنند، ‌ حضور ایران فقط برای مسائل خزر الزامی است، و در اجلاس قزاقستان مسائل خزر بررسی نمی‌شد. این بود پیامد دم‌جنبانی برون‌مرزی گورکن‌ها برای ارباب در لندن! و اما در داخل مرزها خوش خدمتی آب‌منگل‌ها برای ارباب از ابعاد وسیع‌تری برخوردار شده. چرا که اینان باید به هر ترتیب ممکن دارودستة موسوی و کروبی و آیات عظام را در جایگاه اوپوزیسیون بنشانند.

به این منظور نوابغ اتاق‌های‌ فکر پوچ بهترین راه حل را «شبیه‌سازی» احمدی نژاد با پهلوی اول یافته‌اند. قوة قضائیه به لات‌بازی و دستگیری همپالکی‌های حکومت پرداخته، مخالف‌نمایان هم در داخل و خارج مرزها دست‌های خون آلودشان را به سوی آسمان برده از خدشه‌دار شدن «اسلام» به درگاه «خدا» می‌نالند. پیشقراول لشکر عملة فاشیسم طبق معمول همان حاج فرج دباغ است که از طریق وصله پینه کردن مغول، ‌ حزب بعث، «انتخابات» و نام «شهدا»، یک لحاف چل‌تیکة بازاری سرهم کرده تا همة جنایات حکومت را به پای خامنه‌ای بنویسد، خود را نیز از جرگة جلادان جدا کند و «خدا» را شکر فراوان بگذارد. حال آنکه در این ابتذال‌نامه آنچه می‌بینیم در واقع وصف‌الحال حاج فرج دباغ‌ها است که سی سال شریک جنایت بودند و امروز شکایت از «جهالت» دارند. اما چه کسی جاهل‌تر از آنکه می‌گوید خرافة «دین» از «خرافه» بهتر است؟ چه کسی نادان‌تر از فیلسوف سرگذر که نمی‌داند به کار بردن عبارت مضحک «قوم اشغال شده» نشان از بیسوادی نویسنده دارد:

«سال‌ها اعوان و انصار شما زیر چتر حمایت و ولایت شما [...]‌ امنیت و عدالت را از مردم ربودند[...] دهانشان را بستند چون قومی اشغال شده به اسارت‌شان گرفتند [...] آزادی‌شان را به تاراج بردند [...] به نام دین خرافه فروختند[...] دانشگاه را به دست جهال سپردند[...] درس غلامی و غمناکی به مردم دادند [...] شرع و قانون را زیرپا گذاشتند [...] علم جهل و تعصب را برافراشتند، نادانان را برکشیدند و دانایان را فروکوفتند [...] این ستم‌های آشکار[...] آتشی در وجدان رعیت افروخت که کاشانه ولایت را بسوخت [...] وجدان‌های بیدار [...] بر حقوق شهروندی خود [...] غیرت ورزیدند [...] ولی ما صدای خندة‌ خدا را شنیدیم که در فضا پیچید. او از ما راضی بود. دعای ما را شنید و جانیان و بانیان را رسوا کرد[...]»

بله این است خلاصة انقلاب 22 بهمن 1357 که حاج فرج دباغ یکی از قهرمانان اصلی آن بود، در ضمن باید از فرصت به دست آمده استفاده کرد و عبارت «قوم اشغال شده» را نیز به گنجینة ادب فارسی و کلمات قصار فلاسفة عرصة بینوائی فرهنگی افزود. ولی همة این مزخرف‌بافی‌های معنوی و خداجویانه دلایل مادی و واقعی دارد. خارج از مسئلة صادرات نفت روسیه، از تاریخ هفتم سپتامبر 2009، دکان تجهیز طالبان منطقه نیز تعطیل می‌شود. از این تاریخ ایالات متحد تدارکات نظامیان خود در افغانستان را از طریق روسیه صورت خواهد داد. به گزارش نووستی مورخ 8 سپتامبر 2009 ، آمریکا از آسمان روسیه برای تدارکات خود استفاده می‌کند تا محموله‌های نظامی در فرودگاه روستوف تحت نظارت روسیه تخلیه ‌شود. همچنین نصب سپر دفاعی در اروپای شرقی، و الحاق گرجستان و اوکراین به ناتو نیز منتفی خواهد شد.

پیامد این تحولات چیست؟ دیگر اعضای ناتو که حق استفاده از این تسهیلات را ندارند تحرکات‌شان قانونمند خواهد شد و دکان تجهیز طالبان به سلاح‌های آمریکائی را می‌باید تعطیل کنند. خدا خدا کردن میرحسین موسوی، آیات عظام و دیگر فعلة فاشیسم همچون حاج فرج دباغ دلیل دارد. اوباش‌الله که بر امواج متعفن طالبان‌پروری حزب دمکرات آمریکا در کشورمان به قدرت رسیدند، امروز موجودیت‌شان به خطر افتاده.


...

چهارشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۸


«ابراهیم» در آرژانتین!
...
هر دینی این تمایل را دارد که بر اصالت ناشی از وحی «منحصربه‌فرد» خود تأکید کند. مدت‌های مدید تأثیر خجستة دین ایران و تأثیر «معرفت» زرتشتی بر یهودی‌ات، بر «رموز و اسرار» آن،‌ و ذهن و ضمیر پیامبران «پس از خروج» ناشناخته مانده بود. مسیحیت نیز که بسیاری از معارف خود را مدیون «خردمند ایران زمین» است تلاش کرد چشم بر این تأثیر تاریخی بربندد. در سدة گذشته متخصصین علوم دینی «یهودی ـ‌ مسیحی» نه تنها تأثیر آموزه‌های زرتشت بر یهودیت و متون مقدس یهودی را نادیده انگاشتند، که با توسل به واژگون‌نمائی تلاش کردند چنین وانمود کنند که دین ایرانی زرتشت و حتی سروده‌های گاتا از باورهای عبری سرچشمه گرفته. تنها دلیل الویتی که مسیحیت به سرچشمه‌های یهودی خود می‌داد عدم عینی‌ات و ناآگاهی عمیق بود. البته امروز هیچکس تعجب نمی‌کند. این شیوه شناخته شده است که سیاست بر تاریخ تا چه حد می تواند تأثیر بگذارد.

طی روند هلنیزاسیون «جوده»، سوریه و بین‌النهرین توسط سلوکی‌ها، یهودیان ادعا کردند که «ابراهیم» مرشد زرتشت و پدر ستاره‌شناسی است. چنین ادعائی نشان از برتری زرتشت و دانش مغ‌های ستاره‌شناس نزد نخبگان یهودی دارد. وجهة زرتشت نزد اینان چنان جذابیتی ایجاد کرده بود که بجای یک ارادة «انضمام شخصیت»، بروز چندین ارادة‌ متناقض جهت «جذب» پرسوناژ زرتشت در سنت ابراهیمی را شاهدیم. به عنوان نمونه حضرت «اذخیل» که در اواخر قرن ششم در بابیلون مردم را به پرستش خدا دعوت می‌کرد، به زرتشت یا همان «زاراتوس» تشبیه شد که در همان مکان معلم فیثاغورث هم بوده.

یهودیان بسیاری از شخصیت‌های مقدس خود را به زرتشت شبیه ساخته‌اند. در هرج و مرج حاکم بر روند «شبیه‌سازی» گاه زرتشت را به «نمرود»، گاه به «بلعم»، پیامبر بین‌النهرین و فرستادة پادشاه «موآب» و بالاخره به «باروخ»، منشی «جره‌می» و نویسندة «کتاب باروخ» در نسخة قدیم کتاب مقدس تشبیه کرده‌اند. فصل مشترک تمامی این مانورهای پراکنده قراردادن زرتشت در بطن «سنت عبری» است. در قرن هفتم میلادی یهودیت از آنجا که نمی‌توانست در برابر دین سرزمین پارس، وجود عناصر به عاریت گرفته شده از دین زرتشت را در الهیات خود انکار کند، زرتشت را به پیامبری در کتاب مقدس تبدیل کرد. شیوه نوین نبود. یهودیان تحت تأثیر فرهنگ یونان باستان نیز تلاش کردند خردمندان یونان را به شخصیت های یهودی تبدیل کنند. در این راستا، «اورفه» همچون فیثاغورث و افلاطون به یکی از پیروان موسی تبدیل شد. کاملاً طبیعی بود چرا که به ادعای اینان زرتشت، پیشگام خردمندان یونان هم دانش خود را مدیون ابراهیم بود. مگر علیرغم تضاد آموزه‌های‌اش با مغ‌های مزدائی، هم‌ اینان زرتشت را بنیان‌گذار «کاست» و «باورهای» خود معرفی نکرده بودند؟

این مانورها خدمت بزرگی به حکمای مسیحیت کرد. آن‌هنگام که اینان کمر به تکذیب و نفی «ارتداد» مانویان و معرفت و شناختی بستند که از ایران آمده بود. همان امپراتوری‌ای که روزگاری رقیب یونان و رم به شمار می‌رفت و اینک در قرن هفتم تحت سلطة «کفر مسلمان» قرار گرفته بود. تحریف تاریخ در قرن 18 میلادی دوباره فوران کرد،‌ زمانیکه متخصصین الهیات از توجه دانشمندان و محققان شرق به دین باستانی و رقیب نگران شدند، ‌ کشیش «پریدو» حکیم پرجوش و خروش مسیحیت و مؤلف «زندگی محمد کافر» به سرچشمة موسوی دین زرتشت پی برد. در قرن نوزدهم، کشیش «جان ویلسون» از سوی یک هیئت مذهبی آمریکائی مأمور پخش تبلیغ و انتشار این مطلب شد، خصوصاً که انتشار تحقیقات «آنکتیل ـ دو پرون» در مورد «اوستا» محافل کشیشان در فرانسه و انگلستان را به شدت نگران کرده بود.

در حالیکه مسیحیت ریشه در باورهای پس از «خروج» یهودیت دارد که از معرفت زرتشتی به عاریت گرفته شده ـ مفاهیمی که وجه تمایز مسیحیت از سنت خشک و بیروح موسی به شمار می‌رود ـ تأکیدات علمای کلیسا با سکوت اقلیت پارسی‌های هند و گبرهای ایران روبرو شد. علیرغم پاسخ‌های بجا و شایستة‌ برخی نخبگان پارسی، اینان بیشتر هم و غم‌شان زیستن طبق آموزه‌های زرتشت بود تا پرداختن به بحث و جدل بیهوده پیرامون ارجحیت و تقدم آشکار دین‌شان بر یهودیت.

با شناخت عمیق دین زرتشت‌ و اشتراک بین «ودا» و «گاتا» و قدمت ریشة‌ زبان «اوستا» و نزدیکی آن به سانسکریت مشخص شد که ادعای ریشة به اصطلاح یهودی دین زرتشت برای پنهان داشتن یک واقعیت غیر قابل انکار مطرح شده بود: عاریت گرفتن آشکار معارف یهودی از معرفت زرتشتی و تأثیر چشمگیر آن به ویژه پس از مهاجرت از بابیلون تا زمان آخرین ویراست‌های «تلمود بابیلون».

سرانجام، نظریه‌های ساختگی در مورد سوابق یهودی آموزه‌های زرتشت، یا «یهودی ـ زرتشتی‌ایسم»، که نه توسط یهودیان بلکه توسط علمای الهیات مسیحی مطرح شده بود، در اواخر قرن نوزدهم کار را به جدل‌های تاسف‌باری کشاند[...] هر چند شرق‌شنا‌س معروف «کلرمون گانو» در سال 1880 اعلام داشت، از آنجا که کتاب مقدس می‌کوشد خداوند خود را به خداوند کوروش کبیر نزدیک کند، یهودیت از مزدئیسم برخاسته. [...] تحقیقات قرن بیستم در حد وسیعی تأثیر سرنوشت‌ساز آموزه‌های زرتشت بر یهودیت را نشان داد.

هم‌صدا با «جکسون» و «وست»، دکتر «چارلز گور» نتیجه می‌گیرد: «غیرممکن است که این دین شکوهمند [دین زرتشت] ـ از یهودیان به عاریت گرفته شده باشد، تاریخ ظهور آن چنین ادعائی را باطل می‌کند. منبع خارجی دیگری هم وجود ندارد که بتوان دین زرتشت را به آن مرتبط کرد [...] دین زرتشت مهم‌ترین آفریده، یا شایسته‌تر است بگوئیم ـ همچنانکه زرتشت هم مسلماً می‌گفت ـ نشانه‌ای است که از آن الهام یک شخصیت برگزیده به عنوان پیامبر توسط روح الهی را می‌توان باز شناخت.
منبع: پل دوبروی، «زرتشت».

این مختصری بود از شایعه پراکنی و «عقیده سازی» اصحاب کلیسا در مورد پیامبر خردمند ایران‌زمین. و اما بپردازیم به شایعه پراکنی اصحاب حقوق ‌بشر فروش پیرامون انفجار در مرکز یهودیان آرژانتین!

فروشگاه‌های زنجیره‌ای حقوق‌بشر در ینگه دنیا، «بی‌بی‌گوزکی» از انفجارهای آرژانتین سرهم کرده‌اند، ویژة شوت‌وپرت‌ها. براساس قصة کذا، اوباش‌الله حکومت اسلامی نه تنها در آرژانتین که در لبنان نیز به نبرد با آمریکا و اسرائیل مشغول بوده‌اند، دلیل هم اینکه یکی‌از خودشان چنین گفته، و بعضی دیگر هم ادعای‌ا‌ش را تأئید کرده‌اند. فکر نمی‌کنم دلیلی مستدل‌تر از این بتوان ارائه داد!

در تاریخ 18 ژوئیه 1994، مرکز همیاری یهودیان آرژانتین منفجر می‌شود. همه انگشت اتهام را به سوی نوکران آمریکا در جمکران می‌گیرند و رسانه‌ها پس از اختراع یک قصة کدوقلقله‌زن به این نتیجه می‌رسند که کشتار یهودیان آرژانتین به دستور خامنه‌ای مفلوک صورت گرفته و جنایت علیه بشریت به شمار می‌رود. البته در اینکه مقامات حکومت اسلامی مشتی اوباش و جنایتکاراند تردیدی نیست. ولی در اینکه اوباش‌الله «مستقل»‌ هم باشد، ما تردید داریم! حکومتی که دارائی‌اش در بانک‌های غرب ذخیره شده و نان و بنزین مصرفی‌اش از ولایت ارباب وارد می‌شود «مستقل» نیست تا بتواند سر خود تصمیم بگیرد. این مزخرفات ساخته و پرداختة سازمان سیا است که برای سلب مسئولیت از خود می‌کوشد نوکران‌اش را «مستقل» معرفی کند.

به عنوان نمونه «سلوبدان میلوسویچ» را کدام دست نامرئی به قدرت رساند که با اعمال سیاست‌های «مستقل» خود زمینه‌ساز تهاجم نظامی به یوگسلاوی شود؟ دست الهی بود یا گروه برژینسکی؟ پس از تجزیة یوگسلاوی چه کسانی در کوسوو به تجارت اعضای بدن زندانیان صرب مشغول بودند؟ رادووان کارازیچ یا هاشم تاچی، نخست وزیر فعلی کوسوو؟ کارلا دل‌پونته، به چه دلیل از مقام خود کناره‌گیری کرد؟ به دلیل افسردگی روحی یا به دلیل فشار محافل خاص برای جلوگیری از افشای جنایات استقلال‌طلبان کوسوو تحت نظارت امثال برنارکوشنر؟ بگذریم و بازگردیم به آرژانتین و انفجارهائی که مراکز یهودیان و سفارت اسرائیل را نشانه گرفته بود.

بهتر است بدانیم که بزرگترین اقلیت یهودی جهان در آرژانتین سکونت دارد و انفجار بمب در یک مرکز یهودی در این کشور در واقع اهدافی چند گانه را دنبال می‌کرد. نخست مسئلة ارعاب یهودیانی بود که قصد مهاجرت به آرژانتین را داشتند. می‌دانیم که قبل از اعزام یهودیان به خاورمیانه بسیاری از محافل یهودی در سراسر جهان خواستار تشکیل یک کشور یهودی مسلک در آرژانتین بودند. محافل سیاسی انگلستان از این امر جلوگیری کردند و به دلائلی که می‌دانیم مسئلة مهاجرت به آرژانتین را مسکوت گذاشتند. خارج از ارعاب یهودیان، بمب‌گزاری در آرژانتین هدف دیگری را نیز دنبال می‌کرد. هدفی که بیشتر می‌باید اخطاری از جانب واشنگتن به مسکو تلقی شود. مهاجرت گستردة یهودیان روسیه پس از فروپاشی شوروی می‌توانست «توازن» سیاسی و مالی و اقتصادی مطلوب ایالات متحد در آرژانتین را متزلزل کند. نهایت امر این بمب‌گزاری کوچاندن یهودیان از آرژانتین به اسرائیل را نیز به «ارزش» می‌گذاشت. برخلاف مزخرفات دکة حقوق بشر این جنایات با چراغ سبز ایالات متحد صورت پذیرفت.

دلیل نیز روشن است، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مهاجرت گستردة یهودیان اروپای شرقی و روسیه به اسرائیل می‌توانست همان «توازن» سیاسی و مالی مورد نظر ایالات متحد را در اسرائیل نیز تهدید کند. به هر تقدیر مسئلة این «بمب» بیش از این‌ها پیچ‌وتاب دارد که «فاست‌فودهای» حقوق بشر در ینگه دنیا در بوق می‌گذارند. می‌دانیم که این «فاست‌فودها» وقتی گزارش تهیه می‌کنند این نکات پیش پا افتاده را در نظر نخواهند گرفت، چرا؟ چون به مشتری فاست‌فود همه چیز می‌توان خوراند. از آنجمله است این ادعای مضحک که انفجارهای 11 سپتامبر کار سازمان القاعده بوده! در صورتیکه همین چند روز پیش، یکی از مشاوران اوباما به دلیل امضای برگه‌ای که این انفجارها را به دولت بوش منسوب می‌کرد، ناچار به استعفا شد! بله در داخل مرزهای ایالات متحد همه ابله نیستند!

حتی زمانیکه دفتر فدرال در اوکلاهما منفجر شد بسیاری، از جمله «گورویدال» پرسش‌های فراوانی در مورد این عملیات مطرح کردند که پاسخی هم نیافتند! ولی پاسخ روشن بود، محافلی در داخل حاکمیت ایالات متحد منافع خود را در تحمیل «شرایط ویژه» به جهان می‌دیدند و شاهدیم که امروز نه تنها این شرایط بر جهان که بر آمریکا نیز تحمیل شده. اعضای سازمان ناتو به بهانة نبرد با «تروریسم»، به جنگ و کشتار غیرنظامیان در مناطق نفت‌خیز و استراتژیک مشغول‌اند. هدف از این مبارزات قهرمانانه چیست؟ فقط حفظ برتری نظامی جهت چپاول. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به گزارش حقوق‌بشر فروشی ینگه دنیا در مورد انفجار مرکز یهودیان آرژانتین.

این گزارش بهترین نمونة پیوند گوز به شقیقه است. به عنوان نمونه گزارش کذا چنین می‌گوید که در سال ششم جنگ بین ایران و عراق، که وضع گورکن‌ها خیلی بد بود و منزوی شده بودند و غیره، دولت فرانسه برای رهائی چهار گروگان خود سعی کرد با حکومت جمکران دوستی کند! البته به یاد داشته باشیم که در همین دوران به اصطلاح دشمنی گورکن‌ها با فرانسه، شرکت توتال هم به غارت نفت کشورمان مشغول بود! به عبارت دیگر میرحسین موسوی به اهدای نفت رایگان در برابر سلاح قاچاق اشتغال داشت و همه از اوضاع اقتصادی کشور راضی بودند، و به ادعای اخیر زهرا رهنورد، عیال موسوی آواره و بی‌خانمان هم نداشتیم! خلاصه از آنجا که اوضاع حکومت منزوی جمکران هم خیلی بد بود و هم خیلی خوب، برای آزادی گروگان‌ها به دولت فرانسه دستور هم می‌داد که باید دست «از هواداری آشکار و پنهان خود از عراق بردارد.» فرانسه هم گفت، شما امر بفرمائید! چرا؟ چون به زعم فاست‌فودهای حقوق‌بشرفروشی، در مورد یک جنگ استعماری و استراتژیک هم فرانسه مستقلاً تصمیم می‌گیرد و هم حکومت جمکران!

باری این گزارش ادعا می‌کند که فرانسه هم به عراق اسلحه می‌فروخت هم به گورکن‌ها! درست است که پذیرفتن این مزخرفات بلاهت مخاطب را می‌طلبد ولی کار به این مختصر ختم نمی‌شود! ابداً! حکومت جمکران که بزرگترین صادر کننده نفت به فرانسه و مهم‌ترین شریک تجاری این کشور در اروپا به شمار می‌رفت بجای مرسیدن فرانسه ـ مرسی گفتن به فرانسه ـ در این کشور بمب‌گزاری هم می‌کند! یادآور شویم کشور فرانسه همچون دیگر اعضای ناتو به هیچ عنوان نمی‌تواند بدون موافقت ایالات متحد سلاح و تجهیزات به کشور دیگری صادر کند و این مقررات برای همة اعضای سازمان کذا لازم‌الاجرا است. بله خلاصه هر چه در گزارش حقوق‌بشرفروشانة کذا پیشتر برویم برای باور کردن خزعبلات‌اش به حماقت بیشتری نیاز خواهیم داشت.

این گزارش گوساله فریب پس از نقل قصة کدو قلقله‌زن در پایان نتیجه می‌گیرد که انفجار آرژانتین،‌ بدون تردید طرح نوکران آمریکا در جمکران بوده و اینکار تهاجم نظامی به غیر نظامیان است، بنابراین جنایت علیه بشریت به شمار می‌رود! خلاصه یک وقت فکر نکنید سرویس‌های مخفی گاوچران‌ها چنین جنایتی مرتکب شده‌اند تا یهودیان آرژانتین را به کوچ اجباری وادارند! ابداً دچار «توهم توطئه» نشویم که هیچ خوب نیست! پیش از ادامة مطلب در پاسخ به پیام یکی از خوانندگان گرامی توضیح دهیم که منافع اقتصادی آمریکا و دیگر سرمایه‌سالاران اروپا «توهم توطئه» نیست، یک واقعیت مادی و اقتصادی است.

از اواخر قرن نوزدهم تاکنون جنگ‌هائی که آمریکا به راه انداخته برای تأمین همین منافع بوده. نگاهی به شرایط فعلی افغانستان و عراق کافی است تا ببینیم مبارزة فرضی با طالبان و نابودی سلاح‌های فرضی کشتار جمعی در عراق با هدف حفظ سلطه بر منابع نفتی و شاهراه‌های عبور انرژی صورت پذیرفته. و به همین دلیل در هر دو کشور استقرار «حکومت اسلامی» الزامی بود. یادآور شویم «رابین کوک»، وزیر امورخارجة انگلستان و «دیوید کلی» مشاور بلندپایة دولت تونی بلر به دلیل مخالفت با جنگ عراق جان سپردند! اولی ظاهراً از کوه سقوط کرد، دومی هم یک پارک عمومی را برای خودکشی برگزید! این مختصر را گفتیم تا روشن شود منافع سرمایه‌سالاری مرز نمی‌شناسد، تخریب برج‌های نیویورک و تهاجم موشکی به پنتاگون شاهدی است بر این مدعا. هر چند که بعضی‌ها گفتند و هنوز هم می‌گویند که پنتاگون نیز قربانی حملة یک هواپیمای مسافربری شد!





...

سه‌شنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۸


رابرت و مکارم!
...
سایت «بی‌بی‌سی»، مورخ 17 شهریورماه سالجاری از شما دعوت می‌کند با «آرامش خاطر» در مراسم بلاهت‌گستر «روز قدس» شرکت کنید تا هم دست آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک را از پوست گردو به در آورید، و هم یک رهبر «پیرو خط‌امام» به ملت مصیبت زدة ایران تقدیم کنید:‌

«آقای احمدی مقدم گفته است: به طور قطع با توجه به اعلامیه‌های صادر شده، در روز جهانی قدس حوادثی شبیه اواخر خردادماه در کشور تکرار نمی‌شود.»


«روز قدس» از خانه خارج نشوید! سپاه منفور پاسداران قصد تکمیل کودتای ناکام را دارد. پس از دریافت پیام ارباب از هوگوچاوز، حکومت اسلامی تلاش همه جانبه برای ایجاد آشوب در مراسم روز قدس را آغاز کرده، تا بتواند موسوی و کروبی منفور را در جایگاه رهبر مخالفان حکومت اسلامی بنشاند. تعطیل دفتر کروبی و دستگیری مشاور میرحسین موسوی در راستای همین طرح ابلهانه صورت گرفته.

همچنانکه شاهدیم «اعترافات» ساواکی‌های جمکران سرفصل تبلیغاتی حکومت اسلامی است و همزمان محور سخنرانی‌های ابلهانة خامنه‌ای را نیز مشخص می‌کند. سخنان رابرت گیتس،‌ وزیر دفاع آمریکا هم به «رهنمودهای معنوی» آخوند مکارم شیرازی جهت می‌دهد. برای پی بردن به ارتباط مستقیم روسپی‌های خدافروش با گاوچران‌ها کافی است تقارن سخنان رابرت گیتس و آخوند مکارم را در نظر بگیریم. به فاصلة 24 ساعت آخوند مکارم «هم‌سرائی» با رابرت گیتس در مورد دشمنی ایران با اعراب را آغاز کردند.

روز دوشنبه 16 شهریورماه سال 1388، رابرت گیتس طی مصاحبه با شبکة الجزیره می‌گوید، هر چه اعراب با ما همکاری کنند ایران متوجه می‌شود که ادامة مسیر فعلی امنیت‌اش را تضمین نخواهد کرد. البته این سخنان گیتس با هدف انعقاد قرارداد برای احداث نیروگاه‌های هسته‌ای در کشورهای عربی، ترساندن اعراب و فروش اسلحة بیشتر به آنان ایراد شده. به این ترتیب از یکسو ایران نمی‌تواند برق تولیدی نیروگاه بوشهر را صادر کند، و از سوی دیگر ایالات متحد می‌تواند ضمن تداوم نفتخواری فروش اسقاطی‌های خود به شیوخ کازینونشین را افزایش دهد. می‌دانیم که اقتصاد گاوچران‌ها بر جنگ استوار است. باری! رابرت گیتس در مصاحبة‌کذا تلویحاً به نوکران خود در جمکران تفهیم می‌کند که فعلاً نمی‌توانند بمب داشته باشند. سایت رادیو فردا، مورخ 17 شهریورماه به نقل از وزیر دفاع آمریکا می‌نویسد:

«هر چه دوستان و متحدان عرب ما بتوانند توانائی‌های هسته‌ای خود را تقويت کنند، همکاری‌های بين خود و نيز همکاری با ما را افزايش دهند، اين کار به مثابه فرستادن علامتی به مقام‌های ايرانی است که راهی که برگزيده‌اند نه به تقويت امنيت آنها، که به تضعيف‌شان خواهد انجاميد.»


البته گیتس از یک نظر کاملاً حق دارد، و آن اینکه سلاح هسته‌ای برای یک دولت دست نشانده ضامن امنیت نیست و نمونة پاکستان شاهدی است بر این مدعا. ولی سخنان رابرت گیتس در واقع از روی ناچاری ایراد شده، چرا که حضرات در عراق و افغانستان همچون الاغ در باتلاق افتاده‌اند و طرح‌های رویائی خروج‌شان از این منطقه بدون همیاری روسیه و هند در حد آرزوهای محال باقی خواهد ماند. همچنین دولت مائوئیست چین، پیشکار وفادار گاوچران‌ها در داخل مرزهای خود در سین‌کیانگ با مشکل اسلام و مسلمین دست به گریبان شده. بگذریم!

به محض انتشار سخنان وزیر دفاع ایالات متحد، آخوندمکارم شیرازی، متولی چاه‌جمکران و متخصص به راه انداختن تورهای «زیارتی» ناگهان لباس رزم پوشیده برای نبرد با دشمن «بعثی» و «وهابی» اعلام آمادگی می‌کند. به گزارش ایسنا، مورخ 17 شهریورماه سالجاری آخوند مکارم که در حرم حضرت معصومه در قم به «تفسیر سورة فیل» مشغول بود ناگهان متوجه شد که عربستان و بعثی‌ها خیلی دشمن شیعیان‌اند:‌

«امروز قهرمان نفاق عربستان سعودی است [...]‌ وهابی‌های سعودی با بعثی‌ها که نه خدا، نه پیغمبر و نه آخرت را قبول دارند یکی شده و یکروزه 600 نفر از شیعیان عراق را به شهادت رساندند[...]»


نمیدانیم چرا گاوچران‌ها برای ردیابی از سگ‌های تربیت شده استفاده می‌کنند، این آخوندمکارم بدون اینکه تربیت هم شده باشد به این خوبی ردیابی می‌کند. در هر حال مزخرفات ایشان با کد: 8806 ـ 00208 در ایسنا منتشر شده. البته مکارم به این سادگی دست از تجارت پرسود حج نخواهد شست. ایشان ضمن تفسیر سورة‌ «فیل» ناگهان فیل‌شان یاد هندستان کرده به کارشناسان مسلمان توصیه می‌فرمایند که پس از مراسم حج، برای پیشرفت اقتصادی کشورهای مسلمان نشین یک برنامة اقتصادی مشترک ارائه دهند:

«در روایات آمده است که یکی از فلسفه‌های حج کار اقتصادی است و چه خوب است که کارشناسان مسلمان[...]»


عجیب است که خمینی می‌گفت اقتصاد مال خر است، و مکارم حج را به اقتصاد مرتبط کرده. البته ما نمی‌گوئیم حج مال خر است ولی تأکید می‌کنیم، سفر به مکه و مدینه به معنای کمک به تفنگ‌فروش‌های مدافع سرکوب و نوکران‌شان در جمکران است. پس مکارم را با فیل و اقتصاد و روایت رها می‌کنیم و می‌پردازیم به روند «رهبرسازی» در حکومت اسلامی. روندی که قرار است موسوی و کروبی را به رهبری مخالفان در این حکومت تبدیل کند، چرا که اربابان گورکن‌ها به آشوب و خشونت نیاز مبرم پیدا کرده‌اند.

بازاریابی برای فروش کالاهای آمریکا در بازار سیاه بر عهدة هوگوچاوز قرار گرفته. به این ترتیب کلنل‌چاوز، ضدامپریالیست ساخته و پرداختة سازمان سیا بنزین را از آمریکا تحویل می‌گیرد و به چند برابر قیمت در اختیار گورکن‌ها قرار می‌دهد! ظاهراً هوگوچاوز، در جایگاه دلال و واسطة‌ فروش کالا در بازارسیاه خبرهای خوشی برای گورکن‌ها آورده. از جمله اینکه هیچ نگران تحریم‌های دروغین آمریکا نباشید! ما از آمریکا برای‌تان همه نوع تجهیزات ارسال می‌کنیم و شما هم با خیال آسوده برنامة غنی‌سازی را تحت نظارت کارشناسان سازمان ناتو ادامه دهید و بگوئید مذاکره، بی‌مذاکره!

پس از دریافت پیام ارباب از هوگوچاوز، حکومت اسلامی تلاش همه جانبه برای ایجاد آشوب در مراسم روزقدس را آغاز کرد. امروز حکومت گورکن‌ها برای خوش‌خدمتی به اربابان در لندن و واشنگتن یک گام بلند به پیش گذارد و ضمن مهروموم کردن دفتر آخوند کروبی، چندتن از اطرافیان وی را نیز دستگیر کرد تا هم شوت‌وپرت‌ها را به حضور گسترده در مراسم «روز قدس» تشویق کند هم دکان شهید سازی را رونق بخشد.

همزمان با این عملیات «قهرمانانه» که با حکم دادستانی صورت گرفت، سردار احمدی‌مقدم در سایت «بی‌بی‌سی» به همه اطمینان دادند که روز کذا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد! ایشان فرمودند، شهر امن و امان است، ما هستیم! روشن‌تر بگوئیم، «بی‌بی‌سی» رسماً، البته از زبان سردار، برای شرکت شوت‌وپرت‌ها در مراسم فوق فراخوان صادر کرده. این سردار احمدی مقدم همان کسی است که در مصاحبة رسمی خود پیرامون خشونت‌های پس از افتضاحات 22 خردادماه اعلام داشت، «گروه‌های سازمان یافته و خودسر که به هیچ جا وابسته نبودند و از هیچکس هم دستور نمی‌گرفتند به مردم حمله کرده‌اند.» حال باید از سردار احمدی مقدس بپرسیم اگر گروه‌های کذا باز هم به مردم حمله کردند، چه پیش خواهد آمد؟ پاسخ روشن است! هیچ! سردار باز هم مصاحبه می‌کنند و می‌فرمایند، ما نبودیم، «گروه‌های سازمان یافته و خودسر» بودند! و این نمایشات مهوع همچنان ادامه خواهد یافت تا شاید گورکن‌ها بتوانند جهت تأمین منافع آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک، هم برنامة خردجال به راه اندازند هم مذاکره پیرامون برنامة هسته‌ای را به هر ترتیب ممکن به تعویق افکنند.

البته ما حضور سرداران عرض می‌کنیم، خیلی کور خوانده‌اید! اگر موسوی و کروبی را هم «با حکم دادستانی» دستگیر کنید، مردم به خیابان‌ها نخواهند آمد. نخست اینکه جنبش مدنی «رهبر» ندارد، دیگر اینکه، به هر تقدیر از درون این حکومت پوسیده و متعفن نمی‌توان «رهبر» بیرون کشید.





...

دوشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۸


کباب و سیاست!
...
«عده‌اى در برخورد با لیبرالیسم به تمامیت‌خواهی متوسل شده‌اند [...] من هميشه تلاش كرده‌ام تا از حضور دين در عرصة سياست دفاع كنم.»

این سخنان مبهم و متناقض از آخوند محمد خاتمی است که در سایت «رادیوفتوی»،‌ مورخ 16 شهریورماه سال‌جاری منتشر شده. محمد خاتمی و دیگر آیات عظام مدافع «حق مردم» که پارس‌کردن را با علوم سیاسی اشتباه گرفته‌اند، بهتر است مواضع خود را در رابطه با اعلامیة جهانی حقوق‌بشر مشخص کنند تا حداقل برای خودشان روشن شود که از نظر تفکر اجتماعی در کنار خامنه‌ای و مصباح یزدی قرار می‌گیرند؛ این مطلب برای ما مشخص است. گاوچران‌ها بیهوده می‌کوشند هیتلر اردکان را مدافع آزادی جلوه دهند. محمد خاتمی به گواهی سخنان‌اش یک «فاشیست ـ مسلمان» مفلوک بیش نیست که همچون میرحسین‌ موسوی «آینده» را در «بازگشت به گذشته» می‌جوید. هیتلر اردکان، به گواهی کارنامة سیاسی‌اش طی سه دهة اخیر یک جنایتکار مزدور بیگانه است که دیر یا زود می‌باید پاسخگوی جنایات‌اش باشد. تلاش غرب برای تبدیل این جانور وحشی به سخنگوی مخالفان حکومت اسلامی فقط نشان از حماقت است.

آری! این سازمان نازنازی‌ و اسلام‌پناه «سیا» و این «ام. آی. 6» عدالت‌پرور و دین‌گستر چقدر برای «اوپوزیسیون‌سازی» و تبدیل «فاشیست ـ مسلمان‌ها» به گزینة معتبر سیاسی رنج و مشقت بر وجود نازنین خود هموار می‌کنند! از یکسو برای سگ‌های‌ هار خود مجوز «تجمع غیرمجاز»‌ صادر می‌کنند تا دست اینان برای «شایعه‌پراکنی» و «عقیده‌سازی» پیرامون «تقلب» در انتخابات یک نظام تئوکراتیک باز باشد و بتوانند با کشاندن مردم از همه جا بیخبر به خیابان‌ها سربازگیری کنند. از سوی دیگر، با دستگیری اوباش‌الله ساواک نمایش «اعترافات» به راه می‌اندازند، تا سخنرانی‌های رهبر مفلوک در راستای همین «اعترافات» تنظیم شود، و میرحسین موسوی و شیخ کروبی و آخوند منتظری بتوانند ذکر اسلام «خوب» و «خط‌امام» گرفته، اوباش‌الله ساکن غرب نیز پامنبری‌شان را بخوانند. و نهایتاً محمد خاتمی، رهبر فاشیست‌ها به افتخار ایفای نقش «مخالف فاشیسم» نائل آید؛ البته در رادیو فردا و بی‌بی‌سی.

به راستی که طرحی است سرشار از نبوغ و حماقت! حتماً فوکویاما، پاسدار شریعتمداری، هاله اسفندیاری و کارفرمایان شیخ مسعود بهنود و شیخ صادق صبا برای ارائة چنین نمایش مبتذلی «عقل‌های‌شان» را سر هم کرده‌اند که نتیجه اینچنین درخشان و رسوا از آب درآمده و نخبگان اوپوزیسیون حکومتی را دقیقاً در کنار کودتاچیان گابن قرار داده. این است شاهکار استعمار سفله‌پرور و ابله‌نواز غرب.

بله امروز هم سری به سایت آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک زدیم و به زنده‌یاد احمد کسروی درود فرستادیم که می‌گوید، «پیوند دستاربندان و اوباش، پیوندی است دیرین.» در سایت رادیوفردا تصویر خاتمی با یک تیتر گوساله‌فریب چشم را آزار می‌داد. و کمی پائین‌تر هم اوباش‌الله، داماد آخوند مشکینی مدافع «دمکراسی» شده بود! البته اوباش‌الله در سایت کذا حضور «خانوادگی» دارد. می‌دانیم که گاوچران‌ها نیز به «کیان خانواده» اهمیت فراوان می‌دهند، چون «خانواده» بهترین مکان رشد و نمو «باورها» به شمار می‌رود. به همین دلیل است که پروپاگاند استعمار کوشش خود را بر تقویت و گسترش «باورها» متمرکز کرده. «باورها» منطق‌ستیزاند و می‌توانند در تضاد با دمکراسی و هنجارهای دمکراتیک قرار ‌گیرند.

باورها هیچ پایه و اساس «مستدل» و «منطقی» ندارند. به عنوان نمونه بر اساس باورها، «پدر و مادر خیرخواه فرزنداند.» حال آنکه چنین نیست. نخست اینکه روابط خانوادگی «غریزی» و «طبیعی» است و هیچ پایه و اساس منطقی نمی‌تواند داشته باشد، دیگر اینکه خانواده، اگر خارج از نظارت قوانین انسان‌محور قرار گیرد به نوعی مسلخ کودکان تبدیل خواهد شد. همچنانکه در ایران شاهدیم «پدر» مالک جان فرزند و همسر خود به شمار می‌رود و هیچ قانونی برای مقابله با این «حق طبیعی» در برابر خود نمی‌بیند. «طبیعی» است که چنین توحشی کمتر شامل حال فرزندان ذکور می‌شود، چرا که در جوامع پدرسالار، اولویت با جنس مذکر است. در چنین جوامعی وقتی قوانین هم بر اساس «باورها» تدوین شود، مانند نمونة حکومت‌های اسلامی جمکران، عربستان، پاکستان و ... توحش قوانین، ‌ مشوق توحش حاکم بر خانواده خواهد شد. پس لازم است از صدرحاج سید‌جوادی منفور و شرکاء که با «نهج‌البلاغه» و حدیث و روایت «قانون اساسی» حکومت جمکران را تدوین کرده‌اند سپاسگزار باشیم. گویا آب و هوای «قزوین» برای تحکیم «باورها» مناسب است که چنین تحفه‌ای را به جامعة ایران تحویل داده. البته برادر محترم‌شان را در فرانسه فراموش نکرده‌ایم که در سنگر امام‌شان لنگر انداخته و به عنوان «نویسنده» هر شش‌ماه یک مقالة شیوا، ابله‌پسند، وزین و گوساله فریب قلمی می‌کنند و ضمن «نبرد با اسرائیل» بر حفظ شعائر «دین مبین» تأکید می‌فرمایند.

حاج سیدجوادی‌ها از فدائیان «باورها» در سیاست‌اند. البته فکر نکنید این عزیزان همچون مروارید خلیج فارس یا خاویار کاسپین کمیاب و نادراند. ابداً! خوشبختانه از این قماش نخبگان فراوان داریم و از این جهت می‌باید سپاسگزار سازمان سیا باشیم که ایالات متحد را به مرکز تولید و پرورش نخبگان «باورپرست» تبدیل کرده. خلاصه اگر شیادان از آب کره می‌گیرند، این سازمان شریف از فاضلاب کره می‌گیرد، آنهم کرة‌ مؤنث و مذکر! یکی از همین کره‌ها «ابراهیم نوروزی» نام دارد که متولد «قزوین» بوده، مانند ابراهیم‌ نابکار «بی‌بی‌گوزک‌ها» فریب‌کار و همچون آبراهام یزدی شارلاتان است. حاج ابراهیم نوروزی فرموده‌اند، 28 مرداد 1332 روز «مرگ دمکراسی» در ایران بود. به عبارت دیگر قانون‌شکنی و لات‌بازی‌های مصدق، عربده جوئی‌های فدائیان اسلام و تهاجم اوباش به دفاتر روزنامه‌های مخالف که با موافقت ضمنی نخست وزیر محبوب و به ویژه خوش‌خدمتی‌های ایشان به انگلستان صورت می‌گرفت می‌باید از طرف ایرانیان «اوج دمکراسی» تلقی شود.

حتماً ممنوعیت مدارس مختلط نیز در همین دوره شاهدی است بر این مدعا! و اما جالب اینجاست که حضرت نوروزی مصدق را به عنوان «رهبر رویائی» با مهاتما گاندی و نلسون‌ماندلا به قیاس کشیده‌اند. البته ما تعجب نمی‌کنیم! لجن پراکنی به گاندی و نلسون‌ماندلا برای تولیدات سازمان سیا «واجب شرعی» است. در هر حال، وبلاگ «سربازکوچک» به سایتی که «باورهای» پرفسور ابراهیم نوروزی را منعکس کرده لینک داده.

بله این «باورها» محور اصلی تبلیغات استعماری را تشکیل می‌دهد و در چارچوب همین پروپاگاند توحش‌گستر است که لوطی و عنترهای نوسواد حکومت جمکران در داخل و خارج مرزها تلاش دارند جنایتکارانی چون بهزاد نبوی، ابطحی، حجاریان و شرکاء را به عنوان مدافعان آزادی و دمکراسی به ما حقنه کنند. ریزه‌خواران گنجشک‌مغز و مخالف‌نمای حکومت جمکران قصد القاء این دروغ بزرگ را دارند که صرف مخالفت با خامنه‌ای یعنی طرفداری از دمکراسی، ‌ یا اینکه هر کس در زندان اوین باشد حتماً طرفدار دمکراسی است! حال آنکه چنین ادعائی فقط ریشه در «باورها» دارد. اولاً هر کس مخالف خامنه‌ای و یا حتی مخالف حکومت اسلامی هم باشد الزاماً طرفدار دمکراسی نیست و آزادیخواه هم نمی‌تواند به شمار آید، و به همچنین است در مورد زندانیان سیاسی.

یادآور شویم «زندانی سیاسی» به کسی اطلاق می‌شود که به دلیل ابراز «مسالمت‌آمیز» عقاید خود زندانی شده. تا آنجا که ما می‌دانیم نه بهزاد نبوی نه دیگر بازیگران سریال مهوع «اعترافات» با حکومت اسلامی مخالفتی نداشته‌اند. اینان سه دهه است در جنایات این حکومت شریک‌اند و امروز هم با اعترافات مزورانه‌شان خط تبلیغاتی سرکوب حکومت را تقویت می‌کنند. همچنانکه در مورد «اعترافات» فرضی حجاریان نیز مشاهده کردیم.

حجاریان چه گفت؟ همان مزخرفاتی که خامنه‌ای تکرار کرد. همین مهملات در قالب وقوقیة هفته از صدای گوشخراش و سیمای جذام گرفتة‌ جمکران هم پخش شد. پیام این پروپاگاند چیست؟ تقویت باورها پیرامون سه محور پوشالی. نخست اینکه «علم الهی» موجودیت واقعی دارد، دیگر آنکه علوم انسانی «غیرغربی» می‌تواند وجود داشته باشد،‌ و نهایتاً اینکه این نوع «علوم انسانی» را می‌باید در قرآن و فقه و قوانین قصاص و سنگسار جستجو کنیم!

نخستین جرقه‌های این پروپاگاند احمق‌فریب ابتدا در «فارس‌نیوز» مورخ 7 شهریور 1388 رویت شد. فارس‌نیوز در واقع بلندگوی «فاکس‌نیوز» است و به همین دلیل در حماقت‌گستری و ابتذال گوی سبقت را از کیهان، شیپور هریتیج کلاب هم ربوده. فارس نیوز شمارة‌ 8806070854 در مطلبی تحت عنوان «نظم فیزیک جهان هستی در آیات قرآن موج می‌زند!» به نقل از «حسین امیدیانی»، عضو پیوستة انجمن فیزیک و نجوم کشور مزخرفاتی منتشر کرده که فقط در سمساری «فاکس‌نیوز» یافت می‌شود. امیدیانی می‌گوید، در قرآن آیات فراوانی از خلقت آسمان‌ها، ستارگان و خورشید و ماه به میان آمده که ما آن‌ها را با تعاریف علمی مطابقت می‌دهیم:‌

«ما با بیان توضیحات علمی و مطابقت آن با آیات قرآن سعی در آشنائی بازدیدکنندگان با عظمت جهان هستی و دوراندیشی قرآن کریم داریم.»


بهتر است بدانیم که امیدیانی «استاد دانشگاه» هم تشریف دارند و ظاهراً «فیزیک» درس می‌دهند! پس تعجب نکنیم که عرعریة‌ حجاریان، با رهبریة خامنه‌ای و به ویژه با وقوقیة آخوندکاشانی در مورد علوم انسانی از چنین هم‌سوئی ایده‌آلی برخوردار شود. این گروه هم‌سرایان، محمدخاتمی را در رادیوفردا و بی‌بی‌سی در جایگاه مدافع علوم انسانی قرار می‌دهد. حال آنکه شیاد اردکان همچون حاج فرج‌دباغ، فقط به نشخوار جسته گریختة مهملات هابرماس و دیگر «باورسالاران» سازمان ناتو مشغول است. تمام سخنرانی‌های به اصطلاح «فلسفی» خاتمی بدون استثناء تهاجم به انسان‌محوری است چه در رنسانس، چه در مدرنیته. خاتمی در تمامی سخنرانی‌های خود همچون خامنه‌ای و دیگر سران گورکن‌ها می‌کوشد ارتباط کلیسا را با فاشیسم در اروپا کتمان کند. خاتمی در کمال شیادی «نازیسم» را نیز سکولار می‌خواند!

در به اصطلاح دانشگاه‌های حکومت جمکران کدام نوع علوم انسانی تدریس می‌شود؟ ‌ فلسفة کلاسیک و فلسفة پست‌مدرن! جامعه شناسی «دینی» و ... و خصوصاً فلسفة کلاسیک با توهمات دین و باورهای مقدس هیچ تضادی ندارد. پست‌مدرنیته هم که بر اصل جادوئی «ترادف‌کلی» پای می‌فشارد و سفسطه‌ای بیش نیست. در نتیجه وقتی علی خامنه‌ای و دیگر مقامات حکومت گورکن‌ها از علوم انسانی انتقاد به عمل می‌آورند و خاتمی به دفاع از این علوم برمی‌خیزد در واقع تفکر سیاسی در جامعه پای به یک دور باطل می‌گذارد. در این دور باطل فلسفة‌ کلاسیک در هر حال «خوب» است و شبه فلسفة پست‌مدرن که «توهم»‌ و باورها را بجای «منطق» نشانده هم خیلی «خوب» است! و با تکیه بر این دور باطل و استفاده از توهمات و باورها می‌توان انواع و اقسام مزخرفات را به عنوان آرمان سیاسی به خورد ملت ایران داد. یادآور شویم که در این میان نقش جوانان «سوسیال ـ دمکرات» کشور سوئد و بنیاد اولاف پالمه بسیار چشم‌گیر است.

«شهید» اولاف پالمه در دوران جنگ 8 ساله خیلی برای صلح زحمت کشید و در راه صلح اسلحه فراوان فروخت. هر بار آتش‌بس اعلام می‌شد، ایشان سر و پا برهنه خود را به تهران می‌رساندند تا صلح را برقرار کنند، و عجیب بود که هر بار ایران را ترک می‌گفتند جنگ شدت بیشتری می‌گرفت. باری! به گزارش رادیوفردا، مورخ 15 شهریورماه سالجاری، بنیاد اولاف پالمه و جوانان «سوسیال ـ دمکرات» سوئد از باطبی، مهرانگیزکار و تیغ‌کش فیلم‌ساز جمکران برای شرکت در سمینار «حقوق‌بشر در ایران» دعوت کرده‌اند! الهه روانشاد هم گفتگوئی با فیلم‌ساز جمکران ترتیب داده که ژرفای درک سیاسی وی را بخوبی نشان می‌دهد. داماد آخوند مشکینی «از طریق رشد دمکراسی‌خواهی» در کل خاورمیانه بجای «خیال بمب» دمکراسی را مستقر می‌کند! اگر ارتباط بین «خیال بمب» و «دمکراسی» را کشف کردید ما را هم در جریان بگذارید تا نادان از جهان نرویم. بله! ارتش ناتو بیچاره شد! مخملباف برای نبرد با «خیال بمب» قیام کرده و دارد «تمرین دمکراسی» می‌کند. دمکراسی کذا هم قانون و اینحرف‌ها ندارد، کافی است یک «رئیس‌جمهور چهارساله» را بجای رهبر و ولی فقیه بنشانید:

«از طریق رشد دموکراسی‌خواهی در ایران می‌توانیم در افغانستان، عراق، لبنان و کلاً خاورمیانه شرایطی ایجاد کنیم که دموکراسی جای خیال بمب اتمی را بگیرد. ما با فرهنگ استبداد داریم مبارزه می‌کنیم. ما داریم دموکراسی را تمرین می‌کنیم [...] آرزوی ما این است که به جای رهبر[...] و این تیپ آدم‌ها، یک رئیس جمهور چهار ساله داشته باشیم که اگر نپسندیدیم بتوانیم عوضش کنیم»

فعلاً یک فیلم‌ساز و سیاستمدار 4 ساله پیدا کرده‌ایم که با دخترش در «رادیوفردا» به مهمل‌گوئی و دروغ‌بافی مشغول است و هیچکدام را هم نمی‌پسندیم؛ شرایطی هم ایجاد کرده‌اند که نمی‌توانیم عوض‌شان کنیم. پارلمان اروپا هم بداند که با لات‌پروری و چاقوکش‌نوازی دیگر نمی‌تواند برای ملت ایران رهبرسازی کند. فعلاً همین برایمان کافی است!

بی‌بی‌سی،‌ مورخ 6 سپتامبر 2009، در گزارشی تحت عنوان «باورهای غلط در بارة راه‌های پیش‌گیری از حاملگی در بریتانیا» می‌نویسد:

«20 درصد از زنان [...] در این نظر سنجی گفته‌اند که شنیده‌اند [...] نان[...] و حتی پوست مرغ را می‌توان به جای کاندوم استفاده کرد[‌...] برخی دیگر گفته‌اند که شنیده‌اند خوردن [...] کباب، شکلات یا چیپس برای جلوگیری از بارداری مناسب است [...]»


باتوجه به تیتر مطلب کذا، کارفرمایان شیخ صادق صبا به زبان بی‌زبانی به ما می‌گویند که «باور درست» هم وجود دارد! حال آنکه چنین نیست. «باور» نه درست است نه غلط. باور و توهم از ذهنیت انسان سرچشمه می‌گیرد. ذهنیت انسان‌ها مبهم است و ابهام را نمی‌توان سنجید یا به قیاس کشید. بگذریم! همین بی‌بی‌سی، در گزارش دیگری به نقل از محمدخاتمی می‌نویسد، 300 میلیارد دلارمان را با ندانم‌کاری از بین برده‌اند، از پایگاه فاشیسم و توتالیتاریسم که هر دو غربی است می‌خواهند با لیبرالیسم مقابله کنند و اعتقادات‌مان را از ما بگیرند و ...

البته ما هر چه گشتیم 300 میلیارد دلار خاتمی را نیافتیم، چرا که این مبالغ در توهمات شیاد اردکان وجود دارد نه در واقعیت. ارز حاصل از چپاول نفت در دست احمدی نژاد نیست که هر جور مایل باشد آنرا خرج کند، این‌ پول‌ها در بانک‌های غربی است. پس بهتر است از حامیان غربی‌تان پرس‌وجوی 300 میلیارد دلار را بکنید. چون اگر پول ما ملت را بالا کشیده‌اند در عوض تریبون‌های استعمار را به رایگان در اختیار عملة فاشیسم قرار می‌دهند تا فرهیختگانی از قماش جنابعالی سیاست ارباب را در قالب گزافه‌گوئی‌های شخصی و در مقام «واقعیات» به خورد شوت و پرت‌ها بدهید:

«در خود غرب [...] اگر رگه‌های تقابل با دین را می‌بینیم بعد از آن تجربة هولناکی بود که به نام دین علیه آزادی و هر اندیشة جدید مطرح شد.»

این بخش از سخنان شیاد اردکان را به دقت بخوانیم تا متوجه شویم در «باورهای» ژرف، بلندمرتبه و مبهم ایشان انقلاب فرانسه که در سال 1789 میلادی دست بنیاد مذهب و کشیش‌های پلید را از قدرت سیاسی و اقتصادی کوتاه کرد در واقع پس از ظهور هیتلر، و در اوائل قرن بیستم صورت گرفته! خلاصه به نظر می‌رسد خاتمی هم شنیده که با خوردن کباب و چیپس و شکلات می‌توان فیلسوف و سیاستمدار شد، ولی ظاهراً «کاندوم» را با کباب اشتباه گرفته.

البته باورهای خاتمی با توهمات خسرو ناقد در هم‌سوئی کامل قرار می‌گیرد. ایشان هم به «دین» چنگ انداخته، توصیه کرده‌اند برای پیشرفت و ترقی می‌باید خرافات را از دین حذف کرد. به عبارت دیگر مزخرفات پرتو نوری‌علا که در وبلاگ «امپراتوری باورها» به آن اشاره شد فعلاً مدروز است. همة متفکران بازار فاشیسم همچون داش صفار هرندی خواهان دست‌اندازی به ذهن و ضمیر انسان هستند و می‌خواهند آنرا مطابق میل خود تغییر دهند! ولی داش‌صفار وزیر ارشاد جمکران است و اینان متفکران و فرهیختگان مقیم فرنگ:

«دفع خرافات و طرد مبلغان خرافه‌پرستی و پاک گرداندن دین از غبار خرافات، نخستین گام هوادار اصلاحات اجتماعی در راه سازگاری سنت و تجدد است [...] امیرکبیر در 150 سال پیش از این خواهان آن بود و در راه آن جان سپرد.»


«پیرایش» دین از کهنه‌اندیشی و بدآموزی و دفع خرافات از دین به معنای دفع خرافه از یک مجموعه خرافات است! روشن‌تر بگوئیم قرار است خرافه را با خرافة نوین جایگزین کنند. و ظاهراً این مهم‌ترین نسخه‌ای است که این فیلسوف دل‌سوخته برای جامعة ایران می‌تواند بنویسد! این است سخنان گهربار خسرو ناقد که در تاریخ 12 شهریورماه 1388 در روزنامة اعتماد منتشر شد و از آنجا که خیلی خیلی روشنفکرانه و از نظر مغلطه «عمیق» بود فردای همانروز در سایت آخوندپرور زمانه هم افتخار انتشار یافت. نمی‌دانیم خسرو ناقد در مورد نظرسنجی «باورهای غلط در بارة راه‌های پیش‌گیری از حاملگی در بریتانیا» شرکت کرده یا خیر؟ بهتر است در مقالة بعدی ایشان نظرشان را در مورد شیوه‌های بارداری هم اعلام کنند، به طور مثال بفرمایند آیا برای پیش‌گیری از بارداری می‌توان به شیوه‌های امیرکبیر متوسل شد یا خیر؟




...

یکشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۸


عرعریه و رهبریه!
...
حکومت اسلامی از بدو استقرار تا به امروز از سه مرحلة «تبدیل روابط آشکار» به «روابط پنهان» و زیرزمینی عبور کرده. قطع رابطه با اسرائیل، قطع رابطه با آمریکا و اینک قطع دروغین رابطه با «فاشیست ـ مسلمان‌های» گروه خاتمی. برقراری روابط زیرزمینی با اسرائیل و آمریکا با توسل به زدن نعل‌وارونه محقق شد. و اما قطع دروغین رابطه‌ با گروه محمد خاتمی که به برکت جنجال انتخابات کار را به دستگیری شرکای جنایت‌کار حکومت‌اسلامی نیز رساند، سکان هدایت این حکومت را به دست زندانیان تزئینی سپرده. در واقع «اعترافات» دست‌ساز این خودفروختگان مسیر سیاست سرکوب حکومت اسلامی را مشخص می‌کند.

به دلیل شکست کودتای شبه‌انتخابات جمکران، اهداف و سیاست‌های کودتای ناکام توسط فعلة فاشیسم در دادگاه نمایشی «اعتراف» می‌شود، سپس ساواک جمکران بر پایة همین «اعترافات» دست به‌ تنظیم متن سخنرانی خامنه‌ای و دیگر مقامات حکومت «مستقل» می‌زند. به این ترتیب مزدورانی همچون حجاریان، ابطحی، ‌ نبوی و شرکاء از یکسو راه سرکوب را به حکومت نشان می‌دهند،‌ و از سوی دیگر در جایگاه مخالف قرار می‌گیرند! سازمان سیا می‌پندارد با کمک ریزه خواران‌اش طرح سرشار از نبوغی را پیاده کرده، حال آنکه سخت کور خوانده. همه می‌دانند زندانیان تزئینی جیره‌خواران سنتی گاوچران‌ها بوده و اعترافات‌شان، همچون وق‌وقیه‌های جمعه، بازتاب مطالبات استعمار از ملت ایران است. از اینرو اعترافات کذا را «عرعریه» می‌خوانیم. عرعریه عبارت است از مطلبی که پیشتر توسط ساواک تنظیم شده و زندانی تزئینی در دادگاه کذا در واقع آنرا «تکرار» یا «روخوانی» می‌کند. این مطلب سپس به سرفصل تبلیغات حکومت تبدیل خواهد شد:

«با اینکه مکرراً هشدار داده شد که علوم انسانی با علوم دقیقه تفاوت دارد و بسیاری از حربه‌های ایدئولوژیک [دشمن] در پوشش علوم انسانی عرضه می‌شوند،‌ متأسفانه شاهدیم به جای دقت در کیفیت این علوم هر ساله بر کمیت مراکز آموزش آن افزوده می‌شود [...] امروز در هر شهری دانشگاه دولتی و آزاد [...] به تربیت دانشجو در این رشته‌ها مشغول‌اند، بدون آنکه به محتوای نادرست عرضه شده در این رشته‌ها توجه کنند [...]‌ علوم انسانی [...] برای تولید و پرورش انسانی [حیوان صفت] ساخته شده‌اند [...] علوم انسانی و دانشگاه سکولار کارخانة حیوان‌سازی است. حال آنکه در تعریف الهی امام راحل از دانشگاه اسلامی، دانشگاه کارخانة آدم‌سازی است [...] شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و مسئولان آموزش‌عالی‌کشور همه در این انحراف مقصراند.»


نه! اشتباه می‌کنید! این سخنان ابلهانه از دهان علی خامنه‌ای مفلوک بیرون نیامده. این مزخرفات بخشی است از عرعریة سعید حجاریان، جنایتکار ساواک و همکار محمدخاتمی که می‌پندارد برداشت همة دانشجویان از یک مطلب خاص یکسان خواهد بود. به عبارت دیگر در ذهن علیل حجاریان همة دانشجویان «ذهن واحد» دارند. اعترافات فرضی حجاریان در حنازرچوبه، مورخ 15 شهریورماه سالجاری با کد: 668767، تحت عنوان «اعترافاتی که عمداً شنیده نشد» منعکس شده.

سخنان حجاریان را بررسی نمی‌کنیم، چرا که اتلاف وقت خواهد بود. ولی حجاریان با این مهملات در واقع «خط» رهبر جمکران را در مورد دانشگاه مشخص کرده. همچنانکه گفتیم تحرکات موسوی و دادگاه نمایشی فقط برای سرکوب ملت ایران به راه افتاده. هدف از این تحرکات مزورانه کشاندن بحران به دانشگاه جهت سرکوب و تصفیة دانشجویان است. به فاصلة کمی پس از «اعترافات» فریبکارانة حجاریان بود که رهبر مفلوک جمکران نیز متوجة خطرات علوم انسانی شدند:

«حدود دو میلیون دانشجو [...] در رشته‌های علوم انسانی تحصیل می‌کنند و این مسئله نگران کننده است [...] آموزش این علوم موجب بی‌اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی می‌شود. [...] دولت، مجلس و شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید این موضوع را مورد توجه جدی قرار دهند.»


بله! در پی شکست کودتای 22 خردادماه و عدم حصول نتیجة مطلوب،‌ برای ماستمالی کردن مذاکرات پیرامون بحران دست‌ساز هسته‌ای، ‌آمریکا رودربایستی را کاملاً کنار گذاشته و از زبان «نیکولاس برنز» اعلام می‌دارد، «ایران حاضر به قطع فعالیت‌های هسته‌ای خود نخواهد بود!» این خبر خجسته ابتدا در صدای آلمان و سپس در حنازرچوبه، مورخ 15 شهریورماه ساجاری با کد: 669283 منتشر شد. به عبارت دیگر نیکلاس برنز تلویحاً می‌گوید، بی‌خیال مذاکره! ما نتیجة مذاکرات کذا را که قرار است حدود اواخر سپتامبر آغاز شود، ‌ از هم اکنون در اختیار داریم! البته مستر برنز کاملاً حق دارند چرا که تصمیم در مورد غنی‌سازی اورانیوم و تجهیز گورکن‌ها به سلاح هسته‌ای در واقع با پنتاگون است و حکومت «مستقل» گورکن‌ها در این میان فقط حرف ارباب را تکرار خواهد کرد. ما هم بارها در همین وبلاگ به این موضوع اشاره کرده‌ایم که اربابان حکومت‌اسلامی در لندن و واشنگتن نشسته‌اند.

همزمان با سخنان «نیکولاس برنز»، یک نهاد امنیتی گاوچران‌ها نیز اعلام داشت، آمریکا برای تخریب مراکز غنی‌سازی اورانیوم در نطنز بمب کافی در اختیار ندارد، ‌ این مراکز زیر‌زمینی‌ و خیلی مقاوم و مستحکم‌اند، ولی نیروگاه بوشهر در معرض دید قرار دارد! روشن‌تر بگوئیم گاوچران‌ها برای تجهیز حکومت اسلامی به سلاح هسته‌ای رسماً به تهدید روسیه پرداخته، طرح بمباران نیروگاه بوشهر را روی میز مذاکره می‌‌گذارند. البته این تهدیدها جنبة تلویحی دارد. ولی همین تهدیدهای ضمنی به عنوان فرامین ارباب با کد: 668458، تحت عنوان «نهادهای اطلاعاتی آمریکائی: توان گستردة تلافی ایران، ‌ امکان حملة نظامی آمریکا را از بین برده است» در حنازرچوبه، مورخ 15 شهریورماه سال 1388 انتشار یافته:

«برخی تأسیسات ایران همچون سالن‌های محل استقرار دستگاه‌های سانتریفوژ در نطنز، در زیرزمین قرار دارند و مستحکم هستند. اما رآکتور بوشهر در سطح زمین قرار دارد و در برابر بمباران‌های حتی متعارف نیز آسیب‌پذیر است.»

به عبارت دیگر گاوچران‌ها توقف روند تجهیز حکومت اسلامی به سلاح هسته‌ای را به تخریب نیروگاه بوشهر منوط کرده‌اند. این است چارچوب واقعی جنجال «انتخابات» در حکومت اسلامی. با در نظر گرفتن این مسائل است که می‌توان به دلائل واقعی «فلسطین‌نوازی» کارل‌بیلد، نخست وزیر سوئد و رئیس دوره‌ای اتحادیة اروپا، و ایجاد فضای باز سیاسی در سوئد برای تظاهرات و تحرکات به اصطلاح مخالفان حکومت اسلامی پی برد. اتحادیة اروپا از استقرار صلح در منطقه به شدت متضرر خواهد شد. در نتیجه دولت فروپاشیدة بنیامین نتانیاهو نیز مانند حکومت جمکران «مستقل» شده و سیاست سازمان ناتو را در قالب مخالفت با این سازمان اعمال می‌کند، تا از اینراه مانعی در مسیر مذاکرات صلح به وجود آورد. گاوچران‌ها و اتحادیة اروپا از اسرائیل تقاضای عاجزانه می‌کنند که شهرک‌سازی خارج از مرزهای قانونی خود را متوقف کند، و دولت بنیامین نتانیاهو که پول توجیبی خود را از غرب دریافت می‌دارد در کمال خشونت و بیرحمی پاسخ می‌دهد، شهرک‌سازی همچنان ادامه خواهد یافت!

روشن‌تر بگوئیم برای تأمین منافع سازمان ناتو، «شهرک‌سازی» دولت اسرائیل دقیقاً همان کاربرد «غنی‌سازی اورانیوم» دولت جمکران را پیدا کرده. این سازمان جنایتکار در نهان، هم از شهرک‌سازی غیر قانونی اسرائیل و هم از غنی‌سازی با اهداف نظامی در حکومت اسلامی حمایت می‌کند، و برای حفظ ظاهر نیز در باب مخالفت با «شهرک‌سازی» و «غنی‌سازی» جنجال و هیاهو به راه می‌اندازد. حال آنکه منافع سازمان ناتو در تداوم شهرک‌سازی اسرائیل و غنی‌سازی اورانیوم توسط گورکن‌هاست. همین سیاست مزورانه در ایران به صورت جنجال مخالفت با «تقلب» در انتخابات فرضی جمکران تجلی یافته.

همچنانکه گفتیم جنجال در مورد تقلب فرضی در انتخابات جمکران فقط برای به تعویق انداختن مذاکرات پیرامون برنامة هسته‌ای حکومت اسلامی و ممانعت از استقرار صلح در منطقه به راه افتاده. برای حفظ منافع ارباب در سازمان ناتو، کل حکومت اسلامی، و نه بخشی از آن در به راه انداختن این جنجال مستقیماً شرکت کرده. اما پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد وبلاگ «مبل و مردم» توضیح بیشتری ارائه کنیم. برای تأمین منافع اربابان خود در غرب، حکومت اسلامی قصد ایجاد آشوب در نماز «روز قدس» را دارد.

تأکید می‌کنیم که محافل مرتبط با بعضی سفارتخانه‌ها جهت «عقیده سازی»، از هم اکنون به تشویق مردم برای شرکت در این مراسم مشغول‌اند. اینان می‌گویند، شرکت در «نماز روز قدس» نشان مخالفت با خامنه‌ای است! و خلاصه هر چه جمعیت بیشتر باشد حکومت بیشتر به هراس خواهد افتاد و ممکن است اروپا و آمریکا برای دفاع از مطالبات «برحق» شما روابط خود را با این دولت قطع کنند! حال آنکه هدف واقعی تبلیغات‌چی‌های سفارت از دعوت مردم به تجمع، از یکسو جنجال رسانه‌ای در غرب به نفع گروه خاتمی، و از سوی دیگر ایجاد درگیری با نیروهای انتظامی است.

هر چه تجمع وسیع‌تر باشد بهتر است، چرا که رسانه‌های غرب می‌توانند بر طبل «میلیون‌ها طرفدار موسوی» بکوبند، و از سوی دیگر ابعاد درگیری نیز گسترده‌تر خواهد بود. تردیدی نیست که گروهی مسلح برای شلیک به سوی نیروهای انتظامی در صف شرکت‌کنندگان حضور خواهند یافت تا توطئة میدان ژاله بار دیگر تکرار شود. برای تحقق چنین امر خیری شلیک یک گلوله کفایت خواهد کرد. در چنین شرایطی نیروهای انتظامی قانوناً موظف‌اند به سوی جمعیت آتش بگشایند. و خلاصه تعداد شهدای لازم برای یک «انقلاب» دیگر را به «مردم» همیشه در صحنه تقدیم کنند. توصیة ما این است که روز برگزاری نماز کذا به هیچ عنوان از خانه خارج نشوید. بهتر است طرفداران موسوی و کروبی و دیگر فدائیان شرکت توتال و پیروان راه سازمان حق و عدالت ناتو خودشان در این مراسم شرکت کنند تا رسانه‌های غرب از تعداد واقعی طرفداران موسوی و کروبی آگاه شوند و بی‌جهت برای ما بوق طاعون سبز نزنند.

خلاصه بگوئیم حضور در مراسم «روز قدس» پیامدی مشابه پیامد شوم شرکت در «انتخابات» جمکران را خواهد داشت: گسترش سرکوب ملت ایران و تأمین منافع سازمان ناتو. یک اصل اساسی را همواره می‌باید مد نظر قرار دهیم و آن اینکه با «واکنش غیرمنطقی» به «رفتار غیرمنطقی» حکومت هرگز «نتیجة منطقی» نخواهیم گرفت. «شرکت در انتخابات» و «شرکت در تجمع غیر مجاز» آنهم در پی «شایعة تقلب» شرایط اسف‌بار فعلی را فراهم آورده: تکیه بر اعترافات دست‌ساز زندانیان تزئینی برای تنظیم سخنرانی‌های ابلهانة علی‌خامنه‌ای و شرکاء، ارائة تصویر دلپذیر از جیره‌خواران استعمار با هدف ایجاد احساس همدردی و همگرائی با شرکای این حکومت سرکوبگر، و از همه مهم‌تر زمینه‌سازی برای ایجاد آشوب در دانشگاه‌ها.

امروز کل حکومت اسلامی و اربابان‌اش در غرب برای شانه خالی کردن از شفاف‌سازی فعالیت‌های هسته‌ای در جمکران چشم امیدشان به آشوب‌های دانشگاهی است. تا زمانیکه غرب مانع از مذاکرات هسته‌ای شود، این حکومت سفاک ابزار سرکوب را در دست خواهد داشت. تنها راه مبارزه با این حکومت و حامیان‌اش در غرب عدم شرکت در مراسم فرمایشی و راهپیمائی‌ها و نمازهای جمعه، و خصوصاً منزوی کردن گروه‌هائی است که در سطح شهر و یا در دانشگاه‌ها قصد ایجاد بحران و آشوب دارند.



...