جمعه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۸

سحرسوزان!



مخالفت الیزابت دوم با خروج بدون توافق بریتانیا از اتحادیة اروپا،  به برکناری جان بولتون، ‌مشاور امنیتی رئیس‌جمهور ایالات متحد و سفر فدریکا موگرینی به کوبا انجامید.  به این ترتیب سه سناریوی سرشار از نبوغ آتلانتیست‌ها برای جنگ‌افروزی و بحران‌سازی در اروپا، آمریکای لاتین و خاورمیانه نقش برآب شد!

سناریوی اول این بود که خروج آمریکا از توافق هسته‌ای،  به خروج عنترهای شیعی‌اش از توافق مذکور منجر خواهد شد،  و به این ترتیب واشنگتن می‌تواند از طریق چین،  نئاندرتال‌ها را به سلاح هسته‌ای مجهز کند.   در سناریوی دوم قرار بود کوبا را در انزوا قرار دهند و دولت لائیک اینکشور را با دولتی دیندار و متدین جایگزین نمایند،  باشد تا کوبا هم عظمت گذشته را بازیافته،  به روسپی‌خانۀ یانکی‌ها تبدیل شود!  هدف سناریوی سوم نیز  بازگرداندن اروپای غربی به عظمت گذشته ـ  فاشیسم ـ  بود! 

در این راستا،  می‌بایست بوریس جانسون بر طبل «مذاکرات و مهلت جدید برای برکسیت» بکوبد،  و فرانسه با هر نوع مذاکره مخالفت نماید تا دولت جانسون بتواند بدون توافق از اتحادیه خارج شود.   به این ترتیب نه تنها انگلستان،‌  که اتحادیه اروپا هم در هرج‌ومرج فرو می‌رفت و می‌توانستیم شاهد رستاخیز فاشیست‌ها باشیم!     

بله از توهم خارج شوید!   در آمریکا و مناطق‌ نفوذش،  حتی در اروپای غربی هم،  «ملت‌ها» هیچ اهمیتی ندارند.   مهم این است که منافع تفنگ‌فروش‌ها و بانکداران و کهنه‌فروشان نیویورکی تأمین شود.   برای تأمین این منافع «الهی» تاکنون دو جنگ جهانی به راه افتاده و چندین «انقلاب» اسلامی و رنگی و مردمی و میدانی و غیره هم به عوام‌الناس حقنه شده.  و همانطور که در وبلاگ «گروه‌هفت‌ونفت» هم گفتیم سناریوی این لات بازی‌ها ابتدا درکشور  ایران به صحنه می‌آید.  چرا که به گواهی تاریخ معاصر،  «شیعی‌ها» نقش موش آزمایشگاه آتلانتیسم را بهتر از دیگران ایفا می‌کنند!

باری برخلاف دوران نورانی والری ژیسکار که نشست گروه 7  دکان فرنچ کانکشن را رونق فراوان داد و زمینة گسترش تروریسم و ملابازی را در ایران و ترکیه و پاکستان و افغانستان فراهم آورد،  و عراق را به طویلة شیعی‌ها تبدیل نمود،   اینبار،  نشست کذا با رسوائی و افتضاح و شکست توأم شد!   از اینرو صف منسجم فرنچ کانکشن که در این میعاد جهت فروپاشاندن اتحادیة اروپا ـ از طریق خروج بدون توافق انگلستان از این اتحادیه ـ  تشکیل شده بود، ‌ درهم ریخت!   مادر الیزابت ناچار شد به پیروی از رأی نمایندگان مجلس،  خروج بدون توافق را ممنوع کند و به این ترتیب زیرپای کازینونژاد،   بوریس جانسون و امانوئل مکرون یک پوست خربزة مرغوب گذاشت.

اینچنین بودکه وزرای دفاع و امورخارجۀ فرانسه شتابان به مسکو رفتند؛  ‌ فدریکا موگرینی هم دوان دوان خودش را به کوبا رساند؛‌   جان بولتون نیز به دلیل ناکامی در جنگ افروزی ـ فراهم آوردن زمینه خروج شیعی‌ها از توافق هسته‌ای ـ  بازنشسته شد،   و علی‌ روضه‌خوان و مقتدی صدر و بنیامین نتانیاهو سخت در خماری فرو اُفتادند.  برای جبران این مصائب قرار شد به بساط حسن‌کچل شیعی‌ها که ویراست «تراژیک» داستان حسن کچل خودمان است چند لایۀ نوین افزوده شود تا مم‌جواد ظریف و حسن فوتبال بتوانند در مراسم روضه و زوزه برای پرسوناژ موهوم حسین عین،‌  برای «سربازآمریکائی و منافع آمریکا» سینه بزنند!

بله،   وزیر امورخارجه و رئیس قوه مجریۀ حکومت شیعی‌ها که 40 سال است عرعر «نه سازش،  نه تسلیم،  نبرد با آمریکا» سر می‌دهد،   و به بهانة این نبرد رسانه‌ای دست به شکنجه و قتل و اخراج میلیون‌ها ایرانی زده‌،  در کمال وقاحت ردای وکیل مدافع آمریکا بر تن کرده‌اند؛  تعجبی هم ندارد!   این حکومت پوشالی هم مانند سلف‌اش با حمایت آمریکا و رعایای اروپائی‌اش در ایران مستقر شده.   «اگر باورتان نمی‌شود از آن‌ها که دو سه خشتک بیش از من وشما پاره کرده‌اند بپرسید»؛   فراموش نکرده‌ایم که آریامهر هم پیوسته نگران منافع آمریکا بود!   به همین دلیل رادیوفردا از عبارت مضحک «جمهوری اسلامی» فاکتور گرفته و یک آخوند پدوفیل و برده‌فروش را به عنوان «رئیس‌جمهور ایران» به ما معرفی می‌کند:

«[...] رئیس‌جمهوری ایران [ با اشارۀ تلویحی] به برکناری جان بولتون،  مشاور امنیت‌ملی آمریکا [...] گفت:  آمریکائی‌ها باید بفهمند که جنگ‌طلبی و جنگ‌طلبان به نفع آن‌ها نیستند[...]»
منبع:‌  رادیوفردا،  ‌مورخ 11 سپتامبر 2019 

بله،  اگر می‌خواهید بدانید منافع آمریکا چیست و کجاست از عنتر شیعی‌اش بپرسید.  عنتر فداکار خوب فهمیده که جنگ‌طلبی دیگر به نفع لوتی‌‌اش نیست!   ولی در عمل نیز گذشت آن روزها که جنگ‌طلبی به نفع آمریکا تمام می‌شد؛ گذشت آن روزهای خوش که عنترها عربدۀ «جنگ،  جنگ تا پیروزی» سر می‌دادند.   این روزها جنگ‌افروزی منافع آمریکا را تهدید می‌کند!   و دقیقاً به همین دلیل است که مم‌جواد ظریف برای سلب مسئولیت از ارباب و پنهان کردن یهودستیزی‌اش،   تجاوز به خاک افغانستان را به حساب نتان‌یاهو گذاشته و برای ارتش متجاوز آمریکا پستان به تنور می‌چسباند:

«[...] ترامپ، آیا می‌دانستی که نتانیاهو ابزاری برای کشاندن آمریکا به باتلاق افغانستان بوده است؟ [...] شعار نتانیاهو از سال 1986 این بوده است:  تا آخرین سرباز آمریکائی خواهیم جنگید.»
منبع: ‌ توئیتر مم‌جواد،   وزیر امورخارجة شیعی‌ها

توگوئی ارتش آدمخوار آمریکا از بنیامین نتانیاهو فرمان می‌برد!  در هر حال،  اگر وزیر امورخارجۀ شیعی‌ها برای «سرباز آمریکائی» نگران نباشد،  برای سرباز ایرانی نگران باشد؟! بدون سرباز آمریکائی،  ‌ امثال مصدق و خمینی و علی روضه‌خوان و مم‌جواد و حسن فوتبال و شرکاء به شخصیت سیاسی تبدیل می‌شدند؟!   آلاف و اولوف و جاه و مقام این اوباش از برکت وجود «سرباز آمریکائی» است!  البته برایان هوک و پمپئو و دیگر مقامات دستگاه ترامپ تلاش می‌کنند مترسک شیعی‌شان را به مسکو بچسبانند تا از آمریکا سلب مسئولیت کرده باشند!   اما هنوز همۀ ایرانیان به آلزایمر جمعی مبتلا نشده‌اند؛  کور نیستند و می‌بینند چگونه سرنیزة سرباز آمریکائی در کشور عراق لات‌بازی «عاشورا» به راه انداخته.

دولت لائیک بعث در عراق چنین اجازه‌ای نمی‌داد،  به همین دلیل نیز لندن و واشنگتن در اینکشور «سلاح شیمیائی» کشف کرده بودند!   بله،   «دکان حسین در کربلا» اگر منفعتی برای مردم ایران و عراق نداشته،   برای محافل جنگ‌فروش غرب جز منفعت هیچ نبوده.  در تاریخ بشر مرگ‌پرستی و تقدیس و تخریب و دروغ همیشه منافع استعماری را تأمین کرده.

و در راستای تأمین همین منافع است که تنور انسان‌ستیز «حسین درکربلا»،  یعنی ناندانی اصلی آخوند شیعی این روزها اینقدر داغ شده.  چنین ادعا می‌شود که پرسوناژ حسین با همراهان و غلام و کنیز و کشتزار و طفل شیرخواره و شتر و شرکاء دست در دست هم به سوی کربلا شتافتند تا با «ظلم و ستم» یزید مبارزه کرده،  در این راه «شهید» ‌شوند!   و ایرانی‌ها،  به عنوان تنها ملتی که به متجاوز و اشغالگر احترام می‌گذارد،   موظف‌اند به این بساط حماقت و مرگ‌پرستی احترام گذارده،   هر سال برای ویراست تراژیک حسن‌کچل «بیابانی» معرکه بگیرند و بساط روضه و زوزه و عرعر پهن کنند.  دلیل هم روشن است؛‌  حسن کچل قصه‌ها،  تک و تنها و با دست خالی موفق شد با دختر پادشاه ازدواج کند؛  حسن کچل بیابانی با تکیه بر تاراج و تجاوز و جنایات پدر و پدربزرگش،  می‌خواست با سلطان در افتد،  شکست خورد و سرش را بریدند!   شیفتگی شیعی‌ها برای پدرپرستی و مرگ و شکست از توضیح بی‌نیاز است.   از اینرو هر سال بساط حماقت و ابتذال حسن‌کچل بیابانی در ایران گسترش هم ‌یافته.  و امسال از آنجا که دکان فرنچ کانکشن متزلزل شده بود،   آخوند علم الهدی برای تغذیة پاسدار اکبر نابغه بالای منبر رفت و یک لایه «جنگ فرسایشی» نیز به قصه حسن‌کچل بیابانی  افزود.   به این ترتیب اکبر نابغه توانست پدر کشتزار آخوند رئیسی را به دروغگوئی متهم کرده،  جهانیان را در جریان عاشورای «واقعی» قرار دهد!   باشد تا از این مفر ملت ایران،  در جستجوی «عاشورای واقعی» همچنان به تکرار دور باطل نفی و پدرپرستی تشویق شود.  و از آنجا که علاوه بر هیتلر سلام‌الله،   محفل «کارترـ برژینسکی» هم پشت دخل دکان عاشورا و نفی انسان نشسته،   توضیحات «علمی» پاسدار اکبر در مورد قصة کذا سخت به مذاق رادیوفردا شیرین آمده و آن را تحت عنوان،   «چرا نه به آیت‌الله خامنه‌ای و نظام ولایت فقیه پیام عاشوراست؟»  منتشر کرده!

بله قرار است همانطور که در سال 1357،   به شاه «نه» گفتند،   تا مشتی لات و آدمکش که دربار پهلوی سالیان دراز پروار و فربه‌شان کرده بود بر ملت ایران حاکم شوند،  و شاه و واشنگتن در جایگاه «مظلوم» لنگر اندازند،   اینک نیز پروفسور پاسدار اکبر توصیه می‌کند  به علی روضه‌خوان  «نه» بگوئید تا «شاه» برای شیخ پدوفیل و برده‌فروش حاشیة امن تأمین کند!   می‌دانیم که طبق «قانون اساسی مشروطه» ـ  این قانون ضدلائیسیته تحت نظارت لندن تنظیم شده ـ  وظیفة قانونی شاه،‌  پاسداری از اسلام و مذهب شیعه است.   به عبارت دیگر،   شاه ایران وظیفه دارد از ایران‌ستیزی و به ویژه از سرکوب زن ایرانی حمایت کند!   این مختصر را گفتیم تا مفهوم واقعی «قانون اساسی مشروطه» برای اهالی مرزپرگهر روشن‌تر شود!  حال برویم به سراغ «پیام عاشورا» که با گفتن نه به مترسک شیعی آمریکا «محقق» خواهد ‌شد.

«جونم براتون بگه»،   در اواخر قرن ششم میلادی ـ سال 595 ـ  یک عرب 20 ساله به نام محمد،  با یک بیوة 35 یا 40 ساله به نام خدیجه ازدواج می‌کند.  بر اساس روایات،  خدیجه متولد 550 ،  و محمد متولد 570 میلادی است.   می‌گویند حاصل این ازدواج سه پسر و چهار دختر بوده؛  پسرها همه درکودکی مرده‌اند و ... و فاطمة معروف که والدة حسن کچل بیابانی خودمان است،‌  در سال 604  یا 615 میلادی ـ  از یک زن 54 یا 64 ساله ـ  متولد شده! 

این موجود نیست درجهان را ‌در 9 سالگی به رختخواب علی عین پرتاب کرده‌اند تا پنج شکم   فرزند نیست در جهان،   از جمله حسن و حسین و زینب و غیره بزاید،   و 40 روز پس از مرگ پدر،  در 16 سالگی بمیرد و مدفنی هم نداشته باشد!   در نتیجه،  همه باید این دروغ شاخدار را بپذیرند که در قرن هفتم میلادی یک زن 65 ساله باردار شده و «فاطمه» را به دنیا آورده و فاطمه هم حسین را به دنیا آورده،   و ... و حسین با کنیز و غلام و غیره بر علیه «ظلم و ستم» یزید قیام کرده و «شهید» شده!   اینک پاسدار اکبر نابغه ضمن نکوهش تحریف «تاریخ»،‌   جهانیان را در جریان لحظه به لحظة این رخداد «تاریخی» و وراجی‌های خاله‌زنکی‌ای که پیرامون آن ساخته‌اند قرار داده و به شیعیان نشان داده که بی‌بی‌گوزک «واقعی» را چطور باید ساخت:

«[...] در واقع ‌نبرد از ساعت 9 صبح با تیراندازی سپاه عمرسعد آغاز شد و در ساعت حدود 4 بعد ازظهر با کشته شدن امام حسین پایان یافت[...] ‌بجای تحریف و جعل تاریخ،  به این نسل بگوئید که امام حسین حاضر به بیعت با سلطان ستمگر نشد[...]»
منبع:  رادیوفردا،‌  مورخ 10 سپتامبر 2019

اهالی مرز پرگهر؛  ‌امت همیشه درصحنه؛ ‌ موش‌های ممتاز آزمایشگاه آتلانتیسم؛  دروغ‌های علم‌الهدی را باور نکنید!  «حقایق کربلا» را از زبان پاسدار اکبر دانشمند بشنوید!   البته پاسدار اکبر مشخص نکرده ساعت زمستانی بوده یا تابستانی،  ولی توضیحات دقیق ایشان نکات تیره و تار این «رخداد تاریخی» را کاملاً روشن می‌کند!   همین روزهاست که هولیوود با تکیه بر تحقیقات «علمی» پاسدار اکبر،  یک فیلم مستند از مبارزات حسن کچل بیابانی بسازد و چند اسکار هم به آن اختصاص دهد.   بالاخره اگر واینشتاین نیست،   شبکة «جفری اپشتین» که هست!   مسلماً عکس رنگی حسن کچل بیابانی هم زینت‌بخش روی جلد تایم و اکونومیست و اکسپرس و ... خواهد شد!             

بله،   اینچنین است که مشتی دروغ و توهم و ابهام زیربنای کاخی از دروغ‌های دیگر می‌شود.  به عبارت دیگر،  علم‌الهدی یک تکه استخوان دندانگیر برای پاسدار اکبر پرتاب کرده تا ایشان بتوانند با سق زدن به آن،   هم جهانیان را با «راستگوئی و شرافت اخلاقی و وجدان و تاریخ» آشنا کنند،   هم ردای وکیل‌مدافع کارگران و زنان بر تن نمایند!   تنها اشکال مطالب سرشار از نبوغ پاسدار اکبر اینجاست که برای خودسوزی «سحر خدایاری»،   طرفدار تیم تاج،  اشک تمساح سرازیر نکرده!

ولی خوب شهبانوی هنرپرور سابق برای جبران این کمبود پای به میدان گذاشته‌ و «حقوق زن» در دوران پهلوی را به ما یادآوری کرده‌اند!   باید حضور ایشان هم بگوئیم هنوز ایرانیان به آلزایمر جمعی مبتلا نشده‌اند!   در دورن نورانی هویدا که درواز‌ه‌های تمدن بزرگ هم ظاهراً باز شده بود،   طبق مقررات دولت،  زن ایرانی بدون اجازة همسر حق خروج از کشور نداشت؛‌  حق نداشت برای فرزندش حساب بانکی بازکند؛  تعدد زوجات قانونی بود؛  تفکیک جنسیتی نیز در دبستان و دبیرستان و ... بخوبی به مورد اجراء در می‌آمد و دکان حسینه‌سازی بسیار رونق داشت.  از سوی دیگر،   طبق «قوانین نانوشته» در خیابان‌های تهران،  تهاجم لفظی و فیزیکی لات واوباش به زنان نادیده گرفته می‌شد.  چرا که پلیس آیرون‌ساید کور بود!  خلاصه مصلحت بعضی‌ها ایجاب می‌کرد تا زنانی که از «نعمت» توحش شرع و محدودیت‌های پدر و برادر و همسایه و ... محروم بودند،  دریابند که از توحش عرف ـ فرهنگ مردم ـ در امان نخواهند ماند؛   بهتر است در خیابان‌ها جولان ندهند در غیراینصورت اوباش نانخور دربار حقوق اجتماعی زن در نظام پهلوی را به آنان یادآوری می‌کنند!   از پدوفیلی مجاز و «شرعی» هم حرفی نمی‌زنیم و می‌رویم به سراغ اصل مطلب!  

شهبانوی مردمی که «نایب السلطنه» بودند،   بجای پذیرفتن مسئولیت نیابت سلطنت،  درکمال شهامت و رشادت،  روز 16ژانویه 1979 به همراه همسرشان از کشور گریختند و ایران را به دست لات و اوباش و کودتاچیان سپردند.   همان‌ها  که تحت نظارت یانکی‌ها،  توسط دربار پهلوی چاق و چله شده بودند.   گذشته از نظامیان وفادار به سلطنت که حاضر نشدند به صف اوباش ملحق شوند،  چند نسل ایرانیان نیز قربانی این جبونی و بی‌مسئولیتی شده‌اند.  و اینک شهبانو برای «درگذشت» سحر خدایاری ـ  مرگ ناشی از خودسوزی ـ ‌ اشک تمساح سرازیر کرده و آرزوهای زنان ایران را به «تماشای مسابقه فوتبال در استادیوم ورزشی» محدود کرده‌اند:

«درگذشت دختر آبی نماد سوختن آرزوهای نیمی از جمعیت ایران است.»
منبع:  رادیوپیام اسرائیل،  مورخ 12 سپتامبر 2019  

از «طنزپردازی» هادی خرسندی در مورد شرایط فجیع زن ایرانی و خودسوزی سحر خدایاری می‌گذریم،‌  ولی ابراز تأسف شهبانوی مردمی و هنرپرور از این فاجعه به مراتب بیرحمانه‌تر از «طنز» خرسندی در رادیوفرداست؛  چه باید گفت که شیعی‌‌جماعت هرگز «آدم» نمی‌شود!

فرح پهلوی،   نایب‌السلطنة مسئولیت‌گریزی که اینک در جایگاه دلپذیر اوپوزیسیون نشسته و برای ایرانیان اشک تمساح می‌ریزد،   40 سال است خارج از ایران زندگی می‌کند.  طی این مدت حتی یک‌بار «تعدد زوجات» را محکوم نکرده؛  به توحش و تحجر دین اسلام اشاره نداشته؛  آخوند پدوفیل و برده فروش و ایران‌ستیز را به زیرسئوال نبرده؛  از حقوق فردی و اجتماعی و «حق انتخاب آزاد» زن ایرانی،  خارج از قیمومت پدر و همسر و عرف دفاع نکرده!  با چنین سابقه‌ای اگر ایشان در کنار زن سرکوب شدۀ ایرانی نشسته،  فقط به این دلیل است که تلاش دارد فردیت زن ایرانی را در تمایلات گله ـ آرزوهای نیمی از جمعیت ایران  ـ  محو کند!  نیمی از جمعیت ایران طرفدار تیم تاج نیست!  ورای آن،   آرزوهای نیمی از جمعیت ایران تماشای مسابقه فوتبال هم نیست.  مگر خودسوزی سحر خدایاری به دلیل برآورده نشدن آرزوی‌اش بود؟!   خیر علیاحضرت!  خودسوزی سحر خدایاری در اعتراض به توحش و خشونت دینی است که زندگی انسانی ـ  غیرگوسفندی ـ  را برای ایرانیان غیرممکن کرده!  همان دینی که شما و حواریون‌تان وظیفه دارید از آن پاسداری کنید.