تام و عردشیر!
ناصر ملک
مطیعی، هنرپیشة سینمای ایران که پس از
کودتای22 بهمن 1357، مانند بسیاری از هنرپیشگان ایرانی «تکفیر» شد، در
تاریخ 4 خردادماه سالجاری درگذشت. نیازی نیست که بگوئیم مرگ و مراسم تشییع جنازة
او به میدان تاختوتاز و نفسکشطلبی «گلة وحش» تبدیل شد! صدا و
سیمای وحش که در مورد مرگ «فروزان» خفقان گرفته بود، بلافاصله به یاد ناصر ملک مطیعی افتاد و گلة وحش
دریافت که میباید به میدان آمده، مراسم تشییع جنازة او را به نفع «بعضیها»
مصادره کند و دیکتاتوری را به ارزش بگذارد!
گلة کذا بر علیه یک دیکتاتور ـ علی
خامنهای ـ شعار داد؛ از یک
دیکتاتور دیگر ـ پهلوی اول ـ تمجید به عمل
آورد، و ضمن عرعر در مسیر باور عوام ـ عزت خدادادیه ـ به جهانیان ثابت کرد که ارواح شکماش از
«دمکراسی» طرفداری میکند!
سپس نوبت «تغذیه
از جسد ملک مطیعی» و گسترش دامنة دوقطبی ابتذال و توحش به هنرپیشگان «دولتی» حکومت
جمکران رسید، و خواهر «معتمدآریا» با استفاده از این فرصت
طلائی از حسن فوتبال درخواست کردند «بهروز وثوقی را به ایران دعوت کند!» البته
جماعت مردهخور و مردهپرست که نقش «قیم همگان» نیز ایفا میکند، کاری با تمایل شخص بهروز وثوقی به بازگشت نداشت،
خواهان دعوت از هنرپیشگان زن هم نشد؛ تعجبی هم ندارد! به قول
معروف «بیله دیگ، بیله چغندر!» حکومت
آخوند، هنرپیشهاش هم زنستیز و «آخوند»
میشود، و از اصل اساسی و الهی «یک بام و دو هوا» پیروی خواهد
کرد. در این عرصة سکون و تعفن، روابط
«ضدحقوقی» ـ نفی و ستایش ـ حاکم است؛ همه به حرافی و پوچپردازی، شیطانسازی و فرشتهپرستی مشغول میشوند. شرایط
مهوعی که در مرزهای کشور ایران متوقف نمیماند و آتلانتیستها در تحکیم و گسترش آن
نقش فعالی برعهده گرفتهاند. و از قضای روزگار، ایفای این نقش مهوع علاوه بر رسانههای غرب به
«فرهیختگان» دانشگاههای فرنگستان نیز محول شده. وظیفة حضرات تخلیة محتویات فاضلاب آتلانتیسم در
رسانههای حکومت «تاموعلی» است!
یکی از
متخصصان صاحبنام تخلیة فاضلاب، پروفسور «رودنی شکسپیر» نام دارد که در ازای دریافت
«یک مشت دلار»، همزمان کیهان جمکران ـ دادش کوچیکة کیهان لندن ـ و خبرگزاری رسمی حکومت ملایان را از طریق تخلیة
چاه تغذیه میکند. و این روزها که
گاوچرانها در کرة شمالی ناچار به عقبنشینی شدهاند و امکانات جنگ افروزیشان
کاهش یافته، لازم آمده تا این کمبود با ارائة تصویر قدرقدرت
و محبوب از حکومت دستنشاندهشان در ایران جبران شود. از
اینرو، نان امثال «رودنی شکسپیر» در روغن فراوان شناور
شده. ایشان پس از دریافت حقالزحمه، آستینها را بالا زده به تخلیة چاهک کذا پرداختند
و با این «تحقیقات الهی» موفق شدند «صلح طلبی، استقلال و وضعیت دمکراتیک» را در تروریسم «شیعی»
جاسازی فرمایند:
«اسرائیل و آمریکا به دنبال تضعیف و شکست ایران به عنوان یک کشور سردمدار در مبارزه
هستند. نظامی که اتفاقاً تا بحال به کشوری
حمله نکرده است و وضعیتی دموکراتیک دارد. ایران کشوری مستقل است که [ با] سایر رژیمهای
فسادزده اتوکرات (مستبد) منطقه فرق میکند [...]»
منبع: کیهان
جمکران، مورخ 11 خردادماه سالجاری
بله، بر اساس بیانات «حاج شکسپیر»، آمریکا چشم دیدن کنیزمطبخیاش را ندارد، و حکومت
ملایان که لاتواوباش را برای سیاسی کردن مراسم حج به عربستان اعزام میکرد، و به
سرکوب زنان و کشتار نویسندگان و اقلیتهای دینی و قومی مشغول بود، «وضعیت
دمکراتیک» داشت! و شاهدیم که این «وضعیت دمکراتیک» ـ حاکمیت تروریسم بر ملت ایران ـ همچنان ادامه دارد، و به
همین دلیل کیهان جمکران از «مستر» شکسپیر تقاضا کرده تا در این مورد یک «یادداشت
ویژه» قلمی فرمایند. البته «ایرنا»، بوق
رسمی حکومت فدائیان اسلام هم از کیهان عقب نماند؛ در صف شیفتگان علم و دانش و نبوغ «الهی» پروفسور
شکسپیر منتظر نوبت تلمذ ایستاد و سرانجام در لندن
با ایشان مصاحبهای ترتیب داد تا خدای ناکرده عملیات «تخلیة چاه» نیمه تمام
نماند. باید اذعان کنیم که جناب «پروفسور»
جهت تخلیة فاضلاب روتچیلد و تحویل آن به این رسانة «ملی ـ مذهبی» سنگ تمام گذاشته، سایت ایرنا را به معنای واقعی کلمه سیراب
فرمودند:
«[...] رودنی
شکسپیر در گفتوگو با خبرنگار ایرنا در لندن اظهار داشت: آیتالله (امام) خمینی (ره) [...] با استقرار
نظام جمهوری اسلامی ایران قرائت جدیدی از روش حکومتداری ارائه دادند [...] ایشان
دمکراسی را یکی از پایههای مهم حرکت خود دانست و با گذشت نزدیک به 40 سال از پیروزی
انقلاب، این عنصر همچنان به عنوان یکی از ارکان اصلی
نظام جمهوری اسلامی ایران تجلی میکند[...]»
منبع: ایرنا، مورخ اول ژوئن 2018، کدخبر: 82931598
همچنانکه میبینیم از منظر پروفسور شکسپیر، نوعی
دمکراسی «نیستدرجهان» وجود دارد که هیچ تضادی با تروریسم و پدوفیلی و تعدد زوجات
و سنگسار و قصاص و بردهداری نشان نمیدهد!
شاید به همین دلیل باشد که لندن و واشنگتن از دیرباز از استقرار این قماش
«دمکراسی»، به ویژه در کشور ایران حمایت کردهاند و دقیقاً
به همین دلیل است که بیبیسی و شاخکهایاش برای اردشیر زاهدی و نامة سرگشادهاش معرکه
گرفتهاند!
میگویند اردشیر زاهدی نامة مذکور را برای نیویورک
تایمز فرستاده؛ روزنامة کذا آن را به صورت آگهی ـ در ازای دریافت پول کلان ـ و فقط در ویراست کاغذی منتشر کرده! به عبارت دیگر از طریق شبکة مجازی امکان دسترسی
به این «سند تاریخی» وجود ندارد. بله، این است تفاوت «رودنی شکسپیر» با اردشیر زاهدی! اولی
برای تخلیة چاه آتلانتیسم در رسانههای ایران اشغالشده ـ ارائه تصویر دلپذیر از پیشخدمت سنتی غرب، آخوند پدوفیل و بردهفروش و ... ـ پول نقد دریافت
میدارد. دومی برای انجام همین عمل
خداپسندانه در نیویورک تایمز، پول هم میپردازد!
فحاشی و هتاکی هموطناناش را نیز در شبکة
مجازی متحمل میشود، و از همه مهمتر، میباید سانسور مطلباش را که توسط پروفسور
«محمد سهیمی» ترجمه شده، نادیده بگیرد! بله، «ایرانی بودن» مسائل و مشکلات فراوان دارد؛ اردشیر زاهدی و محمد سهیمی هم ایرانیاند و
سایت گویا نیوز گرچه شاخکی است از بیبیسی،
از مدیریت «زبردستانة» ایرانی
برخوردار است! در نتیجه،
نامة اردشیر زاهدی را به زبان اصلی و به صورت «پی. د. اف» در کنار ترجمة
سانسور شدة آن منتشر میکند، گردناش را
هم کلفت کرده، عین جاهل مسلکها دشنه را از
نیام برمیکشد و به مخاطب تفهیم مینماید که، «عشقکردیم! ما اینیم!»
باری «استاد» محمد سهیمی پس از «ذکر مصیبت» برای آقای
زاهدی که ناچار شده از «جیب خودش» هزینة انتشار نامه را بپردازد، به
ترجمة «بخش مطلوب» نامة کذا ـ مخالفت با
تغییر حکومت ـ اکتفا میفرمایند و اصل مطلب را هم نادیده میگیرند! اصل مطلب آنجاست که اردشیر زاهدی به دوستی 160
سالة آمریکا با ایران، و مهرومحبت
ایرانیان به آمریکا اشاره کرده، و خوشبختانه این بخش از نامه در سایت پیکنت به
«دلائلی» سانسور نشد:
«[...] آمریکا و ایران 160 سال پیش با هم دوست شدند. ذکر نام امریکائیهای بزرگی نظیر هاوارد بسکرویل
[...] مورگان شوستر [...] آرتور میلیسپو [...] و ریچارد فرای [...] هنوز احساسات
دوستانه را در ایرانیها ایجاد میکند [...]»
منبع: پیک نت، مورخ 12 خردادماه سالجاری
نیازی نیست که بگوئیم،
به ویژه در این بخش از نامة منتسب
به اردشیر زاهدی، رکن اصلی پروپاگاند آتلانتیسم را به صراحت میتوان مشاهده کرد. دقیقاً
همانجا که روابط دوسویه ـ دوستی ـ با روابط یکسویه ـ نظارت مأموران آمریکائی بر امور مالی ایران
ـ در ترادف قرار گرفته. در هر حال،
در شرایطی که روابط آمریکا با اروپای صنعتی و سرمایهدار روابط «ارباب ـ
رعیتی» است؛ ایران جای خود دارد! رسانههای
اروپا هم وظیفه دارند روزی پنج هزار نوبت ماتحت کدخدا را به صورت مستقیم و
غیرمستقیم صیقل بزنند و به مسکو پارس کنند.
ولی فراتر از این «حرفها»، آنچه در مطلب منتسب به اردشیر زاهدی حائز اهمیت
است «دوستی 160 سالة آمریکا با ایران» نیست؛ همزمانی و همسوئی آن با وعظ و خطابة علی خامنهای
به ویژه در ارجاع به «موش و گربه» است!
علی خامنهای همانطورکه در وبلاگ «تام و علی» گفتیم، 40 سال جنایات اربابان آمریکائیاش را در ایران
به کارتون والت دیسنی ـ تام و جری ـ تشبیه
کرده بود، و ساواک جمکران ناچار شد دخالت کرده،
رسماً به علی روضه خوان بگوید «شات آپ!» از قضای روزگار، جملة «گربه رویای موش دارد» هم عنوان «آگهی
تجارتی» آقای زاهدی در نیویورک تایمز بود
که اینبار توسط سایت پیک نت از آن فاکتور گرفته شد! چرا که در وعظ و خطابة علی روضه خوان و «آگهی سرگشادة»
اردشیر زاهدی علاوه بر تقارن زمانی، ساختار،
پیام و تصویر «موش و گربه» مشترک است، و به نظر میرسد پیام هر دو از «فاضلاب» واحدی
تراوش کرده باشد! فاضلاب توحیدی محفل روتچیلد که طی سدة اخیر با
راه انداختن دو جنگ جهانی و حمایت از تروریسم بهار عرب، دشمنیاش را با لائیسیته و برابری و انسانمحوری
عملاً به اثبات رسانده.
در این چاهک توحیدی،
خامنهای از آنجا که ادعای مبارزه با آمریکا دارد، ناچار شده برای مبهماتی از قماش معارف اسلامی
و تولیدات فرهنگی آمریکا بازاریابی نماید،
باشد تا ارادت خود را به ارباب از این طریق به اثبات برساند. اردشیر
زاهدی هم به موش و گربه و «160 سال دوستی آمریکا با ایران» اشاره کرده، تا
قیمومت آمریکا بر حکومتهای پیدرپی ایران را به خیال خود «بزک» کند. و به استنباط ما برای پنهان داشتن همین منبع
مشترک بود که «موش و گربه» و «تام و جری» گرفتار تیغ سانسور شدند، و
علیرغم تقارن زمانی، ترجمة نامة اردشیر زاهدی به فاصله یکهفته پس از
وراجیهای مقام معظم انتشار یافت! بعد هم بیبیسی و رادیوفردا با اظهارات
مالیخولیائی و مردمی و عوامفریبانة مستر زاهدی برای ملت ایران معرکه گرفتند، و با
تریبون دادن به نوابغ و فلاسفة صاحبنامی از قماش «حمزه غالبی»، نوچة
میرحسین موسوی به حساب خود رد گم کردند!
باشد تا مقام معظم فرصت داشته باشند با تأکید بر « 170 سال دشمنی روسیه با
ایران» در روزنامة شخصیشان چندین معلق جانانه برای کدخدا بزنند و در عرصة مککارتیسم
گوی سبقت را حتی از اردشیر زاهدی هم بربایند!
خلاصه جدول امتیازات نشان میدهد
که در زمینة تخلیة چاه فاضلاب آتلانتیسم، تاکنون علی خامنهای رکورددار است! مسلم بدانیم که پس از «ارتحال آیتالله علی
خامنهای»، بوق رسمی چاهک شیعی روتچیلد پس از پرداخت حق
الزحمة کافی به «رودنی شکسپیر» از ایشان عاجزانه تقاضا خواهد کرد تا با فرمایشات
علمی و مستدل و صدمن یک قازشان، چاهک
آتلانتیسم را چند صد متر دیگر عمیقتر فرمایند:
رودنی شکسپیر در گفتوگو با خبرنگار ایرنا در لندن
اظهار داشت: علیرغم سابقة دشمنی 600 سالة
روسیه با ایران، آیتالله (امام) خامنهای (ره) [...] قرائت جدیدی از روش حکومتداری
ارائه دادند [...] ایشان نیز مانند آیتالله (امام) خمینی (ره) دمکراسی را یکی از پایههای مهم حرکت خود دانست
و با گذشت نزدیک به 400 سال از پیروزی انقلاب، «تام و جری» همچنان به عنوان یکی از ارکان اصلی
نظام جمهوری اسلامی تجلی میکند [...]
در پایان یادآور شویم که به دلیل منبع واحد الهامات علی
روضهخوان و اردشیر زاهدی و اشارة هر دو به «موش و گربه» نام این وبلاگ را بجای
«تام و علی 2»، «تام و عردشیر!» میگذاریم.