شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۹

کرونازیسم و کودتا!



به مناسبت 75مین سالگرد شکست آلمان نازی،   و در آستانة برگزاری رژة پیروزی در مسکو و کشورهای سابقاً شورائی،‌  ‌کاخ‌سفید در یک توئیت مختصر و مفید،  با حذف  اتحاد جماهیر شوروی،  متفقین را به آنگلوساکسون‌ها محدود کرد: 

«طی جنگ دوم جهانی،  ایالات متحد و پادشاهی متحد (بریتانیا) نازیسم را شکست دادند.»  
منبع: ‌ توئیتر کاخ سفید، ‌ مورخ 8 مه 2020 

بله،  فقط جمکرانی‌ها تاریخ را بازنویسی نمی‌کنند؛  اربابان‌شان در واشنگتن متخصص همین «کارها» هستند.  از شما چه پنهان گویا افتضاح ناشی از شکست سناریوی کودتا در ونزوئلا برای حاکمیت آمریکا خیلی دردناک بوده!   خصوصاً می‌باید در نظر آوریم که 50 کشور پیرو آمریکا،  گوایدو را به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا به رسمیت شناخته بودند.  و اینکه در پائیز گذشته نیز پاشنه‌آهنی‌ها او را به کنگرة آمریکا آوردند تا شاهد نمایش خیابانی نانسی پلوسی و دونالد ترامپ باشد ـ  وبلاگ «پیرانه‌سر در هولیوود.»  در اینصورت است که می‌توان منبع مصائب و آلام کاخ سفید را بهتر شناخت!        

باری به گواهی تاریخ «تحریف نشده»،   ایالات متحد و بریتانیا از حامیان پروپاقرص هیتلر و موسولینی بودند  ـ  اینان هنوز هم از فاشیسم و دین‌خوئی در سراسرجهان حمایت می‌کنند ـ   ولی اینان زمانیکه دریافتند ارتش آلمان امکان پیروزی بر بلشویسم نخواهد داشت،  با یک کودتا پهلوی اول را از ایران بیرون انداختند،‌  و به سرعت ماسک مخالفت با نازیسم بر چهره زدند.   البته موضوع این وبلاگ جنگ جهانی دوم و حمایت سازمان‌یافتة آنگلوساکسون‌ها از فاشیسم نیست؛‌  بهره‌برداری این جانوران وحشی از کروناویروس،  جهت اعمال حکومت نظامی و ارعاب جمع است.  اینهمه با هدف گسترش تاراج اقتصادی و هدایت سرمایه‌ها به سوی مراکز تحت نظارت‌شان.    از اینرو بد نیست در مورد جنگ جهانی دوم همینجا یک پرانتز باز کنیم.

می‌گویند با تهاجم نظامی آلمان نازی به لهستان جنگ جهانی دوم آغاز شد.   ولی آنچه «سرآغاز» این جنگ معرفی می‌شود خود زمینه‌ساز یک «بی‌بی‌گوزک‌» بسیار غنی و پربار شده!   فکر نکنید که «عهدنامة ورسای» در فراهم آوردن زمینة این جنگ نقشی داشته!  یا مثلاً فکر نکنید که ایالات متحد و انگلستان و فرانسه برای سرکوب جنبش‌های سوسیالیست در اروپای مرکزی از ابتدای کار دست دوستی به سوی هیتلر دراز کرده بودند.  ابداً!  هیتلر همین جوری،  و از قضای روزگار به لهستان حمله کرد تا جنگ جهانی دوم آغاز شود!  وزیر امورخارجه جرمانی هم  روز گذشته،  طی مصاحبه با «شپیگل» مسئولیت آغاز جنگ جهانی دوم را پذیرفت!   اینهمه برای اینکه نگوید،  «هیتلر» با تکیه بر حمایت کدامین محافل در آلمان به قدرت رسید؛  چرا به قدرت رسید؛  و اصلاً به چه دلیل به لهستان حمله کرد؟  به هر تقدیر از آنجا که تاریخ بشر سلسله‌ای دنباله‌دار است،   ریشه‌های جنگ دوم را می‌باید در نتایج جنگ اول جهانی جستجو کرد،   نه در بیانات وزیر امور خارجه کشور اشغال‌شده جرمانی!  پس سری بزنیم به جنگ اول جهانی.   

در سال 1918،  چند ماه پیش از پایان جنگ جهانی اول، ‌ ایالات متحد به بهانة مبارزه با بلشویسم در دو بندر روسیه نیروی نظامی پیاده کرد.  7 هزار سرباز در بندر «ولادی وستوک» و 5 ‌هزار سرباز دیگر در بندر «آرکانژل!»   اینان به همراه نظامیان انگلستان،  فرانسه و ژاپن تا سال 1920 همچنان در خاک روسیه حضور داشتند؛  در ظاهر برای دفاع از روس‌های سفید و در واقع برای گسترش تخریب و خشونت.  وزارت امور خارجة آمریکا به کنگره اعلام کرده بود که این عملیات برای ابتر کردن پیامدهای انقلاب بلشویک‌هاست!   یادآور شویم روسیه پس از انقلاب اکتبر، ‌ علیرغم نمودار شدن افق پیروزی،‌  صحنة جنگ جهانی اول را به نفع انگلستان، آمریکا و هم‌پیمانان‌شان ترک گفته بود.   از این گذشته،  روسیه پس از انقلاب اکتبر، ایران را هم به دست‌های مقدس انگلستان سپرد تا امپراتوری بریتانیا با کمک آخوند و اوباش،  میرپنج را به قدرت برساند و خاک ایران را بیشتر به توبره بکشد.  در هر حال بهانة دولت انقلابی لنین برای ترک میدان جنگ اول جهانی،  سامان دادن به اوضاع داخلی و استحکام پایه‌های حکومت نوبنیاد بود.   هرچند تاریخ به ما یادآوری می‌کند که این عمل نوعی سازش با سرمایه‌داری انگلستان و در واقع به زیان روس تمام شد.

دولت روسیه در ماه مارس 1918 ناچار به پذیرش پیمان «برست ـ لی‌تووسک‌» می‌شود.   در نتیجه لنین پایتخت را به مسکو منتقل می‌کند و آرمان «مبارزات طبقاتی» را کنار گذاشته برای پایان دادن به جنگ داخلی سیاست «کمونیسم جنگ» را در پیش می‌گیرد.   جنگ داخلی و حضور نظامیان آمریکا،  انگلستان،  فرانسه و ژاپن، خشونت‌ را بر سراسر روسیه حاکم می‌کند و کار به نظام تک‌حزبی می‌رسد و زمام امور نهایت امر به دست «رفیق» استالین می‌افتد.  خلاصه پیش از مرگ لنین در تاریخ 21 ژانویه 1924 در واقع تیرخلاص به انقلاب اکتبر زده شده بود،  هر چند مبارزات آنگلوساکسون‌ها با انقلاب اکتبر همچنان ادامه داشت.   در راستای همین «مبارزات» بود که آنگلوساکسون‌ها،  در اروپا دست به حمایت از موسولینی و هیتلر زدند،  و در خاورمیانه گروه‌های خرابکار و مستشاران آلمان نازی را به ایران سرازیر کردند. 

دو سال پیش از پایان جنگ دوم جهانی،   دولت انگلستان که از گسترش نفوذ چریک‌های چپگرای یونان در ساختار سیاسی کشور «نگران» شده بود،  برای حفظ دولت راستگرا که همزمان با فاشیست‌های آلمان نیز دست و پنجه نرم می‌کرد،  دست به دامان گاوچران‌ها شد.   اینان نیز بلافاصله 250 مستشار و ده‌ها تُن تجهیزات نظامی را برای کمک به دولت یونان ارسال می‌کنند و ...  و اینچنین بود که انگلستان فرا گرفت چگونه می‌تواند از طریق تقسیم کارت‌ها با مستعمرة سابق‌اش منافع خود را در سراسر جهان به بهترین وجه تأمین نماید.  خیمه شب‌بازی استقلال و «ملی‌کردن نفت» در دورة مصدق در واقع دنباله‌ای بود بر تجربة موفق انگلستان در یونان،  ترکیه و سپس در عراق!

بله،   با شعار پوچ می‌توان افکار عمومی را فریفت و دامنة چپاول ملت‌ها را گسترش داد. به عنوان نمونه با واژگان پوچ «استقلال، آزادی» همواره می‌توان نزد عوام «اجماع» به وجود آورد.  احدی با آزادی و استقلال مخالفت نخواهد کرد،  ولی این واژگان می‌تواند «معانی» متفاوتی  داشته باشد؛  فراموش نکنیم که خمینی هم مدعی استقلال و آزادی بود،  ولی استقلال و آزادی برای آخوند متجاوز و برده‌فروش و فقر و اسارت برای ملت ایران.   به طور مثال،  سه سال پیش،  انفجار معدن یورت در استان گلستان، ‌ 43 نفر را زنده به گور کرد و اینهم نتیجة «تحقیقات» جمکرانی‌ها در مورد این فاجعه:

«[...] نبود سیستم تهویه مناسب و کافی در تونل،  نبود مسیرهای کمکی برای تهویه تونل [...]مجهز نبودن لوکوموتیوها به تجهیزات رادیاتور اگزوز و نبود تشکیلات امداد و نجات [...]»
منبع: ایرنا،  ‌مورخ 13 اردیبهشت‌ماه 1399،  کدخبر: 83767849

به عبارت دیگر،  هیچ نهاد ذی‌صلاحی بر این معدن نظارتی نداشته، ‌ چرا که سهامدار عمده،‌ مدیر و مسئول فنی آن وابسته به «صندون مهر ایرانیان»،   یعنی «بسیج» بوده!   و بسیج،  همانطور که می‌دانیم مانند حکومت شیعی‌ها،  فقط در برابر صاحبان برون‌مرزی‌اش پاسخگوست، چرا که «استقلال و آزادی» دارد. استقلال از انسانی‌ات و نوعدوستی،  و آزادی از رعایت قوانین و مقررات حقوقی!   

بله «شعار جادوئی» استقلال و آزادی مخاطب را افسون می‌کند.  به همین دلیل می‌توان سربازان فراوانی به زیر پرچم شعار جادوئی گردآورد.   این  روزها،  شعار فاشیست‌های غرب و مائوئیست‌ها پیرامون پدیدة گنگی به نام «اپیدمی کرونا ویروس» ابزار مناسبی جهت «سربازگیری»،  گله‌سازی و ارعاب و تحمیق عوام فراهم آورده:

«ما در حال جنگ با دشمن نامرئی هستیم؛  کروناویروس درد مشترک بشریت است.»  

حال آنکه،‌   مائوئیست‌ها که در جایگاه قربانی اپیدمی لنگر انداخته‌اند،  از دوران ریاست جمهوری جهادی اوباما،  تحت نظارت ارتش آمریکا و با سرمایه بریتانیا و کانادا و فرانسه و... به تولید این ویروس در آزمایشگاه‌های ووهان مشغول‌اند.  خلاصه جنایتکاران با توسل به شعار،‌   برای ملت‌های جهان «درد مشترک» ساخته و می‌خواهند مسئولیت خود را انکار کنند.

یادآورشویم،   در تاریخ 12 مارس سالجاری،   سخنگوی وزارت امور خارجة چین در توئیترش تأکید کرد،‌ «ارتش آمریکا این ویروس را به چین آورده.»  ولی وزارت امورخارجة چین از تائید ادعای سخنگویش خودداری می‌کند،  و سفیر چینی‌ها در واشنگتن ادعای سخنگو را «جنون‌آمیز» می‌خواند؛   توئیت مذکور هم حذف می‌شود!   آنهم در شرایطی که علاوه بر شبکه‌های اجتماعی،   رسانه‌ها نیز در مورد فعالیت‌های غیرقانونی ارتش آمریکا ـ تولید سلاح بیولوژیک در داخل و خارج مرزها ـ  افشاگری کرده‌ بودند و همانطورکه در  وبلاگ «عردشیرالله» هم گفتیم،‌  بعضی‌ها برای سلب مسئولیت از ارتش آمریکا و دولت فدرال می‌خواهند این فعالیت‌ها را به حساب فردی به نام «دکتر فاوچی» بگذارند!  در این میان اعضای کنگره نیز برای اثبات حسن نیت‌شان،  دکتر فاوچی را برای شهادت به کنگره دعوت می‌کنند،  کازینونژاد هم با حضور وی در کنگره مخالفت می‌فرماید!    به این ترتیب اصل مطلب به حاشیه ‌رفته،   سازمان بهداشت جهانی که برای اعزام کارشناس به ووهان با مخالفت چین روبرو شده، تأکید می‌کند که «کروناویروس آزمایشگاهی نیست؛  منشاء طبیعی دارد!»  

به این ترتیب همه می‌باید بپذیرند که سازمان کذا،   از راه دور موفق شده در مورد این ویروس تحقیقات علمی جامع و قانع کننده‌ای انجام دهد!   همانطورکه کازینونژاد هم موفق شده بود،   از راه دور،   اطمینان حاصل کند که در صورت خروج از توافق هسته‌ای،  کنیزمطبخی‌ شیعی‌اش نیز «مقابله به مثل» خواهد کرد!                     

دو سال پیش،   در میعاد تاریخی 8 می،   رئیس جمهور ایالات متحد از توافق حقوقی «برجام» خارج شد،   به این امید که سگ‌های هار و وفادار شیعی‌اش نیز به یکجانبه‌گرائی روی آورده، از برجام خارج شوند تا مائوئیست‌ها به نیابت از سوی آمریکا،  شیعی‌‌‌‌ها را نیز مانند اخوان‌المسلمین فاکستان به سلاح هسته‌ای مجهز کنند.   ولی به دلائلی رویای یانکی‌ها محقق نشد.   از اینرو واشنگتن دو سال پس از خروج از توافق هسته‌ای،  ژست «جنگ با ایران» گرفته:

«سنای ایالات متحده نتوانست وتوی قطعنامه محدود کردن اختیارات کاخ سفید برای جنگ با ایران را بی‌اثر کند[...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 7 مه 2020

بله برای انحراف افکار عمومی در ایالات متحد و اثبات شعارهای پوچ شیعی‌ها مبنی بر «دشمنی آمریکا با اسلام و حکومت اسلامی»،  بهترین راه،  راه ترامپ است!   باید به هوش و ذکاوت رئیس‌جمهور ایالات متحد آفرین گفت؛   کازینو نژاد نیک می‌داند که در سراسر گیتی از شیعی‌جماعت پیشخدمتی جان نثارتر و وفادارتر به استعمار نخواهد یافت!  شیعی‌ها  ‌‌ضداجتماعی و شیفتة خشونت‌اند و به «متجاوز» ـ  مقدونی و عرب و ترک و مغول و آنگلوساکسون ـ  احترام می‌گذارند و به همین دلیل شیپور مردمی ساواک‌شان،   «پیک نت» نیز  در جبین چین مائوئیست‌ «فرشتة نجات» رویت ‌کرده:

«چین فرشته‌ای برای نجات است.»
منبع:  پیک نت،  ‌مورخ 25 آوریل 2020  

اگر فراموش نکرده باشیم،  همین داس‌الله 41 سال پیش یک «فرشتة نجات» با ریش و پشم و نعلین پیدا کرده بودکه هم پدوفیل بود،   هم متجاوز و سرکوبگر!   خلاصه همگی دست در دست هم موفق شدند ایران را به پشت جبهة تروریسم جهانی تبدیل کنند!  هیتلر هم مسلماً از منظر اینان «فرشته نجات» بوده؛  البته نه برای مردم آلمان،  برای مراکز مالی و بانک‌های تحت نظارت آنگلوساکسون‌ها!   از شما چه پنهان،  کروناویروس هم یواش‌یواش دارد تبدیل می‌شود به نوعی «فرشته نجات!»  چرا که حکومت سرکوبگر و جامعة‌ عقب افتادة چین را برای ایالات متحد و برخی از دمکراسی‌های اروپا تبدیل کرده به «الگو!» 

«مدفوعات» غرب با جنجال پیرامون کروناویروس به عوام تفهیم کرده‌اند که « مهار اپیدمی در گرو سرکوب نظامی،  تعطیل کشور و زندانی کردن مردم است!»   نیازی نیست که بگوئیم اینان برای توجیه مواضع ابلهانه‌شان،  ابزاری جز «آمار رسمی چین» ندارند. این آمار را ازآستین‌ها بیرون کشیده‌اند و خلاصه تلویحاً می‌گویند،   «چینی‌ها با قرنطینة عمومی موفق شدند،   پس ما هم باید از چینی‌ها تقلید کنیم!» 

حال آنکه از یک‌سو،  آمار رسمی چین در مورد قربانیان کروناویروس سراپا دروغ است؛  پایه و اساس دیکتاتوری بر دروغ استوار شده.   و از سوی دیگر،  کرونا ویروس ـ کروناویروس طبیعی ـ  با گریپ چندان تفاوتی ندارد؛‌  تعداد تلفاتش هم از تعداد تلفات گریپ فراتر نمی‌رود،  و ... و در هر حال برای مهار اپیدمی،  یک دولت مدعی دمکراسی جامعه را به هرج‌ومرج نمی‌کشاند،  و انسان‌ها را به زیر لگد گلة وحش هراسان نمی‌اندازد!   این عملیات قرون‌وسطائی زمانی امکانپذیر می‌شود که در یک دمکراسی،  دولت از جایگاه واقعی اجتماعی‌اش خارج شده،   بجای توسل به روند حقوقی برای اداره امور اقتصادی،   اجتماعی و سیاسی کشور،  به ارعاب جمع و ادبیات «میلیتاریستی ـ  ابراهیمی» متوسل شود:

«[...] ما در حال جنگ با دشمن نامرئی هستیم»
منبع:  یورونیوز،   ‌مورخ 9 مارس 2020 

عبارت «جنگ با دشمن نامرئی» توسط هولیوود از چاهک محفل جنایتکار «احترام به ادیان» استخراج شد،   و از هولیوود به وزارت دفاع ایالات متحد رسید،  تا سوار بر امواج جنجال رسانه‌ای پیرامون کروناویروس، ‌ جهت توجیه کودتا و گسترش فقر، ‌ به زبان رعایای کدخدا در اروپا سرایت کند.   و باز هم نیازی نیست که بگوئیم در این عرصه حماقت و توحش،  همچنانکه شاهدیم،   بلاد موسولینی رتبة والائی کسب کرده!   دولت ایتالیا با تقلیل شهروند به کودک ناقص‌العقل،  در جایگاه پزشک «دلسوز و مهربان» و در واقع شارلاتان نشسته،   تلویحاً به مردم همان می‌گوید که موسولینی می‌گفت:  «از زندگی انسانی و روابط انسانی صرفنظر کنید،  تا زنده بمانید!»

تعطیلی مغازه‌ها،  صنایع،  رستوران‌ها، ‌ دیسکوتک‌ها،  هتل‌ها و...  و کاهش کارمندان شرکت‌ها چند میلیون بیکار و گرسنه تولید کرده،  و دامنة‌ فقر را گسترش داده.  همزمان با این عملیات خداپسندانه،   بانک مرکزی اروپا با شعار ابله فریب «نجات اقتصاد»،  همه روزه میلیارد‌ها یورو به «بازار بورس» تزریق می‌کند،  تا این مبالغ از مسیر بورس به وال‌ستریت سرازیر شود و یانکی‌ها را پروارتر کند!  حال نگاهی بیاندازیم به ایالات متحد،  مرکز چپاول جهانی.    

 از تاریخ 12 مارس،   بانک مرکزی ایالات متحد که روزانه 150 میلیارد دلار به بازار سهام تزریق می‌کند،   مبلغ هزار میلیارد دلار هم به وال‌ستریت هدیه داد.   سپس کنگرة‌ آمریکا تحت عنوان «نجات اقتصاد»،   با پرداخت 6 هزار میلیارد دلار دیگر به بازار پوچ‌فروشان موافقت نمود،  و در گیرودار عملیات «نجات اقتصاد»،   اخراج گستردة‌ کارمندان متخصص هم «بی‌سروصدا» آغاز شد!   ماجرا به اخراج گستردة کادرها محدود نماند،  کارمندانی هم که اخراج نشدند،  ناچارند با کاهش حقوق‌ و افزایش ساعات کار «موافقت» کنند!

خلاصه بگوئیم پاشنه‌آهنی‌های واشنگتن،   به بهانة «مبارزه با دشمن نامرئی»،  در روز روشن  دست به سرقت سراسری و غیرمسلحانه در آمریکا زده‌اند،  انگشت اتهام را هم به سوی شرکای چینی‌‌شان گرفته‌اند.   مائوئیست‌ها هم به شیوة‌ نئاندرتال‌های شیعی با الصاق برچسب به کارفرمایان آمریکائی‌شان،  تلاش دارند از خود تصویر «انسان‌دوست و مدافع آمریکا» ارائه دهند: 

«[...] در تاریخ آمریکا هیچ وزیرخارجه‌ای بدتر از مایک پومپئو نمیتوان یافت،  وی به روال سابق کارش در سازمان سیا،  دروغگوئی،  فریبکاری و دزدی در امور دیپلماتیک باعث بدنامی آمریکا شده [...] پومپئو [...] به آخر خط انسانیت رسیده است[...]‌»
منبع: خبرگزاری رسمی چین،‌  مورخ 28 آوریل 2020 

بله «انسانی‌ات» فقط نزد مائوئیست‌ است و بس! جالب اینجاست که تاریخ انتشار سطور فوق،   با سرمایه‌گزاری 10 میلیارد دلاری اکسون‌موبیل و دیگر شرکت‌های آمریکائی و انگلیسی در چین،  فقط 5 روز فاصله دارد!   به عبارت دیگر،  سرمایه‌گزاری اکسون موبیل و دیگران، گویا برای واژگون‌نمائی و نشستن در جایگاه قربانی ظلم و ستم آمریکا،  به چینی‌ها «قوت قلب» اعطا کرده!   بله،‌  در عرصة پروپاگاند،   مائوئیست همانقدر عقب‌افتاده و مفلس و مضحک است که شیعی!   با این تفاوت که شیعی برای مرگ و نیستی له له می‌زند،   حال آنکه چینی به «بیگاری» برای لندن و واشنگتن افتخار می‌کند:

«[...] پروژه اتیلن در [...] استان گوانگ دونگ به ارزش 10 میلیارد دلار توسط شرکت اکسون موبیل [...]  نخستین پروژه [...] پتروشیمی با سرمایه گذاری مستقل یک شرکت آمریکا در چین به شمار می رود [...] سرمایه گذاری کلان این شرکت آمریکائی در چین نشانه‌ای از اعتماد و خوشبینی به دورنمای اقتصادی چین است [...]»
منبع: خبرگزاری رسمی چین،   مورخ 23 آوریل 2020

باید ببینیم در شرایطی که میلیون‌ها نفر در آمریکا بیکار شده‌اند،   چگونه شرکت اکسون موبیل،  علیرغم شعارهای خررنگ‌کن ترامپ  اجازه یافته به چنین سرمایه‌گزاری‌ای در چین  دست بزند؟!  پاسخ از روز هم روشن‌تر است.   چین،   نه فقط برای ساواک جمکران، که برای اکسون موبیل هم «فرشته نجات» به شمار می‌رود!   زمین و هزینة ساختمان کارخانه پتروشیمی  برای اکسون موبیل رایگان است؛  کارگر و کارمند چینی هم مانند کارگران و کارمندان حکومت اسلامی،  حق و حقوق انسانی ندارند.  اگر کسی اعتراض کند،  «ناپدید» می‌شود،  و اگر اتفاقی بیفتد،  نه شرکت اکسون‌موبیل پاسخگو خواهد بود و نه دولت مائوئیست‌ها!  به همین دلیل است که صبیة ترامپ خنزرپنزرهایش را در چین تولید می‌کند!

 و اگر اوضاع به همین منوال پیش رود،  بزودی مدفوعات غرب با الهام از مدفوعات چین،  جار خواهند زد که ویروس فقط در ارتفاع بالای یک‌متر حرکت می‌کند؛  برای «مبارزه با دشمن نامرئی»،   همه می‌باید پوزه‌بند زده،  سینه‌خیز حرکت کنند!