یکشنبه، دی ۱۵، ۱۳۹۸

هیاهو و هلال شیعی!




امروز عراقی‌هائی که هفته‌ای یک‌بار کنسولگری ایران را آتش ‌می‌زدند،   و‌‌ آن‌هائی که به سفارت آمریکا در بغداد حمله کرده بودند،   با ایرانی‌هائی که شعار «آخوند برو گمشو» سر می‌دادند،‌   «همه‌باهم» برای «شهادت» سردار سلیمانی گله‌های عزاداری به راه انداخته‌اند!

ترور قاسم سلیمانی،  حلال مشکلات دستگاه ترامپ و جیره‌خواران جمکرانی‌اش شد!   برای ‌اولی نزد عوام جایگاه قدرقدرت و دشمن تروریسم تأمین کرد،‌   و دومی را در سنگر «قربانی» نشاند تا بتواند کشتار و سرکوب ایرانیان معترض به سه برابر شدن بهای بنزین را به حاشیه رانده،  ضمن روضه و زوزه و ماتم برای قاسم سلیمانی،  گلة وحش را با شعارهای «مرگ و نفی» به خیابان‌ها هی‌کند.   اینهمه فقط به این امید که در شبه انتخابات ماه‌آینده،  پیروزی ‌«چپ نمایان»،   یا همان لات‌واوباشی که چهل سال است در راه تأمین منافع آمریکا نعل وارونه می‌زنند و شعار مرگ برآمریکا سر می‌دهند،  تضمین شود.         

در ایالات متحد نیز پس از ترور سردار سلیمانی،  دونالد ترامپ و دیگر مقامات کلیدی دولت‌اش یکی پس از دیگری بالای منبر پریده،‌   ضمن توجیه عملیات «تروریستی»،    از قاسم سلیمانی تصویر گزافه و قدرقدرت ارائه دادند.  کازینونژاد  ادعا می‌کند سلیمانی برای توطئه بر علیه ارتش آمریکا راهی بغداد شده  بود،  معاون‌اش می‌گوید سلیمانی در رخدادهای یازده سپتامبر دست داشته،‌  نیویورک تایمز در جبین قاسم سلیمانی آریوبرزن رویت می‌کند و کشور استعمارزدة ایران را با قلمرو امپراتوری‌ پارس‌ها در ترادف قرار می‌دهد.  ولی هیچکس نمی‌پرسد اگر قاسم سلیمانی دشمن آمریکا بود،   به چه دلیل در سوریه و عراق با ارتش آمریکا همکاری می‌کرد و با ویکتوریا نولاند عکس یادگاری می‌گرفت؟!   همچنین هیچکس نمی‌پرسد،  اگر آمریکا از توطئة قاسم سلیمانی اطلاع داشت،   به چه دلیل به دولت عراق که دست‌نشاندة آمریکاست اجازه داده بود،  تا در فردای تهاجم اوباش به سفارت آمریکا،‌   از قاسم سلیمانی جهت دیدار از بغداد رسماً دعوت به عمل آورد؟!    بله،   اینجاست که می‌رسیم به دروازة‌ «سرزمین عجائب!»
         
درکمال تعجب،  پس از ترور قاسم سلیمانی در خاک عراق،   بساط سنتی «کی بود، کی بود» به راه نیافتاد؛‌  دولت آمریکا بلافاصله مسئولیت عملیات تروریستی را پذیرفت و حکومت شیعی‌ها هم به سنت رایج در جایگاه «مظلوم و قربانی» لنگر انداخته،   بساط روضه و زوزه و ماتم و سوگواری پهن کرد.   در کمال تعجب،   تنها دولتی که «شهادت» قاسم سلیمانی را به ملایان تسلیت گفت،  ‌ امارت اسلامی افغانستان بود که پس از مبارزات بی‌امان ارتش آمریکا با تروریسم،  تبدیل شده به بزرگ‌ترین مرکز تولید و توزیع مواد مخدر در جهان!   اتحادیة اروپا هم ضمن هیس هیس کردن،  ترجیح داد مم‌جواد،  وزیر امور خارجة علی روضه‌خوان را به بروکسل احضار کند،  و به گفتة وزیرامور خارجه بریتانیا،   بوریس جانسون،  ‌نخست وزیر برکسیت،  ‌از آنجا که هنوز در تعطیلات است،‌  فرصت اظهار نظر در اینمورد نداشته!  اعلیحضرت رضا سیروس پهلوی هم گویا در سفر سال نو باشند؛ سکوت کرده‌اند و توئیترشان روی مرثیه‌خوانی برای نورعلی تابنده،  ‌ درویش کودتاچی 22 بهمنی و هم‌سوئی با ابوالحسن بنی‌صدر قفل شده!  حال در مهم‌ترین بخش سرزمین عجائب نگاهی بیاندازیم به روضه و زوزه و راهپیمائی و عزاداری خیابانی در عراق و ایران برای تروریست‌هائی که توسط ارباب یانکی‌شان «ترور» شدند!

اگر به یاد داشته باشیم،   از اوایل ماه اکتبر سالجاری،   در اعتراض به دخالت حکومت ملایان در عراق تظاهرات سراسری به راه افتاده بود.   تک‌تیراندازان جمکرانی نیز به تظاهرکنندگان شلیک می‌کردند و علیرغم سفر وزیر امور خارجة روسیه به بغداد و کردستان عراق کودتای «شیعی ـ یانکی» در دستور کار قرار داشت!   البته برای حفظ ظاهر،   چند شعار ضدایرانی هم در دهان تظاهرکنندگان گذاشته بودند.  همزمان،   در ایران نیز با شایعه‌پراکنی پیرامون ابتلاء ساکنان روستای چنارمحمودی به بیماری ایدز آشوب مناسبی به راه افتاده بود؛    قلادة ‌وزیر بهداشت شیعی‌ها را نیز گشوده بودند تا قربانیان ایدز را مورد تهاجم قرار دهد!    فارس‌نیوز،‌ خبرگزاری پاسداران سلطنت‌طلب نیز از دستگیری افراد خانوادة بختیار گزارش داغ و گرمی تهیه ‌کرد!  مجموعة شایعه‌پراکنی‌های حکومتی نهایت امر نتیجة مطلوب را به بار آورد؛‌   اقتصاد روستای چنارمحمودی در معرض نابودی قرار گرفت:
 
«[...] اهالی روستای چنارمحمودی [...] اکنون [...] برای فروش محصولات کشاورزی خود [با مشکلات] دست و پنجه نرم می‌‌کنند[...]نانوائی‌ها [...] تعطیل شده [...] و میوه‌ها و صیفی‌جات آنان خریداری نمی‌شود[...]»
منبع:  سپوتنیک،    ‌مورخ 6 نوامبر 2019 

 پیامد این شرایط مسلماً کوچ اجباری روستائیان به حاشیه شهرهای بزرگ و نابودی روستای مذکور خواهد بود.  باری به محض دستیابی به نتیجة مطلوب،  توفان توئیتری ساواکی‌های جمکران نیز آناً فروکش کرد،‌  و پروژة «کودتای بنزین» به اجرا گذاشته شد.   یانکی‌ها اینترنت نوکران‌شان را 4 روز قطع کردند تا هیچکس نفهمد طی اینمدت در ایران چه گذشته!  هر چند رادیوفردا و رضا پهلوی توانستند یک «قهرمان شهید» از این بساط بیرون بکشند،  و قرار بود «جنبش گورستانی» مناسبی به راه بیافتد،  و همچون اواخر دوران آریامهر،  عوام‌الناس را از این چهلم به آن چهلم بیاندازند و هر روز دامنة روضه و زوزه و خشونت را گسترش دهند.  ولی همانطورکه در وبلاگ «یلدا، یانکی، یاوه» اشاره شد،  هیزم‌شان گُر نگرفت؛   حسن روحانی و گلة‌اوباش راهی ژاپن شدند!   در نتیجه،   چند «سر بریده» از جمله سر بریدة‌ «هانی‌کُرده» در سینی اوفتاد و ارکان محفل «شیخ‌وشاه» به شدت به لرزه در آمد.

حکومت ملایان به ناچار دکان برگزاری مراسم چهلم در گورستان بهشت سکینه را برچید؛   دو انبار اسلحه «وارداتی» را کشف کرد؛   و ‌در تلگرام «پیک نت»  نقش نیروهای ویژه در آتش زدن بانک‌ها نیز برملا شد.   در این گیرودار،   پیشنهاد امضاء فتوی خامنه‌ای در مورد سند هسته‌ا‌ی توسط دولت بساط فتوی‌سالاری مقام معظم و مراجع شیعی را نیز فروپاشاند.   حسن روحانی از ترس ترور به همراه خانواده و اعضای دولت‌اش به کمپ شرکت نفت در محمودآباد گریخت و مم‌جواد ظریف راهی مسکو شد!  رضا پهلوی هم که تک و تنها مانده بود،  بیکار ننشست،   با دخیل بستن به جنازة درویش نورعلی تابنده،   عضو دولت شیخ مهدی بازرگان،  رسماً برای پهلوی‌ها در خیمة کودتاچیان 22 بهمن 1357 جایگاه مناسبی تأمین نمود! 

در چنین شرایطی بودکه برای نخستین‌بار پس از 40 سال،‌  مانور دریائی 4 روزة چین و روسیه و ارتش ایران ـ  بدون حضور پاسداران دلار ـ در شمال اقیانوس هند و دریای عمان برگزار شد.  پاسدارها با چشم گریان ناچار به کشف بیش از یک میلیون لیتر بنزین قاچاق در آب‌های خلیج فارس به مقصد نامعلوم شدند!   و به همین دلیل در مرز عراق و سوریه یک پایگاه نظامی‌شان هدف قرار گرفت،  و تظاهرکنندگان عراقی نیز یک میدان نفتی را به محاصره درآوردند.  

در این مرحله بود که یانکی‌ها جهت انحراف افکار عمومی از اصل مطلب ـ  غارت نفت عراق و تبدیل اینکشور به حیات خلوت ملایان ـ  سناریوی اشغال سفارت آمریکا در بغداد را به اجرا گذاشتند.  بله،  ‌آمریکا به قول معروف چشته‌خور شده.  می‌دانیم که چهل سال پیش،  واشنگتن برای شانه خالی کردن از تعهداتش در برابر مسکو،   تحکیم پایه‌های تروریسم در ایران،   و به ویژه نشاندن تشکل تروریست نهضت آزادی در جایگاه اوپوزیسیون حکومت اسلامی،  سناریوی اشغال سفارت تهران را با موفقیت به صحنه آورد.   و با این عملیات خیره‌کننده،  زمینة مناسب برای عرعر و هل‌من‌مبارزطلبی‌ سگ‌های هار و وفادارش فراهم کرد؛  ‌ تحریم اقتصادی و جنگ و ویرانی این عملیات نیز نصیب ملت ایران شد.   این سیاست پرسود آنچنان به مذاق یانکی‌ها و رعایای اروپائی‌شان شیرین آمده بود که برای بازتولید آن در کشور اشغال شدة عراق نیز خیز برداشتند!

اینچنین بود که در آخرین روز ماه دسامبر،  مشتی لات‌واوباش با «دست الهی» سازمان سیا و با همت دولت پوشالی عراق کارت‌های دیجیتالی ورود به منطقة‌ سبز بغداد را دریافت کردند،   و سفارت آمریکا را مورد تهاجم قرار دادند.   همة امکانات برای بازتولید اشغال سفارت آمریکا در یک چشم بر هم زدن فراهم آمد؛   کامیون‌های حامل مخزن آب صف کشیدند،‌   دکه‌های متعدد اغذیه فروشی،  و... در حوالی دیوارهای سفارت بر پا شد و تفنگداران آمریکائی ‌هم که مأمور حفاظت از سفارتخانه بودند گلة وحش را نادیده گرفتند!

نئاندرتال‌های شیعی نیز‌ برای «توجیه» این تهاجم وحشیانه به طبل زنی مشغول شدند.  ولی به دلائلی «نامعلوم» این سناریو ناکام ماند؛   وزرای دفاع و امور خارجه ایالات متحد ناچار شدند رسماً سگ‌های دست‌آموزشان را «تهدید» کنند.  بلافاصله دکه‌های کاسبی بر چیده شد؛   پنتاگون که برای خارج کردن نیروهای‌اش آماده شده بود،  اعلام داشت،   نظامیان بیشتری به منطقه اعزام خواهد کرد!  این تصمیم پنتاگون محور اصلی سیاست‌های ایالات متحد ـ  ایجاد هلال شیعی ـ  و همچنین وعده‌های انتخاباتی ترامپ مبنی بر خارج کردن نظامیان آمریکا از عراق را منتفی کرد،  آنهم در آستانة انتخابات ریاست جمهوری آمریکا!   

ترور قاسم سلیمانی را در این زمینة ژئوپولیتیک می‌باید تحلیل کرد.   ترامپ برای پیروزی در انتخابات آینده به این جنایت نیاز داشت،‌‌   حکومت محتضر ملایان هم که تکلیفش معلوم است؛  عمری است از بحران و جنگ و مرگ تغذیه می‌کند.   یک‌ماه نیم پس از سرکوب و کشتار 15 نوامبر،  ‌ این حکومت قدرقدرت که هنوز آمار قربانیان را ارائه نداده و ‌دست دست می‌کند تا شاید مانند 40 سال پیش امام زمان از اعماق فاضلاب لندن و واشنگتن ظهورکند و به تهران بیاید،   با ترور قاسم سلیمانی «جان تازه» گرفته.  به همین دلیل برای ارباب خط و نشان می‌کشد،  و بساط روضه و زوزه و ماتم را بر سراسر کشور تحمیل کرده.

دونالد ترامپ که درگیرودار تحولات اخیر ناچار شده رسماً مسئولیت عملیات تروریستی و قتل یک فرماندة نظامی را بپذیرد،  جهت توجیه مواضع غیرقابل توجیه‌ خود،   روز به روز هارتر و وحشی‌تر و دریده‌تر می‌شود!  جدیداً می‌خواهد به انتقام «52 تن»،   ‌52 مرکز فرهنگی را در ایران بمباران کند،   و به این ترتیب بار سنگینی نیز از دوش حکومت ملایان بردارد!  جالب اینکه،   بریتانیای سابقاً کبیر نیز برای ارعاب ملت ایران و تقویت جایگاه آخوند،  وعدة شلیک «تاماهاوک» به خاک ایران می‌دهد!   ولی زوزه‌های لندن و واشنگتن و عربدة جیره‌خواران جمکرانی‌شان،  نمی‌تواند تلخی فروپاشی پروژة «هلال شیعی» را از کام‌شان بزداید. پروژه‌ای که در دامان پر مهر محفل مادلن البرایت و دربار انگلستان ساخته و پرداخته شد و جنگ‌های بی‌پایان قومی و مذهبی را به تروریست‌های دو سوی آتلانتیک نوید می‌داد.