جمعه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۲

بارب و باربی!



    

تحولات سوریه «خرتوخر» جمکران را به بساط «خردرگل» تبدیل کرده!   چرا که،  آنچه در جمکران می‌گذرد با تحولات سوریه ارتباط مستقیم دارد.   و هر چند از تحولات سوریه اطلاع‌رسانی دقیق صورت نمی‌گیرد،   با توجه به خبرهای پراکنده و خصوصاً مطالب سایت ولترنت می‌توان گفت این تحولات و به ویژه پاکسازی «قصیر»،   در مذاکرات بین‌المللی «ژنو 2 » سرنوشت‌ساز خواهد بود.   این است دلیل ابراز نگرانی غربی‌ها از حضور «فرضی» نیروهای سپاه پاسداران در درگیری‌های قصیر!  ولی به صراحت بگوئیم،  سپاه پاسداران اگر در این درگیری‌ها حضور داشته باشد در برابر ارتش سوریه و حزب‌الله لبنان ایستاده،   نه در مقابل اسلامگرایان! 

 

 سروصدای آتلانتیست‌ها دلیل موجه دارد؛   اینان سعی دارند با وصله کردن مزدوران جمکرانی‌شان به «استراتژی پیروز» در سوریه،  جای پائی در تحولات آیندة‌ این‌کشور برای خود تأمین کنند!  برای آتلانتیست‌ها «تحولات» در ملابازی،  ‌ برپائی «امارات قفقاز» و ایجاد بی‌ثباتی در روسیه خلاصه می‌شود!   تقارن زمانی انفجار بمب در داغستان با اظهارات صادق خرازی در باب پشتیبانی حکومت جمکران از جهادیون قفقاز شاهدی است بر این مدعا:‌

 

«[...] جمهوری اسلامی ایران از نهضت اسلامی در افغانستان،  اریتره،  فیلیپین،  مالی،  آسیای مرکزی و قفقاز حمایت کرده است [...]»

منبع:‌  سایت دیپلماسی ایرانی،  ‌مورخ 20 مه 2013 

    

این اظهارات نابهنگام که همزمان با ورود جان کری به پایتخت اردن انتشار یافت،  نشان می‌دهد که داماد ملاممد خاتمی همچون دیگر پادوهای ارتش ناتو در جهان سوم به تداوم روابط جنگ سرد سخت امید داشته!   بله خریت،   به ویژه اگر از پشتیبانی واتیکان برخوردار باشد،  عالمی دارد!  در هر حال،  پس از شیرین زبانی صادق‌خرازی،‌ کنسول چچنی «مستقل» در ترکیه به «شهادت»‌ رسید و چنان آهی از نهاد رجب اردوغان برآمد که گردباد اوکلاهما را در نوردید!      

 

به محض انتشار خبر آزادی شهر« قصیر» در سوریه،   بقالی عبدالرحمن در لندن بیانیه‌ای صدورید و برای ساکنان این شهر ابراز نگرانی کرد و شبکة «یورو نیوز» هم مراتب نگرانی‌اش  را ابراز داشت.   یادآور شویم،  به گزارش ولترنت،   مورخ 20 مه 2013،‌  این شهر مدت 6 ماه در اشغال «جهادیون» بود و اینان، ‌ 80 هزار مسیحی ساکن قصیر را از خانه‌های‌شان اخراج کرده بودند!    ولی این جنایات در شبکه‌های خبرسازی «پاترنوس» به سکوت برگزار شده، ‌چرا؟  چون «جهادیون» در مناطق مسلمان‌نشین،  و به ویژه در «قفقاز» مجری سیاست‌های ارتش ناتو بوده و هستند.   اظهارات «صادق خرازی»‌ در مورد مواضع جمکران در قفقاز همین واقعیت را بازتاب می‌دهد.   مسلماً بر ملا شدن این مسائل به نفع حکومت اسلامی نیست.  ولی استراتژی منطقه‌ای به صورتی متحول می‌شود که حکومت ملایان جز گام برداشتن در مسیر مرگ هیچ چاره‌ای ندارد.  سیاستی که از این حکومت حمایت می‌کرد مدت‌هاست به آخر خط رسیده. 

 

سیاست کذا  از آغاز دهة 70 میلادی با ایجاد سازمان‌های غیردولتی در قلمرو شوروی سابق  ـ‌ در قفقاز ـ  به فروش آخوند و «دین اسلام» مشغول بود.   این سازمان‌های انسان‌ستیز توحش اسلام و آخوند را «ضداستبداد» معرفی می‌کردند!   البته همه از این برنامه آگاه بودند،   ولی این مطلب به عرصة‌ رسانه‌ها وارد نمی‌شد.   چرا که،   بر اساس ویراست رسمی «آمریکا دشمن اسلام بود!»  ‌ ولی در پی مخالفت مسکو با براندازی در سوریه،   سرانجام در تاریخ 24 آوریل 2013 ،  «الکساندر لاتسا»‌،‌   در مطلبی تحت عنوان «تروریسم از بوستون تا مسکو» اسلام فروشی «او.ان. جی‌های» آمریکا را به نقل از «ایمریک شوپارد» منعکس کرد. 

 

«شوپارد» می‌گوید حاکمیت آمریکا متحد اسلامگرایان است چرا که به این وسیله می‌تواند در چین و‌ روسیه بی‌ثباتی ایجاد کند.   و می‌بینیم که چرخش اجباری سیاست آمریکا ـ  به دلیل تحولات سوریه ـ  رشد بهار اسف‌بار عرب را چگونه متوقف کرده.  ملت‌هائی که در تبلیغات پاترنوس سر و جان فدای اسلام بودند،  همه کنار کشیده‌اند و دکان اسلامفروشی تعطیل شده.  خلاصه معلوم نیست این «مسلمین آتشین مزاج» چرا در  گاراژ گیر کرده‌اند؟!    کار بجائی رسیده که  پس از پاکسازی «قصیر» شاهد انقلاب توئییتری «هند»،   دختر شیخ قطر بر علیه پدرش‌شان نیز هستیم!   گفته می‌شود امیرقطر بزودی به نفع پسرش استعفا خواهد داد.   و مسلم بدانیم که این روند به هیچ عنوان به قطر محدود نخواهد ماند،   به فرانسه هم خواهد رسید.   و اگر وزیر امور خارجة فرانسه برکنار شود،   ملایان جمکران یکی از پشتیبانان ثابت‌قدم‌شان را از دست خواهند داد.   به همین دلیل است که جان کری،   امروز از تل‌آویو یک تکه استخوان دندانگیر برای ملایان جمکران پرتاب کرد تا اینان بتوانند «دشمنی آمریکا را با اسلام ناب» به همة ابلهان جهان ثابت کنند.   بقیة امور،  یعنی مسائل مربوط به حقوق زن را هم آش‌فروش‌ها اداره می‌کنند و دو اصل اساسی را به اثبات می‌رسانند.   

 

نخست ‌اینکه «امنیت» زن فقط در آغوش «خانواده» تأمین می‌شود!   به عبارت دیگر،   همسر یا پدر و مادر هیچ نقشی در فروش و اجارة زنان وکودکان،  و وحشیگری بر علیه اینان نداشته و ندارند.  همه بدانند،   زنان فقط به دلیل فقر و به «اختیار» خود دست به خودفروشی می‌زنند!   بله،   پدر و مادر و همسر از این‌کارهای «بد» نمی‌کنند!   اصل دومی که آش‌فروش‌ها به اثبات رسانده‌اند این است که «از دوران باستان،  غربی‌ها برهنه بوده‌اند، ‌ و شرقی‌ها پوشیده!»   این کشف علمی را که پیشتر جوجه‌آخوندهای «خیابانی ـ‌ انقلابی» در بوق انداخته بودند،  اینک پس از گذشت سه دهه حکومت نکبت و ادبار آخوند می‌باید دوباره از زبان خواهر «پروین بختیارنژاد» بشنویم!   

 

یادآورشویم،   بختیارنژاد از آش‌فروش‌های سرشناس جمکران است و بدون تردید گزارش‌های موثق «کارولین فوره»،‌‌   و‌ به ویژه بیانیة اخیر دکان حقوق بشر «عبدالرحمن» در مورد اوضاع سوریه از اکتشافات «علمی» ایشان ملهم شده:

 

«[...] هر قدر که به گذشتة جامعه ایران رجوع می‌کنیم،  پوشش و حجاب را جز لاینفک آن می بینیم.   حتی با نگاهی ساده به کتیبه‌ها و نقش‌های [...] بناهای تاریخی در ایران،  به هیچ وجه تصویر زنی دیده نمی‌شود[...] اگر هم دیده شود پوشیده در حجابی است که تمام بدن به غیر از صورت و کف دست های او را پوشانده [...] در هیچ یک از نقاشی‌های مینیاتور تصویر عریان زن را نمی بینیم.   این تصاویر حکایت از عمیق بودن و قدمت پوشش در فرهنگ ما دارد.   در حالی که در نگاه و تصاویر و مجسمه‌های چه قدیمی و چه مدرن در غرب،   بدن زنان گاه با لباسی اندک و گاه تماماً عریان در نمایشگاه‌ها،  در میادین، در موزه ها و ... دیده می‌شود و به عنوان یک اثر هنری به آن نگاه می‌شود. [...]‌»

منبع:‌ مدرسه فمینیستی،  ‌مورخ 25 اردیبهشت‌ماه سالجاری  

 

حضور این خواهر دانشمند بگوئیم،  استنتاج تاریخی در مورد روابط اجتماعی  با نگریستن به نقش‌برجسته‌ها و مجسمه‌ها صورت نمی‌گیرد.  چرا این خواهر فرهیخته به سرخپوستان و بومیان آفریقا که تا همین یکصدسال پیش برهنه در کوه و جنگل و دشت می‌دویدند و امروز از جمله پیروان «ادیان ابراهیمی» و چادر و چلیپا شده‌اند نگاه نمی‌کنند؟ در هر حال،‌  خدمت این محقق معظم عرض کنیم،‌  در ایران باستان رجوع به آراء عمومی هم وجود نداشته،  پس ایشان حتماً نتیجه خواهند گرفت که «استبداد سیاسی» با «فرهنگ» ما ایرانیان عجین شده و لازم است از این بنیاد استبداد پاسداری کنیم!   ما می‌خواهیم بدانیم امثال این آخوندهای مؤنث و جیره خوار استعمار تا کی می‌خواهند به جفنگ‌بافی‌های‌شان ادامه دهند؟  تا کی می‌خواهند بین ملت‌های جهان با دین،  هویت و مزخرفات مشابه دیوار  بکشند و از این مفر اربابان‌شان را سیراب کنند؟   

 

یاد آور شویم مخرب‌ترین بخش تبلیغات این جانوران وحشی همانا جا زدن توحش آخوند به عنوان «فرهنگ» است!  و بدون تردید برای جا انداختن همین ترادفات است که به این جانوران وحشی جایزة سیمون دوبووار اهداء می‌کنند.   خلاصه «آش‌فروش‌ها» را دستکم نگیریم،  اینان پیشقراولان تحجر و توحش، ‌ یا بهتر بگوئیم،‌   پاسداران واقعی ویراست رسمی‌ و روابط یک‌سویه‌اند و از این منظر ‌هیچ تفاوتی با گروه «فمن» ندارند. 

 

گروه کذا که البته در بوق‌های «پاترنوس» به دفاع از «حقوق زنان» اشتغال دارد،  ‌ با اعتراض به خانة عروسکی «باربی» در برلن ماهیت آخوندی‌ خود را سرانجام بر ملا کرد.   همزمان با افتتاح خانة عروسکی باربی،  در تاریخ 16 مه 2013،   گروه «فمن» که به حساب بعضی‌ها خیلی هم «آوانگارد» شمرده می‌شود،   در برابر خانة عروسکی تجمع کرده و یکی از اعضاء گروه به شیوة کوکلوکس‌کلان عروسک باربی را به آتش می‌کشد.   دلیل هم اینکه روز 16 مه،  کاخ سفید رسماً بر دوران طلائی «یکجانبه‌گرائی» آتلانتیست‌ها نقطة پایان گذاشت و این امر توحش مطلق‌گرایان را به صورتی که می‌بینیم افزایش داده:

 

«[...] فعالان حقوق زنان همزمان با افتتاح خانه رویایی باربی در برابر ساختمان آن دست به تجمع و اعتراض زدند.[...] یک عضو گروه فمن [...] یک عروسک باربی را بر صلیب به آتش کشیده [...] دست به اعتراض زد.  معترضان می‌گویند [...] افتتاح این خانه کلیشه‌های جنسیتی را بیش از پیش تبلیغ می‌کند[...]»

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 16 مه سالجاری

 

حال می‌بینیم آبشخور وغ‌وغ‌ساهاب مبارزه با «برخورد جنسیتی» در دستگاه روحانیت شیعی‌مسلک و زن‌نمایان‌اش در کدام طویله قرار دارد.   بله،   آخوندهای «فمن»،‌  همچون ملایان مذکر و مونث جمکران خود را در جایگاه وکیل مدافع و  قیم «زنان» و به طور کلی جامعة بشری قرار داده‌‌اند.  و بی‌بی‌سی،  بوق وزارت امور خارجة بریتانیای کبیر هم این «وکلای» خود خوانده را «فعالان حقوق زن »‌ معرفی می‌کند!   ویژگی عبارت کذا همچنانکه می‌بینیم «ابهام» آن است؛  مسیر «فعالیت» حضرات اصلاً مشخص نیست!   

 

حال این پرسش مطرح می‌شود که به چه دلیل «فعال حقوق زن» خود را در «جایگاه برتر» رویت کرده و برای زنان دیگر تعیین تکلیف می‌کند؟!   مگر زنان صغیر و محجوراند که گلة «فمن» برای‌شان الگو بسازد؟  مگر کسی از این جانوران وحشی خواسته که از «باربی» پیروی کنند؟!   به هیچ عنوان!  این آخوندهای مونث‌اند که می‌خواهند خود را به عنوان «الگو» به  زنان تحمیل کنند.   الگوئی که در ابهام،   نفی،‌  تخریب و‌ ابتذال «فعالان حقوق زن»  خلاصه می‌شود.   به کار گیری این نوع عبارات و واژگان گنگ شیوة‌ هیتلر و موسولینی و روح‌الله خمینی بوده.  فعال حقوق زن همانقدر گنگ و مبهم است که «آزادیخواه»،‌  «فعال سیاسی»،  و یا واژه‌های پوچ و مطلق «معترض»،‌  «مخالف»‌ و غیره.   بی‌بی‌سی با شارلاتانیسم ویژة تاریخی خود،   با این قماش «خبررسانی» در واقع،  مطلق‌گرائی و خشونت و «روابط یکسویه» را به ارزش می‌گذارد.   و جالب اینجاست که با فروریختن کاخ رویاهای «جهادیون» در سوریه،   این روند در اروپا شدت گرفته!  

 

از آنجمله است خودکشی یک «مورخ» فاشیست در کلیسای «نوترودام» پاریس!   ایشان که 78 ساله بوده‌اند،‌  گویا با خودکشی «مخالفت‌شان» را با ازدواج همجنسگرایان ابراز داشته‌اند! بعضی‌ها هم ادعا کرده‌اند که آنحضرت با این عمل قهرمانانه برای «بیداری مردم» پیام فرستاده‌اند!  در برابر این گسترة‌ حماقت و وقاحت فقط می‌توانیم بگوئیم که در پی فروپاشی «بیداری اسلامی» جمکرانیان مصلحت ایجاب می‌کند که در کشور فرانسه دکان «بیداری مردم» افتتاح کنند!   بله شکست «بربر ـ‌ مسلمانان» تیر خلاص را به دکان «بیداری اسلامی» ‌جمکرانیان شلیلک کرد،   و برای جبران این شکست استراتژیک است که در برلن عروسک و خانة‌ عروسکی در ردة‌ «منهیات» ‌قرار می‌گیرد،   و در کشور  فرانسه دکان «بیداری مردم» افتتاح می‌شود.  خلاصه،   مقام معظم جمکران با یک‌من «بارب» ـ در زبان فرانسه معنای ریش می‌دهد ـ و عمامه و تقوی و زینب و قرآن و غیره،‌ در کنار مارین لوپن با گیسوان رنگ کرده و افشان،  و زنان سینه برهنة «فمن» نشسته‌اند!   و این مجموعة‌ مبتذل ماهیت واقعی پاترنوس را بازتاب می‌دهد.             

 

 ...


پنجشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۲

استالینگراد 2!


آزادی «قصیر»‌ شکسته شدن محاصرة استالینگراد را تکمیل می‌کند!   پیروزی ارتش سوریه بر تروریست‌های صادراتی از 50 کشور جهان،  ساکنان منطقه را از زنجیر توحش تشکل‌های دست‌ساز استعمار بریتانیا از قماش فدائیان اسلام و اخوان‌المسلمین آزاد خواهد کرد.   و برخلاف ادعای مفسران فرانسه،   آنچه در «قصیر» به خاک سپرده شد،‌   فقط «بهارعرب» نیست؛   روندی است که از آغاز قرن بیستم،  روسیه را در انزوا قرار داده و ایران به سپربلای سیاست غرب در منطقه تبدیل کرده.   به عبارت دیگر،   دوران «سروری» بریتانیا در منطقه به پایان رسیده!   بی‌دلیل نیست که پس از تحولات «قصیر»،   حکومت جمکران ناچار شد بساط «حماسه آفرینی» برای شبه‌انتخابات‌اش را بر چیند و اینچنین بود که انگلستان در آستانة «جنگ داخلی» ‌قرار گرفت!            

            

در تاریخ 21 مه 2013،‌  آخرین روز اردیبهشت‌ماه، ‌ شورای نگهبان جمکران صلاحیت اکبر هاشمی و رحیم مشائی را رد کرد و بوق‌های «پاترنوس» را در بهت و حیرت فرو برد!  چرا که،   بدون رحیم مشائی و اکبر بهرمانی تضمین رونق مراسم «تف سربالای جماعت»‌ امکانپذیر نخواهد شد،   و این را اگر ملایان کودن جمکران ندانند،  ‌ اربابان‌شان در لندن و واشنگتن نیک می‌دانند!   به استنباط ما،  ‌ جنجال و هیاهو پیرامون «عملیات تروریستی» در استکهلم و لندن در واقع برای فروش اسلام خوب و رحمانی و پوشش دادن به افلاس نوکران در سوریه و جمکران به راه افتاده. 

 

اگر یک تروریست «قمه به دست» را در سوئد،  ‌پلیس به قتل می‌رساند،   در بریتانیا سناریوی متفاوتی نوشته شده.   اولاً در اینکشور دو تروریست فرضی داریم که سفیدپوست نیستند!   ثانیاً دو تروریست یک نظامی را مورد تهاجم قرار داده‌اند،  که ایشان سفیدپوست هستند.   تروریست‌ها سوار بر موتور یا با اتومبیل ـ  برحسب سناریوئی که به خورد مخاطب داده شده ـ  یک نظامی را زیر می‌گیرند.   سپس از وسیلة‌ نقلیه‌شان پیاده می‌شوند تا سر قربانی را ببرند و اینجاست که «اینگرید کنت»،  ‌وارد میدان می‌شود و ... و پلیس می‌رسد و تروریست‌ها را دستگیر می‌کند!   

 

داستان اینگرید در سایت فیگارو،  ‌مورخ 23 مه 2013 انتشار یافته و ما هم به فیگارو «اعتماد» می‌کنیم!  جریان از اینقرار است که اینگرید ‌سوار اتوبوس بوده که می‌بیند یک اتومبیل ایستاده و یکنفر وسط خیابان به زمین افتاده.   اینگرید به بغل دستی‌اش می‌گوید،  «هوای کیف منو داشته باش» و به سرعت از اتوبوس پیاده می‌شود تا به مصدوم کمک کند!  دلیل هم اینکه ایشان در جوانی «پیشاهنگ» بوده‌اند و با کمک‌های اولیه آشنائی دارند.   باری اینگرید به طرف مصدوم رفته و با گرفتن نبض او می‌فهمدکه امیدی نیست.   سپس با دو فرد مسلح ـ تروریست‌های فرضی ـ  سر گفتگو را باز می‌کند.  

 

اینگرید بعداً توضیح می‌دهد که افراد مسلح نه مشروب خورده بودند،   نه مواد مخدر مصرف کرده بودند،  هر چند «شوکه»‌ به نظر می‌رسیدند!   اینگرید که یک مادر 48 ساله است به گفتگو ادامه می‌دهد تا به مردمی که برای تماشا در محل جمع شده‌اند، آسیبی نرسد.  بعد هم پلیس می‌آید و تروریست‌های فرضی را دستگیر می‌کند و پس از تهاجم اوباش صلیبی به پلیس لندن،  حضرت دیوید کامرون به جهانیان می‌گویند که «اینان با این عمل زشت به اسلام و مسلمین توهین کرده‌اند و اسلام چنین اعمالی را محکوم می‌کند!»  یادآور شویم،  در تاریخ 15 آوریل 2013،  همزمان با مسافرت «تام دونیلون»،  که پیام ویژة باراک اوباما را برای ولادیمیر پوتین برده بود،‌  جنجال رسانه‌ای پیرامون انفجار در ماراتون بوستون آغاز شد.  و اینبار نیکولای پاتروشف،   دبیرشورای امنیت ملی روسیه برای رساندن پاسخ ولادیمیر پوتین به همتای آمریکائی‌اش به واشنگتن رفته!

 

خلاصه هیاهوی رسانه‌ای پیرامون «تروریسم» در استکهلم و لندن،   بازتولید ناشیانة سناریوی انفجار در «ماراتون بوستون» است و همان هدف را نیز دنبال می‌کند:   جنجال جهت پوشش دادن به عقب‌نشینی و همچنین سرکوب مسلمانان!   با این تفاوت که در آمریکا سرکوب شامل مسلمانان و به طورکلی اتباع شوروی سابق می‌شد،  حال آنکه در سوئد و ‌بریتانیا سرکوب مهاجران کشورهای مسلمان‌نشین مد نظر است!  حال باید ببینیم چه پیش آمده که ناگهان در استکهلم و لندن «تروریست»‌ کشف کرده‌اند؟   به استنباط ما در پی آزادی قصیر، حضرات ناچارند اوباشی را که برای «جهاد»،   «انقلاب» و گسترش تاراج استعماری به منطقه ارسال کرده‌اند به کشور باز گردانند!  با جنجال کشف «تروریست» و هیاهو حضرات   می‌خواهند با یک تیر سه نشان بزنند؛ هم «نفرت» از مهاجران را گسترش دهند، ‌ هم سرکوب اینان را به  بهترین وجه «توجیه» نمایند و از همه مهمتر،  «جهادیونی» را که بازگشته‌اند «مهار» کنند.

...

یکشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۲

زهرا جولی!



 

در تاریخ 18 مه 2013،‌  به گزارش سایت نووستی،  دولت کانادا «طالبان» را به عنوان «تروریست» شناسائی کرد و اینچنین بود که یانکی‌ها «زهرا جولی» را به عنوان جانشین «برحق» احمدی‌نژاد برگزیدند!   چرا که،   اگر یک «زن‌نما»‌ بجای احمدی‌نژاد بنشیند،  هم «برتری» رسانه‌ای مسیحیت‌،  به ویژه بر ایرانیان تضمین خواهد شد،‌ و هم آندلس به دامان اسلام بازمی‌گردد!

 

با هدف داغ کردن تنور آئین‌های «تف سر بالای مردمی»  ـ  برگزاری انتخابات در حکومت الهی ـ   محمد خاتمی،   محمد یزدی،  محمدتقی مصباح یزدی و فردی به نام حسین روازاده،  «دمکراسی»‌ را با «حکومت مردم بر مردم» در ترادف قرار داده،   و همزمان مخالفت‌شان را با این نوع حکومت اعلام داشته‌اند!  در واقع این جانوران وحشی می‌خواهند شوت‌وپرت‌ها را در مسیر تأئید پدیده‌ای فاشیستی به نام «حکومت مردم بر مردم» قرار دهند.  چرا که،   تأئید این قماش حکومت در عمل به معنای «نفی دمکراسی» و تأئید «حکومت پوپولیست» خواهد بود!   نیازی نیست که بگوئیم تأئید حکومت پوپولیست به تأئید «سنت‌ها» بازمی‌گردد و در شرایط فعلی که پیش‌فرض‌های ملائی بر جامعة‌ ایران تحمیل شده،‌  این امر به مفهوم تأئید پوشش سنتی زن و جایگاه برتر آخوند خواهد بود!  

 

به عبارت دیگر،   خوش‌رقصی ملاممد خاتمی و شرکاء در راستای همان نمایشی است که پیشتر در تهران و سپس در مریوان به راه افتاد تا جیره خواران فرنگ‌نشین حکومت جمکران،  به بهانة دفاع از حقوق زن،  به ستایش پوشش سنتی زن بنشینند و به صورت غیرمستقیم جایگاه برتر آخوند را مورد تأئید قرار دهند.   پس لازم است اهالی مرزپرگهر در برابر حوزه‌های مارگیری «تجمع» کنند و به خواهر «زهرا جولی»،   از طرفداران حکومت توحش «مردم بر مردم» رأی دهند تا «جنیفر پساکی» هم ‌از آنان راضی باشد.

 

بله،   امپراطوری بریتانیا ناچار شده دست از «طالبان» بشوید و جبران این خسارت عظیم فقط در کشور ایران امکان‌پذیر است.   کافی است «شورای نگهبان» جمکران که جز نگهبانی از منافع لندن و واشنگتن وظیفة دیگری نداشته و ندارد،   صلاحیت یکی از نامزدان مؤنث ریاست جمهوری را مورد تأئید قرار دهد.   بقیة امور،   یعنی «استقبال گستردة مردم» از انتخابات آزاد و عادلانه را «وغ‌وغ‌ساهاب‌های» آتلانتیست‌ها بر عهده خواهند گرفت و به افکار عمومی در غرب می‌باورانند که در جمکران انتخابات آزاد و عادلانه برگزار شده و «مردم» یک «زهرا ژولی» را برای استقرار در جایگاه ریاست قوة مجریه جمکران «انتخاب» کرده‌اند!   به این ترتیب آتلانتیست‌ها یکبار دیگر برای کودتاچیان 22 بهمن 1357 کسب مشروعیت خواهند کرد!     

 

به گزارش «عصر ایران»،   ‌مورخ 18 مه سالجاری،  ‌یکی از سخنگویان وزارت امورخارجة آمریکا به نام «جنیفر پساکی»‌ فرموده‌اند،‌   «ما در مورد نامزدها اظهار نظر نمی‌کنیم،   ولی موضع آمریکا حمایت از حضور زنان در عرصة مدیریت‌های سیاسی است!»   ایشان در ادامة‌ دخالت به امور نوکران آزاد و مستقل‌شان،‌  خواهان برگزاری «انتخابات آزاد و عادلانه» در جمکران شده‌اند:

 

«[...] ما می‌خواهیم انتخابات ایران آزاد و عادلانه برگزار شود و راه‌های زیادی برای دفاع از برگزاری چنین انتخاباتی وجود دارد [...]»

 

بله وزارت امور خارجة یانکی‌ها نه تنها می‌خواهد در «حکومت الهی» انتخابات آزاد و عادلانه  برگزار شود که راه‌های «دفاع» از برگزاری چنین انتخاباتی را هم «خوب» می‌شناسد!  نیازی نیست‌که بگوئیم این «راه‌ها»،  در واقع همان بیراهه‌هائی است که با «فتوی» و «ترور» در برابر ملت ایران قرار گرفته.   جای تعجب نیست که وزارت امور خارجة‌ یانکی‌ها برای «دفاع از برگزاری انتخابات» در یک حکومت فاقد مسئولیت اینهمه «راه‌های فراوان» کشف کند.

 

از ما نشینده بگیرید ولی بهترین راه برای اینگونه انتخابات،   جنجال رسانه‌ای پیرامون محبوبیت «زهرا ژولی» ‌نزد ایرانیان خواهد بود.   زهراخانوم مجموعه‌ای است از «زهرا»،   نامزد مجازی انتخابات جمکران ـ  محبوبیت ایشان به سایت لوموند هم رسیده ـ  و آنجلینا ژولی که تبدیل شده به الگوی «مادر فداکار!»   مادری که برای «ماندن در کنار 6 فرزندش» شهامت به خرج داد،‌   و زینب‌وار تن به «ماستکتومی» سپرد! به ادعای بی‌بی‌سی،  جریان از این قرار بودکه مادر آنجلینا به دلیل ابتلا به سرطان در 56 سالگی فوت می‌کند و «پزشکان» یک ژن معیوب نزد آنجلینا کشف می‌کنند و ... و ایشان برای اینکه به سرنوشت مادرشان دچار نشوند فداکاری کرده و از خیر سینه‌ها گذشته‌اند.   خوشحال‌ایم که مادر ایشان به سرطان مغز دچار نشده بودند،  در غیراینصورت آنجلینا برای ماندن در کنار 6 فرزندش از خیر مغز هم می‌گذشت!

 

خلاصه،  بی‌بی‌سی و دیگربوق‌های هم‌سو همچنان به کوفتن بر طبل قهرمانی‌های آنجلینا مشغول‌اند.   پروپاگاند اینان چند پیام به مخاطب می‌فرستد.   نخست اینکه سرطان موروثی است؛  دیگر آنکه علم پزشکی قادر است «سرطان موروثی» را پیش‌بینی کند!  دقیقاً همانطور که در دوران قدیم «کاهن معبد»‌ از آینده خبر می‌داد!   به عبارت دیگر،   لازم است زنان از بیماری‌های موروثی در هراس باشند؛‌   و به ویژه برای کاهش احتمال ابتلاء به سرطان سینه، زود ازدواج کنند،   زود بچه‌دار شوند؛   و هر چه بیشتر بچه داشته باشند بهتر است و ... و خلاصه بهتر است زنان از زهرا و زینب پیروی کنند چرا که هر کسی،   به قول بی‌بی‌سی،‌ شهامت آنجلینا ژولی را ندارد!   

 

به همین دلیل ما از هم‌میهنان تقاضا می‌کنیم در آئین‌های «تف سربالای مردمی» شرکت کنند و  به زهرا ژولی رأی دهند.   البته در «زبان اسلام» حرف «ژ» نداریم؛   پس بگوئیم،   به «زهرا جولی» رأی می‌دهیم!   چون «زهرا»،‌   نامزد مجازی آئین‌های «مردمی تف سربالا»  یک جول سیاه به سر دارد و مسلماً مورد تأئید علی مطهری هم قرار خواهد گرفت.   در این گیرودار،  علی مطهری بیکار ننشسته و چندین و چند فتوی در تأئید «حجاب» و نفی «بی‌حجاب» صادر کرده و می‌گوید، «حجاب چیز خوبی است؛  ‌بی‌حجاب شلخته است و اگر حجاب نباشد، چشم و هم‌چشمی زنان  افزایش می‌یابد و این امر باعث می‌شود مردها بیشتر چشم‌چرانی کنند و ... و خلاصه شراب و زن بی‌حجاب باعث شد که مسلمین اندلس را از دست بدهند:‌

 

«[...] كسی هم كه رعایت نمی‌كند قبول دارد كه حجاب چیز خوبی است [...] خانمی توی خیابان آمد پیش من گفت آقای مطهری من اهل نماز و روزه هستم فقط حجابم خوب نیست. این نشان می دهد كه حجاب را قبول دارد اما [...] یك كم شلخته است كه نمی‌تواند حجابش را رعایت كند[...] باید یك نظارتی وجود داشته باشد [...]»

 

بردار عیال پاسدار علی لاریجانی گویا در زمینة «شلختگی» زنان تخصص ویژه دارند.   باید از ایشان بپرسیم اینهمه «دانش» زن‌شناسی را در کدام مکتب‌خانه کسب کرده‌اند؟   البته علی مطهری را دستکم نگیریم در زمینة‌ «ذات» ‌زن و مرد هم تخصص دارد:   

 

«[...] فكر كردید به حذف روسری اكتفا می‌شود؟ [...]  رقابت بین خانم‌ها یك مساله جدی است، وقتی كسی با یك وضعی بیرون می‌آید اون خانم هم می‌گوید چرا من اینجوری بیرون نیایم؟ من كه زیباترم،   من كه بهترم [...] خودنمائی در ذات زن است[...]»

 

می‌بینیم که «شناخت» علی مطهری از «طبیعت زن» از حد «نگرش »پدرش فراتر نمی‌رود.   دلیل هم اینکه شناخت ایشان به اطرافیان محدود می‌ماند.  می‌دانیم که این‌ جانوران وحشی حق ندارند با زن‌ها گپ بزنند؛   حرام است،   باید اول صیغه بخوانند بعد «چت» ‌کنند:  

 

«[...] چشم چرانی در ذات مرد است.  نعمتی است كه خدا داده [...] تا ازدواجی صورت بگیرد و نسل ادامه پیدا كند این‌ها همه حكمت دارد[...] اول انقلاب خانمی [...]می‌گفت خدا به این حكومت جمهوری اسلامی عمر بدهد كه آمد و ما را راحت كرد چون ما هر روز صبح كه می‌خواستیم برویم اداره،   دوساعت جلوی آیینه خودمان را آرایش می كردیم [...] اما الان همه یك شكل هستیم و رقابتی هم نیست.  لذا این‌ها را نباید دست كم گرفت و یكی از راه های اضمحلال هم همین است.  تجربه آندلس این را به ما نشان داد. مسیحیت گفت كه ما آندلس را با دو چیز آزاد كردیم یكی زن و دیگری شراب. حالاما باید ضوابط را رعایت كنیم [...]»

منبع: ایرنا،‌ مورخ 18 مه 2013  

 

بله،   باید از این داش مشتی فرهیخته بپرسیم «مسیحیت» در کدام اثر تاریخی‌اش چنین ادعاهائی کرده؟  اولاً نوشیدن شراب در اروپا به این دلیل رایج شد که عمق چاه‌ها به بستر رودخانه‌ها نزدیک بود و آب چاه‌ها را آلوده می‌کرد.  نوشیدن  شراب بجای آب وسیله‌ای بود جهت مبارزه با امراض.  از این گذشته در قرون‌وسطی مسیحیت رسمی،  خوردن شراب را فقط در مراسم ویژه‌ای «جایز» می‌دانست.   به عبارت دیگر،  شراب خوردن به شیوة جمکرانی‌ها، یعنی مست شدن و چاقوکشی و لات‌بازی در آوردن نه در جهان مسیحیت که نزد سرخپوستان قارة آمریکا رایج بود.   و شاید جمکرانیان سرخپوستان را با مسیحیان اشتباه گرفته‌اند!  

 

و اما در قرون وسطی تا آنجا که ما می‌دانیم،  زنان اروپا نه تنها حجاب داشتند که به کمربند ‌آهنین «عفت» نیز مجهز بودند!  و اگر مسلمین فریب زنان مسیحی را خورده‌اند،‌   در نتیجه می‌باید بپذیریم که سرداران لشکریان اسلام برای گشودن کمربندهای عفت به شاه‌کلید «الهی»‌ دسترسی داشته‌اند که «مفتاح الفرج» بوده.   باری،   جوجة «استاد»« مطهری مانند پدر شهیدشان در واقع مزخرفات سیدقطب را بازنشخوار می‌کنند و «سواد» مذهبی‌ ندارند!   

 

بله مسپحیت گفت،‌ «آندلس را با زن و شراب آزاد کردیم»،  و جوجه فاشیست‌های جمکران فرمایشات ارباب را به عنوان «آیات الهی» ‌پذیرفتند و ...  همچنانکه شاهدیم حکومت تحجر و توحش ادعای پوچ «پدر» را بی‌چون و چرا می‌پذیرد.   در واقع،   این تبلیغات کلیسای معاصر است که مست از رایحة‌ نفت رایگان اینچنین به اوباش جمکران بال و پر داده.  

 

و دقیقاً برای تداوم همین شرایط است که سایت رادیوفردا می‌کوشد با توسل به سانسور، ‌ از اکبر بهرمانی تصویر دلپذیر ارائه دهد.   و در این میانه،   همچنانکه گفتیم رادیوفردا هیچ مسئولیتی نخواهد داشت!   اتفاقاً علی مطهری هم که چنین مزخرفاتی ردیف کرده، ‌ با هرگونه مسئولیت بیگانه است.   تولة «شهید» مطهری مانند اربابان‌ غربی‌اش قیاس به نفس کرده و مخاطب را ابله می‌انگارد،  ‌ چرا؟   چون ایمان دارد که در طویلة مقدسی که او شناخته تا ابدالدهر ‌«حق» با آخوند خواهد بود.     

 

پس برای دوام و بقای طویلة مک‌کارتی لازم است «همه با هم» در آئین «تف سربالای جمعی» شرکت کرده و به «زهرا جولی» رأی دهیم!  تا هم وزارت امور خارجة یانکی‌ها از ما راضی باشد و هم علی مطهری.  اطمینان داریم که پرزیدنت «زهرا جولی» دست در دست علی مطهری و جنیفر پساکی،    آندلس را از «کفار» پس خواهند گرفت!

 

...