شنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۹۱

ادب و المپیک!






طی دو روز گذشته،  در واکنش به عقب‌نشینی غیر قابل اجتناب آمریکا،   به ویژه از برنامة‌ «سپردفاعی» در لهستان،   ‌محور فاشیسم بین‌المللی که واشنگتن را به صورت «غیررسمی» و «خودمانی» به جمکران متصل می‌کند،   تهاجم تبلیغاتی‌اش را شدت بخشیده.  و جالب اینکه بلافاصله نیز پاسخ مطلوب را از جانب نیروی دریائی حکومت اسلامی دریافت داشته.    قرار شده اینبار «برادران» از سوخت هسته‌ای در زیردریائی‌های‌شان استفاده کنند،   تا استقرار سپر دفاعی آمریکا در کشورهای حوزة خلیج فارس بهانة «موجه» داشته باشد!



نیازی نیست بگوئیم که نیروهای نظامی حکومت «مستقل»‌ و «ضدامپریاس» جمکران در واقع با شعار «نبرد با آمریکا»،  به پاسداری از منافع یانکی‌ها مشغول بوده و هستند.   همچنین نیازی نیست که بگوئیم گسترش این منافع بدون «محاصرة روسیه» امکانپذیر نیست.  و از قضای روزگار این «محاصره» همان هدف مقدسی است که برای تحقق آن ژرمن‌ها،   به ویژه در دورة هیتلر «روشن‌ضمیر» جانفشانی‌ها کرده‌اند!   باری در راه دستیابی به اهداف کذا،   «واشنگتن پست» و «یدیعوت آهارونوت» به ارائة‌ تصویر دلپذیر از جمکران و عربستان مشغول شده‌اند؛   بوق کهنه‌فروش‌های نیویورک نیز برای ارائة تصویر قدرقدرت از حکومت جمکران به صدا در آمده.   البته در ظاهر امر «مسیر حرکت» این بوق‌ها با یکدیگر در «تقابل»  قرار گرفته.



«واشنگتن پست» مقاله‌ای به قلم وزیر امور خارجة جمکران،  «صالحی»‌ منتشر کرده تا حکومت ملایان را جهت تأمین منافع واشنگتن،   در آیندة سوریه «شریک» کند.  و در راستای همین سیاست استعماری لازم آمد که عربستان «جمکران‌دوست» و «ضداسرائیلی» شود.  این «کارخیر» را نیز در تاریخ 9 اوت 2012 ،  ‌روزنامة «یدیعوت آهارونوت»،   البته به صورتی بسیار «ناشیانه» به انجام رساند،  و همزمان «بیداری» کیهان و «فارس‌نیوز» را نیز شاهد بودیم.

          

بله،  سرانجام خبرهای جانگداز «عقب‌نشینی» آمریکا از استقرار سپر دفاعی در لهستان،  ‌ و همچنین دستگیری افسران ترکیه و عربستان در سوریه،  ‌ به ترتیب در کیهان و فارس‌نیوز،  مورخ 19 مردادماه 1391 انتشار یافت!   ‌گویا کیهان آنقدر سرگرم «نبرد با آمریکا» بود که از انتشار «خبر» عقب‌نشینی آشکار ارباب «غافل» مانده بود!

 

باری رادیوفردا و بی‌بی‌سی،   مورخ 9 اوت 2012 چنین گفتند که عربستان به اسرائیل هشدار داده که اگر هواپیماهای‌اش برای بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران از آسمان این‌کشور عبور کنند،   با ضدهوائی پدرشان را در خواهد آورد!   یادآور شویم که عربستان این هشدار را به یانکی‌ها «تقدیم» کرده تا آن‌ها «هشدار» را به گوش اسرائیل برسانند!   ولی از عجایب روزگار  اینکه «خبر» هارت و پورت فرضی شیخ عربستان ابتدا در رسانة اسرائیلی منتشر شد!   بله،   مگر اسرائیل دست عربستان را بگیرد؛   عقب‌نشینی یانکی‌ها شیخ عربستان و جمکرانیان را چنان در باتلاق افلاس فروانداخته که دل اربابان‌شان هم به رحم آمده.



اینچنین بود که خداوندبخشندة‌ مهربان «واشنگتن پست» را به یاری قلعة‌ حیوانات فرستاد،   و برای رفع پنچری شیخ عربستان هم به «یدیعوت آهارونوت»،  یک «اس‌ام‌اس» ارسال فرمود!   ولی «قادر متعال»،  طبق معمول «زنان» قلعة‌ حیوانات را از قلم انداخت و ... و خواهران زینب نیز «طبق معمول»،  به عقب بازگشته،  خود را «در آغوش پدر» انداختند.  اینبار به بهانة «‌مخالفت» با حجاب!   البته پیش‌تر شکرخوری‌ علی خامنه‌ای در مورد «فروغ فرخزاد» زمینة مساعد برای آش‌فروش‌ها فراهم آورده بود.   به مصداق «مه فشاند نور و سگ عوعو کند»،   مقام معظم نیز کمی عوعو فرمودند تا دست «بی‌بی‌سی» باز باشد و بتواند «لذت افتادن در آغوش پدر» را به ارزش بگذارد.         



باری یک گروه از خواهران که خیلی خیلی مترقی و پیشرفته تشریف دارند،   و چندی پیش هم سیمین بهبهانی برای دریافت جایزه‌شان به پاریس آمده بود،  ‌ با حذف مرد از روابط اجتماعی،   موفق شده‌اند حقوق و آزادی‌های اجتماعی زن را با «آزادی زن در حرمسرا» مترادف سازند و الگوی مناسبی برای «لات مؤنث» ارائه دهند.   ویژگی «لات مؤنث» این است که هرگز از دور باطل «تعلقات» خارج نخواهد شد.   خلاصه مطالعة‌ مقالة وزین «من و حجاب» به ما کمک می‌کند که در بنگاه بی‌بی‌سی،  به «حکمت» المپیک لندن پی ببریم.



در این المپیک،  به همت «شمارة 10 داونینگ ستریت»،‌  علاوه بر گاوبندی‌های معمول،   اعمال نفوذ و تقلب،  افتخار به تعلقات مذهبی،  روضه و زوزه برای پدر و مادر و خصوصاً رفتگان،   و همچنین تقلید از جانوران وحشی نیز به ارزش تبدیل شده.   خلاصه این المپیک از کربلا فقط امام حسین عین را کم دارد و از دوران پرافتخار هیتلر هم صلیب شکسته را.   بله،   المپیک لندن از هر نظر «حسینی» شده،  جای هیتلر خالی است که ببیند «بی‌بی‌سی» فارسی‌ برای گسترش پروپاگاند «روس‌ستیز» چه ابتکارها به خرج می‌دهد!   



بوق وزارت امور خارجة بریتانیا یکی از زینب‌های «مترقی» و پیشرفته را زین کرده تا از زبان ایشان،   هم «روابط خانوادگی» و‌ «آمریکا‌پرستی»  به ارزش بگذارد،  هم  پروپاگاند «روس ستیز» ‌راگسترش دهد.  در تاریخ 8 اوت 2012،   یک المپیک ویژه‌ جهت خواهران‌ زینب  در بی‌بی‌سی برگزار شد،  که  «خانوادگی» و «غیررسمی» بود‌ و هیچ ارتباطی هم با «مهارت» افراد «مسئول» در رقابت‌های «رسمی» المپیک نداشت:   



«[...] ویکتوریا کمووا [...] که تنها 17 سال دارد[...] و در همین المپیک در بخش انفرادی  برنز گرفته،   تعادلش را نتوانست حفظ کند و از موازنه پائین افتاد،   درست مثل زمانیکه تعادل من بر روی دست‌های پدرم [...] به هم می‌خورد.   اما لذت افتادن من که به آغوش پدر ختم می‌شد کجا و غم از دست دادن بخت مدال برای کمووا کجا [...]»



آره خواهر چه کیفی داره شکست و ناکامی!  آخرش می‌افتی در آغوش پدرت!   وقتی در خانه شما را «قهرمان» ژیمناستیک می‌پندارند،‌   نیازی به آموزش و مهارت ندارید؛  کاملاً بر عکس!  لازم است از تمرین خودداری کرده،  و خود را در خانه رها کنید،   تعادل‌تان را از دست بدهید تا بیفتید!  چرا که این «ناکامی» در واقع به «لذت افتادن در آغوش پدر»‌ ختم خواهد شد.   و بهترین «پاداش» برای آش‌فروش‌ها همین «آغوش پدر» است،   که برای دریافت آن،   «افتادن» و از دست دادن تعادل کفایت می‌کند.   خلاصه بگوئیم،   پیام اصلی این پروپاگاند مهوع،  به ارزش گذاشتن «نبود مسئولیت»،  «توجیه شکست» و «پدرپرستی» است؛   ارزش‌های استعماری که طی یکصدوپنجاه سال گذشته،  خصوصاً از طریق حکومت جمکران بر جامعة ایران حاکم شده.  



به عنوان نمونه،  برای جبران «ظلم» و«ستم» و «بی‌عدالتی» فرضی داور المپیک که «ناکامی» یکی از قهرمانان ورزش ایران را در پی ‌آورده،   احمدی نژاد «دستور ویژه» صادر فرموده‌اند! به عبارت دیگر حکومت جمکران به ناکامی در مسابقات المپیک «پاداش» می‌دهد.



می‌بینیم که این حکومت دقیقاً در مسیر پروپاگاند بلاهت‌گستر بی‌بی‌سی،  یعنی ستایش از شکست گام برمی‌دارد!   به عبارت دیگر جار و جنجال جمکرانیان پیرامون آنچه اینان «ناداوری» می‌خوانند،‌  در واقع «شادی» حضرات را از «شکست» بازتاب می‌دهد.  روشن‌تر بگوئیم،   برای حکومت مرده‌شویان رفتن به «المپیک» همان رفتن به صحرای کربلاست! حسین در کربلا «شهید» شد؛  پس «برتر» و عزیز است،   از اینرو هر کس در المپیک «شهید» شود،  می‌باید در جایگاه ویژه قرار گیرد.  در شرایطی که بسیاری از ورزشکاران طراز اول کشورمان به دلیل بی‌توجهی دولت و سرکوب محفل کودتا در فقر دست و پا می‌زنند،  و بسیاری از رشته‌های ورزشی ایران از حداقل  سرمایه‌گزاری بخش خصوصی‌ وابسته به کودتای 22 بهمن 57  بی‌بهره مانده،   فرمان «ویژة» ریاست جمهور برای جبران یک «ناداوری» خیلی اهمیت پیدا می‌کند!   



با توجه به اینکه «منطقاً» هدف از شرکت در مسابقات المپیک کسب مدال،   به ویژه مدال طلاست؛   و با توجه به اینکه حکومت مرده‌شویان از پایه و اساس شکست‌پرست بوده و از پیروزی گریزان است،   این سئوال مطرح می‌شود که به چه دلیل مقامات قلعة‌ حیوانات دامان مسابقات المپیک را رها نمی‌کنند؟!



پاسخ به این پرسش در همان پروپاگاند بی‌بی‌سی پنهان است.   شرکت در مسابقات المپیک فرصتی است برای به ارزش گذاشتن شکست، ‌ پدرپرستی،  بی‌مسئولیتی،   حماقت و از همه مهم‌تر گسترش «روس‌ستیزی» با توسل به قصه و خاطرات خاله سوسکه‌ها!  این قصه‌ها در چارچوب سیاست روس‌ستیز «آنگلو ـ ژرمن» تنظیم می‌شود،  و مهم‌ترین تفاوت‌ ظاهری‌شان با قصه‌های دوران «جنگ سرد»،  جایگزین شدن ماده‌گرائی است با «روس‌گرائی!»    به عبارت دیگر،  پروپاگاند نوین به دوران «طلائی» استعمار بازگشته.   آن‌هنگام که برای حذف مخالفان استعمار بریتانیا،  الصاق برچسب «روسوفیل» کفایت می‌کرد!



در تداوم همین روند بود که رسانه‌های غرب حکومت اسلامی را به عنوان «مخالف آمریکا» معرفی کردند.   باید پرسید در شرایطی که کل اقتصاد ایران،   از دوران پهلوی اول تحت «نظارت» اروپا و آمریکا بوده و هست،  چگونه در بوق‌های ناتو «رهبران ایران» «ضدآمریکائی»‌ از آب در آمده‌اند؟!   مگر سیاست می‌تواند مقوله‌ای «غیراقتصادی» باشد؟  منطقاً خیر!  ولی بوق‌های ناتو با منطق انسانی بیگانه‌اند،  ‌ از اینرو جیره‌خواران لندن و واشنگتن «سیاست‌شان عین دیانت‌شان» شده،  و چرا راه دور برویم؟   ماجرای بانک «ستاندارد چارترد»،   به مصداق «آفتاب آمد دلیل آفتاب» بهترین شاهد است بر این مدعا!  حکومت اسلامی،  سال‌هاست که روی دست لندن و واشنگتن باد کرده و حضرات،  به ویژه پس از فروپاشی اتحاد شوروی،  به دفعات تلاش کرده‌اند با توسل به هر تخته پاره‌ای برای این حکومت توحش «مشروعیت» جهانی و منطقه‌ای کسب کنند.  تلاشی که پیوسته با شکست روبرو شده. و این است دلیل ادامة «مبارزات» رسانه‌ای علی خامنه‌ای و محفل کودتای 22 بهمن 57 با غرب یعنی با اربابان حکومت!



اینان ابتدا با محمد خاتمی «معرکه» گرفتند،   بعد هم هوس «جنبش دانشجوئی» به سرشان زد!   ولی خوشبختانه کودتای‌شان شکست خورد.   سپس به این فکر افتادند که به بهانة مبارزه با سلاح‌های کشتار جمعی به ایران لشکرکشی فرمایند،   و در سواحل خزر لنگر بیاندازند و به این منظور احمدی‌نژاد را از صندوق مارگیری بیرون کشیدند.   ولی اینجا هم به بن‌بست مراودات استراتژیک بین‌الملل افتادند.   سرانجام «هیزاکسلنسی»،   سایمون گاس را برای سازمان دادن به یک کودتای مردمی و «تبدیل زباله به رهبر» راهی تهران کردند،   و از قضای روزگار باز هم ناکام ماندند.  و ارتش ناتو مجبور شد «به صورت محترمانه» هیزاکسلنسی را از تهران اخراج کرده،   به بهانة «مأموریت ویژه» به افغانستان بفرستد.   



البته سناریوهای دیگری هم در چنته داشتند که هیچکدام اجرائی نشد.  به عنوان نمونه قرار بود با هیاهو و «هووچو» سپاه پاسداران،  ارتش آمریکا را از افغانستان بیرون براند تا حضرات بتوانند با خیال آسوده به گسترش تجارت «حلال» برده،  موادمخدر و سلاح مشغول باشند،   ولی این‌ آرزو هم برآورده نشد.  بعد‌ تلاش کردند قلعة حیوانات را به «دمب» مسکو بچسبانند.  اما بازگشت ولادیمیر پوتین به قدرت این برنامه را هم به شکست کشاند،   و همچنانکه پیشتر گفتیم،  ‌ اعلام مواضع صریح پوتین،   به ویژه در نکوهش اسرائیل‌ستیزی حکومت مرده‌شویان،  پناهگاه رسانه‌ای این حکومت را که توسط نظام رسانه‌ای غرب ساخته شده بود،  ویران کرد.  



ولی بوق‌های عموسام با واقعیت و شرایط واقعی کاری ندارد؛   و سکوت نظام رسانه‌ای غرب‌ در بازتاب دادن به مخالفت رئیس جمهور لهستان با استقرار سپر دفاعی یانکی‌ها در اینکشور شاهدی است بر این مدعا!   آنچه برای محافل جنگ‌فروش اهمیت دارد،  ‌ بازگشت به دوران طلائی «جنگ سرد» جهت بازسازی سنگر پرسود «حق و باطل» است.  و برای تحقق این سنگر الهی لازم است روسیه یکبار دیگر محاصره شود.   اینبار به بهانة مبارزه با تهدید موشک‌های «نیست در جهان» ملایان؛   یا جهت تأمین امنیت اسرائیل،  اروپا و آمریکا،   آنهم در برابر تهدید «ایران هسته‌ای!»   بله،   این است دلیل پیشرفت‌های «علمی» خامنه‌ای،   و «فایدة» اصلی بحران هسته‌ای.   و همین است «مزیت» تحمیل تحریم اقتصادی بر ملت ایران.  خلاصه،   بدون استقرار حکومت مقدسات در ایران،   ناتو نمی‌توانست چنین شرایط جادوئی‌ای برای خود فراهم آورد.             



ارتش ناتو تحت فرماندهی پنتاگون قرار گرفته و اعضای ناتو،   طبق مقرارت این سازمان بدون استثناء از سیاست‌های آمریکا پیروی می‌کنند.   کشور ترکیه هم به عنوان عضو ناتو،  الزاماً تابع سیاست آمریکا بوده و هست.   ولی این واقعیت مسلم را «سازمان تبلیغات اسلامی»،‌  یعنی همان شاخک «اسلامی» و «محجبة» ‌‌ارتش ناتو نادیده گرفته.   تعجبی هم ندارد؛   سرکوب، کشتار،  تاراج و واژگون‌نمائی فقط در پناه «حجاب» امکان‌پذیر است.   آنهم «حجاب ایدئولوژیک»،  که مرد و زن «حکومتی» به یک‌سان از کودتای پهلوی اول تاکنون ملزم به رعایت آن بوده و هستند.



این «حجاب» در دوران پهلوی اول با «کشف حجاب»،‌   و به عنوان نماد مدرنیزاسیون پهلوی بر ملت ایران تحمیل شد  ـ  «فلاسفة» وطنی این مدرنیزاسیون استعماری را با مدرنیته در ترادف قرار ندهند.   باری پس از کودتای 22 بهمن سال 1357،   حجاب اینبار به عنوان نماد مدرنیزاسیون حاج روح‌الله،  پای به مراودات و روابط اجتماعی گذاشت.  و اینک آش‌فروش‌ها برای تداوم همین «سنت مقدس» خود را به دو شعار ابله‌فریب مسلح کرده‌اند.   یک گروه از این جماعت تأکید بر توحش و تحجر را با «حق زن ایرانی» در ترادف قرار داده،   و گروه دیگر،   با شعار «نه‌ به حجاب اجباری»،   تلویحاً «حجاب اختیاری» را مورد تأئید قرار می‌دهد.   



حال آنکه «حجاب»،  به عنوان «پوشش فردی»،  هیچ نیازی به «تأئید» گلة خواهران زینب ندارد!   این مختصر را گفتیم تا آش‌فروش‌ها دکان حجاب‌فروشی‌ واژگون‌شان را برچینند؛ «انتخاب پوشش»،   به عنوان یکی از شیوه‌های بیان انسان،  «فردی» است و به صلاح‌دید بنیادها و توضیحات و تحلیل‌های کشکی «خواهران» نیازی ندارد!   از مطلب دور افتادیم،   بازگردیم به عضویت ترکیه در ناتو و سخنان گهربار «احمد خاتمی» در وقوقیة جمعة گذشته.   «داش» احمد از اینکه «ترکیه» نمی‌تواند مانند امپراطوری عثمانی «ضدغرب»‌ باشد خیلی تعجب فرموده!



می‌دانیم که گورکن‌ها با واقعیات تاریخی بیگانه‌اند،   در نتیجه جنگ اول جهانی،   فروپاشی امپراطوری عثمانی و این جور چیزها اصلاً برای اینان ارزشی ندارد.   ‌مهم این است که روزی و روزگاری امپراطوری عثمانی وجود داشته،  در نتیجه «شرایط واقعی» و رخدادهای تاریخی فاقد اهمیت می‌شود.   و در راستای نفی شرایط واقعی است که احمد خاتمی از هم‌سوئی ترکیه با غرب ابراز «تعجب» کرده.   البته «داش» احمد خود را به خریت زده،  چرا که این هم‌سوئی تعجبی ندارد.  ترکیه عضو سازمان ناتوست و طی دهه‌ها موجودیت این سازمان نظامی،   آنکارا جز هم‌سوئی با سیاست‌های آن هیچ راهی نداشته و ندارد؛   چه دولت آنکارا حجاب‌اش را حفظ کند،   و چه به قول حاج‌روح‌‌الله،  «لخت» به اداره برود.   تعجب ما از این است که «داش» احمد،  قیاس به نفس کرده و مخاطب را ابله انگاشته،   به همین دلیل «نعل وارونه» می‌زند:



«[...]  امام جمعه موقت تهران ‌با اشاره به عملکرد ترکیه در وقایع اخیر منطقه گفت:  تعجب ما از همسایه‌ای است که روزی امپراطوری بوده و با غرب درافتاده اما امروز با کمک به غرب علیه مقاومت فعالیت‌ می‌کند.»

     

   این اظهارات مفرح در فارس‌نیوز،   مورخ 10 اوت 2012 منتشر شده و حماقت احمد خاتمی یا بهتر بگوئیم توحش «سازمان تبلیغات اسلامی» را بازتاب می‌دهد.   احمد خاتمی به این توهم دامن می‌زند که عضویت «رسمی» ترکیه در سازمان ناتو با عضویت مطبخی و غیررسمی حکومت اسلامی در این سازمان یک‌سان است.   در نتیجه،   ترکیه نیز برای واژگون‌نمائی می‌تواند همچون ملایان جمکران  از «استقلال» برخوردار باشد،  ولی به هیچ عنوان چنین نیست!   «رسمی‌ات» الزام‌آور است و رعایت مقررات را ایجاب می‌کند.   حال آنکه عضویت «غیررسمی» جمکرانیان در ارتش‌ناتو پس از کودتای 22 بهمن 57،‌   راه را برای جفتک‌پرانی و استقلال و آزادی ملاجماعت و تل موهوم «مردم» هموار کرده.   



خلاصه ملایان، ‌ به ویژه پس از برملا شدن روابط‌شان با بانک «ستاندارد چارترد» در جایگاهی نیستند که بتوانند ترکیه را به دلیل «پادوئی» برای غرب مورد سرزنش قرار دهند.   ابراز تعجب احمد خاتمی از عملکرد ترکیه،  حکایت همان «محتسب» در گلستان سعدی است که با ماتحت برهنه در بازار به ارشاد «گمراهان» مشغول بود!  به همچنین است مطلب بی‌بی‌سی،   ‌مورخ 10 اوت 2012‌ تحت عنوان،  «ادب از که آموختی!»   شیخ صادق صبا و شیوخ همکارشان که «بمب فرهنگی»‌ هم منفجر می‌کنند،  به یاد داشته باشند که در دورة سعدی،  «ادب لقمان حکیم» از تعریف رایج دوران سعدی برخوردار بوده،   و «تاریخ‌» مشخص دارد!      





 












...









چهارشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۱

نماز قفقاز!





در یک چرخش قابل پیش‌بینی،  یانکی‌ها به ناچار از زبان وزیرامورخارجه‌شان،  سیاست اعمال شده از جانب ایالات متحد در سوریه را محکوم کردند!   به گزارش رادیو فردا،  ‌مورخ 8 اوت 2012،  هیلاری کلینتن رسماً در مورد اعزام مزدور مسلح به سوریه «هشدار» داد:



«وزير امور خارجه آمريکا [...] به کسانی که  [...] تروريست‌های مسلح به سوریه اعزام کنند هشدار داد [...]»



البته این عقب‌نشینی تماشائی در واقع از مخالفت رئیس جمهور لهستان با استقرار «سپر دفاعی» در این کشور آغاز شد،   ولی به دلیل خفقان بوق‌های عموسام این «خبر» به گوش کسی نرسید.  و هر چند سایت فرانسه زبان نووستی، ‌ مورخ 4 اوت 2012 آن را بازتاب داد،    برنامة آخوندفروشی در رادیوفردا و بی‌بی‌سی همچنان با شدت و حدت ادامه داشت. 



در چارچوب همین آخوندفروشی‌ها،  در تاریخ 6 اوت 2012،   بی‌بی‌سی به بهانة «بررسی تاریخی» ریشه‌های حکومت اسلامی،  با انتشار یک مقالة ‌«علمی‌نما» تحت عنوان غلط‌انداز،  ‌ «جمهوری اسلامی ریشه در دوران رضاشاه دارد»،   ضمن انکار نقش بریتانیا در کودتای میرپنج و همچنین نقش ارتش ناتو در کودتای 22 بهمن1357،‌   زبان به انتقاد از «رضاشاه» و ستایش از لات‌بازی روح‌الله خمینی گشود.   به ادعای بی‌بی‌سی،  حکومت اسلامی «تداوم» کودتای رضاشاه نیست؛  در «تقابل» با آن شکل گرفته!  و خلاصه بانک‌های بریتانیا هیچ منافعی در ایران نداشته و ندارند،   و اگر بانک‌های بریتانیائی با حکومت ملایان بده بستانی می‌کنند،   فقط برای «رضای خدا» و آسودگی خاطر «مردم» است!  



ترهات بی‌بی‌سی را بررسی نمی‌کنیم،  اتلاف وقت خواهد بود.   بوق وزارت امورخارجة انگلستان طبق معمول با ایجاد گسست در ارتباط منطقی موجود بین اقتصاد و سیاست،  آخوند را در جایگاه رهبر مخالفان قرار داده.  و بی‌دلیل نیست که در چارچوب این تبلیغات‌ استعماری،  سیاست همة مزدوران استعمار در ایران «عین دیانت‌شان» است.  پس بهتر است آخوندفروشی بی‌بی‌سی را رها کرده به سراغ سازمان سیا برویم.  



این‌ «آستان مقدس»،  ‌ شاید به دلیل عدم آگاهی از افلاس پادوهای منطقه‌ای آمریکا،  حتی پیش از بی‌بی‌سی دکان نوینی برای فروش «آخوند مترقی» و «مستقل»،‌   و گسترش توحش در ایران و منطقه افتتاح کرده بود.   این گسترش توحش اینبار از طریق «تکثر» خطبه‌های نماز جمعة مرده‌شویان به قفقاز نیز مرتبط ‌شده بود!   البته،   وقتی این برنامه آغاز شد یانکی‌ها هنوز ناچار نشده بودند برای حفظ صورتک تزویرشان،   نقاب فریب از چهرة  لندن بردارند،   و ارتباط بانک‌های بریتانیائی با حکومت جمکران را افشا کنند!



خلاصه جهانیان بدانند و آگاه باشند که روح یانکی‌ها از بده‌بستان بانک «ستاندارد چارتر» با مرده‌شویان خبر نداشته!  بله،   «کی بود،  کی‌بود؟  من نبودم،   ستاندارد چارتر بود!»  در این «معاملات»،   به گفته گاوچران‌ها طی 10 ماه فقط مبلغ 250 میلیارد دلار «ناقابل» جابجا شده،   و این انتقال «پیش پا افتاده»‌ از دیدگان تیزبین عموسام و شرکاء پنهان مانده بود.   این معاملات آنقدر پنهان ماند تا ارتباط نخست‌وزیر سوریه با کودتاچیان انگلیسی در دمشق فاش شد و رسیدیم به حضور «شبه‌زائران»،   و در واقع تروریست‌های اسلامگرای صادراتی حکومت مرده‌شویان به سوریه،   و دستگیری چند افسر ارتش ترکیه و عربستان در این کشور،  و... و اینجاست که کاسه و کوزة حکومت ملایان چنان در هم ریخته که نه تنها علی‌خامنه‌ای،   ریاست هیئت امناء «چاقوکشان» به غلط کردن افتاده و تهاجم به سفارت انگلستان را محکوم می‌کند،  که نوچه‌های ملاممد خاتمی نیز برای بشار اسد نسخة «اصلاحات» در سوریه می‌پیچند.   باشد که «اصلاحات» کذا منافع ارباب‌ بریتانیائی‌شان را در سوریه محفوظ نگاه دارد.



جونم براتون بگه!   برنامة یانکی‌ها برای نشاندن ترکیه در جایگاه «داور منطقه‌ای» شکست خورده بود،   از اینرو حضرات می‌خواستند جمکران را جای ترکیه بنشانند،‌   ولی سخت کور خوانده بودند!



باری در راستای تحقق سیاست نشاندن کله‌پز بجای سگ،   رجب اردوغان «بلبل زبانی» از سرگرفته بود،   جمکران را «دشمن ترکیه» و طرفدار «پ.ک.ک» جا می‌زد،   تا از این مفر اربابان‌اش در غرب بتوانند از حکومت جمکران تصویر «طرفدار سوریه» و کرد نقاشی کنند!   حضرات می‌پندارند به این ترتیب خواهند توانست حکومت مرده‌شویان را به سیاستی بچسبانند که پس از جنگ 33 روزه در لبنان،   اینک در سوریه فعال شده!   خلاصه انتقاد تلویحی رادیوفردا از خطبه‌های «تک‌صدائی» در ایران،   و در پی آن عربده‌ جوئی کیهان بر علیه خطبه‌های تک‌صدائی در جمهوری آذربایجان نشان می‌داد که گاوچران‌ها همچنان برای تجزیة‌ روسیه و ایجاد «امارات اسلامی قفقاز» به حکومت‌ اوباش اسلامگرا در ترکیه و ایران امید بسته‌اند.  پیش از ادامة مطلب لازم است دو مینی پرانتز در مورد قفقاز و سوریه باز کنیم.  ابتدا نگاهی داشته باشیم به مسائل استراتژیک در سوریه.  



دولت «تک حزبی» سوریه که در چارچوب جنگ سرد در این کشور استقرار یافته بود،    علیرغم «چپ‌نمائی‌ها» تحت نظارت مستقیم انگلستان و فرانسه قرار داشت.   چرا که پس از پایان جنگ اول جهانی انگلستان ادارة سوریه و لبنان را به ارتش فرانسه «هدیه» داد؛   و این هدیه هنوز هم،‌   هر چند به صورت زهرآگین،  در چنتة پاریس باقی مانده.   به همین دلیل مخالفت‌های شدید مرده‌شویان با «بعثی‌ها» فقط به حزب بعث عراق محدود ماند،   و روابط گرم و داغ  با حزب «بعث» سوریه ادامه یافت.   مشکل جمکرانی‌ها وقتی شروع شد که به دلیل عقب‌نشینی انگلستان از منطقه،   زمام دولت سوریه از دست‌های مقدس لندن خارج شد.   به همین دلیل بود که انگلیس ترجیح داد با اعزام مزدور مسلح به این کشور،   یک «انقلاب اسلامی» به سیاق «انقلاب باشکوه» قم به راه اندازد و خلاصه قضیه را به نفع خودش «تمام» کند.   اینجا بود که دوستی مرده‌شویان با دمشق به بحران دچار شد و ماه عسل جمکرانی‌ها با خاندان اسد به پایان رسید.  حکومت جمکران که در تبلیغات رسانه‌ای همچنان «طرفدار» بشار اسد معرفی می‌شد،‌   شروع کرد به ارسال «بازنشستگان محترم» ارتش و سپاه به سوریه.   بازنشستگانی که وظیفه‌شان در این کشور آدمکشی،  بحران‌سازی و گسترش آشوب به نفع اسلامگرایان  بود. 



این سیاست همانطور که شاهدیم با دستگیری مزدوران «ایرانی‌نما»،  نظامیان ارتش ترکیه و عربستان و دیگر مزدوران ارسالی به سوریه عملاً خنثی شده و دیگر نمی‌تواند ادامه یابد. خلاصه شیشة‌ عمر ارباب در سوریه شکسته و مسافرت‌های «دیپلماتیک» مرده‌شویان به  لبنان،‌ سوریه و ترکیه فقط با هدف جمع و جور کردن خرده‌شیشه‌ها صورت می‌گیرد و بس.  حال سوریه را رها می‌کنیم و می‌پردازیم به قفقاز.   

  

چندی پیش ترکیه تحت نظارت اربابان ینگه‌دنیائی‌اش «نشست بین‌المللی آیندة‌ قفقاز» را به راه انداخت،   و پس از دریافت «پاسخ مناسب» مجبور شد دست‌وپای‌اش را تا حدودی جمع کند.  در نتیجه،   گاوچران‌ها که دیدند توپ «مخالف» پر زور است مسیرشان را «تغییر» دادند!   ابتدا علی‌خامنه‌ای را زین کردند تا با «جمعیت 200 میلیونی» برای همسایة شمالی گردوخاک راه اندازد،  و در گام دوم،   موضوع «تکثر خطبه‌های نماز جمعه» ابتدا، ‌ در رادیوفردا و سپس در کیهان مطرح شد.



در تاریخ 13مردادماه سالجاری،  رادیوفردا با انتشار مطلبی تحت عنوان «امام جمعه‌هائی که شبیه یکدیگر سخن می‌گویند»،  با اشاره به سخنان «ژرف» آخوند منتظری،  ‌ به نگرانی عمیق سازمان سیا از مخدوش شدن «اعتبار» بوق‌های‌اش اشاره کرد:



«[...]‌ اینکه امام جمعه‌های ایران شبیه به یکدیگر سخن می‌گویند و تبلیغ حکومت را می‌کنند از نظر منتقدان باعث کاهش اعتبار آن‌ها نزد مردم می‌شود.  یکی از این منتقدان آیت‌الله حسینعلی منتظری بود که معتقد بود امام جمعه‌ها حقوق‌بگیر دولت هستند و سخنان آن‌ها تأثیری بر مردم ندارد[...]»



البته این بساط سه دهه است که ادامه دارد،‌  و نمی‌دانیم چه پیش آمده که این «تشابه» فرمایشی  اخیراً باعث «نگرانی» رادیوفردا  شده.   ولی در ورای این «نگرانی» هدف دیگری دنبال می‌شود . حضرات می‌خواهند این دروغ شاخدار را به ما ملت حقنه کنند که آخوند منتظری ارتباطی با تبلیغات خررنگ‌کن حکومت اسلامی نداشته و «مستقل» عمل می‌کرد.  بوق‌های استعمار به همین سادگی برای جنایتکاران کسب وجهه می‌کنند.   البته که منتظری «مستقل» بود،   درست مثل روح‌الله خمینی،  کاشانی،  مصدق،   بازرگان و دیگر اعضای سازمان «فدائیان اسلام!»  بی‌دلیل نیست که سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید علیرغم آگاهی از جنایات حضرت آیت‌الله،  ایشان را «مدافع حقوق‌بشر» معرفی می‌کند!   می‌بینیم که «امنیت ملی» یانکی‌ها در گرو حکومت آخوندجماعت بر ایرانیان است.   به گزارش رادیوفردا،  مورخ 30 آذرماه 1388،  «مایک هامر»،   سخنگوی  شورای کذا،   با انتشار بیانیه‌ای به مناسبت درگذشت منتظری فرموده‌اند: ‌



«ما درگذشت آيت‌الله العظمی حسينعلی منتظری را تسليت می‌گوئيم.  اين روحانی ايرانی چهرة شناخته شده‌ای بود و تعهد تزلزل‌ناپذيرش در دفاع از حقوق بشر،  برای وی احترامی جهانی به همراه داشت [...]  ما در فکر و دعای خود به ياد خانوادة آيت‌الله منتظری و همة‌ آن‌هائی که به دنبال اعمال حقوق بشر و آزادی‌هائی هستند که او (آيت‌الله منتظری) پيوسته مدافع آنان بود،  خواهيم بود.»



البته «مستر» مایک هامر فراموش کرده‌اند برای دفاع «حسابی» از حقوق‌بشر به کشتار صدها هزار غیر نظامی توسط ارتش یانکی‌ها یا مزدوران و متحدان‌اش در ایران، ‌عراق،  ‌افغانستان، لیبی،  سوریه،   لبنان  و ...اشاره کنند،   تا معلوم شود «تعهد» یانکی‌ها به حقوق انسانی تا چه حد بی‌پایه و اساس است.   ولی از آنجا که منتظری ظاهراً ایرانی بوده،   ما هم به عنوان یک ایرانی به مستر «هامر»‌ می‌گوئیم،  «تصمیم‌گیری» برای ملت ایران بر عهدة ایرانیان است! منتظری به گواهی اظهارات و عملکردش،‌   متحجر و کم‌سواد بود،  و همچون دیگر    «دین‌فروشان» جز توحش و مزدوری هیچ در چنته نداشت.   خلاصه اظهارات «مستر» هامر یک اصل اساسی را علنی می‌کند و آن اینکه کاخ سفید از فروش آخوند و آخوندپرست به ملت ایران دست نخواهد شست.   



لندن و واشنگتن برای جبران شکست‌شان در سوریه،   اینک خیال خام «گسترش توحش» در ایران و قفقاز در سر می‌پرورانند.  جالب اینکه شعار این سیاست استعماری با گذشته تفاوت‌هائی دارد؛‌   اینبار «جدائی دین از دولت» مطرح می‌شود و مطالبات‌ استعماری نیز از چارچوب «وحدت خطبه‌ها»‌ خارج شده و «تکثر» خطبه‌های نماز جمعه را مد نظر قرار می‌دهد.    



منافع گاوچران‌ها چنین ایجاب می‌کند که در این مناطق «بنیاد مذهب» از نظارت حاکمیت خارج شده،   مسئولیت اجتماعی و حقوقی «ارباب دین» نه در چارچوب قوانین انسان‌محور که در مسیر مطلوب سفارتخانه‌های غرب تعیین شود،‌   به همین سادگی!  به قول زنده یاد «هدایت»،  شعار خررنگ‌کن «جدائی دین از دولت» را هم به همین دلیل توی لپ «مردم» ترکانده‌اند.  خلاصه اگر تنور این بساط گرم شود،   حکومت دین در خاورمیانه «انشاالله» تبدیل خواهد شد به یک «بنیاد جهانی!»   کافی است با چند «جایزة» نوبل و «موبل» و غیره باد در بادبان این بنیاد بیاندازند،  تا ملت‌ها را در راه «دین» ‌به مسلخ ببرند و بانک‌های‌شان پر دلار گردد!  



به این ترتیب شعار غلط‌انداز «جدائی دین از دولت»،‌  دست امثال «روح‌الله» را در امور «غیردینی» باز می‌گذارد و کشورها را به شکارگاه غرب تبدیل می‌کند!  برای تهاجم به حقوق ملت‌ها،‌   باز شدن دست سیاست‌زد‌گان «دین‌باور» فواید بسیار دارد،  چرا که حریم مذهب نیز تحت تأثیر سیاست‌بازی‌ها فرو خواهد ریخت و خلاصه نه از «تاک نشان می‌ماند،‌  و نه از تاک‌نشان!»  این است سیاست غرب در ایران و قفقاز.   شرایط اسفبار ملت ایران،  به ویژه طی سدة‌ اخیر،  به صراحت «فواید» دخالت دین در سیاست،  ‌ و پای گذاشتن سیاست در حیطة دین را به اثبات رسانده.



قرار است  این برنامه در قفقاز به نوع دیگری به اجرا در‌آید؛‌  از طریق به ارزش گذاشتن  قالب دست‌ساز «اسلام سیاسی» که البته «از قضای روزگار» هدف اصلی‌اش «ضدیت با کلیسای ارتدوکس» روسیه است!   بله این «تقابل» آسمانی و «اتفاقی» است؛  یک مرتبه ایجاد شده، لندن و واشنگتن در این «اتفاق» دخالتی نداشته‌اند!   و اینک که «تروریسم اسلامی» و «دین‌ستیزی» به یک‌سان منافع لندن و واشنگتن را تأمین کرده و می‌کند،‌  چرا این «کارخیر» را در روسیه دنبال نکنند؟!    



این است دلیل پشتیبانی رسانه‌های غرب از به اصطلاح «هنرمندانی» که برای ابراز مخالفت با پوتین،  حریم کلیسا را مورد تهاجم قرار دادند.  کار بجائی رسیده که یکی از بوق‌های سازمان سیا محاکمة اینان را نشان سرکوب «آزادی بیان» دانسته.   بله،   همه بدانند و آگاه باشند که «آزادی بیان»،  یعنی تهاجم به حریم خصوصی!  حضرات فراموش کرده‌اند که «اماکن مقدس» نیز از «حریم خصوصی» خود برخوردارند و این حریم می‌باید رعایت شود.  لازم است به طرفداران این قماش «آزادی بیان» بگوئیم،  ‌حریم خصوصی الزاماً «فردی» و «لائیک» نیست، اماکن مقدس هم «حریمی» از آن خود دارد!   از مطلب دور افتادیم، ‌ بازگردیم به پیشنهاد سازمان سیا برای تکثر خطبه‌های نماز جمعه.                



رادیوفردا،  مورخ 13 مردادماه 1391،  خواهان تکثر خطبه‌های نمازجمعه در جمکران شد و دو روز بعد کیهان،  با تأسی به ارباب از تک‌صدائی خطبه‌های نماز جمعة قفقاز انتقاد به عمل آورد.   قرار است همزمان با افتتاح «مهدکودک دینی»،  ‌ خطبه‌های نماز جمعه در جمکران نیز «چندصدائی» شود،‌   و صدای آیات عظام «مترقی»،   از قماش آخوند منتظری هم به گوش «مؤمنان» برسد!   می‌بینیم که سازمان سیا شسشوی مغزی کودکان‌ و «تکثر» مزخرفات و جفنگیات نمازهای فرمایشی جمعه را مد نظر قرار داده،   و این است  «دمکراسی مید.این یو. اس!»   



در این راستا کیهان،   شاخک اسلامی سازمان کذا نیز از «تک‌صدائی» خطبه‌های نماز جمعه ‌در جمهوری آذربایجان به شدت انتقاد کرده.   یادآور شویم خطبه‌های نماز جماعت آذربایجان تحت نظارت «ادارة مسلمانان قفقاز» ‌تنظیم می‌شود و کیهان جمکران در واقع با  «خرده‌گیری» ازخطبه‌های نماز جمعة آذربایجان،  ‌ منطقة قفقاز را هدف گرفته:‌



«دولت جمهوري آذربايجان در ادامه اقدامات ضداسلامي خود اجراي طرح خطبه واحد را براي امامان جمعه اين كشور الزامي مي‌كند  [بر اساس طرح اداره مسلمانان قفقاز]  امامان جمعه [آذربایجان] مجبور خواهند بود در خطبه‌هاي نماز جمعه يك متن از قبل آماده شده را قرائت كنند[...]در اين خطبه‌ها بايد منافع و ارزش‌هاي ملي آذربايجان مورد توجه اساسي قرار گيرد [...]»



یاد بگیریم!  خطبه‌های نماز جمعة حکومت اسلامی که همه «واحد» هستند،   ضداسلامی نیست؛  در آذربایجان است که خطبة «واحد» ضداسلامی به شمار می‌آید.   اینچنین بود که در تاریخ 5 اوت 2012،   «خوش‌رقصی» کیهان  برای ارباب در قفقاز آغاز شد.  ولی همانطور که بالاتر هم گفتیم زمانی که پاسدار شریعتمداری در بارگاه ارباب «نماز قفقاز» بجا می‌آورد،  جمکرانیان هنوز به ابعاد افلاس اربابان‌شان در لندن و واشنگتن پی نبرده بودند.   هنوز نام افسران ترک و عرب دستگیر شده در سوریه فاش نشده بود،   و هنوز حضور «بازنشستگان» سپاه و ارتش در جمع «زائران سوریه» برملا نشده بود و...  و خصوصاً ائتلاف اسلام‌گرایان مصر با سلفی‌های مورد اعتماد اسرائیل منتفی نشده بود.   هنوز «یورونیوز» از رقص هیلاری کلینتن در آفریقای جنوبی خبر می‌داد،   و رادیوفردا هم «سعید جلیلی»‌،   نوچة کاترین اشتون را مدافع دمکراسی در سوریه معرفی می‌کرد!   این «جشن» آنقدر ادامه یافت تا خبر برگزاری «مانور نظامی» روسیه در قفقاز،  آنهم با مهمات واقعی و بدون حضور ناظران خارجی،  در سایت فرانسه زبان نووستی،  ‌مورخ 7 اوت 2012،‌  به گوش حضرات رسید.           








































...




















Share