شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۸


موشک و خربزه!
...

بالاخره روسیه موفق شد آمریکا را رسماً به معرکة آب‌منگل‌ها جهت طرفداری از میرحسین موسوی وارد کند! این چرخش سیاسی دولت آمریکا به دلیل شکست برنامة‌ «خودبراندازی» حکومت اسلامی صورت گرفت. شکستی که با سخنرانی دیروز علی خامنه‌ای، بر «ولایت فقیه»‌ نقطة پایان خواهد گذارد.

«یک حس درونی به من می‌گوید ایران خواستار [...] دستیابی به سلاح هسته‌ای است[...] طرز برخورد با کشورهائی که دارای سلاح هسته‌ای هستند و کسانی که از این سلاح برخوردار نیستند کاملاً متفاوت است. [البرادعی] به عنوان مثال به کرة شمالی اشاره کرد که برای رفع مشکلات به میز مذاکره دعوت می‌شود و صدام حسین که در عراق اعدام شد [...] برای تهران سلاح هسته‌ای راهی برای جاه و مقام، قدرت و پرستیژ است[...]»
منبع: نووستی،‌ مورخ 27 خردادماه سالجاری

این بخشی است از سخنان احمقانة البرادعی که در مصاحبه با رسانه‌های غرب ایراد شده و در واقع تداومی است منطقی بر مقالة «نوول اوبسرواتور» که در وبلاگ «خط لولة مشارکت» به آن اشاره داشتیم. اعضای ناتو برای حفظ بحران، تهدید همزمان اسرائیل، اعراب و به ویژه روسیه خواهان تجهیز حکومت اسلامی به سلاح هسته‌ای‌اند. با اعلام مواضع نوین ایالات متحد به نظر می‌رسد این طرح رویائی «لولوسازی» با شکست روبرو شده باشد.

بله! خوشبختانه تزلزل حکومت اسلامی به اربابان‌اش در آمریکا هم سرایت کرد! در پی سخنرانی احمقانة خامنه‌ای، دولت ایالات متحد که پیشتر مدعی عدم دخالت در مسائل ایران بود امروز رسماً پرچم مبارزه با علی خامنه‌ای را برافراشته با شعار آزادی و حقوق‌بشر از «تظاهرات» حمایت کرد. این است نشانة تزلزل نزد ارباب اصلی حکومت اسلامی که طی سه‌ دهه نقش امام زمان «پشت‌صحنه» را ایفا می‌کرد، هم «غایب» بود هم مدافع پشت‌پردة گورکن‌ها.

اعلام حمایت رسمی دولت آمریکا از طرفداران موسوی در ایران دومین پوست خربزه‌ای است که پس از اعلام و تکذیب سفر «فراتینی» به ایران زیر پای «نظام مقدس» گذاشته شد! به یاد داریم که به محض اعلام خبر مسافرت «فراتینی»، وزیر امورخارجة ایتالیا به ایران شورای نگهبان گورکن‌ها با خیال آسوده از الطاف ارباب، صلاحیت 3 برادر آب‌منگل را برای احراز مقام ریاست «جمهوری» چاه جمکران تأئید کرد؛ سپس سفر فراتینی به ایران لغو شد! نتیجة حماقت شورای نگهبان در برابرمان است. افتضاحات جمکران: تقلب، افترا، تخریب،‌ تقابل کاذب میرحسین موسوی و احمدی‌نژاد و از همه مهم‌تر پایان کار علی خامنه‌ای، رهبر فرزانه و بسیار «ضدامپریاس» حکومت اسلامی که هیچکس برای‌اش دیگر تره خرد نخواهد کرد.

البته کسی به شکم‌اش صابون نزند، نه تنها «ولایت فقیه» دیگر در جامعة ایران محلی از اعراب نخواهد داشت که ترهات موسوی پیرامون «بازگذشت به گذشتة شیرین»‌ حکومت اسلامی نیز نمی‌تواند خریداری بیابد. روشن‌تر بگوئیم مطالبات مردم ایران را با مزخرفات موسوی نمی‌توان لگدمال کرد. امروز موسوی یک بیانیه صادر کرده تا برای‌مان از «آزادی‌های شیرین صدر انقلاب» بگوید و خواهان «بازگشت به گذشته» شود!

میرحسین موسوی در بیانیة خود به تقلب گسترده در «انتخابات» اشاره کرده می‌گوید، «ابطال انتخابات حق مسلم ماست.» ضمیر اول شخص جمع، در واقع به دارودستة موسوی ارجاع می‌کند، چرا که ما معتقدیم در «نظام مقدس» هرگز نمی‌توان «انتخابات» به مفهوم دمکراتیک برگزار کرد. در واقع اگر انتخابات باطل شود، مردم ایران که به دارودستة موسوی محدود نمی‌شوند، مطالبات خود را مطرح خواهند کرد. اینجاست که حکومت آب‌منگل‌ها به دلیل چرخش سیاسی اربابان در واشنگتن نخواهد توانست با عربدة «نه شرقی، نه غربی» و سرکوب و کشتار مردم به عصرطلائی خمینی بازگردد. این نکتة پیش‌پاافتاده را گویا دارودستة موسوی در نظر نمی‌گیرند! به عبارت دیگر دخالت آشکار دولت آمریکا در مسائل حکومت اسلامی، نه تنها تضعیف «فاشیست ـ ‌مسلمان‌ها» را در پی خواهد آورد که همزمان به تضعیف آمریکا در کل منطقه منجر خواهد شد. چرا که این دخالت مستقیم نشانة شکست طرح ایالات متحد برای تبدیل حکومت توحش جمکران به «رهبر منطقه» می‌باید تلقی شود.

دولت آمریکا در تمامیت خود، کاخ سفید، مجلس نمایندگان و ... به بهانة‌ حمایت از «آزادی» به میان معرکة آب‌منگل‌ها پرید. مجلس نمایندگان خواهان آزادی و رعایت حقوق بشر در ایران شد،‌ باراک اوباما از کسانی که به صورت مسالمت آمیز خواهان «عدالت» شده‌اند طرفداری کرد، و بالاخره سخنگوی کاخ سفید، در نشست مطبوعاتی خود اعلام داشت:

«دولت آمریکا تظاهرات اوپوزیسیون در ایران را نماد شجاعت می‌شمارد.»
منبع:‌ نووستی، مورخ 30 خردادماه سالجاری

این بخشی است از سخنان «رابرت گیبس»، سخنگوی کاخ سفید که تا پیش از سخنرانی مضحک خامنه‌ای ادعا می‌کرد، در «انتخابات» ایران دخالت نخواهد کرد! روز 28 خردادماه، ‌یعنی دو روز پیش، وزارت امورخارجة آمریکا رسماً اعلام کرده بود که «انتخابات ایران ربطی به آمریکا ندارد.» به عبارت دیگر حضرات تا 28 خردادماه از موفقیت کودتای 85 درصدی خود اطمینان کامل داشتند و می‌پنداشتند با موسوی و کروبی، دو جنایتکار فاسد می‌توانند مردم ناراضی را حول محور توحش و حماقت یعنی «خط امام» و «تحویل حکومت به امام زمان» بسیج کرده، یک براندازی نرم صورت دهند. اما پس از شش روز لات‌بازی گروه «موسوی ـ کروبی» و «الله اکبر» گفتن شبانة «فاشیست ـ ‌مسلمان‌ها» حضرات متوجه شدند، کاری از پیش نخواهند برد. در نتیجه مقام معظم را برای ایراد یک وقوقیة «ناب» راهی دانشگاه سابق تهران کردند تا ایشان برای تحریک افکار عمومی، ضمن تأکید بر «رعایت قانون» مخالفان حکومت توحش را «مزدور بیگانه» بخوانند. این سخنان گوساله‌پسند زمینة دخالت مستقیم آمریکا را برای حمایت از «فاشیست ـ ‌مسلمان‌ها» فراهم ‌آورد. پیشتر گفتیم که جنجال و بحران در ایران ریشه در تقابل منافع سازمان ناتو و روسیه دارد.

روز 26 خردادماه سالجاری، احمدی‌نژاد برای شرکت در نشست شانگهای وارد مسکو شد. و رسانه‌های تصویری غرب، لحظاتی طولانی دیمیتری مدودف، رئیس جمهور روسیه را نشان دادند که خندان و شادان در حال فشردن دست احمدی‌نژاد بود. هرگز پرزیدنت مدودف را چنین شاد و سرحال ندیده بودیم! بعد هم اعلام شد روسیه و چین کتباً پیروزی احمدی‌نژاد را تبریک گفته‌اند. همین کافی بود تا همة اراذل و اوباش صادراتی جمکران به فرنگ، که همه‌فن حریف و در همة امور صاحب‌نظر به شمار می‌روند، مهرورزی را برگزیدة روسیه بدانند و روسیه را هم مدافع دیکتاتوری. ولی دعوا همانطور که پیشتر هم گفتیم بر سر شبه‌انتخابات جمکران نیست، دعوا بین روسیه و اتحادیة اروپا و اعضای ناتو است که قصد تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی را دارد.

روز 27 خردادماه سالجاری، در اوج نفس‌کش‌طلبی‌های موسوی و کروبی، ‌ و یک روز پس از شرکت احمدی‌نژاد در «نشست شانگهای»، البرادعی «احساس کرد» ایران می‌خواهد سلاح هسته‌ای داشته باشد! پیشتر گفتیم که هدف ایالات متحد وجه‌المصالحه قرار دادن ملت ایران از طریق تجهیز حکومت‌اسلامی به سلاح اتمی است، جهت تهدید مستقیم روسیه. این است مهم‌ترین عامل جنگ زرگری بین دو جناح از طایفة «آب‌منگل» که با تکیه بر 85 درصد مشروعیت اهدائی بوق‌های ارباب، بهترین ابزار کسب قدرت را نارضایتی عمیق ایرانیان از حکومت توحش دانسته‌اند.

«آمریکا مدافع آزادی و حقوق بشر است»! چنین گفتند در مجلس نمایندگان ایالات متحد، پس از تصویب یک قطعنامه ‌در باب حمایت دولت یانکی‌ها از «مردم ایران.» بله گاوچران‌ها هم مانند روحانیت «در کنار مردم» قرار گرفتند. یادآور شویم که «مردم» مورد اشارة اینان، تل بی‌هویتی است که در تقابل با «ملت ایران» قرار گرفته. بهتر بگوئیم همان کسانی که برای حمایت از موسوی در خیابان‌های تهران سجاده پهن کرده بودند، و فیگارو آنان را «اوپوزیسیون» می‌نامد! اعلام مواضع «دولت» آمریکا از زبان مجلس نمایندگان و باراک اوباما به مزخرفات «فاشیست ـ ‌مسلمان‌های» جمکران و اراذل صادراتی‌شان به غرب شباهت فراوان دارد.

به گواهی تاریخ و به تأکید روشنفکران برجسته‌ای همچون هاوارد زین و نوآم چامسکی، حاکمیت آمریکا هرگز مدافع حقوق بشر نبوده. و از نظر ما اعلام مواضع نوین ایالات متحد در واقع از روی ناچاری صورت گرفته. یک روز پس از اینکه البرادعی «احساس» کرد حکومت اسلامی هوس سلاح هسته‌ای کرده، کرة شمالی تهدید کرد «هاوائی» را هدف حملات پیشگیرانة موشکی قرار خواهد داد. البته می‌دانیم که چنین تهدیداتی بدون حمایت ابرقدر‌ت‌ها صورت نمی‌پذیرد. باری در پاسخ به این تهدیدات، روز پنجشنبه، 18 ژوئن 2009، رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا‌ سراسیمه اعلام داشت تمهیدات لازم برای ممانعت از حملات موشکی اتخاذ شده، و پای هیلاری کلینتون روی پوست خربزه رفته آرنج محترم‌شان شکست و ... و اینچنین بود که علی‌خامنه‌ای را برای دفاع از «قانون» و حمایت صریح از افتضاحات به دانشگاه سابق تهران ارسال کردند. نتیجه هم در برابر ماست. امروز علیرغم ممنوعیت تظاهرات، گروهی در برابر دانشگاه تهران تجمع کردند و میرحسین موسوی ناچار شد وارد رویاروئی مستقیم با مقام رهبری شود. البته اینهمه با تکیه بر «مشارکت 85 درصدی» مردم، یا بهتر بگوئیم همان تکه استخوانی صورت می‌گیرد که پنتاگون برای حکومت اسلامی و اوباش صادراتی‌اش به غرب پرتاب کرده، تا هر دو بتوانند با تصاحب آن به پارس کردن مشغول شده خود را «در کنار مردم» ببینند.

28 سال پیش در چنین روزی نیروهای انتظامی جمکران و چاقوکش‌های گروه هادی غفاری، مدافع کنونی شیخ کروبی به تجمع مجاهدین خلق و طرفداران بنی‌صدر در تهران حمله بردند. حتی عابران نیز از وحشیگری پیروان خمینی کبیر در امان نماندند. نتیجة این رویاروئی به برکناری بنی‌صدر توسط خمینی انجامید. چنین گفت روح الله که «اگر همه بگویند آری، من می‌گویم نه و حق با من است.» روز 21 ژوئن سال 1981 میلادی مجلس «گوش به فرمان امام»‌ به «عدم کفایت» بنی‌صدر «رأی» داد!

پس زمانی که میرحسین موسوی در مورد آزادی‌های «صدرانقلاب» و بازگشت به گذشته بیانیه صادر می‌کند، نباید فراموش کرد کدام «آزادی‌ها» را مد نظر دارد!‌ و به یاد داشته باشیم که مطالبات ما ملت نمی‌تواند هیچ ارتباطی با ابطال شبه‌انتخابات جمکران داشته باشد. در این حکومت موسوی و احمدی نژاد، همچون کروبی و محسن رضائی جنایتکار و مزدور استعماراند. دست استعمار خود را در پس پردة «انقلاب اسلامی» پنهان کرده و تا زمانیکه این پردة‌ فریب فرو نیفتد، وابستگی این حکومت جنایتکار به سازمان ناتو آشکار نخواهد شد. اعلام مواضع‌ نوین آمریکا در حمایت از «تظاهرات»، در واقع نخستین مرحلة فروپاشی کاخ پوشالی حکومت فریب «نه شرقی،‌ نه غربی» است.

یک حس درونی به من می‌گوید آمریکا خواستار [...] دستیابی حکومت اسلامی به سلاح هسته‌ای است[...] برای تهران، سلاح هسته‌ای راهی برای جاه و مقام، قدرت و پرستیژ بود. افسوس که در راه رسیدن به جاه و مقام کذا پوست خربزه را ندیدند!




...

جمعه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۸


خط‌‌‌ لولة «مشارکت»!
...

پای به «میدان شورش» نگذارید! به خیابان‌ها نیائید! اگر طرفدار حکومت سنگسار نیستید در تظاهرات مخالف‌نمایان شرکت نکنید. این صحنه‌سازی مهوع فقط برای سرکوب و چپاول ما ملت و اوپوزیسیون‌سازی به راه افتاده. نخستین پیامد این آشوب‌ها مسدود شدن بیش از یک میلیارد دلار از دارائی‌های ایران در بانک‌های بریتانیا بود. این ثروت ملی ما است که در سایة جنگ زرگری دو جناح از طایفة «آب‌منگل» اینچنین به تاراج می‌رود. البته استعمار به این مختصر اکتفا نخواهد کرد. گام بعدی اعضای سازمان ناتو تجهیز حکومت جمکران به سلاح اتمی،‌ ایجاد تنش با اعراب و اسرائیل و به ویژه تهدید روسیه خواهد بود.

بالاخره همانطور که دیدیم، میرحسین موسوی حکومت را به «امام زمان» در لندن تحویل داد. و به این ترتیب امروز خامنه‌ای، ‌ رهبر حکومت اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه ضمن کوبیدن بر طبل «40 میلیون»‌ طرفدار فرضی حکومت و دلجوئی از جنایتکارانی چون اکبر هاشمی و ناطق‌نوری،‌ ما مخالفان حکومت اسلامی را نیز «دشمن» و «مزدور بیگانه» خواند. هدف از ایراد این سخنان گوساله‌پسند تبدیل فاشیست‌مسلمان‌های گروه «موسوی ـ کروبی» و نانخورهای حکومت اسلامی در غرب به «اوپوزیسیون» است. اوپوزیسیونی که به دلیل شایعه‌پردازی‌های حکومت اسلامی و اربابان‌اش در غرب با پرروئی تمام خود را منتخب 40 میلیون ایرانی هم می‌داند و به همین دلیل برای سرکوب ملت ایران به «مردم» یا همان 40 میلیون نفر طرفدار فرضی خود تکیه کرده.

بله، قرار شده همین «مردم» به رهبری میرحسین موسوی با تائید آن چاقوکش هنرپرور، و پس از کسب اجازه از «سیدابراهیم نبوی»، معاون سیاسی وزارت کشور حکومت اسلامی و آخوند کدیور، برادر همسر آن «شبه انسان» مقیم لندن، خامنه‌ای را سرجای‌اش بنشانند! تصدیق می‌کنید که چنین «مردمی» دست در دست ماشاالله قصاب،‌ مانند خمینی دجال به بهانة مبارزه با «امپریاس»، نه تنها در برابر ما ملت که در برابر همة قدرت‌های جهان خواهند «ایستاد!»

همچنانکه در وبلاگ «عقابان جوان» گفتیم، حکومت اسلامی با دوقطبی کردن کاذب فضای سیاسی قصد سرکوب همه جانبه دارد. بهتر است بگوئیم اربابان این «حکومت‌وحشت» منافع‌شان در گرو تکرار و گسترش دایرة «آشوب و سرکوب» در ایران است. به همین دلیل رسانه‌های غرب به انتشار شایعات «فاشیست‌ـ‌ ‌مسلمان‌ها» پرداخته، به بهانة دفاع از «آزادیخواهان» در واقع از قانون‌شکنی و آشوب‌طلبی در ایران حمایت می‌کنند. هدف استعمار از ایجاد بحران و آشوب وادار کردن مردم به رفتار غیرمنطقی از روی خشم و نفرت است. به همین دلیل است که دارودستة کروبی و موسوی مطالبات‌شان را خارج از چارچوب قانون قرار داده، خواهان ابطال انتخابات می‌شوند. می‌دانیم که چنین برخوردهائی بدون حمایت سفارتخانه‌های بیگانه امکانپذیر نیست. با توجه به پیروی موسوی و کروبی از الگوی گاو حاج میرزاآغاسی بهتر است نگاهی داشته باشیم به مطالبات حامیا‌ن‌شان در فرانسه.

پس از برگزاری «شبه‌انتخابات» و مشارکت فرضی 85 درصد مردم ایران در این نمایشات مهوع، شرکت نفتی «توتال» نیز خواهان «مشارکت» در پروژة خط لولة «نکا ـ جاسک» شد! بله، این «مشارکت» پیامد همان «مشارکت 85 درصدی» ‌است. خبر ابراز تمایل توتال برای چنین مشارکت فرخنده‌ای در اطلاعات، مورخ 27 خردادماه سالجاری نیز منعکس شده. خلاصه حمایت سنای فرانسه از «آزادی» در ایران و طبل زدن رسانه‌های این کشور برای میرحسین موسوی دلیل دارد. به عنوان نمونه می‌پردازیم به مصاحبة «کارل زرو» در شبکة «بی. اف. ام. تی. وی» با فردی به نام «امیرجهانشاهی» که روز گذشته پخش شد.

«کارل زرو» از هوچی‌های شناخته‌شده‌ای است که پیشتر در شبکة 4 به هوچی‌گری و جنجال اشتغال داشت و چون بیش از حد شلوغ کرد، از شبکه اخراج‌اش کردند. باری روز گذشته «کارل زرو» به جهانشاهی می‌گفت، «راستی میرحسین موسوی چقدر رأی آورده، 57 درصد؟» جهانشاهی پاسخ می‌داد، «بله، 57 درصد!» بعد کارل زرو می‌گفت «اوپوزیسیون چه می‌خواهد؟» جهانشاهی پاسخ می‌داد «ابطال انتخابات.» مجری می‌پرسید، چرا؟ جهانشاهی جواب می‌داد، «در این انتخابات تقلب شده!» حال بپردازیم به «بررسی منطقی» مصاحبة کذا.

از آنجا که فرض محال محال نیست، فرض می‌کنیم در حکومت اسلامی می‌توان انتخابات هم داشت و 40 میلیون نفر در مسابقات مارگیری جمکران شرکت کرده‌ و 57 درصدشان به موسوی جلاد رأی داده‌اند تا از «خط امام» و خون شهدا دفاع کرده حکومت را به امام زمان تحویل دهد. ولی وزارت کشور «تقلب» کرده و پس از «بی‌بی‌سی»، احمدی نژاد را برندة این نمایشات مهوع اعلام کرده. اعتراض موسوی به «تقلب» آنهم پیش از اعلام نتایج را هم فراموش می‌کنیم. اگر چنین است چرا موسوی و کروبی با «بازشماری» آراء مخالفت می‌کنند؟

برای این پرسش پاسخ‌های فراوان وجود دارد از آنجمله است: اصولاً رای گیری در جمکران یک نمایش است و آراء مردم هیچ اهمیتی ندارد. کسی هم وقت خود را برای شمارش آن تلف نمی‌کند. سیدابراهیم نبوی که معاون سیاسی وزارت کشور بوده بهتر می‌داند که نتایج «انتخابات» را کدام سفارتخانه تعیین می‌کند. بله، یکی از دلائل قابل قبول پافشاری فعلة فاشیسم بر ابطال انتخابات می‌تواند همین واقعیت تلخ باشد که بازشماری اصولاً امکانپذیر نیست، چرا که آراء فرضی و موهوم را نمی‌توان شمرد و یا بازشمرد! میرحسین موسوی هم که دوبار علی خامنه‌ای را با 90 درصد آراء از صندوق‌های مارگیری بیرون کشیده از این واقعیت آگاه است به همین دلیل خواهان ابطال انتخابات شده. آخوند کروبی هم به همین دلیل با برخورداری از رهنمودهای رضوی‌فقیه، الگوی گاو حاج‌میرزاآغاسی را برگزیده و اینچنین در برابر مقام‌معظم «شیر» شده.

حال فرض کنیم انتخابات کذا باطل اعلام شود و یک نمایش مارگیری دیگر به راه افتد. طبیعی است که اینبار «بی‌بی‌سی» و دیگر «رادیوهمبونه‌ها» تعداد شرکت کنندگان را حتی بیش از 40 میلیون نفر اعلام کرده مدعی شوند «صد در صد» واجدان شرایط مانند کودکان یا عقب‌افتادگان ذهنی، از لج احمدی نژاد هم که شده در مسابقات مارگیری شرکت کرده‌اند. ما هم می‌پذیریم. حال ببینیم پیامد برگزاری دوبارة انتخابات چیست؟

به عنوان نمونه، آراء بسیاری از حوزه‌ها می‌تواند از سوی وزارت کشور به دلائل مختلف مخدوش شناخته شود یا در بعضی از حوزه‌های مارگیری ممکن است عملیات خرابکارانه صورت گیرد و ... ولی مهم‌ترین موضوعی که هیچکس به آن اشاره نمی‌کند این است که بدون تأئید شورای نگهبان نتایج انتخابات رسمیت نخواهد داشت و در واقع دم همة گاوهای حاج میرزاآغاسی که با شعار «ابطال انتخابات» به نفس‌کش‌طلبی پرداخته‌اند به دست همین شورای نگهبان خواهد بود که ادعا می‌شود فرمانبردار خامنه‌ای است! اگر چنین است ابطال انتخابات کافی نیست، می‌باید در وزارت کشور و شورای نگهبان هم تغییراتی ایجاد شود تا نتایج انتخابات مطابق میل سفارت‌پناهان از آب در آید! می‌بینیم که میرحسین موسوی و کروبی و مشاور چماقدارش، رضوی فقیه که گویا خواهان برگزاری «انتخابات آزاد» شده‌اند مهمل می‌گویند. یکنفر به این گوساله‌های ننه حسن نمی‌گوید اگر در ایران انتخابات آزاد وجود داشته باشد، جای امثال میرحسین موسوی و شرکاء در دادگاه است نه در کاخ ریاست جمهوری. ابطال انتخابات در واقع به تداوم بحران در ایران می‌انجامد و منافع چنین بحرانی فقط نصیب اربابان حکومت اسلامی در غرب خواهد شد.

برخلاف ترهات پراکنی علی‌خامنه‌ای، آمریکا و اروپا هیچ مخالفتی با این حکومت «الهی» ندارند. بهترین دلیل هم اینکه تمام رسانه‌های غرب از نخستین ساعات 23 خردادماه سالجاری ضمن تأئید «مشارکت 85 درصدی» مردم ایران در نمایشات مهوع جمکران، پیش از اعلام نتایج رسمی «انتخابات»، هم‌صدا با میرحسین موسوی بر طبل «تقلب» می‌کوبیدند. روشن‌تر بگوئیم رسانه‌های غرب به اجرای سناریوی پیش‌ساختة خود مشغول بودند. سناریوئی که ضمن تأمین مشروعیت فراگیر برای حکومت اسلامی، یک اوپوزیسیون کاذب هم به رهبری موسوی برای این «حکومت‌توحش» و بسیار «مشروع» ایجاد کرده. اوپوزیسیونی که با جنجال و هیاهو خواهان «ابطال انتخابات» می‌شود!

پس بجای پرداختن به هیاهوی «انتخابات» جمکران بهتر است چارچوب استراتژیک بحران ایران را بررسی کنیم. چرا که بحران ایران در ارتباط تنگاتنگ با منافع استعماری قرار گرفته. منافعی که ایجاب می‌کند ملت ایران همچون هشت دهة اخیر به ابزار فشار بر ابرقدرت روسیه تبدیل شود. روشن‌تر بگوئیم تداوم حکومت توحش اسلامی در ایران و «کسب مشروعیت» برای این حکومت تأمین کنندة منافع آمریکا و اتحادیة اروپا در کل منطقه است.

کارفرمایان هفته نامة «نوول اوبسرواتور» از هم اکنون شکم خود را برای یک «جنگ خوب» صابون زده‌اند. نوول اوبسرواتور متعلق به محفل «لولوسازی» و «جنگ‌بازی» است. این رسانه در پائیز سال 1357 یک دل نه صد دل عاشق قدرت و عظمت روح‌الله شده بود تا جائی که روی جلد خود را به «خمینی، مردی که غرب را به لرزه در می‌آورد» اختصاص داد! امروز همین رسانه، از قلم مفسر خود، «ژان دانیل»، شیفته و شیدای «احمدی نژاد، اسطورة تاریخ» و «جوانان آمادة شهادت» در ایران شده ادعا می‌کند، برای مسلمانان، ایران در ردیف آمریکا قرار گرفته!

البته ریشة چنین تفسیرهای گوساله‌پسندی را باید در اختلافات روسیه با اتحادیة اروپا و ارتش ناتو بر سر منابع انرژی، سپر دفاعی و تجهیز گورکن‌ها به سلاح اتمی جستجو کرد، نه در شبه‌انتخابات جمکران. ولی از آنجا که کارفرمایان «نوول اوبسرواتور» مانند همة‌ فاشیست‌ها با تحولات تاریخی بیگانه‌اند، می‌پندارند با فوت کردن در آستین حکومت اسلامی و دم زدن از قدرت و عظمت احمدی‌نژاد، ملت‌ ایران بازهم جوانان‌اش را برای تأمین منافع ‌اینان راهی یک «جنگ مقدس» با اسرائیل خواهد کرد.

ژان دانیل در مقالة خود چنین القاء می‌کند که ما ایرانیان از تهاجم نظامی آمریکا به عراق هم سود برده‌ایم و هم خوشحال‌ایم، چون آمریکا صدام حسین را نابود کرده! حال آنکه برخلاف چرندیات ایشان تهاجم نظامی آنگلوساکسون‌ها به عراق و افغانستان در واقع برای تداوم و تقویت حکومت طالبانی جمکران و در تضاد با منافع‌ ملی ایران قرار گرفته. چرا که حکومت اسلامی علیرغم تبلیغات استعماری، نمایندة ملت ایران نیست. مفسر نوول اوبسرواتور تلاش می‌کند این حکومت ایران‌ستیز را در ترادف با ملت ایران قرار دهد تا نوکری و عربده‌جوئی‌های «حکومت‌توحش» را «خواست ایرانیان» بنمایاند:

«ایرانی‌ها تا ابد مدیون ایالات متحد هستند که آن‌ها را از شر دشمنی چون صدام حسین نجات داد [...] از این به بعد احمدی نژاد می‌تواند خود را [...] یکی از اسطوره‌های تاریخی منطقه و حتی قاره بداند و در مورد مسلمانان جهان همردیف آمریکا به حساب آورد [...] بعد از پیروزی مشکوک [...] احمدی‌نژاد ما بیش از هر زمان دیگر در برابر چهرة تهدید ایرانی قرار گرفته‌ایم [...] رئیس جمهور آمریکا و تونی بلر [...] اعتراف به دولت فلسطین از سوی اسرائیل را گامی به جلو نامیدند [...] در حالیکه ایرانی‌ها قاطعانه از هرگونه عقب نشینی خودداری می‌کنند [...] این در حالی است که هنوز هم مسئله داخلی ایران روشن نشده، جائی که جوانان آمادة‌ قربانی شدن هستند.»


ترجمة کامل این پروپاگاند بیشرمانه که در واقع مطالبات استعمار را از ملت ایران بازتاب می‌دهد، در سایت نووستی، ‌ مورخ 29 خردادماه سالجاری موجود است. با توجه به اینکه خواسته‌های جنگ‌طلبان «روشن، واضح» و ارواح شکم‌شان «مبرهن» است، لازم است بوق‌های استعمار را از ابزار جنگ‌طلبی و به ویژه از «نبرد با اسرائیل» محروم کنیم. کافی است محافل «لولوسازی» بدانند که ما قوانین و مقررات بین‌المللی را به رسمیت می‌شناسیم و در چنین چارچوبی موجودیت کشور اسرائیل در مرزهای قانونی‌اش پذیرفته شده ‌است. باعث تأسف است که اوپوزیسیون حکومت اسلامی به جای موضع‌گیری شفاف در مورد چنین مسائل مهمی، با تجمع در برابر سفارتخانه‌های ایران و هم‌صدائی با اراذل و اوباش صادراتی حکومت اسلامی به غرب، درواقع خود را به سیاهی لشکر فاشیسم سبز تبدیل کرده.





...

پنجشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۸


عقابان جوان!
...
سخن از زندگی نقره‌ای آوازی ست
که سحرگاهان فوارة‌ کوچک می‌خواند

جنبش‌ مدنی روی به «زندگی» دارد و هدف آن دستیابی به «اهداف انسانی» است. این است تفاوت جنبش مدنی با «مبارزات» فاشیست ‌مسلمان‌ها. برخلاف مبارزان جنبش مدنی، فاشیست‌مسلمان‌ها با هدف گسترش خشونت در پی «شهید» می‌گردند تا بتوانند مراسم سوگواری و زوزه و روضه بر پا کنند. گروه‌های به اصطلاح «اصلاح طلب» یا همان فاشیست‌مسلمان‌هائی که در کارنامه‌شان جز سرکوب و جنایت هیچ ندارند، همچنانکه «شرکت در انتخابات» را به ابزاری برای تحریف و تخریب مفهوم انتخابات تبدیل کرده‌اند، «جنبش مدنی» را نیز با تجمع مرگ‌طلبان در ترادف قرار داده‌اند. برای تحمیل «مرگ‌پرستی» است که اربابان حکومت اسلامی با هی کردن سیاهی لشکر «طرفداران موسوی» به خیابان‌ها به قدرت‌نمائی پرداخته‌اند. هدف تظاهرات اینان عقب راندن گروه احمدی‌نژاد نیست، هدف اینان سرکوب و ارعاب مخالفان واقعی حکومت اسلامی است.

شاهدیم که با گسترش تظاهرات غیرقانونی گروه موسوی، سرکوب «نظامی ـ امنیتی» گسترش می‌یابد. در واقع دو شاخة طایفة «آب‌منگل» با تظاهرات خیابانی روزمره و سرکوب نظامی قصد از میدان به در کردن طرفداران لائیسیته را دارند. البته کور خوانده‌اند. ما نمی‌ترسیم! پرزیدنت اوباما بهتر است عمله اکرة سبزپوش خود را جمع و جور کنند. امروز دوران جیمی کارتر نیست. مستر پرزیدنت! فراموش نکنید که سیاستگزار اصلی دولت قدر‌قدرت‌تان، یعنی وزیر دفاع ایالات متحد از حزب آشوب‌پرست «دمکرات» نیست!

در مورد وبلاگ «رادیو همبونه» تکرار می‌کنیم که ممانعت حکومت اسلامی از حضور خبرنگاران غربی در تظاهرات، با هدف گسترش شایعه و دامن زدن به تشویش و ابهام در افکار عمومی صورت پذیرفته. به این ترتیب، «شایعات» آشوب‌طلبان مستقیماً از خبرگزاری‌های معتبر غرب پخش می‌شود و تحریک افکار عمومی را شدت می‌بخشد. اینگونه است که قدرت تفکر از انسان سلب شده از روی خشم و نفرت واکنش نشان می‌دهد. کودتای ژنرال هویزر نیز در 22 بهمن 57 با تکیه بر همین ابزار جادوئی تحقق یافت.

همچنانکه در وبلاگ «رادیو همبونه» گفته بودیم، دارودستة میرحسین موسوی از جسد تغذیه می‌کنند. هر چه تعداد «شهدا» بیشتر باشد طرفداران موسوی افزایش خواهد یافت. فعلاً میرحسین موسوی کار خود را با 7 یا 8 جسد آغاز کرده و از این تظاهرات به آن تظاهرات در حرکت است تا ارواح شکمش از «آراء مردم»‌ دفاع کند. می‌دانیم که میرحسین‌موسوی طی 8 سال «دولتمداری» خود برای تأمین منافع اربابان‌اش فرزندان همین مردم را در جبهه‌های جنگ و زندان‌ها به قتل می‌رساند؛ مردمی که امروز آراءشان اینهمه محترم شده، ‌ آنهم در نظامی که بنابرتعریف نمی‌تواند انتخابات به مفهوم دمکراتیک داشته باشد.

در نظامی که طی سه دهة اخیر به شبیه‌سازی انتخابات مشغول بوده، چرا امروز میرحسین موسوی مدافع آراء مردم شده؟ به همان دلیلی که خمینی دجال پس از «انقلاب سفید» ناگهان به «مبارز» تبدیل شد. چون به گواهی تاریخ معاصر، ‌ حزب دمکرات ایالات متحد سیاست خود را در ایران از طریق تحمیل آشوب و بحران و آخوند اعمال کرده. کندی با انقلاب سفید و خمینی، جیمی کارتر با حقوق بشر و خمینی، کلینتون با حماسه دوم خرداد و خاتمی و ... و امروز گروه باراک اوباما می‌پندارد در هنوز بر همان پاشنة آشوب و عوامفریبی می‌چرخد.

به همین دلیل است که جنایتکاری به نام میرحسین موسوی را از قفس بیرون کشیده‌اند. این جنایتکار اگر دستار بر سر ندارد از دستاربند خطرناک‌تر و وحشی‌تر است. و چنین موجودی است که امروز خواهان «ابطال انتخابات» می‌شود. حال آنکه حکومت ولایت فقیه نمی‌تواند «انتخابات» داشته باشد تا فاشیست‌مسلمان‌ها بتوانند برای «ابطال» آن عربده سر دهند. تمامی نمایشات مهوعی که چنین حکومتی بر پا کند، به خودی خود «ابطال انتخابات» است. در حکوت مدعی تقدس الهی هرگز نمی‌توان انتخابات برگزار کرد. ما از مطالبات مضحک و عوامفریبانة فاشیست‌های طرفدار موسوی حمایت نمی‌کنیم.

گورکن‌ها پس از اینکه کودتای ارباب‌شان شکست خورد، همه مدافع «قانون» شده‌اند. حتی میرحسین موسوی که روز دوشنبه بدون مجوز وزارت کشور مردم را به تجمع در میدان شهیاد دعوت کرد،‌ به قوة قضائیه نامه نوشته تا آخوند شاهرودی برای جمع‌وجور کردن اوضاع وارد معرکه شود و میرحسین موسوی را به عنوان «پیرو خط امام» و معتقد به «ولایت فقیه» در جایگاه «رهبر جنبش مدنی» و «مدافع حقوق انسانی» قرار دهد! مسلماً آخوند شاهرودی در اجرای این مهم کوتاهی نخواهند کرد، چون روزها بر آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک سخت می‌گذرد، و خلاصه علیرغم گرمای تابستان، «هوا بس ناجوانمردانه سرد» شده.

در این راستا، سایت رادیوفردا، یکی از رادیوهمبونه‌هائی که «هر جا بری صداش میاد» دست به دامان «واکلاو هاول»، ‌رئیس جمهور پیشین چک و از مدافعان پروپا قرص تهاجم نظامی به عراق‌ شده است! ایشان از «روشنفکران» ریزه‌خوار بارگاه مقدس پنتاگون به شمار می‌روند که با افتضاح حمایت از جنگ و سوءاستفادة مالی کاخ ریاست‌جمهوری کشورشان را ترک فرموده‌اند. تصدیق می‌کنید که اظهار نظر چنین شخصیت «معتبری» را نمی‌باید دست‌کم گرفت! واکلاو هاول که در سال 2003 عربدة‌ تهاجم به عراق سر داده بود، امروز مدافع حقوق مردم ایران شده. اینجاست که باید بگوئیم «کسی که به ما ن...ده بود» واکلاو هاول بود. البته در مقایسه با پارلمان اروپا،‌ رادیوفردا، «سرش سر شاهه!»

پارلمان اروپا به نانخورهای اکبرهاشمی در فرنگ متوسل شده و در ناکجاآباد جمکران انصافاً «بهترین‌ها» را برگزیده، ساتراپی و مخملباف، دو «هنرمند» ساخته و پرداختة ناتوی فرهنگی که جایزه‌های فراوان دریافت کرده و به همین دلیل در امور سیاسی هم «صاحب‌نظر» شده‌اند. سابقة «مبارزات» ساتراپی را نمی‌شناسیم، ولی می‌دانیم که اهل «مبارزه» است. مخملباف هم مبارزات خود را از 16 سالگی با چاقوکشی آغاز کرده و خلاصه اظهارات ایندو در پارلمان اروپا مسلماً سرنوشت ملت ایران را تغییر خواهد داد! نمی‌دانیم چرا پارلمان اروپا از ماشاالله قصاب و زهرا خانوم دعوت به عمل نمی‌آورد؟ ایندو برای استقرار حکومت سنگسار و قصاص «مبارزات» فراوان کرده‌اند و انصاف نیست که اینچنین خدمات‌شان نادیده گرفته شود. اگر باور ندارید از ابراهیم یزدی یا میرحسین موسوی بپرسید که موقعیت خود را مدیون ماشاالله قصاب‌ها، قداره‌کش‌ها و عزاداران حسینی‌اند.

همه می‌دانند
ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان، ره یافته‌ایم

قرار دادن مردم در برابر نیروهای انتظامی و لباس‌شخصی‌های حکومت اسلامی جنایتی است که میرحسین موسوی به دلیل ارتکاب آن می‌باید پاسخگو باشد. همین موسوی که هنوز الفبای فعالیت مدنی را هم نمی‌شناسد. کسی که مردم را به تجمع مسالمت‌آمیز و غیرمجاز دعوت می‌کند باید بداند که تجمع در برابر مراکز نظامی و انتظامی چه عواقبی در پی خواهد داشت. خوشبختانه میرحسین موسوی و هم گله‌ای‌های محترم‌اش چنین شناختی از جنبش‌های مدنی ندارند. اینان می‌پندارند هدف جنبش مدنی مرگ و«شهادت» جهت برپائی مراسم سوگواری و سینه‌زنی است. از اینرو حضورشان عرض می‌کنیم که جنبش مدنی روی به «زندگی» دارد. هدف جنبش مدنی دستیابی به «اهداف انسانی» است نه «شهادت» در راه این و آن. پس اینبار که طرفداران «پیرو خط امام» را با پرچم عربستان به تجمع «مسالمت آمیز» دعوت می‌فرمائید، اگر ریگی به کفش ندارید، «فاصلة امنیتی» تظاهرات را با مراکز نظامی و انتظامی حفظ فرمائید.

به گزارش خبرگزارهای غرب روز دوشنبه که میرحسین موسوی طرفداران‌اش را به تجمع در میدان شهیاد دعوت کرد، گروهی با شعار «مرگ بر بسیجی» در برابر یک پایگاه بسیج تجمع کرده‌اند که در پی آن تیراندازی شده و گویا یک یا چند نفر کشته شده‌اند. در صورتیکه چنین خبری «موثق» باشد، می‌باید به اهالی مرزپرگهر بگوئیم هرگونه تجمع در برابر مراکز نظامی و انتظامی، خصوصاً در یک جنبش مدنی در هر حال ممنوع است. چرا که نیروهای مسلح در این مراکز در صورت مواجهه با تهدید یا احساس خطر مجاز به شلیک‌ به سوی جمعیت‌اند. حال این پرسش مطرح می‌شود که چه کسانی جمعیت را به تجمع در برابر پایگاه بسیج تشویق کرده و به چه دلیل ستاد «مهندس» میرحسین موسوی، «هنرمند» و «روشنفکر» ناکجاآباد جمکران بجای صدور بیانیه‌های ابلهانه، طرفداران‌اش را از این مسائل آگاه نکرده؟ پاسخ به این پرسش البته روشن است. جنبش عزاداران «سبز» بدون «شهید» از نفس خواهد افتاد. کسی که برای زندگی ارزش قائل نیست، کسی که با توسل به جمع‌گرائی، مرگ و خشونت درپی کسب قدرت است، «انسان» را نفی می‌کند.

پس یکبار دیگر تکرار می‌کنیم مخالفان حکومت توحش دینی،‌ مخالفان مرگ‌پرستی، برای مخالفت با احمدی نژاد هرگز در صف طرفداران میرحسین موسوی نمی‌ایستند.

سخن از پچ‌پچ ترسانی در ظلمت نیست
سخن از روز ست و پنجره‌های باز
و هوای تازه
[...]
و تولد و تکامل و غرور

مواضع ما در مورد وقایع اخیر هیچ تغییری نکرده. ما تحرکات آشوب‌طلبانة‌ میرحسین‌موسوی و کروبی را شدیداً محکوم می‌کنیم و اینان را مسئول جنایات لباس‌شخصی‌های حکومت پلید اسلامی می‌شناسیم. حکومت اسلامی و اربابان‌اش شکم‌شان را برای یک کودتای «بهداشتی»، «مردمی» و به ویژه «دینی» صابون زده بودند گویا کارشان به اشکال برخورد کرده. به همین دلیل برای گرم کردن تنور میرحسین‌موسوی و شرکاء دست به سرکوب همه جانبه زده‌اند. از آنجمله است، تعطیل دانشگاه‌ها، دستگیری‌های گسترده، قتل و آدم‌ربائی. این رفتار وحشیانه البته با شرایط وحشت دوران نخست وزیری میرحسین موسوی قابل قیاس نیست. اما امروز ایرانیان بی‌دفاع باز هم به محاصرة نیروهای سرکوب استعماری درآمده‌اند: آشوب‌طلبان گروه موسوی،‌ لباس‌شخصی‌های حکومت، شایعه‌پراکنی رسانه‌های غرب و ارعاب رسانه‌های رسمی حکومت. و این همان شرایطی است که سی‌سال پیش کودتای 22 بهمن را امکانپذیر کرد.

ما درآن جنگل سبز سیال
[...]
و در آن کوه غریب فاتح
از عقابان جوان پرسیدیم
که چه باید کرد

در چنین شرایطی آنچه می‌تواند به ما کمک کند، «حفظ تعادل» و پرهیز از پای گذاشتن به «میدان آشوب» است. فراموش نکنیم که آشوب‌های خیابانی فقط برای ارعاب و سرکوب ما ملت سازمان داده می‌شود. ما باید صفوف خود را از پوپولیست‌های «پیرو خط امام» جدا کنیم. آن‌ها برای تأمین منافع استعمار «احساس تکلیف» کرده‌اند، آن‌ها به نتیجة اعمال خود اهمیت نمی‌دهند، آن‌ها برای «تحویل حکومت به امام زمان» در لندن «مبارزه» می‌کنند، آن‌ها برای ابطال یک نمایش مهوع و تکرار آن برنامة «بزرگداشت شهدا» به مرحلة اجرا گذاشته‌اند. آن‌ها با اشغال خیابان‌ها قصد عقب راندن حکومت را ندارند، ‌ قصد حفظ حکومت و سرکوب ما مردم را دارند. آن‌ها می‌پندارند سیاهی لشکرشان ما را به هراس می‌افکند. ولی ما نمی‌ترسیم. روز هشتم مارس 1979 این ما بودیم که برای حفظ حقوق انسانی خود به خیابان‌ها آمدیم. و به شهادت تاریخ حق با ما بود. ما خواهان رعایت حقوق انسانی در کشورمان هستیم. چنین حقوقی با برپائی مراسم روضه‌خوانی و عزاداری تأمین نخواهد شد. اشغال خیابان‌ها با سیاهی‌لشکر فاشیسم ما را به هراس نمی‌افکند. برخلاف روسپی‌های سیاسی حکومت اسلامی ما به سیاهی لشکر هیچ نیازی نداریم. مبارزات ما فرهنگی است. به نام مردم ایران، ما به راه خود ادامه می‌دهیم. ما نمی‌ترسیم.

همه می‌ترسند، اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم




...

چهارشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۸


رادیو همبونه!
...

«جدائی دین از سیاست» برای استقرار حاکمیت لائیک الزامی است. شعارهای «جدائی دین از دولت» و «جدائی دین از حکومت» تحریف مطالبات دمکراتیک ماست. شعارهای ما را تحریف نکنید!

چه نشسته‌اید که میرکودتای موسوی اعلام «عزای عمومی» کرد! چرا که هر مراسم سوگواری به تولید شهدای نوین می‌انجامد و هر چه دور جهنمی «شهید ـ سوگواری» گسترده‌تر ‌شود پایه‌های حکومت اسلامی مستحکم‌تر خواهد شد. فعلاً دارودستة موسوی با چند شهید که به برکت تظاهرات غیرقانونی روز دوشنبه به دست آورده خود را برای تأمین شهدای بیشتر آماده می‌کند.

زر نهادن در کف طرارها
گم شدن در پهنة‌ بازارها

اگر از استقرار یک نظام دمکراتیک در کشور ایران حمایت می‌کنید، اگر پایان حکومت سنگسار و قصاص را می‌طلبید، صفوف خود را از فالانژهای طرفدار میرحسین موسوی جدا سازید. به خیابان‌ها نیائید! برای مخالفت با یک جنایتکار دست آشتی به سوی جنایتکار دیگر دراز نکنید. مهم نیست در رأس قوة مجریة این حکومت دست نشانده چه کسی قرار گیرد. این حکومت ایران‌ستیز یک مجموعة مزدور بیگانه است که برای تجدید قوا نیازمند خشونت، جنجال و تحریک افکار عمومی است.

سازمان ناتو برای سرکوب ملت ایران «مرد قدرتمند» و «مردمی» استخدام می‌کند، چون چنین استنباط شده که گویا ملت ایران در انتظار یک «ناجی» است! حداقل پروفسور «یان ریشار» فرانسوی چنین می‌پندارند. «یان ریشار» در لوموند، مورخ 18 ژوئن 2009 می‌گوید، در تظاهرات طرفداران موسوی «همه» به حمایت از «خمینی» و «جمهوری» شعار می‌دادند. بله! می‌بینیم که غرب آرزوی بازگشت ایران به دوران وحشت خمینی را در سر می‌پروراند. و به همین دلیل فعلة فاشیسم که سی‌سال است شریک تقلب در شبه انتخابات جمکران بوده‌اند امروز پیرامون ابطال انتخابات به اجماع رسیده برای ارباب معلق می‌زنند. چرا که به دلیل «اثبات» دروغ بیشرمانة «مشارکت 85 درصدی»، با ابطال انتخابات حکومت جمکران می‌توان یک روح الله خمینی نوین با آراء بیش از 85 درصد در جایگاه رئیس‌جمهور چاه جمکران نشاند. این همان معجونی است که جان تازه در پیکر بی‌جان حکومت استعماری جمکران خواهد ‌دمید.

و مطمئن باشیم که پس از برگزاری «شبه‌انتخابات» نوین، رئیس‌جمهور «منتخب» و «مردمی» با تکیه بر «امواج مردم همیشه در صحنه» سرکوب را افزایش می‌دهد تا منافع اعضای سازمان ناتو در منطقه بخوبی تأمین‌ شود. موسوی پیشتر وفاداری خود را به سازمان ناتو ثابت کرده و امروز به دلیل تبدیل دانشگاه‌ها به طویلة «تحکیم وحدت» هیچ مقاومتی در برابرش وجود نخواهد داشت. حداقل چنین می‌پندارد محفل فاشیسم بین‌الملل!

دنیائی که هروخت خداش
تو کوچه‌هاش پا می‌ذاره
یه دسه خاله خانباجی از عقب‌سرش
یه دسه قداره‌کش از جلوش میاد

رکن اساسی کودتای استعماری همچنانکه پیشتر گفتیم اختراع حیرت‌انگیز «مشارکت 85 درصدی مردم ایران» در شبه‌انتخابات جمکران است. اگر پروپاگاند استعماری را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم خواهیم دید چرا هیچیک از رسانه‌های غرب «مشارکت 85 درصدی» مذکور را به زیر سئوال نمی‌برند. در جنجال و هیاهوئی که بر پا شده آنچه اهمیت دارد همین عدد جادوئی است. چرا که در صورت ابطال شبه‌انتخابات، این «مشارکت 85 درصدی» رئیس دولت آیندة ‌جمکران را به «مرد قدرتمند» و بسیار «مردمی» تبدیل خواهد کرد تا تضعیف جایگاه رهبری و حکومت اسلامی از این طریق جبران شود.

همچنانکه گفتیم گروه میرحسین موسوی برای تداوم نظام توحش به گسترش آشوب،‌ مرگ و خشونت نیاز دارد و برای تحقق چنین شرایطی از حمایت کامل لباس‌شخصی‌ها و نیروهای به اصطلاح انتظامی حکومت اسلامی برخوردار است. نیروهائی که فرمانبردار بیگانگان‌اند. برنامة‌ گروه موسوی همان برنامة خمینی است: ایجاد آشوب‌های خیابانی برای «تأمین شهید»، برپائی مراسم سینه‌زنی و برگزاری مراسم سوگواری جهت به دست آوردن شهدای نوین، تا ابطال انتخابات! پس از ابطال انتخابات آنچه بر جا خواهد ماند، مشروعیت حکومت اسلامی است که به ادعای «بی‌بی‌سی» و دیگر بوق‌های استعمار اینک به تأئید بیش از 40 میلیون ایرانی عاقل و بالغ نیز رسیده. سپس وزارت کشور یک «انتخابات» دیگر به راه می‌اندازد و اینبار میرحسین‌ موسوی را از صندوق مارگیری بیرون خواهد کشید. و اینگونه است که دولت‌های استعماری غرب به آرزوی خود می‌رسند: حضور یک «مرد قدرتمند» در رأس قوة مجریة حکومت پوشالی اسلامی. حکومتی که بر اساس پروپاگاند استعمار از مشروعیت «مردمی» گسترده هم برخوردار است و می‌تواند با تکیه بر چنین مشروعیتی، روزهای شیرین دوران خمینی را برای اربابان‌اش در غرب از نو زنده کرده، ضمن قلع و قمع آزادی‌خواهان ایران، منافع سازمان ناتو را از هر جهت تأمین نماید.

وزارت اطلاعات و سازمان‌ امنیت حکومت جمکران برای ایجاد آشوب و گسترش سرکوب با دارودستة میرحسین موسوی در هم‌سوئی کامل قرار دارند. موسوی برخلاف قانون تظاهرات به راه می‌اندازد هیچ‌کس مزاحم او نمی‌شود، ‌ به عکس برای تشویق قانون‌شکنی و تحریک افکار عمومی نیروهای امنیتی جمکران چند نفر را به قتل می‌رسانند تا گروه موسوی بتواند به پیروی از «خط امام»‌ دجال‌اش نمایش مهوع «شهیدپروری» و «سوگواری» و روضه و زوزه و سینه‌زنی در مساجد به راه بیاندازد. چرا؟ چون در اینصورت مطالبات واقعی و ملموس مردم را می‌توان با جاروجنجال و هیاهوی عزاداران حسینی خاموش کرد. این است دلیل واقعی جنگ زرگری دو جناح طایفة ‌آب‌منگل:‌ اشغال فضای اجتماعی با روضه و زوزه و عربدة عزادران حسینی. به این ترتیب مسائل واقعی جامعه از جمله مطالبات صنفی به پشت صحنه رانده خواهد شد و گریه و زاری بر جامعة ایران حاکم می‌شود،‌ و اینبار با تأئید «85 درصد از مردم!»

دنیای آش‌رشته و وراجی و شلختگی
درد قولنج و درد پرخوردن و درد اختگی
دنیای بشکن زدن و لوس‌بازی
عروس دوماد بازی و ناموس‌بازی
دنیای هی خیابونا رو الکی گز کردن
از عربی خوندن یه لچک به سر حظ کردن
[...]

آنقدر شور بود که مرده‌شور هم گریست! حمایت اربابان حکومت اسلامی از آراء فرضی میرحسین موسوی آنچنان افتضاحی به پا کرده که زهره رهنورد هم ناچار شد از «دشمنان» تبری جوید! می‌دانیم که فعلة فاشیسم یا دشمن دارد یا هم‌گله‌ای. امروز همسر «روشنفکر» موسوی اظهار داشت «ما به حمایت دشمنان نیازی نداریم!» البته ایشان زیرلب شکر «بی‌بی‌سی» بجای آورده، تلویحاً فرمودند، فعلاً با همین 8 جسد و اعلام عزای عمومی توسط «آقا» کارمان را راه می‌اندازیم.

پیش از ادامة مطلب توضیحی در بارة استدلالات فلسفی شیخ مسعود بهنود ارائه کنیم. در وبلاگ «سکته و سیاست» گفتیم که شیخ مسعود ادعا کردند، «محدودیت اینترنت به ضرر اصلاح طلبان خواهد بود، چون این گروه در شبکة مجازی فعال‌تر است!» بله چنین گفت شیخ‌مسعود، ولی بی‌ربط گفت، چرا؟ چون «فاشیست ـ ‌مسلمان‌ها»، که «بی‌بی‌سی» به آنان لقب اصلاح‌طلب داده، از حمایت رسانه‌های غرب برخوردارند. اینان تمام شایعات‌ گروه خاتمی را به عنوان «خبر موثق» به خورد ما ملت می‌دهند. و فقط جهت تقویت همین شایعات است که حکومت جمکران فعالیت خبرنگاران خارجی را ممنوع اعلام کرده. چون خبرنگاران حرفه‌ای که برای شبکه‌های معتبری چون رویتزر، آسوشیتدپرس و ... کار می‌کنند در مورد خبرهائی که مخابره می‌کنند «مسئولیت» دارند. اینان نمی‌توانند یک درگیری را شبیه‌سازی کرده و فیلم آنرا به عنوان «فیلم مستند» انتشار دهند. ولی فعلة فاشیسم امثال ابطحی و شرکاء به مصداق «لاف در غربت و گ... در بازار مسگرها» هر چه بگویند، گفته‌اند! «بی‌بی‌سی» و دیگر بوق‌ها هم برای «نقل قول» ترهات اینان مسئولیتی ندارند و پاسخگوی شایعه‌پراکنی دارودستة موسوی نیستند. می‌بینیم که سیاست جناح‌های مختلف در حکومت اسلامی طبق معمول در هم‌سوئی کامل با سیاست استعمار قرار گرفته؛ انسداد راه ارسال خبرهای موثق، جهت تشویق شایعه پراکنی.

دنیائی که هر جا میری
صدای رادیوش میاد

پس بازگردیم به «دشمنان» زهره رهنورد در غرب و ببینیم پروفسور «یان ریشار» در لوموند چه می‌‌فرمایند. «یان ریشار» با اشاره به افشاگری‌های احمدی نژاد در مورد اکبر‌بهرمانی ادعا می‌کند، خامنه‌ای بر سر دو راهی قرارگرفته، چون اگر از هاشمی رفسنجانی حمایت کند، در تقابل با سپاه پاسداران و احمدی نژاد قرار می‌گیرد، اگر چنین نکند، مشروعیت خود و ساختار حکومت را به زیر سئوال می‌برد! به عبارت دیگر یان ریشار چنین القا می‌کند که سپاه پاسداران و احمدی‌نژاد در سنگر واحدی قرارگرفته‌اند و با اکبر بهرمانی نیز در تقابل‌اند! البته ما می‌دانیم سپاه پاسداران در همان سنگری قرار دارد که مجموعة حکومت اسلامی، ولی فرض می‌کنیم «یان ریشار» قصد ایجاد دو قطب کاذب نداشته باشد. که حتماً هم ندارد! یا بهتر بگوئیم حتماً دارد. یان ریشار، طرفداران میرحسین موسوی را به عنوان پیروان خمینی، «مخالف نظام» معرفی کرده، می‌گوید:

«آنها در تجمع روز دوشنبه به ستایش از جمهوری خود پرداخته، خود را طرفدار خمینی خواندند. هیچکس [آن‌ها را] برای سکوت‌شان در مورد سرکوب‌های سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرزنش نکرد [...] امروز فضای تهی سیاسی موسوی را به مدافع آزادی‌ها تبدیل کرده. تضمینی نیست که حمایت مستقیم یا غیرمستقیم خارجی برای او کارت برنده باشد.»


البته ما نمی‌خواهیم بیانات «یان ریشار» را قطع کنیم، ولی هنوز به این درجه از بلاهت نرسیده‌ایم که بپذیریم اعضای ناتو در مهم‌ترین کشور منطقه، آنهم در همسایگی روسیه هیچ دخالتی نمی‌کنند! تردیدی نداریم که ایالات متحد، به عنوان فرماندة ارتش ناتو، خواهان پیاده کردن طرح فاشیستی رابرت مک‌فال، «گذار به دمکراسی در ایران» است و جهت اجرای این پروژه ایجاد یک «شکاف عمیق» در حاکمیت ایران الزامی است. این شرایطی است که حکومت اسلامی به دستور اربابان فراهم آورده تا «خودبراندازی» کند. پروفسور ریشار از شکاف کذا سخن گفته ولی از فواید آن هیچ نمی‌گوید:

«پیروزی مختصر و مفید احمدی‌نژاد می‌توانست به برقراری روابط بین ایران و آمریکا کمک کند، ولی امروز در حکومت اسلامی شکاف ایجاد شده. و خلاصه سی‌سال تجربه نشان داد که اسلام سیاسی قادر به پاسخگوئی به مدرنیتة سیاسی نیست. ایرانیان [...] در انتظار یک ناجی‌اند[...] زمان تغییرات وسیع فرا رسیده.»


بله بازهم رسیدیم به اصل مطلب. اصل مطلب این است که ما ملت باید همواره در انتظار ظهور یک «ناجی» باشیم! و این ناجی مسلماً همان جلادی خواهد بود که در «انتخابات» آینده از صندوق‌های مارگیری «استخراج» می‌شود. حال با دلائل واقعی جنجال «بی‌بی‌سی» پیرامون مشارکت 85 درصدی، اعلام نتایج شگفت‌آور انتخابات‌ کذا، کوفتن بر طبل «تقلب» و به ویژه با اصل و اساس اعتراض زود هنگام میرحسین موسوی به «تقلب» در انتخابات، آنهم پیش از اعلام نتایج آشنا می‌شویم. حال می‌بینیم که زهره رهنورد نیز به چه دلیل از حمایت «دشمنان» بی‌نیاز است. در بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» دوستان واقعی میرحسین موسوی و شرکاء نشسته‌اند. دوستانی که سی‌سال پیش هم «از توی این همبونة‌ کرم و کثافت و مرض» با مهارت تمام یک «ناجی» برای ملت ایران بیرون کشیدند.

[...]
صدای رادیوش میاد




سکته و سیاست!
...
مطالبات ما هیچ ارتباطی با مطالبات امثال موسوی نمی‌تواند داشته باشد. ما از مخالفان حکومت مذهبی می‌خواهیم صفوف خود را از طرفداران موسوی جدا کنند، از هم‌صدائی با سبزپوشان خودداری کرده، مطالبات خود را بر تغییر قانون اساسی خدامحور متمرکز کنند. بدون تدوین و اجرای قوانین «انسان‌محور»، استقرار یک حاکمیت دمکراتیک امکانپذیر نیست. یادآور شویم که «مردم محوری» به دلیل تکیه بر «جمع» با «انسان‌محوری» در تضاد قرار می‌گیرد.

چارچوب سیاست سازمان ناتو برای ما کاملاً شناخته شده‌ است: حفظ حکومت اسلامی و سرکوب مردم، یا براندازی آن از طریق تداوم آشوب و بحران. پس یکبار دیگر تأکید می‌کنیم، پروپاگاند غرب پیرامون «تقلب» در شبه انتخابات جمکران زدن چند نشان با یک تیر است. مهم‌ترین هدف این پروپاگاند مهوع القاء این دروغ بزرگ است که در یک حکومت «خدامحور» انتخابات آزاد وجود دارد و مدافع این «انتخابات آزاد» هم کسی نیست جز میرحسین موسوی!

بله کودتا «معجزات» فراوان دارد. مهم‌ترین معجزة کودتا «واژگون‌نمائی» است. در راستای چنین معجزاتی مجلس سنای کشور فرانسه که ماه گذشته با تصویب قانون «آدوپی» مهر تأئید بر سرکوب کاربران اینترنت و سانسور ارتباطات گذاشت، ‌ امروز برای حمایت از آشوب و سرکوب در ایران مدافع «انتخابات آزاد» شده! همچنانکه در وبلاگ «معجزة کودتا» گفته بودیم در پس پردة جنجال پیرامون «شبه انتخابات» جمکران منافع قدرت‌های استعماری نهفته. پس حضور سناتورهای فرانسه، نخست‌وزیر انگلستان و دارودستة باراک اوباما که گویا «بی‌خبراند» توضیح دهیم که در یک حکومت مدعی تقدس الهی «انتخابات» نمی‌تواند وجود داشته باشد. شما عزیزان نیز بهتر است برای «آزادی» در این نوع حکومت سینة مبارک را چاک ‌ندهید. از این گذشته هنوز شورای نگهبان جمکرانی‌ها «سلامت انتخابات» را تأئید نکرده! به عبارت دیگر نتایج اعلام شده از سوی وزارت ‌کشور هنوز وجاهت قانونی هم ندارد! پس کارگزاران محترم صنایع نظامی! برای اینکه مضحکة خاص و عام نشوید کمی تأمل کنید! سناتورهای دوست‌داشتنی مستقر در «کاخ لوکزامبورگ»! اگرگاوچران‌ها با قوانین و مقررات بیگانه‌اند، شما که در «استخر قوانین» شناور‌اید، چرا مثل مقام معظم مراحل قانونی را نادیده گرفته و از هول هلیم در دیگ افتاده‌اید؟ گذشت آن دوران شیرین که شیپورهای مقدس استعمار موفق به «اوپوزیسیون‌سازی» در ایران می‌شدند، از زباله‌های تولیدی خود برای ملت ایران «رهبرکبیر» می‌ساختند و حماسه می‌آفریدند.

حال جنبة «منطقی» مواضع آزادی‌خواهانه و انسان دوستانة سیاست‌پیشگان عضو سازمان ناتو را در نظر می‌گیریم. فرض محال که محال نیست، ممکن است نیت اینان خیر هم باشد! پس به این خیرخواهان ساکن بلاد غرب می‌گوئیم به فرض محال که در حکومت ایران انتخابات وجود داشته باشد، و نتایج آن برای «فاشیست ـ مسلمان‌های» محبوب شما «مخدوش» جلوه کند، این مسائل از امور داخلی کشور ایران است و به دولت آمریکا، سیلویو برلوسکنی، ‌گوردون براون و سنای فرانسه هیچ ارتباطی ندارد. از نظر ما سخن گفتن از «آزادی» برای مجلسی که از سانسور و سرکوب کاربران اینترنت رسماً دفاع می‌کند، گزافه‌گوئی است. همچنین دفاع اعضای طالبان‌پرور ناتو از «انتخابات آزاد» در حکومت جمکران جز فریب، نیرنگ و ریا هیچ نیست.

پروپاگاند بیشرمانة‌ غرب پیرامون «تقلب» در شبه انتخابات جمکران زدن چند نشان با یک تیر واحد است. مهم‌ترین هدف این پروپاگاند همچنانکه گفتیم القاء این دروغ بزرگ است که در یک حکومت «خدامحور» و مدعی تقدس الهی می‌توان «انتخابات » به مفهوم دمکراتیک داشت! پس از اینکه این فریب بزرگ به عنوان یک «واقعیت» در اذهان عمومی جایگیر شد، ‌ مرحلة دوم آغاز می‌شود تا به ما دروغ دیگری را بباوراند، و آن اینکه انتخاباتی که در ایران برگزار شده انتخاباتی است «دمکراتیک»؛ فقط به دلیل مخدوش بودن، نتیجة آن قابل پذیرش نیست! پس بر اساس همین تبلیغات، 40 میلیون ایرانی که به ادعای بوق‌های سازمان سیا در این نمایشات شرکت کرده‌اند، از این حکومت رضایت کامل دارند، فقط نتیجة همین انتخابات را نمی‌توانند قبول کنند. چرا؟ چون یک شاخه از طایفة «آب‌منگل» به رهبری میرحسین موسوی، ‌اکبر بهرمانی و محمد خاتمی با حمایت بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، به جنگ زرگری با شاخة دیگر «آب‌منگل‌ها» پرداخته تا با جنجال و هیاهو و تأمین مشروعیت 85 درصدی برای حکومت توحش اسلامی موجودیت مخالفان این حکومت را عملاً نفی کند و صدای اوپوزیسیون حکومت توحش در گلو خفه شود. باشد که از این طریق جنایتکارانی همچون موسوی، خاتمی و بهرمانی به میمنت و مبارکی در جایگاه «اوپوزیسیون» تثبیت شده، بر تخت مرصعی از سه دهه چپاول و قتل‌وغارت «تاجگذاری» کنند!

در راستای اعمال چنین سیاستی است که روز 22 خردادماه حاج فرخ نگهدار، متولی مسجد لندن که «خواب‌نما» شده در یک برنامة «زنده» به شیخ صادق‌صبا «آمار فرضی» هم ارائه داده می‌گوید، آقا امام زمان را در خواب دیدم، سوار بر اسب سبز، لباس سبز برتن داشتند و از شمشیرشان خون سبز می‌چکید، با خشم فرمودند، «تقلب»! حضرت سپس مهمیز سبز بر اسب‌سبز زده در غباری سبزرنگ ناپدید شدند. چون شیخ صادق این بشنید، نعره‌ای زد و از هوش برفت و نوبت به شیخ مسعود بهنود رسید که با عبا و نعلین سبز پدیدار شود و به نوای تقلب به رقص و سماع درآید. ولی پیش از ارائة نتایج آراء توسط وزارت کشور، رضوی فقیه از آب‌منگل‌ایست‌های اصلاح‌طلب، وزارت کشور دولت جمکران را متهم به دروغگوئی کرد،‌ و اینچنین بود که در ساعت دو بامداد روز شنبه 23 خردادماه «خواب» حاج فرخ نگهدار تعبیر شد و میرکودتای موسوی برای دفاع از «خط امام، خون شهدا و آراء مردم» قیام فرمود.

در این‌ گیرودار است که شیخ مسعود بهنود با توسل به استدلالاتی «فلسفی» به سبک حاج فرج‌دباغ که همه نوع گ...را به هر شقیقه‌ای مرتبط می‌‌کند، می‌فرمایند، «چون اصلاح طلبان در اینترنت فعالیت وسیعی دارند، محدودیت اینترنت به نفع احمدی نژاد خواهد بود.» پس ای ملت شریف ایران! خیابان‌ها را ترک نکنید که نان ما آجر می‌شود. و به این ترتیب بود که زهره‌خانم آب‌منگل، همسر متقلب و «روشنفکر» موسوی فرمان حضور در خیابان را صادر فرمودند تا شاید اربابان حکومت اسلامی بتوانند صحنه‌هائی مشابه 17 شهریور در میدان ژاله بیافرینند و نان کفتارهای اسلام‌پرست باز هم چون همان روزهای خوب در روغن اوفتد.

زهره رهنورد که به ادعای خود چادرش را «از سر زنان به خاک و خون غلطیده در میدان ژاله»‌ کش رفته، گویا چادرش نخ‌نما شده،‌ از اینرو هوس کش رفتن یک «چادرآزادی» دیگر دارد. از این گذشته دکان شهیدفروشی و شهیدپروری میرحسین موسوی هم به دلیل ناکامی سازمان ناتو در گسترش دامنة جنگ به ایران سخت کساد شده. خلاصه بگوئیم، طایفة «آب‌منگل» جمکران سخت محتاج جسد بود که با تظاهرات غیرمجاز دیروز فعلاً هشت جسد به دست آورده، ولی «این مختصر» برای لاشخورهای سازمان سیا کفایت نخواهد کرد! اینان کشتار و تخریب وسیع می‌طلبند؛ مشابه آنچه در جنگ 8 ساله در ایران به پا کردند تا نان کارفرمایان بی‌بی‌سی در روغن اوفتد. پس بازگردیم به تبلیغات رسانة کذا که امروز با جلائی‌پور، جلاد مهاباد و خانه شاگرد سناتور جان‌کری تماس گرفته بود.

جلائی‌پور ضمن شرح مصیبت، از مذهبی بودن همسرش نیز داد سخن می‌داد که نزدیک بود چشم نامحرم به روی «مهتاب ندیده‌شان» بیفتد و ... بله، رهبران مخالف جمکران همه همسران مذهبی دارند که از «چشم نامحرم» گریزان‌انند، و خیلی هم نگران «آقا»! جلائی‌پور می‌گفت، «آمدند و گفتم نمی‌توانید وارد شوید، همسرم مذهبی است. ولی مرا بردند، خانه را گشتند و کامپیوترم را هم بردند. خیلی نگران همسرم بودم که مذهبی است و می‌ترسیدم سکته کند ... ولی گویا با من کاری نداشتند، برای پسرم آمده بودند ...» البته پسر جلائی‌پور هم مانند پدرش از خانه شاگردهای جان‌کری است، و خلاصه «مزدوری پیشه‌ائی است موروثی!» و اما بشنویم از همسر مذهبی جلائی‌پورکه نزدیک بود سکته کند؛ هر چند نکرد! خلاصه بگوئیم، سکته یا قلبی است یا مغزی، و ما به جلائی‌پور اطمینان می‌دهیم کسی که سال‌ها با قاتل هزاران تن از کردهای ایرانی دم‌خور و همخور بوده، سکته نخواهد کرد! چون مسلماً مثل همسر محترم‌اش نه قلب دارد و نه مغز. درست مانند کسانیکه فراخوان شرکت در این مضحکة «انتخاباتی» می‌دهند و از مردم می‌خواهند برای محاکمة سران نظام و یا گفتن «نه به احمدی نژاد» در «انتخابات» این رژیم متقلب و سرکوبگر «شرکت فعال» کنند!

آن‌ها که مغز دارند و قلب می‌دانند که، «شرکت در انتخابات» برای «تأئید» یک فرد یا یک برنامة سیاسی است نه برای تکذیب! به عبارت دیگر لج و لج‌بازی در انتخابات محلی از اعراب ندارد. آن‌ها که ادعا می‌کنند «مردم» برای گفتن «نه به احمدی‌نژاد» در شبه‌انتخابات جمکران شرکت کرده‌اند، سرنا را از سر گشادش می‌زنند! چنین ادعاهای گوساله‌پسندی ثابت می‌کند که مدعیان یا کوچکترین شناختی از پدیدة «انتخابات» ندارند، یا تلاش می‌کنند از طریق«تحریف» اهداف انتخابات این پدیده را در فضای سیاست ایران، همچون تمامی پدیده‌های مرتبط با دمکراسی «تخریب» کنند. آنان که با شعارهای انحرافی مردم را برای گفتن «نه به این، و نه به آن» به شرکت در «انتخابات» دعوت می‌کنند هدف‌شان ممانعت از ابراز صریح مطالبات واقعی ملت ایران است. بهتر بگوئیم، هدف این شعار موذیانه به سکون کشاندن مردم در «مرحلة کودکی» است. مرحله‌ای که در آن کودک از «بیان دقیق» آنچه می‌خواهد عاجز می‌ماند، و فقط می‌تواند «ناخواسته‌ها» را بروز دهد. چنین کودکی هنوز به پنج سالگی هم نرسیده.

در نتیجه میرحسین موسوی که برای دفاع از «آراء مردم ایران» به نفس‌کش‌طلبی پرداخته و در برابر مقام معظم رهبری هم به قول امام‌شان «ایستاده»، ‌ رهبر «اکثریتی» است که برای گفتن «نه به احمدی نژاد» در این انتخابات شرکت کرده‌اند. روشن‌تر بگوئیم میرحسین موسوی در این مضحکه رهبری عقب‌افتادگان ذهنی را بر عهده گرفته. جایگاهی که مسلماً شایستة اوست. چرا که عقب افتادگان ذهنی نمی‌توانند درک سیاسی داشته باشند!


...

دوشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۸۸


معجزة کودتا!
...
همچنانکه در وبلاگ «میرکودتای موسوی» گفتیم، هدف اربابان حکومت اسلامی در غرب سازمان دادن به یک «براندازی مردمی» به شیوة 22 بهمن 1357 است. در راستای تحقق چنین هدف مقدسی است که سگ‌های هار استعمار به خوابگاه دانشجویان حمله برده و چندتن را هم به قتل رسانده‌اند. اعضای سازمان ناتو و به ویژه دولت انگلستان که امروز برای حق و حقوق مردم ایران و مسائل مربوط به «انتخابات» اشک تمساح می‌ریزد، در واقع خواهان شورش‌اند. ملت ایران نیک می‌داند طی سه دهة اخیر سازمان جنایتکار ناتو برای تأمین منافع خود از حکومت سرکوبگر اسلامی حمایت بی‌قید و شرط به عمل آورده. پس بهتر است اعضای این سازمان ژست‌های انساندوستانه نگیرند، خودشان را هم به حماقت نزنند؛ در حکومت اسلامی برگزاری انتخابات یک شبیه‌سازی مردمفریب بیش نیست.

ما برگزاری «انتخابات» توسط حکومت مدعی تقدس ‌الهی را یک شوخی خنک تلقی می‌کنیم، بنابراین «نتیجة» شوخی کذا هر چه باشد اهمیتی نخواهد داشت. اگر هم این شوخی به درخواست «میرکودتای موسوی» و شریک‌اش، کروبی «باطل» شده و از نو برگزار شود باز هم با تکیه بر اصل اساسی «جدائی دین از سیاست» آنرا تحریم خواهیم کرد. از نظر ما هیچ تفاوتی ندارد چه کسی در رأس قوة ‌مجریة حکومت اسلامی قرار می‌گیرد، ‌چرا که ما این حکومت را برخاسته از کودتای سازمان ناتو می‌دانیم و شاهدیم که طی سه دهه منافع این سازمان جنایتکار را به بهترین نحو تأمین کرده. روشن‌تر بگوئیم زمانیکه رأس هرم قدرت در خدمت بیگانه قرار گرفته، افراد هیچ اهمیتی نخواهند داشت. کسانیکه طیف حاکمیت جمکران را تشکیل می‌دهند، به صراحت مزدور بیگانه‌اند. اینان آمده‌اند تا به «تکلیف» عمل کرده، حکومت را به امام‌زمان‌شان در لندن تحویل دهند.

شایعة «شرکت 40 میلیون واجدان شرایط» در شبه‌انتخابات جمکران، عملاً‌ شالودة کودتای استعماری در ایران شده. و همین شایعة استعماری برای محفل کودتای 22 بهمن 1357 مشروعیت 85 درصدی تأمین کرده. این شایعه موسوی، خاتمی، کروبی و ... و دیگر یاران قدیم ماشالله قصاب‌ها را در جایگاه رهبری مخالفان حکومت ولایت فقیه نشانده! همة کسانی که طی سه دهة اخیر در کشتار و سرکوب مردم ایران و چپاول ثروت‌های ملی همکاری «صمیمانه» با اربابان‌شان در غرب داشتند! از نخستین ساعات 23 خردادماه 1388 این جمع خودفروخته تبدیل به «مخالفان استبداد» شده‌اند! در خارج از مرزها، رادیوفردا و دیگر بوق‌های استعمار بلافاصله تیغ‌کش‌های هنرمند، جنایتکاران «متخصص» و پاسداران «متفکر» را به مصاحبه فرامی‌خوانند تا ضمن مهمل‌بافی‌های رایج بر طبل همان «40 میلیون رأی کذا» بکوبند. و از همه مهم‌تر، ‌ اربابان این حکومت که علاوه بر تحمیل حکومت اسلامی بر ملت ایران،‌ خاک عراق و افغانستان و پاکستان را هم به توبره کشیده‌اند،‌ امروز همزمان با صدور مجوز برای سرکوب دانشجویان، مدافع حقوق مردم ایران می‌شوند. این است معجزة کودتا!

بله! نیروهای «انتظامی» در ایران مجوز سرکوب و کشتار را از اربابان حکومت اسلامی در غرب دریافت می‌کنند و همزمان با سرکوب وحشیانة مردم توسط این نیروهاست که دولتمردان غرب از حکومت مفلوک اسلامی می‌خواهند مانع خشونت شود! امروز گوردون براون، نخست‌وزیر انگلستان، آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان و برنارکوشنر، وزیر امور خارجة فرانسه خواهان رسیدگی به مطالبات مردم ایران شدند! این همان سناریوئی است که به منظور براندازی، در اواخر دورة پهلوی به اجرا گذارده شد. صدور مجوز سرکوب و کشتار، و جنجال و هیاهو برای رعایت حقوق بشر! به همین دلیل است که ما پیوسته تکرار می‌کنیم مردم را نباید در برابر نیروهای انتظامی قرار داد. این رویاروئی اهداف جنبش مدنی را به «بیراهة شورش» می‌کشاند. واکنش مردم در برابر قتل‌ دانشجویان چه خواهد بود؟ آیا کسی می‌تواند در چنین شرایطی از مردم بخواهد واکنش منطقی نشان دهند؟ خیر! اتفاقاً به همین دلیل است که اوباش و چاقوکش‌های ساواک همگام با دارودستة موسوی دامنه فعالیت‌شان را گسترش داده‌اند. مسئول درگیری و قتل در جریان تظاهرات غیر مجاز و «مسالمت آمیز» امروز در میدان شهیاد کیست؟ مسئول قتل دانشجویان در کوی دانشگاه چه کسانی هستند؟

مسئول اصلی حکومت اسلامی است که با بیشرمی تمام 4 جنایتکار را برای اشغال جایگاه ریاست قوة مجریه «صاحب صلاحیت» اعلام می‌کند. بعد هم تحت عنوان مناظره در اطراف‌شان جنجال به راه می‌اندازد. نهایت امر مردم ایران می‌بایست به یکی از چهار عضو طایفة آب‌منگل «رأی» هم ‌بدهند. بلافاصله رسانه‌های غرب اعلام می‌کنند که استقبال مردم از این نمایشات بی‌نظیر بوده! و خلاصه گورکن‌ها هم باورشان می‌شود که پس از سی‌سال فضاحت، 40 میلیون طرفدار هم در ایران پیدا کرده‌اند. همچنانکه گفتیم کودتای واقعی سازمان ناتو در کشور تحمیل دروغ شاخداری است که بر «شرکت بیش از 40 میلیون نفر» در شبه‌انتخابات جمکران مهر تأئید می‌زند،‌ تا به ما بگوید، 40 میلیون ایرانی نه تنها حکومت سفاک و متحجر اسلامی را تأئید کرده‌اند که اکثریت‌شان از طرفداران موسوی جنایتکار و خاتمی شیاد به شمار می‌روند. آخوند محمد خاتمی امروز دلیل اعتراض‌شان را در یک بیانیه توضیح داده‌اند:

«جمهوری اسلامی از ما است و اگر اعتراض هست این است که شاهد [...] سیاست‌هائی هستیم که به اصل نظام که محور آن مردمند لطمه می‌زند[...]»

منبع: مهرنیوز، مورخ 25 خردادماه سالجاری

نمی‌دانستیم «مردم» محور نظام توحش جمکران به شمارمی‌روند! امروز محمد خاتمی شیاد در بیانیة خود قانون اساسی خدامحور جمکران را نیز تغییر داد. چرا که بوق‌های اربابان‌اش در غرب مدعی «مشارکت بیش از 40 میلیون نفر» در نمایشات مهوع جمکران شده‌اند. میرحسین موسوی، محمدخاتمی و دیگر اعضای محفل کودتای 22 بهمن باید توضیح دهند به چه دلیل به بهانة دفاع از «مردم»، آنان را جهت منافع محفل خود به گوشت دم توپ نیروهای سرکوبگر انتظامی تبدیل می‌کنند؟

در وبلاگ «کودتا و رستاخیز» به نقل از «برنار هورکاد» گفتیم که، «موسوی مرد درست‌کاری است و شبکة خوبی دارد!» به محض بالاگرفتن جاروجنجال «شبکة خوب» میرحسین موسوی «درستکار» در ایران، ‌ روزنامة فیگارو متعلق به صنایع نظامی «داسو» تیتر زد، «درصورت برخورد نظامی با ایران، فرانسه در خط مقدم خواهد بود!»

بله ممکن است ارتباط «جنگ» با آشوب‌های ایران برای همه روشن نباشد، ولی برای «پیروان خط امام» و مدافعان «قانون اساسی حکومت توحش» از قماش میرحسین موسوی که 4 سال پیش از شرکت در انتخابات جمکران جاخالی داد تا احمدی نژاد را‌ برای پاک کردن اسرائیل از نقشة جغرافیا ازصندوق‌های مارگیری استخراج کنند، این ارتباط نه تنها «واضح» و «مبرهن» است که در راستای همان «خط امام» نیز قرار می‌گیرد. و این مسائل از نتیجة شبه‌انتخابات جمکران به مراتب مهم‌تر است، چرا که به ما می‌گوید جبهة ایجاد آشوب و جنجال در ایران به جنگ‌طلبان غرب تکیه کرده.

همچنانکه در وبلاگ «میرکودتای موسوی» گفتیم، زمانیکه «سفارت‌پناه» باشید و در مسیر منافع سفارت گام بردارید، نه تنها قانون، رهبر، نیروهای انتظامی، لباس‌شخصی‌ها و چماقداران جرأت جیک‌زدن در برابر شما نخواهند داشت،‌ که تفنگ‌فروشان غرب همگی در برابر قدرت و عظمت شما سر تعظیم فرود آورده، یک دل نه صد دل عاشق و شیدای دمکرات‌منشی شما خواهند شد. به این ترتیب می‌توانید یک تنه در برابر کل نظام قدرقدرت و مفلوک جمکران قد علم کرده و تبدیل شوید به «رهبرکبیر انقلاب!» انقلابی که در کشور مصیبت‌زدة ایران در مشتی «شعار پوچ» و «یک تکه پارچه» تجلی می‌کند، درست مثل انقلاب‌های قبلی.

کلنل آیرون‌ساید با شعار «ایران نوین»، پارچة کذا را به زور از سر زنان برداشت تا ژنرال هویزر، با اشعار استقلال، آزادی و ... همان تکه پارچة نکبت را به زور بر سر زنان بیاندازد. تکه پارچة کذا مثل «پرچم عزاداران حسینی» سیاه ‌رنگ بود و آنرا «چادر» می‌خواندند! اینبار همان تکه پارچة کذا رنگ‌ «سبز» پیدا کرده، و زن و مرد هم نمی‌شناسد، همه آنرا بر سر می‌گذارند. پس می‌توان گفت که از روز 23 خرداد که موسوی به نتیجة انتخابات اعتراض کرد، و ظرف چند ساعت در رسانه‌های غرب به رهبر «آزادی‌خواهان» ایران تبدیل شد، حداقل «حقوق برابر» مطلوب کمپین‌آش‌نذری به دست آمد و زنان ایران گام بلندی به ‌پیش برداشتند، خصوصاً که همسر موسوی، زهره رهنورد به قول «آقا» از «روشنفکرترین» زنان ایران نیز به شمار می‌رود. بله این نکته را موسوی در مناظره با مهرورزی عنوان کرد تا معیار روشنفکری در کشور ایران مشخص باشد.

پس بازگردیم به حکمت تکة پارچة سبز! این پارچه همرنگ پرچم عربستان و نشانة ارادت فراوان موسوی به عربستان است، چرا که روبروی خانة ایشان «سفارتخانة» شیخ‌های سعودی واقع شده. از سوی دیگر این پارچة سبز تأکیدی است بر دوستی و برادری حاکم بر جهان «نازنازی» اسلام. جهان مطلوب باراک اوباما که مهم‌ترین ویژگی آن «بی‌نظمی» و «قانون‌شکنی» یا بهتر بگوئیم همان «شورش» است.

همچنانکه طی فعالیت‌های انتخاباتی شاهد بودیم، هر جا موسوی می‌رفت، هواداران احمدی‌نژاد هم جهت ایجاد مزاحمت «حضور» داشتند. کروبی هم که الگوی فعالیت‌های انتخاباتی خود را از گاو حاج میرزاآغاسی اقتباس کرده، و برای اعتراض به تقلب در انتخابات نیز از همین الگو پیروی می‌کند. به یاد داریم که مهدی کروبی به دعوت نمایندة «ولی فقیه» درب ورودی دانشگاه را شکست و هیچکس هم مزاحم این شیخ وحشی نشد. پیشتر گفته بودیم، اگر «‌سفارت‌پناه» باشید در کشور ایران می‌توانید مانند گاو حاج‌میرزا‌آغاسی رفتار کنید. البته امروز مسائل کمی «تغییر» کرد و رهبر فرزانه به یاد آوردند که در جمکران «قانون» هم وجود دارد! پس «میرحسین کودتا» را گفتند، از «طریق قانونی» اعتراض خود را مطرح کند. شورای نگهبان جمکران هم از خواب بیدار شد و از نامزدها خواست شکایات رسمی خود را برای شورای نگهبان ارسال کنند! ولی وقتی در کشوری نفس‌کش‌طلبی و قانون‌شکنی و صدور فتوی بجای «قانون» می‌نشیند،‌ کار با تأکیدات مقام معظم پیش نخواهد رفت! به چند دلیل.

نخست‌ اینکه در یک حکومت قانون‌گریز و سرکوبگر، به محض‌ اینکه رأس هرم قدرت سخن از رعایت قانون به میان می‌آورد، این قانون‌گرائی «ناگهانی»، از طرف مردم حمل بر ضعف حکومت شده «شورش» عمومی را تشویق می‌کند. مردم به دلیل تحمل سرکوب مداوم و طولانی واکنشی جز «شورش» نخواهند داشت. پیشتر گفته‌ایم که این واکنش کاملاً «طبیعی» است، نه منطقی و قانونی! و به همین دلیل است که به تشدید سرکوب منجر خواهد شد. حکومتی که «واکنش طبیعی» را تشویق ‌کند، خود قانون‌گریز و منطق‌ستیز است و مجری قانون جنگل که بر «زور» و «حق‌طبیعی» تکیه دارد. به محض اینکه حکومت کذا از «حق‌طبیعی» خود چشم پوشی کند، ‌ مورد «تهاجم» مردم قرار می‌گیرد. درست حکایت شیری است که پیر می‌شود و شیرهای جوان‌تر بر او می‌تازند.

برای روشن شدن مطلب جنگلی را تصور کنیم که در آن پر زورترین حیوانات از «حق طبیعی» خود یعنی قدرت «تهاجم» صرفنظر کند. می‌دانیم که در جنگل تنها راه تداوم حیات تهاجم است. جانوری که قادر به «تهاجم» نباشد، طعمة دیگران خواهد شد. به همچنین است در مورد حکومت سرکوبگر جمکران که ناگهان «منطقی» و قانون‌گرا می‌شود. در همین بزنگاه است که اربابان حکومت کذا ناگهان مدافع حقوق بشر در ایران شده و همزمان سگ‌های هار خود را برای تهاجم به مردم به صحنه می‌آورند.

امروز خاویرسولانا‌ در نشست خبری اتحادیة اروپا در لوکزامبورگ «‌انتخابات ایران» را با «احتیاط فراوان» بررسی فرمودند! پس بهتر است میرحسین موسوی و شرکاء که خیابان‌ها را اشغال کرده‌اند زیاد تند نروند! اگر شیپورهای استعمار غرب بر طبل «40 میلیون شرکت‌ کننده» در نمایشات مهوع می‌کوبند، دلیل بر این نیست که راست می‌گویند! اینان در واقع برای تأمین منافع‌شان به «بازتولید» پروپاگاند انسان‌ستیز خود که در رسانه‌های حکومت اسلامی منعکس شده مشغول‌اند. هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که 40 میلیون ایرانی عاقل و بالغ، پس از گذشت سه دهه باز هم حکومت توحش اسلام و ولایت فقیه را تأئید کنند. البته گلة‌ مخالف‌نمایان، متشکل از بورسیه‌های حکومت اسلامی و «تبعیدیان» دروغین که برای اشغال جایگاه اوپوزیسیون در غرب لنگر انداخته‌ و به مداحی گروه حاج اکبر «اشتغال» دارد، حساب‌شان جداست.

روز گذشته گلة مخالف‌نمایان در پاریس و برلن در برابر سفارتخانه‌های جمکران با شعارهائی مضحک به طرفداری از میرحسین موسوی مشغول بودند، کسی هم مزاحم‌شان نشد. ولی در ایران اوضاع متفاوت است. در ایران، نیروی انتظامی به دانشجویانی که تجمع کرده‌اند شبیخون‌ می‌زند و آنان را به قتل می‌رساند. پس نامزدهای «آزادیخواه» که اخیراً «مردم‌محوری» نظام‌شان را به رخ می‌کشند، بهتر است بجای تجمع در شهیاد و شعار دادن و هیاهو به راه انداختن، ‌ نخست تدابیری جهت حفظ‌ جان طرفداران‌شان بیاندیشند. اینبار اکبر بهرمانی، ‌ موسوی و دیگر اعضای «شریف» محفل کودتای 22 بهمن نخواهند توانست با «شهیدپروری»‌ و «شهیدسالاری» و برگزاری مراسم سوگواری کودتای نوین را سازمان دهند.



...

یکشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۸


میرکودتای موسوی!
...
علیرغم دمیدن شیپورهای استعمار در بوق «مشارکت 85 درصدی»، محفل کودتای 22 بهمن نفس‌های آخر را می‌کشد. اگر خواهان فروپاشی حکومت طالبان شیعی مسلک‌اید، به خیابان‌ها نیائید! به خیابان‌ها نیائید! چرا که پیوستن شما به صفوف آشوب‌طلبان فقط «طرفداری» از شرکای جنایتکار حکومت اسلامی، یعنی میرحسین موسوی و کروبی «تعبیر» خواهد شد.

جنبش لائیک ایران تحرکات آشوب‌طلبانة ‌میرحسین ‌موسوی و مهدی کروبی را شدیداً محکوم می‌کند. ما نیک می‌دانیم که این تحرکات مزورانه از سوی اربابان این حکومت در غرب حمایت می‌شود. ارتش جنایتکار ناتو برای تداوم حکومت منفور اسلامی و حفظ «ولایت فقیه» در پی سازمان دادن کودتا به رهبری میرحسین موسوی است. کودتائی که بر اساس دروغ شاخداری به نام «شرکت 85 درصد مردم» در این نمایشات مهوع و رأی دادن اکثریت‌شان به میرحسین موسوی پایه‌ریزی شده!

جوزف بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا امروز رسماً به نفع میرحسین موسوی و آشوب طلبان حکومت اسلامی وارد صحنه شد. همچنین شرکای ایالات ‌متحد در سازمان جنایتکار ناتو از حکومت قدرقدرت اسلامی خواستند با آشوب‌طلبان مهربان باشد! در این هیاهو ما هم می‌خواهیم بدانیم بر اساس کدام اسناد وشواهد حدود 40 میلیون نفر در نمایشات مهوع جمکران شرکت کرده‌اند، که امروز میرحسین ‌موسوی با جنجال و هیاهو خود را برگزیدة اکثریت آنان می‌داند؟ اوباش‌الله ساواک که با آتش زدن اتوبوس‌ها به نفع موسوی شعار می‌دهند تعدادشان انگشت‌شمار است و سردار رادان هم دست‌شان را باز گذاشته تا مانند میرحسین‌موسوی و شرکاء التزام‌ خویش را به ولایت فقیه و قانون اساسی توحش به اثبات برسانند. باشد که ارتش ناتو بتواند یک «براندازی مردمی» صورت داده، به غائلة‌ 22 بهمن 1357با کودتای 22 خرداد 88 جانی دوباره بخشد.

شیپورهای استعمار، از روزها پیش از 22 خردادماه به پروپاگاند برای زوج «موسوی ـ کروبی» مشغول شده بودند. اعلام این دروغ بزرگ که «85 درصد» از واجدین شرایط در انتخابات حکومت اسلامی شرکت کرده‌اند، رکن اساسی کودتای استعماری را تشکیل می‌دهد. تمام جنجال و هیاهوئی که دارودستة موسوی همگام با حزب انگلیسی توده به پا کردند، با تکیه بر همین دروغ بزرگ به راه افتاده. بی‌دلیل نبود که اکبر بهرمانی، حزب توده، نهضت‌ عاظادی، گروه بهزاد نبوی و خلاصه بگوئیم محفل کودتای 22 بهمن همه را به شرکت در «انتخابات» دعوت می‌کردند. می‌خواستند اربابان‌شان در غرب بتوانند بر طبل «مشارکت 85 درصدی» بکوبند، تا اینان با هی‌کردن اوباش به خیابان‌ها 85 درصد کذا را به نام حکومت اسلامی و گروه خود به ثبت برسانند!

به همین دلیل است که بوق‌های استعمار از جمله «بی‌بی‌سی»، ‌ «شرکت 85 درصد» از واجدین شرایط در این معرکة استعماری را به زیر سئوال نمی‌برند. در واقع همة‌ شیپورهای استعمار پیرامون شرکت 85 درصدی به «اجماع» رسیده، ‌ به معلق زدن برای ارباب مشغول‌اند. هدف اینان القاء این دروغ بزرگ است که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از حکومت اسلامی و میرحسین موسوی جلاد طرفداری می‌کنند!

سایت رادیو فردا، مورخ 24 خردادماه سالجاری بخشی از سخنان میرحسین موسوی را منتشر کرده تا به ما بگوید موسوی قانون‌مدار نیز هست! حال آنکه صدور بیانیه‌های موسوی پس از اعلام نتایج «انتخابات» عملاً خلاف همین امر را ثابت ‌کرده. مسلماً اگر درکشور ایران «حاکمیت قانون» می‌توانست متصور باشد، میرحسین‌موسوی و مهدی کروبی پس از صدور بیانیه‌های ابلهانه‌‌شان به جرم دعوت به اغتشاش بازداشت شده بودند. می‌بینیم که چنین نیست. موسوی و کروبی بجای توسل به قانون و شکایت به ستاد نظارت بر انتخابات، همچنان به آشوب‌طلبی مشغول‌اند و هیچکس نیز مزاحمتی برای‌شان فراهم نمی‌آورد. دادستان حکومت اسلامی کور و کر و لال شده. بله وقتی سفارت‌خانة کذا از شما حمایت کند، مقام معظم رهبری هم که با یک جفت نعلین استکبار جهانی را به زانو درآورده‌اند، خفقان اختیار می‌کنند، ‌چرا که ایشان هم مانند میرحسین موسوی و سه جنایتکار دیگر سر درآخور استعمار دارند.

امروز میرحسین موسوی ضمن حمایت از قانون، و ابراز ارادت به «ولایت فقیه» خود را در جایگاه «رهبر جنبش مدنی» نیز قرار داده! نمی‌دانستیم اکثریت مردم ایران پس از سه دهه تحمل توحش حکومت ولایت فقیه، همچنان شیفته و فریفتة «خط امام» باقی مانده‌اند! حداقل اربابان میرحسین‌موسوی چنین می‌خواهند. چرا که «ولایت فقیه» و حکومت اسلامی اگر برای ما نکبت و فقر و دردبی‌درمان به ارمغان آورده، بهترین مدافع منافع تفنگ‌فروشان غرب بوده:

«اینجانب [...] به کرات از خطرات قانون گریزی سخن گفتم و تأکید کردم چنین شیوه‌ای ممکن است به استبداد و دیکتاتوری بیانجامد [...] هیچیک ازکسانی که به انقلاب اسلامی علاقه دارند چنین روندی را نخواهند پذیرفت [...] خون صدها هزار شهید ما را به مسئولیت پذیری در قبال آن فرا می‌خواند [...]‌ ما [...] به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن‌ پایبندیم اصل ولایت فقیه را یکی از ارکان این نظام می‌دانیم و حرکت سیاسی را در چارچوب‌های قانونی دنبال می‌کنیم[...]»


این بخشی است از سخنان میرحسین موسوی که در سایت «رادیوفردا» انتشار یافته و در واقع مطالبات اربابان موسوی در ایران را منعکس می‌کند: هیاهو بر سر «نتیجة انتخابات»، ایجاد آشوب‌های خیابانی، گسترش سرکوب و «تأکید» بر تداوم حکومت تحجر اسلامی جهت خاموش کردن فریاد مطالبات دمکراتیک مردم ایران. این جنجال با تکیه بر آمار دروغ «مشارکت 85 درصد مردم» به راه افتاده. حال می‌پردازیم به بررسی «منطقی» کودتای 22 خردادماه.

بحرانی که امروز در جامعة ایران به راه افتاده از چند لایة متفاوت تشکیل شده. پیش از آغاز مطلب باید چند نکته را توضیح دهیم. نخست اینکه گروه‌های شناخته شده‌ای از قبیل نهضت‌آزادی، حزب توده، مشارکت‌چی‌ها، اصلاح‌طلبان حکومتی و مجاهدین انقلاب از مردم کشور دعوت می‌کنند که در یک به اصطلاح «انتخابات» شرکت فعال داشته باشند و در این نمایشات به افرادی همچون میرحسین موسوی و یا کروبی رأی بدهند. پروپاگاند استعماری بر این اصل استوار شده بود که گویا این افراد «صالح»، «آزادیخواه» و «مدافع منافع ملی» هستند!

این نخستین گام در فراهم آوردن شرایط بحرانی امروز بود. در مرحلة بعد همین گروه‌ها با تکیه بر آمار رسمی وزارت کشور حکومت اسلامی مدعی می‌شوند که بیش از 85 درصد از واجدین شرایط در این نمایشات ضدمردمی شرکت کرده‌اند! در حالیکه حتی در دورة خیمه‌شب‌بازی‌های «دوم خرداد» هم استعمار به خود اجازه نداده بود تا این حد به شعور و ادراک ملت ایران اهانت روا دارد.

هدف استعمار از چنین تبلیغاتی این است که دو دروغ بزرگ را به عنوان «واقعیت» به مردم‌ ایران تحمیل کند. نخست اینکه «اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران مدافع حکومت اسلامی هستند» و بیش از60 درصد اکثریت کذا هم طرفدار میرحسین موسوی! روشن تر بگوئیم، اربابان حکومت اسلامی در دو سوی آتلانتیک قصد دارند محفل کودتای 22 بهمن را بجای «اوپوزیسیون» حکومت و در جایگاه رهبری جنبش مدنی ایران قرار دهند. به عبارت دیگر، گاوچران‌ها می‌خواهند نوکران‌شان در نهضت‌عاظادی، گروه اکبر بهرمانی، محفل محمد خاتمی، فالانژهای گروه بهزاد نبوی و تشکل‌های سرکوبگر تحکیم وحدت، انجمن‌های اسلامی و دیگر تشکل‌های ایران‌ستیز حکومت اسلامی را تحت زعامت میرحسین موسوی و با صورتک «مدافع حقوق و آزادی‌های مردم» همچنان در صحنه نگاه دارند. به همین دلیل بود که همة تشکل‌های کودتای 22 بهمن بر طبل «شرکت در انتخابات» می‌کوبیدند. اینان با تکیه بر آمار دروغ وزارت کشور و جنجال پیرامون «تقلب» در واقع خواهان مصادرة «جایگاه مخالفان» حکومت اسلامی‌ شده‌اند.

«تحریم انتخابات» برای کفتارهای سازمان سیا چنین فرصتی فراهم نمی‌آورد. اینان خواهان تداوم حکومت اسلامی با امثال کروبی و موسوی‌اند. چرا که استقرار برادران آب‌منگل در حکومت، بخش دیگری از «فاشیست ـ ‌مسلمان‌های» جمکران را در کنار نهضت عاظادی در جایگاه اوپوزیسیون تثبیت خواهد کرد. اوپوزیسیونی که برای سرکوب ما ملت همواره با «حکومت آب‌منگل‌» همگام بوده.

اگر ایالات متحد و شرکای‌اش در سازمان ناتو می‌پندارند با هی کردن اوباش به خیابان‌ها و ایجاد آشوب در ایران خواهند توانست فاشیست جنایتکاری به نام میرحسین موسوی را به عنوان «رهبر جنبش مدنی» به ما ملت حقنه کنند و «22 بهمن» دیگری بیافرینند سخت کورخوانده‌اند. برنامة «اوپوزیسیون‌سازی» دیگر کارآئی نخواهد داشت. رادیوفردا و دیگر بوق‌های سازمان ناتو با دمیدن در نعلین کروبی و فوت کردن در آستین پارة میرحسین موسوی نخواهند توانست 22 خرداد 1388 را به 22 بهمن 1357 تبدیل کنند. 22 بهمن گاه «وحدت کلمه» و «اجماع» بود، از فردای نمایشات 22 خرداد، پریشانی و آشفتگی حکومت ایران‌ستیز را شاهدیم. نگرانی «جوزف بایدن» و اتحادیة اروپا برای آشوب‌طلبان دلیل دارد!



...