جمعه، فروردین ۰۳، ۱۳۹۷

کچل و کنسرسیوم!




در تاریخ  14 مارس 2018،‌  یک روز پس از ادغام وزارت امورخارجه در سازمان سیا ـ   جایگزینی رکس تیلرسون با مایک پمپئو ـ ‌ امضاء نخستین قرارداد نفتی ایران با یک شرکت روس،  به انحصار کنسرسیوم «آخوند نواز» بر نفت ایران،  و همچنین مأموریت «نیکولاس هاپتون»،  کارمند اینتلیجنت سرویس در تهران،  پایان داد!   اینچنین بود که رضاشاه تبدیل شد به «قهرمان» مبارزه با انگلستان،   و رئیس‌جمهور ایالات متحد هم ضمن سلب مسئولیت از آمریکا در حمایت از تروریسم ـ اسلام سیاسی ـ  یقة‌ بنیانگزار امپراتوری هخامنشی را رها کرده،   به جانشین وی رضایت داد:

«[...] بیست و پنج قرن پیش،  داریوش کبیر از خداوند خواست که ایران را از سه خطر حفظ کند؛ ارتش‌های متخاصم، خشکسالی و دروغ.  امروز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رژیم ایران نماینده هر سه آن‌هاست [...] سپاه پاسداران نه در نام و نه در عملکرد،  ایرانی نیست.»
منبع: رادیوفردا،  ‌مورخ 20 مارس 2018

همانطور که می‌بینیم کازینونژاد در دومین پیام نوروزی‌اش برای دلبری از ایرانیان داریوش کبیر را از صندوقخانه بیرون کشیده؛   دلیل هم روشن است.  ‌ در سطور فوق داریوش برای حفظ کشورش از تهاجم و خشکسالی و دروغ به «خداوند» متوسل شده و تا حدودی به «بندة  علیل و ‌عاجز و درمانده» ـ تصویر ادیان ابراهیمی از انسان ـ  شباهت یافته!  البته خداوند هخامنشیان با خداوند خونخوار ادیان ابراهیمی در تضاد کامل قرار دارد.  در وبلاگ‌های پیشین به کرات گفته‌ایم،  باز هم می‌گوئیم.   برخلاف خداوند صحرانشینان سامی که انسان را صغیر و غیرمسئول و بنده و مطیع می‌خواهد،  در جهان‌بینی ایران باستان،  «‌انسان» آزاد است و مسئول کردارخویش.  در این جهان‌بینی،  «شیطان» به عنوان «سپربلا و ابزار سلب مسئولیت انسان» وجود خارجی ندارد!  «اهریمن» نیز آفریدة اهورامزدا است،  و فقط به دلیل انتخاب کردار تهاجمی در تقابل با آفریدگار قرار گرفته.   خلاصه بگوئیم بیانیه‌نویس کاخ سفید که سخنرانی‌های رئیس‌جمهور را تنظیم می‌کند،  اهورامزدا و «خداوند» ادیان ابراهیمی را که بازتاب دو جهان‌بینی متضادند با یکدیگر در ترادف قرار داده و شاید همین ترادف پایه و اساس عربده‌جوئی‌های لندن باشد.   

در اوج عربده‌جوئی دولت بریتانیا بر علیه مسکو، ‌ و همزمان با ملاقات سه جانبة مرکل، ماکرون و ترزا می،   وزارت امور خارجة ایالات متحد آمریکا با صدور یک بیانیة رسمی، «جو آسپرمن»،   تبعة کشور فرانسه را «مسئول تولید و کاربرد سلاح‌های شیمیائی داعش در سوریه» معرفی نمود:

«[...] آسپرمن،  متخصص رده بالای سلاح‌های شیمیائی گروه داعش است و سلاح‌های شیمیائی در جبهة سوریه تحت نظارت وی تولید شده و مورد استفاده قرار گرفته [...]»
منبع:  فرانس پرس،‌  مورخ 22 مارس 2018  

البته تردیدی نیست که چنین متخصصی،  از اعضای برجسته ارتش‌های سازمان ناتو باشد.  ولی  طی هفت سالی که از آشوب‌های سوریه می‌گذرد،  این نخستین بار است که ایالات متحد نامی از «آسپرمن» می‌برد.  و همچنین نخستین بار است که وزارت امورخارجة ایالات متحد،  تلویحاً تأئید می‌کند که داعش در جبهة سوریه،   هم سلاح شیمیائی در اختیار داشته،  هم کاربرد آن را  فراگرفته!    به این ترتیب،   با توجه به روابط سنتی و ویژة کشور فرانسه با آلمان و بریتانیا،   وزارت امورخارجة آمریکا به قول معروف،  گوشی را به دست حضرات داده.   به استنباط ما،   این بیانیه در واقع هشداری است به لندن تا بداند و آگاه باشدکه امکان «بازیافت عظمت گذشته» و بازگشت به دوران نورانی «موسولینی» فراهم نیست!  و به طریق اولی،  و به ویژه با توجه به جایگزینی ژنرال مک مستر با «جان بولتون»،   پیشخدمت‌های «شیعی‌مسلک» بریتانیا نیز که در خارج مرزها به «خدمات» پادشاهان قاجار و «عظمت رضاشاه کبیر» مفتخر شده‌اند،  و در داخل به خشتک سوفیالورن و لاشة محمد مصدق دخیل بسته‌اند،  می‌باید دریابند که «این تو بمیری،   از اون توبمیری‌ها نیست!»

طی تاریخ معاصر این نخستین بار است که نفت ایران از انحصار استعماری کنسرسیوم «آخوندنواز» خارج می‌شود!   و باز هم،   این نخستین بار است که کشاورزان در اعتراض به کاهش «حق آبه» مراسم «جمعه وق‌وق» آخوند مفتخور و مفتگو را بر هم می‌زنند و باعث «بکس و باد» اعلیحضرت رضا شاه دوم می‌شوند!

بله،  رضا پهلوی که ضمن افتخار به پدر و پدربزرگش،  اخیراً از هر نوع اعتراض به حکومت جمکران استقبال توئیتری به عمل می‌آورد،  به دلائل نامعلوم اعتراض کشاورزان در مراسم «مقدس» وقوقیه را نادیده گرفت و توئیترش در 24  اسفند ـ  سالروز تولد پهلوی اول ـ یخ زد!  شاید اعلیحضرت به خود گفته‌اند،  چه معنی دارد که مشتی کشاورز برای مراسم «باد فروشی» آخوند مشوق پدوفیلی و برده‌فروشی و حرمسراداری و سنگسار و قصاص و ... ایجاد مزاحمت کنند؟!  مگر نمی‌دانند بادی که آخوند می‌فروشد،  «گرانبها و مقدس» است؟!

فراموش نکنیم که این «باد» مقدس را بریتانیا از شکم قبائل عرب قرن هفتم میلادی استخراج کرده و برای ایرانیان سوغات آورده.  و از دیرباز بازاریابی برای این کالای عتیقه و البته نامرئی بر عهدة شبکة «فدائیان اسلام» بود که اعلیحضرتین با «فعالیت‌های‌شان» از نزدیک آشنائی و  همگامی دارند.   با همین «باد» بود که برای ملت ایران «قانون اساسی مشروطه» نوشتند و در آن آخوند پدوفیل را در جایگاه برتر «ناظر بر تدوین و اجرای قوانین» نشاندند،  و ... و با همین «باد» ایران را به بازار مصرف خنزرپنزرهای وارادتی از حوزة دلار تبدیل کرده‌اند.   بعد هم با «باد» از شارلاتانی به نام محمد مصدق برای ملت ایران « قهرمان» ساختند و اسطوره‌های ایران را با بی‌بی‌گوزک‌های اقوام سامی جایگزین کردند و ایرانیان تبدیل شدند به «فرزندان آدم!»    پس هیچ دلیلی ندارد که اعلیحضرت از اعتراض کشاورزان و بر هم خوردن «جمعه وق‌وق» حمایت فرمایند؛   هر چه باشد پدربزرگ ایشان بنیانگزار حوزة علمیه قم بودند،  و خلاصة مطلب «شاه» باید هوای باد «شیخ» را داشته باشد.

همین «شیخ» بود که طی 40 سال اخیر برای به ارزش گذاشتن «شاه»،  و ارائة تصویر دلپذیر از دوران پهلوی چه «فداکاری‌ها» که نکرد!   ما هم از اصل مطلب،  شکسته شدن انحصار کنسرسیوم بر نفت ایران و واکنش منفی محفل شیخ‌وشاه به این تجاوز آشکار به «ارث پدری امپراتوری انگلستان» دور افتادیم.

بله،  پس از انعقاد نخستین قرارداد نفت ایران و روسیه ـ 23 اسفندماه 1396 ـ  ‌حکومت جمکران جهت نشان دادن درجة نوکرمنشی خود به بریتانیا،  آناً نام «مصدق» را برای خیابان «نفت» برگزید،   و ارادت خود را به «کنسرسیوم» به اثبات رساند.   بی‌بی‌سی هم خبر «بازگشت مصدق به خیابان‌های تهران» را در بوق گذاشت و جمکرانیان برای بازگشت «شعبان جعفری،  خلیل طهماسبی و نواب صفوی و شرکاء» دست به دعا و نماز برداشتند و تخم و ترکة روح‌الله خمینی برای همه رفتگان‌شان ماتم گرفتند.   کیهان برادرز،  شاخک لندن که در چاهک مک‌کارتیسم دست‌وپا می‌زند،   ضمن اشاره به شعار ابله‌فریب «موازنة منفی» ـ این شعار ویراست دوم نه شرقی،  نه غربی، شعار دستگاه آلمان نازی است ـ‌   از این قرارداد به شدت انتقاد کرد،  فقط به این دلیل که با روسیه امضاء شده بود!   یادآور شویم که امضاء قرارداد با «توتال»،   بازوی نفتی فرنچ کانکشن،  هیچ اشکالی برای موازنة منفی مامانی و  محبوب کیهان برادرز ایجاد نکرده بود!   و اما شاخک کیهان برادرز در تهران،   با انتشار حدیث «شیخ جیکاک»،  خیانت محمد مصدق و «ملی کردن نفت» را مورد تأئید قرار داد!   

هر چند در مورد یکجانبه‌گرائی محمد مصدق بارها و بارها نوشته‌ایم،‌  بد نیست یادآور شویم که عملیات «قهرمانانة» مصدق،   علاوه بر تحمیل تحریم اقتصادی بر ملت ایران،‌  هم 90 درصد از دارائی‌های شرکت نفت ایران و انگلیس را به جیب بریتانیا سرازیر نمود،  ‌ هم زمینة‌ کودتای 28 مرداد  1332 را فراهم آورد،   و هم نفت ایران را در انحصار کنسرسیوم قرار داد.  ناگفته نماند که ممنوعیت مدارس مختلط ـ  تفکیک جنسیتی در مدارس ایران ـ  در دوران نورانی محمد مصدق صورت گرفت،   عملیاتی که با کودتای فرخندة آمریکائی‌ها در  22 بهمن 1357 تفکیک جنسیتی را بر کل کشور تحمیل کرد و یک‌بار دیگر پیروزی «نور بر ظلمت» را به اثبات رساند!  

ولی خوب این مسائل پیش‌پاافتاده را در رسانه‌های فارسی زبان  مطرح نمی‌کنند؛  به چند دلیل روشن و واضح و مبرهن!   نخست اینکه دربار بریتانیا، کاخ سفید،  خاندان پهلوی و شیخک‌های جمکرانی پیرامون شعار عوام‌پسند «نور بر ظلمت پیروز است» به اجماع رسیده‌اند. دیگر آنکه پروپاگاند استعمار از «محمد مصدق» قهرمان ساخته و همه وظیفه دارند در مسیر این تبلیغات «بنویسند و بیاندیشند!»   به عنوان نمونه،  کتاب «میراث‌خوار استعمار»،  ‌اثر مهرداد بهار،  تا حد امکان از دسترس عموم به دور مانده،   و مطالب آن به سکوت برگزار شده،  چرا که تصویر مصدق در این کتاب با پروپاگاند استعمار زیاد هم‌سوئی ندارد!   فراموش نکنیم که،  پروپاگاند استعمار همیشه دوقطبی است؛  در این عرصة حماقت‌گستر و فاقد استدلال و تفکر،  یک مصدق «فرشته» داریم که در عرصة نور قرار گرفته و یک مصدق «شیطان» که به «ظلمت» مرتبط می‌شود!   تصویر شیطانی از مصدق در چنتة آخوندهای جمکرانی از قماش خمینی و خامنه‌ای یافت می‌شود.   مصدق «فرشته» هم ساخته و پرداختة هوچی‌های «ملی ـ مذهبی» و جبهة به اصطلاح ملی است که دهه‌هاست به ساختن حدیث و روایت از «فضائل و کمالات و شهامت و صداقت و شرافت» مصدق مشغول‌اند،   و از این آخوند فکل‌کراواتی که عامل کنسرسیوم بود، ‌ «بت» ساخته‌اند.   

ولی واکنش منفی جمکرانیان به شکسته شدن انحصار کنسرسیوم بر نفت ایران به ستایش محمد مصدق محدود نماند؛   کار به تقدیس همسر حسین فاطمی هم کشید!  و در این راستا شاهد قلم‌فرسائی بعیدی‌نژاد ـ  سفیر جمکران در لندن ـ  بودیم:

«[...] همسر مرحوم دکتر فاطمی [...] در خلوت خود زندگی زاهدانه‌ای داشته  [...] هنوز با حقوق کارمندی دکتر فاطمی زندگی می‌کند و دست نیاز به سوی هیچ‌کس هم دراز نکرده است »
منبع:‌ ایسنا،‌ ۲۶ اسفندماه  ۱۳۹۶،‌ کد خبر: 96122614601                                   

با همین چند جمله بی‌اختیار به یاد بی‌بی‌گوزک‌های فاطمه و زینب و حوادث سرگرم‌کنندة صحرای کربلا می‌افتیم.  ولی این قصه‌بافی‌ها آنقدرها کارگشای  جمکرانی‌ها نخواهد شد،‌  چرا که تغییر وزیر امورخارجة آمریکا که بلافاصله به تغییر سفیر انگلستان در ایران انجامید،  نیاز لندن به «مصدق» را به شدت افزایش داد،   و اینچنین بود که،   هم ملی کردن نفت به ابزار تطهیر پهلوی اول تبدیل شد،  و هم مطلبی تحت عنوان «هر ایرانی،  یک مصدق» در خبرنامة گویا انتشار یافت!   

از مطلب خبرنامة گویا آغاز کنیم که در آن جز تأکید بر شعار مضحک «موازنة منفی» و مدح و ستایش محمد مصدق،   آنهم به نقل از وینستون چرچیل هیچ نمی‌بینیم:‌

«[...]‌ ما از هیتلر و ارتش آریائی‌اش شکست نخوردیم ولی یک آریائی کچل فقط با یک خودنویس ما را شکست داد و از سرزمینش بیرون کرد [...] ما اينك در برابر دو مخالف (مبارز) قرار داريم ـ  مصدق و مائو [...] مائو براي حمله به نيروهای غرب در كره بيش از يك ميليون داوطلب به مرز فرستاده و مصدق به هلند رفته است تا با نطق و مصاحبه حملات تازه‌ای به ما كند [...]»
منبع:  گویانیوز،  مورخ 21 مارس 2018

اگر وینستون چرچیل،  پیشخدمت دربار انگلستان باد در بادبان پارة مصدق نیاندازد که بیاندازد؟!  مصدق که عامل کنسرسیوم بود،  ارواح شکمش خیلی با انگلستان مبارزه کرد.  یادمان نرفته که‌ روح‌الله خمینی هم با امپریالیسم جهانی مبارزات فراوانی می‌کرد؛   علی خامنه‌ای هم به این مبارزة رسانه‌ای همچنان ادامه می‌دهد!   فقط هیچکس نمی‌پرسد چرا مبارزات رسانه‌ای این جماعت با اربابان‌شان،  در عرصه واقعیت نتیجة معکوس دارد؟   این چه نوع مبارزه است که‌ به افزایش فقر و فلاکت،  گسترش استبداد و تحمیل حکومت نظامی بر ایرانیان منجر ‌شده؟   و در واقع،  جهت ممانعت از همین «پرسش‌ها» است که پس از انتخابات روسیه،  لازم آمد تا «هر ایرانی یک مصدق باشد»،  و پاسدار منافع لندن و واشنگتن!   

اتفاقاً پیام نوروزی علی خامنه‌ای هم در همین راستا تنظیم شده بود.   روز اول فروردین‌ماه، رهبر جمکران را در بریتانیای صغیر بالای منبر فرستادند تا ضمن ستایش از استقلال بی‌نظیر حکومت کنیزمطبخی آمریکا،   ادعا کند که «همه در ایران از آزادی‌بیان و حق انتخاب برخوردارند؛  فساد همگانی نیست؛   عدالت اجرا می‌شود؛  و... و تنها کمبود کشور،  کمبود نفوس است»:
  
«[...] حتماً باید سیاست تکثیر نسل دنبال و انجام شود [...]  کشور باید بتواند نیاز فردای خود را به جوانان فعال و کارآمد تأمین کند [...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،‌  اول فروردین‌ماه 1397

خارج از سرکوب سازمان یافته که ایرانیان را از زندگی انسانی محروم کرده،  در کشوری که فارغ التحصیلانش برای یافتن کار باید مهاجرت کنند و تبدیل شوند به نیروی کار ارزانقیمت،  نیاز علی خامنه‌ای به «جوانان کارآمد» را چگونه می‌توان تفسیر کرد؟  به استنباط ما،  له‌له زدن  زال‌ممد برای «تکثیر نسل» در واقع برای فروش برده ـ اعزام نیروی کار رایگان به خارج از مرزها ـ باید باشد!  و از آنجا که چرچیل،   مصدق را با مائو مقایسه کرده،  شاید خامنه‌ای هم برای شادی روح چرچیل می‌خواهد جمعیت ایران را به پای  جمعیت چین برساند!  حال مقام معظم را جهت «تکثیرنفوس» در بریتانیای صغیر و در ‌آغوش رئیسی و علم‌الهدی رها می‌کنیم،  و می‌رویم به سراغ دوقطبی نیک و بد  ـ پهلوی اول و مصدق ـ  ساخته و پرداختة «پروفسور» پیروز مجتهدزاده‌.

«مستر» مجتهدزاده را دستکم نگیریم!  ایشان به عنوان مورخ و ایران‌شناس،  محقق و کارشناس مسائل و مطالعات سیاسی،  تاریخدان و متخصص بین‌المللی،  مشاور پژوهشی دانشگاه سازمان ملل متحد،  مدیر عامل بنیاد پژوهشی «یورو سویک»  لندن،  عضو هیئت مدیره انجمن مطالعات ایران معاصر در دانشگاه لندن معرفی شد‌اند و به قول معروف یک قطار دیپلم و مقام دارند!   و مسلم است که فرمایشات فردی با چند صد تخصص و دیپلم و مقام شامخ،   آنهم در مراکز علمی دهان پرکن پایتخت بریتانیا،   به این سادگی‌ها «بررسی و تحلیل» نمی‌شود!  ‌ ولی خوب نوروز امسال طی سدة اخیر نوروزی استثنائی است،  پس ما هم «خطر» کرده،   نگاهی بیاندازیم به بیانات «علمی و مستدل» پروفسور مجتهد زاده که در سپوتنیک انتشار یافته:

«[...] رضاشاه پهلوی در چند جبهه با انگلستان وارد مبارزه شد.  یکی مسأله نفت و [...] جهت دیگر، کاپیتولاسیون [...] وی کاپیتولاسیون را منحل اعلام کرد و طبیعتا دشمنی بزرگی علیه خودش در بریتانیا پایه گذاشت [...] رضاشاه حتی پیش از به سلطنت رسیدن با اقتدار تمام [...] بساط استعمار انگلیس [را در شمال خلیج فارس در خوزستان برچید]  و بعد وارد مبارزه با انگلستان در این زمینه شد [...] مهم‌ترین دستاورد رضاشاه این بود که احساسات ملی ایرانیان را تحریک کرد [...] رفته رفته این احساس بعد از رضاشاه به صورت یک احساس ملی و حرکتی درآمد و در اولین برخورد این حرکت ملی به نهضت ملی کردن صنعت نفت فراروئید[...]»
منبع:  سپوتنیک،  مورخ 15 مارس 2018  

بله «احساس ملی» را دستکم نگیریم؛  این احساس آنقدر شدید و غلیظ و داغ و آتشین بود که وقتی ارتش متفقین وارد ایران شد،   ارتش ایران جاخالی داد و اعلیحضرت را سنگ روی یخ کرد!‌  گویا زمانیکه ایشان به همراه کاظم‌خان،  سیدضیاء و خصوصاً سرپاسبان آیروم،   پس از افتتاح حوزة علمیه قم،   با انگلستان می‌جنگیدند،  از مستشاری دائی‌جان ناپلئون و مش قاسم هم برخوردار می‌شدند!  بی‌دلیل نبود که انگلستان چنین جنگاور محبوب و میهن‌پرستی را از کشورمان اخراج کرد و به آفریقای جنوبی برد!  آورده‌اند که حضور پهلوی اول در ژوهانسبورگ «حس ملی» را شدیداً در اینکشور آپارتاید زده تقویت کرد و مهاتما گاندی،   تحت تعلیمات ایشان برای مبارزه با انگلستان به هند بازگشت.   ولی از شوخی گذشته،  ظاهراً بریتانیای کبیر پس از ناکامی کودتای 7 دیماه، و کسادی دکان بحران‌سازی کرة شمالی،  و به ویژه  بی‌اعتباری روزافزون ملایان شیعه در ایران خیلی دچار هول و هراس شده. از اینرو در اصطبل سلطنتی 2  مادیان تندرو را زین کرده و آمادة «حرکت» نگاه داشته.  یکی میرپنج است که به ادعای پروفسور مجتهدزاده با انگلستان جنگیده،  و دیگری «دکتر» مصدق السلطنه است.   ایشان به صورت سینه‌خیز پای به خیابان‌های تهران گذارده و قرار است سنگرهای «استقلال‌طلبی» را مجدداً تسخیر کنند.   ولی برای بریتانیا خبرهای بدی آورده‌ایم،  اینبار نه میرپنج درد لندن را دوا می‌کند،  و نه مصدق! 

خامنه‌ای و خاتمی که در گل فرو رفته‌اند، احمدی‌نژاد و میرحسین هم در انزوا افتاده‌اند، و  اعلیحضرت هم که در دریای «افتخار» به پدر و پدربزرگ‌شان غرق شده‌اند.   همین روزهاست که پروفسور مجتهدزاده از لندن برای‌مان «خبر» بیاورند که «امام مهدی» برای ملی کردن نفت،  و نبرد با انگلستان از چاه بیرون آمده؛   فقط ایشان با تخصص‌هائی برآمده از عالم غیب می‌توانند پیزی لندن را آنطور که باید و شاید جا بیاندازند:    

«[...] امام مهدی در چند جبهه با انگلستان وارد مبارزه می‌شوند،  یکی در جبهة نفت و دیگری در جبهة کاپیتولاسیون.  ایشان کاپیتولاسیون را منحل اعلام می‌فرمایند و طبیعتاً دشمنی بزرگی علیه خوددر بریتانیا پایه‌گذاری می‌فرمایند [...] امام مهدی حتی پیش از خروج از چاه نیز با اقتدار تمام [...] بساط استعمار انگلیس را در شمال خلیج فارس، در خوزستان برچید و بعد با احداث «رویال شاپینگ سنتر» در سعادت آباد وارد مبارزه جدی با انگلستان در این زمینه شد [...] مهم‌ترین دستاورد امام مهدی این خواهد بود که مانند رضاشاه احساسات ملی ایرانیان را تحریک فرماید [...] رفته رفته این احساس به صورت یک احساس ملی و حرکتی در میاید و به نهضت ملی‌ خروج از توافق 14 ژوئیه 2015  و لغو  قرارداد 14 مارس 2018 با شرکت روس می‌انجامد ...  چرچیل در خاطرات‌اش خواهد نوشت:  تنها کسی که بریتانیا را شکست داد همین عرب کچل و چاه‌نشین بود.»