پنجشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۶

تروریسم، توحید، توجیه!





هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند
(فریدون مشیری)   
  
از قضای روزگار پس از انتشار خبر جانگداز فاصله گرفتن تشکل حماس از حکومت طویلة‌ مشروعه،  یک معدن ذغال سنگ  در استان گلستان منفجر شد و ...  کارگران و پیمان‌کاران زیرآوار ماندند!    

کارگران رفتنی‌اند؛  معدن ‌ماندنی!   انفجار این معدن،   بازتولید همان سناریوی انفجار ساختمان پلاسکوست!  پاشنه‌آهنی‌ها و برادران جرمانیائی‌‌شان،  «کارگران اعتصابی» را به رگبار گلوله می‌بستند؛  ‌ در کشورهای اشغال‌‌شدة عراق و افغانستان،  کارگرانی که برای دریافت دستمزد‌شان صف می‌بندند،   پیش از دریافت حقوق مورد «تهاجم تروریستی» قرار می‌گیرند،  و ...  و اما طویلة مشروعه به مراتب از یانکی‌ها و جرمانیائی‌ها «پیشرفته‌تر »است.   در این حکومت کارگران را «پیش از اعتراض» به عدم پرداخت دستمزدهای‌شان منفجر می‌کنند؛   مسئولیت انفجار را هم به حساب قربانیان می‌نویسد، ‌ و ضمن سرازیر کردن چند هزار لیتر اشک تمساح،   سه روز عزای عمومی اعلام می‌نمایند:

«[روز گذشته،  35 نفر ]‌در حادثه انفجار معدن زغال سنگ در استان گلستان [کشته شدند] تعداد زخمی‌ها مشخص نیست [...] برخی از این کارگران [شش‌ماه تا یک سال] حقوق معوقه دارند [...] منابع رسمی در مورد علت وقوع این حادثه اظهار نظری نکرده‌اند [...] در استان گلستان سه روز عزای عمومی اعلام شده[...]»
منابع:  بی‌بی‌سی و رادیوفردا،‌  مورخ 4 مه 2017 

به محض انتشار خبر این فاجعه،  هاشمی طبا، یکی از نامزدهای «شبه‌انتخابات» اعلام داشت، در دوران صدارت میرحسین موسوی،  پیشنهاد تهیة کلاه ایمنی برای کارگران معدن را داده بود ولی این پیشنهاد با مخالفت دولت روبرو شد:‌

«[...] هاشمی‌طبا [...]‌اظهار داشت [...] سال62  به دولت پیشنهاد کردکلاه ایمنی [...] برای معدن‌کاران تهیه شود که چون هزینه آن زیاد بود مورد قبول واقع نشد[...]»
همان منبع

 قابل توجه سبز‌الله و دیگر اوباش طویله مشروعه که از دوران نکبت‌بار میرحسین موسوی،‌  «عصر طلائی» ارائه می‌دهند!   البته طویلة مشروعه نه تنها در عرصة کشتار و سرکوب کارگران،  که در عرصة‌ وقاحت نیز گوی سبقت از اربابان‌اش ربوده؛  حداقل در ینگه دنیا و قارة اروپا،  برای هیتلر و گوبلز سمفونی نمی‌ساختند!

همزمان با سفر آنجلا مرکل به عربستان،‌   «تونی بلر»،  نخست‌وزیر سابق انگلستان و مسئول حملة نظامی به عراق،   طی مصاحبه با «سکای نیوز»، ‌ تهاجم نظامی به عراق بر مبنای دروغ‌ را «توجیه» کرد و بوق رسمی طویلة مشروعه هم به مناسبت «روز جهانی کارگر»،  بیانات ارباب‌اش را بی‌کم‌وکاست و در کمال «بی‌طرفی» بازتاباند:

«[...]‌ به ما اطلاعات اشتباه ارائه شد [...]‌ ولی اگر ما اجازه می‌دادیم صدام در قدرت باقی بماند مانند بشار اسد و یا رهبر کره شمالی به تهدیدی جدی علیه امنیت جهان تبدیل می‌شد[...]»
منبع: ایرنا،   مورخ اول مه 2017،  کد خبر: 82512669

می‌بینیم چگونه تروریست،   همچون پیامبران ادیان ابراهیمی برای خود مأموریت «جهانی» قائل می‌شود؛  همواره «برحق و برتر» است،   و به همین دلیل با عرصة «توجیه» ارتباطی ناگسستنی برقرار می‌کند.   تونی بلر هم به این «صفات نبوی» آراسته شده؛‌  جنایات دولت خود را نادیده می‌گیرد،   یا «موجه» می‌شمارد،   و در هر حال با مسائل پیش‌پاافتاده از قماش زندگی انسان‌ها،  وجدان‌بشری و محبت و انسانیت و نوعدوستی بیگانه است.   البته تونی بلر در این عرصة توحش تنها نمانده،  از «نعمت» همراهی و همدلی محفل «شیخ‌وشاه» برخوردار شده!         
           
چند روزی است که اعلیحضرت رضا شاه دوم،   از طریق مصاحبه و توئیتر و غیره،   مخالفت‌شان را با «دیکتاتوری» به جهانیان اعلام می‌دارند،   ولی هرگز از دیکتاتوری پهلوی انتقاد نمی‌کنند!  حکایت یک بام و دو هوا شده!   همه می‌باید بپذیرند که دیکتاتوری «نیک و بد» وجود دارد.   دیکتاتوری «بد»،   همان دیکتاتوری شیخ «هوچی» است؛  دیکتاتوری «خوب» هم دیکتاتوری شاه «کودتاچی!»   در حالی که دیکتاتوری ایندو در واقع دو روی سکة استعمار را نشان می‌دهد.

همچنانکه طی سدة اخیر شاهد بوده‌ایم،   برای گسترش منافع استعمار،   ملت ایران به طرق مختلف و با شعارهای عجیب‌وغریب،  از قماش ایران‌نوین و ایران اسلامی و ...  توسط غرب به سپر بلای آتلانتیسم در برابر مسکو تبدیل شده.   به همین دلیل نیز اعلیحضرت هرگز با زیربنای استبداد سیاسی که بر پایة «برتری» مرد بر زن استوار شده مخالفت نمی‌کنند،  و در این مسیر «تعدد زوجات» را به زیر سئوال نمی‌برند.   دلیل هم روشن است؛‌   محفل کودتاچی «شیخ‌وشاه» یک مجموعة خشونت‌طلب و «ضداجتماعی» است که روابط حقوقی معاصر را نفی می‌کند؛   با «وجدان و انسانیت» بیگانه است.   به همین دلیل رضاپهلوی از خشونت شیخ انتقاد می‌کند،  ولی خشونت پهلوی را نادیده می‌گیرد.   ایشان در اینمورد دقیقاً از شیخ‌ها پیروی می‌کنند،  و همانطور که حکومت شیخ برای تطهیر خود انگشت اتهام را به سوی «پهلوی‌ها» می‌گیرد،  ایشان هم کاسه‌وکوزه‌ها را سر «شیخ» می‌شکنند.  خلاصه بگوئیم،   این بساط دعوای زن‌وشوهرهاست که به رسانه‌ها کشیده.   پس اعلیحضرت را با همسر شرعی‌شان،  حکومت شیخک‌ها و شعارهای ‌خررنگ‌کن تنها می‌گذاریم و نگاهی می‌اندازیم به شاخ‌وشانه کشیدن وزیردفاع عربستان برای حکومت آخوند و در واقع برای ملت ایران.  از قضای روزگار این تهدیدات پس از سفر آنجلا مرکل به اینکشور صورت گرفته:

«[...] وزیر دفاع عربستان [...] تصریح کرد ریاض منتظر آمدن جنگ به درون عربستان نخواهد ماند و برای کشیده شدن نبرد به ایران تلاش می‌کند[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 3 مه 2017

همانطورکه در وبلاگ «لولو،  عنتر،  انتخابات» هم گفتیم،  ‌ موجودیت‌ محفل «شیخ‌وشاه» و منافع اربابان‌ غربی‌اش در گرو بحران و جنگ است.  هر چه دامنة بحران کاهش یابد،‌  این محفل استعماری بیشتر تضعیف می‌شود و قدرت سرکوب ملت ایران،  و در نتیجه دفاع از منافع اربابان‌اش را از دست می‌دهد.   در تأئید این موضع کافی است نیم‌نگاهی به تضعیف شدید حکومت طویلة مشروعه به دلیل کاهش دامنة «بحران هسته‌ای» بیاندازیم.  این حکومت به دلیل تزلزل شدید،   برای مراسم «انتخابات‌اش» به سیستم «پنج لولوئی» روی آورده.

 پنج لولو وظیفه دارند با یک «هولو»  ـ  حسن روحانی ـ  رقابت کنند!  و می‌دانیم که در طویلة مشروعه همه وکیل تسخیری و سخنگوی «مردم» هستند؛   از «خواست مردم» آگاهند وآن را  بر زبان می‌رانند و از همه مهمتر برای خود ‌مأموریت جهانی قائل‌اند!    به عنوان نمونه،   «میرسلیم»،  یکی از لولوهای معرکة‌ «تف‌سربالا»،   در نخستین وعظ و خطابه‌اش که از قضای روزگار با نخستین دور انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه تقارن زمانی داشت،  ‌ «مردم دنیا» را به زبان فرانسه مورد خطاب قرار داد،  و ترجمة هذیانات‌اش نیز در گویانیوز انتشار یافت:    

«[...] ‌می‌خواهم در این فرصت و از همین آغاز کار،   با مردم دنیا به طور مستقیم سخن بگویم [...] من از دیار مردمی بزرگ،   سرزمینی کهن و تمدنی فاخر با شما صحبت می‌کنم که در همه تاریخ پرافتخار خود مهد راستی و درستی بوده است[...]»
منبع: گویانیوز،  مورخ 23 آوریل سالجاری

مسلماً از اظهارات نامزد ریاست «جمهوری» طویلة مشروعه در مورد «گذشتة پرافتخار ایران» ـ  هر چند این گذشته هیچ ارتباطی با آداب و رسوم قبائل سامی قرن هفتم و پیروان جمکرانی‌اش ندارد ـ   آنهم به زبان فرانسه باید نتیجه بگیریم که میرسلیم،   هم «برنامة‌ اقتصادی و اجتماعی» مناسبی برای ایرانیان دارد،   هم «فرهنگ ایران» را می‌شناسد،   و از همه مهم‌تر مانند دیگر نخبگان عرصة‌ فقر فرهنگی «شیفتة ارباب» نیست!   یا به طور مثال وراجی اسحاق جهانگیری در ستایش دوران نکبت‌بار خمینی و موسوی و افتخار به «تحصیلات دانشگاهی‌اش» نشان می‌دهد که معاون حسن روحانی،   برنامة اقتصادی و اجتماعی مناسب «مردم ایران» آماده کرده،  و به هیچ عنوان «مدرک‌پرست» و ابله و مفلوک نیست و از همه مهم‌تر،  برای صیقل زدن ماتحت روح‌الله خمینی،  در این معرکة خررنگ‌کن شرکت نکرده!   به همچنین بازنشخوار بیانیة‌ کودتای سوم اسفند توسط قالیباف و توسل وی به شعارهای ابله فریب باراک اوباما و دونالد ترامپ به صراحت نشان می‌دهد که قالیباف،   نه تنها  در هوش و ذکاوت و شعور و خلاقیت تبلیغاتی گوی سبقت از دیگران ربوده،‌   که «درستکار» است و اهل تقلب و کپی‌زدن و این‌حرف‌ها نیست!   و اما «رئیسی»،  ‌ تنها لولوی دستاربند این مضحکه از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است!   

کشتزارش به میدان آمده و به زبان ارباب مصاحبه کرده،  و جهانیان این کنیزک‌ «دانشمند» را تحسین کرده‌اند.  پاسدار اکبر در محشرخری که «رقابت‌های انتخاباتی» طویله مشروعه به راه انداخته،   ‌به عنوان «مخالف رئیسی» قلمفرسائی کرده و تبدیل شده به وکیل مدافع امام هشتم شیعیان و فروشندة‌ لاشة‌ آخوند منتظری حرمسرادار:

«[...] از امام زمان برای تحمیل احمدی‌نژاد استفاده ابزاری کردند،  اینک از امام رضا و دختر پیامبر برای فردی هزینه می‌کنند که آیت‌الله منتظری به او گفت:  این "قتل‌عام" شما آبروی اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی را برده و از شما به عنوان "جنایتکاران تاریخ" یاد خواهد شد[...]»
منبع:  گویانیوز،   مورخ 4 مه 2017

بله،  اهداف پاسدار اکبر را «درست» درک کنیم.   ایشان به زبان‌بی‌زبانی می‌گویند،  پیش از آخوند رئیسی «قتل‌عامی» در کار نبوده!   خلاصه، ‌ در حکومت کودتائی 22 بهمن 1357،  فقط داماد علم‌الهدی عامل «قتل‌عام» بوده؛   شیخ مهدی بازرگان،   اکبر هاشمی،‌  میرسلیم،   جلائی‌پور،  موسوی،   و دیگر تفاله‌های حکومت خیابانی «جنایتکار» نیستند!   و بر اساس پروپاگاند تولید چاهک سازمان سیا،  اسلام خوب است؛‌   بعضی مسلمانان از جمله رئیسی چهرة منور این ‌اسلام را مخدوش کرده‌اند!   پاسدار اکبر هم برای دفاع از این همین اسلام نیست درجهان علم مخالفت با آخوند رئیسی به دست گرفته!    و اما شخص رئیسی، که تولیت آستان‌قدس ـ  ارث پدری بریتانیا ـ  را برعهده دارد و مالیات به دولت نمی‌دهد،  ضمن کوفتن بر طبل «مردم»،   به شدت از عدم پرداخت مالیات‌ها انتقاد به عمل می‌آورد و ... و جالب اینجاست که همزمان با بساط «مردم‌پرستی» حضرات،   چند میهمانی مختلط هم مورد تهاجم شهربانی آیرون‌ساید قرار گرفته،  و هیچیک از این طرفداران «مردم» به وحشی‌گری‌های شهربانی اعتراض نکرده!

به عبارت دیگر،   همانطور که در ادبیات فاشیست‌ها دیکتاتوری «نسبیت» یافته و به نیک و بد تقسیم شده،‌   «مردم ایران» هم نسبیت دارند.  مردمی که جشن می‌گیرند و میهمانی مختلط برگزار می‌کنند و زندگی غیرآخوندی دارند،  مردم مطلوب «سگ‌های سخنگوی آتلانتیسم» نیستند.   روشن‌تر بگوئیم،   زمانیکه این انسان‌نمایان از «مردم» سخن به میان می‌آورند،  معلوم نیست کدام «مردم» مد نظرشان است!  برای اینان مردم به دو دسته تقسیم شده‌اند،   مردم خوب و «نیست‌درجهان»  که بر اساس باد شکم آخوند و پروپاگاند سازمان سیا،  در قرن هفتم میلادی،   و ‌در صحرای عربستان سکونت بی‌بی‌گوزکی دارند،   و «مردم بد!»   در این میانه ملت ایران که موجودیت مادی دارد و در هزارة سوم در کشور ایران زندگی می‌کند از انواع «مردم بد» به شمار می‌رود!   چرا که،    زندگی این مردم برای مقامات طویلة مشروعه دردسرساز است!   این مردم به ‌کار، ‌ شرایط مناسب کار،  مسکن،  آموزش،   بهداشت،  و ... و خصوصاً آزادی‌های فردی و اجتماعی نیاز دارد و این نیازهای انسانی با منافع اربابان حکومت زال‌ممد در تضاد قرار می‌گیرد.   و زمانیکه ملت ایران چنین درخواست‌هائی داشته باشد حضرات نگران «امنیت جهان» می‌شوند چرا که منافع استعماری‌شان به خطر می‌افتد.   به همین دلیل قلادة «سگ‌های وفادارشان» را می‌گشایند تا بازار «جهاد و انقلاب و جنبش‌های مردمی» رونق‌گیرد!   بوق‌های‌شان هم  ـ  همانطورکه در مورد روح‌الله خمینی شاهد بودیم ـ  از این «سگ‌های وفادار» تصویر «رهبر آزادی‌خواه و ضدامپریالیست» و غیره ارائه می‌دهد.  

این روند استعماری که با سانسور کلیات سعدی در دوران پهلوی اول آغاز شد،‌   طی سدة اخیر با ترور و سرکوب نویسندگان و شاعران و تهاجم به دفاتر روزنامه‌ها تلاش کرده تا «قلم و زبان» را در خدمت «خشونت» قرار دهد،   و «انسان» را به ضدانسان یا انسان نسبی ـ  مداح و هتاک  ـ  تبدیل کند.  در راستای همین روند استعماری  ـ  سیاست یک بام و دو هوا ـ  که شامل «دیکتاتوری» شده و از خشونت پهلوی «تصویر دلپذیر» ارائه می‌دهد،   روح الله خمینی هم به منبع الهام خلاقیت هنری تبدیل شده!  تعجبی هم ندارد؛‌ در واقع جهت تلطیف چهرة‌ کریه روح‌الله خمینی اوباش جمکران به شاهین فرهت روی آورده‌اند.

ایشان،   برای محمدصاد و امام هشتم،   پرسوناژهای بی‌بی‌گوزکی جمکرانی‌ها سمفونی ساخته‌اند،   و اینک نیز آن طور که فارس‌نیوز ادعا می‌کند،   با «محوریت شخصیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خمینی» یک سمفونی نذر حاج روح‌الله کرده‌اند!  به عبارت دیگر «خلاقیت هنری» مستر فرهت از محدودة‌ توحش  ـ  عرصة تعصبات و تعلقات جمع ـ  فراتر نمی‌رود!   البته ساختن سمفونی برای پرسوناژ بی‌بی‌گوزکی جمکران با ساختن سمفونی برای خمینی جنایتکار تفاوت دارد!   خمینی مانند دیگر آخوندهای پروار شده توسط دربار پهلوی‌،   یک موجود وحشی،   بی‌فرهنگ و ضداجتماعی بود که در کارنامه‌اش جز تخریب ایران و سرکوب و کشتار ایرانیان هیچ نمی‌بینیم.  این جانور وحشی با موسیقی ارتباطی نمی‌تواند داشته باشد.  هر چند حکومت ملایان با توسل به فرهت،‌ می‌خواهد این «ارتباط» نیست‌درجهان را برقرار نماید،  و از طریق سمفونی چهرة کریه یک جنایتکار جیره‌خوار غرب را بزک کند!   ولی شاهین فرهت با این مسائل پیش‌پاافتاده کاری ندارد؛‌    ایشان «مکتبی» هستند و «به فرموده» سمفونی می‌سازند.   شاهین فرهت؛  هنرمندی است که خلاقیت هنری‌اش را در خدمت حکومت «تاراج و جنایت به نام خدا» قرار داده و با الهام از شخصیت برجستة‌ خمینی اثری آفریده که توسط ارکستر سمفونیک اوکراین ضبط شده و خلاصه با این سمفونی دو کودتای فاشیست‌های طرفدار هیتلر را به یکدیگر وصل کرده.   قرار است این اثر «وحدت آفرین» که پلی است میان کودتاهای سوم اسفند تهران و کی‌یف،   در تالار رودکی تهران ـ  به دلیل کفر آلود بودن نام رودکی،   این تالار را وحدت نام نهاده‌اند ـ  اجرا شود:

«[...] ارکستر سمفونیک تهران به رهبری شهرداد روحانی [...] سمفونی روح‌الله ساخته شاهین فرهت را در تالار وحدت تهران اجرا می‌کند [...] فرهت در این سمفونی بی‌کلام ابعاد و چهره بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را با زبان موسیقیائی بیان کرده است[...]»
منبع:  فارس،   مورخ 2 مه 2017

نمی‌دانستیم سمفونی با کلام هم وجود دارد!   در هر حال «سمفونی بی‌کلام»،  مسلماً برای بیان چهرة روح‌الله مناسب‌ است!   چرا که،   زبان از بیان «چهرة» ایشان قاصر می‌ماند!  روح‌الله هم زیبا بود،   هم خوش ادا،  هم خوش زبان،  و هم خوش نوا!    فقط معلوم نیست چرا تا این حد منفور ایرانیان شده؟!  ولی مشخص نشده که «چهرة بنیانگزار جمهوری اسلامی» که قرار است با این سمفونی به نمایش درآید،   همان چهره‌ای است که بی‌بی‌سی در ماه رویت کرده بود،  یا چهرة ایشان است پس از انصراف آمریکا از تداوم جنگ استعماری با عراق!   شاید هم چهرة «آب‌چکان و معطر» روح‌الله باشد پس از عقب‌نشینی حماس از سنگر «نابودی اسرائیل!»   بعضی‌ها می‌گویند سازمان کذا پس از به رسمیت شناختن مرزهای اسرائیل در سال 1967،  ‌ چهرة رهبر «جهان اسلام» را حسابی مخدوش کرده،  سیفون را هم نکشیده!   


دوشنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۹۶

عنتر، لولو، انتخابات!




پس از ترور مرزبانان ایرانی در «میرجاوه»،   رئیس ایرانی شبکة «جم» نیز در استانبول ترور شد.  10 مرزبان ایرانی از داخل خاک پاکستان هدف قرار گرفتند؛   رئیس دولت تف و تکفیر برای پاکستانی‌ها «نامه» نوشت؛   رهبر طویلة مشروعه هم در سنگر «خفقان» لنگر انداخت! سپس اتحادیة اروپا پس از دو هفته،   سکوت خود را شکست و رسماً اعلام داشت که نتایج رفراندوم ترکیه را به رسمیت می‌شناسد!   اینجا بودکه نسیم دلنواز «ترور» از طویلة «پاک‌ها» به مشام «ترکیه» رسید؛    سلطان رجب «50 درصدی» جان تازه یافت و شبکة‌ «ویکی‌پدیا» را مسدود کرد؛   سپس اتحادیة اروپا از خاک برخاست  و طی 15 دقیقه،   در مورد مذاکرات «برکسیت» با لندن به اجماع رسید؛   فریاد مظلوم‌نمائی مادر ترزا نیز به آسمان رفت.  چند ساعت بعد،   در یکی از محله‌های تیتیش‌مامانی و اروپائی استانبول،   «سعید کریمیان» و شریک‌اش،  یک تبعة «بریتانیائی ـ کویتی» توسط «افراد ناشناس» به قتل می‌رسند!

به گزارش فیگارو،‌   قاتلان با یک جیپ راه را بر اتومبیل «کریمیان» می‌بندند ‌و سرنشینانش را هدف قرار می‌دهند.   سپس از محل جنایت می‌گریزند و جیپ کذا را هم به آتش می‌کشند! با توجه به اوضاع ترکیه و به ویژه وضعیت شهر استانبول،   عجیب است که شب یکشنبه در محله‌ای که منطقاً حضور پلیس محسوس‌تر از دیگر محله‌هاست،‌  چنین عملیاتی صورت می‌گیرد و تروریست‌ها موفق می‌شوند از محل جنایت بگریزند،    بدون اینکه کسی مزاحم‌شان شود!   جیپ «عاریتی» را هم به آتش می‌کشند و بعد ناپدید می‌‌شوند!   البته می‌توان حدس زد که این قماش عملیات «هولیوودی» در چه سازمان‌هائی برنامه‌ریزی شده و با توجه به عضویت ترکیه در سازمان آدمخوار ناتو،‌   مشکل می‌توان پذیرفت که جنایتکاران آنطور که ادعا می‌شود «ناشناس» باشند!   همچنین تقارن این جنایت با ظهور «حکمت‌یار» و آزاد شدن اموال «حزب اسلامی» توسط بانک‌های ترکیه نشان می‌دهد که نوکران «سنی‌مسلک» غرب در عربستان و پاکستان و ترکیه،  ‌ خود را برای جنگ علیه «ایران شیعی» آماده می‌کنند!   و اشتباه نکنیم،   هدف از این جنگ ایجاد «وحدت کلمه» به نفع حکومت توحش «شیخ»،‌   و تثبیت محفل استعماری «شیخ‌وشاه» در ایران است.   همان سناریوئی که قرار بود آمریکا با احمدی‌نژاد به اجرا درآورد،  و اینبار قرار شده نوکران سنی آمریکا با حکومت جمکران دست در دست هم ملت‌ها را به کام جنگ بیاندازند تا حکومت‌های دست‌نشانده و فرسوده،   به ویژه حکومت جمکران را تقویت کنند.  حکومتی که به دلیل الزام جهت رعایت روند حقوقی  ـ  توافق جامع هسته‌ای  ـ  به شدت متزلزل شده،   و اینک از سناریوی «تک لولوئی» به سناریوی «چند لولوئی» روی آورده!

 به یاد داریم که در دوران گذشته،   نقش لولو را «ناطق نوری» ایفا ‌کرد تا ملاممد گوبلز با بیش از «70 درصد آراء» بتواند بساط لشکرکشی خیابانی و سیاسی کردن دانشگاه را هر چه بیشتر رونق دهد و کودتای  «18 تیر» را به ثمر برساند.   خوشبختانه گوبلز اردکان در اجرای این سناریو ناکام ماند.   سپس احمدی نژاد «لولو» شد و در برابر رفسنجانی و کروبی نشست و به پیروزی رسید!  پس از پیروزی «لولو»،   هم جنگ افروزی شکست خورد،  هم کودتای سایمون گس! و لولو ناچار شد 4 سال دیگر هم بماند!   ولی پس از توافق هسته‌ای،  دیگر بساط «تف سربالای مردمی»،  تک  لولوئی نمی‌تواند باشد؛‌   «چند لولوئی» شده!   یک لولوی «آخوند»،  و 4  لولوی «لات» به عنوان نامزدهای انتخابات ریاست «جمهوری»،   دست در دست مقام معظم و فرماندة سپاه می‌باید به عنوان مخالفان رسانه‌ای حسن روحانی زمینة مناسبی فراهم آورند تا «مردم» در برابر صندوق‌های مارگیری صف بکشند و برای حکومت «تاراج و جنایت به نام خدا» مشروعیت خیابانی تأمین کنند.  برندة محتمل این مسابقات،  حسن روحانی هم «راه هاشمی» را ادامه خواهد داد:

«[...] حسن روحانی [...] تصریح کرد [...] امروز باید راه هاشمی را ادامه دهیم.  ما مسیر عدالت و اعتدال واصلاحات را رها نخواهیم کرد[...]»   
منبع:  فرارو،  مورخ 29 آوریل 2017 کدخبر: 313964

و راه کذا،  همانطور که شاهد بودیم،‌   از «ترور و تاراج» در داخل،  ترور مخالفان سیاسی در خارج،  و حمایت از «تروریسم در قفقاز» فراتر نمی‌رفت.   به همین دلیل نیز همزمان با سالگرد شهادت هیتلر سلام‌الله،   دونالد ترامپ و حسن خمینی و علی خامنه‌ای بالای منبر رفتند.    اولی در مورد دستاوردهای عظیم دوران 100 روزه‌اش لاف فراوان زد و از خودش حسابی تعریف کرد!

گاهگاهی هم که می‌گوزید جای چَه ـ چَهِه

بابت خوشبوئی‌اش خیر سرش اصرار داشت
(هادی خرسندی)

البته کازینونژاد،   طی این مدت جز «عقب‌نشینی» هیچ دستاوردی  نداشته،   ولی اهمیتی ندارد.  ‌ مهم این است که ادعا می‌کند «موفق‌ترین» بوده.   سپس حسن خمینی بالای منبر رفت و جفنگیات «شهید» اکبر رفسنجانی را با «تاریخ» در ترادف قرار داد و از هوش و فراست و «شرافت» وی  بی‌بی‌گوزک مفصلی سر هم نمود که در بوق رسمی طویلة مشروعه انتشار یافت.  گذشته از تخم و ترکة رفسنجانی،   شخصیت‌های برجسته‌ای نظیر بهزاد نبوی، رفیق‌دوست،  و دیگر تروریست‌های سرشناس نوچة سردار سازندگی نیز پای منبر حسن خمینی نشسته بودند.   البته به حضور «فائزه» در این جمع نخبگان اشاره نشده، ‌ چرا که همه باید «باور» کنند که او هم مانند کشتزار تقی رحمانی و دیگر کنیزالاسلام‌های جمکرانی در اسارت «یزید» خون می‌گرید!  آنهم یزیدی که به دلیل افلاس اربابان‌اش در لندن و واشنگتن این روزها دم به دقیقه بالای منبر می‌دود و پیامدهای توافق جامع هسته‌ای را نفی می‌کند:  

«[...] بعضی می‌گویند [...] وقتی ما آمدیم مسئولیت پیدا کردیم،  توانستیم سایه جنگ را از سر کشور رفع کنیم [...] این حرف‌ها درست نیست [...] واقعیت آن است که در تمامی سال‌های متمادی،  حضور ملت در صحنه،  موجب رفع سایه جنگ و تعرض از سر ایران شده است[...]»
منبع:  رادیوفردا،‌  مورخ 30 آوریل2017

همانطور که می‌بینیم،   به سنت لات‌ها،   علی خامنه‌ای به ضمائر مبهم ـ  برخی و بعضی ـ  متوسل می‌شود تا مخاطب را در ابهام قرار دهد.   به این ترتیب هیچکس نمی‌تواند بگوید خامنه‌ای مشخصاً از کدام فرد یا افراد سخن به میان آورده!   بله،   مقام معظم مانند دیگر «خودشیفتگان» حاضر نیست «مسئولیت» سخنان‌اش را برعهده گیرد.  همچنین مانند دیگر همپالکی‌های‌اش،   ‌قیاس به نفس کرده و مخاطب را ابله انگاشته،   از اینرو آشکارا دروغ می‌گوید؛   ادعا دارد که «حضور مردم» مانع جنگ شده!  و از این جفنگیات می‌باید چند نتیجه بگیریم.

نخست اینکه در دوران خمینی از آنجا که «مردم» حضور نداشتند،  جنگ به راه افتاده بود.   و باز هم از آنجا که مردم حضور نداشتند،   خمینی زوزه می‌کشید،   «اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما ایستاده‌ایم!»   همچنین می‌باید نتیجه بگیریم آنزمان که خامنه‌ای را در سازمان ملل بالای منبر فرستادند تا بگوید «ما به نام خدا انقلاب کردیم،  و برای خدا می‌جنگیم» حتماً مردم حضور نداشته‌اند،  به همین دلیل ایشان می‌خواستند بجنگند!

بله،   برخلاف ادعای سگ‌های سخنگوی آتلانتیسم،   از جمله مقام معظم «ولی فقیه»،  واقعیت این است که یکجانبه‌گرائی به تحریم‌ اقتصادی و سپس به کودتا یا جنگ منتهی می‌شود!  پس از جنگ دوم جهانی،   محمد مصدق با به راه انداختن خیمه‌شب‌بازی «ملی کردن نفت» زمینة تحریم اقتصادی ملت ایران و سپس کودتای 28 مرداد 1332 را فراهم آورد.   در دوران نکبت‌بار خمینی نیز،   اشغال سفارت آمریکا به تحریم اقتصادی و سپس به جنگ منجر شد و ... و غنی‌سازی اورانیوم که با حمایت زیرجلکی آمریکا و انگلستان و چین صورت می‌گرفت ـ  وبلاگ آوریل و اجماع ـ  و زمینة تحریم ملت ایران،   و در نتیجه پیشرفت سگ‌های وفادار کدخدا از جمله علی خامنه‌ای را فراهم می‌آورد،  جز تحمیل جنگ بر ملت ایران هدفی نداشت.   و باز هم بگوئیم،   اگر فشار روسیه در کار نمی‌آمد، ‌ آمریکا و سگ‌های شیرین‌سخن‌اش تا حال ایران را به عراق دوم تبدیل کرده بودند.  چرا که همة تجهیزات لازم برای جنگ را نیز «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» به چند برابر قیمت از اربابان آمریکائی‌اش ابتیاع کرده بود و بازار گروگان‌گیری در خلیج‌فارس هر روز رونق بیشتری می‌گرفت.   

ولی در خجسته میعاد 6 آوریل 2017،   ناپدید شدن ده‌ها فروند موشک‌ «تاماهاوک» که گویا به سوی «الشعیرات» شلیک شده بود،  ‌ کاسه و کوزة حضرات را بر هم زد و ... و مادر ترزا  ناچار شد «برکسیت» را به حال تعلیق درآورد تا با اعمال نفوذ در انتخابات فرانسه،  شاید بتواند دامنة جیب‌بری و باج‌گیری از اتحادیة اروپا را مطابق میل کارفرمایان‌اش سازماندهی کند.  در همین گیرودار فرماندة‌ هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادعا می‌کند،  اگر تهدید جنگ از سر ایرانیان دور شده فقط به دلیل «تجهیزات» پیشرفتة‌ سپاه است:          

«[...]‌این بحث که برجام سایه جنگ را دور کرد،  یک دروغ است [...] آن‌چه مانع جنگ شده،  پیشرفت دفاعی ایران است [...] ‌می‌گویند اگر ایران با غرب توافق نکند ممکن است جنگ رخ دهد.   قبل از برجام این را در گوش مسئولین می‌کردند.   بعد از آن هم برخی مسئولین می‌گفتند برجام سایه جنگ را از سر ملت دور کرد [...]‌ این دروغ است.  این توهین است[...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 27 آوریل سالجاری 

بله،  واقعیت «دروغ است،  توهین است»،  ولی مزخرفات شاخدار فرماندة‌ سپاه طویلة  مشروعه،  به هیچ عنوان دروغ نیست!  بر اساس این اظهارات «صحیح و درست و مستدل» مشتی لات‌ولوت با توپ و تفنگ زنگ‌زده‌ای که از خود آمریکائی‌ها گرفته‌اند،  ارتش آمریکا را از حمله به ایران منصرف کرده‌اند!  به این می‌گویند «واقعیت»،   ویراست لات‌الله.  همچنین «واقعیت» از زبان علی خامنه‌ای نیز شنیدنی است؛   «حضور مردم» عامل بازدارندة جنگ!    فقط معلوم نیست کدامیک از ایندو بیش از دیگری «راست» می‌گوید!   

شاید «حضور مردم» همان «پیشرفت دفاعی» باشد،  چرا که،  در لجنزار مطلق‌گرایان،   ابهام حاکم است؛‌   مرز مشخصی برای مفاهیم وجود ندارد.   از اینرو «توافق جامع هسته‌ای» با «تجهیزات نظامی» در ترادف قرار گرفته،   و استدلال جای خود را به «ادعا» ‌سپرده:  

«[...] این فرمانده سپاه پاسداران در ادامه افزود: [...] ما بعد از جنگ این همه تلاش کردیم و تسلیحات تولید کردیم [...] ‌بعد بگویند سایه جنگ را برجام از سر ملت دور کرد.  این حرف غلطی است [...]‌»
همان منبع

همانطورکه می‌بینیم،  آخوند با تکیه بر «حضور مردم» واقعیات را نفی می‌کند،   فرماندة سپاه ملایان هم با تکیه بر تولید تسلیحات نظامی.  و بگذریم از اینکه،   تسلیحات کذا  از منظر استراتژیک و بازدارندگی نظامی اصولاً پشیزی نمی‌ارزد؛  اظهارات خامنه‌ای و فرماندة سپاه سلیقه‌ای،  عوام‌پسند و نهایت امر «غیرحقوقی» است.   البته تعجبی هم ندارد؛   در حکومت اسلامی،  هیچ جایگاهی برای «روابط حقوقی معاصر» ـ  روابط دوسویه و غیرایدئولوژیک ـ  پیش‌بینی نشده؛  حکومت پوپولیست آخوند،  چون دیگر نمونه‌های پوپولیسم،   حقوق برابر را نفی می‌کند و در مسیر «یک بام و دو هوا» گام برمی‌دارد.

به عنوان نمونه کافی است به تصویر فراخوان علی خامنه‌ای برای «شرکت در انتخابات» بنگریم!   نشیمنگاه مقام معظم را بیش از یک‌متر از نشیمنگاه دیگران بالاتر گذاشته‌اند!   خامنه‌ای رهبر حکومتی است که جامعة مختلط را نفی می‌کند،   حق انتخاب آزاد انسان‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد و با تعدد زوجات و برده‌داری و پدوفیلی هم هیچ مخالفتی ندارد.   ولی همین خامنه‌ای که احکام الهی را از صحرای عربستان در قرن هفتم میلادی آورده و می‌خواهد با آن  بر ملت ایران حکومت کند،   از «مردم» می‌خواهد در «انتخابات» چنین حکومتی شرکت داشته باشند!      

در این مضحکه،  یک لولوی «آخوند» و 4  لولوی «لات» زمینة مناسبی فراهم خواهند آورد تا «مردم» در برابر صندوق‌های مارگیری تجمع کنند و برای حکومتی که «به نام خدا» ایرانیان را تاراج و سرکوب می‌کند،   ‌و پدوفیلی و تعدد زوجات و برده‌داری را رسمیت بخشیده،‌ مشروعیت «خیابانی» تأمین نمایند.    به این ترتیب بوق‌های مک‌کارتی در ینگه‌دنیا می‌توانند جار بزنند که مرده‌ریگ دستگاه آلمان نازی هنوز در کشور ایران «خریدار» دارد و پس از یکصد‌سال،   «ایرانیان» هنوز خود را مدیون  «خدمات» کلنل آیرون‌ساید می‌دانند!   

حال که به کلنل آیرون‌ساید رسیدیم،   بد نیست یادی هم از اطریش،  ‌ زادگاه «هیتلر» سلام‌الله،  پرسوناژ محبوب آنگلوساکسون‌ها بکنیم.  اطریش کشوری است که رئیس‌جمهورش «حجاب‌پرست» از آب درآمده!    بله،  گویا یک «زن محجبه» در بلاد اطریش مورد تهاجم قرار گرفته و رئیس‌جمهور اطریش در اعتراض به اینعمل،   و برای همدردی با قربانی خشونت فرموده‌اند «همه زنان حجاب بر سر کنند!»   روزنامة ایندیپندنت هم که روزگاری،   «اسامه بن‌لادن» را خادم صلح معرفی می‌کرد،   اظهارات «خردمندانة‌» رئیس‌جمهور اطریش را در بوق گذاشته و دلیل هم روشن است.   کارفرمایان ایندیپندنت در لجنزار یکدست و فاقد مرز «مطلق‌گرائی» دست وپا می‌زنند،   در نتیجه،   از «تخریب انسان» در هر صورتی که باشد استقبال خواهند کرد و بیانات رئیس‌جمهور اطریش هم در مسیر نازنازی «تخریب انسان» قرار گرفته.

برای پی بردن به ابعاد تخریبی این اظهارات کافی است یک مرحلة منطقی آن را به پیش رانیم. رئیس جمهور اطریش،   برای همدردی با آن زن محجبه،   می‌خواهد زنان اطریش«محجبه» شوند و لائیسیته و جمهور را  نفی کنند!  حال اگر این زن محجبه را به قتل می‌رساندند،  یا مورد تجاوز جنسی قرار می‌دادند،   یا به صورتش اسید می‌پاشیدند یا گوش و دست و پایش را قطع می‌کردند،   رئیس‌جمهور «باذکاوت» اطریش چه واکنشی نشان می‌دادند؟!  حتماً از همه زنان می‌خواستند به صورت‌شان اسید بپاشند،  یا اعضای بدن‌شان را قطع کنند و ... و اینجاست که می‌بینیم واکنش رئیس‌جمهور اطریش به نقض حقوق آن زن محجبه،  با چه ترفندی نهایت امر به گسترش خشونت و «خودتخریبی» منجر می‌شود.    خلاصه بگوئیم بیانات رئیس‌جمهور اطریش «عوام‌پسند،   مبهم، ‌ ضداجتماعی و انسان‌ستیز» و ضد دمکراتیک است.   و این ویژگی‌ها را در «ادبیات» و کلام همة فاشیست‌ها می‌توان مشاهده کرد.   به عنوان نمونه وقتی علی خامنه‌ای می‌گوید،  «حضور مردم تهدید جنگ را برطرف کرد»،   دقیقاً به همین ادبیات ابله‌پسند متوسل ‌شده.   چرا که «حضور مردم» از یک‌سو عبارتی است «مبهم» که تعریف مشخصی ندارد،   و از سوی دیگر،   عامل «بازدارنده» نمی‌تواند باشد!  آنچه سایة جنگ را از سر ملت ایران دور کرد،  بر خلاف مزخرفات اینان توافق جامع هسته‌ای بود که به دلیل فشار مسکو بر اربابان حکومت اسلامی به دست آمده!   

در واقع اگر روسیه قدرت اعمال فشار نمی‌داشت،   در همان اوائل دوران نکبت‌بار احمدی‌نژاد،  آمریکا و متحدان‌اش کشور ایران را به عراق دوم تبدیل کرده بودند!   تهاجم نظامی به 5 کشور «عراق،   افغانستان،  لیبی، سوریه و ایران» در دستور کار پنتاگون بود و اسناد و شواهد این «برنامه»،‌   سال‌هاست که در شبکة‌ مجازی در دسترس عموم قرار گرفته.  ولی خوب علی خامنه‌ای اجازه ندارد این مسائل را بر زبان آورد؛  چرا که در اینصورت می‌باید این واقعیت تلخ را نیز بپذیرد که اربابان‌اش در برابر فشار مسکو عقب‌نشینی کرده‌اند و ... و کنیزمطبخی حاضر است بمیرد و شکست ارباب را به چشم نبیند!

به همین دلیل است که مقامات جمکران،  به طرق مختلف تلاش می‌کنند «توافق جامع هسته‌ای» را از زمینة واقعی‌ تاریخی‌اش جدا کرده و  پیوند مستقیم آن را با دخالت استراتژیک مسکو در پرانتز بگذارند.