پنجشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۴

کتیبه و کودتا!



تحویل هواپیماهای میگ 31 به سوریه؛  ‌ آغاز گفتگوهای صلح در کشمیر؛   افشای نقش ترکیه و قبیلۀ بارزانی در سقوط موصل؛ ‌ تصویب طرح «نجات یونان» در پارلمان آلمان؛   استعفای داوات اوغلو،  نخست‌وزیر بدون کابینة رجب اردوغان و و به ویژه سفر قریب‌الوقوع وزیر امورخارجۀ بریتانیا،  آنهم در رأس یک هیئت اقتصادی شامل مدیرعامل «رویال داچ شل» به تهران،   نه تنها جبهه‌های جنگ زرگری «لات و آخوند» را در کشورمان  گسترش داد که 1500 سال هم بر قدمت اسلام افزود!

البته قدمت سیاست تحمیل «جنگ زرگری» بر فضای اجتماعی در کشور ایران به «قدمت» حضور استعماری بریتانیاست؛   خلاصه بگوئیم،  تازگی ندارد!   روند این است که مجموعۀ سگ‌های دست‌آموز لندن برای تأمین منافع ارباب به چند دسته تقسیم می‌شوند و در ظاهر به یکدیگر،‌   و در عمل به ملت ایران پارس می‌کنند.   و اگر شرایط مانند دوران صدارت نکبت‌بار محمد مصدق مناسب باشد،   هر یک از سگ‌های کاخ باکینگهام یک کاروان خردجال هم به خیابان می‌آورد و به اصطلاح «قدرت‌نمائی» می‌کند.   ولی فعلاً زمینه برای لشکرکشی خیابانی مساعد نیست،   در نتیجه سگ‌های هار استعمار جهت خوشرقصی برای ارباب ناچارند به نفس‌کشطلبی‌های «انفرادی» اکتفا کنند.   

سناریوی نفس‌کشطلبی انفرادی همانطور که شاهد بودیم همزمان با ورود مم جواد ظریف به مسکو،   با زوزة علی خامنه‌ای بر علیه «نفوذ اقتصادی و فرهنگی آمریکا» و ابراز بلاتکلیفی و «چه کنم،  چه کنم» در مورد توافق 14 ژوئیه آغاز شد.   دو روز پس از عربده‌جوئی خامنه‌ای،  ‌ شاهد افتتاح یک جبهة زنانه و مردانة جنگ زرگری بودیم.   

در میعاد 28 مرداد،   همزمان با قلادة حسن روحانی،   پوزه بند تولة‌ مؤنث اکبر رفسنجانی را هم گشودند تا ایشان ضمن مظلوم‌نمائی و بازنشخوار قصة حسین در کربلا،   «در کنار مردم» قرار گیرند.   فاطمه،  صبیۀ اکبر سازندگی،  روایت کرده که در سال 88،   یعنی پس از شکست کودتای هیزاکسلنسی،  پدرش به اهالی خانه گفته بود،   «اگر با حکومت باشید و از ظلم و تخلف حمایت کنید،  وضعتان خوب است،  ولی اگر در کنار مردم قرار گیرید،   به شما  ظلم می‌کنند،  زندانی می‌شوید و ...»  و گویا اهالی خانه هم گفته بودند ما راه «درست» را انتخاب می‌کنیم:     

«[...] سال ۸۸ پدر،   ما را دور هم جمع کردند و گفتند دو راه برای زندگی جلوی ما هست: یکی اینکه با حکومت و کسانی که تخلف و ظلم میکنند،  باشیم و قطعا شما بهترین زندگی را خواهید داشت.   اما اگر در کنار مردم قرار بگیرم و از مردم حمایت کنم،  شما را اذیت می‌کنند و به زندان میاندازند و برخوردهای غیرقانونی با شما انجام میدهند و شما باید اینها را تحمل کنید و ما هم گفتیم تحمل میکنیم زیرا چیزی جز راه درست در کنار مردم را نمی‌خواهیم [...]»
منبع:‌  گویانیوز،  مورخ 29 مردادماه سالجاری 

به عبارت دیگر،   اکبر رفسنجانی که 36 سال است در رأس هرم قدرت یک حکومت  جنایتکار قرار گرفته،  خودش «مخالف» حکومت است؛‌   پسرش هم به همین دلیل به زندان افتاده،  نه به دلیل فساد مالی و رشوه‌خواری!  در ضمن فاطمه،   ‌تولة ‌مونث سردار اکبر که خون‌آلوده از فرنگ وارد کرده و بیماران مبتلا به هموفیلی را به ایدز مبتلا نموده،   و از مجازات هم معاف شده،   «در کنار مردم» است و مخالف ظلم و ستم حکومت!  بله،   کنیزالاسلام‌ها در وقاحت و وحشی‌گری و دریدگی از زال‌ممد هیچ کم ندارند؛   فاطمه هاشمی فقط یک نمونه است.   انواع مؤنث زال‌ممد فراوان‌اند:   معصومه ابتکار،  کشتزار سابق محمد هاشمی؛  ‌ نرگس محمدی،   زهره کاظمی کشتزار میرحسین و ... و البته شیرین‌عبادی و مهرانگیز کار و آذر نفیسی و دیگر  انواع بی‌حجاب زال‌ممد را در این میانه از یاد نبریم که در وحشیگری از انواع محجبه‌شان هیچ کم و کسری ندارند.  از مطلب دور افتادیم،   لات‌های مؤنث را رها کنیم و بازگردیم به معلق زدن سگ‌های هار استعمار برای ارباب‌شان!  
     
قلادة‌ حسن روحانی را در میعاد 28 مردادگشودند تا وی نیز «در کنار مردم» قرار گیرد و از چاهک متعفنی که صلاحیت‌اش را تأئید کرده ـ  شورای نگهبان ـ  انتقاد کند و زبان به ستایش «مجلس اول» بگشاید،   و بر پیشانی مخالفان‌اش برچسب «ضد انقلاب» الصاق نماید:

«[...] ما جائی را در کشور نداریم که بخواهد افراد صالح و دلسوز را که می‌خواهند [...] به کشور خدمت کنند حالا از هر جناحی که باشند رد صلاحیت کند [...] مگر مجلس اول پس از انقلاب اسلامی که در آن زمان حتی شورای نگهبان نیز وجود نداشت و همه حتی گروهک‌های مخرب در آن حضور داشتند،   بهترین مجلس تاریخ این کشور نبود؟[...]»
منبع: رادیوفردا،   مورخ 19 اوت ـ 28 مرداد ـ سالجاری

حسن روحانی همچنانکه می‌بینیم شهامت ندارد به صراحت از عملیات سرکوبگرانة شورای نگهبان انتقاد کند؛‌ در «ابهام» پناه می‌گیرد،   تا آخوند جنتی و دیگر اوباشی را  که طی 36 اخیر در مسیر سرکوب و تاراج ملت ایران گام برداشته‌اند «ضدانقلاب» معرفی کرده،  در کنار «مخالفان» کودتای 22 بهمن 57 بنشاند.   به این ترتیب،  روحانی با یک تیر دو نشان خواهد زد.  هم طرفداران دمکراسی را به لجن آخوند می‌آلاید؛   هم ملت ایران را با آخوندپرست‌ها در ترادف قرار می‌دهد و دست خون‌آلود اربابان آدمخوارش را در توطئة 22 بهمن از انظار پنهان نگاه می‌دارد:

«[...] اگر کسی تفکر دیگری غیر از این داشته باشد که تصمیم‌گیر برای این کشور ملت ایران هستند ... تیشه بر ریشه جمهوری اسلامی زده است [...]»
همان منبع

بله برای کشور،  ‌به قول حسن فوتبال «تصمیم‌گیر» ملت ایران هستند!   شبکة چاقوکش‌های ساواک و شهربانی؛  ‌ارتش دست نشانده و سران خود فروخته‌اش،  و به ویژه شبکة رسانه‌ای که تحت نظارت سازمان سیا به شایعه‌پراکنی و بحران‌سازی مشغول بوده و هست،   هیچ نقشی در تحکیم پایه‌های دروغ بیشرمانه‌ای به نام «انقلاب اسلامی» نداشته و ندارند؛   «ملت ایران است که تصمیم می‌گیرد!»   و جالب اینجاست که این «تصمیم» طی سدة‌ اخیر،‌   همیشه در مسیر صیقل دادن ماتحت آخوند،   یعنی بر ضد منافع ملی گرفته شده!  خیلی عجیب است،   ولی اگر اظهارات حسن فوتبال و پروپاگاند رسانه‌ای،   به ویژه پروپاگاند رسانه‌های غرب را که اینروزها به خشتک محمد مصدق دخیل بسته‌ و از محبوبیت این جانور وحشی اسطورها ساخته‌اند،   ملاک قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که ملت ایران روان‌پریش و «خودآزار» است و با کمال میل در مسیر تخریب خود گام برمی‌دارد و از تشکل جنایتکار «فدائیان اسلام» حمایت به عمل می‌آورد!   ولی واقعیت جز این است؛   این تصویر را رسانه‌های استعمار از ملت ایران ارائه می‌دهند.   همان‌ها که هم‌صدا با «اکونومیست» ادعا می‌کنند،   «مصدق فره‌وش بوده و مردم عاشق مصدق بوده‌اند!»   همان‌ها که امروز قدمت اسلام را 1500 سال افزایش داده‌اند!

جریان آنطور که «رادیوفردا» نقل می‌کند،‌   از اینقرار است که «یک کتیبه با قدمت‌ 3 هزار سال،   در سمیرم به سرقت رفته.»   مساحت کتیبة‌ مذکور یک متر مربع بوده و به دوران ساسانی تعلق داشته!

 اگر جزئیات مطلب رادیوفردا را مطالعه کنیم می‌بینیم که این قصة خاله سوسکه تداوم «کشف تمدن 5 هزارسالة جیرفت» در شبکه «آرته» است و جز نفی «امپراتوری هخامنشی» و انکار موجودیت تاریخی ایران پیش از اسلام هدف دیگری دنبال نمی‌کند.   ولی این قصة خاله‌سوسکه به مراتب از چرندبافی‌های «آرته» فراتر می‌رود؛   در پروپاگاند سازمان سیا،  اسلام از امپراتوری هخامنشی هم قدمت بیشتری یافته:

«[روز 27 مرداد] کتیبه تاریخی قلعه سنگی با قدمت سه‌ هزار سال [...]در نزدیکی شهر سمیرم در استان اصفهان،   از میان کوه بریده شده و به سرقت رفته [...]‌ کتیبه تاریخی قلعه سنگی مربوط به دوره ساسانی است و نوشته‌هائی با خطوط پهلوی ساسانی و عربی اوائل اسلام روی آن وجود دارد [...]»
منبع:  ‌رادیوفردا،‌  مورخ 20 اوت 2015

بدانید و آگاه باشید که ساسانیان و اسلام بر هخامنشیان تقدم تاریخی داشته‌اند،  چرا که،   به ادعای رادیوفردا،  ‌دورة‌ ساسانی و اوائل اسلام 3 هزار قدمت دارد و مسلماً خبر موثق «کتیبة سرقت شده» هم شاهدی است بر این مدعا!

اینکه کتیبة مذکور،  یک‌روز پیش از میعاد کودتاخیز «28 مرداد» به سرقت رفته، ‌ نشان می‌دهد که «دشمنان» قصد نابودی پیوند 3 هزار سالة اسلام و ساسانی را دارند!   و اگر به کودتای میرپنج  نیم نگاهی بیاندازیم به مفهوم سرقت کتیبة ‌کذا پی می‌بریم!  کلنل رضاخان  با 4 همسر عقدی قصد احیاء شکوه و جلال ساسانی را داشتند و از اینرو نام «پهلوی»، ‌ خط رایج آن دوران را برای خود برگزیدند.   خلاصه سلطنت پهلوی اول آش شله قلمکاری بود از گذشتة امپراتوری در آستانة سقوط،‌   و سنت برده‌داری تازیان در حال صعود!  و اینکه یک‌روز پیش از سالگرد کودتای  28 مرداد و آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، ‌ به ترتیب در سال‌های 1953 و 1975 میلادی،   کتیبة «ساسانی ـ اسلامی» آنهم با قدمت 3 هزار ساله به سرقت می‌رود، نشان می‌دهد که سازمان سیا یک اسلام خوب و مامانی و ساسانی را در بسته‌بندی باستانی به بازار آورده و می‌خواهد به ملت همیشه در صحنه حقنه کند!             






دوشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۹۴

پس از 33 روز!





پس از عقب‌نشینی‌های دردناک ارتش آدمخوار ناتو از مواضع اسلام‌نوازانه که به بازگشت نیروهای ویژة بریتانیا به افغانستان،   و برچیدن موشک‌های پاتریوت از ترکیه منجر شد، ‌ و همزمان با ورود ظریف به مسکو،   قلادة علی خامنه‌ای را نیز جهت صیقل دادن ماتحت مقدس آتلانتیسم ـ  پارس کردن به مسکو در پوشش مبارزه با آمریکا ـ  گشودند!

بله،   اشتباه نکنیم،  ‌طی سدة اخیر،  مبارزات آخوند با مبهماتی نظیر «ظلم و ستم و استکبار»،  و پیروی گوسفند‌الله مونث و مذکر از این مبارزات ابله‌پسند فقط در مسیر تأمین منافع آتلانتیسم سازمان یافته،  و این سیاست استعماری و پروپاگاند ابلهانه‌ و فرسوده‌اش همچنان تکرار می‌شود.   به عنوان نمونه،   وقتی قرار شده بود محمد مصدق منابع نفت ایران را به انحصار آتلانتیست‌ها در آورد،  ‌ سیاست تفکیک جنسیتی را از دبستان‌های کشور آغاز کرد،  و «نهضت» به اصطلاح ملی مصدق پشت دخل دکان «حفظ منافع ملی،  و مبارزه با امپریالیسم انگلستان» به آخوندها میدان می‌داد،  و ... و دیدیم که نهایت امر این «نهضت ملی» ضمن پرداخت غرامت کلان به بریتیش پترلیوم،   ‌ملت ایران را نیز تحت فشار و تحریم اقتصادی قرار داد تا زمینة‌ کودتای 28 مرداد 1332 فراهم آید.   از این گربه‌رقصانی  «بومی ـ دینی»،  ‌ سروکلة روح‌الله خمینی،  «مجاهد کبیر» پیدا شد.   و با تکیه بر تبلیغات سازمان سیا،  آخوندی که از حامیان کودتای 28 مرداد بود،   در جایگاه مخالف «شاه آمریکائی» نشست!   ساواک هم برای ارائة‌ تصویر دلپذیر از این جانور وحشی،   او را در رسانه‌ها زندانی و سپس به ترکیه،‌  عضو سازمان ناتو «تبعید» نمود!   پس از این «مجازات»،  خمینی را به آرزوی دیرینه‌اش رساندند؛ حاج‌‌روح‌الله در عتبات عالیات ـ مناطق شیعی نشین عراق ـ   «مجاور» شد تا در سال 1975،  ساواک  با آتش زدن سینما رکس آبادان،   در میعاد کودتای شاه،  ‌یک 28 مرداد ویژة شیخ سازمان دهد.  رسانه‌های آن روز از تحلیل و بررسی این جنایت خودداری کردند.  تعجبی هم ندارد؛   نظام رسانه‌ای ایران تحت نظارت سازمان سیا عمل می‌کند،   هنوز هم در بر همین پاشنه می‌گردد!   هر چند پیروان خمینی و امثال خامنه‌ای و دیگر اراذل حکومت پوشالی،  ادعای «مبارزه با آمریکا» داشته باشند:

«[...] نیت آن‌ها این بود که با این توافق راهی پیدا کنند برای نفوذ در کشور؛  ما این راه را بستیم[...]   نه نفوذ اقتصادی آمریکا را اجازه خواهیم داد؛  و نه نفوذ فرهنگی [...]» 
منبع:  ایرنا،  مورخ 17 اوت 2015، ‌کدخبر: 81722551

خامنه‌ای با ترهات  فوق،  در عمل دو پروپاگاند روس‌ستیز سازمان سیا را به مخاطب ارائه می‌کند. نخست ‌اینکه مذاکرة آمریکا و حکومت آخوند به دلیل فشار مسکو نبوده،   و روسیه در این میانه هیچکاره است!   دیگر آنکه شبکة سرکوب اجتماعی در حکومت اسلامی تحت نظارت سازمان سیا عمل نمی‌کند؛‌   ایرانی سرکوب شده می‌باید بپذیرد که سرکوب فعلی با حمایت آمریکا اعمال نمی‌شود؛‌   نتیجة گسترش روابط فرهنگی و اقتصادی با روسیه است!  این پروپاگاند،‌  تداوم تبلیغاتی است که در بی‌بی‌سی و رادیوفردا جریان دارد،   و پس از توافق 14 ژوئیه نیز شدت بیشتری گرفته.   کمتر از دو هفته پس از توافق 14 ژوئیه مطلبی تحت عنوان «غلبه شعور بر شعار،  افقی نو در برابر جامعه مدنی» منتشر شد که در واقع تأئیدی بود بر ادعاهای پوچ خامنه‌ای:

«[...] می‌توان ادعا کرد راهبرد چرخش به سوی شهروندان و [...] برآورده کردن مطالبات مدنی آنان بسیار مؤثرتر از استراتژی رویکرد به شرق  (که تاکنون نتیجه‌ای جز به یغما رفتن و وجه‌المصالحه شدن منافع کشور نداشته‌است) خواهد بود [...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 3 مردادماه سالجاری 

بله،   چند سطر فوق به صراحت محورهای اصلی تبلیغات غرب در مورد حکومت اسلامی را نشان می‌دهد؛  چنین القاء می‌کند که حکومت اسلامی با «غرب» هیچ ارتباطی ندارد،  و با «شرق» روابطی بسیار گسترده برقرار کرده،   روابطی که مصالح ملت را به باد فنا داده!   قلم‌زن که بر مشتی «مفروضات» تکیه کرده،  مسلماً توضیح نخواهد داد که علیرغم ادعای عدم رابطه با غرب،  به چه دلیل تمامی مقامات حکومت اسلامی توله‌های‌شان را جهت تحصیلات عالیه،  اقامت و حتی ازدواج و کار به آمریکا و انگلستان می‌فرستند؟  مطلب روشن‌تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد؛  نظام تبلیغاتی غرب این «شایعات» را بر سر زبان‌ها می‌اندازد و احدی نیز پروپاگاند پوچ آتلانتیست‌ها را به زیر سئوال نخواهد برد!   کاملاً بر عکس،   بر پایة همین پوچ‌پردازی‌ها،  هر روز هزاران مقاله «قلمی» شده،‌  و این دروغ‌های شاخدار را به عنوان «واقعیت» به مخاطبان حقنه می‌کند!   برای فروپاشاندن این تبلیغات کافی است نیم‌نگاهی به مبادلات تجاری حکومت اسلامی با «شرق» بیاندازیم!

اگر واژة «شرق» به کشور چین ارجاع می‌دهد،   می‌باید در بررسی این روابط یک نکته را در نظر بگیریم،  و آن اینکه کالاهای صادراتی چین تولید «ملی» نیست؛  ‌با سرمایه‌های آمریکائی و اروپائی،  خصوصاً انگلیسی در اینکشور تولید می‌شود!  در اینصورت واردات حکومت ملایان از چین،  در واقع حمایت از سرمایه‌داری آنگلوساکسون است و ارتباط چندانی با دولت چین ندارد.   این غرب است که در ایران شبکة تجاری و صنعتی وابسته به خود را در اختیار «صادرات» چین گذاشته.     ولی اگر واژة «شرق» به روسیه ارجاع می‌دهد،  مسائل دیگری مطرح خواهد شد!   

نخست اینکه حجم مبادلات تجاری حکومت اسلامی با روسیه بسیار «ناچیز» است.  اواسط مردادماه سال گذشته،  روسیه در مبادلات تجاری ایران با همسایگان‌اش،   در ردة ‌پنجم،  یعنی پائین‌ترین رده قرار داشته،   و مجموع صادرات و واردات ایران و روسیه کمتر از 3 میلیارد دلار بوده:

«[...] صادرات ایران به روسیه حدود 500 تا 600 میلیون دلار،  و واردات از روسیه به 2 میلیارد دلار بالغ می‌شود[...]»
منبع: سایت ‌اتاق اصناف ایران،   مورخ 16 مردادماه 1393 

اینکه همسایگان ایران ـ  ترکیه،  عراق،  پاکستان و ... ـ  جملگی اقتصادها و نظام‌های سیاسی وابسته به غرب هستند،   یک واقعیت است.   در نتیجه،  اسطورة‌ «استراتژی رویکرد حکومت اسلامی  به شرق»،  ساخته و پرداختة غربی‌هاست.   این اسطوره‌ها بدون در نظر گرفتن واقعیت مادی‌ ـ  اقتصادی ـ  در روابط ایران و روسیه ساخته و پرداخته‌ شده؛  دروغی بیش نیست و علی‌خامنه‌ای هم طبق معمول در وراجی‌های‌اش همین دروغ را «تکرار» می‌کند.   اگر راه نفوذ اقتصادی آمریکا به کشورمان مسدود شده بود،   مبادلات تجاری ایران با روسیه، ‌ می‌بایست به مراتب بیش از حجم مبادلات ایران با ترکیه و امارات و پاکستان و اتحادیه اروپا ـ  مناطق نفوذ آمریکا ـ  باشد،  که نیست!  حال که دروغگوئی غربی‌ها و نوکران‌شان در جمکران به صراحت به نمایش گذارده شد،   نگاهی داشته باشیم به دروغ‌های «فرهنگی» آخوندها!

علی خامنه‌ای در وراجی‌های‌اش با نفوذ فرهنگی آمریکا در ایران نیز بسیار «مبارزه» کرده!  می‌باید بپرسیم مقصود مقام معظم جمکران از «مبارزه» با نفوذ فرهنگی آمریکا چیست؟  مگر در عربستان،  افغانستان و پاکستان که مستقیماً توسط ارتش آمریکا اداره می‌شوند،   فرهنگ «سواحل کالیفرنیا» حاکم شده  که «زنانه ـ مردانه» کردن جامعه،   چادر انداختن بر سر زنان،  و دعوا و مرافعه بر سر ریش و آستین کوتاه و موی سر مردها در ایران می‌باید مبارزه با امپریالیسم تلقی شود؟   از سوی دیگر،  هدف اصلی آخوند از مخالفت با آنچه «نفوذ فرهنگی آمریکا» در ایران می‌نامد،  به ابتذال و خشونتی دامن می‌زند که «عوام» آن را به عنوان «فرهنگ آمریکا» ‌شناخته‌اند:  زمینه‌سازی برای فیلم‌های صدمن‌یک‌قاز هولیوود،‌  «فست‌فود»،  مک‌دونالد،  و غیره!   

خدمت مقام معظم جمکرانی‌ها بگوئیم،  فرهنگ آمریکا آن نیست که در حوزه‌ها بر سرش «شک بین یک‌ودو» گرفته‌اید!   کتابخانه‌ها،  امکانات فرهنگی بی‌نظیر دانشگاه‌های آمریکا،  موسیقی جهان‌گستر اینکشور،  تئاتر و ... و به ویژه دسترسی آمریکائی به «ادبیات جهان»،   و همچنین هجوم ناشران آمریکائی برای ترجمة آثار ادبی دیگر کشورها،  به ویژه ادبیات روسیه،  «فرهنگ» آمریکاست.  ولی  برای اوباش جمکران مقولة «فرهنگ» از خشتک این و یا آن آرتیست سینما فراتر نخواهد رفت؛  هر کس در حد فهم و شعورش با مسائل برخورد می‌کند! ‌  به قول معروف «خر چه داند قیمت نقل و نبات؟!»

باری 33 روز پس از توافق 14 ژوئیه،  علی خامنه‌ای،  رهبر قدرقدرت حکومت جمکران که روزی پنج نوبت به آمریکا سیلی می‌زد،   و شرق و غرب را شکست می‌داد،   هنوز شهامت موضع‌گیری در مورد توافق مذکور را نیافته.   وی فقط شعار مبارزه با آمریکا سر می‌دهد،   کاسة‌ «چه کنم» به دست گرفته،  و برای چراغ سبز انگلستان به «مچلیس»،   و «قیام» کنگرة‌ آمریکا بر علیه «توافق 14 ژوئیه» دست به دعا برداشته.   باشد که خدای خونخوار و حقیراش جایگاه برتر اسرائیل را از زوال نجات دهد:

«[...] به خیال خودشان در این توافقی که البته تکلیف آن معلوم نیست ـ  نه معلوم است اینجا تصویب بشود و نه معلوم است آنجا تصویب بشود ـ نیت آن‌ها این بود که از این توافق راهی پیدا کنند برای نفوذ در کشور؛  ما این راه را بستیم[...]»
همان منبع

مثل اینکه،  توافق کذا خاری به اندازة کاکتوس‌های آریزونا در چشم آتلانتیست‌ها فرو کرده که     پادوهای جمکرانی و اسرائیلی‌ اینان چنین دست‌وپای‌شان را گم کرده‌اند.   نتانیاهو،  پدر ایدئولوژیک مقام معظم نیز طی این‌مدت کم جیغ‌وفریاد نمی‌کرد.   ولی پس از اینکه گوشی را به دستش دادند، دکان‌اش را برچید!  ولی خامنه‌ای تا به امروز خفقان گرفته بود و به این ترتیب زمینة مناسب را برای گسترش لات‌بازی و جفنگ‌بافی و تناقض‌گوئی این نماینده و آن مشاور فراهم می‌آورد.   جای تعجب نیست که بی‌بی‌سی نیز این توافق را به «نظرخواهی» بگذارد!   

باید دید به چه دلیل شبکة خررنگ‌کن بی بی‌سی،‌  توافقی را که متن اصلی‌اش خارج از دسترس عموم قرار گرفته،  و همچون تمامی متون حقوق بین‌الملل درک و برداشت از آن در هر حال خارج از درک «عموم و عوام» است به نظرخواهی می‌گذارد!  خارج از یک برداشت استراتژیک کلی  ـ  آنچه بارها تحت عنوان عقب‌نشینی غرب از منطقه عنوان کرد‌ه‌ایم‌ ـ  موافقت و یا مخالفت صرف با این توافق خنده‌دار است!   پیشتر هم گفته بودیم،   آنچه در این میانه برای ایرانیان از اهمیت برخوردار خواهد بود،   این است که توافق 14 ژوئیه بر یکصدسال «یکجانبه‌گرائی» و مرزشکنی حاکمیت محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» در ایران نقطة پایان ‌گذاشته،   و دکان «نه شرقی،  نه غربی» پاترنوس را کساد کرده! 

به همین دلیل است که همزمان با سفر «ژنرال» مم‌جواد ظریف به روسیه،   زوزة خامنه‌ای در مورد مبارزه با نفوذ اقتصادی و فرهنگی آمریکا در ایران به آسمان برخاسته!  رهبر جمکران از اینرو ناله‌های «فرهنگی» می‌زند که نیک می‌داند،   روابطی که از یکصدسال پیش با فروپاشاندن جنبش مدرنیتة ایران توسط محفل «شیخ‌وشاه»،  به حاکمیت غارنشینان در کشورمان انجامیده نفس‌های آخر را می‌کشد.   خامنه‌ای می‌پندارد اگر در کمال وقاحت،   مخالفت با این مرده‌ریگ قرون‌وسطائی را حمایت از «فرهنگ آمریکا» معرفی کند،‌  خواهد توانست اوباش را به گرد خود جمع آورد.   ولی در شرایطی که دیگر دست‌های سازمان سیا در ایران در حنا اوفتاده،  از اوباش هم آبی  برای آخوند گرم نخواهد شد. 
 شاید هم زال‌ممد می‌پندارد با این هارت‌وپورت‌ها خواهد توانست حمایت مسکو را از این مرده‌ریگ و نهایتاً تداوم حکومت آخوند جلب نماید!  به استنباط ما و با درنظر گرفتن شرایط استراتژیک منطقه ـ افلاس حکومت‌های دست‌نشانده در عراق،  افغانستان،  پاکستان و ترکیه ـ  این گزینه‌ نیز از هم‌اکنون منتفی است!