جمعه، بهمن ۲۴، ۱۳۹۳

پاپ و خانواده!






موهبتی است زیستن، آری  
در زادگاه شیخ ابودلقک کمانچه‌کش فوری
و شیخ ای دل،  ای دل تنبک‌تبار تنبوری
 [...] جائی که [...] برگزیدگان فکری ملت
وقتی که در کلاس اکابر حضور می‌یابند
 [...] می‌دانند
که ناتوانی از خواص تهی‌کیسه بودن ‌است،   نه نادانی
[...]
(فروغ‌ فرخزاد)

هم میهنان گرامی!   به ویژه در سالگرد مرگ مرموز فروغ فرخزاد،  «جوک سیاه» نگوئید که آمریکا رهبر جهان است،   و ‌با همة دولت‌ها هم «همکاری» می‌کند!  این است پایه و اساس  دکترین امنیت «ملی» آمریکا؛  خلاصه،  لات است و تناقض‌گوئی!  چگونه می‌توان همزمان با «نفی» حقوق قانونی دولت‌های دیگر،  ادعای «همکاری» با آنان داشت؟!  مسلماً یانکی‌ها نمی‌توانند به این پرسش منطقی پاسخ دهند.   سیاست‌ آنگلوساکسون‌ها طی سدة اخیر نشان می‌دهد که اینان جز «یکجانبه‌گرائی» هیچ نمی‌شناسند و از این منظر با آلمان نازی و آخوندهای محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» هیچ تفاوتی ندارند.           

شاید به همین دلیل در آستانة 36‌مین سالگرد کودتای آتلانتیست‌ها در ایران،   جت مافوق صوت «صاعقه 2 » به نیروی هوائی ارتش شیخ‌وشاه تحویل داده شده!   به این ترتیب،   زمینة مناسب‌ برای اجرای دکترین امنیتی یانکی‌ها ـ  گسترش تروریسم ـ  فراهم خواهد آمد.   پیش از ادامه مطلب،   یادآور شویم متن دکترین کذا در شبکة مجازی در دسترس عموم قرار دارد و ایریب،   بوق رسمی حکومت زال‌ممد نیز با احترام و افتخار فراوان ترجمة فارسی برتری‌طلبی ارباب‌اش را انتشار داده.   همچنین ولترنت،   مورخ  9 فوریه 2015،‌  در مطلبی تحت عنوان،  «اوباما دوباره مسلح می‌شود»،  در مورد این راهبرد «پیامبرگونه»،  مافیائی و ضداجتماعی توضیح داده.

آمریکا در کمال وقاحت «حق» یکجانبه‌گرائی برای خود قائل شده،   و همزمان به «همکاری با کشورهای دیگر» نیز اشاره می‌کند!   به عبارت دیگر،   راهبرد یانکی‌ها همان راهبرد برتری‌طلبانة آتلانتیسم است که به دو جنگ جهانی منجر شد،   و با تشکیل سازمان آدمخوار ناتو  ـ 4 آوریل 1949 ـ  در قالب حمایت بی‌قید و شرط از تروریسم اسلامی:   فدائیان اسلام، اخوان‌المسلمین،  القاعده،  طالبان،  جبهة النصره و ... و اخیراً داعش بروزکرده.   و جالب اینجاست که آتلانتیست‌ها ـ  اینان هر سال قطعنامة روسیه در مورد منع به ارزش گذاشتن نازیسم را وتو می‌کنند ـ   ادعای مبارزه با تروریسم هم دارند،    جالب‌تر اینکه دولت‌های دست نشاندة آتلانتیسم که رسماً از تروریسم حمایت می‌کنند خود در صف اول این مبارزات کشکی نشسته‌اند!

بهترین نمونة این بساط خررنگ‌کن «مبارزات هوائی» دولت اردن با تروریسم است.   دولت مذکور به بهانة مبارزه با تروریسم در واقع به خاک عراق و سوریه تجاوز می‌کند،  ‌ ولی در داخل مرزهای‌اش به تروریست‌های جبهة النصره پایگاه می‌دهد تا اینان عراق و سوریه را مورد تهاجم قرار دهند:

«[...] وزیرامورخارجه سوریه [‌ضمن محکوم کردن قتل خلبان اردنی] اظهار داشت که سوریه از دولت اردن خواست برای مبارزه با تروریسم همکاری کند ولی شگفت اینکه اردن که در چارچوب ائتلاف بین‌الملل به رهبری آمریکا با داعش می‌جنگد،  گروهک تروریستی جبهه النصره را در مرزهای خود نادیده می‌گیرد[...]»
منبع:  فارس‌نیوز،  مورخ 9 فوریه 2015

بله،   این است مبارزات آتلانتیسم و لوتی و عنترهای‌اش با «تروریسم»؛   حمایت لوژیستیک از تروریسم،   همزمان با ادعای مبارزه با تروریسم!   دقیقاً همان بساطی که با آلمان نازی و سپس با حکومت اسلامی جمکران،   القاعده و طالبان به راه انداختند،  تا با سرکوب ملت‌های جهان،   برای چند محفل پوسیده جایگاه «برتر» تأمین نمایند.   این جایگاه برتر،  همانطور که به نقل از الکساندر لاتسا در مورد کشور فرانسه ـ   وبلاگ سیا و مسیحا ـ گفتیم،   با جاخالی دادن حاکمیت در برابر گروه‌های مافیائی تأمین می‌شود.   و برخلاف تبلیغات محفل مرداک، هیچ دلیلی ندارد که این مافیا «اسلامی» باشد!

در کشور فرانسه و یا هر دمکراسی دیگری،  کافی است حاکمیت دست یک گروه را برای «یکجانبه‌گرائی» باز بگذارد،   تا این گروه،  نیروهای حافظ نظم و امنیت و آزادی‌بیان رسانه‌ها را مورد تهاجم قرار دهد.   همان نتیجة مطلوب که در فرانسه شاهد بودیم ـ  ترور روزنامه‌نگاران و تهاجم به نیروهای پلیس ـ  به دست خواهد آمد،   و ... و به سهولت می‌توان تحمیل شرایط ویژه را توجیه کرده،  دست به سرکوب همه جانبه زد.   منتهی این برنامة «الهی» در کشور فرانسه شکست خورد و همزمان با انتخابات یونان،   سناریوی جنگ‌افروزی بعضی‌ها برای حفظ جایگاه برتر دولت اسرائیل نیز ابتر ماند!

متأسفانه جزئیات ناکامی این سناریو در دسترس نیست؛   ولی پیامدهای ابتر شدن‌اش فراوان است.  تغییر موضع سردمداران آتلانتیسم و پادوهای جمکرانی‌شان یکی از همین پیامدهاست؛  موضع‌گیری منطقی دبیرکل ناتو در نشست مونیخ؛  سرکشیدن سطل زهر توسط علی خامنه‌ای در مورد بحران هسته‌ای ـ  رادیوفردا،   ‌مورخ 8 فوریه 2015 ؛   کساد شدن دکان سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا؛   و نشستن باراک اوباما در سنگر موش‌مردة مامانی:

«[...] اوباما افزود: ما نمی‌خواهیم که روسیه کشوری محاصره شده و تضعیف شده باشد[...]‌»
منبع: ویدئوی نشست خبری «اوباما ـ‌ مرکل»،  مورخ 9 فوریه 2015   

بدانید و آگاه باشیدکه باراک اوباما نمی‌خواهد روسیه را محاصره و تضعیف کند!  مسلماً تغییر سنگر رئیس‌جمهور آمریکا بی‌دلیل نمی‌تواند باشد.   و به استنباط ما دلیل اصلی،   شکست سیاست آمریکا در تجزیه سوریه و اوکراین می‌باید تلقی شود.   شکستی که پوروشنکو را در نشست مونیخ به مضحکه تبدیل کرد!   رئیس‌جمهور اوکراین چند پاسپورت روس را به خبرنگاران نشان داد تا به جهانیان ثابت کند که سربازان روس در خاک اوکراین می‌جنگند!  به عبارت ‌دیگر،   می‌باید بپذیریم که دولت روسیه سربازان‌اش را با پاسپورت دولتی به جبهة جنگ می‌فرستد!   عملیات پوروشنکو،   مانند «شارلی» شدن «مسیو» عبدالکریم لاهیجی و دیگر طرفداران تروریسم بهارعرب،   برای ما بسیار مفرح بود!   البته این روزها مسائل مفرح به این مختصر محدود نمی‌شود.   اگر از ترور روزنامه‌نگار،‌  پلیس و اقلیت یهودی در فرانسه فاکتور بگیریم،   و بی‌تفاوتی بروکسل‌ستان در برابر مرگ پناهجویان را فراموش کنیم،   ‌سال جدید میلادی،   چه در زمینة‌ رخدادها،   و چه در عرصة پروپاگاند به راستی فرح‌انگیز است!

به عنوان نمونه،   خفقان بوق‌های آتلانتیسم در مورد سفر 6 روزة ولیعهد بریتانیا به اردن، عربستان،  کویت،   قطر و امارات متحده عربی از این نظر مفرح است که اهداف واقعی این سفر،   یعنی افزایش تعداد مستشاران نظامی و فروش سلاح و تجهیزات را پوشش می‌دهد!  یا جنجال وقوق‌ساهاب‌های ناتو در مورد سفر زوج «اولاند ـ  مرکل» به مسکو ـ  6 فوریه سالجاری ـ   برای پوشش دادن به شکست محافل جنگ سرد در بازتولید الگوی آلمان پساجنگ دوم در کشور اوکراین است!   برنامة حضرات این بود که از طریق حمایت همزمان از کودتاچیان کی‌یف،   و ناسیونالیست‌های مناطق جنوب و شرق اوکراین،  جنگ را در مرزهای روسیه گسترش دهند و مسکو را وادار به دخالت نظامی کنند!   اگر به یاد داشته باشیم،  پس از رفراندوم کریمه،   بوق‌های آتلانتیسم ادعا می‌کردند ساکنان جنوب و شرق اوکراین هم می‌خواهند مانند کریمه،   بخشی از کشور روسیه باشند!

حال آنکه در این مناطق روسیه به دنبال تجزیه و تشکیل دولت‌های خلق‌الساعه نبوده و نیست؛  ساکنان مناطق مذکور نیز خواهان جدا شدن از اوکراین نیستند.   اینان،   به گواهی رفراندومی که برگزار کردند،   جز خودمختاری مطالبات دیگری نداشتند و به همین دلیل بود که مدارس،  بیمارستان‌ها و مناطق مسکونی‌شان مورد تهاجم قرار گرفت.   هدف اصلی این تهاجم آواره کردن غیرنظامیان و گسترش جنگ و درگیری به درون خاک روسیه بود.   ولی این برنامه با شکست روبرو شد،   و یانکی‌ها به ناچار زوج «مرکل ـ اولاند» را به مسکو فرستادند.   البته ادعای رسانه‌های غرب این بود که رهبران آلمان و فرانسه، ‌ حامل طرح صلح در اوکراین هستند!   ولی واقعیت این است که آلمان و فرانسه به عنوان اعضای ناتو،   از نظر سیاسی و اقتصادی تحت قیمومت لندن و واشنگتن قرار دارند و نمی‌توانند به قول معروف در مسائل داخلی و خارجی «ابتکار عمل» نشان دهند!  

مرکل و اولاند در واقع حامل پیام لندن و واشنگتن بودند؛  دولت‌هائی که حاضر نیستند «مسئولیت» سیاست‌ جنگ‌طلبانه‌شان را بپذیرند؛  خلاصه بگوئیم،  لات است و مسئولیت‌گریزی!  در هر حال،   موضوع وبلاگ ما «اوکراین» نیست،   ولی از آنجا که گذشته از اردوگاه غرب ـ  این اردوگاه شامل واتیکان هم می‌شود ـ ‌ دولت اسرائیل و به ویژه حکومت جمکران هم از طرفداران پروپاقرص کودتای آمریکائی اوکراین بوده‌اند،   ناکامی یانکی‌ها تزلزل ایندو را نیز افزایش داده.   برای جبران همین تزلزل است که در آستانة دیدار کنیزالاسلام مولاوردی با پاپ فرانسیس،   سر بریدة حسین (عین) به «اشکلون» در خاک اسرائیل ـ  رادیوفردا،  مورخ 20 بهمن‌ماه سالجاری ـ  رفته؛‌   کشور روسیه در دوران بی‌بی‌گوزکی «حزقیل» موجودی‌ات تاریخی یافته؛  و تیراندازی به تظاهرکنندگان میدان ژاله ـ 17 شهریور1357 ـ  به حساب روس‌ها نوشته شده!‍

بدانید و آگاه باشید که ساواک و شهربانی و فدائیان اسلام در جنایات «جمعة سیاه» هیچ نقشی نداشته‌اند؛   به ادعای شیخ محمود دلخواسته،   از پامنبری‌های بنی‌صدر،‌  در این روز «یک زرهپوش روس با مسلسل سنگین تظاهرکنندگان را به رگبار بسته!»  و هافینگتون پست،  از شیپورهای فعال چاهک مک‌کارتیسم چرندیات دلخواسته را به زبان انگلیسی منتشر کرده:

«[...] در میدان ژاله به گروهی از تظاهر کنندگان ملحق شدم که از همه بیشتر به نیروهای مسلح نزدیک بودند.   یک زرهپوش روس با مسلسل‌های سنگین به طرف ما شلیک کرد.  شم نظامی به من گفت که تنها راه نجات دویدن به سوی دیوار پیاده‌رو است.  حین دویدن،  افتادم روی چند مرد و زن؛  نمی‌توانستم تکان بخورم [...] تیراندازی متوقف شد[...]»
منبع: هافینگتون پست،  ‌مورخ 9 فوریه 2015

می‌بینیم که جناب عنتر سازمان سیا آنقدر برای دروغ‌بافی هول بوده و قصد خوشرقصی برای اربابان یانکی‌اش داشته که تجهیزات یانکی‌ها را فراموش کرده!   از بررسی «شم» نظامی ایشان هم صرفنظر می‌کنیم،   چرا که هر بچه مدرسه‌ای می‌داند در چنین مواقعی می‌باید روی زمین دراز کشید و بی‌حرکت ماند،  نه اینکه به طرف پیاده رو دوید.   ولی خوب چه می‌شود گفت؟!   وقتی «به فرموده» و در چارچوب منافع محفلی خاطرات «نقل» می‌کنند،   فاجعه به مضحکه تبدیل می‌شود!   البته ‌ «دلخواسته»،  مانند بنی‌صدر و دیگر فعلة ضدلائیسیته در مهمل‌بافی و مزخرف‌گوئی ید طولائی دارد،   «هافینگتون پست» هم مانند دیگر شیپورهای آتلانتیسم مرکز انتشار تبلیغات «ضدلائیسیته» است.   پس «دلخواسته» را در حال جست‌وخیز در چاهک هافینگتون‌پست رها می‌کنیم و می‌رویم به سراغ ‌«شرق»،  ‌شیپور تروریسم جمکران.  

چند روز پس از دفن سر بریدة‌ حسین عین در اسرائیل،  روزی‌نامة شرق هم طنز «حق و باطل»  خلق کرد و این ابتکار ابله‌پسند در رادیوفردا انعکاس یافت.   فردی به نام «رنانی» که در جمکران استاد دانشگاه است،   فتوی صدوریده که ساختن جوک‌های «سیاه» از رشد و توسعة کشور جلوگیری می‌کند!   بله،‌  اگر امروز اکثریت ایرانیان زیر خط فقر زندگی می‌کنند،  به دلیل تاراج و چپاول آتلانتیسم و نوکران دستاربندش نیست؛   جوک‌های «سیاه» است که ما ملت را به خاک سیاه نشانده:

«[...] محسن رنانی،  اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی اصفهان،  ‌در تحلیلی که برای روزنامه شرق نوشته [...] جوک‌های سیاه را یک گلوله شلیک شده توصیف کرده که توسعه یافتگی هر جامعه‌ای را هدف قرار می‌دهند[...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ13 فوریه 2014

نشست وزرای امورمالی و روسای بانک‌های‌ مرکزی گروه 20 در استانبول؛  ‌سفر پرنس چارلز به کشورهای منطقه؛   سفر ولادیمیر پوتین به مصر؛  ‌سفر مشاور امنیت ملی هند به تهران؛   سفر رجب اردوغان به کوبا؛  پیشنهاد روسیه برای صلح در اوکراین که در رسانه‌ها به طرح سرشار از نبوغ زوج «اولاند ـ مرکل» معروف شده،   و به ویژه «سوئیس‌لیکس»،  هیچ اهمیتی ندارد:  

«در بانك اچ اس بي سي شعبه سوييس، ١١٣٠ حساب مرتبط با ايران متعلق به ٥٧٠ مشتري است. ٢١٠ نفر تابعيت ايران دارند و ١.٥ ميليارد دلار سپرده نقد.»
منبع:‌  توئیتر امیر پایور   

مهم‌ترین مسئلة جهان ‌«جوک سیاه» است!   به ادعای نابغة چاهک فدائیان اسلام،  جوک سیاه تعلقات و تعصبات را به سخره می‌گیرد؛  ‌باعث دلسردی و ناامیدی می‌شود؛  و خلاصه هویت کشور را نابودمی‌کند:

«[...]‌ در تقسیم‌بندی محسن رنانی [...] جوک‌های قومیتی،  مذهبی و جنسی، [که جوک سیاه شمرده] می‌شوند،  آرام آرام،  هویت،  غیرت و ارزش‌های کشور را نابود می‌کنند[...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ13 فوریه 2014 

جونم براتون بگه!   اگر برای امت اسلام،  یا پیروان عیسی و موسی جوک بسازیم،‌ «هویت‌مان» نابود می‌شود!   چرا که در قاموس موش‌های مرداب احترام به ادیان،   «‌هویت» یک ملت را نه دستاوردهای‌ علمی و فرهنگی و اجتماعی،  که تعلقات و تعصبات‌ مشتی لات و اوباش و متجاوز تعیین می‌کند.   و برای تحکیم پایه‌های همین قماش هویت ابتر و ضداجتماعی است که کنیزالاسلام مولاوردی را به پابوس رهبر واتیکان فرستاده‌اند تا از حمایت وی از تروریسم و سرکوب آزادی بیان قدردانی بنماید!    هر چند،   به ادعای بوق رسمی زال‌ممد،   سفر مولاوردی با هدف همکاری ایران  ـ  و نه حکومت اسلامی ـ  با  واتیکان در زمینه خانواده صورت گرفته: 

«همکاری ايران و واتيکان در زمينه خانواده»
منبع:  ‌ایریب،‌  مورخ 12 فوریه 2015 

سخن گفتن از همکاری در زمینه خانواده با مردی که لباس زنانه برتن دارد،   و ازدواج را از منهیات می‌شمارد،   از شاهکارهای رسانه‌ای حکومت زال‌ممد می‌باید تلقی شود.  و با توجه به ماهیت «زنانه ـ ‌مردانه»،  مجردی و مافیائی کشور واتیکان،   نیازی نیست‌که بگوئیم همکاری جمکران با مرده ریگ دستگاه موسولینی، نه در مسیر خانواده،  که در مسیر ضدیت هر چه بیشتر با انسان و اجتماعی‌ات خواهد بود!


یکشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۹۳

سیا و مسیحا!




اگر چه هنوز «آمران» ترور شارلی ناشناس مانده‌اند،   ولی حداقل مشخص شده عملیات تروریستی پاریس از کجا ریشه گرفته!   «الکساندر لاتسا»،   روزنامه‌نگار و همکار موسسه روابط بین‌المللی و راهبردی فرانسه می‌نویسد،   در بعضی مناطق مهاجرنشین،  «حاکمیت از مقامات منتخب محلی خواسته بود دست گروه‌های مافیائی اسلامی را باز بگذارند»:

«[...]مقامات منتخب تأکید می‌کنند که حاکمیت به آنان فرمان داده بود قانون را فراموش کنند[...]»
منبع: سپوتینک،  مورخ 28 ژانویه 2015 

بله دمکراسی فرانسه به مقامات منتخب دستور داده با «نادیده گرفتن قانون» در واقع به «رسم و رسوم» برخی مهاجران اسلام‌گرا «احترام» بگذارند!   همان شیوة سفله‌پروری و گسترش خشونت که آنگلوساکسون‌ها در داخل و خارج مرزهای‌شان برای سرکوب انسان‌ها اعمال کرده و می‌کنند.  کافی است نیم نگاهی به کشورمان بیاندازیم.   آنگلوساکسون‌ها همواره در کنار وحشی‌ترین افراد و گروه‌ها قرار گرفته و از مطالبات ضدانسانی اینان پشتیبانی کرده‌اند.   دفاع از شیخ فضل‌ا‌لله نوری و به ارزش گذاشتن مطالبات اراذل و اوباشی که در سفارت انگلستان «بست» نشستند،   با هدف سرکوب ایرانیانی صورت گرفت که برای «جدائی دین از سیاست،  و نشاندن قانون بجای شریعت» سلاح به دست گرفته بودند.   نتیجة سیاست آنگلوساکسون‌ها راه یافتن اوباشی از قماش «آخوند مدرس» به مجلس شورای به اصطلاح «ملی» بود!   پیشتر در مورد حماقت و توحش «مدرس» به تفصیل توضیح داده‌ایم،  و نیازی به تکرار مکررات نیست،   فقط بگوئیم،   تروریسم در ایران با حمایت استعمار از «دخالت آخوند در سیاست» آغاز شده.   هدف از این حمایت‌ها،  پیش از انقلاب اکتبر،  ایجاد انسداد در روابط ایران و روسیه بود.   ولی پس از انقلاب اکتبر،  همین اهداف را کودتای آیرون‌ساید با استقرار یک حکومت طرفدار آلمان نازی از طریق به قدرت رساندن میرپنج در ایران دنبال کرد.   نهایت امر آنگلوساکسون‌ها توانستند جهت مبارزه با بلشویسم،  زمینة جنگ دوم جهانی را نیز فراهم آورند.

چند سال پس از پایان جنگ دوم بودکه الیزابت دوم به سلطنت رسید و بساط فدائیان اسلام  ـ ترور شخصیت‌های سیاسی و یکجانبه‌گرائی اوباش دین‌پناه در عرصة بین‌المللی رونق فراوان گرفت.   ‌ملی کردن نفت؛  تفکیک جنسیتی در دبستان‌های ایران؛  و ... و به راه انداختن کاروان‌های خردجال به طرفداری از دولت مصدق،   زمینه‌ساز کودتای 28 مرداد شد؛  بعد هم رسیدیم به میدان‌داری بی‌بی‌سی و شاخک‌های‌اش برای آن وحشی بیابانی و دولت خیابانی‌اش.   یا اگر بخواهیم به صراحت سخن بگوئیم،  رسیدیم به کودتای ارتش شاهنشاهی بر علیه دولت شاپور بختیار!

البته اینروزها شاخک بریتانیائی آتلانتیسم با تمام قوا می‌کوشد،  کودتاهای 28 مرداد 1332 و 22 بهمن 1357 را به حساب دیگران در ینگه دنیا بنویسد،  و به این ترتیب از خود سلب مسئولیت کند:

«[...] ریچارد کاتم[...] ‌از منتقدان سرسخت شاه بود[...] چاره کار را در کنار آمدن هر چه سریع‌تر آمریکا با مخالفان شاه می‌دانست[...] یکی از اولین مأموریت‌های کاتم [...] فعالیت‌های تبلیغاتی در پشت صحنه کودتای ۲۸ مرداد [...] بود [...]‌ کاتم [...] با فعالان جبهه ملی و نهضت آزادی معاشرت داشت[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  ‌مورخ 2 فوریه 2015

به این ترتیب می‌باید بپذیریم که ‌کارمند سازمان سیا «خیرخواه» ایرانیان بوده،   و دکان تفکیک‌جنسیت و یکجانبه‌گرائی محمد مصدق،   رهبر فکل کراواتی فدائیان اسلام و‌کودتای 28 مرداد هیچ ارتباطی با استعمار بریتانیا نداشته!  در نتیجه،   به سهولت «باور» خواهیم کرد که  لندن هیچ نقشی در کودتای نئونازی‌های اوکراین هم نداشته و ندارد!  حال آنکه اتحادیه اروپا ‌تحت قیمومت لندن و واشنگتن عمل می‌کند؛  موجودیت مستقل ندارد.   عدم استقلال اتحادیه مذکور،   همانطور که شاهد بودیم،  ‌ طی یک سال اخیر در رابطه با روسیه آشکارتر هم شده.   آمریکا در اوکراین کودتا ‌کرد،   یورونیوز،  بوق تبلیغاتی بریتانیا بر طبل «انقلاب دمکراتیک» ‌کوبید؛   نئونازی‌های اوکراین در روز جهانی کارگر «کوره آدم‌سوزی» هیتلر را در «اودسا» احیاء ‌کردند،  رسانه‌های غرب خفقان ‌گرفتند؛  ساکنان کریمه رفراندوم برگزار کردند؛   اعضای ناتو،  پوتین را با هیتلر به قیاس‌کشیدند؛   ساکنان مناطق روس‌زبان اوکراین به «خودمختاری» رأی ‌دادند،  مورد تهاجم نظامی قرار ‌گرفتند؛  در لندن و واشنگتن نیز هیچ  طرفدار حقوق بشری اعتراض نکرد.  

آمریکا که در محاسبات اوکراینی خود سرش به سنگ خورده بود،   «فرمان» تحریم روسیه صادر می‌کرد،   بروکسل‌ستان هم در مسیر اطاعت و دنباله‌روی گام بر می‌داشت و این روند همچنان ادامه یافت،   تا رسیدیم به سقوط هواپیمای مسافربری هلند و سناریوی براندازی در مسکو!   ولی این سناریو ناکام ماند،‌   در نتیجه تخریب زیرساخت‌ها و کشتار غیرنظامیان مناطق جنوب و شرق اوکراین شتاب بیشتری گرفت!

ولی چند روز پیش،   ناگهان باراک اوباما به یاد آوردکه «تغییر دولت در کی‌یف با توافق آمریکا» صورت گرفته!  به عبارت دیگر،  ‌کاخ سفید ناچار شد «مسئولیت» کودتای سوم اسفند اوکراین را بپذیرد!   این مسئولیت‌پذیری به استنباط ما می‌تواند پیامد چند ناکامی در جبهة آتلانتیسم  باشد.   ناکامی جنگ افروزی در لبنان و سوریه به نفع اسرائیل،   و ناکامی تحمیل شرایط کودتائی در کشور فرانسه!  در عمل،   مقالات اخیر الکساندر لاتسا در مورد جاخالی دادن حاکمیت فرانسه در برابر مافیای اسلامی بخوبی نشان می‌دهد که تلاش‌ها برای تحمیل «شرایط ویژه» بر ملت فرانسه ناموفق مانده.   البته شرایط اسف‌بار فرانسه موضوع وبلاگ ما نیست!

موضوع این وبلاگ «عادی‌سازی» تروریسم توسط آمریکا و رعایای‌اش در بروکسل‌ستان است که با تحریف «فاشیسم»،  ‌ آن را به «یهودستیزی» تقلیل داده‌اند.  عوامل آتلانتیسم تروریسم اسلام‌گرایان را به حساب «مسلمانان» می‌نویسند،   تا بتوانند سرکوب «آزادی بیان» و به ویژه چپ‌ستیزی را توجیه کنند.   جای تعجب نیست که همزمان با 70مین سالگرد آزادی اردوگاه آشویتس توسط ارتش سرخ،   بوق تبلیغاتی حاکمیت بریتانیا از ارتش سرخ فاکتور گرفت و به بی‌بی‌گوزک‌سازی پیرامون «شجاعت زندانیان» مشغول شد!   حکومت جمکران هم مسابقة «کاریکاتور هولوکوست» به راه انداخت،   و دولت تکفیر و انفعال هم در سنگر خفقان لنگر انداخت.   در این گیرودار بودکه دوباره سروکلة «برتی آهرن» در تهران پیدا شد و حسن روحانی کشف کرد که «زاینده رود مظهر تمدن ایران است!»  بله،   در ذهن علیل آخوند،  «تمدن» دستاورد جامعة انسانی نیست؛‌    مانند زلزله و سیل و کوه و دشت و غیره «طبیعی» است.   

«[...] روحانی با اشاره به اینکه با بهینه‌سازی آبیاری در سراسر کشور و به ویژه اصفهان باید زاینده‌رود زنده و زاینده بماند،   تصریح کرد:  زاینده‌روز فقط مظهر تمدن اصفهانی‌ها نیست بلکه مظهر تمدن تمام ایرانی‌هاست[...]»
منبع:  فارس‌نیوز،  مورخ 5 فوریه 2015

ترادف یافتن تمدن ایران با یک رودخانه،  گویا سوقاتی بود که در چمدان «برتی آهرن» جاسازی شده بود،  و با مذاکرات هسته‌ای و کودتای اوکراین هم آنقدرها بی‌ارتباط نیست!  اگر به یاد داشته باشیم،   سال گذشته نیز در آستانة کودتای اوکراین،‌   لاشة‌ متعفن برتی آهرن را به جمکران فرستاده بودند،‌  تا با علی‌اکبر ولایتی «گفتگو» کند!   امسال «آهرن» گویا برای «گفتگو» با اکبر رفسنجانی راهی تهران شده!   سردار اکبر سازندگی هم در دیدار با نخست‌وزیر پیشین و «خوش‌سابقة» ایرلند،  راه راست و درست را به اتحادیة اروپا نشان داده و این اتحادیه را «نصیحت» کرده که برای نجات خود چاره‌ای بیندیشد چرا که مشکلات اقتصادی زمینه‌ساز موفقیت «چپ‌گرایان» می‌شود،   و «بعضی کشورها» از احزاب چپ حمایت «مالی» می‌کنند:

«[رفسنجانی]گفت:  قاعدتاً اتحادیه اروپا باید به فکر نجات از مشکلات موجود باشد[...] پیروزی گرایش‌های احزاب چپ‌گرا در کشورهای اروپائی [...] که فعلاً از یونان آغاز شده [...] نتیجه بی‌توجهی به مشکلات اقتصادی [است] کشورهائی هستند که با انبوه ذخایر ارزی می‌توانند به علاقه و توجه مردم سرعت ببخشند و بعید نیست اتفاقات یونان به دیگر کشورها هم سرایت کند[...]»
 منبع:  ایریب،   مورخ 14 بهمن ماه سالجاری 

بله به مصداق «چیزی که عیان است چه حاجت  به بیان است»، سردار اکبرسازندگی مسلماً برای «برتی» جان از شاهکارهای چپ‌ستیزانة حکومت ولایت فقیه و کشتار هزاران انسان در زندان‌ها سخنی بر زبان نرانده؛   اگر چه در این زمینه‌ «سابقة درخشانی» ‌دارد!   سردار سازندگی این روزها آنقدر از تحولات سوریه و یونان،  «هول» به دلش،   و کک به تنبان‌اش افتاده که به اربابان‌اش هشدار می‌دهد مراقب منافع‌شان باشند!   در واقع آنچه اکبر رفسنجانی را به وحشت انداخته،   تزلزل سنگر «ضدلائیسیته» در سوریه و یونان است.   تزلزلی که مسلماً سر از ترکیه نیز به در خواهد آورد.  و استعفای «هاکان فیدان»،   رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه که مجری عملیات تروریستی در سوریه  بوده،  شاهدی است براین مدعا.    

نیازی نیست که بگوئیم تحولات ترکیه پشت مرزهای‌اش متوقف نخواهد شد و به سرعت به ایران هم سرایت خواهد کرد.  و همین واقعیت است که آنگلوساکسون‌ها را چنان به هراس افکنده که برای حفظ  سنگر پوسیده‌شان چند جبهة کاذب ایجاد کرده‌اند.  همانطور که دیدیم جبهة استقبال از دولت مارکسیست یونان را کاخ‌سفید اشغال کرده؛   فرماندهی جبهة صلح‌طلبی در اوکراین را هم مشترکاً به گروهبان آنجلا مرکل و استوار فرانسوا اولاند داده‌اند؛  ‌بریتانیائی‌ها در مورد «تهاجم روسیه به کشورهای بالت» جنجال و هیاهو به راه انداخته‌اند،  و طویلة اسلامی لندن هم که تکلیف‌اش معلوم است:  کوفتن بر طبل اسلام رحمانی در هافینگتون پست،  چپ‌ستیزی در پیش وق‌وقیه،‌ و دخیل بستن به خشتک «امام» خمینی و دم مسیحائی ایشان در وقوقیة‌ جمعه:

«[...] پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری شخصیتی که در اخلاص،  عرفان و فقاهت اول و دارای نفسی عیسوی و دمی مسیحی بود[...]»
منبع:  ایریب،   مورخ 6 فوریه 2015  
    
بله، روح‌الله خمینی که از طرفداران کودتای 28 مرداد 1332 بوده،   «دم مسیحائی» داشته!  البته «دم» ایشان به این دلیل مسیحائی بوده که کودتای نازنازی 28 مرداد را سازمان سیا برای کمک به برادران مسیحی‌اش در لندن سازمان داده بود،   همانطور که بریتانیا هم برای پشتیبانی از دستگاه موسولینی و هیتلر در برابر «کفار مسکو»،  کودتای سوم اسفند را در کارنامة پرافتخار استعماری‌اش به ثبت رسانده.   خلاصه حوزة علمیه قم که با بودجه دربار پهلوی تأسیس شد،   «نیمة پنهان» واتیکان موسولینی در شهر رم است.   به این ترتیب می‌توان به صراحت گفت که تروریسم «مسیحیت سیاسی»،   نیمه پنهان تروریسم «اسلام سیاسی» است.   به عبارت دیگر،   استعمار غرب از اسلام سیاسی «ویترین» ساخته،   همانطور که از پرسوناژ مسیح نیز برای پوشش دادن به چپ‌ستیزی،   پدوفیلی و تروریسم «ویترین» درست کرده.    

فایدة اصلی ویترین‌سازی این است که عملیات القاعده و داعش و اخوان‌المسلمین و شرکاء به حساب واتیکان و بروکسل‌ستان و گاوچران‌ها نوشته نمی‌شود؛   وق‌وق‌ساهاب‌‌های ارتش ناتو «تروریسم» را به «مسلمانان» نسبت می‌دهند.   حال آنکه «تروریسم» نوعی رابطة غیرحقوقی ـ  یک‌سویه و ضداجتماعی ـ  است که به دین اسلام محدود نمی‌شود.   ضد‌یت با اجتماع ویژگی تمامی ادیان ابراهیمی بوده،   هست و خواهد بود.  کافی است به عملکرد قواد خلیل‌الله نیم نگاهی بیاندازیم!   فردی که فاقد جایگاه واقعی اجتماعی است؛  هیچ مسئولیتی نمی‌پذیرد؛ چارچوب روابط متعارف خانوادگی را می‌شکند و تخریب اماکن مقدس بت‌پرستان را «حق» خود می‌داند.   ولی نیازی نداریم به دوران اسطوره‌ای بازگردیم،   شیخ الازهر و رهبران واتیکان هم چندان  فاصله‌ای با پرسوناژ اسطوره‌ای ابراهیم ندارند؛  ‌از جایگاه «فراقانونی» برای دیگران تعیین تکلیف می‌کنند.   یکی به مردم توصیه می‌کند تروریست‌ها را به صلیب بکشند و بسوزانند،  ‌ دیگری آشکارا «تنبیه بدنی» کودکان را به «پدران» توصیه می‌کند:

«[...] پاپ فرانسیس [در مورد]  نقش پدران در خانواده [...] گفت، یک پدر باید [...] با قاطعیت به اصلاح فرزندش بپردازد[...] من باید فرزندانم را کمی بزنم،  اما نه به صورتشان،  تا آن‌ها را سرخورده نکنم[...]»
منبع:  دویچه‌وله، ‌ مورخ 6 فوریه 2015

همانطورکه می‌بینیم برای رهبر واتیکان خشونت فیزیکی به «اصلاح» کودک منجر می‌شود،  ‌چرا؟   چون تنبیه بدنی ابزار مناسبی است برای «ارعاب» کودک،   همانطور که با توسل به شکنجه،  سازمان سیا می‌تواند زندانیان را «اصلاح» کند،  و یا با تروریسم می‌تواند به ارعاب ملت‌ها بپردازد.   الکساندر لاتسا در ادامة‌ تحلیل رخدادهای پاریس ـ  سایت رئال‌پلیتیک،  مورخ 30 ژانویه سالجاری ـ  می‌نویسد،   مانوئل والس،   نخست‌وزیر فرانسه طی سخنرانی در برابر دانش‌آموزان دبیرستان تأکید کرد که می‌باید «همزیستی با تروریسم را بپذیرند و به تهدید تروریسم عادت کنند!»  با در نظر گرفتن «نصیحت‌های» حضرت پاپ،   مسلماً این تهدیدها نه تنها برای «اصلاح» دانش‌آموزان که برای اصلاح افراد خانواده‌شان نیز کارساز خواهد بود!  تصور کنید که هر روز خود و فرزندان‌تان با «ترس از عملیات تروریستی» از خانه خارج می‌شوید و اگر بمبی هم در سرراه‌تان منفجر شود،  مسئولیتی متوجه هیچکس نیست!  چقدر زندگی زیبا می‌شود!

حال با توجه به ناکامی گاوچران‌ها در حفظ سنگر نئونازی‌های اوکراین،   باید ببینیم آن‌ها که به مقامات منتخب فرانسه دستور داده‌اند،   با نادیده گرفتن «قانون»،  دست مافیای اسلامی را  باز بگذارند،   تا «آزادی بیان» را در کشور فرانسه سرکوب کنند،‌  همچنان خواهند توانست خود و اهداف‌شان را در پردة ابهام از انظار به دور نگاه دارند،   یا سرانجام چهرة واقعی‌شان به نحوی از انحاء آشکار خواهد شد؟!