چهارشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۹۵

مک میرپنج!



  
درگذشت «ناگهانی» نمایندة روسیه در سازمان ملل که با انتصاب ژنرال «مک‌مستر» تقارن زمانی یافت،   عملاً شورای امنیت،   تنها نهاد حقوقی بین‌المللی را در تعلیق قرار داد،   و همة سگ‌های وفادار لندن و واشنگتن را به دوران نورانی هیتلر بازگرداند!   ارائة تصویر دلپذیر از کودتای سوم اسفند 1299؛‌   بازنشخوار هذیانات ضداسرائیلی روح‌الله خمینی توسط علی خامنه‌ای،  و تهاجم جنگنده‌های اسرائیل به ارتش سوریه،‌  شاید از معجزات ژنرال «مک مستر» باشد!   ایشان از نظامیان «انتلکتوئل» ینگه‌دنیائی هستند که «تفکر» را با «تکرار راه گذشته» اشتباه گرفته‌،   و شاید به همین دلیل،  ‌ انتصاب‌شان با درگذشت ناگهانی «ویتالی‌ چورکین»،  نمایندة روسیه در سازمان ملل‌ همزمان شد.

در تاریخ 20 فوریه،  سایت سپوتنیک خبر درگذشت ویتالی چورکین،‌  نمایندة‌ روسیه در سازمان ملل را منتشر کرد.   بلافاصله بوق‌های غرب «علت مرگ» را نارسائی قلبی تشخیص  دادند و آن را به اطلاع عوام رساندند!  ولی منابع رسمی روسیه تاکنون «تشخیص» شیپورهای ناتو را مورد تأئید قرار نداده‌اند،  البته هیچ اهمیتی ندارد!  برای غرب مهم این است که ادعای بنگاه‌های خبرسازی‌اش به عنوان «خبر موثق» به شوت‌وپرت‌ها حقنه شود‍!   در هر حال،   هیچ اسناد و شواهدی در دست نیست که ثابت کند،  ‌نمایندة روسیه مورد تهاجم قرار گرفته.   ولی با توجه به همزمانی «درگذشت ناگهانی» ویتالی چورکین،   با معرفی ژنرال «مک مستر»،   به عنوان جانشین ژنرال مایکل فلین، آنهم در آستانة 96مین میعاد کودتای کلنل آیرون‌ساید در ایران،   و به ویژه با توجه به تهدیدات رسانه‌ها و خبرنگاران توسط رئیس‌جمهور «منتخب» ایالات متحد و تمرکز ایشان بر اقلیت‌های قومی و مذهبی «نیک و بد»،  به استنباط ما محافلی در ایالات‌متحد برای بازگشت به دوران هیتلر خیز برداشته‌اند!

از اینرو در سالگرد کودتای کلنل آیرون‌ساید،  روزنامة جمکرانی «ایران»،   نقش استعمار بریتانیا در کودتای سوم اسفند 1299را انکار کرده و می‌نویسد،  «مردم» خواهان یک دولت مقتدر بودند!   البته ورق‌‌پارة طویلة مشروعه برای سلب مسئولیت از ارباب‌ انگلیسی‌اش،   مستر لطف‌الله آجودانی را بالای منبر فرستاده،   تا ایشان با تکیه بر «لطف الهی»،‌   میان «باور‌» شخصی‌ یا محفلی‌شان،  با  فعالیت حرفه‌ای مورخ ـ  تحقیق و بررسی علمی رخدادهای تاریخی ـ  ترادف ایجاد کرده و در واقع با یک تیر دو نشان بزنند.   هم مسئولیت انگلستان را در برقراری دیکتاتوری میرپنج در ایران انکار کنند،‌   هم به کودتای استعماری،  ‌تحت پوشش «خواست مردم» ‌مشروعیت بدهند:

«[...]‌ بر این باورم که با وجود باور بسیاری از مورخان،  مبنی بر انگلیسی دانستن کودتای سوم اسفند 1299،  حکومتی قدرتمند و کارآمد،  آرمان بسیاری از لایه‌های اجتماع ایران بود[...]»
منبع: پیک نت،  مورخ 4 اسفندماه سالجاری

بله،   «باور» مستر آجودانی چنین است! پس همه باید بپذیرند که تحقیقات مورخان که بر اسناد و شواهد و استدلالات علمی استوار شده،   در برابر «باور» ایشان اهمیت ندارد،  ‌چرا؟  چون عرصة «باورها» و ادعای پوچ و تأکید بر خواست جمع موهوم به نام «لایه‌های اجتماعی ایران»،  همان عرصة انسان‌ستیز حماقت و زور و توحش و یکجانبه‌گرائی است.   نیازی نیست بگوئیم،  که آنگلوساکسون‌ها و پادوهای‌شان در این عرصة توحش خیمه زده‌اند و رخداد‌ها را در چارچوب حماقت‌ها و باورهائی «تحلیل» می‌کنند که منافع مالی و اقتصادی و قبیله‌ای‌شان را بازتاب می‌دهد!  و به دلیل تقابل دیرین انگلستان با روسیه در ایران،   این منافع را لندن و کارگزاران‌اش،  پیوسته از طریق اسلام‌پرستی و روس‌ستیزی تأمین می‌کنند.  

به عنوان نمونه،   بوق‌های حکومت زال‌ممد با تکیه بر هیاهوی رسانه‌های غرب،  ‌ از استعفای ژنرال فلین،  به عنوان استعفای «دشمن ایران، و دوست روسیه» استقبال به عمل آورده‌اند.  «فخرآور»،  یکی از لات‌های صادراتی حکومت جمکران نیز که اینک از جمله حواریون اعلیحضرت رضا پهلوی شده،   و مثل همه لات‌ولوت‌های صادراتی مفسر و تحلیلگر و صاحب‌نظر است،   از استعفای مایکل فلین به عنوان «توطئة مسکو» یاد کرده!   البته از آنجا که رضا پهلوی هم طی مصاحبه اخیر با صدای آمریکا،  ضمن گریه و زاری برای ملت گرسنه و بدبخت و بی‌نوای ایران،‌  خواهان «حمایت و دخالت» واشنگتن در کشورمان شده بود،  ‌ جای تعجب نیست که دوروبری‌های‌اش صدای دوم حکومت آخوند باشند و از هر رخدادی ابزار تهاجم به مسکو بسازند.  هر چه باشد،   محفل نفرت فروش «شیخ‌وشاه» همواره  سر در آخور لندن و واشنگتن داشته و دارد.   ولی اینک که حاکمیت ایالات متحد دونالد ترامپ را به عنوان رئیس‌جمهور «فراحزبی» از صندوق‌ها بیرون کشیده،  علیرغم تبلیغات رسانه‌ای که می‌کوشد ترامپ را به ولادیمیر پوتین بچسباند،  مطالبات محافلی که از دستگاه ترامپ حمایت می‌کنند،  تا حدودی از پردة ابهام بیرون افتاده! 

این محافل با هرگونه روابط حقوقی سر ستیز دارند،   و پس از آزادی حلب،‌  عملاً به دیپلماسی و روابط و مقررات بین‌المللی اعلان جنگ داده‌اند.  کار اینان با ترور سفیر روسیه در ترکیه ـ   منطقة‌ نفوذ انگلستان ـ  آغاز شد!    طی گذشت دو ماه،  البته به خواست قادر متعال و به «لطف الهی»، ‌ این «جنگ پنهان» و اعلام نشده،  به قول ولادیمیر پوتین،   با «دیپلماسی آشپزخانه» ـ اخراج 35 دیپلمات روس از ایالات متحد ـ  ادامه یافت،  سپس رسیدیم به کشف جنازة کنسول روسیه در آتن؛   مرگ سفیر روسیه در دهلی‌نو؛  و به این ترتیب ایالات‌متحد و یونان و هند،   مستعمرات سابق انگلستان نیز در کنار ترکیه قرار گرفتند!    نهایت امر،  درگذشت ناگهانی ویتالی چورکین،  صدای دیپلماسی روسیه را در شورای امنیت سازمان ملل نیز خاموش کرد و ... و نیازی نیست که بگوئیم،‌   اگر حاکمیت آمریکا نتواند خیمه‌شب‌بازی ترامپ و مک‌مستر را جمع‌وجور کند،  منطقاً پس از خاموشی صدای روسیه در شورای امنیت مرحلة رویاروئی «روسیه ـ ناتو» آغاز خواهد شد.