جمعه، مهر ۲۲، ۱۳۹۰


هولو و لولو!

...

تریاک من تو خوردی،  حشیش من تو بردی
یالله بیا به جنگ من!

از پایان جنجال «شالیط» در اسرائیل و توافق‌های اقتصادی چین با روسیه بگوئیم،   یا از شکست سیاست آمریکا در مصر و سوریه و ... و یا از  «پیشرفت‌های» افغانستان؟    به گزارش «بی‌بی‌سی»،  مورخ 19 مهرماه سالجاری،‌  تولید و کشت تریاک در افغانستان  نسبت به سال گذشته 61 درصد افزایش نشان می‌دهد!   البته در تاریخ 19 مهرماه 1390،‌  مسایل مهم‌تری نیز مطرح شد؛   ابتدا در بوشهر و سپس در ینگه‌دنیا!

به گزارش «فارس نیوز»،‌ حجت‌الله نوری،  رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر،  در یک کنفرانس خبری جزئیات کشف یکهزار و 797 کیلو گرم مواد مخدر را در استان بوشهر تشریح کرد.  این مواد در یک لنج جاسازی شده بود و مارک پاکستان را داشت.

قصة شیرین ربودن شهرام امیری توسط سازمان سیا و «فراربزرگ» ایشان را که فراموش نکرده‌ایم؛   حکومت اسلامی جهت تأمین منافع اربابان‌اش در واشنگتن ادعا می‌کرد این «دانشمند» هسته‌ای‌ را آمریکا ربوده،  تا از «پیشرفت» قلعة حیوانات جلوگیری به عمل آورد.   زمانیکه سناریوی شهرام امیری لو رفت،   و ایشان بالاجبار دست از پا درازتر به جمکران بازگشتند،   برنامة جاسوس‌گیری یانکی‌ها با روسیه آغاز شد.   اینروزها نیز طرح یانکی‌ها برای اقلیت‌زدائی و حضور نظامی در مصر با شکست روبرو شده،   در نتیجه بعضی‌ مقامات مصر «کشف» کرده‌اند که «برخی گروه‌ها قصد دارند پای نیرو‌های بیگانه را به این کشور باز کنند!»   اما این قصه سردراز دارد!        

یانکی‌ها می‌پندارند با جنجال و هیاهو پیرامون دلالان‌شان می‌توانند همچون دوران نورانی امام روشن‌ضمیر میرحسین،   ارتباط تنگاتنگ خود را با حکومت اسلامی واژگونه جلوه دهند!  در پی اعلام مواضع صریح دیمیتری مددوف در مخالفت با «براندازی» در کشورهای دیگر، ‌ و همزمان با مسافرت ولادیمیر پوتین به پکن،   دولت چین نیز خواهان شتاب گرفتن «رفرم‌ها» در سوریه شد.   در این مقطع است که دست خاندان اسد که قصد داشت با سرکوب و جنجال زمینة دخالت ارتش‌ ناتو را در سوریه فراهم آورد «رو» شد،   و ... و اینگونه بود که یک‌باره دولت آمریکا کشف کرد که «حکومت اسلامی باز هم تروریست شده!»

جنجال یانکی‌ها پیرامون «تروریسم» نوکران‌شان در جمکران،   ریشه در «یک مشت تریاک» ناقابل دارد!   «جونم براتون بگه!»   صبح سه‌شنبه 19 مهرماه سالجاری،  ‌ کشف حدود یکهزار و 800 کیلوگرم مواد مخدر در بوشهر،   توفانی عظیم در واشنگتن به پا کرد.   چند ساعت از انتشار این خبر «جانگداز» در فارس‌نیوز نگذشته بود که از بلاد عموسام خبر رسید،   یک پاسدار و یک کاسب‌ قصد داشتند سفیر عربستان را در «یانکی‌آباد» ترور کنند و ... و از عموسام اصرار،  و از نوکران‌شان انکار!   تا اینکه در خجسته سالروز تولد شهبانوی «هنرپرور»،  ‌ سایت رادیوفردا از وجود یک شبکة‌ «مستقل» و دو نفرة‌ قاچاق مواد مخدر و خرابکاری در ینگه‌دنیا پرده برداشت و به شوت و پرت‌ها تفهیم کرد که سپاه قدس با همکاری یک دکاندار ایرانی‌تبار می‌تواند به صورت «مستقل» از افغانستان به آمریکا مواد مخدر وارد کرده و در بازار بفروشد!   بله،   این قصة‌ شنگول و منگول به ما می‌گوید که یانکی‌ها همچنان حبة انگورند و مثل هولوی پوست‌کنده دلفریب و جذاب‌،   ولی امان از دست لولو!   فغان از این سپاه قدس و آن دکاندار پلید!            
 
آمریکا جهت ارائة تصویر دلپذیر و «هولوئی» از خود،    نیازمند «لولو» است.   پیشتر نقش «لولو» را اتحاد شوروی ایفا می‌کرد تا ینگه‌دنیا بتواند همچون هولوی پوست‌کنده،  ‌خواستنی و دلربا جلوه نماید.   به ویژه در دورة نکبت‌بار ریاست جمهوری ریگان که جنگ‌افروزی و کازینوسالاری پایه و اساس اقتصاد کشور را تشکیل می‌داد.   ایشان در هر ایالت حداقل یک کازینو «افتتاح» کردند،   «لولو» هم که حاضر و آماده بود.   در همین دوران درخشان وقتی در تهران اسلام‌زده از آمریکا سخن به میان می‌آمد،   آب از لب و لوچة حاجی‌بازاری‌ها و اهل و عیال‌شان سرازیر می‌شد.   از شما چه پنهان،   گاه سیل هم به راه می‌افتاد!   خلاصه بگوئیم،   آنروزها این «هولوی» پوست‌کنده خیلی جذاب و فریبنده به نظر می‌رسید،   چرا که یک «لولو» در شوروی نشسته بود و سازمان سیا تنها راه دوام «هولوئی‌ات» آمریکا را در تکثیر «لولوئی‌ات» ‌دید.   از اینرو «لولوهای» فرمانبرداری همچون حکومت اسلامی و سازمان القاعده را ساخت و پرداخت تا نعل وارونه بزنند.   

ولی خوب،   پس از گذشت سه دهه،   «لولوها» فرسوده شده‌اند و هولوی کذا هم بالاخره گندید!   ولی همچون «دوشس الب» که سرپیری همچنان معرکه‌گیری می‌کنند،   این هولوی گندیده هم دست بردار نیست،   و همچنان «لولو» می‌طلبد.   اتحاد شوروی که فروپاشیده،   روسیه را هم نمی‌توان به دوران تزار و استالین بازگرداند؛  با پوتین یا بی‌پوتین!   می‌ماند لولوی جیره‌خوار غرب،   یعنی حکومت اسلامی جمکران،   همان لعبتک خیمه‌شب‌بازی،   که سرنخ‌اش به دست سازمان سیاست.   گویا مصلحت حال چنین ایجاب می‌کند که «لعبتک» در نقش «تروریست» ظاهر شود،  چرا؟  چون «مأموریت آمریکا» ارواح شکم‌اش مبارزه با تروریسم است و به همین دلیل لشوش تا بن‌دندان مسلح‌اش را به افغانستان و عراق هی کرده و می‌پندارد با جنجال رسانه‌ای می‌تواند همین برنامه را در ایران نیز به اجرا در آورد.

یکی بود یکی نبود،   یک عضو سپاه قدس و یک کاسب‌ ایرانی‌تبار قصد ترور سفیر عربستان در ینگه دنیا را داشتند؛   کاسبه دستگیر شد،   پاسداره هم گفته شده که «فراریه!»   و در این هیهات برای «مستر  ئیر» هم گویا «زمان هاریه!»   با «هری» نوة الیزابت دوم اشتباه نشود.   پرنس «هری» قرار بود دوران خدمت زیر پرچم را در افغانستان بگذرانند،   ولی از آنجا که به صلیب شکسته علاقة فراوان نشان می‌دادند بهتر دیدند او را به آمریکا بفرستند تا از «سپاه آریائی‌ها» فنون «نبرد» بیاموزد.   شاید «مستر ئیر»،   هاری را از «هری» وا گرفته باشند.  چرا که فرموده‌اند،   حکومت ایران ـ  و نه حکومت اسلامی ـ  تروریست است و می‌باید منزوی شود.   شاید سخنگوی وزارت امورخارجه یانکی‌ها می‌پندارند به این ترتیب می‌توان همچنان آمریکا را از برقراری روابط رسمی با جیره‌خواران‌اش در جمکران معاف داشت.    اتفاقاً صالحی،   وزیر امور خارجة «قلعة حیوانات» نیز به همین توهم دچار شده و برای تداوم روابط پنهان با ارباب مشت و لگد می‌زند.

بله یکروز پس از انتشار خبر توقیف تریاک‌های عموسام در بوشهر،   گاوچران‌ها برای «مبارزه با تروریسم» اعلام آمادگی کردند؛   وزارت امور خارجه‌شان با هدف دشمن نمایاندن جیره‌خواران سنتی‌اش در جمکران به خط و نشان کشیدن برای اینان پرداخت و ... و قرار شد «مستر ئیر» انزوای ایران را گسترش دهند.   نوکران آمریکا نیز در واکنش به جنجال پوچ ارباب به هیاهو پرداختند.   ابتدا علی مطهری به بهانة عدم اجرای «قانون حجاب و عفاف» توسط دولت مهرورزی از مجلس جمکران «فرار» کرد تا جان‌اش را نجات دهد.   سپس رهبر قلعة حیوانات جهت خط‌ونشان کشیدن برای احمدی‌نژاد،   دوان دوان خود را به کرمانشاه رساند و اعلام داشت،   هر کس در برابر ارزش‌های غیر قابل تغییر اسلام بایستد،  «بسیج» پدرش را در می‌آورد!

 اشتباه نکنیم،  در قاموس رهبرکبیر،  این ارزش‌های «غیرقابل تغییر» در واقع پاسداری از ارزش‌های مافیای آمریکاست.  روشن‌تر بگوئیم وظیفة حکومت‌های اسلامی،  و به ویژه حکومت جمکران توسعة تجارت برده،   قاچاق سلاح و مواد مخدری است که به ارتش ناتو تعلق دارد.   و تمام تشکیلات مسلح حکومت اسلامی از قماش سپاه پاسداران، ‌ سپاه قدس،‌ بسیج و غیره فقط برای دفاع از همین «ارزش‌ها» سازمان یافته‌اند.   حال اگر سپاه قدس و تشکل‌های هم‌سو «ابتر» شده و دیگر نتوانند از «ارزش‌های» کذا دفاع کنند،  دیگر نه علی خامنه‌ای به درد آمریکا می‌خورد و نه ارتش‌های‌اش!‌   در نتیجه،  بوق‌های ارتش ناتو وظیفه دارند زمینة فروپاشی تشکل‌های دست‌سازشان را همانطور که در لیبی و دیگر مناطق دیدیم فراهم آورند.   انتشار «خبرموثق» طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن واکنشی بود منطقی به ابتر شدن پادوهای آمریکا در ایران.   جالب اینکه همین «منطق»،   به انزوای جناح چپ حزب سوسیالیست فرانسه نیز منجر شد.   

امروز «آرنو مونتبور» که با شعارهای «چپ‌آتشین» پای به میدان مبارزات سیاسی گذاشته بود اعلام داشت شخصاً به «فرانسوا هولاند»،  یعنی «بی‌خطرترین» نامزد حزب سوسیالیست رأی می‌دهد؛  و طرفداران‌اش را در «انتخاب» آزاد خواهد گذاشت!   حزب کمونیست فرانسه هم اعلام داشت: مونتبور،  ‌شیری که بجای غرش میومیو می‌کند!    

پیشتر گفتیم که «منطقاً» مونتبور می‌باید با «مارتین اوبری» ائتلاف کند.   ولی شاهدیم که «منطق» حزب سوسیالیست فرانسه با منطق متعارف فاصله گرفت؛   چرا که طی دهه‌های اخیر منطق این حزب به «جاخالی» دادن و فراهم آوردن زمینة مناسب برای «راست‌گرایان» محدود شده.    سوسیالیست‌ها از اوائل دهة هشتاد به تولید و بازتولید یک الگوی مشخص جهت تخریب فرهنگ چپ در فرانسه مشغول‌اند؛   ریاست جمهوری میتران و صدارت کوتاه ‌مدت «پیرموروا» که راهگشای امثال «فابیوس» و «ژوسپن» شد،   شاهدی است براین مدعا.  خلاصه همانطور که می‌بینیم سرنوشت انتخابات فرانسه را نیز تریاک‌های بوشهر تعیین کرد.   بله،  بوشهر را دستکم نگیریم؛   این استان رفته رفته به مرکز مبارزه با مافیای غرب تبدیل می‌شود،  و به همین دلیل است که امروز وقوقیه‌های نماز علفزار بر محور جنبش ابله‌فریب «وال‌ستریت را اشغال کنیم» تمرکز یافته.   

به عنوان نمونه،  و به گزارش «ایسنا»،   مورخ 22 مهرماه سالجاری،  آخوند صدیقی،  «وق‌وق‌صاحاب» امروزفرموده‌اند،   این «جنبش» نظام سرمایه‌داری را نابود خواهد کرد!   یادآور شویم وقوقیه‌های امروز با الهام از سخنان گوساله‌پسند «شان فولی»،   استاد تاریخ دانشگاه «تنسی» تنظیم شده.   ایشان گفته‌ بودند،  بهارعرب به آمریکا رسیده،   و هر چند شرایط سیاسی و اقتصادی آمریکا با شرایط خاورمیانه متفاوت است،   شباهت‌های انکارناپذیری بین این دو منطقه وجود دارد!   از آنجمله است،  «عدالت‌جوئی مردم»،   ظلم و فساد و تمرکز قدرت،  و ... و خلاصه «شان فولی» در چرندبافی و گسترش ابهام سنگ تمام گذاشت و اظهارات گرانسنگ ایشان در «محرنیوض»،   مورخ 21 مهرماه سالجاری نیز انتشار یافت:

«[...] آنچه در خاورمیانه شاهد بودیم و امروز در آمریکا در حال وقوع است آنقدر از لحاظ ریشه‌ای دارای شباهت هستند که می‌توان گفت اشغال وال استریت برادر دوقلوی بهارعربی است [...]»

اتفاقاً مستر «فولی» در اینمورد درست می‌گویند؛   «بهارعرب» یا بهتر بگوئیم کودتاهای «مردمی» و خصوصاً «اسلامی»،   همانقدر مخرب و عوام‌فریب است که هیاهوی پوچ و توخالی «اشغال وال‌ستریت!»   حضرات در ینگه‌دنیا اگر ریگی به کفش نداشتند،    بجای عربده‌جویی بر علیه وال‌ستریت خواستار اشغال کازینوها،   روسپی‌خانه‌ها و مراکز شرط‌بندی «نیمه قانونی» می‌شدند که صورتک‌های قانونی مافیای آمریکا هستند.   از مطلب دور افتادیم،   بازگردیم به مشت و لگد صالحی به ارباب.   یکروز پس از توقیف ارزش‌های غیرقابل تغییر مقام معظم در بوشهر،  «فارص نیوض»،   ‌مورخ 20 مهرماه 1390،   هشدار صالحی را به آمریکا منعکس کرد و همانروز سایت فارسی نووستی،   اظهارات صالحی در «فارص نیوض» را انتشار داد.   وزیر امورخارجة جمکران به یانکی‌ها می‌گوید،  ما اهل تفاهم هستیم اما اگر آن‌ها مقابله را به ما تحمیل کنند،   پایان کارشان خواهد بود: ‌  

«[...] سیاست ما همکاری و تفاهم است اما اگر آن‌ها بخواهند مقابله را بر ما تحمیل کنند [...] بدانند آخر کارشان است.   چرا که اگر آن‌ها قدرت سیلی زدن دارند ما به گونه‌ای مشت بر آن‌ها می‌زنیم که نتوانند سر بلند کنند[...]»

با در نظر گرفتن مواضع واقعی حکومت اسلامی باید بگوئیم،   اشارة صالحی در واقع به مشتی است که از آنسوی خزر پوزة مقدس یانکی‌ها را خرد خواهد کرد!   به همین دلیل در اوج جاروجنجال حزب دمکرات،   پنتاگون یک «شات‌آپ» تحویل همه داد تا «هل من مبارزطلبی‌های‌شان» کمی فروکش کند!   اما اصولاً سازمان سیا به لگدپرانی و خشونت علاقه فراوان دارد از اینرو «شاخ نبات» را نیز به خمینی دجال نزدیک کرده،  و از «تودهنی» زدن حافظ برای‌مان حکایت می‌کند.

رادیوفردا،   مورخ 20 مهرماه سالجاری،   در مطلبی تحت عنوان،  «شاخ نبات حافظ نه پريروست،   نه پری پيکر» می‌نویسد،   فالی زدند از حافظ و غزلی آمد که «تو دهانی محکمی» بود:

«[...] باز فالی زدند که غزلی آمد با اين بيت دندان خرد کن [...]  به اين می‌گويند،  تو دهانی محکم از شاعری که زمانی گوته و نيچه [...] به فهم کلام او پز می‌دادند [...]»

نمی‌دانستیم «نیچه» حافظ‌شناس بوده!   و نمی‌دانستیم حافظ همچون آن وحشی بیابانی «تودهانی» می‌زده،   و از همه مهم‌تر نمی‌دانستیم علیرضا طاهری با معیارهای  زیبائی در دورة حافظ آشنائی  دارد!   چه خوب شد که بخش «فرهنگی» رادیوفردا ما را با بی‌فرهنگی و خشونت‌پرستی  نزد علیرضا طاهری آشنا کرد.   در راستای تشویق همین شیوة خشونت‌گستر است که اتحادیة‌ اروپا به ابراز عشق به موسوی و کروبی مشغول شده.   

بله،   وقتی میرحسین نخست‌وزیر بود و سرکوب و کشتار و تجارت قاچاق رواج فراوان داشت،   و نفت را در ازای هر بشکه 9 دلار به تاراج می‌دادند تا ناتو از راه ترکیه بنزین را به چند برابر قیمت به حکومت مستقل امام خمینی‌‌شان بفروشد،   اتحادیة اروپا با میرحسین مذاکره نمی‌کرد؛   روابط پنهان داشت و از حکومت اسلامی انتقاد به عمل می‌آورد.   اینک همین اتحادیه می‌خواهد با سردمداران جنایت و چپاول دیدار هم بکند؛   خلاصه «اتحادیه» نگران سلامتی دو دجال شده.   «پیک نت»،  مورخ 13 اکتبر سالجاری از شیفتگی اتحادیة کذا بر جمال بی‌مثال میرحسین و شیخ کروبی گزارش داده!   پیش از ادامة مطلب شیرین کشف مواد مخدر در بوشهر،   فهرست‌وار به عناوین خبرهای مرتبط با این «فاجعه»،   نگاهی بیاندازیم،  که به قول سعدی «مفرح ذات» است:   

«وزارت امور خارجة‌ امریکا برای اتباع ایالات متحد هشدار امنیتی صادر کرد،  آمریکا علیه تعدادی از شهروندان ایران تحریم‌های مالی برقرار کرد،   ایران ادعای آمریکا مربوط به طراحی ترور سفیر عربستان سعودی را رد کرد،   ریاض پس از کشف توطئه ترور سفیر خود می‌خواهد تدابیری علیه تهران اتخاذ کند.»

این عناوین از سایت نووستی،   مورخ 20 مهرماه سالجاری استخراج شده و همچنانکه شاهدیم «بادکنک» تبلیغاتی آمریکا را آنقدر باد کردند که بالاخره ترکید و معلوم شد «کاسبه» و «پاسداره»،  دو نفری در ینگه دنیا «کارتل» مواد مخدر به راه انداخته بودند و برای ترور سفیر صحرای حجاز نیز نقشه‌ها داشتند!   

رادیوفردا،  مورخ21 مهرماه سالجاری در گزارشی تحت عنوان،   «آیا کارتل ایرانی مواد مخدر در طرح ترور سفیر سعودی دست داشت؟» یک قصة خاله سوسکة خوب را با چند قطره قصة کدو قلقله زن در هم آمیخته و...و  هزاران آسمان را به یک ریسمان پوسیده دوخته،  همان ریسمان مقدس سازمان سیا!   ریسمان بلاهت‌پرور و توحش‌گستری که همچون کتب الهی،   به همة پرسش‌های گذشته و حال آینده،   پاسخ داده،   و از اینرو هیچ کنجکاوی و پرسشی را برنمی‌تابد؛   فقط به ارعاب می‌پردازد!

رادیو فردا می‌گوید،   ادعای اریک هولدر،   وزیر دادگستری آمریکا در مورد «پاسداره» و «کاسبه» غیرمنطقی است،   چرا که سازمان سیا  نظام امنیتی مخفی ایران  ـ  و نه حکومت اسلامی را نیک می‌شناسد و می‌داند که خیلی حرفه‌ای و «مستقل» است و خلاصه کارش حساب دارد:       

«[...] سازمان سی‌آی‌ای [...] می‌گوید [...] نظام امنیتی مخفی [حکومت اسلامی] خیلی حرفه‌ای‌تر از آن است و به صورت مستقل یا از طریق رابط‌های مطمئن عمل می‌کند و چنین عملیات [...] ساده‌لوحانه‌ای شیوة کارش نیست[...]»

می‌بینیم که سازمان سیا دست‌پروردگان‌اش را خوب می‌ستاید،   چرا که اینان تحت نظارت  خودش فعالیت می‌کنند؛   فقط اشکال اینجاست که شیوة عمل سازمان سیا نیز  زیرکانه نیست.   به عنوان نمونه انفجار بمب در اماکن عمومی شیوه‌ای است ابلهانه که سازمان سیا همواره به آن متوسل شده و می‌شود،  بگذریم.  «رادیوفردا» در تمجید از ساواک جمکران چنان تاخت و تازی به راه انداخته که مدعی می‌شود «پاسداره»،  یعنی غلام شکوری در رأس یک شبکه قرار داشته و آنقدر ابله نیست که امور شبکه را به دست یک کلاهبردار بسپارد.   رادیوفردا در ادامه می‌افزاید،  تروریست‌های مجرب افراد خوش‌سابقه را به چنین مأموریت‌هائی می‌فرستند:‌ ‌

«[...] مقام‌های آمریکا [...] ادعا می‌کنند که [غلام شکوری] یک شبکه ایرانی آمریکایی را هدایت می‌کرده [...] می‌شود  باور کرد که گردان قدس [...] مأموریت را روی دوش کسی بگذارد که سوء‌پیشینه [...] دارد [...]  تروریست‌های کارکشته افراد تازه و با سابقه پاک را به چنین مأموریت‌هائی گسیل می‌کنند [...]»

«سابقة پاک» را داشته باشید،  تا برویم به سراغ بقیه‌اش.   خلاصه بگوئیم،   رادیوفردا ضمن ستایش از کاردانی «پاسداره»،   همة کاسه کوزه‌ها را سر «کاسبه» و «پاسداره» می‌شکند و ادعا می‌کند،  ‌«آمر ترور سفیر سعودی که می‌تواند خروار‌ها مواد مخدر تأمین کند،  احتمالاً همان شکوری است که هم در گردان قدس کار می‌کند و هم از افغانستان و ایران مواد مخدر به کشورهای غربی منتقل می‌نماید.»   در دنبالة این «حدیث نبوی» رادیوی کذا به ما می‌گوید،   شاید کار کار حکومت جمکران نباشد،   کار قاچاقچیان  ایرانی است که به دلیل حمایت عربستان از شبه نظامیان سنی در عراق و سوریه،   بازار ایرانی‌ها را کساد کرده!   به عبارت دیگر گزارشگر تلویحاً می‌گوید،   رئیس باندهای کذا در واشنگتن نیست:  

«[...] نیمی از هروئین و تریاک افغانستان از طریق ایران صادر می‌شود،   پس طبیعی است که [کارتل ایرانی]  برای [...] ترور سفیر سعودی دست به دامن [مکزیکی‌ها شود]»

بله،  همانطورکه در ایران نفت وجود دارد،‌   در افغانستان هم تریاک و هروئین «موجود» از آسمان می‌بارد  و توسط ارتش ناتو تولید نمی‌شود!   و اما «رادیوفردا» برای اثبات دست داشتن حکومت اسلامی در طرح ترور سفیر عربستان دلائل منطقی ارائه کرده و می‌نویسد،   «پینوشه هم سفیر پیشین شیلی را در واشنگتن ترور کرد!»   پس از این پیوند موفقیت‌آمیز گ..ز به شقیقه،   رادیوی کذا دست‌اندرکار «پیوند» دیگری شده و می‌فرماید،   روابط «دو قدرت منطقه» یعنی ایران و عربستان بر سر سوریه و بحرین بحرانی شده،   و بر اساس افشاگری‌های «ویکی‌لیکس»،   عربستان بار‌ها از ایالات متحده خواسته تا به ایران حمله کند و ... و روابط «جنگ سرد» بر ایران و عربستان حاکم است!

بهتر است همینجا مطلب را درز بگیریم و به اهالی رادیوفردا بگوئیم،   «دیگ گ... را هر چه بیشتر هم بزنید،  بوی گندش بیشتر درمی‌آید.»   بین ایران و عربستان جنگ سرد جریان ندارد، این جنگ بر روابط مسکو و واشنگتن حاکم شده.   مسکو در بوشهر دکان یانکی‌ها را تعطیل می‌کند،   گاوچران‌ها هم از زبان شیخک‌های برده‌فروش مطالبات خود را در سطح بین‌المللی بازتاب می‌دهند.   باری نتیجة‌ هیاهوی یانکی‌ها این شد که دو روز پس از فاجعة بوشهر، فارس‌نیوز،  مورخ 21 مهرماه خبر کشف 4 تن مواد مخدر را در طبس منتشر کند.














...












Share




دوشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۹۰


نوبل للسلام!
...

همه بدانند و آگاه باشند که آمریکا برای «مبارزه با تروریسم» به افغانستان آمده،   نه برای مبارزه با تولید مواد مخدر.   به عبارت دیگر،  تولید مواد مخدر و قاچاق و برده‌فروشی و غیره هیچ ارتباطی با تروریسم ندارد.   این «تعریف نوین» از تروریسم به ما کمک می‌کند که به «حکمت» نوبل‌الله پی ببریم.     

«فازت [...]‌توكل عبدالسلام كرمان البالغة من العمر 32 [...]  بجائزة نوبل للسلام [...]»  

عبارت  «الفائزون بجائزة نوبل 2011» را با نقل قول بالا از بخش عربی نووستی کش رفتیم. نووستی،‌   مورخ 10 اکتبر سالجاری می‌نویسد «الربيع العربي یكافأ في جائزة نوبل للسلام»،  یعنی جایزة نوبل از «بهار عربی» کیف کرد!  ‌ مسلم است،  تبدیل کشورهای عربی به طویلة اسلام کیف هم دارد؛  به همین دلیل «متوکل کرمان» به عنوان یکی از «الفائزون» نوبل  برگزیده شدند.

خوشبختانه امروز با جهان مطلوب محفل نوبل آشنا شدیم؛   یک جنگل تمام عیار که در آن «صلح» را کوته‌فکری و توحش‌ «بومی ـ دینی» زنانه،   آنهم در جهان سوم «تعریف» می‌کند؛  «اقتصاد» را هم آمریکائی!   پس تعجبی ندارد که در این باغ وحش،   «ادبیات» هم سوئدی باشد.  بله،   چین و هند و ... و خلاصه بگوئیم غیرخودی‌ها در دنیای پست و حقیر محفل نوبل نمی‌گنجند.   در مورد این محفل و جایزه بگیران‌اش پیشتر به تفصیل توضیح داده‌ایم و اتلاف وقت نخواهیم کرد.   «صلح» محفل کذا همچنانکه می‌بینیم «اسلامی ـ آفریقائی» است؛  یعنی  با دستار،  یا با روسری و پوزه‌بند گل‌منگلی امثال «متوکل!»   به عبارت دیگر،   در جهان نوبل‌الله جائی برای اقتصاد «آزاد» و انسان پیش‌بینی نشده.   

امسال نوبل‌الله رودربایستی را رسماً کنار گذاشت و گله‌پروری،   مردم‌نوازی،‌   قبیله‌پرستی و دین‌فروشی را به «ارزش» تبدیل کرد،  و با این عمل ثابت نمود که همچون امام روشن‌ضمیر میرحسین،   «دیانت‌اش،  عین سیاست‌اش» خواهد بود.   البته ما با مواضع واقعی نوبل‌فروش‌ها بیگانه نبوده و نیستیم؛   اینان همان محفلی هستند که سال‌ها در کنار آلمان نازی در راه اعتلای فاشیسم «عرق شرافت» ریختند،  و امروز در همان مسیری گام برمی‌دارند که پیشتر بریتانیا برای هیتلر ترسیم کرده بود:   جنگ‌افروزی جهت حفظ برتری محافل سرمایه‌داری غرب.

در چنین چارچوبی است که می‌توان به دلائل «پس‌روی» دولت اسلام‌گرای ترکیه به سوی توحش دوران نکبت‌بار صدارت میرحسین موسوی پی‌ برد.   به یاد داریم که یکی از افتخارات میرحسین موسوی لغو «قانون کار» به نفع «کارفرما» بود و شاید به همین دلیل باشد که حزب توده و دکان مردمی‌اش یعنی «پیک نت» که سنگ کارگران را «خوب» به سینه می‌ز‌نند،   حاضر نیستند از موسوی دل بکنند،  روکه نیست،  سنگ پای  قزوینه،  بگذریم!   سه دهه پس از استقرار حکومت اسلامی در کشورمان،   رجب اردوغان که کشورش،   هم عضو سازمان ناتو است و هم ادعای استقلال دارد،   در مسیر دولت میرحسین موسوی قرار گرفته.   دولت اردوغان همزمان با کشتار کردها و سرکوب طرفداران لائیسیته،  گام بلندی نیز در مسیر سرکوب کارگران برداشته و می‌خواهد قوانین کار را به «تعلیق» درآورد!  به این ترتیب بزودی شاهد ناز وکرشمة‌ حزب توده برای اردوغان و ابراز عشق «پیک‌نتی‌ها» به این تحفة‌ طویلة مک‌کارتی خواهیم بود.             

به مصداق «چوب رو که بر‌داری، ‌ گربه دزده در میره»،  ‌ زمزمة بازگشت پوتین به کرملین،‌ کارفرمایان «بی‌بی‌سی» را به هراس انداخت؛   حضرات بلافاصله از طریق سردار احمدی‌مقدم، فرماندة نیروی انتظامی تهران «پرچم سفید» به اهتزاز در آورده و ضمن ارائة‌ تصویر دلپذیر از چماقداران‌ جیره‌خوارشان در جمکران،   لگدی هم نثار دارودستة مهرورزی کردند.   باشد که در هم‌سوئی با کیهان جمکران که با فشار یک دگمه ممدیونسکو را به رقص در می‌آورد،   نان مفصلی برای اصلاح‌طلبان به تنور چسبانده باشند.   اینگونه بود که «گربه دزده» نیز دم گرفت،   «خرسو به رقص آوردیم...»   

البته کارفرمایان «بی‌بی‌سی» هرگز بغل دست پاسدار شریعتمداری نمی‌نشینند که دم بگیرند «خرسو به رقص آوردیم...»   کارگزاران‌شان نیز چنین نمی‌کنند.   به عنوان نمونه،  شیخ صادق صبا که در شهر قم آخوند «لیبرال» رویت کرده بود،‌   به هیچ ‌عنوان از رقصاندن ملاممد خاتمی سخنی به میان نمی‌آورد؛   بلکه حداد عادل را می‌رقصاند.   دلیل هم روشن است؛  ‌ شیوة کار اهالی «بی‌بی‌سی» با محفل کیهان تفاوت دارد.   بی‌بی‌سی از زبان حداد عادل شکست اصول‌گرایان را اعلام می‌کند تا ممد یونسکو از حمایت ارباب اطمینان یافته و در رادیوفردا به طاق طویله جفتک‌ بیاندازد.

ملاممد فرموده‌اند،   اگر در مجلس نمایندگان شجاع داشتیم،   این اختلاس پیش نمی‌آمد!  و این است پیوند گ...ز به شقیقه،   «مید‌ .این یو. اس!»  نمی‌دانستیم در حکومت خدامحور ساخته و پرداختة سازمان سیا مجلس و نماینده هم وجود خارجی می‌تواند داشته باشد؛   کدام مجلس، کدام نماینده،   چه کشکی و چه پشمی؟!   مجلس جمکران که از «رهبر» دستور می‌گیرد،   طویله است،   مجلس نیست.   یادآور شویم طویله مکانی را گویند که در آن خر و الاغ و قاطر و مادیان و غیره حضور فعال داشته باشند.   حال که ماهیت نمایندگان مجلس جمکران مشخص شد،‌   بازگردیم به ترفند «بی‌بی‌سی» جهت ارائة‌ تصویر دلپذیر از پلیس آدمخوار جمکران در تهران.   همان‌ها را می‌گوئیم که چندی پیش مقام معظم را حسابی دست انداخته،  و از ایشان تقاضا کرده بودند بجای پلیس،  «پاسور» نامیده شوند!   به یاد داریم که رهبر «قلعة حیوانات» نیز در راستای مبارزات‌شان با «فرهنگ» غرب،‌   موافقت خود را با «پاسور» اعلام فرموده بودند و به این ترتیب افتضاح بزرگی به پا شد که بیا و ببین!  افسوس که پادرمیانی  «فرهنگ‌ستان» کفن‌فروش‌ها مبارزات رهبر «جامع‌الشرایط» و خورشیدتابان علم و دانش و هوش را نیمه کاره گذاشت و بر این افتضاح نقطة پایان نهاد،     بگذریم!    

به گزارش «بی‌بی‌سی»،  مورخ 9 اکتبر 2011،   ژنرال احمدی‌مقدم فرموده‌اند،  نیروی انتظامی به روابط مرد و زن کاری ندارد و به حریم خصوصی افراد دخالت نمی‌کند!   بله،   این اظهارات فریبنده همان «پرچم سفیدی» است که کارفرمایان بی‌بی‌سی به اهتزاز در آورده‌اند تا در گام بعدی چوب پرچم کذا را محکم بر فرق ملت ایران بکوبند.   حضورشان بگوئیم سخت کور خوانده‌اند،   ما مخالفان حکومت مقدسات دینی و بومی،   که در تظاهرات 8 مارس 1979 هم واقعاً حضور داشتیم،   «نیروی انتظامی» حکومت اسلامی،  یعنی مجموعة سگ‌های‌ هار استعمار را که شامل یونیفورم‌پوش،  لباس‌شخصی و تل موهوم «مردم» می‌شود هنوز فراموش نکرده‌ایم!   

ما از این شانس بزرگ برخوردار بودیم که تا پایان جنگ استعماری با عراق در ایران بمانیم و با ابعاد مختلف توحش استعمار غرب که از آستین ملا و آخوند و پاسدار و لشوش شهری بیرون می‌آمد آشنا شویم.   همانطورکه امروز مصری‌ها و دیگر ملت‌های منطقه وقاحت و توحش حقوق‌بشرفروشان لندن و واشنگتن را با پوست و استخوان‌شان لمس می‌کنند.

متأسفانه امکان پرداختن به جزئیات جنایات ارتش ناتو را،   به ویژه در کشور لیبی نداریم،   ولی شاهدیم که در اروپا و آمریکا «مردم» در مورد کشتار در لیبی به اجماع رسیده‌اند؛   حتی یک‌نفر با این جنگ استعماری مخالفت نمی‌کند.    در رسانه‌های غرب هیچکس این جنگ را به زیر سئوال نمی‌برد،   و خلاصه در این جنگ ارتش ناتو در سنگر «حق» نشسته و برای نابودی «باطل» تکلیف الهی دارد.   به یاد داریم که «فرمان الهی» توسط شورای امنیت به این ارتش آدمخوار داده شد،   یعنی با تأئید ضمنی چین و روسیه که از وتوی قطعنامة توطئه‌گران گوادالوپ ـ آمریکا،  انگلستان،  فرانسه و آلمان‌ ـ  بر علیه لیبی خودداری کردند.  دچار توهم نشویم؛   در این جنگ نامی از آلمان برده نمی‌شود،   ولی نیروی هوائی این کشور در بمباران مردم لیبی شرکت فعال دارد.   

البته در این جشن خون و مرگ،  گذشته از ارتش ناتو،  کرکس‌های دیگری نیز حضور دارند و اگر چه حضورشان در رسانه‌های جهان به سکوت برگزار می‌شود،   همه هالو نیستند،   و از ارتباط این سکوت با تصویب آن قطعنامه و یا از ارتباط آشوب‌های مصر و اسرائیل با سیاست استعماری «یک کشور،  یک مذهب» نیک آگاه‌اند!   به عنوان نمونه نگاهی داشته باشیم به آشوب‌های اخیر مصر که در ظاهر پیامد «اعتراض» مسیحیان این کشور به نابودی کلیسای‌شان بود،   و در واقع،  بازتاب گام برداشتن نظامیان خودفروختة‌ مصر در مسیر مطالبات یانکی‌ها.   

به گزارش فرانس‌پرس،‌  در تاریخ اول اکتبرسالجاری،   هیلاری کلینتن طی مصاحبه با یک شبکة خصوصی در مصر اعلام داشت:

«واشنگتن برای همکاری با دولت آیندة‌ مصر، ‌ شامل اسلام‌گرایان آماده است»

به عبارت دیگر یانکی‌ها بر حضور اسلامگرایان در ساختار دولت آیندة ‌مصر تأکید دارند. دلیل هم روشن است مواضع آمریکا بر علیه فلسطین نفرت شدیدی در افکار عمومی ایجاد کرده در نتیجه،  «همکاری دولت آیندة مصر با آمریکا»‌ می‌تواند شرایط آمریکاستیزی دروغین حاکمیت جمکران را در مصر هم بازتولید کند و نان اسرائیل و عموسام را در روغن فراوان شناور سازد.  در هر حال،  پس از مصاحبة‌ هیلاری کلینتن، ‌ کلیسای مسیحیان مصر را در «اسوان» به آتش کشیدند و تظاهرات مسیحیان بر علیه این عمل وحشیانه چندین کشته و مجروح بر جای گذاشت.  و اما «صدای آمریکا» در کمال وقاحت اعلام داشت،  «مسیحیان به پلیس مصر حمله کردند!»   یادآور شویم حدود ده درصد جمعیت مصر مسیحی است و ادعای تهاجم مسلحانة اقلیت 10 درصدی به نیروهای ضدشورش دروغ شاخداری است که فقط در چنتة حماقت و توحش سازمان سیا یافت می‌شود:

«[تلویزیون سراسری مصر نشان داد که] تظاهرکنندگان قبطی با سنگ و کوکتل مولوتوف به طرف نيروهای انتظامی حمله می‌کنند و خودروهای [...] آن‌ها را به آتش می‌کشند[...]»‌
      
بله وقتی تلویزیون «نشان» می‌دهد،  جای تردید نیست که مهاجمین «قبطی» هستند نه کاسورهای حکومت،  چرا؟  چون گاوچران‌ها می‌خواهند به بهانة «دفاع از حقوق اقلیت مسیحی»،‌   در کشور مصر حضور نظامی داشته باشند ولی خواست خود را به صراحت بیان نمی‌کنند.   وزیر امورخارجه‌شان گسترش همکاری میان آمریکا و دولت مصر را مطرح می‌کند،   و همین برای ژنرال «طنطاوی» خودفروخته کافی‌است؛   ایشان با هوش سرشاری که دارند پیام ارباب را در مسیر مطلوب تفسیر کرده و متوجه می‌شوند که «راه قدس از کربلا می‌گذرد!»   

کربلا کجاست؟  فعلاً در عراق!  سیاست یانکی‌ها در عراق چیست؟   زمینه‌سازی برای جنگ داخلی جهت تجزیة این کشور.   چگونه می‌توان آتش جنگ داخلی را بر افروخت؟   از طریق سرکوب اقلیت‌های مذهبی، ‌ نابودی شخصیت‌ها و اماکن مقدس‌شان،‌  و از همه مهم‌تر از طریق تخریب خانه‌های‌شان.   در اسرائیل نیز تهاجم به مساجد و گورستان‌های مسیحیان و مسلمانان در دستورکار دولت نتانیاهو قرار گرفته.   

ایشان،   یا بهتر بگوئیم اربابان‌شان در ینگه دنیا می‌خواهند جهانیان،   اسرائیل را به عنوان «کشور قوم یهود» به رسمیت بشناسند،   از اینرو راه رستگاری‌شان را در ارعاب و کشتار و سرکوب اقلیت‌ها یافته‌اند.   در این مورد پیشتر توضیح داده‌ایم پس بازگردیم به مصر و نابودی کلیسای مسیحیان در «اسوان.»   شهری که در سواحل نیل و در حوالی بزرگ‌ترین سد جهان قرار گرفته.   با نیم نگاهی به نقشة جغرافیا می‌توان دریافت که استقرار یک پایگاه نظامی در اسوان یعنی کنترل آب و انرژی مصر،  ‌ و همزمان تسلط بر کانال سوئز،   دریای سرخ و لیبی! بله در واقع بجای این کلیسا می‌باید یک پادگان نظامی برای گاوچران‌ها در اسوان ساخته شود تا اینان بتوانند آنطورکه شایسته است،   همان «حقوق بشر» جیمی‌کارتر را در مصر نیز به ارزش بگذارند.   

اهدای نوبل صلح به یکی از خاله‌شلخته‌های «یمانی» دلیل موجه داشت.   برای زنان یمن الگوئی بهتر از متوکل‌ با آن روسری گل‌منگلی یافت نمی‌شد!   روسری کذا هم «روسری» است،  هم «پوزه‌بند» و از اینرو بهترین توسری است برای زنان یمن، که نهایت امر تبدیل می‌شود به چماق برای مردان این کشور.  همان صورتبندی جادوئی حکومت اسلامی در ایران؛  وقتی زنان سرکوب شدند،  سرکوب مردان آنقدرها وقت و انرژی نمی‌طلبد.     

«متوکل» با آن توسری گل‌منگلی هر روز در خیابان وعظ می‌کند و معرکه می‌گیرد،   مشتی علاف هم با چادر و مقنعه به دور این اسوة «شهادت‌طلبی» جمع می‌شوند و مسلماً به ارادة الهی است که تاکنون هیچکس مزاحم‌ ایشان نشده!   نمی‌دانم چرا محفل نوبل به رئیس‌ متوکل جایزه نداد؟  رئیس ایشان که در واقع سخنگوی نقاب‌دار متوکل به شمار می‌رود،  دو تابعیت دارد و خود را چنان با چادر و روبندة سیاه می‌پوشاند که حتی چشمان‌‌اش به زحمت دیده می‌شود؛   ولی برای شناسائی ایشان نیازی به دیدن جمال بی‌مثال‌شان نداریم!   در هر حال،   پس از اهدای «نوبل صلح» به توسری گل‌منگلی،   رئیس جمهور یمن نیز دوزاری‌شان افتاد و فهمیدند مردم «انقلاب» کرده‌اند و وقت رفتن فرا رسیده.  چنین گفت عبدالله صالح: «یا ایها الذین!   صدای انقلاب‌تان را در سوئد شنیدیم!   ما که رفتیم،  گوربابای ملت!»  خوشبختانه مردم نیکبخت یمن مشکلات ما ایرانی‌ها را ندارند؛   شاپور بختیار و 37 روز جنجال رسانه‌ای غرب در کار نیست؛   یانکی‌ها برای استقرار حکومت اسلامی «گل‌منگلی» در یمن عجله دارند و محفل نوبل هم که پیشتر با اهداء جایزة کذا به حاجیه شیرین عبادی «شتابزدگی» خود را به اثبات رسانده بود،   به دلیل تحولات روسیه در سرازیری وحشت  افتاده و چارچنگولی به درگاه طویلة مقدس «متوکل» شده!

«پوتینوفوبی» یا «پوتینو فوبیا» پدیده‌ای است که به مناسبت امکان بازگشت ولادیمیر پوتین به کرملین به جان غربی‌ها افتاده!  یک وقت دچار توهم نشویم؛   کسی از سرکوب احتمالی روس‌ها نگران نیست.   آنروزهای خوب که مواد غذائی جیره بندی می‌شد و مردم هر روز می‌بایست پیش از صف کشیدن در برابر فروشگاه‌های خالی،  کفش ملی سوراخ‌دار بپوشند و در برابر آرامگاه آن «کچل تک زبونی» به ایشان ادای احترام کنند،   حقوق‌بشر در روسیه نقض نمی‌شد!  کاسپاروف شطرنج‌باز هم «سیاست‌مدار» کشور نبود.  حقوق بشر از وقتی نقض شد که چپاول محافل غرب با اشکال برخورد کرد،   یعنی از وقتی که بلبشوی یلتسین جای خود را به دوران پوتین سپرد.

پوتین،  یعنی افزایش بهای نفت و گاز؛   پوتین یعنی پایان مدارا با ارتش آدمخوار ناتو،   و از همه مهم‌تر پوتین یعنی آجر شدن نان اسرائیل‌پرستان و اسلام‌نوازان غرب که می‌خواستند جهان را به دو منطقة‌ «شمال ـ جنوب» تقسیم کنند.   قرار بود منطقة‌ شمال مسیحی،  سفیدپوست و مرکز رفاه و «تمدن» باشد،   بقیه هم ساکنان جنوب.   جنوب یعنی مرکز فقر و توحش و عقب‌ماندگی و محل سکونت نژادهای دیگر.   بی‌خیال دمکراسی هند و فرهنگ غنی شرق؛  فرهنگ و تمدن و همة چیزهای خوب با «شمال» در ارتباط قرار می‌گرفت و نان پیروان هیتلر روشن‌ضمیر در روغن فراوان شناور می‌شد.   اما در تاریخ  7 اکتبر سالجاری،   پوتین این رویای طلائی را به کابوس تبدیل کرد.

ولادیمیر پوتین در سالگرد تولدش آب پاکی را روی دست اتحادیة اروپا و ناتو ریخت،  و اعلام داشت روسیه عضو ناتو و اتحادیه اروپا نخواهد شد.   دیمیتری مدودف نیز در کمال تعجب،   مواضع صریحی در مورد لیبی و وظایف سازمان ملل اتخاذ کرد،   و ضمن اشاره به جنایات ارتش ناتو در لیبی،   در رابطه با مسائل سوریه اعلام داشت هر قطعنامه‌ای که هدفش براندازی دولت‌ها باشد از این به بعد «وتو» خواهد شد.   این است دلیل جیغ‌وفریاد اتحادیة اروپا در مورد نقض حقوق‌بشر در روسیه توسط پوتین!  دولت مدودف از هم اکنون ناچار شده در مسیر سیاست‌های آیندة پوتین قرار گیرد.   و اما چشم‌انداز ریاست جمهوری پوتین در روسیه،  حزب سوسیالیست فرانسه و حاکمیت اینکشور را نیز به لرزه در آورده.   

سوسیالیست‌ها که پیش از رسوائی «شتروس ـ کان» شکم‌شان را برای بازتولید نمایش ریاست جمهوری دوران میتران صابون مفصلی زده بودند،   پس از اثبات رابطة جنسی «دشک» با کارگر هتل سوفی‌تل ناچار به بازنگری در برنامة طلائی‌شان شدند.   یادآور شویم «شتروس ـ کان» ضمن تأئید این «رابطه» از ملت فرانسه نیز پوزش طلبید.   در نتیجه،   حزب سوسیالیست فرانسه ناچار شد به چپ متمایل شود.   بر اساس نتایج انتخابات مقدماتی این حزب،   «فرانسوا هولاند» با 39 درصد در جایگاه نخست،‌ و «مارتین اوبری» با 30 درصد آراء در جایگاه دوم قرار گرفت.  در نتیجه «آرنو مونت‌بور» با 17 درصد آراء در جایگاه سرنوشت‌ساز قرارگرفته.   منطقاً،  «هولاند» به دلیل سوسیالیسم آبکی‌اش نمی‌تواند با «مونت بور» ائتلاف کند،   اما مواضع «اوبری» به او امکان این ائتلاف را می‌دهد.   در نتیجه اگر رخداد غیرمنتظره‌ای ‌بروز نکند،  در انتخابات آیندة فرانسه سوسیالیست‌ها به رهبری یک زن چپ‌گرا وارد الیزه می‌شوند،   و «مونت‌بور» که چپ‌گراترین‌شان خواهد بود در جایگاه نخست وزیر قرار می‌گیرد.    

به عبارت دیگر نه تنها برنامة‌ باند سرکوزی برای ارسال «شتروس ـ کان» به کاخ‌ ریاست جمهوری با شکست روبرو شد که جناح شیراک نیز نمی‌تواند «فرانسوا هولاند» را برای نجات خود به میدان آورد.   به همین دلیل مارین لوپن،   رهبر ویشی‌ست‌های فرانسه از دمکراسی طرفداری می‌کند و نیکولا سرکوزی که با شعار «امنیت» وارد الیزه شده بود در حال لغزیدن به جناح چپ است!

طفلک نیکولا!   سرکوزی را می‌گویم که از اینجا مانده و از آنجا رانده شده!   هم برای افزایش سرمایه بانک‌های‌اش می‌باید از آلمان اجازه بگیرد،   هم برای دو به هم زنی میان ترکیه و ارمنستان،   با آنکارا جنگ زرگری به راه اندازد،   و برای ارمنستان کاسة داغ‌تر از آش شود و ... و چه نشسته‌اید که زایمان عیال‌شان هم نزدیک است.    البته حال و روز اوباما و کامرون هم چندان تعریفی ندارد.    «لشکریان حسین» که در آمریکا‌ دکان‌شان نگرفت،   اینبار با شعار «لندن را اشغال کنیم!» نمایش تعزیه را به انگلستان آورده‌اند.   خلاصه عربده‌جوئی  دانشجونمایان جمکران که در برابر سفارت سوئیس کاروان خردجال به راه انداخته بودند کارساز ارباب نشد.   ما از «معترضان» حسینی حزب دمکرات می‌خواهیم بجای ایجاد مزاحمت و راه بندان در  شهرهای بزرگ مبارزات‌شان را در «هاوائی» ادامه دهند که از «بهار عربی» کیف کنند؛  بارگاه پرشکوه معاویه در هاوائی حرف نداره!   می‌توانید «متوکل» را هم با خودتان ببرید. 

«فازت [...]‌توكل عبدالسلام كرمان البالغة من العمر 32 [...]  بجائزة نوبل للسلام [...]» 


 












...













Share