ماندلا و ماکیاول!
مرگ نلسون ماندلا فرصتی طلائی برای بینالملل
«برتریطلبان» فراهم آورد! از جیمیکارتر و جرج بوش و باراک اوباما ـ حامیان دولت یهود و مسیحی و اسلامی ـ گرفته تا
ملایان جمکران و مخالفنمایانشان به تابوت «نلسون ماندلا» چنگ انداختهاند، بدون
اینکه یک نکته اساسی را در نظر آورند و آن اینکه «نلسون ماندلا»، به گواهی سوابق مبارزاتیاش «لائیک» و متحد
حزب کمونیست بوده!
به عبارت دیگر، مبارزات «ماندلا» هیچ ارتباطی با تعلقات «قومی ـ
بومی» و «توهمات و باورهای» دینیای که
یانکیها، جمکرانیها و مخالفنمایانشان
برای آن سینه میزنند نداشته. به اسطورهفروشان
یادآور شویم، ماندلا پس از آزادی از
زندان، برای نخستین سفر خارجیاش «کوبا» را
برگزید! کشوری که نظامیاناش در «آنگولا» ارتش نژادپرست آفریقای جنوبی را به زانو در
آوردند! این مختصر را گفتیم تا روشن شود بیانیههای یانکیها
و به ویژه نوکران جمکرانیشان در سوگ
نلسون ماندلا تا چه حد بیشرمانه، پوچ و
خالی از هرگونه معنا و مفهوم است.
در هر حال، خبر
مرگ نلسون ماندلا در راستای شعار ماکیاولیک «هدف وسیله را توجیه میکند» انتشار
یافته، باشد که افلاس «شهریار» را پوشش
دهد! ولی برای پوشش دادن به افلاس جمکران ـ طویلة اسلامی رایش ـ انتشار خبر مرگ نلسون ماندلا کفایت نخواهد کرد.
جمکرانیان چنان به افلاس افتادهاند که
حتی نتوانستند از «شعار پوچ» حقوق بشر، یا
بهتر بگوئیم علوفة اهدائی آتلانتیستها تغذیه کنند! هر چند «صادق لاریجانی» پوزی به علف مرحمتی
آتلانتیستها زد، ولی نتوانست آنطور که میخواست دلی از عزا در
آورد! به چند دلیل!
نخست اینکه پاسدار علی لاریجانی، رئیس
به اصطلاح مجلس جمکران که تا چند روز پیش برای عربستان شاخ و شانه میکشید، ناچار شد به شیخک عربستان ابراز عشق کند! دیگر
آنکه «عراقچی»، معاون ظریف که مشغول قهر و ناز برای تفاهم 24
نوامبر بود، در گفتگو با یک رسانة هلندی
اعلام داشت تفاهم 24 نوامبر «چند برنده» دارد:
«[...] عراقچی: مذاکرات هستهای فقط یک برنده ندارد.»
منبع: ایسنا، مورخ
6 دسامبر سالجاری
پس از توافق 24 نوامبر، شیپورهای لجنزار یوتوپیا در داخل و خارج مرزها
به چند گروه کاذب تقسیم شدند و برای این توافق «بازنده و برنده» تعیین کردند! ولی پس
از سفر ولادیمیر پوتین به ایتالیا و ارمنستان،
و تصمیم ناتو جهت تعلیق ارسال
تجهیزات از پاکستان به افغانستان، شرایط ناگهان «تغییر» کرد و معلوم شد بازندة این
توافقها «ایران» است! به عبارت دیگر عقبنشینی حکومت ملایان را نظام
خبرسازی جهانی به حساب شکست ملت ایران نوشت!
حال آنکه حکومت ملایان پاسدار منافع
استعمار بوده و هست، ناکامی این حکومت
دستنشانده در واقع شکست ارباباناش را نشان میدهد، و پیروزی ملت ایران است. به
عبارت دیگر، تضعیف حکومت اسلامی، تضعیف استعمار است نه تضعیف ملت ایران. و اما
در پی نشست سران «ناتو ـ روسیه» در بروکسل
ـ 4 دسامبر سالجاری ـ باز هم شرایط
«تغییر» یافت و معلوم شد توافق 24 نوامبر «بازنده و برنده نداشته، ساخت و پاخت بوده.»
این نوع «پروپاگاند» که مذاکرات حقوقی
معاصر را با «ساخت و پاخت» لات و اوباش و روابط ماکیاولیک در ترادف میدهد، یک هدف اساسی را دنبال میکند؛ باوراندن اینکه «نتیجة روابط دو سویه پوچ
است!» برای حقنه کردن این پیام مرگ و سکون کافی است
انسانمحوری روابط حقوقی معاصر را با روابط «زورمحور» ماکیاولیک در ترادف قرار
دهیم تا همه بدانند که «لات» درست میگوید! و اگر «لات» را در رأس هرم قدرت قرار دهیم یک
«شهریار» خواهیم داشت مشابه همان پرسوناژی که ماکیاول در قرن شانزدهم، ترسیم
کرده و بیبیسی میخواهد در هزارة سوم آن را به ما بفروشد، چرا؟
چون در قاموس «شهریار»، هدف وسیله را توجیه میکند!
به عبارت دیگر «شهریار» ماکیاول با لات
و آخوند هیچ تفاوتی ندارد! به همین دلیل
نیز پروفسور رامین جهانبگلو، پای ثابت
تبلیغات بیبیسی، به فروش تفکر «مدرن»
ماکیاول نشسته و میفرمایند، لازم است
«انسان مدرن» از نبوغ ماکیاول ـ تضاد با احزاب سیاسی ـ استفاده کند:
«[...] هیچ معیاری غیر از خودِ سیاست وجود ندارد [...] اندیشه
سیاسی ماکیاولی اساسا با ادعاهای حزبی تعارض دارد[...] ماکیاولی قدرت فضیلت را
باور داشت[...]این فضیلت [...]در درون خود او وجود داشت.[...] او
اخلاق انسانی و سیاست انسانی را از زیر سایه خدا بیرون کشیده [...] نزد ماکیاولی
پایه های اخلاق سیاسی سکولار است [...] جهان ماکیاولی نظامی است که در آن تنها عمل
ارزشمند است [...] ماکیاولی بنیانگذار فلسفه سیاسی مدرن است[...] برای انسان معاصر
ضروری است دریابد در کجا از نبوغ حیرتانگیز این اندیشمند سیاسی استفاده کند[...]».
منبع: بیبیسی،
مورخ 2 دسامبر 2013.
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، بر اساس اظهارات پروفسور جهانبگلو، نظریة «ماکیاول» که در قرن شانزدهم ارائه
شده، امروز هم میباید مدرن و «سکولار» تلقی
شود! همین مختصر کافی است تا نشان دهد
«پروفسور» تا چه حد از واقعیات فلسفی و سیاسی فاصله دارند. همینجا
بگوئیم، مفاهیم مدرن و سکولار در سدة پایانی هزارة دوم و
در جوامع غرب پایه گرفته، این مفاهیم هیچ
ارتباطی با دوران ماکیاول نمیتواند برقرار کند. ولی فقط فلسفه نیست که در جمکران چنین وضعیت مضحکی
پیدا کرده، همه چیز بیمعنا و بیپایه شده.
کار بجائی رسیده که در حکومت جمکران «بردهفروشی»
نه تنها قابل اغماض شده، که بر
اساس اظهارات مقامات رسمی با «مهاجرت قانونی» نیز ترادف یافته! اظهارات احمدی مقدم و علی صادقی، روسای پلیس، و امور مهاجرت حکومت ملایان شاهدی است بر این
مدعا:
«[...]علی
صادقی، رئیس پلیس مهاجرت [...] ایران گفته است [...] قاچاق دختران ایرانی به
کشورهای عربی [...] قابل توجه نیست[...] اکثر این افراد به صورت نیروی کار به این
کشورها برده میشوند[...] اسماعیل احمدی مقدم، رئیس پلیس ایران هم [...]گفت که اتباع ایرانی به
صورت مجاز از کشور خارج میشوند[...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ 2 دسامبر سالجاری
همچنانکه میبینیم نیروی انتظامی حکومت
ملایان که برای یک تار مو هیاهو به راه میاندازد، با
شبکة قاچاق انسان وگسترش تشکیلات روسپیخانهداران هیچ مشکلی ندارد. وقوقیههای سازمان تبلیغات اسلامی در ستایش «حجاب»
و جامعة «زنانه ـ مردانه»، مخالف روسپیخانهداران
نیست. و ما هم تعجب نمیکنیم؛ حکومت اسلامی در واقع نظام «مسجد ـ روسپیخانه»
است که علاوه بر شیخ نشینها، در کشورهای
ایران، افغانستان، پاکستان و ترکیه شاخکهای
برده فروشیاش را مستقر کرده. در تمامی این حکومتها «آزادیبیان» با توهین، و جرم با «گناه» ترادف یافته و گلة «لات» در
جایگاه قضاوت نشسته و به نمایندگی از سوی
تل موهوم «مردم» فتوی میصدورد:
«[...] این جرمها چیزی نیست
که از خاطر مردم پاک شود[...] به آنها میگوئیم [...] شما ایجاد تفرقه میکنید و
بجای اینکه عذرخواهی کنید بعد از عملکردتان در فتنه 88 طلبکارانه حرف می زنید[...]
مردم ما تا آخرین نفس و قطره خون پای ارزشهای انقلاب ایستادهاند [...]».
منبع: ایسنا، مورخ 6
دسامبر 2013
سطور فوق بخشی است از وقوقیه داش احمد
خاتمی، تیغکش و امام جمعة «باادب»
تهران! ایشان با ترهاتپراکنی سعی دارند
برای موسوی و کروبی تا حد امکان بازارگرمی کنند. قضیه از این قرار بود که همزمان با انتشار خبر
مرگ نلسون ماندلا، سایت رادیوفردا نیز ناچار شد از زبان اکبر قاتل
سازندگی خواهان تعطیلی دکان بحرانسازی ملایان با موسوی و کروبی شود. و پس
از این موضعگیری «سیاپسندانه»، قلادة
احمد خاتمی را در وقوقیة روز گذشته باز کردند،
تا به صورت تلویحی پایان قریبالوقوع نمایش مهوع «پشک در ویترین» را به
اطلاع «مردم» برساند:
«[...] ما میخواهیم فتنهگران [موسوی و کروبی] به
دامان ملت بیایند [...] اما فکر نکنند یکهتاز میدان هستند چرا که متدینین، جانبازان جبهه و جنگ و خانوادههای شهدا میداندار
هستند [...]»
منبع: ایسنا، مورخ
6 دسامبر 2013
بله ما هم میخواهیم بساط «پشک در
ویترین» که برای ایندو جانور وحشی به راه انداختهاید برچیده شود. به این
ترتیب حداقل پوچی «قوة قضائیه» در حکومت «لاتسالار» جمکران به اثبات خواهد رسید. قوهای
که با هزار ادعای دهانپرکن، سالهاست
بجای محاکمة موسوی و کروبی، ایندو جانور
وحشی را برای ملت ایران در ویترین گذاشته و با حمایت بوقهای آتلانتیست برایشان معرکه
گرفته. ولی همانطور که میبینیم، تحولات
«کلان ـ استراتژیک» که پیامد منطقی افلاس ناتو در خاورمیانه است، تداوم
این نمایش مهوع را برای جمکرانیها غیرممکن کرده. به همین
دلیل نیز خبر «نابهنگام» مرگ نلسون ماندلا پس از نشست «روسیه ـ ناتو» انتشار
یافت!
هیاهو پیرامون مرگ ماندلا، به آنها که ناچار به عقبنشینی شدهاند امکان
داد تا نتایج سرنوشتساز نشست اخیر «روسیه ـ ناتو» ـ اعتصابات
کارگری در آمریکا، اخراج اسلامگرایان از
آفریقا، بالکان و کشورهای سابقاً شورائی، تزلزل درکرهشمالی،
و ... و به ویژه شکست «لات» در تبدیل کشور
اوکراین به «طویلة رایش» ـ را در حاشیه
قرار دهند! ولی چه بگوئیم که افلاس جمکران یا طویلة اسلامی آنگلوساکسونها
را نمیتوان با این مسائل پوشش داد! و به
همین دلیل نیز آتلانتیستها همزمان چند «راه گریز» برای حکومت ملایان فراهم آوردند.
اینان با بیرون کشیدن کارت «حقوق بشر» خواستند
به حساب خود برای سگهای هارشان در ایران زمینة میدانداری فراهم آورند! ولی شرایط
«نامطلوب» زمینة جنجال استعماری را بکلی از میان برداشته بود! به همین
دلیل نیز ارائة تصویر دلپذیر «ورزشکار و کوهنورد» مردمی از شیخ حسن روحانی در
دستور کار قرار گرفت، و اینچنین بود که حسن فوتبال، آخوند شکمگنده و تپلمپل را با لباس ورزشی در
بوق انداختند و معلوم شد شیخ حسن مرتب کوهنوردی و راهپیمائی میکند و خیلی «مردمی»
است!
خلاصه قصة آتلانتیستها برای ما ملت به
اینجا رسید که، فقط ولادیمیر پوتین نیست
که ورزشکار است، رئیس قوة مجریه جمکران هم
اهل ورزش است! هر چند با نیم نگاهی به شکمبه و پیهوچربی شیخ
حسن میتوان دریافت که علیرغم شایعات، ورزش
مورد علاقة ایشان به دیگپلو و کلهپاچة نذری محدود میشود. در هر حال، «ورزشکاری» شیخ حسن برای ما اهمیتی ندارد؛ مهم چرندبافیهای
امروز این ورزشکار «رسانهای» است در دانشگاه تهران. جونم براتون بگه، حسن روحانی پس از ورزش مفصل سر دیگ کلهپزی، امروز به نقش «مردم» و دانشجویان در جنبش
مشروطه اشاره کرده:
«اصولاً از انقلاب
مشروطه تا امروز [...] مردم ایران و نسل جوان دانشجو در برابر مسئله حاکمیت ملی
استقلال و مبارزه با استبداد و استعمار ایستادگی خود را نشان دادهاند.»
منبع: فارسنیوز،
مورخ 7 دسامبر 2013
سوءاستفاده از انقلاب مشروطیت پیشتر
توسط دربار پهلوی صورت میگرفت، و اینک
نوبت به ملایان رسیده. به همانهائی که از
ترس مشروطهطلبان در سوراخ موش پنهان شده بودند. ولی حسن فریدون «ورزشکار» که مدعی مشروطهطلبی
و مبارزات ضداستعماری است، گویا نمی داند
که پایهریزی «عدالتخانه» و حذف محاکم شرع یکی از مهمترین اهداف انقلاب مشروطه
بوده. دلیل هم روشن است این آخوند ساواکی اصلاً نمیداند انقلاب مشروطه چه صیغهای است. شناخت اینان
از تاریخ ایران همان «ورقپارهای» است که از انگلیسیها ابتیاع میکنند، بعد هم
با اهنوتلپ در برابر گروهی دستچین شده از بادمجاندورقابچینها که در دانشگاه
جاسازی کردهاند، به جفنگبافی مینشینند.
باری آنچنان که ایشان میفرمایند، از دورة
سلطنت قاجار، «دانشگاههای» بزرگ و
قدرتمندی داشتیم، و دانشجویان دوران قجر خیلی هم اهل سیاست بودهاند!
البته
برای عقبنماندن از قافلة جفنگسازی، بیانیهنویس مفلوک ساواک به این «جابجائی» مختصر
اکتفا نکرده، دستها را بالا زده، حسن فوتبال را به «محمد امین» وصله زده:
«[...] من امین مردم هستم [...]»
همان منبع
یادآور شویم طبق روایات و حکایات و
مزخرفاتی که «پژوهشگران» غرب برای فروش «دین ضداستبداد» سر هم کردهاند، محمد پیش از ادعای پیامبری، مسئولیت کاروانهای تجاری خدیجه را بر عهده داشته
و گویا به دلیل درستکاری، خلقالناس او را
«محمد امین» میخواندهاند. حال حسن روحانی نیز پس از عمری تقلب و چپاول و
جنایت و «بخیه» جهت حفظ منافع لندن و واشنگتن، «امین مردم» شده و از تریبون دانشگاه اشغالشدة تهران
که به همت شیخ مهدی بازرگان به گنداب نمازخانه و عربده و زوزة اوباش و اراذل آراسته
شده، فهرستی از اهداف «والای» دانشگاه در حکومت اسلامی ارائه میدهد:
«دانشگاه خانه
احزاب نیست، اما کارگاه سیاست است.»
همان منبع!
برای درک معنا و مفهوم این مزخرفات بهتر
است اول بپرسیم، کدام حزب در این مملکت
وجود دارد که این دانشگاه نمیباید «خانة» آن باشد؟ در
ثانی، دانشگاهی که «کارگاه سیاست» است، چه معنائی جز ابزار شستشوی مغزی جوانان مملکت
در مسیر توجیه فاشیسم و ولایتفقیه میتواند باشد؟ حال اگر نیم نگاهی به دکان ماکیاول فروشی بیبیسی
بیاندازیم خواهیم دید برای تنظیم «ترهات»
حسن فوتبال از کدام لجنزار الهام گرفتهاند!
بله در هزارة سوم ماکیاول را به
مسجد بردهاند تا «لات» در جایگاه «شهریار» قرار گیرد.
از بررسی یاوهپراکنی و مزخرفات حسن
فوتبال در دانشگاه سابق تهران خودداری میکنیم،
چرا که اتلاف وقت خواهد بود. ولی
حضور حسن روحانی در دانشگاه، آنهم در میعاد 16 آذر نشان میدهد که بعضیها
«توافقنامة 24 نوامبر» را به حساب «پیروزی» حکومت ولایتفقیه نوشتهاند. همینجا بگوئیم،
چنین نیست. با کوچکترین گشایشی در
فضای اجتماعی، مالی، تجاری و فرهنگی کشور، نخستین گام ملت ایران به زیر سئوال بردن دگمهای
حکومت اسلامی خواهد بود. در هر حال توسل ملایان به رخدادهای 16 آذر، همانقدر بیشرمانه است که سوگواری آتلانتیستها
برای نلسون ماندلا! فراموش نکنیم که روحالله خمینی از طرفداران
کودتای 28 مرداد بود و آتلانتیستها هم حامی اصلی حکومت آپارتاید.