سه‌شنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۹

زنگی و غمر!
...
سرخی تو از من...

آتش‌افروزی چهارشنبة سرخ، سوگند وفاداری ما به آتشی است که سیاوش از آن گذشت؛ ما فرزندان آتش‌ایم.
آتش، سیاسی نیست.

اینهم جنگ جهانی سوم! این جنگ همچون جنگ دوم جهانی در ژاپن پایان گرفت، اما با نتایجی بس متفاوت! بازتولید جنگ دوم جهانی به احتمال زیاد به استفاده از انرژی هسته‌ای در کشور ژاپن پایان داده، و اقتصاد چین را در جایگاه اقتصاد آمریکا خواهد نشاند و ... ولی جنجال این «جنگ» گوش ما را کر کرده!

تیغ دادن در کف زنگی مست
به که آید علم ناکس را به دست
علم و مال و منصب و جاه و قران
فتنه آمد در کف بدگوهران

تا پیش از مطالعة درافشانی‌های «نیکفر»، یکی از فلاسفة سرشناس نظام بی‌نظمی مرده‌شویان می‌پنداشتیم، «آزادی یک مقولة حقوقی است» و هر کس به دلخواه نمی‌تواند آن را تفسیر کند. اما پس از مطالعة شاهکار محمدرضا نیکفر، به اشتباه خویش پی برده و دریافتیم، هر کس و ناکسی می‌تواند تعریفی شکمی از «آزادی» ارائه دهد و در مسیر منافع استعمار، «آزادی» را با «شاه»، با «اتم» و حتی با آزادی زن ایرانی در تقابل بگذارد. بارها گفته‌ایم باز هم می‌گوئیم، وقتی چارچوب «آزادی» از منظر حقوقی، یعنی حقو‌ق انسان‌محور مشخص نشود، شعار آزادی با کلیة آزادی‌های انسانی در تضاد قرار خواهد گرفت، و نهایت امر انسان‌ستیز می‌شود. و این است یکی از فواید «ابهام!»

در دوران مشروطه، سفارت بریتانیا لات‌واوباش را با شعار «ما پیرو قرآن‌ایم، مشروطه نمی‌خواهیم» به خیابان می‌فرستاد. چه روزهای خوبی بود، آنروزها که همه کار با «قرآن» حل می‌شد! اما اینروزها زندگی بر استعمار سخت شده؛ دیگر قرآن و اسلام و اعتقادات مردم کارساز مشکلات لندن نیست، در نتیجه، امثال محمدرضا نیکفر«اتم» را نافی آزادی معرفی می‌کنند، و اوباش جمکران دعوت از پادشاه اردن برای سفر به ایران را «ضدانقلاب» تفسیر می‌فرمایند! حال آنکه در دوران ملاممد خاتمی همین اوباش در مورد حضور پادشاه اردن و سفر «روپرت مردخای» به تهران سکوت کامل اختیار کرده بودند.

عیب او مخفی‌ست چون آلت بیافت
مارش از سوراخ بر صحرا شتافت
جمله صحرا مار و کژدم پر شود
طالب رسوائی خویش او شدست

در پی دعوت از پادشاه اردن برای سفر به ایران، سایت مهرنیوز، مورخ 23 اسفندماه 1389،‌ چندین بیانیه و مصاحبة تهدیدآمیز در رابطه با این سفر منتشر کرده که نگاهی شتابزده به هر یک خواهیم داشت. احمد توکلی، پسرخالة پاسدار علی لاریجانی و رهبر اوباش کفن‌پوش، در مصاحبه با مهرنیوز رسماً زبان به هتاکی و تهدید گشوده و با همان لحن لاتی ویژة نخبگان جمکران می‌‌گوید، سازمان سیا، ملک حسن را که طرفدار اخوان‌المسلمین بود از ولیعهدی عزل کرده، ملک عبدالله را بجای او نشاند و صحیح نیست چنین «عنصر وابسته‌ای» به کشور دعوت شود. می‌دانیم که احمد توکلی همچون دیگر سگ‌های‌ هار هیزاکسلنسی از «استقلال» برخوردار است و به همین دلیل در مجلس مفتضح جمکران نیز یک چارپایه به ایشان اختصاص داده‌اند. اصولاً در ایران همة جیره‌خواران استعمار از «استقلال» تام برخوردارند و همچون موسوی و کروبی هیچ قانونی شامل حال‌شان نمی‌شود، چرا که اینان با عربده‌جوئی و سازمان دادن به لشکرکشی‌های خیابانی در واقع قوانین و مقررات ارباب را به مورد اجرا می‌گذارند و مهرنیوز هم مانند دیگر رسانه‌های جمکران موظف است نفس‌کش‌طلبی هم‌ اینان را توجیه کرده و در بوق بگذارد.

شاه را در خانة‌ بیدق نهد
این چنین باشد عطا کاحمق دهد

موضع جدید مرده‌شویان این است که شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه را به حساب خودشان بنویسند، حال آنکه جنگ 33 روزه، در واقع شکست اربابان حکومت جمکران در حوزة مدیترانه بود و همچنانکه پیشتر هم گفتیم، پیامدهای این شکست تمامی حکومت‌های دست‌نشاندة غرب را متزلزل خواهد کرد. اما از آنجا که حکومت اسلامی به ادعای رسانه‌های غرب و رهبران مفلوک‌اش «استقلال» دارد، و 32 سال است که نبرد با آمریکا را ادامه می‌دهد، پسرخالة علی‌کوچیکه نیز وظیفه‌ای جز نشخوار پروپاگاند ارباب نخواهد داشت. بوق‌های غرب چه می‌گویند؟ اینان ادعا دارند در مصر، تونس و در دیگر کشورهای مسلمان‌نشین، «مردم» برای اسلام قیام کرده‌اند؛ مرده‌شویان نیز تبلیغات ارباب را گسترش می‌دهند:

«[...] ملک عبدالله اصلاً در سطحی نبود که از او برای سفر به تهران دعوت شود [...] در شرایطی که [...] ملت‌ها برای استقلال و آزادی خود قیام کرده و عزت اسلامی یافته‌اند دعوت از این عنصر وابسته توسط رئیس دفتر مسئله دار رئیس جمهور مسئله بزرگی است [...] مخالفت‌هائی با سفر ملک عبدالله به ایران شده[...] اما نمی‌دانم در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد[...]»


بله وقتی امثال توکلی و لاریجانی در جایگاه «نمایندة مجلس» قرار می‌گیرند، بجای پرداختن به امور قوة مقننه به مسائلی می‌پردازند که خارج از حیطة اختیارات قانونی‌شان قرار گرفته، در نتیجه مسئولیتی نیز بر عهدة اینان نخواهد بود. به این ترتیب نظم قانونی در هم می‌شکند و تبدیل کشور به طویله امکان‌پذیر خواهد شد. ‌باری، پسرخالة علی‌کوچیکه در ادامة مصاحبه از سکوت وزارت امورخارجه انتقاد کرده و خلاصه، به قول لات‌ولوت‌های جمکران خیلی «زر» زده! ولی ادامة مصاحبة توکلی را بررسی نمی‌کنیم، چرا که به گزارش حنازرچوبه، مورخ 24 اسفندماه سالجاری، سخنگوی وزارت امور خارجة مرده‌شویان اعلام داشت، دعوت از پادشاه اردن یک «شایعه» است! و چقدر عجیب است که دولت قدرقدرت جمکران که آه و نالة شیخ مسعود بهنود را در لندن به آسمان رسانده، مهرنیوز را به جرم «شایعه پراکنی» تحت تعقیب قرار نمی‌دهد!

ره نمی‌داند قلاووزی کند
جان زشت او جهان‌سوزی کند

مهرنیوز علاوه بر مصاحبه با رهبر اوباش جمکران پیرامون مسافرت ملک عبدالله، اقدام به انتشار بیانیه‌های ابلهانة انواع تشکل‌های سرکوب‌گر سرشناس و ناشناس نموده و از قول یکی از آن‌ها به نام «اتحادیة امت واحده»‌ نیز تهدید به اشغال سفارت اردن کرده:

«اتحادیة امت واحده [...] تأکید کرد: در صورت حضور ملک عبدالله در ایران دانشجویان به فتح لانه جاسوسی این کشور اقدام خواهند کرد.»


می‌بینیم که دست الهی بی‌دلیل اکبر بهرمانی را کنار نگذاشته؛ قرار است ایشان در کنار موسوی و کروبی به گسترش دامنة لات بازی و یکجانبه‌گرائی در جامعة ایران همت گمارند تا نان اربابان‌شان در لندن و واشنگتن آجر نشود. برای چنین خوشخدمتی‌هائی ساواک جمکران معمولاً به اراذل و اوباش «تحکیم وحدت» متوسل می‌شود. تحکیم وحدتی‌ها نیز با مسافرت پادشاه اردن به ایران به شدت مخالفت کرده، ‌ و مهرنیوز هم مخالفت‌شان را منعکس نموده! خلاصه بر اساس «اخبار موثق» رسانه‌های جمکران، دست اراذل و اوباش در ایران خیلی باز است. هر کس هر چه دل تنگش بخواهد می‌گوید، «مهرنیوز» هم آن‌ را منتشر می‌کند و دستگاه ظلم و ستم «معاویه» و اسلام «سیاه» و غیره هیچ مزاحمتی برای این رسانة نارسا ایجاد نخواهد کرد. دلیل هم اینکه، سرکوب و سانسور، خودی‌ها را شامل نمی‌شود؛ برخلاف حقوق و آزادی‌های انسان‌محور، ‌ آزادی جیره‌خواران غرب در ایران هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. انتشار بیانیة ابلهانة تشکل دست‌ساز «امت واحده» در مهرنیوز شاهدی است بر این مدعا.

جالب اینکه، مواضع تشکل کذا در هم‌سوئی کامل با مواضع ابله‌فریب آقای «راجر واترز» قرار گرفته. این تشکل، تحولات کشورهای مسلمان‌نشین را اعتراض به «ارتباط با اسرائیل» ارزیابی کرده و می‌گوید، یکی از دلائل «قیام مردم» در کشورهای منطقه، ارتباط دولت‌های متبوع‌شان با اسرائیل است! بله، جهت تأمین منافع جنگ‌طلبان اسرائیل، مطالبات مردم مصر و تونس و ... می‌باید در هم‌سوئی با مطالبات اینان قرار گیرد: استقرار در انزوای کاذب جهت تداوم شهرک‌سازی! حاکمیت اسرائیل می‌خواهد در «محاصرة دشمن» قرار گیرد تا بتواند ضمن سرکوب فلسطینی‌ها از مذاکرات صلح بگریزد و به داخل مرزهای رسمی خود باز نگردد. حکومت خیابانی شیخ مهدی بازرگان را به همین منظور بر ملت ایران تحمیل کردند.

امروز پس از گذشت 32 سال از استقرار دارودستة نهضت‌ «عاظادی» که تنها وظیفه‌شان زمینه‌سازی برای حکومت آخوند بوده و هست، اوباش سبز به مجیزگوئی بازرگان و طالقانی پرداخته و از «برازندگی» اینان برای‌مان داستان‌سرائی می‌کنند. دلیل هم اینکه فضلای جمکران در کمال حماقت می‌پندارند، سرکوب نظامی ملت ایران در دوران نکبت‌بار صدارت مهدی بازرگان فراموش شده و هیچکس گذشته را به یاد ندارد! خلاصه به زعم اینان هیچ یک از ایرانیان به یاد نخواهد آورد که طی 8 ماه نخست‌وزیری شیخ مهدی جنایتکار چه کشتاری در سطح کشور به راه افتاده بود. ولی نسل ما جنایات دولت موقت را فراموش نکرده و نخواهد کرد. از مطلب دور افتادیم، بگذریم و بازگردیم به «امت واحده» که با شعار نبرد با اسرائیل در واقع به خوشرقصی برای شهرک‌سازان پرداخته و به همین دلیل خواهان قطع رابطه با اردن و اشغال سفارت این کشور می‌شود:

«[...] در شرایطی که [...] یکی از دلایل قیام اسلامی علیه دیکتاتورهای دست نشانده [...] داشتن روابط حسنه با اسرائیلی‌ها می‌باشد [...] قرار است پادشاه خائن و روسیاه اردن به کشور عزیزمان ایران بیاید[...] این حرکت [...] خیانت به آرمان انقلاب [...] است [...] به جای [...] تعطیلی سفارت اردن [...] به دعوت این لکه‌های ننگ بشریت می‌پردازند؟ [...]جوانان انقلابی ایران زمین اجازه چنین اقداماتی را نمی‌دهند و [...] خود به فتح این لانه جاسوسی دوم خواهند پرداخت[...]»


باید بگوئیم، «جوانان انقلابی» خیلی کار بی‌جائی می‌کنند! فراموش نکرده‌ایم که در دوران نخست وزیری شیخ مهدی، ساواک جمکران از این قماش بیانیه‌ها فراوان می‌صدورید و نتیجة مطلوب را نیز به دست می‌آورد. اما امروز دیگر این معرکه‌گیری‌ها نتیجه‌ای نخواهد داشت، چرا که جنگ سرد به پایان رسیده و اسرائیل نمی‌تواند با بهره‌گیری از دشمنی رسانه‌ای مزدوران غرب در ایران و دیگر کشورهای منطقه به سیاست‌های خود ادامه دهد. گویا ساواک مفلوک جمکران از پیامدهای جنگ جهانی سوم بی خبر مانده که چنین مزخرفاتی را در «مهرنیوز» منتشر می‌کند:

«دعوت شاه اردن به تهران از سوی دانشجویان و دلسوزان انقلاب محکوم است [...] دعوت شاه اردن از اساس اشتباه بود [...] با سفر ملک عبدالله، دانشجویان لانه جاسوسی اردن را فتح می‌کنند [...] واکنش جنبش عدالتخواه به سفر احتمالی شاه اردن به ایران [...] واکنش مجلس به سفر ملک عبدالله [...] با سفر شاه اردن به ایران مخالفت شده است [...] دعوت ایران از پادشاه اردن با مقتضیات تحولات منطقه همخوانی ندارد و...»


و اما ساواک جمکران در این بی‌خبری تنها نیست؛ فیلسوف بزرگ جمکران، ‌شیخ محمدرضا نیکفر نیز در کنار ساواک نشسته و رسماً یاوه می‌سراید.

احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم

نیکفر همان کیمیاگری است که با تکیه بر متون ابوعلی سینا و دیوان حافظ برای‌مان «دمکراسی» تعریف می‌کند. خلاصه این جناب با آراء کسانی «دمکراسی» را تشریح و تبیین می‌کند که هیچ شناختی از دمکراسی نداشته‌اند! این است معجزه و نیکفر از این معجزات فراوان دارد. بله، همین نیکفر را می‌گوئیم که متخصص پیوند انواع گ...ز به شقیقه است. ایشان پس از شنای مفصل در بحر تفکر نتیجه گرفته‌اند که اتم نمی‌خواهند، بلکه «آزادی» می‌خواهند! می‌دانیم که نیکفر خیلی آزادیخواه است؛ فقط آزادی مطلوب ایشان با «مقولة آزادی»، به عنوان مجموعه حقوق ‌انسان‌محور در تضاد قرار می‌گیرد. به زبان ساده‌تر، آزادی مورد نظر امثال نیکفر، همچون آزادی آخوند و جنایتکار و راهزن، آزادی‌ستیز و ضد دمکراتیک خواهد بود. حال باید ببینیم به چه دلیل کسی که با آزادی، در مفاهیم معاصر آن بیگانه است، به خود اجازه می‌دهد آزادی را با چنین تردستی به لجن بیالاید؟

چون نمائی، چون ندیدستی به عمر
عکس مه در آب هم، ای خام غمر؟

آنچه نیکفر می‌طلبد، در واقع چک‌ «سفید امضاء» جهت انسان‌ستیزی و مهمل‌بافی است. چه ارتباطی میان آزادی و انرژی هسته‌ای می‌تواند وجود داشته باشد که نیکفر و دیگر پامنبری‌های میرحسین موسوی، دولت احمدی نژاد را در ترادف با نیروگاه بوشهر قرار می‌دهند؟ جالب اینکه اینان چنین نتیجه می‌گیرند که انرژی هسته‌ای دیکتاتوری است! در واقع هیچ ارتباط منطقی بین آزادی و انرژی هسته‌ای نمی‌تواند وجود داشته باشد. به عنوان نمونه، کشور فرانسه به عنوان یک دمکراسی، برق اتمی تولید می‌کند. گرفتاری حضرات این است که با علت واقعی جنجال پیرامون زلزلة ژاپن و تخریب رسانه‌ای و شاید واقعی نیروگاه‌های هسته‌ای این کشور بیگانه‌اند. البته ما از آنچه در ژاپن می‌گذرد بی‌خبریم، همچنین آشنایان ژاپنی ما در سوئیس و فرانسه قادر نیستند صحت و سقم ابعاد گستردة «فاجعه» را تأئید کنند، چرا که یانکی‌ها شرایط ویژه بر ژاپن حاکم کرده و این کشور را در قرنطینه قرار داده‌اند.

به دلیل انتشار اخبار مربوط به انفجار نیروگاه‌های هسته‌ای ژاپن حضور در این مناطق ممنوع شده و همزمان با حضور رزمناوهای آمریکا در سواحل ژاپن، یک منطقة ‌ممنوعة‌ پرواز نیز برای این کشور تعیین کرده‌اند. به عبارت دیگر، ارتش آمریکا دوباره ژاپن را به اشغال خود درآورده و به استنباط ما این شرایط ویژه نمی‌تواند با تمایل دولت اوباما برای رهائی از وابستگی به انرژی فسیلی چندان بی‌ارتباط باشد.

دولت اوباما مدت‌هاست که می‌خواهد از قید انرژی فسیلی و سلطة نفت‌خواران آزاد شود و این تمایل را هنگام انفجار سکوی نفت بریتیش پترولیوم در خلیج مکزیک اعلام داشت. اما برای تبدیل شیوة تولید انرژی، آنهم در سطح آمریکا،‌ اخراج بریتیش پترولیوم و اخذ جریمه کفایت نخواهد کرد! این تغییر «الگو» به سرمایه‌گزاری کلان نیاز دارد و نفتخواران حاضر به چنین فداکاری‌هائی نیستند. در نتیجه دولت اوباما می‌بایست راه دیگری می‌‌یافت که هم دسترسی به منابع نفت رایگان را محدود کند، هم باعث سرافکندگی لابی انرژی هسته‌ای شود. جنجال و هیاهو و «قیام» در مسیر تاراج و تجارت نفت از یک‌سو، و زلزلة ژاپن از سوی دیگر راه‌گشای همین سیاست شده. حال به دلائل انتشار «خبر» تخلیة قلب نیروگاه بوشهر و تأئید آن توسط سلطانیه، و تکذیب‌اش توسط وزارت امورخارجة جمکران بهتر پی می‌بریم! وزارت امور خارجة حکومت اسلامی همچنان تحت سلطة محفل نفتخواران باقی مانده، حال آنکه بخش دیگری از این حکومت در مسیر متفاوتی قرار گرفته و چاره‌ای جز هم‌سوئی با سیاست‌های نوین ندارد.

سایت فرانسه زبان نووستی، در تاریخ 7 مارس 2011 ، از مسافرت جوزف بایدن، معاون باراک اوباما به مسکو خبر داد. جوزف بایدن روز 9 مارس وارد مسکو شد، روز بعد با ولادیمیر پوتین، نخست‌وزیر روسیه ملاقات کرد، در تاریخ 11 مارس نیز خبر زلزلة ژاپن پخش شد. به گزارش نووستی و دیگر رسانه‌ها، طی ملاقات بایدن با نخست وزیر روسیه،‌ ولادیمیر پوتین خواهان لغو روادید بین دو کشور شد. پاسخ «رسمی ـ رسانه‌ای» جوزف بایدن به پیشنهاد ولادیمیر پوتین هر چه بود، فاقد اهمیت است. ولی همزمان شاهد لغو روادید بین روسیه و کلمبیا بودیم! یادآور شویم، به این ترتیب ورود اتباع روسیه به تمامی کشورهای آمریکای لاتین آزاد شده.

اما روز 7 مارس 2011، در کشور ژاپن نیز شاهد رخداد مهمی هستیم. در این تاریخ، «سی‌جی مائه‌هارا»، وزیر امورخارجة ژاپن که خواهان بازگرداندن جزایر کوریل به این کشور بود استعفا داد! به گزارش نووستی، مورخ 7 مارس سالجاری، از «مائه هارا» به عنوان نخست‌وزیر آیندة‌ ژاپن یاد می‌شد. حال اگر نگاهی به آلمان بیاندازیم که همچون ژاپن طی جنگ دوم جهانی در برابر آمریکا قرار گرفته بود، خواهیم دید که استعفای «گوتنبرگ»، وزیر دفاع آلمان با کناره‌گیری وزیرامور خارجة‌ ژاپن بی‌ارتباط نیست؛ از قضای روزگار گوتنبرگ نیز جانشین بالقوة آنجلا مرکل شمرده می‌شد!

به نظر می‌رسد که یک جناح سیاسی ابتدا در آلمان و سپس در ژاپن در انزوا قرار گرفته، و در پی تحولات لیبی، تولیدکنندگان انرژی فسیلی و هسته‌ای جهت سرمایه‌گزاری در انرژی «پاک» به توافق‌هائی دست یافته باشند. توافقاتی که بر اساس آن ژاپن می‌باید انرژی هسته‌ای را بکلی کنار بگذارد. روز گذشته، وزرای امور خارجة گروه 8 در پاریس بر پیامدهای سیاسی این توافق‌ها مهر تأئید گذاردند. خارج از این چارچوب «کلان استراتژیک»، آیندة سیاسی ایران نمی‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. برخلاف جنجال نوچه‌های حاج اکبر، کشور ایران عرصة تقابل میرحسین و احمدی‌نژاد نیست! در چنین جهانی، فقط شارلاتان‌ها قادرند چنین بنمایانند که، امثال میرحسین موسوی می‌توانند تهدید به بستن تنگة‌ هرمز کنند!

چونک جاهل شاه حکم مر شود ...

یکشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۹


به وته دلاته!
...

فاشیست‌ها قرار است بازهم «تظاهرات» کنند‌ و بگویند «نه به دیکتاتور»، و نه به همه چیز. در واقع مشکل لوطی و عنترهای استعمار این است که صدای «آری، به دمکراسی» را با عربدة «نه به دیکتاتور» خاموش کنند. ولی تکرار لاتبازی سال 1357 و هورا کشیدن برای آخوند دیگر امکانپذیر نیست.

انتشار تصویر روح الله خمینی در کنار آخوند کاشانی در سایت رادیوفردا دلیل موجه دارد. این تصویر زینت بخش مطلبی است تحت عنوان «رهروان مهر و کین» که در آن از محمد مصدق به دلیل سلب اختیار از مجلس انتقاد شده. خلاصه سازمان سیا برای تداوم حکومت آخوند، برنامة‌ کسب مشروعیت برای اوباش سبز را به اجرا گذارده. اما ساواک جمکران و اربابان‌اش کور خوانده‌اند اگر می‌پندارند با زندانی کردن خودی‌ها می‌توانند قهرمان‌سازی کنند. به همچنین است در مورد مخالف‌نمایان مفلس حکومت جمکران که در غرب بر تعداد کاروان‌های خردجال‌شان افزوده‌اند. اینان، روز 8 مارس در «تروکادرو» تجمع کرده و یک بیانیة مضحک صدوریدند. می‌بینیم که سانسور وبلاگ «هشت مارس» در شبکة‌ اینترنت فرنگستان دلیل موجه دارد! حضرات بدون استثناء از «حقوق زن نسبی» حمایت می‌کنند.

رادیوفردا در یک چرخش ناگهانی، همزمان زیر پای روح الله خمینی، آخوندکاشانی و مصدق را کشید! مسلماً این مواضع نوین پیامد زلزلة ژاپن است! جالب اینکه زلزلة کذا به دروغ‌پردازی پیرامون ناپدید شدن موسوی و کروبی نیز پایان داد و این دو جنایتکار را به آغوش گرم خانه و خانواده بازگرداند! شدت زلزلة ژاپن باعث شد، ساواکی‌های نعلین‌پوش و بدون نعلین، چهار نعل در مسیر دورباطل شیخ و شاه به حرکت درآیند. خلاصه زلزلة ژاپن در جمکران ابعاد سیاسی به خود گرفت و فعلة فاشیسم را به جایگاه واقعی‌شان پرتاب کرد.

به این ترتیب جانوران وحشی طرفدار میرحسین موسوی و کروبی هم‌صدا با پاسدار شریعتمداری به مجیزگوئی از سردار سازندگی نشستند. پاسدار شریعتمداری به صورت مستقیم هوش و درایت حاج اکبر را ستود، و اوباش سبز نیز برای اثبات میزان توحش خود صندلی چرخدار مهدوی کنی را به سخره گرفتند! اگر طرفداران کروبی و موسوی را وحشی می‌شماریم، دلیل موجه دارد. صندلی چرخدار خنده‌دار است، یا کسی که به هر دلیل از صندلی چرخدار استفاده می‌کند؟ ‌ هیچکدام! اینان که در آغاز غوغای حکومت اسلامی برای بوسیدن دست امثال کنی صف کشیده بودند، از چه رو «شوخ طبع» شده و با مهدوی‌کنی مخالفت می‌کنند، مگر اکبر بهرمانی با مهدوی‌کنی تفاوتی دارد؟ هر دو جنایتکار و مزدور بیگانه‌اند. شیرین‌ زبانی جیره‌خواران حاج اکبر که ضعف جسمانی مهدوی کنی را به سخره گرفته‌اند نشان توحش است. همین جانوران وحشی و «سبز» روز 8 مارس را نیز به ابزار زن‌ستیزی و پرستش چادرسیاه تبدیل کرده‌، 8 مارس را به زن‌ستیزان اسلامگرا، البته خارج از جنسی‌ات‌شان تبریک گفته‌اند!

نمی‌دانستیم روز 8 مارس، روز «انسان چادری» و فاقد جنسی‌ات است! حضور نمک‌پروردگان سرداراکبر بگوئیم، انسان فاقد جنسی‌ات وجود ندارد و این «نیست در جهان» را نمی‌توانید بجای زن ایرانی بنشانید. هشت مارس روز جهانی زن است؛ نه روز جهانی انسان! به زبان ساده‌تر هشت مارس، روز جهانی انسانی است با جنسیت مشخص، در مفهوم معاصر آن. در نتیجه، این میعاد را نمی‌توانید به روز «زن نسبی» با ویژگی‌های معنوی الگوهای پوچ و مقدس‌تان نظیر فاطمه و زهرا و غیره تبدیل کنید. هشت مارس، روز زن‌نمایان و زن‌ستیزان هم نیست. زن‌نمایان و طرفداران جنبش سبز می‌توانند روزهای فاطمه و زینب و زهرا و خدیجه و غیره را دو دستی بچسبند که از عیالات میرحسین و شیخ کروبی، زهراخانوم و فاطمه، یعنی از الگوهای توحش استعمار برای زن ایرانی دور نشوند، و دل بی‌بی‌سی را نیز به دست آورند.

سایت بی‌بی‌سی، مورخ 19 اسفندماه 1389، فاطمه کروبی را بالای منبر برده تا به زبان دریدة‌ ماچه‌آخوندها برای‌مان از توحش بگوید؛ از توحش مهدی کروبی و همخوابگی‌اش با یک دختر بچه، از توحش پدری که دخترش را به «4 هزارتومن» فروخته:

«چند ماهی پس از اتمام کلاس ششم بود که با آقای کروبی [...] ازدواج کردم. با مهریه چهار هزارتومن[...]»

بله اینهم بخشی است از «رومئو و ژولیت» ویراست اصفهان و حومه! ژولیت چادرسیاه غذا را می‌سوزانده و رومئو خیلی صبور بوده و هر دو کشک‌وبادمجان هم می‌خورده‌اند! ادامة این داستان خیلی خیلی رومانتیک را در «بی‌بی‌سی» خواهید یافت! چرا که مهم نیست فاطمه کروبی چه می‌بافد؛ راست می‌گوید یا دروغ. آنچه اهمیت دارد این است که تمام زن‌نمایان برگزیدة بوق‌های ناتو حامل یک پیام مشخص‌اند: توجیه توحش مقدس. این بوق‌ها که در ارتباط با فرنگی‌ها خیلی «مدرن» عمل می‌کنند، در ژاژپراکنی‌های‌شان هرگز پدرسالاری و توحش سنت‌های مقدس و مضحک در مناطق مسلمان‌نشین را به زیر سئوال نمی‌برند. به عنوان نمونه، اگر خاطرات «فوزیا کوفی»، نمایندة‌ بدخشان در مجلس افغانستان را بخوانیم، خواهیم دید «پیام» همان است که بی‌بی‌سی از زبان فاطمه کروبی به مخاطب انتقال می‌دهد.

«فوزیا کوفی»، ضمن تشریح جزئیات خشونت پدر، این توحش و همچنین ذلت و حقارت مادرش را مورد ستایش قرار می‌دهد، ولی رفتار خشونت‌آمیز «مجاهدین» افغان نسبت به پدر و افراد خانواده‌اش را غیر اسلامی و خلاف شریعت خوانده؛ آن را نکوهش می‌کند! همانطور که فاطمه کروبی نیز از مبارزات فرضی شیخ کروبی در دوران شاه، و همچنین از «ظلم» و «ستم» حاکم، آنهم پس از مرگ خمینی روضه و زوزه سر داده.

باری در کتاب «خانم کوفی» که خیلی ادعای نوعدوستی دارند، چند عکس هم به چشم می‌خورد. عکس‌های فوزیا کوفی با تونی بلر، جرج بوش و ... و عکسی از ایشان در مراسم حج! زیر این عکس از زبان فوزیا نوشته شده، «ایمانم مرا نجات داد!» خلاصه بگوئیم کتاب مادام کوفی همانقدر مهوع و مبتذل است که خاطرات عیال کروبی. البته «کوفی» در مزخرف‌بافی گوی سبقت از عیال کروبی ربوده، چرا که افغانستان تحت اشغال مستقیم ارتش ناتو تبدیل به یک طویلة تمام عیار اسلامی شده. باری، این خاطرات خررنگ‌کن را دو خبرنگار فرانسوی به رشتة تحریر در آورده‌ و تلاش کرده‌اند آن را با سلیقة «مخاطب» در کشور فرانسه تطبیق دهند! در نتیجه، در بخش‌های «توصیفی» خاطرات کذا اغراق فراوان به خرج داده شده و در قسمت نقل خاطرات کارشان به پریشانگوئی افتاده.

به عنوان مثال، فوزیا رخدادهای پیش از 4 سالگی خود را به خاطر می‌آورد! یا اینکه مادر فوزیا که تعداد زیادی مستخدم هم دارد، شخصاً آشپزی می‌کند و ... و از همه مهم‌تر فوزیا که اشک تمساح فراوان برای کودکان و مردم فقیر سرازیر کرده و از «ظلم» طالبان می‌نالد، در سرازیر کردن دلار به جیب شیخ عربستان و سفر حج تردیدی به خرج نمی‌دهد. در خاطرات «کوفی»، ستایش از «شرع»، «اسلام» و احکام‌الهی چماقی است که به صورت ترجیع بند بر سر مخاطب فرود می‌آید. این زن‌ستیزی در صفحة 160 کتاب به اوج خود می‌رسد. تصویری از فوزیا با روسری در صفحة مذکور چاپ شده، و ذیل آن از قول ایشان چنین آمده:

«امروز مرا به عنوان یک شخصیت سیاسی می‌شناسند، و از این امر بیش از زن بودن احساس غرور می‌کنم!»
منبع: فوزیاکوفی، «نامه به دخترانم»، انتشارات میشل لافون، 2011.

فقط فعلة فاشیسم است که جنسی‌ات‌ و ملی‌ات و باورهای‌اش را «امتیاز» می‌شناسد؛ فراموش نکرده‌ایم که شیرین عبادی هم به شیعه بودن‌اش افتخار می‌کرد. مسلماً به همین دلیل محفل نوبل این مبلغ توحش و تحجر را برای دریافت نوبل صلح مناسب تشخیص داد. بگذریم و بازگردیم به پروپاگاند استعماری بر علیه زنان در کشورهای مسلمان‌نشین تا دریابیم سیاسی کردن 8 مارس توسط آش‌فروش‌های جمکران ریشه در کجا دارد.

هم‌میهنان گرامی! پروپاگاند بلاهت‌گستر ناتو در ستایش توحش و تحجر و نفی جنسی‌ات زن را از دست ندهید! «جنسی‌ات زن بلای جان او»، عنوان مطلب بی‌بی‌سی، مورخ 19 اسفندماه سالجاری، تداوم همین پروپاگاند انسان‌ستیز است. پروپاگاندی که تنها هدف‌اش سرکوب طرفداران دمکراسی در کشورهای مسلمان‌نشین است و به همین دلیل از پشتیبانی همه جانبة دولت اسرائیل برخوردار می‌شود. کافی است نگاهی به لیبی بیاندازیم و طرفداری مزورانة بنیامین نتانیاهو از دمکراسی را به یاد آوریم تا دریابیم هنرمندانی از قماش «راجر واترز» در کدام «سنگر حق» چنبره زده، و به بهانة دفاع از حقوق فلسطینیان، در واقع زهر را به کام‌شان می‌ریزند.

چگونه می‌توان به بهانة دفاع از حقوق ملت فلسطین، در واقع به حمایت از اسرائیل پرداخت؟ از «راجرواترز» بیاموزیم! ایشان پیشنهاد کرده‌اند، همه اسرائیل را تحریم کنند، و رادیوفردا هم این پیشنهاد مزورانه را در بوق گذاشته! اگر همه اسرائیل را تحریم کنند، اسرائیل در انزوای کاذب قرار گرفته، و همچون مرده‌شویان به «استقلال» دست می‌یابد. روشن‌تر بگوئیم در اینصورت حاکمیت اسرائیل، البته فقط در رسانه‌ها، یکه و تنها در برابر جهانی از «دشمنان» قرار گرفته و با خیال آسوده به شهرک‌سازی ادامه خواهد داد. در نتیجه برنامة پرهیجان بمب‌سازی مرده‌شویان نیز می‌تواند ادامه یابد.

یکوقت فکر نکنید، این قماش پیشنهادات مزورانه به حکومت مرده‌شویان و مخالف‌نمایان «سبز» این حکومت ‌محدود می‌شود، به هیچ عنوان. لوطی و عنترهای سیرک عموسام در سراسر جهان و در تمام رده‌های اجتماعی حضور فعال دارند و به صور متفاوت برای‌مان «ما یه روز پیروز می‌شیم» می‌خوانند. به عنوان نمونه قلمزن‌هائی که بر طبل تل موهوم «مردم» می‌کوبند و بر علیه «فردیت‌» قلم می‌‌زنند، در همین سیرک مقدس‌ و مفرح به کار اشتغال دارند. شاید نیکولا سرکوزی نیز که به تخطئة 8 مارس پرداخت، همین قماش «کار» را برای «استقلال» زنان مناسب دیده.

حال که به روز 8 مارس رسیدیم بهتر است نگاهی داشته باشیم به «پیام» پرزیدنت مدودف به مناسبت روز جهانی زن! ایشان روز جهانی زن را فرصت مناسبی دیده‌اند تا فقط به «بانوان روسیه» تبریک بگویند! پس بهتر است «پرزیدنت» را رها کنیم و بر افلاس جنگاوران ضداستبداد ناتو و نوکران‌شان در جمکران لبخندی بزنیم. نعلین‌های ساواکی در مهرنیوز، برای بازگشت به دوران شاه، تخت‌جمشید و ایرانی‌ات را هدف تهاجم قرار داده‌اند. اینان می‌پندارند با کوفتن بر طبل اسلام و انتقاد از گذشتة پیش اسلامی ایران می‌توانند در مسیر دلخواه اربابان‌شان در لندن و واشنگتن، افکار عمومی را به خشم آورند و تنور «انتخابات مجلس» را داغ کنند. به آنگلوساکسون‌های آخوندنواز دو سوی آتلانتیک بگوئیم، در یک حکومت خدامحور، به جز «تروریست ـ مسلمان‌ها»، هیچکس در مراسم مضحک «انتخابات» شرکت نخواهد کرد. از سوی دیگر امروز آخوندجماعت در جایگاهی نیست که بتواند با اظهارات‌ ابلهانه‌اش به تحریک افکار عمومی بپردازد. ایرانیان نیک می‌دانند که در عرصة سیاست، گام برداشتن در مسیر احساسات جز نابودی پیامدی نخواهد داشت. پیامدهای شوم کودتای 22 بهمن 1357 و کودتاهای 13 آبان، دوم خرداد، 18 تیرماه و ... و کودتای ناکام 22 خرداد 1388 از یادها زدوده نشده. مطالبات ما هیچ ارتباطی با رفتن این فرد و آن گروه ندارد.

واقعیت این است که احمدی‌نژاد در هر حال 2 سال دیگر خواهد رفت و هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که رفتن احمدی نژاد به شعار ملی ایرانیان تبدیل شود! همچنین هیچ دلیلی وجود ندارد که خواهان مرگ خامنه‌ای شویم؛ مرگ «واقعی» علی‌خامنه‌ای و همپالکی‌های جنایتکارش را امروز شاهدیم. اینان در گرماگرم کودتای هیزاکسلنسی، برای تداوم حکومت تحجر و توحش عملاً به «خودخوری» افتاده‌ و به حذف رسانه‌ای خودی‌ها مشغول شدند. این آخرین مرحلة فاشیسم است؛ عفریت فاشیسم پس از حذف همة غیرخودی‌ها به سراغ خودی‌ها خواهد رفت و اگر این فاشیسم همچون حکومت جمکران دست‌نشاندة استعمار هم باشد، زمینة خود براندازی را فراهم می‌آورد.

برکناری امیر عباس هویدا و صدارت آموزگار، شریف امامی و ازهاری و ... و سرانجام قرار گرفتن ارتش شاهنشاهی در کنار «مردم» که به سرنگونی تنها دولت قانونی ایران یعنی دولت شاپور بختیار منجر شد، مراحل مختلف همین روند استعماری بود که به استقرار دولت خیابانی شیخ‌مهدی بازرگان و شرکای‌اش در نهضت «عاظادی» انجامید.

امروز هم ساواک جمکران می‌پندارد از طریق بازتولید همین روند توحش، شیخ‌سالاری به شاه‌سالاری تبدیل خواهد شد. اما از آنجا که استعمار سفله‌پرور و احمق‌پرست است؛ مقامات جمکران، به ویژه پیروان خط امام روشن ضمیر موسوی بدون استثناء سفله و ابله‌اند. در نتیجه، بجز حماقت و توحش از اینان هیچ نخواهیم دید. این بود دلیل هیاهو و دروغ‌سازی پیرامون ناپدید شدن موسوی و کروبی! به یاد داریم که همة اوباش سبز برای این دو تحفة استعمار معرکه گرفتند، حال آنکه موسوی و کروبی طبق معمول در خانه‌های امن‌شان لنگر انداخته، تحت نظارت سازمان اطلاعات به ریش شوت وپرت‌ها می‌خندیدند!

بالاخره پس از طی مراحلی، در بی‌بی‌سی و رادیو فردا بساط جیره‌خواران هیزاکسلنسی تعطیل شد و کارشان نهایتاً به مضحکه کشید. در نتیجه سایت ایسنا، مورخ 21 اسفندماه 1389، به سراغ خانم «پریوش سطوت»، همسر حسین فاطمی رفته و یک داستان سرشار از دروغ و هذیان به مخاطب تحویل می‌دهد. اینان می‌پندارند هیچکس حسین فاطمی را نمی‌شناسد! وارد جزئیات نمی‌شویم، ولی به همسر «شهید» فاطمی و همچنین به مسئول سایت ایسنا می‌گوئیم، ‌ حسین فاطمی بیش از «یک برادر» داشت، و سوابق «آن شهید» با حدیث و روایات شما کاملاً متفاوت است.

بگذریم و بازگردیم به استراتژی اربابان مرده‌شویان برای ایجاد تقابل «دینی ـ بومی» و دمیدن در تنور انتخابات مجلس مفتضح جمکران. بی‌بی‌سی از زبان «باهنر» به فاجعة ملی‌گرائی اشاره می‌کند. در حنازرچوبه، ساواکی‌های جمکران از ارادت احمدی‌نژاد به ولایت فقیه و حکومت دینی داد سخن می‌دهند و ... و اگر اینان از پیامد تبلیغات‌شان آگاه نیستند، اربابان‌شان در لندن و واشنگتن نیک می‌دانند که چنین تبلیغاتی جز فراهم آوردن زمینه‌های آشوب و براندازی هدفی دنبال نمی‌کند.

به عبارت دیگر با در نظر گرفتن متن نامه‌ای که فرهاد جعفری برای خامنه‌ای ارسال کرد، اظهارات «هاشمی ثمره» در باب دیانت احمدی‌نژاد و ارادت وی به ولایت در واقع تهدید مستقیم مخالفان ولایت فقیه است! در پی زلزلة ژاپن، همانطور که پاسدار شریعتمداری زبان به ستایش از اکبر بهرمانی گشوده، هاشمی‌ثمره نیز موضع واقعی خود را آشکار کرده. در این گیرودار پاسدار فضلی در کنار آخوند جماعت نشسته، و از سوی دیگر شاهدیم که به شرکت‌های هرمی، یعنی ناندانی سردار سازندگی شبیخون زده‌اند. خلاصه، جنگ در داخل و خارج جمکران مغلوبه شده. اعتراض ابلهانة حکومت جمکران به لوگوی المپیک، اظهارات «تودل‌بروی» دیویدکامرون، تهدید لیبی توسط نیکولا سرکوزی و اظهارات راسموسن در مورد قتل پسر عموی کرزای در همین چارچوب آشفتگی و سرگشتگی حضرات می‌تواند بررسی شود.

به گزارش نووستی، مورخ 12 مارس سالجاری، فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو دخالت ایساف در قتل پسرعموی کرزای را تکذیب کرد! نگفتیم ناتو خیلی مؤدب است؛ این سازمان اگر کسی را بکشد آنقدر معذرت خواهی می‌کند و ببخشید می‌گوید که مقتول هم شرمنده ‌شود. اما از شوخی گذشته، پسرعموی حمیدکرزای در پی درگیری با قاچاقچیان متدین و مکتبی به قتل رسید؛ ایشان نیز همچون دیگر «مقامات» حکومت اسلامی افغانستان به تجارت «حلال» مواد مخدر و برده‌فروشی مشغول‌ بودند و «ناتو» هرگز دوستان‌اش را نابود نمی‌کند! همین اکبر بهرمانی را برداشتند تا برای انتخابات مجلس در کنار موسوی و کروبی قرار گیرد. اما این طرح از هم اکنون محکوم به شکست است. شیون دبیرکل ناتو در بروکسل جهت تقویت حضور نظامی در مدیترانه دلیل داشت! همچنانکه گفتیم فرماندة ناتو، یعنی رابرت گیتس با مطالبات اتحادیة اروپا مخالفت کرد. به همین دلیل ژان کلود یونکر توانست به نیکولا سرکوزی چنان تشری بزند که ایشان برنامة تهاجم نظامی به لیبی را در جیب‌شان بگذارند.

انگلستان و فرانسه خیلی دوست داشتند در لیبی هم برنامه‌ای مشابه برنامة عراق اجرا شود، اما پنتاگون حاضر نیست بدون توافق با روسیه و چین به دخالت نظامی تن در دهد! در نتیجه نیکولا سرکوزی، رئیس‌جمهور فرانسه که چکمه‌های ژنرال دوگل را به پا کرده و هل‌من‌مبارز می‌طلبید، به ناچار بمباران لیبی را «مشروط» کرد! دلیل هم روشن است؛ چکمه‌های ژنرال برای «مسیو» سرکوزی مناسب نبود. اگر تصاویر دوگل را دیده باشید متوجة منظور ما خواهید شد! خلاصه بگوئیم پس از مخالفت صریح آلمان و ایتالیا با مواضع سرکوزی، ژان‌کلود یونکر فرمود، «تئاتر» نمی‌خواهیم!

به گزارش فیگارو مورخ 11 مارس 2011، نخست وزیر لوکزامبورگ اظهار داشت «بهتر است اعضای اتحادیه اروپا پس از نشست و مشورت با یکدیگر مواضع خود را مطرح کنند، نه پیش از آن.» این بود که نیکولا سرکوزی حرف خود را پس گرفت! رئیس جمهور فرانسه گفت، در صورت توسل قذافی به سلاح شیمیائی «ما» حمله می‌کنیم. امروز هم فیگارو نوشت، از هر ده فرانسوی هفت نفر با سرکوزی مخالف‌اند! جهت راندن افتضاحی که سرکوزی به بار آورده بود، دیوید کامرون به بهانة لوگوی المپیک یقة نوکران جاودان خود را گرفت. ماجرای لوگوی المپیک که بر همه واضح و مبرهن است! حکومت مرده‌شویان به هر کجا می‌نگرد «علائم صهیونیسم» ‌رویت می‌کند؛ همانطور که «دکتر آنتوان»، پرسوناژ یکی از فیلم‌های «فلینی» نیز به هر کجا می‌نگریست «زن فاسد»‌ می‌دید.

فیلم «بوکاچو 70» مجموعه‌ای است از چند فیلم کوتاه که در سال 1962 در فستیوال کن به نمایش گذاشته شد. «وسوسه‌های دکتر آنتوان»، با شرکت «آنیتا اکبرگ» یکی از فیلم‌های این مجموعه است که توسط «فدریکو فلینی» کارگردانی شده. دکتر آنتوان از شیفتگان «فضیلت» و «اخلاقیات» است و برای «ارتقاء اخلاق» در جامعه از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند. روزی از روزها به فاصلة‌ نه چندان دور از پنجرة اتاق ایشان یک تابلوی بزرگ تبلیغاتی نصب می‌کنند. این تابلو «آنیتا اکبرگ» را در یک لباس فریبنده نشان می‌دهد که به پهلو دراز کشیده و یک لیوان شیر در دست دارد. موزیک «وسوسه‌های دکتر آنتوان»، سرود کودکانی است که به زبان ایتالیائی می‌خوانند: «به وته دلاته، به‌ وته دلاته...»، یعنی «شیر بنوشید!»

باری جناب دکتر از مشاهدة این تصویر «غیراخلاقی» بر آشفته شده، و به سراغ مقامات کلیسا می‌روند تا از گسترش «فساد اخلاق» جلوگیری کنند! در بخشی از فیلم، تصویر «آنیتا اکبرگ» جان می‌گیرد، با آنتوان صحبت می‌کند و دکتر به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد ولی آنیتا او را مسخره می‌کند و می‌گوید، شاید برای یک هفته و ... خلاصه کار این متخصص اخلاقیات به آنجا می‌رسد که دچار توهم شده، به هر کجا می‌نگرد، آنیتای دلربا را می‌بیند. این عشق واپس زده شده، همان حکایت نفرت حکومت مرده‌شویان از اسرائیل است. اینان در لوگوی المپیک 2012 نیز نشانه‌های «صهیونیسم» رویت نموده و به کمیتة المپیک اعتراض کرده‌اند. علامت تعجب نمی‌گذاریم، چرا که نه با عشق مرده‌شویان به حاکمیت اسرائیل بیگانه‌ایم و نه با شیفتگی دولت اسرائیل به اسلامگرائی. اعتراض دیوید کامرون به لات‌بازی جمکرانیان در واقع بازارگرمی برای مرده‌شویان بود که دکان‌شان اخیراً خیلی کساد و آشفته شده.

به همین دلیل ساواک مفلوک جمکران برنامة «افتخار به زندان»، فوت کردن در آستین زندانیان تزئینی و بازار گرمی برای نهضت عاظادی را شتاب بخشیده. و یکی از اراذل سرشناس جمکران می‌نویسد، «ما افتخار می‌کنیم که سه نسل‌مان در زندان بوده‌اند!» حال آنکه زندان رفتن هیچ افتخاری ندارد. از یک‌سو هر کس در ایران زندانی شده، زندانی سیاسی شمرده نمی‌شود، و از سوی دیگر زندانی سیاسی هیچ ترادفی با قانون‌شکن و آشوب‌طلب ندارد. در نتیجه توله آخوندهای مرزشکن بهتر است سکوت اختیار کنند. ما خواهان آزادی زندانیان سیاسی هستیم؛ آشوب‌طلبی، عربده‌جوئی و شعارهای پوچ فقط مطالبات دمکراتیک ملت ایران را تهدید می‌کند، و جماعت آشوب‌طلب می‌باید در برابر اعمال مزورانه‌‌شان پاسخگو باشند.