دوشنبه، مهر ۱۸، ۱۴۰۱

چرچیله، بیانیه، بوزینه!

 

 

سرانجام در رابطه با مسائل ایران،  دولت «مادام» چرچیله‌ با صدور یک بیانیة مضحک و ابله‌پسند،   رئیس گشت ارشاد و رئیس پلیس امنیت «اخلاقی ـ  انتظامی» حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانه» شیعی را تحریم کرد!   بله،  اینچنین بود که دولت لیز تراس دریافت،   گشت ارشاد جهت کنترل لباس زنان ایرانی در اماکن عمومی به خشونت و تهدید متوسل می‌شود:

 

«دولت بریتانیا [با صدور بیانیه‌ای] گشت ارشاد،  را همراه با احمد میرزائی،  رئیس گشت ارشاد تهران و محمد رستمی، رئیس پلیس امنیت اخلاقی انتظامی جمهوری اسلامی تحریم کرد [ در این بیانیه آمده است]‌  «پلیس امنیت اخلاقی از تهدید به بازداشت و خشونت برای کنترل لباس زنان ایرانی و نحوه رفتار آن‌ها در اماکن عمومی استفاده کرده است».

منبع:  رادیو فردا،  ‌مورخ 10 اکتبر سالجاری

 

به عبارت دیگر دولت فخیمه تا پیش از قتل مهسا امینی،  اصلاً روحش از خشونت «گشتاپوی علوی» خبر نداشته!   همچنین،  می‌باید همگی بپذیرند که پیش از قتل‌ مهسا،   سفیر بریتانیا در تهران که عضو سازمان اطلاعات اینکشور نیز هست،  در مورد وحشیگری سازمان یافتة گشتاپوی عدالت علوی،   هیچ گزارشی به وزارت امورخارجة بریتانیا ارسال نکرده بود!   خلاصه دولت چرچیله امروز متوجه شده که «گشت ارشاد»  ـ  و نه حکومت آخوند ـ‌ در اماکن عمومی اعمال خشونت می‌کند،   و اینکه خشونت کذا به تحجر و توحش اسلام هیچ ربطی ندارد و شامل مردان هم نمی‌شود!   به عنوان نمونه ماجرای تیراندازی گشت اوباش علوی به رضا مرادخانی که با همسرش در پارک پردیسان قدم می‌زده است  ـ  ‌یورونیوز،  مورخ 11 ژوئن 2022 ـ  از چشمان تیزبین دولت چرچیله پنهان مانده!  

 

این پنهان ماندن مصلحتی دلائلی روشن و واضح و مبرهن دارد!   نخستین دلیل اینکه،  گله‌های اوباشی که در پی قتل مهسا امینی،   توسط دولت‌های لندن و واشنگتن به خیابان‌های اروپا و آمریکا هی شدند،   وظیفه دارند با سر دادن شعارهای گوساله‌پسند،  سرکوب ملت ایران را به سرکوب زنان تقلیل دهند،  باشد تا اربابان‌شان بتوانند کودتای استعماری‌ای را که 44 سال است در بوق‌های‌شان «انقلاب» می‌خوانند،   با یک کودتای استعماری دیگر جایگزین کرده،  اینبار حکومت لات‌وآخوند مادینه را به عنوان «انقلاب زنانه» به اهالی خوش‌خیال مرز پرگهر حقنه نمایند!

 

نیازی نیست که بگوئیم این مادینه‌گان شیعی نیز همچون مقامات حکومت‌ملایان،  بدون استثناء سر در آخور آنگلو‌ساکسون‌ها دارند و مانند سلف‌شان با لشکرکشی‌های خیابانی و عرعر و ننه من غریبم در رادیو و تلویزیون،   و دامن زدن به عرصة تعصبات و تعلقات ـ  دینی،  بومی،‌ قومی، و جنسی ـ  «اعمال سیاست» خواهند کرد.  به همین دلیل بود که پیشتر نیز از «تظاهرات» شیعی‌ها  در اروپا و آمریکا،  و به ویژه در کشور تحت‌الحمایة کانادا،  به عنوان «خردجال استعمار» یاد کرده‌ایم!  در تظاهرات کانادا،  حمل پرچم شیرو خورشید ممنوع بود؛‌ در تظاهرات پاریس شیعی‌ها با پلیس فرانسه درگیر شدند،  چرا که گوسفندالله نمی‌فهمد «پلیس وظیفه دارد امنیت اماکن دیپلماتیک را تأمین کند!»   از این گذشته معصومه قمی،  صیغة صادراتی اصلاح‌طلبان،   در مقام رهبر خودخواندة «انقلاب زنانه»،  فتوی تهاجم به سفارت‌خانه‌ها و تخریب‌شان را صادرکرده بود!   

 

باری از تمدن و فرهنگ شیعی‌‌های ساکن غرب هر چه بگوئیم کم گفته‌ایم!  این جماعت هنوز نفهمیده که تظاهرات سیاسی،  به سازماندهی،  نظم،  شعار مناسب و تأمین امنیت نیاز دارد!   اینان عین لشکر شکست‌خورده به خیابان آمده بودند،   و می‌خواستند در برابر دیدگان پلیس فرانسه،   سفارت ملایان را «تسخیر» هم بکنند!   می‌دانیم که نقض مقررات و قوانین بین‌المللی و تهاجم به سفارت‌خانه در فولکلور شیعی،   از ارکان «اسلام سیاسی» به شمار می‌رود؛  سنتی است که از دورة  قاجار آغاز شده،   و همچنان ادامه دارد.   حال نگاهی بیاندازیم به تظاهرات شیعی‌ها در لندن که با ایام روضه و زوزه برای عرب‌سوسمارخور شماره 3 تقارن داشت.  در این تظاهرات یک گلة حکومتی که مشغول روضه و زوزه بود،  مورد تهاجم گلۀ رقیب قرار گرفت و مهاجمان از گلة عزاداران محجبه «کشف حجاب» فرمودند!   یک گله هم که قصد تسخیر سفارت را داشت با پلیس لندن درگیر شد و ... و چنان افتضاحی به راه افتاد که صادق‌خان،  شهردار اخوانی لندن هم سر و صدایش در آمد!   

 

در گیرودار این فوران توحش  بود که بی‌بی‌سی به «فاطمه شمس»،  کشتزار سابق جلائی‌پور تریبون داد تا ایشان با «توضیح» در مورد اعتراضات ایران،   زن‌ستیزی و توحش و تحجر را از دین مبین اسلام بزدایند.  ماچه نئاندرتال شیعی‌ هم با وراجی و دوختن آسمان به ریسمان،   مصائب زنان ایران را به مسائل زنان در ایالات‌متحد پیوند زد و گفت،   «این یک جنبش جهانی است،   در ایالات متحد هم زنان ...!»   

 

جونم براتون بگه وراجی فاطمه‌خانوم،  در واقع بازنشخوار همان پروپاگاند «ترادف کلی» است که زهرا خانوم امیرابراهیمی هم در «فستیوال بنیان کن» تکرارش کرد،   و هفته گذشته نیز علی روضه خوان به بازنشخوار آن پرداخته بود و شرایط اعتراضات سیاسی در ایران را با کشور فرانسه به قیاس کشید.  می‌بینیم که این حضرات همه سر در یک آخور دارند و از یک پروپاگاند تغذیه می‌کنند.   محور اصلی این پروپاگاند ایجاد ترادف میان دو مفهوم متضاد «توحش و تمدن» است.  ایجاد ترادف میان احکام توحش اسلام،  با قوانین و مقررات کشور فرانسه،   و یا به قیاس کشیدن شرایط زندگی اجتماعی زن در جامعۀ ایالات‌متحد با شرایط محنت‌بار زن در ایران!   بیانیة دولت چرچیله در مورد نقض حقوق بشر توسط نیروهای انتظامی حکومت ملایان نیز از قضای روزگار،  دقیقاً  بر محور همین پروپاگاند استعماری تنظیم شده است:

                        

«[...]‌ بریتانیا [...] فرمانده بسیج،  [...] ‌فرمانده یگان ویژه نیروی انتظامی و [...] فرمانده کل نیروی انتظامی، را به‌دلیل «نقض جدی حقوق بشر» در ایران تحریم کرد.»

همان منبع

                         

بیانیه فوق چندین وچند پیام  به مخاطب می‌فرستد.   نخست اینکه حکومت قرن هفتمی شیعی‌ها که به برده‌فروشی،  تعدد زوجات،‌  سنگسار،  قصاص،  پدوفیلی و ... و به ویژه به تفکیک جنسیتی وجاهت «قانونی» بخشیده،  در شرایطی قرار دارد که بتواند با مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر که 12 سده پس از پیدایش تحجر اسلام،  تنظیم شده،  همگام شود و حتی آن را رعایت کند!   بله بر اساس بیانیۀ  دولت بریتانیا،   فقط فرماندهان بسیج،  یگان ویژه نیروی انتظامی، و کل نیروی انتظامی حقوق بشر را نقض کرده‌اند،‌  آنهم به صورتی «جدی!»   توسل به صفت نسبی «جدی» به مخاطب چنین تفهیم می‌کند که گویا پیش از قتل مهسا امینی،  نقض حقوق بشر توسط این سه فرماندۀ جنایتکار،  فقط جنبة «شوخی» داشته و مسلماً   حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانه» هم به صورت «جدی» حقوق بشر را رعایت می‌کرده است!

 

مسلماً به همین دلیل نیز جیمز کلورلی،   وزیر امور خارجه بریتانیا،  نیز تحجر و توحش دین اسلام را در پرانتز گذشته و به مقامات حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانه» در مورد خشونت هشدار داده:

 

«ما شما را به خاطر سرکوب زنان و دختران و خشونت شوکه‌کننده‌ای که علیه مردم خود اعمال کردید،   مواخذه خواهیم کرد.»

همان منبع

 

این یکی دیگر خیلی «جدی» پای پیش گذاشته.   بله هم‌میهنان گرامی!  بدانید و آگاه باشید که نوعی خشونت در دنیا وجود دارد که نه تنها «شوکه کننده» نیست،  که می‌تواند شادی‌آور و شنگول‌کننده هم باشد!    به عنوان نمونه کشتار غیرنظامیان کرد و بلوچ طی هفتة گذشته،   و خصوصاً‌ بیانیة «نظام پزشکی» ملایان در مورد قتل مهسا امینی!   در این بیانیه،   مقتول مسئول قتل شناخته شده،  چرا که «بیماری زمینه‌ای داشته و فاقد توانائی لازم جهت جبران و تطابق با وضعیت ایجاد شده بوده:»                  

       

«ایشان در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۲۲ از ساعت ۱۹:۵۶ به طور ناگهانی دچار افت هوشیاری شده و متعاقب آن بر زمین می‌افتد که با توجه به بیماری زمینه‌ای،  متوفیه توانایی لازم جهت جبران و تطابق با وضعیت ایجاد شده را نداشته [...] لذا [...]در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۲۵ فوت می‌نماید.»

منبع: ایرنا، مورخ 15 مهرماه سالجاری

 

هیچکس هم نمی‌پرسد در فاصله دستگیری مهسا امینی تا ساعت  ۱۹:۵۶چه اتفاقی افتاده که وی دچار «افت هوشیاری» شده‌؟!   هیچکس هم نمی‌پرسد چرا تنظیم این کاغذ توالت مستعمل که شیعی‌ها بیانیۀ «پزشکی قانونی» خوانده‌اند به سه هفته وقت نیاز داشته؟!  و از همه مهم‌تر هیچکس نمی‌پرسد به چه دلیل مشتی لات‌واوباش «حق» دارند در خیابان‌های شهر،  برای ایرانیان ایجاد مزاحمت ‌کنند و در راه ارشادشان آنان را به قتل برسانند؟! بله،  این پرسش‌های ناخوشایند مطرح نخواهد شد،   چرا که پاسخ به آن‌ها روشن است:‌  در کشور ایران،  ملتی «صغیر و مهجور» زندگی می‌کند که به توصیۀ لندن‌ و واشنگتن می‌باید تحت قیمومت آخوند و لات «ارشاد» شود!   و چنین شرایطی ثابت می‌کند که برخلاف بیانیة مضحک دولت چرچیله،   مشکل از نیروی انتظامی و فرماندة بسیج و... نیست؛‌  مشکل از حکومت اسلامی است که یک ملت را به مقام گوسفند تقلیل داده!   به استنباط ما دولت «متمدنی» که از چنین حکومتی خواستار رعایت حقوق بشر می‌شود،  به مراتب از آخوند،  وحشی‌تر و دریده‌تر وجنایت‌کارتر است، چراکه به خود اجازه می‌دهد در جایگاه مدافع حقوق بشر هم قرار گیرد.                       

 

پیش از پایان دادن به مراتب «لطف و عنایت و درایت»،   و در واقع وقاحت دولت چرچیله، بد نیست یادآور شویم پیش از صدور این بیانیه،  کنسرت داریوش اقبالی روز 9 اکتبر در لندن به بهانة «تهدید امنیتی» تعطیل می‌شود و پلیس «هوشیار» و وظیفه شناس لندن هم به دلائلی چشم بر تهاجم اوباش به سفارت ملایان می‌بندد،  تا فردی با پائین کشیدن پرچم «خرچنگ‌نشان» ملایان که به الفاظ و علائم کوفی هم مزین شده،  پرچم شیروخورشید را بر سر در سفارتخانه به اهتزاز درآورد! 

 

بله،  این عملیات از آن «بفرماها» بود که حتی کور مادرزاد هم جزئیات‌اش را می‌دید.   شاید بهتر بود سرکار خانم «چرچیله»،   شخصاً  پرچم شیروخورشید را بر فراز سفارت شیعی‌ها به اهتزاز درمی‌آوردندتا هالوهائی که آن پائین هورا می‌کشیدند بدانند پرچمدارشان کیست!