پنجشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۹۱

بانک‌جاب!




آمریکا از اوباش سلب مسئولیت کرد!     

 

گذشت آن روزهای خوب که آنگلوساکسون‌ها آخوند خوب و «ضداستبداد» می‌فروختند، اینک حضرات آشکارا به فروش لات خوب و «ضداستبداد»‌ مشغول شده‌اند.  «لات خوب» کسی است‌ که حریم جامعه را به صحنة ابراز احساسات،  تعصبات‌ و تعلقات دینی،   بومی و قومی تبدیل می‌کند.  مسلم است که چنین لاتی هرگز سفیر آمریکا را به قتل نمی‌رساند!  این قماش اراذل در برابر سفارت آمریکا «تظاهرات» می‌کنند و با اجازة یانکی‌ها نمایش گروگان‌گیری هم به راه می‌اندازند تا دست عموسام برای تحمیل «تحریم اقتصادی» و «جنگ» به ملت‌ها بازتر شود.   «انقلاب دوم» حاج روح‌الله را که فراموش نکرده‌ایم.  راست‌اش را بخواهید،   «انقلاب» اول‌شان را هم فراموش نکرده‌ایم.  و فراموش نکرده‌ایم که در پائیز1978 میلادی  ـ  دوران ریاست جمهوری والری ژیسکار ـ  کشور فرانسه به «کانون» اسلام‌گرائی تبدیل شد تا آمریکا بتواند در ایران،  بر اوباش جیره‌خواراش برچسب مبارز ضدامپریالیست بزند.   ولی این روند جادوئی در نخستین روزهای سپتامبر 2012،   در همین کشور فرانسه متوقف شد!

  

در نتیجه،  در واکنش به تجمع اراذل و اوباش در برابر سفارت آمریکا در پاریس،  حاکمیت فرانسه اینبار صریحاً در جایگاه مدافع «آزادی بیان» نشست!   به عبارت دیگر،   از سپتامبر 2012،  دکان لات‌پروری آنگلوساکسون‌ها،  حداقل در کشور فرانسه تعطیل شد و ... و علیرغم جانفشانی‌های «شپیگل»،   یکی از بوق‌های «معتبر» طویلة مک‌کارتی،  پس‌ پس رفتن جمکرانیان دقیقاً به دلیل از دست رفتن تکیه‌گاه‌شان در کشور فرانسه است!   بی‌دلیل نیست که  رادیوفردا برای «نزیه» مراسم روضه و زوزه به راه انداخته،   و با تکیه بر بریده روزنامة اطلاعات از مخالفت ایشان با چماقداری و تکفیر «قصه‌ها» می‌گوید.   حکایت تأئید دروغ‌های روباه توسط «دم روباه» است!  رادیوفردا هم برای فروش «نزیه»‌ به شهادت بوزنامة‌ سناتور   مسعودی‌ متوسل شده.  

ا

حال باید بپرسیم که اگر حسن نزیه با چماقداری مخالف بود،  چگونه در صف طرفداران روح‌الله خمینی ایستاد؟   پاسخ نیز روشن؛  ‌ همچون دیگر فرصت‌طلبانی که به دنبال خمینی راه افتاده بودند،  حسن نزیه در برابر رفتارش هیچ مسئولیتی نمی‌پذیرفت.  و این است «وجه مشترک» همگی اینان!   این یک اصل اساسی است که لات و لات‌پرست همواره در مسیر مشخصی گام برخواهد داشت؛  مسیر ستایش از «این» و ابراز نفرت از «آن.»   و از آنجا که این مسیر مقدس همواره کارساز سیاست استعمار غرب بوده و هست،  آمریکا اینبار نیز در برابر افتضاح قتل سفیرکبیرش در لیبی،‌   در کمال حماقت می‌کوشد حساب قاتلین وی را از  اوباش اسلام‌گرا جدا کند!   

 

به عبارت دیگر،  آن‌ها که به قول خودشان برای «ابراز خشم» در برابر کنسولگری یانکی‌ها در بنغازی تجمع کرده و عربده می‌کشیدند،   اگر دست‌شان به دیپلمات‌های آمریکائی می‌رسید، مرتکب قتل نمی‌شدند!   بله،   اینجاست که پای استدلال یانکی‌ها چوبین می‌شود؛   تنش‌های  جمعی،   آنهم جمعی که جز ابراز نفرت هدف دیگری ندارد،   هرگز به سوی آرامش نیست؛  به سوی انفجار است.   مگر اینکه «خشم» تظاهرکنندگان ساختگی باشد و تظاهرات‌شان همچون تظاهرات جمکرانیان،   جز تأمین منافع آمریکا و اسرائیل هدفی دنبال نکند!   در غیر اینصورت ‌باید بگوئیم،   سازمان سیا از روی مصلحت «اشتباه» فرموده،   مخاطب را هم ابله انگاشته؛   لات و اوباش «نیک» نداریم،   مگر اینکه جدیداً به چین سفارش داده باشند!       

 

ولی فعالیت‌های «فرهنگی» عموسام به ستایش از اوباش «نیک» محدود نمی‌شود،   گاوچران‌ها آب انگورهای ترشیدة کالیفرنیا را هم بجای آب انار در کشور فرانسه به ما‌ می‌فروشند!   هیچ شوخی هم در کار نیست!   ولی در همین کشور فرانسه ناچار شده‌اند بساط اسلام‌نوازی‌شان را برچینند!  پس به سلامتی افلاس یانکی‌ها ودکا ابسولوت را فقط با آب‌آنار غیرآمریکائی می‌نوشیم!  گرامی باد یاد آب انارهای هتل هایت تهران!   باری  به دلایلی که بر ما پنهان است،   این افلاس دو قطب کاذب اسلام‌گرائی و اسلام‌ستیزی را در کشور فرانسه به انزوا کشانده.  و به همین دلیل بود که در تاریخ 16 سپتامبر 2012،   وکیل پرنس ویلیام از خواب بیدار شد و به یاد آورد که انتشار تصاویر برهنة کیت میدلتون،  تهاجم به حریم خصوصی است و جرم شناخته می‌شود و دیدیم که دادگاه شاکی را محق دانست!

 

وارد جزئیات نمی‌شویم ولی این نمایش مهوع،   یعنی حمله به حریم خصوصی،  «افشاگری» و انتشار تصاویر عجیب و غریب از اعضای خانوادة سلطنتی،   به ویژه خانواده‌های سلطنتی بریتانیا و موناکو سال‌های سال ادامه داشت.  صاحبان رسانه‌ها به این ترتیب هم «افکار عمومی» را به انحراف می‌کشیدند،   هم پول فراوان به جیب می‌زدند.  و مسلم است که به خاندان سلطنت نیز خمس و زکات لازم‌ پرداخت می‌شد.  دچار توهم نشویم،   این بساط که در غرب با توافق ضمنی دو طرف به راه افتاده بود،   همچون استقرار حکومت‌های‌ اسلامی جز گسترش ابتذال و خشونت هیچ هدف دیگری دنبال نمی‌کرد.   با این تفاوت که در حکومت اسلامی،  تهاجم به حریم خصوصی انسان‌ها،   با شعار «خررنگ‌کن» مبارزه با آمریکا و اسرائیل و مزخرفات مشابه صورت می‌گیرد،  حال آنکه در غرب،  عکاس و فیلمبردار «مردم» را در جریان زندگی خصوصی افراد سرشناس،  و به ویژه اعضای خاندان سلطنت بریتانیا قرار می‌دهد!  

 

جالب اینکه،   سود سرشار این نمایشات به مراتب از جریمة‌ دادگاه بیشتر است!   به زبان ساده‌تر، ‌ رسانه‌ یا رسانه‌هائی که به جرم تهاجم به حریم خصوصی پرنس ویلیام و همسرشان جریمه می‌شوند از نظر اقتصادی زیان نخواهند دید!  ولی در هر حال،   این نخستین بار است که حضرات از دوستان گرمابه و گلستان‌شان «شاکی» شده‌اند.   و همچنین نخستین بار است که دولت فرانسه تظاهرات اسلام‌گرایان و نمازخواندن اوباش در خیابان‌ها را ممنوع کرده،   و پلیس قضائی فرانسه برای رسیدگی به حساب «یونیون بانک سوئیس» در پاریس پای به این صحن «مقدس» گذارده! 

 

بله،  وقتی پائین‌تنه یا بالاتنة خاندان سلطنت انگلستان را از رسانه‌ها برمی‌چینند،   منطقاً باید دست و پای اسلام‌گرایان و اسلام‌ستیزان را هم از خیابان‌ و پیاده‌رو جمع کنند؛   به این ترتیب دکان خیلی‌ها در بانک «یو. بی. اس» سوئیس تعطیل خواهد شد!   پس بازگردیم به انزوای اسلام‌گرایان،   اسلام‌گرائی و اسلام‌نوازان در فرانسه.

 

وزارت‌کشور فرانسه دکان لات و لوت‌هائی را که در حوالی سفارت آمریکا در پاریس شعار می‌دادند برچید؛   رئیس شورای مسلمانان فرانسه نیز که به اخوان‌المسلمین نزدیک است،  این تظاهرات را محکوم کرد،  و 5 روز پس از قتل سفیر آمریکا در لیبی،  تلویزیون دولتی فرانسه دست‌ها را بالا زد و فیلم معروف «بانک جاب» را به نمایش گذاشت.

 

با در نظر گرفتن این نکته که حاکمیت فرانسه طی جنگ سرد،   ناچار به پیروی از سیاست‌های «اسلام‌نواز» لندن و واشنگتن بود،   و با توجه به تظاهرات گستردة لات و لوت‌ها در لندن،   نمایش این فیلم مسلماً حکمتی داشت!   روز 16 سپتامبر 2012 را به خاطر بسپاریم!

 

در این روز فرخنده،  سایت بی‌بی‌سی،  پدیده‌ای به نام آزادی بیان «سنتی» به بازار حماقت و توحش عرضه کرد.   دلیل هم اینکه حداقل 6 فروند جنگندة ارتش ناتو در هلمند توسط «طالبان» نابود شد!   منطقة «تریاک‌خیز» هلمند همانجائی است که آنگلوساکسون‌ها با شعار مبارزه با طالبان در آن لنگر انداخته،   و در واقع به تشویق قاچاق مشغول‌اند.   قاچاق موادمخدر،   قاچاق سلاح و قاچاق انسان!   پس تعجبی ندارد که استان «زرخیز» هلمند،‌   محل مأموریت شاهزاده «هری» از آب درآید!   هر چند می‌گویند پس از نابودی جنگنده‌های ناتو ایشان هم فراری شده‌اند.   باری،  در گیرودار جنجال «توهین به مقدسات»،   پاکستان هم یک موشک بالیستیک با برد 700 کیلومتر آزمایش کرد و شاخ و شانه کشیدن چین برای ژاپن شدت گرفت،   و بعضی‌ها در فرانسه به این توهم دچار شدند که «جنجال برای هیچ»،   یعنی بازگشت به دوران نورانی «فرانسوا میتران»‌ امکانپذیر است.  در نتیجه 50 «شخصیت» خواهان «رأی دادن خارجی‌ها» در انتخابات محلی شدند و اسقف اعظم کلیسای «لیون» نیز پیرامون «ازدواج همجنسگرایان» نظرات‌ علمی و «عمیق‌‌شان» را اعلام داشتند.

 

البته این «مسائل» معمولاً در رسانة لوموند مطرح می‌شود!   ولی از همه جالب‌تر واکنش مضحک نبیل‌العربی،   رئیس اتحادیة عرب به فیلم کذا بود.   ایشان فرمودند،   «این فیلم قلب‌ما را جریحه‌دار کرد!»‌   بله،   قلب‌شان جریحه دار شده،   و لازم آمده که اراذل و اوباش به عربده‌جوئی در خیابان مشغول شوند!   حال این پرسش مطرح است که چه کسی این موجودات احساساتی و «حساس» را به تماشای فیلم کذا مجبور کرده؟   کسی نمی‌گوید،  اگر خوش‌تان نمی‌آید چرا نگاه می‌کنید؟   ‌هرکس قلب و کبد وکلیه‌اش «جریحه‌دار» می‌شود،‌  این فیلم را تماشا نکند!   نخیر!   اینجوری نمیشه؛   اوباش جماعت باید مشخص کنند که هر کس،  در سراسر جهان چه چیزی را «حق» دارد تماشا کند!   متوجه شدید؟   

 

حکایت،   همان قصة «تکلیف» درصحرای عربستان است.   باورها،  تخیلات و اعتقادات همه باید مورد تأئید جیره‌خواران و آدم‌کش‌های «آنحضرت» باشد.  و از آنجا که ایشان «غایب» تشریف دارند،  آنگلوساکسون‌ها اوباش را بجای‌شان نشانده‌اند!  اگر رمان و فیلم و طنز و غیره مورد تأئید اراذل قرار نگیرد؛  اگر احساسات‌شان را با آزادی بیان و این «مزخرفات» جریحه‌دار کنند،  خیابان‌های شهر را به عرصة «فحش و نفرین» و ابراز تنفر تبدیل خواهند کرد.   و اینهم «تکلیف» است.   ولی،  تکلیف یا غیر،  به نظر می‌رسد که سیاست نفرت‌فروشی طویلة مک‌کارتی به پایان خط رسیده باشد،  اسرائیل‌پرستان،  اسلام‌پرستان،  و به طور کلی همة «پدر پرستان» و نشخوارکنندگان «گذشته»،    به ویژه اهالی مرزپرگهر که قرار است به یاد «آزادی» آذربایجان،   روز 21 آذر در برابر سفارت روسیه در لندن تجمع کنند می‌باید دکان‌شان را برچینند.  چرا که نه ارتش سرخ وجود دارد،  نه اتحاد شوروی.   بله،  برای خوشخدمتی به ولینعمت می‌باید راه دیگری پیدا کنند.  جنگ سرد به پایان رسیده،   و جای‌اش را به جنگ گرم سپرده!        

 

همانطور که بالاتر گفتیم،  پس از قتل سفیر آمریکا در لیبی،  حداقل 6 فروند هواپیمای جنگی ارتش ناتو در افغانستان نابود شد و بعضی‌ها به ناچار پذیرفتند که «افغان‌ها طرفدار طالبان نیستند!»   از اینجا نتیجه می‌گیریم که سیاست آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک برای تبدیل کشورهای بهارعرب به «دشمن آمریکا» رسماً شکست خورده،   و در افغانستان نیز نان‌شان در حال آجر شدن است.  این شکست جانگداز باعث شد برای جمع کردن دست و پای جمکرانیان،  کاترین اشتون و «لوران فابیوس»،  وزیر امور خارجة فرانسه راهی استانبول و قاهره شوند.

 

و اینچنین بود که فریاد «غلط کردم» حکومت جمکران اوج گرفت.   رسانه‌های غرب پیشتر از حضور نظامی جمکرانیان در سوریه و لبنان گزارشاتی داده بودند،   و سردار جعفری برای حفظ منافع ارباب به حضور «مشاوران» در ایندو کشور اشاره کرده بود!   ولی کل مطلب در رادیو فردا،‌   مورخ 19 سپتامبر سالجاری،   به نقل از سخنگوی وزارت امور خارجة ملایان تکذیب شد!

 

همزمان با برگزاری نشست عمومی سازمان ملل در نیویورک،  و دو روز پس از شهادت جانگداز 6 فروند جنگنده،   «لوران فابیوس»،  وزیر امورخارجة فرانسه برای حمایت از «بازندگان»‌،  یعنی دولت‌های مستأصل مصر،  ترکیه،   جمکران و عربستان به قاهره دوید و صالحی نیز از قاهره به سوریه شتافت و ... و به گزارش سایت فرانسه‌زبان نووستی‌، ‌ مورخ 18 سپتامبر 2012 ،  گربة نخست‌وزیر انگلستان به دلیل «کم‌کاری» اخراج شد!   دیوید کامرون دیواری از دیوار گربة نخست‌وزیری کوتاه‌تر نیافته. 

 

رسانه‌های بریتانیا تصاویر گربة نخست‌وزیری را منتشر کرده‌اند که دراز کشیده!  چه گربة پرروئی!   چه معنی دارد که گربه دراز بکشد!   گربه باید 24 ساعت در روز «کار» کند،   یعنی به دنبال موش بدود!   گویا رسانه‌های بریتانیا،  گربه را با «برده» اشتباه گرفته‌اند؛   تعجبی هم ندارد!   آنگلوساکسون‌ها در سراسر جهان انسان‌ها را به بیگاری گرفته‌اند،  و اراذل و اوباش را هم در جایگاه رهبر انقلاب نشانده‌اند.   از قضای روزگار،  در فیلم «بانک جاب» هم رهبری «انقلاب» به یک قاچاقچی روسپی‌خانه‌دار واگذار شده بود!   از اینرو،  همچنانکه شاهد بودیم در تاریخ 16 سپتامبر 2012،  خودشان با استفاده از آخوندها و بچه‌آخوندها بزرگ‌ترین تظاهرات بر علیه «آزادی بیان» را در پایتخت بریتانیای کبیر به راه انداختند.   بله،  روز 16 سپتامبر 2012 روز شگفتی‌ها بود.     

 

در این روز فرخنده،  بنیامین نتانیاهو،   در ینگه دنیا «زمان دقیق» اتمی شدن مرده‌شویان را به جهانیان اعلام داشت!   «شپیگل. آن.  لاین» نیز در همین روز هوش و ذکاوت خود را برای «توجیه» تهاجم نظامی به سوریه از یک‌سو،  و ارائة تصویر قدرقدرت از سپاه پاسداران از سوی دیگر به کار گرفت و ... و از همه مهم‌تر،   داس‌الله «برون‌مرزی» شامل فدائیان اکثریت، به دوران نورانی جنگ‌سرد بازگشته و با استفاده از جشن «اومانیته»،   بساط توحش‌گستر «نفرت‌فروشی» را از نو پهن کرد.

 

بله،   چپ‌نمایان،  به فرمودة ارباب،   همچنان در راه حماقت و توحش روح‌الله خمینی گام برمی‌دارند.  روشن‌‌تر بگوئیم،   داس‌الله،  بجای ارائة برنامة سیاسی،  فرهنگی و اجتماعی،  باز هم رفته سراغ همان شعارهای گوساله‌پسند سابق‌اش!   و بجای آنکه صریحاً بگوید چه می‌خواهد،  «آنچه را که نمی‌خواهد»،  یا بهتر بگوئیم،   آنچه را که گویا «مردم» نمی‌خواهند،  در بوق گذاشته.   البته فراموش نکنیم که این نوع «برخورد» بهترین راه سرکوب انسان‌هاست.   اینگونه است که «اهداف» حضرات صرفاً به «مخالفت با جمهوری اسلامی» محدود می‌شود.  در صدر انقلاب‌شان هم به اینصورت بود که آن وحشی بیابانی و عشاق سینه‌چاکش،   که از قضای روزگار امروز طرفدار «آزادی» شده‌اند،   «ضدیت با شاه» و «مخالفت با دیکتاتور» را به کل «مطالبات سیاسی» جامعة ایران تبدیل کرده بودند!  هر چند هیچکدام‌شان با «دیکتاتوری» مخالفت نداشتند.   برقراری حکومت ولایت‌فقیه هم گویا به این «نیاز» همگانی پاسخ داد؛   تقلب سیاسی و عوامفریبی به این وسعت فقط در چنتة آخوند و داس‌الله یافت می‌شود.

 

باری راه مقدس «ضدیت» اگر برای ملت‌ها و به ویژه برای ایرانیان جز فاجعه ببار نیاورده،  برای آمریکا و متحدان‌اش «نفت رایگان» را تأمین کرده.   و نفت رایگان،  یعنی جنگ رایگان!   از اینرو،‌   شاهد بودیم که به محض تشکیل دولت خیابانی شیخ بازرگان،  سیاست «ایجاد نفرت» شتاب گرفت.   نفرت از زن و زنانگی،   نفرت از آزادی قلم،   نفرت از هنر،   نفرت از شادی و موسیقی،  و ... و به طور کلی «نفرت از زندگی!»  تفاوتی نمی‌کند که «ضدیت» با افراد باشد یا با مسائل دیگر،  پایه و اساس سیاست استعمار گسترش «ضدیت» در جامعه است.  و چپ‌نمایان برونمرزی،  در هم‌سوئی با حکومت «مرگ‌پرست» جمکران در سنگر «ضدیت» لنگر انداخته،   و به فرموده «شعار» می‌دهند.   

 

وارد جزئیات نمی‌شویم فقط به داس‌الله و سوسیالیست‌نمایان می‌گوئیم شعار «مخالفت با جمهوری اسلامی» مانند شعار ابلهانة «مرگ بر دیکتاتور»،  فقط نشان حماقت و عوامفریبی است.   البته در مورد داس‌الله،  با در نظر گرفتن پیشینة «درخشان‌‌اش» بهتر است بیشتر «حماقت» مد نظر قرار گیرد.   به عنوان نمونه کافی است به «تحلیل» مستدل و بسیار عمیق اینان از قتل سفیر آمریکا نیم نگاهی بیاندازیم.

 

«پیک‌نت»،  یکی از بلندگوهای چپ‌نمایان آخوندپرست جمکران،   ادعا کرده‌ که قتل سفیر یانکی‌ها در لیبی «توطئة‌ آمریکاست!»  حتماً نابودی 6 فروند جنگندة ارتش ناتو هم در افغانستان کار خودشان بوده!   ولی اشتباه نکنیم،   تحلیل «علمی» داس‌الله دلیل موجه دارد!   تلاش چپ‌نمایان این است که ارباب را شکست‌ناپذیر جلوه دهند،   و بگویند سفیر آمریکا را فقط خود آمریکا می‌تواند به قتل برساند.  

 

و اما مفلس‌تر از داس‌الله،   «لات‌الله» در جمکران است.   اینان که برای حفظ تقدس ارباب از جان مایه می‌گذارند،   برای خوشخدمتی مطلبی نامربوط را با «تیتر» غلط‌انداز در «ایسنا»،  مورخ 25 شهریورماه سالجاری منتشر کرده‌اند تا به مخاطب چنین القاء کنند که تصاویر سفیر مقتول آمریکا «جعلی» بوده:

 

«عكس منتشرشده از سفير مقتول آمريكا جعلي بود»

 

گویا مطلب ایسنا به تصویر «جعلی» سفیر آمریکا در کنار جنازة قذافی ارجاع می‌دهد!  می‌بینیم که بی‌دلیل نیست از قدیم گفته‌اند،  «شاه می‌بخشد،  شیخ علیخان نمی‌بخشد!»   «ایسنا» است دیگر چه انتظاری دارید؟  در ادامة همین مطلب سایت ایسنا مدعی شده،  «اعتراضات» مسالمت‌آمیز بوده ولی «برخی» به سفارت حمله کرده و سفیر در جریان این حمله کشته شده:

               

«گفته شده اين اعتراضات مسالمت‌آميز بوده اما برخي با حمله به سفارت موجب مرگ سفير و سه نفر ديگر شده‌اند[...]»

 

یادآور شویم سفیر آمریکا در کنسولگری این کشور در بن‌غازی به قتل رسیده؛    نه در سفارت‌خانه!   تا آنجا که ما می‌دانیم،   سفارت آمریکا در بن‌غازی نیست،   و بر اساس روال دیپلماتیک هیچگاه «سفیر» به کنسولگری نمی‌رود؛   کنسول را به سفارتخانه احضار می‌کند؛  بگذریم! 

 

همزمان با برگزاری مانور نظامی روسیه در قفقاز،   کشتی‌‌های جنگی یانکی‌ها و متحدان‌شان برای «مین روبی» راهی خلیج فارس شدند،   و هند یک موشک بالیستیک با برد 4000 کیلومتر آزمایش کرد،  و پس‌روی حکومت مرده شویان شتاب گرفت.   اینچنین بود که خامنه‌ای را برای آب بازی به نوشهر بردند!   حکومت مرده‌شویان طی مانور «کشکی ـ نظامی»،  به قول خودشان دریای خزر را مین‌گذاری نمود:

 

«[...] نيروی دريائی ايران روز دوشنبه در حضور [...] فرمانده کل قوا،  در دريای مازندران اقدام به برگزاری تمرين مين‌ريزی کرد [...]در اين تمرين [...] دفاع از سواحل و آب‌های کشور، انهدام يگان‌های شناور فرضی،  و نيز تصرف يگان شناور دشمن از هوا نيز انجام شد[...] روز يکشنبه نيز فرمانده ناوگان پنجم آمريکا در خليج فارس خبر از برگزاری مانور مين روبی با مشارکت آمريکا و متحدانش در اين منطقه  داد[...]»

 منبع:  رادیوفردا،  مورخ 18 سپتامبر2012     

 

البته بوق‌های سازمان سیا نمی‌گویند «دشمن» در دریای مازندران کیست؟   ولی از حق نگذریم،  تقلید میمون‌وار جمکرانیان از ارباب را سایت رادیوفردا خوب منعکس کرده!   از وقتی هیلاری کلینتن دل به دل خامنه‌ای داد،‌  و با نقض صریح قانون اساسی آمریکا،  نفرت خود را از آن «فیلم موهن»‌ ابراز کرد،   حکومت مرده‌شویان چنین پنداشته که اوضاع به کام است!   حال آنکه ابراز عشق هیلاری کلینتن به رهبر قلعة حیوانات فقط نشان افلاس یانکی‌هاست.   و خلاصه توهمات جمکرانیان،   طبق معمول از خریت‌شان سرچشمه گرفته؛ «خریت» هم عالمی دارد!   در این عالم جادوئی است که بی‌بی‌سی آزادی بیان «سنتی» کشف می‌کند!             

 

«آزادی بیان سنتی» عبارت مضحکی است که پس از نشستن هیلاری کلینتن در سنگر توحش  علی خامنه‌ای،  توسط بی‌بی‌سی اختراع شد!    همه بدانند و آگاه باشند که در غرب آزادی بیان «سنتی» است و این «سنت» دردسرساز شده!  حتماً تفتیش عقاید،  آتش زدن اومانیست‌ها به «گناه» ‌جادوگری،   «قتل عام» پروتستان‌های فرانسه در قرن هفدهم،   و ...  و از همه مهم‌تر تصفیة‌ یهودیان،  کولی‌ها،  کمونیست‌ها و غیره توسط هیتلر،  آنهم در قرن بیستم بخشی از همین سنت «آزادی بیان غرب» بوده و ما نمی‌دانستیم!   بله،  این وحشی‌گری‌ها را فقط شرقی‌ها به راه انداخته و می‌اندازند.  آزادی بیان،   در غرب یک «سنت» است! سیرک عموسام از این اختراعات بسیار دارد،   دلیل هم اینکه سگ‌های هار استعمار خیلی باهوش‌اند!   

 

به عنوان نمونه همین الظواهری،  «مغز» متفکر القاعده ادعا کرده،   «آمریکا از بشار اسد حمایت می‌کند»،   چرا؟   چون برنامة آمریکا برای سرنگونی دولت سوریه با شکست روبرو شده،   پس لازم است سگ‌های‌ هار عموسام با واژگون‌نمائی شکست ارباب را در رسانه‌ها به «پیروزی» تبدیل کنند،  به همین سادگی!   به این ترتیب اگر بشار اسد سرکار بماند،   الظواهری مفلوک هم می‌تواند برای تأمین منافع ارباب بر علیه دولت «آمریکائی» اسد فتوی «جهاد» صادر نماید!   اگر بشار اسد نابود شد،   القاعده پیروزی‌اش را بر آمریکا جشن خواهد گرفت،   و سازمان سیا هم به ترتیبی از خجالت الظواهری در خواهد آمد!  خلاصه به دلیل افلاس یانکی‌ها در کشورهای مسلمان‌نشین بازار مزخرف‌گوئی جیره‌خواران‌شان گرم و داغ شده،   و در اروپای غربی دامنة لات‌بازی گسترش یافته.

 

به عنوان نمونه پیشنهاد پارلمان اروپا برای اهدای جایزه ساکاروف به «پوسی رایوت» در شرایطی مطرح شده که دولت آلمان  طرفداران پوسی رایوت را به دلیل بر هم زدن مراسم عشاءربانی به زندان محکوم کرده!   مشتاقان آشنائی با سیاست «یک بام و دو هوا» می‌توانند علاوه بر مقالات الکساندر لاتسا در سایت فرانسه زبان نووستی،  به اظهارات «فرانسوا،  اسلینو»، رهبر گروه «یو. پی. آر»،  یا اتحاد مردمی جمهوریخواهان  فرانسه که در تاریخ 12 سپتامبر 2012 در همین سایت انتشار یافته نیز مراجعه کنند.  ما هم با ودکا و آب آنار غیرآمریکائی، برای رسوائی ساکاشویلی،‌  تعطیلی دکان 20 سالة «یو. اس. اید» ‌در روسیه،  و از همه مهم‌تر حمایت دبیرکل سازمان ملل از حقوق انسانی جشن می‌گیریم.

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
...
 
 
 
 
 
 
 
 
 
Share

یکشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۱

لات و دکارت!




 

این عوعو سگان شما نیز بگذرد

 

یانکی‌ها و متحدان‌شان برای تبدیل محور «بهار عرب» به «قلعة حیوانات» خیز برداشته بودند تا هم بتوانند جیره‌خواران‌شان را در تونس و مصر و لیبی «ضدآمریکائی» قلمداد کنند،   هم خودشان همچون دوران نورانی جیمی کارتر در «سنگر حق» لنگر اندازند،  که ناکام ماندند!

 

دکارت می‌گفت،  «می‌اندیشم،  پس هستم»،  آنگلوساکسون‌ها می‌گویند،  لات‌بازی می‌کنیم، پس هستیم!   و «هستی» آنگلوساکسون با «سنگرحق» پیوندی ناگسستنی دارد.   جالب اینکه،  سنگر پربرکت کذا را بدون تهاجم به حریم خصوصی و مرزشکنی نمی‌توان پا برجا نگاه داشت.   از اینرو یانکی‌ها و متحدان‌شان در سراسر جهان برنامة تهاجم به «حریم خصوصی» را به اجرا درآورده‌اند.   برای اجرای این برنامه کافی است «اوباش» یا «آخوند» ـ  هیچ تفاوتی نمی‌کند ـ  در جایگاه «قضاوت» قرار گیرد؛   قضاوت در مورد افراد،  شخصیت‌ها،‌  یا قضاوت در مورد مذهب،  سیاست،  اقتصاد،  هنر و غیره.   

 

از آنجا که اوباش‌جماعت «آزاد» است و بر «استقلال» خود از قوانین و مقررات جامعة انسانی تأکید دارد،   بلافاصله بر «مسند قضاوت» می‌نشیند،  در مورد همه چیز و همه کس حکم صادر می‌کند و حکم صادره را نیز به اجرا در می‌آورد.  و اینگونه است که نان آنگلوساکسون‌ها در روغن فراوان شناور می‌شود.   این روند در هر منطقه متفاوت است.   اگر در روسیه و کشورهای مسلمان‌نشین بر لات‌بازی اسلام‌گرایان و پوسی‌رایوت‌ها تکیه کرده،  در درون مرزهای ناتو از تهاجم به زندگی خصوصی حمایت می‌کند. 

 

در مناطق نفوذ «یورو ـ دلار»،   یعنی در اتحادجماهیر نوکری،   به ویژه در جمکران،  یکجانبه‌گرائی و وحشی‌گری را با تکیه بر مقدسات «دینی ـ بومی»،   به «ارزش» تبدیل می‌کنند.   از آنجمله است،   ‌قتل گریبایدوف،   سفیر روسیه،   نقض قرارداد رژی تنباکو، استقلال پهلوی اول،   استقلال مصدق،   استقلال خمینی و ... و به ویژه استقلال تل موهومی که «مردم» نامیده می‌شود!    بله لات‌ولوت‌های منطقة نفوذ یانکی‌ها در عرصة فلسفه،  ادب، هنر و سینما همگی‌ صاحب‌نظرند و فلسفه،  رمان،  شعر و فیلم،   اگر از سوی سگ‌های هار لندن و واشنگتن در حکومت‌های اسلامی مورد تأئید قرار نگیرد،  مسلماً نکوهش‌های هیلاری کلینتن و البابا بندیکتوس را نیز در پی خواهد آورد!  یادآور شویم به زبان عربی پاپ را «البابا» می‌خوانند.  که اخیراً نیز ای‌بابا شده،  بگذریم!  

 

به همین دلیل لات‌ولوت‌های «جهان اسلام» را برای اعتراض به آنچه «توهین به مقدسات» می‌نامند،   در برابر سفارتخانه‌های آمریکا و شرکاء جمع می‌کنند،  تا همزمان با طواف حضرات به دور «کعبة آمال‌شان» و اجرای برنامة سنگ زدن به «شیطان»،   رسانه‌ها نیز به وزیر امورخارجة یانکی‌ها و رهبر کاتولیک‌های جهان تریبون بدهند و اینان بتوانند با بیشرمی «همرزم» و هم‌سنگر اوباش شوند.   ولی همچنانکه مورد اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری در تهران نشان داد،   انگیزة واقعی از این لشکرکشی‌های خیابانی سرکوب ملت‌‌ها و تاراج ثروت‌های ملی‌شان است.

 

به همین دلیل پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران،   جیمی‌کارتر،   بجای تأکید بر مسئولیت دولت موقت در رعایت مقررات و ضوابط بین‌المللی،  و تقاضای محاکمة لشوش قانون‌شکن،   برنامة پربرکت «قطع رابطه» و تحریم اقتصادی را به اجرا درآورد!   به این ترتیب،   دولت کودتائی شیخ مهدی به اوپوزیسیون حکومت کودتا تبدیل شد!   تاج رهبری جبهة «ضدامپریاس» نیز بر عمامة روح‌الله‌ خمینی نشست.   و از همه مهم‌تر،   حاکمیت آمریکا خود را به عنوان مظلوم در «سنگر حق» قرار داد!   این «برنامه» لندن را نیز به هوس انداخته بود.  حاکمیت بریتانیا چند بار تلاش کرد تا در ایران اراذل و اوباش را به اشغال سفارت‌خانة‌ خود وادارد ولی به دلایلی که بر ما پنهان مانده،  ‌ موفق نشده بود.   خلاصه،   تجمع اوباش در برابر سفارت‌خانه‌های آمریکا و متحدان‌اش در واقع برای حمایت از مطالبات استعمار سازماندهی می‌شود،  و بن‌بست‌های ایجاد شده در روابط بین‌الملل،  یانکی‌ها را به این فکر انداخت تا این برنامه را در کشورهای «بهارزده» نیز به اجرا در آورند.   گاوچران‌ها می‌خواستند مانند دوران نورانی کارتر،   با دست‌نشاندگان‌شان در رسانه‌ها «قطع رابطه» کرده،   جیب ملت‌ها را بزنند،   و میت‌رامنی را به عنوان «ویراست دوم ریگان» به کاخ‌سفید بفرستند،  ولی دست تقدیر جز این خواست!

 

همچنانکه شاهد بودیم به محض انتشار خبر قتل سفیر یانکی‌ها،  باراک اوباما اعلام داشت «قطع رابطه با لیبی مطرح نیست و آمریکا برای تحقیق پیرامون این تهاجم با دولت لیبی همکاری خواهد کرد!»   به عبارت دیگر،   حاکمیت آمریکا تلویحاً و بالاجبار گزینة تبدیل لیبی به قلعة‌ حیوانات را کنار گذاشت.   اینچنین بود که لات‌ولوت‌های عموسام در مصر و به ویژه در ایران نیز عقب نشستند و ناغافل «مخالف خشونت» از آب در آمدند!   هر چند در کمال حماقت از «توهین» به مقدسات‌ سخن می‌گویند،   و تیغة تیز حملات‌شان را آگاهانه متوجه «آزادی بیان» کرده‌اند.   

 

ولی این مسئله جالب توجه است که در هرحال از منظر حقوقی،   به «مقدسات» نمی‌توان «توهین» کرد،  چرا که «مقدسات» موجودیت مادی ندارد!   به «اماکن مقدس»،   به «انسان‌ها» و به بنیادها می‌توان «توهین» کرد،   ولی توهین به «پیامبر» و «ادیان» امکانپذیر نیست،   چرا که از یک‌سو «انسان مقدس» وجود خارجی ندارد،   و از سوی دیگر پیامبر اسلام در قید حیات نیست. و تا آنجا  که ما می‌دانیم ایشان در وصیت‌نامه‌شان اراذل را به عنوان وکیل مدافع معرفی نکرده‌اند.  هر چند وصیت‌نامه‌ای هم از آنحضرت برجا نمانده،  ‌ شاید هم در موزه‌های لندن یا برلن محفوظ باشد.   در هر حال آنچه اهمیت دارد تصویر محمد در ذهن مسلمان است،  نه در ذهن غیرمسلمان و ضدمسلمان!  بله،   وقتی می‌گوئیم انسان محوری یعنی همین!

 

یعنی انسان نپذیرد که دیگری برای باورهای‌اش تصمیم بگیرد.  یعنی انسان نپذیرد که ایمان و اعتقادات‌اش را دولت‌های جیره‌خوار و مشتی لات و اوباش به ابزار تأمین منافع ناتو تبدیل کنند. یعنی هر مسلمان،  خود را در آئینة مسلمانی خویش ببیند،  نه در آئینة رسانه‌های مرداک!  انسان‌محوری یعنی همین!  حال اگر حقوق بشر در این میان نقض شده،  حقوق کسانی است که اعتقادشان را به «پیامبر» از دست لات‌واوباش سنگ‌پران دریافت نکرده‌اند.   شاید وبلاگ بعدی را به بررسی حقوقی «توهین» اختصاص ‌دهیم تا ابعاد توحش آن‌ها که با هدف سرکوب «آزادی بیان»،  عربدة «توهین به مقدسات» سر می‌دهند روشن‌تر شود.  بگذریم و بازگردیم به عقب‌نشینی اخوان‌المسلمین در مصر.

 

به محض اینکه لات و لوت‌های عموسام را برای اعتراض به فیلم «موهن» به خیابان آوردند، «بی. اف. ام. تی. وی» اعلام داشت «اخوان‌المسلمین خواهان لغو مسافرت محمد مرسی به بروکسل و واشنگتن شده‌!»   بله،   یک فیلم روی یوتوب می‌گذارند،   بعد هم با اراذل و اوباش برنامة  لشکرکشی خیابانی به راه ‌می‌اندازند و همین لات‌بازی‌ها می‌باید سرنوشت یک ملت را در رسانه‌های‌شان «رقم» زند.   لازم بود محمد مرسی با اربابان‌اش «قهر» کند،   تا اسرائیل بتواند در انزوای رسانه‌ای قرارگیرد و ملایان جمکران هم «اتمی» شوند و مذاکرات صلح ماست‌مالی گردد،  که نشد!

 

اینچنین بود که محمد مرسی در سخنرانی‌اش تظاهرکنندگان را به رعایت قوانین مصر فراخواند!  خلاصه محمد مرسی که خودش با کودتا به قدرت رسیده و با کودتای دیگری قوة‌ مقننه را نیز در اختیارش گذاشته‌اند،   ناچار شده تهاجم به سفارتخانه را محکوم کند و دم از رعایت قوانین بزند!   دردسرتان ندهم،   روز 13 سپتامبر 2012،  محمد مرسی برای تقاضای کمک مالی از اتحادیة اروپا وارد بروکسل شد و به «ستریپ‌تیز» در برابر «باروسو» اکتفا کرد. مرسی شدیداً از «توهین به مقدسات» انتقاد به عمل آورد و «باروسو» هم خیلی تفریح کرد!   بله،   آنروزها که جمال‌عبدالناصر در کاخ ریاست جمهوری مصر نشسته بود و در باب بستن کانال سوئز هارت و پورت می‌کرد،  و فیلم رقص شکم سامیه‌جمال را به ایران صادر می‌کردند،  دیگر گذشته.   اینروزها به «برکت» اسلام و مسلمین یک ریشوی گامبو  ـ   با پوزش از خوانندگان گرامی ـ   در کشور مصر «رئیس‌جمهور» شده،   و در بروکسل با انتقاد از «توهین به مقدسات» نقش سامیه‌جمال برای اتحادیه اروپا ایفا می‌کند!  به این می‌گویند،  «پیشرفت» و رشد،  صدالبته در عرصة افلاس و توحش!   

 

بی‌دلیل نیست که دربار انگلستان با «بزرگواری» تمام تهاجم به حریم خصوصی را نادیده می‌گیرد،   و قوة قضائیه اینکشور نیز در برابر «جرم مسلم» کور و کر و لال می‌شود.  انتشار عکس افراد در رسانه‌ها،  بدون موافقت آنان،  «جرم» شناخته می‌شود؛   اتفاقاً جریمه هم دارد.   ولی این جرم را نادیده می‌گیرند چرا که در اتحاد جماهیر نوکری،   می‌توانند یا بهتر بگوئیم می‌توانستند از این مرزشکنی‌ها برای گسترش «مقدسات» استفاده کنند،   ولی دیگر کف‌گیرشان به ته دیگ خورده.   به این ترتیب،  باید قبول کرد که برتری‌طلبان دو سوی آتلانتیک،   مهم‌ترین اهرم خود را از دست داده‌اند.

 

به گزارش نووستی،   مورخ 15 سپتامبر 2012، (25 شهریورماه)،   شورای امنیت سازمان ملل تهاجم به سفارتخانه‌ها را محکوم کرد!  چه عجب که با وتوی «پنهان» آمریکا روبرو نشد!   به این ترتیب آنگلوساکسون‌ها دیگر نمی‌توانند با بسیج سگ‌های‌ هار در برابر سفارتخانه‌های‌شان،   در «سنگر حق» بنشینند وجیره‌خواران‌شان را به یکجانبه‌گرائی تشویق کنند.   ولی مسلم بدانیم که اینان صرفاً به دلیل بیانیة شورای امنیت دست از جنایت و لات‌بازی نخواهند شست.

  

در گیرودار نمایش تظاهرات «توهین به مقدسات» در لیبی،   سفیر آمریکا در اینکشور به قتل رسید و هیلاری کلینتن تلاش کرد حساب اوباش اسلام‌فروش را از قاتلان سفیر جدا کند! عمل ایشان کاملاً بجا بود،  چرا که استعمار بدون تکیه بر لات و اوباش «اسلامگرا» نمی‌تواند به تاراج ادامه دهد.   به همین دلیل هیلاری کلینتن را می‌بینیم که هم‌صدا با علی خامنه‌ای از فیلم کذا ابراز «انزجار» می‌کند!   ولی ایشان با این عمل ابلهانه در واقع قانون اساسی آمریکا را نقض کرده‌اند.  اگر در کتب مقدس ادیان ابراهیمی،  پدیده‌ای به نام‌ «آزادی بیان» وجود ندارد،  در قانون اساسی آمریکا این آزادی صریحاً و بدون قید و شرط به رسمیت شناخته  شده.   وزیر امورخارجه آمریکا به هیچ عنوان حق ندارد،  قانون اساسی و  نقش تاریخی ایالات متحد را در زمینة حمایت از آزادی بیان اینگونه به سخره گیرد.  باید دید چند درصد از آمریکائی‌ها نقش تاریخی آمریکا را به «رعایت شریعت» و ادیان و تعصبات محدود می‌بینند.  مسلماً هیلاری کلینتن با این مسائل حقوقی بیگانه نیست ولی خوب «منافع» چشمان شهلای‌شان را کور کرده.    

 

جالب اینکه،‌  همراهی کلینتن با سگ‌های سیرک استعمار،   و ترادف یافتن «توهین» با «آزادی بیان» گام‌به‌گام در سایت «بی‌بی‌سی» نیز دنبال می‌شود!   و از همه خنده‌دارتر تلاش بوزنامه نگاران است برای جدا کردن حساب «امت اسلام» از قاتلین سفیر آمریکا!   محفل مرداک در کمال حماقت می‌پندارد که با این ترفندها،‌  می‌تواند رونق دکان «توهین به مقدسات» را همچنان حفظ کند!     

 

حال آنکه واکنش رسمی کاخ سفید به قتل سفیر آمریکا در لیبی و همچنین عقب‌نشینی آشکار محمد مرسی از مواضع اخوان‌المسلمین نشان می‌دهد که دوران طلائی ماهی گرفتن محفل  «کارترـ برژینسکی» از آب گل‌آلود «نبرد با آمریکا» سپری شده!   خلاصه،   عموسام دیگر نمی‌تواند با سگ‌های هارش در رسانه‌ها قطع رابطه کند؛   ناچار است مسئولیت سگ‌های وفادار خود را بپذیرد و قلاده‌شان را محکم در دست گیرد که به دیگران حمله‌ور نشوند.

 

دوران هولیگانیسم مارگارت تاچر،   «مردم پروری» سوسیالیست‌های فرانسه و جنجال افراط‌گرایان «فکاهی» هلند به سر رسیده،   و به دلیل چرخش سیاست در پاکستان،   مبارزة مشترک «روسیه ـ آمریکا» با قاچاق در افغانستان نیز شدت گرفته.  خلاصه،   حکومت توحش ملایان،   یعنی همان «پل پیروزی» معروف «نشست» کرده.   تنها دلیل حملة جمکرانیان به یکدیگر و پرونده‌سازی‌های‌شان برای این و آن افلاس ارباب‌شان است.  اربابی که هم در تبدیل کشورهای بهار عرب به «جبهة ضدآمریکائی» شکست خورده،‌   و هم دکان طالبان پروری‌اش در افغانستان تهدید می‌شود.  

 

ولادیمیر پوتین به پاکستان خواهد رفت! سایت نووستی،‌  مورخ 23 شهریورماه سالجاری در گزارشی تحت عنوان،  «چرا رئیس اسبق اداره استخبارات پاکستان به مسکو آمده بود» به این مطلب هم اشاره کرده.  خلاصه سیاست طالبان‌سازی که از پاکستان آغاز شد و با شیخ مهدی به ایران رسید روزهای آخر عمر را می‌گذارند.   «ژنرال درانی»،   رئیس اسبق استخبارات پاکستان را که فراموش نکرده‌ایم!  بخشی از اظهارات ایشان را به نقل از سایت نووستی در وبلاگ «از گاف به کاف» آورده‌ایم.   ولی نمی‌دانستیم ایشان بنیانگزار «طالبان» هم بوده‌اند!   به عبارت دیگر،   بنیان‌گزار «طالبان» از آمریکا و انگلستان و حمایت‌شان از قاچاقچی‌ها انتقاد به عمل آورده.   شاید خاکستر شدن  300 کارگر پاکستانی در حریق کارگاه‌ها با این سخنان بی‌ربط نباشد.   شاید به همین دلیل نیز پارلمان اروپا از «هولیگانیسم» در روسیه حمایت رسمی به عمل آورده!

 

به گزارش سایت فرانسه زبان  نووستی،  مورخ 13 سپتامبر2012،   پارلمان اروپا می‌خواهد جایزة‌ حقوق‌بشر ساکاروف را به «پوسی رایوت» اهداء کند.   راه خوبی در پیش گرفته‌اند؛   ترور شخصیت‌های صلح‌طلب مسلمان،  و حمایت از تهاجم به اماکن مقدس ارتودوکس‌ها در روسیه،   و همزمان پشتیبانی از «مقدسات» در اتحاد جماهیرنوکری و تهاجم به حریم خصوصی خانوادة سلطنتی بریتانیا.   در کشورهای «بهارعرب» هم که برنامه جنجال و سکوت ادامه دارد.   جنجال پیرامون توهین به مقدسات و سکوت در مورد شرایط واقعی ملت‌ها در مصر،  تونس و لیبی.  سکوت در بارة مطالبات واقعی ملت‌هائی که دهه‌هاست تحت چپاول غرب و در شرایط «فوق‌العاده» زندگی می‌کنند.   دلیل هم اینکه اسلام را به عنوان حلال همة مشکلات جا زده‌اند!  به عنوان نمونه،  پس از استقرار اسلام‌گرایان در تونس همة‌ مشکلات این کشور حل شده.   باور نمی‌کنید از روضه‌خوان‌های تونسی بپرسید.  گروه‌های سازمان یافته با برنامه‌های فرهنگی و فکاهی و ... و به طور کلی هر آنچه با «آزادی بیان» ارتباطی داشته باشد به مخالفت برخاسته‌اند،   و «زندگی انسانی» را «توهین به اسلام» ارزیابی می‌کنند!  تکلیف توهین‌کنندگان نیز روشن است.  این بود دلیل «انقلاب!»‌  

 

دولت خودفروختة تونس هم وحشیگری اربابان‌اش را به حساب تل موهومی که «سلفی» نام گرفته می‌نویسد!    یادمان نرفته نخستین روزهای «انقلاب اسلامی» را در ایران.   آن روزها «حزب‌الله» کتابخانه آتش می‌زد و مردم را در خیابان به زیر مشت و لگد می‌انداخت،   امروز در تونس «سلفی‌ها» همزمان نقش «مردم همیشه در صحنه»،   «دانشجوی پیرو خط امام»،  «بسیجی غیور»،   «خانوادة شهدا» و غیره را ایفا می‌کنند!   خلاصه،  برنامه همان هیاهو برای هیچ است با هدف سرکوب مطالبات واقعی ملت‌ها!   به همین دلیل است که رسانه‌های غرب از گسترش فقر و ناامنی در تونس،  لیبی و مصر هیچ نمی‌گویند،    فقط مطالبات «سلفی‌ها» را در بوق گذاشته‌اند.

 

افکار عمومی غرب می‌باید این دروغ بزرگ را باور کند که در کشورهای مسلمان‌نشین، مطالبات ملت‌ها فقط «معنوی» بوده!   فقط برای این «انقلاب» کرده‌اند که بن‌‌علی و یا  حسنی‌مبارک را با ریش و تسبیح  و روسری و آروغ جایگزین کنند و در برابر سفارت آمریکا   مراسم حج بجا آورند.  به این ترتیب،   همانطور که در ایران نیز شاهد بودیم،‌  سازمان سیا با آدم‌کش و روان‌پریش و لات و چاقوکش «دولت مردمی» تشکیل خواهد داد،  تا با نشخوار «افتخارات» و «مقدسات» و گذشته‌ها،  و فروش نفرت،   به سرکوب ملت‌ و تاراج ثروت‌های‌شان بپردازد و اینان نیز فرصت داشته باشند تا از «کیان اسلام» دفاع جانانه به عمل آورند.   یا به قول علی خامنه‌ای «جامعة آرمانی را با نماز تحقق بخشند!»   

 

اتفاقاً مهدی خاوری هم نماز خوب می‌خواند،  چرا که در حکومت جمکران پایه و اساس بر «تظاهر» است.   تظاهر به ساده‌زیستی،  تظاهر به درویشی و ... و از همه مهم‌تر،  تظاهر به «مخالفت با آمریکا!»   بی‌دلیل نیست که اراذل و اوباش «انقلابی» جمکران که همچون حاج فرج دباغ و کدیور و شرکاء،  سال‌های سال مدعی «نبرد با امپریالیسم» بودند،  امروز سر از آمریکا و انگلستان در آورده‌اند،  و یا همچون بهزاد نبوی و اکبر بهرمانی نسل دوم‌شان را به بارگاه ارباب ارسال کرده‌اند.

 

بله «نماز خواندن» و به طور کلی رعایت «ظواهر اسلامی» مانند سر دادن شعارهای مردم‌پسند استقلال و منافع ملی،   هیچ چیز را به اثبات نمی‌رساند،  ولی انگیزة واقعی افراد را می‌تواند پنهان کند و قانون شکنی‌ها را در چشم ابلهان موجه جلوه دهد.   به عنوان نمونه،   همین مهدی خاوری که به کانادا گریخته،   انگیزه‌اش از «نماز خواندن» چه بود؟  تاراج!   و این است جامعة آرمانی علی‌خامنه‌ای.   جامعة پوچی که منابع‌ الهام‌اش در افغانستان و پاکستان در حال فروپاشی است.   ابراز ارادت ژنرال درانی به مسکو،   در مقایسه با آنچه در افغانستان می‌گذرد،   «هیچ» است!

 

به گزارش سایت نووستی مورخ 13 سپتامبر 2012 ،  ‌طی عملیات مشترک «آمریکا ـ روسیه» در افغانستان،  علاوه  بر 6 کارگاه تولید مواد مخدر،   180 کیلو هروئین،  1500 کیلو مرفین، 1200 کیلو تریاک و 2000 کیلو بذر خشخاش توقیف شده.   این مصیبت بزرگ هیلاری کلینتن و «البابا» را در کنار علی خامنه‌ای قرار داد،   و حمایت از ختنه را نیز به وظائف وستروله،   وزیر امور خارجة آلمان افزود!   در پی شکست برنامة «فیلم موهن»،  ایشان از «راه حل یمنی» به ختنه‌سوران رسیده‌اند.     

 

 

 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 

...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Share