شنبه، آذر ۱۶، ۱۳۹۲

ماندلا و ماکیاول!


 

مرگ نلسون ماندلا فرصتی طلائی برای بین‌الملل «برتری‌طلبان» فراهم آورد!   از جیمی‌کارتر و جرج بوش و باراک اوباما ـ  حامیان دولت یهود و مسیحی و اسلامی ـ‌ گرفته تا ملایان جمکران و مخالف‌نمایان‌شان به تابوت «نلسون ماندلا» چنگ انداخته‌اند،   بدون اینکه یک نکته اساسی را در نظر آورند و آن اینکه «نلسون ماندلا»،  ‌ به گواهی سوابق مبارزاتی‌اش «لائیک» و متحد حزب کمونیست بوده!

 

به عبارت دیگر،‌   مبارزات «ماندلا» هیچ ارتباطی با تعلقات «قومی ـ  بومی» و «توهمات و باورهای» دینی‌ای که یانکی‌ها،  جمکرانی‌ها و مخالف‌نمایان‌شان برای آن سینه می‌زنند نداشته.  به اسطوره‌فروشان یادآور شویم،  ‌ ماندلا پس از آزادی از زندان،  برای نخستین سفر خارجی‌اش «کوبا» را برگزید!   کشوری که نظامیان‌اش در «آنگولا»  ارتش نژادپرست آفریقای جنوبی را به زانو در آوردند!   این مختصر را گفتیم تا روشن شود بیانیه‌های یانکی‌ها و به ویژه  نوکران جمکرانی‌شان در سوگ نلسون ماندلا تا چه حد بیشرمانه،  پوچ و خالی از هرگونه معنا و مفهوم است.   

 

در هر حال،   خبر مرگ نلسون ماندلا در راستای شعار ماکیاولیک «هدف وسیله را توجیه می‌کند» انتشار یافته،  باشد که افلاس «شهریار» را پوشش دهد!   ولی برای پوشش دادن به افلاس جمکران ـ  طویلة اسلامی رایش ـ  انتشار خبر مرگ نلسون ماندلا کفایت نخواهد کرد.

   

جمکرانیان چنان به افلاس افتاده‌اند که حتی نتوانستند از «شعار پوچ» حقوق بشر،  یا بهتر بگوئیم علوفة اهدائی آتلانتیست‌ها تغذیه کنند!  هر چند «صادق لاریجانی» پوزی به علف مرحمتی آتلانتیست‌ها زد،   ولی نتوانست آنطور که می‌خواست دلی از عزا در آورد!   به چند دلیل!   نخست اینکه پاسدار علی لاریجانی،   رئیس به اصطلاح مجلس جمکران که تا چند روز پیش برای عربستان شاخ و شانه می‌کشید،  ناچار شد به شیخک عربستان ابراز عشق کند! دیگر آنکه «عراقچی»،   ‌معاون ظریف که مشغول قهر و ناز برای تفاهم 24 نوامبر بود،  در گفتگو با یک رسانة هلندی اعلام داشت تفاهم 24 نوامبر «چند برنده» دارد:

 

«[...] عراقچی:  مذاکرات هسته‌ای فقط یک برنده ندارد.»

منبع:  ایسنا،  ‌مورخ 6 دسامبر سالجاری

        

پس از توافق 24 نوامبر،   شیپورهای لجنزار یوتوپیا در داخل و خارج مرزها به چند گروه کاذب تقسیم شدند و برای این توافق «بازنده و برنده» تعیین کردند!   ولی پس از سفر ولادیمیر پوتین به ایتالیا و ارمنستان،   و تصمیم ناتو جهت تعلیق ارسال تجهیزات از پاکستان به افغانستان،   شرایط ناگهان «تغییر» کرد و معلوم شد بازندة این توافق‌ها «ایران» است!   به عبارت دیگر عقب‌نشینی حکومت ملایان را نظام خبرسازی جهانی به حساب شکست ملت ایران نوشت!

 

حال آنکه حکومت ملایان پاسدار منافع استعمار بوده و هست،   ناکامی این حکومت دست‌نشانده در واقع شکست اربابان‌اش را نشان می‌دهد،  و پیروزی ملت ایران است.   به عبارت دیگر،   تضعیف حکومت اسلامی،  تضعیف استعمار است نه تضعیف ملت ایران.   و اما در پی نشست سران «ناتو ـ روسیه» در بروکسل  ـ 4 دسامبر سالجاری ـ  باز هم شرایط «تغییر» یافت و معلوم شد توافق 24 نوامبر «بازنده و برنده نداشته،  ساخت و پاخت بوده.»

 

این نوع «پروپاگاند» که مذاکرات حقوقی معاصر را با «ساخت و پاخت» لات و اوباش و روابط ماکیاولیک در ترادف می‌دهد،  یک هدف اساسی را دنبال می‌کند؛   باوراندن اینکه «نتیجة‌ روابط دو سویه پوچ است!»   برای حقنه کردن این پیام مرگ و سکون کافی است انسان‌محوری روابط حقوقی معاصر را با روابط «زورمحور» ماکیاولیک در ترادف قرار دهیم تا همه بدانند که «لات» درست می‌گوید!   و اگر «لات» را در رأس هرم قدرت قرار دهیم یک «شهریار» خواهیم داشت مشابه همان پرسوناژی که ماکیاول در قرن شانزدهم، ‌ ترسیم کرده و بی‌بی‌سی می‌خواهد در هزارة سوم آن را به ما بفروشد،  چرا؟  چون در قاموس «شهریار»، هدف وسیله را توجیه می‌کند!

 

به عبارت دیگر «شهریار» ماکیاول با لات و آخوند هیچ تفاوتی ندارد!  به همین دلیل نیز پروفسور رامین جهانبگلو،  پای ثابت تبلیغات بی‌بی‌سی،  به فروش تفکر «مدرن» ماکیاول نشسته‌ و می‌فرمایند،  لازم است «انسان مدرن» از نبوغ ماکیاول ـ تضاد با احزاب سیاسی ـ  استفاده کند:

 

«[...] هیچ معیاری غیر از خودِ سیاست وجود ندارد [...] اندیشه سیاسی ماکیاولی اساسا با ادعاهای حزبی تعارض دارد[...] ماکیاولی قدرت فضیلت را باور داشت[...]این فضیلت [...]در درون خود او وجود داشت.[...] او اخلاق انسانی و سیاست انسانی را از زیر سایه خدا بیرون کشیده [...] نزد ماکیاولی پایه های اخلاق سیاسی سکولار است [...] جهان ماکیاولی نظامی است که در آن تنها عمل ارزشمند است [...] ماکیاولی بنیانگذار فلسفه سیاسی مدرن است[...] برای انسان معاصر ضروری است دریابد در کجا از نبوغ حیرت‌انگیز این اندیشمند سیاسی استفاده کند[...]».

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 2 دسامبر 2013.

 

پیش از ادامة مطلب یادآور شویم،  بر اساس اظهارات پروفسور جهانبگلو،   نظریة «ماکیاول» که در قرن شانزدهم ارائه شده،  امروز هم می‌باید مدرن و «سکولار» تلقی شود!   همین مختصر کافی است تا نشان دهد «پروفسور» تا چه حد از واقعیات فلسفی و سیاسی فاصله دارند.    همینجا بگوئیم،   مفاهیم مدرن و سکولار در سدة پایانی هزارة دوم و در جوامع غرب پایه گرفته،  این مفاهیم هیچ ارتباطی با دوران ماکیاول نمی‌تواند برقرار کند.  ولی فقط فلسفه نیست که در جمکران چنین وضعیت مضحکی پیدا کرده،  همه چیز بی‌معنا و بی‌پایه شده. کار بجائی رسیده که در حکومت جمکران  «برده‌فروشی» نه تنها  قابل اغماض شده،   که بر اساس اظهارات مقامات رسمی با «مهاجرت قانونی» نیز ترادف یافته!    اظهارات احمدی مقدم و علی صادقی،  روسای پلیس،  و امور مهاجرت حکومت ملایان شاهدی است بر این مدعا:‌

 

«[...]علی صادقی، رئیس پلیس مهاجرت [...] ایران گفته است [...] قاچاق دختران ایرانی به کشورهای عربی [...] قابل توجه نیست[...] اکثر این افراد به صورت نیروی کار به این کشورها برده می‌شوند[...] اسماعیل احمدی مقدم،  رئیس پلیس ایران هم [...]گفت که اتباع ایرانی به صورت مجاز از کشور خارج می‌شوند[...]»

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 2 دسامبر سالجاری

 

همچنانکه می‌بینیم نیروی انتظامی حکومت ملایان که برای یک تار مو هیاهو به راه می‌اندازد،‌   با شبکة قاچاق انسان وگسترش تشکیلات روسپی‌خانه‌داران هیچ مشکلی ندارد.  وقوقیه‌های سازمان تبلیغات اسلامی در ستایش «حجاب» و جامعة «زنانه ـ مردانه»،  ‌ مخالف روسپی‌خانه‌داران  نیست.  و ما هم تعجب نمی‌کنیم؛  حکومت اسلامی در واقع نظام «مسجد ـ روسپی‌خانه» است که علاوه بر شیخ نشین‌ها،  در کشورهای ایران،  افغانستان، ‌پاکستان و ترکیه شاخک‌های برده ‌فروشی‌اش را مستقر کرده.   در تمامی این حکومت‌ها «آزادی‌بیان» با توهین،  و جرم با «گناه» ترادف یافته و گلة‌ «لات» در جایگاه  قضاوت نشسته‌ و به نمایندگی از سوی تل موهوم «مردم»  فتوی می‌صدورد:

 

«[...] این جرم‌ها چیزی نیست که از خاطر مردم پاک شود[...] به آن‌ها می‌گوئیم [...] شما ایجاد تفرقه می‌کنید و بجای اینکه عذرخواهی کنید بعد از عملکردتان در فتنه 88 طلبکارانه حرف می زنید[...] مردم ما تا آخرین نفس و قطره خون پای ارزش‌های انقلاب ایستاده‌اند [...]».

منبع:  ایسنا،   مورخ 6 دسامبر 2013 

 

سطور فوق بخشی است از وقوقیه داش احمد خاتمی،   تیغ‌کش و امام جمعة «باادب» تهران!   ایشان با ترهات‌پراکنی سعی دارند برای موسوی و کروبی تا حد امکان بازارگرمی کنند.  قضیه از این قرار بود که همزمان با انتشار خبر مرگ نلسون ماندلا،   سایت رادیوفردا نیز ناچار شد از زبان اکبر قاتل سازندگی خواهان تعطیلی دکان بحران‌سازی ملایان با موسوی و کروبی شود.   و پس از این موضع‌گیری «سیاپسندانه»،   قلادة احمد خاتمی را در وقوقیة روز گذشته باز کردند،  تا به صورت تلویحی پایان قریب‌الوقوع نمایش مهوع «پشک در ویترین» را به اطلاع «مردم» برساند:

 

«[...] ما می‌خواهیم فتنه‌گران [موسوی و کروبی] به دامان ملت بیایند [...] اما فکر نکنند یکه‌تاز میدان هستند چرا که متدینین،  جانبازان جبهه و جنگ و خانواده‌های شهدا میدان‌دار هستند [...]»

منبع:  ایسنا،  ‌مورخ 6 دسامبر 2013     

 

بله ما هم می‌خواهیم بساط «پشک در ویترین» که برای ایندو جانور وحشی به راه انداخته‌اید برچیده شود.   به این ترتیب حداقل پوچی «قوة‌ قضائیه» در حکومت «لات‌سالار» جمکران به اثبات خواهد رسید.   قوه‌ای که با هزار ادعای دهان‌پرکن،  سال‌هاست بجای محاکمة موسوی و کروبی،  ‌ ایندو جانور وحشی را برای ملت ایران در ویترین گذاشته و با حمایت بوق‌های آتلانتیست برای‌شان معرکه گرفته.  ولی همانطور که می‌بینیم،   تحولات «کلان‌ ـ استراتژیک» که پیامد منطقی افلاس ناتو در خاورمیانه است،   تداوم این نمایش مهوع را برای جمکرانی‌ها غیرممکن کرده.   به همین دلیل نیز خبر «نابهنگام» مرگ نلسون ماندلا پس از نشست «روسیه ـ ناتو» انتشار یافت! 

 

هیاهو پیرامون مرگ ماندلا،  به آن‌ها که ناچار به عقب‌نشینی شده‌اند امکان داد تا نتایج سرنوشت‌ساز نشست اخیر «روسیه ـ ناتو»  ـ  اعتصابات کارگری در آمریکا،  اخراج اسلام‌گرایان از آفریقا،   بالکان و کشورهای سابقاً شورائی،   تزلزل درکره‌شمالی،  و ... و به ویژه شکست «لات» در تبدیل کشور اوکراین به «طویلة‌ رایش» ـ  را در حاشیه قرار دهند!   ولی چه بگوئیم که افلاس جمکران یا طویلة اسلامی آنگلوساکسون‌ها را نمی‌توان با این مسائل پوشش داد!  و به همین دلیل نیز آتلانتیست‌ها همزمان چند «راه ‌گریز» برای حکومت ملایان فراهم آوردند.   اینان با بیرون کشیدن کارت «حقوق بشر»‌ خواستند به حساب خود برای سگ‌های هارشان در ایران زمینة میدانداری فراهم آورند!   ولی شرایط «نامطلوب» زمینة جنجال استعماری را بکلی از میان برداشته بود!   به همین دلیل نیز ارائة تصویر دلپذیر «ورزشکار و کوهنورد» مردمی از شیخ حسن روحانی در دستور کار قرار گرفت،   و اینچنین بود که حسن فوتبال،  آخوند شکم‌گنده و تپل‌مپل را با لباس ورزشی در بوق انداختند و معلوم شد شیخ حسن مرتب کوهنوردی و راهپیمائی می‌کند و خیلی «مردمی» است!  

 

خلاصه قصة آتلانتیست‌ها برای ما ملت به اینجا رسید که،  فقط ولادیمیر پوتین نیست که ورزشکار است،  رئیس قوة مجریه جمکران هم اهل ورزش است!   هر چند با نیم نگاهی به شکمبه و پیه‌وچربی شیخ حسن می‌توان دریافت که علیرغم شایعات،  ورزش مورد علاقة ایشان به دیگ‌پلو و کله‌پاچة نذری محدود می‌شود.  در هر حال،   «ورزشکاری» شیخ حسن برای ما اهمیتی ندارد؛   مهم چرندبافی‌های امروز این ورزشکار «رسانه‌ای» است در دانشگاه تهران.  جونم براتون بگه،‌  حسن روحانی پس از ورزش مفصل سر دیگ کله‌پزی،  امروز به نقش «مردم» و دانشجویان در جنبش مشروطه اشاره کرده:‌

 

«اصولاً از انقلاب مشروطه تا امروز [...] مردم ایران و نسل جوان دانشجو در برابر مسئله حاکمیت ملی استقلال و مبارزه با استبداد و استعمار ایستادگی خود را نشان داده‌اند.»

منبع:  فارس‌نیوز،  ‌مورخ 7 دسامبر 2013 

 

سوءاستفاده از انقلاب مشروطیت پیشتر توسط دربار پهلوی‌ صورت می‌گرفت،  و اینک نوبت به ملایان رسیده.  به همان‌هائی که از ترس مشروطه‌طلبان در سوراخ موش پنهان شده بودند.   ولی حسن فریدون «ورزشکار» که مدعی مشروطه‌طلبی و مبارزات ضداستعماری است،  گویا نمی داند که پایه‌ریزی «عدالت‌خانه» و حذف محاکم شرع یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب مشروطه بوده.   دلیل هم روشن است این آخوند ساواکی اصلاً  نمی‌داند  انقلاب مشروطه چه صیغه‌ای است.   شناخت اینان از تاریخ ایران همان «ورق‌پاره‌ای» است که از انگلیسی‌ها ابتیاع می‌کنند،   بعد هم با اهن‌وتلپ در برابر گروهی دست‌چین شده از بادمجان‌دورقاب‌‌چین‌ها که در دانشگاه جاسازی کرده‌اند،  ‌ به جفنگ‌بافی می‌نشینند.  باری آنچنان که ایشان می‌فرمایند،   از دورة سلطنت قاجار،   «دانشگاه‌های» بزرگ و قدرتمندی داشتیم،   و دانشجویان دوران قجر خیلی هم اهل سیاست بوده‌اند!   البته برای عقب‌نماندن از قافلة جفنگ‌سازی،   بیانیه‌نویس مفلوک ساواک به این «جابجائی» مختصر اکتفا نکرده،   دست‌ها را بالا زده،  حسن فوتبال را به «محمد امین» وصله زده:

 

«[...] من امین مردم هستم [...]»

همان منبع

 

یادآور شویم طبق روایات و حکایات و مزخرفاتی که «پژوهشگران» غرب برای فروش «دین ضداستبداد» سر هم کرده‌اند،  محمد پیش از ادعای پیامبری،  مسئولیت کاروان‌های تجاری خدیجه را بر عهده داشته و گویا به دلیل درستکاری،  خلق‌الناس او را «محمد امین» می‌خوانده‌اند.   حال حسن روحانی نیز پس از عمری تقلب و چپاول و جنایت و «بخیه» جهت حفظ منافع لندن و واشنگتن،  «امین مردم» شده و از تریبون دانشگاه اشغال‌شدة تهران که به همت شیخ مهدی بازرگان به گنداب نمازخانه و عربده و زوزة اوباش و اراذل آراسته شده، فهرستی از اهداف «والای» دانشگاه در حکومت اسلامی ارائه می‌دهد:  

 

«دانشگاه خانه احزاب نیست، اما کارگاه سیاست است.»  

همان منبع!      

 

برای درک معنا و مفهوم این مزخرفات بهتر است اول بپرسیم،   کدام حزب در این مملکت وجود دارد که این دانشگاه نمی‌باید «خانة» آن باشد؟   در ثانی،  دانشگاهی که «کارگاه سیاست» است،   چه معنائی جز ابزار شستشوی مغزی جوانان مملکت در مسیر توجیه فاشیسم و ولایت‌فقیه می‌تواند باشد؟  حال اگر نیم نگاهی به دکان ماکیاول فروشی بی‌بی‌سی بیاندازیم  خواهیم دید برای تنظیم «ترهات» حسن فوتبال از کدام لجنزار الهام گرفته‌اند!   بله در هزارة سوم ماکیاول را به مسجد برده‌اند تا «لات» در جایگاه «شهریار» قرار گیرد.       

 

از بررسی یاوه‌پراکنی و مزخرفات حسن فوتبال در دانشگاه سابق تهران خودداری می‌کنیم،  چرا که اتلاف وقت خواهد بود.  ولی حضور حسن روحانی در دانشگاه، آنهم در میعاد 16 آذر نشان می‌دهد که بعضی‌ها «توافقنامة 24 نوامبر» را به حساب «پیروزی» حکومت ولایت‌فقیه نوشته‌اند.  همینجا بگوئیم،  چنین نیست.  با کوچک‌ترین گشایشی در فضای اجتماعی،  مالی،  تجاری و فرهنگی کشور،  ‌ نخستین گام ملت ایران به زیر سئوال بردن دگم‌های حکومت اسلامی خواهد بود.   در هر حال توسل ملایان به رخدادهای 16 آذر،  همانقدر بیشرمانه است که سوگواری آتلانتیست‌ها برای نلسون ماندلا!   فراموش نکنیم که روح‌الله خمینی از طرفداران کودتای 28 مرداد بود و آتلانتیست‌ها هم حامی اصلی حکومت آپارتاید.

  

 

یکشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۹۲

مدرس در وودستاک!

 


سی‌وپنج سال پیش در چنین روزهائی،  آتلانتیست‌ها قلادة روح‌الله خمینی را در «نوفل لوشاتو» گشوده بودند تا هم‌صدا با روشنفکرنمایان غرب از قماش میشل فوکو و شرکاء از «دین ضداستبداد» و شعار «سیاست ما عین دیانت ماست» که استعمار توی لپ آخوند مدرس شکسته بود دفاع کند.  ولی این‌روزها که تحولات سوریه،  دکان اسلام سیاسی را کساد کرده،   شیپورهای لجنزار یوتوپیا برای فروش الزامات «دیپلماسی بمب» ـ  آخوند،  سکولاستیک،  حرمسرا،  حجاب و تروریسم ـ  با مشکل روبرو شده‌اند!  و برای حل این مشکل جانگداز بوق‌های آتلانتیست از قماش بی‌بی‌سی،  یورونیوز و فایننشال‌تایمز ضمن انتقاد از ولادیمیر پوتین،   و ارائة تصویر دلپذیر از اکبرقاتل سازندگی و دیگر آخوندهای «مترقی و معتدل» نظیر حسن فوتبال،   آخوند ‌مدرس را هم به «وودستاک» برده‌اند!   یورونیوز به یک «مدرس» هیپی به نام «مهرداد درویش‌پور» تریبون داده‌ تا از شعار «سیاست ما عین دیانت ماست» تصویر دلپذیر و ابله‌فریب ارائه کند،  و این تصویر سخت مورد پسند گویانیوز قرار گرفته.
 
از فایننشال‌تایمز شروع کنیم که اکبرقاتل سازندگی را زین کرده،   تا او را از زبان خودش صلح‌طلب و به ویژه «هنردوست» معرفی کند!   سایت «پیک نت» هم با افتخار فراوان بخشی از مصاحبة فایننشال تایمز با سردار سازندگی را بازتاب می‌دهد:  
 
«[فایننشال تایمز:]  هر وقت به لندن آمدید،  درب فاینشنال‌تایمز به روی شما باز است كه این صحبت را ادامه دهیم [اکبر رفسنجانی] من قبلاً خیلی به لندن آمدم [...] ما قبلاً كه لندن می‌آمدیم، بیشتر برای موزه‌ها و اینها بود.  شما موزه‌های خوبی دارید.»
منبع:  پیک نت،‌   مورخ 6 آذرماه 1392
 
بله،   چند روز پس از توافق ژنو،   یک لات جنایتکار حکومت جمکران با کمک «فایننشال تایمز»،   بوق تفنگ‌فروش‌های لندن،   برای خود سابقة «هنردوستی» و «موزه‌گردی» تأمین می‌کند.   ولی فراموش نکنیم که ارائة تصویر دلپذیر از لات جنایتکار،  پیش از توافق ژنو در «یورونیوز» آغاز شده بود!  
 
در آستانة‌ مذاکرات ژنو،   «یورونیوز» که از «خطر» توافق هسته‌ای نیک آگاه بود،  روح آخوند مدرس را در پیکر «مهرداد درویش‌پور» دمید تا شعار استعماری «سیاست ما عین دیانت ماست» را در بسته‌بندی نوین به فروش بگذارد.   دلیل هم روشن است؛  آخوند مدرس با اشغال کشور ایران توسط عثمانی موافق بوده!   زمانیکه ارتش‌های روسیه،  بریتانیا و عثمانی به خاک ایران تجاوز کردند،  ‌آخوند مدرس،  به عنوان نمایندة «کمیته دفاع ملی» فقط با تجاوز روسیه و انگلستان مخالفت داشت:
 
«[ در سال 1914 میلادی علیرغم اعلام بیطرفی دولت ایران [...] نیروهای روسیه،  انگلیس و عثمانی [...] وارد کشور شدند [...] در سال  1295 خورشیدی [گروهی]‌ از نمایندگان مجلس و [...] رجال سیاسی و مردم عادی به منظور مقابله با تجاوزات روس و انگلیس به ایران [در شهر قم] کمیته دفاع ملی تشکیل دادند [...]‌ مدرس یکی از آنان بود[...]»     
منبع:  ویکی‌پدیا
 
همچنانکه می‌بینیم جانوران وحشی نظیر آخوند مدرس،  اشغال خاک ایران توسط ارتش عثمانی را به زیر سئوال نبردند،  ‌چرا که این ارتش اشغالگر به یک «کشور اسلامی» تعلق داشت!   باری پس از اینکه کشور ترکیه به عضویت سازمان آدمخوار ناتو در آمد،   روابط تهران و آنکارا در همین چارچوب استعماری ادامه یافت و اظهارات سفیر مرده‌شویان در ترکیه شاهدی است بر این مدعا:
 
«[...] سازمان اطلاعات ایران با سازمان اطلاعات ترکیه همکاری نزدیکی با یکدیگر دارند. هیچ کس حق ندارد این همکاری را به عنوان یک نقطه تاریک در روابط ایران و ترکیه نشان دهند[...]»
منبع:‌ ایسنا،  مورخ 30 نوامبر 2013
 
با توجه به نقش ترکیه در آشوب‌های سوریه،  به صراحت می‌توان دریافت که «همکاری امنیتی» جمکرانیان با ترکیه،   عضو رسمی ارتش آدمخوار ناتو چه اهدافی را دنبال می‌کند!  به عبارت دیگر هیاهوی وغ‌وغ‌ساهاب‌های لجنزار احترام به ادیان در مورد «تقابل مواضع» «جمکران ـ ترکیه» پیرامون سوریه جز چرندبافی نبوده و نیست.   نقش حکومت ملایان در سراسر جهان پادوئی برای ارتش ناتو بوده و هست.   خلاصه در هزارة سوم،   ارتش ناتو بجای ارتش عثمانی نشسته و در خاک ایران به «نبرد با روسیه» ادامه می‌دهد.   مدرس هزارة سوم نیز به همکاری با این ارتش افتخار می‌کند.   تلاش یورونیوز،  شیپور لجنزار یوتوپیا برای ارائه تصویر دلپذیراز «سیاست ما عین دیانت ماست» حکمتی دارد!  در این پروپاگاند ابله‌فریب،  پایه و اساس شعار فدائیان اسلام،  یعنی ایجاد ترادف میان تأمین نظم و امنیت اجتماعی با خشونت ـ  روابط یک‌سویه ـ  محفوظ مانده؛  ‌ آزادی‌های جنسی و سیاسی بجای حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی نشسته،  و ... و از همه مهم‌تر نقش استعمار در حمایت از وحشی‌گری حکومت اسلامی محو شده!   و از همه جالب‌تر «عنوانی» است که برای این پروپاگاند انسان‌ستیز برگزیده‌اند تا خشونت باورها و توحش روابط یک‌سویه را با «فرهنگ» در ترادف قرار دهند:
 
«خشونت عليه زنان به ‌عنوان نوعی فرهنگ»
منبع:  گویانیوز،  مورخ 2 آذرماه سالجاری  
 
بله،   یک روز پیش از اعلام توافق ژنو،   پانته‌آبهرامی با مهرداد درويش‌پور،  شهلا شفيق و مرضيه هادوی «گفتگو» کرده و از این «گفتگو» نتایج درخشانی به دست آمده که روابط زن و مرد را با «حکومت» در ترادف قرار داده؛   نظم حقوقی دمکراتیک و مسئولیت‌پذیری را نادیده می‌گیرد و «گله‌سازی و جفت‌گیری» را مورد تشویق قرار می‌دهد:
 
«[...]جامعه هر چه بيشتر با آزادی جنسی روبه‌رو باشد،  تجاوز و خشونت جنسی کاهش پيدا می‌کند[...] هر چه آزادی‌های سياسی بيشتر باشد، جامعه امکان شکوفائی نقد و اظهارنظر خواهد داشت [...]»  
همان منبع
 
سطور فوق بخشی است از اظهارات مشعشع «مهرداد درویش‌پور» که با ایجاد گسست میان  «قدرت» و «اقتصاد» موفق شده تعریف نوینی از دمکراسی ارائه دهد!    تعجبی ندارد که دمکراسی «مستر» درویش‌پور نیز مانند حکومت توحش ملایان بر توهم و «باورهای جمع» استوار باشد:
 
«[...]‌دانش،  عادات فرهنگ،  ايدئولوژی،  دين و تمام باورها به عنوان منبع ارزشی قدرت شناخته می‌شود.   به اين معنی قدرت يعنی نفوذ.   نوعی پذيرش اجتماعی برای اين نوع از قدرت وجود دارد.   اين نوع اعمال قدرت کم هزينه‌ترين اعمال قدرت است.  مثل احزاب دمکراتيک که بدون اعمال خشونت قدرت خود را حاکم می‌کنند.»
همان منبع      
 
می‌بینیم که پس از گذشت 34 سال از استقرار حکومت «باورمحور» جمکران،‌  برنامة‌ معلق زدن برای ارزش‌های عوام‌پسند لجنزار یوتوپیا همچنان ادامه دارد!   منتهی اینبار بوق‌های ناتو بجای روح الله خمینی،   به پروفسور درویش‌پور تریبون می‌دهند تا اینفرد ضمن مرزشکنی و مخدوش کردن مرزها،   اجرای قانون را هم با خشونت در ترادف قرار داده،  و به این ترتیب دکان «حق مسلم» و مبارزه با «ظلم و ستم» را پا بر جا نگاه دارد:      
 
«[...]مهرداد درويش پور جامعه شناس و پژوهشگر مقيم سوئد خشونت را نوعی ابراز قدرت مي‌داند که به قصد وادار کردن فردی به انجام کاری بدون خواست خودش صورت می‌پذيرد[...]»
همان منبع
 
 این «تعریف» که از اعماق لجنزار اسطوره‌فروشان استخراج شده چندین و چند پیام به مخاطب ارسال می‌کند.   نخست اینکه «مجازات قانون‌شکن» اعمال خشونت است!   به عنوان نمونه اگر در یک نظام دمکراتیک،  قاتلی را پس از محاکمه به زندان محکوم کنند،‌  این محکومیت یعنی خشونت،  ‌چرا؟  چون مسلم است که «خواست» قاتل رفتن به زندان نیست!  به عبارت دیگر،  درویش‌پور تأمین نظم و امنیت در جوامع دمکراتیک را به عنوان اعمال «خشونت» ارزیابی می‌کند،   حال آنکه در واقع مجازات «مجرم»،  ‌یعنی اجرای عدالت،  به معنای «احقاق حق» ـ  حق حقوقی و نه حق مسلم و الهی ـ  است که خشونت را در جامعه مهار خواهد کرد!   و اگر اظهارات درویش‌پور را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم،‌   خواهیم دید که ادعای رفع خشونت در نگرش امثال درویش‌پور جز تناقض‌گوئی و مهمل‌بافی نیست.   به عبارت دیگر،   درویش‌پور برای روی دیگر سکة خشونت ـ  تشویق لذت ـ  تبلیغ می‌کند!
 
روشن‌تر بگوئیم برنامة سیاسی پاترنوس برای ملت ایران تغییر نکرده.   تاکنون استعمار با تکیه بر باورها و ارزش‌های «مردم» به حریم خصوصی ـ  فردی و اجتماعی ـ  تجاوز می‌کرد،  اینک برای تداوم همین شیوة استعماری قصد دارد به تمایلات جنسی همان «مردم» میدان بدهد.  ولی واقعیت این است که روابط جنسی ارتباطی با سیاست و نظریه‌پردازی اجتماعی ندارد؛  حریم خصوصی افراد است نه حیطة نظریه‌پردازی.    از سوی دیگر،‌  اگر در دمکراسی سیاسی امکان برخورداری از آزادی روابط جنسی برای آندسته از افراد که خواهان چنین روابطی هستند مهیاست،  این آزادی به هیچ عنوان نمی‌تواند به پیروی از یک الگوی رفتاری بیانجامد!  به صراحت بگوئیم،  صرف روابط آزادجنسی در یک جامعه به معنای حاکمیت دمکراسی نیست؛  شرایط تایلند،‌  فیلپین و ... در برابرمان قرار گرفته.   از این گذشته همانطور که گفتیم، برخلاف ادعای درویش‌پور،  «اجرای قانون» هم نمی‌تواند با «اعمال خشونت» در ترادف قرار گیرد.    
 
مهرداد درویش‌پور که قانون را با خشونت مترادف یافته در واقع به «بازنشخوار» مزخرفات «پیامبران» ادیان ابراهیمی نشسته.   اینان نیز همچنانکه پیشتر به کرات گفته‌ایم،   نظم حقوقی جوامع «غیرالهی» را نفی می‌کنند،   چرا که در این جوامع روابط اسطوره‌ای و موهوم ادیان ابراهیمی حاکم نبوده!   در جوامع اسطوره‌ای،   پرسوناژ «لات» که فاقد جایگاه واقعی اجتماعی است،   برای خود «مأموریت الهی» قائل می‌شود و به عنوان قیم تل موهوم مردم ـ‌  مردم مومن،  مستضعف و زحمتکش و غیره ـ  رو در روی «حاکم سنتی»،   یعنی «دشمن» راه حق و احکام الهی قرار می‌گیرد.  همان شیوه‌ای که محفل «کارترـ  برژینسکی» در قبال غوغاسالاری‌های اوباش هوادار خمینی در پیش گرفته بود و نتیجه هم در برابر ماست.  جهت پرهیز از اتلاف وقت اظهارات «خواهران» شفیق و هادوی را،   در اینجا بررسی نمی‌کنیم و می‌پردازیم به نبرد بریتانیا با روسیه!     
 
بوق وزارت امور خارجة بریتانیا،  پس از ناکامی نشست «ویلنیوس» ـ  29 نوامبر2013 ـ  ضمن استقرار در جایگاه «قیم» الیزابت دوم،  آنجلا مرکل،  پاپ،‌  ویکتوریانکوویچ،  ‌رهبر کره جنوبی،‌  خانوادة قربانیان تروریسم در روسیه،  و همسر سابق ولادیمیر پوتین،  رئیس فدراسیون روسیه را مورد نکوهش قرار داده و می‌نویسد،   پوتین همیشه «تأخیر» دارد؛  با همسرش هم بدقولی می‌کرد،   و در آینده هم این «عادت» را ترک  نخواهد کرد:   
 
« [...]رئیس جمهوری روسیه یک سابقة طولانی در مورد تأخیر در دیدارهای خود با مقامات بلندپایه و رهبران کشورهای دیگر دارد[...] با این دیرکردن‌ها ولادیمیر پوتین می‌خواهد نشان بدهد که در صحنه سیاسی جهان بر تخت تزار روسیه در اوج قدرت امپراتوری روسیه،  تکیه زده [...]‌ ولادیمیر پوتین در قرارهای خود با لودمیلا،  همسر سابق خود هم بدقولی می‌کرد[...] پوتین هرگز این عادت را ترک نخواهد کرد[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  ‌مورخ 30 نوامبر 2013 
 
همچنانکه می‌بینیم شیپور وزارت امور خارجة بریتانیا «تأخیر» ناشی از شرایط واقعی را با «عادت» ـ تکرار طبیعی ـ  در ترادف قرار داده،   تا بتواند به خیال خود از ولادیمیر پوتین تصویر «لات» ارائه دهد.   دلیل نامهربانی‌های «بی‌بی‌سی» هم روشن است؛  ‌ جناحی که پوتین نمایندة آن است،  با منزوی کردن فاشیست‌ها در آلمان،   هم «اسلام سیاسی» را تضعیف کرده،   هم واتیکان را به عقب‌نشینی واداشته!
 
جریان از اینقرار است که همزمان با سفر نخست وزیر اسرائیل به روسیه،   واتیکان هم ناچار شد رسماً مخالفت خود را با اقلیت‌زدائی و ایجاد «جهان اسلام» اعلام نماید!   یادآور شویم هدف از «اقلیت زدائی»،  ایجاد «آرمانشهر» است.  چرا که فاضلاب یوتوپیا در هر حال با «آزادی بیان» و مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در تضاد قرار خواهد گرفت.   و یکی از اهداف ایجاد «جهان اسلام» در عمل،   کوچاندن مسیحیان منطقة خاورمیانه و آسیای مرکزی به غرب بود.   و اگر فراموش نکرده باشیم،  تا پیش از دیدار پوتین و اوباما در نشست «سن پترزبورگ»،  واتیکان رسماً از «اقلیت‌زدائی» در کشورهای مسلمان‌نشین،   از جمله در ترکیه،  عراق،  ‌مصر و سوریه حمایت می‌کرد.   نیازی نیست که بگوئیم این برنامه به گسترش «اسلام سیاسی» محدود نمی‌شد؛   طی دوران جنگ سرد،   واتیکان «مسیحیت سیاسی» هم تبلیغ می‌کرد و مرکزیت این تبلیغات در کشور «لهستان» قرار داشت. 
 
طی روزهای اخیر،‌  تبلیغات کذا در کشور لهستان،   در قالب تظاهرات با پرچم نازی‌ها؛   تهاجم به چپ‌گرایان و حمله به سفارت روسیه بروز کرد،   و حتی به «اوکراین» هم رسید!  به طوریکه،   در خشونت‌هائی که در تظاهرات روز گذشتة‌ اوکراین به راه افتاد،   لهستانی‌ها شرکت فعال داشتند و کتک حسابی هم خوردند!  به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی،   مورخ 30 نوامبر سالجاری،   سفیر لهستان در اوکراین به «این عمل» اعتراض توئیتری فرموده‌اند.  و این است دیپلماسی از نوع «محمد صاد!»   یا بهتر بگوئیم؛  و قاحت آشکار تحت عنوان دیپلماسی،   البته در ویراست فاضلاب «احترام به ادیان.»  
 
علت اعتراض سفیر لهستان در واقع ابراز نارضایتی از ناکامی آتلانتیست‌ها در نشست «ویلینیوس» بود.  اینان که می‌خواستند در آب‌های کاسپین شنا کنند، ‌  و در ساحل دریای سیاه آفتاب بگیرند،   به فاصلة چند روز هم دست‌شان از کاسپین کوتاه شد،  هم از دریای سیاه!   در نتیجه،  دیوید کامرون امروز ـ  اول دسامبر 2013  ـ راهی چین شد تا در صورت امکان راه همکاری چین و اوکراین را سد کند!  باشد که به این ترتیب،  لندن بتواند در نشست وزرای امور خارجه ناتو با روسیه ـ  4 دسامبر 2013  ـ  موشی بدواند و ناکامی توافق ژنو را تا حدودی جبران کند!
هیاهوی وغ‌وغ‌ساهاب‌های لجنزار احترام به ادیان پیرامون «برنده و بازنده» توافق 24 نوامبر2013  در واقع برای حفظ پرستیژ  «بازندة اصلی»،  یعنی بریتانیا و متحدان‌اش در اروپا و آمریکا و به ویژه جیره‌خواران‌ ترک و عرب و جمکرانی‌اش به راه افتاده!  بر خلاف ادعای شارلاتان‌های حرفه‌ای،‌  کل حکومت جمکران از دولت حسن فوتبال و نهضت عاظادی گرفته تا لات و لوت‌های «ولایت‌مدار» و اوباش طرفدار میرحسین موسوی و شیخ کروبی جملگی «بازندگان» این مذاکرات‌اند!   دلیل هم اینکه،   حکومت اسلامی یک مجموعة منسجم تبهکار است که با حمایت غرب در کشورمان مستقر شده،   تا دست در دست ترکیه، از طریق «سرکوب اقلیت‌های قومی و‌ بحران‌سازی»،  زمینة اعمال سیاست «روس‌ستیز» آنگلوساکسون‌ها را فراهم آورد.
 
الکساندر لاتسا،  در مطلبی تحت عنوان،   «2013 ، سال پوتین»،  ضمن بررسی شرایط  روسیه،‌  به «مقاومت» فرانسه و اسرائیل در برابر استراتژی نوین «روسیه ـ آمریکا» اشاره کرده و می‌نویسد:
 
«[...] ممانعت از تهاجم نظامی به سوریه و اعطای پناهندگی به ادوارد سنودن برای ولادیمیر پوتین پرستیژ جهانی کسب کرد  و ... و از همه مهم‌تر،  توافقنامة‌  24 نوامبر،  اهرم دشمن را از ایالات متحد گرفت.   در نتیجه،   آمریکا دیگر هیچ دلیلی برای نصب سپر دفاعی در خاک اروپا ندارد!»
منبع:  سایت‌فرانسه زبان نووستی،  مورخ 27 نوامبر 2013
 
با توجه به ترجمة فشرده مقالة‌ فوق به صراحت می‌توان گفت که «مخالفان» توافق 24 نوامبر،   در داخل و خارج از مرزهای ایران سر در آخور «جنگ‌طلبان» ـ اعضای ناتوـ   دارند  و لندن از این مجموعه مستثنی نیست.   شدت گرفتن تهاجم تبلیغاتی بی‌بی‌سی فارسی و انگلیسی به روسیه و شخص ولادیمیر پوتین،  به ویژه طی آخرین روزهای نوامبر سالجاری،  «طبیعی» است؛ ‌ بی‌بی‌سی که عمری نقاب جنتلمن انگلیسی بر چهره زده بود،‌  در پی مذاکرات هسته‌ای،  صورتک را برداشت و چهرة واقعی‌اش را نشان داد.