جمعه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۴

ظریف و پسندیده!




بریتانیا پس از دریافت چند «توسری» در اتحادیة اروپا،   اوکراین،‌ ایران و ترکیه ناچار شد، دکان پردرآمد «نفرت‌فروشی» را در کشورمان تعطیل کند!  و اینچنین بود که «محمدجواد ظریف و سمیه پسندیده» دست به قلم بردند!   اولی طی یادداشتی که در «گاردین»،  مورخ 31 ژوئیه سالجاری انتشار یافت،‌   رسماً به عربده‌جوئی نهضت‌عاظادی و دیگر اوباش پیرو خط خمینی که حق موجودیت اسرائیل،  ‌عضو سازمان ملل را نفی می‌کنند،  پایان داد:

«ایران توافقی تاریخی امضاء‌کرد، ‌ اینک نوبت اسرائیل است.»
منبع:‌گاردین،  مورخ 31 ژوئیه سالجاری 

به این ترتیب «شاه‌الله» هم که سیاست‌اش را به «ابراز عشق به اسرائیل» محدود کرده بود،   خلع سلاح شد!   جای تعجب نیست که شیپورهای جمکران از انعکاس ترجمة‌ مطلب وزیرامورخارجه حکومت‌شان خودداری کنند؛  ‌ محتوی مطلب هر چه باشد،  عنوان‌اش منطقی و «غیرجانبدار» است و‌ موجودیت اسرائیل را نفی نمی‌کند!   از اینرو،   پایه و اساس محفل استعماری «شیخ‌وشاه» یعنی سیاست احساسی و غیرحقوقی «نفی و نفرت»‌ را به زیر سئوال می‌برد.

نیازی نیست که بگوئیم سیاست «نفی و نفرت» که در تقابل با انسان‌محوری ـ  اومانیسم و مدرنیته ـ  شکل گرفت،   یک سیاست «ضداجتماعی» است که مادیت انسان،   و برابری حقوق انسان‌ها را نفی می‌کند.   ویژگی سیاست مذکور «مرزشکنی» و تهاجم به حریم خصوصی است!   حریم خصوصی افراد، گروه‌ها،  بنیادها،  ملت‌ها ـ  مرزهای رسمی جغرافیائی ـ   و نهایت امر تهاجم به حریم «جامعة‌ جهانی»،  اینهمه از طریق یکجانبه‌گرائی ـ نقض مقررات و قوانین بین‌المللی!

و «یکجانبه‌گرائی» وجه‌مشترک محفل «شیخ‌وشاه» است.   محفلی که از دوران پایه‌ریزی‌اش  توسط کلنل آیرون‌ساید،  از حمایت محافل برتری‌طلب آتلانتیست برخوردار شده و می‌شود.   و نیازی نیست که بگوئیم این محافل برای تأمین منافع جنگ‌طلبانه‌شان‌،  «ملت ایران» را به گروگان گرفته و شعار ابلهانة‌ «نه شرقی،  نه غربی» را که در دوران پهلوی اول از آلمان نازی به عاریت گرفته شده بود،   و بعدها نقل محفل محمدمصدق و هواداران‌اش شد،  نصب‌العین دولت‌های پوشالی در ایران کرده‌اند!   شاهدیم که پس از گذشت نزدیک به یکصدسال،  خصوصاً پس از به اصطلاح «انقلاب اسلامی»،  هنوز همین شعار سردر وزارت امور خارجة حکومت اسلامی را «زینت» بخشیده!   پیشتر در مورد کاربرد «شعار» مذکور برای سرکوب و تاراج ملت ایران به تفصیل توضیح داده‌ایم و نیازی به تکرار مکررات نیست.   در هر حال،   شعار محبوب آتلانتیست‌ها را تریبون محمدجواد ظریف به صورت نمادین به خاک سپرد،   آنهم در 70مین میعاد تسلیم «لاوال»،  رئیس فراری ویشی‌ست‌های فرانسه به نیروهای متفقین!   بله،   از این پس،   میعاد31 ژوئیه، ‌ هم به پایان ویشی‌ست‌های فرانسه ارجاع خواهد داد و هم به پایان ظریف و پسندیدة‌ محفل «شیخ‌وشاه!»   بخش «ظریف» همچنانکه گفتیم دکان اسرائیل‌ستیزی و اسرائیل‌پرستی محفل مذکور را تعطیل کرد.   و همزمان بخش «پسندیده» نیز بساط روس‌ستیزی «سنتی» را برچید.

جریان از این قرار است که «سمیه پسندیده»،  ‌کارشناس امور سیاسی،   «ترکمانچای» را خارج از کلیشه‌های بومی و دینی مورد بررسی قرار داده و به حمایت انگلستان از «یکجانبه‌گرائی» جهت تخریب روابط ایران و روسیه اشاره کرده:

«[...] مدت کوتاهی پس از انعقاد قرارداد ترکمنچای زمانیکه جنگ‌های ترکیه و روسیه آغاز شده بود[...] به دلیل نارضایتی انگلیسی‌ها از این ماجرا،  دولت ایران با تحریک بریتانیا سعی به فرار و شانه خالی کردن از اجرای این قرارداد نمود.  نقض توافقات از سوی دولت ایران اعتراض الکساندر گریبایدف سفیر وقت روسیه در تهران را به همراه داشت.  در 11 فوریه 1829 یک گروه [...] از عوامل بریتانیا [که] ارتباط نزدیکی هم با شاه داشتند،  با استفاده از تحریک عقاید مذهبی مردم، حمله‌ای به سفارت روسیه در تهران سازمان دادند و در نتیجه آن تعداد زیادی از روس‌ها منجمله الکساندر گریبایدف کشته شدند[...]»‌       
منبع:‌  سپوتنیک،  مورخ 31 ژوئیه 2015   

می‌بینیم که آخوندنوازی لندن و واشنگتن،  و کوفتن  بی‌بی‌سی و شاخک‌های‌اش بر طبل «اعتقادات و باورهای مردم»،  اهداف «الهی»، یا بهتر بگوئیم اهداف «جهادی» وکودتائی دارد!   بحران هسته‌ای جمکران نیز دقیقاً با همین «هدف» به راه افتاده بود.  تجهیز حکومت ملایان به سلاح اتمی،   و یا تهاجم نظامی به ایران،  به بهانة‌ «ممانعت از دستیابی جمکرانیان به سلاح کشتار جمعی»،  اینهمه با هدف اعمال فشار بر مسکو!   سیاستی که با صدور قطعنامة ‌شورای امنیت در حمایت از توافق جامع فروپاشید و گذشته از دولت اسرائیل و کنگرة‌آمریکا،  مقام معظم و اراذل و اوباش جمکران را چنان به افلاس انداخت که ناچار شدند چندین و چند دوقطبی کاذب ایجاد کنند.   از آنجمله است،  بررسی توافق مذکور در مجلس یا در شورای عالی امنیت ملی؛  ‌ بررسی تأسیسات نظامی،  یا بررسی اسناد و مدارک نظامی؛  و ... و جالب اینجاست که به استنباط ما «متن توافق» جمکران و اربابان یانکی‌اش با آنچه در قطعنامة‌ شورای امنیت مورد حمایت قرار گرفته تفاوت دارد!   و به همین دلیل وزیرامورخارجه روسیه برای تماشای نمایش «قرائت متن توافق» در وین حضور نیافت و پس از پایان «نمایش» به مذاکره‌کنندگان پیوست!   گزارش غیبت لاوروف بدون اشاره به دلایل آن در سایت‌های رسمی و نیمه رسمی جمکران از جمله در ایرنا،  ‌مورخ 14 ژوئیه 2015‌ انتشار یافت.    

در واقع جمکرانیان و یانکی‌ها همان بساطی را که با تفاهم‌نامه لوزان به راه انداخته بودند،  با توافق جامع وین دنبال ‌کردند.   از اینرو جنجال و هیاهوی مضحک «بررسی توافق جامع» توسط «قو‌ة‌ مقننه» فقط در جمکران و ینگه‌دنیا به راه افتاده!  در هر حال،   قطعنامة شورای امنیت در مورد یک متن «حقوقی» صادر شده،   از اینرو محتوی این متن نمی‌تواند «غیرحقوقی» و جانبدار باشد!   به همین دلیل است که مقامات حکومت اوباش و در رأس‌شان علی اکبر ولایتی،  مشاور پای منقل مقام معظم،   با «توافق» مشکلی ندارند،  ‌ قطعنامة ‌شورای امنیت را هدف گرفته‌اند:

«[...]‌ ولایتی اظهار داشت:  این حرکت در شورای امنیت با هدف محروم کردن ایران از استقلال صورت گرفته [...] این قطعنامه تحت نفوذ کشورهای توسعه‌طلب و برتری طلب غربی تصویب شده [...] هدف از این نوع حرکت‌ها در شورای امنیت که تحت نفوذ آنان است محروم کردن ایران از هویت ایرانی اسلامی،  استقلال،  تمامیت ارضی است[...] ایران زیر بار این قطعنامه و قطعنامه‌های مشابه نخواهد رفت[...]»
منبع:  ‌فارس،  ‌مورخ29  ژوئیه 2015

اگر به تاریخ جفتک‌پرانی‌های مشاور «عالی» خامنه‌ای در امور بین‌الملل دقت کنیم می‌بینیم که از قضای روزگار با جفتک‌پرانی‌های دولت ترکیه همزمانی نشان می‌دهد!   همانطور که شانه‌خالی کردن دولت ایران از اجرای «ترکمانچای» با جنگ عثمانی و روسیه تقارن زمانی داشت!   از اینجا به صراحت می‌توان دریافت که قلادة رجب اردوغان را «لندن» بازکرده؛   به این امید واهی که راه یکجانبه‌گرائی و لات‌بازی را برای حکومت ملایان هموار کند تا به شیوة «دیرین» بتواند از مسکو باج بگیرد!   ولی ‌انتشار تریبون «ظریف» در گاردین،  آنهم دو روز پس از نفس‌کش‌طلبی ولایتی،   نشان می‌دهد که بریتانیا در این سیاست «سنتی» ناکام مانده.  به همین دلیل سازمان تبلیغات اسلامی ضمن نفی قطعنامه شورای امنیت،  ‌برای نبرد با «دولت‌های محارب» به خشتک آنگلوساکسون‌ها دخیل بسته:

«[...] دولت محارب مثل رژیم صهیونیستی است [...] ازمسئولین انتظار داریم [...] مثل امام بگویند اسرائیل باید ازمیان برود [...] ما از اول به دنبال بمب اتم نبودیم بخاطر دین‌مان،  نه توپ و تشر آقایان [...]‌»                 
منبع:  فارس،   مورخ 31 ژوئیه سالجاری

بله دولت اسرائیل،   داداش بزرگة حکومت جمکران،  «محارب» شده و به گفتة‌ آن وحشی بیابانی باید «نابود شود!» به این ترتیب دولت اسرائیل می‌تواند سلاح اتمی داشته باشد،  و جایگاه برترش را حفظ کند.   این است دلیل عربده و زوزة داش احمد خاتمی و شرکاء! سازمان تبلیغات اسلامی در واقع برای حفظ جایگاه برتر اسرائیل پستان به تنور چسبانده!  ‌در ضمن حکومت زال‌ممد هم به خاطر «دین» دنبال بمب اتم نبوده!   ولی معلوم نیست به چه دلیل از مذاکره امتناع می‌ورزید!    با توجه به اظهارات صریح وزیر امور خارجه روسیه در مورد صدور قطعنامه‌های شورای امنیت به دلیل امتناع حکومت ملایان از مذاکره در مورد برنامه‌های «نظامی ـ ‌هسته‌ای‌اش» ـ سایت کمیته والمی،  مورخ 9 ژوئیه سالجاری  ـ  که با خفقان رسانه‌های جمکران روبرو شد،   به صراحت می‌توان دریافت که سازمان تبلیغات اسلامی به شیوة سنتی به مسکو پارس می‌کند.

این تشکل نفرت‌فروش یکی از پایه‌های اصلی مجموعة شیخ‌وشاه و استعمار است.  مجموعه‌ای  که خوشبختانه با توافق 14 ژوئیه و به ویژه با قطعنامة شورای امنیت در آستانة فروپاشی قرار گرفته.    و مسلم بدانیم که ترک‌تازی‌های دولت «اخوانی» آنکارا که در کمال وقاحت تروریسم داعش را با تشکل کردهای «پ.ک.ک» در ترادف قرار داده،   نمی‌تواند این فروپاشی غیرقابل اجتناب را به تعویق اندازد؛  دولت آتاترکی‌ها خود ضربه‌های ناشی از این فروپاشی را متحمل خواهد شد.   به همین دلیل  است که در پی حمایت اکبر رفسنجانی از بمباران کردها  ـ  رادیوفردا،  ‌مورخ 27 ژوئیه سالجاری ـ  داش احمد خاتمی و شرکاء در وقوقیه‌های «ظلم‌ستیز» امروزشان،  در مورد‌ ترک‌تازی اخوانی‌های آنکارا خفقان گرفتند.      


دوشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۴

مرداک و قرآن و کوکائین!




صدور قطعنامه شورای امنیت در حمایت از آنچه در رسانه‌ها به «توافق هسته‌ای» شهرت یافته، دولت ترکیه را متزلزل کرد؛  و نهایت امر سنگر آتلانتیسم را در کشور فرانسه فروپاشاند.

در ترکیه،   به شیوه‌ای که شاهد بودیم و از طریق انفجار بمب،  ‌ «دیپلماسی سنتی ارتش ناتو» در مرکز فرهنگی جوانان سوسیالیست در منطقة‌‌ کردنشین «فعال» شد.   سپس دو مأمور پلیس به تلافی همین بمب‌گزاری به قتل رسیدند،   تا ارتش ترکیه بتواند تجاوز نظامی به خاک عراق و سوریه را در نظام رسانه‌ای «توجیه» کند.   ولی این ترفند فرسوده کارساز نیفتاد و نه تنها در عراق،   که در داخل خاک ترکیه نیز با اعتراض گسترده روبرو شد و ... و از همه مهم‌تر به آتش‌بس «پ.‌ک.‌ک» و مذاکرات صلح این تشکل «سیاسی ـ نظامی» با دولت اردوغان پایان داد!   به این ترتیب،    اسلام‌گرایان ترکیه که پس از انتخابات در انزوا قرار گرفته و تاکنون نتوانسته‌اند دولت تشکیل دهند،‌   با تهدید «جنگ داخلی» نیز روبرو هستند!   نیازی نیست بگوئیم،   در صورت گسترش درگیری‌ها،   با در نظر گرفتن جو اجتماعی ترکیه،   هیچیک از تشکل‌های لائیک اینکشور از اسلام‌گرایان حمایت نخواهد کرد و سقوط اینان،  در چنین شرایطی قطعی به نظر می‌رسد!   با توجه به ارتباط نزدیک «سوسیالیست‌های» فرانسه با آتلانتیسم و آخوند و اسلام‌ سیاسی،  ‌ انتظار می‌رفت که تزلزل اسلام‌گرایان ترکیه به  فروپاشی سنگر «روس‌ستیزی» آتلانتیسم در فرانسه نیز منجر شود.   سفر 10 تن از نمایندگان مجلس ملی و سنای فرانسه به مسکو و کریمه،   نمایه‌ای است آشکار از این فروپاشی.

این هیئت 10 نفره ابتدا راهی مسکو شد،   سپس به کریمه رفت و ضمن تأئید رفراندوم قانونی کریمه،   از دولت اوکراین به دلیل عدم رعایت توافق‌های مینسک ـ  به رسمیت شناختن حقوق اقلیت‌ها  ـ  شدیداً انتقاد کرد.   جالب اینجاست که «بی. اف. ام. تی‌. وی» و دیگر شیپورهای آتلانتیسم از این سفر دو روزه،   گزارش‌های متعدد و مفصل همراه با مصاحبه‌های مطبوعاتی پخش کردند.

به عبارت دیگر،   شاخة احترام به ادیان حاکمیت فرانسه که همزمان با توافق ژنو ـ 24 نوامبر 2013 ـ از سناریوی محفل برژینسکی ـ کشاندن مسکو به جنگ با اوکراین و تبدیل این کشور به افغانستان دوم ـ حمایت می‌کرد،   شکست خورده و این است دلیل تقارن عملیات خرابکارانه در کشور فرانسه با میعاد 14 ژوئیه.

14 ژوئیه میعادی است که در تاریخ فرانسه به پیروزی لائیسیته بر استبداد مذهبی ارجاع می‌دهد.   و جالب اینجاست که دستیابی به «توافق جامع» وین نیز در همین میعاد امکان‌پذیر شد.   اگر به میعادهای توافق مذکور و تاریخ صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در حمایت از آن نیم نگاهی بیاندازیم،   خواهیم دید که علاوه بر میعادهای فرهنگی و تاریخی جهان باستان ـ ایران،  رم و یونان ـ  این روند به یکی از مهم‌ترین میعادهای پیشرفت‌ فضائی نیز ارجاع می‌دهد.

توافق موقت ژنو که روز 24 نوامبر 2013،  برابر با سوم آذرماه 1392 حاصل شد با آذرگان و جشن‌های برومالیا تقارن دارد.   و بیانیة لوزان ـ  آوریل 2015 ـ  نیز با مراسم «سیزده به در» ایرانیان همزمان شده.   از سوی دیگر،  توافق جامع وین در سالگرد انقلاب لائیک فرانسه به دست آمد و صدور قطعنامة شورای امنیت نیز با میعاد محاصرة اورشلیم توسط «تیتوس» ـ  سال 70 میلادی ـ وگام نهادن نخستین انسان  بر کرة ماه تقارن یافت.   به عبارت دیگر،‌  هیچیک از میعادهای انسان‌ستیز «ادیان ابراهیمی» در این روند به چشم نمی‌خورد و دلیل هم روشن است. مذاکرات هسته‌ای با هدف پایان دادن به یکجانبه‌گرائی ـ  تروریسم و برتری‌طلبی یکصدسالة‌ محفل احترام به ادیان ـ آغاز شد.   از اینرو نخستین پیامد توافق هسته‌ای ـ فروپاشی سنگر ایدئولوژیک «روس‌ستیزی» ـ  را در تنها کشور لائیک اتحادیه اروپا،  یعنی در فرانسه شاهد هستیم.  آنهم در شرایطی که رئیس‌جمهور آمریکا در ظاهر برای دفاع از حقوق همجنس‌گرایان راهی سرزمین پدری شده،  و بریتانیا نیز قدیمی‌ترین نسخه قرآن را «کشف» کرده:

«[...] ممکن است قدیمی‌ترین قرآن موجود در دنیا در کتابخانه دانشگاه بیرمنگهام بریتانیا یافت شده باشد [...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 22 ژوئیه سالجاری                                                    

این جفنگیات دنبالة پروپاگاند نخ‌نمائی است که مدت‌هاست انگلستان با قرآن و سنگ‌نوشته و اشیاء عقیقه به راه می‌اندازد.   و صدالبته این نخستین بار نیست که آتلانتیست‌ها به خشتک محمدصاد دخیل می‌بندند!   فراموش نکرده‌ایم که،‌  در تاریخ 22 نوامبر سال 2014 در آستانه یک‌سالگی توافق ژنو ـ  وبلاگ «مچلیس و مک‌دونالد» ـ  نیز حامیان فاشیسم،  به خشتک امام اول شیعی‌مسلکان دخیل بسته و قدیمی‌ترین نسخة قرآن را در دانشگاه «توبینگن» کشف کرده بودند!   امسال شیپور حاکمیت بریتانیا به بازنشخوار همین پروپاگاند پرداخت و «عمر» نسخة قدیمی قرآن را نیز با روش‌های علمی پیشرفته تعیین کرد:

«[...] آزمایش تاریخ‌گذاری رادیوکربن روی اوراق یک قرآن متعلق به کتابخانه این دانشگاه نشان داده است که عمر این قرآن دست کم به ۱۳۷۰ سال می‌رسد و در نتیجه،  احتمال دارد قدیمی‌ترین قرآن موجود در جهان باشد [...]»
همان منبع

افسوس که روز و ساعت تحریر این «اثر الهی» هنوز مشخص نشده!   بله،   «عمر متن» فرضی را به ادعای بوق وزارت امور خارجه بریتانیا با آزمایش رادیوکربن و تکنیک‌های پیشرفته کامپیوتری و غیره تعیین کرده‌اند و «احتمال دارد که» ...  ولی خارج از عرصة احتمال و حدس و گمان،   این لاف و گزاف و قمپز آنقدر پرسروصداست که انسان بی‌اختیار به یاد جایگاه «الهی» کامپیوترها در فیلم‌های صدمن یک قاز هولیوودی می‌افتد.  این جایگاه آنچنان برجسته و الهی است که،‌ احدی حق ندارد صحت‌ نظر و دقت عمل کامپیوتر را به زیر سئوال برد!   به این ترتیب با توسل به توضیحات «فنی و علمی»،   زمانیکه پاترنوس می‌خواهد به بساط حدس و گمان و توهم و شیادی‌اش میدان بدهد،   و این به اصطلاح قدیمی‌ترین متن را به عنوان قدیمی‌ترین دست‌نوشته به شوت‌وپرت‌ها بفروشد،   تکنیک رادیوکربن و کامپیوتر و غیره به میان جان‌اش می‌رسد،  و کاری می‌کند کارستان،  ‌چنانکه مو هم لای درز مزخرفات‌شان نرود!   ولی با طرح دو پرسش منطقی می‌توان دکان آتلانتیست‌ها را برچید!

نخست اینکه،   از کجا معلوم فردی به نام «محمد» اصولاً وجود تاریخی داشته باشد؟!  ولی فرض محال که محال نیست،   فرض می‌کنیم پرسوناژ محمد موجودیت تاریخی داشته و در دوران حیات‌اش قرآن کذا هم نوشته شده!   حال پرسش دوم مطرح می‌شود.  چگونه در جامعه‌ای با ادبیات شفاهی و عملاً فاقد «سنت‌نگارش»،   فردی پیدا شده که آیات قرآن را بنویسد؟   پیامبر «جنگجوی» اسلام که زندگی‌اش به قتل «کفار» و غارت اموال غیرمسلمانان می‌گذشت،   و در سفر و حضر با جبرئیل در تماس بود و با او گپ می‌زد و از او آیه دریافت می‌کرد،  می‌بایست یک «نویسنده» با قلم دوات و ...  و دیگر نیازهای نگارش را به همراه داشته باشد!   و با توجه به ترهات رادیوفوهرر در سال گذشته،‌  نویسندة کذا، کسی نمی‌تواند باشد جز پرسوناژ موهوم «علی» که به ادعای بوق‌های آتلانتیسم سواد خواندن و نوشتن هم داشته و خلاصه با یکدست شمشیر می‌زد،   و سر از بدن کفار جدا می‌کرد،   و با دست دیگر قرآن می‌نوشت!

البته ادعاهای پوچ وقوق‌ساهاب‌های آتلانتیسم به این مختصر محدود نمی‌شود؛  در خنزرپنزرفروشی فاشیست‌ها «همه چیز» هست!   و این همه چیز همواره سیاسی و گله‌ای است! از «روشنفکری» حاج‌فرج دباغ‌ها گرفته،   تا «امامت» آن وحشی بیابانی،   و دمکراسی مردمی یا بهتر بگوئیم پوپولیسم ملاممد اردکانی،   و ... و به ویژه مبارزات کنیزالاسلام‌های ضدلائیسیته که برای به دست آوردن «حق» تماشای مسابقات ورزشی،  و شاید هم قرآئت همان قرآنی که ابتدا در بلاد ژرمانی و امسال در «انگل‌ستان» یافت شده،   در رسانه‌ها «زندانی» می‌شوند و تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار می‌گیرند!   همه چیز در این سمساری یافت می‌شود!   و قدیمی‌ترین نسخة «احتمالی» قرآن هم از کالاهای مرغوب همین سمساری است!  بله،  خلاصه ادعا می‌کنند،  ‌«احتمال دارد که»،   «ممکن است که»،   «به نظر می‌رسد»‌ که،   و ... و اینروزها خیلی چیزها در خیلی جاها احتمال پیدا کرده،  به نظر می‌آید و ممکن می‌شود!  ‌چرا که،   «احتمال» بسیاری مسائل،  در بعضی مناطق دیگر وجود ندارد!   و این امر به نظر بعضی‌ها خیلی خیلی ناخوشایند آمده،‌   و می‌خواهند با سروصدا و هیاهو و پارازیت،   واقعیت را از چشم دیگران پنهان دارند!   از آن جمله ‌است،   از دست رفتن هژمونی بانکی غرب در پی افتتاح بانک بریکس و فروپاشی جلال و جبروت «کدخدا و چوبدارش!»

سال گذشته در چنین روزهائی شاهد نفس‌کش‌طلبی باراک اوباما و دیویدکامرون و راسموسن در مورد «جدائی‌طلبان» شرق اوکراین و فاجعة‌ هواپیمای مالزیاایرلاینز در اینکشور بودیم.   جریان،  البته به ادعای اینان از اینقرار بودکه «روسیه از جدائی‌طلبان اوکراین حمایت می‌کند و اینان با سلاح‌های دریافتی از روسیه هواپیمای مسافربری را هدف قرار داده‌اند.»   حال آنکه در عرصه واقعیت،  دو طرف دعوا یعنی جدائی‌طلبان اوکراین،  و دولت کودتائی کی‌یف از یک منبع تغذیه می‌شوند!   برنامه این بود که اینان با تداوم درگیری‌ها‌، ‌ روسیه را به دخالت نظامی در اوکراین وادارند تا محفل برژینسکی یک افغانستان دوم بسازد و «جنگ سرد» را ادامه دهد.  و دیدیم که این سناریو با شکست روبرو شد؛   اسرائیل و جمکران،  دو اهرم بحران‌سازی استعمار در منطقه متزلزل شدند؛   انتشار اسناد حمایت دولت تاچر از مقامات پدوفیل بریتانیا،  حضرات را چنان در افلاس فرو برد که سالروز تولد شازده کوچولوی دربار را هم بکلی فراموش کردند؛   و با سفر «سپ بلاتر» به مسکو،  کودتای کدخدا در فیفا هم با شکست روبرو شد و ... و اینچنین بود که معلوم شد  لرد سیویل،‌  نایب رئیس مجلس لردها «احتمالا»با «زنان بیگانه» و مواد مخدر سروکار داشته و خلاصه اصول زندگی «آخوندی» را رعایت نکرده.   

جای تعجب نیست که،  تهاجم به حریم خصوصی لرد سیویل توسط ورق‌پارة «سان»،   بوق محفل مرداک صورت گرفته باشد.   محفل اسلام‌پرستی که از توافق 14 ژوئیه سخت متضرر شده و امکان جنگ‌افروزی را از دست داده.   به همین دلیل مثل سگ هار به جان شخصیت‌های حاکمیت بریتانیا افتاده و افشاگری پشت افشاگری می‌کند.  جالب اینجاست که بی‌بی‌سی هم عملیات قهرمانانة «سان» را به زیر سئوال نمی‌برد و با زبان ابتذال آخوند،   رسماً از تهاجم به حریم خصوصی افراد حمایت می‌کند.   در نتیجه،   زنانی که با «لرد سیویل» کوکائین می‌کشند آنهم «ظاهراً» تبدیل می‌شوند به روسپی و ... و جناب لرد هم،‌   ظاهراً شرمنده از همدمی با «روسپیان» استعفا می‌دهند:     

«[...] لرد سیویل،   نایب رئیس مجلس اعیان بریتانیا،   در پی انتشار ویدیوئی [...] که ظاهرا او را در حال کشیدن کوکائین با تعدادی روسپی نشان می‌دهد،  از سمتش کناره‌گیری کرد.[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 26 ژوئیه سالجاری   

اگر نایب رئیس مجلس اعیان بریتانیا کوکائین نکشد،‌ کارمندان و کارگران
و «مستضعفان» انگلستان کوکائین بکشند؟ به استنباط ما «احتمال دارد»،   آن «نسخة قدیمی» که در کتابخانه دانشگاه بیرمنگهام یافت شده،  مکمل «اسناد و مدارک» ابله‌فریب «سان»،  یعنی همان ویدئوئی باشد که با هدف عادی‌سازی پوپولیسم ـ  تهاجم به حریم خصوصی افراد ـ  انتشار یافته،   تا به پیروی از فرامین قرآن،   از طریق «شیطان سازی»،  مجلس اعیان بریتانیا را از وجود «کفار و شیاطین ومحاربین و دشمنان» پاک‌سازی کند!