فاضلابسالاری!
برای جبران افلاس آتلانتیستها به ویژه در سوریه و ترکیه، از همة
«شوت و پرتها» دعوت میکنیم با حضور گسترده در مراسم «تف سربالای جمعی»، حکومت
توحش «فدائیان اسلام» را از مرگ حتمی نجات دهند،
تا کشور ایران نیز همچون «آوراآمبا» تبدیل شود به «طویلة بیطبقة اخلاقی!» به این
ترتیب یانکیها با نفی نظریة داروین، برای
جهانیان «پدر و مادر» تعیین خواهند کرد؛
تشکلهای ساخته و پرداختة سازمان سیا از قماش «خبرنگاران بدون مرز» هم که پتهشان
در اروپا بر آب افتاده، در جایگاه مدافع «آزادی بیان» مینشینند و ... و
«همه با هم» از طریق «صدور فتوی»، برتری
موشهای فاضلاب آتلانتیسم را بر «رهبران چین و شوروی» به اثبات خواهند رساند:
«آیتالله خامنهاي شبيه زمامداران شوروي نيست. او بر خلاف انقلابيون خسته شوروي [...] که خود
را زير لفاظيها پنهان ميکردند اما خودشان روز به روز بياعتقادتر ميشدند، وقتي از رهاندن خاورميانه از چنگال شيطان بزرگ
سخن ميگويد، کاملاً جدي و مصمم است [...] مائو براي دفع مزاحمت شوروي به آمريکا
نياز داشت. نيکسون ميتوانست به خود
دلداري بدهد که سخنرانيهاي آتشين مائو، تعهد وي به غرب را تهديد نميکند[...]»
منبع: کیهان، مورخ 13 ژوئن 2013
این اظهارات «مستدل و مبرهن» که به مذاق پاسدار شریعتمداری
خیلی خوش آمده، در واقع بادشکم «ریتکیه»، کارشناس ارشد شورای روابط خارجی آمریکا است! ایشان
«کشف» کردهاند که رهبران شوروی «اعتقاد» نداشتند، و رهبر انقلاب چین هم به آمریکا نیاز داشته،
حال آنکه علیخامنهای «اعتقاد» دارد؛ حامیان حکومت اسلامی هم با جدیت اعتقاد دارند
که: «غرب شیطان است و آمریکا با اسلام
دشمنی دارد!» و از همه مهمتر اینکه در صورت عقبنشینی یانکیها وظیفة الهی تاراج
و سرکوب اینان بر عهدة حکومت ایران قرار خواهد گرفت:
«[...] مأموريت الهي ايران تنها در صورتي ميتواند محقق شود
که سلطه آمريکا بر منطقه برچيده شود[...]»
همان منبع
پیشتر هم به کرات گفته بودیم، لندن و
واشنگتن برای تداوم چپاول استعماری در منطقه به ارائة تصویر «قدرقدرت» از نوکران
جمکرانیشان در زمینههای سیاسی، نظامی و
تکنولوژی ارتباطات نیاز دارند، چرا؟ چون به گواهی تاریخ و به ویژه طی سدة اخیر، تأمین منافع محافل روسستیز در منطقه، بدون حکومتهای سنتی امکانپذیر نبوده. و اینک که سرمایهداریهای ژاپن، چین و هند نیز در تفاهم و نه در تقابل با روسیه
پای به منطقه گذاردهاند، لندن و واشنگتن
میپندارند با افزایش رسانهای «قدرت» حکومت پوشالی جمکران میتوان از یکسو عقبنشینی
غیرقابل اجتناب در برابر روسیه را به حداقل رساند، و از سوی دیگر پس از انتخابات جمکران، کل اوپوزیسیون
حکومت اسلامی را به «فدائیان اسلام» تقلیل داده،
و از این مفر «جایگاه برتر» آخوند
را استوار نگاه داشت. جنجال و هیاهوی سگهایهار
استعمار در داخل و خارج مرزها در واقع برای پوشش دادن به آرایش نوین فدائیان اسلام
در کشور ایران به راه افتاده.
در فرخنده روز 13 ژوئن 2013، هیاهوی سگهای زرد و برادران دینیشان پایان
گرفت! پس «بیا انتخابات ـ بازی کنیم!»
و اینگونه بود که یکبار دیگر سرودة هادی خرسندی کار ما را آسان کرد و ماهم میتوانیم بپردازیم به صحنة پس از «انتخابات ـ بازی!» این صحنه که با تأکیدات الهی اخیر بیل کلینتون بر «قدرت» ملایان در سوریه؛ داستانسرائیهای
معاون گوگل در باب حملات ملایان به حسابهای «جیمیل» و ... و بیبیگوزکهای
کارشناس شورای روابط خارجی یانکیها در باب «برتری» رهبر «فاضلاب فتوی» بر رهبران
چین و شوروی آراسته شده، یک بخش تکمیلی «هنری
ـ سیاسی» هم در «برلن» دارد.
بخش هنری تبلیغات استعمار با نمایشگاه نقاشیهای میرحسین
موسوی و تشویق حماقت و توحش آغاز شد و قرار است با تظاهرات 24 خرداد در برابر
سفارت ملایان و با شعارهای ابلهپسند «آزادی بیقید و شرط سیاسی، وجدائی دین از دولت» فاضلاب فتویسالاری را
عمیقتر کند. هدف از این صحنهآرائیها روشن است؛ نشاندن
مطالبات «سنت گرایان» بجای مطالبات دمکراتیک ملت ایران.
یادآورشویم مطالبات دمکراتیک ملت ایران بر دو پایة اساسی
یعنی، «جدائی دین از سیاست، و حذف احکام شریعت از قانون» استوار شده، و در
هر حال با «اجتهاد، آیات عظام مترقی، و ...
و تحمیل سیاست برکل جامعه» در تضاد آشکار قرار دارد. با هدف حذف این مطالبات دمکراتیک است که اوباش
اخلاقگرا ـ همان فدائیان اسلام را میگویم
ـ به چند دسته تقسیم شدهاند!
در رأس فدائیان اسلام حکومتی، علی خامنهای جلوس کرده. ایشان،
روز گذشته به همت بیبیسی و رادیوفردا،
با یک جملة جادوئی «منافع کشور» را نیز به فاضلاب «فتوی سالاری» لندن و واشنگتن پیوند زدند. ولی در برابر رهبر قلعة حیوانات، سه
گروه دیگر از انواع فدائیان اسلام صف کشیدهاند:
انواع مغضوب، محصور و منصرف! در صف مغضوبین «آیات عظام مترقی» و نوچههای
بخش اروپائی سازمان سیا یعنی ملاممد خاتمی،
اکبر بهرمانی و حسن روحانی را میبینیم
که همصدا با غلامبچگان صادراتیشان به فرنگ،
بر طبل «شرکت در انتخابات» میکوبند. حال آنکه اوباش وابسته به محفل نوبل، پشت سر فدائیان اسلام محصور ـ میرحسین موسوی و زهرا خانوم ـ سنگر گرفته، و از تحریم «انتخابات ننگین» سخن میگویند!
حساب منصرفین هم که روشن است، نماینده اینان، «عارف به تمکین از آخوند ـ محمد خاتمی انصراف داده، نه به نفع آخوند حسن
روحانی!» ولی در این فاضلاب فتویسالاری، موضع رئیس قوة مجریة جمکران از همه جالبتر شده! احمدی
نژاد، مانند علی خامنهای فقط «یک رأی» دارد
و از هیچکس هم طرفداری نمیکند! به عبارت دیگر،
فردی که 8 سال رئیس دولت حکومت اسلامی بوده، پیرامون انتخابات و سیاستهای دولت آینده «علی
وار» سکوت کرده! به این
میگویند «انتخابات» علوی! اگرچه در ظاهر، احمدینژاد در کنار «منصرفان» قرار
گرفته، تقابلاش با علی خامنهای، بازتابی است از تفاهم با باند «ولایت فقیه». هدف نهائی این «انتخابات»، حداقل از منظر آنها که این معرکه را به راه
انداختهاند، این است که یک جناح متشکل از ملا در راس سه قوه قرار گیرد، و جناح لباسشخصیها هم در جایگاه اوپوزیسیون
دولتی بنشیند که با «انتخابات ـ بازی» توسط بیترهبری بیرون کشیده خواهد شد. به این ترتیب زمینة مناسب برای کودتای نظامی
فراهم میآید. به استنباط ما تلاش سرداران
برای پرتاب احمدینژاد به سنگر تحریمکنندگان و عرض تبریک «مجدد» مقامات حکومت
مردهشویان به مناسبت «جشن ملی روسیه» در راستای همین «راه حل» صورت گرفته. حکومت ملایان برای کودتا به حمایت روسیه نیازمند
است.
البته در آرایش نوین سنتگرایان، جایگاه «گاندی» و «نلسون ماندلا» هم به حضرت
رضاپهلوی اختصاص یافته و دلیل هم روشن است.
با توجه به «طغیان» فاضلاب
آتلانتیسم که به «ری تکیه» امکان سنجش اعتقاد و پیشبینی آینده اعطا کرده، حضرت رضا پهلوی وظیفه دارند با حفظ دو سنگر
«تعدد زوجات، و اختیارات سنتی پدر»، فرهنگ سیاسی کشور را تغییر دهند:
«[...] حاميان و پاسداران اين حکومت [...] با جديت باور
دارند که آمريکا نه تنها دشمن کشور آنها بلکه دشمن جهان مسلمان است. بعيد مينمايد رئيسجمهور بعدي که از وفاداران
به رژيم است، اين فرهنگ سياسي را عوض کند[...]»
همان منبع
اهالی مرز پرگهر! برای
«نجات اسلام» کافی است یا به حکومت آخوند مشروعیت بخشیم، یا از جمهوری ایرانی طرفداری کنیم، یا در صف طرفداران نلسون ماندلا و گاندی بومی قرار
گیریم! به امید روزی که ایران هم مانند
«آورا آمبا» تبدیل شود به «طویلة بیطبقة اخلاقی!»